بر اساس نتایج دو مطالعه کوچک، عدم قطعیت قابلتوجهی در مورد استفاده از EUS در افراد مبتلا به سرطان پانکراسی وجود دارد که در CT اسکن بیماری قابل رزکسیون دارند. هیچ مطالعهای کاربرد EUS را در افراد مبتلا به سرطان پریآمپولری ارزیابی نکرده است.
هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد این روش باید بهطور روتین در افراد مبتلا به سرطان پانکراس یا سرطان پریآمپولری که در CT اسکن، بیماری قابل رزکسیون دارند، انجام شود.
سوال مطالعه مروری
در بیماران مبتلا به سرطان پانکراس که اسکن توموگرافی کامپیوتری (computed tomography; CT) نشان میدهد سرطان قابل برداشتن (از طریق جراحی) است، اسکنهای مختلف تا چه حد تشخیص میدهند که سرطان پانکراس و پریآمپولری (periampullary) قابل رزکسیون هستند؟
CT اسکن شامل مجموعهای از اشعههای X است که توسط یک کامپیوتر ترکیب میشوند تا تصاویر دقیقی از ناحیهای از بدن که تحت اشعه X قرار میگیرد، ارائه دهد.
پیشینه
پانکراس یک عضو واقع در شکم نزدیک به محل اتصال معده و روده کوچک است. این عضو، شیره گوارشی را ترشح میکند که برای هضم تمام مواد غذایی ضروری است. شیره گوارشی ترشح شده در پانکراس، از طریق کانال پانکراس به قسمت بالای روده کوچک تخلیه میشود. مجرای صفراوی لولهای است که صفرا را از کبد و کیسه صفرا تخلیه میکند. کانالهای پانکراس و صفرا پیش از اینکه به روده کوچک تخلیه شوند، یک مسیر مشترک دارند. این ناحیه به نام ناحیه پریآمپولری (periampullary) نامیده میشود. برداشت توده از طریق جراحی تنها درمان بالقوه علاجبخش برای سرطانهای ناشی از مناطق پانکراس و پریآمپولری است. بخش قابلتوجهی از بیماران تحت جراحیهای اکتشافی ماژور باز شکمی (لاپاروتومی (laparotomy)) غیر ضروری قرار میگیرند زیرا CT اسکن میزان گسترش سرطان را کمتر از میزان واقعی جلوه میدهد. اگر طی جراحی ماژور باز مشخص شود که سرطان درون شکم گسترش یافته، درمان اصلی شیمیدرمانی است که سرطان را درمان نمیکند اما ممکن است بقای (survival) بیمار را افزایش دهد. اگر گسترش سرطان درون شکم پیش از جراحی ماژور مشخص شده باشد، ممکن است از انجام این جراحی باز ماژور شکمی و خطرات مرتبط با آن اجتناب شود. تعیین میزان گسترش سرطان را «مرحلهبندی (staging)» سرطان مینامند. حداقل تست مورد استفاده برای مرحلهبندی معمولا CT اسکن است. با این حال، CT اسکن میتواند مرحله سرطان را کمتر از میزان اصلی نشان دهد، یعنی میتواند گسترش سرطان را کماهمیت جلوه دهد. علاوه بر CT اسکن میتوان از اسکنهای مختلف دیگری نیز استفاده کرد تا مشخص شود که سرطان پانکراس قابل رزکسیون است یا خیر (از طریق جراحی قابل برداشتن است یا خیر). آنها شامل تستهای زیر هستند.
۱. • تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (magnetic resonance imaging; MRI): استفاده از یک مغناطیس قدرتمند برای تولید تصاویری از بافتهای مختلف بدن.
۲. • توموگرافی با گسیل پوزیترون (اسکن PET یا positron emission tomography): استفاده از مقدار اندکی گلوکز (قند) رادیواکتیو برای ایجاد تمایز میان بافتهای مختلف. روش مذکور از این خاصیت استفاده میکند چرا که سلولهای سرطانی اغلب گلوکز بیشتری نسبت به سلولهای طبیعی مصرف میکنند.
۳. اولتراسوند اندوسکوپیک (endoscopic ultrasound; EUS)؛ استفاده از اندوسکوپ، یک دوربین هدایت شده به داخل حفره بدن برای دیدن داخل بدن. یک پروب اولتراسوند (امواج صوتی با انرژی بالا) در انتهای اندوسکوپ قرار داده شده و برای ایجاد تمایز میان بافتها استفاده میشود.
علاوه بر این، ترکیبی از PET‐CT ممکن است به جای CT انجام شود.
مطالعات مختلف، صحت (accuracy) متفاوت این تستها را در ارزیابی اینکه سرطان میتواند برداشته شود یا خیر، گزارش میدهند. در این مرور، تمام این مطالعات را شناسایی کرده و از روشهای ریاضی مناسب برای شناسایی میانگین صحت تشخیصی این تستها در مرحلهبندی سرطانهای پانکراس و پریآمپولری که پس از CT اسکن قابل برداشت در نظر گرفته میشوند، استفاده کردیم.
ویژگیهای مطالعه
دو مطالعه را با مجموع ۳۴ بیمار در این مرور وارد کردیم. هر دو مطالعه عملکرد تشخیصی EUS را ارزیابی کردند. شواهد تا ۵ نوامبر ۲۰۱۵ بهروز است.
کیفیت شواهد
از بین دو مطالعه، یک مطالعه به بهترین شکل ممکن انجام شد. کیفیت روششناسی (methodology) مطالعه دیگر ضعیف بود.
نتایج کلیدی
دو مطالعه وارد شده نشان دادند که در آن دسته از افراد مبتلا به سرطان پانکراس که فقط CT نشان داد که سرطان آنها میتواند بهطور کامل با جراحی برداشته شود، ۶۱% (۶۱ نفر از ۱۰۰ نفر) با انجام لاپاروتومی سرطانی خواهند داشت که بهطور کامل گسترش یافته و جراحی امکانپذیر نخواهد بود. با توجه به حجم نمونه کوچک، عدم قطعیت قابلتوجهی در مورد کاربرد EUS در افراد مبتلا به سرطان پانکراس با بیماری قابل رزکسیون در CT اسکن وجود دارد. هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد این روش باید بهطور روتین در افراد مبتلا به سرطان پانکراس که در CT اسکن بیماری قابل رزکسیون دارند، انجام شود.
در مجموع پنج مطالعه شامل ۸۶۸ شرکتکننده با معیارهای ورود به این مرور سازگار بودند. پنج مطالعه وارد شده به این مرور، مقدار آمیلاز موجود در مایع تخلیه شده را در آستانههای مختلف و روزهای متفاوت پس از جراحی گزارش کرده بودند. حساسیتها و ویژگیها متنوع بودند؛ حساسیتها از ۰,۷۲ تا ۱.۰۰ و ویژگیها از ۰.۷۳ تا ۰.۹۹ برای آستانههای مختلف در روزهای مختلف پس از جراحی متغیر بودند. در میانه شیوع (احتمال پیش‐ آزمون (pre‐test probability))؛ ۱۵.۹%، احتمال پس‐ آزمون برای نشتی پانکراس برای تست مثبت وجود آمیلاز در مایع تخلیه شده از ۳۵.۹% تا ۹۵.۴% و برای تست منفی وجود آمیلاز از ۰% تا ۵.۵% متغیر بود.
هیچ یک از مطالعات از استاندارد مرجع «تایید به وسیله جراحی» یا ترکیبی از «جراحی و پیگیری بالینی» استفاده نکرده بودند، اما از درجه B و درجه C گروه مطالعاتی بینالمللی برای پانکراس فیستول (International Study Group on Pancreatic Fistula; ISGPF) به عنوان استاندارد مرجع استفاده کرده بودند. کیفیت روششناختی کلی در تمامی مطالعات نامشخص یا بالا بود.
پیشینه
پانکراس یکی از اندامهای داخل شکم است که شیره پانکراس (pancreatic juice) ترشح میکند؛ این شیره به هضم غذا کمک کرده و دربرگیرنده سلولهایی است که هورمونهای مهمی را از جمله انسولین تولید میکند. برداشت بخشی از پانکراس (رزکسیون پانکراس (pancreatic resection)) برای برداشت بخشهای در حال رشد سرطانی و غیر‐سرطانی در پانکراس انجام میشود. در طول این فرآیند، اتصالات جدیدی (آناستوموزها (anastomoses)) بین پانکراس و رودهها و مجرای صفراوی (مجرایی که صفرا را از کبد به داخل رودهها منتقل میکند) ایجاد میشود. این اتصالات ممکن است جدا شده و منجر به نشت محتوای پانکراس به داخل شکم شود؛ این حالت میتواند منجر به بروز عفونتهای حاد درون فضای شکم و جریان خون شود که میتواند حتی به مرگومیر بیمار هم منتهی شود.
در پایان جراحی، به دو دلیل یک لوله درناژ (drainage tube) درون شکم قرار داده میشود: یکی برای تشخیص مجموعه مایعات داخل شکم (مجموعه مایعات داخل شکمی (intra‐abdominal collections))، که معمولا از نشتیهای پانکراس نشات میگیرد؛ و دیگری به عنوان درمان مجموعه مایعات داخل شکمی، به گونهای که مجموعه مایعات کاهش یافته یا حداقل درون فضای شکم بدتر نشود. این مایعات تخلیه شده میتواند برای تشخیص وجود آمیلاز (amylase) (یکی از آنزیمهای موجود در ترشحات پانکراس که در هضم کربوهیدراتها ایفای نقش میکند) برای پی بردن به اینکه مایعات موجود در لوله تخلیه ناشی از نشت مجرای پانکراس است یا خیر، تست شود. در صورت مشکوک شدن به نشتی پانکراس، اسکنهای بیشتر برای تایید یا رد آن انجام میشود در صورت جدی بودن نشت و بد بودن حال بیمار، انجام جراحی مجدد ضروری ممکن است مورد نیاز باشد. نشتهای متوسط میتواند منجر به عفونتهای داخل شکمی شود: بیماران ممکن است به آنتیبیوتیکها، داروهای کاهش دهنده ترشحات پانکراتیک، نصب یک لوله درناژ جدید یا جابهجایی لوله درناژ فعلی برای تخلیه تجمع عفونی و ارائه خدمات حمایتی برای بهبودی نیاز پیدا کنند. در حال حاضر، مشخص نیست که اندازهگیری محتوای آمیلاز در مایع درون لوله تخلیه نصب شده پس از رزکسیون پانکراس در شناسایی نشتیهای پانکراس مفید است یا خیر.
ویژگیهای مطالعه
برای دستیابی به مطالعاتی که دقت آمیلاز مایع درون لوله تخلیه را برای شناسایی نشتهای پانکراتیک گزارش کرده بودند، به طور کامل و دقیق در منابع علمی جستوجو کردیم. مطالعاتی را وارد مرور کردیم که تا ۲۰ فوریه ۲۰۱۷ این موارد را گزارش کرده بودند. پنج مطالعه را شناسایی کردیم که اطلاعات مربوط به ۸۶۸ فردی را که برای رزکسیون تومورهای سرطانی یا غیر‐سرطانی پانکراتیک تحت جراحی قرار گرفته بودند، ارائه داده بودند. بیشتر مطالعات فقط افرادی را وارد کرده بودند که قسمت فوقانی پانکراس (سمت راست پانکراس) در آنها برداشته شده بود.
نتایج کلیدی
تنوع مطالعات در فواصل زمانی لحاظ شده برای اندازهگیری محتوای امیلاز در لولههای تخلیه و سطحی از آن که غیر‐طبیعی تلقی شده بود، به این معنا بود که ما نتوانستیم دادهها را با هدف فراهم کردن نتایج کلی ترکیب کنیم. به دلایل زیر ما مطمئن نیستیم که آمیلاز موجود در مایع داخل لوله تخلیه برای شناسایی نشتیهای پانکراس مفید است یا خیر:
۱. روشی که نویسندگان مطالعه با استفاده از آن نشتی پانکراس را در یک شرکتکننده تایید یا رد کرده بودند، بهخودیخود در معرض اشتباه قرار داشت (یعنی هیچ «استاندارد طلایی» درستی وجود نداشت).
۲. مطالعات تعداد کمی از شرکتکنندگان را دربرمیگرفتند. در نتیجه عدم‐قطعیت قابل توجهی در نتایج وجود داشت.
۳. کیفیت روششناسی مطالعات پائین بود. بنابراین عدم‐قطعیت بیشتری در نتایج مطرح شده بود.
کیفیت شواهد
تمامی مطالعات به لحاظ روششناسی دارای کیفیت پائین یا نامشخص بودند که ممکن بود منجر به نتیجهگیریهای اشتباه شود.
۱۰۱ مطالعه را شامل ۱۱,۰۰۳ شرکتکننده وارد کردیم که از میان آنها ۵۸۳۹ نفر (۵۳,۱%) مبتلا به عفونت H pylori بودند. شیوع عفونت H pylori در مطالعات بین ۱۵,۲% تا ۹۴.۷% و میانه شیوع آن ۵۳.۷% بود (دامنه بین‐چارکی ۴۲.۰% تا ۶۶.۵%). اکثر مطالعات (۵۷%) شامل شرکتکنندگان مبتلا به دیسپپسی بود و در ۵۳ مطالعه شرکتکنندگانی که اخیرا مهار کنندههای پمپ پروتونی (proton pump inhibitors) یا آنتیبیوتیک مصرف کرده بودند؛ از مطالعه حذف شدند. در هر مطالعه، حداقل یک مورد خطر سوگیری (bias) نامشخص یا نگرانی در مورد قابلیت کاربرد وجود داشت.
از ۱۰۱ مطالعه، ۱۵ مورد دقت دو تست شاخص و دو مطالعه صحت سه تست شاخص را با هم مقایسه کرده بودند. سیوچهار مطالعه (۴۲۴۲ شرکتکننده) به ارزیابی سرولوژی پرداخته بودند؛ ۲۹ مطالعه (۲۹۸۸ شرکتکننده) تست آنتیژن مدفوع را بررسی کرده بودند؛ ۳۴ مطالعه (۳۱۳۹ شرکت کننده) تست تنفسی اوره ۱۳C؛ ۲۱ مطالعه (۱۸۱۰ شرکتکننده) تست تنفسی اوره ۱۴C؛ و دو مطالعه (۱۲۷ شرکتکننده) تست تنفسی اوره را بدون آنکه ایزوتوپ استفاده شده را گزارش کنند، ارزیابی کرده بودند. آستانههای مورد استفاده برای تعریف مثبت بودن تست و تکنیکهای رنگآمیزی استفاده شده برای آزمایش هیستوپاتولوژیک (استاندارد مرجع) بین مطالعات متفاوت بود. با توجه به پراکنده بودن دادهها برای هر آستانه گزارش شده، امکان تعیین بهترین آستانه برای هر تست وجود نداشت.
با استفاده از دادههای حاصل از ۹۹ مطالعه در یک مقایسه غیر‐مستقیم، شواهد آماری در رابطه با تفاوت دقت تشخیصی بین تست تنفسی اوره ۱۳C، تست تنفسی اوره ۱۴C، سرولوژی و تست آنتیژن مدفوع وجود داشت (P = ۰,۰۲۴). نسبت شانس تشخیصی برای تست تنفسی اوره ۱۳C، تست تنفسی اوره ۱۴C، سرولوژی و تست آنتیژن مدفوع به ترتیب ۱۵۳؛ (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۷۳,۷ تا ۳۱۶)، ۱۰۵؛ (۹۵% CI؛ ۷۴.۰ تا ۱۵۰)، ۴۷.۴؛ (۹۵% CI؛ ۲۵.۵ تا ۸۸.۱) و ۴۵.۱؛ (۹۵% CI؛ ۲۴.۲ تا ۸۴.۱) بود. تخمین حساسیت (%۹۵ CI) با یک ویژگی ثابت ۰.۹۰ (میانه از چهار تست در طول مطالعات) به شرح زیر بود: ۰.۹۴ برای تست تنفسی اوره ۱۳C؛ (۹۵% CI؛ ۰,۸۹ تا ۰.۹۷)، ۰.۹۲ برای تست تنفسی اوره ۱۴C؛ (۹۵% CI؛ ۰,۸۹ تا ۰.۹۴)، ۰.۸۴ برای سرولوژی؛ (۹۵% CI؛ ۰.۷۴ تا ۰.۹۱)، و ۰.۸۳ برای تست آنتیژن مدفوع؛ (۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۰.۹۰). این بدان معناست که به طور میانگین، با توجه به ویژگی ۰.۹۰ و شیوع ۵۳.۷% (میانه ویژگی و شیوع در مطالعات)، از هر ۱۰۰۰ نفری که برای عفونت H pylori تست شدند، ۴۶ مورد مثبت کاذب وجود خواهد داشت (افراد بدون عفونت H pylori که مبتلا به عفونت H pylori تشخیص داده شوند). در این کوهورت فرضی، برای تست تنفسی اوره ۱۳C، تست تنفسی اوره ۱۴C، سرولوژی و تست آنتیژن مدفوع، میزان منفی کاذب (افراد مبتلا به عفونت H pylori که ابتلا به H pylori در آنها تشخیص داده نخواهند شد) به ترتیب ۳۰؛ (۹۵% CI؛ ۱۵ تا ۵۸)، ۴۲؛ (۹۵% CI؛ ۳۰ تا ۵۸)، ۸۶؛ (۹۵% CI؛ ۵۰ تا ۱۴۰) و ۸۹؛ (۹۵% CI؛ ۵۲ تا ۱۴۶) است.
مقایسههای مستقیم بر اساس چند مطالعه سربهسر صورت گرفته بود. مقادیر نسبت شانس تشخیصی (diagnostic odds ratios; DOR) برای مقایسه تست تنفسی اوره ۱۳C در برابر سرولوژی ۰,۶۸؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۲ تا ۳.۷۰؛ P = ۰.۵۶) (هفت مطالعه)، برای تست تنفسی اوره ۱۳C در برابر تست آنتیژن مدفوع ۰,۸۸؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۵.۵۶؛ P = ۰.۸۴) (هفت مطالعه) بود. ۹۵% CIها برای این تخمینها با مقادیر DORهای مقایسههای غیر‐مستقیم همپوشانی داشت. برای انجام متاآنالیز برای سایر مقایسههای مستقیم، دادهها محدود یا غیر‐قابل دسترس بودند.
در افراد بدون سابقه گاسترکتومی و کسانی که اخیرا آنتیبیوتیک یا مهار کننده پمپ پروتون استفاده نکردهاند، تست تنفسی اوره دقت تشخیصی بالایی برای تشخیص عفونت هلیکوباکترپیلوری داشت در حالی که تستهای سرولوژی و آنتیژن مدفوع دقت تشخیصی کمتری داشتند. این اطلاعات بر اساس مقایسه غیر‐مستقیم به دست آمدهاند (که به دلیل مخدوششدگی دادهها احتمال سوگیری در آنها وجود داشت)، زیرا شواهد مربوط به مقایسههای مستقیم محدود یا خارج از دسترس بود. آستانههای مورد استفاده برای این تستها بسیار متغیر بودند و ما قادر به شناسایی آستانههای خاصی که در عملکرد بالینی بتوان از آنها استفاده کرد، نبودیم.
برای به دست آوردن شواهد قابل اطمینان از دقت نسبی بین تستها، به مطالعات مقایسهای بیشتر با کیفیت روششناسی بالا نیاز داریم. چنین مطالعاتی باید به صورت آیندهنگر در طیف گستردهای از شرکتکنندگان انجام شود و به روشنی گزارش شود تا خطر پائین سوگیری را در پی داشته باشد. مهمتر از همه، مطالعات باید آستانههای استفاده شده را به طور واضح گزارش دهند و از استثناءهای نامناسب جلوگیری کنند.
چرا مهم است بدانیم که کسی مبتلا به عفونت هلیکوباکترپیلوری است؟
هلیکوباکتر پیلوری (Helicobacter pylori; H pylori) نوعی باکتری است که ممکن است در معده برخی افراد وجود داشته باشد. اعتقاد بر این است که H pylori باعث ایجاد برخی از سرطانها، از جمله سرطان معده، سرطان پانکراس و سرطان گلو میشود. همچنین H pylori با بیماریهای دیگری همچون زخم معده، سوزش سردل و احساس نفخ مرتبط است. اگرH pyloriدر فردی یافت شود، میتوان درمان مناسب آن را آغاز کرد.
هدف از انجام این مرور چیست؟
مقایسه دقت سه نوع تست مختلف برای تشخیص H pylori. این موارد عبارتند از: تستهای تنفسی اوره، تستهای خون (یک تست خون خاص به نام سرولوژی) و تست مدفوع (در مدفوع).
در این مرور چه موضوعی بررسی شد؟
دو نوع تست تنفسی اوره وجود دارد که در آنها از دو نوع مختلف کربن به نام ۱۳C و ۱۴C استفاده میشود، همچنین نسخههای متعددی از تستهای سرولوژی و مدفوع وجود دارد.
نتایج اصلی این مرور چه هستند؟
ما ۱۰۱ مطالعه پیدا کردیم که در مجموع ۱۱,۰۰۳ نفر را از نظر ابتلا به H pylori تست کرده بودند. از میان این ۱۱,۰۰۳ شرکتکننده، ۵۸۳۹ نفر (۵۳,۱%) مبتلا به عفونت H pylori بودند. همه این مطالعات از یکی از سه تستی که در بالا ذکر شد استفاده کرده و نتایج این تستها را با تشخیص از طریق بیوپسی آندوسکوپیک مقایسه کرده بودند. بیوپسی آندوسکوپی روشی است که در آن با استفاده از عبور یک لوله انعطافپذیر نازک از طریق دهان نمونهای از بافت معده گرفته شده و از نظر وجود H pylori زیر میکروسکوپ تست میشود. در حال حاضر این روش دقیقترین تست موجود است، اما باعث ناراحتی جسمی بیمار شده و مضراتی را به دنبال دارد. در مقابل، تستهای جایگزین غیر‐تهاجمی مورد بررسی در این مرور قرار دارند که به طور قابل توجهی کمتر ناراحت کننده هستند و کمترین میزان آسیب را وارد میکنند یا کاملا بیخطر هستند، که اگر مشخص شود دقت تشخیص H pylori همانند بیوپسی آندوسکوپی است، جایگزینهای مطلوبی برای آن محسوب میشوند. اکثر مطالعات شامل شرکتکنندگان مبتلا به سوزش سردل یا مشکلات مشابه در معده بودند و افرادی را که قبلا تحت جراحی برداشتن بخشی از معده قرار گرفته و کسانی را که درمان H pylori گرفته بودند، کنار گذاشته شدند.
سیوچهار مطالعه (۴۲۴۲ شرکت کننده) از سرولوژی استفاده کردند؛ ۲۹ مطالعه (۲۹۸۸ شرکتکننده) از تست آنتیژن مدفوع؛ ۳۴ مطالعه (۳۱۳۹ شرکتکننده) از تست تنفسی اوره ۱۳C؛ ۲۱ مطالعه (۱۸۱۰ شرکتکننده) از تست تنفسی اوره ۱۴C؛ و دو مطالعه (۱۲۷ شرکتکننده) از تست تنفسی اوره بدون مشخص کردن نوع کربن آن استفاده کرده بودند. محدودهای که پیش از مثبت اعلام کردن عفونت H pylori استفاده شده بود، و نیز نوع رنگآمیزی برای تست نمونه بیوپسی بین مطالعات مختلف بود. هنگامی که تمام دادهها را مورد بررسی قرار دادیم، دریافتیم که تستهای تنفسی اوره دقیقتر از تستهای خون و مدفوع بودند. این نتایج بدان معنی است که به طور میانگین، اگر ۱۰۰۰ نفر تست شوند، ۴۶ نفر بدون عفونت H pylori وجود دارند که به اشتباه مبتلا به عفونت H pylori تشخیص داده میشوند. همچنین ۳۰، ۴۲، ۸۶ و ۸۹ فرد مبتلا به عفونت H pylori وجود دارد که با استفاده از تستهای زیر عفونت H pylori در آنها تشخیص داده نشده است: به ترتیب؛ تست تنفسی اوره ۱۳C، تست تنفسی اوره ۱۴C، سرولوژی و تست آنتیژن مدفوع. هنگام بررسی هفت مطالعهای که تست تنفسی اوره ۱۳C و سرولوژی یا تست تنفسی اوره ۱۳C و تستهای آنتیژن مدفوع را در همان شرکتکنندگان با هم مقایسه کرده بودند، به نتایج نامطمئنی دست پیدا کردیم و نمیتوانیم بگوییم کدام تست دقیقتر است.
نتایج مطالعات تا چه حد قابل اعتماد هستند؟
به جز یک مطالعه، تمام مطالعات کیفیت روششناسی مطلوبی نداشتند، که باعث میشود نتایج آنها غیر‐قابل اعتماد باشد.
نتایج این مرور برای چه کسانی کاربرد دارد؟
این نتایج برای کودکان و بزرگسالان مشکوک به ابتلا به عفونت حاد H pylori اعمال میشود، اما فقط در کسانی که قبلا جراحی معده را انجام ندادهاند و افرادی که اخیرا آنتیبیوتیک یا درمان عفونت H pylori دریافت نکردهاند.
کاربردهای این مرور چه هستند؟
تستهای تنفسی اوره، خون و مدفوع ممکن است برای شناسایی اینکه فردی مبتلا به عفونت H pylori است یا خیر، مناسب باشند. با این حال، سطحی از نتیجه تست تنفسی اوره، تست خون، یا تست مدفوع که باید برای تشخیص عفونت H pylori استفاده شود، هنوز مشخص نیست.
این مرور تا چه زمانی بهروز است؟
برای دستیابی به مطالعاتی که در مورد میزان دقت این چند تست گزارشاتی ارائه کرده بودند، تا ۴ مارچ ۲۰۱۶ در تمامی منابع علمی جستوجو کردیم.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb