جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای Sanjay K Patole

Kwi Moon، Shripada C Rao، Sven M Schulzke، Sanjay K Patole، Karen Simmer،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
درباره اینکه اسیدهای چرب غیراشباع چندگانه بلند زنجیر (longchain polyunsaturated fatty acids; LCPUFA) برای نوزادان پره‌ترم، مواد غذایی ضروری هستند یا خیر، اختلاف‌نظر وجود دارد، زیرا ممکن است قادر نباشند مقدار کافی LCPUFA را برای برآوردن نیازهای مغز و شبکیه چشم در حال رشد سنتز کنند.
اهداف
ارزیابی ایمنی و مزیت مکمل شیر فرمولا حاوی LCPUFA در نوزادان پره‌ترم. حوزه‌های اصلی مورد نظر، تاثیرات مکمل بر کارکرد بینایی، تکامل و رشد نوزادان پره‌ترم بودند.
روش های جستجو
کارآزمایی‌ها از طریق جست‌وجو در پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ شماره ۲؛ ۲۰۱۶) در کتابخانه کاکرین (جست‌وجو تا ۲۸ فوریه ۲۰۱۶)؛ MEDLINE Ovid (از ۱۹۶۶ تا ۲۸ فوریه ۲۰۱۶)؛ Embase Ovid (از ۱۹۸۰ تا ۲۸ فوریه ۲۰۱۶)؛ CINAHL EBSCO (Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature؛ از ۱۹۸۰ تا ۲۸ فوریه ۲۰۱۶)؛ MEDLINE In Process و سایر استنادات نمایه نشده (از ۱۹۶۶ تا ۲۸ فوریه ۲۰۱۶) و بررسی فهرست منابع مقالات و خلاصه مقالات کنفرانس‌ها شناسایی شدند. هم‌چنین در سایت ClinicalTrials.gov (از ۱۳ اپریل ۲۰۱۶) به جست‌وجو پرداختیم. هیچ نوع محدودیتی به لحاظ زبان اعمال نشد.
معیارهای انتخاب
تمامی کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی که به ارزیابی تاثیر فرمولای غنی شده با LCPUFA (در مقایسه با فرمولای استاندارد) بر تکامل قدرت بینایی (visual development)، تکامل سیستم عصبی (neurodevelopment) و رشد جسمانی (physical growth) در نوزادان پره‌ترم تغذیه شده به روش روده‌ای پرداخته بودند. کارآزمایی‌هایی که فقط پیامدهای بیوشیمیایی (biochemical outcomes) را گزارش کرده بودند، وارد مرور نشدند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
تمامی نویسندگان به ارزیابی واجد شرایط بودن و کیفیت کارآزمایی پرداختند، دو نویسنده داده‌ها را به صورت جداگانه استخراج کردند. برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر با نویسندگان مطالعه تماس گرفته شد.
نتایج اصلی

هفده کارآزمایی شامل ۲۲۶۰ نوزاد پره‌ترم وارد مرور شدند. خطر سوگیری (bias) بین کارآزمایی‌های وارد شده متغیر بود، به طوری که ۱۰ مطالعه دارای خطر پائین سوگیری در قسمت عمده‌ای از حوزه‌ها بودند. میانه سن بارداری (gestational age; GA) در کارآزمایی‌های وارد شده ۳۰ هفته و میانه وزن هنگام تولد (birth weight; BW) معادل ۱۳۰۰ گرم بود. میانه غلظت دوکوزاهگزانوئیک اسید (docosahexaenoic acid; DHA) معادل ۰,۳۳% (دامنه تغییر: %۰.۱۵ تا ۱%) و غلظت آراشیدونیک اسید (arachidonic acid; AA)؛ ۰.۳۷% (دامنه تغییر: %۰.۰۲ تا ۰.۸۴%) بود.
حدت بینایی
حدت بینایی در طول اولین سال در هشت مطالعه با استفاده از کارت‌های حدت بینایی تلر یا لی (Teller or Lea acuity cards)، در شش مطالعه با استفاده از پتانسیل برانگیخته بینایی (visual evoked potential; VEP) و در دو مطالعه با استفاده از الکترورتینوگرام (electroretinogram; ERG) اندازه‌گیری شد. بیشتر مطالعات هیچ تفاوت معناداری به لحاظ حدت بینایی میان گروه نوزادان تحت مکمل و گروه نوزادان کنترل به دست نیاوردند. شیوه ارائه داده‌ها و روش‌های متنوع ارزیابی، مانع انجام متاآنالیز شد. استفاده از تجزیه‌و‌تحلیل این پیامد به روش درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) نشان داد که کیفیت کلی شواهد پائین بود.

تکامل سیستم عصبی سه مطالعه از میان هفت مطالعه، مزیت اندکی از LCPUFA را بر تکامل سیستم عصبی در سنین مختلف پس از زایمان گزارش کرده بودند. متاآنالیز چهار مطالعه که مقیاس‌های تکامل نوزاد بیلی (Bayley Scales of Infant Development) را در ۱۲ ماهگی ارزیابی کرده بودند (N = ۳۶۴)، هیچ تاثیر معناداری از مصرف مکمل نشان نداد (نمایه تکامل روانی (Mental Development Index; MDI): MD: ۰,۹۶؛ ۹۵% CI؛ ۱.۴۲‐ تا ۳.۳۴؛ P = ۰.۴۳؛ I² = ۷۱%؛ نمایه تکامل روان‐حرکتی (Psychomotor Development Index; PDI): MD: ۰.۲۳؛ ۹۵% CI؛ ۲.۷۷‐ تا ۳.۲۲؛ P = ۰.۸۸؛ I² = ۸۱%). به علاوه سه مطالعه انجام شده در ۱۸ ماهگی (۴۹۴ = N) نیز هیچ تاثیر معناداری از LCPUFA بر تکامل سیستم عصبی نشان نداد (MDI؛ MD: ۲.۴۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۳‐ تا ۵.۱۲؛ P = ۰.۰۸؛ I² = ۰%؛ PDI؛ MD: ۰.۷۴؛ ۹۵% CI؛ ۱.۹۰‐ تا ۳.۳۷؛ P = ۰.۵۸؛ I² = ۵۴%). استفاده از رویکرد درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) برای این پیامدها نشان داد که کیفیت کلی شواهد پائین بود.

رشد جسمانی
چهار مورد از ۱۵ مطالعه، مزایای LCPUFA را بر رشد نوزادان دریافت کننده مکمل در سنین مختلف بعد از قاعدگی (postmenstrual ages; PMAs) گزارش کرده بودند، در حالی که دو کارآزمایی پیشنهاد داده بودند که نوزادان دریافت کننده مکمل LCPUFA کمتر به خوبی رشد کرده بودند. یک کارآزمایی کاهش خفیف در نمرات Z قد و وزن نوزادان را در ۱۸ ماهگی گزارش کرده بود. متاآنالیز پنج مطالعه (۲۹۷ = N) افزایش قد و وزن نوزادان را از دو ماهگی به بعد (بارداری طول کشیده) در نوزادان دریافت کننده مکمل نشان داد (وزن: MD: ۰,۲۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۸ تا ۰.۳۳؛ P = ۰.۰۰۱۰؛ I² = ۶۹%؛ قد: MD: ۰.۴۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۰ تا ۰.۹۴؛ P = ۰.۰۵؛ I² = ۰%). متاآنالیز چهار مطالعه در سن اصلاح شده ۱۲ ماهگی (۲۷۱ = N) هیچ تاثیر معناداری از مکمل بر پیامدهای مربوط به رشد نشان نداد (وزن: MD: ‐۰.۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۱‐ تا ۰.۱۲؛ P = ۰.۳۴؛ I² = ۶۵%؛ قد: MD: ۰.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۳‐ تا ۰.۸۴؛ P = ۰.۴۰؛ I² = ۷۱%؛ دور سر: MD: ‐۰.۱۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۳‐ تا ۰.۲۳؛ P = ۰.۴۵؛ I² = ۰%). در متاآنالیز دو مطالعه انجام شده در ۱۸ ماهگی، هیچ تاثیر معناداری از LCPUFA بر وزن، قد یا دور سر مشاهده نشد (n = ۳۹۶ نوزاد) (وزن: MD: ‐۰.۱۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۹‐ تا ۰.۱۰؛ P = ۰.۲۶؛I² = ۶۶%؛ قد: MD: ‐۰.۲۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱‐ تا ۰.۳۵؛ P = ۰.۳۸؛ I² = ۹۰%؛ دور سر: MD: ‐۰.۱۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۳‐ تا ۰.۱۸؛ P = ۰.۳۲؛ I² = ۰%). استفاده از تجزیه‌و‌تحلیل این پیامد به روش درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) نشان داد که کیفیت کلی شواهد پائین بود.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
نوزادانی که در این کارآزمایی‌ها به کار گرفته شدند، نوزادان پره‌ترم نسبتا بالغ و سالمی بودند. چارچوب ارزیابی و متدولوژی، دوز و منبع مکمل و ترکیب اسید چرب فرمول گروه کنترل بین کارآزمایی‌ها متغیر بودند. در تجمیع نتایج، هیچ مزایا یا مضرات بلندمدت شفافی برای نوزادان پره‌ترمی که تحت فرمولای غنی شده با LCPUFA قرار گرفته بودند، نشان داده نشد.
خلاصه به زبان ساده

