ما هشت کارآزمایی (۷۰۹ شرکتکننده) را در مطالعه گنجاندیم؛ هفت مطالعه از کشورهای با سطح درآمد متوسط در آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکای لاتین بودند، کشورهایی که کمبود روی در آنها به احتمال زیاد یک مشکل بهداشت عمومی است. چهار کارآزمایی تاثیر غذاهای اصلی غنی شده با روی را با غذاهای غنی نشده مقایسه کردند (مقایسه ۱) و چهار مورد مواد غذایی اصلی غنی شده با روی را در ترکیب با سایر مواد مغذی/عوامل با همان مواد غذایی حاوی همان مواد مغذی یا عوامل بدون روی (مقایسه ۲) مقایسه کردند. مداخلات بین یک تا نه ماه به طول انجامید. اکثر کارآزماییها را با خطر نامشخص یا بالای سوگیری برای تصادفیسازی، اما با خطر پائین سوگیری برای کورسازی و ریزش نمونه (attrition) دستهبندی کردیم. هیچ یک از مطالعات در مقایسه ۱، دادهای برای کمبود روی گزارش نکرد.
غذاهای غنی شده با روی در مقایسه با غذاهای غنی نشده سطوح سرمی یا پلاسمایی روی را افزایش دادند (تفاوت میانگین (MD): ۲,۱۲ میکرومول/لیتر؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۱.۲۵ تا ۳.۰۰ میکرومول/لیتر؛ ۳ مطالعه؛ ۱۵۸ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). شرکتکنندگان مصرف کننده غذاهای غنی شده با روی در برابر مصرف کنندگان غذاهای یکسان بدون روی، خطر یکسانی برای کمبود وزن (میانگین خطر نسبی (RR): ۳.۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۲ تا ۱۸.۳۸؛ ۲ مطالعه؛ ۳۹۷ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین)، و کوتاهی قد (خطر نسبی (RR): ۰.۸۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۶ تا ۲.۱۳؛ ۲ مطالعه؛ ۳۹۷ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین) داشتند. یک کارآزمایی واحد، افزودن روی را به آهن در آرد گندم بررسی کرد و کاهشی در نسبت کمبود روی نیافت (RR: ۰.۱۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۳.۹۴؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). تفاوتی در سطوح روی سرم یا پلاسما در شرکتکنندگانی که غذاهای غنی شده را با روی و دیگر ریزمغذیها مصرف میکردند، در مقایسه با گروهی که همان غذاها را که فقط روی به آنها اضافه شده بود مصرف میکردند، نیافتیم (MD: ۰.۰۳ میکرومول/لیتر؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۷‐ تا ۰.۷۲ میکرومول/لیتر؛ ۴ مطالعه؛ ۲۵۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). در مقایسه ۲ هیچ یک از کارآزماییها اطلاعاتی درباره کمبود وزن یا کوتاهی قد ارائه نکردند.
هیچ عوارض جانبی ناشی از غنیسازی مواد غذایی با روی بر شاخصهای آهن یا مس گزارش نشد.
پیشینه
اعتقاد بر این است که کمبود روی در سطح جهان، به ویژه در کودکان و زنان کشورهای با سطح درآمد پائین و متوسط گسترده است. مواد غذایی غلاتمحور غنی از فیبرهای غذایی و فیتاتها هستند، که باعث کاهش جذب روی از روده میشوند. از آنجایی که افراد خانوادههای کمدرآمد مقدار زیادی غذای غلاتمحور میخورند، با احتمال بیشتر به کمبود روی مبتلا میشوند. غنیسازی مواد خوراکی اساسی شایع با روی به تنهایی یا در ترکیب با سایر ویتامینها و مواد معدنی به عنوان یک مداخله برای افزایش مصرف روی در جمعیتی که این غذاها را مصرف میکنند، پیشنهاد شده است.
سوال مطالعه مروری
ما تاثیرات غنیسازی مواد غذایی اصلی را با روی بر سطح روی خون و پیامدهای مرتبط با سلامت در جمعیت عمومی بالاتر از دو سال بررسی کردیم.
ویژگیهای مطالعه
ما هشت کارآزمایی (۷۰۹ شرکتکننده) را در مطالعه گنجاندیم؛ هفت مطالعه از کشورهای با سطح درآمد متوسط در آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکای لاتین بودند، کشورهایی که کمبود روی در آنها به احتمال زیاد یک مشکل بهداشت عمومی است.
نتایج کلیدی و کیفیت شواهد
تاثیر غنیسازی مواد غذایی با روی در بروز کمبود روی نامطمئن است. غنیسازی مواد غذایی با روی در صورتی که تنها ریزمغذی مورد استفاده برای غنیسازی باشد، ممکن است باعث بهبود اندکی در سطح روی خون در جمعیت شود. روی اضافه شده به غذا در ترکیب با دیگر ریزمغذیها ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در سطوح روی خون ایجاد کند. غنیسازی مواد غذایی با روی ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در بروز کمبود وزن یا کوتاهی قد ایجاد کند. تاثیرات غنیسازی مواد غذایی با روی بر دیگر پیامدها، از جمله لاغری و وزن/قد، ناشناخته است. غنیسازی مواد غذایی با روی به نظر نمیرسد عوارض جانبی بر شاخصهای آهن یا مس داشته باشد. اغلب مطالعات وارد شده در این مرور دارای تعداد کمی شرکتکننده بوده و در معرض خطر پائین یا نامشخص سوگیری (bias) قضاوت شدند. همچنین برخی از تناقضات در نتایج مطالعات مختلف وجود داشت.
دو کارآزمایی خوشهای‐تصادفیسازی شده (هند و بنگلادش) و دو مطالعه کنترل شده قبل‐بعد (تانزانیا و هند) معیارهای ورود را به مطالعه داشتند. راهبردها شامل آموزش کارکنان مراقبتهای سلامت، تقویت مدیریت سیستمهای مراقبتهای سلامت (همه چهار مطالعه)، و مراجعه به منزل (دو مطالعه) بودند. دو مطالعه از هند، شامل بستههای مراقبت با هدف دوره نوزادی بودند.
در یک کارآزمایی که در بنگلادش صورت گرفت، برآورد شد مورتالیتی کودکان با IMCI ممکن است ۱۳% کمتر باشد، اما فاصله اطمینان (CI) شامل عدم تاثیر بود (خطر نسبی (RR): ۰,۸۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۸ تا ۱.۱۰؛ ۵۰۹۰ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین). یک مطالعه CBA در تانزانیا تقریبا همین برآورد را ارائه داد (RR: ۰.۸۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۲ تا ۱.۰۵؛ ۱۹۳۲ شرکتکننده).
یک کارآزمایی در هند به بررسی مورتالیتی شیرخواران و نوزادان با اجرای راهبرد مدیریت یکپارچه بیماری دوران کودکی و نوزادی (IMNCI) شامل مراجعه به منزل پس از زایمان، اختصاص داشت. میزان مورتالیتی در دوره نوزادی و شیرخوارگی ممکن است در گروه IMNCI در مقایسه با گروه کنترل کمتر باشد ( مورتالیتی نوزاد؛ نسبت خطر (HR): ۰,۸۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۷ تا ۰.۹۴؛ مورتالیتی نوزادی؛ HR: ۰.۹۱؛ ۹۵% CI: ۰.۸۰ تا ۱.۰۳؛ یک کارآزمایی؛ ۶۰,۴۸۰ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین).
تاثیر IMCI را بر هر نوع مورتالیتی برآورد کردیم که به وسیله ادغام مورتالیتی نوزادان و کودکان در یک IMCI و یک کارآزمایی IMNCI اندازهگیری شد. مورتالیتی ممکن است با IMCI کاهش یابد (RR: ۰,۸۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۸ تا ۰.۹۳؛ دو کارآزمایی؛ ۶۵,۵۷۰ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین).
در دو کارآزمایی (هند، بنگلادش) که به ارزیابی وضعیت تغذیه اختصاص داشتند، به این موضوع اشاره شد که تغذیه ممکن است تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر کوتاهی قد نوزادان داشته (RR: ۰,۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۴ تا ۱.۰۶؛ دو کارآزمایی؛ ۵۲۴۲ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین) و احتمالا تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر کمبود وزن نوزاد میگذارد (RR: ۱.۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۷ تا ۱.۲۵؛ دو کارآزمایی؛ ۴۲۸۸ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط). مطالعه CBA که در تانزانیا انجام شد، نتایج مشابهی را نشان داد.
محققان کیفیت مراقبت را با مشاهده تجویز دارو برای بیماریهای شایع در مراکز سلامت (۷۲۷ مشاهده؛ دو مطالعه؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) و با مشاهده تجویز صورت گرفته به وسیله کارکنان غیر متخصص بخش مراقبتهای سلامت (۱۰۵۱ مشاهده؛ سه مطالعه؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) اندازهگیری کردند . ما نتوانستیم همسو و سازگار بودن تاثیر مداخله را بر روند تجویز دارو در مراکز سلامت یا توسط تجویز کارکنان غیر متخصص مراقبتهای سلامت تایید کنیم، زیرا سطح قطعیت شواهد بسیار پائین بود.
برای پوشش IMCIهای قابل ارائه، پوشش واکسن و تجویز ویتامین A، درخواست مراقبت مناسب و تغذیه فقط با شیر مادر را مورد بررسی قرار دادیم. در دو کارآزمایی (هند، بنگلادش) پوشش واکسن سرخک مورد ارزیابی قرار گرفت و چنین گزارش شد که احتمالا بر پوشش واکسن سرخک تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر جای میگذارد (RR: ۰,۹۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۰ تا ۱.۰۵؛ دو کارآزمایی؛ ۴۸۹۵ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط). در مطالعه CBA در تانزانیا نیز تاثیرات مشابهی دیده شد. در دو مطالعه، دوز سوم واکسن دیفتری، سیاه سرفه و کزاز اندازهگیری شد؛ و دو مطالعه نیز به اندازهگیری پوشش ویتامین A اختصاص داشتند، که تمام آنها در خصوص افزایش پوشش با IMCI، شواهدی اندک را ارائه داده یا هیچ شواهدی را ارائه نکردند.
در چهار مطالعه (۲ مطالعه از هند؛ و ۱ مطالعه از تانزانیا و بنگلادش) درخواست برای مراقبت مناسب و اطلاعات به دست آمده را از پرسشنامه دقیقی که مادران آن را در مورد بیماری فعلی پر کردند، گزارش شد. برخی از مطالعات درباره تاثیرات IMCI ممکن است رفتار جستوجو را برای مراقبت بهتر گزارش کنند، اما در دیگر مطالعات گزارشی در این خصوص مشاهده نمیشود.
همه چهار مطالعه، پاسخ مادر را به تغذیه انحصاری با شیر مادر به ثبت رساندند. این مطالعات، نتایج ترکیبی و شواهدی را با قطعیت بسیار پائین ارائه دادند. بنابراین، نمیدانیم که IMCI بر تغذیه انحصاری با شیر مادر تاثیری دارد یا خیر.
در هیچ یک از مطالعات، رضایت مادران و استفادهکنندگان از خدمات گزارش نشد.
هدف این مطالعه مروری چیست؟
هدف از این مطالعه مروری کاکرین، ارزیابی تاثیرات برنامههایی است که در آنها راهبرد مدیریت یکپارچه بیماری دوران کودکی (IMCI) بهکار میرود. محققان کاکرین تمام مطالعات مرتبط را با موضوع جستوجو کرده و چهار مطالعه را یافتند که حائز معیارهای مرور بودند.
پیامهای کلیدی
این مطالعه مروری نشان میدهد که استفاده از راهبرد IMCI سازمان بهداشت جهانی احتمالا به کاهش میزان مرگومیر در کودکان از بدو تولد تا پنج سالگی منجر شده است. تاثیرات IMCI بر مسائل دیگر، مانند بیماری یا کیفیت مراقبت، در هم ادغام شده و برخی شواهد مربوط به آن در سطح بسیار پائینی از قطعیت قرار داشتند. در آینده، محققان باید درباره بهترین شیوه ارائه راهبرد IMCI به پژوهش بپردازند.
در این مرور چه موضوعی بررسی شد؟
هر ساله بیش از ۷,۵ میلیون کودک در سراسر جهان پیش از رسیدن به سن پنج سالگی میمیرند. بیشتر آنان از جوامع فقیر بوده و در فقیرترین کشورها زندگی میکنند. احتمال اینکه این کودکان به سوءتغذیه و عفونت مانند سپسیس نوزادی، سرخک، اسهال، مالاریا، و پنومونی دچار شوند، بیشتر از دیگر کودکان است.
راهبردهای موثری برای پیشگیری از بیماری و درمان کودکان بیمار در دسترس هستند، اما این راهبردها در اختیار آنان قرار نمیگیرد. یکی از دلایل این امر آن است که خدمات مراقبت سلامت اغلب در نقاط بسیار دوردست قرار داشته یا بسیار گران هستند. مراکز سلامت واقع در چنین مناطقی اغلب فاقد امکانات و کارکنان مراقبتهای سلامت آموزشدیده هستند. علاوه بر این، کودکان بیمار ممکن است همزمان با مشکلات سلامت متعددی دست به گریبان باشند و این امر میتواند تشخیص و درمان بیماری را برای کارکنان مراقبتهای سلامت دشوار سازد.
در دهه ۱۹۹۰، سازمان جهانی بهداشت (WHO) راهبردی را به نام مدیریت یکپارچه بیماری دوران کودکی (integrated management of childhood illness; IMCI) برای رسیدگی به این مشکلات ابداع کرد. هدف از این راهبرد، پیشگیری از مرگومیر و بیماری و در عین حال، بهبود کیفیت مراقبت از کودکان بیمار زیر پنج سال است. این راهبرد از سه قسمت تشکیل میشود.
• بهبود مهارتهای کارکنان مراقبتهای سلامت با ارائه آموزش و دستورالعملها؛
• بهبود چگونگی سازماندهی و مدیریت سیستم مراقبتهای سلامت، مانند دسترسی به امکانات؛
• مراجعه به منازل و جوامع به منظور ترویج شیوههای حمایتی مناسب از کودک و تغذیه خوب، و همزمان، تشویق والدین به اینکه کودکان خود را هنگامی که بیمار میشوند به درمانگاه بیاورند.
WHO کشورها را تشویق میکند تا راهبرد IMCI را با شرایط ملی خود منطبق سازند. انواع بیماریهای دوران کودکی اولویتبندی شده و راههایی که طبق آنها خدمات ارائه میشوند ممکن است از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشند.
نتایج اصلی این مرور چه هستند؟
این مطالعه مروری کاکرین، شامل چهار مطالعه بود که در آنها اثربخشی راهبرد IMCI بررسی شد. این مطالعات در تانزانیا، بنگلادش و هند انجام شدند. راهبرد IMCI در کل مطالعات به شکلی بسیار متفاوت مورد استفاده قرار گرفتند. مثلا، در مطالعهای که در تانزانیا انجام شد، کارمندان مراقبتهای سلامت تحت آموزش قرار گرفتند و وضعیت تامین داروها بهبود یافت، اما شامل مراجعه به خانه یا فعالیتهای اجتماعی نشد؛ در مطالعهای که در بنگلادش صورت گرفت، بر شمار کارکنان مراقبتهای سلامت جدید افزوده شد و همزمان کارکنان مراقبتهای سلامت موجود نیز تحت آموزش قرار گرفتند؛ دو مطالعه در هند به طور خاص نوزادان و کودکان بزرگتر را در نظر گرفتند.
این مطالعه مروری نشان داد که استفاده از IMCI:
• ممکن است به کاهش مرگومیر میان کودکان از بدو تولد تا سن پنج سالگی منجر شود (شواهد با قطعیت پائین)؛
• ممکن است تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر تعداد کودکانی بگذارد که به کوتاهی قد دچار هستند (شواهد با قطعیت پائین)؛
• احتمالا تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر تعداد کودکان مبتلا به کمبود وزن دارد (شواهد با قطعیت متوسط)؛
• احتمالا تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر تعداد کودکانی دارد که واکسن سرخک دریافت میکنند؛ و
• ممکن است نتایج متفاوتی در خصوص تعداد والدینی به همراه داشته باشد که در زمان بیماری کودک خود به دنبال دریافت خدمات سلامت هستند
ما نمیدانیم که IMCI تاثیری بر شیوه درمانی کارکنان مراقبتهای سلامت در درمان بیماریهای شایع دارد یا خیر، زیرا سطح قطعیت شواهد بسیار پائین ارزیابی شد.
ما نمیدانیم که IMCI تاثیری بر تعداد مادرانی دارد که بهطور انحصاری با شیر خود کودک خود را تغذیه میکنند یا خیر، زیرا سطح قطعیت شواهد بسیار پائین بود.
هیچیک از مطالعات وارد شده به ارزیابی میزان رضایت مادران و استفادهکنندگان از خدمات، طبق راهبرد IMCI نپرداختند.
این مرور تا چه زمانی بهروز است؟
نویسندگان این مطالعه مروری، مطالعاتی را جستوجو کردند که تاریخ انتشار آنها تا ۳۰ جون ۲۰۱۵ بود.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb