جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای Marinella Ruospo

Suetonia C Palmer، Patrizia Natale، Marinella Ruospo، Valeria M Saglimbene، Kannaiyan S Rabindranath، Jonathan C Craig، Giovanni FM Strippoli،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
افسردگی تقریبا یک‌چهارم افراد درمان شده با دیالیز را مبتلا می‌کند که پژوهشی مهم در این زمینه انجام شده و (البته نتایج آن) برای بیماران و متخصصین سلامت با عدم‐قطعیت همراه است. درمان افسردگی در بیماران دیالیزی ممکن است مزایا و مضرات متفاوتی از جمعیت عمومی داشته باشد، دلیل آن هم متفاوت بودن کلیرانس داروهای ضد‐افسردگی وهم‌چنین شدت نشانه‌های سوماتیک در بیماری کلیوی مرحله انتهایی است. در دستورالعمل‌ها پیشنهاد شده که داروی ضد‐افسردگی انتخابی برای درمان افسردگی در بیماران دیالیزی، ترجیحا مهار کنند‌های بازجذب سروتونین باشد. این یک نسخه به‌روز از مروری است که اولین بار در سال ۲۰۰۵ منتشر شده بود.
اهداف
ارزیابی مزایا و مضرات داروهای ضد‐افسردگی برای درمان افسردگی در بزرگسالان مبتلا به EKSD که تحت درمان با دیالیز هستند.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت تخصصی گروه کلیه و پیوند در کاکرین (Cochrane Kidney and Transplant's Specialised Register) را تا ۲۰ ژانویه ۲۰۱۶ جست‌وجو کردیم و این کار را از طریق تماس با متخصص اطلاعات با استفاده از جست‌وجوی واژگان مرتبط با این مرور انجام دادیم.
معیارهای انتخاب
معیار انتخاب ما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) بود که در آنها داروهای ضد‐افسردگی با دارونما (placebo) یا عدم درمان یا با داروی ضد‐افسردگی دیگر یا مداخلات روانشناختی در بزرگسالان مبتلا به EKSD (نرخ فیلتراسیون گلومرولی تخمینی < ۱۵ میلی‌لیتر/دقیقه/۱,۷۳ m۲) مقایسه شده بود.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
داده‌ها توسط دو نویسنده مرور، به طور مستقل از هم در چارچوب یک فرم استاندارد استخراج شدند و سپس به مدیر این مرور تحویل داده شد. خطرات نسبی (RR) برای داده‌های دو‐حالتی و تفاوت‌های میانگین (MD) برای داده‌های پیوسته با ۹۵% فاصله اطمینان (۹۵% CI) محاسبه شد.
نتایج اصلی
چهار مطالعه با ۱۷۰ شرکت‌کننده، داروی ضد‐افسردگی (فلوکستین (fluoxetine، سرترالین (sertraline)، سیتالوپرام (citalopram) یا اسسیتالوپرام (escitalopram)) را در برابر دارونما یا آموزش روان‌شناختی برای ۸ تا ۱۲ هفته مقایسه کرده بودند. به ‌طور کلی شواهد بسیار پائین یا طبقه‌بندی شده نبودند (ungradeable)، شواهدی وجود ندارد که نشان دهد داروی ضد‐افسردگی در مقایسه با دارونما مزیتی بر کیفیت زندگی دارد یا خیر، هم‌چنین داروی ضد‐افسردگی در مقایسه با دارونما تاثیرات نامطمئنی در افزایش خطر هیپوتانسیون (۳ مطالعه؛ ۱۴۴ شرکت‌کننده؛ RR: ۱,۷۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۵ تا ۳.۹۲)، سردرد (۲ مطالعه؛ ۵۶ شرکت‌کننده؛ RR: ۲.۹۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۱۱.۵۷)، نقص عملکرد جنسی (۲ مطالعه؛ ۱۰۱ شرکت‌کننده؛ RR: ۳.۸۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۳ تا ۲۳.۳۴) و افزایش تهوع (۳ مطالعه؛ ۱۱۴ شرکت‌کننده؛ RR: ۲.۶۷؛ ۹۵% CI؛ ۱.۲۶ تا ۵.۶۸) دارد. هیچ داده‌ای مبنی بر بستری شدن، خودکشی یا مورتالیتی به هر علتی وجود ندارد یا داده‌ها در این زمینه بسیار کم هستند که این امر منجر به شواهد غیر‐قطعی می‌شود. درمان با داروهای ضد‐افسردگی ممکن است باعث کاهش نمره افسردگی در مقایسه با دارونما شود (۱ مطالعه؛ ۴۳ شرکت‌کننده؛ MD: ‐۷.۵۰؛ ۹۵% CI؛ ۱۱.۹۴‐ تا ۳.۰۶‐). درمان با داروهای ضد‐افسردگی در مقایسه با درمان روانشناختی در تاثیر بر نمره افسردگی یا قطع درمان (withdrawal) به لحاظ آماری تفاوتی نداشت، طیفی از پیامدهای دیگر اندازه‌گیری نشده بود.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
علی‌رغم شیوع بالای افسردگی در بیماران دیالیزی و اولویت نسبی قرار دادن بیماران بر درمان‌های موثر، شواهد برای درمان با داروهای ضد‐افسردگی در وضعیت دیالیز بسیار کم هستند و داده‌ها به طور کلی قطعی نیستند. مزایا و مضرات نسبی داروهای ضد‐افسردگی در بیماران دیالیزی خوب شناخته نشده و مطالعات تصادفی‌سازی شده بزرگی لازم است تا داروهای ضد‐افسردگی را در برابر دارونما مقایسه کنند.
خلاصه به زبان ساده

بررسی درمان افسردگی با داروهای ضد‐افسردگی در بزرگسالان مبتلا به بیماری کلیوی مرحله انتهایی که تحت درمان با دیالیز هستند

پیشینه

افرادی که دیالیز می‌شوند غالبا تجربه‌ افسردگی و اضطراب دارند. افسردگی در این وضعیت با کیفیت پائین زندگی و افزایش عوارض ناشی از دیالیز مانند نیاز مداوم به بستری در بیمارستان یا توقف درمان دیالیز مرتبط است. بیماران، خانواده‌های آنها و پرسنل بخش مراقبت سلامت بر این نکته توافق دارند که کاهش مطلوب نشانه‌های افسردگی و یافتن درمان موثر برای آن بسیار مهم است. داروهای ضد‐افسردگی در افراد مبتلا به بیماری‌های کلیوی ممکن است بسیار سریع از بدن دفع نشوند و در نتیجه ممکن است باعث عوارض جانبی زیادی شوند. علی‌رغم اینکه افسردگی در بیماری‌های کلیوی بسیار شایع است و درمان آن، بالقوه با عوارض جانبی متفاوتی در مقایسه با افراد بدون بیماری کلیوی همراه است؛ در نسخه قبلی این مرور که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده بود فقط یک مطالعه پژوهشی بررسی شده بود. این موضوع که درمان دارویی ضد‐افسردگی در افراد مبتلا به بیماری کلیوی موثر و ایمن است، هنوز نامعلوم است.

به طور خلاصه، اینکه درمان ضد‐افسردگی در افراد مبتلا به بیماری کلیوی موثر و ایمن است یا خیر، به بیماران و خانواده‌های آنها، پرسنل بخش مراقبت سلامت و سیاست‌گذارانی که سیاست‌های درمانی بیمار محور را ارائه می‌دهند، مرتبط است.

این مرور نگاهی به این موضوع است که داروهای ضد‐افسردگی برای بهبود نشانه‌های افسردگی در بزرگسالان تحت درمان با دیالیز بدون ایجاد عوارض جانبی شدید و شایع، موثر است یا خیر.

ویژگی‌های مطالعه

ما مطالعاتی را وارد کردیم که درمان با داروهای ضد‐افسردگی را با دارونما (placebo) (قرص شکر) یا انواع دیگری از حمایت‌های مربوط به سلامت روان مقایسه کرده بودند. افرادی که در این مطالعات بودند، هر کدام شانس یکسانی برای دریافت هر یک از این درمان‌ها را داشتند.

نتایج کلیدی

متاسفانه، هرچند افسردگی بسیار شایع است و یافتن درمان خوب برای آن ارزش بالایی برای بیماران دیالیزی دارد، فقط مطالعات کوچک کمی در بررسی کاهش نشانه‌های افسردگی توسط داروهای ضد‐افسردگی و ایمن بودن آنها وجود دارد. بر اساس این اطلاعات ما هنوز نمی‌دانیم که درمان با داروهای ضد‐افسردگی برای افراد دیالیزی موثر و ایمن است یا خیر (یعنی موجب افزایش عوارض جانبی یا موجب عوارض جانبی جدی نمی‌شود).

کیفیت شواهد

این سوال که داروهای ضد‐افسردگی می‌توانند باعث کاهش نشانه‌های افسردگی و بهبود کیفیت زندگی در افراد دیالیزی شوند یا خیر، هم‌چنان مهم است. ما نیازمند مطالعه بزرگ با حضور افراد دیالیزی هستیم که در آن داروهای ضد‐افسردگی شایع در مقایسه با دارونما ارزیابی شود و اثر درمان بر اساس تاثیری که بر بیماران و خانواده‌های آنها دارد، اندازه‌گیری شود.


Valeria M Saglimbene، Suetonia C Palmer، Marinella Ruospo، Patrizia Natale، Jonathan C Craig، Giovanni FM Strippoli،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
فعال کننده مداوم گیرنده اریتروپویزیس (continuous erythropoiesis receptor activator; CERA) یک ESA جدیدتر و طولانی‌اثرتر است که ممکن است به دلیل استفاده کمتر از سایر ESAها (اپویتین (epoetin) یا داربی‌پویتین (darbepoetin)) به آن‌ها ترجیح داده شود. دوزهای مورد نیاز و ویژگی‌های مختلف مولکولی CERA در مقایسه با سایر ESAها، می‌توانند منجر به بروز پیامدهای متفاوت سلامت (مورتالیتی، حوادث قلبی‌عروقی، کیفیت زندگی) در افراد مبتلا به آنمی و بیماری مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) شوند.
اهداف
ارزیابی مزایا و مضرات تجویز CERA در مقایسه با سایر داروهای اپویتین (داربی‌پویتین‐آلفا و اپویتین‐آلفا یا ‐بتا)، یا درمان با دارونما (placebo)/عدم درمان، یا CERA با استراتژی متفاوت تجویز، در مدیریت آنمی در افراد مبتلا به CKD.
روش های جستجو
از طریق تماس با متخصص اطلاعات و با استفاده از واژه‌های جست‌وجوی مرتبط با این مرور، در پایگاه ثبت تخصصی گروه کلیه و پیوند در کاکرین تا ۱۳ جون ۲۰۱۷ جست‌وجو کردیم. مطالعات موجود در پایگاه ثبت تخصصی از طریق استراتژی‌های جست‌وجوی طراحی شده برای CENTRAL؛ MEDLINE؛ و EMBASE؛ جست‌وجوی دستی در خلاصه مقالات کنفرانس‌ها؛ و جست‌وجو در پورتال جست‌وجوی پایگاه ثبت بین‌المللی کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) و ClinicalTrials.gov شناسایی شدند.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) را با طول دوره حداقل سه ماه وارد کردیم، که CERA را با یک ESA متفاوت (داربی‌پویتین‐آلفا یا اپویتین‐آلفا یا ‐بتا) یا دارونما یا مراقبت استاندارد یا در مقابل CERA با استراتژی‌های مختلف تجویز، در افراد مبتلا به هر مرحله‌ای از CKD مقایسه کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
استخراج داده‌ها توسط دو محقق به‌ صورت مستقل از هم انجام شد. پیامدهای بیمار‐محور (مورتالیتی به هر علتی و مورتالیتی ناشی از بیماری قلبی‌‌عروقی، عوارض جانبی ماژور قلبی‌‌عروقی، ترانسفیوژن خون، درمان با آهن، سرطان، هیپرتانسیون، تشنج‌ها، ترومبوز ناحیه دسترسی عروقی در دیالیز، حوادث مربوط به تزریق دارو، هیپرکالمی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و سطح هموگلوبین) را با استفاده از متا آنالیز اثرات‐تصادفی خلاصه کردیم. تخمین‌های درمانی به‌ صورت خطر نسبی (RR) و ۹۵% فاصله اطمینان (CI) آن برای پیامدهای دو‐حالتی و تفاوت میانگین (MD) یا تفاوت میانگین استاندارد شده با ۹۵% CI آن برای پیامدهای پیوسته بیان شدند.
نتایج اصلی

۲۷ مطالعه شامل ۵۴۱۰ بزرگسال مبتلا به CKD وارد شدند. هفت مطالعه (۱۲۷۳ شرکت‌کننده) شامل افرادی بودند که نیازی به دیالیز نداشتند، ۱۹ مطالعه (۴۲۰۹ شرکت‌کننده) شامل افراد تحت درمان با دیالیز و یک مطالعه (۷۱ شرکت‌کننده) دربرگیرنده افرادی بود که تحت پیوند کلیه قرار گرفتند. درمان به‌طور متوسط به مدت ۲۴ هفته انجام شد. برای کودکان مبتلا به CKD هیچ داده‌ای وجود نداشت. به دلیل نامشخص بودن پنهان‏‌سازی تخصیص و کورسازی در پیامدها، خطر سوگیری (bias) در مطالعات در سطح بالا یا نامشخص گزارش شد. فقط دو مطالعه، شرکت‌کنندگان و محققان را نسبت به تخصیص درمان ماسکه کرد. یک مطالعه CERA را با دارونما، نه مطالعه CERA را با اپویتین‐آلفا یا ‐بتا، نه مطالعه CERA را با داربی‌پویتین‐آلفا، و دو مطالعه CERA را با اپویتین‐آلفا یا ‐بتا و داربی‌پویتین‐آلفا مقایسه کردند. سه مطالعه به بررسی تاثیرات تعداد دفعات تجویز CERA و پنج مطالعه به ارزیابی دوزهای مختلف آن پرداختند.

شواهدی با قطعیت پائین حاکی از تاثیر اندک یا عدم تاثیر CERA در مقایسه با، به ترتیب، اپویتین‐آلفا یا ‐بتا یا داربی‌پویتین‐آلفا بر مورتالیتی (RR: ۱,۰۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۱.۵۷؛ RR: ۱.۱۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۵ تا ۱.۶۵)، حوادث قلبی‌عروقی ماژور (RR: ۵.۰۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۵ تا ۱۰۵.۲۳؛ RR: ۵.۵۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۹ تا ۳۱.۳۰)، هیپرتانسیون (RR: ۱.۰۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۵ تا ۱.۳۷؛ RR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۹ تا ۲۸.۱)، نیاز به ترانسفیوژن خون (RR: ۱.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۲ تا ۱.۴۶؛ RR: ۰.۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۵ تا ۱.۶۱)، یا درمان بیشتر با آهن (RR: ۱.۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱ تا ۱.۱۵؛ RR: ۰.۹۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۵ تا ۱.۰۳) بود. شواهد کافی برای مقایسه تاثیر CERA و دارونما بر پیامدهای بالینی وجود نداشت. فقط یک مطالعه با کیفیت پائین نشان داد که CERA در مقایسه با دارونما می‌تواند منجر به تفاوتی اندک یا عدم تفاوت بر خطر ابتلا به حوادث ماژور قلبی‌‌عروقی (RR: ۲.۹۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۱ تا ۲۸.۱۸) و هیپرتانسیون (RR: ۰.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۵ تا ۱.۵۲) شود. شواهدی با قطعیت پائین وجود داشت مبنی بر اینکه دوزهای مختلف (بالاتر در مقایسه با پائین‌تر) یا دفعات تجویز (دو بار در برابر یک بار در ماه) CERA، تفاوتی اندک یا عدم تفاوت را بر مورتالیتی به هر علتی (RR: ۳.۹۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۷ تا ۹۱.۶۱؛ RR: ۰.۹۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۶ تا ۱.۶۶)، هیپرتانسیون (RR: ۰.۴۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۸ تا ۲.۵۲؛ RR: ۰.۸۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۰ تا ۱.۲۱)، و ترانسفیوژن خون (RR: ۴.۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۹ تا ۱۹.۵۳؛ RR: ۰.۹۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۱ تا ۱.۶۲) بر جای می‌گذارد. هیچ مطالعه‌ای گزارشی را در مورد مقایسه اثرات درمانی ESAهای مختلف بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت ارائه نکرد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
شواهدی با قطعیت پائین نشان داد که در بزرگسالان مبتلا به CKD، تجویز CERA در مقایسه با دارونما، اپویتین‐آلفا یا ‐بتا یا داربی‌پویتین‐آلفا، تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر پیامدهای بیمار‐محور داشت. تاثیرات CERA در کودکان مبتلا به CKD در RCTها مورد مطالعه قرار نگرفته‌اند.
خلاصه به زبان ساده

نقش درمان با CERA در مدیریت آنمی در افراد مبتلا به بیماری مزمن کلیه

موضوع چیست؟

داروهای مختلفی برای درمان آنمی در افراد مبتلا به بیماری کلیوی در دسترس قرار دارند. این درمان‌ها توانایی بدن را برای تولید گلبول‌های قرمز، که اکسیژن را از ریه‌ها گرفته و به نواحی مختلف بدن حمل می‌کنند، افزایش می‌دهند. کلیه به صورت طبیعی این هورمون را آزاد می‌کند تا از بروز آنمی پیشگیری کند، اما هنگام کاهش عملکرد کلیه، مقدار آن برای حفظ سطح مطلوب گلبول‌های قرمز کافی نیست.

چندین نسخه مصنوعی از این هورمون (با نام اریتروپویتین (erythropoietin)) که به صورت زیر‐پوستی یا وریدی تزریقی می‌شوند، می‌توانند به طور کامل آنمی ناشی از بیماری کلیوی را اصلاح کنند. چندین نسخه درمانی از اریتروپویتین در برخی از نقاط جهان در دسترس هستند؛ تفاوت این درمان‌ها با یک دیگر عموما از جهت فواصل زمانی نیاز به تجویز دارو برای دستیابی به پاسخ درمانی است. قدیمی‌ترین نسخه دارو (اپویتین (epoetin)) باید چندین بار در هفته تجویز شود، در حالی که داروهای جدیدتر (داربی‌پویتین (darbepoetin) و CERA) را می‌توان با دفعات بسیار کمتری استفاده کرد.

متاسفانه، هنگامی که برای دستیابی به سطوح بالای هموگلوبین استفاده از دوزهای زیادی از درمان‌های آنمی مورد نیاز است، خطر بروز عوارضی مانند حمله قلبی یا سکته مغزی افزایش می‌یابد. به همین علت، به افراد توصیه می‌شود که فقط به اندازه‌ای از دارو استفاده کنند که مشکلات آنمی (خستگی، تنگی نفس) رفع شود و از دوزهای بالاتر که می‌تواند مشکل‌آفرین باشد، اجتناب ورزند. با این حال، تفاوت خطر بروز عوارض در نسخه‌های مختلف داروهای آنمی مشخص نیست.

ما چه کاری را انجام دادیم؟

این مرور به بررسی فواید تجویز CERA در اصلاح آنمی (بهبود کیفیت زندگی) و نرخ بروز عوارض آن در درمان آنمی، نسبت به سایر درمان‌های آنمی، پرداخت.

ما به چه نتایجی رسیدیم؟

ما ۲۷ مطالعه را شامل بیش از ۵۴۱۰ فرد مبتلا به بیماری کلیوی پیدا کردیم که به بررسی مزایا و عوارض انواع مختلف درمان‌های آنمی، و نیز مقایسه درمان‌های جدیدتر (CERA) با درمان‌های قدیمی‌تر (داربی‌پویتین و اپویتین‐آلفا یا ‐بتا) پرداختند. ما دریافتیم که مشخص نیست مصرف داروهای آنمی تاثیرات متفاوتی بر عوارض بیماری قلبی، امید به زندگی، یا آنمی در افرادی دارند که از این داروها به‌ منظور بالا بردن سطح هموگلوبین خون خود استفاده می‌کنند یا خیر. هیچ اطلاعاتی مبنی بر ارتقاء کیفیت زندگی با مصرف CERA وجود نداشت.

نتیجه‌گیری‌ها

براساس اطلاعات موجود در این مرور کاکرین، تصمیم‌گیری بالینی در مورد انتخاب داروهای مختلف آنمی می‌تواند بر اساس هزینه دارو و در دسترس بودن آن باشد.


Marinella Ruospo، Valeria M Saglimbene، Suetonia C Palmer، Salvatore De Cosmo، Antonio Pacilli، Olga Lamacchia، Mauro Cignarelli، Paola Fioretto، Mariacristina Vecchio، Jonathan C Craig، Giovanni FM Strippoli،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
دیابت عامل اصلی بیماری پیشرفته کلیه (end‐stage kidney disease; ESRD) در سراسر جهان محسوب می‌شود. کاهش فشار خون و کنترل سطح قند خون راهکارهایی هستند برای کاهش اختلالات مرتبط با دیابت، از جمله نارسایی کلیه. با این حال، خلاصه‌ای از شواهد کلی در رابطه با محدوده هدف مطلوب کنترل برای سطح قند خون به منظور پیشگیری از بروز نارسایی کلیه وجود ندارد.
اهداف
ارزیابی مزایا و مضرات کنترل شدید سطح قند خون (HbA۱c < ۷% یا سطح گلوکز ناشتا < ۱۲۰ میلی‌گرم/دسی‌لیتر) در مقایسه با کنترل استاندارد قند (HbA۱c ≥ ۷% یا سطوح ناشتا گلوکز ≥ ۱۲۰ mg/dL) در پیشگیری از بروز و پیشرفت بیماری کلیه میان بزرگسالان مبتلا به دیابت.
روش های جستجو
تا تاریخ ۳۱ مارچ ۲۰۱۷ از طریق تماس با متخصص اطلاعات در پایگاه ثبت تخصصی گروه کلیه و پیوند در کاکرین و با استفاده از کلمات جست‌وجوی مربوط به این مرور، به جست‌وجو پرداختیم. مطالعات موجود در پایگاه ثبت تخصصی از طریق استراتژی‌هایی که به‌طور خاص برای CENTRAL؛ MEDLINE، و EMBASE طراحی شدند؛ جست‌وجوی دستی در خلاصه مقالات کنفرانس‌ها؛ و جست‌وجو در پورتال جست‌وجوی پایگاه ثبت بین‌المللی کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) و ClinicalTrials.gov، شناسایی شدند.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده که به بررسی نقش مداخلات کاهش دهنده سطح قند خون پرداختند و در آنها افراد (۱۴ سال به بالا) مبتلا به دیابت نوع ۱ یا ۲ با یا بدون بیماری کلیوی، به‌طور تصادفی به دو گروه کنترل شدید سطح قند خون و گروهی با محدودیت کمتر در کنترل سطح قند خون تقسیم شدند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم مطالعات را از نظر واجد شرایط بودن و وجود خطر سوگیری (bias) بررسی کرده و به استخراج داده‌ها و بررسی پروسه‌ها از نظر دقت آنها در مطالعات پرداختند. پیامدهای مورد نظر عبارت بودند از مورتالیتی، عوارض قلبی‌‌عروقی، دو‐برابر شدن سطح کراتینین سرم (serum creatinine; SCr)، ESKD و پروتئینوری. قطعیت شواهد با استفاده از درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) بررسی شد. خلاصه‌ای از تخمین‌های مرتبط با تاثیرات مداخلات با استفاده از یک مدل اثرات‐تصادفی به دست آمد، و نتایج به صورت خطر نسبی (RR) و ۹۵% فاصله اطمینان (CI) برای پیامدهای دو‐حالتی و میانگین تفاوت (MD) و ۹۵% CI برای پیامدهای پیوسته بیان شدند.
نتایج اصلی

چهارده مطالعه شامل ۲۹,۳۱۹ نفر مبتلا به دیابت انتخاب شده و ۱۱ مطالعه شامل ۲۹,۱۴۱ نفر در متاآنالیزهای ما گنجانده شدند. طول دوره درمان به طور متوسط ۷,۵۶ ماه گزارش شد (محدوده ۶ ماه تا ۱۰ سال). مطالعات شامل افرادی با طیف وسیعی از عملکرد کلیه بودند. ارائه گزارش‌های ناقص از جزئیات کلیدی روش‌شناسی در بسیاری از مطالعات منجر به بروز خطرات نامطمئنی از سوگیری شد. با استفاده از معیار GRADE، شواهدی را با قطعیت متوسط در رابطه با تاثیرات استراتژی‌های کاهنده سطح قند خون بر ESKD، مورتالیتی به هر علتی، انفارکتوس میوکارد، و نشت پیشرونده پروتئین از کلیه‌ها، و شواهدی را با قطعیت پائین یا بسیار پائین در مورد اثرات درمان بر مرگ ناشی از عوارض قلبی‌عروقی و دو‐برابر شدن سطح کراتینین سرم (SCr) به دست آوردیم.

برای پیامدهای اولیه، کنترل سخت‌گیرانه سطح قند خون در مقایسه با کنترل استاندارد ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت بر دو‐برابر شدن سطح کراتینین سرم (۴ مطالعه؛ ۲۶,۸۷۴ شرکت‌کننده: RR: ۰,۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۴ تا ۱۱.۱؛ I۲= ۷۳%؛ شواهد با قطعیت پائین)، پیشرفت ESKD؛ (۴ مطالعه؛ ۲۳,۳۳۲ شرکت‌کننده: RR: ۰,۶۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۴ تا ۱۲.۱؛ I۲= ۵۲%؛ شواهد با قطعیت پائین)، مورتالیتی به هر علتی (۹ مطالعه؛ ۲۹,۰۹۴ شرکت‌کننده: RR: ۰,۹۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۶ تا ۱۳.۱؛ I۲= ۵۰%؛ شواهد با قطعیت متوسط)، مورتالیتی ناشی از بیماری‌های قلبی‌عروقی (۶ مطالعه؛ ۲۳,۶۷۳ نفر: RR: ۱,۱۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۹۲.۱؛ I۲= ۸۵%؛ شواهد با قطعیت پائین)، یا مرگ ناگهانی (۴ مطالعه؛ ۵۹۱۳ شرکت‌کننده: RR: ۰,۸۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۶ تا ۵۷.۲؛ I۲= ۸۵%؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) داشته باشد. این احتمال وجود داشت که بیماران در گروه درمان سخت‌گیرانه کنترل قند خون کمتر دچار انفارکتوس میوکارد غیر‐کشنده (۵ مطالعه؛ ۲۵,۵۹۶ شرکت‌کننده: RR: ۰,۸۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۷ تا ۹۹.۰؛ I۲= ۴۶%؛ شواهد با قطعیت متوسط)، بروز میکروآلبومینوری (microalbuminuria) (۴ مطالعه؛ ۱۹,۸۴۶ شرکت‌کننده: RR: ۰,۸۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۱ تا ۹۳.۰؛ I۲= ۶۱%؛ شواهد با قطعیت متوسط) و پیشرفت میکروآلبومینوری (۵ مطالعه؛ ۱۳,۲۶۶ شرکت‌کننده: RR: ۰,۵۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۸ تا ۹۳.۰؛ I۲= ۷۵%؛ شواهد با قطعیت متوسط) شوند. به صورت مطلق، کنترل سخت‌گیرانه سطح قند خون در هر ۱,۰۰۰ فرد بزرگسال در مقایسه با روش‌های استاندارد آن، منجر به کاهشی بین صفر تا دو نفر در بروز انفارکتوس میوکارد غیر‐کشنده، پیشگیری از شروع آلبومینوری در هفت نفر و اجتناب از بدتر شدن آلبومینوری در دو نفر می‌شود.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
این مرور نشان می‌دهد که خطر ابتلا به نارسایی کلیه، مرگ‌ومیر و حوادث قلبی‌‌عروقی ماژور در افرادی که تحت روش‌های کنترل سخت‌گیرانه قند خون برای درمان دیابت قرار دارند، برابر است با افرادی که کنترل سطح قند خون‌شان با شدت کمتری صورت می‌پذیرد، هرچند با فواید بالینی اندکی در شروع و پیشرفت میکروآلبومینوری و انفارکتوس میوکارد روبه‌رو هستند. عوارض جانبی کنترل سطح قند خون شناخته شده نیستند. براساس اثرات مطلق درمان، تاثیر بالینی هدف قرار دادن HbA۱c < ۷% یا سطح قند خون کمتر از ۶,۶ میلی‌مول/لیتر مشخص نیست و عوارض بالقوه این روش درمانی تا حد زیادی اندازه‌گیری نشده است.
خلاصه به زبان ساده

اهداف سطح قند خون در پیشگیری از بروز بیماری کلیوی دیابتی و پیشرفت آن

موضوع چیست؟

در بسیاری از نقاط جهان، دیابت شایع‌ترین علت بروز نارسایی کلیه است که به‌ خاطر آن افراد نیاز به درمان با پیوند کلیه یا دیالیز پیدا می‌کنند. ناتوانی (نابینایی، از دست‌دادن اندام، نارسایی کلیه) ناشی از دیابت، به‌ علت سطح بالای سطح قند خون رخ می‌دهد. یک سوال مهم این است که اعمال درمان سخت‌گیرانه برای کنترل سطح قند خون و رساندن آن به نزدیکی حد طبیعی می‌تواند از پیامدهای مربوط به سلامت ناشی از دیابت، از جمله کاهش امید به زندگی و از دست دادن عملکرد کلیه، پیشگیری کند، بدون آن‌که مشکلاتی را همچون کاهش سطح قند خون ایجاد کند که منجر به از دست رفتن هوشیاری یا تشنج در بیمار می‌شود. برخی از مراقبت‌های پزشکی در مورد دیابت شامل کنترل دقیق سطح قند خون و رساندن آن به سطوح پائین (که از طریق تست خونی به نام HbA۱c اندازه‌گیری می‌شود) با استفاده از داروهای بیشتر و نظارت دقیق بر سطح قند خون با کمک متخصصان سلامت است.

ما چه کاری را انجام دادیم؟

به شواهد و مدارک مربوط به کنترل شدیدتر سطح قند خون (سطح پائین‌تر قند خون در مدت زمان طولانی، یعنی HbA۱c < ۷%) در مقایسه با کنترل کمتر سختگیرانه سطح قند خون (HbA۱c > ۷%) در افراد مبتلا به دیابت نوع ۱ یا نوع ۲ نگاهی انداختیم. کاهش سطح قند خون با هر نوعی از درمان شامل قرص یا انسولین صورت گرفت.

ما به چه نتایجی رسیدیم؟

چهارده مطالعه شامل ۲۹,۳۱۹ بیمار انتخاب شدند که در معرض ابتلا به عوارض دیابت قرار داشتند و ۱۱ مطالعه شامل ۲۹,۱۴۱ نفر وارد آنالیزهای ما شدند. در مجموع، کنترل سخت‌گیرانه‌تر سطح قند خون در مقایسه با کنترل کمتر سخت‌گیرانه‌ آن هیچ مزیتی را برای بیماران به همراه نداشت. تفاوتی در خطر ابتلا به نارسایی کلیه، مرگ‌ومیر، یا عوارض بیماری قلبی‌ وجود نداشت. تعداد بسیار کمی از بیماران (۱ نفر در هر ۱۰۰۰ فرد درمان شده در هر سال) ممکن است با کنترل شدید سطح قند خون از حمله قلبی نجات پیدا کند. در برخی از بیماران نشت پروتئین از کلیه‌ها کمتر خواهد شد، اگرچه تاثیر بالینی این مزیت در بلند‐مدت مشخص نیست. به‌طور کلی مشکلات بالقوه درمان، مانند عوارض جانبی و خطرات سطح قند خون بسیار پائین (هیپوگلیسمی)، در مطالعات مورد بررسی قرار نگرفتند.

نتیجه‌گیری‌های ما

این مرور نشان می‌دهد که کنترل سخت‌گیرانه‌تر سطح قند خون در مبتلایان به دیابت، فواید ناچیزی در دراز‐مدت دارد و عوارض فوری این روش درمان به درستی شناخته نشده است.


Suetonia C Palmer، Jasjot K Maggo، Katrina L Campbell، Jonathan C Craig، David W Johnson، Bernadet Sutanto، Marinella Ruospo، Allison Tong، Giovanni FM Strippoli،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
برای افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) معمولا تغییرات رژیم غذایی توصیه می‌شود که این موضوع بر اساس شواهد تصادفی‌سازی شده در جمعیت عمومی و مطالعات غیر‐تصادفی‌سازی شده در CKD است که نشان می‌دهد برخی از الگوهای تغذیه سالم می‌تواند از رویدادهای قلبی‌عروقی پیشگیری کرده و مورتالیتی را کاهش دهد. درباره اولویت‌بندی تغییرات رژیم غذایی به عنوان یک درمان مهم در افرادی که بیماری‌های کلیه دارند، هنوز عدم قطعیت وجود دارد.
اهداف
این مرور به بررسی مزایا و آسیب‌های مداخلات غذایی میان بزرگسالان مبتلا به CKD شامل افراد مبتلا به مرحله نهایی بیماری‌های کلیه (end‐stage kidney disease; ESKD) تحت درمان با دیالیز یا پیوند کلیه پرداخت.
روش های جستجو
ما از طریق تماس با متخصص اطلاعات با استفاده از کلمات جست‌وجوی مرتبط با این مرور، در پایگاه ثبت تخصصی گروه پیوند و کلیه در کاکرین (تا ۳۱ ژانویه ۲۰۱۷) به جست‌وجو پرداختیم. مطالعات موجود در پایگاه ثبت تخصصی از طریق استراتژی‌های جست‌وجو که به طور خاص برای CENTRAL؛ MEDLINE و EMBASE طراحی شده‌اند؛ خلاصه مقالات کنفرانس‌ها، و نیز جست‌وجو در پورتال جست‌وجوی پایگاه ثبت بین‌المللی کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) و ClinicalTrials.gov شناسایی شده‌اند.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) یا RCTهای شبه‐تصادفی‌سازی شده مربوط به مداخلات غذایی در برابر سایر مداخلات غذایی، توصیه‌های سبک زندگی یا مراقبت استاندارد برای ارزیابی مورتالیتی، رویدادهای قلبی‌عروقی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و پیامدهای بیوشیمیایی، انسانی و تغذیه‌ای میان افراد مبتلا به CKD.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم به غربالگری مطالعات جهت ورود و استخراج داده‌ها پرداختند. نتایج به صورت خطر نسبی (RR) برای پیامدهای دو‐حالتی یا تفاوت میانگین (MD) یا MD استاندارد شده (SMD) برای پیامدهای پیوسته، با ۹۵% فواصل اطمینان (CI) یا در قالب توصیفی، زمانی که متاآنالیز امکان‌پذیر نبود، خلاصه شدند. اطمینان شواهد با استفاده از سیستم درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی شد.
نتایج اصلی

۱۷ مطالعه را شامل ۱۶۳۹ فرد مبتلا به CKD وارد کردیم. سه مطالعه ۳۴۱ فرد تحت درمان با دیالیز، چهار مطالعه ۱۶۸ گیرنده پیوند کلیه و ۱۰ مطالعه ۱۱۳۰ فرد مبتلا به CKD مراحل ۱ تا ۵ را به کار گرفته بودند. یازده مطالعه (۹۰۰ نفر) مشاوره تغذیه با یا بدون مشاوره سبک زندگی را مورد بررسی قرار دادند و شش مطالعه (۷۳۹ نفر) به ارزیابی الگوهای غذایی پرداختند که شامل موارد زیر بودند: یک مطالعه (۱۹۱ نفر) مربوط به رژیم با محدودیت کربوهیدرات و کم آهن و رژیم غنی شده با پلی‌فنل، دو مطالعه (۱۸۱ نفر) مربوط به افزایش مصرف میوه و سبزی، دو مطالعه (۳۵۵ نفر) با یک رژیم غذایی مدیترانه‌ای و یک مطالعه (۱۲ نفر) مربوط به یک رژیم پر پروتئین/کم کربوهیدرات. به‌طور کلی خطر سوگیری (bias) در مطالعات وارد شده بالا یا نامشخص بود که در مجموع منجر به پائین بودن اطمینان به نتایج به دست آمده می‌شد. میانه مدت زمان پیگیری شرکت‌کنندگان ۱۲ ماه بود (بین ۱ تا ۴۶,۸ ماه متغیر بود).

مطالعات برای بررسی مورتالیتی به هر علتی یا حوادث قلبی‌عروقی طراحی نشده بودند. بر اساس شواهد با کیفیت بسیار پائین، مداخلات رژیم غذایی تاثیرات نامطمئنی بر مورتالیتی به هر علتی یا ESKD داشتند. در شرایط مطلوب، مداخلات رژیم غذایی شاید بتواند از هر ۳۰۰۰ فرد درمان شده از ابتلای یک فرد به مدت یک سال به ESKD پیشگیری کند، اگرچه سطح اطمینان نسبت به این تاثیر بسیار پائین بود. در تمام ۱۷ مطالعه، داده‌های پیامد برای رویدادهای قلبی‌عروقی پراکنده بود. با توجه به شواهد با کیفیت پائین، مداخلات تغذیه‌ای با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بالاتری همراه بودند (۲ مطالعه، ۱۱۹ نفر: MD در نمره SF‐۳۶ معادل ۱۱,۴۶؛ ۹۵% CI؛ ۷.۷۳ تا ۱۵.۱۸؛ I۲ = ۰%). حوادث جانبی به طور کلی گزارش نشده بودند.

در مقایسه با رژیم غذایی کنترل، مداخلات تغذیه‌ای توانستند فشار خون سیستولیک (۳ مطالعه، ۱۶۷ نفر: MD: ‐۲۶,۹ میلی‌متر جیوه؛ ۹۵% CI؛ ۱۳.۴۸‐ تا ۵.۰۴‐؛ I۲ = ۸۰%) و فشار خون دیاستولیک (۲ مطالعه، ۹۵ نفر: MD: ‐۸,۹۵؛ ۹۵% CI؛ ۱۰.۶۹‐ تا ۷.۲۱‐؛ I۲ = ۰%) را کاهش دهند. مداخلات رژیم غذایی با نرخ تخمینی فیلتراسیون گلومرولی (estimated glomerular filtration rate; eGFR) (۵ مطالعه، ۲۱۹ نفر: SMD: ۱,۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۶ تا ۱.۹۷؛ I۲ = ۸۸%) و سطح آلبومین سرم (۶ مطالعه، ۵۴۱ نفر: MD: ۰,۱۶ گرم/دسی‌لیتر؛ ۹۵% CI: ۰.۰۷ تا ۰.۲۴؛ I۲ = ۲۶%) بالایی همراه بودند. یک رژیم غذایی مدیترانه‌ای سطح کلسترول LDL سرم را کاهش داد (۱ مطالعه، ۴۰ نفر: MD: ‐۱,۰۰ میلی‌مول/لیتر؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۶‐ تا ۰.۴۴‐).

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

مداخلات تغذیه‌ای تاثیرات نامطمئنی بر مورتالیتی، رویدادهای قلبی‌عروقی و ESKD در افراد مبتلا به CKD دارد، چرا که این پیامدها به ندرت اندازه‌گیری یا گزارش شده بودند. مداخلات رژیم غذایی ممکن است بتوانند کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، eGFR و آلبومین سرم را افزایش و فشار خون و سطح کلسترول سرم را کاهش دهند.

بر اساس اولویت‌بندی افراد ذی‌نفع از پژوهش‌های مربوط به رژیم غذایی در حوزه CKD و شواهد اولیه از تاثیرات مفید بر عوامل خطر برای پیامدهای بالینی، RCTهای عملگرا در مقیاس بزرگ برای تست‌ تاثیرات مداخلات غذایی بر پیامدهای مربوط به بیمار مورد نیاز هستند.

خلاصه به زبان ساده

الگوهای رژیم غذایی برای بزرگسالان مبتلا به بیماری‌های مزمن کلیه

موضوع چیست؟

افرادی که بیماری‌های کلیه دارند ممکن است امید به زندگی کمتری داشته باشند، دچار عوارضی از جمله بیماری‌های قلبی شوند و نیاز به درمان‌هایی برای نارسایی شدید کلیه، مانند دیالیز داشته باشند. بیماران و پزشکان مایل به شناسایی درمان‌هایی هستند که افراد را از ابتلا به نارسایی کلیه یا بیماری‌های قلبی محافظت کند. هم برای پزشکان و هم برای افرادی که بیماری‌های کلیه دارند، تغییرات سبک زندگی مانند رژیم غذایی به عنوان راه‌های امکان‌پذیر برای بهبود سلامت و بهزیستی (well‐being) بسیار مهم است و به افراد امکان می‌دهد تا به روش «خود‐مدیریتی» مراقبت از بیماری‌های کلیه خودشان را مدیریت کنند.

ما چه کاری را انجام دادیم؟

تمام مطالعاتی را ترکیب کرده‌ایم که به دنبال تغییرات رژیم غذایی در افراد مبتلا به بیماری‌های کلیه شامل افرادی بودند که تحت درمان با دیالیز یا پیوند کلیه قرار گرفته‌اند.

ما به چه نتایجی رسیدیم؟

۱۷ مطالعه را شامل ۱۶۳۹ فرد مبتلا به بیماری‌های مزمن کلیه پیدا کردیم که بررسی کرده بودند از بین تغییر رژیم غذایی یا توصیه بیماران به بهبود سلامت‌شان، کدام یک موثرتر است. مطالعات شامل مردان و زنان مبتلا به بیماری‌های کلیه در سطح متوسط یا شدید بودند. رژیم‌های غذایی شامل افزایش مصرف میوه و سبزی، افزایش جوجه‌های گوشتی و ماهی، افزایش استفاده از آجیل و روغن زیتون و افزایش برخی غلات و حبوبات (مثل لوبیا) و کاهش مصرف گوشت قرمز، شکر و نمک بود. ما به طور خاص سه پیامد کلیدی را مد نظر قرار دادیم: خطر مرگ‌ومیر، خطر بیماری‌های پیشرفته کلیه نیازمند به دیالیز و کیفیت زندگی. چهار مطالعه شامل افرادی بود که پیوند کلیه انجام داده‌ بودند و سه مطالعه مربوط به افراد تحت درمان با دیالیز بود.

پس از ترکیب مطالعات موجود، اینکه تغییرات رژیم غذایی سالم بتوانند از عوارض قلبی پیشگیری کنند یا خیر، نامطمئن است چراکه بیشتر مطالعات این موضوع را اندازه‌گیری نکرده بودند. تغییرات رژیم غذایی ممکن است کیفیت زندگی را بهبود بخشد. ما متوجه شدیم که با انجام مشاوره تغذیه یا خوردن مواد غذایی سالم‌تر، بعضی از عوامل خطر برای ابتلا به بیماری‌هایی در آینده، مانند فشار خون و کلسترول، کاهش می‌یابد.

کیفیت اغلب مطالعات وارد شده بسیار پائین بود به این معنی که ما نمی‌توانیم اطمینان حاصل کنیم که مطالعات آینده نتایج مشابهی را پیدا خواهند کرد.

نتیجه‌گیری‌ها

اینکه چه تغییراتی در رژیم غذایی می‌تواند بهزیستی (well‐being) را در افراد مبتلا به بیماری‌های کلیه بهبود ببخشد بسیار نامطمئن هستیم، چراکه مطالعات پژوهشی موجود برای بررسی این موارد طراحی نشده بودند. تغییرات رژیم غذایی ممکن است فشار خون و کلسترول را کاهش دهند، اما تاثیر طولانی‌مدت این تاثیرات بر بهزیستی (well‐being) اثبات نشده است. بدان معنی که ما هنوز به مطالعات پژوهشی بزرگ و با کیفیت خوب نیاز داریم تا به درک تاثیر رژیم غذایی بر سلامت افراد مبتلا به بیماری‌های کلیه کمک کنیم.


Marinella Ruospo، Suetonia C Palmer، Patrizia Natale، Jonathan C Craig، Mariacristina Vecchio، Grahame J Elder، Giovanni FM Strippoli،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه
داروهای باند شونده به فسفات برای کاهش تعادل مثبت فسفات و کاهش سطوح فسفات سرم در افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) با هدف پیشگیری از پیشرفت بیماری‌های مزمن کلیه ـ اختلال مینرال و استخوان (chronic kidney disease‐mineral and bone disorder; CKD‐MBD) مورد استفاده قرار می‌گیرند. این یک نسخه به‌روز شده از مروری است که برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
اهداف
هدف از این مرور ارزیابی مزایا و آسیب‌های داروهای باند شونده به فسفات برای افراد مبتلا به CKD با اشاره خاص به نقاط پایانی بیوشیمیایی، موربیدیتی عضلانی‌اسکلتی و قلبی‌عروقی، بستری شدن در بیمارستان و مرگ‌ومیر بود.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت مطالعات گروه کلیه و پیوند در کاکرین را تا ۱۲ جولای ۲۰۱۸ از طریق تماس با متخصص اطلاعات با استفاده از شرایط جست‌وجوی مرتبط با این مرور جست‌وجو کردیم. مطالعات موجود در این پایگاه ثبت از طریق جست‌وجو در CENTRAL؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ خلاصه مقالات کنفرانس‌ها، جست‌وجو در پورتال پایگاه ثبت بین‌المللی کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) و ClinicalTrials.gov شناسایی شدند.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) یا شبه‐RCTهای مربوط به بزرگسالان مبتلا به CKD را از هر گروه GFR که به مقایسه داروی باند شوند به فسفات با یک داروی دیگر باند شونده به فسفات، دارونما (placebo) یا مراقبت معمول برای کاهش سطح فسفات سرم پرداختند، وارد کردیم. پیامدها عبارت بود از مرگ‌ومیر به هر علتی و مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی، انفارکتوس میوکارد، استروک، حوادث جانبی، کلسیفیکاسیون عروقی و شکستگی استخوان و جایگزینی برای چنین پیامدهایی از جمله فسفات سرم، هورمون پاراتیروئید (parathyroid hormone; PTH) و FGF۲۳.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به طور مستقل از هم مطالعات را برای ورود انتخاب و داده‌های مطالعه را استخراج کردند. ابزار «خطر سوگیری (bias)» کاکرین را مورد استفاده قرار داده و از سیستم درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) برای ارزیابی قطعیت شواهد استفاده کردیم. اثرات درمان را با استفاده از متاآنالیز (meta‐analysis) اثرات‐تصادفی تخمین زدیم. نتایج به صورت خطر نسبی (RR) برای پیامدهای دو‐حالتی همراه با ۹۵% فاصله اطمینان (CI) یا تفاوت‌های میانگین (MD) یا MD استاندارد شده (SMD) برای پیامدهای پیوسته بیان شد.
نتایج اصلی

ما ۱۰۴ مطالعه را که شامل ۱۳,۷۴۴ بزرگسال بودند وارد کردیم. شصت‌ونه مطالعه جدید به این نسخه به‌روز سال ۲۰۱۸ اضافه شدند.

بیشتر مطالعات کنترل شده با دارونما یا معمول مراقبت مربوط به شرکت‌کنندگان مبتلا به CKD از G۲ تا G۵ بدون نیاز به دیالیز بودند (۱۵/۲۵ مطالعه شامل ۱۴۶۷ شرکت‌کننده) در حالی که بیشتر مطالعات سر‌به‌سر (head to head studies) شامل شرکت‌کنندگان مبتلا به CKD G۵D درمان شده با دیالیز بودند (۷۴/۸۱ مطالعات شامل ۱۰,۳۶۴ شرکت‌کننده). به طور کلی، هفت مطالعه سولامر (sevelamer) را با دارونما یا مراقبت معمول مقایسه کردند (۶۶۷ شرکت‌کننده)، هفت مطالعه لانتانیوم (lanthanum) را با دارونما یا مراقبت معمول مقایسه کردند (۵۱۵ شرکت‌کننده)، سه مطالعه آهن را با دارونما یا مراقبت معمول (۴۲۲ شرکت‌کننده) و چهار مطالعه کلسیم را با دارونما یا مراقبت معمول مقایسه کردند (۲۷۸ شرکت‌کننده). سی مطالعه سولامر را با کلسیم (۵۴۲۴ شرکت‌کننده)، و چهارده مطالعه لانتانیوم را با کلسیم مقایسه کردند (۱۶۹۰ شرکت‌کننده). هیچ مطالعه‌ای داروهای باند شونده با پایه آهن را با کلسیم مقایسه نکرد. مطالعات باقی‌مانده مقایسه‌های بین سولامر (هیدروکلراید (hydrochloride) یا کربنات (carbonate))، سولامر به همراه کلسیم، لانتانیوم، آهن (فریک سیترات (ferric citrate)، سوکروفریک اکسی‌هیدروکساید (sucroferric oxyhydroxide)، آهن (III) – هیدروکسید تثبیت شده چند‐هسته‌ای (stabilised polynuclear iron(III)‐oxyhydroxide))، کلسیم (استات (acetate)، کتوگلوتارات (ketoglutarate)، کربنات)، بیکسالومر (bixalomer)، کولیستیلن (colestilan)، منیزیم (کربنات)، منیزیم به همراه کلسیم، آلومینیوم هیدروکساید (aluminium hydroxide)، سوکرالفات (Sucralfate)، مهار کننده جذب فسفات نیکوتین‌آمید (inhibitor of phosphate absorption nicotinamide)، دارونما، یا مراقبت معمول بدون داروهای باند شونده را بررسی کردند. در ۸۲ مطالعه، درمان میان بزرگسالان مبتلا به CKD G۵D تحت درمان با همودیالیز یا دیالیز صفاقی بررسی شد، در حالی که در ۲۲ مطالعه، درمان میان شرکت‌کنندگان مبتلا به CKD G۲ تا G۵ مورد بررسی قرار گرفت. مدت زمان پیگیری مطالعه بین ۸ هفته تا ۳۶ ماه (میانه ۳,۷ ماه) بود. حجم نمونه از ۸ تا ۲۱۰۳ شرکت‌کننده متغیر بود (میانه ۶۹). میانگین سنی بین ۴۲.۶ تا ۶۸.۹ سال بود.

تولید تصادفی توالی و پنهان‌سازی تخصیص به ترتیب در ۲۵ و ۱۵ مطالعه در معرض خطر پائین قرار داشتند. بیست‌وهفت مطالعه روش‌های کم‌خطری را برای کورسازی شرکت‌کنندگان، محققان، و ارزیابان پیامدها گزارش کردند. سی‌ویک مطالعه در معرض خطر پائین سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) و ۶۹ مطالعه در معرض خطر پائین سوگیری گزارش‌دهی انتخابی قرار داشتند.

در CKD از G۲ تا G۵، در مقایسه با دارونما یا مراقبت معمول، داروهای سولامر، لانتانیوم، داروهای باند شونده به فسفات با پایه آهن و کلسیم دارای تاثیرات نامطمئن یا غیر‐قابل تخمین بر مرگ‌ومیر (به هر علتی)، مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی، انفارکتوس میوکارد، استروک، شکستگی، یا کلسیفیکاسیون عروق کرونری بودند. سولامر ممکن است منجر به یبوست شود (RR: ۶,۹۲؛ CI؛ ۲.۲۴ تا ۲۱.۴؛ قطعیت پائین) و لانتانیوم (RR: ۲,۹۸؛ CI؛ ۱.۲۱ تا ۷.۳۰؛ قطعیت متوسط) و باند شونده‌های با پایه آهن (RR: ۲,۶۶؛ CI؛ ۱.۱۵ تا ۶.۱۲؛ قطعیت متوسط) احتمالا در مقایسه با دارونما یا مراقبت معمول یبوست را افزایش می‌دهند. لانتانیوم ممکن است منجر به استفراغ شود (RR: ۳,۷۲؛ CI؛ ۱.۳۶ تا ۱۰.۱۸؛ قطعیت پائین). باند شونده‌های با پایه آهن احتمالا منجر به اسهال می‌شوند (RR: ۲,۸۱؛ CI؛ ۱.۱۸ تا ۶.۶۸؛ قطعیت بالا)، در حالی که خطر سایر حوادث جانبی برای همه باند شونده‌ها نامطمئن بود.

در CKD G۵D سولامر در مقایسه با باند شونده‌های با پایه کلسیم، ممکن است منجر به مرگ‌ومیر کمتر (به تمام علل) (RR: ۰,۵۳؛ CI؛ ۰.۳۰ تا ۰.۹۱؛ قطعیت پائین) و بروز هیپرکلسیمی ‌کمتری شود (RR: ۰,۳۰؛ CI؛ ۰.۲۰ تا ۰.۴۳؛ قطعیت پائین)، دارای تاثیرات نامطمئن و غیر‐قابل پیش‌بینی بر مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی، انفارکتوس میوکارد، استروک، شکستگی، یا کلسیفیکاسیون عروق کرونری بود. زمانی که تجزیه‌و‌تحلیل‌ها محدود به مطالعاتی شدند که در معرض خطر پائین سوگیری قرار داشتند، به مرگ‌و‌میر پائین با سولامر در مقایسه با کلسیم مشاهده شد (RR: ۰,۵۰؛ CI؛ ۰.۳۲ تا ۰.۷۷). در شرایط مطلق، سولامر ممکن است در مقایسه با باند شونده‌های با پایه کلسیم، خطر مرگ‌ومیر (به هر علتی) را در پیگیری تا ۳۶ ماهه از ۲۱۰ مورد در ۱۰۰۰ تا ۱۰۵ مورد در ۱۰۰۰ کاهش دهد. در مقایسه با باند شونده‌های با پایه کلسیم، لانتانیوم دارای تاثیرات نامطمئنی در رابطه با مرگ‌ومیر به هر علتی یا مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی، انفارکتوس میوکارد، استروک، شکستگی، یا کلسیفیکاسیون عروق کرونری بود و احتمالا خطر پائین هیپرکلسیمی‌ مرتبط با درمان داشت (RR: ۰.۱۶؛ CI؛ ۰.۰۶ تا ۰.۴۳؛ قطعیت پائین). مطالعه سر‌به‌سر در مورد باند شونده‌های با پایه آهن در مقایسه با کلسیم وجود نداشت. کمبود مطالعات کنترل شده با دارونما درباره CKD G۵D منجر به عدم قطعیت در مورد تاثیرات داروهای باند شونده به فسفات بر پیامدهای مهم بیمار در مقایسه با دارونما شد.

در تجزیه‌و‌تحلیل زیر‐گروه‌ها این موضوع که تاثیرات باند شونده‌ها بر پیامدهای بالینی مرتبط برای بیمارانی که با یا بدون دیالیز درمان شدند، متفاوت بوده نامطمئن است.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
در مطالعات مربوط به بزرگسالان مبتلا به CKD G۵D تحت درمان با دیالیز، سولامر ممکن است مرگ‌و‌میر (به هر علتی) را در مقایسه با داروهای باند شونده با پایه کلسیم کاهش داده و منجر به هیپرکلسیمی ‌مرتبط با درمان کمتری شود، در حالی که ما هیچ مزیت بالینی مهمی را‌ از داروهای باند شونده به فسفات بر مرگ‌و‌میر قلبی‌عروقی، انفارکتوس میوکارد، استروک، شکستگی، یا کلسیفیکاسیون عروق کرونری نیافتیم. تاثیرات داروهای باند شونده بر پیامدهای مهم بیمار در مقایسه با دارونما نامطمئن هستند. در بیماران مبتلا به CKD از G۲ تا G۵، تاثیرات سولامر، لانتانیوم و داروهای باند شونده فسفات با پایه آهن بر پیامدهای قلبی‌عروقی، کلسیفیکاسیون عروقی، و استخوانی در مقایسه با دارونما یا مراقبت معمول، هم‌چنان نامطمئن هستند و ممکن است منجر به یبوست شوند، در حالی که داروهای باند شونده با پایه آهن ممکن است منجر به اسهال شوند.
خلاصه به زبان ساده

داروهای باند شونده به فسفات برای پیشگیری از عوارض بیماری‌های مزمن کلیه

موضوع چیست؟

ظرفیت بدن افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) برای حذف فسفات از بدن از طریق کلیه‌ها کاهش پیدا می‌کند، به طوری که سطوح فسفات در خون و در بافت‌های بدن به دلیل کاهش عملکرد کلیه افزایش می‌یابد. این امر ممکن است منجر به پیشرفت رسوبات حاوی کلسیم به همراه فسفات در رگ‌های خونی و سایر بافت‌ها، همراه با صدمه به سیستم اسکلتی، بدتر شدن نارسایی کلیه و افزایش خطر بیماری‌های قلبی‌عروقی، درد استخوان، شکستگی‌ها، و مرگ‌ومیر شود.

داروهای باند شونده به فسفات برای افراد مبتلا به بیماری‌های کلیه با هدف کاهش جذب فسفات مواد غذایی از دستگاه گوارش، اغلب همراه با غذا تجویز می‌شوند.

ما‌‎ چه کاری را انجام دادیم؟ این مرور به دنبال پاسخ به این سوال است که داروهای باند شونده به فسفات منجر به آسیب رگ‌های خونی و بافت‌های نرم، تغییر سیستم اسکلتی، عملکرد کلیه، و خطر بیماری‌های قلبی‌عروقی، درد استخوان، شکستگی‌ها، و مرگ‌و‌میر ناشی از بدتر شدن نارسایی کلیه می‌شوند یا خیر. تمام مطالعات بالینی را که در آنها به افراد مبتلا به CKD به مدت حداقل هشت هفته داروهای مختلف باند شونده به فسفات ارائه شد (از طریق احتمال تصادفی) وارد مرور کردیم. کیفیت اطلاعات حاصل از مطالعات را نیز مورد بررسی قرار دادیم تا بدانیم که چگونه می‌توانیم به این نتایج اطمینان داشته باشیم.

ما چه چیزی یافتیم؟

ما ۱۰۴ مطالعه را در مورد داروهای باند شونده به فسفات شناسایی کردیم که شامل ۱۳,۷۴۴ نفر بودند. بعضی از مطالعات درمان را فقط به مدت هشت هفته ارائه کردند در حالی که برخی از مطالعات شرکت‌کنندگان را به مدت سه سال درمان کردند. افرادی که در این مطالعات حضور داشتند دارای طیفی از عملکرد کلیه بودند، و بسیاری از آنها تحت دیالیز قرار داشتند. در مجموع نمی‌توانیم از تعداد پیامدهای مهم مطمئن باشیم زیرا بسیاری از مطالعات بالینی که وارد کردیم از نظر طراحی دارای نقایص مهمی بودند.

درمان با سولامر (sevelamer) ممکن است مرگ‌ومیر را برای آن دسته از بیمارانی که این دارو را به جای کلسیم مصرف می‌کنند، کاهش دهد. داروهای باند شونده به فسفات احتمالا باعث یبوست می‌شوند، اما نمی‌توانیم در مورد خطر سایر عوارض جانبی بسیار مطمئن باشیم. در رابطه با اینکه داروهای باند شونده به فسفات، عوارض قلبی، استروک، درد استخوان، یا کلسیفیکاسیون عروق خونی را کاهش می‌دهند، چندان مطمئن نیستیم.

نتیجه‌گیری‌ها

به طور کلی، در مورد اینکه داروهای خاص باند شونده به فسفات برای بیماران مبتلا به CKD مفید هستند، خیلی مطمئن نیستیم. این احتمال وجود دارد که سولامر در مقایسه با داروهای باند شونده با پایه کلسیم از مرگ‌ومیر پیشگیری کند، اما نمی‌دانیم که این موضوع ممکن است در اثر افزایش خطر داروهای باند شونده با پایه کلسیم یا خطر کمتر درمان با سولامر ایجاد شود یا اینکه هر دو ممکن است درست باشند. بیماران باید بدانند که مشخص نیست داروهای باند شونده به فسفات به پیشگیری از عوارض بیماری‌های کلیه کمک می‌کنند یا خیر، اما سولامر ممکن است به داروهای باند شونده به کلسیم ترجیح داده شوند.

ما تفاوتی را در تاثیرات درمان برای بیماران دریافت کننده دیالیز و بیمارانی که دیالیز دریافت نکردند، نیافتیم، اگر چه بیشتر مطالعات ارزیابی کننده درمان با داروهای باند شونده با پایه کلسیم مربوط به بیماران دیالیزی بود و مطالعات مربوط به مقایسه داروهای باند شونده با دارونما (placebo) مربوط به افرادی بود که با دیالیز درمان نشدند.


Patrizia Natale، Marinella Ruospo، Valeria M Saglimbene، Suetonia C Palmer، Giovanni FM Strippoli،
دوره ۲۰۱۹، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

پیشینه
اختلالات خواب معمولا افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) را درگیر می‌کند. رویکرد‌های متعددی برای بهبود کیفیت خواب در طبابت بالینی استفاده می‌شوند از جمله تکنیک‌های آرام‌سازی، ورزش، طب سوزنی (acupressure) و دارو.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و حوادث جانبی مرتبط با مداخلات طراحی‌ شده برای بهبود کیفیت خواب در میان بزرگسالان و کودکان مبتلا به CKD شامل افراد مبتلا به بیماری‌های مرحله نهایی کلیه (end‐stage kidney disease; ESKD) تحت درمان با دیالیز یا پیوند کلیه.
روش های جستجو
با کمک متخصص اطلاعات، به جست‌وجو در پایگاه ثبت مطالعات گروه کلیه و پیوند در کاکرین تا ۸ اکتبر ۲۰۱۸ با استفاده از اصطلاحات جست‌وجوی مرتبط با این مرور پرداختیم. مطالعات پایگاه‌های ثبت از طریق جست‌وجوها در CENTRAL؛ MEDLINE؛ و EMBASE؛ مجموعه مقالات کنفرانس؛ پورتال جست‌وجوی پایگاه ثبت بین‌المللی کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) و ClinicalTrials.gov شناسایی می‌شوند.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) یا RCT‌های شبه‐تصادفی‌سازی شده را مربوط به هر نوع مداخله‌ای که در آن محققان، تاثیرات مداخله را بر کیفیت خواب گزارش کردند، وارد کردیم. دو نویسنده به‌طور مستقل از هم عناوین و چکیده مقالات رکوردهای شناسایی ‌شده را غربالگری کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم، داده‌ها را استخراج و خطر سوگیری (bias) مطالعات وارد شده را ارزیابی کردند. پیامدهای اولیه عبارت بودند از کیفیت خواب، تاخیر در شروع خواب، طول مدت خواب، وقفه در خواب و کارآیی خواب. خطرات سوگیری با استفاده از ابزار کاکرین مورد ارزیابی قرار گرفتند. قطعیت شواهد با استفاده از رویکرد درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی شدند. تخمین‌های درمان را به صورت خطرات نسبی (RR) برای پیامدهای دو حالتی یا تفاوت میانگین (MD) یا MD استاندارد شده (SMD) را برای پیامدهای پیوسته محاسبه کردیم تا ناهمگونی را در اندازه‌گیری‌های کیفیت خواب لحاظ کنیم.
نتایج اصلی

شصت‌وهفت مطالعه شامل ۳۴۲۷ شرکت‌کننده معیارهای واجد شرایط بودن را داشتند. سی‌وشش مطالعه شامل ۲۲۳۹ شرکت‌کننده در متاآنالیز (meta‐analyse) وارد شدند. زمان پیگیری برای پیامدهای بالینی بین ۰,۳ تا ۵۲.۸ هفته (میانه ۵ هفته) متغیر بود. مداخلات عبارت بودند از تکنیک‌های آرام‌سازی، ورزش، طب سوزنی، درمان شناختی‌‐رفتاری (cognitive‐behavioural therapy; CBT)، مداخلات آموزشی، درمان با بنزودیازپین (benzodiazepine)، آگونیست‌های دوپامینرژیک (dopaminergic agonists)، حمایت تلفنی، ملاتونین (melatonin)، رفلکسولوژی (reflexology)، نور‐درمانی، انواع مختلف دیالیز صفاقی، موسیقی، آروماتراپی (aromatherapy)، و ماساژ. گزارش‌دهی ناقص از جزئیات کلیدی روش‌شناسی در بسیاری از مطالعات منجر به بروز خطرات نامشخص سوگیری (bias) شد.

بر اساس شواهد با قطعیت بسیار پائین، تکنیک‌های آرام‌سازی، تاثیرات نامطمئنی بر کیفیت و مدت زمان خواب، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (health‐related quality of life; HRQoL)، افسردگی، اضطراب، و خستگی داشت. مطالعات برای ارزیابی تاثیرات آرام‌سازی بر تاخیر خواب یا بستری شدن در بیمارستان طراحی نشدند. ورزش تاثیرات نامطمئنی بر کیفیت خواب داشت (SMD: ‐۱,۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۲.۲۶‐ تا ۰.۰۵؛ I۲ = ۹۰%؛ ۵ مطالعه؛ ۱۶۵ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). ورزش احتمالا افسردگی (MD: ‐۹,۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۱۳.۷۲‐ تا ۴.۳۹‐؛ I۲ = ۰%؛ ۲ مطالعه؛ ۴۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) و خستگی (SMD: ‐۰,۶۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۷‐ تا ۰.۲۹‐؛ I۲ = ۰%؛ ۲ مطالعه؛ ۱۰۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) را کاهش داد. طب سوزنی در مقایسه با عدم استفاده از آن، تاثیر نامطمئنی بر کیفیت خواب داشت (مقیاس شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ (Pittsburgh Sleep Quality Index; PSQI) ۰ – ۲۱) (MD: ‐۱,۲۷؛ ۹۵% CI؛ ۲.۱۳‐ تا ۰.۴۰‐؛ I۲ = ۸۹%؛ ۶ مطالعه؛ ۳۶۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). طب سوزنی احتمالا تاخیر در خواب رفتن (مقیاس ۰ – ۳) (MD: ‐۰,۵۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۲‐ تا ۰.۲۷‐؛ I۲ = ۰%؛ ۳ مطالعه؛ ۱۷۳ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) و طول مدت خواب (مقیاس ۰ – ۳) (MD: ‐۰,۶۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۲‐ تا ۰.۰۹‐؛ I۲ = ۶۸%؛ ۳ مطالعه؛ ۱۷۳ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) را اندکی بهبود می‌بخشد، اگرچه تاثیرات بر اختلال خواب نامشخص بود، زیرا قطعیت شواهد بسیار پائین بود (مقیاس ۰ – ۳) (MD: ‐۰,۴۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۶‐ تا ۰.۱۹؛ I۲ = ۹۷%). بر اساس شواهد با قطعیت متوسط، طب سوزنی احتمالا خستگی را کاهش می‌دهد (MD: ‐۱,۰۷؛ ۹۵% CI؛ ۱.۶۷‐ تا ۰.۴۸‐؛ I۲ = ۰%؛ ۲ مطالعه؛ ۱۳۷ شرکت‌کننده). طب سوزنی، تاثیرات نامشخصی بر افسردگی داشت (MD: ‐۳,۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۷.۶۳‐ تا ۰.۳۳؛ I۲ = ۲۷%؛ ۲ مطالعه؛ ۱۳۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) در حالیکه مطالعات برای ارزیابی تاثیر طب سوزنی بر HRQoL، اضطراب، یا بستری شدن در بیمارستان طراحی نشده بودند. مشخص نیست که طب سوزنی در مقایسه با طب سوزنی ساختگی، کیفیت خواب را بهبود می‌بخشد یا خیر (مقیاس PSQI: ۰ تا ۲۱) زیرا قطعیت شواهد بسیار پائین بود (MD: ‐۲,۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۶.۳۳‐ تا ۱.۸۲؛ I۲ = ۹۶%؛ ۲ مطالعه؛ ۱۲۹ شرکت‌کننده)، اما ممکن است کل مدت زمان خواب بهبود یافته باشد (SMD: ‐۰,۳۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳‐ تا ۰.۰۴؛ I۲ = ۰%؛ ۲ مطالعه؛ ۱۰۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین). ۲ =۲ = هیچ مطالعه‌ای برای بررسی مستقیم و/یا اثربخشی مرتبط با هر مداخله با هدف بهبود خواب که ممکن بود برای طیف وسیعی از اختلالات تنفس در خواب انجام شده باشد، طراحی نشد. هیچ مطالعه‌ای، تاثیرات درمان را برای کودکان گزارش نکرد. عوارض جانبی درمان‌ها بسیار نامشخص بود.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
اساس شواهد مربوط به بهبود کیفیت خواب و پیامدهای مرتبط با آن در بزرگسالان و کودکان مبتلا به CKD اندک است. تکنیک‌های آرام‌سازی و ورزش، تاثیر نامشخصی بر پیامدهای خواب داشتند. طب سوزنی ممکن است تاخیر و مدت زمان خواب را بهبود ببخشد، اگر چه این یافته‌ها بر اساس مطالعات اندکی است. تاثیرات طب سوزنی در مطالعاتی که در آن‌ها طب سوزنی ساختگی به عنوان کنترل‌ کننده مورد استفاده قرار گرفت، تایید نشد. با توجه به شواهد با قطعیت بسیار پائین، تحقیقات آینده به احتمال زیاد، اساس شواهد را تغییر خواهند داد. بر اساس اهمیت مدیریت نشانه‌های بیماران، مراقبین و متخصصان بالینی، مداخلات خواب در میان افراد مبتلا به CKD، در مطالعات آینده باید یک اولویت باشد.
خلاصه به زبان ساده

مداخلات برای بهبود خواب در بزرگسالان و کودکان مبتلا به بیماری‌های کلیه

موضوع چیست؟

افراد مبتلا به بیماری‌های کلیه می‌توانند مشکلات خواب شدید مرتبط با استفاده از داروها، افسردگی، اضطراب، درد، و خارش داشته باشند که بر کیفیت خواب آن‌ها، از جمله زمان لازم برای به خواب رفتن، زمان سپری شده در خواب و کل زمان خواب، تاثیر می‌گذارد. بیماری‌های کلیه با اختلال تنفس در خواب که می‌تواند کیفیت خواب را کاهش دهد، مرتبط است. ما بررسی کردیم که درمان می‌تواند به بهبود کیفیت خواب افراد مبتلا به بیماری‌های کلیه کمک کند یا خیر. ما به دنبال مطالعاتی بودیم که شامل کودکان و بزرگسالان مبتلا به بیماری‌های کلیه، از جمله افرادی بودند که تحت درمان با دیالیز یا پیوند کلیه قرار گرفتند.

‌ما‌‎ چه کاری را انجام دادیم؟

ما بانک‌های اطلاعاتی الکترونیکی را برای یافتن مطالعات پژوهشی مربوط به هر نوع درمانی که برای کمک به مشکلات خواب طراحی شده بودند، بررسی کردیم. مطالعات باید تصادفی‌سازی شده بودند (به عبارت دیگر، بیماران برای اینکه ممکن است یکی از درمان‌ها را در این مطالعه دریافت کنند، نیاز به شانس برابر داشتند). ما اطلاعات را از مطالعات گردآوری کردیم و این اطلاعات را برای تشخیص اینکه درمان مفید بوده یا خیر یا اینکه عوارض جانبی مهم بودند یا خیر، ترکیب کردیم. ما براساس اینکه مطالعات چقدر خوب انجام شدند (کیفیت)، بررسی کردیم که چقدر می‌توانیم مطمئن باشیم این درمان‌ها تاثیری داشتند یا خیر. اطلاعات این مرور تا اکتبر ۲۰۱۸ به‌روز است.

ما چه چیزی را یافتیم؟

ما ۶۷ مطالعه را یافتیم که شامل ۳۴۲۷ بزرگسال بودند. هیچ مطالعه‌ای را در مورد کودکان نیافتیم. درمان‌های خواب شامل آرام‌سازی، ورزش، داروها، آموزش، حمایت روحی، طب سوزنی، موسیقی، آروماتراپی و ماساژ بودند. به‌طور کلی، مطالعات کوچک بوده و بیشتر آن‌ها درباره مزایا و ایمنی درمان‌ها چیزی به ما نگفتند. اطلاعات خوبی را در مورد آرام‌سازی، ورزش، یا داروها نیافتیم. ما دریافتیم که طب سوزنی ممکن است مقدار زمان لازم را برای به خواب رفتن کاهش داده و زمان خواب را افزایش دهد. اما این تاثیرات بر خواب، هنگام مقایسه طب سوزنی در برابر طب سوزنی «ظاهری» یا «ساختگی»، مشاهده نشد. اطلاعات کافی برای یادگیری درباره عوارض جانبی درمان‌ها یا در مورد درمان‌هایی که برای کمک به بهبود تنفس در هنگام خواب طراحی شده‌اند، وجود نداشت.

نتیجه‌گیری‌ها

اطلاعات مربوط به راه‌های کمک به بهبود خواب در افراد مبتلا به بیماری‌های کلیه برای کمک مستقیم به بیماران آماده نیست. پژوهش جدید به احتمال زیاد، دانش ما را در مورد درمان‌های خواب میان افراد مبتلا به بیماری‌های کلیه تغییر می‌دهند.



صفحه ۱ از ۱