بررسی تاثیر مکمل اسیدهای چرب غیراشباع چندگانه بلند زنجیر در نوزادان پره‌ترم

سوال مطالعه مروری: آیا تغذیه نوزادان نارس با فرمولای شیر غنی شده با اسیدهای چرب غیراشباع چندگانه بلند زنجیر (longchain polyunsaturated fatty acids; LCPUFA) منجر به بهبود حدت بینایی و تکامل کلی سیستم عصبی می‌شود یا خیر؟پیشینه: LCPUFA یک نوع اسید چرب ضروری برای بلوغ مغز و شبکیه چشم هستند. برخلاف شیر مادر که حاوی سطوح بالایی از LCPUFA است، گفته می‌شود که بیشتر فرمولاهای نوزادان فقط دربرگیرنده حداقل مقادیر LCPUFA هستند. گفته می‌شود نوزادانی که از شیر مادر تغذیه می‌کنند، نسبت به نوزادانی که از شیر فرمولا تغذیه می‌کنند، از سطح بالاتری از مهارت‌های بصری تکامل یافته و IQ (بهره هوشی) برخوردار هستند. گفته شده که سطوح نسبتا بالای LCPUFA موجود در شیر مادر ممکن است با سطوح بالاتر IQ و مهارت‌های بصری رابطه داشته باشد. برخی از فرمولاهای شیر با LCPUFA افزوده شده، معمولا از نوع روغن ماهی، در دسترس هستند.ویژگی‌های مطالعه: مطالعاتی که پیامدهای مربوط به نوزادان نارس (متولد شده پیش از هفته ۳۷ بارداری) تغذیه شده با شیر فرمولا غنی شده با LCPUFA را در برابر شیر فرمولای بدون LCPUFA مقایسه کرده بودند، در این مرور تجزیه‌و‌تحلیل شدند.نتایج کلیدی: پژوهشگران دریافتند که نوزادان نارس تغذیه شده با شیر فرمولای غنی شده با LCPUFA در مقایسه با نوزادان تغذیه شده با شیر فرمولای بدون LCPUFA، پیامدهای بهتری به دست نیاوردند. کیفیت شواهد: کیفیت کلی شواهد در سطح پائین ارزیابی شد.

Kiran More، Gayatri K Athalye-Jape، Shripada C Rao، Sanjay K Patole،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه

اندوتلین (endothelin)، که یک تنگ کننده قدرتمند عروق است، یکی از واسطه‌ها در ایجاد افزایش هیپرتانسیون ریوی مداوم نوزاد (persistent pulmonary hypertension of the newborn; PPHN) است. از لحاظ تئوری، آنتاگونیست‌های گیرنده اندوتلین (endothelin receptor antagonists; ETRA) پتانسیل بهبود پیامدهای نوزادان مبتلا به PPHN را دارند.

اهداف

ارزیابی اثر‌بخشی و بی‌خطری ETRA در درمان PPHN در نوزادان کامل، بارداری طول کشیده و نوزادان پره‌ترم دیرهنگام.

ارزیابی اثربخشی و بی‌خطری ETRAهای انتخابی (که فقط گیرنده‌های ETA را مسدود می‌کنند) و ETRAهای غیر‐انتخابی (که هر دو گیرنده ETA و ETB را مسدود می‌کند).

روش های جستجو

بانک‌های اطلاعاتی CENTRAL (پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین)؛ MEDLINE؛ EMBASE و CINAHL تا دسامبر ۲۰۱۵ جست‌وجو شد.

معیارهای انتخاب

کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده، خوشه‌ای‐تصادفی‌سازی شده یا شبه‌‐تصادفی‌سازی و کنترل شده واجد شرایط بودند.

گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم، منابع علمی را جست‌وجو کرده، مطالعات را انتخاب، خطر سوگیری (bias) را مورد بررسی قرار داده و داده‌ها را استخراج کردند. از مدل اثر‐ثابت برای متاآنالیزها استفاده شد. از روش درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) برای ارزیابی کیفیت شواهد استفاده کردیم.
نتایج اصلی

دو کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده درباره ETRA، معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. هر دو مطالعه، از بوسنتان (Bosentan) خوراکی استفاده کردند. مطالعه اول، در محیطی انجام شد که در آن درمان با نیتریک اکسید (inhaled nitric oxide; iNO) استنشاقی مقدور نبود. چهل‌وهفت نوزاد (بارداری بیشتر یا برابر ۳۴ هفته) برای دریافت بوسنتان یا دارونما (placebo) تصادفی‌سازی شدند. مطالعه دوم یک مطالعه چند‐مرکزی بود که در آن درمان با iNO، مراقبت استاندارد برای PPHN تعریف شده بود. بیست‌ویک نوزاد برای دریافت درمان با «iNO به همراه بوسنتان» یا «iNO به همراه دارونما»، تصادفی‌سازی شدند. در مطالعه اول، تفاوت قابل توجهی در بروز مرگ‌ومیر پیش از ترخیص از بیمارستان بین گروه بوسنتان و دارونما وجود نداشت (۱/۲۳ در برابر ۳/۱۴؛ RR: ۰,۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۲ تا ۱.۷۷؛ RD: ‐۰.۱۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۰‐ تا ۰.۰۶). نسبت بالاتری از نوزادان در گروه بوسنتان، در شاخص اکسیژن (oxygenation index; OI) در پایان درمان، بهبود نشان دادند (۲۱/۲۴ در برابر ۳/۱۵؛ RR: ۴.۳۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۷ تا ۱۲.۱۷؛ RD: ۰.۶۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۳ تا ۰.۹۲؛ تعداد افراد مورد نیاز برای درمان (NNTB): ۱.۵). طول مدت ونتیلاسیون مکانیکی در گروه بوسنتان پائین بود (۰.۹ ± ۴.۳ در برابر ۰.۶ ± ۱۱.۵ روز؛ MD: ‐۷.۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۷.۶۴‐ تا ۶.۷۶‐). تفاوت معنی‌داری در پیامدهای عصبی جانبی در شش ماه وجود نداشت (۰/۲۳ در برابر ۴/۱۴؛ RR: ۰.۰۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۰ تا ۱.۲۰؛ RD: ‐۰.۲۹ ؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۲‐ تا ۰.۰۵‐). این مطالعه دارای خطر بالای سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) بود زیرا ۸ نوزاد از ۲۳ نوزاد در گروه دارونما، از تجزیه‌وتحلیل‌های مختلف مطالعه حذف شدند. از آنجا که پروتکل برای مطالعه نمی‌توانست ارزیابی شود، مطالعه دارای خطر نامشخص سوگیری گزارش‌دهی بود. در مطالعه دوم، تفاوت معنی‌داری در بروز شکست درمان نیازمند اکسیژناسیون غشایی برون‌پیکری (extracorporeal membrane oxygenation; ECMO) بین گروه «iNO به همراه بوسنتان» در برابر گروه «iNO به همراه دارونما» وجود نداشت (۱/۱۳ در برابر ۰/۸، RR: ۱.۹۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۹ تا ۴۲.۳۵؛ RD: ۰.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴‐ تا ۰.۳۰). تفاوت معنی‌داری در میانه (median) زمان جداسازی از iNO وجود نداشت («iNO به همراه بوسنتان»: ۳.۷ روز (۹۵% CI؛ ۱.۱۷ تا ۶.۹۵)؛ «iNO به همراه دارونما»: ۲.۹ روز (۹۵% CI؛ ۱.۲۶ تا ۴.۲۳)؛ ۰.۳۴ = P). تفاوت معنی‌داری در OI در ۰، ۳، ۵، ۱۲، ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت پس از درمان بین گروه‌ها وجود نداشت. تفاوت معنی‌داری در زمان تکمیل جداسازی از دستگاه ونتیلاسیون مکانیکی وجود نداشت (میانه (median) معادل ۱۰.۸ روز (CI؛ ۳.۲۱ تا ۱۲.۲۱) در برابر ۸.۶ روز (CI؛ ۳.۷۱ تا ۹.۶۶)؛ ۰.۲۴ = P). این مطالعه، توزیع نابرابری در گروه بوسنتان (۱۳ = N) و گروه دارونما (۸ = N) نداشت. روش‌های مورد استفاده برای تولید اعداد متوالی تصادفی و پنهان‌سازی تخصیص، به دلیل خطر نامشخص سوگیری انتخاب، نامشخص بود. هر دو مطالعه گزارش کرد که بوسنتان به خوبی تحمل شد و هیچ گونه عوارض جانبی عمده ثبت نشد. داده‌های به دست آمده از دو مطالعه، به دلیل طبیعت ناهمگون وضعیت‌های بالینی و روش‌های مورد استفاده برای درمان PPHN تجمیع نشده بود. به طور کلی، کیفیت شواهد با توجه به حجم کوچک نمونه مطالعات وارد شده، عدم تعادل عددی بین گروه‌ها با توجه به تصادفی‌سازی و ریزش نمونه (attrition) و خطر نامشخص سوگیری در برخی از حوزه‌های مهم، پائین در نظر گرفته شد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

برای حمایت از استفاده از ETRAها، به عنوان درمان مستقل یا به عنوان درمان کمکی برای نیتریک اکسید استنشاقی در PPHN، شواهد کافی وجود ندارد. RCTهایی دارای توان آزمون کافی، مورد نیاز است.

خلاصه به زبان ساده

آنتاگونیست‌های گیرنده اندوتلین برای هیپرتانسیون مزمن شریان ریوی

پیشینه: در برخی از نوزادان تازه متولد شده، فشار خون بالای غیر‐معمول در شریان ریه افزایش می‌یابد. این وضعیت، هیپرتانسیون ریوی مداوم نوزاد (persistent pulmonary hypertension of the newborn; PPHN) نامیده می‌شود. نوزادان مبتلا به PPHN دارای مشکلات تنفسی و سطح اکسیژن پائین هستند. به طور مرسوم، نوزادان با ماسک و ارائه یک گاز مخصوص به نام نیتریک اکسید (nitric oxide) مدیریت می‌شوند. در بسیاری از موارد، کودکان به رغم این اقدامات، بهبود نمی‌یابند. یک گروه جدید از داروها به نام آنتاگونیست‌های گیرنده اندوتلین (endothelin receptor antagonists) هستند که برای PPHN در حال تست هستند.

روش‌ها: ما به صورت سیستماتیک، منابع علمی پزشکی را از دسامبر ۲۰۱۵، برای گردآوری شواهد فعلی در استفاده از این گروه از داروها در نوزادان تازه متولد شده مرور کردیم.

نتایج: ما داده‌های بسیار محدودی را از دو مطالعه وارد شده برای استفاده از این گروه از داروها در نوزادان تازه متولد شده یافتیم. به طور کلی، کیفیت شواهد به دلیل حجم نمونه بسیار کم و مسائل روش‌شناسی در مطالعات وارد شده، در سطح پائین در نظر گرفته شد.

نتیجه‌گیری: برای یافتن اینکه آنتاگونیست‌های گیرنده اندوتلین در نوزادان تازه متولد شده مبتلا به PPHN مفید هستند یا خیر، پژوهش بیشتری مورد نیاز است. در حال حاضر، استفاده از این داروها برای این بیماری نمی‌تواند توصیه شود.


Bonny Jasani، Karen Simmer، Sanjay K Patole، Shripada C Rao،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
اسید‌های چرب غیر‐اشباع چند‐گانه با زنجیره بلند‌ (long chain polyunsaturated fatty acids; LCPUFA)، دوکوزاهگزانوئیک اسید (docosahexaenoic acid; DHA) و آراشیدونیک اسید (arachidonic acid; AA) برای بلوغ تکامل مغز، شبکیه چشم و سایر اندام‌ها در نوزادان تازه متولد شده، ضروری تلقی می‌شوند. شیر خشک‌های استاندارد نوزادی، با LCPUFA غنی‌سازی نشده‌اند، آنها فقط حاوی آلفا‐لینولنیک اسید (alpha‐linolenic acid) و لینولئیک اسید (linoleic acid) هستند که نوزادان تغذیه شده با شیر خشک باید از آنها به ترتیب DHA و AA خود را بسازند. برخی تولید کنندگان در طول چند سال اخیر، LCPUFA را به شیر خشک افزوده و این محصولات را به عنوان ارائه یک مزیت برای رشد کلی نوزادان ترم کامل (full‐term) عرضه کرده‌اند.
اهداف
ارزیابی اینکه مکمل شیر خشک با LCPUFA برای نوزادان ترم کامل ایمن و سودمند است یا خیر، و در عین تمرکز بر تاثیرات بر فانکشن بینایی، رشد عصبی و جسمانی.
روش های جستجو
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ دسامبر ۲۰۱۶)؛ MEDLINE (Ovid، از ۱۹۶۶ تا دسامبر ۲۰۱۶)، Embase (Ovid، از ۱۹۸۰ تا دسامبر ۲۰۱۶)، Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature (CINAHL؛ از ۱۹۸۰ تا دسامبر ۲۰۱۶) و Pediatric Academic Societies (از ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶) را جست‌وجو کردند. ما هیچ محدودیت زبانی اعمال نکردیم.
معیارهای انتخاب
همه کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) مربوط به ارزیابی تاثیرات شیر خشک غنی شده با LCPUFA در برابر شیر خشک غنی نشده بر عملکرد بینایی، رشد عصبی و جسمانی را مرور کردیم. کارآزمایی‌هایی را که فقط پیامد‌های بیوشیمیایی را گزارش کرده بودند، وارد مرور نکردیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور، داده‌ها را به صورت مستقل از هم استخراج کردند. خطر سوگیری (bias) مطالعات وارد شده را با استفاده از دستورالعمل‌های گروه مرور نوزادان در کاکرین ارزیابی کردیم. در زمان مناسب، برای تعیین تخمین تجمعی از تاثیر مداخله متاآنالیز انجام دادیم.
نتایج اصلی

۳۱ RCT را شناسایی کرده و ۱۵ مورد از آنها را در این مرور گنجاندیم (N = ۱۸۸۹).

نه مطالعه حدت بینایی را ارزیابی کرده بودند که شش مطالعه از پتانسیل برانگیخته بینایی (visual evoked potentials; VEP)، دو مطالعه از کارت‌های تلر (Teller cards) و یک مطالعه از هر دو روش استفاده کرده بودند. چهار مطالعه، تاثیرات سودمندی را گزارش کرده و پنج مورد باقی‌مانده، گزارشی از سودمندی ارائه نکرده بودند. متاآنالیز سه RCT، نشان دهنده مزیت قابل‌ توجه برای حدت sweep VEP طی ۱۲ ماه بود (لگاریتم حداقل زاویه وضوح بینایی (log of the minimum angle of resolution; LogMAR) (تفاوت میانگین (MD): ۰,۱۵‐؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۷‐ تا ۰.۱۳‐؛ I۲ = ۰؛ سه کارآزمایی؛ N = ۲۴۴)؛ اما متاآنالیز سه RCT دیگر، بیانگر عدم مزیت برای حدت بینایی اندازه‌گیری شده توسط کارت‌های تلر طی ۱۲ ماه بود (دایره/درجه) (MD: ‐۰,۰۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۲‐ تا ۰.۱۱؛ I۲ = ۰؛ سه کارآزمایی؛ N = ۲۵۶). تجزیه‌وتحلیل GRADE برای پیامد حدت بینایی، نشان دهنده کیفیت کلی پائین شواهد بود.

یازده مطالعه، پیامدهای تکامل سیستم عصبی را در دو سالگی یا پیش از آن اندازه‌گیری کردند. نه مطالعه، از نسخه دوم مقیاس‌های تکامل نوزاد بیلی (Bayley Scales of Infant Development, version II; BSID‐II) استفاده کرده و فقط دو مورد از این مطالعات، تاثیرات سودمندی را گزارش کرده بودند. متاآنالیز نشان دهنده عدم تفاوت چشمگیر بین گروه‌های LCPUFA و دارونما (placebo) در نمرات نمایه تکامل روانی (Mental Developmental Index; MDI) BSID در ۱۸ ماهگی (MD: ۰,۰۶؛ ۹۵% CI؛ ۲.۰۱‐ تا ۲.۱۴؛ I۲ = ۷۵%؛ چهار کارآزمایی؛ N = ۶۶۱) و عدم تفاوت معنادار در نمرات نمایه تکامل روانی‌حرکتی (Psychomotor Development Index; PDI) BSID در ۱۸ ماهگی بود (MD: ۰,۶۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۸‐ تا ۲.۱۶؛ I۲ = ۶۱%؛ چهار کارآزمایی؛ N = ۶۶۱). نتایج حاکی از هیچ تفاوت قابل‌ توجهی میان این دو گروه در نمرات BSID‐II در یک سالگی و دو سالگی نبود. یک مطالعه، ترجیح جدیدتر اندازه‌گیری شده از طریق تست نوزاد فاگان (Fagan Infant Test) بهتری را در نه ماهگی گزارش کرده بود. مطالعه دیگر، حل مسئله بهتری را در ۱۰ ماهگی شرح داده بود. یک مطالعه، از تست برانت و لزین (Brunet and Lezine) برای ارزیابی بهره تکاملی (developmental quotient) استفاده کرده و هیچ تاثیر مفیدی نیافته بود. پیگیری بعضی نوزادان در سن سه، شش و نه ماهگی، حاکی از عدم تاثیر سودمند استفاده از مکمل بود. تجزیه‌وتحلیل GRADE از این پیامدها، نشان دهنده کیفیت کلی پائین شواهد بود.

سیزده مطالعه، رشد جسمانی را اندازه‌گیری کردند؛ هیچ کدام تاثیرات مفید یا مضری از مکمل مشاهده نکردند. متاآنالیز پنج RCT، بیانگر وزن کمتر (نمرات z) گروه مکمل در سن یک سالگی بود (MD: ‐۰,۲۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۰‐ تا ۰.۰۶‐؛ I۲ = ۸۳%؛ N = ۵۲۱) و اینکه این دو گروه، هیچ تفاوت معناداری در رابطه با قد و دور سر (نمرات z) نشان ندادند. متاآنالیز در ۱۸ ماهگی و دو سالگی، نشان دهنده تفاوت قابل‌ توجهی میان این دو گروه از نظر وزن (کیلوگرم)، قد (سانتی‌متر) و دور سر (سانتی‌متر) نبود. تجزیه‌وتحلیل GRADE از این پیامدها، نشان دهنده کیفیت کلی پائین شواهد بود.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
اکثر RCT‌های وارد شده، هیچ تاثیر سودمند یا مضری از مکمل با LCPUFA را بر پیامدهای تکامل سیستم عصبی نوزادان ترم کامل تغذیه شده با شیر خشک و هیچ تاثیر مثبت هم‌سو و سازگاری بر حدت بینایی گزارش نکرده بودند. مکمل روتین شیر خشک نوزاد ترم کامل با LCPUFA در این زمان قابل توصیه نیست.
خلاصه به زبان ساده

مکمل اسید چرب غیر‐اشباع چند‐گانه با زنجیره بلند‌ در نوزادان متولد شده در دوره ترم

سوال مطالعه مروری: آیا تغذیه کودکان ترم کامل با شیر خشک غنی شده از اسیدهای چرب غیر‐اشباع چند‐گانه با زنجیره بلند‌ (long chain polyunsaturated fatty acids; LCPUFA)، منجر به بهبود بینایی و تکامل سیستم عصبی کلی در مقایسه با تغذیه با شیر خشک غنی نشده با LCPUFA می‌شود؟

پیشینه: LCPUFA، نوعی چربی است که برای تکامل مغز و بینایی در نوزادان تازه متولد شده ضروری است. شیر مادر حاوی مقادیر کافی از LCPUFA است و از این رو، بهتر از شیر خشک تلقی می‌شود. برخی شیر خشک‌ها با LCPUFA افزودنی، در بازار موجود هستند.

ویژگی‌های مطالعه: این مرور، مطالعاتی را تجزیه‌وتحلیل کرد که به مقایسه پیامدهای کودکان ترم کامل (متولد شده ≥ هفته ۳۷ بارداری) که شیر خشک غنی شده با LCPUFA دریافت کردند، در برابر پیامدهای کودکان ترم کاملی که از شیر خشک غنی شده با LCPUFA تغذیه نکردند، پرداخت.

نتایج کلیدی: نویسندگان این مرور دریافتند که پیامد‌های بهتری برای نوزادان ترم کاملی که از شیر خشک غنی شده با LCPUFA تغذیه می‌کردند نسبت به کودکان ترم کاملی که از شیر خشک بدون LCPUFA تغذیه می‌کردند، گزارش نشده بود.

کیفیت شواهد: کیفیت کلی شواهد را پائین در نظر گرفتیم.



صفحه ۱ از ۱