ما شش مطالعه را وارد کردیم که دادههای مربوط به ۲۴۵۲ شرکتکننده مبتلا به ESKD را گزارش کرده بودند. مداخلات بررسی شده، اسید فولیک با یا بدون ویتامینهای دیگر (ویتامین B۶، ویتامین B۱۲) بود. میانگین سنی شرکتکنندگان ۴۸ تا ۶۵ سال بود و نسبت شرکتکنندگان مرد از ۵۰% تا ۹۸% متفاوت بود.
درمان پائین آورنده هموسیستئین احتمالا تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر مورتالیتی قلبیعروقی دارد (۴ مطالعه؛ ۱۱۸۶ شرکتکننده؛ RR: ۰,۹۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۰ تا ۱.۲۲). شواهدی از ناهمگونی میان مطالعات وارد شده وجود نداشت (I² = ۰%). درمان پائین آورنده هموسیتئین تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر مورتالیتی به هر علتی یا هر پیامد ثانویه دیگر در این مرور دارد. تجزیهوتحلیل زیر‐گروه از پیش تعیین شده و تجزیهوتحلیل حساسیت تفاوتی اندک یا عدم تفاوت را نشان دادند. حوادث جانبی گزارش شده کم و خفیف بود و افزایشی نیز در بروز حوادث جانبی ناشی از درمانهای پائین آورنده هموسیتئین وجود نداشت (۳ مطالعه؛ ۱۲۴۸ شرکتکننده؛ RR: ۱.۱۲؛ ۹۵% CI؛ ۲.۴۷ تا ۰.۵۱؛ I۲ = ۰%). به طور کلی ارزیابی مطالعات مشخص کرد که در خطر پائین سوگیری (bias) هستند و شواهدی از سوگیری انتشار وجود نداشت.
پیشینه
افراد با بیماری پیشرفته کلیوی غالبا بیماری قلبی دارند، بیماری قلبی شایعترین علت مرگومیر در این افراد است. سطح بالای آمینواسید (هموسیتئین (homocysteine)) در خون، عامل خطر بیماری قلبی در افراد مبتلا به بیماری پیشرفته کلیه است. درمانهای پائین آورنده هموسیتئین (فولیک اسید، ویتامین B۶، ویتامین B۱۲) غالبا استفاده میشود، اما مزایا و مضرات آنها نامشخص است. هدف ما در این مرور، ارزیابی مزایا و مضرات درمانهای پائین آورنده هموسیتئین در افراد مبتلا به بیماری پیشرفته کلیه بود که دیالیز میشدند.
ویژگیهای مطالعه
ما شش کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده را که شامل ۲۴۵۲ شرکتکننده با سن بین ۴۸ و ۶۵ سال بود از جستوجوی منابع علمی در ژانویه ۲۰۱۶ شناسایی کردیم و این مطالعات را تجزیهوتحلیل کردیم.
نتایج کلیدی
ما دریافتیم که درمانهای پائین آورنده هموسیتئین مزایایی برای سلامت قلب در افراد مبتلا به بیماری پیشرفته کلیوی تحت درمان با دیالیز، ندارند. این درمانها دستاوردی در کاهش نرخ مرگومیر ناشی از بیماری قلبی ندارند. با این حال درمانهای پائین آورنده هموسیتئین عموما قابل تحمل بودند و عوارض جانبی خفیفی داشتند.
کیفیت شواهد
به طور کلی مطالعات، کیفیت بالایی داشتند.
ده مطالعه (۲۱ رکورد، ۶۰۳ شرکتکننده تصادفیسازی شده) وارد مرور شدند ‐ سه مطالعه بیشتر (پنج رکورد) از زمان انجام آخرین مرور. چهار مطالعه به مقایسه انسولین‐درمانی با شدت بیشتر و کمتر با هم پرداختند؛ دو مطالعه مهار کنندههای دیپپتیدیل پپتیداز‐۴ (یا DPP‐۴) را با دارونما مقایسه کردند؛ یک مطالعه مهار کنندههای DPP‐۴ را با انسولین گلارژین مقایسه کرد؛ یک مطالعه مهار کنندههای انتقال همزمان سدیم‐گلوکز ۲ (SGLT۲) را با دارونما؛ و دو مطالعه گلیتازون را همراه با انسولین با انسولین‐درمانی تنها مقایسه کرد. اکثر مطالعات دارای خطر نامشخص تا بالای سوگیری (bias) بودند. هیچ مطالعهای به بررسی تاثیرات استفاده از بیگوآنیدها (biguanides)، گلینیدها (glinides)، آگونیستهای GLP‐۱ یا سولفونیلاورهها (sulphonylureas) نپرداخت.
مشخص نیست انسولین‐درمانی با شدت بیشتر در مقایسه با انسولین‐درمانی با شدت کمتر، تاثیری بر بقای پیوند یا گرافت (۴ مطالعه، ۳۰۱ شرکتکننده: RR: ۱,۱۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۲ تا ۳.۹۴؛ I۲ = ۴۹%؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، عملکرد تاخیری گرافت (۲ مطالعه، ۱۵۳ شرکتکننده: RR: ۰,۶۳؛ ۰.۴۲ تا ۰.۹۳؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، HbA۱c (۱ مطالعه، ۱۶ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، قند خون ناشتا (۱ مطالعه، ۲۴ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، مارکرهای عملکرد کلیه (۱ مطالعه، ۲۶ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، مرگومیر (به هر علتی) (۳ مطالعه، ۲۰۸ شرکتکننده، RR: ۰,۶۸؛ ۰.۲۹ تا ۱.۵۸؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، هیپوگلیسمی (۴ مطالعه، ۳۰۱ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) و قطع مصرف دارو به دلیل بروز عوارض جانبی (۱ مطالعه، ۶۰ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) دارد یا خیر.
مشخص نیست مهار کنندههای DPP‐۴ در مقایسه با دارونما، تاثیری بر هیپوگلیسمی و قطع مصرف دارو میگذارند یا خیر (۲ مطالعه، ۵۱ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). با این حال، مهار کنندههای DPP‐۴ ممکن است HbA۱c و قند خون ناشتا را کاهش دهند اما تاثیری بر مارکرهای عملکرد کلیه ندارند (۱ مطالعه، ۳۲ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین).
مشخص نیست مهار کنندههای DPP‐۴ در مقایسه با انسولین گلارژین، تاثیری بر HbA۱c، قند خون ناشتا، هیپوگلیسمی یا قطع درمان به دلیل بروز عوارض جانبی دارند یا خیر (۱ مطالعه، ۴۵ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین).
مهار کنندههای SGLT۲ در مقایسه با دارونما، احتمالا تاثیری بر بقای پیوند کلیه نمیگذارند (۱ مطالعه، ۴۴ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط)، اما ممکن است HbA۱c را بدون تاثیر بر قند خون ناشتا و eGFR طولانی‐مدت کاهش دهند (۱ مطالعه، ۴۴ شرکتکننده، شواهد با قطعیت پائین). مهار کنندههای SGLT۲ احتمالا خطر هیپوگلیسمی را افزایش نمیدهند، و شاید تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر قطع مصرف دارو به دلیل بروز حوادث جانبی داشته باشند. با این حال، همه شرکتکنندگانی که مصرف مهار کنندههای SGLT۲ را قطع کردند، دچار عفونتهای مجاری ادراری شدند (۱ مطالعه، ۴۴ شرکتکننده، شواهد با قطعیت متوسط).
مشخص نیست که گلیتازونهای اضافه شده به انسولین در مقایسه با انسولین‐درمانی بهتنهایی، تاثیری بر HbA۱c یا مارکرهای عملکرد کلیه دارند یا خیر (۱ مطالعه، ۶۲ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). با این حال، گلیتازونها ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت بر قند خون ناشتا (۲ مطالعه، ۱۲۰ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین)، و قطع مصرف دارو به دلیل بروز عوارض جانبی (۱ مطالعه، ۶۲ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین) داشته باشند.
هیچ مطالعهای با محوریت مهار کنندههای DPP‐۴، یا گلیتازونها گزارشی را از تاثیرات آنها بر بقای پیوند یا گرافت، عملکرد تاخیری گرافت یا مرگومیر (به هر علتی) ارائه نکرد.
موضوع چیست؟
پیوند کلیه اغلب با بدتر شدن وضعیت دیابت یا شروع جدید دیابت، عارضهدار میشود. بیخطری و اثربخشی داروهای مورد استفاده برای کاهش میزان قند خون در این شرایط تا حد زیادی ناشناخته است.
ما چه کاری را انجام دادیم؟
با جستوجو در پایگاه ثبت تخصصی گروه کلیه و پیوند در کاکرین، اثربخشی و بیخطری داروهای پائین آورنده قند خون را در افراد مبتلا به دیابت که پیوند کلیه دریافت کردهاند، ارزیابی کردیم. مرور اولیه خود را با وارد کردن همه مطالعات تصادفیسازی و کنترل شده و مطالعات متقاطع که به بررسی این سؤال پرداختند تا ۱۶ ژانویه ۲۰۲۰ بهروز کردیم.
ما به چه نتایجی رسیدیم؟
ده مطالعه (شامل سه مطالعه بیشتر) را با مجموع ۶۰۳ فرد تصادفیسازی شده گیرنده پیوند کلیه وارد کردیم. چهار مطالعه به مقایسه انسولین‐درمانی با شدت بیشتر و کمتر با هم پرداختند؛ دو مطالعه مهار کنندههای دیپپتیدیل پپتیداز‐۴ (یا DPP‐۴) را با دارونما (placebo)؛ یک مطالعه مهار کنندههای DPP‐۴ را با انسولین گلارژین؛ یک مطالعه مهار کنندههای انتقال همزمان سدیم‐گلوکز ۲ (SGLT۲) را با دارونما؛ و دو مطالعه گلیتازونها را همراه با انسولین با انسولین‐درمانی بهتنهایی، مقایسه کردند. از این مطالعات، تاثیر انسولین‐درمانی با شدت بیشتر در مقایسه با انسولین‐درمانی با شدت کمتر روی بقای پیوند کلیه، کنترل قند خون، مرگومیر، و عوارض جانبی درمان از جمله هیپوگلیسمی، به خوبی شناخته نمیشوند. بر اساس نتایج یک مطالعه، مهار کنندههای DPP‐۴ ممکن است کنترل قند خون را بدون تاثیر بر مارکرهای عملکرد کلیه بهبود ببخشند. میزان عوارض جانبی ناشی از مهار کنندههای DPP‐۴ در مقایسه با دارونما یا انسولین نیز به خوبی شناخته نشده است. بر اساس نتایج یک مطالعه، مهار کنندههای SGLT۲ احتمالا تاثیری بر بقای پیوند کلیه ندارند، اما ممکن است کنترل قند خون را در طولانی‐مدت بدون تاثیر بر عملکرد کلیه در طولانی‐مدت بهبود ببخشند. مهار کنندههای SGLT۲ احتمالا باعث سطوح پائین قند خون نمیشوند و تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر افرادی دارند که مصرف دارو را قطع میکنند. با این حال، در این مطالعه، افرادی که مصرف مهار کنندههای SGLT۲ را متوقف کردند دچار عفونتهای مجاری ادراری شدند. گلیتازونها و انسولین ممکن است در مقایسه با انسولین بهتنهایی تاثیری بر کنترل قند خون یا عوارض جانبی نداشته باشند. تاثیرات استفاده از مهار کنندههای DPP‐۴ در مقایسه با دارونما یا انسولین، یا گلیتازونها و انسولین در مقایسه با انسولین بهتنهایی، بر بقای پیوند کلیه و مرگومیر نیز مشخص نیست.
نتیجهگیری
شواهد موجود در مورد درمان پائین آورنده سطح قند خون برای دیابت در افراد گیرنده پیوند کلیه محدود است. برای بررسی بیخطری و اثربخشی درمانهای فعلی پائین آورنده قند خون، انجام مطالعاتی در مقیاس بزرگتر و با کیفیت بالاتر لازم است.
چهلوچهار مطالعه (۱۲۸ رکورد، ۱۳,۰۳۶ شرکتکننده) وارد مطالعه مروری شدند. نه مطالعه مهارکنندههای انتقال همزمان سدیم گلوکز‐۲ (sodium glucose co‐transporter‐۲ (SGLT۲)) را با دارونما؛ ۱۳ مطالعه مهارکنندههای دیپپتیدیل پپتیداز ‐ ۴ (dipeptidyl peptidase‐۴ (DPP‐۴)) را با دارونما؛ ۲ مطالعه آگونیستهای پپتید‐۱ شبیه گلوکاگون (glucagon‐like peptide‐۱ (GLP‐۱)) را با دارونما؛ ۸ مطالعه درمان با گلیتازونها (glitazones) را با درمان بدون گلیتازون؛ یک مطالعه درمان با گلیناید (glinide) را با درمان بدون گلیناید؛ و ۴ مطالعه استفاده از انواع مختلف انسولین را با دوزها یا روشهای مصرف مختلف با یکدیگر مقایسه کردند. به علاوه، ۲ مطالعه سیتاگلیپتین (sitagliptin) را با گلیپیزاید (glipizide)؛ و ۱ مطالعه هر یک از سیتاگلیپتین را با انسولین، گلیتازارها (glitazars) را با پیوگلیتازون (pioglitazone)، ویلداگلیپتین (vildagliptin) با سیتاگلیپتین (sitagliptin)، لیناگلیپتین (linagliptin) را با ووگلیبوز (voglibose)، و آلبیگلوتاید (albiglutide) را با سیتاگلیپتین مقایسه کردند. بیشتر مطالعات به دلیل سوگیری در تامین مالی و ریزش نمونه (attrition bias) خطر بالایی از سوگیری داشته و با خطر نامشخص بودن سوگیری تشخیص روبهرو بودند.
مهارکنندههای SGLT۲ در مقایسه با دارونما، احتمالا HbA۱c؛ (۷ مطالعه؛ ۱۰۹۲ شرکتکننده: MD؛ ۰,۲۹‐%؛ ۰.۳۸‐ تا ۰.۱۹‐، (۳.۲‐ میلیمول/لیتر، ۴.۲‐ تا ۲.۲‐؛ I۲ = ۰%)، قند خون ناشتا (FBG) (۵ مطالعه؛ ۸۵۵ شرکتکننده: MD؛ ۰,۴۸‐ میلیمول/لیتر؛ ۰.۷۸‐ تا ۰.۱۹‐؛ I۲ = ۰%)، فشار خون سیستولیک (BP) (۷ مطالعه؛ ۱۱۹۸ شرکتکننده: MD؛ ۴,۶۸‐ میلیمتر جیوه؛ ۶.۶۹‐ تا ۲.۶۸‐؛ I۲ = ۴۰%)، فشار خون دیاستولیک (BP) (۶ مطالعه؛ ۱۱۴۲ شرکتکننده: MD؛ ۱,۷۲‐ میلیمتر جیوه، ۲.۷۷‐ تا ۰.۶۶‐؛ I۲ = ۰%)، نارسایی قلبی (۳ مطالعه، ۲۵۱۹ شرکتکننده: RR: ۰,۵۹؛ ۰.۴۱ تا ۰.۸۷؛ I۲= ۰%) و هیپرکالمی (۴ مطالعه؛ ۲۷۸۸ شرکتکننده: RR: ۰,۵۸؛ ۰.۴۲ تا ۰.۸۱؛ I۲ = ۰%) را کاهش میدهد؛ اما احتمالا عفونتهای تناسلی (۷ مطالعه؛ ۳۰۸۶ شرکتکننده: RR: ۲,۵۰؛ ۱.۵۲ تا ۴.۱۱؛ I۲ = ۰%) و کراتینین (۴ مطالعه؛ ۸۴۸ شرکتکننده: MD؛ ۳,۸۲ میکرومول/لیتر؛ ۱.۴۵ تا ۶.۱۹؛ I۲ = ۱۶%) را افزایش میدهد (تمامی اثرات مبتنی بر شواهدی با قطعیت متوسط). مهارکنندههای SGLT۲ ممکن است وزن (۵ مطالعه؛ ۱۰۲۹ شرکتکننده: MD؛ ۱,۴۱‐ کیلوگرم؛ ۱.۸‐ تا ۱.۰۲‐؛ I۲ = ۲۸%) و آلبومینوری (MD؛ ۸,۱۴‐ میلیگرم/میلیمول کراتینین؛ ۱۴.۵۱‐ تا ۱.۷۷‐؛ I۲ = ۱۱%؛ شواهد با قطعیت پائین) را کاهش دهند. مهارکنندههای SGLT۲ ممکن است تاثیری کوچک یا عدم تاثیر بر خطر مرگومیر قلبیعروقی، هیپوگلیسمی، آسیب حاد کلیه (acute kidney injury; AKI) و عفونت مجاری ادراری (شواهد با قطعیت پائین) داشته باشد. اینکه مهارکنندههای SGLT۲ تاثیری روی مرگومیر، بیماری کلیوی مرحله آخر (end‐stage kidney disease; ESKD)، هیپوولمی، شکستگیها، کتواسیدوز دیابتی، یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی دارد یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
مهارکنندههای DPP‐۴ در مقایسه با دارونما ممکن است HbA۱c؛ (۷ مطالعه، ۸۶۷ شرکتکننده: MD؛ ۰,۶۲‐%؛ ۰.۸۵‐ تا ۰.۳۹‐؛ (۶.۸‐ میلیمول/لیتر)؛ ۹.۳‐ تا ۴.۳‐؛ I۲ = ۵۹%) را کاهش دهد اما ممکن است تاثیری کوچک یا عدم تاثیر روی FBG (شواهد با قطعیت پائین) بگذارند. مهارکنندههای DPP‐۴ احتمالا دارای تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر مرگومیر قلبیعروقی (۲ مطالعه، ۵۸۹۷ شرکتکننده: RR: ۰,۹۳؛ ۰.۷۷ تا ۱.۱۱؛ I۲ = ۰%) و وزن (۲ مطالعه، ۲۱۰ شرکت کننده: MD؛ ۰,۱۶ کیلوگرم؛ ۰.۵۸‐ تا ۰.۹۰؛ I۲ = ۲۹%؛ شواهد با قطعیت متوسط) باشند. مهارکنندههای DPP‐۴ در مقایسه با دارونما ممکن است اثر کوچکی روی نارسایی قلبی، عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی، و نارسایی کبدی (شواهد با قطعیت پائین) داشته یا اصلا تاثیری نداشته باشند. اینکه مهارکنندههای DPP‐۴ در مقایسه با دارونما روی eGFR، هیپوگلیسمی، پانکراتیت، سرطان پانکراس، یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی اثرگذار هستند یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
آگونیستهای GLP‐۱ در مقایسه با دارونما، احتمالا HbA۱c؛ (۷ مطالعه؛ ۸۶۷ شرکتکننده: MD؛ ۰,۵۳‐%؛ ۱.۰۱‐ تا ۰.۰۶ (۵.۸‐ میلیمول/لیتر؛ ۱۱.۰‐ تا ۰.۷‐؛ I۲ = ۴۱%؛ شواهد با قطعیت متوسط) و وزن (شواهد با قطعیت پائین) را کاهش میدهند. آگونیستهای GLP‐۱ ممکن است اثر کوچکی روی EGFR، هیپوگلیسمی، یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی (شواهد با قطعیت پائین) داشته یا اصلا اثری نداشته باشند. اینکه آگونیستهای GLP‐۱ منجر به کاهش FBG، افزایش نشانههای مربوط به دستگاه گوارش، یا تاثیرگذاری روی خطر پانکراتیت شوند یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
اینکه گلیتازونها در مقایسه با دارونما روی HbA۱c؛ FBG، مرگومیر، وزن بدن و خطر بروز هپیوگلیسمی اثرگذار هستند یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
سیتاگلیپتین در مقایسه با گلیپیزاید احتمالا هیپوگلیسمی را کاهش میدهد (۲ مطالعه؛ ۵۵۱ شرکتکننده: RR: ۰,۴۰؛ ۰.۲۳ تا ۰.۶۹؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با قطعیت متوسط). سیتاگلیپین در مقایسه با گلیپیزاید ممکن است دارای تاثیری اندک یا عدم تاثیر روی HbA۱c؛ FBG، وزن بدن و eGFR باشند (شواهد با قطعیت پائین). اینکه سیتاگلیپتین در مقایسه با گلیپیزاید روی مرگومیر یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی اثرگذار است یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
در رابطه با انواع، دوزها و روشهای مختلف استفاده از انسولین و سایر مقایسههای سر‐به‐سر فقط مطالعات تکی در دسترس بودند، بنابراین نمیتوان هیچ نتیجهگیریای از آنها به عمل آورد.
موضوع چیست؟ دیابت شایعترین علت بیماری مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) است. به دلیل کاهش عملکرد کلیه و تغییرات مربوط به پاکسازی داروها و گلوکز، درمان افراد مبتلا به دیابت و CKD چالشبرانگیز است. خطر بروز هیپوگلیسمی (قند خون پائین) افزایش مییابد. با وجود این، اکثر داروهای کاهنده گلوکز روی افراد با عملکرد کلیه نزدیک به نرمال مطالعه شدهاند. هدف از این مطالعه مروری، تعیین اثربخشی و ایمنی داروهای کاهنده گلوکز بر افراد مبتلا به دیابت و CKD است.
ما چه کاری را انجام دادیم؟ ما مطالعاتی را جستوجو کردیم که به مقایسه داروهای مختلف با یکدیگر یا با عدم استفاده از دارو در افراد مبتلا به دیابت یا CKD پرداخته بودند.
ما چه چیزی را به دست آوردیم؟
ما ۴۴ مطالعه را شامل ۱۳,۰۳۶ نفر وارد مطالعه مروری کردیم. اکثر مطالعات انواع مختلفی را از داروها – مهارکنندههای انتقال همزمان سدیم گلوکز‐۲ (sodium glucose co‐transporter‐۲ (SGLT۲))، مهارکنندههای دیپپتیدیل پپتیداز‐۴ (dipeptidyl peptidase‐۴ (DPP‐۴))، آگونیستهای پپتید‐۱ شبیه گلوکاگون (glucagon‐like peptide‐۱ (GLP‐۱)) و گلیتازونها (glitazones)، با عدم درمان مقایسه کردند. دو مطالعه به مقایسه داروی سیتاگلیپتین (sitagliptin) با گلیپیزاید (glipizide) پرداختند.
مهارکنندههای SGLT۲ احتمالا سطوح گلوکز، فشار خون، نارسایی قلبی و سطوح بالای پتاسیم را کاهش، اما عفونتهای تناسلی را افزایش و عملکرد کلیه را به میزان اندکی کاهش میدهد. مهارکنندههای SGLT۲ ممکن است وزن بدن را کاهش دهند. اثر این مهارکنندهها روی خطر مرگ، هیپوگلیسمی، آسیب حاد کلیه، عفونت مجاری ادراری، بیماری کلیوی مرحله آخر، حجم پائین خون، شکستگیهای استخوان، کتواسیدوز دیابتیک با عدم قطعیت همراه است.
مهارکنندههای DPP‐۴ ممکن است سطوح گلوکز را کاهش دهند. اثرات آنها روی خطر مرگ به دلیل حملات و سکتههای قلبی، نارسایی قلبی، عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی، مشکلات کبدی، عملکرد کلیه، هیپوگلیسمی، پانکراتیت و سرطان پانکراس با عدم قطعیت همراه است.
آگونیستهای GLP‐۱ احتمالا سطوح گلوکز را کاهش داده و ممکن است وزن بدن را نیز کم کنند. اثرات آنها روی عملکرد کلیه، هیپوگلیسمی، نشانههای دستگاه گوارش و پانکراتیت با عدم قطعیت همراه است.
سیتاگلیپتین در مقایسه با گلیپیزاید احتمالا دارای خطر هیپوگلیسمی کمتر است.
با توجه به سایر داروهای کاهنده گلوکز در مقایسه با سایر داروها یا عدم درمان به دلیل کمبود مطالعات، هیچ نتیجهگیری نمیتوان به عمل آورد.
نتیجهگیریها
شواهد مربوط به اثربخشی و ایمنی عوامل کاهنده گلوکز برای افراد مبتلا به دیابت و CKD محدود است. مهارکنندههای SGLT۲ و آگونیستهای GLP‐۱ احتمالا برای کاهش سطح گلوکز سودمند هستند. سایر اثرات بالقوه مهارکنندههای SGLT۲ عبارتند از BP پائینتر، سطوح پتاسیم پائینتر و کاهش خطر نارسایی قلبی، اما خطر عفونتهای ژنیتال را افزایش میدهند. ایمنی آگونیستهای GLP‐۱ با عدم قطعیت همراه است.
مزایا و ایمنی سایر گروههای عوامل کاهنده گلوکز با عدم قطعیت همراه هستند.
برای کمک به انتخاب مناسبترین داروی کاهنده گلوکز در افراد مبتلا به دیابت و CKD به انجام مطالعات بیشتری نیاز است.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb