جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای Trudie Chalder

Celia Almeida، Ernest HS Choy، Sarah Hewlett، John R Kirwan، Fiona Cramp، Trudie Chalder، Jon Pollock، Robin Christensen،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
خستگی یک علامت شایع و بالقوه ناراحت کننده برای بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید (rheumatoid arthritis; RA) است، و هیچ دستورالعمل مدیریت درمانی مبتنی بر شواهد قابل قبولی برای آن وجود ندارد. شواهد نشان می‌دهند که مداخلات بیولوژیک علائم و نشانه‌ها را در RA بهبود و هم‌چنین آسیب مفاصل را کاهش می‌دهد.
اهداف

بررسی تاثیرات مداخلات بیولوژیک بر خستگی در آرتریت روماتوئید.

روش های جستجو
ما بانک‌های اطلاعاتی الکترونیکی زیر را تا ۱ اپریل ۲۰۱۴ جست‌وجو کردیم: پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌ شده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ بانک اطلاعاتی مرورهای نظام‌مند کاکرین؛ پایگاه ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده اخیر، آرشیو ملی پایگاه ثبت پژوهش‌ها، بانک اطلاعاتی UKCRN Portfolio؛ AMED؛ CINAHL؛ Psychinfo؛ Social Science Citation Index؛ Web of Science؛ و Dissertation Abstracts International. علاوه بر این، فهرست منابع مقالات شناسایی شده را برای ورود به مطالعات بیشتر بررسی و با نویسندگان کلیدی تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده را در صورتی که مداخله‌ای بیولوژیک را در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید ارزیابی و گزارش شخصی خستگی را به عنوان یک معیار پیامد گزارش کرده باشند، در مرور گنجاندیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور، کارآزمایی‌های مرتبط را انتخاب، کیفیت روش‌شناسی را بررسی و داده‌ها را استخراج کردند. هر جا که اقتضا می‌کرد، با استفاده از مدل اثرات‐تصادفی (random‐effects)، داده‌ها را در متاآنالیز (meta‐analysis) تجمیع کردیم.
نتایج اصلی
ما ۳۲ مطالعه را برای ورود به این مرور اخیر تشخیص دادیم. بیست مطالعه، پنج عامل بیولوژیک ضد‐فاکتور نکروز دهنده تومور (آنتی‐TNF) (آدالیموماب (adalimumab)، سرتولیزوماب (certolizumab)، اتانرسپت (etanercept)، گولیموماب (golimumab) و اینفلیکسیماب (infliximab)) را بررسی کرده بودند، و ۱۲ مطالعه بر پنج عامل بیولوژیک غیر‐آنتی‐TNF (آباتاسپت (abatacept)، کاناکینوماب (canakinumab)، ریتوکسیماب (rituximab)، توسیلیزوماب (tocilizumab) و یک آنتی‌بادی مونوکلونال گاما آنتی‐اینترفرون (anti‐interferon gamma monoclonal antibody)) تمرکز داشتند. همه به جز دو مطالعه، از نوع کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده دوسو‐کور کنترل شده با دارونما (placebo) بودند. در بعضی کارآزمایی‌ها، بیماران می‌توانستند همزمان داروهای ضد‐روماتیسمی اصلاح کننده بیماری (disease‐modifying anti‐rheumatic drugs; DMARDs) دریافت کنند. این مطالعات یا عوامل بیولوژیک یا دارونما را به DMARDها اضافه کرده بودند. محققان دوز مورد دوم را از سطح پایه تغییر نداده بودند. در مجموع، این مطالعات شامل ۹۹۴۶ شرکت‌کننده در گروه‌های مداخله و ۴۶۸۲ شرکت‌کننده در گروه‌های کنترل بود. به طور کلی، کیفیت کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده متوسط تا پائین با خطر نامشخص سوگیری (bias) در گزارش پیامد خستگی بود. ما کیفیت مطالعات را از بالا به متوسط به دلیل سوگیری گزارش‌دهی بالقوه کاهش دادیم (مطالعات شامل تجزیه‌وتحلیل تعقیبی (post hoc) به نفع گزارش نتیجه مثبت بودند و همیشه شامل همه افراد تصادفی‌سازی شده نبودند). برخی از مطالعات فقط شرکت‌کنندگان را در مراحل اولیه بیماری در خود جای داده بودند. مطالعات مورد استفاده پنج ابزار مختلف را برای ارزیابی خستگی در این مطالعات به کار گرفته بودند: ارزیابی عملکردی دامنه خستگی درمان بیماری مزمن (Functional Assessment of Chronic Illness Therapy Fatigue Domain; FACIT‐F)، فرم کوتاه ـ ۳۶ آیتمی دامنه انرژی (Short Form‐۳۶ Vitality Domain; SF‐۳۶ VT)، مقیاس آنالوگ بصری (Visual Analogue Scale; VAS)؛ ( ۰ تا ۱۰۰ یا ۰ تا ۱۰) و مقیاس عددی نمره‌دهی (Numerical Rating Scale; NRS). تفاوت‌های میانگین (MD) استاندارد شده را برای داده‌های تجمیع شده در متاآنالیز محاسبه کردیم. درمان با عوامل بیولوژیک به‌طور کلی منجر به کاهش میزان خستگی با تفاوت میانگین استاندارد شده معادل ۰,۴۳‐ شد که دارای اهمیت آماری بود (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۳۸‐ تا ۰.۴۹‐). این برابر با تفاوت ۶.۴۵ واحدی (۹۵% CI؛ ۵.۷ تا ۷.۳۵) از نمره FACIT‐F بود (بین ۰ تا ۵۲). هر دو نوع عوامل بیولوژیک سطح مشابهی را از بهبود به دست آوردند: برای عوامل آنتی‐TNF، این میزان ۰.۴۲‐؛ (۹۵% CI؛ ۰.۳۵‐ تا ۰.۴۹‐)، معادل با ۶.۳ واحد از نمره FACIT‐F؛ (۹۵% CI؛ ۵.۳ تا ۷.۴) بود، و برای عواملی غیر از عوامل آنتی‐TNF، این میزان ۰.۴۶‐؛ (۹۵% CI؛ ۰.۳۹‐ تا ۰.۵۳‐) معادل ۶.۹ واحد (۹۵% CI؛ ۵.۸۵ تا ۷.۹۵) در نمره FACIT‐F بود. در اغلب مطالعات، دوره دوسو‐کور بودن ۲۴ هفته یا کمتر بود. هیچ مطالعه‌ای تغییرات طولانی‌مدت را در خستگی ارزیابی نکرده بود.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
درمان با مداخلات بیولوژیک در بیماران مبتلا به RA فعال می‌تواند به بهبود خفیف تا متوسط خستگی بینجامد. میزان بهبود داروهای بیولوژیک آنتی‐TNF و غیر‐آنتی‐TNF مشابه است. با این حال، معلوم نیست که بهبود ناشی از اقدام مستقیم این عوامل بیولوژیک بر خستگی یا ناشی از عملکرد غیر‐مستقیم از طریق کاهش التهاب، میزان فعالیت بیماری یا برخی از مکانیسم‌های دیگر است.
خلاصه به زبان ساده

مداخلات بیولوژیک برای مدیریت خستگی در آرتریت روماتوئید

پیشینه

آرتریت روماتوئید (rheumatoid arthritis) چیست و بیولوژیک‌ها چه هستند؟

هنگامی که شما آرتریت روماتوئید دارید، سیستم ایمنی بدن شما، که به طور معمول با عفونت مبارزه می‌کند، به پوشش مفاصل شما حمله می‌کند، که باعث تورم، سفتی و درد می‌شود. مفاصل کوچک دست و پا معمولا اولین مناطق مبتلا هستند. در حال حاضر هیچ درمانی برای این بیماری وجود ندارد، بنابراین هدف از درمان از بین بردن درد و سفتی و بهبود توانایی شما در حرکت است. بیولوژیک‌ها داروهایی هستند که می‌توانند التهاب مفاصل را کاهش دهند، باعث بهبود نشانه‌ها و پیشگیری از آسیب مفاصل شوند.

خستگی یک نشانه مهم در افراد مبتلا به این وضعیت است. با این حال، هیچ اجماعی در مورد موثرترین روش مدیریت برای آن وجود ندارد. تعدادی از مطالعات تاثیرات اصلاح پاسخ‌های بیولوژیک (بیولوژیک‌ها) را در مدیریت آرتریت روماتوئید و نشانه‌های همراه آن مانند خستگی بررسی کرده‌اند. در مرور کنونی، ما به بررسی تاثیرات این درمان‌ها بر خستگی در بزرگسالان مبتلا به آرتریت روماتوئید پرداختیم.

ویژگی‌های مطالعه

ما به دنبال یافتن همه پژوهش‌های منتشر شده تا ۱ اپریل ۲۰۱۴ بودیم، و ۳۲ مطالعه مرتبط یافتیم. ۱۹ مطالعه روی پنج عامل بیولوژیک آنتی‐TNF (آدالیموماب (adalimumab)، سرتولیزوماب (certolizumab)، اتانرسپت (etanercept)، گولیموماب (golimumab) و اینفلیکسیماب (infliximab)) و ۱۲ مطالعه انجام شده روی پنج عامل بیولوژیک غیر‐آنتی‐TNF (آباتاسپت (abatacept)، کاناکینوماب (canakinumab)، ریتوکسیماب (rituximab)، توسیلیزوماب (tocilizumab) و یک آنتی‌بادی مونوکلونال گاما آنتی‐اینترفرون (anti‐interferon gamma monoclonal antibody)) وجود دارد.

نتایج کلیدی

در مجموع، ۹۹۴۶ شرکت‌کننده عوامل بیولوژیک و ۴۶۸۲ شرکت‌کننده درمان استاندارد را دریافت کرده بودند. همه به جز دو مطالعه، کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده با دارونما (placebo)، بالاترین استاندارد از نظر کیفیت مطالعه، بودند. ما تاثیرات عوامل بیولوژیک را در برابر دارونما بررسی کردیم. در برخی مطالعات، شرکت‌کنندگان ممکن بود مصرف درمان‌های استاندارد آرتریت روماتوئید را در آغاز کارآزمایی‌ها داشته باشند. در این گروه از مطالعات، پژوهشگران عوامل بیولوژیک یا دارونما را به درمان استاندارد اضافه کردند. به طور کلی، درمان با عوامل بیولوژیک منجر به کاهش خفیف تا متوسط (۹ واحد کاهش در مقیاس ۰ تا ۵۲) در خستگی بیمار در مقایسه با ۳ واحد در شرکت‌کنندگان تحت درمان با دارونما، شده بود. مشخص نیست که این امر به علت کاهش در فعالیت کل بیماری، تاثیر مستقیم عوامل بیولوژیک یا برخی از مکانیسم‌های دیگر است.

کیفیت شواهد

احتمال سوگیری (bias) بالقوه قوی در شیوه تجزیه‌وتحلیل داده‌ها توسط محققان وجود دارد، و برخی از مطالعات همه افراد را به صورت تصادفی‌سازی شده وارد نکردند، بنابراین ما کیفیت شواهد را به جای بالا، در سطح متوسط ارزیابی می‌کنیم.


Debbie Spain، Jacqueline Sin، Eleni Paliokosta، Marie Furuta، Jonathan E Prunty، Trudie Chalder، Declan G Murphy، Francesca G Happé،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
اختلالات طیف اوتیسم (autism spectrum disorders; ASDs) به واسطه بروز اختلال در برقراری ارتباطات و تعاملات اجتماعی دوجانبه شناخته می‌شود. این اختلالات می‌تواند روی روابط با اعضای خانواده تاثیر گذاشته، استرس و ناامیدی را افزایش داده و منجر به بروز رفتارهای چالش‌برانگیز در فرد شود. اعضای خانواده افراد مبتلا به ASD می‌توانند دچار نرخ‌های بالاتری از استرس و بار (burden) مراقبت کننده و اثربخشی ضعیف والدین شوند. در حالی که شواهدی وجود دارد که نشان دهنده مزیت مداخلات روان‌شناختی طراحی شده برای کاهش استرس و موربیدیتی (morbidity) ناشی از سلامت روان و تسهیل مقابله با این اختلال در افراد مبتلا به ASD و اعضای خانواده ایشان است، اکثر مطالعات انجام شده تاکنون روی نیازهای هر یک از افراد مبتلا به ASD یا اعضای خانوده ایشان هدف‌گذاری کرده‌اند. ما می‌خواستیم بررسی کنیم که درمان بر پایه خانواده (درمان سیستمیک)، که روی تسهیل برقراری ارتباط، روابط یا مقابله با اختلال هدف‌گذاری شده‌اند، برای افراد مبتلا به ASD یا شبکه گسترده‌تر خانواده آنها اثربخش است یا خیر.
اهداف
ارزیابی اثربخشی بالینی و مقبولیت خانواده درمانی (family therapy) به عنوان یک روش درمانی برای تسهیل برقراری ارتباط یا مقابله با اختلال، برای افراد مبتلا به ASD و اعضای خانواده ایشان. در جایی که امکان‌پذیر بوده، برای تعیین هزینه‌های اقتصادی مرتبط با خانواده درمانی برای این جمعیت بالینی جست‌وجو خواهیم کرد.
روش های جستجو
در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۷ در CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ ۱۰ بانک اطلاعاتی و سه پایگاه ثبت کارآزمایی دیگر جست‌وجو کردیم. هم‌چنین فهرست منابع مرورهای سیستماتیک موجود را به صورت دستی جست‌وجو و با نویسندگان مطالعات مرتبط با این حوزه موضوعی تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs)و شبه‐RCTهایی که به بررسی اثربخشی خانواده درمانی در مدیریت افراد جوان یا بزرگسالان مبتلا به ASD یا اعضای خانواده ایشان، یا هر دو، با استفاده از هر نوع مدل و برای یک مدت نامشخص، در مقایسه با هر یک از مراقبت استاندارد، گروه کنترل لیست انتظار (wait‐list control)، یا یک مداخله فعال از جمله نوع جایگزینی از درمان روان‌شناختی پرداخته بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل ازهم به غربالگری هر عنوان، چکیده و گزارش‌های متن کامل بازیابی شده پرداختند. برای افزایش دقت مطالعه، ۲۵% از این موارد به صورت مستقل توسط نویسنده سوم غربالگری شدند.
نتایج اصلی
نتیجه جست‌وجو شناسایی ۴۸۰۹ رکورد بود. از این تعداد، ما ۳۷ گزارش متن کامل را برای بررسی دقیق‌تر بازیابی کردیم، که در ادامه به دلیل عدم مطابقت با معیارهای ورود مرور، آنها را از مرور خارج کردیم و یک مطالعه را شناسایی کردیم که در انتظار طبقه‌بندی بود.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
مطالعات اندکی اثربخشی خانواده درمانی را برای ASD بررسی کرده‌اند و هیچ کدام از این مطالعات RCT نیستند. برای تعیین سودمندی مداخلات خانواده درمانی به لحاظ بالینی در تسهیل ارتباط، تقویت روابط، تقویت توان مقابله و کاهش موربیدیتی سلامت روان در افراد مبتلا به ASD و اعضای خانواده ایشان، مطالعات پژوهشی بیش‌تری از نوع کارآزمایی بالینی با روش‌شناختی قوی مورد نیاز هستند.
خلاصه به زبان ساده

خانواده ‌درمانی برای اختلالات طیف اوتیسم

سوال مطالعه مروری

چه شواهدی نشان‌ می‌دهند که خانواده درمانی (family therapy) می‌تواند به بهبود ارتباطات، تقویت روابط، افزایش توان مقابله با اختلال، سلامت روان و بهزیستی (well‐being) در افراد مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم (autism spectrum disorders; ASDs ) یا اعضای خانواده ایشان، یا هر دو، کمک کند؟

پیشینه

افراد مبتلا به ASD اغلب در نحوه برقراری ارتباط با دیگران، ایجاد و حفظ روابط دوستانه و سایر روابط دچار مشکل هستند. هم‌چنین مدیریت تغییر در امور روزانه برای آنها دشوار است. افراد مبتلا به ASD تمایل دارند به اعضای خانواده شامل والدین و خواهران/برادران خود، حتی در دوران بزرگسالی‌شان، اتکا نمایند. در برخی از مواقع اعضای خانواده افراد مبتلا به ASD دچار استرس، اضطراب و افسردگی می‌شوند.

مطالعات پژوهشی متعددی مزایای گفتاردرمانی (talking therapies) را برای افراد مبتلا به ASD یا اعضای خانواده ایشان بررسی کرده‌اند. در حالی که یافته‌های مطالعاتی حاکی از آن است که این درمان‌ها می‌توانند برقراری ارتباط و مقابله با اختلال و سلامت روان و بهزیستی (well‐being) را بهبود دهد، پیامدها معمولا برای فرد مبتلا به ASD یا اعضای خانواده ایشان، و نه هر دو، گزارش شده‌اند.

خانواده درمانی به منظور کمک به افراد در درون خانواده برای لمس شرایط دشوار و کمک به آنها برای کار کردن با یکدیگر برای یافتن راه‌های جدید تفکر و مدیریت این دشواری‌ها طراحی می‌شود. با پذیرفتن این‌که نشانه‌های اصلی ASD و مشکلات جانبی که افراد می‌توانند تجربه کنند اغلب کل خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد، دانستن این‌که خانواده درمانی می‌تواند در افراد مبتلا به ASD و خویشاوندان آنها کمک کننده باشد، مهم است.

تا ۱۶ ژانویه ۲۰۱۷، تمامی شواهد در دسترس، منتشر شده یا منتشر نشده‌ای را جست‌وجو کردیم که به بررسی خانواده درمانی در افراد مبتلا به ASD پرداخته بودند.

ویژگی‌های مطالعه

در حالی که تعداد مطالعاتی که به بررسی مزایای مداخلات خانواده درمانی برای ASD پرداخته‌اند کم بوده، هیچ یک از آنها به مقایسه خانواده درمانی با هر یک از عدم درمان، گروهی از افراد که در نوبت شروع درمان هستند یا نوع دیگری از درمان روان‌شناسی نپرداخته بودند. یک مطالعه وجود دارد که در انتظار طبقه‌بندی به سر می‌برد.

کیفیت شواهد

شواهد در دسترس و با کیفیت بالا اما محدودی درباره اثربخشی خانواده درمانی در درمان افراد مبتلا به ASD یا اعضای خانواده ایشان، وجود دارد. برای ارزیایی اثربخشی مداخلات مبتنی بر خانواده (family‐focused interventions) برای تسهیل ارتباطات، کاهش استرس و بهبود مقابله با اختلال به مطالعات پژوهشی بیش‌تری نیاز است.



صفحه ۱ از ۱