ما ۱۷ مطالعه (سه مطالعه برای این بهروزرسانی جدید بودند)، را شامل ۳۲۸۲ کودک وارد کردیم: ۱۶ RCT (شامل ۳۲۰۴ کودک) و یک شبه‐RCT (شامل ۷۸ کودک). کودکان در تمام مطالعات زیر شش سال بودند. پانزده مطالعه در مناطق شهری آمریکای شمالی، یک مطالعه در استرالیا و یک مورد در چین انجام شدند. اکثر مطالعات، در مناطقی با وضعیت اجتماعیاقتصادی پائین انجام گرفتند. تعدا دختران و پسران در مطالعاتی که این اطلاعات را گزارش کردند، یکسان بود. طول مدت مداخله در ۱۵ مطالعه از سه تا ۲۴ ماه متغیر بود، درحالی که دو مطالعه، مداخلات را فقط یک بار انجام دادند. دورههای پیگیری بین سه و هشت ماه متغیر بود. سه RCT در همه زمینههای ارزیابی شده، در معرض خطر پائین سوگیری قرار داشتند. ۱۴ مطالعه دیگر دارای خطر نامشخص یا بالای سوگیری بودند؛ برای مثال، ما دو RCT و یک شبه‐RCT را در معرض خطر بالای سوگیری انتخاب و شش RCT را در معرض خطر بالای سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) ارزیابی کردیم. گرانتهای پژوهشی ملی یا بینالمللی یا دولتی، بودجه ۱۲ مطالعه را تامین کردند، درحالی که دو مطالعه دیگر منابع مالی خود را گزارش نکردند.
مداخلات آموزشی در برابر عدم مداخله
هیچ یک از مطالعات وارد شده در این مقایسه، تاثیر مداخلات را بر پیامدهای شناختی یا عصبی‐رفتاری یا حوادث جانبی ارزیابی نکردند. تمامی مطالعات دادههای مربوط به پیامدهای سطح سرب خون را گزارش کردند.
مداخلات آموزشی نشان داد که احتمالا هیچ شواهدی مبنی بر وجود تفاوت در کاهش سطوح سرب خون (پیوسته: تفاوت میانگین (MD): ۰,۰۳‐؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۳‐ تا ۰.۰۷؛ I² = ۰%؛ ۵ مطالعه، ۸۱۵ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط؛ دادههای تبدیل شده به لگاریتم) یا در کاهش سطوح گردوغبار کف زمین (MD: ‐۰.۰۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۷‐ تا ۰.۲۴؛ I² = ۰%؛ ۲ مطالعه، ۳۱۸ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) وجود نداشت.
مداخلات محیطی در برابر عدم مداخله
کنترل گردوغبار: یک مطالعه در این مقایسه، دادههای مربوط به پیامدهای شناختی و عصبی‐رفتاری و حوادث جانبی را در کودکان گزارش کرد. این مطالعه نشان داد که از نظر عددی ممکن است پیامدهای عصبی‐رفتاری بهتری در کودکان گروه مداخله وجود داشته باشد. با این حال، تفاوتها اندک بوده و CI هم تاثیر مفید و هم تاثیر غیرمفید مداخله محیطی را در برمیگرفت (بهعنوان مثال رشد ذهنی (مقیاسهای تکامل نوزاد بیلی ‐ نسخه دوم (Bayley Scales of Infant Development‐II)): MD: ۰,۱؛ ۹۵% CI؛ ۲.۱‐ تا ۲.۴؛ ۱ مطالعه؛ ۳۰۲ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین). در همان مطالعه هیچ حادثه جانبی مرتبط با مداخله طی پیگیری هشت ساله مشاهده نشد، اما دو کودک مبتلا به حوادث جانبی در گروه کنترل گزارش شد (۱ مطالعه، ۳۵۵ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین).
نتایج متاآنالیز همچنین هیچ شواهدی را از اثربخشی مداخلات بر سطوح سرب خون پیدا نکرد (پیوسته: MD: ‐۰,۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۹‐ تا ۰.۰۶؛ I² = ۰%؛ ۴ مطالعه، ۵۶۵ شرکتکننده، شواهد با قطعیت متوسط؛ دادههای تبدیل شده به وسیله لگاریتم). ما نتوانستیم دادههای مربوط به سطوح گردوغبار کف زمین را تجمیع کنیم، اما مطالعات گزارش کردند که ممکن است هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت بین گروهها وجود نداشته باشد (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
کاهش خاک: در دو مطالعه که به ارزیابی این مداخله محیطی پرداختند، فقط پیامد «سطح سرب خون» گزارش شد. یک مطالعه تاثیر کوچکی را بر کاهش سطح سرب خون نشان داد، درحالی که مطالعه دیگر هیچ تاثیری را گزارش نکرد. بنابراین، شواهد فعلی را برای نتیجهگیری در مورد اثربخشی کاهش خاک کافی نمیدانیم (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
ترکیبی از مداخلات آموزشی و محیطی در برابر آموزش استاندارد
مطالعات در این مقایسه فقط سطوح سرب خون و سطوح سرب موجود را در گردوغبار گزارش کردند. به دلیل وجود تفاوتهای اساسی بین مطالعات، نمیتوانیم مطالعات را در یک متاآنالیز تجمیع کنیم. از آنجا که مطالعات نتایج متناقضی را گزارش کردند، در حال حاضر شواهد برای مشخص کردن اینکه ترکیب مداخلات باعث کاهش سطوح سرب خون و سطوح گردوغبار کف میشود یا خیر، کافی نیست (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
بر اساس شواهد فعلی، مداخلات آموزشی و مداخلات محیطی خانگی (یعنی اقدامات کنترل گردوغبار) هیچ شواهدی را از وجود تفاوت در کاهش سطوح سرب خون در کودکان، بهعنوان یک معیار سلامت جمعیت، نشان ندادند. شواهد مربوط به تاثیر مداخلات محیطی بر پیامدهای شناختی و عصبی‐رفتاری و حوادث جانبی بسیار نامطمئن هستند.
انجام کارآزماییهای بیشتری برای تعیین موثرترین مداخله در جهت کاهش یا حتی پیشگیری از قرار گرفتن در معرض سرب مورد نیاز است. عناصر کلیدی این کارآزماییها باید بهطور همزمان شامل استراتژیهایی برای کاهش منابع متعدد مواجهه با سرب با استفاده از سطوح آزمایشی پاکسازی گردوغبار باشد. همچنین لازم است کارآزماییهایی در کشورهایی با سطح درآمد پائین و متوسط و در گروههای مختلف اجتماعیاقتصادی در کشورهای با درآمد بالا انجام شوند.
چرا این مرور مهم است؟
مواجهه با سرب یک خطر جدی سلامت بهویژه برای کودکان به شمار میرود. مسمومیت با سرب در سطوح بالا میتواند باعث کمخونی، آسیب چند‐ارگانی، تشنج، کما و مرگومیر در کودکان شود. مسمویت در سطوح مزمن پائین میتواند به اختلال شناختی (فرایندهای فکری)، روانشناختی (حالات ذهنی و عاطفی) و عصبی‐رفتاری (بهعنوان مثال پرخاشگری، بیشفعالی) منجر شود. منابع بالقوه زیادی از سرب در محیط وجود دارد، بنابراین محققان، مداخلات مختلف آموزشی و محیطی خانگی، مانند آموزش والدین، حذف گردوغبار سرب یا اصلاح فضای منزل را برای کاهش قرار گرفتن کودکان در معرض سرب مطالعه کردهاند. با این حال، مشخص نیست که این مداخلات در کاهش یا پیشگیری از مواجهه با سرب در کودکان، و اینکه تا چه میزان، موثر هستند یا خیر.
چه کسانی ممکن است علاقهمند به این مرور باشند؟
‐ والدین و مراقبانی که میخواهند از مواجهه خانگی کودکان با سرب پیشگیری کنند.
‐ متخصصان سلامت و تصمیمگیرندگانی که به روشهای پیشگیری از مواجهه خانگی کودکان با سرب علاقهمند هستند.
هدف این مرور پاسخدهی به چه سوالاتی است؟
ما میخواستیم بدانیم که مداخلات آموزشی یا محیطی خانگی، یا ترکیبی از هر دو، در پیشگیری یا کاهش مواجهه خانگی با سرب در کودکان تا سن ۱۸ سال، موثر هستند یا خیر. ما همچنین علاقهمند به بررسی بهبود رشد شناختی و عصبی‐رفتاری، آسیبهای بالقوه، کاهش سطوح سرب خون و سطوح گردوغبار سرب خانگی بودیم.
چه مطالعاتی وارد این مرور شدند؟
بانکهای اطلاعاتی را تا مارچ ۲۰۲۰ برای یافتن کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (که در آنها شرکتکنندگان بهطور تصادفی، در این حالت، به یک یا چند گروه برای دریافت درمان و یک گروه بدون دریافت درمان، اختصاص داده میشوند) و شبه‐RCTها (که در آنها کودکان با استفاده از روشهایی که کاملا تصادفی نیست، به گروهها اختصاص داده میشوند) جستوجو کردیم. ما ۱۷ مطالعه را (سه مطالعه جدید برای این بهروزرسانی)، شامل ۳۲۸۲ کودک از تولد تا شش سالگی پیدا کردیم. مطالعات مداخلات آموزشی یا محیطی، یا ترکیبی را از هر دو، به منظور کاهش مواجهه خانگی کودکان با سرب مورد بررسی قرار دادند. کودکان در تمام مطالعات زیر شش سال بودند. پانزده مطالعه در مناطق شهری آمریکای شمالی، یک مطالعه در استرالیا و یک مورد در چین انجام شدند. اغلب مطالعات در مناطقی با وضعیت اجتماعیاقتصادی پائین انجام شد. تعداد دختران و پسران در این مطالعات مساوی بود. طول مدت مداخله در ۱۵ مطالعه از سه تا ۲۴ ماه متغیر بود، و در دو مطالعه، یک مداخله یک بار انجام شد. در چهارده مطالعه از روشهای نادرستی استفاده شد که میتواند نتایج آنها را تحریف کرده، و باعث اعتماد کمتر آنها شود.
دورههای پیگیری بین سه و هشت ماه متغیر بود. پانزده مطالعه با گرانتهای پژوهشی ملی یا بینالمللی یا دولتی حمایت شدند؛ دو مطالعه منابع تامین مالی خود را گزارش نکردند.
شواهد حاصل از این مرور چه هستند؟
مداخلات آموزشی: هیچ یک از مطالعات وارد شده در این مقایسه، تاثیر مداخلات را بر پیامدهای شناختی یا عصبی‐رفتاری، یا روی آسیبها ارزیابی نکردند. مداخلات آموزشی در مقایسه با عدم مداخله، شاید هیچ تفاوتی را در سطوح سرب خون کودکان خردسال یا سطوح گردوغبار کف زمین ایجاد نکنند (شواهد با کیفیت متوسط).
مداخلات محیطی: یک مطالعه با مقایسه اقدامات کنترلی گردوغبار با عدم مداخله، تفاوتی اندک تا عدم تفاوت را در پیامدهای شناختی و عصبی‐رفتاری بین گروهها پس از سه تا هشت سال نشان داد. همان مطالعه آسیبها را ارزیابی کرد و هیچ ارتباطی را با نوع مداخله نشان نداد، اما دو کودک مبتلا به عوارض جانبی را در گروه کنترل مشاهده کرد. همه مطالعات وارد شده در این مقایسه نشان دادند که کنترل گردوغبار نسبت به عدم مداخله منجر به کاهش بیشتر یا کمتری در سطوح سرب خون در کودکان خردسال (شواهد با کیفیت متوسط) یا سطوح گردوغبار در کف زمین (شواهد با کیفیت بسیار پائین) نمیشود. دو مطالعه تاثیر کاهش خاک را ارزیابی کردند، و امکان نتیجهگیری را در مورد اثربخشی آن فراهم نکردند (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
ترکیبی از مداخلات آموزشی و محیطی در برابر آموزش استاندارد: شواهد کافی وجود ندارد که نشان دهد ترکیب مداخلات، سطوح سرب خون یا سطوح سرب گردوغبار در کف زمین را کاهش میدهند (شواهد با کیفیت بسیار پائین)، انجام مطالعات بیشتری برای رفع این شکاف پژوهشی نیاز است.
در آینده چه اتفاقی میافتد؟
انجام تحقیقات بیشتری مورد نیاز است تا دریابیم چه روشی برای پیشگیری از قرار گرفتن کودکان در معرض سرب موثر است. مطالعات باید در گروههای مختلف اجتماعیاقتصادی در کشورهایی با سطح درآمد بالا، متوسط و پائین انجام گیرند تا مشخص شود که مداخلات چگونه در زمینههای مختلف شکل گرفته بر اساس سطوح مختلف صنعتی شدن یا مقررات ایمنی سلامت محیطی و شغلی عمل میکنند.
ما ۲۱ مطالعه (۱۶ RCT خوشهای، ۴ CBA و ۱ مطالعه کوهورت) را شامل ۱,۰۹۲,۸۷۷ شرکتکننده (۳۶,۰۶۸ کودک و ۱,۰۵۶,۸۰۹ بزرگسال) و ۳۱,۸۶۵ خانوار ساکن در آفریقا، آمریکا و آسیای جنوب شرقی وارد متاآنالیزها کرده و به صورت روایتگونه (narrative) سنتز کردیم. ۱۷ نوع UCT شناسایی شده، از جمله یک مداخله درآمد پایه جهانی (basic universal income)، برنامههای پایلوت (pilot) یا تثبیت شده دولتی یا آزمایشهای پژوهشی، بودند. مقدار و ارزش پول نقد معادل ۱,۳% تا ۵۳.۹% از سرانه تولید ناخالص داخلی سالانه (annualised gross domestic product per capita) تعیین شد. همه مطالعات یک UCT را با عدم ارائه UCT، و سه مطالعه نیز یک UCT را با یک CCT مقایسه کردند. اکثر مطالعات دارای خطر کلی بالای سوگیری بودند (یعنی اغلب سوگیری انتخاب و/یا سوگیری عملکرد). بیشتر مطالعات از دولتهای ملی و/یا سازمانهای بینالمللی حمایت مالی خود را دریافت کردند.
در سرتاسر این مرور، از کلمات «احتمالا» برای نشان دادن شواهدی با کیفیت متوسط، «ممکن است/شاید» برای شواهدی با کیفیت پائین، و «نامشخص» برای شواهدی با کیفیت بسیار پائین، استفاده میکنیم. UCTها شاید تاثیری بر احتمال استفاده از هرگونه خدمات سلامت طی ۱ تا ۱۲ ماه گذشته توسط شرکتکنندگانی نداشته باشند که بین ۱۲ و ۲۴ ماه در گروه مداخله پیگیری شدند (خطر نسبی (RR): ۱,۰۴؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۱.۰۰ تا ۱.۰۹؛ ۰.۰۷ = P؛ ۵ RCT خوشهای، ۴۹۷۲ = N؛ I² = ۲%؛ شواهد با کیفیت پائین). طی یک تا دو سال، UCTها احتمالا منجر به کاهش بالینی معنیدار و بسیار زیادی در احتمال ابتلا به هر نوع بیماری در دو هفته تا سه ماه گذشته میشوند (نسبت شانس (OR): ۰.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۷ تا ۰.۹۳، ۵ RCT خوشهای، ۸۴۴۶ = N؛ I² = ۵۷%؛ شواهد با کیفیت متوسط). شواهد به دست آمده از پنج RCT خوشهای در مورد امنیت غذایی، برای ترکیب در یک متاآنالیز بیش از حد متناقض و ناسازگار بود، اما پیشنهاد کردند که در پیگیری ۱۳ تا ۲۴ ماه، UCTها میتوانند احتمال ایمنی مواد غذایی را طی ماه قبل افزایش دهند (شواهد با کیفیت پائین). زمانی که UCTها بر اساس نمره تنوع غذایی خانواده (Household Dietary Diversity Score) ارزیابی شده و تا ۲۴ ماه در گروه مداخله پیگیری شوند، ممکن است سطح تنوع غذایی شرکتکنندگان را ظرف هفته گذشته افزایش دهند (تفاوت میانگین (MD): ۰.۵۹ گروه غذایی؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۸ تا ۱.۰۱، ۴ RCT خوشهای، ۹۳۴۷ = N؛ I² = ۷۹%؛ شواهد با کیفیت پائین). علیرغم وجود مطالعات متعددی که شواهد مرتبط را ارائه کردند، تاثیر UCTها بر احتمال کوتاه‐قدی متوسط ناشی از تغذیه (stunting) و بر سطح افسردگی، نامشخص باقی میماند. هیچ شواهدی در مورد تاثیر یک UCT بر احتمال فوت در دسترس نبود. هنگام ارزیابی در ۱۲ تا ۲۴ ماه در گروه مداخله، UCTها احتمالا منجر به افزایش بالینی متوسط و معنیداری در احتمال حضور کودکان در مدرسه میشوند (RR: ۱.۰۶؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۳ تا ۱.۰۹، ۶ RCT خوشهای، ۴۸۰۰ = N؛ I² = ۰%؛ شواهد با کیفیت متوسط). مشخص نیست UCTها، میزان مالکیت احشام (livestock ownership)، فقر شدید، به کار واداشتن کودکان، استخدام بزرگسالان یا کیفیت فرزندپروری را متاثر میسازند یا خیر. شواهد به دست آمده از شش RCT خوشهای درباره هزینههای مراقبت سلامت به منظور ترکیب آنها در یک متاآنالیز بیش از حد متناقض و ناسازگار بود، اما نشان داد که UCTها ممکن است مقدار پول صرف شده را برای مراقبت سلامت طی ۷ تا ۲۴ ماه پس از مداخله افزایش دهند (شواهد با کیفیت پائین). تاثیرات UCTها بر عدالت در سلامت (یا نابرابریهای ناعادلانه سلامت و درمان)، بسیار نامشخص بود. هیچگونه آسیب ناشی از UCTها را مشاهده نکردیم. سه RCT خوشهای، UCTها را در برابر CCTها از نظر احتمال استفاده از هر نوع خدمت سلامت، احتمال ابتلا به هرگونه بیماری یا سطح تنوع غذایی مقایسه کردند، اما شواهد محدود به یک مطالعه به ازای هر پیامد و بسیار نامطمئن برای هر سه مورد شد.
سوال مطالعه مروری
برخی از برنامهها، امکان انتقال پول نقد یا گرانتها (grants) را برای کاهش فقر و آسیبپذیریها، بدون تحمیل و اجبار بر دریافتکنندگان آن («انتقال بدون قید و شرط پول نقد»، یا unconditional cash transfers; UCTs) در کشورهایی با درآمد پائین و متوسط (low‐ and middle‐income countries; LMICs) فراهم میکنند. در دیگر مواقع، افراد میتوانند فقط در صورتی این انتقالهای پول نقد را دریافت کنند که در رفتارهای الزامآور، مانند استفاده از خدمات سلامت یا فرستادن کودکانشان به مدرسه («انتقالهای مشروط پول نقد» یا conditional cash transfers; CCTs) شرکت داشته باشند. هدف این مرور، پی بردن به این موضوع بود که دریافت UCTها، در مقایسه با عدم دریافت UCT، دریافت مقادیر کمتر UCT یا دریافت CCT، استفاده افراد را از خدمات سلامت و پیامدهای سلامت آنان را بهبود میبخشد یا خیر. هدف دیگر آن، ارزیابی تاثیرات UCTها بر شرایط زندگی روزمره بود که هزینه پرداخت شده را برای سلامت و مراقبت سلامت تعیین میکند.
پیشینه
UCTها، نوعی مداخله حفاظت اجتماعی هستند که به مساله درآمد افراد میپردازند. مشخص نیست که تاثیر UCTها، بیشتر، کمتر یا برابر است با CCTها. ما شواهد مربوط به تاثیر UCTها را بر استفاده از خدمات سلامت و پیامدهای سلامت، میان کودکان و بزرگسالان ساکن در LMICها بررسی کردیم.
ویژگیهای مطالعه
شواهد تا می ۲۰۱۷ بهروز است. مطالعات تجربی و غیر‐تجربی انتخاب شده را از UCTها در افرادی از همه گروههای سنی که ساکن LMICها بودند، وارد کردیم. مطالعاتی وارد شدند که شرکتکنندگان دریافت کننده UCT را با شرکتکنندگانی مقایسه کردند که UCT را دریافت نکردند. ما به دنبال مطالعاتی بودیم که استفاده از خدمات سلامت و پیامدهای سلامت را مورد بررسی قرار دادند.
ما ۲۱ مطالعه (۱۶ مطالعه تجربی و ۵ مطالعه غیر‐تجربی) را با ۱,۰۹۲,۸۷۷ شرکتکننده (۳۶,۰۶۸ کودک و ۱,۰۵۶,۸۰۹ بزرگسال) و ۳۱,۸۶۵ خانوار در آفریقا، آمریکا، و آسیای جنوب شرقی پیدا کردیم. UCTها عبارت بودند از برنامههای دولتی یا آزمایشهای تحقیقاتی. بیشتر مطالعات از دولتهای ملی و/یا سازمانهای بینالمللی حمایت مالی خود را دریافت کردند.
نتایج کلیدی
از کلمات «احتمالا» برای نشان دادن شواهدی با کیفیت متوسط، «ممکن است/شاید» برای شواهدی با کیفیت پائین، و «نامشخص» برای شواهدی با کیفیت بسیار پائین استفاده میکنیم. دریافت UCT شاید تاثیری بر احتمال استفاده از هر نوع خدمات سلامت طی ۱ تا ۱۲ ماه گذشته نداشته باشد. UCTها احتمالا منجر به کاهش معنیدار بالینی و بسیار زیاد در خطر ابتلا به هر نوع بیماری طی دو هفته تا سه ماه گذشته میشوند. آنها ممکن است احتمال دسترسی ایمن را به مواد غذایی طی ماه قبل افزایش دهند. آنها همچنین میتوانند باعث افزایش میانگین تعداد گروههای غذایی مختلفی شوند که طی هفته قبل در هر خانوار مصرف شدهاند. علیرغم انجام مطالعات متعددی که شواهد مرتبط را ارائه دادهاند، تاثیرات UCTها بر احتمال کوتاه‐قدی ناشی از تغذیه و بر سطوح افسردگی، نامشخص باقی میمانند. هیچ مطالعهای تاثیرات مداخله را بر فوت شدن برآورد نکرد. UCTها احتمالا منجر به افزایش معنیدار بالینی و متوسطی در احتمال حضور در مدرسه میشوند. برای آنکه بدانیم UCTها، تاثیری بر میزان مالکیت احشام، فقر شدید، به کار واداشتن کودکان، استخدام بزرگسالان و کیفیت فرزندپروری دارند یا خیر، شواهد نامطمئن بود. UCTها ممکن است هزینهای را که برای مراقبتهای سلامت صرف میشود، افزایش دهند. تاثیر UCTها بر تفاوتهای موجود در سلامت، بسیار نامطمئن بود. هیچگونه آسیب ناشی از UCTها را مشاهده نکردیم. سه مطالعه تجربی، شواهدی را درباره تاثیر UCT در مقایسه با CCT بر احتمال استفاده از هر نوع خدمت سلامت، احتمال ابتلا به هر نوع بیماری یا میانگین تعداد گروههای غذایی مصرف شده در خانوار گزارش کردند، اما شواهد محدود به یک مطالعه به ازای هر پیامد و بسیار نامطمئن برای هر سه مورد بود.
کیفیت شواهد
از هفت پیامد اولیهای که در اولویت قرار گرفت، مجموعه شواهد برای یک پیامد از کیفیت متوسط، برای سه پیامد از کیفیت پائین، برای دو پیامد از کیفیت بسیار پائین برخوردار بود و برای یک پیامد، هیچ شواهدی وجود نداشت.
نتیجهگیریها
این مجموعه شواهد نشان میدهد که انتقالات بدون قید و شرط پول نقد (UCTها) ممکن است تاثیری بر استفاده از خدمات سلامت میان کودکان و بزرگسالان ساکن در LMICها نداشته باشند. UCTها احتمالا یا شاید برخی از پیامدهای سلامت (یعنی احتمال ابتلا به هر نوع بیماری، احتمال دسترسی ایمن به مواد غذایی، و تنوع در رژیم غذایی فرد)، یک تعیین کننده اجتماعی سلامت (یعنی احتمال حضور در مدرسه)، و مخارج استفاده از مراقبتهای سلامت را بهبود ببخشند. شواهد مربوط به تاثیرات UCTها در مقایسه با تاثیر CCTها بر سلامت نامطمئن است.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb