۲۵ مطالعه را با ۱۰۹۸ شرکتکننده (۱۰۹۸ چشم) و دوره پیگیری ۱۶ هفته تا ۱۲ سال وارد مرور کردیم. مطالعات در اروپا، آمریکای جنوبی و شمالی، خاورمیانه و آسیا انجام شد. کارآزماییها کوچک بودند (بسیاری از کارآزماییها کمتر از ۵۰ شرکتکننده داشتند) و نتایج به طور ضعیفی گزارش شدند، اغلب اینکه جنبههای کلیدی کارآزمایی مانند پنهانسازی تخصیص انجام شده یا خیر، مشخص نبود. بخش قابل توجهی از کارآزماییها ماسکه نشده بودند.
مطالعات درمانهای مختلفی را بررسی میکردند: آنتی‐VEGF (رانیبیزوماب (ranibizumab)، بواسیزوماب (bevacizumab))؛ PDT (دوز کامل، نیم دوز، ۳۰%، جریان کم)، لیزردرمانی (آرگون، کریپتون و لیزر میکروپالس)، بتا‐بلاکرها، مهار کنندههای کربنیکانهیدراز، درمان هلیکوباکترپیلوری (Helicobactor pylori) و مکملهای غذایی (Icaps، لوتئین)، تنها یک یا دو کارآزمایی، به آنالیز دادهها در هر کدام از بازوهای مقایسهها کمک میکنند. خطر سوگیری (bias) و عدم‐دقت را برای بسیاری از آنالیزها کاهش دادیم، این کار محدودیتهای مطالعه و تخمینهای غیر‐دقیق را نشان میداد. متاآنالیز شبکهای (همانطور که در پروتکل ما برنامهریزی شد) به دلیل نبود کارآزماییها و مسائلی در زمینه ناپایداری، به خصوص با توجه به حاد یا مزمن بودن CSC، به حل این عدم‐قطعیت کمکی نکرد.
شواهد با کیفیت پائین از دو کارآزمایی تفاوت اندکی را در زمینه تاثیر آنتی‐VEGF (رانیبیزوماب یا بواسیزوماب) بیان کردند یا مشاهده تغییرات در حدت بینایی به مدت شش ماه نشان داد که CSC حاد (تفاوت میانگین (MD): ۰,۰۱ LogMAR (لگاریتم حداقل زاویه وضوح) بود، ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۰۲‐ تا ۰.۰۳؛ ۶۴ شرکتکننده). CSC در همه شرکتکنندگان ظرف مدت شش ماه برطرف شد. عوارض جانبی معنیداری گزارش نشد.
شواهد با کیفیت پائین از یک مطالعه (شامل ۵۸ شرکتکننده) نشان داد که درمان PDT نیم‐دوز برای CSC حاد، در مقایسه با درمانهای ساختگی منجر به بهبودی اندکی در بینایی (MD: ‐۰,۱۰ logMAR؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۸‐ تا ۰.۰۲)، عود کمتر (خطر نسبی: ۰.۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۰.۸۱) و CSC کمتر پایدار (RR: ۰.۱۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۱.۰۲) در مدت ۱۲ ماه میشود. عوارض جانبی معنیداری گزارش نشد.
شواهد با کیفیت پائین از دو کارآزمایی (شامل ۵۶ شرکتکننده) که آنتی‐VEGF را با PDT جریان پائین در CSC مزمن مقایسه میکرد، شواهد اندکی را برای هرگونه تفاوت در حدت بینایی در ۱۲ ماه یافت (MD: ۰,۰۳ logMAR؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۸‐ تا ۰.۱۵) . شواهدی در رابطه با اینکه اکثر افراد در گروه آنتی‐VEGF در مقایسه با افراد تحت درمان PDT دچار عود CSC شدند، وجود دارد، اما با توجه به ناهمگونی بین کارآزماییها، تخمین یک تاثیر دشوار بود. بیشتر افراد در گروه آنتی‐VEGF در طول ۱۲ ماه دچار CSC پایدار شدند (RR: ۶.۱۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۶۱ تا ۲۳.۸۱؛ ۳۴ شرکتکننده).
دو کارآزمایی کوچک لیزر میکروپالس، یکی در افرادی با CSC حاد و یکی در افراد با CSC مزمن، شواهد با کیفیت پائینی را ارائه کردند که نشان میداد لیزردرمانی میتواند منجر به حدت بینایی بهتری شود (MD: ‐۰,۲۰ logMAR؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۰‐ تا ۰.۱۱‐؛ ۴۵ شرکتکننده). عوارض جانبی معنیداری گزارش نشد.
مقایسههای دیگر تا حد زیادی بینتیجه بود.
ما ۱۲ کارآزمایی در حال انجام را که شامل مداخلات زیر میشد، شناسایی کردیم: افلیبرسپت (aflibercept) و اپلرنون (eplerenone) در CSC حاد، اسپیرونولاکتون (spironolactone)، اپلرنون، لوتئین (lutein)؛ PDT، و لیزر میکروپالس در CSC مزمن؛ و لیزر میکروپالس و میفپریستون (mifepristone) خوراکی در دو کارآزمایی که در آن نوع CSC به وضوح مشخص نشد.
سوال مطالعه مروری
درمانها چه تاثیری بر کوریورتینوپاتی سروز مرکزی (central serous chorioretinopathy; CSC) دارند؟ آیا روشهای درمانی بهتری نسبت به درمانهای دیگر وجود دارد؟
پیشینه
CSC یک اختلال در پشت چشم است. شبکیه چشم (که نور را دریافت و آن را به پالسهای الکتریکی تبدیل میکند تا به مغز فرستاده شود) جدا میشود. CSC معمولا روی افراد جوان و میانسال، به ویژه مردان اثر میگذارد. این امر میتواند منجر به مشکلات بینایی شود. بسیاری از افرادی که CSC پیشرفته دارند، خودشان خودبهخود بهبود مییابند اما برخی از افراد همچنان مشکل دارند و بیناییشان به طور دائم میتواند از دست برود. درمانهای مختلفی برای CSC از جمله لیزردرمانی و تزریق عوامل بیولوژیکی به منظور کاهش مقدار مایع در پشت چشم ارائه شده است.
ویژگیهای مطالعه
شواهد تا ۵ اکتبر ۲۰۱۵ بهروز است. در مجموع ۱۰۹۸ شرکتکننده از برزیل، چین، آلمان، هند، ایران، ایتالیا، ژاپن، مکزیک، کره جنوبی، تایلند، ترکیه، بریتانیا و ایالات متحده در مطالعه شرکت کردند. تمام شرکتکنندگان در مطالعه از لحاظ سنی یکسان و اکثرا مردان بودند. شدت بیماری در شرکتکنندگان متفاوت بود، برخی از نشانهها کمتر از ۲۰ روز تا شش ماه آشکار شدند. اکثر مطالعات منبع تامین مالی خود را گزارش نکردند، چهار مطالعه از طریق صنعت و شش مطالعه به روش غیر‐صنعتی تامین مالی شدند.
نتایج کلیدی
مطالعات محدوده گستردهای از درمانها را در نظر گرفتند. در نتیجه، مطالعات در زمینه هر یک از درمانها کافی نبودند تا شواهد خوبی را از تاثیرات درمان ارائه دهند. در کل، عوارض جانبی مهمی ذکر نشد.
کیفیت شواهد
کیفیت کلی شواهد اخیرا منتشر شده موجود، پائین یا بسیار پائین بود. این یافتهها نشان میدهد که پژوهشهای منتشر شده در آینده به احتمال بسیار زیاد اثرات مهمی روی نتیجهگیریهای ارائه شده در این مرور دارند.
دو RCT با مجموع ۱۴۴ شرکتکننده، دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند. هر دو کارآزمایی، سیمواستاتین (simvastatin) را با دارونما در افراد مسن (بالاتر از ۵۰ یا ۶۰ سال) با خطر بالای ابتلا به AMD (وجود دروسن (drusen) در معاینه) مقایسه کردند. بهطور کلی، سطح کیفیت شواهد پائین بود، زیرا سطح کیفیت تمام پیامدها را به خاطر محدودیتها در طراحی کارآزماییها و ارائه گزارش ناکافی از پیامدها، کاهش دادیم. کارآزمایی بزرگتر، با ۱۱۴ شرکتکننده، در استرالیا انجام شده و از دوز بالاتر سیمواستاتین (۴۰ میلیگرم روزانه) به مدت سه سال استفاده کرد. شرکتکنندگان و کارکنان مطالعه در این کارآزمایی به میزان کافی ماسکه (masked) شدند، اگرچه دادههای ۳۰% از شرکتکنندگان ظرف سه سال پیگیری از دست رفته بودند. کارآزمایی کوچکتر، با ۳۰ شرکتکننده، در ایتالیا انجام گرفته و از دوز پائینتر سیمواستاتین (۲۰ میلیگرم) به مدت سه ماه استفاده کرد. این کارآزمایی، جزئیات کافی را برای ارزیابی خطر سوگیری گزارش نکرد.
هیچ یک از کارآزماییها، تغییر را در حدت بینایی گزارش نکردند. شواهدی با کیفیت پائین از کارآزمایی کوچکتر، با ۳۰ شرکتکننده، تفاوت آماری معنیداری را میان گروههای سیمواستاتین و دارونما در مقادیر حدت بینایی ظرف سه ماه از درمان (اعشار حدت بینایی در گروه سیمواستاتین: ۰,۲۱ ± ۰.۵۶ و در گروه دارونما: ۰.۱۹ ± ۰.۴۰) یا ۴۵ روز پس از تکمیل درمان (اعشار حدت بینایی در گروه سیمواستاتین: ۰.۲۰ ± ۰.۵۰ و در گروه دارونما ۰.۱۹ ± ۰.۴۸ بود) نشان نداد. عدم وجود تفاوت در حدت بینایی، به وسیله وضعیت عدسی یا شبکیه قابل توضیح نبود، زیرا حین و پس از دوره درمان برای هر دو گروه، بدون تغییر باقی ماندند.
آنالیزهای مقدماتی از ۴۲ شرکتکنندهای که پیگیری ۱۲ ماه را در کارآزمایی بزرگتر کامل کردند، تفاوت آماری معنیداری را بین گروههای سیمواستاتین و دارونما از نظر حدت بینایی، نمره دروسن یا عملکرد بصری نشان نداد (تخمین اثر و فاصلههای اطمینان در دسترس نبودند). دادههای کامل برای این پیامدها در طول پیگیری سهسال، گزارش نشدند. پس از سه سال، شواهدی با کیفیت پائین نشان دهنده تاثیر نامعلوم سیمواستاتین بر کاهش پیشرفت AMD در قیاس با دارونما بود که البته نامطمئن است (نسبت شانس (OR): ۰,۵۱؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۲۳ تا ۱.۰۹).
یک کارآزمایی، پیامدهای عوارض جانبی را گزارش نکرد. کارآزمایی دوم هیچ تفاوتی را میان گروهها از لحاظ عوارض جانبی مانند مرگومیر، دردهای عضلانی، و هپاتیت حاد گزارش نکرد.
سوال مطالعه مروری
تاثیرات استاتینها بر تاخیر در شروع و پیشرفت دژنراسیون ماکولار وابسته به سن (AMD) چیست؟
پیشینه
AMD یک بیماری پیشرونده مربوط به ماکولا (ماکولا بخشی است در پشت چشم که بر دید مرکزی تاثیر میگذارد) است. AMD، علت اصلی نابینایی در افراد بالای ۶۵ سال در کشورهای صنعتی است. مطالعات نشان دادهاند که برخی از عواملی که ممکن است به بیماری قلبی و سکتههای مغزی منجر شوند با آنهایی که ممکن است به AMD بیانجامند، یکسان هستند. استاتینها، نوعی از داروها هستند که هدفشان کاهش سطح کلسترول خون است. از آنجایی که استاتینها در پیشگیری از سکتههای مغزی بسیار موثر هستند، این احتمال وجود دارد که برای AMD نیز نقش محافظتی داشته باشند.
ویژگیهای مطالعه
دو کارآزمایی (با مجموع ۱۴۴ شرکتکننده) را در این مطالعه مروری انتخاب کردیم. شرکتکنندگان شامل مردان و زنانی بودند که، اغلب آنان بیش از ۵۰ سال سن، و حدت بینایی خوبی داشتند. شرکتکنندگان با تشخیص AMD یا مشکوک به ابتلا به مراحل اولیه AMD بودند. هر دو کارآزمایی، سیمواستاتین را با دارونما مقایسه کردند. کارآزمایی بزرگتر با ۱۱۴ شرکتکننده، که در استرالیا انجام شد، از دوز بالاتر ۴۰ میلیگرم در روز استفاده کرده و دوره درمان سه ساله داشت. کارآزمایی کوچکتر، با ۳۰ شرکتکننده که در ایتالیا صورت گرفت، از دوز پائینتر ۲۰ میلیگرم در روز استفاده کرده و دوره درمان سه ماهه داشت. شواهد ارائه شده در این مطالعه مروری تا مارچ ۲۰۱۶ بهروزرسانی شد.
نتایج کلیدی
هیچ یک از کارآزماییها، برای تعیین اینکه استاتینها در تاخیر در شروع یا پیشرفت AMD موثر هستند یا خیر، شواهد کافی را ارائه ندادند. اطلاعاتی درباره پیامدهای مرتبط با بینایی، کیفیت زندگی، و عوارض جانبی وجود نداشت.
کیفیت شواهد
کیفیت کلی شواهد، پائین بود. در کارآزمایی کوچکتر، تعداد شرکتکنندگان وارد شده و دوره درمانی کوتاهمدت، ممکن است برای تشخیص تاثیرات استاتینها بر AMD که در طول زمان ایجاد میشود، کافی نباشند. در کارآزمایی بزرگتر، ۳۰% از شرکتکنندگان در ملاقات پیگیری سه ساله شرکت نکردند و این میزان از دادههای ازدسترفته، مانع از گرفتن هرگونه نتیجهگیری قابل اعتماد برای این کارآزمایی شد.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb