جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای Patricia M Fortin

Lise J Estcourt، Patricia M Fortin، Marialena Trivella، Sally Hopewell،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
بیماری سلول داسی‌شکل (sickle cell disease; SCD) یکی از شایع‌ترین اختلالات تک‌ژنی شدید در جهان، در اثر به ارث رسیدن دو ژن غیر‐طبیعی هموگلوبین (بتا گلوبین)، تظاهر پیدا می‌کند. بیماری سلول داسی‌شکل می‌تواند موجب درد شدید، آسیب قابل‌توجه به اعضای انتهایی، عوارض ریوی، و مرگ زودرس شود. انجام مداخلات جراحی در افراد مبتلا به SCD شایع‌تر هستند، و در سنین بسیار کمتری نسبت به جمعیت عمومی رخ می‌دهند. اغلب از ترانسفیوژن خون پیش از جراحی استفاده می‌شود و چندین رژیم مورد استفاده قرار می‌گیرند اما در مورد بهترین روش یا ضرورت ترانسفیوژن خون در موارد خاص جراحی، اتفاق نظری وجود ندارد. این یک به‌روزرسانی از یک مرور کاکرین است.
اهداف

تعیین اینکه شواهدی وجود دارد که انجام ترانسفیوژن خون پیش از جراحی در افراد مبتلا به SCD که تحت عمل جراحی انتخابی (elective) یا اورژانسی قرار می‌گیرند، باعث کاهش مرگ‌ومیر و حوادث جانبی جدی مربوط به سلول داسی‌شکل یا حول‌وحوش جراحی می‌شود یا خیر.

مقایسه اثربخشی رژیم‌های مختلف ترانسفیوژن (تهاجمی یا محافظه‌کارانه)، در صورتی که ترانسفیوژن پیش از جراحی در افراد مبتلا به SCD اندیکاسیون داشته باشد.

روش های جستجو

برای یافتن کارآزمایی‌های مرتبط به جست‌وجو در کتابخانه کاکرین، MEDLINE (از ۱۹۴۶)، Embase (از ۱۹۷۴)، Transfusion Evidence Library (از ۱۹۸۰)، و بانک‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌های در حال انجام پرداختیم؛ همه جست‌وجوها تا ۲۸ ژانویه ۲۰۲۰ به‌روز هستند.

ما پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه فیبروز کیستیک و اختلالات ژنتیکی در کاکرین را جست‌وجو کردیم: ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۹.

معیارهای انتخاب
تمامی کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده و کارآزمایی‌های شبه‐تصادفی‌سازی و کنترل شده که رژیم‌های ترانسفیوژن خون پیش از جراحی را با رژیم‌های مختلف یا عدم ترانسفیوژن در افراد مبتلا به SCD مقایسه کردند که تحت عمل جراحی انتخابی یا اورژانسی قرار گرفتند. محدودیتی از نظر پیامدهای بررسی شده، زبان یا وضعیت انتشار مقاله وجود نداشت.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم واجد شرایط بودن کارآزمایی‌ها و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی و داده‌ها را استخراج کردند.
نتایج اصلی

سه RCT با ۹۹۰ شرکت‌کننده، واجد شرایط برای ورود به این مرور بودند. هیچ کارآزمایی در حال انجامی شناسایی نشد. این کارآزمایی‌ها بین سال‌های ۱۹۸۸ و ۲۰۱۱ انجام شدند. اکثر افراد مورد مطالعه هموگلوبین (Hb) SS SCD داشتند. بیشتر پروسیجرهای جراحی در معرض خطر پائین یا متوسط برای ایجاد عوارض مربوط به سلول داسی‌شکل قرار داشتند.

ترانسفیوژن تهاجمی در برابر ترانسفیوژن ساده سلول‌های قرمز خون

یک کارآزمایی (۵۵۱ شرکت‌کننده) رژیم ترانسفیوژن تهاجمی (کاهش هموگلوبین داسی‌شکل به کمتر از ۳۰%) را با رژیم ترانسفیوژن ساده (افزایش هموگلوبین به ۱۰۰ گرم/لیتر) مقایسه کرد. این کارآزمایی، شرکت‏‌کنندگان را مجددا تصادفی‌سازی کرد و بنابراین انجام تجزیه‌وتحلیل کمّی (quantitative) فقط در دو زیرمجموعه از داده‌ها امکان‌پذیر بود: شرکت‌کنندگان تحت جراحی کوله‌سیستکتومی (۲۳۰ شرکت‌کننده)؛ و شرکت‌کنندگان تحت جراحی‌های تونسیلکتومی یا آدنوئیدکتومی (۱۰۷ شرکت‌کننده). داده‌ها با هم ترکیب نشدند زیرا نمی‌دانیم که شرکت‌کننده‌ای هر دو عمل جراحی را دریافت کرده یا خیر. به‌طور کلی، سطح کیفیت شواهد در طول پیامدهای مختلف با توجه به متدولوژی درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE)، بسیار پائین ارزیابی شد. دلیل آن، خطر بالای سوگیری در کارآزمایی‌ها عمدتا ناشی از فقدان کورسازی، غیرمستقیم بودن و عدم دقت در تخمین‌‌های پیامد بود. نتایج زیرگروه کوله‌سیستکتومی در چکیده مقاله گزارش می‌شوند. نتایج برای هر دو زیرگروه مشابه بودند.

هیچ تفاوتی در مورتالیتی به هر علتی بین افرادی که ترانسفیوژن تهاجمی و ترانسفیوژن محافظه‌کارانه دریافت کردند، وجود نداشت. در هیچ یک از زیرگروه‌ها موردی از مرگ‌ومیر رخ نداد.

هیچ تفاوتی بین گروه ترانسفیوژن تهاجمی و گروه ترانسفیوژن محافظه‌کارانه در تعداد افراد مبتلا به موارد زیر دیده نشد:

• سندرم قفسه سینه حاد، خطر نسبی (RR): ۰,۸۴؛ (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۳۸ تا ۱.۸۴) (یک کارآزمایی، ۲۳۰ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛

• بحران انسداد عروقی، خطر نسبی: ۰,۳۰؛ (۹۵% CI؛ ۰.۰۹ تا ۱.۰۴) (یک کارآزمایی، ۲۳۰ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛

• عفونت جدی، خطر نسبی: ۱,۷۵؛ (۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۵.۱۸) (یک کارآزمایی، ۲۳۰ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛

• هر عارضه حول‌وحوش جراحی، RR: ۰,۷۵؛ (۹۵% CI؛ ۰.۳۶ تا ۱.۵۵) (یک کارآزمایی، ۲۳۰ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛

• عارضه مربوط به ترانسفیوژن، RR: ۱,۸۵؛ (۹۵% CI؛ ۰.۸۹ تا ۳.۸۸) (یک کارآزمایی، ۲۳۰ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین).

ترانسفیوژن پیش از جراحی در برابر عدم ترانسفیوژن پیش از جراحی

دو کارآزمایی (۴۳۴ شرکت‌کننده) ترانسفیوژن پیش از جراحی را به همراه مراقبت استاندارد با گروهی مقایسه کردند که تحت مراقبت استاندارد قرار داشتند. به‌طور کلی، کیفیت شواهد در طول پیامدهای مختلف با توجه به متدولوژی GRADE، در سطح پائین تا بسیار پائین ارزیابی شد. دلیل آن، خطر بالای سوگیری در کارآزمایی‌ها ناشی از فقدان کورسازی، و عدم دقت در تخمین‌های‌ پیامد گزارش شد. یک کارآزمایی به علت اینکه افراد در بازوی عدم دریافت ترانسفیوژن بیشتر به سندرم قفسه سینه حاد مبتلا شدند، زودهنگام متوقف شد.

هیچ تفاوتی در مورتالیتی به هر علتی بین افرادی که ترانسفیوژن تهاجمی پیش از جراحی و عدم دریافت ترانسفیوژن پیش از جراحی داشتند، دیده نشد (دو کارآزمایی، ۴۳۴ شرکت‌کننده، عدم وقوع مرگ‌ومیر).

بین دو کارآزمایی در تعداد افراد مبتلا به سندرم قفسه سینه حاد ناهمگونی قابل توجهی وجود داشت، بنابراین متاآنالیز انجام نشد. یک کارآزمایی نشان داد تعداد افراد مبتلا به سندرم قفسه سینه حاد بین افرادی که از ترانسفیوژن پیش از جراحی استفاده کردند، کمتر از کسانی بود که ترانسفیوژن پیش از جراحی را دریافت نکردند، خطر نسبی: ۰,۱۱ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۰۱ تا ۰.۸۰) (۶۵ شرکت‌کننده)، در حالی که در کارآزمایی دیگر این رابطه نشان داده نشد، RR: ۴.۸۱؛ (۹۵% CI؛ ۰.۲۳ تا ۹۹.۶۱) (۳۶۹ شرکت‌کننده).

هیچ تفاوتی بین گروه‌های دریافت کننده ترانسفیوژن پیش از جراحی و عدم دریافت ترانسفیوژن پیش از جراحی در تعداد افراد مبتلا به موارد زیر مشاهده نشد:

• بحران انسداد عروقی، نسبت شانس (OR) Peto؛ ۱,۹۱ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۶۱ تا ۶.۰۴) (دو کارآزمایی، ۴۳۴ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛

• عفونت جدی، Peto OR؛ ۱,۲۹ (۹۵% CI؛ ۰.۲۹ تا ۵.۷۱) (دو کارآزمایی، ۴۳۴ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛

• هرگونه عارضه جراحی، RR: ۰,۲۴ (۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۲.۰۵) (یک کارآزمایی، ۶۵ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛

در یکی از دو کارآزمایی، افزایشی در تعداد افراد دچار اضافه‌بار در گردش خون در افراد دریافت کننده ترانسفیوژن‌های پیش از جراحی، در مقایسه با کسانی که ترانسفیوژن پیش از جراحی دریافت نکردند، دیده شد، و در کارآزمایی دیگر هیچ رویدادی مشاهده نشد (متاآنالیز انجام نشد).

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

شواهد کافی از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده به دست نیامد که مشخص شود ترانسفیوژن خون محافظه‌کارانه پیش از جراحی به اندازه ترانسفیوژن خون تهاجمی پیش از جراحی در پیشگیری از عوارض مربوط به سلول داسی‌شکل یا مربوط به جراحی در افراد مبتلا به بیماری HbSS، اثربخشی دارد یا خیر. شواهدی با کیفیت بسیار پائین نشان می‌دهد که ترانسفیوژن خون پیش از جراحی ممکن است از بروز سندرم قفسه سینه حاد پیشگیری کند.

به دلیل کمبود شواهد، این مرور نمی‌تواند در مورد مدیریت افراد مبتلا به بیماری HbSC یا HbSβ+ یا افرادی که غلظت پایه بالایی از هموگلوبین دارند، اظهارنظر کند.

خلاصه به زبان ساده

دریافت ترانسفیوژن خون در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل پیش از انجام جراحی

سوال مطالعه مروری

ما می‌خواستیم تعیین کنیم که ترانسفیوژن خون برای افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل پیش از انجام جراحی روتین یا اورژانسی از ایجاد عوارض ناشی از بیماری سلول داسی‌شکل یا جراحی بدون ایجاد اثرات جانبی شدید، پیشگیری می‌کند یا خیر. ما همچنین می‌خواستیم تعیین کنیم که نوع خاصی از رژیم ترانسفیوژن در مبتلایان به بیماری سلول داسی‏‌شکل که تحت عمل جراحی قرار می‌گیرند، بهتر از دیگران است یا خیر. این یک به‌روزرسانی از مرور کاکرین است که قبلا منتشر شد.

پیشینه

بیماری سلول داسی‌شکل یک اختلال خونی جدی ارثی است که در آن سلول‌های قرمز خون، که اکسیژن را در بدن انتقال می‌دهند، غیر‐طبیعی می‌شوند. این اختلال عمدتا مردم آفریقا، کارائیب، خاورمیانه، مناطق مدیترانه شرقی و آسیایی را درگیر می‌کند.

گلبول‌های قرمز خون طبیعی، انعطاف‌پذیر و دیسکی‌شکل هستند، اما در بیماری سلول داسی‏‌شکل ممکن است سفت و سخت و هلالی‌شکل شوند. سلول‌های داسی‌شکل شده نه‌تنها انعطاف‌پذیری کمتری از گلبول‌های قرمز سالم دارند، بلکه چسبندگی بیشتری نیز پیدا می‌کنند. این وضعیت می‌تواند منجر به انسداد رگ‌های خونی شود، که نتیجه آن آسیب به بافت و ارگان و وقوع اپیزودهایی از درد شدید است. سلول‌های غیر‐طبیعی خون شکننده‌تر بوده و تکه‌تکه می‌شوند، که منجر به کمتر شدن سلول‌های قرمز خون، یا همان کم‌خونی خواهند شد.

افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل به دلیل عوارض ناشی از بیماری سلول داسی‌شکل، مانند سنگ کیسه صفرا، عفونت‌ها، و مشکلات مفاصل، بیشتر از جمعیت عمومی نیاز به جراحی پیدا می‌کنند. با این حال، جراحی می‌تواند منجر به وقوع عوارض مربوط به سلول داسی‌شکل شود.

ترانسفیوژن‌های خون پیش از انجام جراحی می‌توانند با کاهش سطح کم‌خونی، رقیق‌ کردن گلبول‌های قرمز داسی‌شکل خون، و افزایش سطح اکسیژن در خون، از بروز این عوارض پیشگیری کنند. این امر ممکن است خطر انسداد رگ‌های خونی را که منجر به آسیب بیشتر می‌شوند، کاهش می‌دهد.

ترانسفیوژن خون انواع مختلفی دارد. هدف اصلی در رژیم ترانسفیوژن تهاجمی، کاهش تعداد سلول‌های داسی‌شکل در خون به زیر سطح مشخصی است (معمولا سلول‌های داسی‌شکل خارج شده و سلول‌های قرمز اهدا کننده جایگزین می‌شوند (ترانسفیوژن تعویض))، همچنین باعث کاهش سطح کم‌خونی می‌شود. هدف اصلی در یک رژیم ترانسفیوژن محافظه‌کارانه (conservative) کاهش سطح کم‌خونی است، همچنین باعث کاهش درصد سلول‌های داسی‌شکل در خون می‌شود (اثر رقیق‌سازی (dilution effect)) اما هیچ یک از سلول‌های داسی‌شکلی برداشته نمی‌شوند. رژیم ترانسفیوژن تهاجمی، نسبت به رژیم ترانسفیوژن محافظه‌کارانه، درصد سلول‌های داسی‌شکل را در خون به میزان بسیار بیشتری کاهش می‌دهد.

ترانسفیوژن‌های خون ممکن است با حوادث جانبی همراه باشند، مانند: ایجاد آنتی‌بادی‌ها نسبت به پروتئین‌های موجود روی سلول‌های قرمز خونی اهدا شده (الوایمیونیزاسیون (alloimmunisation))؛ تجمع مقدار زیادی آهن در بدن در اثر ترانسفیوژن‌های مکرر؛ افزایش میزان عفونت پس از جراحی؛ و افزایش طول مدت بستری در بیمارستان. برخی از انواع جراحی ممکن است نیازی به ترانسفیوژن خون نداشته باشند.

ویژگی‌های مطالعه

ما منابع علمی پزشکی را تا ۲۸ ژانویه ۲۰۲۰ جست‌وجو کردیم. در این مرور سه کارآزمایی را با ۹۹۰ نفر وارد کردیم. در یک کارآزمایی ترانسفیوژن تهاجمی با ترانسفیوژن محافظه‌کارانه مقایسه شد. دو کارآزمایی ترانسفیوژن تهاجمی یا محافظه‌کارانه را پیش از جراحی با عدم انجام ترانسفیوژن مقایسه کردند. اکثر افراد در این کارآزمایی‌ها مبتلا به یک نوع از بیماری سلول داسی‌شکل بودند (HbSS). اغلب جراحی‌ها در معرض خطر پائین یا متوسط برای ایجاد عوارض مربوط به سلول داسی‌شکل قرار داشتند.

دو مورد از سه کارآزمایی بودجه دولتی را دریافت کردند، کارآزمایی سوم منبع بودجه خود را گزارش نکرد.

‌نتایج کلیدی

تفاوتی میان ترانسفیوژن خون پیش از جراحی برای کاهش تعداد سلول‌های داسی‌شکل به زیر یک سطح مشخص (رژیم ترانسفیوژن تهاجمی) و ترانسفیوژن خون برای افزایش تعداد گلبول‌های قرمز در خون (رژیم ترانسفیوژن محافظه‌کارانه) در پیشگیری از عوارض مربوط به جراحی یا سلول‌های داسی‌شکل بلافاصله پس از جراحی، وجود نداشت.

ترانسفیوژن خون پیش از جراحی ممکن است از بروز مشکلات ریوی مربوط به سلول‌های داسی‌شکل پیشگیری کند. یک کارآزمایی به علت اینکه افراد بیشتری در بازوی عدم دریافت ترانسفیوژن خون دچار مشکلات ریوی مربوط به سلول‌های داسی‌شکل شدند، زودهنگام متوقف شد؛ با این حال، کارآزمایی دیگر تفاوتی را نشان نداد. هیچ تفاوتی بین ترانسفیوژن خون پیش از جراحی در مقایسه با عدم ترانسفیوژن خون پیش از جراحی در پیشگیری از سایر عوارض سلول‌های داسی‌شکل یا جراحی، بلافاصله پس از جراحی وجود نداشت.

کیفیت شواهد

به دلیل وجود کارآزمایی‌هایی که در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند و تعداد اندک کارآزمایی‌ها و کم بودن تعداد شرکت‌کنندگان وارد شده در کارآزمایی‌ها، سطح کیفیت شواهد برای پیامدهای این مرور بسیار پائین بود.


Lise J Estcourt، Patricia M Fortin، Sally Hopewell، Marialena Trivella، Ian R Hambleton، Gavin Cho،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه

بیماری سلول داسی‌شکل یک اختلال ژنتیکی هموگلوبین است، که می‌تواند موجب درد شدید، آسیب قابل‌توجه به اعضای انتهایی، عوارض ریوی و مرگ زودرس شود. بیماری سلول داسی‌شکل (sickle cell disease) یکی از شایع‌ترین اختلالات تک‌ژنی شدید در اثر به ارث رسیدن دو ژن هموگلوبین غیرطبیعی (بتا گلوبین) در جهان است. دو مورد از شایع‌ترین عوارض مزمن قفسه سینه ناشی از بیماری سلول داسی‌شکل، هیپرتانسیون ریوی و بیماری‌های ریوی مزمن داسی‌شکل هستند. این عوارض می‌توانند منجر به موربیدیتی (مانند کاهش تحمل ورزش) و افزایش مورتالیتی شوند.

این یک به‌روزرسانی از یک مرور کاکرین است که برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ منتشر و در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ به‌روز شده است.

اهداف
ما می‌خواستیم تعیین کنیم که آیا کارآزمایی‌های مربوط به افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‌شکل که به مقایسه رژیم‌های ترانسفیوژن منظم خون در بلندمدت با مراقبت‌های استاندارد، هیدروکسی‌کاربامید (hydroxycarbamide) (هیدروکسی‌اوره (hydroxyurea)) یا هر درمان دیگر پرداخته‌اند، تفاوتی را از نظر هر یک از موارد زیر گزارش داده‌اند: مورتالیتی مرتبط با عوارض مزمن قفسه سینه؛ شدت عوارض مزمن قفسه سینه ایجاد شده؛ ایجاد و پیشرفت عوارض مزمن قفسه سینه؛ عوارض جانبی جدی.
روش های جستجو

ما، پایگاه ثبت کارآزمایی‌های هموگلوبینوپاتی‌های گروه فیبروز کیستیک و اختلالات ژنتیکی در کاکرین (Cochrane Cystic Fibrosis and Genetic Disorders Group) را جست‌وجو کردیم. تاریخ آخرین جست‌وجو: ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۹.

ما همچنین برای یافتن کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده به جست‌وجو در پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ (کتابخانه کاکرین (The Cochrane Library)؛ شماره ۱۰؛ ۱۴ نوامبر ۲۰۱۸)؛ MEDLINE (از سال ۱۹۴۶)؛ EMBASE (از سال ۱۹۷۴)؛ CINAHL (از سال ۱۹۳۷)؛ the Transfusion Evidence Library (از سال ۱۹۵۰) و پایگاه اطلاعاتی کارآزمایی‌های در حال انجام تا ۱۴ نوامبر ۲۰۱۸ پرداختیم.

معیارهای انتخاب
ما تمام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده را در افرادی با هر سنی مبتلا به یکی از چهار ژنوتیپ مشترک بیماری سلول داسی‌شکل، مثلا هموگلوبین SS؛ Sß۰؛ SC یا +Sß وارد کردیم که رژیم ترانسفیوژن منظم سلول‌های قرمز خون (ترانسفیوژن‌های ساده یا تعویضی) را با هیدروکسی‌کاربامید، هر درمان دارویی دیگر، یا با مراقبت استاندارد که با هدف کاهش پیشرفت عوارض مزمن قفسه سینه (ریه داسی‌شکل مزمن و هیپرتانسیون ریوی) انجام شده بودند، مقایسه کرده بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
ما از روش‌های استاندارد روش‌شناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی
هیچ مطالعه‌ای با معیارهای انتخاب مطابقت نداشت.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
نیاز به انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده وجود دارد که به بررسی نقش درمان ترانسفیوژن طولانی‌مدت بر هیپرتانسیون ریوی و بیماری‌های ریوی مزمن داسی‌شکل پرداخته باشد. با توجه به ماهیت مزمن بیماری، این گونه کارآزمایی‌ها باید با هدف استفاده ترکیبی از معیارهای عینی و ذهنی برای ارزیابی مکرر شرکت‌کنندگان قبل و بعد از مداخله انجام شوند.
خلاصه به زبان ساده

تاثیر ترانسفیوژن‌های سلول‌های قرمز خون در طولانی‌مدت بر عوارض مزمن قفسه سینه در بیماری سلول داسی‌شکل

سوال مطالعه مروری

ما برای پی بردن به اینکه آیا ترانسفیوژن‌های سلول‌های قرمز خون به‌طور منظم در طولانی‌مدت به کاهش وقوع یا پیشرفت عوارض مزمن قفسه سینه در مقایسه با هیدروکسی‌کاربامید (hydroxycarbamide) (هیدروکسی‌اوره (hydroxyurea))، هر درمان دیگر یا مراقبت استاندارد در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‌شکل کمک کرده یا خیر، به مرور شواهد پرداختیم. این یک به‌روزرسانی از مرور کاکرین است که قبلا منتشر شده است.

پیشینه

اکسیژن از ریه‌ها توسط هموگلوبین که بخش عمده‌ای از سلول‌های قرمز خون است، به تمام قسمت‌های بدن منتقل می‌شود. بیماری سلول داسی‌شکل یک اختلال ارثی هموگلوبین است. در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‌شکل، سلول‌های قرمز خون پس از رها کردن اکسیژن خود سفت شده و اغلب شکلی مانند هلال دارند. این سلول‌های سفت و سخت می‌توانند رگ‌های خونی را مسدود کنند، که باعث مشکلاتی در سراسر بدن، از جمله ریه‌ها می‌شوند. دو مورد از شایع‌ترین عوارض مزمن قفسه سینه ناشی از بیماری سلول داسی‌شکل، هیپرتانسیون ریوی و بیماری‌های ریوی مزمن داسی‌شکل هستند. هیپرتانسیون ریوی، فشار خون بالا در شریان‌های ریوی (شریانی که خون را به ریه‌ها می‌رساند) است. فشار خون بالا در این شریان با افزایش خطر مرگ همراه است. بیماری ریوی مزمن داسی‌شکل نیز به عنوان نتیجه‌ای از آسیب ریوی و از دست دادن بافت ریه ایجاد می‌شود.

ترانسفیوژن‌های منظم خون برای افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‌شکل، مقدار سلول‌های داسی‌شکل فرد را با جایگزین کردن آن‌ها با سلول‌های غیرداسی‌شکل اهدایی، در خون فرد بیمار کاهش می‌دهد. در حال حاضر نشان داده شده که ترانسفیوژن منظم خطر ابتلا به سکته مغزی را در افراد مبتلا به سلول داسی‌شکل کاهش می‌دهد. هدف ما پی بردن به این موضوع بود که آیا ترانسفیوژن‌های منظم در بلندمدت در افراد مبتلا به این بیماری، منجر به کاهش عوارض مزمن جدید قفسه سینه یا کند شدن روند پیشرفت هرگونه عوارض مزمن قفسه سینه که جدیدا به وجود آمده، می‌شود یا خیر. همچنین هدف ما بررسی میزان مرگ‌ به علت عوارض مزمن قفسه سینه و هرگونه عوارض جانبی مربوط به برنامه ترانسفیوژن بود.

ویژگی‌های مطالعه

شواهد تا ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۹ به‌روز است. ما هیچ مطالعه‌ای را در این به‌روزرسانی مرور نیافتیم.

نتایج کلیدی

هیچ نتیجه‌ای وجود ندارد زیرا ما هیچ کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده مرتبطی را نیافتیم. ما نیاز به طراحی یک مطالعه با حداقل ۹۴۶ شرکت‌کننده خواهیم داشت تا قادر به تشخیص کاهش در تعداد مرگ‌ها از ۱۲ مورد در ۱۰۰ بیمار به ۶ مورد در ۱۰۰ بیمار باشیم.

کیفیت شواهد

هیچ شواهدی بر اساس کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده برای پاسخ به سوالات مطالعه مروری ما وجود ندارد.


Vijaya M Musini، Kendra AK Lawrence، Patricia M Fortin، Ken Bassett، James M Wright،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
هیپرتانسیون یک وضعیت مزمن بوده و مرتبط است با افزایش خطر موربیدیتی و مورتالیتی. رنین، آنزیم مسوول تبدیل آنژیوتنسینوژن (angiotensinogen) به آنژیوتنسین I؛ (angiotensin I) است، که پس از آن به آنژیوتنسین II تبدیل می‌شود. مهار‌کننده‌های رنین، دسته جدیدی از داروها هستند که با پیشگیری از تشکیل آنژیوتنسین I و آنژیوتنسین II، فشار خون (blood pressure; BP) را کاهش می‌دهند.
اهداف

اندازه‌گیری اثربخشی کاهش BP مرتبط با دوز مهارکننده‌های رنین در مقایسه با دارونما (placebo) در درمان هیپرتانسیون اولیه.

تعیین تغییر در تغییرپذیری BP، فشار نبض، و ضربان قلب و ارزیابی عوارض جانبی (مورتالیتی، عوارض جانبی جدی غیر‐کشنده، عوارض جانبی کلی، خروج از مطالعه به‌دلیل عوارض جانبی و عوارض جانبی اختصاصی مانند سرفه خشک، اسهال و آنژیوادم).

روش های جستجو
متخصص اطلاعات گروه هیپرتانسیون در کاکرین، بانک‌های اطلاعاتی زیر را برای یافتن کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) تا فوریه ۲۰۱۷ جست‌وجو کرد: پایگاه ثبت تخصصی گروه هیپرتانسیون در کاکرین، پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL) (۲۰۱۷، شماره ۲)، MEDLINE (از سال ۱۹۴۶)، Embase (از سال ۱۹۷۴)، پلت‌فرم بین‌المللی ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت، و ClinicalTrials.gov. هیچ محدودیتی از نظر زبان یا وضعیت انتشار مقاله وجود نداشت. هم‌چنین آژانس دارویی اروپا (EMA) را برای یافتن گزارش‌های مطالعه بالینی، بانک اطلاعاتی نتایج مطالعه بالینی نوارتیس (Novartis Clinical Study Results Database) و استنادات کتاب‌شناختی را از منابع بازیابی شده جست‌وجو کرده، و با نویسندگان مقالات مربوطه برای کارهای منتشرشده و منتشرنشده بیشتر تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
مطالعات تصادفی‌سازی‌ شده، دوسو‐کور، کنترل‌شده با دارونما را انتخاب کردیم که اثربخشی تک‐درمانی (monotherapy) با دوز ثابت از مهارکننده رنین را در مقایسه با دارونما بر کاهشBP با پیگیری حداقل سه تا ۱۲ هفته در بزرگسالان بیمار مبتلا به هیپرتانسیون اولیه ارزیابی کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها

این مرور سیستماتیک، یک به‌روزرسانی جامعی است شامل چهار مطالعه اضافی و جزئیات گسترده از نه گزارش مطالعه بالینی (CSR) مطالعات انتخاب‌شده قبلی به‌دست آمده از EMA. سه CSR باقی‌مانده در دسترس نیستند.

دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم واجد شرایط بودن مطالعات را مورد بررسی قرار داده و داده‌ها را استخراج کردند. در تمام مواردی که بین CSR و گزارش منتشرشده، تفاوت وجود داشت، داده‌های به‌دست آمده از CSR مورد استفاده قرار گرفتند. پیامدهای دو‐حالتی به صورت نسبت خطر (RR) با ۹۵% فواصل اطمینان (CI) و پیامدهای پیوسته به صورت تفاوت میانگین (MD) با ۹۵% CI گزارش شدند.

نتایج اصلی

۱۲مطالعه (با میانگین دوره پیگیری هشت هفته) در ۷۴۳۹ بیمار نژاد قفقازی (میانگین سنی ۵۴ سال) مبتلا به هیپرتانسیون غیر‐عارضه‌دار خفیف تا متوسط، واجد شرایط برای ورود به این مرور بودند. آلیسکیرن (Aliskiren) تنها مهارکننده رنین بود که ارزیابی شد. تمام مطالعات وارد شده با احتمال بالای سوگیری (bias) ریزش نمونه (attrition)، گزارش‌دهی و منبع مالی روبه‌رو بودند.

آلیسکیرن در مقایسه با دارونما، فشار خون سیستولیک/دیاستولیک را به صورت وابسته به دوز کاهش داد: آلیسکیرن ۷۵ میلی‌گرم (MD: ‐۲,۹۷؛ ۹۵% CI؛ ۴.۷۶‐ تا ۱.۱۸‐)/(MD: ۲.۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۳.۱۳‐ تا ۰.۹۶‐) میلی‌متر جیوه (شواهد با کیفیت متوسط )، آلیسکیرن ۱۵۰ میلی‌گرم (MD: ‐۵,۹۵؛ ۹۵% CI؛ ۶.۸۵‐ تا ۵.۰۶‐)/(MD: ‐۳.۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۳.۷۴‐ تا ۲.۵۸‐) میلی‌متر جیوه (شواهد با کیفیت متوسط )، آلیسکیرن ۳۰۰ میلی‌گرم (MD: ‐۷,۸۸؛ ۹۵% CI؛ ۸.۹۴‐ تا ۶.۸۲‐)/(MD: ‐۴.۴۹؛ ۹۵% CI؛ ۵.۱۷‐ تا ۳.۸۲‐) میلی‌متر جیوه (شواهد با کیفیت متوسط)، آلیسکیرن ۶۰۰ میلی‌گرم (MD: ‐۱۱,۳۵؛ ۹۵% CI؛ ۱۴.۴۳‐ تا ۸.۲۷‐)/(MD: ‐۵.۸۶؛ ۹۵% CI؛ ۷.۷۳‐ تا ۳.۹۹‐) میلی‌متر جیوه (شواهد با کیفیت پائین). کاهش وابسته به دوز در فشار خون با مصرف آلیسکیرن ۷۵ میلی‌گرم، ۱۵۰ میلی‌گرم و ۳۰۰ میلی‌گرم دیده شد. تاثیر آلیسکیرن ۶۰۰ میلی‌گرم در مقایسه با آلیسکیرن ۳۰۰ میلی‌گرم بر کاهش فشار خون متفاوت نبود (MD: ‐۰,۶۱؛ ۹۵% CI؛ ۲.۷۸‐ تا ۱.۵۶‐)/(MD: ‐۰.۶۸؛ ۹۵% CI؛ ۲.۰۳‐ تا ۰.۶۷‐). آلیسکیرن تاثیری بر تغییرپذیری فشار خون نداشت. با توجه به اطلاعات بسیار محدودی که در مورد تغییر در ضربان قلب و فشار نبض در دسترس بود، انجام متاآنالیز این پیامدها امکان نداشت.

مورتالیتی و عوارض جانبی جدی غیر‐کشنده افزایش نیافتند. این مرور نشان داد که در مطالعاتی با هشت هفته طول درمان با آلیسکیرن، خروج بیماران از درمان به‌دلیل عوارض جانبی افزایش نیافت (شواهد با کیفیت پائین ). اسهال در روش وابسته به دوز با آلیسکیرن ۶۰۰ میلی‌گرم افزایش یافت (RR: ۷,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۲.۴۸ تا ۱۹.۷۲) (شواهد با کیفیت پائین). سردرد، نازوفارنژیت (nasopharyngitis)، اسهال، سرگیجه و خستگی، شایع‌ترین عوارض جانبی گزارش‌شده بودند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
آلیسکیرن در مقایسه با دارونما، BP را کاهش داد و این اثر وابسته به دوز آن است. بزرگی اثر این دارو بر کاهش BP، مشابه مهارکننده‌های آنزیم مبدل آنژیوتنسین (ACE) و بلاکرهای گیرنده آنژیوتنسین (ARBs) است. تفاوتی در مورتالیتی، عوارض جانبی جدی غیر‐کشنده یا خروج از مطالعه به‌ دلیل عوارض جانبی با تک‐درمانی کوتاه‌‐مدت آلیسکیرن وجود ندارد. اسهال به‌میزان قابل‌توجهی با آلیسکیرن ۶۰۰ میلی‌گرم افزایش یافت.
خلاصه به زبان ساده

اثربخشی آلیسکیرن برای کاهش فشار خون

سوال(های) مطالعه مروری:

ما می‌خواستیم تعیین کنیم که برای کاهش فشار خون در بیماران بزرگسال مبتلا به فشار خون بالا، آلیسکیرن بهتر از دارونما است یا خیر، و اینکه عوارض جانبی با مصرف این دارو افزایش یافت یا خیر. ما هم‌چنین می‌خواستیم بدانیم که تغییر فشار خون، فشار نبض، ضربان قلب و خروج از مطالعه به‌دلیل عوارض جانبی، وجود داشت یا خیر.

متون علمی پزشکی موجود را برای یافتن تمام کارآزمایی‌هایی که این سوالات را ارزیابی کردند، جست‌وجو کردیم. داده‌هایی که در این مرور وارد شدند تا فوریه ۲۰۱۷ به‌روز هستند.

پیشینه

فشار خون بالا یا هیپرتانسیون می‌تواند منجر به حمله قلبی و سکته مغزی شود. دسته جدیدی از داروها که مهارکننده‌های رنین نامیده می‌شوند، برای درمان هیپرتانسیون اندیکاسیون دارند. آلیسکیرن تنها دارو از این دسته است که در حال حاضر برای درمان هیپرتانسیون مورد مطالعه و تائید قرار گرفته است.

ویژگی‌های مطالعه

ما ۱۲ مطالعه را با دوره پیگیری هشت هفته‌ای یافتیم که در آن‌ها ۷۴۳۹ فرد بزرگسال مبتلا به هیپرتانسیون خفیف تا متوسط بدون عارضه، به‌طور تصادفی به آلیسکیرن با دوزهای ۷۵ تا ۶۰۰ میلی‌گرم یا دارونما (placebo) اختصاص یافتند. تمام مطالعات توسط تولیدکننده Novartis حمایت مالی شدند. اطلاعات دقیق مربوط به عوارض جانبی از نه گزارش مطالعه بالینی ثبت شده برای سازمان‌های نظارتی در این به‌روزرسانی وارد شدند.

نتایج کلیدی

ما به این نتیجه رسیدیم که آلیسکیرن در کاهش فشار خون بهتر از دارونما است و هنگامی که دوز ۳۰۰ میلی‌گرمی، که حداکثر دوز توصیه شده از آن است، استفاده شد، بزرگی این تاثیر مشابه با دیگر گروه‌های دارویی بود. آلیسکیرن ۳۰۰ میلی‌گرمی فشار خون را تا هشت امتیاز در فشار خون سیستولیک و پنج امتیاز در فشار خون دیاستولیک کاهش داد. آلیسکیرن، تاثیری بر تغییرات فشار خون نداشت. با توجه به اطلاعات بسیار محدود در مورد تغییر در ضربان قلب و فشار پالس (تفاوت بین تعداد بالا و پائین)، آنالیز این پیامدها امکان‌پذیر نبود.

مطالعات برای بررسی عوارض جانبی، بسیار کوتاه‌‐مدت بودند. آلیسکیرن منجر به افزایش مرگ‌و‌میر، عوارض جانبی جدی غیر‐کشنده یا خروج از درمان به‌ دلیل عوارض جانبی نشد. سردرد، اسهال، سرگیجه و خستگی، شایع‌ترین عوارض جانبی مشاهده‌شده بودند. اسهال با آلیسکیرن ۶۰۰ میلی‌گرمی در مقایسه با دارونما، به‌میزان قابل‌توجهی افزایش یافت.

کیفیت شواهد: از آن‌جایی که مطالعات وارد شده با احتمال بالای سوگیری گزارش و حمایت مالی روبه‌رو بودند، شواهد مربوط به کاهش فشار خون با دوز توصیه‌شده دارای کیفیت متوسط و شواهد مربوط به داده‌های عوارض جانبی با کیفیت پائین رتبه‌بندی شدند.


Lise J Estcourt، Patricia M Fortin، Sally Hopewell، Marialena Trivella، Winfred C Wang،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه

بیماری سلول داسی‏‌شکل (sickle cell disease) یکی از شایع‌ترین اختلالات مونوژنیک شدید در دنیا است که در آن، دو ژن غیرطبیعی هموگلوبین (بتا گلوبین (beta globin)) به ارث می‌رسند. بیماری سلول داسی‏‌شکل می‌تواند باعث درد شدید، آسیب قابل توجه در اندام انتهایی، عوارض ریوی و مرگ‌ومیر زودرس شود. سکته مغزی بر حدود ۱۰% از کودکان مبتلا به کم‌خونی ناشی از سلول داسی‌شکل (HbSS) تاثیر می‌گذارد. ترانسفیوژن‌های مزمن خون ممکن است خطر انسداد عروق و سکته مغزی را با رقیق کردن نسبتی از سلول‌های داسی‌شکل شده در گردش خون کاهش دهند.

این یک به‌روزرسانی از مرور کاکرین است که اولین بار در سال ۲۰۰۲ منتشر و آخرین بار در سال ۲۰۱۷ به‌روز شد.

اهداف
ارزیابی خطرات و مزایای رژیم‌های درمانی ترانسفیوژن مزمن خون در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل برای پیشگیری اولیه و ثانویه از سکته مغزی (به غیر از انفارکت‌های مغزی ساکت).
روش های جستجو

ما به دنبال کارآزمایی‌های مرتبط در کتابخانه کاکرین، MEDLINE (از ۱۹۴۶)، Embase (از ۱۹۷۴)، Transfusion Evidence Library (از ۱۹۸۰) و بانک‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌های در حال انجام به جست‌وجو پرداختیم؛ همه جست‌وجوها تا ۸ اکتبر ۲۰۱۹ به‌روز هستند.

ما پایگاه ثبت کارآزمایی‌های هموگلوبینوپاتی‌های گروه فیبروز سیستیک و اختلالات ژنتیکی را در کاکرین جست‌وجو کردیم: ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۹.

معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده که به مقایسه ترانسفیوژن گلبول‌های قرمز خون به عنوان پروفیلاکسی برای سکته مغزی در بیماران مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل در برابر درمان جایگزین (alternative) یا استاندارد پرداختند. محدودیتی از نظر پیامدهای بررسی شده، زبان یا وضعیت انتشار مقاله وجود نداشت.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم واجد شرایط بودن کارآزمایی‌ها و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی و داده‌ها را استخراج کردند.
نتایج اصلی

ما ۵ کارآزمایی را (۶۶۰ شرکت‌کننده) وارد کردیم که بین سال‌های ۱۹۹۸ و ۲۰۱۶ منتشر شدند. چهار مورد از این کارآزمایی‌ها زودهنگام خاتمه یافتند. قسمت عمده‌ای از شرکت‌کنندگان مبتلا به فرم هموگلوبین (Hb)SS از بیماری سلول داسی‏‌شکل بودند.

سه کارآزمایی ترانسفیوژن‌های منظم گلبول قرمز را با مراقبت استاندارد در پیشگیری اولیه سکته مغزی مقایسه کردند: دو مورد در کودکان بدون سابقه ترانسفیوژن‌های قبلی طولانی‌مدت؛ و یک مورد در کودکان و نوجوانان با سابقه دریافت ترانسفیوژن طولانی‌مدت.

دو کارآزمایی داروی هیدروکسی‌اوره (hydroxycarbamide) و فلبوتومی (phlebotomy) را با ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت و درمان شلاسیون (chelation) آهن مقایسه کردند: یک مورد در پیشگیری اولیه (کودکان)؛ و یک مورد در پیشگیری ثانویه (کودکان و نوجوانان).

کیفیت شواهد در طول پیامدهای متفاوت بر اساس روش‌شناسی GRADE بسیار پائین تا متوسط بود. دلیل آن، خطر بالای سوگیری در کارآزمایی‌ها ناشی از فقدان کورسازی، غیرمستقیم بودن و عدم دقت تخمین‌های پیامدها بود.

ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز در برابر مراقبت استاندارد

کودکان بدون سابقه ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت قبلی

ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت احتمالا بروز سکته مغزی بالینی را در کودکانی با خطر بالاتر سکته مغزی کاهش می‌دهند (سرعت‌های غیرطبیعی در داپلر ترانس‌کرانیال یا سابقه قبلی انفارکت مغزی ساکت)، خطر نسبی: ۰,۱۲ (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۰۳ تا ۰.۴۹) (۲ کارآزمایی؛ ۳۲۶ شرکت‌کننده)، شواهد با کیفیت متوسط.

ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت ممکن است: بروز سایر عوارض مرتبط را با بیماری سلول داسی‏‌شکل کاهش دهند (سندرم حاد قفسه سینه، خطر نسبی: ۰,۲۴ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۱۲ تا ۰.۴۸)) (دو کارآزمایی؛ ۳۲۶ شرکت‌کننده)، کیفیت زندگی را افزایش دهند (تخمین تفاوت: ۰.۵۴‐؛ ۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۹۲‐ تا ۰.۱۷‐) (۱ کارآزمایی؛ ۱۶۶ شرکت‌کننده)؛ اما ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در نمرات IQ ایجاد کنند (حداقل مربع میانگین (square mean): ۱.۷؛ خطای استاندارد با ۹۵% فاصله اطمینان: ۱.۱‐ تا ۴.۴) (یک کارآزمایی؛ ۱۶۶ شرکت‌کننده)، شواهد با کیفیت پائین.

ما درباره اینکه ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت: خطر حملات ایسکمیک گذرا را کاهش می‌دهند، نسبت شانس پتو (Peto): ۰,۱۳ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۰۱ تا ۲.۱۱) (دو کارآزمایی، ۳۲۳ شرکت‌کننده)؛ تاثیری بر مورتالیتی به هر علتی داشته‌اند، موردی از مرگ‌ومیر گزارش نشد (۲ کارآزمایی؛ ۳۲۶ شرکت‌کننده) یا اینکه آیا خطر الوایمیونیزاسیون (alloimmunisation) را افزایش می‌دهند، خطر نسبی: ۳.۱۶ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۱۸ تا ۵۷.۱۷) (یک کارآزمایی؛ ۱۲۱ شرکت‌کننده)، شواهد با کیفیت بسیار پائین، یا خیر، بسیار نامطمئن هستیم.

کودکان و نوجوانان با ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت قبلی (یک کارآزمایی، ۷۹ شرکت‌کننده)

ما در مورد اینکه ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت ادامه‌دار می‌توانند بروز موارد زیر را کاهش دهند، بسیار نامطمئن هستیم: سکته مغزی، خطر نسبی: ۰,۲۲ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۰۱ تا ۴.۳۵)؛ یا مورتالیتی به هر علتی؛ نسبت شانس Peto؛ ۸.۰۰ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۱۶ تا ۴۰۴.۱۲)، شواهد با کیفیت بسیار پائین.

چندین پیامد مرور فقط در یک بازوی کارآزمایی گزارش شدند (عوارض مرتبط با بیماری سلول داسی‏‌شکل، الوایمیونیزاسیون، حملات ایسکمیک گذرا).

این کارآزمایی هیچ گزارشی را از اختلال نورولوژیکی یا کیفیت زندگی ارائه نکرد.

هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی در برابر ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز و شلاسیون

هیچ یک از کارآزمایی‌ها، گزارشی را از نارسایی نورولوژیکی، الوایمیونیزاسیون یا کیفیت زندگی ارائه نکرد.

پیشگیری اولیه، کودکان (یک کارآزمایی؛ ۱۲۱ شرکت‌کننده)

تغییر درمان به هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی ممکن است تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر غلظت آهن کبدی داشته باشد، تفاوت میانگین: ۱,۸۰‐ میلی‌گرم آهن/ گرم وزن کبد خشک (۹۵% فاصله اطمینان: ۵.۱۶‐ تا ۱.۵۶)، شواهد با کیفیت پائین.

ما در مورد اینکه تغییر درمان به هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی، خطر ابتلا را به موارد زیر تحت تاثیر قرار می‌دهد یا خیر، بسیار نامطمئن هستیم: خطر سکته مغزی (بدون سکته مغزی)؛ مورتالیتی به هر علتی (بدون مرگ‌ومیر)؛ حملات ایسکمیک گذرا، خطر نسبی: ۱,۰۲ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۲۱ تا ۴.۸۴) یا سایر عوارض مرتبط با بیماری سلول داسی‏‌شکل (سندرم حاد قفسه سینه، خطر نسبی: ۲.۰۳ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۳۹ تا ۱۰.۶۹))، شواهد با کیفیت بسیار پائین.

پیشگیری ثانویه، کودکان و نوجوانان (یک کارآزمایی؛ ۱۳۳ شرکت‌کننده)

تغییر درمان به هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی ممکن است: خطر حوادث عوارض جدی مرتبط را با بیماری سلول داسی‏‌شکل افزایش دهد، خطر نسبی: ۳,۱۰ (۹۵% فاصله اطمینان: ۱.۴۲ تا ۶.۷۵)؛ اما تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر میانه مقدار غلظت آهن کبدی دارد (هیدروکسی‌اوره: ۱۷.۳ میلی‌گرم آهن/ گرم وزن کبد خشک (دامنه بین چارکی (interquartile range): ۱۰.۰ تا ۳۰.۶))؛ ترانسفیوژن: ۱۷.۳ میلی‌گرم آهن/ گرم وزن کبد خشک (دامنه بین چارکی: ۸.۸ تا ۳۰.۷)، شواهد با کیفیت پائین.

ما در مورد تغییر درمان به هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی بسیار نامطمئن هستیم که باعث: افزایش خطر سکته مغزی می‌شود یا خیر، خطر نسبی: ۱۴,۷۸ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۸۶ تا ۲۵۳.۶۶)؛ یا تاثیری بر مورتالیتی به هر علتی، نسبت شانس Peto؛ ۰.۹۸ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۰۶ تا ۱۵.۹۲)؛ یا حملات ایسکمیک گذرا، خطر نسبی: ۰.۶۶ (۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۲۵ تا ۱.۷۴)، می‌گذارد یا خیر، شواهد با کیفیت بسیار پائین.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

هیچ شواهدی برای مدیریت بزرگسالان یا کودکانی که بیماری سلول داسی‏‌شکل HbSS ندارند، وجود ندارد.

در کودکانی که در معرض خطر بالاتر سکته مغزی قرار دارند و پیش از این ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت خون نداشته‌اند، شواهدی با کیفیت متوسط وجود دارد که نشان می‌دهند ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت گلبول قرمز، خطر ابتلا را به سکته مغزی کاهش می‌دهند و شواهدی با کیفیت پائین نیز نشان می‌دهند که آن‌ها خطر ابتلا را به دیگر عوارض مرتبط با بیماری سلول داسی‏‌شکل کم می‌کنند.

در پیشگیری اولیه و ثانویه سکته مغزی، شواهدی با کیفیت پائین وجود دارد که نشان می‌دهند تغییر درمان به هیدروکسی‌اوره همراه با فلبوتومی، تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر غلظت آهن کبدی دارد.

در پیشگیری ثانویه سکته مغزی، شواهدی با کیفیت پائین وجود دارد که نشان می‌دهند تغییر درمان به هیدروکسی‌‌اوره همراه با فلبوتومی، خطر ابتلا را به عوارض مرتبط با بیماری سلول داسی‌شکل افزایش می‌دهد.

تمام شواهد دیگر موجود در این مرور از کیفیت بسیار پائینی برخوردار هستند.

خلاصه به زبان ساده

ترانسفیوژن طولانی‌مدت خون برای پیشگیری از سکته مغزی در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‌شکل

سوال مطالعه مروری

ما می‌خواستیم تعیین کنیم که ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت خون در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‌شکل که در معرض خطر بالای سکته مغزی قرار دارند (پیشگیری اولیه) یا سکته مغزی قبلی داشتند (پیشگیری ثانویه)، خطر ابتلای آن‌ها را به سکته مغزی بعدی کاهش می‌دهد، بدون اینکه موجب بروز عوارض جانبی شدید شود، یا خیر. ما ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت خون را با درمان استاندارد یا سایر روش‌های پیشگیری از سکته مغزی مقایسه کردیم. این یک به‌روز‌رسانی از مرور کاکرین است که قبلا منتشر شده است.

مداخلات برای سکته مغزی خاموش در یک مرور جداگانه کاکرین بررسی شدند.

پیشینه

بیماری سلول داسی‌شکل یک اختلال خونی جدی ارثی است که در آن سلول‌های قرمز خون، که اکسیژن را در اطراف بدن حمل می‌کنند، غیرطبیعی هستند.

سلول‌های قرمز عادی خون، انعطاف‌پذیر و دیسکی‌شکل هستند اما در بیماری سلول داسی‌شکل می‌توانند تبدیل به سلول‌های سفت، هلالی‌شکل و نیز چسبنده‌تری شوند. این وضعیت می‌تواند منجر به انسداد رگ‌های خونی شود که نتیجه آن، آسیب به بافت و ارگان و وقوع اپیزودهایی از درد شدید است. سلول‌های غیرطبیعی خون شکننده‌تر هستند و تجزیه می‌شوند، که منجر به کاهش تعداد گلبول‌های قرمز خون شده و تحت عنوان کم‌خونی شناخته می‌شود.

سلول‌های قرمز داسی‌شکل شده خون می‌توانند جریان خون را در رگ‌های خونی مغز متوقف کرده و منجر به سکته مغزی شوند.

سکته‌های مغزی در بیش از ۱۰% از کودکان مبتلا به کم‌خونی ناشی از سلول‌داسی شکل (HbSS) رخ می‌دهند و می‌توانند باعث ضعف اندام، لکنت زبان، تشنج‌ها و اختلال شناختی شوند.

دو آزمایش در کارآزمایی‌ها برای شناسایی کودکان در معرض خطر بالاتر ابتلا به نخستین سکته مغزی مورد استفاده قرار گرفته است. یک آزمایش (اولتراسونوگرافی داپلر ترانس‌کرانیال) سرعت جریان خون را از طریق شریان‌های مغزی اندازه‌گیری می‌کند و کودکانی که دارای جریان خون بالا هستند، در معرض خطر بالای سکته مغزی قرار دارند. آزمایش بعدی (تصویربرداری رزونانس مغناطیسی) تصاویر مغزی را می‌گیرد تا بینند مناطق کوچکی از آسیب (سکته‌های خاموش) وجود دارد یا خیر، کودکان با شواهدی از آسیب در معرض خطر بالای سکته مغزی هستند.

ترانسفیوژن خون ممکن است با کاهش سطح کم‌خونی، رقیق کردن گلبول‌های قرمز داسی‌شکل شده خون و افزایش سطح اکسیژن در خون به پیشگیری از سکته مغزی کمک کند.

ترانسفیوژن‌های خون ممکن است با حوادث جانبی همراه باشند، مانند ایجاد آنتی‌بادی‌ها نسبت به پروتئین‌های موجود روی سلول‌های قرمز خونی اهدا شده (الوایمیونیزاسیون (alloimmunisation))، تجمع مقدار زیادی آهن در بدن در اثر ترانسفیوژن‌های مکرر، افزایش خطر ابتلا به عفونت و افزایش طول مدت بستری در بیمارستان.

تاریخ جست‌وجو

شواهد تا این تاریخ به‌روز هستند: ۸ اکتبر ۲۰۱۹.

ویژگی‌های مطالعه

ما پنج کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده را پیدا کردیم که در مجموع ۶۶۰ شرکت‌کننده را وارد کردند. سه کارآزمایی، ترانسفیوژن‌های خون را با عدم ترانسفیوژن‌های خون و دو کارآزمایی ترانسفیوژن خون را با داروی هیدروکسی‌اوره (hydroxyurea) مقایسه کردند. کارآزمایی‌ها بین سال‌های ۱۹۹۸ و ۲۰۱۶ منتشر شدند و شامل کودکان و گاهی نوجوانان بودند؛ اکثریت آن‌ها مبتلا به یک فرم از بیماری سلول داسی‌شکل (HbSS) بودند.

تمام کارآزمایی‌ها بودجه دولتی دریافت کردند.

نتایج کلیدی

در کودکانی که با خطر بالاتر ابتلا به سکته مغزی روبه‌رو بودند و قبلا تحت ترانسفیوژن‌های خون قرار نگرفته بودند، رژیم درمانی ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت خون احتمالا وقوع سکته‌های مغزی بالینی را کاهش می‌دهد، و همچنین ممکن است سایر عوارض مرتبط با بیماری سلول داسی‌شکل را کم کند.

ما اصلا مطمئن نیستیم که توقف ترانسفیوژن‌های خون در کودکان و نوجوانانی که برای مدت طولانی (بیش از ۱۲ ماه) ترانسفیوژن دریافت می‌کنند، خطر سکته مغزی را افزایش می‌دهد.

ما اصلا مطمئن نیستیم که تغییر درمان از ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت با شلاسیون آهن (iron chelation) به هیدروکسی‌اوره با فلبوتومی (phlebotomy)، تاثیری بر سکته مغزی، مرگ‌و‌میر یا عوارض مرتبط با بیماری سلول‌های داسی‌شکل در کودکانی خواهد داشت که قبلا سکته مغزی نداشته‌اند یا خیر. هیدروکسی‌اوره ممکن است تاثیری اندک یا عدم تاثیر روی سطح آهن در کبد داشته باشد.

ما اصلا مطمئن نیستیم که تبدیل درمان از ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت با شلاسیون آهن به هیدروکسی‌اوره با فلبوتومی، باعث افزایش خطر سکته مغزی یا مرگ‌و‌میر در کودکان و نوجوانانی می‌شود که قبلا سابقه سکته مغزی داشته و پیش از این به‌طور منظم ترانسفیوژن دریافت کرده بودند یا خیر. انتقال از ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت به هیدروکسی‌اوره ممکن است برخی از حوادث جانبی جدی مرتبط با بیماری سلول داسی‌شکل را، مانند بحران‌های دردناک، افزایش دهد.

کیفیت شواهد

در کودکانی با خطر بالاتر سکته مغزی که پیش از این ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت دریافت نکرده‌اند، شواهدی با کیفیت متوسط وجود دارد که نشان می‌دهند ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت گلبول‌های قرمز خون خطر سکته مغزی را کاهش می‌دهند. به دلیل وجود کارآزمایی‌هایی که در معرض خطر بالای سوگیری بودند و تعداد اندک کارآزمایی‌ها و کم بودن تعداد شرکت‌کنندگان وارد شده در کارآزمایی‌ها، کیفیت شواهد برای بقیه پیامدها از پائین تا بسیار پائین متغیر بود.


Noemi BA Roy، Patricia M Fortin، Katherine R Bull، Carolyn Doree، Marialena Trivella، Sally Hopewell، Lise J Estcourt،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه

بیماری سلول داسی‏‌شکل (sickle cell disease; SCD) یکی از شایع‌ترین اختلالات مونوژنیک (monogenic) شدید در جهان است که به علت ارث بردن دو ژن‌ هموگلوبین غیر‐طبیعی (بتا‐گلوبین؛ beta‐globin) رخ می‌دهد. SCD می‌تواند موجب درد شدید، آسیب قابل توجه به اعضای انتهایی، عوارض ریوی، و مرگ‌ومیر زودرس شود. بیماری کلیه در افراد مبتلا به SCD یک عارضه مکرر و بالقوه شدید است.

بیماری‌های مزمن کلیه به صورت ناهنجاری‌های ساختاری یا عملکردی کلیه تعریف شده، که بیش از سه ماه طول کشیده است. نفروپاتی (nephropathy) سلول داسی‌شکل به طیفی از عوارض کلیوی در SCD اشاره دارد.

آسیب گلومرولی (glomerular damage) علت میکروآلبومینوری (microalbuminuria) است و می‌تواند در سنین پائین در کودکان مبتلا به SCD پیشرفت کند و شیوع آن در بزرگسالی افزایش یابد. در افراد مبتلا به نفروپاتی سلول داسی‌شکل، پیامدها به علت پیشرفت به سوی پروتئینوری (proteinuria) و نارسایی مزمن کلیوی، ضعیف هستند. تا ۱۲% از افراد مبتلا به نفروپاتی سلول داسی‌شکل، مبتلا به بیماری مرحله نهایی کلیوی (end‐stage renal disease) می‌شوند.

اهداف
ارزیابی اثربخشی هرگونه مداخله‌ای‌ در پیشگیری یا کاهش عوارض کلیوی یا بیماری‌های مزمن کلیه در افراد مبتلا به SCD (از جمله ترانسفیوژن‌های سلول قرمز خون، هیدروکسی‌اوره (hydroxyurea) و مهار کننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (angiotensin‐converting enzyme inhibitor; ACEI)، به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر.
روش های جستجو
برای شناسایی کارآزمایی‌های مرتبط کتابخانه کاکرین (Cochrane Library)؛ MEDLINE (از ۱۹۴۶)؛ Embase (از ۱۹۷۴)؛ Transfusion Evidence Library (از ۱۹۸۰) و بانک‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌های در حال انجام را جست‌وجو کردیم؛ همه جست‌وجوها تا ۰۵ اپریل ۲۰۱۶ به‌روز است. ما پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه فیبروز سیستیک و اختلالات ژنتیکی در کاکرین را جست‌وجو کردیم: ۱۳ اپریل ۲۰۱۷
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای که مداخلات را برای پیشگیری یا کاهش عوارض کلیوی یا بیماری‌های مزمن کلیه در افراد مبتلا به SCD مقایسه کرده بودند. هیچ محدودیتی در پیامدهای بررسی شده، زبان یا وضعیت انتشار وجود نداشت.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم واجد شرایط بودن کارآزمایی را ارزیابی، داده‌ها را استخراج کرده و خطر سوگیری (bias) را مورد ارزیابی قرار دادند.
نتایج اصلی

مطالعه ما شامل دو کارآزمایی با ۲۱۵ شرکت‌کننده بود. یک کارآزمایی در سال ۲۰۱۱ منتشر شد که شامل ۱۹۳ کودک ۹ تا ۱۸ ماهه بود و درمان هیدروکسی‌اوره را با دارونما (placebo) مقایسه کرد. کارآزمایی دوم در سال ۱۹۹۸ با ۲۲ بزرگسال با فشار خون طبیعی و میکروآلبومینوری منتشر شد و ACEI را با دارونما مقایسه کرد.

ما کیفیت شواهد را برای پیامدهای متفاوت، مطابق متدولوژی درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE)، از پائین تا بسیار پائین رتبه‌بندی کردیم. دلیل آن، کارآزمایی‌هایی بود که شامل: خطر بالا یا نامشخص سوگیری از جمله سوگیری ریزش نمونه (attrition) و تشخیص (detection)؛ غیر‐مستقیم بودن (شواهد موجود برای کودکان ۹ تا ۱۸ ماهه در یک کارآزمایی و در کارآزمایی دوم حجم نمونه کوچک و انتخاب شده از بزرگسالان بود)؛ و تخمین‌های اثرگذاری برای مزیت و آسیب قابل توجه از پیامد غیردقیق بود.

هیدروکسی‌اوره در برابر دارونما

ما نسبت به کاهش پیشروی یا پیشگیری از بیماری‌های کلیه (ارزیابی شده بر اساس تغییر در نرخ فیلتراسیون گلومرولی (glomerular filtration))، یا کاهش هیپرفیلتراسیون در کودکان ۹ تا ۱۸ ماهه توسط هیدروکسی‌اوره بسیار نامطمئن هستیم، تفاوت میانگین (MD): ۰,۵۸؛ (۹۵% فاصله اطمینان ((CI):۱۴.۶۰‐ تا ۱۵.۷۶ میلی‌لیتر/دقیقه در ۱.۷۳ m²)) (یک مطالعه؛ ۱۴۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

هیدروکسی‌اوره ممکن است در کودکان ۹ تا ۱۸ ماهه توانایی تغلیظ ادرار را بهبود دهد، MD: ۴۲,۲۳؛ (۹۵% CI؛ ۱۲.۱۴ تا ۷۲.۳۲ (mOsm/kg)) (یک مطالعه؛ ۱۷۸ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین).

هیدروکسی‌اوره ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در حوادث جانبی جدی مرتبط با SCD از جمله: بروز سندرم حاد قفسه سینه، خطر نسبی (RR): ۰,۳۹؛ (۹۹% CI؛ ۰.۱۳ تا ۱.۱۶)؛ بحران دردناک، RR: ۰.۶۸؛ (۹۹% CI؛ ۰.۴۵ تا ۱.۰۲)؛ و بستری شدن، RR: ۰.۸۳؛ (۹۹% CI؛ ۰.۶۸ تا ۱.۰۱) (یک مطالعه؛ ۱۹۳ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین) ایجاد کند.

هیچ موردی از مرگ‌ومیر در این کارآزمایی اتفاق نیفتاد. کیفیت زندگی گزارش نشد.

ACEI در برابر دارونما

ما از کاهش میزان پروتئینوری توسط ACEI در بزرگسالان مبتلا به SCD که فشار خون طبیعی و میکروآلبومینوری دارند، بسیار نامطمئن هستیم، MD: ‐۴۹,۰۰؛ (۹۵% CI؛ ۱۲۴.۱۰‐ تا ۲۶.۱۰ (میلی‌گرم در روز)) (یک مطالعه؛ ۲۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). در خصوص پیشگیری یا کاهش بیماری‌های کلیه با ACEI که با کلیرانس کراتینین (creatinine clearance) اندازه‌گیری شد، بسیار نامطمئن هستیم. نویسندگان بیان می‌کنند که کلیرانس کراتینین در هر دو گروه در شش ماه ثابت باقی ماند، اما هیچ اطلاعات مقایسه‌ای ارائه نشد (شواهد با کیفیت بسیار پائین).

مورتالیتی به هر علتی، حوادث جانبی جدی و کیفیت زندگی گزارش نشد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

در خصوص اینکه هیدروکسی‌اوره نرخ فیلتراسیون گلومرولی را بهبود می‌دهد یا هیپرفیلتراسیون را در کودکان ۹ تا ۱۸ ماهه کاهش می‌دهد، بسیار نامطمئن هستیم، اما ممکن است توانایی کودکان جوان را در تغلیظ ادرار ارتقاء دهد و تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در بروز سندروم حاد قفسه سینه، بحران‌های دردناک و بستری شدن‌ها ایجاد کند.

در مورد اینکه ACEI در بزرگسالان مبتلا به فشار خون طبیعی و میکروآلبومینوری، تاثیری در پیشگیری یا کاهش عوارض کلیوی داشته یا خیر، بسیار نامطمئن هستیم.

این مرور هیچ کارآزمایی را شناسایی نکرد که به دنبال ترانسفیوژن سلول‌های قرمز یا هر ترکیبی از مداخلات برای پیشگیری یا کاهش عوارض کلیوی باشد.

به دلیل کمبود شواهد، این مرور برای مدیریت کودکان بالای ۱۸ ماه یا بزرگسالان مبتلا به SCD با هرگونه ژنوتیپ شناخته شده، نمی‌تواند اظهار نظر کند.

ما کمبود مطالعات قوی و با طراحی خوب را شناسایی کرده‌ایم و هیچ کارآزمایی در حال انجامی که این سوال مهم را خطاب قرار دهد، نیافته‌ایم. کارآزمایی‌های هیدروکسی‌اوره، ACEI یا ترانسفیوژن سلول قرمز خون در کودکان بزرگ‌تر و بزرگسالان مورد نیاز است تا هرگونه تاثیری را بر پیشگیری یا کاهش عوارض کلیوی در افراد مبتلا به SCD مشخص کند.

خلاصه به زبان ساده

مداخلاتی برای پیشگیری یا کاهش عوارض کلیوی در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل

سوال مطالعه مروری

ما می‌خواستیم هرگونه مداخلات موثر و ایمنی را که عوارض کلیوی را در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‌شکل (sickle cell disease; SCD) کاهش دهد یا از آن پیشگیری کند، مشخص کنیم.

پیشینه

SCD یک اختلال ارثی خونی است که در آن سلول‌های قرمز خون، که اکسیژن را در بدن حمل می‌کنند، به‌طور غیر‐طبیعی توسعه می‌یابند. گلبول‌های قرمز عادی انعطاف‌پذیر و به شکل دیسک هستند، اما در SCD می‌توانند سفت و هلالی‌شکل شوند. سلول‌های داسی‌شکل شده نه‌تنها انعطاف‌پذیری کمتری از گلبول‌های قرمز سالم دارند، بلکه چسبندگی بیشتری نیز پیدا می‌کنند. این وضعیت می‌تواند منجر به انسداد رگ‌های خونی شود، که نتیجه آن آسیب به بافت و ارگان و وقوع اپیزودهایی از درد شدید است. سلول‌های غیر‐طبیعی خون شکننده‌تر هستند و تجزیه می‌شوند، که منجر به کاهش تعداد گلبول‌های قرمز خون شده و تحت عنوان کم‌خونی شناخته می‌شود.

عوارض کلیوی ممکن است در سنین پائین در کودکان مبتلا به SCD آغاز شود و در بزرگسالان مبتلا به این بیماری شایع‌تر است. عوارض کلیوی که منجر به دفع کلیوی پروتئین و بیماری‌های مزمن کلیه می‌شوند، می‌توانند با تاثیرات جدی بر سلامت (مانند نیاز به دیالیز یا پیوند کلیه) تشدید شوند. شناسایی درمان‌هایی که می‌توانند کاهش عملکرد کلیه را در افراد مبتلا به SCD کند یا از آن پیشگیری کنند، در بهبود پیامدهای سلامت حیاتی خواهد بود.

تاریخ جست‌و‌جو

شواهد تا تاریخ زیر به‌روز است: ۱۳ اپریل ۲۰۱۷

ویژگی‌های مطالعه

ما دو کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده را با مجموع ۲۱۵ شرکت‌کننده ثبت‌نام شده، شناسایی کردیم. یک کارآزمایی که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، روی ۱۹۳ نوزاد ۹ تا ۱۸ ماهه انجام شده و داروی هیدروکسی‌اوره (hydroxyurea) را با دارونما (placebo) مقایسه کرد. کارآزمایی دوم، که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد، روی ۲۲ بزرگسال مبتلا به فشار خون نرمال و میکروآلبومینوری (microalbuminuria) (افزایش پروتئین در ادرار) انجام شده بود که داروی کاپتوپریل (captopril) (داروی مصرفی برای درمان فشار خون بالا) را با دارونما مقایسه کرد.

در هر دو کارآزمایی، بودجه دولتی دریافت شد.

نتایج کلیدی

در نوزادان ۹ تا ۱۸ ماهه، هیدروکسی‌اوره ممکن است توانایی تولید ادرار طبیعی را افزایش دهد، اما در خصوص هرگونه تاثیر بر نرخ فیلتراسیون گلومرولی (glomerular filtration) (شبکه فیلترهای کلیه که مواد زائد را از خون فیلتر می‌کنند) بسیار نامطمئن هستیم. هیدروکسی‌اوره ممکن است در میزان بروز عوارض جدی مرتبط با SCD (از جمله سندرم حاد قفسه سینه، بحران‌های دردناک و بستری شدن) تفاوتی اندک یا عدم تفاوت ایجاد کند.

در خصوص کاهش پیشرفت آسیب کلیه با تجویز داروی کاپتوپریل برای بزرگسالان مبتلا به SCD که فشار خون طبیعی و علائم اولیه آسیب کلیه (میکروآلبومینوری) دارند، بسیار نامطمئن هستیم.

کیفیت زندگی در هیچ‌ کارآزمایی گزارش نشد.

کیفیت شواهد

کیفیت شواهد برای همه پیامدها به دلیل اینکه کارآزمایی‌ها در معرض خطر بالای سوگیری (bias) بودند و به دلیل کم بودن تعداد کارآزمایی‌ها و شرکت‏‌کنندگان وارد شده در کارآزمایی‌ها، از پائین تا بسیار پائین رتبه‌بندی شدند.


Lise J Estcourt، Patricia M Fortin، Sally Hopewell، Marialena Trivella، Carolyn Doree، Miguel R Abboud،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
بیماری سلول داسی‌شکل (sickle cell disease) یکی از شایع‌ترین اختلالات تک‌ژنی شدید در جهان، در اثر به ارث رسیدن دو ژن هموگلوبین غیرطبیعی (بتا گلوبین)، است. بیماری سلول داسی‌شکل می‌تواند موجب درد شدید، آسیب قابل‌توجه به اعضای انتهایی، عوارض ریوی و مرگ زودرس شود. انفارکت‌های خاموش مغزی، شایع‌ترین عارضه نورولوژیکی در کودکان و احتمالا بزرگسالان مبتلا به SCD به حساب می‌آیند. انفارکت‌های خاموش مغزی همچنین عملکرد تحصیلی را تحت تاثیر قرار داده و منجر به افزایش نقایص شناختی شده و ممکن است ضریب هوشی را کاهش دهند.
اهداف
ارزیابی اثربخشی مداخلات جهت کاهش یا پیشگیری از انفارکت‌های خاموش مغزی در افراد مبتلا به SCD.
روش های جستجو
ما کارآزمایی‌های مرتبط را در کتابخانه کاکرین، MEDLINE (از ۱۹۴۶)، Embase (از ۱۹۷۴)، کتابخانه شواهد ترانسفیوژن (از ۱۹۸۰)، و بانک‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌های در حال انجام جست‌وجو کردیم؛ همه جست‌وجوها تا ۱۴ نوامبر ۲۰۱۹ به‌روز هستند. ما پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه فیبروز کیستیک و اختلالات ژنتیکی در کاکرین (Cochrane Cystic Fibrosis and Genetic Disorders Group) را جست‌وجو کردیم. ۷ اکتبر ۲۰۱۹.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده که به مقایسه مداخلات برای پیشگیری از انفارکت‌های خاموش مغزی در افراد مبتلا به SCD پرداختند. هیچ محدودیتی در مورد پیامدهای بررسی شده، زبان یا وضعیت انتشار اعمال نشد.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
ما از روش‌های استاندارد روش‌شناسی کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی

ما پنج کارآزمایی (۶۶۰ کودک یا نوجوان) را پیدا کردیم که بین ۱۹۹۸ و ۲۰۱۶ منتشر شدند. یکی از ۵ کارآزمایی خیلی زود پایان پذیرفت. اکثریت شرکت‏‌کنندگان شکل هموگلوبین (Hb) SS را از SCD را داشتند. یک کارآزمایی بر پیشگیری از انفارکت‌های خاموش مغزی یا استروک متمرکز بود؛ سه کارآزمایی به پیشگیری اولیه از سکته مغزی و یک کارآزمایی به پیشگیری ثانویه از سکته مغزی پرداختند.

سه کارآزمایی استفاده از ترانسفیوژن‌های بلندمدت گلبول‌های قرمز خون را با مراقبت‌های استاندارد مقایسه کردند. دو کارآزمایی از ۳ مورد شامل کودکان بدون ترانسفیوژن‌های بلندمدت قبلی بودند: یکی در کودکان با سرعت‌های طبیعی داپلر ترانس‌کرانیال (TCD)؛ و یکی در کودکان با سرعت غیرطبیعی TCD. کارآزمایی سوم شامل کودکان و نوجوانان با ترانسفیوژن طولانی‌مدت بود.

دو کارآزمایی به مقایسه داروی هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی با ترانسفیوژن‌های بلندمدت و درمان شلات کننده آهن پرداختند: یکی در پیشگیری اولیه (کودکان)، و یکی در پیشگیری ثانویه (کودکان و نوجوانان).

کیفیت شواهد در حد متوسط تا بسیار پائین در سراسر پیامدهای مختلف، با توجه به روش درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) بودند. دلیل آن، خطر بالای سوگیری (bias) در کارآزمایی‌ها بود، چرا که آنها کورسازی نشدند؛ شواهد غیرمستقیم (شواهد فقط برای کودکان با HbSS موجود بود) بوده، و برآوردهای پیامد مبهم و غیردقیق بودند.

ترانسفیوژن‌های بلندمدت گلبول‌های قرمز خون در مقابل مراقبت‌های استاندارد

کودکان بدون ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت قبلی و خطر بالای ابتلا به استروک (TCD با سرعت غیرطبیعی یا سابقه قبلی انفارکت‌های خاموش مغزی)

ترانسفیوژن‌های بلندمدت گلبول‌های قرمز خون ممکن است بروز انفارکت‌های خاموش مغزی را در کودکان با سرعت غیرطبیعی TCD کاهش دهند، خطر نسبی (RR): ۰,۱۱ (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۰۲ تا ۰.۶۸) (یک کارآزمایی، ۱۲۴ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت پایین)؛ اما منجر به تفاوت اندک یا هیچ تفاوتی در بروز انفارکت‌های خاموش مغزی در کودکانی با انفارکت‌های خاموش مغزی قبلی در تصویربرداری رزونانس مغناطیسی و TCDهای طبیعی یا مشروط می‌شوند، RR: ۰.۷۰؛ (۹۵% CI؛ ۰.۲۳ تا ۲.۱۳) (یک کارآزمایی، ۱۹۶ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت پایین).

هیچ موردی از مرگ‌ومیر در هر دو کارآزمایی گزارش نشد.

ترانسفیوژن‌های بلندمدت گلبول‌های قرمز خون ممکن است بروز موارد زیر را کاهش دهند: سندرم قفسه سینه حاد، RR: ۰,۲۴؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۲ تا ۰.۴۹) (۲ کارآزمایی، ۳۲۶ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت پایین)، و بحران دردناک، RR: ۰.۶۳؛ (۹۵% CI؛ ۰.۴۲ تا ۰.۹۵) (۲ کارآزمایی، ۳۲۶ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت پایین)؛ و احتمالا منجر به کاهش بروز سکته مغزی بالینی می‌شود، RR: ۰.۱۲؛ (۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۰.۴۹) (دو کارآزمایی، ۳۲۶ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت متوسط).

ترانسفیوژن‌های بلندمدت گلبول‌های قرمز خون ممکن است کیفیت زندگی را در کودکان با انفارکت‌های خاموش مغزی قبلی بهبود دهند (برآورد تفاوت: ۰,۵۴‐؛ ۹۵% فاصله اطمینان: ۰.۹۲‐ تا ۰.۱۷‐؛ یک کارآزمایی؛ ۱۶۶ شرکت‌کننده)، اما ممکن است هیچ تاثیری بر عملکرد شناختی نداشته باشند (حداقل مربعات به معنی: ۱.۷؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱‐ تا ۴.۴ (۱ کارآزمایی؛ ۱۶۶ شرکت‏‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین).

ترانسفیوژن‌های ادامه‌دار در مقابل ترانسفیوژن‌های متوقف شده: کودکان و نوجوانان با سرعت طبیعی TCD (۷۹ شرکت‌کننده؛ یک کارآزمایی)

ادامه ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز خون ممکن است بروز انفارکت‌های خاموش مغزی را کاهش دهند؛ RR: ۰,۲۹؛۹۵% CI؛ ۰.۰۹ تا ۰.۹۷ (شواهد با کیفیت پایین).

برای ما بسیار نامشخص است که ادامه ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز خون هرگونه اثری بر مورتالیتی به هر علتی، نسبت شانس (OR) Peto؛ ۸,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۶ تا ۴۰۲.۱۲؛ یا سکته مغزی بالینی، RR: ۰.۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۴.۳۵ (شواهد با کیفیت بسیار پائین) دارند یا خیر.

کارآزمایی موارد زیر را گزارش نکرد: اعداد مقایسه‌ای برای رویدادهای جانبی مرتبط با SCD؛ کیفیت زندگی؛ یا عملکرد شناختی.

هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی در مقابل ترانسفیوژن‌ها و شلات کننده آهن

پیشگیری اولیه، کودکان (۱۲۱ شرکت‌کننده؛ یک کارآزمایی)

برای ما بسیار نامشخص است که تبدیل درمان به هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی تاثیری بر موارد زیر دارد یا خیر: انفارکت‌های خاموش مغزی (هیچ انفارکتی)؛ مورتالیتی به هر علتی (هیچ مرگ‌ومیری)؛ خطر استروک (هیچ استروکی)؛ یا عوارض مرتبط با SCD؛ RR: ۱,۵۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۸ تا ۴.۰۲ (شواهد با کیفیت بسیار پائین).

پیشگیری ثانویه، کودکان و نوجوانان با سابقه سکته مغزی (۱۳۳ شرکت‌کننده؛ یک کارآزمایی)

برای ما بسیار نامشخص است که تبدیل درمان به هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی تاثیری بر موارد زیر دارد یا خیر: انفارکت‌های خاموش مغزی، Peto OR: ۷,۲۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۳۶۶.۹۱؛ مورتالیتی به هر علتی، Peto OR: ۱.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۱۶.۴۱؛ یا استروک بالینی، RR: ۱۴.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۶ تا ۲۵۳.۶۶ (شواهد با کیفیت بسیار پائین).

تبدیل درمان به هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی ممکن است خطر ابتلا را به عوارض مرتبط با SCD افزایش دهد، RR: ۳,۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۴۲ تا ۶.۷۵ (شواهد با کیفیت پائین).

هیچ کارآزمایی‌ای کیفیت زندگی یا عملکرد شناختی را گزارش نکرد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

ما هیچ کارآزمایی‌ای را برای پیشگیری از انفارکت‌های خاموش مغزی در بزرگسالان، یا در کودکانی که SCD HbSS ندارند، شناسایی نکردیم.

ترانسفیوژن‌های بلندمدت گلبول‌های قرمز خون ممکن است بروز انفارکت‌های خاموش مغزی را در کودکان با سرعت غیرطبیعی TCD کاهش دهند، اما احتمالا تاثیری اندک یا هیچ تاثیری بر کودکان با سرعت طبیعی TCD ندارند. در کودکانی که در معرض خطر بالاتری از سکته مغزی هستند و ترانسفیوژن‌های بلندمدت قبلی نداشته‌اند، ترانسفیوژن‌های بلندمدت گلبول‌های قرمز خون احتمالا خطر سکته مغزی و سایر عوارض مرتبط با SCD (سندرم حاد قفسه سینه و بحران‌های دردناک) را کاهش می‌دهند.

در کودکان و نوجوانانی که در معرض خطر بالای سکته مغزی قرار داشته و سرعت TCD آنها طبیعی شده، ادامه ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز خون ممکن است خطر ابتلا را به انفارکت‌های خاموش مغزی کاهش دهد. هیچ آستانه‌ای برای طول مدت درمان به منظور متوقف کردن ترانسفیوژن‌ها تعیین نشده است.

تبدیل درمان به هیدروکسی‌اوره با فلبوتومی ممکن است خطر ابتلا به انفارکت‌های خاموش مغزی و عوارض جانبی جدی مرتبط با SCD را در پیشگیری ثانویه از سکته مغزی افزایش دهد.

تمام شواهد دیگر در این مرور کیفیت بسیار پایینی دارند.

خلاصه به زبان ساده

مداخلات برای پیشگیری از وقوع استروک‌های خاموش در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل

سوال مطالعه مروری

ما می‌خواستیم تعیین کنیم که مداخلات ایمن و موثری برای پیشگیری از استروک‌های خاموش (که انفارکت‌های خاموش مغزی نیز شناخته می‌شوند) در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل (SCD) وجود دارد یا خیر.

پیشینه

SCD یک اختلال خونی ارثی جدی است که در آن گلبول‌های قرمز خون، که اکسیژن را در سراسر بدن حمل می‌کنند، به فرم غیرطبیعی در می‌آیند. گلبول‌های قرمز خون طبیعی، انعطاف‌پذیر و دیسکی‌شکل هستند، اما در بیماری سلول داسی‏‌شکل می‌توانند سفت و سخت و هلالی‌شکل شوند. سلول‌های داسی‌شکل شده نه تنها انعطاف‌پذیری کمتری از گلبول‌های قرمز سالم خون سالم دارند، بیمارتر هم هستند. این مساله می‌تواند منجر به انسداد رگ‌های خونی، و در نتیجه آسیب بافت و اندام و اپیزودهای درد شدید شود. سلول‌های غیرطبیعی خون شکننده‌تر بوده و از هم جدا می‌شوند، که منجر به کمتر شدن سلول‌های قرمز خون یا همان کم‌خونی می‌شوند. گلبول‌های قرمز داسی‌شکل شده می‌توانند جریان خون را در عروق مغزی مسدود کنند که منجر به استروک خاموش می‌شود.

استروک‌های خاموش شایع هستند، تا ۳۹% از افراد مبتلا به SCD تا سن ۱۸ سالگی با این وضعیت روبه‌رو می‌شوند. از دو آزمون برای شناسایی کودکان در معرض خطر بالاتر ابتلا به نخستین استروک استفاده شده است. اولتراسونوگرافی داپلر ترانس‌کرانیال (TCD) سرعت خون در جریان را از طریق شریان‌ها در مغز اندازه‌گیری می‌کند. کودکان با جریان خون بالا، با افزایش خطر ابتلا به سکته مغزی روبه‌رو هستند. در حالی که تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) تصاویری را از مغز می‌گیرد تا ببیند مناطق کوچکی از آسیب به نام سکته مغزی یا استروک خاموش وجود دارد یا خیر. کودکان مبتلا به استروک‌های خاموش با افزایش خطر ابتلا به سکته مغزی بالینی مواجه هستند.

درمان‌هایی که برای پیشگیری از استروک‌های خاموش در نظر گرفته شده‌اند شامل ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز خون در درازمدت، داروی هیدروکسی‌اوره (hydroxyurea) و پیوند سلول‌های بنیادی است.

تاریخ جست‌وجو

شواهد تا این تاریخ به‌روز هستند: ۱۴ نوامبر ۲۰۱۹.

ویژگی‌های مطالعه

ما پنج کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده را پیدا کردیم که در مجموع ۶۶۰ شرکت‌کننده را وارد کردند. سه کارآزمایی به مقایسه ترانسفیوژن‌های خون با عدم ترانسفیوژن خون و دو کارآزمایی به مقایسه ترانسفیوژن خون با هیدروکسی‌اوره پرداختند. کارآزمایی‌ها بین ۱۹۹۸ و ۲۰۱۶ منتشر و کودکان و گاهی نوجوانان را وارد کردند؛ اکثریت آنها یک فرم از SCD (HbSS) را داشتند. هیچ کارآزمایی‌ای شامل پیوند سلول‌های بنیادی نبود.

تمام کارآزمایی‌ها بودجه دولتی دریافت کردند.

نتایج کلیدی

در کودکان با سرعت غیرطبیعی TCD، ترانسفیوژن گلبول‌های قرمز خون ممکن است خطر استروک‌های خاموش را کاهش دهد، اما تاثیر اندک یا هیچ تاثیری در کودکان با سرعت طبیعی TCD دارد.

در کودکان در معرض خطر بالاتر سکته مغزی (سرعت غیرطبیعی TCD یا سکته مغزی قبلی خاموش)، تزریق گلبول‌های قرمز خون احتمالا خطر ابتلا به سکته مغزی بالینی را کاهش می‌دهد؛ ممکن است خطر ابتلا به سندرم حاد قفسه سینه و بحران دردناک را کاهش دهد؛ اما ما بسیار نامشخص است که هرگونه تاثیری بر خطر مرگ دارند یا خیر.

در کودکان با سرعت طبیعی TCD و سکته مغزی قبلی خاموش، انتقال گلبول‌های قرمز خون ممکن است کیفیت زندگی را بهبود بخشد، اما تفاوت اندک یا هیچ تفاوتی روی IQ خواهد گذاشت.

در کودکان و نوجوانانی که حداقل ۱۲ ماه از ترانسفیوژن‌های منظم گلبول‌های قرمز خون آنها برای پیشگیری از سکته مغزی گذشته، ادامه ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز خون ممکن است خطر سکته مغزی خاموش را کاهش دهد، اما برای ما بسیار نامشخص است که آنها هرگونه تاثیری بر خطر مرگ یا سکته مغزی بالینی دارند یا خیر.

برای کودکانی که روی درمان درازمدت ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز خون با شلات کننده آهن (درمان برای حذف آهن بیش از حد) قرار داشته و سکته مغزی نداشته‌اند، ما مطمئن نیستیم که تبدیل درمان به هیدروکسی‌اوره با فلبوتومی (خروج خون برای کاهش آهن بیش از حد) هرگونه تاثیری بر خطر سکته مغزی خاموش، سکته مغزی بالینی، مرگ، یا عوارض مرتبط با SCD دارد یا خیر.

برای کودکان و نوجوانانی که روی درمان درازمدت ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز خون با شلات کننده آهن قرار داشته و سکته مغزی بالینی داشته‌اند، ما مطمئن نیستیم که تبدیل درمان به هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی هرگونه تاثیری بر خطر سکته مغزی خاموش یا مرگ دارد یا خیر. تبدیل درمان به هیدروکسی‌اوره و فلبوتومی ممکن است خطر ابتلا به عوارض مرتبط با SCD را افزایش دهد.

کیفیت شواهد

در کودکان در معرض خطر بالاتر سکته مغزی که تا به حال ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت قبلی نداشته‌اند، شواهدی با کیفیت متوسط وجود دارد که ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت گلبول‌های قرمز خون، خطر سکته مغزی را کاهش می‌دهند. کیفیت شواهد در سطح پائین تا بسیار پائین برای بقیه پیامدها از جمله خطر انفارکت‌های خاموش مغزی رتبه‌بندی شدند، زیرا کارآزمایی‌ها در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار داشته و تعداد کمی کارآزمایی و تعداد کمی شرکت‌کننده در هر کارآزمایی حضور داشتند.


Patricia M Fortin، Sheila A Fisher، Karen V Madgwick، Marialena Trivella، Sally Hopewell، Carolyn Doree، Lise J Estcourt،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه
افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل (sickle cell disease; SCD) و افراد مبتلا به تالاسمی (thalassaemia) ‌(که وابسته با ترانسفیوژن (transfusion) یا وابسته بدون ترانسفیوژن هستند) که به‌طور منظم خون دریافت می‌کردند، در معرض خطر اضافه‌بار آهن قرار دارند. اضافه‌بار آهن می‌تواند منجر به سمیّت ناشی از آهن در اندام‌های آسیب‌پذیر مانند قلب، کبد و غدد درون‌ریز شود؛ که می‌توان با استفاده از عوامل آهن‌زدایی از آن پیشگیری یا آن را درمان کرد. تقاضای زیاد و عوارض جانبی ناخوشایند درمان ممکن است بر فعالیت‌های روزانه و رفاه تاثیر منفی داشته باشد، که ممکن است پایبندی بیمار را به درمان تحت تاثیر قرار دهد.
اهداف
شناسایی و ارزیابی اثربخشی مداخلات (مداخلات روان‌شناسی و روانی‌اجتماعی، آموزشی، درمانی، یا مداخلات چند‐جانبه) برای بهبود پایبندی به درمان آهن‌زدایی در افراد مبتلا به SCD یا تالاسمی.
روش های جستجو
ما CENTRAL (کتابخانه کاکرین)، MEDLINE؛ Embase؛ CINAHL؛ PsycINFO؛ Psychology and Behavioral Sciences Collection؛ Web of Science Science و نمایه‌نامه استنادی مجموعه مقالات کنفرانس‌های علمی و بانک‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌های در حال انجام (۰۱ فوریه ۲۰۱۷) را جست‌وجو کردیم. پایگاه ثبت کارآزمایی‌های مربوط به هموگلوبینوپاتی‌های گروه فیبروز سیستیک و اختلالات ژنتیکی در کاکرین را جست‌وجو کردیم (۱۲ دسامبر ۲۰۱۷).
معیارهای انتخاب

از بین کارآزمایی‌هایی که به مقایسه داروها یا تغییرات دارویی پرداختند، فقط کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) برای ورود واجد شرایط بودند.

مطالعاتی که شامل مداخلات روانشناسی و روانی‌اجتماعی، مداخلات آموزشی، یا مداخلات چند‐جانبه، غیر‐RCTها، مطالعات کنترل شده قبل و بعد و مطالعات سری زمانی منقطع با پایبندی به پیامد اولیه بودند نیز برای ورود واجد شرایط بودند.

گردآوری و تحلیل داده‌ها
سه نویسنده به‌طور مستقل از هم به ارزیابی واجد شرایط بودن کارآزمایی، خطر سوگیری (bias) و استخراج داده‌ها پرداختند. کیفیت شواهد با استفاده از درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی شد.
نتایج اصلی

۱۶ RCT (با ۱۵۲۵ شرکت‌کننده) منتشر شده را بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۷ وارد کردیم. اکثر شرکت‌کنندگان مبتلا به بتا‐تالاسمی ‌ماژور (β‐thalassaemia major) بودند؛ ۱۹۵ شرکت‌کننده مبتلا به SCD و ۸۸ شرکت‌کننده مبتلا به بتا‐تالاسمی میانی (β‐thalassaemia intermedia) بودند. میانگین سنی بین ۱۱ تا ۴۱ سال بود. یک کارآزمایی مربوط به مدیریت دارویی و ۱۵ RCT مربوط به مداخلات دارویی بودند. داروهای ارزیابی شده عبارت بود از دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ زﻳﺮ‐ﺟﻠﺪی (subcutaneous deferoxamine)، و دو عامل آهن‌زدایی خوراکی، دی‌فری‌پرون (deferiprone) و دفراسیروکس (deferasirox).

کیفیت شواهد را در تمام پیامدهای شناسایی شده در ‌این مرور پائین تا بسیار پائین رتبه‌بندی کردیم.

سه کارآزمایی کیفیت زندگی (QoL) را با ابزارهای اعتبارسنجی اندازه‌گیری کردند، اما هیچ داده قابل تجزیه‌و‌تحلیلی ارائه نکردند و هیچ تفاوتی را در QoL گزارش نکردند.

دی‌فری‌پرون در برابر دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ

ما مطمئن نیستیم که دی‌فری‌پرون پایبندی را به درمان آهن‌زدایی افزایش می‌دهد (چهار کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). به دلیل ناهمگونی قابل‌ توجه (سن شرکت‌کننده و رژیم‌های دارویی مختلف) نمی‌توان نتایج را ترکیب کرد. پایبندی به داروها بالا بود (دی‌فری‌پرون (۸۵% تا ۹۴,۹%)، دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ (۷۱.۶% تا ۹۳%)).

ما مطمئن نیستیم که دی‌فری‌پرون خطر آﮔﺮاﻧﻮﻟﻮﺳﯿﺘﻮز (agranulocytosis) را افزایش می‌دهد، خطر نسبی (RR): ۷,۸۸ (%۹۹ فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۸ تا ۳۵۲.۳۹)؛ یا اینکه دی‌فری‌پرون تاثیری بر مورتالیتی به هر علتی دارد یا خیر، RR: ۰.۴۴؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۲ تا ۱.۶۳) (یک کارآزمایی؛ ۸۸ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

دفراسیروکس در برابر دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ

ما مطمئن نیستیم که دفراسیروکس پایبندی را به درمان آهن‌زدایی افزایش می‌دهد، تفاوت میانگین (MD): ۱,۴۰‐؛ (۹۵% CI؛ ۳.۶۶‐ تا ۰.۸۶) (یک کارآزمایی؛ ۱۹۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). پایبندی به دارو بالا بود (دفراسیروکس (۹۹%)؛ دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ (۱۰۰%)). ما مطمئن نیستیم که دفراسیروکس خطر حوادث جانبی جدی مرتبط با تالاسمی (SAEs)؛ RR: ۰.۹۵؛ (۹۵% CI؛ ۰.۴۱ تا ۲.۱۷)؛ یا مورتالیتی به هر علتی RR: ۰.۹۶؛ (۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۱۵.۰۶) (دو کارآزمایی؛ ۲۴۰ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) را کاهش می‌دهد.

ما مطمئن نیستیم که دفراسیروکس خطر بحران درد مرتبط با SCD؛ RR: ۱,۰۵؛ (۹۵% CI؛ ۰.۶۸ تا ۱.۶۲) یا SAEهای مرتبط با SCD؛ RR: ۱.۰۸؛ (۹۵% CI؛ ۰.۷۷ تا ۱.۵۱) را کاهش می‌دهد (یک کارآزمایی؛ ۱۹۵ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

قرص روکش‌دار دفراسیروکس (deferasirox film‐coated tablet; FCT) در برابر قرص باز شونده دفراسیروکس (deferasirox dispersible tablet; DT)

دفراسیروکس FCT ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در پایبندی به درمان ایجاد کند RR: ۱,۱۰؛ (۹۵% CI؛ ۰.۹۹ تا ۱.۲۲) (یک کارآزمایی؛ ۱۷۳ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین). پایبندی به دارو بالا بود (FCT معادل (۹۲.۹%)؛ DT معادل (۸۵.۳%)).

ما مطمئن نیستیم که دفراسیروکس FCT بروز SAE‌ها؛ RR: ۱,۲۲؛ (۹۵% CI؛ ۰.۶۲ تا ۲.۳۷)، یا مورتالیتی به هر علتی را افزایش می‌دهد RR: ۲.۹۷؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۲ تا ۷۱.۸۱) (یک کارآزمایی؛ ۱۷۳ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

ترکیب دی‌فری‌پرون و دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ در برابر دی‌فری‌پرون به تنهایی

ما مطمئن نیستیم که اگر دی‌فری‌پرون و دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ ترکیب شوند، پایبندی را به درمان آهن‌زدایی افزایش می‌یابد (شواهد با کیفیت بسیار پائین). پایبندی به دارو بالا بود (دی‌فری‌پرون: ۹۲,۷% (از ۳۷% تا ۱۰۰%) تا ۹۳.۶% (از ۵۶% تا ۱۰۰%)؛ (دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ ۷۰.۶% (از ۲۵% تا ۱۰۰%).

درمان ترکیبی ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در خطر SAE‌ها ایجاد کند RR: ۰,۱۵؛ (۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۲.۸۱) (یک کارآزمایی؛ ۲۱۳ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین).

ما مطمئن نیستیم که درمان ترکیبی، مورتالیتی به هر علتی را کاهش می‌دهد یا خیر RR: ۰,۷۷؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۸ تا ۳.۳۵) (دو کارآزمایی؛ ۲۳۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

ترکیب دی‌فری‌پرون و دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ در برابر دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ به تنهایی

ترکیب دی‌فری‌پرون و دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ ممکن است تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر پایبندی به درمان آهن‌زدایی داشته باشد (چهار کارآزمایی؛ ۲۱۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین). پایبندی به داروها بالا بود (دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ: ۹۱,۴% تا ۹۶.۱%؛ دی‌فری‌پرون: ۸۲.۴%).

ترکیب دی‌فری‌پرون و دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ، ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت از نظر SAE‌ها یا مورتالیتی داشته باشند (شواهد با کیفیت پائین). هیچ موردی از SAE در سه کارآزمایی رخ نداد و در یک کارآزمایی گزارش نشد. مرگ‌و‌میر در دو کارآزمایی رخ نداد و در دو کارآزمایی گزارش نشد.

ترکیب دی‌فری‌پرون و دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ در برابر ترکیب دی‌فری‌پرون و دفراسیروکس

ترکیب دی‌فری‌پرون و دفراسیروکس ممکن است پایبندی را به درمان آهن‌زدایی بهبود ببخشد RR: ۰,۸۴؛ (۹۵% CI؛ ۰.۷۲ تا ۰.۹۹) (یک کارآزمایی؛ ۹۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین). پایبندی به داروها بالا بود (دی‌فری‌پرون و دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ: %۸۰؛ دی‌فری‌پرون و دفراسیروکس: %۹۵).

ما مطمئن نیستیم که دی‌فری‌پرون و دفراسیروکس میزان بروز SAE‌ها را کاهش می‌دهد RR: ۱,۰۰؛ (۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۱۵.۵۳) (یک کارآزمایی؛ ۹۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

مرگ‌و‌میر در کارآزمایی وجود نداشت (شواهد با کیفیت پائین).

مدیریت دارویی در برابر مراقبت استاندارد

ما مطمئن نیستیم که مدیریت دارویی، QoL مرتبط با سلامت را بهبود می‌بخشد یا خیر (یک کارآزمایی؛ ۴۸ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). پایبندی فقط در یک بازوی کارآزمایی اندازه‌گیری شد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

مقایسه داروهای وارد شده در این مرور، نرخ پایبندی بالاتر از میانگین داشتند که به علت تفاوت در مصرف دارو یا عوارض جانبی محاسبه نشدند.

شرکت‌کنندگان ممکن است بر اساس پایبندی بالاتر به داروهای کارآزمایی در ابتدای آن وارد شده باشند. هم‌چنین، درون شرایط کارآزمایی بالینی، توجه و مشارکت پزشکان افزایش یافت، در نتیجه نرخ بالای پایبندی ممکن است یک آرتیفکت حاصل از مشارکت در کارآزمایی باشد.

انجام کارآزمایی‌های عملی در محیط جامعه و کلینیک در دنیای واقعی، مورد نیاز است تا بتوان استراتژی‌های پایبندی تایید شده یا تایید نشده را که ممکن است پایبندی را به درمان آهن‌زدایی افزایش دهد، بررسی کرد.

با توجه به فقدان شواهد ‌این مرور نمی‌تواند استراتژی‌های مداخله را برای گروه‌های سنی مختلف توضیح دهد.

خلاصه به زبان ساده

استراتژی‌های مربوط به افزایش پایبندی به درمان آهن‌زدایی در افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل یا تالاسمی

سوال مطالعه مروری

ما به دنبال تعیین این موضوع بودیم که مداخلاتی (دارویی، روان‌شناسی یا آموزشی) وجود دارد که به افراد برای پایبندی به درمان آهن‌زدایی (iron chelation therapy) کمک کند یا خیر.

پیشینه

افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‏‌شکل (sickle cell disease) یا تالاسمی (thalassaemia) ‌که به‌طور منظم ترانسفیوژن خون (transfusion) دریافت می‌کنند، در معرض اضافه‌بار آهن قرار می‌گیرند که می‌تواند باعث سمیّت در اندام‌ها و مرگ‌ومیر شود. درمان آهن‌زدایی برای پیشگیری یا درمان اضافه‌بار آهن مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما می‌تواند یک رژیم چالش‌برانگیز بوده، و عوارض جانبی ناخواسته داشته باشد. سه نوع درمان آهن‌زدایی وجود دارد که برای درمان اضافه‌بار آهن استفاده می‌شود: دﻓﺮوﻛﺴﺎﻣﻴﻦ (deferoxamine) ارائه شده به‌صورت زیر‐پوستی (از طریق تزریق یک دارو به لایه بافتی بین پوست و عضله)؛ و دو عامل که به‌صورت خوراکی ارائه می‌شوند، دی‌فری‌پرون (deferiprone) و دفراسیروکس (deferasirox).

تاریخ جست‌وجو

شواهد تا ۱۲ دسامبر ۲۰۱۷ به‌روز است.

ویژگی‌های مطالعه

ما منابع علمی مربوط به مطالعات تصادفی‌سازی شده و غیر‐تصادفی‌سازی شده را جست‌وجو کردیم، و ۱۶ کارآزمایی تصادفی‌سازی شده را با ۱۵۲۵ شرکت‌کننده یافتیم که بین سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۷ منتشر شدند. اکثر افراد مبتلا به بتا‐تالاسمی‌ ماژور بودند؛ یک کارآزمایی افراد مبتلا به SCD و یک کارآزمایی افراد مبتلا به تالاسمی‌ را با فرم ملایم‌تر (تالاسمی اینترمدیا) وارد کردند. میانگین سنی بین ۱۱ تا ۴۱ سال بود. یک کارآزمایی را در ارتباط با مدیریت دارویی و ۱۵ کارآزمایی را برای مقایسه درمان‌های دارویی مختلف وارد کردیم.

نتایج کلیدی

کارآزمایی‌ها، مقایسه عوامل فردی را با یکدیگر یا ترکیبی از داروها را در مقایسه با یک دارو به‌تنهایی یا در مقایسه با ترکیب داروهای دیگر وارد کردند.

در رابطه با اینکه عوامل تکی دارویی یا عوامل ترکیبی تفاوتی در نرخ پایبندی، حوادث جانبی جدی یا مرگ‌ومیر ایجاد می‌کنند، نامطمئن بودیم. کیفیت زندگی، که با استفاده از پرسشنامه معتبر اندازه‌گیری شد، فقط در دو کارآزمایی گزارش شد؛ اما برای تعیین هر گونه تفاوت بین درمان‌ها، داده کافی گزارش نشد.

شواهدی در مورد استراتژی‌های مداخله برای گروه‌های سنی مختلف وجود نداشت.

ما دریافتیم که در همه کارآزمایی‌ها، نرخ پایبندی نسبت به تمام داروها و ترکیب داروها به‌طور غیر‐عادی بالا بود. ‌این ممکن است به ‌این دلیل باشد که شرکت‌کنندگان ممکن است بر اساس توانایی خود در پایبندی به رژیم‌های دارویی وارد شده باشند. هم‌چنین، در صورتی که سطح بالاتری از مشارکت پزشکان در مراقبت از بیماران وجود داشته باشد، ممکن است پایبندی در شرکت‌کنندگان کارآزمایی افزایش یابد.

ما نتیجه گرفتیم که انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی‌ و غیر‐تصادفی‌سازی شده که در محیط جامعه و در کلینیک‌ها در دنیای واقعی، اجرا می‌شوند، برای بررسی انواع مختلفی از استراتژی‌های اثبات شده و اثبات نشده که ممکن است برای افزایش پایبندی به درمان آهن‌زدایی مفید باشند، مورد نیاز هستند.

کیفیت شواهد

کیفیت شواهد را در تمام پیامدهای این مرور پائین تا بسیار پائین رتبه‌بندی کردیم. ‌این به دلیل این است که کارآزمایی‌ها در معرض خطر جدی یا بسیار جدی سوگیری قرار دارند؛ تخمین پیامد غیر‐دقیق است (فواصل اطمینان گسترده)؛ و به‌طور گسترده قابل اجرا نیست (در برخی از کارآزمایی‌ها فقط در بین کودکان با یک سن خاص و معیارهای ورود خاص انجام شد).


Patricia M Fortin، Sally Hopewell، Lise J Estcourt،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه
در کل دنیا، بیماری سلول داسی‌شکل (sickle cell disease; SCD) یکی از شایع‌ترین اختلالات شدید مونوژنیک است که ناشی از به ارث بردن دو ژن هموگلوبین غیر‐طبیعی (بتا گلوبین) است. SCD می‌تواند منجر به درد شدید، آسیب قابل توجه اندام‌های انتهایی، عوارض ریوی و مرگ‌ومیر زودرس شود. از ترانسفیوژن گلبول‌های قرمز خون (red blood cell; RBC) برای درمان عوارض SCD از جمله سندرم حاد قفسه سینه (acute chest syndrome; ACS) (که اغلب شامل یک اپیزود ترانسفیوژن واحد است) استفاده می‌شود، یا می‌تواند بخشی از یک برنامه منظم ترانسفیوژن طولانی‌مدت برای پیشگیری از عوارض SCD باشد.
اهداف
خلاصه‌سازی شواهد حاصل از مرورهای کاکرین در رابطه با اثربخشی و ایمنی ترانسفیوژن‌های RBC در برابر عدم استفاده از ترانسفیوژن، یا ترانسفیوژن محدود (برای افزایش هموگلوبین کلی) در برابر ترانسفیوژن آزاد (برای کاهش سطح هموگلوبین S به کمتر از یک درصد مشخص شده)، برای درمان یا پیشگیری از عوارض تجربه شده توسط افراد مبتلا به SCD.
روش های جستجو
مرورهای کاکرین را از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی یا شبه‌‐تصادفی‌سازی و کنترل شده منتشر شده در بانک اطلاعاتی مرورهای سیستماتیک کاکرین وارد کردیم، که به عوارض مختلف SCD پرداخته و ترانسفیوژن RBC را به عنوان مداخله یا مقایسه کننده در نظر گرفتند. کیفیت روش‌شناسی مرورهای وارد شده را براساس ارزیابی کیفیت AMSTAR ارزیابی کردیم.
معیارهای انتخاب
گردآوری و تحلیل داده‌ها
نتایج اصلی

۱۵ مرور کاکرین را وارد کردیم، ۱۰ مورد از آنها شامل مطالعات مربوط به مداخله ترانسفیوژن RBC نبودند (پنج مورد RCTهایی را با مداخلات دیگر گزارش کردند؛ و پنج مورد شامل هیچ مطالعه‌ای نبودند). پنج مورد از ۱۵ مرور شامل شرکت‌کنندگان تصادفی‌سازی شده برای دریافت ترانسفیوژن RBC بودند، اما در یکی از این مرورها فقط ۱۰ شرکت‌کننده بدون هیچ داده قابل استفاده‌ای تصادفی‌سازی شدند. چهار مرور (نه کارآزمایی با ۱۵۰۲ شرکت‌کننده) داده‌های مربوط به مقایسه ترانسفیوژن کوتاه‌مدت یا بلند‌مدت RBC را در برابر مراقبت استاندارد، عوامل تعدیل کننده بیماری، استراتژی ترانسفیوژن محدود در برابر ترانسفیوژن آزاد و ترانسفیوژن طولانی‌مدت RBC در برابر ترانسفیوژن‌ها برای درمان عوارض گزارش کردند. تمام مرورها بر اساس ارزیابی کیفیت AMSTAR کیفیت بالایی داشتند، با این حال، کیفیت کارآزمایی‌های وارد شده میان پیامدها بسیار متغیر بود. کارآزمایی‌ها براساس روش‌شناسی درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) به دلیل خطر سوگیری (bias)، غیر‐مستقیم بودن (بیشتر کارآزمایی‌ها روی کودکان مبتلا به HbSS انجام شدند) و عدم دقت (پیامدها دارای فواصل اطمینان گسترده بودند)، تنزل درجه پیدا کردند.

در همه چهار مرور و تمام مقایسه‌ها، تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در خطر مرگ‌ومیر وجود داشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین). مرگ‌و‌میر یا وجود نداشت یا جزو حوادث نادر بود.

ترانسفیوژن کوتاه‌مدت RBC در برابر مراقبت استاندارد (یک مرور: دو کارآزمایی؛ ۴۳۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین تا پائین GRADE)
در افرادی که تحت جراحی با خطر پائین تا متوسط قرار گرفتند، ترانسفیوژن‌های RBC ممکن است خطر ابتلا به سندرم قفسه سینه حاد (ACS) را در افراد مبتلا به هاپلوتیپ‌های آفریقایی (African haplotypes) در مقایسه با مراقبت استاندارد کاهش دهد (شواهد با کیفیت پائین)، اما تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در افراد مبتلا به هاپلوتیپ عربی وجود داشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین). هم‌چنین تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در خطر سایر عوارض مرتبط با SCD یا مرتبط با ترانسفیوژن وجود داشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین).

ترانسفیوژن طولانی‌مدت RBC در برابر مراقبت استاندارد (دو مرور: سه کارآزمایی؛ ۴۰۵ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین تا متوسط)
در کودکان و نوجوانانی که در معرض خطر بالای استروک قرار دارند (سرعت‌های غیر‐طبیعی داپلر ترانس‌کرانیال (transcranial doppler; TCD) یا سکته خاموش مغزی (silent cerebral infarct; SCI))، ترانسفیوژن طولانی‌مدت RBC احتمالا خطر استروک را کاهش می‌دهد (شواهد با کیفیت متوسط) و ممکن است خطر ACS و بحران‌های دردناک را در مقایسه با مراقبت استاندارد کاهش دهد (شواهد با کیفیت پائین). ترانسفیوژن طولانی‌مدت RBC هم‌چنین ممکن است خطر SCI را در کودکان با سرعت‌های غیر‐طبیعی TCD کاهش دهد (شواهد با کیفیت پائین)، اما تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در خطر SCI در کودکان با سرعت‌های طبیعی TCD و سابقه قبلی SCI وجود داشت (شواهد با کیفیت پائین).

در کودکان و نوجوانانی که در حال حاضر برای پیشگیری از استروک، ترانسفیوژن طولانی‌مدت RBC دریافت می‌کنند، در مقایسه با مراقبت استاندارد، ادامه ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت RBC ممکن است خطر SCI را کاهش دهد (شواهد با کیفیت پائین) اما نمی‌دانیم تفاوتی در خطر استروک وجود دارد یا خیر (شواهد با کیفیت بسیار پائین). در کودکان با سرعت‌های طبیعی TCD و SCI، تفاوتی اندک یا عدم تفاوت از لحاظ خطر واکنش‌های آلوایمونیزاسیون (alloimmunisation) یا ترانسفیوژن وجود دارد، اما ترانسفیوژن‌های RBC ممکن است خطر بار اضافی آهن را افزایش دهد (شواهد با کیفیت پائین).

ترانسفیوژن طولانی‌مدت RBC در برابر ترانسفیوژن RBC برای درمان عوارض (یک مرور: یک کارآزمایی؛ ۷۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین تا پائین)
در زنان باردار، ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت RBC ممکن است خطر بحران‌های دردناک را در مقایسه با ترانسفیوژن به دلیل عوارض کاهش دهد (شواهد با کیفیت پائین)؛ اما ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در خطر سایر عوارض مرتبط با SCD یا واکنش‌های ترانسفیوژن وجود داشته باشد (شواهد با کیفیت بسیار پائین).

ترانسفیوژن RBC در برابر عوامل تعدیل کننده بیماری (هیدروکسی‌اوره (hydroxyurea)) (دو مرور: دو کارآزمایی؛ ۲۵۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین تا پائین).
برای پیشگیری اولیه از استروک در کودکان، با TCD غیر‐طبیعی و بدون واسکولوپاتی (vasculopathy) شدید در تصویربرداری رزونانس مغناطیسی/آنژیوگرافی رزونانس مغناطیسی (MRI/MRA)، که حداقل یک سال ترانسفیوژن RBC دریافت کرده‌اند، ما نمی‌دانیم که تفاوتی بین ترانسفیوژن RBC و عوامل تعدیل کننده بیماری از نظر خطر استروک؛ SCI؛ ACS؛ یا بحران‌های دردناک وجود دارد یا خیر (شواهد با کیفیت بسیار پائین). ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در خطر بار اضافی آهن وجود داشته باشد (شواهد با کیفیت پائین).

به‌طور مشابه، برای پیشگیری ثانویه از استروک در کودکان و نوجوانان، ما نمی‌دانیم تفاوتی بین این مداخلات در خطر استروک؛ SCI یا ACS وجود دارد یا خیر (شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛ اما هیدروکسی‌اوره با فلبوتومی‌ ممکن است خطر بحران‌های دردناک و حوادث جانبی جدی کلی SCD را در مقایسه با ترانسفیوژن RBC افزایش دهد (شواهد با کیفیت پائین). ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در خطر بار اضافی آهن وجود داشته باشد (شواهد با کیفیت پائین).

استراتژی ترانسفیوژن محدود در برابر ترانسفیوژن آزاد RBC (یک مرور: یک کارآزمایی؛ ۲۳۰ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین)
در افراد تحت کوله‌سیستکتومی (cholecystectomy)، تفاوتی اندک یا عدم تفاوت بین استراتژی‌ها در خطر عوارض مرتبط با SCD یا عوارض مرتبط با ترانسفیوژن وجود داشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین).

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

این بررسی اجمالی از سوی دو مرور کاکرین با کیفیت بالا در مورد استفاده از ترانسفیوژن‌های RBC در پیشگیری از استروک در کودکان و نوجوانان در معرض خطر بالای استروک (TCD‌های غیر‐طبیعی یا SCI) حمایت می‌شود و شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد ترانسفیوژن ممکن است خطر SCI را در کودکان با سرعت‌های غیر‐طبیعی TCD کاهش دهد. علاوه بر این، ترانسفیوژن‌های RBC ممکن است خطر ACS و بحران‌های دردناک را در این جمعیت کاهش دهد.

این بررسی اجمالی فقدان شواهد با کیفیت بالا را در بزرگسالان مبتلا به SCD و تعداد مرورهایی را که هیچ شواهدی برای استفاده از ترانسفیوژن‌های RBC میان طیفی از عوارض SCD ندارند، برجسته‌تر می‌کند. هم‌چنین نگرانی در مورد گزارش‌دهی متغیر و اغلب ناقص پیامدهای مرتبط با بیمار در کارآزمایی‌های وارد شده مانند حوادث جانبی جدی مرتبط با SCD و کیفیت زندگی وجود دارد.

خلاصه به زبان ساده

بررسی اجمالی مرورهای کاکرین در مورد ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز خون برای درمان یا پیشگیری از عوارض مرتبط با بیماری سلول داسی‌شکل

سوال مطالعه مروری

خلاصه‌سازی شواهد حاصل از مرورهای کاکرین در مورد اثربخشی و ایمنی ترانسفیوژن‌های گلبول‌های قرمز خون (red blood cell; RBC) برای درمان یا پیشگیری از عوارض تجربه شده توسط افراد مبتلا به بیماری سلول داسی‌شکل (sickle cell disease; SCD).

پیشینه

SCD یک اختلال جدی ارثی خون است که در آن RBC‌ها، که اکسیژن را به قسمت‌های مختلف بدن حمل می‌کنند، به‌طور غیر‐طبیعی توسعه می‌یابند. RBC‌های معمولی انعطاف‌پذیر و به شکل دیسک هستند، اما در SCD می‌توانند سفت و هلالی‌شکل شوند. سلول‌های داسی‌شکل نه تنها کمتر از RBC‌های سالم انعطاف‌پذیر هستند، بلکه چسبنده نیز هستند. این امر می‌تواند منجر به انسداد رگ‌های خونی شود، که خود موجب آسیب به بافت و اندام‌ها و اپیزودهایی از درد شدید می‌شود. RBC‌های غیر‐طبیعی شکننده‌تر هستند و تخریب می‌شوند، که منجر به کم شدن تعداد آنها می‌شود که آنمی (کم‌خونی) نامیده می‌شود.

ویژگی‌های بررسی اجمالی

ما به جست‌وجوی مرورهای کاکرین پرداختیم که داده‌های حاصل از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs؛ کارآزمایی‌هایی که به صورت تصادفی شرکت‌کنندگان را به یکی از دو یا چند گروه درمان اختصاص می‌دهند) را تجزیه‌و‌تحلیل کردند که به بررسی اثربخشی ترانسفیوژن RBC برای پیشگیری یا درمان عوارض SCD پرداختند. این بررسی اجمالی نتایج این مرورها را خلاصه می‌کند.

نتایج کلیدی

۱۵ مرور معیار ورود را به این بررسی اجمالی داشتند. با این حال، فقط چهار مرور (که شامل نه RCT و ۱۰۵۲ شرکت‌کننده بودند) به بررسی تاثیرات ترانسفیوژن RBC پرداختند و نتایجی را ارائه کردند که می‌توان گزارش کرد. در چهار مرور هیچ تفاوتی از نظر خطر مرگ‌ومیر در هر مقایسه وجود نداشت. ما دریافتیم که ترانسفیوژن‌های طولانی‌مدت RBC در مقایسه با مراقبت استاندارد، ممکن است خطر استروک را در کودکان و نوجوانانی که در معرض خطر بالای استروک قرار دارند، کاهش دهد (اولتراسوند داپلر ترانس‌کرانیال (transcranial doppler; TCD) غیر‐طبیعی (جریان بالای خون در مغز) یا سابقه استروک خاموش (استروک بدون نشانه‌های بیرونی و جایی که یک فرد معمولا نمی‌داند دچار استروک شده است)) و هم‌چنین ممکن است خطر بحران‌های دردناک و سندرم قفسه سینه حاد را کاهش دهد. ترانسفیوژن‌های گلبول قرمز خون ممکن است خطر استروک خاموش را در کودکان با اولتراسوند غیر‐طبیعی TCD در مقایسه با مراقبت استاندارد کاهش دهد.

ما متوجه فقدان شواهد مربوط به درمان بزرگسالان با عوارض مرتبط با SCD و پیامدهای مهم آن، از جمله کیفیت زندگی شدیم که اغلب اندازه‌گیری یا گزارش نشدند.

کیفیت مرورها و شواهد درون مرورها

تمام مرورهای وارد شده در این مرور دارای کیفیت بالا بوده و استانداردهای کاکرین را برای مرورهای سیستماتیک داشتند.

با این حال، کیفیت کارآزمایی‌های وارد شده در این مرورها میان کارآزمایی‌ها و در رابطه با پیامدها متغیر بود. کیفیت شواهد حاصل از کارآزمایی‌ها کاهش یافت زیرا کارآزمایی‌ها در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند، پیامدها اندازه‌گیری‌های غیر‐دقیق داشتند و بسیاری از شواهد فقط برای کودکان مبتلا به بیماری HbSS اعمال شدند.

افراد مبتلا به SCD طول عمر بیشتری دارند و ما به شواهدی با کیفیت بالاتر در رابطه با درمان بزرگسالان مبتلا به SCD؛ هم‌چنین در رابطه با بهترین گزینه‌های درمانی، از جمله نقش ترانسفیوژن‌های RBC، برای درمان عوارض SCD، نیاز داریم. هم‌چنین نیاز به بهبود و استانداردسازی گزارش‌دهی پیامدها میان کارآزمایی‌ها داریم.



صفحه ۱ از ۱