پنج کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده را با مجموع ۷۸۹۷ شرکتکننده وارد مرور کردیم. دو مطالعه DTIهای خوراکی (دابیگاتران (dabigatran)) و سه مطالعه مهار کننده فاکتور Xa خوراکی (یک مطالعه ریواروکسابان (rivaroxaban)، یک مطالعه ادوکسابان (edoxaban) و یک مطالعه آپیکسابان (apixaban)) را تست کردند.
تجزیهوتحلیلها تفاوتی در اثربخشی DTIهای خوراکی نسبت به آنتیکوآگولاسیون استاندارد در پیشگیری از آمبولی ریوی راجعه (OR: ۱,۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰ تا ۲.۰۴؛ دو مطالعه؛ ۱۶۰۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بالا)، ترومبوآمبولی وریدی راجعه (OR: ۰.۹۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۲ تا ۱.۶۶؛ دو مطالعه؛ ۱۶۰۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بالا)، ترومبوز ورید عمقی (DVT؛) (OR: ۰.۷۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۹ تا ۲.۱۳؛ دو مطالعه؛ ۱۶۰۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بالا) و خونریزی عمده (OR: ۰.۵۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵ تا ۱.۶۸؛ دو مطالعه؛ ۱۵۲۷ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بالا) نشان نداد.
برای مهار کنندههای فاکتور Xa خوراکی، زمانی که ما سه مطالعه وارد شده را در مرور با همدیگر در متاآنالیز ترکیب کردیم، ناهمگونی قابل توجهی برای آمبولی ریوی راجعه مشاهده شد (OR۱,۰۸:؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۶ تا ۲.۵۶؛ دو مطالعه؛ ۴۵۰۹ شرکتکننده؛ I۲ = ۵۸%؛ شواهد با کیفیت متوسط). مهار کنندههای خوراکی فاکتور Xa در پیشگیری از ترومبوآمبولی وریدی راجعه، (OR: ۰,۸۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۳ تا ۱.۱۵؛ سه مطالعه؛ ۶۲۹۵ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بالا)، DVT؛ (OR: ۰.۷۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۹ تا ۱.۳۲؛ دو مطالعه؛ ۴۵۰۹ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بالا)، مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱.۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۹ تا ۱.۷۰؛ یک مطالعه؛ ۴۸۱۷ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) یا خونریزی عمده (OR: ۰.۹۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۱.۶۲؛ دو مطالعه؛ ۴۵۰۷ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بالا) اثربخشی کمتر یا بیشتری نداشتند. هیچ یک از مطالعات کیفیت زندگی را اندازه گیری نکرد.
پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی، وضعیتی است که در آن یک لخته خونی در وریدهای عمقی (DVT) (اغلب در پا) ایجاد شده و میتواند به قسمتهای بالاتر بدن رفته و سرخرگهای ریوی را مسدود کند (آمبولی ریوی). آمبولی ریوی تهدید کننده حیات است و تقریبا در هر ۳ تا ۴ نفر از ۱۰,۰۰۰ نفر رخ میدهد. احتمال ابتلا به آمبولی ریوی به وسیله عوامل خطری مثل لختههای خونی قبلی، دورههای طولانیمدت عدم تحرک (مانند سفر با هواپیما یا استراحت در تختخواب)، سرطان، افزایش مواجهه با استروژن (بارداری، قرصهای ضد‐بارداری خوراکی یا درمان جایگزینی هورمون)، اختلالات خونی (ترومبوفیلیا) و تروما افزایش یابد. آمبولی ریوی با تعیین عوامل خطر و اسکن ریهها برای بررسی وجود لخته خونی تشخیص داده میشود. اگر این بیماری تایید شود، بیمار با یک آنتیکوآگولانت درمان میشود. این داروها مانع از تشکیل لخته خونی بیشتر میشوند. تا همین اواخر، داروی انتخابی هپارین، فونداپاریناکس (fondaparinux) و آنتاگونیست ویتامین K بودند. هرچند، این داروها میتوانند عوارض جانبی ایجاد کنند و برای مصرف محدودیت دارند. به تازگی دو کلاس از آنتیکوآگولانتهای مستقیم خوراکی (direct oral anticoagulants; DOACs) معرفی شدهاند: مهار کننده مستقیم ترومبین (direct thrombin inhibitors; DTI) و مهار کنندههای فاکتور Xa. دلایل خاصی وجود دارد که مشخص میکند چرا DTIها و مهار کنندههای فاکتور Xa خوراکی ممکن است داروهای بهتری برای تجویز باشند. آنها را میتوان به صورت خوراکی مصرف کرد، تاثیر قابل پیش بینی دارند، به پایش مکرر یا تنظیم مجدد دوز نیاز ندارند و چند تداخل دارویی شناخته شده دارند. این مرور اثربخشی و ایمنی این داروهای جدید را در مقایسه با درمان معمولی اندازهگیری میکند.
نتایج کلیدی
پس از جستوجو برای یافتن مطالعات مرتبط تا ژانویه ۲۰۱۵، ما پنج مطالعه با مجموع ۷۸۹۷ شرکتکننده یافتیم. مطالعات مهار کنندههای خوراکی مستقیم ترومبین و مهار کنندههای فاکتور Xa را با درمان معمولی مقایسه کردند. ما بررسی کردیم تا ببینیم درمان به مدت سه ماه از تشکیل لخته خونی بیشتر و آمبولی ریوی پیشگیری میکند یا خیر. پیامدهای ایمنی اصلی شامل مورتالیتی و حوادث جانبی مانند خونریزی بود. این مرور نشان داد که شواهدی حاکی از تفاوت بین مهار کنندههای مستقیم ترومبین و درمان استاندارد در پیشگیری از عود لختههای خونی در ریهها یا پاها وجود نداشت. برای مهار کنندههای فاکتور خوراکی Xa و پیشگیری از عود لخته خونی در ریهها، مطالعات برای اتخاذ نتیجهگیری معنیدار بیش از حد متفاوت بودند. علاوه بر این، هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت در میزان عود ترومبوآمبولی وریدی، DVT، مورتالیتی یا خونریزی وجود نداشت. هیچ مطالعهای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را اندازهگیری نکرد.
کیفیت شواهد
سطح کیفیت شواهد را برای پیامدهای آمبولی ریوی راجعه و مورتالیتی به هر علتی، زمانی که مهار کننده خوراکی فاکتور Xa و آنتیکوآگولاسیون استاندارد مقایسه میشوند، به علت تفاوت در نتایج بین مطالعات و کم بودن تعداد مطالعات وارد شده به این مرور، از بالا به متوسط کاهش دادیم. کیفیت شواهد برای تمام پیامدهای دیگر بالا بود.
ابزار بستن عروق (vascular closure devices; VCD) بهطور گستردهای برای دستیابی به هموستاز پس از پروسیجرهایی که به سوراخ کردن شریان فمورال مشترک (common femoral artery; CFA) از طریق پوست نیاز دارند، استفاده میشود. در مورد مزایای VCDها، از جمله کاهش بالقوه در زمان انجام پروسیجر، طول مدت بستری در بیمارستان یا زمان سپری شده تا به حرکت درآمدن بیمار (patient ambulation)، اتفاق نظر وجود ندارد. هیچ شواهد موثقی وجود ندارد که نشان دهد VCDها در مقایسه با فشردهسازی از بیرون (extrinsic compression) (دستی یا مکانیکی) برای ایجاد هموستاز، بروز عوارض ناحیه سوراخ شده را کاهش میدهند.
تعیین اثربخشی و بیخطری (safety) استفاده از VCDها در برابر روشهای مرسوم فشردهسازی از بیرون در ایجاد هموستاز پس از سوراخشدگی رتروگراد (retrograde) و آنتهگراد (antegrade) شریان از راه پوست در CFA.
هماهنگ کننده جستوجو در گروه عروق در کاکرین به جستوجو در پایگاه ثبت تخصصی (اپریل ۲۰۱۵) و پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL) (شماره ۳، ۲۰۱۵) پرداخت. بانکهای اطلاعاتی کارآزماییهای بالینی برای یافتن جزئیات مطالعات در حال انجام یا منتشر نشده جستوجو شدند. برای یافتن استنادهای بیشتر، فهرست منابع مقالات بازیابی شده در جستوجوهای الکترونیکی جستوجو شدند.
کارآزماییهای تصادفیسازی و شبه‐تصادفیسازی و کنترل شدهای را وارد کردیم که در آنها افرادی که تحت یک پروسیجر تشخیصی یا مداخلهای از طریق سوراخ کردن CFA از راه پوست قرار گرفتند، بهطور تصادفی به یک نوع VCD در برابر فشردهسازی از بیرون یا نوع دیگری از VCD تقسیم شدند.
تعداد ۵۲ مطالعه (۱۹,۱۹۲ شرکتکننده) را در این مرور وارد کردیم. مطالعاتی را یافتیم که VCDها را با فشردهسازی از بیرون (اندازه غلاف ≤ ۹ Fr)، VCDهای مختلف را با یکدیگر پس از پروسیجرهای اندوواسکولار (EVAR) و EVAR از راه پوست و VCDها را با بستن جراحی پس از باز شدن شریان (اندازه غلاف ≥ ۱۰ Fr) مقایسه کردند. برای پیامدهای اولیه، کیفیت شواهد را بر اساس معیارهای درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) به دلیل عدم دقت جدی در حد پائین و برای پیامدهای ثانویه برای دقت (precision)، سازگاری و مستقیم بودن در حد متوسط قرار دادیم.
برای زمان لازم تا ایجاد هموستاز، مطالعاتی که VCDهای مبتنی بر کلاژن و فشردهسازی از بیرون را مقایسه کردند، بسیار ناهمگونتر از آن بودند که بتوان آنها را با هم ترکیب کرد. با این حال، هم VCDهای مبتنی بر گیره فلزی (MD؛ ۱۴,۸۱‐ دقیقه، ۹۵% CI؛ ۱۶.۹۸‐ تا ۱۲.۶۳‐ دقیقه؛ پنج مطالعه؛ ۱۶۶۵ شرکتکننده) و VCDهای مبتنی بر بخیه (MD؛ ۱۴.۵۸‐ دقیقه، ۹۵% CI؛ ۱۶.۸۵‐ تا ۱۲.۳۲‐ دقیقه؛ هفت مطالعه؛ ۱۶۶۴ شرکتکننده) در مقایسه با فشردهسازی از بیرون با کاهش زمان سپری شده تا ایجاد هموستاز همراه بودند. برای بررسی زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار، مطالعاتی که ابزار مبتنی بر کلاژن، گیره فلزی و مبتنی بر بخیه را با فشردهسازی از بیرون مقایسه کردند، بسیار ناهمگونتر از آن بودند که قابل ترکیب با هم باشند. هیچ موردی از مرگومیر در مطالعاتی که VCDهای مبتنی بر کلاژن، گیره فلزی یا مبتنی بر بخیه را با فشردهسازی از بیرون مقایسه کردند، گزارش نشد. برای آسیب عروقی که نیاز به ترمیم داشت، متاآنالیزها نشان دادند که نه VCDهای مبتنی بر کلاژن (OR: ۲.۸۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۷ تا ۱۶.۷۹؛ شش مطالعه، ۵۷۳۱ شرکتکننده) و نه VCDهای مبتنی بر گیره فلزی (OR: ۰.۴۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۷.۹۵؛ سه مطالعه؛ ۷۸۳ شرکتکننده) موثرتر از فشردهسازی از بیرون نبودند. در مطالعهای که VCD مبتنی بر بخیه را در مقابل فشردهسازی از بیرون تست کرد، هیچ موردی از آسیب عروقی نیازمند به ترمیم مشاهده نشد. محققان هیچ تفاوتی را در بروز عفونت میان VCDهای مبتنی بر کلاژن (OR: ۲.۱۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۸ تا ۵.۲۲؛ نه مطالعه، ۷۶۱۶ شرکتکننده) یا VCDهای مبتنی بر بخیه (OR: ۱.۶۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۲ تا ۱۲.۷۱؛ سه مطالعه، ۷۵۰ شرکتکننده) و فشردهسازی از بیرون گزارش نکردند. هیچ موردی از بروز عفونت در مطالعاتی که VCD مبتنی بر بخیه را در برابر فشردهسازی از بیرون تست کردند، مشاهده نشد. بروز هماتوم کشاله ران با VCDهای مبتنی بر کلاژن کمتر از فشردهسازی از بیرون بود (OR: ۰.۴۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۰ تا ۰.۵۴؛ ۲۵ مطالعه، ۱۰,۲۴۷ شرکتکننده)، اما هنگام مقایسه VCDهای مبتنی بر گیره فلزی (OR: ۰.۷۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۶ تا ۱.۳۴؛ چهار مطالعه؛ ۱۵۲۳ شرکتکننده) یا VCDهای مبتنی بر بخیه (OR: ۰.۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۱ تا ۱.۰۲؛ شش مطالعه؛ ۱۳۵۰ شرکتکننده) با فشردهسازی از بیرون، هیچ تفاوتی مشاهده نشد. بروز آنوریسم کاذب (pseudoaneurysm) با ابزار مبتنی بر کلاژن کمتر از فشردهسازی از بیرون بود (OR: ۰.۷۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۵ تا ۰.۹۹؛ ۲۱ مطالعه، ۹۳۴۲ شرکتکننده)، اما هنگام مقایسه VCDهای مبتنی بر گیره فلزی (OR: ۰.۷۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۲.۸۹؛ شش مطالعه؛ ۱۹۶۶ شرکتکننده) یا VCDهای مبتنی بر بخیه (OR: ۰.۷۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۵ تا ۲.۵۳؛ شش مطالعه؛ ۱۵۲۷ شرکتکننده) با فشردهسازی از بیرون، هیچ تفاوتی مشاهده نشد. برای دیگر عوارض جانبی، پژوهشگران هیچ تفاوتی را میان VCDهای مبتنی بر کلاژن، مبتنی بر گیره یا بخیه و فشردهسازی از بیرون گزارش نکردند. زمانی که VCDها با یکدیگر مقایسه شدند، دادههای محدودی به دست آمدند. نتایج یک مطالعه نشان داد VCDهای مبتنی بر گیره فلزی نسبت به ابزار مبتنی بر بخیه با زمان کوتاهتری تا ایجاد هموستاز (MD؛ ۲.۲۴‐ دقیقه؛ ۹۵% CI؛ ۲.۵۴‐ تا ۱.۹۴‐ دقیقه؛ ۴۶۹ شرکتکننده) و زمان کوتاهتر تا به حرکت درآمدن بیمار (MD؛ ۰.۳۰‐ ساعت؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹‐ تا ۰.۰۱‐ ساعت؛ ۴۶۹ شرکتکننده) مرتبط بودند. تعداد کمی از مطالعات، عوارض جانبی (شدید) را اندازهگیری کردند، و آنهایی که این کار را انجام دادند هیچ موردی یا تفاوتی را میان VCDها پیدا نکردند. پروسیجرهای EVAR از راه پوست هیچ تفاوتی را در زمان لازم تا ایجاد هموستاز (MD؛ ۳.۲۰‐ دقیقه، ۹۵% CI؛ ۱۰.۲۳‐ تا ۳.۸۳ دقیقه، یک مطالعه، ۱۰۱ شرکتکننده)، زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار (MD؛ ۱.۰۰ ساعت، ۹۵% CI؛ ۲.۲۰‐ تا ۴.۲۰ ساعت؛ یک مطالعه؛ ۱۰۱ شرکتکننده) یا عوارض جانبی شدید میان پرکلوز (perClose) و پروگلاید (proGlide) نشان ندادند. روش VCD در مقایسه با بخیهها پس از اکسپوژر باز، با زمان کوتاهتری برای ایجاد هموستاز همراه بودند (MD؛ ۱۱.۵۸‐ دقیقه؛ ۹۵% CI؛ ۱۸.۸۵‐ تا ۴.۳۱‐ دقیقه، یک مطالعه، ۱۵۱ شرکتکننده) اما هیچ تفاوتی در زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار (MD؛ ۲.۵۰‐ ساعت؛ ۹۵% CI؛ ۷.۲۱‐ تا ۲.۲۱ ساعت؛ یک مطالعه؛ ۱۵۱ شرکتکننده) یا بروز عوارض جانبی شدید وجود نداشت.
پیشینه
پروسیجرهای اندوواسکولار نیاز به دسترسی به داخل شریان دارند. یک سوراخ کوچک در شریان کشاله ران ایجاد میشود، و از طریق آن یک کاتتر به سمت محل مورد نظر هدایت میشود. پس از اتمام پروسیجر، سوراخ شریان باید بسته شده و خونریزی متوقف شود (هموستاز). بهطور مرسوم، روش اصلی برای بستن شریان، فشردهسازی است که طی آن حداکثر ۳۰ دقیقه فشار به صورت دستی یا گیرههای مکانیکی مستقیما به کشاله ران بیمار وارد میشود. این فشار دستی میتواند دردناک بوده و به هشت ساعت استراحت در رختخواب نیاز دارد. روند بسته شدن شریان میتواند منجر به بروز عوارضی مانند آسیب به شریان و خونریزی شود که از خفیف تا تهدید کننده زندگی متغیر است. فشار وارد شده به شریان بر ورید مجاور نیز تاثیر میگذارد و ممکن است باعث تشکیل لختههای خونی (ترومبوز ورید عمقی) شود. ابزار بستن عروق (vascular closure devices; VCDs) برای بستن سوراخ و توقف خونریزی طراحی شدهاند. VCDها در دهه ۱۹۹۰ در تلاش برای کاهش زمان تا توقف خونریزی، امکان راه رفتن هر چه زودتر پس از انجام پروسیجر و بهبودی در راحتی بیمار ساخته شدند. چهار نوع اصلی VCD بر اساس مواد مورد استفاده در دسترس هستند: پلاگهای کلاژن، مبتنی بر بخیه، گیرههای دیسکدار و فلزی. هیچ توافقی در مورد اثربخشی VCDها در کاهش زمان انجام پروسیجر، مدت بستری یا زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار حاصل نشده، و مشخص نیست که آنها در مقایسه با فشردهسازی، مزیتی به نسبت هزینه استفاده از آنها دارند یا خیر.
ویژگیهای مطالعه
این مرور اثربخشی و بیخطری استفاده از این VCDها را در مقایسه با یکدیگر و با فشردهسازی دستی یا مکانیکی بررسی میکند. پس از جستوجوی مطالعات مرتبط، ۵۲ مطالعه را با مجموع ۱۹,۱۹۲ شرکتکننده پیدا کردیم (تا اپریل ۲۰۱۵ بهروز است). مطالعات، VCDهای مختلف را با فشردهسازی دستی یا مکانیکی و/یا با یکدیگر مقایسه کردند. معیارهای اصلی اثربخشی، زمان لازم تا ایجاد هموستاز و زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار بود. پیامدهای بیخطری اصلی شامل عوارض جانبی مانند خونریزی، آسیب شریانی، عفونت و ایجاد لخته خونی در ورید مجاور بودند.
نتایج کلیدی
هنگام مقایسه VCDها با فشردهسازی، این مرور نشان داد که برای زمان لازم تا ایجاد هموستاز و زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار، مطالعات آنقدر متفاوت بودند که نمیتوان آنها را در یک آنالیز آماری ترکیب کرد. برای پیامدهای بیخطری، هیچ شواهد موثقی نشان نمیدهد که VCDها در مقایسه با فشردهسازی دستی یا مکانیکی، تعداد عوارض جدی محل سوراخ را کاهش میدهند. علاوه بر این، این مرور تفاوتی را در اثربخشی یا بیخطری برای یک نوع VCD در برابر نوع دیگر آن نشان نداد، اما مطالعات کمی این مقایسهها را انجام دادند. پیش از اینکه بتوان به نتیجهگیریهای قطعی دست یافت، انجام مطالعاتی با کیفیت خوب بیشتری مورد نیاز است.
کیفیت شواهد
برای زمان لازم تا ایجاد هموستاز و زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار، مطالعات آنقدر متفاوت بودند که نمیتوان آنها را با هم ترکیب کرد و بنابراین، شواهدی با کیفیت پائین ارائه شد. سطح کیفیت شواهد برای دیگر پیامدها از نظر دقت، سازگاری و مستقیم بودن، در حد متوسط ارزیابی شد.
پیشینه
ترومبوز ورید عمقی (deep vein thrombosis; DVT) وضعیتی است که در آن لخته خونی در ورید عمقی پا یا لگن ایجاد میشود. این وضعیت حدود ۱ در ۱۰۰۰ نفر را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر DVT درمان نشود، لخته خونی میتواند در خون حرکت کند و شریانها را در ریهها مسدود کند. این وضعیت تهدید کننده زندگی، آمبولی ریه (pulmonary embolism) نامیده میشود و در حدود ۳ تا ۴ در ۱۰,۰۰۰ نفر اتفاق میافتد. یکی دیگر از عوارض جانبی DVT، سندروم پس از ترومبوز (post‐thrombotic syndrome; PTS) است که در آن بیمار درد، تورم و تغییرات در پوست اندام تحتانی را تجربه میکند که میتواند منجر به زخم شود. این وضعیت باعث ناتوانی قابل توجهی میشود و کیفیت زندگی را کاهش میدهد و برای سیستمهای مراقبت سلامت هزینه زیادی دارد.
یکی از راههای پیشگیری از لخته خونی یا PTS دیگر، برداشتن لخته است. برای انجام این کار چندین راه وجود دارد. یک کاتتر میتواند وارد داخل رگ شده و لخته را به طور مستقیم خارج کند (ترومبکتومی مکانیکی (mechanical thrombectomy))، لخته خونی میتواند از طریق استفاده از داروهای تزریق شده به ورید در پا یا به طور مستقیم در محل لخته با استفاده از کاتتر و کنترل اشعه X (ترومبولیز فارماکومکانیکال (pharmacomechanical thrombolysis)) یا ترکیبی از دو پروسیجر از بین برود. این مرور با هدف اندازهگیری میزان ایمنی و اثربخشی ترومبکتومی فارماکومکانیکال در مقایسه با روشهای دیگر انجام شده است.
نتایج کلیدی
هیچ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده که با معیارهای ورود این مرور (اکنون تا دسامبر ۲۰۱۵) مطابقت داشته باشد، وجود نداشت. یک مطالعه در حال انجام را شناسایی کردیم.
کیفیت شواهد
در حال حاضر برای کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده که اثربخشی و ایمنی تطبیقی ترومبوکتومی فارماکومکانیکال را در مدیریت بیماران DVT بررسی میکنند، با کمبود مواجه هستیم.
نتیجهگیری
پیش از نتیجهگیری، پژوهش بیشتری مورد نیاز است.
شش مطالعه با مجموع ۳۴۳۶ شرکتکننده، معیارهای ورود را داشتند. پنج مطالعه ادامه درمان پروفیلاکسی را در مقایسه با دارونما (placebo) مقایسه کردند: سه مورد وارفارین را با دارونما، و دو مورد آسپرین را با دارونما مقایسه کردند. یک مطالعه نوعی از ادامه درمان پروفیلاکسی (ریواروکسابان) را با نوع دیگری از آن (آسپرین) مقایسه کردند. برای تجویز ادامه درمان پروفیلاکسی در مقایسه با دارونما، سطح کیفیت شواهد مربوط به VTE عود کننده و مورتالیتی به هر علتی را به متوسط کاهش دادیم، زیرا نگرانی ناشی از احتمال سوگیری (bias) انتخاب و عملکرد در مطالعات منفرد وجود داشت. به دلیل نگرانی از وجود خطر سوگیری در مطالعات اشاره شده در بالا، همراه با نگرانی ناشی از عدم دقت، سطح کیفیت شواهد را برای تمام پیامدهای دیگر در این مرور به پائین کاهش دادیم. برای ادامه درمان پروفیلاکسی در مقایسه با دیگر درمانهای پروفیلاکسی، کیفیت شواهد را برای VTE عود کننده و خونریزی عمده، به دلیل نگرانی در مورد عدم قطعیت، به سطح پائین کاهش دادیم. خطر سوگیری در مطالعه منفرد پائین بود.
متاآنالیزها نشان داد که ادامه درمان پروفیلاکسی مفیدتر از دارونما در پیشگیری از مرگومیر ناشی از VTE (نسبت شانس (OR): ۰,۹۸؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۴ تا ۶.۹۸؛ ۱۸۶۲ شرکتکننده؛ ۴ مطالعه؛ P = ۰.۹۸؛ کیفیت شواهد پائین)، عود VTE (OR: ۰.۶۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۸ تا ۱.۰۳؛ ۲۰۴۳ شرکت کننده؛ ۵مطالعه؛ P = ۰.۰۷؛ شواهد با کیفیت متوسط)، خونریزی شدید (OR: ۱.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۷ تا ۳.۸۵؛ ۲۰۴۳ شرکتکننده؛ ۵ مطالعه؛ P = ۰.۸۶؛ کیفیت شواهد متوسط)، مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۳ تا ۱.۵۷؛ ۲۰۴۳ شرکتکننده؛ ۵ مطالعه؛ P = ۰.۹۹؛ شواهد با کیفیت متوسط)، خونریزی غیر‐عمده مرتبط از نظر بالینی (OR: ۱.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۵.۳۳؛ ۱۶۷۲ شرکتکننده؛ ۴ مطالعه؛ P = ۰.۳۰؛ شواهد با کیفیت پائین)، سکته مغزی OR: ۱.۱۵؛ ۹۵% CI؛۰.۳۹ تا ۳.۴۶؛ ۱۲۲۴ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۸۰؛ شواهد با کیفیت پائین) یا انفارکتوس میوکارد (OR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۵ تا ۲.۸۷؛ ۱۴۹۵ شرکتکننده؛ ۳ مطالعه؛ P = ۱.۰۰؛ شواهد با کیفیت پائین) نبود.
یک مطالعه نشان داد که داروی جدید خوراکی ریواروکسابان با عود کمتر VTE نسبت به تجویز آسپیرین همراه بود (OR: ۰,۲۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵ تا ۰.۵۴؛ ۱۳۸۹ شرکتکننده؛ P = ۰.۰۰۰۱؛ شواهد با کیفیت متوسط). دادهها نشانگر عدم تفاوت واضح در میزان بروز خونریزی عمده بین ریواروکسابان و آسپیرین (OR: ۳.۰۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۷ تا ۲۵.۵۱؛ ۱۳۸۹ شرکتکننده؛ P = ۰.۳۰؛ شواهد با کیفیت متوسط) و همچنین در بروز خونریزی غیر ‐عمده مرتبط از نظر بالینی (OR: ۰.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۷ تا ۱.۹۴؛ ۱۳۸۹ شرکتکننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۶۹؛ شواهد با کیفیت متوسط) بود. دادههای مربوط به مورتالیتی ناشی از VTE، مورتالیتی به هر علتی، سکته مغزی، و انفارکتوس میوکارد برای شرکتکنندگان مبتلا به VTE با علت نامشخص هنوز در دسترس نیست و در نسخههای آینده مرور وارد خواهند شد.
پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) وضعیتی است که یک لخته خون در وریدهای عمقی پا یا لگن شکل میگیرد (ترومبوز ورید عمقی (deep vein thrombosis; DVT)، یا لخته در خون حرکت میکند و یک رگ خونی را در ریهها مسدود میکند (آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE)). افراد مبتلا به VTE با یک داروی ضد‐انعقاد یا آنتیکوآگولانت درمان میشوند، که از تشکیل لختههای بیشتر ممانعت میکند. در بیماران مبتلا به VTE به علت عوامل خطر مشخص (دورههای طولانی بیحرکتی، سرطان، بارداری، داروهای ضد‐بارداری خوراکی، درمان جایگزینی هورمون، تروما، یا اختلالات خونی)، درمان باید به دلیل ایمنی پس از سه ماه قطع شود. با این حال، برای بیماران مبتلا به VTE بدون علت شناخته شده (unprovoked)، طول درمان مطلوب نامشخص باقی مانده، زیرا شواهد محدود است. پزشکان باید براساس مزایا (یعنی پیشگیری از عود مجدد VTE) و خطر (یعنی خونریزی) همراه با درمان، برای ادامه آن تصمیم بگیرند. در این مرور ارزیابی شد که ادامه درمان در پیشگیری از تشکیل لختههای بیشتر در بیماران مبتلا به VTE بدون علت مشخص ایمن و موثر است یا خیر.
ویژگیهای مطالعه و نتایج کلیدی
شش مطالعه را با مجموع ۳۴۳۶ بیمار (تا مارچ ۲۰۱۷) یافتیم. پنج مطالعه درمان را با دارونما (placebo) مقایسه، و یک مطالعه یک نوع درمان را با نوع دیگر آن مقایسه کرد. سه مورد از پنج مطالعه که از دارونما استفاده کردند، وارفارین و دو مورد آسپیرین را به کار بردند. تجمیع نتایج حاصل از پنج مطالعه نشانگر عدم تفاوت قابل توجه در نرخ تشکیل لختههای خونی بیشتر بین بیماران درمان شده با یک ضد‐انعقاد و افرادی بود که با دارونما درمان شدند، و تفاوت واضحی در تعداد مرگومیر، حوادث خونریزی دهنده، یا عوارض جانبی مانند سکته مغزی یا حمله قلبی دیده نشد.
یک مطالعه نشان داد که درمان خوراکی با آنتیکوآگولانت ریواروکسابان (rivaroxaban) با تشکیل لختههای خونی کمتر نسبت به آسپرین همراه بود. هیچ شواهدی مبنی بر وجود تفاوت در حوادث خونریزی دهنده عمده و غیر‐عمده بین ریواروکسابان و آسپرین به دست نیامد. دادههای مربوط به مرگومیر و مرگومیرهای مرتبط با تشکیل لخته خونی در ریهها، سکته مغزی، و حمله قلبی برای شرکتکنندگان در این مرور هنوز موجود نبودند و در نسخه آینده این مرور وارد خواهند شد.
کیفیت شواهد
سطح کیفیت شواهد ارائه شده توسط مطالعات موجود در این مرور از پائین تا متوسط متغیر بود، زیرا تعداد مطالعات اندک و با تعداد کمی از رویدادهای در نظر گرفته شده همراه بودند.
این مرور نشان داد که تعداد کارآزماییها برای نشان دادن اینکه ادامه درمان در پیشگیری از ایجاد لختههای خونی بیشتر پس از سه ماه درمان، ایمن و موثر هستند یا خیر، بسیار اندک است. انجام مطالعاتی با کیفیت خوب و در مقیاس وسیع مورد نیاز است.
هیچ مطالعه جدیدی برای این بهروزرسانی سال ۲۰۱۸ شناسایی نشد. در مجموع، چهار مطالعه با ۱۶۴۴ شرکتکننده وارد مطالعه شدند. دو مطالعه تاثیر انجام آزمایشهای گسترده را شامل اسکن توموگرافی کامپیوتری (CT) در مقابل انجام آزمایشها بر مبنای تشخیص پزشک ارزیابی کردند، در حالی که دو مطالعه دیگر تاثیر انجام تست استاندارد را به همراه توموگرافی انتشار پوزیترون (positron emission tomography; PET)/CT اسکن در مقایسه با انجام آزمایش استاندارد بهتنهایی بررسی کردند. به دلیل وجود خطر سوگیری (خاتمه زودهنگام مطالعات)، کیفیت شواهد برای انجام آزمایشهای گسترده از جمله CT اسکن در مقایسه با انجام آزمایشها بر مبنای تشخیص پزشک، بر اساس رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE)، در سطح بسیار پائین ارزیابی شد. همچنین، شواهد مربوط به انجام تست استاندارد به همراه PET/CT در مقایسه با انجام تست استاندارد بهتنهایی، به دلیل وجود خطر سوگیری تشخیص، کیفیت متوسطی داشت. به دلیل وجود سوگیری تشخیص در یک مطالعه با تعداد کم عوارض، سطح کیفیت شواهد بیشتر کاهش یافت.
با مقایسه انجام آزمایشهای گسترده شامل CT در مقابل انجام آزمایشها بنا بر تشخیص پزشک، آنالیز تجمیعی انجام شده روی دو مطالعه نشان داد که انجام آزمایشهای تشخیصی سرطان مزیتی را برای مورتالیتی مرتبط با سرطان داشته یا هیچ منفعتی ندارد (نسبت شانس (OR): ۰,۴۹؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۵ تا ۱.۶۷؛ ۳۹۶ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۲۶؛ شواهد با کیفیت پائین). یک مطالعه (۲۰۱ شرکتکننده) نشان داد که، بهطور کلی، بدخیمیها در زمان تشخیص در شرکتکنندگانی که بهطور گستردهای مورد آزمایش قرار گرفتند، پیشرفت کمتری از افراد گروه کنترل داشت. در مجموع، ۹/۱۳ شرکتکننده مبتلا به سرطان در گروه انجام گسترده تستها در مرحله T۱ یا T۲ بدخیمی قرار داشتند که این نسبت در افراد سرطانی گروه کنترل ۲/۱۰ بود (OR: ۵.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۵ تا ۲۳.۷۶؛ P = ۰.۰۴؛ شواهد با کیفیت پائین). تفاوت واضحی از نظر تشخیص مراحل پیشرفته بیماری بین آزمایشهای گسترده در برابر انجام آزمایشها بنا بر تشخیص پزشک وجود نداشت: یک شرکتکننده در گروه انجام آزمایشهای گسترده در مقایسه با چهار بیمار در گروه کنترل در مرحله T۳ بیماری قرار داشتند (OR: ۰.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۲.۲۸؛ P = ۰.۲۲؛ شواهد با کیفیت پائین). علاوه بر این، آن دسته از شرکتکنندگان که تحت انجام آزمایشهای گسترده قرار گرفتند، زودتر از گروه کنترل تشخیص داده شدند (میانگین: ۱ ماه با تستهای گسترده در مقایسه با ۱۱.۶ ماه با تستهایی که بر اساس نظر پزشک برای تشخیص سرطان از زمان تشخیص VTE انجام شدند). انجام آزمایشهای گسترده میزان فراوانی تشخیصی سرطان زمینهای را افزایش نداد (OR: ۱.۳۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۲.۹۳؛ ۳۹۶ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۵۰؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ مطالعهای مورتالیتی به هر علتی، موربیدیتی و مورتالیتی ناشی از VTE، عوارض آنتیکوآگولاسیون، عوارض جانبی آزمایشهای سرطان، رضایت شرکتکنندگان یا کیفیت زندگی را بررسی نکرد.
زمانی که انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT با انجام آزمایش استاندارد بهتنهایی مقایسه شدند، انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT مزیتی اندک یا عدم مزیت را بر مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱,۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۳.۰۴؛ ۱۲۴۸ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۶۶؛ شواهد با کیفیت متوسط)، مورتالیتی مرتبط با سرطان (OR: ۰.۵۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۱.۵۲؛ ۱۲۴۸ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۲۵؛ شواهد با کیفیت متوسط) یا موربیدیتی مرتبط با VTE (OR: ۱.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۸ تا ۲.۱۷؛ ۸۵۴ شرکتکننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۹۶؛ شواهد با کیفیت متوسط) نشان داد. با در نظر گرفتن مرحله سرطان، تفاوت روشنی برای تشخیص سرطان در مراحل اولیه (OR: ۱.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۱ تا ۶.۱۷؛ ۳۹۴ شرکتکننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۳۷؛ شواهد با کیفیت پائین) یا پیشرفته (OR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۷.۱۷؛ ۳۹۴ شرکتکننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۱.۰۰؛ شواهد با کیفیت پائین) آن وجود نداشت. همچنین هیچ تفاوت واضحی در فراوانی تشخیصی سرطان زمینهای به دست نیامد (OR: ۱.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱ تا ۳.۲۰؛ ۱۲۴۸ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۰۹؛ شواهد با کیفیت متوسط). زمان لازم تا تشخیص سرطان در گروه انجام آزمایش استاندارد ۴.۲ ماه و در گروه انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT معادل ۴.۰ ماه گزارش شد (P = ۰.۸۸). هیچ یک از مطالعات مورتالیتی مرتبط با VTE، عوارض آنتیکوآگولاسیون، عوارض جانبی انجام آزمایشهای سرطان، رضایت شرکتکنندگان یا کیفیت زندگی را اندازهگیری نکردند.
پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) عبارت است از تشکیل لختههای خونی در وریدهای پا (یا ترومبوز عمقی وریدی (deep venous thrombosis; DVT))، که میتوانند به سمت ریهها حرکت کنند (منجر به آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE) شود). PE میتواند اغلب کشنده باشد. علائم DVT شامل درد و تورم پاها و علائم PE شامل تنگینفس و درد قفسه سینه است. عوامل خطر VTE عبارتند از جراحی، بیحرکت ماندن طولانی‐مدت، تروما، سابقه خانوادگی، بارداری و نواقص خونی. با این حال، گاهی اوقات VTE به دلایل غیر‐روشنی رخ میدهد (که unprovoked یا بدون دلیل شناخته شده نامیده میشود). در این افراد، سرطان تشخیص داده نشده ممکن است علت بروز VTE باشد. این سوال مطرح است که افراد مبتلا به VTE بدون دلیل شناخته شده باید برای تشخیص سرطان زمینهای تحت بررسی قرار گیرند یا خیر. این موضوع از این جهت مهم است که مدیریت VTE در افراد با و بدون سرطان متفاوت است. تشخیص سرطان این اطمینان را ایجاد میکند که افراد مبتلا بهترین درمان را برای کاهش خطر بروز VTE بعدی دریافت خواهند کرد. تشخیص میتواند همچنین منجر به درمان زودهنگام سرطان، در مراحل قابل درمانتر شود.
ویژگیهای مطالعه و نتایج کلیدی
این مطالعه مروری ارزیابی کرد که انجام آزمایش برای تائید حضور سرطان تشخیص داده نشده در افرادی که دچار نخستین VTE (DVT یا PE) بدون دلیل شناخته شده میشوند، در کاهش بیماری و مرگومیر مرتبط با سرطان و VTE موثر است یا خیر. چهار مطالعه را با ۱۶۴۴ شرکتکننده (تا جولای ۲۰۱۸) یافتیم. دو مطالعه انجام آزمایشهای گسترده سرطان را با انجام آزمایشهایی مقایسه کردند که بنا بر تصمیم پزشک انجام شده و دو مطالعه انجام آزمایشهای سرطان را همراه با تصویربرداری با انجام آزمایشهای سرطان بهتنهایی مقایسه کردند. ترکیب نتایج دو مطالعه نشان داد انجام آزمایشهای گسترده تاثیری بر تعداد مرگهای ناشی از سرطان ندارند. علاوه بر این، انجام آزمایشهای گسترده نتوانست تعداد افراد مبتلا به سرطان بیشتری را شناسایی کند. با این حال، انجام آزمایشهای گسترده سرطانها را در مراحل اولیه شناسایی نکرد (حدود ۱۰ ماه زودتر) و سرطانها در افراد گروه آزمایشهای گسترده در مقابل گروه مقابل پیشرفت کمتری در زمان تشخیص داشتند. هیچ مطالعهای به تعداد مرگومیرهای رخ داده به هر دلیلی، مرگومیرها و بیماریهای مرتبط با VTE، عوارض جانبی آزمایشهای سرطان، عوارض جانبی درمان VTE یا رضایت شرکتکنندگان اشارهای نکردند. دو مطالعهای که انجام آزمایشهای سرطان را به همراه تصویربرداری با انجام آزمایشها بهتنهایی مقایسه کردند، نشان دادند افزودن تصویربرداری توموگرافی کامپیوتری تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر تعداد مرگومیرها، مرگومیر ناشی از سرطان، بیماری مرتبط با VTE داشتند؛ همچنین باعث نشدند افراد بیشتری مبتلا به سرطان تشخیص داده شوند، یا نشان دادند تفاوت واضحی در زمان سپری شده تا تشخیص یا مرحلهای که سرطان تشخیص داده میشود، وجود دارد. هیچ یک از مطالعات به مرگومیر مرتبط با VTE، عوارض جانبی آزمایشهای سرطان، عوارض جانبی درمان VTE، رضایت شرکتکنندگان یا کیفیت زندگی اشارهای نکردند.
کیفیت شواهد
زمانی که انجام آزمایشهای گسترده با انجام آزمایشهای مدنظر پرشک مقایسه شدند، سطح کیفیت شواهد به دلیل سوگیری (bias) ایجاد شده در اثر دو مطالعهای که پایان زودهنگام داشتند، پائین آمد. زمانی که انجام آزمایشها همراه با PET/CT با انجام آزمایشها بهتنهایی مقایسه شدند، کیفیت شواهد بین پائین تا متوسط باقی ماند، به دلیل خطای ناشی از تعداد کم حوادث و سوگیری ناشی از عدم کورسازی افرادی که اثرات را ارزیابی کردند.
این مطالعه مروری نشان داد کارآزماییهای بسیار اندکی هستند برای تعیین این که انجام آزمایشها برای سرطان تشخیص داده نشده در افرادی که دچار نخستین VTE (DVT یا PE) بدون دلیل شناخته شده میشوند، اثربخشی لازم را برای کاهش مرگومیر و بیماری مرتبط با VTE و سرطان در آنها دارند یا خیر. انجام مطالعات بیشتری با کیفیت خوب و در مقیاس بزرگ مورد نیاز است.
پیشینه
آنوریسم آئورت شکمی (abdominal aortic aneurysm; AAA) یک وضعیت بالقوه تهدید کننده زندگی است که در آن آئورت بزرگ شده و در نهایت میتواند منجر به خونریزی گستردهای شود. دستورالعملهای فعلی توصیه میکنند که AAAهای ۵۵ میلیمتر یا بیشتر باید به روش جراحی، ترمیم شوند، چون در این اندازه، خطر پارهشدگی بیش از خطر ترمیم جراحی است. AAAها بین اندازههای ۳۰ تا ۵۴ میلیمتر پر‐خطر نیستند و بهطور کلی توسط اسکنهای منظم برای بررسی بزرگتر شدن مورد بررسی قرار میگیرند. پژوهشهای اخیر نشان داده که حتی پس از ترمیم آنوریسم، نرخ بقا در افراد مبتلا به AAA بدتر از افراد بدون AAA است. در بیشتر موارد، علت مرگومیر یک رویداد قلبیعروقی، مانند حمله قلبی یا سکته مغزی است. شرایطی نظیر فشار خون بالا یا کلسترول بالا خطر مرگومیر قلبیعروقی را افزایش میدهند. با این حال، هر دو شرایط را میتوان از طریق درمان دارویی معکوس کرد. با توجه به افزایش خطر مرگومیر با AAA، تعیین اینکه کدام درمان دارویی در پیشگیری از مرگومیر قلبیعروقی در افراد مبتلا به AAA موثرتر بوده، مهم است.
در این مرور، محققانی از کاکرین، اثربخشی درمان دارویی را در درمان عوامل خطرساز عروقی و کاهش مرگومیرها و حوادث و مرگومیرهای قلبیعروقی در افراد مبتلا به AAA بررسی کردند.
ویژگیهای مطالعه و نتایج کلیدی
پس از جستوجو برای همه مطالعات مرتبط (تا ۱۴ اپریل ۲۰۱۶)، یک مطالعه را پیدا کردیم که در آن یک زیر‐گروه از ۲۲۷ فرد مبتلا به AAA، بتا‐بلاکر متوپرولول (beta‐blocker metoprolol) (داروهایی را که فشار خون را کاهش میدهند) یا یک دارونما (placebo) (درمان ساختگی) دریافت کردند. نتایج این مطالعه برای همه علل مرگومیر و مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبیعروقی یا بیماریهای قلبیعروقی غیر‐کشنده در ۳۰ روز یا شش ماه پس از ترمیم AAA غیر‐دقیق است. عوارض جانبی دارو برای کل جمعیت مطالعه گزارش شد و برای زیر‐گروهی از شرکتکنندگان مبتلا به AAA در دسترس نبود.
کیفیت شواهد
ما این مطالعه را بهطور کلی در معرض خطر پائین سوگیری (bias) قضاوت کردیم. کیفیت شواهد را پائین در نظر گرفتیم زیرا فقط یک مطالعه کوچک را در مرور وارد کردیم، رویدادهای کمی گزارش شده بود و نتیجه آن با مزیت و آسیب همسو و سازگار بود.
انجام مطالعات بزرگ و طولانیتر برای شناسایی بهترین درمان موثر است. در حال حاضر افراد مبتلا به AAA طیف گستردهای را از درمانهای فارماکولوژیک شامل داروهای آنتیپلاکت، داروهای آنتی‐هیپرتانسیو و داروهای کاهش دهنده چربی دریافت میکنند. کارآزماییهای آینده باید داروهای موجود را تست کنند تا بتوانند موثرترین استراتژی را پیدا کنند، چه با یک داروی واحد باشد یا ترکیبی از درمانها. علاوه بر این، مقبولیت چنین مداخلاتی باید مورد ارزیابی قرار گیرد و مطالعات آینده باید عوارض جانبی همراه با این داروها و تاثیر آنها را بر کیفیت زندگی اندازهگیری کنند.
آنوریسم آئورت شکمی (abdominal aortic aneurysm; AAA) دیلاتاسیون غیر‐طبیعی از آئورت اینفرا‐دیافراگماتیک برابر یا بیشتر از ۳۰ میلیمتر یا برابر یا بیشتر از ۵۰% نسبت به قطر طبیعی مورد انتظار شریان است. AAA به ندرت در افراد زیر ۵۰ سال رخ میدهد، اما بعد از آن، شیوع آن با افزایش سن بهطور چشمگیری افزایش مییابد، در حالی که مردان نسبت به زنان شش برابر بیشتر در معرض خطر رشد AAA قرار دارند. گزارش شده که شیوع AAA در زنان ۶۵ تا ۸۰ ساله از ۱,۳% تا بین ۴% و ۷.۷% در مردان ۶۵ تا ۸۰ ساله است.
شواهدی وجود دارد که با افزایش قطر آنوریسم از ۵۰ میلیمتر تا ۶۰ میلیمتر، خطر پارگی نیز افزایش مییابد. بنابراین افرادی که دارای AAA با قطر بیش از ۵۵ میلیمتر هستند، به طور کلی برای بررسی ترمیم مراجعه میکنند، زیرا خطر پارگی بیش از خطر ترمیم میشود. درمان مرسوم برای AAA ترمیم جراحی باز (open surgical repair; OSR) است که شامل برش بزرگ شکمی بوده و با خطر قابل توجهی از عوارض همراه است. دو پروسیجر کمتر تهاجمی به تازگی بهطور گستردهای مورد استفاده قرار گرفتهاند: ترمیم اندواسکولار آنوریسم (e ndov ascular a neurysm repair (EVAR)) و ترمیم لاپاروسکوپی. EVAR از طریق شیتهای قرار داده شده در سرخرگ فمورال در کشاله ران انجام میشود: پس از آن یک گرافت استنت در داخل کیسه آنوریسم تحت هدایت تصاویر رادیولوژیکی قرار میگیرد و در جای خود محکم میشود تا یک کانال جدید را برای جریان خون ایجاد کند. ترمیم لاپاروسکوپی شامل استفاده از لاپاراسکوپ است که از طریق برشهای کوچک در شکم قرار داده شده و پیوند مصنوعی به جای ناحیه ضعیف آئورت جایگزینی میشود. ترمیم لاپاروسکوپی AAA به دو دسته تقسیم میشود: جراحی لاپاروسکوپی با کمک دست (hand‐assisted laparoscopic surgery; HALS)، که در آن برشی ساخته میشود تا اجازه دهد دست جراح برای کمک به ترمیم داخل شود؛ و کل جراحی لاپاروسکوپی (total laparoscopic surgery; TLS). هر دو ترمیم EVAR و لاپاروسکوپی نسبت به OSR مطلوبتر هستند زیرا با حداقل تهاجم همراه هستند، کمتر دردناک هستند، همراه با عوارض و مرگومیر کمتری هستند، و مدت اقامت در بیمارستان نیز کمتر است.
شواهد موجود نشان میدهد که ترمیم انتخابی لاپاروسکوپی AAA مشخصات ایمنی مطلوبی را در مقایسه با EVAR نشان میدهد، با نرخ پائین تبدیل و همچنین نرخ مرگومیر و موربیدیتی مشابهی دارد. در نتیجه، پیشنهاد شده که ترمیم انتخابی لاپاروسکوپی AAA ممکن است در درمان کسانی که EVAR برای آنها نامناسب هستند، نقش داشته باشد.
ارزیابی اثرات جراحی لاپاروسکوپی برای ترمیم انتخابی آنوریسم آئورت شکمی.
هدف اولیه این مرور، ارزیابی مرگومیر حولوحوش جراحی و طول مدت ترمیم جراحی لاپاروسکوپی (کامل و با کمک دست) آنوریسمهای آئورت شکمی (AAA) در مقایسه با ترمیم جراحی باز مرسوم یا EVAR است. هدف دوم، بررسی میزان عوارض، مورتالیتی به هر علتی (> ۳۰ روز)، طول مدت بستری در بیمارستان و بخش مراقبتهای ویژه (intensive care unit; ICU)، میزان تبدیل و مداخله دوباره و کیفیت زندگی مرتبط با ترمیم جراحی لاپاروسکوپی (کامل و با کمک دست) در مقایسه با ترمیم جراحی باز مرسوم یا EVAR است.
پیشینه
آنوریسم آئورت شکمی (abdominal aortic aneurysm; AAA) عبارت است از پهنشدگی غیر‐طبیعی آئورت شکمی، یعنی آئورت اصلی که خون را به اندامهای شکمی و قسمت پائین بدن منتقل میکند. بین ۴% تا ۷% مردان بالای ۶۵ سال یک AAA دارند، اما در زنان کمتر شایع است. آنوریسم بیش از ۵۵ میلیمتر در قطر، خطر بالایی را از پارگی دارد که میتواند منجر به مرگ شود؛ تقریبا ۶۰% از افراد مبتلا به AAA پاره شده قبل از رسیدن به بیمارستان فوت میکنند. افرادی که دارای AAA بیش از ۵۵ میلیمتر هستند به طور کلی برای ترمیم مراجعه میکنند، زیرا خطر پارگی بیش از خطر ترمیم است. سه روش ترمیم AAA وجود دارد: جراحی، ترمیم داخل عروقی آنوریسم (endovascular aneurysm repair; EVAR) و ترمیم با کمک لاپاروسکوپی. جراحی شامل ایجاد یک برش بزرگ در شکم است، بعد از آن آئورت شکم در معرض قرار گرفته و باز میشود و یک گرافت مصنوعی (لوله) به جای ناحیه ضعیف آئورت قرار داده میشود. EVAR شامل ایجاد شکاف در ناحیه کشاله ران میشود، پس از آن یک گرافت استنت به شکل کلاپس شده وارد میشود و تحت هدایت اشعه ایکس داخل آنوریسم باز میشود و استنت در محل قرار میگیرد. ترمیم با کمک لاپاروسکوپی یا جراحی «سوراخ کلید» AAA با استفاده از برش بسیار کوچک در شکم بیمار انجام میشود و پس از آن یک تلسکوپ نازک (لاپاروسکوپ) از طریق این برشها وارد شده و گرافت مصنوعی در محل قرار میگیرد. مزایای استفاده از EVAR و ترمیم لاپاروسکوپی در مقایسه با جراحی این است که آنها نیازمند برشهای کوچکتر هستند، درد کمتری دارند، با عوارض کمتری همراه هستند، مرگومیر کمتری دارند و طول مدت بستری شدن در بیمارستان کوتاهتر است. شواهد موجود نشان میدهد که EVAR روش ترجیحی برای ترمیم AAA است. با این حال ترمیم لاپاروسکوپی AAA به عنوان یک جایگزین ایمن و موثر در درمان کسانی که EVAR برای آنها نامناسب هستند، پیشنهاد شده است. این مرور با هدف بررسی اثرات جراحی لاپاروسکوپی برای مدیریت آنوریسمهای آئورت شکمی انجام شد.
ویژگیهای مطالعه و نتایج کلیدی
یک کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (بهروز شده تا آگوست ۲۰۱۶)، که به مطالعه ۱۰۰ نفر از شرکتکنندگان مرد پرداخته و ترمیم لاپاروسکوپی را با کمک دست با EVAR مقایسه کرده بود، در این مرور وارد شد. در طول مطالعه هیچ مرگومیری در بیمارستان رخ نداد. این کارآزمایی نشان داد که ترمیم لاپاروسکوپی با کمک دست بیشتر از EVAR طول میکشد، اما در تعداد بیماران مبتلا به کاهش جریان خون به پا، به دنبال هر دو درمان، تفاوتی وجود نداشت.
کیفیت شواهد
در حال حاضر کمبود کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده وجود دارد که به مقایسه اثربخشی و ایمنی ترمیم AAA با کمک لاپاروسکوپی پرداخته باشند. کیفیت شواهد موجود به دلیل ورود یک مطالعه کوچک و فواصل اطمینان وسیع، نامشخص و کمدقت، و غیر‐مستقیم بود، زیرا این مطالعه فقط شرکتکنندگان مرد را وارد کرده بود.
نتیجهگیریها
قبل از نتیجهگیری، تحقیقات بیشتری لازم است انجام شوند.
یک مطالعه اضافی را در این بهروزرسانی وارد کردیم که تعداد کل مطالعات را در مرور به ۱۶ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده با مجموع ۳۵۹۳ شرکتکننده (۱۷۴۵ شرکتکننده در گروه مداخله و ۱۸۴۸ شرکتکننده در گروه کنترل) رساند. هشت کارآزمایی از UFH داخل وریدی به عنوان درمان کنترل استفاده کردند، در هفت کارآزمایی، LMWH مورد استفاده قرار گرفت و یک کارآزمایی سه بازو با هر دو دارو به عنوان کنترل داشتند. هیچ کارآزمایی را پیدا نکردیم که به مقایسه UFH زیر‐جلدی با سایر داروهای آنتیکوآگولانت پرداخته باشند. کیفیت شواهد را به دلیل عدم کورسازی در مطالعات به پائین کاهش دادیم، که منجر به خطر سوگیری عملکرد و همچنین عدم دقت میشود، که با فواصل اطمینان وسیع مشخص میشود.
زمانی که هپارین UFH زیر‐جلدی با داخل وریدی مقایسه شد، تفاوتی در بروز VTE عود کننده علامتدار در سه ماه (نسبت شانس (OR): ۱,۶۶؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۸۹ تا ۳.۱۰؛ ۸ مطالعه؛ N = ۹۶۵؛ شواهد با کیفیت پائین)، ترومبوز ورید عمقی (DVT) عود کننده علامتدار در سه ماه (OR: ۳.۲۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۴ تا ۱۷.۰۶؛ ۱ مطالعه؛ N = ۱۱۵؛ شواهد با کیفیت پائین)، آمبولی ریوی (PE) در سه ماه (OR: ۱.۴۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۲.۸۴؛ ۹ مطالعه؛ N = ۱۱۶۱؛ شواهد با کیفیت پائین)، مورتالیتی مرتبط با VTE در سه ماه (OR: ۰.۹۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۴.۸۸؛ ۹ مطالعه؛ N = ۱۱۶۸؛ شواهد با کیفیت پائین)، خونریزی ماژور (OR: ۰.۹۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۲ تا ۱.۹۷؛ ۴ مطالعه؛ N = ۵۸۳؛ شواهد با کیفیت پائین)، یا مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱.۷۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۷ تا ۴.۵۱؛ ۸ مطالعه؛ N = ۹۷۲؛ شواهد با کیفیت پائین) دیده نشد. اپیزودی از VTE بدون نشانه طی سه ماه پس از شروع درمان دیده نشد.
زمانی که UFH زیر‐جلدی با LMWH مقایسه شد، تفاوتی در بروز VTE عود کننده در سه ماه (OR: ۱,۰۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۳ تا ۱.۶۳؛ ۵ مطالعه، N = ۲۱۵۶؛ شواهد با کیفیت پائین)، DVT عود کننده در سه ماه (OR: ۱.۳۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۲.۶۳؛ ۳ مطالعه؛ N = ۱۵۶۶؛ شواهد با کیفیت پائین)، PE (OR: ۰.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۶ تا ۱.۹۶؛ ۵ مطالعه؛ N = ۱۸۱۹؛ شواهد با کیفیت پائین)، مورتالیتی به علت VTE (OR: ۰.۵۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۷ تا ۱.۶۷؛ ۸ مطالعه؛ N = ۲۴۶۹؛ شواهد با کیفیت پائین)، خونریزی ماژور (OR: ۰.۷۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۳ تا ۱.۲۰؛ ۵ مطالعه؛ N = ۲۳۰۰؛ شواهد با کیفیت پائین)، یا مورتالیتی به هر علتی (OR: ۰.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰ تا ۱.۰۷؛ ۷ مطالعه؛ N = ۲۲۷۲؛ شواهد با کیفیت پائین) دیده نشد. اپیزودی از VTE بدون نشانه طی سه ماه پس از شروع درمان دیده نشد.
پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) وضعیتی است که لختههای خونی در وریدهای عمیق (عمدتا در پاها) تشکیل میشود و میتواند برای مسدود کردن شریانها در ریهها (یک وضعیت تهدید کننده زندگی که به عنوان آمبولی ریوی شناخته میشود) حرکت کند. درمان VTE نیاز به تزریق دارویی به نام هپارین دارد که از تشکیل لختههای بیشتر پیشگیری میکند. هپارین در دو فرم وجود دارد: هپارین تجزیه نشده (unfractionated heparin; UFH) و هپارین با وزن مولکولی پایین (low molecular weight heparinک LMWH). هپارین UFH را میتوان به صورت اینفیوژن مداوم داخل وریدی (IV) یا به طور متناوب به صورت تزریق زیر پوست (زیر‐جلدی) تجویز کرد، در حالی که LMWH به صورت زیر‐جلدی تزریق میشود. در این مرور تاثیرات UFH زیر‐جلدی نسبت به UFH داخل وریدی و LMWH برای پیشگیری از لخته شدن مجدد، مورتالیتی و خونریزی عمده اندازهگیری میشود. این بهروزرسانی یک مرور منتشر شده در سال ۲۰۰۹ است.
نتایج کلیدی
پس از جستوجو برای مطالعات مرتبط تا نوامبر ۲۰۱۶، ما یک مطالعه را برای اضافه کردن به این بهروزرسانی پیدا کردیم. در کل، ما ۱۶ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده را با ۳۵۹۳ شرکتکننده در این مرور وارد کردیم. این مرور بهروز شده نشان داد که هیچ شواهدی از تفاوت UFH زیر‐جلدی در برابر UFH داخل وریدی یا LMWH زیر‐جلدی برای پیشگیری از لخته شدن مجدد، مرگومیر یا خونریزی عمده وجود ندارد.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد به دلیل عدم کورسازی در مطالعات وارد شده و عدم دقت برای نتایج، به علت تعداد کم حوادث گزارش شده، به پائین کاهش یافت.
شش مطالعه در این نسخه بهروز شده افزوده شد که در مجموع ۲۹ مطالعه وارد شده ارزیابی شدند (n = ۱۰,۳۹۰). کیفیت مطالعات کاهش یافت، زیرا در بعضی از مطالعات فردی خطر سوگیری (bias) مربوط به خطر سوگیری ریزش نمونه (attrition) و سوگیری گزارشدهی وجود داشت؛ علاوه بر این، مطالعات متعدد به اندازه کافی در مورد روشهای تصادفیسازی مورد استفاده و همچنین پنهانسازی نحوه تخصیص درمان گزارش نداده بودند.
حین دوره درمان اولیه، بروز حوادث ترومبوآمبولی وریدی عود کننده در شرکتکنندگان درمان شده با LMWH در مقایسه با UFH کمتر بود (نسبت شانس پتو (Peto OR) معادل ۰,۶۹؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۴۹ تا ۰.۹۸؛ ۶۲۳۸ شرکتکننده؛ ۱۸ مطالعه؛ P = ۰.۰۴؛ شواهد با کیفیت متوسط). پس از پیگیری سه ماه، دوره در اغلب مطالعاتی که درمان با آنتی کواگولانت/ داروی ضد انعقاد خون خوراکی تجویز شد، بروز VTE عود کننده در شرکتکنندگان درمان شده با LMWH در مقایسه با UFH کمتر بود (Peto OR: ۰.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۶ تا ۰.۹۰؛ ۶۶۶۱ شرکتکننده؛ ۱۶ مطالعه؛ P = ۰.۰۰۵؛ شواهد با کیفیت متوسط). علاوه بر این، در پایان دوره پیگیری، LMWH با نرخ کمتر VTE عود کننده در مقایسه با UFH همراه بود (Peto OR: ۰.۷۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۰.۸۸؛ ۹۴۸۹ شرکتکننده؛ ۲۲ مطالعه؛ P = ۰.۰۰۱؛ شواهد با کیفیت متوسط). LMWH همچنین با کاهش سایز ترومبوز در مقایسه با UFH همراه بود (Peto OR: ۰.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۱ تا ۰.۸۲؛ ۲۹۰۹ شرکتکننده؛ ۱۶ مطالعه؛ P < ۰.۰۰۰۰۱، شواهد با کیفیت پائین)، اما ناهمگونی متوسطی وجود داشت (I² = ۵۶%). خونریزی ماژور در شرکتکنندگان درمان شده با LMWH در مقایسه با UFH فراوانی کمتری داشت (Peto OR: ۰.۶۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰ تا ۰.۹۵؛ ۸۷۸۰ شرکتکننده؛ ۲۵ مطالعه، P = ۰.۰۲، شواهد با کیفیت متوسط). در مورتالیتی کلی شرکتکنندگان درمان شده با LMWH در مقایسه با UFH تفاوتی مشاهده نشد (Peto OR: ۰.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۰ تا ۱.۰۱؛ ۹۶۶۳ شرکتکننده؛ ۲۴ مطالعه؛ P = ۰.۰۷؛ شواهد با کیفیت متوسط).
پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) وضعیتی است که در آن لختههای خونی در وریدهای عمیق پا یا لگن (DVT) تشکیل میشود یا لخته در خون حرکت میکند و یک رگ خونی را در ریهها مسدود میکند (آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE). شانس ابتلا به VTE را میتوان افزایش داد اگر افراد دارای عوامل خطر مانند لختههای قبلی، دورههای طولانیمدت بیحرکتی (مانند مسافرت در هواپیما یا استراحت در تختخواب)، سرطان، قرار گرفتن در معرض استروژن (بارداری، داروهای ضد‐بارداری خوراکی یا درمان جایگزینی هورمون)، تروما و اختلالات خون مانند ترومبوفیلیا (لخته شدن غیر‐طبیعی خون) باشند. افراد مبتلا به VTE با یک آنتیکوآگولانت درمان میشوند که از تشکیل لخته خونی بیشتر پیشگیری میکند. هپارین یک آنتیکوآگولانت است و به دو شکل در دسترس است: هپارین با وزن مولکولی پایین (low molecular weight heparin; LMWH) یا هپارین تجزیه نشده (unfractionated heparin; UFH). UFH داروهای قدیمیتری هستند و به صورت داخل وریدی یا تزریقی تجویز میشوند. هنگام استفاده از UFH، متخصصان بالینی باید با دقت بر عوامل لخته شدن خون نظارت کنند و دوز را تعدیل کنند، زیرا تاثیر آن متغیر است. LMWH به صورت تزریق زیرجلدی یک یا دو بار در روز داده میشود و نیازی به نظارت نزدیک مانند UFH نیست.
ویژگیهای مطالعه و نتایج کلیدی
این مرور شامل ۲۹ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده شامل ۱۰۳۹۰ شرکتکننده (تا سپتامبر ۲۰۱۶) بود که LMWH یا UFH را برای درمان افراد مبتلا به لختههای خونی مقایسه کردند. تجمیع نتایج این کارآزماییها نشان داد که تعداد کمتری از شرکتکنندگان درمان شده با LMWH لختههای خونی بیشتری را تشکیل دادند و موارد کمتر خونریزی اتفاق افتاد. استفاده از LMWH همچنین اندازه لخته خونی اولیه را در مقایسه با گروه UFH کاهش داد. تعداد مرگومیرها بین شرکتکنندگان تحت درمان با LMWH و کسانی که تحت درمان با UFH قرار گرفتند، تفاوت نداشت.
کیفیت شواهد
نتایج این مرور نشان میدهد که LMWH ممکن است از تشکیل لختههای خونی بیشتر و خونریزی بیشتر در افراد مبتلا به VTE پیشگیری کند. با این حال، این یافتهها با توجه به کیفیت متوسط شواهد ناشی از عدم گزارشدهی روشهای مطالعه و مشکلات طراحی مطالعه، باید با احتیاط تفسیر شوند. نتایج نشان میدهند که کاهش اندازه لختههای خونی هنگام مصرف LMWH نیز با توجه به شواهد با کیفیت پائین، باید با احتیاط تفسیر شود زیرا نتایج در تمام مطالعات مشابه نیستند.
هیچ مطالعه جدیدی برای این بهروزرسانی سال ۲۰۱۸ شناسایی نشد. در مجموع، چهار مطالعه با ۱۶۴۴ شرکتکننده وارد مطالعه شدند. دو مطالعه تاثیر انجام آزمایشهای گسترده را شامل اسکن توموگرافی کامپیوتری (CT) در مقابل انجام آزمایشها بر مبنای تشخیص پزشک ارزیابی کردند، در حالی که دو مطالعه دیگر تاثیر انجام تست استاندارد را به همراه توموگرافی انتشار پوزیترون (positron emission tomography; PET)/CT اسکن در مقایسه با انجام آزمایش استاندارد بهتنهایی بررسی کردند. به دلیل وجود خطر سوگیری (خاتمه زودهنگام مطالعات)، کیفیت شواهد برای انجام آزمایشهای گسترده از جمله CT اسکن در مقایسه با انجام آزمایشها بر مبنای تشخیص پزشک، بر اساس رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE)، در سطح بسیار پائین ارزیابی شد. همچنین، شواهد مربوط به انجام تست استاندارد به همراه PET/CT در مقایسه با انجام تست استاندارد بهتنهایی، به دلیل وجود خطر سوگیری تشخیص، کیفیت متوسطی داشت. به دلیل وجود سوگیری تشخیص در یک مطالعه با تعداد کم عوارض، سطح کیفیت شواهد بیشتر کاهش یافت.
با مقایسه انجام آزمایشهای گسترده شامل CT در مقابل انجام آزمایشها بنا بر تشخیص پزشک، آنالیز تجمیعی انجام شده روی دو مطالعه نشان داد که انجام آزمایشهای تشخیصی سرطان مزیتی را برای مورتالیتی مرتبط با سرطان داشته یا هیچ منفعتی ندارد (نسبت شانس (OR): ۰,۴۹؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۵ تا ۱.۶۷؛ ۳۹۶ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۲۶؛ شواهد با کیفیت پائین). یک مطالعه (۲۰۱ شرکتکننده) نشان داد که، بهطور کلی، بدخیمیها در زمان تشخیص در شرکتکنندگانی که بهطور گستردهای مورد آزمایش قرار گرفتند، پیشرفت کمتری از افراد گروه کنترل داشت. در مجموع، ۹/۱۳ شرکتکننده مبتلا به سرطان در گروه انجام گسترده تستها در مرحله T۱ یا T۲ بدخیمی قرار داشتند که این نسبت در افراد سرطانی گروه کنترل ۲/۱۰ بود (OR: ۵.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۵ تا ۲۳.۷۶؛ P = ۰.۰۴؛ شواهد با کیفیت پائین). تفاوت واضحی از نظر تشخیص مراحل پیشرفته بیماری بین آزمایشهای گسترده در برابر انجام آزمایشها بنا بر تشخیص پزشک وجود نداشت: یک شرکتکننده در گروه انجام آزمایشهای گسترده در مقایسه با چهار بیمار در گروه کنترل در مرحله T۳ بیماری قرار داشتند (OR: ۰.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۲.۲۸؛ P = ۰.۲۲؛ شواهد با کیفیت پائین). علاوه بر این، آن دسته از شرکتکنندگان که تحت انجام آزمایشهای گسترده قرار گرفتند، زودتر از گروه کنترل تشخیص داده شدند (میانگین: ۱ ماه با تستهای گسترده در مقایسه با ۱۱.۶ ماه با تستهایی که بر اساس نظر پزشک برای تشخیص سرطان از زمان تشخیص VTE انجام شدند). انجام آزمایشهای گسترده میزان فراوانی تشخیصی سرطان زمینهای را افزایش نداد (OR: ۱.۳۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۲.۹۳؛ ۳۹۶ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۵۰؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ مطالعهای مورتالیتی به هر علتی، موربیدیتی و مورتالیتی ناشی از VTE، عوارض آنتیکوآگولاسیون، عوارض جانبی آزمایشهای سرطان، رضایت شرکتکنندگان یا کیفیت زندگی را بررسی نکرد.
زمانی که انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT با انجام آزمایش استاندارد بهتنهایی مقایسه شدند، انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT مزیتی اندک یا عدم مزیت را بر مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱,۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۳.۰۴؛ ۱۲۴۸ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۶۶؛ شواهد با کیفیت متوسط)، مورتالیتی مرتبط با سرطان (OR: ۰.۵۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۱.۵۲؛ ۱۲۴۸ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۲۵؛ شواهد با کیفیت متوسط) یا موربیدیتی مرتبط با VTE (OR: ۱.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۸ تا ۲.۱۷؛ ۸۵۴ شرکتکننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۹۶؛ شواهد با کیفیت متوسط) نشان داد. با در نظر گرفتن مرحله سرطان، تفاوت روشنی برای تشخیص سرطان در مراحل اولیه (OR: ۱.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۱ تا ۶.۱۷؛ ۳۹۴ شرکتکننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۳۷؛ شواهد با کیفیت پائین) یا پیشرفته (OR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۷.۱۷؛ ۳۹۴ شرکتکننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۱.۰۰؛ شواهد با کیفیت پائین) آن وجود نداشت. همچنین هیچ تفاوت واضحی در فراوانی تشخیصی سرطان زمینهای به دست نیامد (OR: ۱.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱ تا ۳.۲۰؛ ۱۲۴۸ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۰۹؛ شواهد با کیفیت متوسط). زمان لازم تا تشخیص سرطان در گروه انجام آزمایش استاندارد ۴.۲ ماه و در گروه انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT معادل ۴.۰ ماه گزارش شد (P = ۰.۸۸). هیچ یک از مطالعات مورتالیتی مرتبط با VTE، عوارض آنتیکوآگولاسیون، عوارض جانبی انجام آزمایشهای سرطان، رضایت شرکتکنندگان یا کیفیت زندگی را اندازهگیری نکردند.
پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) عبارت است از تشکیل لختههای خونی در وریدهای پا (یا ترومبوز عمقی وریدی (deep venous thrombosis; DVT))، که میتوانند به سمت ریهها حرکت کنند (منجر به آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE) شود). PE میتواند اغلب کشنده باشد. علائم DVT شامل درد و تورم پاها و علائم PE شامل تنگینفس و درد قفسه سینه است. عوامل خطر VTE عبارتند از جراحی، بیحرکت ماندن طولانی‐مدت، تروما، سابقه خانوادگی، بارداری و نواقص خونی. با این حال، گاهی اوقات VTE به دلایل غیر‐روشنی رخ میدهد (که unprovoked یا بدون دلیل شناخته شده نامیده میشود). در این افراد، سرطان تشخیص داده نشده ممکن است علت بروز VTE باشد. این سوال مطرح است که افراد مبتلا به VTE بدون دلیل شناخته شده باید برای تشخیص سرطان زمینهای تحت بررسی قرار گیرند یا خیر. این موضوع از این جهت مهم است که مدیریت VTE در افراد با و بدون سرطان متفاوت است. تشخیص سرطان این اطمینان را ایجاد میکند که افراد مبتلا بهترین درمان را برای کاهش خطر بروز VTE بعدی دریافت خواهند کرد. تشخیص میتواند همچنین منجر به درمان زودهنگام سرطان، در مراحل قابل درمانتر شود.
ویژگیهای مطالعه و نتایج کلیدی
این مطالعه مروری ارزیابی کرد که انجام آزمایش برای تائید حضور سرطان تشخیص داده نشده در افرادی که دچار نخستین VTE (DVT یا PE) بدون دلیل شناخته شده میشوند، در کاهش بیماری و مرگومیر مرتبط با سرطان و VTE موثر است یا خیر. چهار مطالعه را با ۱۶۴۴ شرکتکننده (تا جولای ۲۰۱۸) یافتیم. دو مطالعه انجام آزمایشهای گسترده سرطان را با انجام آزمایشهایی مقایسه کردند که بنا بر تصمیم پزشک انجام شده و دو مطالعه انجام آزمایشهای سرطان را همراه با تصویربرداری با انجام آزمایشهای سرطان بهتنهایی مقایسه کردند. ترکیب نتایج دو مطالعه نشان داد انجام آزمایشهای گسترده تاثیری بر تعداد مرگهای ناشی از سرطان ندارند. علاوه بر این، انجام آزمایشهای گسترده نتوانست تعداد افراد مبتلا به سرطان بیشتری را شناسایی کند. با این حال، انجام آزمایشهای گسترده سرطانها را در مراحل اولیه شناسایی نکرد (حدود ۱۰ ماه زودتر) و سرطانها در افراد گروه آزمایشهای گسترده در مقابل گروه مقابل پیشرفت کمتری در زمان تشخیص داشتند. هیچ مطالعهای به تعداد مرگومیرهای رخ داده به هر دلیلی، مرگومیرها و بیماریهای مرتبط با VTE، عوارض جانبی آزمایشهای سرطان، عوارض جانبی درمان VTE یا رضایت شرکتکنندگان اشارهای نکردند. دو مطالعهای که انجام آزمایشهای سرطان را به همراه تصویربرداری با انجام آزمایشها بهتنهایی مقایسه کردند، نشان دادند افزودن تصویربرداری توموگرافی کامپیوتری تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر تعداد مرگومیرها، مرگومیر ناشی از سرطان، بیماری مرتبط با VTE داشتند؛ همچنین باعث نشدند افراد بیشتری مبتلا به سرطان تشخیص داده شوند، یا نشان دادند تفاوت واضحی در زمان سپری شده تا تشخیص یا مرحلهای که سرطان تشخیص داده میشود، وجود دارد. هیچ یک از مطالعات به مرگومیر مرتبط با VTE، عوارض جانبی آزمایشهای سرطان، عوارض جانبی درمان VTE، رضایت شرکتکنندگان یا کیفیت زندگی اشارهای نکردند.
کیفیت شواهد
زمانی که انجام آزمایشهای گسترده با انجام آزمایشهای مدنظر پرشک مقایسه شدند، سطح کیفیت شواهد به دلیل سوگیری (bias) ایجاد شده در اثر دو مطالعهای که پایان زودهنگام داشتند، پائین آمد. زمانی که انجام آزمایشها همراه با PET/CT با انجام آزمایشها بهتنهایی مقایسه شدند، کیفیت شواهد بین پائین تا متوسط باقی ماند، به دلیل خطای ناشی از تعداد کم حوادث و سوگیری ناشی از عدم کورسازی افرادی که اثرات را ارزیابی کردند.
این مطالعه مروری نشان داد کارآزماییهای بسیار اندکی هستند برای تعیین این که انجام آزمایشها برای سرطان تشخیص داده نشده در افرادی که دچار نخستین VTE (DVT یا PE) بدون دلیل شناخته شده میشوند، اثربخشی لازم را برای کاهش مرگومیر و بیماری مرتبط با VTE و سرطان در آنها دارند یا خیر. انجام مطالعات بیشتری با کیفیت خوب و در مقیاس بزرگ مورد نیاز است.
در مجموع، ما ۱۰ مطالعه را با ۷۲۰ شرکتکننده در این مطالعه مروری وارد کردیم. هشت مطالعه I‐C/BT ارائه شده را با هدایت درمانگر با لیست انتظار مقایسه کردند. دو مطالعه به مقایسه IC/BT هدایت شده با I‐non‐C/BT پرداختند. ناهمگونی قابلتوجهی در میان مطالعات وارد شده وجود داشت.
شواهدی با کیفیت بسیار پائین نشان داد که، در مقایسه با لیست انتظار، I‐C/BT ممکن است با کاهش مهمی از نظر بالینی در PTSD پس از درمان همراه باشد (SMD؛ ۰,۶۰‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۷‐ تا ۰.۲۴‐؛ ۸ مطالعه، ۵۶۰ شرکتکننده). با این حال، هیچ گونه شواهدی از تفاوت در علائم PTSD در پیگیری کمتر از شش ماه وجود نداشت (SMD؛ ۰.۴۳‐؛ ۹۵% CI؛ ۱.۴۱‐ تا ۰.۵۶؛ ۳ مطالعه، ۱۴۶شرکتکننده). ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت بین گروههای I‐C/BT و لیست انتظار وجود داشته باشد (RR؛ ۱.۳۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۳ تا ۱.۸۸؛ ۸ مطالعه، ۵۸۵ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). I‐C/BT در کاهش خطر تشخیص PTSD پس از درمان، مؤثرتر از لیست انتظار نبود (RR؛ ۰.۵۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۸ تا ۱.۰۰؛ ۱ مطالعه، ۶۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). I‐C/BT ممکن است با کاهش مهمی از نظر بالینی در علائم افسردگی پس از درمان همراه باشد (SMD؛ ۰.۶۱‐؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۷‐ تا ۰.۰۵‐؛ ۵ مطالعه؛ ۴۲۵ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). شواهدی با کیفیت بسیار پائین همچنین حاکی از آن است که I‐C/BT ممکن است با کاهش بالینی مهم در علائم اضطراب پس از درمان (SMD؛ ۰.۶۷‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۸‐ تا ۰.۳۶‐، ۴ مطالعه، ۳۰۵ شرکتکننده)، و در پیگیری کمتر از شش ماه (MD؛ ۱۲.۵۹‐؛ ۹۵% CI؛ ۲۰.۷۴‐ تا ۴.۴۴‐؛ ۱ مطالعه، ۴۲ شرکتکننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین) همراه باشد. اثرات I‐C/BT بر کیفیت زندگی نامشخص بود (SMD؛ ۰.۶۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۸ تا ۱.۱۲؛ ۲ مطالعه، ۲۲۱ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
دو مطالعه هیچ تفاوتی را در علائم PTSD بین گروههای I‐C/BT و I‐non‐C/BT هنگام اندازهگیری پس از درمان (SMD؛ ۰,۰۸‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۲‐ تا ۰.۳۵؛ ۲ مطالعه، ۸۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، یا هنگامی که پیگیری کمتر از شش ماه بود (SMD؛ ۰.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۱‐ تا ۰.۵۷؛ ۲ مطالعه، ۶۵ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) نشان ندادند. با این حال، افرادی که I‐C/BT دریافت کردند، گزارش دادند که علائم PTSD آنها در پیگیری شش تا ۱۲ ماه بهتر بوده است (MD؛ ۸.۸۳‐؛ ۹۵% CI؛ ۱۷.۳۲‐ تا ۰.۳۴‐؛ ۱ مطالعه، ۱۸شرکت کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). دو مطالعه هیچ تفاوتی را در علائم افسردگی بین گروههای I‐C/BT و I‐non‐C/BT هنگام اندازهگیری پس از درمان (SMD؛ ۰.۱۲‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۸‐ تا ۰.۵۴؛ ۲ مطالعه، ۸۴ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، یا هنگامی که پیگیری کمتر از شش ماه بود (SMD؛ ۰.۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۱‐ تا ۰.۷۱؛ ۲ مطالعه، ۶۱ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) نشان ندادند. با این حال، افرادی که I‐C/BT دریافت کرده بودند، نشان دادند که در پیگیری شش تا ۱۲ ماه، علایم افسردگیشان بهتر بوده است (MD؛ ۸.۳۴‐؛ ۹۵% CI؛ ۱۵.۸۳‐ تا ۰.۸۵‐؛ ۱ مطالعه، ۱۸شرکت کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). دو مطالعه هیچ تفاوتی را در علائم اضطراب بین گروههای I‐C/BT و I‐non‐C/BT هنگام اندازهگیری پس از درمان (SMD؛ ۰.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۸‐ تا ۰.۹۵؛ ۲ مطالعه، ۷۴ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، یا هنگامی که پیگیری کمتر از شش ماه بود (SMD؛ ۰.۱۶‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۷‐ تا ۰.۳۵؛ ۲ مطالعه، ۶۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) نشان ندادند. با این حال، افرادی که I‐C/BT دریافت کردند، گزارش دادند که علائم اضطرابشان در پیگیری شش تا ۱۲ ماه، بهتر شده بود (MD؛ ۸.۰۵‐؛ ۹۵% CI؛ ۱۵.۲۰‐ تا ۰.۹۰‐؛ ۱ مطالعه، ۱۸شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
هیچ یک از مطالعات وارد شده هزینه‐اثربخشی یا عوارض جانبی را گزارش نکردند.
چرا این مطالعه مروری مهم است؟
اختلال استرس پس از تروما یا PTSD یک بیماری روانی شایع است که میتواند پس از یک رویداد تروماتیک جدی رخ دهد. علائم آن شامل تجربه مجدد تروما به شکل کابوسهای شبانه، بازگشت به عقب (flashbacks) و افکار پریشان؛ اجتناب از یادآورهای رویداد تروماتیک؛ تغییرات منفی در افکار و خلقوخو؛ و بیشبرانگیختگی (hyperarousal)، که شامل احساس روی لبه پرتگاه بودن، به سادگی مبهوت شدن، احساس خشم کردن، مشکل در خواب و مشکل در تمرکز است. PTSD را میتوان با صحبت درمانی که روی تروما تمرکز میکند، بهطور موثری درمان کرد. برخی از مؤثرترین روشهای درمانی، مبتنی بر درمان شناختی رفتاری (CBT) است. متأسفانه تعداد محدودی از درمانگران واجد شرایط، قادر به ارائه این روشهای درمانی هستند. همچنین عوامل دیگری وجود دارد که دسترسی را به درمان محدود میکند، مانند وقت گذاشتن برای حضور در قرار ملاقاتها و مسائل رفتوآمد.
یک روش جایگزین، ارائه رواندرمانی در اینترنت، با یا بدون راهنمایی از سوی درمانگر است. درمانهای شناختی و رفتاری مبتنی بر اینترنت (I‐C/BT) توجه زیادی را به خود جلب کرده و اکنون بهطور روتین، برای درمان افسردگی و اضطراب مورد استفاده قرار میگیرند. مطالعات کمتری در مورد I‐C/BT برای PTSD وجود داشته و ما هنوز نمیدانیم که آنها مؤثر هستند یا خیر.
چه کسانی ممکن است علاقهمند به این مرور باشند؟
• افراد مبتلا به PTSD و عزیزانشان.
• متخصصانی که در خدمات سلامت روان کار میکنند.
• پزشکان عمومی.
• نمایندگان.
هدف این مرور پاسخدهی به چه سوالاتی است؟
در بزرگسالان مبتلا به PTSD، ما سعی کردیم بدانیم که I‐C/BT:
• از عدم درمان (لیست انتظار) مؤثرتر است؛
• به همان اندازهای که رواندرمانی ارائه شده توسط یک درمانگر موثر است، تاثیر دارد؛
• از سایر روشهای رواندرمانی که به صورت آنلاین انجام میشود، مؤثرتر است؛ یا
• در کاهش علائم PTSD و بهبود کیفیت زندگی، مؤثرتر از آموزش بود که برای این شرایط به صورت آنلاین ارائه شده باشد؛ یا
• در مقایسه با درمان چهره‐به‐چهره، مقرونبهصرفه بود؟
چه مطالعاتی در این مرور وارد شدند؟
ما به دنبال کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای (مطالعههای بالینی که افراد بهطور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمانی قرار میگیرند) بودیم که I‐C/BT را برای بزرگسالان مبتلا به PTSD بررسی کرده و بین سالهای ۱۹۷۰ و ۲ مارچ ۲۰۱۸ منتشر شدند.
ما ۱۰ مطالعه را با ۷۲۰ شرکتکننده وارد کردیم.
شواهد حاصل از این مرور به ما چه میگویند؟
• شواهدی با کیفیت بسیار پائین از هشت مطالعه دریافتند که I‐C/BT در کاهش علائم PTSD موثرتر از عدم درمان (لیست انتظار) بود.
• شواهدی با کیفیت بسیار پائین از دو مطالعه، هیچ تفاوت معنیداری را بین I‐C/BT و نوع دیگری از رواندرمانی که به صورت آنلاین ارایه میشد، نشان نداد.
• ما هیچ مطالعهای را در مورد مقایسه I‐C/BT با رواندرمانیای که توسط یک درمانگر ارائه میشد، یا آموزش ارائه شده به صورت آنلاین در مورد شرایط، پیدا نکردیم.
• هیچ شواهدی وجود نداشت که به ما بگوید افرادی که I‐C/BT دریافت کردند، این احساس را داشتند که درمان قابل قبولی را داشتهاند یا در بهبود کیفیت زندگی آنها مؤثر بوده است.
• ما هیچ مطالعهای راپیدا نکردیم که هزینه اثربخشی I‐C/BT را گزارش کرده باشد.
بعدا چه باید کرد؟
پایه شواهد فعلی اندک است. برای تصمیمگیری در مورد استفاده روتین از I‐C/BT در درمان PTSD، مطالعات بیشتری لازم است.
ما پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ Embase؛ PsycINFO و ProQuest's Published International Literature On Traumatic Stress (PILOTS) را تا ۳ مارچ ۲۰۱۸ جستوجو کردیم. جستوجوی اولیه در CENTRAL و پایگاههای اطلاعاتی Ovid از طریق پایگاه ثبت کارآزماییهای کنترل شده گروه اختلالات شایع روانی در کاکرین (Cochrane Common Mental Disorders Controlled Trial Register ; CCMD‐CTR) (همه سالها تا می ۲۰۱۶) انجام شد. فهرست منابع دستورالعملهای مرتبط، مرورهای سیستماتیک و گزارشهای مطالعه وارد شده را بهصورت دستی جستوجو کردیم. مطالعات شناساییشده با متخصصان اصلی در این زمینه به اشتراک گذاشته شد.
ما یک جستوجوی بهروزشده را انجام دادیم (۱۵ مارچ ۲۰۱۹) و هر کارآزمایی جدید را در بخش «در انتظار طبقهبندی» قرار دادیم. در صورت لزوم، این موارد در نسخه بعدی این مرور گنجانده خواهند شد.
این یک بهروزرسانی از مرور قبلی است.
ما ۲۷ مطالعه را با ۳۹۶۳ شرکتکننده وارد کردیم. متاآنالیز شامل ۲۱ مطالعه با ۲۷۲۱ شرکتکننده بود. هفده مطالعه به مقایسه مداخله زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای در مقابل درمان معمول و چهار مطالعه به مقایسه مداخله زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای با وضعیت کنترل فعال پرداختند.
شواهدی با قطعیت پائین نشان دادند که مداخلات زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای ممکن است در کاهش تشخیص PTSD در پیگیری سه تا شش ماه موثرتر باشند (RR: ۰,۶۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۱ تا ۰.۹۳؛ I۲ = ۳۴%؛ ۵ مطالعه؛ ۷۵۸ شرکتکننده). با این حال، هیچ تفاوت آماری معنیداری پس از درمان (RR: ۱,۰۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۵ تا ۱.۳۲؛ I۲ = ۰%؛ ۵ مطالعه؛ ۵۵۶ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) یا در هفت تا ۱۲ ماه (RR: ۰,۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۴.۴۹؛ ۱ مطالعه؛ ۱۳۲ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) وجود نداشت. متاآنالیزها نشان دادند که هیچ تفاوت آماری از نظر خروج از مطالعه در مقایسه با مراقبت معمول وجود نداشت (RR: ۱.۳۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱ تا ۱.۹۵؛ I۲ = ۳۴%؛ ۱۱ مطالعه؛ ۱۱۵۴ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین). در نقطه پایانی اولیه از سه تا شش ماه، شواهدی با قطعیت پائین، هیچ گونه تفاوت آماری را بین گروهها از نظر کاهش شدت PTSD (SMD: ‐۰,۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۲‐ تا ۰.۰۲؛ I۲ = ۳۴%؛ ۱۵ مطالعه؛ ۱۹۲۱ شرکتکننده)، افسردگی (SMD: ‐۰,۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۹‐ تا ۰.۱۰؛ I۲ = ۶%؛ ۷ مطالعه؛ ۱۰۰۹ شرکتکننده) یا علائم اضطراب (SMD: ‐۰,۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۹‐ تا ۰.۱۰؛ I۲ = ۲%؛ ۶ مطالعه؛ ۹۴۵ شرکتکننده) نشان ندادند.
هیچ مطالعهای که مداخله و کنترل فعال را مقایسه کرده باشد، پیامدها را برای تشخیص PTSD گزارش نکرد. شواهدی با قطعیت پائین نشان میدهند که مداخلات ممکن است با میزان بالای خروج از مطالعه نسبت به شرایط کنترل فعال مرتبط باشد (RR: ۱,۶۱؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۱ تا ۲.۳۴؛ ۲ مطالعه؛ ۴۲۵ شرکتکننده). در سه تا شش ماه، شواهدی با قطعیت پائین هیچ گونه تفاوت آماری را بین مداخلات از نظر شدت علائم PTSD (SMD: ‐۰.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۱‐ تا ۰.۲۶؛ I۲ = ۴۳%؛ ۴ مطالعه؛ ۴۶۵ شرکتکننده)، افسردگی (SMD: ۰,۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۶‐ تا ۰.۲۳؛ I۲ = ۰%؛ ۲ مطالعه؛ ۴۰۹ شرکتکننده)، اضطراب (SMD: ۰,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۹‐ تا ۰.۱۹؛ I۲ = ۰%؛ ۲ مطالعه؛ ۴۱۴ شرکتکننده) یا کیفیت زندگی (MD: ‐۰,۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶‐ تا ۰.۰۰؛ ۱ مطالعه؛ ۲۳۹ شرکتکننده) نشان ندادند.
هیچ یک از مطالعات وارد شده، عوارض جانبی یا استفاده از منابع مرتبط با سلامت را گزارش نکردند.
چرا این مطالعه مروری مهم بود؟
وقایع آسیبزا میتوانند تاثیر بهسزایی در توانایی افراد، خانوادهها و جوامع برای مقابله داشته باشند. در گذشته، مداخلات تک‐جلسهای مانند کسب اطلاعات روانشناختی، با هدف پیشگیری از ادامه مشکلات روانشناختی، بهطور گستردهای استفاده میشدند. با این حال، مرورهای قبلی نشان دادهاند که مداخلات فردی تک جلسهای در پیشگیری از اختلال استرس پس از تروما (post‐traumatic stress disorder; PTSD) موثر نیستند. طیف وسیعی از اشکال دیگر مداخله برای پیشگیری از بروز PTSD در افراد در معرض آسیب (تروما)، ایجاد شدهاند.
چه افرادی به این مطالعه مروری علاقهمند خواهند بود؟
• افرادی که در معرض وقایع تروماتیک قرار داشتند و عزیزان آنها.
• متخصصانی که در مراکز خدمات سلامت روان کار میکنند.
• پزشکان عمومی.
• نمایندگان.
این مطالعه مروری سعی دارد به چه سوالاتی پاسخ بدهد؟
آیا مداخلات زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای (یعنی مداخلات بیش از دو یا چند‐جلسهای که در طول سه ماه اول پس از واقعه آسیبزا شروع میشوند) در موارد زیر، موثرتر از درمان معمول یا مداخله روانشناختی دیگر هستند یا خیر:
• کاهش تعداد افراد با تشخیص PTSD.
• کاهش شدت علائم PTSD.
• کاهش شدت علائم افسردگی.
• کاهش شدت علائم اضطراب.
• بهبود عملکرد عمومی (بهعنوان مثال اجتماعی، روانشناختی، شغلی و عملکردی) دریافتکنندگان مداخله.
چه مطالعاتی در این مرور وارد شدند؟
ما به جستوجوی کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای (مطالعات بالینی که در آنها افراد بهطور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمان قرار میگیرند) پرداختیم که مداخلات زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای را در پیشگیری از PTSD بررسی کرده، و بین سالهای ۱۹۷۰ و مارچ ۲۰۱۸ منتشر شدند.
ما ۲۷ مطالعه را با ۳۹۶۳ شرکتکننده وارد کردیم.
شواهد حاصل از این مطالعه مروری به ما چه گفتند؟
• ما شواهدی را با قطعیت پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای ممکن است در پیشگیری از تشخیص PTSD سه تا شش ماه پس از دریافت مداخله موثرتر از درمان معمول باشند.
• ما شواهدی را با قطعیت بسیار پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای ممکن است در پیشگیری از PTSD، بلافاصله پس از یا در هفت تا ۱۲ ماه بعد از مداخله، نه بیشتر و نه کمتر از درمان معمول موثر باشند. ما همچنین شواهدی را با قطعیت بسیار پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای، ممکن است در کاهش شدت علائم PTSD، بلافاصله یا در نقاط زمانی بعدی پیگیری، نه بیشتر و نه کمتر از درمان معمول موثر باشند.
• ما شواهدی را با قطعیت پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای ممکن است نسبت به سایر مداخلات روانشناختی، با میزان بالاتر خروج از مطالعه همراه باشند.
• ما شواهدی را با قطعیت پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روانشناختی چند‐جلسهای ممکن است در تشخیص PTSD؛ کاهش شدت PTSD، افسردگی و اضطراب؛ یا در حفظ عملکرد عمومی شرکتکنندگان دریافتکننده مداخله، نه بیشتر و نه کمتر از سایر مداخلات روانشناختی، موثر باشند.
• ما هیچ مطالعهای را نیافتیم که عوارض جانبی را اندازهگیری کند.
• ما هیچ مطالعهای را نیافتیم که استفاده از منابع مرتبط با سلامت را اندازهگیری کند.
بعدها باید چه اتفاقی بیافتد؟
پایه شواهد فعلی اندک است. با این حال، مطالعات جدیدی در حال انجام هستند و بهروزرسانیهای بعدی این مرور، نتایج این مطالعات را ترکیب خواهد کرد.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb