جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای Lindsay Robertson

Lindsay Robertson، Patrick Kesteven، James E McCaslin،
دوره ۲۰۱۵، شماره ۰ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

پیشینه
آمبولی ریوی یک بیماری بالقوه تهدید کننده حیات است که در آن یک لخته خونی می‌تواند از وریدهای عمقی که عمدتا در پا هستند وارد ریه شود. پیش از این، آمبولی ریوی با آنتی‌کوآگولانت‌های هپارین و آنتاگونیست ویتامین K تحت درمان قرار می‌گرفت. به تازگی، دو شکل از آنتی‌کوآگولانت‌های مستقیم خوراکی (direct oral anticoagulants; DOACs) معرفی شده‌اند: مهار کننده مستقیم ترومبین (direct thrombin inhibitors; DTI) خوراکی و مهار کننده‌های خوراکی فاکتور Xa. دارو‌های جدید دارای ویژگی‌هایی از جمله مصرف خوراکی، تاثیر قابل پیش‌بینی، عدم نیاز به پایش مکرر یا تنظیم مجدد دوز دارو و دارا بودن چند تداخل دارویی شناخته شده است که نسبت به درمان معمولی ممکن است مطلوب باشند. تا به امروز، هیچ مرور کاکرینی، اثربخشی و ایمنی این داروها را در درمان طولانی‌مدت (حداقل به مدت سه ماه) برای آمبولی ریوی اندازه‌گیری نکرده است.
اهداف
ارزیابی اثربخشی DTI‌های خوراکی و مهار کننده‌های خوراکی فاکتور Xa برای درمان طولانی‌مدت آمبولی ریوی.
روش های جستجو
هماهنگ کننده جست‌وجوی کارآزمایی‌های گروه عروق در کاکرین، به جست‌وجو در پایگاه ثبت تخصصی (آخرین جست‌وجو ژانویه ۲۰۱۵) و پایگاه ثبت مطالعات کاکرین (آخرین جست‌وجو ژانویه ۲۰۱۵) پرداخت. بانک‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌های بالینی نیز برای جزئیات مطالعات در حال انجام یا منتشر نشده، جست‌وجو شدند. ما فهرست منابع مقالات مرتبط بازیابی شده از طریق جست‌وجوهای الکترونیکی را برای یافتن استنادات بیشتر جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای را وارد مرور کردیم که در آنها بیماران مبتلا به آمبولی ریوی، که بیمار‌ی آنها توسط تکنیک‌های تصویربرداری استاندارد تایید شده بود، برای دریافت DTI خوراکی یا مهار کننده فاکتور Xa خوراکی برای درمان طولانی‌مدت آمبولی ریوی (حداقل به مدت سه ماه) گروه‌بندی شده بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور (LR؛ JM) به‌طور مستقل از هم داده‌ها را استخراج و خطر سوگیری (bias) را در کارآزمایی‌ها ارزیابی کردند. اختلاف نظرات به کمک بحث با نویسنده سوم (PK) حل‌و‌فصل شد. وقتی که ناهمگونی را پائین در نظر گرفتیم، از متاآنالیزها استفاده کردیم. دو پیامد اولیه مورد نظر ترومبوآمبولی وریدی راجعه و آمبولی ریوی بود. سایر پیامدها شامل مورتالیتی به هر علتی و خونریزی عمده بود. تمام پیامدها را با استفاده از یک نسبت شانس (OR) با ۹۵% فاصله اطمینان (CI) محاسبه کردیم.
نتایج اصلی

پنج کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده را با مجموع ۷۸۹۷ شرکت‌کننده وارد مرور کردیم. دو مطالعه DTI‌های خوراکی (دابیگاتران (dabigatran)) و سه مطالعه مهار کننده فاکتور Xa خوراکی (یک مطالعه ریواروکسابان (rivaroxaban)، یک مطالعه ادوکسابان (edoxaban) و یک مطالعه آپیکسابان (apixaban)) را تست کردند.

تجزیه‌وتحلیل‌ها تفاوتی در اثربخشی DTIهای خوراکی نسبت به آنتی‌کوآگولاسیون استاندارد در پیشگیری از آمبولی ریوی راجعه (OR: ۱,۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰ تا ۲.۰۴؛ دو مطالعه؛ ۱۶۰۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بالا)، ترومبوآمبولی وریدی راجعه (OR: ۰.۹۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۲ تا ۱.۶۶؛ دو مطالعه؛ ۱۶۰۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بالا)، ترومبوز ورید عمقی (DVT؛) (OR: ۰.۷۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۹ تا ۲.۱۳؛ دو مطالعه؛ ۱۶۰۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بالا) و خونریزی عمده (OR: ۰.۵۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵ تا ۱.۶۸؛ دو مطالعه؛ ۱۵۲۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بالا) نشان نداد.

برای مهار کننده‌های فاکتور Xa خوراکی، زمانی که ما سه مطالعه وارد شده را در مرور با همدیگر در متاآنالیز ترکیب کردیم، ناهمگونی قابل توجهی برای آمبولی ریوی راجعه مشاهده شد (OR۱,۰۸:؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۶ تا ۲.۵۶؛ دو مطالعه؛ ۴۵۰۹ شرکت‌کننده؛ I۲ = ۵۸%؛ شواهد با کیفیت متوسط). مهار کننده‌های خوراکی فاکتور Xa در پیشگیری از ترومبوآمبولی وریدی راجعه، (OR: ۰,۸۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۳ تا ۱.۱۵؛ سه مطالعه؛ ۶۲۹۵ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بالا)، DVT؛ (OR: ۰.۷۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۹ تا ۱.۳۲؛ دو مطالعه؛ ۴۵۰۹ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بالا)، مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱.۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۹ تا ۱.۷۰؛ یک مطالعه؛ ۴۸۱۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) یا خونریزی عمده (OR: ۰.۹۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۱.۶۲؛ دو مطالعه؛ ۴۵۰۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بالا) اثربخشی کمتر یا بیشتری نداشتند. هیچ یک از مطالعات کیفیت زندگی را اندازه گیری نکرد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت بین DTIهای خوراکی و آنتی‌کوآگولاسیون استاندارد در پیشگیری از آمبولی ریوی مکرر وجود نداشت. کیفیت شواهد با استفاده از معیار‌های درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) در سطح بالا ارزیابی شد. شواهد مربوط به اثربخشی مهار کننده‌های فاکتور خوراکی Xa برای پیشگیری از آمبولی ریوی مکرر بیش از حد ناهمگون بود که بتوان آن را در یک تجزیه‌وتحلیل تجمعی ترکیب کرد. برای پیامدهای ترومبوآمبولی وریدی راجعه، DVT، مورتالیتی به هر علتی و خونریزی عمده هیچ شواهدی حاکی از تفاوت بین DOACها و آنتی‌کوآگولاسیون استاندارد وجود ندارد. با توجه به معیارهای GRADE، کیفیت شواهد در سطح متوسط تا بالا بود.
خلاصه به زبان ساده

آنتی‌کوآگولانت‌های خوراکی (DOACs) جدید برای درمان آمبولی ریوی

پیشینه

ترومبوآمبولی وریدی، وضعیتی است که در آن یک لخته خونی در وریدهای عمقی (DVT) (اغلب در پا) ایجاد شده و می‌تواند به قسمت‌های بالاتر بدن رفته و سرخرگ‌های ریوی را مسدود کند (آمبولی ریوی). آمبولی ریوی تهدید کننده حیات است و تقریبا در هر ۳ تا ۴ نفر از ۱۰,۰۰۰ نفر رخ می‌دهد. احتمال ابتلا به آمبولی ریوی به وسیله عوامل خطری مثل لخته‌های خونی قبلی، دوره‌های طولانی‌مدت عدم تحرک (مانند سفر با هواپیما یا استراحت در تختخواب)، سرطان، افزایش مواجهه با استروژن (بارداری، قرص‌های ضد‐بارداری خوراکی یا درمان جایگزینی هورمون)، اختلالات خونی (ترومبوفیلیا) و تروما افزایش یابد. آمبولی ریوی با تعیین عوامل خطر و اسکن ریه‌ها برای بررسی وجود لخته خونی تشخیص داده می‌شود. اگر این بیماری تایید شود، بیمار با یک آنتی‌کوآگولانت درمان می‌شود. این داروها مانع از تشکیل لخته خونی بیشتر می‌شوند. تا همین اواخر، داروی انتخابی هپارین، فونداپاریناکس (fondaparinux) و آنتاگونیست ویتامین K بودند. هرچند، این داروها می‌توانند عوارض جانبی ایجاد کنند و برای مصرف محدودیت دارند. به تازگی دو کلاس از آنتی‌کوآگولانت‌های مستقیم خوراکی (direct oral anticoagulants; DOACs) معرفی شده‌اند: مهار کننده مستقیم ترومبین (direct thrombin inhibitors; DTI) و مهار کننده‌های فاکتور Xa. دلایل خاصی وجود دارد که مشخص می‌کند چرا DTI‌ها و مهار کننده‌های فاکتور Xa خوراکی ممکن است داروهای بهتری برای تجویز باشند. آنها را می‌توان به صورت خوراکی مصرف کرد، تاثیر قابل پیش بینی دارند، به پایش مکرر یا تنظیم مجدد دوز نیاز ندارند و چند تداخل دارویی شناخته شده دارند. این مرور اثربخشی و ایمنی این داروهای جدید را در مقایسه با درمان معمولی اندازه‌گیری می‌کند.

نتایج کلیدی

پس از جست‌وجو برای یافتن مطالعات مرتبط تا ژانویه ۲۰۱۵، ما پنج مطالعه با مجموع ۷۸۹۷ شرکت‌کننده یافتیم. مطالعات مهار کننده‌های خوراکی مستقیم ترومبین و مهار کننده‌های فاکتور Xa را با درمان معمولی مقایسه کردند. ما بررسی کردیم تا ببینیم درمان به مدت سه ماه از تشکیل لخته خونی بیشتر و آمبولی ریوی پیشگیری می‌کند یا خیر. پیامد‌های ایمنی اصلی شامل مورتالیتی و حوادث جانبی مانند خونریزی بود. این مرور نشان داد که شواهدی حاکی از تفاوت بین مهار کننده‌های مستقیم ترومبین و درمان استاندارد در پیشگیری از عود لخته‌های خونی در ریه‌ها یا پاها وجود نداشت. برای مهار کننده‌های فاکتور خوراکی Xa و پیشگیری از عود لخته خونی در ریه‌ها، مطالعات برای اتخاذ نتیجه‌گیری معنی‌دار بیش از حد متفاوت بودند. علاوه بر این، هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت در میزان عود ترومبوآمبولی وریدی، DVT، مورتالیتی یا خونریزی وجود نداشت. هیچ مطالعه‌ای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را اندازه‌گیری نکرد.

کیفیت شواهد

سطح کیفیت شواهد را برای پیامدهای آمبولی ریوی راجعه و مورتالیتی به هر علتی، زمانی که مهار کننده خوراکی فاکتور Xa و آنتی‌کوآگولاسیون استاندارد مقایسه می‌شوند، به علت تفاوت در نتایج بین مطالعات و کم بودن تعداد مطالعات وارد شده به این مرور، از بالا به متوسط کاهش دادیم. کیفیت شواهد برای تمام پیامدهای دیگر بالا بود.


Lindsay Robertson، Alina Andras، Frances Colgan، Ralph Jackson،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه

ابزار بستن عروق (vascular closure devices; VCD) به‌طور گسترده‌ای برای دستیابی به هموستاز پس از پروسیجرهایی که به سوراخ کردن شریان فمورال مشترک (common femoral artery; CFA) از طریق پوست نیاز دارند، استفاده می‌شود. در مورد مزایای VCDها، از جمله کاهش بالقوه در زمان انجام پروسیجر، طول مدت بستری در بیمارستان یا زمان سپری شده تا به حرکت درآمدن بیمار (patient ambulation)، اتفاق نظر وجود ندارد. هیچ شواهد موثقی وجود ندارد که نشان دهد VCDها در مقایسه با فشرده‌سازی از بیرون (extrinsic compression) (دستی یا مکانیکی) برای ایجاد هموستاز، بروز عوارض ناحیه سوراخ شده را کاهش می‌دهند.

اهداف

تعیین اثربخشی و بی‌خطری (safety) استفاده از VCDها در برابر روش‌های مرسوم فشرده‌سازی از بیرون در ایجاد هموستاز پس از سوراخ‌شدگی رتروگراد (retrograde) و آنته‌گراد (antegrade) شریان از راه پوست در CFA.

روش های جستجو

هماهنگ کننده جست‌وجو در گروه عروق در کاکرین به جست‌وجو در پایگاه ثبت تخصصی (اپریل ۲۰۱۵) و پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL) (شماره ۳، ۲۰۱۵) پرداخت. بانک‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌های بالینی برای یافتن جزئیات مطالعات در حال انجام یا منتشر نشده جست‌وجو شدند. برای یافتن استنادهای بیشتر، فهرست منابع مقالات بازیابی شده در جست‌وجوهای الکترونیکی جست‌وجو شدند.

معیارهای انتخاب

کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و شبه‌‐تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای را وارد کردیم که در آنها افرادی که تحت یک پروسیجر تشخیصی یا مداخله‌ای از طریق سوراخ کردن CFA از راه پوست قرار ‌گرفتند، به‌طور تصادفی به یک نوع VCD در برابر فشرده‌سازی از بیرون یا نوع دیگری از VCD تقسیم شدند.

گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم داده‌ها را استخراج و کیفیت روش‌شناسی (methodology) کارآزمایی‌ها را بررسی کردند. اختلاف نظرات را از طریق بحث با نویسنده سوم حل‌و‌فصل کردیم. متاآنالیزها را زمانی انجام دادیم که ناهمگونی (I ۲ ) < ۹۰% بود. پیامدهای اثربخشی اولیه شامل زمان لازم تا ایجاد هموستاز و زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار بود (تفاوت میانگین (MD) و ۹۵% فاصله اطمینان (CI)). پیامد بی‌خطری اولیه، یک عارضه جانبی شدید (مورتالیتی و آسیب عروقی که نیاز به ترمیم داشته باشد) بود (نسبت شانس (OR) و ۹۵% CI). پیامدهای ثانویه شامل عوارض جانبی بود.
نتایج اصلی

تعداد ۵۲ مطالعه (۱۹,۱۹۲ شرکت‌کننده) را در این مرور وارد کردیم. مطالعاتی را یافتیم که VCDها را با فشرده‌سازی از بیرون (اندازه غلاف ≤ ۹ Fr)، VCDهای مختلف را با یکدیگر پس از پروسیجرهای اندوواسکولار (EVAR) و EVAR از راه پوست و VCDها را با بستن جراحی پس از باز شدن شریان (اندازه غلاف ≥ ۱۰ Fr) مقایسه کردند. برای پیامدهای اولیه، کیفیت شواهد را بر اساس معیارهای درجه‌بندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) به دلیل عدم دقت جدی در حد پائین و برای پیامدهای ثانویه برای دقت (precision)، سازگاری و مستقیم بودن در حد متوسط ​​قرار دادیم.

برای زمان لازم تا ایجاد هموستاز، مطالعاتی که VCDهای مبتنی بر کلاژن و فشرده‌سازی از بیرون را مقایسه ‌کردند، بسیار ناهمگون‌تر از آن بودند که بتوان آنها را با هم ترکیب کرد. با این حال، هم VCDهای مبتنی بر گیره فلزی (MD؛ ۱۴,۸۱‐ دقیقه، ۹۵% CI؛ ۱۶.۹۸‐ تا ۱۲.۶۳‐ دقیقه؛ پنج مطالعه؛ ۱۶۶۵ شرکت‌کننده) و VCDهای مبتنی بر بخیه (MD؛ ۱۴.۵۸‐ دقیقه، ۹۵% CI؛ ۱۶.۸۵‐ تا ۱۲.۳۲‐ دقیقه؛ هفت مطالعه؛ ۱۶۶۴ شرکت‌کننده) در مقایسه با فشرده‌سازی از بیرون با کاهش زمان سپری شده تا ایجاد هموستاز همراه بودند. برای بررسی زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار، مطالعاتی که ابزار مبتنی بر کلاژن، گیره فلزی و مبتنی بر بخیه را با فشرده‌سازی از بیرون مقایسه ‌کردند، بسیار ناهمگون‌تر از آن بودند که قابل ترکیب با هم باشند. هیچ موردی از مرگ‌ومیر در مطالعاتی که VCDهای مبتنی بر کلاژن، گیره فلزی یا مبتنی بر بخیه را با فشرده‌سازی از بیرون مقایسه ‌کردند، گزارش نشد. برای آسیب عروقی که نیاز به ترمیم داشت، متاآنالیزها نشان دادند که نه VCD‌های مبتنی بر کلاژن (OR: ۲.۸۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۷ تا ۱۶.۷۹؛ شش مطالعه، ۵۷۳۱ شرکت‌کننده) و نه VCD‌های مبتنی بر گیره فلزی (OR: ۰.۴۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۷.۹۵؛ سه مطالعه؛ ۷۸۳ شرکت‌کننده) موثرتر از فشرده‌سازی از بیرون نبودند. در مطالعه‌ای که VCD مبتنی بر بخیه را در مقابل فشرده‌سازی از بیرون تست کرد، هیچ موردی از آسیب عروقی نیازمند به ترمیم مشاهده نشد. محققان هیچ تفاوتی را در بروز عفونت میان VCDهای مبتنی بر کلاژن (OR: ۲.۱۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۸ تا ۵.۲۲؛ نه مطالعه، ۷۶۱۶ شرکت‌کننده) یا VCDهای مبتنی بر بخیه (OR: ۱.۶۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۲ تا ۱۲.۷۱؛ سه مطالعه، ۷۵۰ شرکت‌کننده) و فشرده‌سازی از بیرون گزارش نکردند. هیچ موردی از بروز عفونت در مطالعاتی که VCD مبتنی بر بخیه را در برابر فشرده‌سازی از بیرون تست کردند، مشاهده نشد. بروز هماتوم کشاله ران با VCDهای مبتنی بر کلاژن کمتر از فشرده‌سازی از بیرون بود (OR: ۰.۴۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۰ تا ۰.۵۴؛ ۲۵ مطالعه، ۱۰,۲۴۷ شرکت‌کننده)، اما هنگام مقایسه VCDهای مبتنی بر گیره فلزی (OR: ۰.۷۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۶ تا ۱.۳۴؛ چهار مطالعه؛ ۱۵۲۳ شرکت‌کننده) یا VCD‌های مبتنی بر بخیه (OR: ۰.۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۱ تا ۱.۰۲؛ شش مطالعه؛ ۱۳۵۰ شرکت‌کننده) با فشرده‌سازی از بیرون، هیچ تفاوتی مشاهده نشد. بروز آنوریسم کاذب (pseudoaneurysm) با ابزار مبتنی بر کلاژن کمتر از فشرده‌سازی از بیرون بود (OR: ۰.۷۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۵ تا ۰.۹۹؛ ۲۱ مطالعه، ۹۳۴۲ شرکت‌کننده)، اما هنگام مقایسه VCDهای مبتنی بر گیره فلزی (OR: ۰.۷۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۲.۸۹؛ شش مطالعه؛ ۱۹۶۶ شرکت‌کننده) یا VCD‌های مبتنی بر بخیه (OR: ۰.۷۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۵ تا ۲.۵۳؛ شش مطالعه؛ ۱۵۲۷ شرکت‌کننده) با فشرده‌سازی از بیرون، هیچ تفاوتی مشاهده نشد. برای دیگر عوارض جانبی، پژوهشگران هیچ تفاوتی را میان VCDهای مبتنی بر کلاژن، مبتنی بر گیره یا بخیه و فشرده‌سازی از بیرون گزارش نکردند. زمانی که VCDها با یکدیگر مقایسه شدند، داده‌های محدودی به دست آمدند. نتایج یک مطالعه نشان داد VCDهای مبتنی بر گیره فلزی نسبت به ابزار مبتنی بر بخیه با زمان کوتاه‌تری تا ایجاد هموستاز (MD؛ ۲.۲۴‐ دقیقه؛ ۹۵% CI؛ ۲.۵۴‐ تا ۱.۹۴‐ دقیقه؛ ۴۶۹ شرکت‌کننده) و زمان کوتاه‌تر تا به حرکت درآمدن بیمار (MD؛ ۰.۳۰‐ ساعت؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹‐ تا ۰.۰۱‐ ساعت؛ ۴۶۹ شرکت‌کننده) مرتبط بودند. تعداد کمی از مطالعات، عوارض جانبی (شدید) را اندازه‌گیری کردند، و آنهایی که این کار را انجام دادند هیچ موردی یا تفاوتی را میان VCD‌ها پیدا نکردند. پروسیجرهای EVAR از راه پوست هیچ تفاوتی را در زمان لازم تا ایجاد هموستاز (MD؛ ۳.۲۰‐ دقیقه، ۹۵% CI؛ ۱۰.۲۳‐ تا ۳.۸۳ دقیقه، یک مطالعه، ۱۰۱ شرکت‌کننده)، زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار (MD؛ ۱.۰۰ ساعت، ۹۵% CI؛ ۲.۲۰‐ تا ۴.۲۰ ساعت؛ یک مطالعه؛ ۱۰۱ شرکت‌کننده) یا عوارض جانبی شدید میان پرکلوز (perClose) و پروگلاید (proGlide) نشان ندادند. روش VCD در مقایسه با بخیه‌ها پس از اکسپوژر باز، با زمان کوتاه‌تری برای ایجاد هموستاز همراه بودند (MD؛ ۱۱.۵۸‐ دقیقه؛ ۹۵% CI؛ ۱۸.۸۵‐ تا ۴.۳۱‐ دقیقه، یک مطالعه، ۱۵۱ شرکت‌کننده) اما هیچ تفاوتی در زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار (MD؛ ۲.۵۰‐ ساعت؛ ۹۵% CI؛ ۷.۲۱‐ تا ۲.۲۱ ساعت؛ یک مطالعه؛ ۱۵۱ شرکت‌کننده) یا بروز عوارض جانبی شدید وجود نداشت.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
برای زمان لازم تا ایجاد هموستاز، مطالعاتی که VCDهای مبتنی بر کلاژن و فشرده‌سازی از بیرون را مقایسه ‌کردند بسیار ناهمگون‌تر از آن بودند که بتوان آنها را با هم ترکیب کرد. با این حال، VCDهای مبتنی بر گیره فلزی و مبتنی بر بخیه، هر دو در مقایسه با فشرده‌سازی از بیرون با کاهش زمان لازم تا ایجاد هموستاز همراه بودند. برای زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار، مطالعاتی که VCDها را با فشرده‌سازی از بیرون مقایسه ‌کردند، بسیار ناهمگون‌تر از آن بودند که بتوان آنها را با هم ترکیب کرد. هنگام مقایسه VCDها با فشرده‌سازی از بیرون، هیچ تفاوتی در بروز آسیب عروقی یا مورتالیتی مشاهده نشد. هیچ تفاوتی در اثربخشی یا بی‌خطری VCDها با مکانیسم‌های مختلف عمل نشان داده نشد. برای ارزیابی اثربخشی ابزاری که در حال حاضر استفاده می‌شوند و مقایسه آنها با یکدیگر و مقایسه با فشرده‌سازی از بیرون، با توجه به معیارهای پیامد مشخص شده، انجام تحقیقات بیشتر ضروری است.
خلاصه به زبان ساده

اثربخشی و بی‌خطری ابزار طراحی شده برای بستن نواحی سوراخ ‌شده شریان فمورال

پیشینه

پروسیجرهای اندوواسکولار نیاز به دسترسی به داخل شریان دارند. یک سوراخ کوچک در شریان کشاله ران ایجاد می‌شود، و از طریق آن یک کاتتر به سمت محل مورد نظر هدایت می‌شود. پس از اتمام پروسیجر، سوراخ شریان باید بسته شده و خونریزی متوقف شود (هموستاز). به‌طور مرسوم، روش اصلی برای بستن شریان، فشرده‌سازی است که طی آن حداکثر ۳۰ دقیقه فشار به صورت دستی یا گیره‌های مکانیکی مستقیما به کشاله ران بیمار وارد می‌شود. این فشار دستی می‌تواند دردناک بوده و به هشت ساعت استراحت در رختخواب نیاز دارد. روند بسته شدن شریان می‌تواند منجر به بروز عوارضی مانند آسیب به شریان و خونریزی شود که از خفیف تا تهدید کننده زندگی متغیر است. فشار وارد شده به شریان بر ورید مجاور نیز تاثیر می‌گذارد و ممکن است باعث تشکیل لخته‌های خونی (ترومبوز ورید عمقی) شود. ابزار بستن عروق (vascular closure devices; VCDs) برای بستن سوراخ و توقف خونریزی طراحی شده‌اند. VCDها در دهه ۱۹۹۰ در تلاش برای کاهش زمان تا توقف خونریزی، امکان راه رفتن هر چه زودتر پس از انجام پروسیجر و بهبودی در راحتی بیمار ساخته شدند. چهار نوع اصلی VCD بر اساس مواد مورد استفاده در دسترس هستند: پلاگ‌های کلاژن، مبتنی بر بخیه، گیره‌های دیسک‌دار و فلزی. هیچ توافقی در مورد اثربخشی VCDها در کاهش زمان انجام پروسیجر، مدت بستری یا زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار حاصل نشده، و مشخص نیست که آنها در مقایسه با فشرده‌سازی، مزیتی به نسبت هزینه استفاده از آنها دارند یا خیر.

ویژگی‌های مطالعه

این مرور اثربخشی و بی‌خطری استفاده از این VCDها را در مقایسه با یکدیگر و با فشرده‌سازی دستی یا مکانیکی بررسی می‌کند. پس از جست‌وجوی مطالعات مرتبط، ۵۲ مطالعه را با مجموع ۱۹,۱۹۲ شرکت‌کننده پیدا کردیم (تا اپریل ۲۰۱۵ به‌روز است). مطالعات، VCDهای مختلف را با فشرده‌سازی دستی یا مکانیکی و/یا با یکدیگر مقایسه کردند. معیارهای اصلی اثربخشی، زمان لازم تا ایجاد هموستاز و زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار بود. پیامدهای بی‌خطری اصلی شامل عوارض جانبی مانند خونریزی، آسیب شریانی، عفونت و ایجاد لخته خونی در ورید مجاور بودند.

نتایج کلیدی

هنگام مقایسه VCDها با فشرده‌سازی، این مرور نشان داد که برای زمان لازم تا ایجاد هموستاز و زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار، مطالعات آنقدر متفاوت بودند که نمی‌توان آنها را در یک آنالیز آماری ترکیب کرد. برای پیامدهای بی‌خطری، هیچ شواهد موثقی نشان نمی‌دهد که VCDها در مقایسه با فشرده‌سازی دستی یا مکانیکی، تعداد عوارض جدی محل سوراخ را کاهش می‌دهند. علاوه بر این، این مرور تفاوتی را در اثربخشی یا بی‌خطری برای یک نوع VCD در برابر نوع دیگر آن نشان نداد، اما مطالعات کمی این مقایسه‌ها را انجام دادند. پیش از اینکه بتوان به نتیجه‌گیری‌های قطعی دست یافت، انجام مطالعاتی با کیفیت خوب بیشتری مورد نیاز است.

کیفیت شواهد

برای زمان لازم تا ایجاد هموستاز و زمان لازم تا به حرکت درآمدن بیمار، مطالعات آنقدر متفاوت بودند که نمی‌توان آنها را با هم ترکیب کرد و بنابراین، شواهدی با کیفیت پائین ارائه شد. سطح کیفیت شواهد برای دیگر پیامدها از نظر دقت، سازگاری و مستقیم بودن، در حد متوسط ​​ارزیابی شد.


Lindsay Robertson، Olivia McBride، Anne Burdess،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
ترومبوز ورید عمقی(deep vein thrombosis; DVT) در حدود یک نفر در ۱۰۰۰ فرد بزرگسال را در هر سال درگیر می‌کند و مرگ‌و‌میر سالانه آن به ۱۴,۶% می‌رسد. به‌ویژه، DVT ایلئوفمورال می‌تواند منجر به ترومبوز عود کننده و سندرم پس از ترومبوز (post‐thrombotic syndrome; PTS) شود که یک بیماری دردناک است و می‌تواند باعث ایجاد نارسایی مزمن وریدی، ادم و زخم شود. این امر باعث ناتوانی قابل ملاحظه، کیفیت مختل شده زندگی و بار (burden) اقتصادی می شود. تکنیک‌های حذف اولیه ترومبوز در بیماران مبتلا به DVT ایلئوفمورال مورد حمایت قرار گرفته‌اند تا باز بودن ورید بهبود یابد، از اختلال دریچه پیشگیری شود و عوارضی مانند سندرم پس از ترومبوز و زخم وریدی در آینده کاهش یابد. یکی از این روش‌ها، ترومبکتومی فارماکومکانیکال (pharmacomechanical thrombectomy)، ترکیبی از ترومبوکتومی مبتنی بر کاتتر و ترومبولیز با هدایت کاتتر است.
اهداف
ارزیابی تاثیرات ترومبوکتومی فارماکومکانیکال در برابر آنتی‌کوآگولاسیون (به‌تنهایی یا با جوراب‌های فشرده‌سازی)، ترومبکتومی مکانیکی (mechanical thrombectomy)، ترومبولیز یا سایر روش‌های داخل عروقی در مدیریت افراد مبتلا به DVT حاد ورید ایلئوفمورال.
روش های جستجو
متخصص اطلاعات گروه عروق در کاکرین پایگاه ثبت تخصصی (آخرین جست‌وجو در دسامبر ۲۰۱۵) و پایگاه ثبت کارآزمایی‌های کاکرین (آخرین جست‌وجو در دسامبر ۲۰۱۵) را جست‌وجو کرد. بانک‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌های بالینی را برای کسب جزئیات مطالعات در حال انجام یا منتشر نشده و فهرست منابع مقالات مرتبط بازیابی شده را توسط جست‌جوهای الکترونیکی برای استنادهای اضافی جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده که در آن بیماران مبتلا به ترومبوز ورید عمقی ایلئوفمورال به منظور دریافت ترومبوکتومی فارماکومکانیکال در برابر درمان آنتی‌کوآگولاسیون، ترومبوکتومی مکانیکی، ترومبولیز (ترومبولیز سیستمیک یا با هدایت کاتتر) یا سایر روش‌های داخل عروقی برای درمان DVT ایلئوفمورال اختصاص داده شدند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
حداقل دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات شناسایی شده را برای ورود بالقوه ارزیابی کردند.
نتایج اصلی
ما هیچ کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده را نیافتیم که معیارهای واجد شرایط بودن را برای این مرور داشته باشند. یک مطالعه در حال انجام را شناسایی کردیم.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
هیچ کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای وجود نداشت که تاثیرات ترومبکتومی فارماکومکانیکال را در برابر درمان آنتی‌کوآگولاسیون (به تنهایی یا با جوراب‌های فشرده‌سازی)، ترومبکتومی مکانیکی، ترومبولیز یا سایر روش‌های داخل عروقی در مدیریت افراد مبتلا به DVT حاد ورید ایلئوفمورال سنجیده و معیار واجد شرایط بودن ورود به این مرور را داشته باشند. به انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ بیش‌تری با کیفیت بالا نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

نقش ترومبکتومی فارماکومکانیکال برای ترومبوز ورید عمقی ایلئوفمورال

پیشینه

ترومبوز ورید عمقی (deep vein thrombosis; DVT) وضعیتی است که در آن لخته خونی در ورید عمقی پا یا لگن ایجاد می‌شود. این وضعیت حدود ۱ در ۱۰۰۰ نفر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اگر DVT درمان نشود، لخته خونی می‌تواند در خون حرکت کند و شریان‌ها را در ریه‌ها مسدود کند. این وضعیت تهدید کننده زندگی، آمبولی ریه (pulmonary embolism) نامیده می‌شود و در حدود ۳ تا ۴ در ۱۰,۰۰۰ نفر اتفاق می‌افتد. یکی دیگر از عوارض جانبی DVT، سندروم پس از ترومبوز (post‐thrombotic syndrome; PTS) است که در آن بیمار درد، تورم و تغییرات در پوست اندام تحتانی را تجربه می‌کند که می‌تواند منجر به زخم شود. این وضعیت باعث ناتوانی قابل توجهی می‌شود و کیفیت زندگی را کاهش می‌دهد و برای سیستم‌های مراقبت سلامت هزینه زیادی دارد.

یکی از راه‌های پیشگیری از لخته خونی یا PTS دیگر، برداشتن لخته است. برای انجام این کار چندین راه وجود دارد. یک کاتتر می‌تواند وارد داخل رگ شده و لخته را به طور مستقیم خارج کند (ترومبکتومی مکانیکی (mechanical thrombectomy))، لخته خونی می‌تواند از طریق استفاده از داروهای تزریق شده به ورید در پا یا به طور مستقیم در محل لخته با استفاده از کاتتر و کنترل اشعه X (ترومبولیز فارماکومکانیکال (pharmacomechanical thrombolysis)) یا ترکیبی از دو پروسیجر از بین برود. این مرور با هدف اندازه‌گیری میزان ایمنی و اثربخشی ترومبکتومی فارماکومکانیکال در مقایسه با روش‌های دیگر انجام شده است.

نتایج کلیدی

هیچ کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده که با معیارهای ورود این مرور (اکنون تا دسامبر ۲۰۱۵) مطابقت داشته باشد، وجود نداشت. یک مطالعه در حال انجام را شناسایی کردیم.

کیفیت شواهد

در حال حاضر برای کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده که اثربخشی و ایمنی تطبیقی ترومبوکتومی فارماکومکانیکال را در مدیریت بیماران DVT بررسی می‌کنند، با کمبود مواجه هستیم.

نتیجه‌گیری

پیش از نتیجه‌گیری، پژوهش بیش‌تری مورد نیاز است.


Lindsay Robertson، Su Ern Yeoh، Ahmad Ramli،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
در حال حاضر، شواهد کمی پیرامون طول درمان و نوع داروی آنتی‌کوآگولاسیون استفاده‌ شده برای ادامه درمان به‌ منظور پیشگیری از ترومبوآمبولی وریدی راجعه (venous thromboembolism; VTE) در بیماران مبتلا به VTE بدون علت شناخته‌ شده که درمان ضد‐انعقادی اولیه را دریافت کردند، در دسترس است.
اهداف
مقایسه اثربخشی و ایمنی گزینه‌های درمانی خوراکی در دسترس (آسپرین، وارفارین، آنتی‌کوآگولانت‌های خوراکی مستقیم (direct oral anticoagulants; DOAC)) به‌منظور ادامه درمان ترومبوپروفیلاکسی در بزرگسالان مبتلا به اولین VTE بدون علت شناخته‌ شده، برای پیشگیری از عود مجدد VTE پس از اتمام یک دوره درمان دارویی ضد‐انعقادی اولیه خوراکی اولیه قابل قبول، به شکلی که در مطالعات منفرد توصیف شد.
روش های جستجو
برای این مرور، متخصص اطلاعات عروقی در کاکرین (CIS) پایگاه ثبت تخصصی (مارچ ۲۰۱۷) همچنین پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی کنترل شده کاکرین (CENTRAL ،۲۰۱۷، شماره ۲) را جست‌وجو کرد. همچنین پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌ها (مارچ ۲۰۱۷) و فهرست منابع مقالات مرتبط را جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده‌ای را در این مرور گنجاندیم که در آنها بیماران مبتلا به اولین اپیزود از VTE علامت‌دار و تائید‌ شده به‌ صورت عینی و بدون محرک مشخص که ابتدا با آنتی‌کوآگولانت‌ها درمان شده بودند، برای ادامه درمان پروفیلاکسی (آنتاگونیست‌های ویتامین K ((vitamin K antagonist; VKA)، داروهای آنتی‌پلاکتی، یا DOAC) در مقابل عدم تجویز پروفیلاکسی یا دارونما، تصادفی‌سازی شدند. همچنین کارآزمایی‌هایی را وارد کردیم که نوعی از درمان ادامه درمان پروفیلاکسی را در مقایسه با نوع دیگری از آن ارزیابی کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات را انتخاب، کیفیت را ارزیابی، و داده‌ها را استخراج کردند. اختلافات را با بحث و تبادل نظر حل کردیم.
نتایج اصلی

شش مطالعه با مجموع ۳۴۳۶ شرکت‌کننده، معیارهای ورود را داشتند. پنج مطالعه ادامه درمان پروفیلاکسی را در مقایسه با دارونما (placebo) مقایسه کردند: سه مورد وارفارین را با دارونما، و دو مورد آسپرین را با دارونما مقایسه کردند. یک مطالعه نوعی از ادامه درمان پروفیلاکسی (ریواروکسابان) را با نوع دیگری از آن (آسپرین) مقایسه کردند. برای تجویز ادامه درمان پروفیلاکسی در مقایسه با دارونما، سطح کیفیت شواهد مربوط به VTE عود کننده و مورتالیتی به هر علتی را به متوسط کاهش دادیم، زیرا نگرانی ناشی از احتمال سوگیری (bias) انتخاب و عملکرد در مطالعات منفرد وجود داشت. به دلیل نگرانی از وجود خطر سوگیری در مطالعات اشاره شده در بالا، همراه با نگرانی ناشی از عدم دقت، سطح کیفیت شواهد را برای تمام پیامدهای دیگر در این مرور به پائین کاهش دادیم. برای ادامه درمان پروفیلاکسی در مقایسه با دیگر درمان‌های پروفیلاکسی، کیفیت شواهد را برای VTE عود کننده و خونریزی عمده، به دلیل نگرانی در مورد عدم قطعیت، به سطح پائین کاهش دادیم. خطر سوگیری در مطالعه منفرد پائین بود.

متاآنالیزها نشان داد که ادامه درمان پروفیلاکسی مفیدتر از دارونما در پیشگیری از مرگ‌ومیر ناشی از VTE (نسبت شانس (OR): ۰,۹۸؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۴ تا ۶.۹۸؛ ۱۸۶۲ شرکت‌کننده؛ ۴ مطالعه؛ P = ۰.۹۸؛ کیفیت شواهد پائین)، عود VTE (OR: ۰.۶۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۸ تا ۱.۰۳؛ ۲۰۴۳ شرکت کننده؛ ۵مطالعه؛ P = ۰.۰۷؛ شواهد با کیفیت متوسط)، خونریزی شدید (OR: ۱.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۷ تا ۳.۸۵؛ ۲۰۴۳ شرکت‌کننده؛ ۵ مطالعه؛ P = ۰.۸۶؛ کیفیت شواهد متوسط)، مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۳ تا ۱.۵۷؛ ۲۰۴۳ شرکت‌کننده؛ ۵ مطالعه؛ P = ۰.۹۹؛ شواهد با کیفیت متوسط)، خونریزی غیر‐عمده مرتبط از نظر بالینی (OR: ۱.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۵.۳۳؛ ۱۶۷۲ شرکت‌کننده؛ ۴ مطالعه؛ P = ۰.۳۰؛ شواهد با کیفیت پائین)، سکته مغزی OR: ۱.۱۵؛ ۹۵% CI؛۰.۳۹ تا ۳.۴۶؛ ۱۲۲۴ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۸۰؛ شواهد با کیفیت پائین) یا انفارکتوس میوکارد (OR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۵ تا ۲.۸۷؛ ۱۴۹۵ شرکت‌کننده؛ ۳ مطالعه؛ P = ۱.۰۰؛ شواهد با کیفیت پائین) نبود.

یک مطالعه نشان داد که داروی جدید خوراکی ریواروکسابان با عود کمتر VTE نسبت به تجویز آسپیرین همراه بود (OR: ۰,۲۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵ تا ۰.۵۴؛ ۱۳۸۹ شرکت‌کننده؛ P = ۰.۰۰۰۱؛ شواهد با کیفیت متوسط). داده‌ها نشان‌گر عدم تفاوت واضح در میزان بروز خونریزی عمده بین ریواروکسابان و آسپیرین (OR: ۳.۰۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۷ تا ۲۵.۵۱؛ ۱۳۸۹ شرکت‌کننده؛ P = ۰.۳۰؛ شواهد با کیفیت متوسط) و همچنین در بروز خونریزی غیر ‐عمده مرتبط از نظر بالینی (OR: ۰.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۷ تا ۱.۹۴؛ ۱۳۸۹ شرکت‌کننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۶۹؛ شواهد با کیفیت متوسط) بود. داده‌های مربوط به مورتالیتی ناشی از VTE، مورتالیتی به هر علتی، سکته مغزی، و انفارکتوس میوکارد برای شرکت‌کنندگان مبتلا به VTE با علت نامشخص هنوز در دسترس نیست و در نسخه‌های آینده مرور وارد خواهند شد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
در حال حاضر شواهد برای نتیجه‌گیری قطعی در مورد اثربخشی و ایمنی ادامه درمان ترومبوپروفیلاکسی در پیشگیری از عود VTE پس از درمان اولیه با آنتی‌کوآگولاسیون خوراکی میان شرکت‌کنندگان مبتلا به VTE بدون علت مشخص، ناکافی است. پیش از نتیجه‌گیری قطعی، انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده با کیفیت خوب در سطح گسترده مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

ایمنی و اثربخشی ادامه درمان ضد‐انعقادی برای افرادی که به دلیل تشکیل لخته خونی درمان شده‌اند.

پیشینه

ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) وضعیتی است که یک لخته خون در وریدهای عمقی پا یا لگن شکل می‌گیرد (ترومبوز ورید عمقی (deep vein thrombosis; DVT)، یا لخته در خون حرکت می‌کند و یک رگ خونی را در ریه‌ها مسدود می‌کند (آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE)). افراد مبتلا به VTE با یک داروی ضد‐انعقاد یا آنتی‌کوآگولانت درمان می‌شوند، که از تشکیل لخته‌های بیشتر ممانعت می‌کند. در بیماران مبتلا به VTE به علت عوامل خطر مشخص (دوره‌های طولانی بی‌حرکتی، سرطان، بارداری، داروهای ضد‐بارداری خوراکی، درمان جایگزینی هورمون، تروما، یا اختلالات خونی)، درمان باید به دلیل ایمنی پس از سه ماه قطع شود. با این حال، برای بیماران مبتلا به VTE بدون علت شناخته‌ شده (unprovoked)، طول درمان مطلوب نامشخص باقی مانده، زیرا شواهد محدود است. پزشکان باید براساس مزایا (یعنی پیشگیری از عود مجدد VTE) و خطر (یعنی خونریزی) همراه با درمان، برای ادامه آن تصمیم بگیرند. در این مرور ارزیابی شد که ادامه درمان در پیشگیری از تشکیل لخته‌های بیشتر در بیماران مبتلا به VTE بدون علت مشخص ایمن و موثر است یا خیر.

ویژگی‌های مطالعه و نتایج کلیدی

شش مطالعه را با مجموع ۳۴۳۶ بیمار (تا مارچ ۲۰۱۷) یافتیم. پنج مطالعه درمان را با دارونما (placebo) مقایسه، و یک مطالعه یک نوع درمان را با نوع دیگر آن مقایسه کرد. سه مورد از پنج مطالعه که از دارونما استفاده کردند، وارفارین و دو مورد آسپیرین را به کار بردند. تجمیع نتایج حاصل از پنج مطالعه نشان‌گر عدم تفاوت قابل توجه در نرخ تشکیل لخته‌های خونی بیشتر بین بیماران درمان شده با یک ضد‐انعقاد و افرادی بود که با دارونما درمان شدند، و تفاوت واضحی در تعداد مرگ‌ومیر، حوادث خونریزی دهنده، یا عوارض جانبی مانند سکته مغزی یا حمله قلبی دیده نشد.

یک مطالعه نشان داد که درمان خوراکی با آنتی‌کوآگولانت ریواروکسابان (rivaroxaban) با تشکیل لخته‌های خونی کمتر نسبت به آسپرین همراه بود. هیچ شواهدی مبنی بر وجود تفاوت در حوادث خونریزی دهنده عمده و غیر‐عمده بین ریواروکسابان و آسپرین به دست نیامد. داده‌های مربوط به مرگ‌ومیر و مرگ‌ومیرهای مرتبط با تشکیل لخته خونی در ریه‌ها، سکته مغزی، و حمله قلبی برای شرکت‌کنندگان در این مرور هنوز موجود نبودند و در نسخه آینده این مرور وارد خواهند شد.

کیفیت شواهد

سطح کیفیت شواهد ارائه‌ شده توسط مطالعات موجود در این مرور از پائین تا متوسط متغیر بود، زیرا تعداد مطالعات اندک و با تعداد کمی از رویدادهای در نظر گرفته شده همراه بودند.

این مرور نشان داد که تعداد کارآزمایی‌ها برای نشان دادن اینکه ادامه درمان در پیشگیری از ایجاد لخته‌های خونی بیشتر پس از سه ماه درمان، ایمن و موثر هستند یا خیر، بسیار اندک است. انجام مطالعاتی با کیفیت خوب و در مقیاس وسیع مورد نیاز است.


Lindsay Robertson، Su Ern Yeoh، Gerard Stansby، Roshan Agarwal،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) اصطلاحی جمعی است که بر دو وضعیت: ترومبوز عمقی وریدی (deep venous thrombosis; DVT) و آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE) دلالت دارد. نسبتی از افراد مبتلا به VTE عوامل خطر مستعد کننده زمینه‌ای یا فوری ابتلا را به VTE ندارند و تحت عنوان VTE بدون دلیل شناخته‌ شده (unprovoked) مشخص می‌شود. VTE بدون دلیل شناخته‌ شده می‌تواند اولین ظهور بالینی یک بدخیمی زمینه‌ای باشد. این موضوع سوالاتی را مطرح کرده در رابطه با اینکه افراد دچار VTE بدون دلیل شناخته‌ شده می‌بایست از نظر ابتلا به سرطان مورد بررسی قرار گیرند یا خیر. درمان VTE در بیماران مبتلا به سرطان و غیر‐سرطانی متفاوت است و تشخیص درست می‌تواند این اطمینان را حاصل کند که افراد درمان مناسب VTE را برای پیشگیری از عود و عوارض بعدی آن دریافت کرده‌اند. علاوه بر این، تشخیص مناسب سرطان در مراحل اولیه که قابلیت درمان بالاتری دارد، خطر پیشرفت بیماری را تقلیل داده و در نتیجه منجر به بهبودی مورتالیتی و موربیدیتی ناشی از سرطان می‌شود. مطالعه حاضر، نسخه به‌روزرسانی شده یک مطالعه مروری است که نخستین‌بار در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
اهداف
تعیین اینکه انجام آزمایش برای سرطان تشخیص داده‌ نشده در افرادی که دچار اولین اپیزود VTE بدون دلیل شناخته‌ شده (DVT اندام‌های تحتانی یا PE) بوده‌اند، می‌تواند در کاهش مورتالیتی و موربیدیتی مرتبط با VTE و سرطان موثر باشد یا خیر و تعیین اینکه کدام آزمایش‌ها برای تشخیص سرطان می‌تواند بهترین نتیجه را از نظر تشخیص زودهنگام انواع سرطان‌های قابل درمان در پی داشته باشد.
روش های جستجو
متخصص اطلاعات گروه عروق کاکرین در پایگاه ثبت تخصصی گروه عروق در کاکرین و پایگاه‌های اطلاعاتی CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ (CINHAL) Cumulative Index to Nusing and Allied Health Litreture و پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت و پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های‌ ClinicalTrials.gov تا ۱۱ جولای ۲۰۱۸ جست‌وجو کرد. هم‌چنین برای شناسایی مطالعات بیش‌تر بررسی منابع را هم انجام دادیم.
معیارهای انتخاب
فقط کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و شبه‐‌تصادفی‌سازی شده‌ای واجد شرایط ورود به این مطالعه بودند که در آن‌ها افراد مبتلا به VTE بدون دلیل شناخته شده با هدف بررسی امکان وجود سرطان، تحت انجام آزمایش‌های بالینی و تخصصی سرطان قرار گرفتند. پیامدهای اولیه شامل مورتالیتی به هر علتی، مورتالیتی مرتبط با سرطان و مورتالیتی مرتبط با VTE بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات را انتخاب، خطر سوگیری (bias) را ارزیابی و داده‌ها را استخراج کردند. هر گونه عدم توافق را با بحث و بررسی حل کردیم.
نتایج اصلی

هیچ مطالعه جدیدی برای این به‌روزرسانی سال ۲۰۱۸ شناسایی نشد. در مجموع، چهار مطالعه با ۱۶۴۴ شرکت‌کننده وارد مطالعه شدند. دو مطالعه تاثیر انجام آزمایش‌های گسترده را شامل اسکن توموگرافی کامپیوتری (CT) در مقابل انجام آزمایش‌ها بر مبنای تشخیص پزشک ارزیابی کردند، در حالی که دو مطالعه دیگر تاثیر انجام تست استاندارد را به همراه توموگرافی انتشار پوزیترون (positron emission tomography; PET)/CT اسکن در مقایسه با انجام آزمایش استاندارد به‌تنهایی بررسی کردند. به دلیل وجود خطر سوگیری (خاتمه زودهنگام مطالعات)، کیفیت شواهد برای انجام آزمایش‌های گسترده از جمله CT اسکن در مقایسه با انجام آزمایش‌ها بر مبنای تشخیص پزشک، بر اساس رویکرد درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE)، در سطح بسیار پائین ارزیابی شد. هم‌چنین، شواهد مربوط به انجام تست استاندارد به همراه PET/CT در مقایسه با انجام تست استاندارد به‌تنهایی، به دلیل وجود خطر سوگیری تشخیص، کیفیت متوسطی داشت. به دلیل وجود سوگیری تشخیص در یک مطالعه با تعداد کم عوارض، سطح کیفیت شواهد بیش‌تر کاهش یافت.

با مقایسه انجام آزمایش‌های گسترده شامل CT در مقابل انجام آزمایش‌ها بنا بر تشخیص پزشک، آنالیز تجمیعی انجام شده روی دو مطالعه نشان داد که انجام آزمایش‌های تشخیصی سرطان مزیتی را برای مورتالیتی مرتبط با سرطان داشته یا هیچ منفعتی ندارد (نسبت شانس (OR): ۰,۴۹؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۵ تا ۱.۶۷؛ ۳۹۶ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۲۶؛ شواهد با کیفیت پائین). یک مطالعه (۲۰۱ شرکت‌کننده) نشان داد که، به‌طور کلی، بدخیمی‌ها در زمان تشخیص در شرکت‏‌کنندگانی که به‌طور گسترده‌ای مورد آزمایش قرار گرفتند، پیشرفت کم‌تری از افراد گروه کنترل داشت. در مجموع، ۹/۱۳ شرکت‌کننده مبتلا به سرطان در گروه انجام گسترده تست‌ها در مرحله T۱ یا T۲ بدخیمی قرار داشتند که این نسبت در افراد سرطانی گروه کنترل ۲/۱۰ بود (OR: ۵.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۵ تا ۲۳.۷۶؛ P = ۰.۰۴؛ شواهد با کیفیت پائین). تفاوت واضحی از نظر تشخیص مراحل پیشرفته بیماری بین آزمایش‌های گسترده در برابر انجام آزمایش‌ها بنا بر تشخیص پزشک وجود نداشت: یک شرکت‌کننده در گروه انجام آزمایش‌های گسترده در مقایسه با چهار بیمار در گروه کنترل در مرحله T۳ بیماری قرار داشتند (OR: ۰.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۲.۲۸؛ P = ۰.۲۲؛ شواهد با کیفیت پائین). علاوه ‌بر این، آن دسته از شرکت‌کنندگان که تحت انجام آزمایش‌های گسترده‌ قرار گرفتند، زودتر از گروه کنترل تشخیص داده شدند (میانگین: ۱ ماه با تست‌های گسترده در مقایسه با ۱۱.۶ ماه با تست‌هایی که بر اساس نظر پزشک برای تشخیص سرطان از زمان تشخیص VTE انجام شدند). انجام آزمایش‌های گسترده میزان فراوانی تشخیصی سرطان زمینه‌ای را افزایش نداد (OR: ۱.۳۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۲.۹۳؛ ۳۹۶ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۵۰؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ مطالعه‌ای مورتالیتی به هر علتی، موربیدیتی و مورتالیتی ناشی از VTE، عوارض آنتی‌کوآگولاسیون، عوارض جانبی آزمایش‌های سرطان، رضایت شرکت‌کنندگان یا کیفیت زندگی را بررسی نکرد.

زمانی که انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT با انجام آزمایش استاندارد به‌تنهایی مقایسه شدند، انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT مزیتی اندک یا عدم مزیت را بر مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱,۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۳.۰۴؛ ۱۲۴۸ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۶۶؛ شواهد با کیفیت متوسط)، مورتالیتی مرتبط با سرطان (OR: ۰.۵۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۱.۵۲؛ ۱۲۴۸ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۲۵؛ شواهد با کیفیت متوسط) یا موربیدیتی مرتبط با VTE (OR: ۱.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۸ تا ۲.۱۷؛ ۸۵۴ شرکت‌کننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۹۶؛ شواهد با کیفیت متوسط) نشان داد. با در نظر گرفتن مرحله سرطان، تفاوت روشنی برای تشخیص سرطان در مراحل اولیه (OR: ۱.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۱ تا ۶.۱۷؛ ۳۹۴ شرکت‌کننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۳۷؛ شواهد با کیفیت پائین) یا پیشرفته (OR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۷.۱۷؛ ۳۹۴ شرکت‌کننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۱.۰۰؛ شواهد با کیفیت پائین) آن وجود نداشت. هم‌چنین هیچ تفاوت واضحی در فراوانی تشخیصی سرطان زمینه‌ای به دست نیامد (OR: ۱.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱ تا ۳.۲۰؛ ۱۲۴۸ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۰۹؛ شواهد با کیفیت متوسط). زمان لازم تا تشخیص سرطان در گروه انجام آزمایش استاندارد ۴.۲ ماه و در گروه انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT معادل ۴.۰ ماه گزارش شد (P = ۰.۸۸). هیچ یک از مطالعات مورتالیتی مرتبط با VTE، عوارض آنتی‌کوآگولاسیون، عوارض جانبی انجام آزمایش‌های سرطان، رضایت شرکت‌کنندگان یا کیفیت زندگی را اندازه‌گیری نکردند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
انجام آزمایش‌های خاص برای سرطان در افراد مبتلا به VTE بدون علت شناخته‌ شده ممکن است منجر به تشخیص زودتر سرطان در مرحله اولیه سرطان شود. با این حال، در حال حاضر شواهد ناکافی برای نتیجه‌گیری قطعی در مورد اثربخشی انجام آزمایش برای سرطان تشخیص داده نشده در افراد مبتلا به نخستین اپیزود از VTE بدون علت شناخته شده ( DVT یا PE) وجود ندارد. نتایج می‌توانستند همراه با مزیت یا عدم مزیت باشند. پیش از نتیجه‌گیری‌های قطعی، انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل ‌شده‌ای در مقیاس بزرگ و با کیفیت خوب مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

تاثیر انجام آزمایش برای تشخیص سرطان (بر مرگ‌ومیر و بیماری ناشی از سرطان و لخته خونی) در افراد مبتلا به لخته‌های خونی در پاها و ریه‌ها بدون دلیل شناخته ‌شده

پیشینه

ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) عبارت است از تشکیل لخته‌های خونی در وریدهای پا (یا ترومبوز عمقی وریدی (deep venous thrombosis; DVT))، که می‌توانند به سمت ریه‌ها حرکت کنند (منجر به آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE) شود). PE می‌تواند اغلب کشنده باشد. علائم DVT شامل درد و تورم پاها و علائم PE شامل تنگی‌نفس و درد قفسه سینه است. عوامل خطر VTE عبارتند از جراحی، بی‌حرکت ماندن طولانی‌‐مدت، تروما، سابقه خانوادگی، بارداری و نواقص خونی. با این حال، گاهی اوقات VTE به دلایل غیر‐روشنی رخ می‌دهد (که unprovoked یا بدون دلیل شناخته شده نامیده می‌شود). در این افراد، سرطان تشخیص داده‌ نشده ممکن است علت بروز VTE باشد. این سوال مطرح است که افراد مبتلا به VTE بدون دلیل شناخته‌ شده باید برای تشخیص سرطان زمینه‌ای تحت بررسی قرار گیرند یا خیر. این موضوع از این جهت مهم است که مدیریت VTE در افراد با و بدون سرطان متفاوت است. تشخیص سرطان این اطمینان را ایجاد می‌کند که افراد مبتلا بهترین درمان را برای کاهش خطر بروز VTE بعدی دریافت خواهند کرد. تشخیص می‌تواند هم‌چنین منجر به درمان زودهنگام سرطان، در مراحل قابل درمان‌تر شود.

ویژگی‌های مطالعه و نتایج کلیدی

این مطالعه مروری ارزیابی کرد که انجام آزمایش برای تائید حضور سرطان تشخیص داده نشده در افرادی که دچار نخستین VTE (DVT یا PE) بدون دلیل شناخته شده می‌شوند، در کاهش بیماری و مرگ‌ومیر مرتبط با سرطان و VTE موثر است یا خیر. چهار مطالعه را با ۱۶۴۴ شرکت‌کننده (تا جولای ۲۰۱۸) یافتیم. دو مطالعه انجام آزمایش‌های گسترده سرطان را با انجام آزمایش‌هایی مقایسه کردند که بنا بر تصمیم پزشک انجام شده و دو مطالعه انجام آزمایش‌های سرطان را همراه با تصویربرداری با انجام آزمایش‌های سرطان به‌تنهایی مقایسه کردند. ترکیب نتایج دو مطالعه نشان داد انجام آزمایش‌های گسترده تاثیری بر تعداد مرگ‌های ناشی از سرطان ندارند. علاوه بر این، انجام آزمایش‌های گسترده نتوانست تعداد افراد مبتلا به سرطان بیش‌تری را شناسایی کند. با این حال، انجام آزمایش‌های گسترده سرطان‌ها را در مراحل اولیه شناسایی نکرد (حدود ۱۰ ماه زودتر) و سرطان‌ها در افراد گروه آزمایش‌های گسترده در مقابل گروه مقابل پیشرفت کم‌تری در زمان تشخیص داشتند. هیچ مطالعه‌ای به تعداد مرگ‌ومیر‌های رخ داده به هر دلیلی، مرگ‌ومیرها و بیماری‌های مرتبط با VTE، عوارض جانبی آزمایش‌های سرطان، عوارض جانبی درمان VTE یا رضایت شرکت‌کنندگان اشاره‌ای نکردند. دو مطالعه‌ای که انجام آزمایش‌های سرطان را به همراه تصویربرداری با انجام آزمایش‌ها به‌تنهایی مقایسه کردند، نشان دادند افزودن تصویربرداری توموگرافی کامپیوتری تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر تعداد مرگ‌ومیرها، مرگ‌ومیر ناشی از سرطان، بیماری مرتبط با VTE داشتند؛ هم‌چنین باعث نشدند افراد بیش‌تری مبتلا به سرطان تشخیص داده شوند، یا نشان دادند تفاوت واضحی در زمان سپری شده تا تشخیص یا مرحله‌ای که سرطان تشخیص داده می‌شود، وجود دارد. هیچ یک از مطالعات به مرگ‌ومیر مرتبط با VTE، عوارض جانبی آزمایش‌های سرطان، عوارض جانبی درمان VTE، رضایت شرکت‌کنندگان یا کیفیت زندگی اشاره‌ای نکردند.

کیفیت شواهد

زمانی که انجام آزمایش‌های گسترده با انجام آزمایش‌های مدنظر پرشک مقایسه شدند، سطح کیفیت شواهد به دلیل سوگیری (bias) ایجاد شده در اثر دو مطالعه‌ای که پایان زودهنگام داشتند، پائین آمد. زمانی که انجام آزمایش‌ها همراه با PET/CT با انجام آزمایش‌ها به‌تنهایی مقایسه شدند، کیفیت شواهد بین پائین تا متوسط باقی ماند، به دلیل خطای ناشی از تعداد کم حوادث و سوگیری ناشی از عدم کورسازی افرادی که اثرات را ارزیابی کردند.

این مطالعه مروری نشان داد کارآزمایی‌های بسیار اندکی هستند برای تعیین این که انجام آزمایش‌ها برای سرطان تشخیص داده نشده در افرادی که دچار نخستین VTE (DVT یا PE) بدون دلیل شناخته شده می‌شوند، اثربخشی لازم را برای کاهش مرگ‌ومیر و بیماری مرتبط با VTE و سرطان در آن‌ها دارند یا خیر. انجام مطالعات بیش‌تری با کیفیت خوب و در مقیاس بزرگ مورد نیاز است.


Lindsay Robertson، Edmond Atallah، Gerard Stansby،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
پروفیلاکسی دارویی ثابت شده خطر حوادث قلبی‌عروقی را در افراد مبتلا به بیماری انسدادی شریانی آترواسکلروتیک (atherosclerotic occlusive arterial disease) به خطر می‌اندازد. با این حال، نقش پروفیلاکسی در افراد مبتلا به آنوریسم آئورت شکمی (abdominal aortic aneurysm; AAA) هنوز معلوم نیست. مطالعات متعدد نشان داده‌اند که با وجود ترمیم موفقیت‌آمیز، افرادی که دارای AAA هستند نرخ بقای کم‌تری نسبت به کنترل‌های سالم دارند. افراد مبتلا به AAA با شیوع بیشتر بیماری کرونری قلبی و خطر حوادث قلبی‌عروقی روبه‌رو هستند. علی‌رغم این ارتباط، در مورد اثربخشی پروفیلاکسی دارویی در کاهش خطر قلبی‌عروقی در افراد مبتلا به AAA اطلاعات کمی در دست است. این نسخه به‌روز از یک مرور کاکرین است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
اهداف
تعیین اثربخشی طولانی‌مدت داروهای آنتی‌پلاکت، آتی‌هیپرتانسیو یا کاهنده چربی بر کاهش مرگ‌ومیر و حوادث قلبی‌عروقی در افراد مبتلا به آنوریسم آئورت شکمی.
روش های جستجو
برای به‌روزکردن این مرور، متخصص اطلاعات عروق در کاکرین (CIS)؛ پایگاه ثبت تخصصی عروق در کاکرین (۱۴ اپریل ۲۰۱۶) را جست‌وجو کرد. علاوه بر این، CIS پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL) (شماره ۳، ۲۰۱۶) و پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌ها (۱۴ اپریل ۲۰۱۶) را جست‌وجو کرد، فهرست منابع مقالات مرتبط را نیز بررسی کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده که در آنها افراد مبتلا به AAA به‌طور تصادفی به یکی از درمان‌های پروفیلاکتیک در برابر دیگری، یک رژیم متفاوت از همان دمران، یک دارونما (placebo)، یا عدم درمان اختصاص یافتند، واجد شرایط برای ورود به این مرور بودند. پیامدهای اولیه شامل مورتالیتی به هر علتی و مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی بود.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات را برای ورود انتخاب و ارزیابی کیفیت و استخراج داده‌ها را کامل کردند. هرگونه اختلاف‌نظری را با مباحثه حل کردیم. فقط یک مطالعه دارای معیارهای ورود به این مرور بود، بنابراین نتوانستیم متاآنالیز انجام دهیم.
نتایج اصلی
هیچ مطالعه جدیدی معیارهای ورود به نسخه به‌روز این مرور را نداشت. یک کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده در این مرور پیدا کردیم. زیر‐گروهی از شرکت‌کنندگان مبتلا به AAA متوپرولول (metoprolol) (N = ۱۱۱) یا دارونما (N = ۱۱۶) دریافت کردند. هیچ شواهد روشنی وجود نداشت که نشان دهد متوپرولول می‌تواند مورتالیتی به هر علتی (نسبت شانس (OR): ۰,۱۷؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۰۲ تا ۱.۴۱)، مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی (OR: ۰.۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۲ تا ۱.۷۶)، مرگ‌ومیر در اثر AAA (OR: ۱.۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۱۶.۹۲) کاهش می‌دهد یا حوادث قلبی‌عروقی غیر‐کشنده (OR: ۱.۴۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۸ تا ۳.۵۷) را در طول ۳۰ روز پس از جراحی افزایش می‌دهد. علاوه بر این، طی شش ماه پس از جراحی، تاثیرات تخمینی با مزایا و آسیب‌ها برای مورتالیتی به هر علتی (OR: ۰.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۶ تا ۱.۹۵)، مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی (OR: ۰.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۳ تا ۲.۳۹) و حوادث قلبی‌عروقی غیر‐کشنده (OR: ۱.۴۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۳.۳۵) هماهنگی داشت. عوارض جانبی دارویی برای کل جمعیت مطالعه گزارش شد و برای زیر‐گروهی از شرکت‌کنندگان مبتلا به AAA در دسترس نبود. این مطالعه را به‌طور کلی در معرض خطر پائین سوگیری (bias) در نظر گرفتیم. کیفیت شواهد را برای همه پیامدها پائین در نظر گرفتیم. سطح کیفیت شواهد را به دلیل عدم دقت کاهش دادیم، زیرا فقط یک مطالعه با تعداد کمی از شرکت‌کنندگان در دسترس بود، تعداد حوادث اندک بودند و نتایج با مزایا و آسیب‌ها هم‌سو و سازگار بود.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
با توجه به محدود بودن تعداد کارآزمایی‌های وارد شده، شواهد کافی برای نتیجه‌گیری کردن در مورد اثربخشی پروفیلاکسی بیماری قلبی‌عروقی در کاهش مرگ‌و‌میر و حوادث قلبی‌عروقی در افراد مبتلا به AAA وجود ندارد. کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده بیشتری که با کیفیت خوب انجام ‌شوند و بسیاری از انواع پروفیلاکسی را با پیگیری طولانی‌مدت مورد بررسی قرار بدهند، پیش از اتخاذ نتیجه‌گیری‌های درست، مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

درمان دارویی عوامل خطرساز عروقی برای کاهش مرگ‌و‌میر و عوارض قلبی‌عروقی در افراد مبتلا به آنوریسم آئورت شکمی

پیشینه

آنوریسم آئورت شکمی (abdominal aortic aneurysm; AAA) یک وضعیت بالقوه تهدید کننده زندگی است که در آن آئورت بزرگ شده و در نهایت می‌تواند منجر به خونریزی گسترده‌ای شود. دستورالعمل‌های فعلی توصیه می‌کنند که AAAهای ۵۵ میلی‌متر یا بیش‌تر باید به روش جراحی، ترمیم شوند، چون در این اندازه، خطر پاره‌شدگی بیش از خطر ترمیم جراحی است. AAAها بین اندازه‌های ۳۰ تا ۵۴ میلی‌متر پر‐خطر نیستند و به‌طور کلی توسط اسکن‌های منظم برای بررسی بزرگ‌تر شدن مورد بررسی قرار می‌گیرند. پژوهش‌های اخیر نشان داده که حتی پس از ترمیم آنوریسم، نرخ بقا در افراد مبتلا به AAA بدتر از افراد بدون AAA است. در بیش‌تر موارد، علت مرگ‌ومیر یک رویداد قلبی‌عروقی، مانند حمله قلبی یا سکته مغزی است. شرایطی نظیر فشار خون بالا یا کلسترول بالا خطر مرگ‌و‌میر قلبی‌عروقی را افزایش می‌دهند. با این حال، هر دو شرایط را می‌توان از طریق درمان دارویی معکوس کرد. با توجه به افزایش خطر مرگ‌ومیر با AAA، تعیین اینکه کدام درمان دارویی در پیشگیری از مرگ‌و‌میر قلبی‌عروقی در افراد مبتلا به AAA موثرتر بوده، مهم است.

در این مرور، محققانی از کاکرین، اثربخشی درمان دارویی را در درمان عوامل خطرساز عروقی و کاهش مرگ‌ومیرها و حوادث و مرگ‌ومیرهای قلبی‌عروقی در افراد مبتلا به AAA بررسی کردند.

ویژگی‌های مطالعه و نتایج کلیدی

پس از جست‌وجو برای همه مطالعات مرتبط (تا ۱۴ اپریل ۲۰۱۶)، یک مطالعه را پیدا کردیم که در آن یک زیر‐گروه از ۲۲۷ فرد مبتلا به AAA، بتا‐بلاکر متوپرولول (beta‐blocker metoprolol) (داروهایی را که فشار خون را کاهش می‌دهند) یا یک دارونما (placebo) (درمان ساختگی) دریافت کردند. نتایج این مطالعه برای همه علل مرگ‌و‌میر و مرگ‌و‌میر ناشی از بیماری‌های قلبی‌عروقی یا بیماری‌های قلبی‌عروقی‌ غیر‐کشنده در ۳۰ روز یا شش ماه پس از ترمیم AAA غیر‐دقیق است. عوارض جانبی دارو برای کل جمعیت مطالعه گزارش شد و برای زیر‐گروهی از شرکت‌کنندگان مبتلا به AAA در دسترس نبود.

کیفیت شواهد

ما این مطالعه را به‌طور کلی در معرض خطر پائین سوگیری (bias) قضاوت کردیم. کیفیت شواهد را پائین در نظر گرفتیم زیرا فقط یک مطالعه کوچک را در مرور وارد کردیم، رویدادهای کمی گزارش شده بود و نتیجه آن با مزیت و آسیب هم‌سو و سازگار بود.

انجام مطالعات بزرگ و طولانی‌تر برای شناسایی بهترین درمان موثر است. در حال حاضر افراد مبتلا به AAA طیف گسترده‌ای را از درمان‌های فارماکولوژیک شامل داروهای آنتی‌پلاکت، داروهای آنتی‐هیپرتانسیو و داروهای کاهش دهنده چربی دریافت می‌کنند. کارآزمایی‌های آینده باید داروهای موجود را تست کنند تا بتوانند موثرترین استراتژی را پیدا کنند، چه با یک داروی واحد باشد یا ترکیبی از درمان‌ها. علاوه بر این، مقبولیت چنین مداخلاتی باید مورد ارزیابی قرار گیرد و مطالعات آینده باید عوارض جانبی همراه با این داروها و تاثیر آنها را بر کیفیت زندگی اندازه‌گیری کنند.


Lindsay Robertson، Sandip Nandhra،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه

آنوریسم آئورت شکمی (abdominal aortic aneurysm; AAA) دیلاتاسیون غیر‐طبیعی از آئورت اینفرا‐دیافراگماتیک برابر یا بیشتر از ۳۰ میلی‌متر یا برابر یا بیشتر از ۵۰% نسبت به قطر طبیعی مورد انتظار شریان است. AAA به ندرت در افراد زیر ۵۰ سال رخ می‌دهد، اما بعد از آن، شیوع آن با افزایش سن به‌طور چشم‌گیری افزایش می‌یابد، در حالی که مردان نسبت به زنان شش برابر بیشتر در معرض خطر رشد AAA قرار دارند. گزارش شده که شیوع AAA در زنان ۶۵ تا ۸۰ ساله از ۱,۳% تا بین ۴% و ۷.۷% در مردان ۶۵ تا ۸۰ ساله است.

شواهدی وجود دارد که با افزایش قطر آنوریسم از ۵۰ میلی‌متر تا ۶۰ میلی‌متر، خطر پارگی نیز افزایش می‌یابد. بنابراین افرادی که دارای AAA با قطر بیش از ۵۵ میلی‌متر هستند، به طور کلی برای بررسی ترمیم مراجعه می‌کنند، زیرا خطر پارگی بیش از خطر ترمیم می‌شود. درمان مرسوم برای AAA ترمیم جراحی باز (open surgical repair; OSR) است که شامل برش بزرگ شکمی بوده و با خطر قابل توجهی از عوارض همراه است. دو پروسیجر کمتر تهاجمی به تازگی به‌طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار گرفته‌اند: ترمیم اندواسکولار آنوریسم (e ndov ascular a neurysm repair (EVAR)) و ترمیم لاپاروسکوپی. EVAR از طریق شیت‌های قرار داده شده در سرخرگ فمورال در کشاله ران انجام می‌شود: پس از آن یک گرافت استنت در داخل کیسه آنوریسم تحت هدایت تصاویر رادیولوژیکی قرار می‌گیرد و در جای خود محکم می‌شود تا یک کانال جدید را برای جریان خون ایجاد کند. ترمیم لاپاروسکوپی شامل استفاده از لاپاراسکوپ است که از طریق برش‌های کوچک در شکم قرار داده شده و پیوند مصنوعی به جای ناحیه ضعیف آئورت جایگزینی می‌شود. ترمیم لاپاروسکوپی AAA به دو دسته تقسیم می‌شود: جراحی لاپاروسکوپی با کمک دست (hand‐assisted laparoscopic surgery; HALS)، که در آن برشی ساخته می‌شود تا اجازه دهد دست جراح برای کمک به ترمیم داخل شود؛ و کل جراحی لاپاروسکوپی (total laparoscopic surgery; TLS). هر دو ترمیم EVAR و لاپاروسکوپی نسبت به OSR مطلوب‌تر هستند زیرا با حداقل تهاجم همراه هستند، کم‌تر دردناک هستند، همراه با عوارض و مرگ‌و‌میر کمتری هستند، و مدت اقامت در بیمارستان نیز کمتر است.

شواهد موجود نشان می‌دهد که ترمیم انتخابی لاپاروسکوپی AAA مشخصات ایمنی مطلوبی را در مقایسه با EVAR نشان می‌دهد، با نرخ پائین تبدیل و هم‌چنین نرخ مرگ‌و‌میر و موربیدیتی مشابهی دارد. در نتیجه، پیشنهاد شده که ترمیم انتخابی لاپاروسکوپی AAA ممکن است در درمان کسانی که EVAR برای آنها نامناسب هستند، نقش داشته باشد.

اهداف

ارزیابی اثرات جراحی لاپاروسکوپی برای ترمیم انتخابی آنوریسم آئورت شکمی.

هدف اولیه این مرور، ارزیابی مرگ‌و‌میر حول‌وحوش جراحی و طول مدت ترمیم جراحی لاپاروسکوپی (کامل و با کمک دست) آنوریسم‌های آئورت شکمی (AAA) در مقایسه با ترمیم جراحی باز مرسوم یا EVAR است. هدف دوم، بررسی میزان عوارض، مورتالیتی به هر علتی (> ۳۰ روز)، طول مدت بستری در بیمارستان و بخش مراقبت‌های ویژه (intensive care unit; ICU)، میزان تبدیل و مداخله دوباره و کیفیت زندگی مرتبط با ترمیم جراحی لاپاروسکوپی (کامل و با کمک دست) در مقایسه با ترمیم جراحی باز مرسوم یا EVAR است.

روش های جستجو
متخصص اطلاعات گروه عروق در کاکرین (CIS) پایگاه ثبت تخصصی (آخرین جست‌وجو در آگوست ۲۰۱۶) و CENTRAL (۲۰۱۶، شماره ۷) را بررسی کرد. علاوه بر این، CIS پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌ها را برای جزئیات مطالعات در حال انجام و منتشر نشده جست‌وجو کرد. ما فهرست منابع مقالات مرتبط را که در جست‌وجوهای الکترونیکی برای یافتن استنادهای اضافی به دست آمده بودند، جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده و کارآزمایی‌های بالینی کنترل‌ شده که در آنها بیماران مبتلا به AAA تحت ترمیم انتخابی لاپاروسکوپی (ترمیم لاپاروسکوپی کامل یا ترمیم لاپاروسکوپی با کمک دست) در مقایسه با ترمیم جراحی باز یا EVAR قرار گرفته بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
مطالعات شناسایی شده برای ورود بالقوه به طور مستقل توسط حداقل دو نویسنده مرور مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج اصلی
یک کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده با مجموع ۱۰۰ شرکت‌کننده مرد در این مرور وارد شد. این کارآزمایی ترمیم لاپاروسکوپی را با کمک دست، با EVAR مقایسه کرده و نتایج را برای مرگ‌ومیر درون بیمارستانی، طول مدت جراحی، طول مدت بستری در بیمارستان و ایسکمی اندام تحتانی فراهم کردند. مطالعه وارد شده هیچ گزارشی را از دیگر پیامدهای پیش‌برنامه‌ریزی شده این مرور ارایه نکرد. در طول مطالعه، هیچ موردی از مرگ درون بیمارستانی گزارش نشد. ترمیم لاپاروسکوپی با کمک دست با طول مدت بیشتر زمان جراحی (MD؛ ۵۳,۰۰ دقیقه؛ ۹۵% CI؛ ۳۶.۴۹ تا ۶۹.۵۱) در مقایسه با EVAR همراه بود. میزان بروز ایسکمی اندام تحتانی میان دو گروه درمانی مشابه بود (خطر نسبی (RR): ۰.۵۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۵ تا ۵.۳۴). میانگین طول مدت اقامت در بیمارستان در گروه ترمیم لاپاروسکوپی با کمک دست، ۴.۲ روز و در گروه EVAR معادل ۳.۴ روز بود، اما انحراف معیار گزارش نشده بود و بنابراین، تست معناداری آماری برای این نتیجه به‌طور مستقل امکان‌پذیر نبود. کیفیت شواهد به دلیل عدم دقت برای معیارهای ورود یک مطالعه کوچک، و فواصل اطمینان گسترده و غیر‐مستقیم بودن به دلیل اینکه فقط مردان را وارد کرده بود، به سطح پائینی تقلیل یافت. هیچ مطالعه‌ای ترمیم لاپاروسکوپی (کل یا با کمک دست) را با ترمیم باز جراحی یا ترمیم توتال جراحی لاپاروسکوپی با EVAR مقایسه نکرد.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
شواهد کافی برای به دست آوردن هرگونه نتیجه‌گیری در مورد اثربخشی و ایمنی از ترمیم جراحی لاپاراسکوپیک (کل و با کمک دست) AAA در مقابل ترمیم جراحی باز یا EVAR وجود ندارد، چرا که فقط یک کارآزمایی کوچک تصادفی‌سازی شده برای ورود به این مرور در دسترس قرار داشت. کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده با کیفیت بالا مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

جراحی لاپاروسکوپی برای آنوریسم آئورت شکمی

پیشینه

آنوریسم آئورت شکمی (abdominal aortic aneurysm; AAA) عبارت است از پهن‌شدگی غیر‐طبیعی آئورت شکمی، یعنی آئورت اصلی که خون را به اندام‌های شکمی و قسمت پائین بدن منتقل می‌کند. بین ۴% تا ۷% مردان بالای ۶۵ سال یک AAA دارند، اما در زنان کمتر شایع است. آنوریسم بیش از ۵۵ میلی‌متر در قطر، خطر بالایی را از پارگی دارد که می‌تواند منجر به مرگ شود؛ تقریبا ۶۰% از افراد مبتلا به AAA پاره شده قبل از رسیدن به بیمارستان فوت می‌کنند. افرادی که دارای AAA بیش از ۵۵ میلی‌متر هستند به طور کلی برای ترمیم مراجعه می‌کنند، زیرا خطر پارگی بیش از خطر ترمیم است. سه روش ترمیم AAA وجود دارد: جراحی، ترمیم داخل عروقی آنوریسم (endovascular aneurysm repair; EVAR) و ترمیم با کمک لاپاروسکوپی. جراحی شامل ایجاد یک برش بزرگ در شکم است، بعد از آن آئورت شکم در معرض قرار گرفته و باز می‌شود و یک گرافت مصنوعی (لوله) به جای ناحیه ضعیف آئورت قرار داده می‌شود. EVAR شامل ایجاد شکاف در ناحیه کشاله ران می‌شود، پس از آن یک گرافت استنت به شکل کلاپس‌ شده وارد می‌شود و تحت هدایت اشعه ایکس داخل آنوریسم باز می‌شود و استنت در محل قرار می‌گیرد. ترمیم با کمک لاپاروسکوپی یا جراحی «سوراخ کلید» AAA با استفاده از برش بسیار کوچک در شکم بیمار انجام می‌شود و پس از آن یک تلسکوپ نازک (لاپاروسکوپ) از طریق این برش‌ها وارد شده و گرافت مصنوعی در محل قرار می‌گیرد. مزایای استفاده از EVAR و ترمیم لاپاروسکوپی در مقایسه با جراحی این است که آنها نیازمند برش‌های کوچکتر هستند، درد کمتری دارند، با عوارض کمتری همراه هستند، مرگ‌و‌میر کمتری دارند و طول مدت بستری شدن در بیمارستان کوتاه‌تر است. شواهد موجود نشان می‌دهد که EVAR روش ترجیحی برای ترمیم AAA است. با این حال ترمیم لاپاروسکوپی AAA به عنوان یک جایگزین ایمن و موثر در درمان کسانی که EVAR برای آنها نامناسب هستند، پیشنهاد شده است. این مرور با هدف بررسی اثرات جراحی لاپاروسکوپی برای مدیریت آنوریسم‌های آئورت شکمی انجام شد.

ویژگی‌های مطالعه و نتایج کلیدی

یک کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده (به‌روز شده تا آگوست ۲۰۱۶)، که به مطالعه ۱۰۰ نفر از شرکت‌کنندگان مرد پرداخته و ترمیم لاپاروسکوپی را با کمک دست با EVAR مقایسه کرده بود، در این مرور وارد شد. در طول مطالعه هیچ مرگ‌و‌میری در بیمارستان رخ نداد. این کارآزمایی نشان داد که ترمیم لاپاروسکوپی با کمک دست بیشتر از EVAR طول می‌کشد، اما در تعداد بیماران مبتلا به کاهش جریان خون به پا، به دنبال هر دو درمان، تفاوتی وجود نداشت.

کیفیت شواهد

در حال حاضر کمبود کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده وجود دارد که به مقایسه اثربخشی و ایمنی ترمیم AAA با کمک لاپاروسکوپی پرداخته باشند. کیفیت شواهد موجود به دلیل ورود یک مطالعه کوچک و فواصل اطمینان وسیع، نامشخص و کم‌دقت، و غیر‐مستقیم بود، زیرا این مطالعه فقط شرکت‌کنندگان مرد را وارد کرده بود.

نتیجه‌گیری‌ها

قبل از نتیجه‌گیری، تحقیقات بیشتری لازم است انجام شوند.


Lindsay Robertson، James Strachan،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) یک وضعیت شایع و جدی است. درمان دارویی آن نیازمند آنتی‌کوآگولاسیون است، معمولا با هپارین تجزیه‌ نشده یا هپارین با وزن مولکولی پایین (LMWH). تجویز هپارین تجزیه‌ نشده (unfractionated heparin; UFH) معمولا به صورت داخل وریدی (intravenous; IV) است اما می‌تواند به صورت زیر‐جلدی نیز باشد. این به‌روز‌رسانی یک مرور است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ منتشر شد.
اهداف
ارزیابی تاثیرات UFH زیر‐جلدی در برابر UFH داخل وریدی، LMWH زیر‐جلدی یا هر نوع آنتی‌کوآگولانت دیگر برای درمان اولیه ترومبوآمبولی وریدی.
روش های جستجو
برای این به‌روزرسانی، متخصص اطلاعات گروه عروق کاکرین پایگاه ثبت تخصصی (آخرین جست‌وجو در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۶) و CENTRAL (سال ۲۰۱۶، شماره ۱۰) را جست‌وجو کرد. متخصص اطلاعات گروه عروق کاکرین هم‌چنین پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌ها را برای جزئیات مطالعات منتشر نشده در حال انجام جست‌وجو کرد.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده که به مقایسه UFH زیر‐جلدی با کنترل مانند LMWH زیر‐جلدی، UFH داخل وریدی مداوم یا سایر داروهای آنتی‌کوآگولانت در شرکت‌کنندگان مبتلا به ترومبوآمبولی حاد وریدی پرداخته باشند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور (JS و LR) به‌طور مستقل از هم داده‌ها را استخراج و خطر سوگیری (bias) را در کارآزمایی‌ها ارزیابی کردند. وقتی که ناهمگونی را پائین در نظر گرفتیم، از متاآنالیزها استفاده کردیم. پیامدهای اولیه شامل ترومبوآمبولی وریدی عود کننده علامت‌دار (ترومبوز ورید عمقی و/یا آمبولی ریوی)، مورتالیتی ناشی از VTE، عوارض جانبی درمان شامل خونریزی عمده و مورتالیتی به هر علتی بود. ما تمام پیامدها را با استفاده از نسبت شانس (OR) با ۹۵% فاصله اطمینان (CI) محاسبه کردیم.
نتایج اصلی

یک مطالعه اضافی را در این به‌روزرسانی وارد کردیم که تعداد کل مطالعات را در مرور به ۱۶ کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده با مجموع ۳۵۹۳ شرکت‌کننده (۱۷۴۵ شرکت‌کننده در گروه مداخله و ۱۸۴۸ شرکت‌کننده در گروه کنترل) رساند. هشت کارآزمایی از UFH داخل وریدی به عنوان درمان کنترل استفاده کردند، در هفت کارآزمایی، LMWH مورد استفاده قرار گرفت و یک کارآزمایی سه بازو با هر دو دارو به عنوان کنترل داشتند. هیچ کارآزمایی را پیدا نکردیم که به مقایسه UFH زیر‐جلدی با سایر داروهای آنتی‌کوآگولانت پرداخته باشند. کیفیت شواهد را به دلیل عدم کورسازی در مطالعات به پائین کاهش دادیم، که منجر به خطر سوگیری عملکرد و همچنین عدم دقت می‌شود، که با فواصل اطمینان وسیع مشخص می‌شود.

زمانی که هپارین UFH زیر‐جلدی با داخل وریدی مقایسه شد، تفاوتی در بروز VTE عود کننده علامت‌دار در سه ماه (نسبت شانس (OR): ۱,۶۶؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۸۹ تا ۳.۱۰؛ ۸ مطالعه؛ N = ۹۶۵؛ شواهد با کیفیت پائین)، ترومبوز ورید عمقی (DVT) عود کننده علامت‌دار در سه ماه (OR: ۳.۲۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۴ تا ۱۷.۰۶؛ ۱ مطالعه؛ N = ۱۱۵؛ شواهد با کیفیت پائین)، آمبولی ریوی (PE) در سه ماه (OR: ۱.۴۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۲.۸۴؛ ۹ مطالعه؛ N = ۱۱۶۱؛ شواهد با کیفیت پائین)، مورتالیتی مرتبط با VTE در سه ماه (OR: ۰.۹۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۴.۸۸؛ ۹ مطالعه؛ N = ۱۱۶۸؛ شواهد با کیفیت پائین)، خونریزی ماژور (OR: ۰.۹۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۲ تا ۱.۹۷؛ ۴ مطالعه؛ N = ۵۸۳؛ شواهد با کیفیت پائین)، یا مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱.۷۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۷ تا ۴.۵۱؛ ۸ مطالعه؛ N = ۹۷۲؛ شواهد با کیفیت پائین) دیده نشد. اپیزودی از VTE بدون نشانه طی سه ماه پس از شروع درمان دیده نشد.

زمانی که UFH زیر‐جلدی با LMWH مقایسه شد، تفاوتی در بروز VTE عود کننده در سه ماه (OR: ۱,۰۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۳ تا ۱.۶۳؛ ۵ مطالعه، N = ۲۱۵۶؛ شواهد با کیفیت پائین)، DVT عود کننده در سه ماه (OR: ۱.۳۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۲.۶۳؛ ۳ مطالعه؛ N = ۱۵۶۶؛ شواهد با کیفیت پائین)، PE (OR: ۰.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۶ تا ۱.۹۶؛ ۵ مطالعه؛ N = ۱۸۱۹؛ شواهد با کیفیت پائین)، مورتالیتی به علت VTE (OR: ۰.۵۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۷ تا ۱.۶۷؛ ۸ مطالعه؛ N = ۲۴۶۹؛ شواهد با کیفیت پائین)، خونریزی ماژور (OR: ۰.۷۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۳ تا ۱.۲۰؛ ۵ مطالعه؛ N = ۲۳۰۰؛ شواهد با کیفیت پائین)، یا مورتالیتی به هر علتی (OR: ۰.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰ تا ۱.۰۷؛ ۷ مطالعه؛ N = ۲۲۷۲؛ شواهد با کیفیت پائین) دیده نشد. اپیزودی از VTE بدون نشانه طی سه ماه پس از شروع درمان دیده نشد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
هیچ شواهدی از تفاوت بین UFH زیر‐جلدی در برابر تزریق داخل وریدی آن برای پیشگیری از عود مجدد VTE، مورتالیتی ناشی از VTE یا مورتالیتی به هر علتی و خونریزی عمده وجود ندارد. با توجه به سیستم درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE)، کیفیت شواهد پائین بود. هم‌چنین شواهدی در مورد تفاوت بین UFH و LMWH زیر جلدی برای پیشگیری از عود مجدد VTE، مورتالیتی ناشی از VTE یا مورتالیتی به هر علتی یا خونریزی عمده وجود ندارد.
خلاصه به زبان ساده

نقش هپارین تجزیه‌ نشده زیر‐جلدی برای درمان اولیه ترومبوآمبولی وریدی

پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) وضعیتی است که لخته‌های خونی در ورید‌های عمیق (عمدتا در پاها) تشکیل می‌شود و می‌تواند برای مسدود کردن شریان‌ها در ریه‌ها (یک وضعیت تهدید کننده زندگی که به عنوان آمبولی ریوی شناخته می‌شود) حرکت کند. درمان VTE نیاز به تزریق دارویی به نام هپارین دارد که از تشکیل لخته‌های بیشتر پیشگیری می‌کند. هپارین در دو فرم وجود دارد: هپارین تجزیه‌ نشده (unfractionated heparin; UFH) و هپارین با وزن مولکولی پایین (low molecular weight heparinک LMWH). هپارین UFH را می‌توان به صورت اینفیوژن مداوم داخل وریدی (IV) یا به طور متناوب به صورت تزریق زیر پوست (زیر‐جلدی) تجویز کرد، در حالی که LMWH به صورت زیر‐جلدی تزریق می‌شود. در این مرور تاثیرات UFH زیر‐جلدی نسبت به UFH داخل وریدی و LMWH برای پیشگیری از لخته شدن مجدد، مورتالیتی و خونریزی عمده اندازه‌گیری می‌شود. این به‌روز‌رسانی یک مرور منتشر شده در سال ۲۰۰۹ است.

نتایج کلیدی
پس از جست‌وجو برای مطالعات مرتبط تا نوامبر ۲۰۱۶، ما یک مطالعه را برای اضافه کردن به این به‌روزرسانی پیدا کردیم. در کل، ما ۱۶ کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده را با ۳۵۹۳ شرکت‌کننده در این مرور وارد کردیم. این مرور به‌روز شده نشان داد که هیچ شواهدی از تفاوت UFH زیر‐جلدی در برابر UFH داخل وریدی یا LMWH زیر‐جلدی برای پیشگیری از لخته شدن مجدد، مرگ‌ومیر یا خونریزی عمده وجود ندارد.

کیفیت شواهد
کیفیت شواهد به دلیل عدم کورسازی در مطالعات وارد شده و عدم دقت برای نتایج، به علت تعداد کم حوادث گزارش شده، به پائین کاهش یافت.


Lindsay Robertson، Lauren E Jones،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
اثبات شده که هپارین با وزن مولکولی پایین (low molecular weight heparins; LMWH) در پیشگیری از ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) موثر و ایمن است. آنها هم‌چنین می‌توانند برای درمان اولیه VTE موثر باشند. این سومین به‌روز‌رسانی مرور کاکرین است که نخستین‌بار در سال ۱۹۹۹ منتشر شد.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و ایمنی دوز ثابت هپارین با وزن مولکولی پایین زیرجلدی در مقایسه با دوز تعدیل شده هپارین تجزیه‌ نشده (داخل وریدی یا زیرجلدی) برای درمان اولیه افراد مبتلا به ترومبوآمبولی وریدی (ترومبوز ورید عمقی حاد یا امبولی ریوی).
روش های جستجو
برای این به‌روزرسانی، متخصص اطلاعات در گروه عروق کاکرین (CIS) پایگاه ثبت تخصصی گروه عروق کاکرین (۱۵ سپتامبر ۲۰۱۶) را جست‌وجو کرد. علاوه بر این، CIS پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ ۲۰۱۶، شماره ۸) در کتابخانه کاکرین (در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۶ جست‌وجو شد) و پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌ها را جست‌وجو کرد.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده که به مقایسه دوز ثابت LMWH زیرجلدی با دوز تعدیل شده هپارین تجزیه‌ نشده ( unfractionated heparin; UFH) داخل وریدی یا زیرجلدی در افراد مبتلا به VTE پرداخته باشند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم کارآزمایی‌ها را برای ورود انتخاب کرده و کیفیت آنها را ارزیابی و داده‌ها را استخراج کردند.
نتایج اصلی

شش مطالعه در این نسخه به‌روز شده افزوده شد که در مجموع ۲۹ مطالعه وارد شده ارزیابی شدند (n = ۱۰,۳۹۰). کیفیت مطالعات کاهش یافت، زیرا در بعضی از مطالعات فردی خطر سوگیری (bias) مربوط به خطر سوگیری ریزش نمونه (attrition) و سوگیری گزارش‌دهی وجود داشت؛ علاوه بر این، مطالعات متعدد به اندازه کافی در مورد روش‌های تصادفی‌سازی مورد استفاده و همچنین پنهان‌سازی نحوه تخصیص درمان گزارش نداده بودند.

حین دوره درمان اولیه، بروز حوادث ترومبوآمبولی وریدی عود کننده در شرکت‌کنندگان درمان شده با LMWH در مقایسه با UFH کمتر بود (نسبت شانس پتو (Peto OR) معادل ۰,۶۹؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۴۹ تا ۰.۹۸؛ ۶۲۳۸ شرکت‌کننده؛ ۱۸ مطالعه؛ P = ۰.۰۴؛ شواهد با کیفیت متوسط). پس از پیگیری سه ماه، دوره در اغلب مطالعاتی که درمان با آنتی کواگولانت/ داروی ضد انعقاد خون خوراکی تجویز شد، بروز VTE عود کننده در شرکت‌کنندگان درمان شده با LMWH در مقایسه با UFH کمتر بود (Peto OR: ۰.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۶ تا ۰.۹۰؛ ۶۶۶۱ شرکت‌کننده؛ ۱۶ مطالعه؛ P = ۰.۰۰۵؛ شواهد با کیفیت متوسط). علاوه بر این، در پایان دوره پیگیری، LMWH با نرخ کمتر VTE عود کننده در مقایسه با UFH همراه بود (Peto OR: ۰.۷۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۰.۸۸؛ ۹۴۸۹ شرکت‌کننده؛ ۲۲ مطالعه؛ P = ۰.۰۰۱؛ شواهد با کیفیت متوسط). LMWH هم‌چنین با کاهش سایز ترومبوز در مقایسه با UFH همراه بود (Peto OR: ۰.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۱ تا ۰.۸۲؛ ۲۹۰۹ شرکت‌کننده؛ ۱۶ مطالعه؛ P < ۰.۰۰۰۰۱، شواهد با کیفیت پائین)، اما ناهمگونی متوسطی وجود داشت (I² = ۵۶%). خونریزی ماژور در شرکت‌کنندگان درمان شده با LMWH در مقایسه با UFH فراوانی کمتری داشت (Peto OR: ۰.۶۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰ تا ۰.۹۵؛ ۸۷۸۰ شرکت‌کننده؛ ۲۵ مطالعه، P = ۰.۰۲، شواهد با کیفیت متوسط). در مورتالیتی کلی شرکت‌کنندگان درمان شده با LMWH در مقایسه با UFH تفاوتی مشاهده نشد (Peto OR: ۰.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۰ تا ۱.۰۱؛ ۹۶۶۳ شرکت‌کننده؛ ۲۴ مطالعه؛ P = ۰.۰۷؛ شواهد با کیفیت متوسط).

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
در این مرور شواهدی با کیفیت متوسط نشان داده شده که دوز ثابت LMWH میزان بروز عوارض ترومبوز عود کننده و وقوع خونریزی شدید را طی درمان اولیه کاهش می‌دهد؛ و شواهد با کیفیت پائین نشان می‌دهد که دوز ثابت LMWH در مقایسه با UFH باعث کاهش میزان اندازه ترومبوز برای درمان اولیه VTE می‌شود. در مجموع مورتالیتی کلی بین شرکت‌کنندگان تحت درمان با LMWH و کسانی که تحت درمان با UFH بودند، تفاوت نداشت (شواهد با کیفیت متوسط). کیفیت شواهد با استفاده از سیستم درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) مورد ارزیابی قرار گرفت و با توجه به نگرانی‌ها در مورد خطر سوگیری در کارآزمایی‌های مجزا همراه با عدم گزارش‌دهی در مورد روش‌های مورد استفاده برای تصادفی‌سازی و پنهان‌سازی روش‌های تخصیص درمان، در سطح پائین قرار گرفتند. کیفیت شواهد برای کاهش اندازه ترومبوز به دلیل ناهمگونی بین مطالعات بیشتر کاهش یافت.
خلاصه به زبان ساده

دوز ثابت هپارین‌های با وزن مولکولی پایین به صورت زیرجلدی در مقایسه با دوز تعدیل شده هپارین تجزیه‌ نشده برای درمان لخته‌های خونی در وریدهای عمقی

پیشینه

ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) وضعیتی است که در آن لخته‌های خونی در وریدهای عمیق پا یا لگن (DVT) تشکیل می‌شود یا لخته در خون حرکت می‌کند و یک رگ خونی را در ریه‌ها مسدود می‌کند (آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE). شانس ابتلا به VTE را می‌توان افزایش داد اگر افراد دارای عوامل خطر مانند لخته‌های قبلی، دوره‌های طولانی‌مدت بی‌حرکتی (مانند مسافرت در هواپیما یا استراحت در تختخواب)، سرطان، قرار گرفتن در معرض استروژن (بارداری، داروهای ضد‐بارداری خوراکی یا درمان جایگزینی هورمون)، تروما و اختلالات خون مانند ترومبوفیلیا (لخته شدن غیر‐طبیعی خون) باشند. افراد مبتلا به VTE با یک آنتی‌کوآگولانت درمان می‌شوند که از تشکیل لخته خونی بیشتر پیشگیری می‌کند. هپارین یک آنتی‌کوآگولانت است و به دو شکل در دسترس است: هپارین با وزن مولکولی پایین (low molecular weight heparin; LMWH) یا هپارین تجزیه‌ نشده (unfractionated heparin; UFH). UFH داروهای قدیمی‌تری هستند و به صورت داخل وریدی یا تزریقی تجویز می‌شوند. هنگام استفاده از UFH، متخصصان بالینی باید با دقت بر عوامل لخته شدن خون نظارت کنند و دوز را تعدیل کنند، زیرا تاثیر آن متغیر است. LMWH به صورت تزریق زیرجلدی یک یا دو بار در روز داده می‌شود و نیازی به نظارت نزدیک مانند UFH نیست.
ویژگی‌های مطالعه و نتایج کلیدی

این مرور شامل ۲۹ کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده شامل ۱۰۳۹۰ شرکت‌کننده (تا سپتامبر ۲۰۱۶) بود که LMWH یا UFH را برای درمان افراد مبتلا به لخته‌های خونی مقایسه کردند. تجمیع نتایج این کارآزمایی‌ها نشان داد که تعداد کمتری از شرکت‌کنندگان درمان شده با LMWH لخته‌های خونی بیشتری را تشکیل دادند و موارد کمتر خونریزی اتفاق افتاد. استفاده از LMWH هم‌چنین اندازه لخته خونی اولیه را در مقایسه با گروه UFH کاهش داد. تعداد مرگ‌و‌میرها بین شرکت‌کنندگان تحت درمان با LMWH و کسانی که تحت درمان با UFH قرار گرفتند، تفاوت نداشت.

کیفیت شواهد

نتایج این مرور نشان می‌دهد که LMWH ممکن است از تشکیل لخته‌های خونی بیشتر و خونریزی بیشتر در افراد مبتلا به VTE پیشگیری کند. با این حال، این یافته‌ها با توجه به کیفیت متوسط شواهد ناشی از عدم گزارش‌دهی روش‌های مطالعه و مشکلات طراحی مطالعه، باید با احتیاط تفسیر شوند. نتایج نشان می‌دهند که کاهش اندازه لخته‌های خونی هنگام مصرف LMWH نیز با توجه به شواهد با کیفیت پائین، باید با احتیاط تفسیر شود زیرا نتایج در تمام مطالعات مشابه نیستند.


Lindsay Robertson، Su Ern Yeoh، Cathryn Broderick، Gerard Stansby، Roshan Agarwal،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) اصطلاحی جمعی است که بر دو وضعیت: ترومبوز عمقی وریدی (deep venous thrombosis; DVT) و آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE) دلالت دارد. نسبتی از افراد مبتلا به VTE عوامل خطر مستعد کننده زمینه‌ای یا فوری ابتلا را به VTE ندارند و تحت عنوان VTE بدون دلیل شناخته‌ شده (unprovoked) مشخص می‌شود. VTE بدون دلیل شناخته‌ شده می‌تواند اولین ظهور بالینی یک بدخیمی زمینه‌ای باشد. این موضوع سوالاتی را مطرح کرده در رابطه با اینکه افراد دچار VTE بدون دلیل شناخته‌ شده می‌بایست از نظر ابتلا به سرطان مورد بررسی قرار گیرند یا خیر. درمان VTE در بیماران مبتلا به سرطان و غیر‐سرطانی متفاوت است و تشخیص درست می‌تواند این اطمینان را حاصل کند که افراد درمان مناسب VTE را برای پیشگیری از عود و عوارض بعدی آن دریافت کرده‌اند. علاوه بر این، تشخیص مناسب سرطان در مراحل اولیه که قابلیت درمان بالاتری دارد، خطر پیشرفت بیماری را تقلیل داده و در نتیجه منجر به بهبودی مورتالیتی و موربیدیتی ناشی از سرطان می‌شود. مطالعه حاضر، نسخه به‌روزرسانی شده یک مطالعه مروری است که نخستین‌بار در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
اهداف
تعیین اینکه انجام آزمایش برای سرطان تشخیص داده‌ نشده در افرادی که دچار اولین اپیزود VTE بدون دلیل شناخته‌ شده (DVT اندام‌های تحتانی یا PE) بوده‌اند، می‌تواند در کاهش مورتالیتی و موربیدیتی مرتبط با VTE و سرطان موثر باشد یا خیر و تعیین اینکه کدام آزمایش‌ها برای تشخیص سرطان می‌تواند بهترین نتیجه را از نظر تشخیص زودهنگام انواع سرطان‌های قابل درمان در پی داشته باشد.
روش های جستجو
متخصص اطلاعات گروه عروق کاکرین در پایگاه ثبت تخصصی گروه عروق در کاکرین و پایگاه‌های اطلاعاتی CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ (CINHAL) Cumulative Index to Nusing and Allied Health Litreture و پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت و پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های‌ ClinicalTrials.gov تا ۱۱ جولای ۲۰۱۸ جست‌وجو کرد. هم‌چنین برای شناسایی مطالعات بیش‌تر بررسی منابع را هم انجام دادیم.
معیارهای انتخاب
فقط کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و شبه‐‌تصادفی‌سازی شده‌ای واجد شرایط ورود به این مطالعه بودند که در آن‌ها افراد مبتلا به VTE بدون دلیل شناخته شده با هدف بررسی امکان وجود سرطان، تحت انجام آزمایش‌های بالینی و تخصصی سرطان قرار گرفتند. پیامدهای اولیه شامل مورتالیتی به هر علتی، مورتالیتی مرتبط با سرطان و مورتالیتی مرتبط با VTE بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات را انتخاب، خطر سوگیری (bias) را ارزیابی و داده‌ها را استخراج کردند. هر گونه عدم توافق را با بحث و بررسی حل کردیم.
نتایج اصلی

هیچ مطالعه جدیدی برای این به‌روزرسانی سال ۲۰۱۸ شناسایی نشد. در مجموع، چهار مطالعه با ۱۶۴۴ شرکت‌کننده وارد مطالعه شدند. دو مطالعه تاثیر انجام آزمایش‌های گسترده را شامل اسکن توموگرافی کامپیوتری (CT) در مقابل انجام آزمایش‌ها بر مبنای تشخیص پزشک ارزیابی کردند، در حالی که دو مطالعه دیگر تاثیر انجام تست استاندارد را به همراه توموگرافی انتشار پوزیترون (positron emission tomography; PET)/CT اسکن در مقایسه با انجام آزمایش استاندارد به‌تنهایی بررسی کردند. به دلیل وجود خطر سوگیری (خاتمه زودهنگام مطالعات)، کیفیت شواهد برای انجام آزمایش‌های گسترده از جمله CT اسکن در مقایسه با انجام آزمایش‌ها بر مبنای تشخیص پزشک، بر اساس رویکرد درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE)، در سطح بسیار پائین ارزیابی شد. هم‌چنین، شواهد مربوط به انجام تست استاندارد به همراه PET/CT در مقایسه با انجام تست استاندارد به‌تنهایی، به دلیل وجود خطر سوگیری تشخیص، کیفیت متوسطی داشت. به دلیل وجود سوگیری تشخیص در یک مطالعه با تعداد کم عوارض، سطح کیفیت شواهد بیش‌تر کاهش یافت.

با مقایسه انجام آزمایش‌های گسترده شامل CT در مقابل انجام آزمایش‌ها بنا بر تشخیص پزشک، آنالیز تجمیعی انجام شده روی دو مطالعه نشان داد که انجام آزمایش‌های تشخیصی سرطان مزیتی را برای مورتالیتی مرتبط با سرطان داشته یا هیچ منفعتی ندارد (نسبت شانس (OR): ۰,۴۹؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۱۵ تا ۱.۶۷؛ ۳۹۶ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۲۶؛ شواهد با کیفیت پائین). یک مطالعه (۲۰۱ شرکت‌کننده) نشان داد که، به‌طور کلی، بدخیمی‌ها در زمان تشخیص در شرکت‏‌کنندگانی که به‌طور گسترده‌ای مورد آزمایش قرار گرفتند، پیشرفت کم‌تری از افراد گروه کنترل داشت. در مجموع، ۹/۱۳ شرکت‌کننده مبتلا به سرطان در گروه انجام گسترده تست‌ها در مرحله T۱ یا T۲ بدخیمی قرار داشتند که این نسبت در افراد سرطانی گروه کنترل ۲/۱۰ بود (OR: ۵.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۵ تا ۲۳.۷۶؛ P = ۰.۰۴؛ شواهد با کیفیت پائین). تفاوت واضحی از نظر تشخیص مراحل پیشرفته بیماری بین آزمایش‌های گسترده در برابر انجام آزمایش‌ها بنا بر تشخیص پزشک وجود نداشت: یک شرکت‌کننده در گروه انجام آزمایش‌های گسترده در مقایسه با چهار بیمار در گروه کنترل در مرحله T۳ بیماری قرار داشتند (OR: ۰.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۲.۲۸؛ P = ۰.۲۲؛ شواهد با کیفیت پائین). علاوه ‌بر این، آن دسته از شرکت‌کنندگان که تحت انجام آزمایش‌های گسترده‌ قرار گرفتند، زودتر از گروه کنترل تشخیص داده شدند (میانگین: ۱ ماه با تست‌های گسترده در مقایسه با ۱۱.۶ ماه با تست‌هایی که بر اساس نظر پزشک برای تشخیص سرطان از زمان تشخیص VTE انجام شدند). انجام آزمایش‌های گسترده میزان فراوانی تشخیصی سرطان زمینه‌ای را افزایش نداد (OR: ۱.۳۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۲.۹۳؛ ۳۹۶ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۵۰؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ مطالعه‌ای مورتالیتی به هر علتی، موربیدیتی و مورتالیتی ناشی از VTE، عوارض آنتی‌کوآگولاسیون، عوارض جانبی آزمایش‌های سرطان، رضایت شرکت‌کنندگان یا کیفیت زندگی را بررسی نکرد.

زمانی که انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT با انجام آزمایش استاندارد به‌تنهایی مقایسه شدند، انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT مزیتی اندک یا عدم مزیت را بر مورتالیتی به هر علتی (OR: ۱,۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۳.۰۴؛ ۱۲۴۸ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۶۶؛ شواهد با کیفیت متوسط)، مورتالیتی مرتبط با سرطان (OR: ۰.۵۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۱.۵۲؛ ۱۲۴۸ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۲۵؛ شواهد با کیفیت متوسط) یا موربیدیتی مرتبط با VTE (OR: ۱.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۸ تا ۲.۱۷؛ ۸۵۴ شرکت‌کننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۹۶؛ شواهد با کیفیت متوسط) نشان داد. با در نظر گرفتن مرحله سرطان، تفاوت روشنی برای تشخیص سرطان در مراحل اولیه (OR: ۱.۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۱ تا ۶.۱۷؛ ۳۹۴ شرکت‌کننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۰.۳۷؛ شواهد با کیفیت پائین) یا پیشرفته (OR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۷.۱۷؛ ۳۹۴ شرکت‌کننده؛ ۱ مطالعه؛ P = ۱.۰۰؛ شواهد با کیفیت پائین) آن وجود نداشت. هم‌چنین هیچ تفاوت واضحی در فراوانی تشخیصی سرطان زمینه‌ای به دست نیامد (OR: ۱.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱ تا ۳.۲۰؛ ۱۲۴۸ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ P = ۰.۰۹؛ شواهد با کیفیت متوسط). زمان لازم تا تشخیص سرطان در گروه انجام آزمایش استاندارد ۴.۲ ماه و در گروه انجام آزمایش استاندارد همراه با PET/CT معادل ۴.۰ ماه گزارش شد (P = ۰.۸۸). هیچ یک از مطالعات مورتالیتی مرتبط با VTE، عوارض آنتی‌کوآگولاسیون، عوارض جانبی انجام آزمایش‌های سرطان، رضایت شرکت‌کنندگان یا کیفیت زندگی را اندازه‌گیری نکردند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
انجام آزمایش‌های خاص برای سرطان در افراد مبتلا به VTE بدون علت شناخته‌ شده ممکن است منجر به تشخیص زودتر سرطان در مرحله اولیه سرطان شود. با این حال، در حال حاضر شواهد ناکافی برای نتیجه‌گیری قطعی در مورد اثربخشی انجام آزمایش برای سرطان تشخیص داده نشده در افراد مبتلا به نخستین اپیزود از VTE بدون علت شناخته شده ( DVT یا PE) وجود ندارد. نتایج می‌توانستند همراه با مزیت یا عدم مزیت باشند. پیش از نتیجه‌گیری‌های قطعی، انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل ‌شده‌ای در مقیاس بزرگ و با کیفیت خوب مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

تاثیر انجام آزمایش برای تشخیص سرطان (بر مرگ‌ومیر و بیماری ناشی از سرطان و لخته خونی) در افراد مبتلا به لخته‌های خونی در پاها و ریه‌ها بدون دلیل شناخته ‌شده

پیشینه

ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) عبارت است از تشکیل لخته‌های خونی در وریدهای پا (یا ترومبوز عمقی وریدی (deep venous thrombosis; DVT))، که می‌توانند به سمت ریه‌ها حرکت کنند (منجر به آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE) شود). PE می‌تواند اغلب کشنده باشد. علائم DVT شامل درد و تورم پاها و علائم PE شامل تنگی‌نفس و درد قفسه سینه است. عوامل خطر VTE عبارتند از جراحی، بی‌حرکت ماندن طولانی‌‐مدت، تروما، سابقه خانوادگی، بارداری و نواقص خونی. با این حال، گاهی اوقات VTE به دلایل غیر‐روشنی رخ می‌دهد (که unprovoked یا بدون دلیل شناخته شده نامیده می‌شود). در این افراد، سرطان تشخیص داده‌ نشده ممکن است علت بروز VTE باشد. این سوال مطرح است که افراد مبتلا به VTE بدون دلیل شناخته‌ شده باید برای تشخیص سرطان زمینه‌ای تحت بررسی قرار گیرند یا خیر. این موضوع از این جهت مهم است که مدیریت VTE در افراد با و بدون سرطان متفاوت است. تشخیص سرطان این اطمینان را ایجاد می‌کند که افراد مبتلا بهترین درمان را برای کاهش خطر بروز VTE بعدی دریافت خواهند کرد. تشخیص می‌تواند هم‌چنین منجر به درمان زودهنگام سرطان، در مراحل قابل درمان‌تر شود.

ویژگی‌های مطالعه و نتایج کلیدی

این مطالعه مروری ارزیابی کرد که انجام آزمایش برای تائید حضور سرطان تشخیص داده نشده در افرادی که دچار نخستین VTE (DVT یا PE) بدون دلیل شناخته شده می‌شوند، در کاهش بیماری و مرگ‌ومیر مرتبط با سرطان و VTE موثر است یا خیر. چهار مطالعه را با ۱۶۴۴ شرکت‌کننده (تا جولای ۲۰۱۸) یافتیم. دو مطالعه انجام آزمایش‌های گسترده سرطان را با انجام آزمایش‌هایی مقایسه کردند که بنا بر تصمیم پزشک انجام شده و دو مطالعه انجام آزمایش‌های سرطان را همراه با تصویربرداری با انجام آزمایش‌های سرطان به‌تنهایی مقایسه کردند. ترکیب نتایج دو مطالعه نشان داد انجام آزمایش‌های گسترده تاثیری بر تعداد مرگ‌های ناشی از سرطان ندارند. علاوه بر این، انجام آزمایش‌های گسترده نتوانست تعداد افراد مبتلا به سرطان بیش‌تری را شناسایی کند. با این حال، انجام آزمایش‌های گسترده سرطان‌ها را در مراحل اولیه شناسایی نکرد (حدود ۱۰ ماه زودتر) و سرطان‌ها در افراد گروه آزمایش‌های گسترده در مقابل گروه مقابل پیشرفت کم‌تری در زمان تشخیص داشتند. هیچ مطالعه‌ای به تعداد مرگ‌ومیر‌های رخ داده به هر دلیلی، مرگ‌ومیرها و بیماری‌های مرتبط با VTE، عوارض جانبی آزمایش‌های سرطان، عوارض جانبی درمان VTE یا رضایت شرکت‌کنندگان اشاره‌ای نکردند. دو مطالعه‌ای که انجام آزمایش‌های سرطان را به همراه تصویربرداری با انجام آزمایش‌ها به‌تنهایی مقایسه کردند، نشان دادند افزودن تصویربرداری توموگرافی کامپیوتری تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر تعداد مرگ‌ومیرها، مرگ‌ومیر ناشی از سرطان، بیماری مرتبط با VTE داشتند؛ هم‌چنین باعث نشدند افراد بیش‌تری مبتلا به سرطان تشخیص داده شوند، یا نشان دادند تفاوت واضحی در زمان سپری شده تا تشخیص یا مرحله‌ای که سرطان تشخیص داده می‌شود، وجود دارد. هیچ یک از مطالعات به مرگ‌ومیر مرتبط با VTE، عوارض جانبی آزمایش‌های سرطان، عوارض جانبی درمان VTE، رضایت شرکت‌کنندگان یا کیفیت زندگی اشاره‌ای نکردند.

کیفیت شواهد

زمانی که انجام آزمایش‌های گسترده با انجام آزمایش‌های مدنظر پرشک مقایسه شدند، سطح کیفیت شواهد به دلیل سوگیری (bias) ایجاد شده در اثر دو مطالعه‌ای که پایان زودهنگام داشتند، پائین آمد. زمانی که انجام آزمایش‌ها همراه با PET/CT با انجام آزمایش‌ها به‌تنهایی مقایسه شدند، کیفیت شواهد بین پائین تا متوسط باقی ماند، به دلیل خطای ناشی از تعداد کم حوادث و سوگیری ناشی از عدم کورسازی افرادی که اثرات را ارزیابی کردند.

این مطالعه مروری نشان داد کارآزمایی‌های بسیار اندکی هستند برای تعیین این که انجام آزمایش‌ها برای سرطان تشخیص داده نشده در افرادی که دچار نخستین VTE (DVT یا PE) بدون دلیل شناخته شده می‌شوند، اثربخشی لازم را برای کاهش مرگ‌ومیر و بیماری مرتبط با VTE و سرطان در آن‌ها دارند یا خیر. انجام مطالعات بیش‌تری با کیفیت خوب و در مقیاس بزرگ مورد نیاز است.


Catrin Lewis، Neil P Roberts، Andrew Bethell، Lindsay Robertson، Jonathan I Bisson،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه
درمان‌های روان‌شناختی متمرکز بر تروما که توسط درمانگر ارائه شوند، درمانی مؤثر برای اختلال استرس پس از تروما (PTSD) شمرده می‌شوند. اینها به عنوان درمان‌های خط اول برای این اختلال پذیرفته شده‌اند. با وجود شواهد پایه‌ای که برای این روش‌های درمانی وجود دارند، آنها همیشه به طور گسترده، در دسترس نیستند. موانع بسیاری، پذیرش درمان را محدود می‌کنند، از جمله تعداد محدود متخصصان واجد شرایط برای ارائه مداخلات، هزینه و موارد مربوط به انطباق با درمان، مانند زمان کار، مراقبت از کودکان و رفت‌وآمد، که به خاطر نیاز به حضور در قرار‌های هفتگی، فرد را محدود می‌کنند. ارائه درمان شناختی رفتاری (CBT) در اینترنت، جایگزین مؤثر و قابل قبولی برای درمان‌های ارائه شده توسط درمانگران برای اضطراب و افسردگی است. با این حال، روش‌های درمانی مبتنی بر اینترنت کمتری برای PTSD ایجاد و ارزیابی شده، و در مورد کارآیی درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر اینترنت (I‐C/BT) برای PTSD عدم قطعیت وجود دارد.
اهداف
ارزیابی اثرات I‐C/BT بر PTSD در بزرگسالان.
روش های جستجو
ما در پایگاه ثبت تخصصی گروه اختلالات شایع روانی در کاکرین (CCMDCTR) تا جون سال ۲۰۱۶ جست‌و‌جو کرده و چهار مطالعه را شناسایی کردیم که معیار‌های ورود را به مطالعه داشتند. CCMDCTR شامل کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (RCT) مرتبط از MEDLINE؛ Embase و PsycINFO است. ما همچنین پایگاه‌های ثبت کارآزمایی بالینی آنلاین و فهرست منابع مطالعات وارد شده را جست‌و‌جو کردیم و برای شناسایی مطالعات اضافی و در حال انجام، با پژوهشگران در این زمینه تماس گرفتیم. ما در تاریخ ۱ مارچ ۲۰۱۸ جست‌و‌جو را برای به‌روز‌رسانی انجام دادیم و چهار مطالعه تکمیل شده دیگر را شناسایی کردیم، که به همراه دو موردی که قبلا منتظر طبقه‌بندی بودند، به تجزیه‌و‌تحلیل‌ها اضافه کردیم.
معیارهای انتخاب
ما به دنبال RCTهایی از I‐C/BT در مقایسه با درمان روانشناختی چهره‐به‐چهره یا مبتنی بر اینترنت، روانی‌آموزشی (psychoeducation)، لیست انتظار یا مراقبت معمول بودیم. ما مطالعات مربوط به بزرگسالان (۱۶ سال یا بالاتر) را وارد کردیم که در آنها حداقل ۷۰% از شرکت‌کنندگان مطابق با دفترچه راهنمای تشخیصی و آماری (Diagnostic and Statistical Manual; DSM) یا طبقه‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها (ICD)، واجد معیار‌های تشخیصی PTSD بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
ما داده‌ها را وارد نرم‌افزار Review Manager ۵ کردیم. ما پیامدهای طبقه‌بندی شده را به صورت خطرات نسبی (RRs) و پیامدهای پیوسته را با تفاوت‌های میانگین یا تفاوت‌های میانگین استانداردشده (SMDs)، با ۹۵% فاصله اطمینان (CIs) گزارش کردیم. ما داده‌ها را با متاآنالیز اثر ثابت تجمیع کردیم، به استثنای جایی که نا‌همگونی وجود داشت، که در این حالت از یک مدل اثرات تصادفی استفاده شد. دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات وارد شده را از نظر خطر سوگیری (bias) ارزیابی کردند؛ هرگونه تعارضی با نویسنده سوم، با هدف دستیابی به اتفاق آرا، مورد بحث قرار گرفت.
نتایج اصلی

در مجموع، ما ۱۰ مطالعه را با ۷۲۰ شرکت‌کننده در این مطالعه مروری وارد کردیم. هشت مطالعه I‐C/BT ارائه شده را با هدایت درمانگر با لیست انتظار مقایسه کردند. دو مطالعه به مقایسه IC/BT هدایت شده با I‐non‐C/BT پرداختند. نا‌همگونی قابل‌توجهی در میان مطالعات وارد شده وجود داشت.

شواهدی با کیفیت بسیار پائین نشان داد که، در مقایسه با لیست انتظار، I‐C/BT ممکن است با کاهش مهمی از نظر بالینی در PTSD پس از درمان همراه باشد (SMD؛ ۰,۶۰‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۷‐ تا ۰.۲۴‐؛ ۸ مطالعه، ۵۶۰ شرکت‌کننده). با این حال، هیچ گونه شواهدی از تفاوت در علائم PTSD در پیگیری کمتر از شش ماه وجود نداشت (SMD؛ ۰.۴۳‐؛ ۹۵% CI؛ ۱.۴۱‐ تا ۰.۵۶؛ ۳ مطالعه، ۱۴۶شرکت‌کننده). ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت بین گروه‌های I‐C/BT و لیست انتظار وجود داشته باشد (RR؛ ۱.۳۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۳ تا ۱.۸۸؛ ۸ مطالعه، ۵۸۵ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین). I‐C/BT در کاهش خطر تشخیص PTSD پس از درمان، مؤثرتر از لیست انتظار نبود (RR؛ ۰.۵۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۸ تا ۱.۰۰؛ ۱ مطالعه، ۶۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). I‐C/BT ممکن است با کاهش مهمی از نظر بالینی در علائم افسردگی پس از درمان همراه باشد (SMD؛ ۰.۶۱‐؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۷‐ تا ۰.۰۵‐؛ ۵ مطالعه؛ ۴۲۵ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). شواهدی با کیفیت بسیار پائین همچنین حاکی از آن است که I‐C/BT ممکن است با کاهش بالینی مهم در علائم اضطراب پس از درمان (SMD؛ ۰.۶۷‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۸‐ تا ۰.۳۶‐، ۴ مطالعه، ۳۰۵ شرکت‌کننده)، و در پیگیری کمتر از شش ماه (MD؛ ۱۲.۵۹‐؛ ۹۵% CI؛ ۲۰.۷۴‐ تا ۴.۴۴‐؛ ۱ مطالعه، ۴۲ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین) همراه باشد. اثرات I‐C/BT بر کیفیت زندگی نامشخص بود (SMD؛ ۰.۶۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۸ تا ۱.۱۲؛ ۲ مطالعه، ۲۲۱ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

دو مطالعه هیچ تفاوتی را در علائم PTSD بین گروه‌های I‐C/BT و I‐non‐C/BT هنگام اندازه‌گیری پس از درمان (SMD؛ ۰,۰۸‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۲‐ تا ۰.۳۵؛ ۲ مطالعه، ۸۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، یا هنگامی که پیگیری کمتر از شش ماه بود (SMD؛ ۰.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۱‐ تا ۰.۵۷؛ ۲ مطالعه، ۶۵ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) نشان ندادند. با این حال، افرادی که I‐C/BT دریافت کردند، گزارش دادند که علائم PTSD آنها در پیگیری شش تا ۱۲ ماه بهتر بوده است (MD؛ ۸.۸۳‐؛ ۹۵% CI؛ ۱۷.۳۲‐ تا ۰.۳۴‐؛ ۱ مطالعه، ۱۸شرکت کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). دو مطالعه هیچ تفاوتی را در علائم افسردگی بین گروه‌های I‐C/BT و I‐non‐C/BT هنگام اندازه‌گیری پس از درمان (SMD؛ ۰.۱۲‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۸‐ تا ۰.۵۴؛ ۲ مطالعه، ۸۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، یا هنگامی که پیگیری کمتر از شش ماه بود (SMD؛ ۰.۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۱‐ تا ۰.۷۱؛ ۲ مطالعه، ۶۱ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) نشان ندادند. با این حال، افرادی که I‐C/BT دریافت کرده بودند، نشان دادند که در پیگیری شش تا ۱۲ ماه، علایم افسردگیشان بهتر بوده است (MD؛ ۸.۳۴‐؛ ۹۵% CI؛ ۱۵.۸۳‐ تا ۰.۸۵‐؛ ۱ مطالعه، ۱۸شرکت کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). دو مطالعه هیچ تفاوتی را در علائم اضطراب بین گروه‌های I‐C/BT و I‐non‐C/BT هنگام اندازه‌گیری پس از درمان (SMD؛ ۰.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۸‐ تا ۰.۹۵؛ ۲ مطالعه، ۷۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، یا هنگامی که پیگیری کمتر از شش ماه بود (SMD؛ ۰.۱۶‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۷‐ تا ۰.۳۵؛ ۲ مطالعه، ۶۰ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) نشان ندادند. با این حال، افرادی که I‐C/BT دریافت کردند، گزارش دادند که علائم اضطرابشان در پیگیری شش تا ۱۲ ماه، بهتر شده بود (MD؛ ۸.۰۵‐؛ ۹۵% CI؛ ۱۵.۲۰‐ تا ۰.۹۰‐؛ ۱ مطالعه، ۱۸شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

هیچ یک از مطالعات وارد شده هزینه‐اثربخشی یا عوارض جانبی را گزارش نکردند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
در حالی که این مرور برخی از اثرات مفید I‐C/BT را برای PTSD نشان داد، به دلیل تعداد کم کارآزمایی‌های وارد شده، کیفیت شواهد بسیار پایین بود. در آینده کار بیشتری مورد نیاز است برای: تعیین عدم پائین بودن (non‐inferiority) آن نسبت به مداخلات خط اول فعلی، کشف مکانیسم‌های تغییر، ایجاد سطوح بهینه راهنمایی، بررسی هزینه‐اثربخشی، اندازه‌گیری عوارض جانبی و تعیین پیش‌بینی‌کننده‌های اثربخشی و ترک درمان.
خلاصه به زبان ساده

درمان‌های شناختی و رفتاری مبتنی بر اینترنت، برای اختلال استرس پس از تروما (PTSD) در بزرگسالان

چرا این مطالعه مروری مهم است؟

اختلال استرس پس از تروما یا PTSD یک بیماری روانی شایع است که می‌تواند پس از یک رویداد تروماتیک جدی رخ دهد. علائم آن شامل تجربه مجدد تروما به شکل کابوس‌های شبانه، بازگشت به عقب (flashbacks) و افکار پریشان؛ اجتناب از یادآور‌های رویداد تروماتیک؛ تغییرات منفی در افکار و خلق‌و‌خو؛ و بیش‌برانگیختگی (hyperarousal)، که شامل احساس روی لبه پرتگاه بودن، به سادگی مبهوت شدن، احساس خشم کردن، مشکل در خواب و مشکل در تمرکز است. PTSD را می‌توان با صحبت درمانی که روی تروما تمرکز می‌کند، به‌طور موثری درمان کرد. برخی از مؤثرترین روش‌های درمانی، مبتنی بر درمان شناختی رفتاری (CBT) است. متأسفانه تعداد محدودی از درمان‌گران واجد شرایط، قادر به ارائه این روش‌های درمانی هستند. همچنین عوامل دیگری وجود دارد که دسترسی را به درمان محدود می‌کند، مانند وقت گذاشتن برای حضور در قرار ملاقات‌ها و مسائل رفت‌وآمد.

یک روش جایگزین، ارائه روان‌درمانی در اینترنت، با یا بدون راهنمایی از سوی درمانگر است. درمان‌های شناختی و رفتاری مبتنی بر اینترنت (I‐C/BT) توجه زیادی را به خود جلب کرده و اکنون به‌طور روتین، برای درمان افسردگی و اضطراب مورد استفاده قرار می‌گیرند. مطالعات کمتری در مورد I‐C/BT برای PTSD وجود داشته و ما هنوز نمی‌دانیم که آنها مؤثر هستند یا خیر.

چه کسانی ممکن است علاقه‌مند به این مرور باشند؟

• افراد مبتلا به PTSD و عزیزان‌شان.

• متخصصانی که در خدمات سلامت روان کار می‌کنند.

• پزشکان عمومی.

• نمایندگان.

هدف این مرور پاسخ‌دهی به چه سوالاتی است؟

در بزرگسالان مبتلا به PTSD، ما سعی کردیم بدانیم که I‐C/BT:

• از عدم درمان (لیست انتظار) مؤثرتر است؛

• به همان اندازه‌ای که روان‌درمانی ارائه شده توسط یک درمانگر موثر است، تاثیر دارد؛

• از سایر روش‌های روان‌درمانی که به صورت آنلاین انجام می‌شود، مؤثرتر است؛ یا

• در کاهش علائم PTSD و بهبود کیفیت زندگی، مؤثرتر از آموزش بود که برای این شرایط به صورت آنلاین ارائه شده باشد؛ یا

• در مقایسه با درمان چهره‐به‐چهره، مقرون‌به‌صرفه بود؟

چه مطالعاتی در این مرور وارد شدند؟

ما به دنبال کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای (مطالعه‌های بالینی که افراد به‌طور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمانی قرار می‌گیرند) بودیم که I‐C/BT را برای بزرگسالان مبتلا به PTSD بررسی کرده و بین سال‌های ۱۹۷۰ و ۲ مارچ ۲۰۱۸ منتشر شدند.

ما ۱۰ مطالعه را با ۷۲۰ شرکت‌کننده وارد کردیم.

شواهد حاصل از این مرور به ما چه می‌گویند؟

• شواهدی با کیفیت بسیار پائین از هشت مطالعه دریافتند که I‐C/BT در کاهش علائم PTSD موثرتر از عدم درمان (لیست انتظار) بود.

• شواهدی با کیفیت بسیار پائین از دو مطالعه، هیچ تفاوت معنی‌داری را بین I‐C/BT و نوع دیگری از روان‌درمانی که به صورت آنلاین ارایه می‌شد، نشان نداد.

• ما هیچ مطالعه‌ای را در مورد مقایسه I‐C/BT با روان‌درمانی‌ای که توسط یک درمانگر ارائه می‌شد، یا آموزش ارائه شده به صورت آنلاین در مورد شرایط، پیدا نکردیم.

• هیچ شواهدی وجود نداشت که به ما بگوید افرادی که I‐C/BT دریافت کردند، این احساس را داشتند که درمان قابل قبولی را داشته‌اند یا در بهبود کیفیت زندگی آنها مؤثر بوده است.

• ما هیچ مطالعه‌ای راپیدا نکردیم که هزینه اثر‌بخشی I‐C/BT را گزارش کرده باشد.

بعدا چه باید کرد؟

پایه شواهد فعلی اندک است. برای تصمیم‌گیری در مورد استفاده روتین از I‐C/BT در درمان PTSD، مطالعات بیشتری لازم است.


Neil P Roberts، Neil J Kitchiner، Justin Kenardy، Lindsay Robertson، Catrin Lewis، Jonathan I Bisson،
دوره ۲۰۱۹، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

پیشینه
پیشگیری از دیسترس طولانی‌مدت روان‌شناختی در پی وقایع آسیب‌زا (تروماتیک) یک نگرانی اساسی است. مرور‌های سیستماتیک نشان داده‌اند که کسب اطلاعات (debriefing) روان‌شناختی فردی، مداخله موثری در پیشگیری از اختلال استرس پس از تروما (post‐traumatic stress disorder; PTSD) نیست. طی ۲۰ سال گذشته، قالب‌های دیگری از مداخله با هدف پیشگیری از PTSD ایجاد شده است.
اهداف
بررسی اثربخشی مداخلات روان‌شناختی با هدف پیشگیری از ابتلا به PTSD در افراد در معرض واقعه تروماتیک، هرچند به عنوان افرادی که دچار مشکلات روان‌شناختی مشخصی شده‌اند، شناخته نشده‌اند، در مقایسه با شرایط کنترل‌ (به‌عنوان مثال مراقبت معمول، لیست انتظار و عدم درمان) و سایر مداخلات روان‌شناختی.
روش های جستجو

ما پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌شده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ Embase؛ PsycINFO و ProQuest's Published International Literature On Traumatic Stress (PILOTS) را تا ۳ مارچ ۲۰۱۸ جست‌وجو کردیم. جست‌وجوی اولیه در CENTRAL و پایگاه‌های اطلاعاتی Ovid از طریق پایگاه ثبت کارآزمایی‌های کنترل‌ شده گروه اختلالات شایع روانی در کاکرین (Cochrane Common Mental Disorders Controlled Trial Register ; CCMD‐CTR) (همه سال‌ها تا می ‌۲۰۱۶) انجام شد. فهرست منابع دستورالعمل‌های مرتبط، مرورهای سیستماتیک و گزارش‌های مطالعه وارد شده را به‌صورت دستی جست‌وجو کردیم. مطالعات شناسایی‌شده با متخصصان اصلی در این زمینه به اشتراک گذاشته شد.

ما یک جست‌وجوی به‌روزشده را انجام دادیم (۱۵ مارچ ۲۰۱۹) و هر کارآزمایی جدید را در بخش «در انتظار طبقه‌بندی» قرار دادیم. در صورت لزوم، این موارد در نسخه بعدی این مرور گنجانده خواهند شد.

معیارهای انتخاب
به جست‌وجوی کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده مربوط به هرگونه مداخله زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای (دو یا چند‐جلسه) یا درمان طراحی‌شده برای پیشگیری از نشانه‌های PTSD پرداختیم. مداخلات روان‌شناختی فردی/ گروهی تک‐جلسه‌ای را خارج کردیم. مداخلات مقایسه‌شونده شامل لیست انتظار/مراقبت معمول و وضعیت کنترل فعال بود. ما مطالعات مربوط به بزرگسالانی را وارد کردیم که دچار یک واقعه آسیب‌زا مطابق با معیار A۱ از کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری (Diagnostic and Statistical Manual; DSM‐IV) برای PTSD شده بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
داده‌ها را وارد نرم‌افزار Review Manager ۵ کردیم. پیامدهای گروهی را بر اساس خطرات نسبی (RRs) و پیامدهای پیوسته را با میانگین تفاوت (MD) یا میانگین تفاوت استاندارد شده (SMDs)، با ۹۵% فاصله اطمینان (CI) تجزیه‌وتحلیل کردیم. داده‌ها را با متاآنالیز اثر ثابت ترکیب کردیم، به غیر از جایی که ناهمگونی وجود داشت، که در این حالت ما از یک مدل اثرات تصادفی استفاده کردیم. دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم، مطالعات واردشده را از نظر خطر سوگیری (bias) ارزیابی کرده و در صورت هرگونه تعارض با نویسنده سوم مرور بحث کردند.
نتایج اصلی

این یک به‌روزرسانی از مرور قبلی است.

ما ۲۷ مطالعه را با ۳۹۶۳ شرکت‌کننده وارد کردیم. متاآنالیز شامل ۲۱ مطالعه با ۲۷۲۱ شرکت‌کننده بود. هفده مطالعه به مقایسه مداخله زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای در مقابل درمان معمول و چهار مطالعه به مقایسه مداخله زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای با وضعیت کنترل فعال پرداختند.

شواهدی با قطعیت پائین نشان دادند که مداخلات زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای ممکن است در کاهش تشخیص PTSD در پیگیری سه تا شش ماه موثرتر باشند (RR: ۰,۶۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۱ تا ۰.۹۳؛ I۲ = ۳۴%؛ ۵ مطالعه؛ ۷۵۸ شرکت‌کننده). با این حال، هیچ تفاوت آماری معنی‌داری پس از درمان (RR: ۱,۰۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۵ تا ۱.۳۲؛ I۲ = ۰%؛ ۵ مطالعه؛ ۵۵۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) یا در هفت تا ۱۲ ماه (RR: ۰,۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۴.۴۹؛ ۱ مطالعه؛ ۱۳۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) وجود نداشت. متاآنالیزها نشان دادند که هیچ تفاوت آماری از نظر خروج از مطالعه در مقایسه با مراقبت معمول وجود نداشت (RR: ۱.۳۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱ تا ۱.۹۵؛ I۲ = ۳۴%؛ ۱۱ مطالعه؛ ۱۱۵۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین). در نقطه پایانی اولیه از سه تا شش ماه، شواهدی با قطعیت پائین، هیچ گونه تفاوت آماری را بین گروه‌ها از نظر کاهش شدت PTSD (SMD: ‐۰,۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۲‐ تا ۰.۰۲؛ I۲ = ۳۴%؛ ۱۵ مطالعه؛ ۱۹۲۱ شرکت‌کننده)، افسردگی (SMD: ‐۰,۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۹‐ تا ۰.۱۰؛ I۲ = ۶%؛ ۷ مطالعه؛ ۱۰۰۹ شرکت‌کننده) یا علائم اضطراب (SMD: ‐۰,۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۹‐ تا ۰.۱۰؛ I۲ = ۲%؛ ۶ مطالعه؛ ۹۴۵ شرکت‌کننده) نشان ندادند.

هیچ مطالعه‌ای که مداخله و کنترل فعال را مقایسه کرده باشد، پیامدها را برای تشخیص PTSD گزارش نکرد. شواهدی با قطعیت پائین نشان می‌دهند که مداخلات ممکن است با میزان بالای خروج از مطالعه نسبت به شرایط کنترل فعال مرتبط باشد (RR: ۱,۶۱؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۱ تا ۲.۳۴؛ ۲ مطالعه؛ ۴۲۵ شرکت‌کننده). در سه تا شش ماه، شواهدی با قطعیت پائین هیچ گونه تفاوت آماری را بین مداخلات از نظر شدت علائم PTSD (SMD: ‐۰.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۱‐ تا ۰.۲۶؛ I۲ = ۴۳%؛ ۴ مطالعه؛ ۴۶۵ شرکت‌کننده)، افسردگی (SMD: ۰,۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۶‐ تا ۰.۲۳؛ I۲ = ۰%؛ ۲ مطالعه؛ ۴۰۹ شرکت‌کننده)، اضطراب (SMD: ۰,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۹‐ تا ۰.۱۹؛ I۲ = ۰%؛ ۲ مطالعه؛ ۴۱۴ شرکت‌کننده) یا کیفیت زندگی (MD: ‐۰,۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶‐ تا ۰.۰۰؛ ۱ مطالعه؛ ۲۳۹ شرکت‌کننده) نشان ندادند.

هیچ یک از مطالعات وارد شده، عوارض جانبی یا استفاده از منابع مرتبط با سلامت را گزارش نکردند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
در حالی که این مرور چندین اثر مفید را از مداخلات زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای در پیشگیری از PTSD یافت، قطعیت شواهد به دلیل خطر بالای سوگیری در کارآزمایی‌های واردشده پائین بود. پیامد عملی روشن در این مورد این است که، در حال حاضر، مداخلات چند‐جلسه‌ای، به هر فردی که در معرض حوادث آسیب‌زا قرار دارد، توصیه نمی‌شود. تعدادی از مطالعات در حال انجام وجود دارند که نشان می‌دهند این یک زمینه تحقیقاتی به‌سرعت در حال پیشرفت است. به‌روزرسانی‌های آینده این مرور، نتایج این مطالعات جدید را ادغام خواهند کرد.
خلاصه به زبان ساده

نقش مداخلات روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای زودهنگام در پیشگیری از اختلال استرس پس از تروما

چرا این مطالعه مروری مهم بود؟

وقایع آسیب‌زا می‌توانند تاثیر به‌سزایی در توانایی افراد، خانواده‌ها و جوامع برای مقابله داشته باشند. در گذشته، مداخلات تک‐جلسه‌ای مانند کسب اطلاعات روان‌شناختی، با هدف پیشگیری از ادامه مشکلات روان‌شناختی، به‌طور گسترده‌ای استفاده می‌شدند. با این ‌حال، مرور‌های قبلی نشان داده‌اند که مداخلات فردی تک جلسه‌ای در پیشگیری از اختلال استرس پس از تروما (post‐traumatic stress disorder; PTSD) موثر نیستند. طیف وسیعی از اشکال دیگر مداخله برای پیشگیری از بروز PTSD در افراد در معرض آسیب (تروما)، ایجاد شده‌اند.

چه افرادی به این مطالعه مروری علاقه‌مند خواهند بود؟

• افرادی که در معرض وقایع تروماتیک قرار داشتند و عزیزان آنها.

• متخصصانی که در مراکز خدمات سلامت روان کار می‌کنند.

• پزشکان عمومی.

• نمایندگان.

این مطالعه مروری سعی دارد به چه سوالاتی پاسخ بدهد؟

آیا مداخلات زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای (یعنی مداخلات بیش از دو یا چند‐جلسه‌ای که در طول سه ماه اول پس از واقعه آسیب‌زا شروع می‌شوند) در موارد زیر، موثرتر از درمان معمول یا مداخله روان‌شناختی دیگر هستند یا خیر:

• کاهش تعداد افراد با تشخیص PTSD.

• کاهش شدت علائم PTSD.

• کاهش شدت علائم افسردگی.

• کاهش شدت علائم اضطراب.

• بهبود عملکرد عمومی ‌(به‌عنوان مثال اجتماعی، روان‌شناختی، شغلی و عملکردی) دریافت‌کنندگان مداخله.

چه مطالعاتی در این مرور وارد شدند؟

ما به جست‌وجوی کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده‌ای (مطالعات بالینی که در آن‌ها افراد به‌طور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمان قرار می‌گیرند) پرداختیم که مداخلات زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای را در پیشگیری از PTSD بررسی کرده، و بین سال‌های ۱۹۷۰ و مارچ ۲۰۱۸ منتشر شدند.

ما ۲۷ مطالعه را با ۳۹۶۳ شرکت‌کننده وارد کردیم.

شواهد حاصل از این مطالعه مروری به ما چه گفتند؟

• ما شواهدی را با قطعیت پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای ممکن است در پیشگیری از تشخیص PTSD سه تا شش ماه پس از دریافت مداخله موثرتر از درمان معمول باشند.

• ما شواهدی را با قطعیت بسیار پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای ممکن است در پیشگیری از PTSD، بلافاصله پس از یا در هفت تا ۱۲ ماه بعد از مداخله، نه بیش‌تر و نه کم‌تر از درمان معمول موثر باشند. ما هم‌چنین شواهدی را با قطعیت بسیار پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای، ممکن است در کاهش شدت علائم PTSD، بلافاصله یا در نقاط زمانی بعدی پیگیری، نه بیش‌تر و نه کم‌تر از درمان معمول موثر باشند.

• ما شواهدی را با قطعیت پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای ممکن است نسبت به سایر مداخلات روان‌شناختی، با میزان بالاتر خروج از مطالعه همراه باشند.

• ما شواهدی را با قطعیت پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات زودهنگام روان‌شناختی چند‐جلسه‌ای ممکن است در تشخیص PTSD؛ کاهش شدت PTSD، افسردگی و اضطراب؛ یا در حفظ عملکرد عمومی ‌شرکت‌کنندگان دریافت‌کننده مداخله، نه بیش‌تر و نه کم‌تر از سایر مداخلات روان‌شناختی، موثر باشند.

• ما هیچ مطالعه‌ای را نیافتیم که عوارض جانبی را اندازه‌گیری کند.

• ما هیچ مطالعه‌ای را نیافتیم که استفاده از منابع مرتبط با سلامت را اندازه‌گیری کند.

بعدها باید چه اتفاقی بی‌افتد؟

پایه شواهد فعلی اندک است. با این حال، مطالعات جدیدی در حال انجام هستند و به‌روزرسانی‌های بعدی این مرور، نتایج این مطالعات را ترکیب خواهد کرد.



صفحه ۱ از ۱