جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای Sunil V Badve

Clement Lo، Min Jun، Sunil V Badve، Helen Pilmore، Sarah L White، Carmel Hawley، Alan Cass، Vlado Perkovic، Sophia Zoungas،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
پیوند کلیه، مدیریت ارجح برای بیماران مبتلا به بیماری پیشرفته کلیه (end stage kidney disease; ESKD) است. با این حال، این وضعیت اغلب با بدتر شدن دیابت یا شروع جدید آن بغرنج می‌شود. بی‌خطری (safety) و اثربخشی عوامل پائین‌ آورنده قند خون پس از پیوند کلیه تا حد زیادی ناشناخته مانده است. این یک به‌روز‌رسانی از مروری است که نخستین بار در سال ۲۰۱۷ منتشر شد.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و بی‌خطری عوامل پائین‌ آورنده قند خون در درمان دیابت از قبل موجود و دیابت با شروع جدید در افرادی که تحت پیوند کلیه قرار گرفته‌اند.
روش های جستجو
از طریق تماس با متخصص اطلاعات و با استفاده از واژه‌های جست‌وجوی مرتبط با این مرور، پایگاه ثبت مطالعات گروه کلیه و پیوند در کاکرین را تا تاریخ ۱۶ ژانویه ۲۰۲۰ جست‌وجو کردیم. مطالعات موجود در پایگاه ثبت از طریق جست‌وجو در CENTRAL؛ MEDLINE و EMBASE؛ خلاصه مقالات کنفرانس‌ها، پورتال جست‌وجوی پایگاه ثبت بین‌المللی کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) و ClinicalTrials.gov شناسایی شدند.
معیارهای انتخاب
همه کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs)، شبه‐RCTها و مطالعات متقاطع (cross‐over) واجد شرایط ورود به این مرور بودند که به‌طور سر‐به‐سر (head‐to‐head) رژیم‌های فعال پائین‌ آورنده قند خون یا رژیم فعال را با دارونما (placebo)/مراقبت استاندارد در بیمارانی مقایسه کردند که پیوند کلیه دریافت کرده و مبتلا به دیابت بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
چهار نویسنده به‌طور مستقل از هم به بررسی واجد شرایط بودن و کیفیت مطالعه پرداخته و داده‌ها را استخراج کردند. پیامدهای پیوسته به‌ صورت تفاوت‌های میانگین (MD) یا تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) پس از درمان بیان شدند. عوارض جانبی به ‌صورت تفاوت‌های خطر (risk difference; RD) مطلق پس از درمان بیان شدند. پیامدهای بالینی دو‐حالتی در قالب خطرات نسبی (RR) با ۹۵% فاصله اطمینان (CI) ارائه شدند.
نتایج اصلی

ده مطالعه (۲۱ رکورد، ۶۰۳ شرکت‌کننده تصادفی‌سازی شده) وارد مرور شدند ‐ سه مطالعه بیشتر (پنج رکورد) از زمان انجام آخرین مرور. چهار مطالعه به مقایسه انسولین‐درمانی با شدت بیشتر و کمتر با هم پرداختند؛ دو مطالعه مهار کننده‌های دیپپتیدیل پپتیداز‐۴ (یا DPP‐۴) را با دارونما مقایسه کردند؛ یک مطالعه مهار کننده‌های DPP‐۴ را با انسولین گلارژین مقایسه کرد؛ یک مطالعه مهار کننده‌های انتقال همزمان سدیم‐گلوکز ۲ (SGLT۲) را با دارونما؛ و دو مطالعه گلیتازون را همراه با انسولین با انسولین‐درمانی تنها مقایسه کرد. اکثر مطالعات دارای خطر نامشخص تا بالای سوگیری (bias) بودند. هیچ مطالعه‌ای به بررسی تاثیرات استفاده از بی‌گوآنیدها (biguanides)، گلینیدها (glinides)، آگونیست‌های GLP‐۱ یا سولفونیل‌اوره‌ها (sulphonylureas) نپرداخت.

مشخص نیست انسولین‐درمانی با شدت بیشتر در مقایسه با انسولین‐درمانی با شدت کمتر، تاثیری بر بقای پیوند یا گرافت (۴ مطالعه، ۳۰۱ شرکت‌کننده: RR: ۱,۱۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۲ تا ۳.۹۴؛ I۲ = ۴۹%؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، عملکرد تاخیری گرافت (۲ مطالعه، ۱۵۳ شرکت‌کننده: RR: ۰,۶۳؛ ۰.۴۲ تا ۰.۹۳؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، HbA۱c (۱ مطالعه، ۱۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، قند خون ناشتا (۱ مطالعه، ۲۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، مارکرهای عملکرد کلیه (۱ مطالعه، ۲۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، مرگ‌ومیر (به هر علتی) (۳ مطالعه، ۲۰۸ شرکت‌کننده، RR: ۰,۶۸؛ ۰.۲۹ تا ۱.۵۸؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، هیپوگلیسمی (۴ مطالعه، ۳۰۱ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) و قطع مصرف دارو به دلیل بروز عوارض جانبی (۱ مطالعه، ۶۰ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) دارد یا خیر.

مشخص نیست مهار کننده‌های DPP‐۴ در مقایسه با دارونما، تاثیری بر هیپوگلیسمی و قطع مصرف دارو می‌گذارند یا خیر (۲ مطالعه، ۵۱ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). با این حال، مهار کننده‌های DPP‐۴ ممکن است HbA۱c و قند خون ناشتا را کاهش دهند اما تاثیری بر مارکرهای عملکرد کلیه ندارند (۱ مطالعه، ۳۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین).

مشخص نیست مهار کننده‌های DPP‐۴ در مقایسه با انسولین گلارژین، تاثیری بر HbA۱c، قند خون ناشتا، هیپوگلیسمی یا قطع درمان به دلیل بروز عوارض جانبی دارند یا خیر (۱ مطالعه، ۴۵ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین).

مهار کننده‌های SGLT۲ در مقایسه با دارونما، احتمالا تاثیری بر بقای پیوند کلیه نمی‌گذارند (۱ مطالعه، ۴۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط)، اما ممکن است HbA۱c را بدون تاثیر بر قند خون ناشتا و eGFR طولانی‌‐مدت کاهش دهند (۱ مطالعه، ۴۴ شرکت‌کننده، شواهد با قطعیت پائین). مهار کننده‌های SGLT۲ احتمالا خطر هیپوگلیسمی را افزایش نمی‌دهند، و شاید تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر قطع مصرف دارو به دلیل بروز حوادث جانبی داشته باشند. با این حال، همه شرکت‌کنندگانی که مصرف مهار کننده‌های SGLT۲ را قطع کردند، دچار عفونت‌های مجاری ادراری شدند (۱ مطالعه، ۴۴ شرکت‌کننده، شواهد با قطعیت متوسط).

مشخص نیست که گلیتازون‌های اضافه شده به انسولین در مقایسه با انسولین‐درمانی به‌تنهایی، تاثیری بر HbA۱c یا مارکرهای عملکرد کلیه دارند یا خیر (۱ مطالعه، ۶۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). با این حال، گلیتازون‌ها ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت بر قند خون ناشتا (۲ مطالعه، ۱۲۰ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین)، و قطع مصرف دارو به دلیل بروز عوارض جانبی (۱ مطالعه، ۶۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین) داشته باشند.

هیچ مطالعه‌ای با محوریت مهار کننده‌های DPP‐۴، یا گلیتازون‌ها گزارشی را از تاثیرات آن‌ها بر بقای پیوند یا گرافت، عملکرد تاخیری گرافت یا مرگ‌ومیر (به هر علتی) ارائه نکرد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
اثربخشی و بی‌خطری عوامل کاهش ‌دهنده قند خون در درمان دیابت از قبل موجود و دیابت با شروع جدید در گیرندگان پیوند کلیه جای بحث دارد. شواهد به‌ دست آمده از مطالعات موجود که به بررسی تاثیر انسولین‐درمانی با شدت زیاد، مهار کننده‌های DPP‐۴، مهار کننده‌های SGLT و گلیتازون‌ها پرداخته‌اند، عمدتا دارای قطعیت پائین تا بسیار پائین است. برای بررسی و مقایسه بی‌خطری و اثربخشی عوامل فعلی کاهش دهنده قند خون در جمعیت گیرنده پیوند کلیه، انجام RCTهایی با کورسازی مناسب، در مقیاس بزرگ‌تر و با کیفیت بالاتر مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

عوامل پائین ‌آورنده قند خون در درمان دیابت از قبل موجود و با شروع جدید در گیرندگان پیوند کلیه

موضوع چیست؟

پیوند کلیه اغلب با بدتر شدن وضعیت دیابت یا شروع جدید دیابت، عارضه‌دار می‌شود. بی‌خطری و اثربخشی داروهای مورد استفاده برای کاهش میزان قند خون در این شرایط تا حد زیادی ناشناخته است.

ما‌‎ چه کاری را انجام دادیم؟

با جست‌وجو در پایگاه ثبت تخصصی گروه کلیه و پیوند در کاکرین، اثربخشی و بی‌خطری داروهای پائین‌ آورنده قند خون را در افراد مبتلا به دیابت که پیوند کلیه دریافت کرده‌اند، ارزیابی کردیم. مرور اولیه خود را با وارد کردن همه مطالعات تصادفی‌سازی و کنترل شده و مطالعات متقاطع که به بررسی این سؤال پرداختند تا ۱۶ ژانویه ۲۰۲۰ به‌روز کردیم.

ما به چه نتایجی رسیدیم؟

ده مطالعه (شامل سه مطالعه بیشتر) را با مجموع ۶۰۳ فرد تصادفی‌سازی شده گیرنده پیوند کلیه وارد کردیم. چهار مطالعه به مقایسه انسولین‐درمانی با شدت بیشتر و کمتر با هم پرداختند؛ دو مطالعه مهار کننده‌های دیپپتیدیل پپتیداز‐۴ (یا DPP‐۴) را با دارونما (placebo)؛ یک مطالعه مهار کننده‌های DPP‐۴ را با انسولین گلارژین؛ یک مطالعه مهار کننده‌های انتقال همزمان سدیم‐گلوکز ۲ (SGLT۲) را با دارونما؛ و دو مطالعه گلیتازون‌ها را همراه با انسولین با انسولین‐درمانی به‌تنهایی، مقایسه کردند. از این مطالعات، تاثیر انسولین‐درمانی با شدت بیشتر در مقایسه با انسولین‐درمانی با شدت کمتر روی بقای پیوند کلیه، کنترل قند خون، مرگ‌ومیر، و عوارض جانبی درمان از جمله هیپوگلیسمی، به خوبی شناخته نمی‌شوند. بر اساس نتایج یک مطالعه، مهار کننده‌های DPP‐۴ ممکن است کنترل قند خون را بدون تاثیر بر مارکرهای عملکرد کلیه بهبود ببخشند. میزان عوارض جانبی ناشی از مهار کننده‌های DPP‐۴ در مقایسه با دارونما یا انسولین نیز به خوبی شناخته نشده است. بر اساس نتایج یک مطالعه، مهار کننده‌های SGLT۲ احتمالا تاثیری بر بقای پیوند کلیه ندارند، اما ممکن است کنترل قند خون را در طولانی‌‐مدت بدون تاثیر بر عملکرد کلیه در طولانی‌‐مدت بهبود ببخشند. مهار کننده‌های SGLT۲ احتمالا باعث سطوح پائین قند خون نمی‌شوند و تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر افرادی دارند که مصرف دارو را قطع می‌کنند. با این حال، در این مطالعه، افرادی که مصرف مهار کننده‌های SGLT۲ را متوقف کردند دچار عفونت‌های مجاری ادراری شدند. گلیتازون‌ها و انسولین ممکن است در مقایسه با انسولین به‌تنهایی تاثیری بر کنترل قند خون یا عوارض جانبی نداشته باشند. تاثیرات استفاده از مهار کننده‌های DPP‐۴ در مقایسه با دارونما یا انسولین، یا گلیتازون‌ها و انسولین در مقایسه با انسولین به‌تنهایی، بر بقای پیوند کلیه و مرگ‌ومیر نیز مشخص نیست.

نتیجه‌گیری

شواهد موجود در مورد درمان پائین آورنده سطح قند خون برای دیابت در افراد گیرنده پیوند کلیه محدود است. برای بررسی بی‌خطری و اثربخشی درمان‌های فعلی پائین آورنده قند خون، انجام مطالعاتی در مقیاس بزرگ‌تر و با کیفیت بالاتر لازم است.


Clement Lo، Tadashi Toyama، Ying Wang، Jin Lin، Yoichiro Hirakawa، Min Jun، Alan Cass، Carmel M Hawley، Helen Pilmore، Sunil V Badve، Vlado Perkovic، Sophia Zoungas،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه
دیابت شایع‌ترین علت بیماری مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD)) است. هر دو وضعیت به‌طور شایعی با هم وجود دارند. تغییرات گلوکومتابولیک و دیالیز همزمان در دیابت و CKD منجر به ایجاد چالش کاهش گلوکز شده و خطر هیپوگلیسمی را افزایش می‌دهد. عوامل کاهنده گلوکز عمدتا در مطالعات انجام شده روی افراد مبتلا به عملکرد کلیه نزدیک به نرمال بررسی شده‌اند. توصیف دانش موجود درباره عوامل کاهنده گلوکز برای هدایت درمان مهم است.
اهداف
بررسی اثربخشی و ایمنی انسولین و سایر مداخلات دارویی برای کاهش سطوح گلوکز در افراد مبتلا به دیابت و CKD.
روش های جستجو
تا ۱۲ فوریه ۲۰۱۸ از طریق برقراری ارتباط با متخصصین اطلاعات با استفاده از کلید‐واژه‌های جست‌وجوی مرتبط با این مطالعه مروری، در پایگاه ثبت مطالعات گروه کلیه و پیوند در کاکرین جست‌وجو کردیم. مطالعات موجود در پایگاه‌های ثبت از طریق جست‌وجو در CENTRAL؛ MEDLINE و EMBASE؛ مجموعه مقالات کنفرانس‌ها، پورتال جست‌وجوی پایگاه ثبت بین‌المللی کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) و ClinicalTrials.gov شناسایی شدند.
معیارهای انتخاب
تمامی کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) و شبه‐RCTها که به بررسی مقایسه‌های سر‐به‐سر (head‐to‐head) رژیم‌های فعال از درمان کاهنده گلوکز یا رژیم فعال در مقایسه با دارونما (placebo)/درمان استاندارد در افراد مبتلا به دیابت و CKD (نرخ فیلتراسیون گلوکومرولار برآورد شده (estimated glomerular filtration rate; eGFR) کمتر از ۶۰ mL/min/۱,۷۳ m۲) برای ورود به مطالعه مروری، واجد شرایط مورد نظر ما بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
چهار نویسنده مرور به صورت مستقل از هم به ارزیابی مقبولیت مطالعات، خطر سوگیری (bias)، و کیفیت داده‌ها و استخراج داده‌ها پرداختند. پیامدهای پیوسته به صورت تفاوت میانگین (MD) بعد از درمان بیان شدند. عوارض جانبی به صورت اختلافات خطر (risk difference; RD) قطعی پس از درمان بیان شدند. پیامدهای بالینی دو حالتی به صورت خطر نسبی (RR) با ۹۵% فاصله اطمینان (CI) بیان شدند.
نتایج اصلی

چهل‌وچهار مطالعه (۱۲۸ رکورد، ۱۳,۰۳۶ شرکت‌کننده) وارد مطالعه مروری شدند. نه مطالعه مهارکننده‌های انتقال همزمان سدیم گلوکز‐۲ (sodium glucose co‐transporter‐۲ (SGLT۲)) را با دارونما؛ ۱۳ مطالعه مهارکننده‌های دی‌پپتیدیل پپتیداز ‐ ۴ (dipeptidyl peptidase‐۴ (DPP‐۴)) را با دارونما؛ ۲ مطالعه آگونیست‌های پپتید‐۱ شبیه گلوکاگون (glucagon‐like peptide‐۱ (GLP‐۱)) را با دارونما؛ ۸ مطالعه درمان با گلیتازون‌ها (glitazones) را با درمان بدون گلیتازون‌؛ یک مطالعه درمان با گلیناید (glinide) را با درمان بدون گلیناید؛ و ۴ مطالعه استفاده از انواع مختلف انسولین را با دوزها یا روش‌های مصرف مختلف با یکدیگر مقایسه کردند. به علاوه، ۲ مطالعه سیتاگلیپتین (sitagliptin) را با گلیپیزاید (glipizide)؛ و ۱ مطالعه هر یک از سیتاگلیپتین را با انسولین، گلیتازارها (glitazars) را با پیوگلیتازون (pioglitazone)، ویلداگلیپتین (vildagliptin) با سیتاگلیپتین (sitagliptin)، لیناگلیپتین (linagliptin) را با ووگلیبوز (voglibose)، و آلبیگلوتاید (albiglutide) را با سیتاگلیپتین مقایسه کردند. بیشتر مطالعات به دلیل سوگیری در تامین مالی و ریزش نمونه (attrition bias) خطر بالایی از سوگیری داشته و با خطر نامشخص بودن سوگیری تشخیص روبه‌رو بودند.

مهارکننده‌های SGLT۲ در مقایسه با دارونما، احتمالا HbA۱c؛ (۷ مطالعه؛ ۱۰۹۲ شرکت‌کننده: MD؛ ۰,۲۹‐%؛ ۰.۳۸‐ تا ۰.۱۹‐، (۳.۲‐ میلی‌مول/لیتر، ۴.۲‐ تا ۲.۲‐؛ I۲ = ۰%)، قند خون ناشتا (FBG) (۵ مطالعه؛ ۸۵۵ شرکت‌کننده: MD؛ ۰,۴۸‐ میلی‌مول/لیتر؛ ۰.۷۸‐ تا ۰.۱۹‐؛ I۲ = ۰%)، فشار خون سیستولیک (BP) (۷ مطالعه؛ ۱۱۹۸ شرکت‌کننده: MD؛ ۴,۶۸‐ میلی‌متر جیوه؛ ۶.۶۹‐ تا ۲.۶۸‐؛ I۲ = ۴۰%)، فشار خون دیاستولیک (BP) (۶ مطالعه؛ ۱۱۴۲ شرکت‌کننده: MD؛ ۱,۷۲‐ میلی‌متر جیوه، ۲.۷۷‐ تا ۰.۶۶‐؛ I۲ = ۰%)، نارسایی قلبی (۳ مطالعه، ۲۵۱۹ شرکت‌کننده: RR: ۰,۵۹؛ ۰.۴۱ تا ۰.۸۷؛ I۲= ۰%) و هیپرکالمی (۴ مطالعه؛ ۲۷۸۸ شرکت‌کننده: RR: ۰,۵۸؛ ۰.۴۲ تا ۰.۸۱؛ I۲ = ۰%) را کاهش می‌دهد؛ اما احتمالا عفونت‌های تناسلی (۷ مطالعه؛ ۳۰۸۶ شرکت‌کننده: RR: ۲,۵۰؛ ۱.۵۲ تا ۴.۱۱؛ I۲ = ۰%) و کراتینین (۴ مطالعه؛ ۸۴۸ شرکت‌کننده: MD؛ ۳,۸۲ میکرومول/لیتر؛ ۱.۴۵ تا ۶.۱۹؛ I۲ = ۱۶%) را افزایش می‌دهد (تمامی اثرات مبتنی بر شواهدی با قطعیت متوسط). مهارکننده‌های SGLT۲ ممکن است وزن (۵ مطالعه؛ ۱۰۲۹ شرکت‌کننده: MD؛ ۱,۴۱‐ کیلوگرم؛ ۱.۸‐ تا ۱.۰۲‐؛ I۲ = ۲۸%) و آلبومینوری (MD؛ ۸,۱۴‐ میلی‌گرم/میلی‌مول کراتینین؛ ۱۴.۵۱‐ تا ۱.۷۷‐؛ I۲ = ۱۱%؛ شواهد با قطعیت پائین) را کاهش دهند. مهارکننده‌های SGLT۲ ممکن است تاثیری کوچک یا عدم تاثیر بر خطر مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی، هیپوگلیسمی، آسیب حاد کلیه (acute kidney injury; AKI) و عفونت مجاری ادراری (شواهد با قطعیت پائین) داشته باشد. اینکه مهارکننده‌های SGLT۲ تاثیری روی مرگ‌ومیر، بیماری کلیوی مرحله آخر (end‐stage kidney disease; ESKD)، هیپوولمی، شکستگی‌ها، کتواسیدوز دیابتی، یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی دارد یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).

مهارکننده‌های DPP‐۴ در مقایسه با دارونما ممکن است HbA۱c؛ (۷ مطالعه، ۸۶۷ شرکت‌کننده: MD؛ ۰,۶۲‐%؛ ۰.۸۵‐ تا ۰.۳۹‐؛ (۶.۸‐ میلی‌مول/لیتر)؛ ۹.۳‐ تا ۴.۳‐؛ I۲ = ۵۹%) را کاهش دهد اما ممکن است تاثیری کوچک یا عدم تاثیر روی FBG (شواهد با قطعیت پائین) بگذارند. مهارکننده‌های DPP‐۴ احتمالا دارای تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی (۲ مطالعه، ۵۸۹۷ شرکت‌کننده: RR: ۰,۹۳؛ ۰.۷۷ تا ۱.۱۱؛ I۲ = ۰%) و وزن (۲ مطالعه، ۲۱۰ شرکت کننده: MD؛ ۰,۱۶ کیلوگرم؛ ۰.۵۸‐ تا ۰.۹۰؛ I۲ = ۲۹%؛ شواهد با قطعیت متوسط) باشند. مهارکننده‌های DPP‐۴ در مقایسه با دارونما ممکن است اثر کوچکی روی نارسایی قلبی، عفونت‌های دستگاه تنفسی فوقانی، و نارسایی کبدی (شواهد با قطعیت پائین) داشته یا اصلا تاثیری نداشته باشند. اینکه مهارکننده‌های DPP‐۴ در مقایسه با دارونما روی eGFR، هیپوگلیسمی، پانکراتیت، سرطان پانکراس، یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی اثرگذار هستند یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).

آگونیست‌های GLP‐۱ در مقایسه با دارونما، احتمالا HbA۱c؛ (۷ مطالعه؛ ۸۶۷ شرکت‌کننده: MD؛ ۰,۵۳‐%؛ ۱.۰۱‐ تا ۰.۰۶ (۵.۸‐ میلی‌مول/لیتر؛ ۱۱.۰‐ تا ۰.۷‐؛ I۲ = ۴۱%؛ شواهد با قطعیت متوسط) و وزن (شواهد با قطعیت پائین) را کاهش می‌دهند. آگونیست‌های GLP‐۱ ممکن است اثر کوچکی روی EGFR، هیپوگلیسمی، یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی (شواهد با قطعیت پائین) داشته یا اصلا اثری نداشته باشند. اینکه آگونیست‌های GLP‐۱ منجر به کاهش FBG، افزایش نشانه‌های مربوط به دستگاه گوارش، یا تاثیرگذاری روی خطر پانکراتیت شوند یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).

اینکه گلیتازون‌ها در مقایسه با دارونما روی HbA۱c؛ FBG، مرگ‌ومیر، وزن بدن و خطر بروز هپیوگلیسمی اثرگذار هستند یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).

سیتاگلیپتین در مقایسه با گلیپیزاید احتمالا هیپوگلیسمی را کاهش می‌دهد (۲ مطالعه؛ ۵۵۱ شرکت‌کننده: RR: ۰,۴۰؛ ۰.۲۳ تا ۰.۶۹؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با قطعیت متوسط). سیتاگلیپین در مقایسه با گلیپیزاید ممکن است دارای تاثیری اندک یا عدم تاثیر روی HbA۱c؛ FBG، وزن بدن و eGFR باشند (شواهد با قطعیت پائین). اینکه سیتاگلیپتین در مقایسه با گلیپیزاید روی مرگ‌ومیر یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی اثرگذار است یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).

در رابطه با انواع، دوزها و روش‌های مختلف استفاده از انسولین و سایر مقایسه‌های سر‐به‐سر فقط مطالعات تکی در دسترس بودند، بنابراین نمی‌توان هیچ نتیجه‌گیری‌ای از آنها به عمل آورد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
شواهد مربوط به اثربخشی و ایمنی عوامل کاهنده گلوکز در دیابت و CKD محدود است. مهارکننده‌های SGLT۲ و آگونیست‌های GLP‐۱ احتمالا برای کاهش گلوکز خون سودمند بوده و مهارکننده‌های DPP‐۴ ممکن است برای کاهش گلوکز سودمند باشند. به علاوه، مهارکننده‌های SGLT۲ احتمالا BP، نارسایی قلبی، و هیپرکالمی را کاهش داده، اما عفونت‌های ژنیتال را افزایش و کراتینین را به میزان اندکی افزایش می‌دهد. پروفایل ایمنی برای آگونیست‌های GLP‐۱ با عدم قطعیت همراه است. هیچ‌گونه نتیجه‌گیری بیش‌تری درباره سایر گروه‌های عوامل کاهنده گلوکز شامل انسولین نمی‌توان به عمل آورد. برای کمک به هدایت انتخاب‌های درمانی در جهت کاهش گلوکز در دیابت و CKD به انجام مطالعات بیشتری با کیفیت بالا نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

داروهای کاهنده گلوکز برای درمان دیابت و بیماری مزمن کلیه

موضوع چیست؟ دیابت شایع‌ترین علت بیماری مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) است. به دلیل کاهش عملکرد کلیه و تغییرات مربوط به پاک‌سازی داروها و گلوکز، درمان افراد مبتلا به دیابت و CKD چالش‌بر‌انگیز است. خطر بروز هیپوگلیسمی (قند خون پائین) افزایش می‌یابد. با وجود این، اکثر داروهای کاهنده گلوکز روی افراد با عملکرد کلیه نزدیک به نرمال مطالعه شده‌اند. هدف از این مطالعه مروری، تعیین اثربخشی و ایمنی داروهای کاهنده گلوکز بر افراد مبتلا به دیابت و CKD است.

ما‌‎ چه کاری را انجام دادیم؟ ما مطالعاتی را جست‌وجو کردیم که به مقایسه داروهای مختلف با یکدیگر یا با عدم استفاده از دارو در افراد مبتلا به دیابت یا CKD پرداخته بودند.

ما چه چیزی را به دست آوردیم؟

ما ۴۴ مطالعه را شامل ۱۳,۰۳۶ نفر وارد مطالعه مروری کردیم. اکثر مطالعات انواع مختلفی را از داروها – مهارکننده‌های انتقال همزمان سدیم گلوکز‐۲ (sodium glucose co‐transporter‐۲ (SGLT۲))، مهارکننده‌های دی‌پپتیدیل پپتیداز‐۴ (dipeptidyl peptidase‐۴ (DPP‐۴))، آگونیست‌های پپتید‐۱ شبیه گلوکاگون (glucagon‐like peptide‐۱ (GLP‐۱)) و گلیتازون‌ها (glitazones)، با عدم درمان مقایسه کردند. دو مطالعه به مقایسه داروی سیتاگلیپتین (sitagliptin) با گلیپیزاید (glipizide) پرداختند.

مهارکننده‌های SGLT۲ احتمالا سطوح گلوکز، فشار خون، نارسایی قلبی و سطوح بالای پتاسیم را کاهش، اما عفونت‌های تناسلی را افزایش و عملکرد کلیه را به میزان اندکی کاهش می‌دهد. مهارکننده‌های SGLT۲ ممکن است وزن بدن را کاهش دهند. اثر این مهارکننده‌ها روی خطر مرگ، هیپوگلیسمی، آسیب حاد کلیه، عفونت مجاری ادراری، بیماری کلیوی مرحله آخر، حجم پائین خون، شکستگی‌های استخوان، کتواسیدوز دیابتیک با عدم قطعیت همراه است.

مهارکننده‌های DPP‐۴ ممکن است سطوح گلوکز را کاهش دهند. اثرات آن‌ها روی خطر مرگ به دلیل حملات و سکته‌های قلبی، نارسایی قلبی، عفونت‌های دستگاه تنفسی فوقانی، مشکلات کبدی، عملکرد کلیه، هیپوگلیسمی، پانکراتیت و سرطان پانکراس با عدم قطعیت همراه است.

آگونیست‌های GLP‐۱ احتمالا سطوح گلوکز را کاهش داده و ممکن است وزن بدن را نیز کم کنند. اثرات آن‌ها روی عملکرد کلیه، هیپوگلیسمی، نشانه‌های دستگاه گوارش و پانکراتیت با عدم قطعیت همراه است.

سیتاگلیپتین در مقایسه با گلیپیزاید احتمالا دارای خطر هیپوگلیسمی کمتر است.

با توجه به سایر داروهای کاهنده گلوکز در مقایسه با سایر داروها یا عدم درمان به دلیل کمبود مطالعات، هیچ نتیجه‌گیری نمی‌توان به عمل آورد.

نتیجه‌گیری‌ها

شواهد مربوط به اثربخشی و ایمنی عوامل کاهنده گلوکز برای افراد مبتلا به دیابت و CKD محدود است. مهارکننده‌های SGLT۲ و آگونیست‌های GLP‐۱ احتمالا برای کاهش سطح گلوکز سودمند هستند. سایر اثرات بالقوه مهارکننده‌های SGLT۲ عبارتند از BP پائین‌تر، سطوح پتاسیم پائین‌تر و کاهش خطر نارسایی قلبی، اما خطر عفونت‌های ژنیتال را افزایش می‌دهند. ایمنی آگونیست‌های GLP‐۱ با عدم قطعیت همراه است.

مزایا و ایمنی سایر گروه‌های عوامل کاهنده گلوکز با عدم قطعیت همراه هستند.

برای کمک به انتخاب‌ مناسب‌ترین داروی کاهنده گلوکز در افراد مبتلا به دیابت و CKD به انجام مطالعات بیشتری نیاز است.


Htay Htay، David W Johnson، Kathryn J Wiggins، Sunil V Badve، Jonathan C Craig، Giovanni FM Strippoli، Yeoungjee Cho،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه
محلول‌های زیست‌سازگار دیالیز پریتونئال (peritoneal dialysis; PD)، شامل محلول‌های PH خنثی و محصول تجزیه گلوکز پائین (glucose degradation product; GDP) و ایکودکسترین، پیش از این نشان داده‌اند که برخی از پیامدهای سطح بیمار را به‌طور مطلوبی تحت تاثیر قرار می‌دهند، هرچند براساس مطالعاتی با کیفیتی کمتر از حد مطلوب بنا شده‌اند. اخیرا چندین کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده بیشتر برای ارزیابی محلول‌های زیست‌سازگار در بیماران PD منتشر شده‌اند. این یک به‌روز‌رسانی از مروری است که نخستین بار در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
اهداف
این مرور با هدف بررسی مزایا و آسیب‌های محلول‌های زیست‌سازگار PD در مقایسه با محلول‌های استاندارد PD در بیمارانی که PD را دریافت می‌کنند، انجام شد.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت تخصصی گروه کلیه و پیوند را در کاکرین تا ۱۲ فوریه ۲۰۱۸ از طریق تماس با متخصص اطلاعات با استفاده از کلمات جست‌وجوی مرتبط با این مرور جست‌وجو کردیم. مطالعات در پایگاه ثبت تخصصی از طریق جست‌وجوها در CENTRAL؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ خلاصه‌مقالات کنفرانس، پورتال جست‌وجوی پایگاه ثبت بین‌المللی کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) و ClinicalTrials.gov شناسایی شدند.
معیارهای انتخاب
همه RCTها و شبه‐RCTها با حضور کودکان و بزرگسالانی وارد شدند که به مقایسه اثرات محلول‌های زیست‌سازگار PD؛ (pH خنثی، لاکتات‐بافرشده، GDP پائین؛ pH خنثی، بی‌کربنات (± لاکتات)‐بافرشده، GDP پائین؛ پلیمر گلوکز (ایکودکسترین) در PD پرداخته بودند. مطالعاتی از محلول‌ها با پایه آمینواسید خارج شدند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده داده‌ها را در زمینه کیفیت مطالعه و پیامدها استخراج کردند. خلاصه برآوردهای اثر با استفاده از یک مدل اثرات تصادفی به دست آمدند، و نتایج به صورت خطرهای نسبی (RR) و ۹۵% فاصله اطمینان (CI) برای متغیرهای طبقه‌‌بندی شده و تفاوت‌های میانگین (MD) یا تفاوت‌های میانگین استاندارد شده (SMD) و ۹۵% CI برای متغیرهای پیوسته بیان شدند.
نتایج اصلی

این به‌روزرسانی مرور شامل ۴۲ مطالعه واجد شرایط (۳۲۶۲ شرکت‌کننده) شامل شش مطالعه جدید (۵۴۳ شرکت‌کننده) می‌شود. به‌طور کلی، ۲۹ مطالعه (۱۹۷۱ شرکت‌کننده) pH خنثی، محلول PD با GDP پائین را با محلول معمول PD مقایسه کرده و ۱۳ مطالعه (۱۲۹۱ شرکت‌کننده) ایکودکسترین را با محلول معمول PD مقایسه کردند. خطر سوگیری (bias) برای تولید توالی در سه مطالعه، برای پنهان‌سازی تخصیص در سه مطالعه، سوگیری فرسایش در ۲۱ مطالعه و سوگیری گزارش‌دهی انتخابی پیامد در ۱۶ مطالعه، در سطح بالا ارزیابی شد.

محلول PD با pH خنثی، GDP پائین در برابر محلول PD با گلوکز مرسوم

استفاده از محلول PD با pH خنثی، GDP پائین، حفظ عملکرد باقی‌مانده کلیه (residual renal function; RRF) را بهبود بخشید (۱۵ مطالعه؛ ۸۳۵ شرکت‌کننده: SMD: ۰,۱۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۵ تا ۰.۳۳؛ شواهد با قطعیت بالا). این میزان، تقریبا معادل میانگین تفاوت: ۰.۵۴ میلی‌لیتر/دقیقه/ ۱.۷۳ متر۲ (۹۵% CI؛ ۰,۱۴ تا ۰.۹۳) در نرخ فیلتراسیون گلومرولی است. حفظ بهتر RRF در تمام دوره‌های پیگیری مشهود بود، حفظ بیش‌تر RRF با افزایش دوره پیگیری، به‌طور پیشرونده‌ای، دیده شد. استفاده از محلول PD با pH خنثی، GDP پائین هم‌چنین باعث بهبود حفظ حجم ادرار باقی‌مانده شد (۱۱ مطالعه؛ ۷۹۱ شرکت‌کننده: MD؛ ۱۱۴.۳۷ میلی‌لیتر/روز؛ ۹۵% CI؛ ۴۷.۰۹ تا ۱۸۱.۶۵؛ شواهد با قطعیت بالا). در شواهدی با قطعیت پائین، محلول‌های PD با pH خنثی، GDP پائین در مقایسه با محلول‌های معمول PD ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت را در اولترافیلتراسیون ۴‐ساعته پریتونئال ایجاد کنند (۹ مطالعه؛ ۴۱۴ شرکت‌کننده: SMD: ‐۰.۴۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۴‐ تا ۰.۱۰‐) که این میزان، تقریبا معادل تفاوت میانگین ۶۹.۷۲ میلی‌لیتر (۱۶.۶۰ تا ۱۲۲.۰۰ میلی‌لیتر) کمتر در اولترافیلتراسیون پریتونئال است و ممکن است نسبت دیالسات (dialysate) را به کراتینین پلاسما (۱۰ مطالعه؛ ۷۴۶ شرکت‌کننده: MD: ۰.۰۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۰ تا ۰.۰۳)، شکست تکنیک یا مرگ‌ومیر را افزایش دهند. مشخص نیست که استفاده از محلول‌های PD با pH خنثی، GDP پائین تفاوتی را در خطر وقوع پریتونیت، بستری شدن در بیمارستان، عوارض جانبی (۶ مطالعه؛ ۵۱۹ شرکت‌کننده) یا درد حین خروج ادرار (۱ مطالعه؛ ۵۸ شرکت‌کننده: RR: ۰.۵۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۴ تا ۱.۰۸) ایجاد می‌کنند یا خیر.

پلیمر گلوکز (ایکودکسترین) در برابر محلول PD با گلوکز مرسوم

شواهدی با قطعیت متوسط نشان می‌دهند که ایکودکسترین احتمالا اپیزودهای اضافه‌بار کنترل نشده مایعات (۲ مطالعه؛ ۱۰۰ شرکت‌کننده: RR: ۰,۳۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵ تا ۰.۵۹) و اولترافیلتراسیون تقویت شده پریتونئال (۴ مطالعه؛ ۱۰۲ شرکت‌کننده: MD؛ ۴۴۸.۵۴ میلی‌لیتر/روز؛ ۹۵% CI؛ ۲۸۹.۲۸ تا ۶۰۷.۸۰) را بدون به خطر افتادن RRF؛ (۴ مطالعه؛ ۱۱۴ شرکت‌کننده: SMD: ۰.۱۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۶‐ تا ۰.۴۹؛ شواهد با قطعیت پائین) کاهش می‌دهد که این میزان تقریبا معادل میانگین کلیرانس کراتینین ۰.۳۰ میلی‌لیتر/دقیقه/ ۱.۷۳ متر۲ بیش‌تر (۰,۶۵ تا ۱.۲۳ بیش‌تر) یا برون‌ده ادراری (۳ مطالعه؛ ۶۹ شرکت‌کننده: MD؛ ۸۸.۸۸‐ میلی‌لیتر/روز؛ ۹۵% CI؛ ۳۵۶.۸۸‐ تا ۱۷۹.۱۲؛ شواهد با قطعیت پائین) است. مشخص نیست استفاده از ایکودکسترین منجر به هر گونه تفاوتی در عوارض جانبی (۵ مطالعه؛ ۸۱۶ شرکت‌کننده)، شکست تکنیک یا مرگ‌ومیر می‌شود یا خیر.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
این مرور به‌روزشده شواهدی را تقویت می‌کند که محلول‌های PD با pH خنثی، GDP پائین، RRF و حفظ حجم ادرار را با قطعیت بالا بهبود می‌بخشند. این اثرات ممکن است مربوط به افزایش انتقال محلول پریتونئال و کاهش اولترافیلتراسیون پریتونئال باشد، اگرچه شواهد برای این پیامدها، به دلیل ناهمگونی قابل‌توجه و کیفیت کمتر از مطلوب روش‌شناسی، قطعیت پائینی دارند. تجویز ایکودکسترین اولترافیلتراسیون پریتونئال را افزایش داده و اضافه‌بار کنترل‌نشده مایع را با قطعیت متوسط کاهش داد. اثرات محلول‌های PD با pH خنثی، GDP پائین یا ایکودکسترین بر پریتونیت، بقای تکنیک و بقای بیمار هم‌چنان نامشخص هستند و به انجام RCT بیش‌تر با کیفیت بالا و با قدرت کافی نیاز دارند.
خلاصه به زبان ساده

نقش مایعات دیالیز زیست‌سازگار در دیالیز پریتونئال

موضوع چیست؟

دیالیز پریتونئال نوعی از درمان دیالیز برای افراد مبتلا به نارسایی کلیوی است که در منزل ارائه می‌شود. بیماران نیاز دارند استفاده از محلول‌های دیالیز پریتونئال برای انجام دیالیز با وارد کردن محلول در شکم‌شان استفاده کنند. دیالیز پریتونئال از لایه پوششی شکم با نام «غشاء پریتونئال» به عنوان یک فیلتر استفاده می‌کند که از طریق آن مواد سمی و مایعات از بدن خارج می‌شوند. طول عمر دیالیز پریتونئال می‌تواند در اثر آسیب غشای پریتونئال محدود شود که تا حدودی ناشی از محلول‌های دیالیز پریتونئال «غیر‐دوستانه» از نظر بیولوژیکی است که اسیدی و حاوی سطوح بالایی از گلوکز و محصولات حاصل از شکست گلوکز هستند. برای غلبه بر این موانع، محلول‌های دیالیز پریتونئال زیست‌سازگار (مثلا با PH خنثی و سطح پائینی از محصولات شکست گلوکز یا با یک جایگزین گلوکز مانند ایکودکسترین (icodextrin)) با هدف فراهم کردن مزایایی برای بیمار تولید شده‌اند.

ما چه کاری را انجام دادیم؟

ما مروری را بر منابع برای بررسی مزایا و آسیب‌های ناشی از استفاده از محلول‌های دیالیز پریتونئال زیست‌سازگار انجام دادیم.

ما چه چیزی را یافتیم؟

ما ۴۲ مطالعه (۳۲۶۲ شرکت‌کننده) را شناسایی کردیم که اثرات این محلول‌ها را بر پیامدهای بیمار بررسی کردند. هنگامی‌که با محلول‌های دیالیز مرسوم مقایسه شدند، دریافتیم که محلول‌های دیالیز پریتونئال با PH خنثی و سطح پائین محصولات شکست گلوکز، منجر به حفظ بهتر عملکرد کلیه خود بیمار از جمله برون‌ده ادراری می‌شود. بیمارانی که محلول‌های دیالیز پریتونئال بدون گلوکز (ایکودکسترین) را دریافت کردند، حذف مایع بیش‌تری را با دیالیز به دست آوردند و ۷۰% کمتر احتمال داشت که دچار اپیزودهای کنترل‌نشده ناشی از اضافه‌بار مایع شوند. هیچ آسیب قابل‌توجهی با هیچ کدام از محلول‌های دیالیز پریتونئال زیست‌سازگار شناسایی نشد. بسیاری از مطالعات به دلیل حجم نمونه کوچک، مدت‌زمان پی‌گیری کوتاه‌مدت، کیفیت روش‌شناسی کمتر از حد مطلوب، و گزارش‌دهی متناقض پیامدها، محدود بودند. در نتیجه، اثرات محلول‌های دیالیز پریتونئال زیست‌سازگار بر طول زمانی که بیمار قادر به ماندن روی دیالیز باشد یا زنده بماند، نامشخص است.

نتیجه‌گیری‌ها در مقایسه با بیماران تحت دیالیز پریتونئال که با محلول‌های دیالیز مرسوم درمان شدند، بیمارانی که با محلول‌های زیست‌سازگار درمان می‌شوند با مزایای مهمی از جمله حفظ بهتر عملکرد کلیه خود و حجم ادرار با محلول‌های دیالیز پریتونئال با PH خنثی، سطح پائین محصولات شکست گلوکز روبه‌رو خواهند شد و پیشگیری موثرتری از اضافه‌بار مایع ناشی از حذف بیشتر مایع مرتبط با دیالیز با ایکودکسترین خواهند داشت. مشخص نیست این مزایا به بیماران کمک می‌کنند که مدت طولانی‌تری روی دیالیز پریتونئال بمانند یا بیش‌تر زندگی کنند یا خیر، و انجام مطالعات بیش‌تری مورد نیاز است.



صفحه ۱ از ۱