برای بهروزرسانی این مرور، ۴ مطالعه جدید را شناسایی کردیم؛ این مرور اکنون شامل ۷ مطالعه با ۴۲۰ شرکتکننده است. چهار مطالعه کوچک هرکدام با ۲۰ تا ۳۰ کودک و دو مطالعه بزرگتر هرکدام با ۸۰ کودک، بهبودی نارسایی احتقانی قلب را با استفاده از درمان بتا‐بلاکر نشان دادند. یک مطالعه بزرگتر با ۱۶۱ شرکتکننده، هیچ شواهدی را از مزیت بتا‐بلاکرها نسبت به دارونما (placebo) در معیار ترکیبی از پیامدهای نارسایی قلبی نشان نداد. مطالعات وارد شده هیچ تفاوت معنیداری را در میزان مرگومیر یا پیوند قلب بین گروههای بتا‐بلاکر و کنترل نشان ندادند. هیچ حادثه جانبی مهمی، به جز یک اپیزود از بلاک کامل قلبی، با بتا‐بلاکرها گزارش نشد. متاآنالیز (meta‐analysis) دادههای مربوط به کسر جهشی بطن چپ (LVEF) و کوتاهشدگی کسری بطن چپ (LVFS)، میزان بهبودی بسیار اندکی را با بتا‐بلاکرها نشان داد.
با این حال، تفاوتهای بسیاری در سن، طیف سنی، و سلامت شرکتکنندگان (اتیولوژی و شدت نارسایی قلبی؛ ناهمگونی تشخیصها و موربیدیتیهای همزمان) وجود داشت؛ طیفی از درمانها (انتخاب بتا‐بلاکر، دوزبندی، مدت درمان)؛ و نبود روشهای استاندارد شده و معیارهای پیامد در سراسر مطالعات دیده شد. بنابراین، پیامدهای اولیه را نمیتوان در متاآنالیزها تجمیع کرد.
پیشینه
اصطلاح نارسایی احتقانی قلب (congestive heart failure)، اختلالی را توصیف میکند که در آن قلب نمیتواند خون را بهطور کافی و موثر در تمام بدن پمپاژ کند. براساس شدت این وضعیت، باعث بروز تنگی نفس و خستگی به علت تامین ناکافی اکسیژن شده، و مایعات در بافتها و ارگانها تجمع پیدا میکنند.
در کودکان، نارسایی احتقانی قلب عمدتا به دلیل نقصهای مادرزادی قلب دیده میشود. از درمان دارویی، بسته به شرایط ویژه، میتوان برای کنترل طولانیمدت نارسایی قلبی، یا بهدست آوردن زمان تا انجام جراحی اصلاحی (corrective surgery) استفاده کرد. برای کاردیومیوپاتی دیلاته (dilated) یا محدود کننده (restrictive)، اختلالی با مرگومیر بالا، زمانی که درمان دارویی ناموفق است، پیوند قلب تنها گزینه درمانی موجود است.
اثبات شده که بتا‐بلاکرها (beta‐blockers) در بزرگسالان مبتلا به نارسایی احتقانی قلب، موثر و حتی نجاتدهنده زندگی هستند، و بنابراین بخشی از درمان استاندارد آنها به شمار میروند. برای کودکان، چنین مزایایی را میتوان انتظار داشت، اما بتا‐بلاکرها، حتی اگر تجویز شوند، برای این اندیکاسیون تایید نشدهاند (یعنی برای کودکان توصیه نمیشوند). از آنجایی که علل نارسایی قلبی در کودکان متفاوت از بزرگسالان است، تاثیر اصلی و حوادث جانبی ممکن است متفاوت باشند. همچنین دوزبندی آنها باید بهصورت اختصاصی برای گروههای سنی مختلف صورت گیرد.
ویژگیهای مطالعه
این مرور اطلاعات مربوط به استفاده از بتا‐بلاکرها را برای کودکان مبتلا به نارسایی احتقانی قلب، خلاصه کرده و درباره آن به بحث نشسته است. هفت مطالعه با مجموع ۴۲۰ کودک در این مرور وارد شدند.
نتایج کلیدی
درمان با بتا‐بلاکر، نارسایی قلبی را در چهار مطالعه کوچک، هرکدام با کمتر از ۳۰ شرکتکننده، و در ۲ مطالعه بزرگتر، هرکدام با ۸۰ شرکتکننده، بهبود بخشید. اما، بزرگترین کارآزمایی، با ۱۶۱ شرکتکننده، هیچ تاثیر معنیداری را از بتا‐بلاکر بررسیشده نسبت به دارونما (placebo) نشان نداد.
هیچ یک از مطالعات، عوارض جانبی شدید مرتبط با بتا‐بلاکر را گزارش نکردند، به غیر از یک کودک که دچار اختلال ریتم قلبی شد.
نتیجهگیریها
دادههای کافی برای توصیه یا رد استفاده از بتا‐بلاکرها برای کودکان مبتلا به نارسایی احتقانی قلب وجود نداشت. با این حال، دادههای در دسترس فعلی نشان میدهند که کودکان مبتلا به نارسایی قلبی، ممکن است از درمان با بتا‐بلاکر سود ببرند. برای ایجاد دستورالعملهای درمانی، انجام پژوهشهای بیشتری مورد نیاز است.
پیشینه
تاکیکاردی فوقبطنی (supraventricular tachycardia; SVT) یک ریتم غیر‐طبیعی شایع قلب است که موجب ضربان قلب بسیار سریع میشود. این مشکل ریتم معمولا در افراد سالم از جهات دیگر رخ میدهد و نشانههای شایع آن شامل تپش قلب، سبکی سر، و درد قفسه سینه است. برخی مواقع، SVT ممکن است باعث گیجی یا از دست رفتن هوشیاری شود. برخی اوقات میتوان SVT را با مانورهای ساده فیزیکی مثل حبس نفس با فشار درمان کرد. زمانی که مانورهای ساده با شکست مواجه شوند، میتوان SVT را در بخش اورژانس با داروهای مختلف درمان کرد. دو نوع از داروهایی که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند، آنتاگونیستهای کانال کلسیم (calcium channel antagonist; CCA) (وراپامیل (verapamil) شایعترین داروی مورد استفاده در این کلاس دارویی) و آدنوزین هستند.
ویژگیهای مطالعه
این مرور، اثربخشی و عوارض جانبی آدنوزین و CCAها را در پایان دادن به اپیزودهای SVT مقایسه میکند. در این مرور هفت کارآزمایی را شامل ۶۲۲ بیمار وارد کردیم. شواهد تا جولای ۲۰۱۷ بهروز است.
نتایج کلیدی
تجزیهوتحلیل ترکیبی این کارآزماییها نشان داد که هیچ تفاوتی بین آدنوزین و CCA در درمان موفقیتآمیز SVT وجود ندارد. این یافتهها بر اساس شواهدی با کیفیت متوسط به دست آمدند. افت موقت فشار خون که نیازمند درمان نبود، فقط در یکی از ۱۵۲ شرکتکننده درمان شده با CCA گزارش شد، و شواهدی با کیفیت پائین نشان میدهد که هیچ یک از بیماران درمان شده با آدنوزین، دچار فشار خون پائین نشدند. ما دادهای را در خصوص طول مدت اقامت در بیمارستان و رضایت بیمار نداریم.
نتیجهگیریها
شواهدی با کیفیت متوسط نشان میدهد که هیچ تفاوتی در اثرات آدنوزین و آنتاگونیستهای کانال کلسیم برای درمان SVT در بازگشت به ریتم سینوسی وجود ندارد، و شواهدی با کیفیت پائین حاکی از آن است که هیچ تفاوتی در موارد افت فشار خون وجود ندارد. هیچ یک از این کارآزماییها ترجیحات بیمار را بررسی نکرد، که عامل مهمی است در تصمیمگیری در مورد اینکه کدام دارو بهترین درمان برای هر بیمار است.
۱. هدف اولیه
هدف اولیه این بود که مشخص شود تجویز داروهای آگونیست GABA غیر‐بنزودیازپینی به مدت حداقل شش هفته برای درمان TD ناشی از مصرف آنتیسایکوتیکها در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلالات اسکیزوافکتیو (schizoaffective) یا دیگر بیماریهای روانی مزمن، به لحاظ بالینی موثر است یا خیر.
۲. اهداف ثانویه
اهداف ثانویه عبارت بودند از:
بررسی هر نوع بهبودی که با دورههای کوتاه‐مدت (کمتر از شش هفته) استفاده از مداخلات دیده شد و، اگر این اتفاق رخ داد، تاثیر آن به مدت طولانیتر در دورههای پیگیری باقی میماند یا خیر.
بررسی اینکه اثرات متفاوتی بین ترکیبات مختلف وجود دارد یا خیر.
آزمون این فرضیه که داروهای آگونیست GABA برای گروههای سنی جوانتر (کمتر از ۴۰ سال) موثرتر است یا خیر.
ما ۱۱ مطالعه را انتخاب کردیم که ۳۴۳ فرد را تصادفیسازی کردند. بهطور کلی، خطر سوگیری در مطالعات وارد شده نامشخص بود، دلیل آن هم بازمیگشت به گزارشدهی ضعیف؛ عدم توصیف روش پنهانسازی تخصیص (allocation concealment)؛ عدم شفافسازی در مورد چگونگی ایجاد توالی (generation of the sequence) و اینکه شرکتکنندگان و ارزیابان بهطور مشخصی کورسازی نشده بودند. در برخی از مطالعات روشن نبود که دادهها کامل هستند یا خیر، و دادهها غالبا بهطور ضعیف یا انتخاب شده گزارش شدند.
دادههای شش کارآزمایی نشان داد که درمان با آگونیستهای GABA در مقایسه با دارونما ممکن است در بهبود نشانههای TD از نظر بالینی در شش یا هشت هفته پیگیری مهم باشد (۶ RCT؛ n = ۲۵۸؛ RR: ۰,۸۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۴ تا ۰.۹۲؛ شواهد با کیفیت پائین ). دادههای حاصل از پنج مطالعه حاکی از آن بود که هیچ تفاوتی میان درمان با آگونیست GABA در مقایسه با دارونما در بدتر شدن (deterioration) نشانههای TD وجود نداشت (۵ RCT؛ n = ۱۳۶؛ RR: ۱,۹۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۰ تا ۵.۱۶؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). مطالعاتی که عوارض جانبی را گزارش کردند تاثیر معناداری را به نفع دارونما در مقایسه با باکلوفن، سدیم والپروات یا پروگابید (progabide) از نظر احساس سبکی سر/گیجی (confusion) (۳ RCT؛ n = ۶۲؛ RR: ۴.۵۴؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۴ تا ۱۸.۱۱؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین ) و آرامبخشی (sedation)/خوابآلودگی (drowsiness) (۴ RCT؛ n = ۱۴۴؛ RR: ۲,۲۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۸ تا ۴.۸۶؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین ) نشان دادند. هیچ تفاوت معناداری میان دارونما و داروهای GABA در مطالعاتی که این موارد را گزارش کردند، به دست نیامد (شواهد با کیفیت بسیار پائین ): آکاتژیا (akathisia) (RR: ۱,۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۲ تا ۳.۴۹؛ ۲ RCT؛ ۸۰ شرکتکننده)، آتاکسی (ataxia) (RR: ۳.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۶ تا ۲۹.۷۳؛ ۲ RCT؛ ۹۵ شرکتکننده)، تهوع و استفراغ (RR: ۲.۶۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۹ تا ۸.۶۷؛ ۲ RCT؛ ۶۴ شرکتکننده)، از دست دادن قدرت عضلانی (RR: ۳.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵ تا ۵۹.۸۹؛ ۱ RCT؛ ۱۰ شرکتکننده)، تشنج (RR: ۳.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۴ تا ۳۷.۶۷؛ ۱ RCT؛ ۲ شرکتکننده)، افت فشار خون (RR: ۳.۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۳ تا ۲۸.۳۱؛ ۲ RCT؛ ۱۱۹ شرکتکننده). همچنین شواهد برای وضعیت روانی، تاثیری را بین گروههای درمانی (۶ RCT؛ n = ۱۲۱؛ RR: ۲.۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۱ تا ۹.۸۶؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین ) و دادههای مربوط به ترک زودهنگام مطالعه (حدود ۱۰% در هر دو گروه، ۶ RCT؛ n = ۲۱۸؛ RR: ۱,۴۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۹ تا ۳.۱۵؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) نشان نداد. در هیچ مطالعهای گروهی از پیامدها که اهمیت خاصی برای بیماران دارند، مانند اعتماد به نفس اجتماعی (social confidence)، انسجام اجتماعی (social inclusion)، شبکههای اجتماعی (social networks) و کیفیت زندگی شخصی، گزارش نشد.
سوال مطالعه مروری.
تعیین اثرات داروهای آگونیست گاما‐آمینوبوتیریک اسید (gamma‐aminobutyric acid; GABA) در درمان تاردیو دیسکینزی (tardive dyskinesia) در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی یا مشکلات سلامت روان مشابه.
پیشینه.
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب صداهایی را میشنوند و چیزهایی را میبینند (توهم (hallucinations)) و باورهای عجیب و غریب (هذیان (delusions)) دارند. درمان اصلی اسکیزوفرنی تجویز داروهای آنتیسایکوتیک است. اما این داروها میتوانند عوارض جانبی ناتوان کننده و مضری داشته باشند. تاردیو دیسکینزی یک اختلال حرکتی غیر‐ارادی است که باعث ایجاد انقباضات غیر‐ارادی و شدید (convulse)، اسپاسم و شکلک (grimace) در عضلات صورت، دهان، زبان و فک میشود. این وضعیت با تجویز طولانی‐مدت یا دوز بالای آنتیسایکوتیکها ایجاد میشود، درمان آن مشکل بوده و حتی میتواند علاجناپذیر باشد. داروهای آگونیست GABA برای درمان تاردیو دیسکینزی استفاده شدهاند، اما آنها تاثیرات آرامبخشی (sedative) شدید داشته و ممکن است نشانههای سایکوتیک و سلامت روانی را بدتر کنند. آگونیستهای GABA شامل این موارد هستند: باکلوفن (baclofen)، پروگابید (progabide)، سدیم والپروات (sodium valproate) و تتراهیدروایزوکسازولوپیریدینول (tetrahydroisoxazolopyridinol; THIP).
ویژگیهای مطالعه.
این مرور شامل ۱۱ مطالعه است که به مقایسه داروهای آگونیست GABA در برابر دارونما (placebo) پرداختند. همه مطالعات شامل تعداد اندکی از شرکتکنندگان (۲ تا ۸۰ بیمار) مبتلا به اسکیزوفرنی یا دیگر بیماریهای روانی مزمن بودند که تاردیو دیسکینزی ناشی از مصرف داروهای آنتیسایکوتیک را هم نشان دادند.
نتایج کلیدی.
شواهد مرتبط با تاثیر آگونیستهای GABA در درمان تاردیو دیسکینزی، قطعی و متقاعد کننده نبودند. هر گونه سودمندی احتمالی حاصل از مصرف آگونیستهای GABA ممکن است با عوارض جانبی ناشی از آنها از بین برود.
کیفیت شواهد.
شواهد ضعیف، کوتاه‐مدت و در مقیاس کوچک بوده و گزارشدهی ضعیفی داشتند. امکان توصیه به استفاده از آگونیستهای GABA در درمان تاردیو دیسکینزی ممکن نیست.
این خلاصه به زبان ساده توسط نویسندگان مرور از خلاصهای گرفته شده که ابتدا به وسیله «بن گری» (Ben Gray)، محقق ارشد، بنیاد McPin؛ (http://mcpin.org) به نگارش درآمده است.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb