جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای Nicola Luigi Bragazzi

Francesco Brigo، Stanley C Igwe، Nicola Luigi Bragazzi،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه

این یک نسخه به‌روز‌شده از مرور اصلی کاکرین است که در شماره ۱۰، سال ۲۰۱۵ منتشر شد.

صرع میوکلونیک شدید در نوزادان (SMEI)، که تحت عنوان سندرم دراوت (Dravet syndrome) نیز شناخته می‌شود، نوعی صرع نادر و مقاوم است، که اخیرا درمان آن با استریپنتول (stiripentol; STP) به عنوان درمان افزودنی مجاز شمرده شده است.

اهداف
ارزیابی اثربخشی و تحمل‌پذیری STP و دیگر درمان‌های دارویی ضدصرع (از جمله رژیم کتوژنیک) برای بیماران مبتلا به SMEI.
روش های جستجو
برای آخرین به‌روزرسانی، ما پایگاه ثبت تخصصی گروه صرع در کاکرین (۲۰ دسامبر ۲۰۱۶)، پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL) از طریق پایگاه ثبت مطالعات آنلاین کاکرین (CRSO؛ ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶)؛ MEDLINE (Ovid، از ۱۹۴۶ تا ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶)؛ و ClinicalTrials.gov (۲۰ دسامبر ۲۰۱۶) را جست‌وجو کردیم. پیش از این، پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO) ICTRP را جست‌وجو کردیم، اما در زمان این به‌روزرسانی قابل استفاده نبود. ما همچنین برای یافتن منابع بیشتر، کتابشناختی‌های مطالعات شناسایی شده را جست‌وجو کردیم. ما مجلات منتخب و مجموعه مقالات کنفرانس را به صورت دستی جست‌وجو کردیم و هیچ محدودیتی را برای زبان مطالعه اعمال نکردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) یا کارآزمایی‌های شبه‐تصادفی‌سازی و کنترل شده؛ کارآزمایی‌های دو سو کور یا یک سو کور یا کورسازی نشده؛ و مطالعات گروه‐موازی. تجویز حداقل یک داروی ضدصرع، به صورت جداگانه (مونوتراپی) یا ترکیبی (درمان افزودنی) در مقایسه با دارونمای (placebo) افزودنی یا بدون درمان افزودنی.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
نویسندگان مرور به‌طور مستقل از هم کارآزمایی‌ها را برای ورود، با توجه به معیارهای از پیش تعریف شده، انتخاب کرده، داده‌های مربوطه را استخراج کرده و کیفیت روش‌شناسی کارآزمایی‌ها را ارزیابی کردند. ما پیامدهای زیر را ارزیابی کردیم: کاهش ۵۰% یا بیشتر در تشنج، عدم وقوع تشنج، عوارض جانبی، نسبت موارد خروج از مطالعه و کیفیت زندگی. ما پیامدها را با استفاده از متاآنالیز منتل‐هنزل (Mantel‐Haenszel) برای محاسبه خطر نسبی (RRs) با ۹۵% فاصله اطمینان (۹۵% CI) ارزیابی کردیم.
نتایج اصلی
از زمان آخرین نسخه این مرور، هیچ مطالعه جدیدی پیدا نشده است. به ویژه آنکه، ما هیچ RCTای را پیدا نکردیم که به ارزیابی داروهایی غیر از STP پرداخته باشند. این مرور شامل دو RCT است که استفاده از STP را ارزیابی می‌کنند (در کل ۶۴ کودک). هر دو مطالعه عمدتا در معرض خطر نامشخص سوگیری (bias) قرار داشتند. نسبت بسیار بالاتری از شرکت‌کنندگان در گروه STP در مقایسه با گروه دارونما با کاهشی معادل ۵۰% یا بیشتر در فراوانی تشنج مواجه شدند (۲۲/۳۳ در مقابل ۲/۳۱؛ RR: ۱۰,۴۰؛ ۹۵% CI؛ ۲.۶۴ تا ۴۰.۸۷). نسبت بسیار بالاتری از شرکت‌کنندگان در گروه STP در مقایسه با گروه دارونما به وضعیت بدون تشنج دست یافتند (۱۲/۳۳ در مقابل ۱/۳۱؛ RR: ۷.۹۳؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۲ تا ۴۱.۲۱). محققان تفاوت‌های معنی‌داری را در نسبت‌های خروج از درمان از گروه STP در مقایسه با گروه دارونما مشاهده نکردند (۲/۳۳ در مقابل ۸/۳۱؛ RR: ۰.۲۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۱.۰۳). فقط یک مطالعه صراحتا بروز عوارض جانبی را گزارش کرد و متذکر شد که نسبت بالاتری از شرکت‌کنندگان در گروه STP نسبت به گروه دارونما دچار عوارض جانبی شدند (۱۰۰% در مقابل ۲۵%؛ RR: ۳.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۱.۸۱ تا ۷.۶۷). ما کیفیت شواهد را طبق معیارهای GRADE در سطح پائین و متوسط ارزیابی کردیم، زیرا بیشتر اطلاعات مربوط به مطالعاتی بودند که به نظر می‌رسید در معرض خطر نامشخص سوگیری قرار داشتند.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
داده‌های به دست آمده از دو RCT کوچک نشان می‌دهد که STP از نظر کاهش ۵۰ درصدی یا بیشتر در فراوانی تشنج و عدم وقوع تشنج به‌طور قابل‌توجهی بهتر از دارونما است. عوارض جانبی بیشتر با STP رخ داد. مطالعات بیشتری با قدرت آزمونی کافی و پیگیری طولانی‌مدت باید انجام شوند تا اثربخشی و تحمل‌پذیری طولانی‌مدت STP در درمان بیماران مبتلا به SMEI به‌طور واضح تعیین شود.
خلاصه به زبان ساده

داروهای ضدصرع برای درمان نوزادان مبتلا به صرع میوکلونیک شدید

پیشینه

صرع میوکلونیک شدید در نوزادان (SMEI)، که تحت عنوان سندرم دراوت (Dravet syndrome) نیز شناخته می‌شود، نوعی صرع نادر و مقاوم به دارو است، که اخیرا درمان آن با استریپنتول (stiripentol; STP) در ترکیب با دیگر داروهای ضدصرع مجاز شمرده شده است. در این مرور، ما اثربخشی و تحمل‌پذیری STP و دیگر داروهای ضدصرع را در درمان SMEI ارزیابی کردیم.

نتایج

پس از جست‌وجوی سیستماتیک (۲۰ دسامبر ۲۰۱۶) در منابع علمی، هیچ کارآزمایی‌ تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای (randomised controlled trials; RCTs) را نیافتیم که داروهای دیگری را به غیر از STP ارزیابی کرده باشند. ما دو RCT را یافتیم که اثربخشی و تحمل‌پذیری STP را در ۶۴ کودک مبتلا به SMEI در مقایسه با دارونما (placebo) ارزیابی کرده بودند. در مقایسه با بیمارانی که دارونما دریافت کردند، افرادی که با STP درمان شدند، بیشتر احتمال داشت که بدون تشنج باشند یا با کاهش ۵۰ درصدی یا بیشتر در فراوانی تشنج روبه‎‌رو شوند. فقط یک مطالعه به صراحت بروز عوارض جانبی را گزارش کرد که بیشتر در بیماران تحت درمان با STP رخ داد. این داده‌ها که حاصل از دو مطالعه کوچک هستند، نشان می‌دهند که STP از نظر کارآیی به طور قابل توجهی بهتر از دارونما است اما به خوبی تحمل نمی‌شود. مطالعات بیشتری باید انجام شوند تا اثربخشی و تحمل‌پذیری طولانی‌مدت STP در درمان بیماران مبتلا به SMEI به‌طور واضح تعیین شود.

شواهد تا ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶ به‌روز است.


Francesco Brigo، Stanley C Igwe، Nicola Luigi Bragazzi،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه

این یک نسخه به‌روزشده از مرور کاکرین است که برای نخستین‌بار در سال ۲۰۱۴ منتشر و آخرین بار در سال ۲۰۲۰ به‌روز‌ شد.

تشنج‌ها در نزدیک به ۳۰% از افراد مبتلا به صرع، توسط درمان‌های فعلی کنترل نمی‌شوند. استری‌پنتول یک داروی ضد‐صرع (antiepileptic drug; AED) است که در فرانسه تولید شده و در سال ۲۰۰۷ تائیدیه خود را از آژانس دارویی اروپا (EMA) برای درمان سندرم Dravet، به عنوان یک درمان کمکی با والپروات (valproate) و کلوبازام (clobazam)، دریافت کرد.

اهداف
بررسی اثربخشی و تحمل‌پذیری استری‌پنتول، هنگام استفاده به‌عنوان درمان کمکی، برای افراد مبتلا به صرع کانونی مقاوم به دارو که تحت درمان با AEDها قرار دارند.
روش های جستجو
برای آخرین به‌روزرسانی، پایگاه ثبت مطالعات کاکرین (CRS Web) و MEDLINE را جست‌وجو کردیم (۲۸ مارچ ۲۰۲۲). برای شناسایی کارآزمایی‌های منتشر شده، منتشر نشده و در حال انجام، با تولید کننده استری‌پنتول و متخصصان صرع تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده در رابطه با افزودن استری‌پنتول به درمان در افراد مبتلا به صرع کانونی مقاوم به دارو.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
نویسندگان مرور به‌طور مستقل از هم کارآزمایی‌ها را برای ورود انتخاب و داده‌ها را استخراج کردند. پیامدها را از جمله کاهش ۵۰% یا بیشتر در دفعات تشنج، رسیدن به وضعیت بدون تشنج، عوارض جانبی، ترک درمان و تغییرات در کیفیت زندگی بررسی کردیم.
نتایج اصلی

بر اساس معیارهای انتخاب، هیچ مطالعه جدیدی را در این به‌روزرسانی وارد نکردیم. فقط یک مطالعه را از مرور قبلی (۳۲ کودک مبتلا به صرع کانونی) وارد کردیم. این مطالعه از طراحی responder‐enriched استفاده کرد و با مقایسه استری‌پنتول کمکی با دارونما (placebo)، هیچ شواهد بارزی را از کاهش ۵۰% یا بیشتر در فراوانی تشنج (خطر نسبی (RR): ۱,۵۱؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۸۱ تا ۲.۸۲؛ شواهد با قطعیت پائین) و شواهد بارزی را از رسیدن به وضعیت عدم‐تشنج (RR: ۱.۱۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۱ تا ۴.۴۳؛ شواهد با قطعیت پائین) پیدا نکرد.

استری‌پنتول منجر به خطر بروز بیشتر عوارض جانبی به عنوان یک کل شد (RR: ۲,۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۸ تا ۶.۴۷؛ شواهد با قطعیت پائین). هنگامی که عوارض جانبی خاص را در نظر گرفتیم، CIها بسیار گسترده بوده و نشان از احتمال افزایش قابل‌توجه و کاهش اندک در خطرات عوارض جانبی نورولوژیکی (RR: ۲.۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۸ تا ۸.۰۱؛ شواهد با قطعیت پائین) داشتند. محققان هیچ کاهش بارزی را در خطر خروج بیماران از مطالعه نشان ندادند (RR: ۰.۶۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۰ تا ۱.۴۷؛ شواهد با قطعیت پائین)، که این موضوع در هر دو گروه بالا بود (۵۳.۳% در گروه دارونما و ۳۵.۳% در گروه استری‌پنتول؛ شواهد با قطعیت پائین).

اعتبار خارجی (external validity) این مطالعه محدود بود زیرا فقط پاسخ‌دهندگان به استری‌پنتول (یعنی شرکت‏‌کنندگانی که کاهش ۵۰% یا بیشتر را در فراوانی تشنج در طول فاز باز پیش از تصادفی‌سازی در مقایسه با میزان پایه خود داشتند) وارد فاز تصادفی‌سازی، کمکی، کنترل شده با دارونما و دوسو‐کور شدند. علاوه بر این، اثرات انتقال (carry‐over) و خروج از مطالعه، احتمالا بر پیامدهای مرتبط با فراوانی تشنج تاثیر گذاشت. اطلاعات بسیار محدود حاصل از تنها مطالعه وارد شده، نشان می‌دهند که عوارض جانبی در نظر گرفته شده به صورت کل، به نظر می‌رسد با استری‌پنتول کمکی بسیار بیشتر از دارونمای افزودنی رخ دهند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
از زمان انتشار آخرین نسخه این مرور، هیچ مطالعه جدیدی را پیدا نکردیم. از این رو، هیچ تغییری را در نتایج ارائه شده در نسخه‌های قبلی ایجاد نکرده‌ایم. ما نمی‌توانیم هیچ نتیجه‌گیری‌ای در جهت پشتیبانی از مصرف استری‌پنتول به عنوان درمان کمکی برای صرع کانونی مقاوم در برابر دارو داشته باشیم. انجام کارآزمایی‌های بزرگ، تصادفی‌سازی شده، و با روش انجام خوب بیشتری در این زمینه مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

استری‌پنتول (stiripentol) به عنوان درمان کمکی در مدیریت بالینی صرع کانونی (صرع تاثیرگذار بر یک سمت مغز) مقاوم به دارو

صرع مقاوم به دارو چیست؟

صرع یکی از شایع‌ترین اختلالات نورولوژیکی مزمن است؛ این وضعیت ۱% از جمعیت دنیا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. تا ۳۰% از افراد مبتلا به صرع با وجود دریافت درمان کافی با داروهای ضد‐صرع، همچنان دچار تشنج (انفجار ناگهانی فعالیت الکتریکی در مغز که نحوه عملکرد آن را برای مدت کوتاهی تغییر می‌دهد) می‌شوند. این افراد تحت عنوان موارد مبتلا به صرع مقاوم به دارو توصیف می‌شوند.

ما به دنبال چه یافته‌ای بودیم؟

داروهای ضد‐صرع را می‌توان به صورت منفرد (به عنوان تک‐درمانی (monotherapy)) یا ترکیبی (پلی‐تراپی (polytherapy)) استفاده کرد. استری‌پنتول (stiripentol) یک داروی ضد‐صرع است که در فرانسه تولید شده و در سال ۲۰۰۷ توسط آژانس دارویی اروپا (EMA) به عنوان درمان کمکی والپروات (valproate) و کلوبازام (clobazam) برای درمان سندرم Dravet (نوعی صرع نادر و مقاوم به دارو که در سال نخست تولد در نوزادان سالم آغاز می‌شود) تائید شد. این مرور به ارزیابی شواهد حاصل از تجویز استری‌پنتول به عنوان درمان مکمل برای صرع کانونی مقاوم در برابر دارو در افراد تحت درمان با داروهای ضد‐صرع می‌پردازد.

ما به چه نتایجی رسیدیم؟

بر اساس معیارهای این مرور، فقط یک مطالعه را وارد کردیم. در مطالعه مذکور، به ۶۷ کودک علاوه بر درمان معمول یک داروی ساختگی (دارونما) به مدت یک ماه داده شد و سپس به مدت چهار ماه استری‌پنتول (بدون دارونما) اضافه شد. ۳۲ کودکی که به استری‌پنتول پاسخ دادند (که در مقایسه با ماه نخست، نصف تعداد تشنج یا کمتر از آن را با مصرف استری‌پنتول داشتند) در بخش بعدی مطالعه جای گرفتند. هفده نفر از این کودکان به مصرف استری‌پنتول کمکی ادامه دادند، در حالی که ۱۵ نفر دیگر دارونما دریافت کردند. این مرحله از مطالعه به صورت تصادفی‌سازی شده و دوسو‐کور (درمان به صورت تصادفی تخصیص داده شد، و نه کودکان و نه پزشکان نمی‌دانستند چه کسی چه درمانی را دریافت می‌کند) انجام شد.

پس از دو ماه، نویسندگان مطالعه هیچ تفاوت بارزی را میان دو گروه درمانی از نظر کاهش تشنج (تعداد کودکان با نصف تعداد تشنج یا کمتر) یا رسیدن به وضعیت بدون تشنج (تعداد کودکانی که هیچ تشنجی نداشتند) پیدا نکردند. با این حال، احتمال بروز عوارض جانبی مضر در کودکانی که استری‌پنتول مصرف کردند نسبت به کودکان درمان‌شده با دارونما بیشتر بود. نتایج این مطالعه ممکن است برای جمعیت عمومی‌تر قابل تعمیم نباشد، زیرا فقط شامل کودکانی بود که به استری‌پنتول پاسخ دادند.

محدودیت‌های شواهد چه هستند؟

اعتماد چندانی به شواهد نداریم زیرا مطالعه شامل تعداد کمی از کودکان بود، چندین کودک پیش از پایان مطالعه، آن را ترک کردند، و درمانی که در بخش اول مطالعه به همه کودکان داده شد ممکن است بر تعداد تشنج‌ها در قسمت تصادفی‌سازی شده، و دوسو‐کور آن تاثیر گذاشته باشد.

در حال حاضر، هیچ شواهد در دسترسی از مصرف استری‌پنتول به عنوان درمان کمکی برای مدیریت بالینی صرع کانونی مقاوم در برابر دارو پشتیبانی نمی‌کند. انجام کارآزمایی‌های بزرگ، تصادفی‌سازی شده، و با روش انجام خوب، در این زمینه مورد نیاز است.

شواهد تا مارچ ۲۰۲۲ به‌روز است.


Francesco Brigo، Simona Lattanzi، Stanley C Igwe، Masoud Behzadifar، Nicola Luigi Bragazzi،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه

اکثر افراد مبتلا به صرع پیش‌آگهی خوبی دارند، و تشنج‌های آن‌ها با استفاده از یک عامل تکی ضد‐صرع می‌تواند به خوبی کنترل شود، اما تا ۳۰% از این افراد مبتلا به صرع مقاوم به درمان هستند، به‌خصوص افراد مبتلا به تشنج‌های کانونی. در این مرور، شواهد به‌ دست آمده را از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCT) درباره زونیسامید (zonisamide) خلاصه کردیم، که به‌عنوان یک درمان مکمل برای صرع کانونی کنترل نشده با یک یا چند داروی ضد‐صرع همزمان استفاده می‌شود.

این یک نسخه به‌روز شده از مرور کاکرین است که قبلا در سال ۲۰۱۸ منتشر شد.

اهداف
ارزیابی اثربخشی و تحمل‌پذیری زونیسامید، زمانی که از آن به عنوان یک درمان مکمل برای افراد مبتلا به صرع کانونی غیر‐قابل کنترل با یک یا چند داروی ضد‐صرع همزمان استفاده می‌شود.
روش های جستجو
برای آخرین به‌روزرسانی، پایگاه ثبت مطالعات کاکرین (CRS Web) و MEDLINE Ovid را جست‌وجو کردیم (سپتامبر ۲۰۱۹). علاوه بر این، برای یافتن مطالعات در حال انجام یا منتشر نشده، با Eisai Limited (سازندگان و مجوزداران زونیسامید) و کارشناسان در این زمینه تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده، که در آن‌ها زونیسامید افزودنی با دارونما (placebo) یا داروی ضد‐صرع دیگر در افراد مبتلا به صرع کانونی و کنترل نشده با یک یا چند داروی ضد‐صرع همزمان، مورد مقایسه قرار گرفت.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم کارآزمایی‌ها را برای ورود انتخاب، داده‌ها را استخراج و خطر سوگیری (bias) را با استفاده از ابزار «خطر سوگیری» کاکرین ارزیابی و قطعیت شواهد، را با استفاده از رویکرد درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) بررسی کردند. پیامد اولیه کاهش حداقل ۵۰% در کل فراوانی تشنج بود؛ پیامدهای ثانویه عبارت بودند از: (۱) تحمل‌پذیری؛ و (۲) عوارض جانبی. از رویکرد قصد درمان (intention‐to‐treat) برای تجزیه‌و‌تحلیل‌های اولیه خود استفاده کردیم. خلاصه‌ای را از خطرات نسبی (RRs) برای هر پیامد تخمین زدیم. خلاصه‌ای را از تخمین‌های اثرات و قطعیت شواهد برای هر پیامد در جدول «خلاصه‌ای از یافته‌ها» ارائه کردیم.
نتایج اصلی

از زمان آخرین نسخه این مرور، هیچ مطالعه جدیدی را پیدا نکردیم. هشت مطالعه را (۱۶۳۶ شرکت‌کننده) از نسخه‌های قبلی این مرور وارد کردیم.

RR کلی با ۹۵% فاصله اطمینان (CI) برای کاهش حداقل ۵۰% در فراوانی تشنج برای ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلی‌گرم زونیسامید در روز در مقایسه با دارونما معادل ۱,۹۰ (۹۵% CI؛ ۱.۶۳ تا ۲.۲۲؛ ۷ کارآزمایی؛ ۱۳۷۱ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) بود. RR برای کاهش ۵۰% در فراوانی تشنج در مقایسه با دارونما برای هر دوزی از زونیسامید (۱۰۰ میلی‌گرم تا ۵۰۰ میلی‌گرم در روز)، ۱.۸۶ (۹۵% CI؛ ۱.۶۰ تا ۲.۱۷؛ ۷ کارآزمایی؛ ۱۴۲۹ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) گزارش شد. تعداد افراد مورد نیاز برای درمان برای به‌ دست آوردن یک پیامد مفید بیشتر، شش (۹۵% CI؛ ۴.۱ تا ۶.۸) بود. دو کارآزمایی شواهدی را از رابطه دوز‐پاسخ برای این پیامد ارائه کردند. RR برای خروج از درمان برای ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلی‌گرم زونیسامید در روز در مقایسه با دارونما برابر ۱.۵۹ (۹۵% CI؛ ۱.۱۸ تا ۲.۱۳؛ ۶ کارآزمایی؛ ۱۰۹۹ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) و برای ۱۰۰ تا ۵۰۰ میلی‌گرم در روز برابر ۱.۴۴ (۹۵% CI؛ ۱.۰۸ تا ۱.۹۳؛ ۶ کارآزمایی؛ ۱۱۵۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) گزارش شد. تعداد افراد مورد نیاز برای درمان برای یک پیامد مضر اضافی ۱۵ (۹۵% CI؛ ۹.۳ تا ۳۶.۷) گزارش شد. عوارض جانبی زیر به احتمال زیاد با زونیسامید مرتبط بودند تا دارونما: آتاکسی (ataxia) (RR: ۳.۸۵؛ ۹۹% CI؛ ۱.۳۶ تا ۱۰.۹۳؛ ۴ کارآزمایی؛ ۷۳۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین)، خواب‌آلودگی (somnolence) (RR: ۱.۵۲؛ ۹۹% CI؛ ۱.۰۰ تا ۲.۳۱؛ ۸ کارآزمایی؛ ۱۶۳۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط)، آژیتاسیون (agitation) (RR: ۲.۳۵؛ ۹۹% CI؛ ۱.۰۵ تا ۵.۲۷؛ ۴ کارآزمایی؛ ۵۹۸ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین)؛ و بی‌اشتهایی (anorexia) (RR: ۲.۷۴؛ ۹۹% CI؛ ۱.۶۴ تا ۴.۶۰؛ ۶ کارآزمایی؛ ۱۱۸۱ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین).

در طول هشت مطالعه، خطر سوگیری حوزه‌ها را جدا از دو مطالعه، که در معرض خطر بالای سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) ارزیابی شدند، با خطر پائین یا نامشخص سوگیری رتبه‌بندی کردیم. پنج مورد از هشت مطالعه از شرکت‌های دارویی تولید کننده زونیسامید، حمایت مالی دریافت کردند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
هنگام استفاده از زونیسامید به عنوان درمان مکمل در افراد مبتلا به صرع کانونی کنترل نشده با یک یا چند داروی ضد‐صرع همزمان، شواهدی با قطعیت متوسط نشان داد که زونیسامید در کاهش فراوانی تشنج‌ها تا حداقل ۵۰% موفق‌تر از دارونما عمل کرد. ما قادر به شناسایی حداقل اثربخشی و حداکثر دوز قابل تحمل نبودیم. کارآزمایی‌های وارد شده یک فاز ۱۸ هفته‌ای را برای حداکثر دوز ثابت بررسی کردند، بنابراین نتایج برای تایید دوره‌های طولانی‌تر اثربخشی در کنترل تشنج قابل استفاده نیستند. نتایج قابل تعمیم به مونوتراپی، یا به افراد مبتلا به سایر انواع تشنج یا سندرم‌های صرع نیستند.
خلاصه به زبان ساده

افزودن زونیسامید (zonisamide) در درمان صرع کانونی که به داروهای دیگر پاسخ نمی‌دهد

پیشینه

حدود ۷۰% از افراد مبتلا به صرع می‌توانند با درمان دارویی ضد‐صرع از تشنج رهایی یابند. ۳۰% باقی‌مانده از این بیماران ممکن است به داروهای ضد‐صرع پاسخ ندهند، و هم‌چنان دچار تشنج شوند. داروهای قدیمی‌تر باعث پیشگیری از تشنج در هر فردی نمی‌شوند، و با عوارض جانبی همراه هستند. داروهای جدید در تلاش برای درمان افرادی ایجاد شدند که به داروهای قدیمی‌تر پاسخ نمی‌دهند، و تلاش می‌کنند تا عوارض جانبی محدود شوند. داروهای جدیدتر ممکن است در کنار داروهای فعلی فرد بیمار، به عنوان درمان «مکمل یا افزودنی (add‐on)» مصرف شوند.

نتایج کلیدی

جست‌وجوها در شش بانک اطلاعاتی، هشت کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده (۱۶۳۶ شرکت‌کننده) را یافتند، که افزودن داروی ضد‐صرع زونیسامید (zonisamide) را به یک یا چند داروی ضد‐صرع، به ‌مدت ۱۲ هفته، در افراد مبتلا به صرع کانونی کنترل ‌نشده، با دارونما (placebo) مقایسه کردند.

با در نظر گرفتن تمام شواهد به‌ دست آمده از کارآزمایی‌ها، دریافتیم که در صورت اضافه شدن زونیسامید به درمان معمول افراد مبتلا به صرع کانونی، فراوانی دفعات تشنج در آنها کاهش یافت. شرکت‌کنندگان درمان شده با ۳۰۰ میلی‌گرم تا ۵۰۰ میلی‌گرم زونیسامید در روز، نسبت به افرادی که قرص‌های دارونما را به همراه درمان معمول خود دریافت کردند، دو برابر بیشتر احتمال داشت که با کاهش حداقل ۵۰% در فراوانی دفعات تشنج خود مواجه شوند. با این حال، افزودن زونیسامید به درمان معمول آن‌ها با افزایش عوارض جانبی، مانند مشکلات مربوط به هماهنگی (ataxia)، خواب‌آلودگی (somnolence)، آژیتاسیون، و بی‌اشتهایی (anorexia) همراه بود.

قطعیت شواهد

خطر سوگیری (bias) را در کارآزمایی‌های مجزا در سطح پائین ارزیابی کردیم، یا اطلاعات کافی را برای تصمیم‌گیری در مورد آنها در دسترس نداشتیم. پنج مورد از هشت مطالعه از شرکت‌های دارویی تولید کننده زونیسامید حمایت مالی دریافت کردند. قطعیت شواهد را برای پیامدهای اصلی، در سطح متوسط ارزیابی کردیم. انجام تحقیقات بیشتر ممکن است تاثیر مهمی بر اطمینان ما به تخمین اثرگذاری مداخله داشته باشد و احتمالا این تخمین را تغییر می‌دهند. انجام تحقیقات بیشتری با تمرکز بر بررسی پاسخ درمانی به دوزهای مختلف زونیسامید، مورد نیاز است.

شواهد تا سپتامبر ۲۰۱۹ به‌روز است.



صفحه ۱ از ۱