هدف اصلی، تعیین اثربخشی و ایمنی آزاتیوپرین و ۶‐مرکاپتوپورین برای القای بهبودی در بیماری کرون فعال بود.
سیزده RCT (۱۲۱۱ بیمار) از درمان با آزاتیوپرین و ۶‐مرکاپتوپورین در بیماران بزرگسال شناسایی شدند: نه مورد مقایسه کننده دارونما و شش مطالعه، مقایسه کننده فعال را وارد کردند. اکثر مطالعات وارد شده، خطر پائین سوگیری داشتند. احتمالا تفاوت نسبتا کمی در میزان بهبودی بالینی بین آزاتیوپرین یا ۶‐مرکاپتوپورین و دارونما وجود داشت. ۴۸ درصد (۹۵/۱۹۷) از بیماران دریافت کننده آنتیمتابولیتها در مقایسه با ۳۷ درصد (۶۸/۱۸۳) از بیماران درمان شده با دارونما بهبودی پیدا کردند (۵ مطالعه، ۳۸۰ بیمار؛ RR: ۱,۲۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۷ تا ۱.۵۵؛ شواهد با کیفیت متوسط). ممکن است تفاوت نسبتا کمی در میزان پیشرفت بالینی بین آزاتیوپرین یا ۶‐مرکاپتوپورین و دارونما وجود داشته باشد. ۴۸ درصد (۱۰۷/۲۲۵) از بیماران دریافت کننده آنتیمتابولیتها در مقایسه با ۳۶% (۷۵/۲۰۹) از بیماران درمان شده با دارونما پیشرفت بالینی داشتند (۸ مطالعه، ۴۳۴ بیمار؛ RR: ۱.۲۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۸ تا ۱.۶۲؛ شواهد با کیفیت متوسط). احتمالا تفاوت نسبتا کمی در کاهش مصرف استروئید (دوز پردنیزون < ۱۰ میلیگرم/روز با حفظ بهبودی) بین آزاتیوپرین و دارونما وجود داشت. شصتوچهار درصد (۴۷/۷۳) از بیماران گروه آزاتیوپرین، در مقایسه با ۴۶% (۷۰/۳۲) از بیماران گروه دارونما، قادر به کاهش دوز پردنیزون خود به کمتر از ۱۰ میلیگرم در روز بودند (RR: ۱.۳۴؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۲ تا ۱.۷۷؛ شواهد با کیفیت متوسط). آنالیزهای GRADE کیفیت کلی شواهد را برای پیامدهای بهبودی بالینی، پیشرفت بالینی و کاهش مصرف استروئید، به دلیل وجود دادههای اندک، در سطح متوسط ارزیابی کردند.
احتمالا تفاوت متوسطی در خروج از مطالعه بیماران به دلیل عوارض جانبی یا عوارض جانبی جدی بین آنتیمتابولیتها و دارونما وجود داشت. ده درصد از بیماران گروه آنتیمتابولیتها در مقایسه با ۵% از بیماران درمان شده با دارونما، به دلیل عوارض جانبی از مطالعه خارج شدند (۸ مطالعه، ۵۱۰ بیمار؛ RR: ۱,۷۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۴ تا ۳.۰۸؛ شواهد با کیفیت متوسط). عوارض جانبی جدی در ۱۴% از بیماران دریافت کننده آزاتیوپرین در مقایسه با ۴% از بیماران گروه دارونما گزارش شد (۲ مطالعه، ۲۱۶ بیمار؛ RR: ۲.۵۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۲ تا ۷.۱۳؛ شواهد با کیفیت پائین). عوارض جانبی متداول گزارش شده در مطالعات کنترل شده با دارونما عبارت بودند از: واکنشهای آلرژیک، لوکوپنی، پانکراتیت و حالت تهوع. آزاتیوپرین احتمالا اثربخشی کمتری از اینفلیکسیماب برای القای بهبودی بالینی داشت که نیازی به استروئید نداشته باشد. سی درصد (۵۱/۱۷۰) از بیماران دریافت کننده آزاتیوپرین در مقایسه با ۴۴% (۷۵/۱۶۹) از بیماران درمان شده با اینفلیکسیماب، به بهبودی بدون نیاز به استروئید دست پیدا کردند (۱ مطالعه، ۳۳۹ بیمار؛ RR: ۰.۶۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۱ تا ۰.۹۰؛ شواهد با کیفیت متوسط). ترکیبی از آزاتیوپرین و اینفلیکسیماب احتمالا برتر از اینفلیکسیماب بهتنهایی برای القای بهبودی بالینی بدون نیاز به استروئید بود. شصت درصد (۱۱۶/۱۹۴) از بیماران در گروه ترکیبی از آزاتیوپرین و اینفلیکسیماب در مقایسه با ۴۸% (۹۱/۱۸۹) از بیماران درمان شده با اینفلیکسیماب، به بهبودی بدون نیاز به استروئید دست یافتند (۲ مطالعه، ۳۸۳ بیمار؛ RR: ۱.۲۳؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۲ تا ۱.۴۷؛ شواهد با کیفیت متوسط). درمان با آزاتیوپرین یا ۶‐مرکاپتوپورین احتمالا برتر از متوتروکسات (methotrexate) در القای بهبودی بالینی بدون نیاز به استروئید (RR: ۱.۱۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۵ تا ۱.۴۹؛ شواهد با کیفیت پائین) بوده و شواهد در مورد مقایسه با ۵‐آمینوسالیسیلات یا سولفاسالازین (RR: ۱.۲۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۰ تا ۱.۹۱؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) بسیار نامشخص گزارش شدند. برآوردهای مربوط به خروج بیماران از مطالعه ناشی از عوارض جانبی بین داروهای مختلف به شرح زیر بود: آزاتیوپرین یا ۶‐مرکاپتوپورین در مقابل متوتروکسات: RR: ۰.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۳ تا ۲.۷۱؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین؛ آزاتیوپرین یا ۶‐مرکاپتوپورین در مقابل ۵‐آمینوسالیسیلات یا سولفاسالازین: RR: ۰.۹۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۸ تا ۲.۵۴؛ شواهد با کیفیت پائین؛ آزاتیوپرین در مقابل اینفلیکسیماب: RR: ۱.۴۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۶ تا ۲.۲۳؛ شواهد با کیفیت متوسط و ترکیبی از آزاتیوپرین و اینفلیکسیماب در مقابل اینفلیکسیماب: RR: ۱.۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۵ تا ۱.۸۰؛ شواهد با قطعیت متوسط. عوارض جانبی متداول در کارآزماییهایی که مقایسه کننده فعال داشتند، شامل حالت تهوع، درد شکمی، تب و سردرد بودند.
ارزیابی تاثیرات درمان ضد‐سل به عنوان درمان نگهدارنده در فاز بهبودی بیماری کرون.
باکتری سل ممکن است یک علت احتمالی برای بیماری کرون (Crohn's disease) در نظر گرفته شود زیرا شباهتهایی بین ضایعات کرون و سل در زیر میکروسکوپ وجود دارد. چهار مطالعه استفاده از درمان ضد‐سل را برای کاهش شانس عود در بیماران مبتلا به بیماری کرون غیر‐فعال بررسی کردند. نتایج این مطالعات نشان میدهد که این درمان ممکن است برای این بیماری موثر باشد. این یافتهها به طور قطعی ثابت نشدند و درمان با ضد‐سل بدون مطالعه بیشتر در آینده نباید برای درمان بیماری کرون به کار برده شود.
بیماری کرون چیست؟
بیماری کرون یک بیماری مزمن التهابی است که ممکن است هر قسمتی از لوله گوارش افراد را در هر سنی درگیر کند. نشانههای شایع شامل کاهش وزن، اسهال و درد شکم هستند. وقتی این نشانهها در افراد مبتلا ظاهر میشود، بیماری فعال است. و وقتی نشانهها از بین میروند، گفته میشود بیماری بهبود یافته است.
سوال مطالعه مروری
پیشگیری از بازگشت بیماری (عود نشانهها) یک هدف مهم در مدیریت بیماری کرون است. در حال حاضر درمانی که بتواند به طور کامل از عود آن پیشگیری کرده و عارضه جانبی قابل توجهی نداشته باشد، در دسترس نیست. باکتری سل ممکن است یک علت احتمالی برای بیماری کرون (Crohn's disease) در نظر گرفته شود زیرا شباهتهایی بین ضایعات کرون و سل در زیر میکروسکوپ وجود دارد. ما میخواستیم ببینیم که درمان ضد‐سل برای حفظ بهبودی در بیماران مبتلا بهتر از دارونما (placebo) عمل میکند یا خیر.
درمان با ضد‐سل چیست؟
درمان ضد‐سل معمولا با ترکیبی از آنتیبیوتیک و داروهای ضد‐باکتری صورت میگیرد.
پژوهشگران چه موضوعی را بررسی کردند؟
پژوهشگران به مطالعه این موضوع پرداختند که درمان با ضد‐سل میتواند بیماران مبتلا به کرون را در فاز بهبودی نگه دارد یا خیر و اینکه باعث آسیب (عوارض جانبی) میشود یا خیر. پژوهشگران تا ۲۲ جون ۲۰۱۵ منابع علمی پزشکی را به طور گسترده جستوجو کردند.
پژوهشگران به چه نتایجی رسیدند؟
پژوهشگران چهار مطالعه را با تعداد ۲۰۶ شرکتکننده شناسایی کردند. همه مطالعات دارای حجم نمونه کم و از نظر کیفیت نامشخص بودند. مطالعات، درمان ضد‐سل (یعنی کلوفازیمین (clofazimine) یا ترکیبی از درمان با کلوفازیمین، ریفامپین (rifampin)، اتامبوتول (ethambutol) و داپسون (dapsone) یا درمان ترکیبی با کلاریترومایسین (clarithromycin)، ریفابوتین (rifabutin) و کلوفازیمین) را با دارونما (قرصهای غیر‐فعال) مقایسه کرده بودند. درمان با ضد‐سل ممکن است در پیشگیری از عود در شرکتکنندگان مبتلا به بیماری کرون در فاز بهبودی، مزیتی بیشتر از دارونما داشته باشند. اما این نتیجه به علت کیفیت نامشخص مطالعه و تعداد کم بیماران مورد ارزیابی، بسیار نامطمئن است. شرکتکنندگان گیرنده داروهای ضد‐سل نسبت به شرکتکنندگان گروه دارونما بیشتر دچار عوارض جانبی شدند. عوارض جانبی شایع شامل تغییر رنگ صورتی قابل برگشت پوست و راشهای پوستی بودند. هیچ عارضه جانبی جدیای در این چهار مطالعه گزارش نشد. برای ارائه شواهد با کیفیت بهتر در مورد استفاده از درمان ضد‐سل برای حفظ بهبودی در افراد مبتلا به بیماری کرون غیر‐فعال، مطالعات بیشتری مورد نیاز است.
مطالعات مربوط به آزاتیوپورین (azathioprine) و مرکاپتوپورین (mercaptopurine)‐۶ به عنوان درمان نگهدارنده کولیت اولسراتیو (ulcerative colitis)
هفت مطالعه مرور شدند که بهترین شواهد را برای ما به همراه داشتند. کیفیت مطالعه اکثرا پائین بود. در این مطالعات در مجموع ۳۰۲ فرد بالای هجده سال مبتلا به کولیت اولسراتیو تست شدند. موضوع این مطالعات دریافت آزاتیوپورین خوراکی یا مرکاپتوپورین‐۶، دارونما (placebo) یا درمان نگهدارنده استاندارد (مزالازین (mesalazine) یا سولفاسالازین (sulfasalazine)) بوده است. طول مدت آنها حداقل ۱۲ ماه بود.
کولیت اولسراتیو چیست و آیا آزاتیوپورین و مرکاپتوپورین‐۶ برای آن موثرند؟
کولیت اولسراتیو یک اختلال التهابی مزمن روده بزرگ است. شایعترین نشانههای کولیت اولسراتیو اسهال خونی و درد شکمی هستند. گفته میشود آزاتیوپورین و مرکاپتورین‐۶ میتواند با بلوکه کردن سیستم ایمنی، التهاب را کاهش دهند.
مطالعات چه چیزی را نشان میدهند؟
مطالعات نشان میدهند که استفاده از آزاتیوپورین به عنوان درمان نگهدارنده (یعنی پیشگیری از بازگشت بیماری وقتی فرد به درمان پاسخ داده است) بهتر از دارونما است. پنجاهوشش درصد از بیمارانی که از آزاتیوپورین استفاده کرده بودند، پس از یک سال بیماریشان درمان شد که این میزان در بیمارانی که دارونما دریافت کرده بودند ۳۵% بود.
آیا آزاتیوپورین و مرکاپتوپورین‐۶ ایمن هستند؟
این داروها عموما به خوبی تحمل میشوند و وقوع عوارض جانبی آنها شایع نیست. با این وجود، عوارض جانبی جدی مثل پانکراتیت حاد (التهاب پانکراس که باعث ایجاد درد شکمی شدیدی میشود‐ با احتمال ۲%) و سرکوب مغز استخوان (عدم توانایی ساخت سلولهای خونی طبیعی‐ با احتمال ۴%) ممکن است رخ دهند. بیمارانی که این داروها را دریافت میکنند باید به طور منظم برای شواهد مربوط به اثربخشی دارو و عوارض جانبی آن تحت نظر قرار داشته باشند.
حرف آخر چیست؟
آزاتیوپورین میتواند برای بیمارانی که درمان با مزالازین یا سولفاسالازین در آنها با شکست مواجه شده، یا نتوانستهاند آنها را تحمل کنند و نیز برای بیمارانی که نیازمند دریافت دورههای مکرر استروئید هستند، یک درمان نگهدارنده موثر باشد.
کولیت کلاژنی چیست؟
کولیت کلاژنی (collagenous colitis) عبارت است از نوعی کولیت میکروسکوپی، وضعیتی که با اسهال آبکی مزمن غیر خونی تشخیص داده میشود. افراد مبتلا به کولیت کلاژنی هنگام ارزیابی توسط اندوسکوپ (یک دوربین که برای مشاهده روده استفاده میشود)، یک روده ظاهرا طبیعی دارند؛ اما هنگامی که با بیوپسی (در طول اندوسکوپی، نمونه بافت برداشته میشود) بررسی میشوند، التهاب میکروسکوپی روده گزارش میشود. علت این اختلال ناشناخته است.
چه درمانهایی برای کولیت لنفوسیتی مورد آزمایش قرار گرفتهاند؟
بودزوناید (budesonide)، مسالامین (mesalamine)، کلستیرامین (cholestyramine)، عصاره Boswellia serrata ، پروبیوتیکها (probiotics)، پردنیزولون (prednisolone) و پپتو‐بیسمول (®Pepto‐Bismol) به عنوان درمانهای کولیت کلاژنی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. بودزوناید یک داروی استروئیدی برای سرکوب سیستم ایمنی است که به سرعت توسط کبد متابولیزه شده و موجب کاهش عوارض جانبی ناشی از استروئید میشود. پردنیزولون یک داروی استروئیدی است که برای درمان التهاب تجویز میشود. مسالامین (۵‐ASA نیز نامیده میشود) یک داروی ضد التهابی است. کلستیرامین دارویی است که به بدن کمک میکند تا اسیدهای صفراوی را دفع کند. پپتو‐بیسمول، یک داروی ضد اسید معده است که برای درمان ناراحتیهای معده و دستگاه گوارش مورد استفاده قرار میگیرد. عصاره Boswellia serrata یک عصاره گیاهی است. پروبیوتیکها در ماست یا مکملهای غذایی یافت شده و حاوی باکتریهای بالقوه سودمند یا مخمرها هستند.
پژوهشگران چه موضوعی را بررسی کردند؟
پژوهشگران به بررسی این موضوع پرداختند که این درمانها، نشانههای کولیت کلاژنی (برای مثال اسهال) یا التهاب میکروسکوپی را بهبود میبخشند یا خیر، و اینکه درمان منجر به بروز هرگونه عوارض جانبی (آسیبها) میشود یا خیر. پژوهشگران تا ۷ نوامبر ۲۰۱۶، متون علمی پزشکی را بهطور گستردهای جستوجو کردند.
پژوهشگران به چه نتایجی دست یافتند؟
دوازده مطالعه (۴۷۶ شرکتکننده) شناسایی شدند. چهار مطالعه از کیفیت بالایی برخوردار بودند. یک مطالعه که مسالامین و کلستیرامین را ارزیابی کرد، کیفیت پائینی داشت و مطالعات دیگر به دلیل ارائه گزارش ضعیف از روشهای انجام، کیفیت نامشخصی داشتند.
اسهال در ۱۰۰% (۴/۴) از شرکتکنندگان گروه پپتو‐بیسمول (نه قرص ۲۶۲ میلیگرم در روز به مدت ۸ هفته) در مقایسه با ۰% (۰/۵) از شرکتکنندگان گروه دارونما برطرف شد (۱ مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). اسهال در ۴۴% (۷/۱۶) از شرکتکنندگان گروه Boswellia serrata (سه کپسول ۴۰۰ میلیگرم/روز به مدت ۸ هفته) در مقایسه با ۲۷% (۴/۱۵) از شرکتکنندگان گروه دارونما برطرف شد (۱ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). اسهال در ۸۰% (۲۴/۳۰) از شرکتکنندگان گروه بودزوناید در مقایسه با ۴۴% (۱۱/۲۵) از شرکتکنندگان گروه مسالامین برطرف شد (۱ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ تفاوتی میان دو گروه درمانی از نظر عوارض جانبی وجود نداشت. اسهال در ۴۴% (۱۱/۲۵) از شرکتکنندگان گروه مسالامین (۳ گرم/روز) در مقایسه با ۵۹% (۲۲/۳۷) از شرکتکنندگان گروه دارونما برطرف شد (۱ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ تفاوتی میان دو گروه درمانی از نظر عوارض جانبی وجود نداشت. اسهال در ۶۳% (۵/۸) از شرکتکنندگان گروه پردنیزولون (۵۰ میلیگرم/روز به مدت ۲ هفته) در مقایسه با ۰% (۰/۳) از شرکتکنندگان گروه دارونما برطرف شد (۱ مطالعه، شواهد با کیفیت پائین). اسهال در ۲۹% (۶/۲۱) از شرکتکنندگانی که پروبیوتیک دریافت کردند (۲ کپسول حاوی پروبیوتیک دو بار در روز به مدت ۱۲ هفته) در مقایسه با ۱۳% (۱/۸) از شرکتکنندگان گروه دارونما برطرف شد (۱ مطالعه، شواهد با کیفیت بسیار پائین). اسهال در ۷۳% (۸/۱۱) از شرکتکنندگان گروه مسالامین (۸۰۰ میلیگرم سه بار در روز) در مقایسه با ۱۰۰% (۱۲/۱۲) از شرکتکنندگان گروه مسالامین + کلستیرامین (۴ گرم در روز) برطرف شد (۱ مطالعه، شواهد با کیفیت بسیار پائین). اسهال در ۸۱% (۳۸/۴۷) از شرکتکنندگان گروه بودزوناید (۹ میلیگرم در روز به مدت ۸‐۶ هفته) در مقایسه با ۱۷% (۸/۴۷) از شرکتکنندگان گروه دارونما برطرف شد (۳ مطالعه، شواهد با کیفیت پائین). بهبود التهاب میکروسکوپی در ۷۲% (۳۴/۴۷) از شرکتکنندگان گروه بودزوناید در مقایسه با ۱۷% (۸/۴۷) از شرکتکنندگان گروه دارونما رخ داد (شواهد با کیفیت پائین). رفع اسهال در ۶۸% (۵۷/۸۴) از شرکتکنندگان گروه بودزوناید در مقایسه با ۲۰% (۱۸/۸۸) از شرکتکنندگان گروه دارونما طی ۶ ماه حفظ شد (۳ مطالعه، شواهد با کیفیت پائین). بهبود التهاب میکروسکوپی در ۴۸% (۱۹/۴۰) از شرکتکنندگان گروه بودزوناید در مقایسه با ۱۵% (۶/۴۰) از شرکتکنندگان گروه دارونما حفظ شد (۲ مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). هیچ تفاوتی میان دو گروه درمانی بودزوناید و دارونما برای بروز عوارض جانبی (شواهد با کیفیت پائین) یا عوارض جانبی جدی (شواهد با کیفیت بسیار پائین) یافت نشد. عوارض جانبی گزارش شده در مطالعات بودزوناید عبارت بودند از تهوع، استفراغ، درد گردن، درد شکم، تعریق بیش از حد و سردرد. عوارض جانبی گزارش شده در مطالعات مسالامین شامل تهوع و بثورات پوستی بودند. عوارض جانبی در مطالعه پردنیزولون شامل درد شکمی، سردرد، اختلال خواب، تغییر خلقوخو و افزایش وزن بودند.
به عنوان نتیجهگیری، شواهدی با کیفیت پائین نشان میدهد که بودزوناید ممکن است یک درمان موثر برای کولیت کلاژنی فعال و غیر فعال باشد. به دلیل حجم نمونه کوچک و کیفیت پائین مطالعه، در مورد مزایا و آسیبهای درمان با پپتو‐بیسمول، عصاره Boswellia serrata ، مسالامین با یا بدون کلستیرامین، پردنیزولون و پروبیوتیکها نامطمئن هستیم. این عوامل و درمانهای دیگر نیاز به مطالعه بیشتری دارند.
بانکهای اطلاعاتی MEDLINE؛ PUBMED و EMBASE از زمان شروع تا ۱۱ آگوست ۲۰۱۶ برای شناسایی مقالات مرتبط جستوجو شدند. جستوجوهای دستی منابع مطالعات وارد شده و مقالات مروری مرتبط انجام شدند.
خلاصه مقالات به دست آمده از جلسات متخصصین گوارشی نیز برای شناسایی پژوهشهای ارائه شده فقط به صورت چکیده مورد جستوجو قرار گرفتند. پایگاه ثبت کارآزمایی در وبسایت www.ClinicalTrials.gov برای شناسایی کارآزماییهای ثبت شده اما منتشر نشده مورد جستوجو قرار گرفت. در نهایت، پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین و پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییهای گروه بیماریهای التهابی روده و بیماریهای عملکردی روده در کاکرین برای شناسایی مطالعات دیگر مورد جستوجو قرار گرفتند.
کولیت لنفوسیتی چیست؟
کولیت لنفوسیتی (lymphocytic colitis)، نوعی کولیت میکروسکوپی است، وضعیتی که با اسهال آبدار مزمن غیر‐خونی تشخیص داده میشود. افراد مبتلا به کولیت لنفوسیتی هنگام ارزیابی توسط اندوسکوپ (یک دوربین برای مشاهده روده استفاده میشود) یا اشعه ایکس، یک روده ظاهرا طبیعی دارند؛ اما هنگامی که با بیوپسی (در طول آندوسکوپی، نمونه بافت برداشته میشود) بررسی میشوند، التهاب میکروسکوپی روده دارند (بافتشناسی). علت این اختلال ناشناخته است. این مرور، یک نسخه بهروز از مرور قبلی منتشر شده کاکرین است.
چه درمانهایی برای کولیت لنفوسیتی مورد آزمایش قرار گرفته است؟
بودزوناید (budesonide)، مزالازین (mesalazine) با یا بدون کلستیرامین (cholestyramine)، بکلومتازون دیپروپیونات (beclometasone dipropionate) و بیسموت سابسالیسیلات (bismuth subsalicylate) (یعنی پپتو‐بیسمول (®Pepto‐BismolÂ)) به عنوان درمان برای کولیت لنفوسیتی مورد آزمایش قرار گرفتند. بودزوناید یک داروی استروئیدی برای سرکوب ایمنی است که به سرعت توسط کبد متابولیزه شده و موجب کاهش عوارض جانبی ناشی از استروئید میشود. این دارو از طریق دهان خورده میشود. بکلومتازون دیپروپیونات نیز یک داروی استروئیدی است. داروهای استروئیدی برای درمان التهاب استفاده میشوند. مزالازین (به نام ASA‐۵ نیز شناخته میشود) یک داروی ضد‐التهابی است که اغلب از طریق دهان خورده میشود. کلستیرامین دارویی است که به بدن کمک میکند اسیدهای صفراوی را دفع کند. پپتو‐بیسمول، یک داروی ضد‐اسید معده است که برای درمان ناراحتیهای زودگذر معده و دستگاه گوارش مورد استفاده قرار میگیرد.
پژوهشگران چه موضوعی را بررسی کردند؟
محققان به بررسی این موضوع پرداختند که این داروها، نشانههای کولیت لنفوسیتی (برای مثال اسهال) یا التهاب میکروسکوپی را بهبود میبخشند یا نه و اینکه درمان منجر به هرگونه عوارض جانبی میشود یا خیر. محققان، منابع علمی پزشکی را به طور گسترده تا ۱۱ آگوست ۲۰۱۶، جستوجو کردند.
پژوهشگران به چه نتایجی دست یافتند؟
پنج مطالعه شامل ۱۴۹ شرکتکننده شناسایی شد. این مطالعات، بودزوناید را در برابر دارونما (برای مثال قرص قند)، مزالازین را در برابر مزالازین به همراه کلستیرامین، و بکلومتازون دیپروپیونات را در برابر مزالازین، و پپتو‐بیسمول را در برابر دارونما مورد بررسی قرار دادند. یک مطالعه که مزالازین را با مزالازین به همراه کلستیرامینین مقایسه کرد و یک مطالعه که بکلومتازون دیپروپیونات را با مزالازین مقایسه کرد، دارای کیفیت پایین قضاوت شدند. یک مطالعه که پپتو‐بیسمول و بیسموت سابسالیسیلات را با دارونما مقایسه کرد، به دلیل حجم نمونه بسیار کوچک (۵ شرکتکننده) و دادههای محدود، دارای کیفیت پائین در نظر گرفته شد. سه مطالعه دیگر دارای کیفیت بالا قضاوت شدند.
یک تجزیهوتحلیل تجمعی از دو مطالعه (۵۷ شرکتکننده) نشان داد که بودزوناید (۹ میلیگرم/روز به مدت ۶ تا ۸ هفته) برای بهبود اسهال و بهبود التهاب میکروسکوپی روده بهتر از دارونما بود. بهبود در اسهال در ۸۸% از شرکتکنندگان مصرف کننده بودزوناید در مقایسه با ۳۸% از شرکتکنندگان مصرف کننده دارونما مشاهده شد. بهبود در التهاب میکروسکوپی در ۷۸% از شرکتکنندگان مصرف کننده بودزوناید در مقایسه با ۳۳% از شرکتکنندگان مصرف کننده دارونما گزارش شد. چهلویک شرکتکننده در مطالعهای که مزالازین (۴,۲ گرم/روز) را با مزالازین به همراه کلستیرامین (۴ گرم/روز) مقایسه کردند، ثبتنام شدند. بهبود اسهال در ۸۵% از شرکتکنندگان در گروه مزالازین در مقایسه با ۸۶% از شرکتکنندگان در گروه مزالازین به همراه کلستیرامین مشاهده شد. پنج بیمار در کارآزمایی مربوط به مطالعه پپتو‐بیسمول ثبتنام شدند (روزانه نه قرص ۲۶۲ میلیگرم به مدت ۸ هفته در برابر دارونما). هیچ تفاوتی در بهبود اسهال یا بهبود التهاب میکروسکوپی روده وجود نداشت. چهلوشش شرکتکننده در کارآزمایی مربوط به مطالعه بکلومتازون دیپروپیونات (۵ میلیگرم/روز یا ۱۰ میلیگرم/روز) در برابر مزالازین (۴.۲ گرم/روز) ثبتنام شدند. اگرچه اسهال در شرکتکنندگان دریافت کننده بکلومتازون دیپروپیونات (۸۴%) و مزالازین (۸۶%)، طی ۸ هفته بهبود یافت، اما این بهبودی طی ۱۲ ماه (۲۶% و ۲۰%) ادامه نیافت. عوارض جانبی گزارش شده در مطالعات بودزوناید عبارت بودند از تهوع، استفراغ، درد گردن، درد شکم، تعریق بیش از حد و سردرد. عوارض جانبی گزارش شده در مطالعه مربوط به مزالازین به همراه کلستیرامین عبارتند از تهوع و خارش پوست. عوارض جانبی در کارآزمایی بکلومتازون دیپروپیونات عبارتند از تهوع، خوابآلودگی و تغییر خلقوخو. هیچ گونه عوارض جانبی در مطالعه پپتو‐بیسمول گزارش نشد.
شواهد با کیفیت پائین نشان میدهد که ممکن است بودزوناید، درمان موثری برای درمان کولیت لنفوسیتی باشد. همچنین شواهد با کیفیت پائین نشان میدهد که مزالازین با یا بدون کلستیرامین و بکلومتازون دیپروپیونات ممکن است برای درمان کولیت لنفوسیتی موثر باشد. به دلیل تعداد بسیار کم شرکتکنندگان در این مطالعه، در مورد بیسموت سابسالیسیلات، نمیتوان نتیجهگیری کرد. در آینده، محققان باید کارآزماییهای کنترل شده با دارونمای بیشتر و بزرگتری درباره بودزوناید برای تایید مزایا و ایمنی پیشنهاد شده این درمان در نظر بگیرند. بیسموت سابسالیسیلات که نسبت به بودزوناید دارای پتانسل کمتری برای ایجاد سمیّت است، نیازمند انجام مطالعه بیشتر است. اثربخشی و ایمنی مزالازین با یا بدون کلستیرامین و بکلومتازون دیپروپیونات باید در مطالعات کنترل شده با دارونما بررسی شود.
بیماری کرون چیست؟
بیماری کرون (Crohn’s disease; CD) یک وضعیت التهابی مزمن روده است، که میتواند هر قسمتی را از دهان تا مقعد بیماران متاثر سازد. نشانههای شایع این وضعیت عبارتاند از درد شکمی، اسهال و کاهش وزن. افراد مبتلا به بیماری کرون که دچار نشانه میشوند، مبتلا به بیماری «فعال» هستند. زمانی که نشانهها متوقف شوند، گفته میشود که بیماری «بهبود یافته» است.
نالترکسون چیست؟
نالترکسون (naltrexone) یک آنتاگونیست اوپیوئیدی (opioid antagonist) طولانی‐اثر است. نالترکسون دارویی است که اثرات داروهای اوپیوئیدی را خنثی میکند. این دارو معمولا برای درمان سوءمصرف الکل و اوپیوئید استفاده شده و به صورت خوراکی مصرف میشود. هورمونهای خاص (پروتئینهایی که دستورها را در بدن انتقال میدهند) که در پاسخ به درد دخیل هستند، ممکن است در ایجاد التهاب مربوط به بیماری کرون نقشی داشته باشند. با تجویز دوز پائین نالترکسون در افراد، ممکن است بیماری کرون بتواند بهبود یابد.
پژوهشگران درباره چه موضوعی به جستوجو پرداختند؟
پژوهشگران اثربخشی و ایمنی (یعنی اثرات جانبی) درمان را با دوز پائین نالترکسون برای القای بهبودی در افراد مبتلا به بیماری کرون فعال مطالعه کردند.
پژوهشگران چه چیزی را به دست آوردند؟
این مرور دو کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده کوچک را شامل ۴۶ شرکتکننده شناسایی کرد. یک مطالعه درمان ۱۲ هفتهای را با دوز پائین نالترکسون (۴,۵ میلیگرم در روز) با یک دارونما (placebo) (یعنی یک داروی ساختگی از جمله قرص شکر) در ۳۴ بیمار بزرگسال مبتلا به بیماری کرون فعال مقایسه کرد. مطالعه دیگر درمان هشت هفتهای را با دوز پائین نالترکسون (۰.۱ میلیگرم/کیلوگرم تا حداکثر ۴.۵ میلیگرم/روز) با یک دارونما در ۱۲ کودک مبتلا به بیماری کرون فعال مقایسه کرد. نتایج به دست آمده از هر دو مطالعه از نظر نسبتی از بیماران که از نظر بالینی بهبود یافتند، دقیق نبودند. نتایج به دست آمده از مطالعه انجام شده روی بزرگسالان پیشنهاد میکند که دوز پائین نالترکسون ممکن است از نظر پاسخ بالینی (یعنی بهبود در نشانههای بیماری) و پاسخ آندوسکوپی (یعنی کاهش در التهاب روده مطابق آنچه که در بررسی روده با اسکوپی نشان داده میشود) دارای مزیت باشد. به دلیل کم بودن تعداد افرادی که دچار اثرات جانبی شدند، نتوانستیم درباره اینکه دوز پائین نالترکسون منجر به بروز اثرات جانبی خاص شامل اختلال در خواب، خوابهای غیر‐معمول، سردرد، کاهش اشتها، حالت تهوع و خستگی میشود یا خیر، اظهارنظر کنیم. از آنجایی که این نتایج بر مبنای تعداد بسیار کوچکی از بیماران به دست آمد، لازم است با احتیاط تفسیر شوند و کیفیت کلی شواهد به دلیل عدم دقت نتایج، در سطح پائین ارزیابی شد. بنابراین هیچگونه نتیجهگیری قطعی را درباره اثربخشی و پروفایل اثرات جانبی درمان با دوز پائین نالترکسون برای بیماران مبتلا به بیماری کرون فعال نمیتوان به عمل آورد. برای ارزیابی اثربخشی و ایمنی درمان با دوز پائین نالترکسون در بیماری کرون فعال در هر دو گروه بزرگسالان و کودکان، به انجام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده بیشتری نیاز است.
ما MEDLINE؛ Embase؛ AMED؛ PsychonFO؛ پایگاه ثبت تخصصی گروه بیماریهای التهابی روده (IBD) در کاکرین؛ CENTRAL؛ ClinicalTrials.Gov و پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی اروپا را تا ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸ جستوجو کردیم. چکیده مقالات کنفرانس، منابع را جستوجو کردیم و برای یافتن انتشارات آینده، با محققان در این زمینه تماس گرفتیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای وارد شدند که به مقایسه هر نوع کانابیس یا مشتقات کانابینوئیدی آن (طبیعی یا صناعی) با دارونما (placebo) یا یک درمان فعال برای بزرگسالان مبتلا به بیماری کرون پرداختند.
سه مطالعه (۹۳ شرکتکننده) که کانابیس را در افراد مبتلا به CD فعال ارزیابی کردند، معیارهای ورود را داشتند. یک مطالعه در حال انجام نیز شناسایی شد. شرکتکنندگان در دو مطالعه، بزرگسالان مبتلا به بیماری کرون فعال بودند که حداقل یک درمان دارویی شکستخورده داشتند. معیارهای ورود برای مطالعه سوم نامشخص بود. هیچ مطالعهای شناسایی نشد که درمان کانابیس را در CD غیر‐فعال ارزیابی کند. به علت تفاوت در داروهای مداخلهای، این مطالعات تجمیع نشدند.
یک مطالعه کوچک (N = ۲۱)، هشت هفته درمان را با سیگارهای کانابیس حاوی ۱۱۵ میلیگرم D۹‐تتراهیدروکانابینول (tetrahydrocannabinol; THC) با سیگارهای دارونما حاوی کانابیس با حذف THC در شرکتکنندگان مبتلا به CD فعال مقایسه کرد. این مطالعه از نظر کورسازی و سایر سوگیریها، در معرض خطر بالای سوگیری ارزیابی شد (شرکتکنندگان کانابیس مسنتر از شرکتکنندگان دارونما بودند). تاثیرات کانابیس بر بهبودی بالینی نامشخص بود. چهلوپنج درصد (۵/۱۱) از شرکتکنندگان گروه کانابیس در مقایسه با ۱۰% (۱/۱۰) از شرکتکنندگان گروه دارونما، به بهبودی بالینی دست یافتند (RR: ۴,۵۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۳ تا ۳۲.۵۶؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). تفاوت در میزان پاسخ بالینی مشاهده شد (کاهش در نمره CDAI بیشتر از ۱۰۰ نقطه). نودویک درصد (۱۰/۱۱) از شرکتکنندگان گروه کانابیس در مقایسه با ۴۰% (۴/۱۰) از شرکتکنندگان گروه دارونما، به پاسخ بالینی دست یافتند (RR: ۲.۲۷؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۴ تا ۴.۹۷؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). در گروه مصرفکننده سیگار کانابیس در مقایسه با دارونما، AEهای بیشتری مشاهده شد (RR: ۴.۰۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۵ تا ۱۴.۵۷؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). به نظر میرسد که این AEها از نوع خفیف بوده و شامل خوابآلودگی، تهوع، مشکلات مربوط به تمرکز، از دست دادن حافظه، سردرگمی و سرگیجه بودند. این مطالعه، AEهای جدی یا خروج از مطالعه را به دلیل AEها گزارش نکرد.
یک مطالعه کوچک (N = ۲۲)، روغن کانابیس (۵% کانابیدیول) را با روغن دارونما در افراد مبتلا به CD فعال مقایسه کرد. این مطالعه، از نظر سایر سوگیریها در معرض خطر بالای سوگیری ارزیابی شد (شرکتکنندگان گروه کانابیس بیشتر از شرکتکنندگان گروه دارونما احتمال داشت که سیگاری باشند). هیچ تفاوتی در میزان بهبودی بالینی وجود نداشت. چهل درصد (۴/۱۰) از شرکتکنندگان گروه کانابیس در مقایسه با ۳۳% (۳/۹) از شرکتکنندگان گروه دارونما، به بهبودی در ۸ هفته دست یافتند (RR: ۱,۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۶ تا ۳.۹۷؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). هیچ تفاوتی در نسبت شرکتکنندگانی که یک حادثه جانبی جدی داشتند، وجود نداشت. ده درصد (۱/۱۰) از شرکتکنندگان در گروه روغن کانابیس در مقایسه با ۱۱% (۱/۹) از شرکتکنندگان در گروه دارونما، یک حادثه جانبی جدی داشتند (RR: ۰.۹۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۷ تا ۱۲.۳۸؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). هر دو AE جدی، بدتر شدن بیماری کرون بود که نیاز به مداخله نجات داشت. این مطالعه، پاسخ بالینی، CRP، کیفیت زندگی یا خروج از مطالعه را به دلیل AE گزارش نکرد.
یک مطالعه کوچک (N = ۵۰)، روغن کانابیس (۱۵% کانابیدیول و THC ۴%) را با دارونما در شرکتکنندگان مبتلا به CD فعال مقایسه کرد. این مطالعه در معرض خطر پائین سوگیری ارزیابی شد. تفاوت در نمرات اندازهگیریشده CDAI و کیفیت زندگی با ابزار SF‐۳۶ مشاهده شد. میانگین نمره کیفیت زندگی پس از ۸ هفته درمان در گروه روغن کانابیس ۹۶,۳ و در گروه دارونما ۷۹.۹ بود (MD: ۱۶.۴۰؛ ۹۵% CI؛ ۵.۷۲ تا ۲۷.۰۸؛ شواهد با قطعیت پائین). پس از ۸ هفته درمان، میانگین نمره CDAI در گروه روغن کانابیس ۱۱۸.۶ و در گروه دارونما ۲۱۲.۶ بود (MD: ‐۹۴.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۱۴۸.۸۶‐ تا ۳۹.۱۴‐؛ شواهد با قطعیت پائین). این مطالعه، بهبودی بالینی، پاسخ بالینی، CRP یا AEها را گزارش نکرد.
بیماری کرون چیست؟
بیماری کرون (Crohn’s disease) یک وضعیت طولانیمدت است که منجر به التهاب دستگاه گوارشی میشود، و ممکن است در هر نقطهای از دهان تا مقعد رخ دهد. نشانههای شایع آن عبارتند از تب، اسهال، درد شکم و کاهش وزن. بیماری کرون با دورههایی از عود بیماری، هنگامی که افراد بهطور فعال دچار نشانهها هستند و دورههایی از بهبودی، هنگامی که نشانهها متوقف میشوند، تشخیص داده میشود.
کانابیس و کانابینوئید چه هستند؟
کانابیس دارویی است که بهطور گسترده استفاده میشود و سیستم اندوکانابینوئید (endocannabinoid) را تحت تاثیر قرار میدهد. کانابیس حاوی اجزای چند‐گانهای به نام کانابینوئیدها است. استفاده از کانابیس و روغن کانابیس حاوی کانابینوئیدهای خاص، باعث ایجاد تاثیرات ذهنی و فیزیکی مانند تغییر در ادراک حسی و هیجان و نشاط در هنگام مصرف میشود. بعضی از کانابینوئیدها، مانند کانابیدیول (cannabidiol)، تاثیر روانگردانی ندارند. کانابیس و کانابیدیول دارای خواص ضد‐التهابی اندکی هستند که ممکن است به افراد مبتلا به بیماری کرون کمک کند.
محققان چه چیزی را مورد بررسی قرار دادند؟
محققان، این موضوع را بررسی کردند که کانابیس برای درمان بزرگسالان مبتلا به بیماری کرون فعال یا بیماری کرون که در بهبودی است، بهتر از دارونما (placebo) (به عنوان مثال یک قرص قند) است یا خیر.
پژوهشگران چه چیزی را به دست آوردند؟
محققان بهطور گسترده منابع علمی را تا ۱۷ اکتبر ۲۰۱۸ جستوجو کردند و سه مطالعه را یافتند (۹۳ شرکتکننده) که معیارهای ورود را داشتند. یک مطالعه در حال انجام نیز شناسایی شد. تمام مطالعات حجم نمونه کوچکی داشته و دارای مسائلی در رابطه با کیفیت بودند. یک مطالعه کوچک (۲۱ شرکتکننده)، هشت هفته درمان را با سیگار کانابیس حاوی ۱۱۵ میلیگرم D۹‐تتراهیدروکانابینول (tetrahydrocannabinol; THC) با سیگار دارونمای حاوی کانابیس با حذف THC در شرکتکنندگان مبتلا به بیماری کرون فعال که حداقل یک درمان دارویی شکستخورده داشتند، مقایسه کرد. اگر چه هیچ تفاوتی در میزان بهبودی بالینی مشاهده نشد، نشانههای بیماری کرون در اغلب شرکتکنندگان گروه کانابیس نسبت به شرکتکنندگان در گروه دارونما بهبود یافت. عوارض جانبی زیادی در گروه سیگار کانابیس در مقایسه با دارونما مشاهده شد. این عوارض جانبی از نوع خفیف بوده و شامل خوابآلودگی، تهوع، مشکلات مربوط به تمرکز، از دست دادن حافظه، سردرگمی و سرگیجه بودند. شرکتکنندگان در گروه سیگار کانابیس، بهبودی در درد، اشتها و رضایت از درمان را گزارش کردند.
یک مطالعه کوچک (۲۲ شرکتکننده) به مقایسه روغن کانابیس (۱۰ میلیگرم کانابیدیول دو بار در روز) با روغن دارونما (یعنی روغن زیتون) در شرکتکنندگان مبتلا به بیماری کرون فعال پرداخت که حداقل یک درمان دارویی شکست خورده داشتند. هیچ تفاوتی در میزان بهبودی بالینی مشاهده نشد. هیچ تفاوتی در عوارض جانبی جدی وجود نداشت. عوارض جانبی جدی عبارت بود از بدتر شدن بیماری کرون در یک شرکتکننده در هر گروه.
یک مطالعه کوچک (۵۰ شرکتکننده) روغن کانابیس (حاوی ۱۵% کانابیدیول و ۴% THC) را با روغن دارونما در شرکتکنندگان مبتلا به بیماری کرون فعال مقایسه کرد. تفاوتهای مثبتی در شاخص کیفیت زندگی و فعالیت بیماری کرون مشاهده شد.
نتیجهگیریها
تاثیرات کانابیس و روغن کانابیس بر بیماری کرون نامطمئن است. نمیتوان در مورد مزایا و آسیبهای (برای مثال عوارض جانبی) کانابیس و روغن کانابیس در بزرگسالان مبتلا به بیماری کرون نتیجهگیری قطعی کرد. تاثیرات کانابیس و روغن کانابیس در افراد مبتلا به بیماری کرون در بهبودی مورد بررسی قرار نگرفته است. مطالعات بیشتر با تعداد زیادی شرکتکننده برای ارزیابی مزایا و آسیبهای بالقوه کانابیس در بیماری کرون مورد نیاز هستند. مطالعات آینده باید تاثیرات کانابیس را در افراد مبتلا به بیماری کرون فعال و غیر‐فعال بررسی کنند. دوزهای مختلف کانابیس و فرمولاسیون آنها (بهعنوان مثال روغن یا قرص کانابیس) باید بررسی شود.
دو RCT (۹۲ شرکتکننده) معیارهای ورود را داشتند. یک مطالعه (N = ۶۰)، استفاده از کپسولهای کانابیدیول را حاوی حداکثر ۴,۷% از D۹‐تتراهیدروکانابینول (tetrahydrocannabinol; THC) با کپسولهای دارونما در شرکتکنندگان مبتلا به UC خفیف تا متوسط به مدت ۱۰ هفته مقایسه کرد. دوز اولیه کانابیدیول ۵۰ میلیگرم دو بار در روز بود که در صورت تحمل، تا ۲۵۰ میلیگرم دو بار در روز افزایش یافت. مطالعه دیگر (N = ۳۲)، ۸ هفته درمان را با دو سیگار کانابیس در روز حاوی ۰.۵ گرم کانابیس، معادل ۲۳ میلیگرم THC/روز با سیگارهای دارونما در شرکتکنندگان مبتلا به UC که به درمانهای معمول دارویی پاسخ ندادند، مقایسه کرد. هیچ مطالعهای شناسایی نشد که درمان کانابیس را در UC خاموش ارزیابی کند. از نظر کورسازی شرکتکنندگان و پرسنل، اولین مطالعه در معرض خطر پائین سوگیری و دومین مطالعه (به صورت چکیده منتشر شد) در معرض خطر بالای سوگیری ارزیابی شدند. این مطالعات، به علت تفاوت در داروی مداخلهای تجمیع نشدند.
تاثیر کپسولهای کانابیدیول (۱۰۰ تا ۵۰۰ میلیگرم در روز) در مقایسه با دارونما در میزان بهبودی و پاسخ بالینی نامطمئن است. بهبودی بالینی در ۱۰ هفته، ۲۴% (۷/۲۹) در گروه کانابیدیول در مقایسه با ۲۶% (۸/۳۱) در گروه دارونما به دست آمد (RR: ۰,۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۹ تا ۲.۲۵؛ شواهد با قطعیت پائین). پاسخ بالینی در ۱۰ هفته در ۳۱% (۹/۲۹) از شرکتکنندگان گروه کانابیدیول در مقایسه با ۲۲% (۷/۳۱) از بیماران گروه دارونما به دست آمد (RR: ۱.۳۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۳.۲۱؛ شواهد با قطعیت پائین). سطح CRP سرم در هر دو گروه پس از ۱۰ هفته درمان مشابه بود. میانگین CRP در گروه کانابیدیول، ۹.۴۲۸ میلیگرم/لیتر در مقایسه با ۷.۶۳۸ میلیگرم/لیتر در گروه دارونما بود (MD: ۱.۷۹؛ ۹۵% CI؛ ۵.۶۷‐ تا ۹.۲۵؛ شواهد با قطعیت متوسط). ممکن است بهبود معنیداری از نظر بالینی در کیفیت زندگی اندازهگیریشده با مقیاس IBDQ در ۱۰ هفته، وجود داشته باشد (MD: ۱۷.۴؛ ۹۵% CI؛ ۳.۴۵‐ تا ۳۸.۲۵؛ شواهد با قطعیت متوسط). حوادث جانبی در شرکتکنندگان کانابیدیول در مقایسه با دارونما بیشتر بود. صد درصد (۲۹/۲۹) از شرکتکنندگان گروه کانابیدیول در مقایسه با ۷۷% (۲۴/۳۱) از شرکتکنندگان گروه دارونما، دچار یک حادثه جانبی شدند (RR: ۱.۲۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۵ تا ۱.۵۶؛ شواهد با قطعیت متوسط). با این حال، این حوادث جانبی از نظر شدت، خفیف یا متوسط در نظر گرفته شدند. حوادث جانبی شایع عبارت بودند از سرگیجه، اختلال در توجه، سردرد، تهوع و خستگی. هیچکدام (۰/۲۹) از شرکتکنندگان گروه کانابیدیول، در مقایسه با ۱۰% (۳/۳۱) از شرکتکنندگان گروه دارونما، دچار یک حادثه جانبی جدی شدند (RR: ۰.۱۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۲.۸۳؛ شواهد با قطعیت پائین). حوادث جانبی جدی در گروه دارونما عبارت بود از بدتر شدن UC و یک بارداری عارضهدار. به نظر میرسد که این حوادث جانبی جدی با داروی مورد مطالعه، مرتبط نباشند. شرکتکنندگان بیشتری در گروه کانابیدیول نسبت به گروه دارونما، به علت یک حادثه جانبی از مطالعه خارج شدند. سیوچهار درصد (۱۰/۲۹) از شرکتکنندگان گروه کانابیدیول در مقایسه با ۱۶% (۵/۳۱) از شرکتکنندگان گروه دارونما، به علت یک حادثه جانبی از مطالعه خارج شدند (RR: ۲.۱۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۳ تا ۵.۵۱؛ شواهد با قطعیت پائین). خروج از مطالعه در گروه کانابیدیول عمدتا به علت سرگیجه بود. خروج از مطالعه در گروه دارونما به علت بدتر شدن UC بود.
تاثیر سیگارهای کانابیس (۲۳ میلیگرم THC/روز) در مقایسه با دارونما بر میانگین فعالیت بیماری، سطوح CRP و میانگین سطوح کالپروتکتین مدفوع، نامطمئن است. پس از ۸ هفته، میانگین نمره شاخص فعالیت بیماری در شرکتکنندگان گروه کانابیس ۴ و در شرکتکنندگان گروه دارونما، ۸ بود (MD: ‐۴,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۵.۹۸‐ تا ۲.۰۲‐). پس از ۸ هفته، میانگین تغییر در سطح CRP در هر دو گروه مشابه بود (MD: ‐۰.۳۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۳۵‐ تا ۰.۷۵؛ شواهد با قطعیت پائین). میانگین سطح کالپروتکتین مدفوع در شرکتکنندگان گروه کانابیس ۱۱۵ میلیگرم/دسیلیتر و در شرکتکنندگان گروه دارونما ۲۲۹ میلیگرم/دسیلیتر بود (MD: ‐۱۱۴.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۲۴۶.۰۱‐ تا ۱۸.۰۱). هیچ حادثه جانبی جدی مشاهده نشد. این مطالعه، بهبودی بالینی، پاسخ بالینی، کیفیت زندگی، حوادث جانبی یا خروج از مطالعه به دلیل حوادث جانبی را گزارش نکرد.
کولیت اولسراتیو چیست؟
کولیت اولسراتیو (ulcerative colitis) یک بیماری مزمن طولانیمدت است که منجر به التهاب کولون (روده بزرگ) و رکتوم میشود. نشانههای آن ممکن است شامل اسهال، خونریزی رکتال، دفع موکوس (مخاط)، و درد شکمی باشد. این بیماری با دورههایی از عود حاد، هنگامی که افراد دچار نشانهها میشوند و همچنین دورههایی از بهبودی، هنگامی که نشانهها متوقف میشوند، تشخیص داده میشود.
کانابیس و کانابینوئیدها چه هستند؟
کانابیس (cannabis) دارویی تفریحی است که به طور گسترده استفاده شده و دارای تاثیرات متعددی از طریق سیستم اندوکانابینوئید (endocannabinoid) بر بدن است. کانابیس حاوی چندین ماده جانبی به نام کانابینوئیدها است. کانابیس و روغن کانابیس حاوی کانابینوئیدهای خاص میتوانند منجر به تغییرات شناختی مانند احساس نشاط شده و ادراک حسی را تغییر دهند. با این حال، برخی از کانابینوئیدها مانند کانابیدیول (cannabidiol)، تاثیر روانگردانی ندارند. کانابیس و برخی از کانابینوئیدها، کاهش التهاب را در مدلهای حیوانی و آزمایشگاهی نشان داده که پیشنهاد میکنند ممکن است به افراد مبتلا به کولیت اولسراتیو کمک کنند. به عنوان مثال، کانابیدیول یک شبه کانابینوئید است که فعالیت ضد‐التهابی را در موش نشان داده است.
محققان چه موضوعی را مورد بررسی قرار دادند؟
محققان این موضوع را مورد بررسی قرار دادند که آیا کانابیس یا روغن کانابیس (کانابیدیول) برای درمان بزرگسالان مبتلا به کولیت اولسراتیو فعال یا کولیت اولسراتیوی که در وضعیت بهبودی است، بهتر از دارونما (placebo) (به عنوان مثال داروی جعلی) است یا خیر. محققان تا ۲ ژانویه ۲۰۱۸ منابع علمی پزشکی را به طور گستردهای جستوجو کردند.
پژوهشگران چه چیزی را یافتند؟
دو مطالعه شامل ۹۲ شرکتکننده بزرگسال مبتلا به کولیت اولسراتیو وارد شدند. هر دو مطالعه، درمان کانابیس را در شرکتکنندگان مبتلا به کولیت اولسراتیو فعال مورد بررسی قرار دادند. هیچ مطالعهای که درمان کانابیس را در شرکتکنندگان مبتلا به کولیت اولسراتیو در حال بهبودی ارزیابی کرده باشد، شناسایی نشد. یک مطالعه (۶۰ شرکتکننده)، ۱۰ هفته درمان را با کپسولهای حاوی روغن کانابیس با حداکثر ۴,۷% از D۹‐تتراهیدروکانابینول (tetrahydrocannabino; THC) با دارونما در شرکتکنندگان مبتلا به کولیت اولسراتیو فعال خفیف تا متوسط مقایسه کرد. دوز اولیه کانابیدیول ۵۰ میلیگرم دو بار در روز بود که اگر تحمل میشد، به ۲۵۰ میلیگرم دو بار در روز افزایش مییافت. مطالعه دیگر (۳۲ شرکتکننده) ۸ هفته درمان را با دو سیگار حاوی کانابیس در روز حاوی ۰.۵ گرم کانابیس، معادل با ۱۱.۵ میلیگرم THC، با سیگارهای دارونما در شرکتکنندگان مبتلا به کولیت اولسراتیوی که به درمان دارویی متعارف پاسخ ندادند، مقایسه کرد.
این مطالعه که به مقایسه کپسولهای حاوی روغن کانابیس با دارونما پرداخت، هیچ تفاوتی را در میزان بهبودی در ۱۰ هفته نیافت. بیستوچهار درصد (۷/۲۹) از شرکتکنندگان گروه کانابیدیول، در مقایسه با ۲۶% (۸/۳۱) از شرکتکنندگان گروه دارونما، به بهبودی بالینی دست یافتند. این مطالعه همچنین نمرات کیفیت زندگی خود‐گزارشی بالاتری را در شرکتکنندگان گروه روغن کانابیس در مقایسه با شرکتکنندگان گروه دارونما نشان داد. عوارض جانبی بیشتری در شرکتکنندگان گروه روغن کانابیس در مقایسه با شرکتکنندگان گروه دارونما مشاهده شد. این عوارض جانبی از نظر شدت، خفیف یا متوسط بودند. عوارض جانبی شایع گزارش شده عبارت بودند از سرگیجه، اختلال در توجه، سردرد، تهوع و خستگی. هیچ بیماری در گروه روغن کانابیس، عوارض جانبی جدی نداشت. ده درصد (۳/۳۱) از بیماران گروه دارونما، یک عارضه جانبی جدی داشتند. عوارض جانبی جدی در گروه دارونما عبارت بود از بدتر شدن کولیت اولسراتیو و یک مورد بارداری عارضهدار.
مطالعه دوم که به مقایسه دو سیگار کانابیس (۲۳ میلیگرم THC/روز) با سیگارهای دارونما پرداخت، نمرات پائینتری را از شاخص فعالیت بیماری در گروه کانابیس در مقایسه با گروه دارونما نشان داد. سطوح پروتئین واکنشی‐C و کالپروتکتین مدفوع (هر دو معیارهایی از التهاب در بدن) در هر دو گروه مشابه بودند. هیچ عارضه جانبی جدی گزارش نشد. این مطالعه، میزان بهبودی را گزارش نکرد.
نتیجهگیریها
تاثیرات کانابیس و روغن کانابیس بر کولیت اولسراتیو نامطمئن هستند، بنابراین نمیتوان در مورد اثربخشی و ایمنی کانابیس و روغن کانابیس در بزرگسالان مبتلا به کولیت اولسراتیو فعال نتیجهگیری قطعی کرد. هیچ شواهدی در مورد استفاده از کانابیس و روغن کانابیس برای بهبودی در کولیت اولسراتیو وجود ندارد. انجام مطالعات بیشتر با تعداد بیشتری شرکتکننده، برای ارزیابی تاثیرات کانابیس در افراد مبتلا به کولیت اولسراتیو فعال و غیرفعال مورد نیاز هستند. دوزهای مختلف کانابیس و مسیرهای تجویز آن باید مورد بررسی قرار بگیرند. در نهایت، برای ارزیابی پیامدهای طولانیمدت ایمنی استفاده مکرر از کانابیس، پیگیری لازم است.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb