جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای Lu-Ning Wang

Jia Liu، Lu-Ning Wang، Yu-Ping Wang،
دوره ۲۰۱۵، شماره ۰ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

پیشینه

توپیرامات (topiramate) داروی ضد‐صرع (antiepileptic drug; AED) وسیع‌الطیف جدیدتری است. برخی مطالعات، مزایای توپیرامات را در درمان صرع میوکلونیک نوجوانان (juvenile myoclonic epilepsy; JME) نشان داده‌اند. با این‌ حال، در حال حاضر هیچ مرور سیستماتیکی برای تعیین اثربخشی و تحمل‌پذیری توپیرامات در افراد مبتلا به JME وجود ندارد.

این یک به‌روزرسانی از مرور کاکرین است که نخستین‌بار در سال ۲۰۱۵ منتشر، و آخرین‌بار در سال ۲۰۱۹ به‌روز شد.

اهداف
تعیین اثربخشی و تحمل‌پذیری توپیرامات در درمان بیماران مبتلا به JME.
روش های جستجو
برای آخرین به‌روزرسانی، پایگاه ثبت مطالعات کاکرین (CRS Web) را در ۲۶ آگوست ۲۰۲۱، و MEDLINE (Ovid؛ ۱۹۴۶ تا ۲۶ آگوست ۲۰۲۱) را جست‌وجو کردیم. CRS Web شامل کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده یا شبه‐تصادفی‌سازی شده از PubMed؛ EMBASE؛ ClinicalTrials.gov؛ پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) سازمان جهانی بهداشت؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌ شده کاکرین (CENTRAL)، و پایگاه‌های ثبت تخصصی گروه‌های مرور کاکرین شامل گروه صرع در کاکرین، بود.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای (randomised controlled trials; RCTs) را وارد کردیم که در آن‌ها توپیرامات در برابر دارونما (placebo) یا سایر درمان‌های AED برای افراد مبتلا به JME مقایسه شد، و پیامدها عبارت بودند از نسبتی از پاسخ‌دهندگان به درمان و نسبتی از شرکت‏‌کنندگان که دچار عوارض جانبی (adverse events; AEs) شدند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم عناوین و چکیده رکوردهای شناسایی شده را غربالگری کرده، مطالعات را برای ورود انتخاب کرده، داده‌ها را استخراج کرده، و به صورت متقاطع، آن‌ها را از نظر دقت بررسی کرده و کیفیت روش‌شناسی مطالعه را ارزیابی کردند.
نتایج اصلی

مرور حاضر شامل سه مطالعه با مجموع ۸۳ شرکت‌کننده بود. از نظر اثربخشی درمان، نسبت بیش‌تری از شرکت‌‌کنندگان در گروه توپیرامات در مقایسه با شرکت‌کنندگان در گروه دارونما، با کاهش ۵۰% یا بیش‌تر در وقوع تشنج‌های تونیک‐کلونیک جنرالیزه اولیه (primarily generalized tonic‐clonic seizures; PGTCS) روبه‌رو شدند (RR: ۴,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۸ تا ۱۴.۷۵؛ ۱ مطالعه؛ ۲۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). تفاوت معنی‌داری بین توپیرامات و والپروات (valproate) برای شرکت‌کنندگانی که به کاهش ۵۰% یا بیشتر در تشنج‌های میوکلونیک دست یافتند (RR: ۰.۸۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۷ تا ۱.۱۵؛ یک مطالعه، ۲۳ شرکت‌کننده، شواهد با قطعیت بسیار پائین) یا در PGTCS (RR: ۱.۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۸ تا ۲.۲۱؛ یک مطالعه، ۱۶ شرکت‌کننده، شواهد با قطعیت بسیار پائین)، یا شرکت‌کنندگانی که دیگر تشنج نداشتند (RR: ۱.۱۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۱ تا ۲.۱۱؛ یک مطالعه، ۲۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، وجود نداشت. از نظر تحمل‌پذیری درمان، شدت AEهای مرتبط با توپیرامات از متوسط تا شدید رتبه‌بندی شدند، در حالی‌که ۵۹% از موارد AEهای مرتبط با والپروات، در سطح شدید قرار گرفتند (۲ مطالعه؛ ۶۱ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). علاوه بر این، نمرات سمیّت (toxicity) سیستمیک در گروه والپروات نسبت به گروه توپیرامات بالاتر بود.

به‌طور کلی، هر سه مطالعه را در معرض خطر بالای سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) و خطر نامشخص سوگیری گزارش‌دهی قضاوت کردیم. مطالعات در معرض خطر پائین تا نامشخص سوگیری برای حوزه‌های باقی‌مانده (سوگیری انتخاب، سوگیری عملکرد، سوگیری تشخیص و سایر سوگیری‌ها) بودند. بر اساس رویکرد درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE)، قطعیت کلی شواهد برای پیامدها در سطح پائینی قرار گرفت.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
از زمان آخرین نسخه این مرور که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، مطالعه جدیدی را نیافتیم. این مرور، شواهد کافی را برای حمایت از تجویز توپیرامات در درمان افراد مبتلا به JME ارائه نمی‌کند. براساس داده‌های موجود و محدود فعلی، به نظر می‌رسد توپیرامات بهتر از والپروات تحمل می‌شود، اما از نظر اثربخشی آن در مقایسه با والپروات، مزیت بیشتری به دست نیامد. برای بررسی اثربخشی و تحمل‌پذیری توپیرامات در افراد مبتلا به JME، انجام RCTهایی با طراحی خوب، دوسو‐کور و با حجم نمونه بزرگ مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

نقش توپیرامات در مدیریت درمانی صرع میوکلونیک نوجوانان

پیشینه

صرع میوکلونیک نوجوانان (juvenile myoclonic epilepsy; JME) عبارت است از پرش غیر‐ارادی (غیر‐قابل کنترل) عضلات در شانه‌ها و بازوها پس از بیداری، و اغلب در دوران کودکی شروع می‌شود.

ویژگی‌های مطالعه

در این مطالعه، بانک‌های اطلاعاتی علمی را برای یافتن کارآزمایی‌های بالینی جست‌وجو کردیم که در آن‌ها داروی ضد‐صرع توپیرامات (topiramate) با دارونما (placebo) (یک درمان ساختگی) یا یکی دیگر از داروهای ضد‐صرع در افراد مبتلا به JME مقایسه شدند. هدف از این مطالعه، ارزیابی عملکرد و عوارض جانبی ناشی از مصرف توپیرامات بود.

نتایج کلیدی

داده‌های حاصل از سه کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده (مطالعات بالینی که در آن‌ها افراد به‌طور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمانی قرار می‌گیرند) با ۸۳ نفر شرکت‌کننده تجزیه‌و‌تحلیل شدند. بر اساس یافته‌های این کارآزمایی‌ها، به نظر می‌رسد تحمل‌پذیری توپیرامات بهتر از والپروات (valproate) باشد، اما موثرتر از والپروات نیست. به نظر می‌رسد توپیرامات اثربخشی بیشتری از دارونما داشته باشد، هر چند این نتایج بر اساس تعداد اندکی از بیماران به دست آمد.

کیفیت شواهد

سطح کیفیت شواهد حاصل از مطالعات بسیار پائین بوده و نتایج باید با احتیاط تفسیر شوند. به انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده بیشتری با تعداد زیادی شرکت‌کننده نیاز است تا بررسی شود توپیرامات در افراد مبتلا به JME تا چه اندازه اثربخش است و تا چه میزان تحمل می‌شود. انجام کارآزمایی‌های دوسو‐کور (که در آن‌ها نه شرکت‌کننده و نه محقق تا پیش از جمع‌آوری نتایج نمی‌دانند کدام درمان را دریافت کرده‌اند) که طراحی خوبی داشته باشند، در آینده مورد نیاز است.

نتیجه‌گیری‌ها
این مرور، شواهد کافی را برای حمایت از تجویز توپیرامات در درمان افراد مبتلا به JME ارائه نمی‌کند.

شواهد تا آگوست ۲۰۲۱ به‌روز است.


Jia Liu، Lu-Ning Wang،
دوره ۲۰۱۵، شماره ۰ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

پیشینه
آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم (peroxisome proliferator‐activated receptor gamma; PPAR‐γ)، داروهای حساس کننده سلول‌ها به انسولین هستند که برای درمان مقاومت به انسولین مورد استفاده قرار می‌گیرند. این داروها علاوه بر کاهش سطح قند خون در دیابت، ممکن است در برابر هیپرلیپیدمی (hyperlipidaemia) و آرﺗﺮیﻮاﺳـﮑﻠﺮوز (arteriosclerosis)، که از عوامل خطر بروز سکته مغزی هستند، محافظت ایجاد کنند. این مطالعه، به‌روزرسانی مروری است که ابتدا در ژانویه ۲۰۱۴ منتشر شد و متعاقبا در دسامبر ۲۰۱۷ و اکتبر ۲۰۱۹ به‌روز شد.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و بی‌خطری (safety) آگونیست‌های PPAR‐γ در پیشگیری ثانویه از وقوع سکته مغزی و عوارض عروقی مرتبط به آن در افراد مبتلا به سکته مغزی یا حمله ایسکمیک گذرا (transient ischaemic attack; TIA).
روش های جستجو
پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه سکته مغزی کاکرین (۱ ژانویه ۲۰۲۲)، پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ ۲۰۲۱، شماره ۱۲)، MEDLINE (۱۹۴۹ تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲)، Embase (۱۹۸۰ تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲)، CINAHL (۱۹۸۲ تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲)، AMED (۱۹۸۵ تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲)، و ۱۱ بانک اطلاعاتی چینی (۱ ژانویه ۲۰۲۲) را جست‌وجو کردیم. در تلاش برای شناسایی کارآزمایی‌های منتشر شده، منتشر نشده، و در حال انجام بیشتر، پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های در حال انجام، فهرست منابع، و خلاصه مقالات کنفرانس‌های مربوطه را جست‌وجو کرده و با نویسندگان و شرکت‌های داروسازی تماس گرفتیم. هیچ گونه محدودیت زبانی را اعمال نکردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای (randomised controlled trials; RCTs) را وارد کردیم که به ارزیابی آگونیست‌های PPAR‐γ در برابر دارونما (placebo) به منظور پیشگیری ثانویه از وقوع سکته مغزی و عوارض عروقی مرتبط با آن در افراد مبتلا به سکته مغزی یا TIA، با پیامدهای عود سکته مغزی، عوارض عروقی، و عوارض جانبی پرداختند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم، عناوین و چکیده‌های رکوردهای شناسایی شده را غربالگری کردند، مطالعات را برای ورود انتخاب کرده، داده‌های واجد شرایط را استخراج کرده، داده‌ها را از نظر صحت (accuracy) به صورت متقاطع (cross‐check) کنترل کرده، و به ارزیابی کیفیت روش‌شناسی (methodology) و خطر سوگیری (bias) مطالعات پرداختند. قطعیت شواهد را برای هر پیامد با استفاده از رویکرد درجه‌بندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) ارزیابی کردیم.
نتایج اصلی

پنج RCT را با ۵۰۳۹ شرکت‌کننده شناسایی کردیم؛ دو مطالعه در تمام حوزه‌ها در معرض خطر پائین سوگیری قرار داشتند. چهار مطالعه به ارزیابی داروی پیوگلیتازون (pioglitazone)، و یک مطالعه به بررسی روزیگلیتازون (rosiglitazone) پرداختند. شرکت‏‌کنندگان در مطالعات مختلف، ناهمگون بودند.

عود سکته مغزی

سه مطالعه تعداد شرکت‌کنندگان مبتلا به عود سکته مغزی را بررسی کردند (۴۹۷۹ شرکت‌کننده، یک مطالعه، ۳۸۷۶ مورد را از این تعداد فراهم کرد). آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم در مقایسه با دارونما احتمالا خطر عود سکته مغزی را کاهش می‌دهند (خطر نسبی (RR): ۰,۶۶؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۴۴ تا ۰.۹۹؛ شواهد با قطعیت متوسط).

عوارض جانبی

به دلیل فواصل اطمینان گسترده و وجود سطوح بالایی از ناهمگونی آماری، شواهد موجود مبنی بر این که عوارض جانبی بیشتری در شرکت‌کنندگان تحت درمان با آگونیست‌های PPAR‐γ در مقایسه با دارونما رخ داد، نامطمئن بودند: تفاوت خطر (risk difference): %۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۸‐% تا ۲۸%؛ شواهد با قطعیت پائین).

داده‌های مربوط به ترکیبی از پیامدهای بیشتر که عوارض عروقی جدی را منعکس می‌کنند (مرگ‌ومیر به هر علتی و دیگر عوارض ماژور عروقی؛ مورتالیتی به هر علتی (all‐cause mortality)، انفارکتوس میوکارد غیر کشنده یا سکته مغزی غیر کشنده) از یک مطالعه با ۹۸۴ نفر به دست آمد. این مطالعه شواهدی را با قطعیت پائین ارائه داد که آگونیست‌های PPAR‐γ منجر به عوارض کمتری شدند (داده‌ها متاآنالیز نشدند).

عوارض عروقی

آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم که در مدت زمانی با میانگین ۳۴,۵ ماه در یک کارآزمایی تکی با حضور ۹۸۴ شرکت‏‌کننده استفاده شدند، ممکن است منجر به کاهش عوارض عروقی جدی شوند که به صورت پیامد ترکیبی از تمام حوادث مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی، انفارکتوس میوکارد غیر‌ کشنده یا سکته مغزی غیر کشنده بیان شدند (RR: ۰.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۴ تا ۰.۹۹؛ شواهد با قطعیت پائین).

پیامدهای دیگر

یک مطالعه با ۲۰ بیمار، حساسیت به انسولین، و یک مطالعه با ۴۰ شرکت‌کننده، فعالیت ubiquitin‐proteasome را در پلاک‌های کاروتید اندازه‌گیری کردند. به دلیل حجم نمونه کوچک و وجود خطر سوگیری، اطمینان ما به میزان بهبودی مشاهده شده با آگونیست‌های PPAR‐γ محدود شدند. هیچ یک از مطالعات، تعداد شرکت‌کنندگان مبتلا به ناتوانی ناشی از حوادث عروقی، یا بهبودی در کیفیت زندگی را گزارش نکردند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم، احتمالا باعث کاهش عود سکته مغزی و کل عوارض مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی، انفارکتوس میوکارد غیر کشنده یا سکته مغزی غیر کشنده شده، و ممکن است حساسیت به انسولین و تثبیت پلاک‌های کاروتید را بهبود ببخشند. تاثیرات آنها بر عوارض جانبی نامشخص است. با توجه به تعداد اندک و کیفیت مطالعات وارد شده، نتیجه‌گیری‌ها باید با احتیاط تفسیر شوند. انجام RCTهای دوسو کور (double‐blind) بیشتر با طراحی خوب و با حجم نمونه‌های بزرگ به منظور ارزیابی اثربخشی و بی‌خطری مصرف آگونیست‌های PPAR‐γ در پیشگیری ثانویه از بروز سکته مغزی و عوارض عروقی مرتبط با آن در افراد مبتلا به سکته مغزی یا TIA مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

نقش داروهای دیابت در پیشگیری از بروز سکته مغزی و دیگر بیماری‌های عروق خونی در افراد مبتلا به سکته مغزی یا حمله ایسکمیک گذرای قبلی

سوال

ما می‌خواستیم اثربخشی و بی‌خطری (safety) مصرف داروهای جدید دیابت (آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم (peroxisome proliferator‐activated receptor gamma; PPAR‐γ)) را در پیشگیری از بروز سکته مغزی و بیماری‌های عروق خونی مرتبط با آن در افراد مبتلا به سکته مغزی یا حمله ایسکمیک گذرای قبلی ارزیابی کنیم.

پیشینه

آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم، داروهایی هستند که باعث بهبود عملکرد انسولین در بدن انسان می‌شوند. آنها به‌طور گسترده‌ای در درمان دیابت نوع بزرگسالان (دیابت نوع ۲) تجویز می‌شوند. علاوه بر این، ممکن است در برابر چربی‌های اضافی در خون و بیماری دیواره‌های عروقی، که هر دو از عوامل خطر بروز سکته مغزی هستند، محافظت ایجاد کنند.

ویژگی‌های مطالعه

پنج مطالعه را تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲ شناسایی کردیم که در مجموع ۵۰۳۹ شرکت‌کننده را وارد کردند. چهار مطالعه به ارزیابی داروی پیوگلیتازون (pioglitazone)، و یک مطالعه به بررسی روزیگلیتازون (rosiglitazone) پرداختند. چهار مطالعه شرکت‌کنندگانی را وارد کردند که سابقه دیابت نداشتند، و یک مطالعه فقط شرکت‌کنندگان مبتلا به دیابت را وارد کرد.

نتایج کلیدی

آگونیست‌های PPAR‐γ در مقایسه با قرص‌های دارونما (placebo)، خطر عود سکته مغزی و دیگر بیماری‌های عروق خونی را کاهش داده، پاسخ بدن را به انسولین بهبود بخشیده، و رسوبات چربی را در دیواره‌های عروقی متعادل و تثبیت کردند. این داروها به نظر می‌رسید که به خوبی تحمل شدند، اما شواهد مربوط به این موضوع قاطع و محکم نبود.

کیفیت شواهد

با توجه به تعداد اندک مطالعات وارد شده و کیفیت محدود برخی از این مطالعات، نتیجه‌گیری‌های ما باید با احتیاط تفسیر شوند. انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده بیشتر با طراحی خوب و با حجم نمونه‌های بزرگ مورد نیاز هستند.


Jia Liu، Lu-Ning Wang، Li-Yong Wu، Yu-Ping Wang،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه

امکان دارد هر نوعی از تشنج در بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease) دیده شود. به نظر می‌رسد داروهای ضد‐صرع از عود تشنج‌های صرعی در اغلب افراد مبتلا به آلزایمر پیشگیری می‌کنند. درمان‌های دارویی و غیر‐دارویی برای صرع در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر وجود دارند، با این حال هیچ مرور سیستماتیک فعلی برای ارزیابی اثربخشی و تحمل‌پذیری این روش‌های درمانی وجود ندارد. هدف از انجام این مرور بررسی این روش‌های مختلف است.

این یک نسخه به‌روزشده از مرور کاکرین است که قبلا در سال ۲۰۱۸ منتشر شد.

اهداف
ارزیابی اثربخشی و تحمل‌پذیری مداخلات دارویی و غیر‐دارویی برای درمان صرع در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر (از جمله AD اسپورادیک و AD که به‌طور غالب به ارث رسیده).
روش های جستجو
برای آخرین به‌روزرسانی، در ۳ آگوست ۲۰۲۰، پایگاه ثبت مطالعات کاکرین (CRS Web) و MEDLINE را جست‌وجو کردیم. CRS Web شامل کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده یا شبه‐تصادفی‌سازی شده از PubMed؛ EMBASE؛ ClinicalTrials.gov؛ پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت (ICTRP)؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌ شده کاکرین (CENTRAL)، و پایگاه‌های ثبت تخصصی گروه‌های مرور کاکرین شامل Epilepsy بود. در تلاش برای شناسایی کارآزمایی‌های منتشر شده، منتشر نشده و در حال انجام بیش‌تر، پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های در انجام، فهرست‌های منابع و مجموعه مقالات کنفرانس‌های مرتبط را جست‌وجو کرده و با نویسندگان و شرکت‌های داروسازی تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی‌ و شبه‐‌تصادفی‌سازی و کنترل‌شده‌ای را انتخاب کردیم که درمان را برای صرع در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر، با پیامدهای اولیه نسبتی از شرکت‌کنندگان بدون تشنج یا نسبتی از شرکت‌کنندگان مبتلا به عوارض جانبی بررسی کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم عناوین و چکیده رکوردهای انتخاب شده را غربالگری کرده، مطالعات را برای ورود به مطالعه انتخاب کرده، داده‌ها را استخراج، و آن‌ها را به صورت متقاطع از نظر دقت بررسی کرده و کیفیت روش‌شناسی مطالعه را ارزیابی کردند. به دلیل داده‌های محدود به دست آمده در این مرور، متاآنالیز انجام نشد.
نتایج اصلی
ما یک مطالعه تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده (randomized controlled trial; RCT) را با ۹۵ شرکت‌کننده در زمینه مداخلات دارویی وارد کردیم. هیچ مطالعه‌ای برای مداخلات غیر‐دارویی شناسایی نشد. با توجه به نسبتی از شرکت‏‌کنندگان که تشنج نداشتند، هیچ تفاوت قابل توجهی در مقایسه لوتیراستام (levetiracetam) با لاموتریژین (lamotrigine) (RR: ۱,۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۳ تا ۲.۷۱؛ ۶۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، لوتیراستام در مقابل فنوباربیتال (phenobarbital) (RR: ۱.۰۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۷ تا ۲.۱۹؛ ۶۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین)، یا لاموتریژین در مقابل فنوباربیتال (RR: ۰.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۵ تا ۲.۰۲؛ ۵۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) یافت نشد. به نظر می‌رسد که لوتیراستام می‌تواند شناخت را بهبود بخشد و لاموتریژین می‌تواند افسردگی را تسکین دهد، درحالی‌که فنوباربیتال و لاموتریژین شناخت را بدتر کرده، و لوتیراستام و فنوباربیتال خلق‌وخو را بدتر می‌کنند. خطر سوگیری (bias) در تخصیص، کورسازی و گزارش‌دهی انتخابی نامشخص بود. قطعیت شواهد را برای همه پیامدها بسیار پائین قضاوت کردیم.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

این مرور شواهد قابل‌ توجهی را برای پشتیبانی از لوتیراستام، فنوباربیتال یا لاموتریژین برای درمان صرع در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر فراهم نمی‌کند. با توجه به اثربخشی و تحمل‌پذیری، هیچ اختلاف معناداری میان لوتیراستام، فنوباربیتال و لاموتریژین دیده نشد.

نیاز به انجام RCTهای بزرگ با طراحی گروه‐موازی و دوسو‐کور به منظور تعیین اثربخشی و تحمل‌پذیری درمان صرع در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر وجود دارد.

خلاصه به زبان ساده

درمان صرع در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر

پیشینه
بیماری آلزایمر، یک عامل خطر برای افزایش تشنج‌ها در افراد سالخورده است. وقوع تشنج‌ها از هر نوع ممکن است در این بیماری مشاهده شده و احتمالا دست‌کم گرفته می‌شوند.

ویژگی‌های مطالعه
پایگاه‌های اطلاعاتی علمی را برای یافتن کارآزمایی‌های بالینی‌ای جست‌وجو کردیم که به مقایسه درمان‌های دارویی و غیر‐دارویی برای صرع در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر پرداختند. ما می‌خواستیم ارزیابی کنیم که درمان چگونه کار می‌کند و اینکه عوارض جانبی دارد یا خیر.

نتایج کلیدی
ما یک کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده (نوعی مطالعه بالینی که در آن افراد به‌طور تصادفی در یک یا دو یا تعداد بیشتری گروه درمانی قرار می‌گیرند) را با ۹۵ شرکت‌کننده وارد و آنالیز کردیم. با توجه به نسبتی از افراد بدون تشنج، هیچ تفاوت معناداری بین داروهای ضد‐صرع (لوتیراستام (levetiracetam) در مقابل لاموتریژین (lamotrigine)، لوتیراستام در مقابل فنوباربیتال (phenobarbital) و لاموتریژین در مقابل فنوباربیتال) وجود نداشت. به نظر می‌رسد که لوتیراستام می‌تواند شناخت (تفکر) را بهبود بخشد و لاموتریژین می‌تواند افسردگی را تسکین دهد، درحالی‌که فنوباربیتال و لاموتریژین شناخت را بدتر کرده، و لوتیراستام و فنوباربیتال خلق‌وخو را بدتر می‌کنند.

قطعیت شواهد
قطعیت شواهد برای همه پیامدهای مرور بسیار پائین بود. این بدان معنی است که ما در مورد نتایج بسیار نامطمئن هستیم و باید آنها را با احتیاط تفسیر کرد. کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل ‌شده بزرگ برای تعیین میزان اثربخشی و تحمل‌پذیری درمان‌های صرع در افراد مبتلا به بیماری آلزایمر مورد نیاز هستند.

شواهد تا آگوست ۲۰۲۰ به‌روز است.


Jia Liu، Lu-Ning Wang، Xin Ma، Xunming Ji،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
آگونیست‌های گیرنده گاما آمینوبوتیریک اسید (GABA) با کاهش اندازه انفارکتوس و بهبود پیامد عملکرد در مدل‌های حیوانی بیماری‌های مغزی‌عروقی، نشان داده‌اند که دارای اثر محافظت عصبی (neuroprotectant) هستند. با این حال، اثرات خواب‌آوری آگونیست‌های گیرنده GABA، کاربرد وسیع‌تر آن‌ها را در افراد مبتلا به سکته مغزی حاد، به دلیل خطر بالقوه گیجی، محدود می‌کند. این نسخه به‌روز شده از مطالعه مروری کاکرین است که نخستین بار در سال ۲۰۱۳ منتشر، و اخیرا در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ به‌روز شد.
اهداف
تعیین اثربخشی و بی‌خطری (safety) مصرف آگونیست‌های گیرنده GABA در درمان سکته مغزی حاد.
روش های جستجو
پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه سکته مغزی (stroke) در کاکرین (دسترسی در می ۲۰۱۸)، پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL) ۲۰۱۸، شماره ۴ (دسترسی در می ۲۰۱۸)، MEDLINE (۱۹۴۹ تا می ۲۰۱۸)، Embase (از ۱۹۸۰ تا می ۲۰۱۸)، CINAHL (از ۱۹۸۲ تا می ۲۰۱۸)، AMED (از ۱۹۸۵ تا می ۲۰۱۸)، و ۱۱ بانک اطلاعاتی چینی (دسترسی در می ۲۰۱۸) را جست‌وجو کردیم. در تلاش برای شناسایی کارآزمایی‌های منتشرشده، منتشرنشده و کارآزمایی‌های در حال انجام، جست‌وجو را در مراکز ثبت کارآزمایی‌های در حال انجام، فهرست منابع مقالات و مجموعه مقالات کنفرانس‌های مربوطه انجام داده و با نویسندگان و شرکت‌های داروسازی تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای (randomised controlled trials; RCTs) را وارد کردیم که تجویز آگونیست‌های گیرنده GABA را در برابر دارونما (placebo) در افراد مبتلا به سکته مغزی حاد (طی ۱۲ ساعت پس از شروع سکته مغزی) بررسی کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم عناوین و چکیده رکوردهای شناخته‌شده را غربالگری کرده، مطالعات را برای ورود به مطالعه انتخاب کرده، داده‌های واجد شرایط را استخراج کرده، داده‌ها را از نظر دقت بررسی متقابل کرده، و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند. از رویکرد درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) برای بررسی کیفیت شواهد استفاده کردیم.
نتایج اصلی
پنج کارآزمایی را با ۳۸۳۸ شرکت‌کننده وارد کردیم (بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک یا هموراژیک حاد، ۳۷۵۸ مورد تجزیه‌و‌تحلیل شدند). اکثر شرکت‌کنندگانی که به‌کار گرفته شدند، سکته مغزی ایسکمیک حاد داشتند، همراه با اطلاعات محدودی از شرکت‌کنندگان مبتلا به دیگر زیر‐گروه‌های سکته مغزی، از جمله سندرم گردش خون کامل قدامی (anterior circulation syndrome; TACS). کیفیت روش‌شناسی کارآزمایی‌های وارد شده به‌طور کلی خوب بود، فقط با خطر نامشخص برای سوگیری انتخاب. برای مرگ و وابستگی در سه ماه، نتایج تلفیقی تفاوت معنی‌داری را برای کلرمتیازول (chlormethiazole) در مقابل دارونما (placebo) (خطر نسبی (RR): ۱,۰۳؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۹۶ تا ۱.۱۱؛ چهار کارآزمایی؛ ۲۹۰۹ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) و برای دیازپام در مقابل دارونما (RR: ۰.۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۲ تا ۱.۰۷؛ یک کارآزمایی؛ ۸۴۹ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) پیدا نکرد. شایع‌ترین عوارض جانبی مرتبط با کلرمتیازول عبارت بودند از خواب‌آلودگی (RR: ۴.۵۶؛ ۹۵% CI؛ ۳.۵۰ تا ۵.۹۵؛ دو کارآزمایی؛ ۲۵۲۷ شرکت‌کننده) و رینیت (RR: ۴.۷۵؛ ۹۵% CI؛ ۲.۶۷ تا ۸.۴۶؛ دو کارآزمایی؛ ۲۵۲۷ شرکت‌کننده).
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
این مرور شواهدی را با کیفیت متوسط ارائه می‌دهد که از تجویز آگونیست‌های گیرنده GABA (کلرمتیازول یا دیازپام) برای درمان افراد مبتلا به سکته مغزی حاد پشتیبانی نمی‌کند. انجام RCTهایی با طراحی مناسب و حجم نمونه بزرگ از شرکت‏‌کنندگان مبتلا به سندرم گردش خون کامل قدامی مورد نیاز است تا تعیین شود که این مداخله مزایایی را برای این زیر‐گروه از بیماران به همراه دارد یا خیر. خواب‌آلودگی و رینیت، عوارض جانبی شایع مرتبط با کلرمتیازول هستند.
خلاصه به زبان ساده

آگونیست‌های گیرنده گاما آمینوبوتیریک اسید (GABA) در مدیریت بالینی سکته مغزی حاد

سوال مطالعه مروری آیا مصرف داروهای آگونیست گیرنده GABA در درمان سکته مغزی حاد، موثر و بی‌خطر هستند؟

پیشینه : آگونیست‌های گیرنده GABA، انواعی از داروها هستند که ممکن است به حفاظت از مغز در سکته مغزی حاد کمک کنند. چندین دهه است که از این دسته از داروها، شامل دیازپام و کلرمتیازول، تحت عنوان خواب‌آورهای مرسوم استفاده می‌شود، و نشان داده شده که در نمونه‌های حیوانی سکته مغزی مفید هستند. با این حال، اثرات خواب‌آوری آگونیست‌های گیرنده GABA می‌تواند برای افراد مبتلا به سکته مغزی حاد مضر باشد.

ویژگی‌های مطالعه : تا می ۲۰۱۸ پنج مطالعه را شناسایی کردیم که معیارهای ورود ما را برآورده کردند؛ آنها ۳۸۳۸ شرکت‌کننده (بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک یا هموراژیک حاد) را تصادفی‌سازی و ۳۷۵۸ نفر را آنالیز کردند. کیفیت تمام مطالعات در مجموع خوب، و با خطر پائین سوگیری بود. یک مطالعه اثربخشی و بی‌خطری (safety) مصرف دیازپام را برای سکته مغزی حاد در ۸۴۹ شرکت‌کننده طی ۱۲ ساعت از بروز سکته مغزی ارزیابی کرد. در چهار مطالعه اثربخشی و بی‌خطری مصرف کلرمتیازول در ۲۹۰۹ شرکت‌کننده مبتلا به سکته مغزی حاد ظرف ۱۲ ساعت از آغاز سکته مغزی ارزیابی شد؛ ۹۵ شرکت‌کننده دچار سکته مغزی هموراژیک بوده و جداگانه بررسی شدند.

نتایج کلیدی : همه پنج کارآزمایی مرگ و وابستگی را طی سه ماه گزارش کردند. هیچ تفاوت معناداری بین گروه‌های کلرمتیازول و دارونما یا بین گروه‌های دیازپام و دارونما وجود نداشت. شایع‌ترین عوارض جانبی کلرمتیازول عبارت بودند از خواب‌آلودگی و تحریک بینی.

کیفیت شواهد: به‌طور کلی، شواهدی با کیفیت متوسط از تجویز آگونیست‌های گیرنده GABA برای درمان افراد مبتلا به سکته مغزی حاد پشتیبانی نمی‌کنند.

Jia Liu، Lu-Ning Wang،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
سندرم ترک الکل (Alcohol withdrawal syndrome; AWS) یک وضعیت ناراحت کننده و تهدید کننده زندگی است که معمولا افراد وابسته به الکل را، زمانی که مصرف الکل خود را قطع یا کاهش می‌دهند، تحت تاثیر قرار می‌دهد. باکلوفن (baclofen) برای کاهش سریع علائم AWS شدید در افراد مبتلا به اعتیاد به الکل مزایای بالقوه‌ای را نشان داده است. درمان با باکلوفن مدیریت آسانی دارد و به ندرت تولید سرخوشی یا دیگر اثرات دلپذیر، یا ولع مصرف برای دارو می‌کند. این یک نسخه به‌روز‌رشده از مرور اصلی کاکرین است که برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ منتشر و آخرین بار در سال ۲۰۱۷ به‌روز‌رسانی شد.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و ایمنی باکلوفن برای افراد مبتلا به AWS.
روش های جستجو
ما جست‌وجو‌های خود را در پایگاه‌های اطلاعاتی زیر تا جون ۲۰۱۹ به‌روزرسانی کردیم: پایگاه ثبت تخصصی گروه مواد مخدر و الکل در کاکرین، CENTRAL؛ PubMed؛ Embase؛ و CINAHL. ما همچنین پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های در حال انجام را جست‌وجو کردیم. ما منابع ذکر شده را در کارآزمایی‌های شناسایی‌شده به‌طور دستی جست‌وجو کردیم و اطلاعات را از محققان، شرکت‌های داروسازی، و نویسندگان کارآزمایی مربوطه در مورد کارآزمایی‌های منتشر نشده یا کامل نشده درخواست کردیم. ما هیچ محدودیتی را در زبان قرار ندادیم.
معیارهای انتخاب
ما تمام کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled clinical trials; RCTs) را وارد کردیم که به ارزیابی باکلوفن در مقابل دارونما (placebo) یا هر درمان دیگری برای افراد مبتلا به AWS پرداخته بودند. ما کارآزمایی‌های کنترل نشده، تصادفی‌سازی نشده، یا شبه تصادفی‌سازی شده را خارج کردیم. ما هم مطالعات گروه موازی و هم مطالعات متقاطع را وارد کردیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
ما از روش‌های استاندارد روش‌شناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی

ما چهار RCTs را با ۱۸۹ شرکت‌کننده تصادفی‌سازی شده (یک RCT جدید برای این به‌روزرسانی) وارد کردیم. هیچ یک از مطالعات وارد شده پیامدهای اولیه تشنج‌های ناشی از ترک الکل، دلیریوم ناشی از ترک الکل، یا ولع مصرف را گزارش نکردند.

برای مقایسه باکلوفن و دارونما (۱ مطالعه، ۳۱ شرکت‌کننده)، هیچ شواهدی دال بر تفاوت در نمرات مقیاس موسسه بالینی ارزیابی ترک الکل، تجدیدنظر شده یاClinical Institute Withdrawal Assessment of Alcohol Scale, Revised (CIWA‐Ar) در دوره‌های هشت ساعته از یک تا پنج روز وجود نداشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین).

برای مقایسه باکلوفن و دیازپام (۲ مطالعه، ۸۵ شرکت‌کننده)، هیچ شواهدی دال بر تغییر از پایه تا روزهای ۱۰ تا ۱۵ در مقیاس نمرات CIWA‐Ar وجود نداشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین، به دلیل داده‌های ناکافی متاآنالیز انجام نشد). در یک مطالعه (۳۷ شرکت‌کننده)، هیچ شواهدی دال بر تفاوت در شرکت‌کنندگان با حداقل یک عارضه جانبی (تفاوت خطر (RD): ۰,۰۰؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۰‐ تا ۰.۱۰؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، خروج ازمطالعه (RD: ۰.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۰‐ تا ۰.۱۰؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، و خروج از مطالعه به علت عوارض جانبی (RD: ۰.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۰‐ تا ۰.۱۰؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) وجود نداشت.

برای مقایسه باکلوفن و کلرودیازوپوکساید (chlordiazepoxide) (۱ مطالعه، ۶۰ شرکت‌کننده)، شواهدی از اختلاف در تفاوت از پایه تا روز نهم از شروع مداخله کاهش دوز ثابت وجود نداشت: نمرات CIWA‐Ar scores (تفاوت میانگین (MD): ۱,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۰ تا ۱.۳۰؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، بهبود کلی (MD: ۰.۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳‐ تا ۰.۲۳؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، ۱۴/۶۰ شرکت‌کننده با عوارض جانبی (RD: ۲.۵۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۸ تا ۷.۱۰؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، خروج از مطالعه (RD: ۰.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶‐ تا ۰.۰۶؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، و خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی (RD: ۰.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶‐ تا ۰.۰۶؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). هیچ یک از RCTs اطلاعاتی را در مورد تولید تصادفی توالی یا پنهان‏‌سازی تخصیص ارائه ندادند، بنابراین، ما آنها را در معرض خطر نامشخص سوگیری (bias) ارزیابی کردیم. دو RCTs با طرح دو سوکور نبودند و در معرض خطر بالای سوگیری در کورسازی قرار داشتند (Addolorato ۲۰۰۶ و Girish ۲۰۱۶). یک RCT بیش از ۵% خروج از مطالعه با خطر بالای سوگیری ریزش نمونه داشت (Lyon ۲۰۱۱). ما نمی‌توانیم سوگیری گزارش‌دهی را ارزیابی کنیم، زیرا هیچ یک از پروتکل‌های پیش از انتشار در دسترس نبودند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
هیچگونه نتیجه‌گیری نمی‌تواند در مورد اثربخشی و ایمنی باکلوفن برای مدیریت ترک الکل گرفته شود، زیرا ما شواهد ناکافی و با کیفیت بسیار پائین پیدا کردیم.
خلاصه به زبان ساده

باکلوفن برای سندرم ترک الکل

سوال مطالعه مروری

این مرور تلاش کرد به ارزیابی اثربخشی و ایمنی باکلوفن (baclofen) به عنوان یک درمان برای سندرم ترک الکل (alcohol withdrawal syndrome; AWS) در افراد معتاد به الکل بپردازد.

پیشینه

AWS یک وضعیت ناراحت کننده و تهدید کننده زندگی است که معمولا افراد وابسته به الکل را، زمانی که مصرف الکل خود را قطع یا کاهش می‌دهند، تحت تاثیر قرار می‌دهد. داروی باکلوفن نشان داده که پتانسیلی برای کاهش علائم AWS شدید در افراد معتاد به الکل دارد. درمان با باکلوفن مدیریت آسانی دارد، بدون آنکه هر گونه عوارض جانبی آشکاری ایجاد کند. این یک نسخه به‌روز‌رشده از مرور اصلی کاکرین است که برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ منتشر و آخرین بار در سال ۲۰۱۷ به‌روز‌رسانی شد.

تاریخ جست‌وجو

شواهد تا جون ۲۰۱۹ به‌روز است.

ویژگی‌های مطالعه

ما بانک‌های اطلاعاتی علمی را برای یافتن کارآزمایی‌های بالینی جست‌وجو کردیم که به مقایسه باکلوفن با دارونما (placebo) (درمان ساختگی) یا دیگر داروهای بالقوه مفید در افراد مبتلا به AWS پرداخته بودند. ما ۴ کارآزمایی‌ تصادفی‌سازی و کنترل شده (مطالعات بالینی که در آن افراد به‌صورت تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمانی قرار داده می‌شوند) را با ۱۸۹ شرکت‌کننده وارد کردیم. یک مطالعه از ایالات متحده آمریکا به مقایسه باکلوفن با دارونما حداقل به مدت ۷۲ ساعت پرداخت. ۳۱ شرکت‏‌کننده به‌طور عمده مردان با سن متوسط ۴۷ سال بودند. دو مطالعه با ۸۵ شرکت‏‌کننده به مقایسه با باکلوفن با دیازپام (یک داروی آرام‌بخش) برای ۱۰ روز متوالی، یا برای مدت ۱۰ روز بستری، با انعطاف‌پذیری برای اجازه مذاکره در مورد تاریخ مرخصی بین روزهای ۱۰ و ۱۵ پرداخت. یک مطالعه به مقایسه باکلوفن با کلرودیازوپوکساید (chlordiazepoxide) به مدت ۹ روز پرداخت که در آن ۶۰ مرد شرکت‌کننده با سن متوسط ۳۸ سال وارد شدند. هیچ یک از مطالعات موردی را از تضاد منافع (conflict of interest) گزارش نکردند. Addolorato ۲۰۰۶ توسط Associazione Ricerca in Medicina، ایتالیا پشتیبانی شد. Girish ۲۰۱۶ توسط بیمارستان و مرکز تحقیقات KIMS (بنگلور، هند) پشتیبانی شد. Jhanwar ۲۰۱۴ هیچ منبع مالی را گزارش نکرد. Lyon ۲۰۱۱ توسط بنیاد کلینیک Duluth (MN، ایالات متحده آمریکا) پشتیبانی شد.

نتایج کلیدی

هیچ یک از مطالعات وارد شده پیامدهای اصلی این مرور را که عبارت بودند از تشنج‌های ناشی از ترک الکل (fits)، دلیریوم ناشی از ترک الکل (تفکر و هوشیاری مختل)، و ولع مصرف، گزارش نکردند. ما مطمئن نیستیم که آیا باکلوفن در مقایسه با دارونما یا دیگر داروها باعث بهبود علائم و نشانه‌های ترک، و کاهش عوارض جانبی می‌شود یا خیر، زیرا کیفیت شواهد بسیار پائین بود.

کیفیت شواهد

کیفیت شواهد از مطالعات بسیار پایین بود و نتایج باید با احتیاط تفسیر شوند. در آینده، انجام RCTs به خوبی طراحی شده، دو سو کور (که در آن، نه شرکت‌کننده و نه محقق، تا پس از زمان گردآوری نتایج، نمی‌داند چه درمانی را دریافت کرده است) با تعداد زیادی از شرکت‌کنندگان مورد نیاز هستند تا بررسی شود باکلوفن در افراد مبتلا به AWS چقدر موثر است و چگونه تحمل می‌شود.


Jia Liu، Lu-Ning Wang،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم (peroxisome proliferator‐activated receptor gamma; PPAR‐γ)، داروهای حساس کننده سلول‌ها به انسولین هستند که برای درمان مقاومت به انسولین مورد استفاده قرار می‌گیرند. این داروها علاوه بر کاهش سطح قند خون در دیابت، ممکن است در برابر هیپرلیپیدمی (hyperlipidaemia) و آرﺗﺮیﻮاﺳـﮑﻠﺮوز (arteriosclerosis)، که از عوامل خطر بروز سکته مغزی هستند، محافظت ایجاد کنند. این مطالعه، به‌روزرسانی مروری است که ابتدا در ژانویه ۲۰۱۴ منتشر شد و متعاقبا در دسامبر ۲۰۱۷ و اکتبر ۲۰۱۹ به‌روز شد.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و بی‌خطری (safety) آگونیست‌های PPAR‐γ در پیشگیری ثانویه از وقوع سکته مغزی و عوارض عروقی مرتبط به آن در افراد مبتلا به سکته مغزی یا حمله ایسکمیک گذرا (transient ischaemic attack; TIA).
روش های جستجو
پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه سکته مغزی کاکرین (۱ ژانویه ۲۰۲۲)، پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ ۲۰۲۱، شماره ۱۲)، MEDLINE (۱۹۴۹ تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲)، Embase (۱۹۸۰ تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲)، CINAHL (۱۹۸۲ تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲)، AMED (۱۹۸۵ تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲)، و ۱۱ بانک اطلاعاتی چینی (۱ ژانویه ۲۰۲۲) را جست‌وجو کردیم. در تلاش برای شناسایی کارآزمایی‌های منتشر شده، منتشر نشده، و در حال انجام بیشتر، پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های در حال انجام، فهرست منابع، و خلاصه مقالات کنفرانس‌های مربوطه را جست‌وجو کرده و با نویسندگان و شرکت‌های داروسازی تماس گرفتیم. هیچ گونه محدودیت زبانی را اعمال نکردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای (randomised controlled trials; RCTs) را وارد کردیم که به ارزیابی آگونیست‌های PPAR‐γ در برابر دارونما (placebo) به منظور پیشگیری ثانویه از وقوع سکته مغزی و عوارض عروقی مرتبط با آن در افراد مبتلا به سکته مغزی یا TIA، با پیامدهای عود سکته مغزی، عوارض عروقی، و عوارض جانبی پرداختند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم، عناوین و چکیده‌های رکوردهای شناسایی شده را غربالگری کردند، مطالعات را برای ورود انتخاب کرده، داده‌های واجد شرایط را استخراج کرده، داده‌ها را از نظر صحت (accuracy) به صورت متقاطع (cross‐check) کنترل کرده، و به ارزیابی کیفیت روش‌شناسی (methodology) و خطر سوگیری (bias) مطالعات پرداختند. قطعیت شواهد را برای هر پیامد با استفاده از رویکرد درجه‌بندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) ارزیابی کردیم.
نتایج اصلی

پنج RCT را با ۵۰۳۹ شرکت‌کننده شناسایی کردیم؛ دو مطالعه در تمام حوزه‌ها در معرض خطر پائین سوگیری قرار داشتند. چهار مطالعه به ارزیابی داروی پیوگلیتازون (pioglitazone)، و یک مطالعه به بررسی روزیگلیتازون (rosiglitazone) پرداختند. شرکت‏‌کنندگان در مطالعات مختلف، ناهمگون بودند.

عود سکته مغزی

سه مطالعه تعداد شرکت‌کنندگان مبتلا به عود سکته مغزی را بررسی کردند (۴۹۷۹ شرکت‌کننده، یک مطالعه، ۳۸۷۶ مورد را از این تعداد فراهم کرد). آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم در مقایسه با دارونما احتمالا خطر عود سکته مغزی را کاهش می‌دهند (خطر نسبی (RR): ۰,۶۶؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۴۴ تا ۰.۹۹؛ شواهد با قطعیت متوسط).

عوارض جانبی

به دلیل فواصل اطمینان گسترده و وجود سطوح بالایی از ناهمگونی آماری، شواهد موجود مبنی بر این که عوارض جانبی بیشتری در شرکت‌کنندگان تحت درمان با آگونیست‌های PPAR‐γ در مقایسه با دارونما رخ داد، نامطمئن بودند: تفاوت خطر (risk difference): %۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۸‐% تا ۲۸%؛ شواهد با قطعیت پائین).

داده‌های مربوط به ترکیبی از پیامدهای بیشتر که عوارض عروقی جدی را منعکس می‌کنند (مرگ‌ومیر به هر علتی و دیگر عوارض ماژور عروقی؛ مورتالیتی به هر علتی (all‐cause mortality)، انفارکتوس میوکارد غیر کشنده یا سکته مغزی غیر کشنده) از یک مطالعه با ۹۸۴ نفر به دست آمد. این مطالعه شواهدی را با قطعیت پائین ارائه داد که آگونیست‌های PPAR‐γ منجر به عوارض کمتری شدند (داده‌ها متاآنالیز نشدند).

عوارض عروقی

آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم که در مدت زمانی با میانگین ۳۴,۵ ماه در یک کارآزمایی تکی با حضور ۹۸۴ شرکت‏‌کننده استفاده شدند، ممکن است منجر به کاهش عوارض عروقی جدی شوند که به صورت پیامد ترکیبی از تمام حوادث مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی، انفارکتوس میوکارد غیر‌ کشنده یا سکته مغزی غیر کشنده بیان شدند (RR: ۰.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۴ تا ۰.۹۹؛ شواهد با قطعیت پائین).

پیامدهای دیگر

یک مطالعه با ۲۰ بیمار، حساسیت به انسولین، و یک مطالعه با ۴۰ شرکت‌کننده، فعالیت ubiquitin‐proteasome را در پلاک‌های کاروتید اندازه‌گیری کردند. به دلیل حجم نمونه کوچک و وجود خطر سوگیری، اطمینان ما به میزان بهبودی مشاهده شده با آگونیست‌های PPAR‐γ محدود شدند. هیچ یک از مطالعات، تعداد شرکت‌کنندگان مبتلا به ناتوانی ناشی از حوادث عروقی، یا بهبودی در کیفیت زندگی را گزارش نکردند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم، احتمالا باعث کاهش عود سکته مغزی و کل عوارض مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی، انفارکتوس میوکارد غیر کشنده یا سکته مغزی غیر کشنده شده، و ممکن است حساسیت به انسولین و تثبیت پلاک‌های کاروتید را بهبود ببخشند. تاثیرات آنها بر عوارض جانبی نامشخص است. با توجه به تعداد اندک و کیفیت مطالعات وارد شده، نتیجه‌گیری‌ها باید با احتیاط تفسیر شوند. انجام RCTهای دوسو کور (double‐blind) بیشتر با طراحی خوب و با حجم نمونه‌های بزرگ به منظور ارزیابی اثربخشی و بی‌خطری مصرف آگونیست‌های PPAR‐γ در پیشگیری ثانویه از بروز سکته مغزی و عوارض عروقی مرتبط با آن در افراد مبتلا به سکته مغزی یا TIA مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

نقش داروهای دیابت در پیشگیری از بروز سکته مغزی و دیگر بیماری‌های عروق خونی در افراد مبتلا به سکته مغزی یا حمله ایسکمیک گذرای قبلی

سوال

ما می‌خواستیم اثربخشی و بی‌خطری (safety) مصرف داروهای جدید دیابت (آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم (peroxisome proliferator‐activated receptor gamma; PPAR‐γ)) را در پیشگیری از بروز سکته مغزی و بیماری‌های عروق خونی مرتبط با آن در افراد مبتلا به سکته مغزی یا حمله ایسکمیک گذرای قبلی ارزیابی کنیم.

پیشینه

آگونیست‌های گیرنده گاما فعال شده توسط پرولیفراتور پروکسی‌زوم، داروهایی هستند که باعث بهبود عملکرد انسولین در بدن انسان می‌شوند. آنها به‌طور گسترده‌ای در درمان دیابت نوع بزرگسالان (دیابت نوع ۲) تجویز می‌شوند. علاوه بر این، ممکن است در برابر چربی‌های اضافی در خون و بیماری دیواره‌های عروقی، که هر دو از عوامل خطر بروز سکته مغزی هستند، محافظت ایجاد کنند.

ویژگی‌های مطالعه

پنج مطالعه را تا ۱ ژانویه ۲۰۲۲ شناسایی کردیم که در مجموع ۵۰۳۹ شرکت‌کننده را وارد کردند. چهار مطالعه به ارزیابی داروی پیوگلیتازون (pioglitazone)، و یک مطالعه به بررسی روزیگلیتازون (rosiglitazone) پرداختند. چهار مطالعه شرکت‌کنندگانی را وارد کردند که سابقه دیابت نداشتند، و یک مطالعه فقط شرکت‌کنندگان مبتلا به دیابت را وارد کرد.

نتایج کلیدی

آگونیست‌های PPAR‐γ در مقایسه با قرص‌های دارونما (placebo)، خطر عود سکته مغزی و دیگر بیماری‌های عروق خونی را کاهش داده، پاسخ بدن را به انسولین بهبود بخشیده، و رسوبات چربی را در دیواره‌های عروقی متعادل و تثبیت کردند. این داروها به نظر می‌رسید که به خوبی تحمل شدند، اما شواهد مربوط به این موضوع قاطع و محکم نبود.

کیفیت شواهد

با توجه به تعداد اندک مطالعات وارد شده و کیفیت محدود برخی از این مطالعات، نتیجه‌گیری‌های ما باید با احتیاط تفسیر شوند. انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده بیشتر با طراحی خوب و با حجم نمونه‌های بزرگ مورد نیاز هستند.



صفحه ۱ از ۱