مصرف رژیمهای غذایی کتوژنیک (ketogenic diets; KDs)، با محتوای چربی زیاد و کربوهیدرات پائین، برای کاهش فراوانی تشنج در افراد مبتلا به صرع توصیه شدهاند. این نوع رژیم غذایی ممکن است برای کودکان مبتلا به صرع مقاوم به دارو مفید باشد.
این یک نسخه بهروز شده از مروری است که اولین بار در سال ۲۰۰۳ منتشر، و آخرینبار در سال ۲۰۱۸ بهروز شد.
ما ۱۳ مطالعه را با ۹۳۲ شرکتکننده شناسایی کردیم؛ ۷۱۱ کودک (۴ ماه تا ۱۸ سال) و ۲۲۱ بزرگسال (۱۶ سال و بالاتر).
همه ۱۳ مطالعه، به دلیل عدم کورسازی در معرض خطر بالای سوگیری (bias) عملکرد و سوگیری تشخیص قرار داشتند. ارزیابیها از خطر سوگیری (bias) برای همه دامنههای دیگر از سطح پائین تا بالا متفاوت بودند. کیفیت شواهد را برای تمام پیامدها در سطح پائین تا بسیار پائین ارزیابی کردیم.
رژیمهای غذایی کتوژنیک در مقابل مراقبت معمول برای کودکان
عدم وقوع تشنج (RR: ۳,۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۱.۲۰ تا ۸.۳۵؛ P = ۰.۰۲؛ ۴ مطالعه، ۳۸۵ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) و کاهش تشنج (RR: ۵.۸۰؛ ۹۵% CI؛ ۳.۴۸ تا ۹.۶۵؛ P <۰.۰۰۱؛ ۴ مطالعه، ۳۸۵ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین) به نفع KD (از جمله: KD کلاسیک، ترکیبی از تریگلیسیرید با زنجیره متوسط (medium‐chain triglyceride; MCT) و KD، فقط MCT KD، رژیم اتکینز اصلاح شده (modified Atkins diet; MAD) و ساده شده)، در مقایسه با مراقبتهای معمول برای کودکان، بودند. ما مطمئن نیستیم که این اثرات تخمینی دقیق باشند. شایعترین عوارض جانبی گزارش شده شامل استفراغ، یبوست و اسهال برای هر دو گروه مداخله و مراقبت معمول بودند، اما تاثیر واقعی آن میتواند کاملا متفاوت باشد (شواهد با قطعیت پائین).
رژیم غذایی کتوژنیک در مقابل مراقبت معمول برای بزرگسالان
در بزرگسالان، هیچ شرکتکنندهای عاری از اپیزودهای تشنج نشد. کاهش تشنج به نفع KD (فقط MAD) در مقایسه با مراقبت معمول بود، اما، مطمئن نیستیم که اثر تخمین زده شده دقیق باشد (RR: ۵,۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۶ تا ۹۷.۶۸؛ P = ۰.۲۹؛ ۲ مطالعه، ۱۴۱ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). بزرگسالان دریافت کننده MAD عموما استفراغ، یبوست و اسهال را گزارش کردند (شواهد با قطعیت بسیار پائین). یک مطالعه کاهش شاخص توده بدنی (body mass index; BMI) را همراه با افزایش سطح کلسترول خون در گروه MAD گزارش کرد. مطالعات دیگر به کاهش وزن اشاره کردند. تاثیر واقعی میتواند تفاوت قابل توجهی با آنچه گزارش شده، داشته باشد.
رژیم غذایی کتوژنیک در مقابل رژیم غذایی کتوژنیک برای کودکان
حداکثر ۵۵% از کودکان پس از سه ماه با یک رژیم کتوژنیک کلاسیک ۴:۱ به وضعیت بدون تشنج دست یافتند در حالی که تا ۸۵% از کودکان به شرایط کاهش تشنج رسیدند (شواهد با قطعیت بسیار پائین). یک کارآزمایی بروز بیشتر کاهش تشنج را با شروع تدریجی KD، بر خلاف شروع سریع آن، گزارش کرد. تا ۲۵% از کودکان با MAD دیگر تشنج نکردند و تا ۶۰% به وضعیت کاهش تشنج دست یافتند.
حداکثر ۲۵% از کودکان با MAD به وضعیت بدون تشنج و تا ۶۰% به شرایط کاهش تشنج رسیدند. در یک مطالعه از MAD ساده شده (simplified MAD; sMAD) استفاده شد و گزارش کرد که ۱۵% از کودکان به نرخ وضعیت بدون تشنج و ۵۶% به کاهش تشنج دست پیدا کردند. تمام شواهد توصیف شده را با قطعیت بسیار پائین قضاوت کردیم، بنابراین به صحت نتایج اطمینان زیادی نداریم.
شایعترین عوارض جانبی گزارش شده عبارت بودند از استفراغ، یبوست و اسهال (۵ مطالعه، شواهد با قطعیت بسیار پائین). دو مطالعه به بررسی کاهش وزن در بیماران پرداختند. یک مورد اظهار داشت که کاهش وزن و اختلالات دستگاه گوارش بیشتر بود، با ۴:۱ در مقابل ۳:۱ در KD، در حالی که یکی از آنها به وجود هیچ تفاوتی در کاهش وزن با ۲۰ میلیگرم کربوهیدرات در روز در مقابل ۱۰ میلیگرم از آن در روز اشاره کرد. در یک مطالعه، هیپرکلسمی میان کودکان دریافت کننده KD کلاسیک در مقایسه با MAD بروز بالاتری داشت. بعید است تمام اثرات توصیف شده دقیق باشند.
رژیم غذایی کتوژنیک در مقابل رژیم غذایی کتوژنیک برای بزرگسالان
یک مطالعه ۸۰ بزرگسال (۱۸ سال به بالا) را به صورت تصادفی برای دریافت MAD به علاوه KetoCal در طول ماه اول با MAD بهتنهایی برای ماه دوم، یا MAD بهتنهایی برای ماه اول و به دنبال آن MAD به علاوه KetoCal برای ماه دوم اختصاص داد. هیچ بزرگسالی به وضعیت بدون تشنج دست پیدا نکرد. بزرگسالان بیشتری در یک ماه با رژیم غذایی MAD تنها (۴۲,۵%) در مقایسه با MAD به همراه KetoCal؛ (۳۲.۵%) به کاهش تشنج دست یافتند، با این حال، فقط ۱۰% از آنها تا سه ماه در هر دو گروه وضعیت کاهش تشنج را حفظ کردند. شواهد برای هر دو پیامد قطعیت بسیار پائینی داشت؛ ما مطمئن نیستیم که اثرات دقیق هستند یا خیر.
یبوست در گروه MAD به همراه KetoCal (۱۷,۵%) در مقایسه با گروه MAD تنها (۵%) فراوانی بیشتری را نشان داد (۱ مطالعه، شواهد با قطعیت بسیار پائین). اسهال و افزایش/تغییر در الگو/سمیولوژی (semiology) تشنج نیز به کرات گزارش شدند (۱۷.۵% تا ۲۰% از شرکتکنندگان). تاثیرات واقعی رژیمهای غذایی میتوانند به طور قابل توجهی متفاوت با آنچه گزارش شده باشند.
شواهد نشان میدهد که KD میتواند در کودکان مبتلا به صرع مقاوم به دارو اثربخشی داشته باشد، با این حال، شواهد برای استفاده از KD در بزرگسالان همچنان نامشخص است. تعداد محدودی را از مطالعات شناسایی کردیم که همگی حجم نمونه کوچکی داشتند. با توجه به خطر مرتبط با سوگیری و عدم دقت ناشی از حجم نمونههای کوچک مطالعه، شواهد مربوط به استفاده از KD از قطعیت پائین تا بسیار پائینی برخوردار بود.
رژیمهای غذایی خوشطعمتر اما مرتبط، مانند MAD، ممکن است تاثیر مشابهی با KD کلاسیک در کنترل تشنج داشته باشند، اما میتوانند با عوارض جانبی کمتری همراه باشد. این فرضیه نیاز به بررسی بیشتر دارد. برای افراد مبتلا به صرع مقاوم به دارو یا بیمارانی که برای مداخله جراحی مناسب نیستند، KD همچنان یک گزینه معتبر است. انجام تحقیقات بیشتر، به ویژه برای بزرگسالان مبتلا به صرع مقاوم به دارو، مورد نیاز است.
پیشینه
صرع (epilepsy) اختلالی است که در آن تشنجهای مکرر به دلیل تخلیههای غیر‐طبیعی الکتریکی از مغز ایجاد میشوند. این وضعیت در اغلب افراد میتواند با یک یا چند داروی ضد‐صرع کنترل شود. برای افرادی که تشنجهای آنها ادامه مییابد (صرع مقاوم به دارو)، استفاده از یک رژیم غذایی خاص (به نام رژیم کتوژنیک (ketogenic)) ممکن است در نظر گرفته شود. رژیمهای غذایی کتوژنیک با محتوای چربی بالا و کربوهیدرات پائین هستند.
هدف این مرور بررسی تاثیر رژیمهای غذایی کتوژنیک بر کنترل تشنج، یادگیری و حافظه، و رفتار بود. همچنین عوارض جانبی رژیم غذایی و تعداد شرکتکنندگانی را که از مطالعات خارج شدند، به همراه دلایل این خروج، بررسی کردیم.
ویژگیهای مطالعه
برای یافتن کارآزماییهای بالینی با محوریت بزرگسالان یا کودکان مبتلا به صرع، که در آنها رژیم غذایی کتوژنیک با سایر درمانها مقایسه شد، بانکهای اطلاعاتی پزشکی را جستوجو کردیم. ما ۱۳ کارآزمایی را با ۹۳۲ شرکتکننده یافتیم. کارآزماییها بین دو و ۱۶ ماه طول کشیدند.
نتایج کلیدی
کودکان تحت درمان با رژیمهای غذایی کتوژنیک در مقایسه با کودکانی که مراقبت معمول خودشان را دریافت کردند، ممکن است تا سه برابر بیشتر عاری از تشنج شده و احتمالا تا شش برابر بیشتر با کاهش ۵۰% یا بیشتر در فراوانی تشنج روبهرو شوند. اگرچه نرخ گزارش شده عدم وقوع تشنج در اغلب مطالعات نسبتا متوسط است، در یک مطالعه بیش از نیمی از کودکانی که از رژیم غذایی کتوژنیک کلاسیک پیروی کردند، دچار تشنج نشدند. نرخ عدم وقوع تشنج در کودکانی که رژیم غذایی اصلاح شده اتکینز (Atkins) با محدودیت کمتر داشتند، تا فقط ۱۵% کاهش یافت. در مطالعه دیگری گزارش شد ۸۵% از کودکانی که رژیم غذایی کتوژنیک کلاسیک دریافت کردند، در مقایسه با فقط حدود نیمی از کودکانی که رژیم اصلاح شده اتکینز گرفتند، با کاهش قابل توجهی در تعداد تشنجها روبهرو شدند. با این حال، یک مطالعه تاثیرات مشابهی را بر کنترل تشنج با رژیم غذایی اصلاح شده اتکینز که بهتر تحمل میشود و با رژیم غذایی کتوژنیک محدودتر نشان داد، و تأکید کرد که انجام تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است.
هیچ گزارشی از میزان عدم وقوع تشنج در بزرگسالان به دنبال مصرف رژیمهای غذایی کتوژنیک گزارش نشد، با این حال، بزرگسالانی که رژیمهای غذایی کتوژنیک دریافت میکنند ممکن است تا پنج برابر بیشتر از کاهش ۵۰% یا بیشتر در فراوانی تشنج منفعت ببرند.
تمام مطالعات گزارش کردند که دلیل خروج بیماران از مطالعات، عدم بهبودی در تشنج و تحمل ضعیف رژیم غذایی بوده است. بزرگسالانی که تحت رژیمهای کتوژنیک قرار دارند، در مقایسه با مراقبتهای معمول، ممکن است پنج برابر بیشتر از مطالعه کنار روند. نرخ خروج از مطالعه برای کودکان میتواند بین گروههای درمانی رژیم غذایی کتوژنیک و مراقبت معمول مشابه باشد.
در یک مطالعه تاثیرات رژیمهای غذایی کتوژنیک بر کیفیت زندگی، یادگیری، حافظه، و رفتار در کودکان گزارش شد. این مطالعه هیچ تفاوتی را در کیفیت زندگی کودکان به دنبال تبعیت از رژیم غذایی کتوژنیک و مراقبت معمول نیافت. کودکانی که رژیم غذایی کتوژنیک را رعایت کردند، فعالتر، کارآمدتر و با اضطراب کمتری بودند، اما انجام تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است.
قطعیت شواهد
کارآزماییها فقط تعداد کمی را از بیماران وارد کردند و روشهای انجام آنها نامشخص بود. بنابراین کیفیت شواهد در سطح پائین تا بسیار پائین قضاوت شد. این بدان معنی است که اطمینان نداریم نتایج توصیف شده بیانگر همان تاثیر واقعی رژیمهای غذایی کتوژنیک در مبتلایان به صرع باشند.
این شواهد تا اپریل ۲۰۱۹ بهروز است.
این مرور، شش کارآزمایی را شامل ۲۴۱۱ شرکتکننده وارد کرد. فقط یک مطالعه شامل شرکتکنندگان مبتلا به هر دو نوع تشنج کانونی و جنرالیزه بود؛ پنج کارآزمایی دیگر فقط شامل شرکتکنندگان مبتلا به تشنج با شروع کانونی بودند. هر شش مطالعه شامل شرکتکنندگان بزرگسال بین ۱۶ تا ۸۰ سال، و دورههای درمان بین ۷ تا ۱۶ هفته بودند. ما دو مطالعه را در معرض خطر پائین سوگیری (bias) و چهار مطالعه را در معرض خطر نامشخص سوگیری قضاوت کردیم. یک مطالعه موفق به ارائه جزئیات در مورد روش مورد استفاده برای پنهانسازی تخصیص نشد و یک مطالعه تمام پیامدهای از پیش تعیین شده را در پروتکل کارآزمایی گزارش نکرد. یک مطالعه مشخص نکرد که کورسازی چگونه حفظ شد، و مطالعه دیگر اختلافاتی را در گزارشدهی ذکر کرد.
شرکتکنندگان دریافت کننده بریواراستام کمکی نسبت به شرکتکنندگان دریافت کننده دارونما، بهطور معنیداری بیشتر احتمال داشت که با کاهش ۵۰% یا بیشتر در فراوانی تشنج روبهرو شوند (RR: ۱,۸۱؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۳ تا ۲.۱۴؛ ۶ مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط). شرکتکنندگان دریافت کننده بریواراستام همچنین بهطور معنیداری بیشتر احتمال داشت که دچار تشنج نشوند (RR: ۵.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۲.۳۰ تا ۱۵.۱۳؛ ۶ مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط). بروز خروج از درمان به هر علتی (RR: ۱.۲۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۴ تا ۱.۷۴؛ ۶ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین)، همچنین خطر تجریه یک یا چند حادثه جانبی در شرکتکنندگان (RR: ۱.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۰ تا ۱.۱۷؛ ۵ مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط)، پس از درمان با بریواراستام در مقایسه با دارونما تفاوت معنیداری نداشت. با این حال، بهنظر میرسد که شرکتکنندگان دریافت کننده بریواراستام نسبت به شرکتکنندگان دریافت کننده دارونما، بهویژه به علت حوادث جانبی، بیشتر احتمال داشت که از درمان خارج شوند (RR: ۱.۵۴؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۲ تا ۲.۳۳؛ ۶ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین).
پیشینه
صرع اختلالی است که مشخصه آن تشنجهای متعدد است. اکثر افراد میتوانند صرع خود را با یک داروی ضد‐صرع واحد کنترل کنند؛ با این حال، برخی از افراد به داروهای ضد‐صرع متعددی نیاز دارند. گفته میشود که این افراد، مبتلا به صرع مقاوم به دارو هستند. بریواراستام (brivaracetam) یک داروی ضد‐صرع است که میتواند بهعنوان درمان کمکی همراه با داروی ضد‐صرع دیگری برای تلاش برای مدیریت صرع مقاوم به دارو تجویز شود.
هدف مطالعه مروری
هدف این مرور، تعیین این موضوع است که بریواراستام هنگامی که از آن بهعنوان درمان کمکی برای افراد مبتلا به صرع مقاوم به دارو استفاده میشود، موثر و قابل تحمل است یا خیر.
نتایج
ما قادر به شناسایی شش مطالعه بودیم که بریواراستام را بهعنوان درمان کمکی برای صرع مقاوم به دارو مورد بررسی قرار دادند. این مطالعات در مجموع شامل ۲۴۱۱ شرکتکننده، با سن ۱۶ تا ۸۰ سال بودند. اکثر شرکتکنندگان مبتلا به صرع کانونی بودند (یعنی صرعی که از یک ناحیه از مغز آغاز میشود). افراد دریافت کننده بریواراستام همراه با داروی ضد‐صرع معمول خودشان در مقایسه با افراد دریافت کننده دارونما (placebo) (بهعنوان مثال یک داروی تقلبی، غیر‐فعال که نباید تاثیری بر صرع داشته باشد)، تقریبا دو برابر بیشتر احتمال داشت که با کاهش ۵۰% یا بیشتر در فراوانی تشنجهای خود روبهرو شوند. افرادی که بریواراستام دریافت کردند، تقریبا شش برابر بیشتر از افرادی که دارونما دریافت میکردند، به رهایی از انواع تشنجها دست یافتند. افرادی که بریواراستام دریافت کردند بیشتر احتمال داشت که به علت عوارض جانبی از مطالعات خارج شوند، اما در مقایسه با افرادی که دارونما دریافت کردند، در واقع احتمال زیادی وجود نداشت که دچار عوارض جانبی شوند.
کیفیت شواهد
شواهد حاصل از مطالعاتی که به بررسی اثربخشی بریواراستام پرداختند، دارای کیفیت متوسط بودند. این بدان معنی است که ما میتوانیم نسبتا مطمئن باشیم که یافتههای مطالعه که نشان میدهند بریواراستام در کاهش فراوانی تشنجها در صرع مقاوم به دارو موثر است، دقیق هستند. هرچند که شواهد مربوط به تحملپذیری بریواراستام، بهعنوان مثال تعداد افرادی که از این مطالعات خارج شدند و تعداد افرادی که دچار عوارض جانبی شدند، دارای کیفیت پائین بودند. این بدان معنی است که ما نمیتوانیم مطمئن باشیم که یافتههای کارآزمایی کاملا دقیق هستند، و پژوهش بیشتری لازم است تا تحملپذیری بریواراستام را بهطور کامل بررسی کنیم. همه شرکتکنندگان مطالعه بزرگسال و اکثر آنها مبتلا به صرع کانونی بودند. بهعنوان نتیجه، این مرور نمیتواند اطلاعاتی را در مورد چگونگی اثربخشی بریواراستام در کودکان یا در افراد مبتلا به انواع دیگر صرع، بهعنوان مثال، صرع جنرالیزه، که در آن صرع کل مغز را در برمیگیرد، به ما ارائه دهد.
شواهد تا اکتبر ۲۰۱۸ بهروز است.
این یک نسخه بهروزشده از مرور کاکرین است که قبلا در سال ۲۰۱۷ منتشر شد.
صرع یک اختلال نورولوژیکی مزمن و ناتوانکننده است که تقریبا ۱% از جمعیت را تحت تاثیر قرار میدهد. تا ۳۰% از افراد مبتلا به صرع دارای تشنجهایی هستند که به داروهای ضد‐صرع موجود مقاوم هستند و نیاز به درمان با داروهای ضد‐صرع متعددی به صورت ترکیبی دارند. فلبامات (felbamate) یک داروی ضد‐صرع نسل دوم است که میتواند بهعنوان درمان افزودنی همراه با داروهای استاندارد ضد‐صرع استفاده شود.
در این مرور، چهار کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده را با مجموع ۲۳۶ شرکتکننده وارد کردیم. دو کارآزمایی دارای طراحی گروه موازی بودند، سومین کارآزمایی دارای طراحی متقاطع دو‐دورهای (two‐period cross‐over) و چهارمین کارآزمایی، دارای طراحی متقاطع سه‐دورهای (three‐period) بودند. هر چهار مطالعه را بهطور کلی در معرض خطر نامشخص سوگیری (bias) قضاوت کردیم. سوگیری ناشی از گزارشدهی ناقص از جزئیات روششناسی، گزارشدهی ناقص و انتخابی دادههای پیامد، و ناشی از شرکتکنندگان با رژیمهای دارویی ناپایدار حین درمان آزمایشی در یک کارآزمایی است. با توجه به ناهمگونی روششناسی قابلتوجه، ناهمگونی بالینی و تفاوتهای موجود در مقادیر پیامدی، انجام متاآنالیز دادههای استخراج شده امکانپذیر نبود.
فقط یک مطالعه پیامد، کاهش ۵۰% یا بیشتر در فراوانی تشنج، را گزارش کرد، در حالی که سه مطالعه درصد کاهش را در فراوانی تشنج در مقایسه با دارونما گزارش کردند. یک مطالعه ادعا کرد که میانگین کاهش تشنج با فلبامات افزودنی ۳۵,۸% بود در حالی که مطالعه دیگر کاهش متوسطی را معادل ۴.۲% ادعا کرد. هر دو مطالعه گزارش دادند که فراوانی تشنج با دارونمای افزودنی افزایش یافته و تفاوت معنیداری در کاهش تشنج بین فلبامات و دارونما وجود داشت (به ترتیب، ۰.۰۰۰۵ = P و ۰.۰۱۸ = P). مطالعه سوم، کاهش ۱۴% را در فراوانی تشنج با فلبامات افزودنی گزارش کرد اما اظهار داشت که تفاوتی بین درمانها معنیدار نبود. نتایج متضادی در رابطه با خروج از درمان وجود داشت. یک مطالعه، میزان بالاتری را برای خروج از درمان برای شرکتکنندگان تصادفیسازی شده با دارونما گزارش کرد، در حالی که سه مطالعه دیگر، میزان خروج بالاتری را از گروه درمانی برای شرکتکنندگان تصادفیسازی شده با فلبامات گزارش کردند. نکته قابلتوجه اینکه، میزان خروج از درمان برای گروههای درمان با فلبامات در سراسر هر چهار مطالعه به طور منطقی پائین باقی ماند (کمتر از ۱۰%)، و این نشان میدهد که فلبامات ممکن است به خوبی تحمل شود. شرکتکنندگان تصادفیسازی شده با فلبامات اغلب به دلیل عوارض جانبی از درمان خارج شدند. عوارض جانبی که بهطور پایداری توسط هر چهار مطالعه گزارش شدند، عبارت بودند از: سردرد، سرگیجه و حالت تهوع. هر سه عارضه جانبی توسط ۲۳% تا ۴۰% از شرکتکنندگان درمانشده با فلبامات در مقابل ۳% تا ۱۵% از شرکتکنندگان درمانشده با دارونما گزارش شدند.
ما شواهد مربوط به تمام پیامدها را با استفاده از درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی کردیم و قطعیت آنها را بسیار پائین یافتیم، به این معنی که ما اطمینان اندکی به یافتههای گزارش شده داریم. کیفیت شواهد را به علت عدم دقت ناشی از انجام سنتز روایتگونه (narrative) و تعداد اندک عوارض کاهش دادیم. ما تاکید میکنیم که اثر واقعی فلبامات به احتمال زیاد میتواند تفاوت معنیداری با آنچه در این مرور فعلی بهروزرسانی شده گزارش شد، داشته باشد.
پیشینه
تا ۳۰% از افراد مبتلا به صرع علیرغم مصرف چندین نوع داروی ضد‐صرع، بهطور جداگانه یا بهصورت ترکیبی، هنوز از تشنجهای صرعی رنج میبرند. این افراد تحت عنوان مبتلا به صرع مقاوم به دارو توصیف میشوند. مقاومت دارویی در افراد مبتلا به صرع کانونی (صرعی که در ابتدا در یک ناحیه از مغز شروع میشود اما میتواند به نحوی پیشرفت کند تا کل مغز را تحت تاثیر قرار دهد) شایعتر است. فلبامات (felbamate) یک داروی ضد‐صرع است که میتواند با استفاده همزمان با سایر داروهای ضد‐صرع برای افراد مبتلا به صرع کانونی مقاوم به دارو موثر باشد.
هدف مطالعه مروری
در این مرور، بررسی شد که تجویز فلبامات در افراد مبتلا به صرع کانونی مقاوم به دارو، هنگام استفاده همراه با سایر داروهای ضد‐صرع دیگر، موثر و قابل تحمل است (درمان افزودنی) یا خیر.
نتایج
پس از جستوجو در منابع موجود، چهار کارآزمایی را شامل ۲۳۶ شرکتکننده یافتیم، که استفاده از فلبامات را در افراد مبتلا به صرع کانونی مقاوم به دارو بررسی کردند. ما چهار کارآزمایی را در این مرور وارد کردیم.
اگرچه سه مورد از این کارآزماییها کاهش درصدی را در فراوانی تشنج گزارش کردند، همه آنها نتایج بسیار متفاوتی را گزارش دادند. یک کارآزمایی، کاهش ۳۶% را در فراوانی تشنج با فلبامات گزارش کرد، یک کارآزمایی فقط ۴% کاهش را با فلبامات نشان داد و کارآزمایی دیگر گزارش داد که هیچ تفاوتی بین فلبامات و دارونما (placebo) (یک داروی غیرفعال و ساختگی) وجود نداشت. بنابراین، ما هیچ شواهد شفافی را نیافتیم که نشان دهد فلبامات در کاهش فراوانی تشنج در افراد مبتلا به صرع کانونی مقاوم به دارو بهتر از دارونما است. علاوه بر این، شواهد متفاوتی وجود داشت در مورد این که افراد بیشتری از گروه درمان با فلبامات خارج شدند یا از گروه درمان با دارونما. قابل ذکر است که، کمتر از ۱۰% از افراد در هر کارآزمایی هنگام دریافت فلبامات از گروه درمانی خود خارج شدند و این نشان میدهد که فلبامات ممکن است بهخوبی تحمل شود. عوارض جانبی که توسط هر چهار کارآزمایی گزارش شد، نشان میدهند که شایعترین آنها سردرد، سرگیجه و حالت تهوع بود.
کیفیت شواهد
نکته قابلتوجه این است که چهار کارآزمایی در این مرور، تعداد کمی را از افراد طی یک دوره زمانی کوتاه (کمتر از ۱۰ هفته) مورد مطالعه قرار دادند. ما در مورد اینکه یافتههای این مرور دقیق هستند یا خیر، بسیار نامطمئن هستیم. این احتمال وجود دارد که تاثیر واقعی فلبامات با آنچه که در اینجا گزارش شده، بسیار متفاوت باشد. انجام کارآزماییهای بزرگتری که برای دورههای زمانی طولانیتری انجام شوند، برای بهبود قطعیت یافتههای گزارششده توسط این مرور ضروری هستند.
شواهد تا ۱۸ دسامبر ۲۰۱۸ بهروز است.
صرع یک بیماری عصبی شایع است که تقریبا ۱% از جمعیت انگلستان را تحت تاثیر قرار میدهد. تقریبا یک سوم این افراد با وجود درمان دارویی همچنان دچار تشنج میشوند. پرگابالین (pregabalin) یکی از داروهای ضد‐صرع جدید است که برای بهبود پیامدها توسعه یافته است.
این یک نسخه بهروزشده از مطالعه مروری کاکرین است که در شماره ۳، سال ۲۰۱۴ منتشر شد و شامل سه مطالعه جدید اس
ما در این مطالعه مروری ۹ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (۳۳۲۷ شرکتکننده) را وارد کردیم که تحت حمایت مالی از جانب صنعت بودند. هفت کارآزمایی، پرگابالین را با دارونما مقایسه کردند. برای پیامد اولیه، شرکتکنندگانی که بهطور تصادفی برای پرگابالین انتخاب شدند، در مقایسه با دارونما، بهطور معنیداری بیشتر احتمال داشت که کاهش ۵۰% یا بیشتر در فراوانی تشنج نشان دادند (RR: ۲,۲۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۲ تا ۳.۴۲؛ ۷ کارآزمایی؛ ۲۱۹۳ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین). با افزایش دوز دارو از ۳۰۰ میلیگرم در روز به ۶۰۰ میلیگرم در روز، شانس پاسخ به درمان دو برابر شد (OR: ۱.۹۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۷۴ تا ۲.۲۸)، که نشان دهنده ارتباط دوز‐پاسخ است. پرگابالین بهطور معنیداری با رهایی از تشنج مرتبط بود (RR: ۳.۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۰ تا ۱۰.۳۷؛ ۴ کارآزمایی؛ ۱۱۲۵ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط). شرکتکنندگان دریافت کننده پرگابالین در مقایسه با دارونما، بهطور قابلتوجهی بیشتر احتمال داشت که به هر دلیلی (RR: ۱.۳۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۱ تا ۱.۶۵؛ ۷ کارآزمایی؛ ۲۱۹۳ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) و به دلیل عوارض جانبی (RR: ۲.۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۸۸ تا ۳.۷۴؛ ۷ کارآزمایی؛ ۲۱۹۳ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) از درمان کنارهگیری کنند.
سه کارآزمایی، پرگابالین را با سه داروی کنترل فعال مقایسه کرد: لاموتریژین (lamotrigine)، لوتیراستام (levetiracetam)، و گاباپنتین (gabapentin). شرکتکنندگانی که به پرگابالین اختصاص داده شدند، نسبت به کسانی که به لاموتریژین اختصاص داده شده بودند، بهطور معنیداری بیشتر احتمال داشت کاهش ۵۰% یا بیشتر را در فراوانی تشنج داشته باشند (RR: ۱,۴۷؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۳ تا ۲.۱۲؛ ۱ کارآزمایی؛ ۲۹۳ شرکتکننده) اما در مورد کسانی که به لوتیراستام (RR: ۰.۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۰ تا ۱.۱۱؛ ۱ کارآزمایی؛ ۵۰۹ شرکتکننده) یا به گاباپنتین (RR: ۰.۹۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۲ تا ۱.۱۲؛ ۱ کارآزمایی؛ ۴۸۴ شرکتکننده) اختصاص داده شده بودند، اینطور نبود. ما تفاوتهای معنیداری را بین پرگابالین و لاموتریژین برای رهایی از تشنج پیدا نکردیم (RR: ۱.۳۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۰ تا ۴.۸۳)، بااینحال، بهطور معنیداری شرکتکنندگان کمتری با پرگابالین افزوده شده در مقایسه با لوتیراستام، از تشنج خلاص شده بودند (RR: ۰.۵۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۰ تا ۰.۸۵). هیچ دادهای برای این پیامد برای پرگابالین در مقابل گاباپنتین گزارش نشده بود. ما تفاوتهای معنیداری را بین پرگابالین و لاموتریژین (RR: ۱.۰۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۷ تا ۱.۵۲)، لوتیراستام (RR: ۱.۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۱ تا ۱.۴۹)، یا گاباپنتین (RR: ۰.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۷ تا ۱.۰۷) برای ترک درمان به هر دلیلی یا به دلیل عوارض جانبی (پرگابالین در مقابل لاموتریژین: RR: ۰.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۳ تا ۱.۴۸؛ در مقابل لوتیراستام: RR: ۱.۲۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۶ تا ۲.۵۴؛ در مقابل گاباپنتین: RR: ۱.۰۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۴ تا ۲.۱۱) پیدا نکردیم. آتاکسی، سرگیجه، خوابآلودگی، افزایش وزن و خستگی بهطور معنیداری با پرگابالین ارتباط داشتند.
خطر کلی سوگیری را در مطالعات وارد شده به دلیل احتمال سوگیری انتشار و نبود جزئیات روششناختی ارائه شده، در سطح پائین یا نامشخص رتبهبندی کردیم. قطعیت شواهد را با استفاده از رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) در سطح بسیار پائین تا متوسط رتبهبندی کردیم.
سوال مطالعه مروری
هدف این مطالعه مروری، ارزیابی اثربخشی و قابلیت پذیرش پرگابالین (pregabalin)، هنگام استفاده به عنوان یک داروی کمکی ضد‐صرع در درمان صرع کانونی مقاوم به درمان بود.
پیشینه
صرع یک بیماری مزمن عصبی شایع است که تقریبا ۱% از افراد را در انگلستان مبتلا میکند. تقریبا از هر ۴۰۰ نفر مبتلا به صرع، یک نفر دچار تشنجهایی میشود که با وجود درمان با داروی ضد‐صرع همچنان ادامه مییابد (صرع مقاوم به دارو). تعدادی داروهای ضد‐صرع جدید برای درمان صرع تولید شده که پرگابالین یکی از آنها است. استفاده از پرگابالین در ترکیب با سایر داروهای ضد‐صرع میتواند فراوانی تشنجها را کاهش دهد، اما دارای عوارض جانبی است.
ویژگیهای مطالعه
این مطالعه مروری دادههای مربوط به ۹ کارآزمایی را بررسی کرد که در مجموع شامل ۳۳۲۷ شرکتکننده بودند. شرکتکنندگان در این مطالعه با استفاده از یک روش تصادفی برای دریافت پرگابالین، دارونما (placebo) یا داروی ضد‐صرع دیگری علاوهبر داروهای ضد‐صرع معمول خود اختصاص یافتند.
نتایج اصلی
شرکتکنندگانی که پرگابالین دریافت کردند، در مقایسه با افرادی که دارونما مصرف میکردند، دو برابر بیشتر احتمال داشت که طی یک دوره درمانی ۱۲ هفتهای، تا ۵۰% یا بیشتر تعداد دفعات تشنج آنها کاهش یابد و تقریبا چهار برابر بیشتر، کاملا عاری از تشنج شدند. پرگابالین در طیف وسیعی از دوزها (۱۵۰ میلیگرم تا ۶۰۰ میلیگرم) اثربخش بود، با افزایش اثربخشی در دوزهای بالاتر. همچنین احتمال ترک درمان با پرگابالین افزایش یافت. عوارض جانبی مرتبط با پرگابالین شامل آتاکسی، سرگیجه، خستگی، خوابآلودگی و افزایش وزن بودند. هنگامیکه پرگابالین با سه داروی ضد‐صرع دیگر (لاموتریژین (lamotrigine)، لوتیراستام (levetiracetam) و گاباپنتین (gabapentin)) مقایسه شد، شرکتکنندگانی که پرگابالین مصرف میکردند احتمال بیشتری داشت که تعداد دفعات حمله آنها نسبت به افرادی که لاموتریژین مصرف میکردند، ۵۰% کاهش یابد. ما تفاوت معنیداری را بین پرگابالین و لوتیراستام یا گاباپنتین به عنوان یک داروی افزودنی پیدا نکردیم.
قطعیت شواهد
ما همه مطالعات وارد شده را به دلیل نداشتن اطلاعات در مورد روشهای استفاده شده برای انجام کارآزمایی و نگرانی از سوگیری (bias) انتشار، در معرض خطر پائین یا نامشخص سوگیری درجهبندی کردیم. سوگیری انتشار میتواند هنگامی اتفاق بیفتد که مطالعاتی که یافتههای غیرمعنیدار را گزارش میکنند، منتشر نشوند. ما به سوگیری انتشار مشکوک بودیم، زیرا بیشتر مطالعات وارد شده یافتههای معنیداری را نشان میدادند و توسط همان شرکت دارویی حمایت مالی میشدند. ما قطعیت شواهد را برای پیامد اولیه کاهش در فراوانی تشنج، پائین ارزیابی کردیم، به این معنی که نمیتوانیم مطمئن باشیم که این یافته گزارششده دقیق هستند. با این حال، ما قطعیت شواهد را در مورد پیامدهای رهایی از تشنج و ترک درمان متوسط ارزیابی کردیم، بنابراین تا حدی میتوانیم مطمئن باشیم که این نتایج دقیق هستند. هیچ دادهای در رابطه با اثربخشی بلندمدت پرگابالین وجود ندارد، که باید در مطالعات بعدی بررسی شوند.
شواهد تا ۵ جولای ۲۰۱۸ موجود است.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb