هیچ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شدهای را در این مورد پیدا نکردیم. شش مطالعه غیر‐تصادفیسازی شده (پنج مورد گذشتهنگر) یافتیم که ازوفاژکتومی ترانسهیاتال به روش لاپاروسکوپی را در برابر روش باز مقایسه کرده بودند (۳۳۴ بیمار: لاپاروسکوپی = ۱۵۴ بیمار؛ باز = ۱۸۰ بیمار)؛ پنج مطالعه (۳۲۶ بیمار: لاپاروسکوپی = ۱۵۱ بیمار؛ باز = ۱۷۵ بیمار) اطلاعاتی را در مورد یک پیامد یا بیشتر فراهم آوردند. اغلب مطالعات، ترکیبی از آدنوکارسینوم (adenocarcinoma) و کارسینوم سلول سنگفرشی پوست (squamous cell carcinoma) را در مراحل مختلف سرطان مری، بدون متاستاز، در نظر گرفته بودند. همه این مطالعات در معرض خطر بالا یا نامشخص سوگیری قرار داشتند؛ کیفیت کلی شواهد برای همه پیامدها بسیار پائین بود.
تفاوتها بین ازوفاژکتومی ترانسهیاتال به روش لاپاروسکوپی و باز برای مورتالیتی کوتاه‐مدت (لاپاروسکوپی = ۰/۱۵۱ (نسبت تعدیل شده بر اساس تخمین متاآنالیز: %۰,۵) در برابر روش باز = ۲/۱۷۵ (۱.۱%)؛ RR: ۰.۴۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۵ تا ۴.۰۹؛ شرکتکنندگان = ۳۲۶؛ مطالعات = ۵؛ I² = ۰%)؛ مورتالیتی طولانیمدت (HR: ۰.۹۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۱ تا ۱.۱۶؛ شرکتکنندگان = ۱۹۳؛ مطالعات = ۲؛ I² = ۰%)؛ استنوز آناستوموتیک (لاپاروسکوپی = ۴/۳۶ (۱۱.۱%) در برابر روش باز = ۳/۳۷ (۸.۱%)؛ RR: ۱.۳۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۳ تا ۵.۷۰؛ شرکتکنندگان = ۷۳؛ مطالعات = ۱)؛ عود کوتاه‐مدت (لاپاروسکوپی = ۱.۱۶ (۶.۳%) در برابر روش باز = ۰/۴ (۰%)؛ RR: ۰.۸۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۴ تا ۱۸.۴۷؛ شرکتکنندگان = ۲۰؛ مطالعات = ۱)؛ عود طولانیمدت (HR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۴ تا ۱.۱۸؛ شرکتکنندگان = ۱۷۳؛ مطالعات = ۲)؛ نسبت افرادی که نیاز به ترانسفیوژن خون داشتند (لاپاروسکوپی = ۰/۳۶ (۰%) در برابر روش باز = ۶/۳۷ (۱۶.۲%)؛ RR: ۰.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۰ تا ۱.۳۵؛ شرکتکنندگان = ۷۳؛ مطالعات = ۱)؛ نسبت افراد با حاشیه مثبت رزکسیون (لاپاروسکوپی = ۱۵/۱۰۲ (۱۵.۸%) در برابر روش باز = ۲۷/۱۱۱ (۲۴.۳%)؛ RR: ۰.۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۷ تا ۱.۱۲؛ شرکتکنندگان = ۲۱۳؛ مطالعات = ۳؛ I² = ۰%)؛ و تعداد گرههای لنفاوی برداشته شده حین جراحی (میانه تفاوت میان گروهها از ۱۲ گره لنفاوی کمتر تا ۳ گره بیشتر در گروه لاپاروسکوپی در مقایسه با جراحی باز؛ شرکتکنندگان = ۳۲۶؛ مطالعات = ۵) غیر‐دقیق بود.
نسبت بیماران مبتلا به حوادث جانبی جدی در گروه لاپاروسکوپی ۱۰/۹۹ (۱۰,۳%) در مقایسه با گروه باز = ۲۴/۱۱۴ (۲۱.۱%)؛ RR: ۰.۴۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۴ تا ۰.۹۹؛ شرکتکنندگان = ۲۱۳؛ مطالعات = ۳؛ I² = ۰%؛ همانطور که این نسبت برای حوادث جانبی در گروه لاپاروسکوپی = ۳۷/۹۹ (۳۹.۹%) در برابر گروه باز = ۷۱/۱۱۴ (۶۲.۳%)؛ RR: ۰.۶۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۸ تا ۰.۸۶؛ شرکتکنندگان = ۲۱۳؛ مطالعات = ۳؛ I² = ۰%)؛ و میانه زمان بستری در بیمارستان در گروه لاپاروسکوپی در مقایسه با گروه روش باز به طور قابل توجهی کمتر بود (سه روز کمتر در هر سه مطالعهای که این پیامد را گزارش کرده بودند، شرکتکنندگان = ۲۶۶). در یک مطالعه که این اطلاعات را ارائه کرده بود، مشخص نبود میانه تفاوت در مقدار خون ترانسفیوژن شده در بیماران دو گروه به نفع ازوفاژکتومی لاپاروسکوپی، دارای اهمیت آماری بود یا خیر. هیچ یک از این مطالعات دیسفاژی (dysphagia) پس از جراحی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، زمان تا بازگشت به فعالیت طبیعی (بازگشت به فعالیت پیش از جراحی بدون حمایت مراقب) یا زمان تا بازگشت به کار را گزارش نکرده بودند.
سوال مطالعه مروری
جراحی شکمی سوراخ کلید (key‐hole) (لاپاروسکوپی (laparoscopic)) در مقایسه با جراحی شکمی استاندارد (باز) در افراد مبتلا به سرطان لوله انتقال غذا (مری) چگونه است؟
پیشینه
مری (لوله انتقال غذا) عمدتا در قفسه سینه قرار دارد؛ و از طریق سوراخی در دیافراگرم (عضلهای که قفسه سینه و شکم را از هم جدا میکند) وارد شکم میشود. برداشتن تومورها به وسیله جراحی (ازوفاژکتومی) یکی از درمانهای توصیه شده برای سرطانهایی است که به مری محدود هستند. تومور میتواند از راه باز کردن شکم، باز کردن قفسه سینه یا ترکیبی از این دو روش برداشته شود. زمانی که تومور از راه باز کردن شکم برداشته میشود، ازوفاژکتومی ترانسهیاتال (transhiatal oesophagectomy) نامیده میشود (که در آن مری از ساختارهای اطرافش از طریق باز کردن در دیافراگم جدا میشود). جراحی شکمی میتواند از طریق برش سوراخ کلید یا استاندارد انجام شود. جراحی سوراخ کلید برای برداشتن سرطان مری (ازوفاژکتومی ترانسهیاتال به روش لاپاروسکوپی) در مقایسه با برش استاندارد جراحی (ازوفاژکتومی ترانسهیاتال به روش باز) یک پروسیجر نسبتا جدید است. در جراحیهایی که روی دیگر قسمتهای بدن انجام میشود، جراحی لاپاروسکوپی در مقایسه با جراحی باز نشان داده شده که عوارض و طول مدت بستری در بیمارستان را کاهش میدهد.
با این حال، نگرانیهایی در مورد ایمنی جراحی لاپاروسکوپی باقی مانده است. چگونه عوارض پس از جراحی میان این دو پروسیجر مقایسه میشود؟ آیا جراحی لاپاروسکوپی همان مقدار بافت مرزی سالم و سرطانی را برمیدارد که جراحی باز انجام میدهد؟ آیا افراد پس از جراحی لاپاروسکوپی یا جراحی باز، سریعتر بهبود مییابند؟ برای حل این موضوعات، منابع علمی پزشکی را برای شناسایی مطالعات انجام شده در این زمینه جستوجو کردیم.
ویژگیهای مطالعه
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده بهترین نوع مطالعات برای یافتن برتری یک نوع درمان بر انواع دیگر خود است، زیرا این اطمینان حاصل میشود که افراد مشابه درمان جدید و قدیمی را دریافت میکنند. اما هیچ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شدهای پیدا نکردیم؛ ما شش مطالعه غیر‐تصادفیسازی شده مرتبط را با مجموع ۳۳۴ بیمار یافتیم که جراحیهای لاپاروسکوپی و باز را با هم مقایسه کرده بودند. از آنجا که یکی از مطالعات نتایج قابل استفادهای نداشت، پنج مطالعه با ۳۲۶ بیمار، اطلاعاتی را برای این مرور فراهم آورد؛ جراحی لاپاروسکوپی = ۱۵۱ بیمار و جراحی باز = ۱۷۵ بیمار. در چهار مورد از این مطالعات، اطلاعات قدیمی از رکوردهای بیمارستانی گردآوری شده بودند. در یک مطالعه، اطلاعات جدید گردآوری شدند. در کل، اطلاعات جدید در مقایسه با رکوردهای قدیمی، قابل اعتمادتر به نظر میرسیدند.
نتایج کلیدی
تفاوتها میان ازوفاژکتومی ترانسهیاتال به روش لاپاروسکوپی و باز در موارد زیر غیر‐دقیق بود: مرگومیرها در طول دورههای کوتاه‐مدت و طولانیمدت، درصد افرادی که دچار عوارض عمده شدند، باریک شدگی محل اتصال جدید میان روده، ایجاد شده پس از برداشت مری، عود سرطان در طول دورههای کوتاه‐مدت و طولانیمدت، و نسبت افرادی که به ترانسفیوژن خون نیاز پیدا میکنند. نسبت بیماران با هر گونه عوارضی و میانگین طول مدت بستری در بیمارستان در گروه جراحی سوراخ کلید در مقایسه با گروه برش باز کمتر بود. دادهها در مورد تفاوتهای میان مقدار خون انتقال داده شده بین دو گروه مشخص نبود. هیچ یک از مطالعات دشواری بلع را پس از جراحی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و مقدار زمانی را که طول کشیده تا بیمار به فعالیت طبیعی (فعالیتی مشابه دوران پیش از جراحی) یا کار بازگردد، گزارش نکردند.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد بسیار پائین در نظر گرفته شد. علت اصلی آن، مشخص نبودن این موضوع بود که شرکتکنندگان دریافت کننده جراحی لاپاروسکوپی مشابه دریافت کنندگان جراحی باز بودهاند یا خیر. این موضوع یافتهها را غیر‐قابل اعتماد میکند. باید کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای با طراحی خوب انجام شوند تا شواهد با کیفیت بالا در مورد بهترین روش انجام ازوفاژکتومی به دست آورند.
در مجموع، ۲۷۹۴ شرکتکننده در ۱۳ کارآزمایی وارد شده در این مرور تصادفیسازی شده بودند. همه کارآزماییها دارای خطر سوگیری (bias) نامشخص یا بالا بودند. یک کارآزمایی (با ۵۳ شرکتکننده وارد شده) هیچ دادهایی را برای این مرور فراهم نکرد. مجموع ۲۱۳ شرکتکننده پس از تصادفیسازی شدن در کارآزماییهای باقیمانده حذف شدند، در نهایت ۲۵۲۸ شرکتکننده تصادفیسازی شده برای این تجزیهوتحلیل باقی ماندند، از این تعداد، ۱۲۸۸ بیمار تحت گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی و ۱۲۴۰ بیمار تحت گاسترکتومی باز قرار گرفتند. همه شرکتکنندگان برای جراحی ماژور مناسب بودند.
هیچ تفاوتی در نسبت مرگ شرکتکنندگان درون سی روز پس از درمان بین دو گروه گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی (۷/۱۱۸۸: نسبت تعدیل شده: ۰,۶% (بر اساس متاآنالیز)) و گاسترکتومی باز (۴/۱۴۴۷: %۰.۳) (RR: ۱.۶۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰ تا ۵.۱۰؛ تفاوت خطر: ۰.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱‐ تا ۰.۰۱؛ شرکتکنندگان = ۲۳۳۵؛ مطالعات = ۱۱؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین) وجود نداشت. هیچ رویدادی در هر دو گروه برای عود کوتاه‐مدت (شرکتکنندگان = ۱۰۳؛ مطالعات = ۳)، نسبت نیاز به ترانسفیوژن خون (شرکتکنندگان = ۶۶؛ مطالعات = ۲)، و نسبت بیماران با حاشیههای مثبت در هیستوپاتولوژی (شرکتکنندگان = ۲۸؛ مطالعات = ۱) وجود نداشت. هیچ یک از کارآزماییها کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، زمان تا بازگشت به فعالیت طبیعی یا بازگشت به کار را گزارش نکردند. تفاوتها در مورتالیتی طولانیمدت (HR: ۰,۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۰ تا ۱.۲۵؛ شرکتکنندگان = ۱۹۵؛ مطالعات = ۳؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، حوادث جانبی جدی درون سه ماه (گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی (۷/۲۱۶: نسبت تعدیل شده = ۳,۶%) در برابر گاسترکتومی باز (۱۳/۲۱۶: %۶) (RR: ۰.۶۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۷ تا ۱.۳۴؛ شرکتکنندگان = ۴۳۲؛ مطالعات = ۸؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، عود طولانیمدت (HR: ۰,۹۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۰ تا ۱.۳۰؛ شرکتکنندگان = ۱۶۲؛ مطالعات = ۴؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، حوادث جانبی درون سه ماه (گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی (۲۰۴/۲۶۸: نسبت تعدیل شده = ۱۶.۱%) در برابر گاسترکتومی باز (۲۵۳/۱۲۲۲: %۲۰.۷) (RR: ۰.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۰ تا ۱.۰۱؛ شرکتکنندگان = ۲۴۹۰؛ مطالعات = ۱۱؛ I۲ = ۳۸%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، مقدار خون انتقال داده شده حولوحوش زمان انجام جراحی (SMD: ۰,۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۷ ‐ تا ۰.۳۸؛ شرکتکنندگان = ۱۴۳؛ مطالعات = ۲؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، مدت زمان بستری در بیمارستان (MD: ‐۱,۸۲ روز؛ ۹۵% CI؛ ۳.۷۲‐ تا ۰.۰۷؛ شرکتکنندگان = ۳۱۹؛ مطالعات = ۶؛ I۲ = ۸۳%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، و تعداد گرههای لنفاوی درآورده شده (MD: ‐۰,۶۳؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۱‐ تا ۰.۲۵؛ شرکتکنندگان = ۴۷۲؛ مطالعات = ۹؛ I۲ = ۴۰%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) میان دو گروه غیر‐دقیق بودند. در تفسیر نتایج در هر یک از زیر‐گروهها تغییری وجود نداشت.
سوال مطالعه مروری
آیا درمان به روش لاپاروسکوپی (جراحی سوراخ کلید (key hole)) با درمان به روش جراحی باز برای درمان افراد مبتلا به سرطان گاستریک (gastric) (معده) یکسان است؟
پیشینه
سرطان معده سومین علت شایع مرگومیر در اثر سرطان در جهان است. اگر سرطان به دیگر نواحی بدن گسترش یابد، و اگر بیمار بتواند جراحی عمدهای را پشت سر بگذارد، بسته به اینکه کدام قسمت معده درگیر شده، برداشتن قسمتی از معده یا تمام آن (گاسترکتومی)، تنها درمانی است که علاج طولانیمدت سرطان را فراهم میکند. گاسترکتومی میتواند با روش جراحی لاپاروسکوپی (سوراخ کلید) یا جراحی باز که دربرگیرنده یک برش بزرگ است، انجام شود. در جراحی سوراخ کلید برش کوچکتر است، اما مشخص نیست جراحی سوراخ کلید به همان اندازه جراحی باز ایمن است یا خیر، و اینکه از نظر بهبود سریعتر افراد مزیت خاصی دارد یا خیر. ما به دنبال حل این مساله با جستوجو در منابع علمی پزشکی برای یافتن مطالعات گزارش شده تا سپتامبر ۲۰۱۵ بودیم که گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی و باز را در افراد مبتلا به سرطان معده مقایسه کرده باشند.
ویژگیهای مطالعه
ما ۱۳ مطالعه واجد شرایط (۲۷۹۴ شرکتکننده) را برای این مرور شناسایی کردیم. یک کارآزمایی هیچ اطلاعاتی درباره موضوع مورد جستوجوی ما گزارش نکرد. اطلاعات ۲۱۳ شرکتکننده گزارش نشده بود، زیرا دلایل مختلفی داشت و شایعترین آن، این موضوع بود که آنها درمان برنامهریزی شدهای را دریافت نکرده بودند. در مجموع ۲۵۲۸ شرکتکننده تحت گاسترگتومی لاپاروسکوپی (۱۲۸۸ شرکتکننده) یا گاسترکتومی باز (۱۲۴۰ شرکتکننده) قرار گرفتند. تصمیم برای اینکه یک شرکتکننده کدام روش جراحی را دریافت کند، با روشی شبیه سکه انداختن گرفته شد. با این روش، مطمئن میشویم که شرکتکنندگان در دو گروه یکسان هستند. همه شرکتکنندگان برای جراحی ماژور مناسب بودند.
نتایج کلیدی
تفاوتی میان دو روش جراحی گاسترکتومی باز و لاپاروسکوپی در مرگومیرهای کوتاه‐مدت (گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی: ۶ مورد مرگومیر در ۱۰۰۰ جراحی در برابر گاسترکتومی باز: ۳ مورد مرگومیر در هر ۱۰۰۰ جراحی) وجود نداشت. در هنگام پیشبینی تعداد مرگومیر یا پیامدها بر اساس اطلاعات کارآزماییها، عدم قطعیت اندکی وجود دارد. به دلیل این عدم قطعیت، ما توانستیم نتیجهگیری کنیم که تفاوتی در مرگومیرهای کوتاه‐مدت میان دو گروه وجود ندارد، هرچند تعداد موارد مرگومیر در گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی دو برابر گروه جراحی باز بود. هیچ یک از کارآزماییها کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، زمان تا بازگشت به فعالیت طبیعی یا بازگشت به کار را گزارش نکردند. تفاوتها در مرگومیرهای طولانیمدت، عوارض جدی درون سه ماه (گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی: ۳۶ عارضه در ۱۰۰۰ جراحی در برابر گاسترکتومی باز: ۶۰ عارضه در هر ۱۰۰۰ جراحی)، همه عوارض درون سه ماه (گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی: ۱۶۱ عارضه در ۱۰۰۰ جراحی در برابر گاسترکتومی باز: ۲۵۳ عارضه در هر ۱۰۰۰ جراحی)، عود کوتاه‐مدت و طولانیمدت سرطان، تعداد افرادی که نیاز به ترانسفیوژن خون پیدا کردند، مقدار خون انتقال داده شده حین جراحی یا درون یک هفته پس از جراحی، و طول مدت بستری در بیمارستان غیر‐دقیق بودند. در نتیجه، نمیتوان مزایا یا آسیبهای قابل توجه گاسترکتومی به روش لاپاروسکوپی را در مقایسه با جراحی باز منتفی دانست. برای مقایسه مزایا و آسیبهای گاسترکتومی به روش باز و لاپاروسکوپی انجام کارآزماییهایی با طراحی خوب مورد نیاز است.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد برای همه پیامدها بسیار پائین بود، جدا از کیفیت شواهد برای مورتالیتی کوتاه‐مدت که پائین گزارش شد. در نتیجه، عدم قطعیت زیادی در مورد نتایج وجود دارد.
براساس شواهدی با کیفیت پائین، بهنظر میرسد کمورادیوتراپی حداقل از نظر بقای کوتاه‐مدت و بلند‐مدت در افراد مبتلا به سرطان مری (نوع اسکواموس سل کارسینوما) که کاندید مناسبی برای جراحی بوده و به اینداکشن کمورادیوتراپی پاسخ بدهند، معادل جراحی باشد. با این حال، در مقایسه میان کمورادیوتراپی قطعی و جراحی برای سرطان مری (نوع آدنوکارسینوما)، عدم اطمینان وجود دارد و نمیتوان مزایا و مضرات قابل توجه کمورادیوتراپی قطعی را در مقابل جراحی رد کرد. براساس شواهدی با کیفیت بسیار پائین، نسبتی از افراد مبتلا به دیسفاژی در آخرین ویزیت دوره پیگیری پیش از مرگ بیمار، در گروه کمورادیوتراپی قطعی در مقابل جراحی بیشتر بود. براساس شواهدی با کیفیت بسیار پائین، رادیوتراپی در مقایسه با جراحی در افراد مبتلا به سرطان مری که کاندید جراحی باشند، منجر به بقای بلند‐مدت کمتری خواهد شد. با این حال، خطر سوگیری و خطاهای تصادفی در این نتایج وجود دارند، هرچند خطر سوگیری در مطالعات وارد شده به این مرور سیستماتیک، احتمالا کمتر از مطالعات تصادفیسازی نشده است.
انجام کارآزماییهای بیشتر با خطر کمتر سوگیری مورد نیاز است. این کارآزماییها باید درمان به روش اندوسکوپی را با درمان جراحی در مراحل اولیه سرطان مری (کارسینومای در جا و مرحله Ia)، و درمانهای کمورادیوتراپی قطعی را با جراحی در دیگر مراحل سرطان مری مقایسه کرده، و باید پیامدهای بیمار‐محور را اندازهگیری و گزارش کنند. تشخیص زودهنگام بیماران پاسخ دهنده به کمورادیوتراپی و درمان خط دوم بهتر برای غیر‐پاسخ دهندهها، نیاز به انجام و قابلیت پذیرش کارآزماییهایی را افزایش میدهند که کمورادیوتراپی قطعی را با جراحی مقایسه میکنند.
سوال مطالعه مروری
آیا درمان غیر‐جراحی معادل درمان جراحی برای مدیریت افراد مبتلا به سرطان مری است؟
پیشینه
سرطان مری ششمین علت شایع مرگومیر ناشی از سرطان در دنیا محسوب شده و روند رو به افزایشی را نشان میدهد. درمان و بقای بیماران بستگی دارد به میزان گسترش سرطان. زمانی که سرطان به مری محدود بوده و بیمار تحمل یک جراحی سنگین را داشته باشد، برداشتن مری از طریق جراحی (ازوفاژکتومی) در حال حاضر درمان توصیه شده است. کموتراپی (استفاده از مواد شیمیایی که سرطان را بهطور انتخابی نابود میکند) و رادیوتراپی (استفاده از اشعه X برای نابودی سرطان) میتوانند همراه با جراحی در برخی از بیماران مبتلا به سرطان مری استفاده شوند. با این حال، کموتراپی، رادیوتراپی، یا ترکیبی از این دو (کمورادیوتراپی) ممکن است بدون جراحی هم تجویز شوند، اما در حال حاضر، فقط برای بیمارانی در نظر گرفته میشوند که به دلیل وضعیت عمومی خود، کاندید جراحی ماژور نیستند. کمورادیوتراپی بهخودیخود باعث بروز عوارض جانبی میشود، مانند صدمه شدید کلیوی، عفونت، و استفراغ، اما کمتر از ازوفاژکتومی تهاجمی بوده، و ممکن است منجر به طول مدت کمتر بستری در بیمارستان و خطر کمتر مرگومیر شود. ازوفاژکتومی خود عوارض جانبی بالقوه قابل توجهی دارد، مانند عفونت محل جراحی، تنگی و شکنندگی بافت در جایی که انتهای برش خورده مری به روده متصل میشود، پنومونی، و مشکل در بلع. نرخ مرگومیر هم در این روش میتواند بالاتر باشد، خصوصا زمانی که در مراکز درمانی کوچکتر انجام شوند. مشخص نیست درمان غیر‐جراحی میتواند به اندازه جراحی در درمان قطعی سرطان موثر باشد یا خیر.
ویژگیهای مطالعه
هشت مطالعه دارای معیارهای ورود به این مرور کاکرین بودند، و هفت مطالعه اطلاعاتی را برای این مرور فراهم آوردند. درمان غیر‐جراحی عبارت بودند از کمورادیوتراپی تنها در پنج مطالعه و رادیوتراپی تنها در سه مطالعه. در مجموع، ۱۱۱۴ شرکتکننده را وارد کردیم که تحت درمان غیر‐جراحی (۵۱۰ شرکتکننده) یا درمان جراحی (۶۰۴ شرکتکننده) در آنالیزهای مختلف از هفت مطالعهای قرار گرفتند که اطلاعات مورد نیاز را فراهم آوردند. روشهایی شبیه to tossing سکه به کارگرفته شد تا مشخص شود هر بیمار وارد کدام بازوی درمانی شود، به این ترتیب، اطمینان حاصل شد که شرکتکنندگان در دو گروه مشابه هم هستند. اغلب کارآزماییها بیمارانی را در نظر گرفتند که به جز نیاز به جراحی، از جهات دیگر سالم بودند. شواهد تا ۴ مارچ ۲۰۱۶ بهروز است.
نتایج کلیدی
اغلب اطلاعات از مطالعاتی به دست آمدند که کمورادیوتراپی را با جراحی مقایسه کردند. تفاوتی در مرگومیر شرکتکنندگان در بلند‐مدت میان دو گروه کمورادیوتراپی و جراحی در بیماران مبتلا به سرطان مری که مناسب جراحی بودند، یافت نشد. بیماران مبتلا به سرطان مری که مناسب انجام جراحی بودند، در گروه رادیوتراپی در مقایسه با جراحی، در بلند‐مدت بیشتر فوت کردند. تفاوتی در عود بلند‐مدت سرطان میان دو گروه جراحی و غیر‐جراحی دیده نشد. تفاوت میان دو گروه جراحی و غیر‐جراحی برای مرگومیر در کوتاه‐مدت، درصد شرکتکنندگانی که دچار عوارض جانبی جدی در سه ماه شدند، و درصد بیمارانی که دچار عود سرطان در اطراف لوله مری شدند، مبهم بود. سطح کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (دربرگیرنده جنبههایی مانند فعالیت، زندگی روزانه، سلامت، حمایت خانواده و دوستان، و چشمانداز آینده) در گروه غیر‐جراحی بین چهار هفته و سه ماه پس از درمان بالاتر گزارش شد، هرچند مشخص نیست این تفاوت برای بیمار چه اهمیتی دارد. تفاوت میان دو گروه درمانی جراحی و غیر‐جراحی از نظر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در میان‐مدت (سه ماه تا دو سال پس از درمان) نامشخص بود. کمورادیوتراپی فقط از نظر بقای کوتاه‐مدت و بلند‐مدت در افراد مبتلا به یک نوع از سرطان مری با نام اسکواموس سل کارسینوما و کسانی که برای جراحی مناسب بودند، معادل با جراحی گزارش شد. در مقایسه میان کمورادیوتراپی تنها در مقابل جراحی برای نوع دیگری از سرطان مری با نام آدنوکارسینوما، ابهامات بیشتر بود و ما نمیتوانیم مزایا یا مضرات قابل توجه کمورادیوتراپی قطعی را در مقابل جراحی در این نوع از سرطان مری رد کنیم. در مقایسه میان کمورادیوتراپی و جراحی، افراد بیشتری در گروه کمورادیوتراپی دچار اشکال در بلع پیش از مرگ خود شدند.
رادیوتراپی تنها در مقایسه با جراحی، بقای بلند‐مدت کمتری را برای بیمار به همراه داشت (افزایش حدود ۴۰% در خطر مرگ). انجام مطالعات بیشتر با طراحی خوب که به اندازهگیری پیامدهای مهم از نظر بیمار بپردازند، ضروری است.
کیفیت شواهد
سطح کیفیت شواهد پائین یا خیلی پائین بودند، زیرا مطالعات وارد شده حجم نمونه کوچکی داشته و در طراحی مطالعه خطاهایی به چشم میخورد. به عنوان نتیجه کلی، ابهامات زیادی در مورد نتایج وجود دارد.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb