ما ۲۲ RCT (شامل ۳۷۰۳ زن) را وارد مرور کردیم. بیشتر این مطالعات شامل زنانی با مشکل ناباروری غیر‐قابل توجیه بودند.
ایجاد جراحت عمدی در آندومتر در برابر عدم‐مداخله یا انجام یک پروسیجر ساختگی
تجزیهوتحلیل اولیه محدود به مطالعاتی شد که در معرض خطر پائین سوگیری قرار داشتند، این کار باعث شد فقط یک مطالعه وارد شود. ما مطمئن نیستیم که ایجاد جراحت در آندومتر تاثیری بر احتمال تولد زنده دارد یا خیر، زیرا فقط یک مطالعه در تجزیهوتحلیل وارد شد و فاصله اطمینان گسترده است (خطر نسبی (RR): ۱,۱۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۸ تا ۱.۵۹؛ ۱ RCT؛ ۲۱۰ شرکتکننده). شواهد نشان میدهد که اگر احتمال تولد زنده با عدم‐مداخله/پروسیجر ساختگی ۳۴% فرض شود، در این صورت این احتمال با ایجاد جراحت در آندومتر ۲۷% تا ۵۵% خواهد بود. هنگامی که همه مطالعات در تجزیهوتحلیل حساسیت قرار گرفتند، مطمئن نبودیم که جراحت آندومتر تولد زنده/بارداری پایدار را بهبود بخشید یا خیر، زیرا شواهد از کیفیت بسیار پائینی برخوردار بود (RR: ۱.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۱.۳۲ تا ۲.۲۱؛ ۸ RCTs؛ ۱۵۲۲ شرکتکننده ؛ I² = ۱۶%) شواهد نشان میدهد که اگر احتمال تولد زنده/تداوم بارداری با عدم‐مداخله/پروسیجر ساختگی ۱۳% فرض شود، در این صورت این احتمال با ایجاد جراحت در آندومتر ۱۷% تا ۲۸% خواهد بود.
یک سنتز روایتگونه (narrative) که برای دیگر پیامد اولیه، درد در طول انجام پروسیجر، انجام شد، شامل مطالعاتی بود که درد را روی مقیاس آنالوگ بصری (VAS) صفر‐تا‐ده اندازهگیری کرده یا درد را به صورت خفیف/متوسط/شدید درجهبندی کردند، و نشان دادند که در اغلب موارد درد خفیف تا متوسط گزارش شد (۶ RCT؛ ۹۱۱ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
زمانبندی ایجاد جراحت عمدی در آندومتر
چهار کارآزمایی ایجاد جراحت در آندومتر را در چرخه پیش از IUI با ایجاد جراحت در همان چرخه از IUI مقایسه کردند. هیچ یک از این مطالعات پیامدهای اولیه تولد زنده/تداوم بارداری و ایجاد درد را در طول انجام پروسیجر گزارش نکردند.
یک مطالعه جراحت آندومتر را در فاز اولیه فولیکولار (EFP؛ روز ۲ تا ۴) با جراحت آندومتر در فاز دیررس فولیکولار مقایسه کرد (LFP؛ روز ۷ تا ۹)، هر دو در یک چرخه از IUI. پیامد اولیه تولد زنده/تداوم بارداری گزارش نشد، اما این مطالعه، دیگر پیامد اولیه، درد در طول انجام پروسیجر، را توسط VAS صفر‐تا‐ده گزارش کرد. میانگین نمره درد هنگام ایجاد جراحت آندومتر در EFP معادل ۳,۶۷ (انحراف معیار (standard deviation; SD): ۰.۷) و هنگام ایجاد جراحت آندومتر در LFP معادل ۳.۸۴ (SD: ۰.۹۶) بود. تفاوت میانگین برابر با ۰.۱۷‐ نشان میدهد که بهطور میانگین، درد در مقیاس VAS در زنانی که در فاز EFP تحت جراحت آندومتر قرار گرفتند ۰.۱۷ امتیاز پائینتر از زنانی بود که در فاز LFP تحت جراحت آندومتر قرار داشتند (۹۵% CI؛ ۰.۴۸‐ تا ۰.۱۴؛ ۱ RCT؛ ۱۱۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
سوال مطالعه مروری
ارزیابی تاثیر و درجه درد هنگام ایجاد آسیب عمدی جزئی به لایه داخلی رحم (آندومتر) بر شانس بچهدار شدن در زنانی که سعی در باردار شدن از طریق آمیزش جنسی یا قرار دادن اسپرم در رحم (تلقیح داخل‐رحمی (intrauterine insemination; IUI)) دارند.
پیشینه
برای زنانی که تحت لقاح آزمایشگاهی (IVF) قرار میگیرند، پیشنهاد شده که با صدمه زدن عمدی به آندومتر به روشی ساده، احتمال بارداری افزایش مییابد. این جراحت را میتوان با گرفتن بیوپسی کوچک از آندومتر با یک دستگاه پلاستیکی انعطافپذیر کوچک، مانند پایپل (pipelle) انجام داد، و این یک پروسیجر گاینکولوژی رایج و بیخطر است. با این حال، با توجه به عملکرد بالینی روزمره، این پروسیجر باعث ایجاد درجاتی از ناراحتی/درد شده و نیازمند معاینه لگنی بیشتر است. اثربخشی این پروسیجر در زنانی که تحت IVF قرار نمیگیرند، مانند زنان یا زوجینی که تلاش میکنند از طریق مقاربت جنسی یا با استفاده از روش IUI باردار شوند، نامشخص باقی مانده است.
ویژگیهای مطالعه
بیست‐دو کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده با معیارهای ورود این مرور مطابقت داشته و در مجموع ۳۷۰۳ زن را در برگرفتند. اغلب زنان مبتلا به یک نوع ناباروری به نام ناباروری غیر‐قابل توجیه بودند، به این معنا که پس از انجام تمامی تستهای روتین، هیچ توضیح مشخصی مبنی بر اینکه چرا این زوج تاکنون باردار نشدهاند، وجود نداشت. پیامدهای اصلی این مرور شامل تولد زنده/تداوم بارداری (بارداری بیش از ۱۲ هفته) و دردی بود که طی انجام این روش ایجاد شد. شواهد تا ۲۱ می ۲۰۲۰ بهروز است.
نتایج کلیدی
فقط یک کارآزمایی که به مقایسه ایجاد جراحت عمدی در آندومتر با عدم ایجاد جراحت/پروسیجر ساختگی پرداخت، به خوبی طراحی و اجرا شده و وارد تجزیهوتحلیل شد. این مطالعه شواهد کافی را برای نشان دادن تفاوت در احتمال تولد زنده ارائه نکرد؛ سطح کیفیت شواهد پائین بود. شواهد نشان میدهد که اگر احتمال تولد زنده با عدم‐مداخله/پروسیجر ساختگی ۳۴% فرض شود، در این صورت این احتمال با ایجاد جراحت در آندومتر ۲۷% تا ۵۵% خواهد بود.
شش مطالعه ایجاد درد را در طول انجام پروسیجر در زنان گزارش کردند، این درد اغلب خفیف تا متوسط گزارش شد.
چهار کارآزمایی ایجاد جراحت آندومتر را در چرخه پیش از IUI با آسیبی مقایسه کردند که در همان چرخه از IUI انجام شد. تولد زنده/تداوم بارداری یا درد در طول انجام پروسیجر گزارش نشدند.
در یک کارآزمایی جراحت آندومتر در اوایل نیمه اول چرخه قاعدگی (روز ۲ تا ۴) با جراحت آندومتر در اواخر نیمه اول چرخه قاعدگی (روز ۷ تا ۹) مقایسه شد، هر دو در همان چرخه از IUI. تولد زنده/تداوم بارداری گزارش نشدند. این مطالعه ارزیابی درد را در یک مقیاس بصری (visual scale) صفر‐تا‐ده گزارش کرد، که ۰ به معنای نداشتن درد و ۱۰ به معنای درد غیر‐قابل تحمل بود، و نشان داد که نمره درد بهطور میانگین پس از ایجاد جراحت آندومتر در اوایل نیمه اول چرخه قاعدگی ۰,۱۷ امتیاز کمتر از ایجاد همان جراحت در اواخر نیمه اول چرخه قاعدگی است.
کیفیت شواهد
در رابطه با اینکه انجام پروسیجر ایجاد جراحت در آندومتر احتمال داشتن نوزاد را افزایش میدهد یا خیر، همچنان عدم‐قطعیت وجود دارد. علاوه بر این، در مورد اینکه زمان ایجاد جراحت در آندومتر بر احتمال داشتن نوزاد تاثیرگذار است یا خیر، نمیتوان نتیجهگیری کرد. سطح کیفیت شواهد پائین یا بسیار پائین ارزیابی شد. دلیل این امر آن است که مطالعات موجود در این مرور خیلی خوب طراحی نشده و حجم نمونه به اندازه کافی بزرگ برای ارائه نتایج معنیدار نداشتند. این بدان معنا است که نتایج باید با احتیاط تفسیر شده، و برای تائید یافتهها به انجام مطالعات آتی نیاز است. شواهد فعلی برای حمایت از استفاده روتین از ایجاد جراحت در آندومتر در زنان تحت IUI یا در تلاش برای باردار شدن از طریق مقاربت جنسی، کافی نیست.
ما ۲۰ کارآزمایی را وارد کردیم (N = ۶۰۸۸)؛ با این حال، فقط کارآزماییهایی را انتخاب کردیم که مقایسههای چند‐گانه را به صورت کارآزماییهای جداگانه برای هدف این مرور انجام دادند. با توجه به ناهمگونی بالینی، متاآنالیز (meta‐analysis) محدود شد. کیفیت شواهد بسیار پائین تا متوسط بود. محدودیتهای اصلی عدم دقت و خطر سوگیری (bias) ناشی از عدم کورسازی بود.
مقایسههای مستقیم دوز در زنان با توجه به پاسخ پیشبینی شده
کیفیت تمام شواهد پائین یا بسیار پائین بود.
با توجه به تفاوت در مقایسههای دوز، در تفسیر یافتههای پنج کارآزمایی کوچک که به ارزیابی پاسخ دهندگان پیشبینی شده ضعیف پرداختند، باید احتیاط کرد. تخمین اثرگذاری بسیار غیر‐دقیق بود و افزایش دوز FSH ممکن است نرخ تولد زنده/تداوم بارداری، OHSS و بارداری بالینی را تحت تاثیر قرار دهد یا تحت تاثیر قرار ندهد.
به طور مشابه، در پاسخ دهندگان پیشبینی شده طبیعی (نه مطالعه، سه مقایسه)، دوزهای بالاتر ممکن است احتمال تولد زنده/تداوم بارداری (برای مثال ۲۰۰ در برابر ۱۰۰ واحد بینالمللی: RR: ۰,۸۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۷ تا ۱.۳۶؛ ۵۲۲ = N؛ ۲ مطالعه؛ I۲ = ۰%) یا بارداری بالینی را تحت تاثیر قرار دهند یا تحت تاثیر قرار ندهد. نتایج غیر‐دقیق بودند و وجود یک مزیت یا آسیب کوچک امکانپذیر بود. حوادث بسیار اندکی برای پیامد OHSS وجود داشت که انجام هر گونه استنباط را امکانپذیر میساخت.
در پاسخ دهندگان پیشبینی شده بالا، دوزهای پائینتر ممکن است نرخ تولد زنده/تداوم بارداری (OR: ۰,۹۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۶ تا ۱.۴۶؛ ۵۲۱ = N؛ ۱ مطالعه)، OHSS و بارداری بالینی را تحت تاثیر قرار دهند یا تحت تاثیر قرار ندهد. با این حال، دوزهای پائینتر احتمال OHSS متوسط یا شدید را کاهش میدهند (OR Peto: ۲.۳۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۰ تا ۶.۶۷؛ ۵۲۱ = N؛ ۱ مطالعه).
مطالعات الگوریتم ORT
چهار کارآزمایی، یک الگوریتم مبتنی بر ORT را با گروه کنترل بدون ORT مقایسه کردند. نرخ تولد زنده/تداوم بارداری و بارداری بالینی به نظر نمیرسد که بیش از چند درصد تفاوت داشته باشند (به ترتیب: OR: ۱,۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۸ تا ۱.۲۳؛ ۲۸۲۳ = N؛ ۴ مطالعه؛ I۲ = ۳۴%؛ OR: ۰,۹۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۲ تا ۱.۱۳؛ ۴ مطالعه؛ I۲ = ۰%، شواهد با کیفیت متوسط). با این حال، الگوریتمهای ORT ممکن است احتمال OHSS متوسط یا شدید را کاهش دهند (Peto OR: ۰,۵۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۴ تا ۱.۰۰؛ ۲۸۲۳ = N؛ ۴ مطالعه؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین). شواهد کافی برای تعیین اینکه این گروهها از نظر نرخ OHSS شدید متفاوت هستند یا خیر وجود نداشت (Peto OR: ۰,۵۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۱.۹۹؛ ۱۴۹۴ = N؛ ۳ مطالعه؛ I۲ = ۰%، شواهد با کیفیت پائین). یافتههای ما نشان میدهد که اگر احتمال تولد زنده با یک دوز استاندارد ۲۶% باشد، این احتمال با استفاده از دوزهای مبتنی بر ORT بین ۲۴% و ۳۰% خواهد بود. اگر احتمال OHSS متوسط یا شدید با دوز استاندارد ۲,۵% باشد، این احتمال با استفاده از ORT بین ۰.۸% تا ۲.۵% خواهد بود. این نتایج با توجه به ناهمگونی موجود در طراحیهای مطالعه باید با دقت مورد بررسی قرار گیرند.
ما شواهدی را نیافتیم که مناسبسازی دوز FSH در هر جمعیت خاص ORT (ORT پائین، طبیعی، بالا)، نرخ تولد زنده/تداوم بارداری را تحت تاثیر قرار میدهد اما به دلیل محدودیتهای موجود در حجم نمونه، نتوانستیم این تفاوتها را منتفی بدانیم. در پاسخ دهندگان پیشبینی شده بالا، دوزهای پائینتر FSH به نظر میرسید نرخ بروز کلی OHSS متوسط و شدید را کاهش میدهند. شواهد با کیفیت متوسط نشان میدهند که فردیسازی مبتنی برORT، منجر به نرخ تولد زنده/تداوم بارداری مشابهی با سیاست ارائه ۱۵۰ IU به تمام زنان میشود. با این حال، در همه موارد فواصل اطمینان با افزایش یا کاهش نرخ تقریبا پنج درصد با دوزهای مبتنی بر ORT (از جمله ۲۵% تا ۲۰% یا ۳۰%) همسو و سازگار هستند. این تفاوت اگرچه کوچک، اما میتواند برای بسیاری از زنان مهم باشد. علاوه بر این، الگوریتمهای ORT احتمالا از طریق کاهش دوز در زنان با پاسخ بالای پیشبینی شده، نرخ بروز OHSS را در مقایسه با دوز استاندارد ۱۵۰ IU کاهش دادند. با این حال، اندازه تاثیر نامشخص است. مطالعات وارد شده از نظر طراحی ناهمگون بودند، که این امر تفسیر تخمینهای تجمعی را محدود کرد و بسیاری از مطالعات وارد شده در معرض خطر جدی سوگیری قرار داشتند.
شواهد کنونی برای تنظیم دوز استاندارد ۱۵۰ IU در مورد پاسخدهی ضعیف یا طبیعی توجیه روشنی ارائه نمیدهد، به ویژه به این دلیل که افزایش دوز به طور کلی با دوز بالای کلی FSH و در نتیجه هزینههای بیشتر همراه است. با این حال، کاهش دوز در پاسخ دهندگان پیشبینی شده بالا ممکن است OHSS را کاهش دهد.
پیشینه
در برنامهریزی یک سیکل IVF، پزشکان اغلب دوز داروهای تحریک را بر اساس خصوصیات خاص هر زن، مانند سن آنها تعیین میکنند. تستهای جدیدی توسعه یافتهاند که برخی از متخصصان معتقدند پاسخ زن را به تحریکIVF بهتر پیشبینی میکند. این تستها، تستهای ذخیره تخمدان نامیده میشوند و بهطور کلی تعداد تخمکهای موجود در تخمدانها را اندازهگیری میکنند. مشخص نیست که مناسبسازی دوزهای داروهای تحریک مبتنی بر تستهای ذخیره تخمدان فردی میتواند موجب افزایش احتمال بارداری و داشتن نوزاد شود یا خیر. همچنین مشخص نیست که این تستها به بهبود ایمنی سیکل IVF، از جمله کاهش احتمال ابتلا به یک بیماری جدی به نام سندرم تحریک بیش از حد تخمدان (ovarian hyperstimulation syndrome; OHSS) کمک میکند یا خیر.
ویژگیهای مطالعه
ما در این مرور دو نوع مطالعه را وارد کردیم. مطالعات مربوط به مقایسه دوزهای مستقیم، زنانی را به کار گرفتند که بر اساس تست ذخیره تخمدان آنها، پاسخ به تحریک IVF را به صورت ضعیف، طبیعی، یا بیش از حد پیشبینی کردند. محققان به طور تصادفی این زنان را به دوزهای مختلف FSH اختصاص دادند تا ببینند که دوزهای مختلف بر پیامدهای IVF تاثیر خواهد داشت یا خیر.
مطالعات مربوط به الگوریتم ORT یک گروه گسترده از زنان را به زنانی که دوز تحریک آنها بر اساس تست ذخیره تخمدان آنها بود و زنانی که دوز استاندارد داروی تحریک یا انتخاب دوز بر اساس ویژگیهای دیگر مربوط به زنان بود (به غیر از ذخیره تخمدان آنها) تقسیم کردند.
در مجموع، ۲۰ کارآزمایی تصادفیسازی شده و کنترل شده را شامل ۶۰۸۸ زن انتخاب کردیم.
نتایج کلیدی
۱. مطالعات مربوط به مقایسه مستقیم دوز (شواهد با کیفیت پائین یا بسیار پائین)
در زنان با پیشبینی پاسخدهی ضعیف یا طبیعی به تحریک بر اساس تست ذخیره تخمدان آنها، به نظر نمیرسد که افزایش دوز داروی تحریک، احتمال بارداری یا داشتن نوزاد، یا احتمال OHSS را تحت تاثیر قرار دهد. با این حال، مطالعات وارد شده کوچک بوده و دوزهای مختلف دارو را مقایسه کردند. اینکه بتوانیم با اطمینان بگوییم تفاوتی بین دوزها وجود ندارد، دشوار است. برای زنان پیشبینی شده با پاسخدهی ضعیف، اگر احتمال تولد زنده با ۱۵۰ IU، معادل ۱۱% باشد، بنابراین این احتمال با IU ۳۴۰/۳۰۰ بین ۳,۸% تا ۱۶% خواهد بود. برای زنان با پیشبینی پاسخ طبیعی، اگر احتمال تولد زنده یا تداوم بارداری با ۱۵۰ IU، معادل ۱۹% شد، بنابراین این احتمال با ۲۲۵ IU/۲۰۰ بین ۱۲% تا ۳۱% خواهد بود.
در زنان با پیشبینی پاسخدهی بیش از حد به تحریک، کاهش دوز تحریک میتواند احتمال داشتن یک نوزاد را تحت تاثیر قرار دهد یا تحت تاثیر قرار ندهد. اگر احتمال تولد زنده با ۱۰۰ IU، معادل ۲۶% باشد، بنابراین این احتمال با IU ۱۵۰ بین ۱۸% تا ۳۳% خواهد بود. با این حال، ممکن است نرخ OHSS را کاهش دهد. اگر احتمال OHSS متوسط یا شدید با دوز پائینتر ۱,۶% است، بنابراین این احتمال با دوزهای بالاتر بین ۱.۳% تا ۹.۶% خواهد بود.
۲. مطالعات مربوط به الگوریتم ORT
شواهد با کیفیت متوسط به دست آمده از این مطالعات نشان داد که استفاده از تست ذخیره تخمدان برای تصمیمگیری در مورد دوز تحریک به طور کلی تاثیر زیادی بر احتمال بارداری و داشتن نوزاد ندارد، اما ممکن است تفاوتهای نسبتا اندکی در یک یا چند روش وجود داشته باشد. به نظر میرسد که احتمال داشتن OHSS در مقایسه با اختصاص دوزهای مشابه داروهای تحریک به همه زنان کاهش مییابد، اما کیفیت این شواهد پائین بود. یافتههای ما نشان میدهد که اگر احتمال تولد زنده با دوز استاندارد ۲۶% باشد، این احتمال با دوز مبتنی بر تست ذخیره تخمدان بین ۲۴% تا ۳۰% خواهد بود و اگر احتمال OHSS متوسط یا شدید با یک دوز استاندارد ۲,۵% باشد، این احتمال با دوز مبتنی بر تست ذخیره تخمدان بین ۰.۸% تا ۲.۵% خواهد بود.
کیفیت شواهد
ما کیفیت شواهد را به علت محدودیتهای موجود در طراحی مطالعه (محققان و شرکتکنندگان اغلب میدانستند که به کدام درمان اختصاص داده شدند) و عدم دقت آماری از بسیار پائین تا متوسط ارزیابی کردیم، زیرا مطالعات شامل تعداد بسیار کمی از زنان بود که برای ارائه نتایج معنیدار برای مهمترین پیامدها، مانند داشتن یک کودک، کافی نبود.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb