افرادی که مبتلا به بیماری مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) هستند، دچار طیفی از نشانهها میشوند و غالبا کوموربیدیتیهای پیچیده (complex) دارند. بسیاری از مداخلات فارماکولوژیک برای افراد مبتلا به CKD، حوادث جانبی شناخته شدهای دارند. طب سوزنی به طور وسیعی برای مدیریت نشانهها در بیماران با بیماری مزمن و دیگر بیماریهای نیازمند مراقبت تسکینی استفاده میشود. اما ایمنی و اثربخشی طب سوزنی برای افراد با CKD عمدتا ناشناخته باقی مانده است.
هدف ما در این مرور، ارزیابی مزایا و مضرات طب سوزنی، الکترو ‐ طب سوزنی (electro‐acupuncture)، طب فشاری (acupressure)؛ موکسی باسیون (moxibustion) و دیگر مداخلات مربوط به طب سوزنی (فقط طب سوزنی یا طب سوزنی در ترکیب با دیگر مداخلات مربوط به آن) برای مدیریت نشانهها در CKD بود. مخصوصا برنامهریزی ما به نحوی بود که طب سوزنی و دیگر مداخلات مربوط به آن با پزشکی رایج، مداخلات غیر‐فارماکولوژیک و مراقبتهای معمول برای مدیریت نشانهها در CKD مقایسه شود.
ما ۲۴ مطالعه را که شامل ۱۷۸۷ شرکتکننده بود وارد مرور کردیم. این مطالعات انواع گوناگونی از طب سوزنی و مداخلات وابسته به آن را گزارش کرده بودند که شامل این موارد میشد: طب سوزنی دستی و طب فشاری، طب فشاری گوش (ear acupressure)، تحریک نقطهای طب سوزنی الکتریکال از راه پوست، رادیاسیون far‐infrared روی نقاط طب سوزنی و موکسی باسیون (moxibustion) غیر‐مستقیم. مراحل CKD شامل مراحل ۳ و ۴ پیشدیالیز یا بیماری کلیوی مرحله انتهایی با همودیالیز یا دیالیز صفاقی بود. هیچ یک از مطالعات وارد شده پیامد درد را ارزیابی نکرده بودند و در هیچ یک به لحاظ صوری وقوع حوادث جانبی جدی نشان داده نشده بود، البته در سه مطالعه مرگومیر سه شرکتکننده و سه مورد بستری در بیمارستان به عنوان دلایل ریزش نمونه (attrition) گزارش شده بود. در سه مطالعه نیز آسیبها و مضرات خفیف مربوط به طب سوزنی گزارش شده بود؛ در باقی مطالعات اگر هم چنین عوارضی رخ داده بود، گزارشی از آنها وجود نداشت. تمام مطالعات از لحاظ پنهانسازی تخصیص، در معرض خطر سوگیری (bias) بالا یا نامشخص ارزیابی شدند. در هفده مطالعه گزارشی از پیامدهای اندازهگیری شده فقط برای دو ماه وجود داشت. مقایسه مراقبت معمول با طب فشاری دستی با شواهد با کیفیت بسیار پائین نشان میدهد که طب فشاری دستی موجب کاهش موارد زیر شده است: نمرات پرسشنامه افسردگی بک (Beck Depression Inventory) (مقیاس از ۰ تا ۶۳) (۳ مطالعه؛ ۱۲۸ شرکتکننده: MD: ‐۴,۲۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۱‐ تا ۷.۴۸‐؛ I۲ = ۰%)، معیار خستگی بازبینی شده پیپر (Piper Fatigue Scale) (مقیاس از ۰ تا ۱۰) (۳ مطالعه؛ ۱۲۸ شرکتکننده؛ MD: ‐۱,۱۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۰‐ تا ۱.۷۷‐؛ I۲ = ۰%) و شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ (Pittsburgh Sleep Quality Index) (مقیاس از ۰ تا ۲۱) (۴ مطالعه؛ ۱۸۰ شرکتکننده؛ MD: ‐۲,۴۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۹‐ تا ۴.۲۳‐؛ I۲ = ۵۰%). ما قادر نبودیم متاآنالیز (meta‐analysis) بیشتری انجام دهیم، دلیل آن هم اندک بودن دادهها و مشکلات همراه با ناهمگونی بالینی مانند مداخلات گوناگون، مقایسهها و زمانهای سنجش مختلف بود.
پیشینه
بیماران با بیماری مزمن کلیه دچار نشانههای روانشناختی و فیزیکی مختلفی میشوند، اما گزینههای درمانی محدود هستند و دلیل آن، کاهش عملکرد کلیه و مشکلات سلامت مزمن در این بیماران است. طب سوزنی به طور وسیعی برای درمان نشانههای شایع مانند درد، خستگی یا خلقوخوی افسرده در بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن استفاده میشود. هدف این مرور، ارزیابی شواهد موجود و نقش بالقوه طب سوزنی برای بیماران با بیماری مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) بود.
ویژگیهای مطالعه
منابع علمی مربوطه را تا ژانویه ۲۰۱۶ جستوجو کرده و ۲۴ مطالعه را با ۱۷۸۷ شرکتکننده تجزیهوتحلیل کردیم. از این مطالعات، فقط دادههای هفت مطالعه میتوانست برای تجزیهوتحلیل، ادغام و ترکیب شود. مطالعات گزارش کرده بودند که طب فشاری دستی وقتی به عنوان درمان کمکی همراه با مراقبتهای معمول در بیماران با همودیالیز نگهدارنده به مدت ۴ هفته استفاده شود، خستگی، افسردگی و اختلالات خواب را بهبود میبخشد. در هیچ کدام از مطالعات درد ارزیابی نشده بود و در اکثر مطالعات وقوع حوادث جانبی طب سوزنی گزارش نشده بود.
نتایج کلیدی
به طور کلی، ما درباره اثربخشی طب سوزنی برای مدیریت نشانههای CKD شواهدی با کیفیت بسیار پائین یافتیم. طب فشاری دستی در ترکیب با مراقبتهای معمول میتواند در از بین بردن کوتاه‐مدت نشانههایی مانند خلقوخوی افسرده، خستگی و اختلالات خواب در بیماران تحت همودیالیز موثر باشد. یافتههای این مرور نمیتواند مزایای تکنیکهای طب سوزنی دیگر را در بیماران با CKD حمایت کند، چون مطالعات قابل اعتماد کمی وجود دارد. درد یک وضعیت شایع در بیماران مبتلا به CKD است. بنابراین نقش بالقوه طب سوزنی برای کنترل درد در بیماران با CKD نیازمند پژوهش بیشتر است.
متخصصان بالینی باید به دقت ایمنی طب سوزنی را در بیماران با CKD پایش کنند مگر اینکه شواهد قوی و محکمی از ایمنی این مداخلات در بیماران مبتلا به CKD حمایت کنند.
کیفیت شواهد
همه مطالعات در خطر بالا یا نامشخص سوگیری قرار داشتند، خصوصا از لحاظ انتخاب شرکتکنندگان و گزارش پیامدهای انتخاب شده، این نکته اعتبار مطالعات را زیر سوال میبرد.
ارزیابی اثربخشی و عوارض جانبی طب سوزنی در درمان افسردگی در افراد.
برای مشخص کردن اینکه:
• آیا طب سوزنی موثرتر از درمانهای معمول یا عدم درمان یا کنترل لیست انتظار برای درمان است و کیفیت زندگی را برای افراد مبتلا به افسردگی بهبود میبخشد.
• آیا طب سوزنی موثرتر از گروه کنترل در درمان افسردگی و بهبود کیفیت زندگی برای مبتلایان است.
• آیا طب سوزنی موثرتر از درمانهای دارویی در درمان افسردگی و بهبود کیفیت زندگی برای مبتلایان است.
• آیا طب سوزنی به علاوه درمانهای دارویی موثرتر از درمان داروی تنها در درمان افسردگی و بهبود کیفیت زندگی برای مبتلایان است.
• آیا طب سوزنی موثرتر از درمانهای روانشناختی در درمان افسردگی و بهبود کیفیت زندگی برای مبتلایان است.
• عوارض جانبی طب سوزنی در مقایسه با درمانهای معمول، عدم درمان، کنترل لیست انتظار، گروه کنترل طب سوزنی، درمانهای دارویی در درمان افراد مبتلا به افسردگی.
این مرور نسخه بهروز از مرور قدیمیتر است و شامل ۶۴ مطالعه (با ۷۱۰۴ شرکتکننده) میشود. بیشتر مطالعات در معرض خطر بالای سوگیری (bias) عملکرد و سوگیری بالا یا نامشخص تشخیص و خطر پائین یا نامشخص سوگیری انتخاب، سوگیری ریزش نمونه (attrition bias)، سوگیری گزارشدهی و انواع دیگر سوگیریها بودند.
طب سوزنی در برابر عدم درمان/لیست انتظار/درمان به صورت معمول
شواهدی را با کیفیت پائین پیدا کردیم که نشان میدهند طب سوزنی (دستی یا الکتریکی) ممکن است به مقدار متوسط، شدت افسردگی را در زمان اتمام درمان، کاهش دهد (SMD: ‐۰,۶۶؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۶‐ تا ۰.۲۵‐؛ پنج کارآزمایی، ۴۸۸ شرکتکننده). مشخص نیست که تفاوتی در خطر ایجاد حوادث جانبی بین گروهها وجود دارد یا خیر (RR: ۰.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۵ تا ۲.۲۴؛ یک کارآزمایی، ۳۰۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین).
طب سوزنی در برابر طب سوزنی کنترل (تهاجمی، کنترل غیر‐تهاجمی ساختگی)
طب سوزنی ممکن است با کاهش شدت افسردگی به میزان ۱,۶۹ امتیاز در مقیاس درجهبندی افسردگی همیلتون (HAMD) در پایان درمان همراه باشد (۹۵% CI؛ ۳.۳۳‐ تا ۰.۰۵؛ ۱۴ کارآزمایی، ۸۴۱ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). مشخص نیست که دادهها تفاوتی را بین گروهها از نظر خطر حوادث جانبی نشان میدهند یا خیر (RR: ۱.۶۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۳ تا ۲.۸۶؛ پنج کارآزمایی، ۳۰۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط).
طب سوزنی در برابر دارو
شواهدی را با کیفیت بسیار پائین پیدا کردیم که نشان میداد طب سوزنی ممکن است در کاهش شدت افسردگی در پایان درمان موثر باشد (SMD: ‐۰,۲۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۰‐ تا ۰.۰۵‐؛ ۳۱ کارآزمایی، ۳۱۲۷ شرکتکننده). مطالعات نشان میدهد که تفاوتهای مهمی که ناشی از استفاده از کلاسهای مختلف داروها و روشهای مختلف تحریک طب سوزنی است، وجود دارد. شواهدی با کیفیت بسیار پائین نشان میدهد که در مقایسه با دارو به تنهایی، میزان کمتری از حوادث جانبی پس از طب سوزنی، برای فرد رخ میدهد که این به وسیله مقیاس درجهبندی افسردگی مونتگومری‐اسبرگ (MADRS) اندازهگیری شده بود (تفاوت میانگین (MD): ۴.۳۲‐؛ ۹۵% CI؛ ۷.۴۱‐ تا ۱.۲۳‐؛ سه کارآزمایی، ۴۸۱ شرکتکننده).
طب سوزنی به علاوه دارو در برابر دارو به تنهایی
شواهدی را با کیفیت بسیار پائین پیدا کردیم که نشان میداد طب سوزنی در کاهش شدت افسردگی در انتهای درمان سودمند است (SMD: ‐۱,۱۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۶۳‐ تا ۰.۶۶‐؛ ۱۱ کارآزمایی، ۷۷۵ شرکتکننده). مطالعات به علت مدهای متفاوت تحریک طب سوزنی، تغییراتی را نشان دادند. مشخص نیست که تفاوتها در حوادث جانبی ارتباطی با تفاوتها در روشهای طب سوزنی دارد یا خیر (SMD: ‐۱.۳۲؛ ۹۵% CI؛ ۲.۸۶‐ تا ۰.۲۳؛ سه کارآزمایی، ۲۰۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
طب سوزنی در برابر درمانهای روانشناختی
مشخص نیست که دادهها بین طب سوزنی و درمانهای روانشناختی از نظر شدت افسردگی در انتهای درمان تفاوتی نشان میدهند یا خیر (MD: ‐۰,۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۳۳‐ تا ۰.۳۳؛ دو کارآزمایی، ۴۹۷ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). شواهدی با کیفیت پائین، تفاوتی را بین گروهها در نرخ حوادث جانبی نشان ندادند (RR: ۰.۶۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۹ تا ۱.۳۳؛ یک کارآزمایی، ۴۵۲ شرکتکننده).
چرا این مرور مهم است؟
افسردگی در جوامع ما بسیار شایع است. افرادی که مبتلا به افسردگی بالینی هستند، علاقهمند به زندگی و فعالیتهایی نیستند که افراد به طور معمول از آنها لذت میبرند. بعضی از افراد مبتلا به افسردگی، از درمانهای تکمیلی استفاده میکنند و برخی از این درمانها را به دارودرمانی ترجیح میدهند. درمان طب سوزنی شامل قرار دادن سوزنهای باریک در قسمتهای مختلف بدن برای اصلاح عدم تعادل انرژی درون بدن است.
چه کسانی به این مرور علاقهمند خواهند بود؟
نوجوانان و بزرگسالان، پزشکان مراقبتهای سلامت، از جمله پزشکان عمومی که با بیماران افسرده مشغول به کار هستند یا درگیر درمان آنها هستند و ارائه دهندگان و کمیسیونرهای خدمات مراقبت سلامت به این مرور علاقهمند خواهند بود.
این مرور قصد دارد به چه سوالاتی پاسخ دهد؟
این مرور که نسخه بهروز از مرور قبلی کاکرین است (سال ۲۰۱۰)، به دنبال پاسخ به سوالات زیر است:
• آیا طب سوزنی بهتر از عدم درمان یا مراقبت معمول است؟
• آیا طب سوزنی بهتر از طب سوزنی کنترل است (درمانی که به نظر میرسد شبیه طب سوزنی است)؟
• آیا طب سوزنی بهتر از درمانهای دارویی مانند داروهای ضد‐افسردگی است؟
• آیا طب سوزنی در ترکیب با داروهای ضد‐افسردگی نسبت به داروهای ضد‐افسردگی به تنهایی بهتر است؟
• آیا طب سوزنی بهتر از درمانهای روانشناختی است؟
• آیا ایمنی طب سوزنی کمتر از سایر روشهای درمان افسردگی است؟
چه مطالعاتی وارد این مرور شدند؟
۶۴ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (با ۷۱۰۴ شرکتکننده) که تغییر در نشانههای افسردگی را اندازهگیری کرده بودند، به این مرور وارد کردیم.
شواهد به دست آمده از این مرور به ما چه میگویند؟
نویسندگان مرور، کیفیت شواهد اغلب مطالعات وارد شده را بسیار پائین یا پائین برآورد کردند و تاثیراتی که در ادامه شرح داده شدهاند باید با احتیاط تفسیر شوند.
طب سوزنی میتواند در مقایسه با درمان معمول/عدم درمان در کاهش شدت افسردگی موثر باشد. استفاده از طب سوزنی ممکن است به کاهش شدت افسردگی در مقایسه با طب سوزنی کنترل منجر شود. تاثیرات طب سوزنی در برابر دارو و درمان روانشناختی، به دلیل شواهد با کیفیت بسیار پائین، نامطمئن است. از آنجا که اکثر کارآزماییها حوادث جانبی را گزارش نکرده بودند، خطر بروز آنها با طب سوزنی نیز مشخص نیست.
اتفاق بعدی چه باید باشد؟
نویسندگان مرور توصیه میکنند که باید کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده با کیفیت بالا انجام شود. این کارآزماییها باید در صورت امکان، به طور مناسب کورسازی شوند (به طوری که افراد ندانند کدام درمان را دریافت میکنند)، و باید شامل معیارهای کیفیت زندگی، ارزیابی مقبولیت درمان و پیگیریهای میانمدت و طولانیمدت باشند.
ما ۳۲ مطالعه را وارد کردیم که در مجموع شامل ۲۶۰۱ شرکتکننده بودند. طب سوزنی یا به صورت تحریک دستی (۲۴ مطالعه) یا به صورت تحریک الکتریکی (۸ مطالعه) انجام شد. اتیولوژی گاستروپارزی دیابت (۳۱ مطالعه) یا جراحی (۱ مطالعه) بود. تمام مطالعات دادههای مربوط به نسبت افراد دارای نشانههای «بهبود یافته» را ارائه دادند، اگرچه تعریف یا طبقهبندی بهبود میان مطالعات متفاوت بود. اغلب پیامدهای کوتاه‐مدت اندازهگیری شدند (۲۸ مطالعه) و فقط یک مطالعه ابزارهای معتبر را برای ارزیابی تغییرات ذهنی در نشانهها یا دادههای گزارش شده مربوط به کیفیت زندگی یا استفاده از داروها به کار گرفت. گزارشدهی آسیب ناقص بود؛ حوادث جانبی جزئی فقط در هفت کارآزمایی گزارش شد. اکثر مطالعات از لحاظ پنهانسازی تخصیص (۲۹/۳۲)، کورسازی فرد بررسی کننده پیامد (۳۱/۳۲) و گزارشدهی انتخابی (۳۱/۳۲) در معرض خطر نامشخص سوگیری و همچنین از لحاظ کورسازی شرکتکنندگان/پرسنل ( ۳۱/۳۲) در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند. طب سوزنی با طب سوزنی ساختگی (استفاده از سوزن در نقاط غیر‐طب سوزنی)، سه نوع مختلف از داروهای گاستروکینتیک (دومپریدون (domperidone)، موساپراید (mosapride)، سیزاپراید (cisapride)) و آنتاگونیست گیرنده هیستامین H₂ (histamine H₂ receptor antagonist) (سایمتیدین (cimetidine)) مقایسه شدند.
شواهد با قطعیت پائین وجود دارد که نشان میدهند نمرات نشانههای شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی با نمرات افراد دریافت کننده طب سوزنی ساختگی در سه ماه، هنگامی که با مقیاس معتبر اندازهگیری شدند، متفاوت نبود.
شواهد با قطعیت بسیار پائین وجود دارد که نشان میدهند نسبت بیشتری از شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی در مدت کوتاهی نسبت به شرکتکنندگان دریافت کننده داروهای گاستروکینتیک بهبود یافتند (۴ تا ۱۲ هفته) (۱۲ مطالعه؛ ۹۶۳ شرکتکننده؛ خطر نسبی (RR): ۱,۲۵؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۱.۱۷ تا ۱.۳۳؛ I² = ۸%). همچنین در پنج مطالعه با ناهمگونی قابل توجه، بهبود کوتاه‐مدتی در نمرات کلی نشانهها به نفع طب سوزنی گزارش شد.
طب سوزنی در ترکیب با درمانهای دیگر، از جمله گاستروکینتیکها، غیر‐گاستروکینتیکها و مراقبت معمول، با همان درمان بهتنهایی مقایسه شد. شواهد با قطعیت بسیار پائین به نفع طب سوزنی برای نسبت شرکتکنندگان دارای نشانههای «بهبود یافته» در کوتاه‐مدت وجود داشت (۴ تا ۱۲ هفته) (۱۷ مطالعه؛ ۱۴۰۴ شرکتکننده؛ RR: ۱,۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۶ تا ۱.۲۸؛ I² = ۰%). همچنین بهبود کوتاه‐مدت در نمرات کلی نشانهها، به نفع طب سوزنی، گزارش شد (دو مطالعه؛ ۱۳۲ شرکتکننده؛ MD: ‐۱.۹۶؛ ۹۵% CI؛ ۲.۴۲‐ تا ۱.۵۰‐؛ I² = ۰%).
هفت مطالعه حوادث جانبی را از جمله خونریزی جزئی و هماتوم، سرگیجه، گزرستومی (xerostomia) (سندرم خشکی دهان)، مدفوع شل، اسهال، درد شکم، بثورات پوستی و خستگی توصیف کردند. سایر کارآزماییها بروز یا عدم بروز حوادث جانبی را گزارش نکردند.
تجزیهوتحلیل زیر‐گروه نشان داد که مزایای کوتاه‐مدت از لحاظ نسبت افراد دارای نشانههای «بهبود یافته» با توجه به نوع تحریک طب سوزنی (یعنی دستی یا الکتریکی) متفاوت نبود. تجزیهوتحلیل حساسیت نشان داد که استفاده از یک روش معتبر تولید تصادفی توالی، و استفاده از معیارهای عینی تخلیه معده، تخمین اثرگذاری کلی از لحاظ نسبت افراد دارای نشانههای «بهبود یافته» را تغییر نمیدهد. نمودار قیفی (funnel plot) نامتقارن تاثیرات مطالعه کوچک و سوگیری انتشار را نسبت به گزارشدهی مثبت نشان میدهد.
در مورد مزیت کوتاه‐مدت با طب سوزنی به تنهایی یا طب سوزنی همراه با داروهای گاستروکینتیک در مقایسه با دارو به تنهایی، از نظر نسبت افرادی که با بهبود در گاستروپارزی دیابتیک مواجه شدند، شواهدی با قطعیت بسیار پائین وجود دارد. شواهدی از سوگیری انتشار و سوگیری مثبت از تاثیرات مطالعه کوچک وجود دارد. مزایای گزارش شده با توجه به خطر کلی نامشخص سوگیری، معیارهای نامعتبر تغییر در نشانههای ذهنی، سوگیری انتشار و سوگیری گزارشدهی مطالعه کوچک و عدم وجود داده در مورد پیامدهای طولانیمدت، باید با احتیاط بیشتری تفسیر شوند؛ بنابراین تاثیرات گزارش شده در این مرور ممکن است بهطور قابل توجهی متفاوت از تاثیر واقعی باشند. یک کارآزمایی کنترل شده با درمان ساختگی هنگام اندازهگیری با مقیاس معتبر، شواهدی را با قطعیت پائین درباره عدم وجود تفاوت بین طب سوزنی واقعی و ساختگی از لحاظ بهبود نشانههای کوتاه‐مدت در گاستروپارزی دیابتی ارائه کرد. هیچ مطالعهای تغییر را در کیفیت زندگی یا استفاده از داروها گزارش نکرد.
با توجه به عدم وجود داده، نمیتوان در مورد تاثیرات طب سوزنی بر اتیولوژیهای دیگر گاستروپارزی نتیجهگیری کرد. گزارشهای مربوط به مضرات بهطور عمده ناقص بود و مانع ارزیابی ایمنی طب سوزنی در این جمعیت میشد. پژوهشهای آینده باید بر کاهش منابع سوگیری در طراحی کارآزمایی و همچنین گزارشدهی شفاف تمرکز کنند. آسیبهای مداخلات باید به صراحت گزارش شوند.
سوال مطالعه مروری
آیا طب سوزنی برای نشانههای تاخیر در تخلیه معده مفید است؟
پیشینه
گاستروپارزی (gastroparesis) یک بیماری است که با وجود عدم انسداد، تخلیه معده بسیار کندتر از حد معمول انجام میشود. علل آن عبارت است از آسیب به اعصاب روده (نارسایی اتونومیک، شایعترین نتیجه دیابت)، عفونتهای ویروسی، و عوارض جراحی. نشانهها عبارتند از احساس سیری خیلی سریع پس از شروع غذا خوردن، احساس ناراحتی پس از غذا خوردن، تهوع، انقباض، احساس ناخوشی و نفخ. بسیاری از افراد نشانهای ندارند، اما این مرور کاکرین بر افراد دارای نشانهها متمرکز است.
ویژگیهای مطالعه
۳۲ مطالعه را تجزیهوتحلیل کردیم که در مجموع شامل ۲۶۰۱ شرکتکننده بودند. اکثر کارآزماییها شامل افراد مبتلا به گاستروپارزی دیابتیک بودند، که درمان کوتاه‐مدت (اغلب چهار هفته) دریافت کردند. نهادهای غیر‐دولتی (دولت چین و دانشگاه) شش مورد از ۳۲ مطالعه را از نظر مالی حمایت کردند و سایر مطالعات منابع تامین مالی را گزارش نکردند. یک مطالعه طب سوزنی واقعی را با طب سوزنی ساختگی (سوزن در نقاطی غیر از نقاط طب سوزنی) مقایسه کرد. بیستوهشت کارآزمایی طب سوزنی را با یک دارو، یا طب سوزنی را با یک دارو یا با دارو به تنهایی مقایسه کردند. تعداد کمی از کارآزماییها طب سوزنی را به همراه یک درمان غیر‐دارویی با همان درمان به تنهایی مقایسه کردند. داروهای مورد استفاده در کارآزماییها اغلب عوامل گاستروکینتیک (gastrokinetic) بودند (مانند دومپریدون (domperidone)، موساپراید (mosapride)، و سیزاپراید (cisapride))، که باعث تخلیه معده میشوند.
نتایج کلیدی
علی رغم تاثیرات کوچک گزارش شده، به دلیل وجود شواهد با قطعیت بسیار پائین، در مورد مزیت طب سوزنی برای گاستروپارزی علامتدار در کوتاه‐مدت، زمانی که به تنهایی یا به همراه درمانهای دیگر (گاستروکینتیک، داروهای دیگر، یا «مراقبت معمول») برای درمان گاستروپارزی استفاده میشود، نامطمئن هستیم. هیچ اطلاعاتی برای کمک به درک مزایای طولانیمدت طب سوزنی وجود ندارد. تاثیرات طب سوزنی بر نشانههای گاستروپارزی احتمالا با تاثیرات طب سوزنی ساختگی در کوتاه‐مدت اندکی متفاوت هستند. مشخص نیست که طب سوزنی به گاستروپارزی پس از جراحی یا زمانی که علت گاستروپارزی نامشخص است کمک میکند یا خیر، چرا که اطلاعات کافی وجود ندارد. هیچ کارآزمایی تاثیرات طب سوزنی را بر کیفیت زندگی یا تاخیر در تخلیه معده مورد مطالعه قرار ندادند. ما نمیدانیم که طب سوزنی برای افراد مبتلا به دیابتی که در تخلیه معده دچار تاخیر هستند، ایمن است یا خیر، چرا که ایمنی در بسیاری از کارآزماییها ناقص گزارش شد.
قطعیت شواهد
بهطور کلی، قطعیت شواهد بسیار پائین است. اغلب مطالعات مربوط به موضوعات طراحی شده بود. در مورد وجود مطالعات منتشر نشده مظنون بودیم و اینکه مطمئن باشیم مطالعاتی که شناسایی کردهایم یافتههای خود را بهطور کامل گزارش کردهاند، امکانپذیر نبود. تعریف همسو و سازگار از بهبود در سراسر مطالعات وجود نداشت. ممکن است هر گونه مزیت گزارش شده دقیق نباشد و باید با احتیاط تفسیر شود. کارآزماییهای آینده باید بر معیارهای معتبر اثرات درمان که بهطور مستقیم توسط بیماران گزارش شدند، و ارزیابی تخلیه معده تمرکز کنند. کارآزماییها باید استانداردهای کیفیت را برای طراحی و گزارشدهی شفاف داشته باشند.
شواهد تا مارچ ۲۰۱۸ بهروز است.
ما ۱۲ مطالعه را با ۸۶۹ شرکتکننده وارد کردیم. ده مطالعه پیامد اولیه بهبود کلی بالینی را در پیگیری کوتاهمدت (۳ ماه یا کمتر) پس از تصادفیسازی گزارش کردند. اغلب مطالعات به دلیل ناهمگونی در متاآنالیز (meta‐analysis) ترکیب نشدند، و تمام مطالعات در معرض خطر کلی نامشخص یا بالای سوگیری (bias) قرار داشتند.
هفت مطالعه اطلاعات مربوط به عوارض جانبی را ارائه دادند. عوارض جانبی غیرجدی عبارت بودند از کبودی پوست با طب سوزنی الکتریکی و درد موضعی پس از فرو بردن سوزن. هیچ موردی از عوارض جانبی جدی گزارش نشد.
یک مطالعه (N = ۴۱) که به مقایسه طب سوزنی با طب سوزنی ساختگی/ دارونما پرداخت، تغییر را در مقیاس شدت علائم (Symptom Severity Scale; SSS) در پرسشنامه تونل کارپال بوستون (Boston Carpal Tunnel Questionnaire; BCTQ) در سه ماه پس از درمان (تفاوت میانگین (MD): ۰,۲۳‐؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۷۹‐ تا ۰.۳۳) و مقیاس وضعیت عملکرد (Functional Status Scale; FSS) در BCTQ (MD: ‐۰.۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۹‐ تا ۰.۶۳)، بدون هیچ تفاوت واضحی بین مداخلات گزارش کرد؛ قطعیت شواهد پایین بود. تنها دلیل خروج از مطالعه دردناک بودن طب سوزنی بود. مطالعه دیگر مربوط به طب سوزنی در برابر دارونما/طب سوزنی ساختگی (۱۱۱ = N) داده قابل استفادهای را ارائه نکرد.
دو مطالعه به ارزیابی طب سوزنی لیزری در مقابل طب سوزنی لیزری ساختگی پرداختند. یک مطالعه (N = ۶۰)، که در معرض خطر پایین سوگیری قرار داشت، شواهدی را با قطعیت پایین در مورد نمره بهتر در مقیاس علائم کلی (Global Symptom Scale; GSS) با درمان فعال در چهار هفته پس از درمان (MD: ۷,۴۶؛ ۹۵% CI؛ ۴.۷۱ تا ۱۰.۲۲؛ محدود احتمالی نمرات GSS بین ۰ تا ۵۰) و میزان بالاتر پاسخ (خطر نسبی (RR): ۱.۵۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۴ تا ۲.۲۲) ارائه کرد. در هر دو گروه هیچ موردی از عوارض جانبی جدی گزارش نشد. مطالعه دیگری (N = ۲۵) بهبود کلی علائم را ارزیابی نکرد.
یک کارآزمایی (N = ۷۷) در مورد طب سوزنی معمولی در مقابل کورتیکواستروئیدهای خوراکی، شواهدی را با قطعیت بسیار پایین در مورد بهبود بیشتر در نمره GSS (مقیاس ۰ تا ۵۰) در ۱۳ ماه پس از درمان با طب سوزنی (MD: ۸,۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۴.۱۲ تا ۱۲.۳۸) و نرخ بالاتر پاسخدهی (RR: ۱.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۱.۲۲ تا ۲.۴۵) ارائه کرد. تغییر در GSS در دو یا چهار هفته پس از درمان تفاوت روشنی را بین گروهها نشان نداد. عوارض جانبی ۱۸% در گروه کورتیکواستروئید خوراکی و ۵% در گروه طب سوزنی رخ داد (RR: ۰.۲۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۱.۳۲). یک مطالعه که به مقایسه طب سوزنی الکتریکی و کورتیکواستروئیدهای خوراکی پرداخت، تفاوت بالینی اندکی را از نظر تغییر در نمره BCTQ در ۴ هفته پس از درمان گزارش کرد (MD: ‐۰.۳۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۱‐ تا ۰.۱۰؛ ۵۲ = N).
دادههای ترکیبی به دست آمده از دو مطالعه که به مقایسه میزان پاسخ با طب سوزنی در برابر ویتامین B۱۲ پرداخت، منجر به RR برابر با ۱,۱۶ (۹۵% CI؛ ۰.۹۹ تا ۱.۳۶؛ ۱۰۰ = N؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین) شد. هیچ موردی از عارضه جانبی جدی در هر دو گروه رخ نداد.
یک مطالعه در مورد طب سوزنی معمولی در برابر ایبوپروفن که در آن تمام شرکتکنندگان اسپلینتهای شبانه دریافت کردند، شواهدی را با قطعیت بسیار پایین درباره نمرات پایینتر علائم در SSS از BCTQ با طب سوزنی (MD: ‐۵,۸۰؛ ۹۵% CI؛ ۷.۹۵‐ تا ۳.۶۵‐؛ ۵۰ = N) در یک ماه پس از درمان نشان داد. پنج نفر با ایبوپروفن دچار عوارض جانبی شدند و هیچ فردی با طب سوزنی دچار عارضه جانبی نشد.
یک مطالعه در مورد طب سوزنی الکتریکی در مقابل اسپلینتهای شبانه، تفاوت روشنی را بین گروهها از نظر SSS در BCTQ نیافت (MD: ۰,۱۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵‐ تا ۰.۴۳؛ ۶۰ = N؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین). شش نفر با طب سوزنی الکتریکی دچار عوارض جانبی شدند و هیچ فردی با اسپلینتها دچار عوارض جانبی نشد. یک مطالعه در مورد طب سوزنی الکتریکی به همراه اسپلینتهای شبانه در مقابل اسپلینتهای شبانه به تنهایی هیچ تفاوتی را بین گروهها از لحاظ SSS در BCTQ در ۱۷ هفته نشان نداد (MD: ‐۰.۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۶‐ تا ۰.۰۴؛ ۱۸۱ = N؛ شواهد با قطعیت پایین). هیچ موردی از عارضه جانبی جدی در هر دو گروه رخ نداد.
یک مطالعه که به مقایسه طب سوزنی به اضافه NSAIDها و ویتامینها در مقابل NSAIDها و ویتامینها به تنهایی پرداخت، تفاوت روشنی را از نظر SSS در BCTQ در چهار هفته نشان نداد (MD: ‐۰,۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۶‐ تا ۰.۴۶؛ شواهد با قطعیت بسیار پایین). گزارشی در مورد عوارض جانبی وجود نداشت.
سوال مطالعه مروری
آیا طب سوزنی و درمانهای مرتبط با آن، علائم سندرم تونل کارپال (carpal tunnel syndrome) را در بزرگسالان بهبود میبخشند؟
پیشینه
سندرم تونل کارپال (CTS) وضعیتی است که ممکن است باعث درد، بیحسی، مورمور شدن و ضعف در دست شود. هنگامی که عصب مدیان (median nerve)، که از بازو تا دست امتداد مییابد، هنگام عبور از ساختاری به نام تونل کارپال در مچ دست فشرده میشود، این وضعیت شکل میگیرد. شغل فرد میتواند عاملی در ایجاد CTS باشد و میتواند یک مشکل اضافی در افراد مبتلا به بیماریهای دیگر، مانند آرتریت التهابی باشد. CTS میتواند با ورزشهای دست، بستن اسپلینت (splinting)، داروهای درد و تزریقها درمان کرد. CTS شدید ممکن است با جراحی درمان شود. افراد مبتلا به CTS گاهی طب سوزنی و درمانهای مرتبط با آن را برای مدیریت علائم CTS انتخاب میکنند. طب سوزنی از سوزنهایی برای سوراخ کردن پوست و تحریک نقاط طب سوزنی در بدن استفاده میکند. این نقاط طب سوزنی در امتداد مریدین (meridian) قرار دارند، که به عنوان مسیر انرژی از درون بدن در نظر گرفته میشود. درمانهای مرتبط با طب سوزنی از روشهای مختلفی برای تحریک نقاط طب سوزنی استفاده میکنند. برای مثال، طب سوزنی لیزری به جای سوزن از لیزر استفاده میکند.
ویژگیهای مطالعه
ما ۱۲ مطالعه را یافتیم، که ۸۶۹ فرد مبتلا به CTS را تجزیهوتحلیل کردند. ۱۴۸ مرد و ۵۷۹ زن حضور داشتند (۱ مطالعه جنسیت را مشخص نکرد). سن شرکتکنندگان از ۱۸ تا ۸۵ سال متغیر بود. تعداد افراد در هر مطالعه بین ۲۶ و ۱۸۱ نفر بود. علائم CTS ماهها یا سالها بود که تظاهر پیدا کرده بودند. این مطالعات طب سوزنی را با سوزن یا طب سوزنی را با لیزر با دارونما (placebo)/درمانهای ساختگی یا درمانهای فعال، مانند بلاکهای عصبی کورتیکواستروئیدی، کورتیکواستروئیدهای خوراکی، ایبوپروفن، اسپلینتهای شبانه، فیزیوتراپی و ویتامین B۱۲ مقایسه کردند.
نتایج کلیدی و قطعیت شواهد
ممکن است شواهد اندک یا هیچ شواهدی در مورد تفاوت بین طب سوزنی یا طب سوزنی لیزری در برابر دارونما یا درمان ساختگی برای علائم CTS وجود داشته باشد. ما نمیتوانیم بگوییم که طب سوزنی و مداخلات مرتبط با آن برای درمان علائم CTS، بیشتر یا کمتر از سایر روشها موثر هستند. مطالعاتی که ما یافتیم کوچک بوده و ممکن است مشکلاتی در رابطه با چگونگی انجام آنها وجود داشته باشد. اطلاعات زیادی در مورد هر مقایسه وجود نداشت. این مطالعات بعضی عوارض جانبی را از طب سوزنی، مانند درد و کبودی یافتند. هیچ کدام از این آسیبها جدی نبودند. با این حال، نه همه مطالعات اطلاعاتی را در مورد عوارض جانبی ارائه نکردند. ما اطلاعات خوب کافی از مطالعات فعلی برای اطمینان پیدا کردن به اثرات طب سوزنی و درمانهای مرتبط با آن برای CTS نداریم. برای درک اثرات طب سوزنی و مداخلات مرتبط با آن برای علائم CTS، نیاز به مطالعات بزرگتر و با کیفیت بهتری داریم.
این مرور تا ۱۳ نوامبر ۲۰۱۷ برای بانکهای اطلاعاتی انگلیسیزبان و تا ۳۰ اپریل ۲۰۱۸ برای بانکهای اطلاعاتی چینی و کرهای بهروزرسانی شده است.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb