هشت مطالعه، شامل ۸۰۹ شرکتکننده را در این مرور گنجاندیم که دیپیرون ۵۰۰ میلیگرم خوراکی (۱۴۳ شرکتکننده)، دیپیرون ۱۰۰۰ میلیگرم خوراکی (۵۷ شرکتکننده)، و دیپیرون عضلانی ۲۰۰۰ میلیگرم (۳۵ شرکتکننده) را با دارونما (۲۳۶ شرکتکننده) مقایسه کرده بودند. علاوه بر دارونما، تمام مطالعات از کنترل فعال (ایبوپروفن (ibuprofen)، پاراستامول (paracetamol)، آسپیرین (aspirin)، فلوبیپروفن (flurbiprofen)، کتوپروفن (ketoprofen): ۳۳۸ شرکتکننده) استفاده کرده بودند. هفت مطالعه شیوه تجویز خوراکی و یک مطالعه شیوه تجویز تزریق عضلانی را استفاده کرده بودند. میانگین سنی شرکتکنندگان بین ۲۳ و ۶۲ سال متغیر بود. در شش مطالعه هم مردان و هم زنان حاضر بودند، و دو مطالعه فقط شامل زنان بود. تمام مطالعات کوچک، اما کیفیت آنها متوسط تا خوب بودند.
بیش از ۷۰% از شرکتکنندگان به پیامد اولیه ما یعنی حداقل ۵۰% تسکین درد در چهار تا شش ساعت با تجویز دیپیرون ۵۰۰ میلیگرم خوراکی در مقایسه با ۳۰% از شرکتکنندگان با دارونما دست یافتند (پنج مطالعه؛ ۲۸۸ شرکتکننده؛ ۲,۴ = NNT؛ (۹۵% CI؛ ۱.۸ تا ۳.۱) (شواهد با کیفیت متوسط). دادهها برای بررسی سایر دوزها یا سایر شیوههای تجویز دیپیرون کافی نبودند.
با دیپیرون ۵۰۰ میلیگرم در مقایسه با دارونما، تعداد کمتری از شرکتکنندگان درون چهار تا شش ساعت نیاز به داروی نجات داشتند (۷% با دیپیرون در مقایسه با ۳۴% با دارونما: چهار مطالعه؛ ۲۴۸ شرکتکننده) (شواهد با کیفیت پائین).
دادهها در مورد تعداد شرکتکنندگانی که دچار عوارض جانبی شده بودند، متناقض گزارش شده بود و هیچ آنالیزی امکانپذیر نبود. هیچ عارضه جانبی جدی یا عوارض جانبی منجر به خروج از درمان گزارش نشده بود (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
دادهها برای مقایسه دیپیرون به طور مستقیم با سایر درمانهای فعال بسیار کم بود.
بر اساس اطلاعات بسیار محدود، تکدوز ۵۰۰ میلیگرمی دیپیرون موجب ایجاد تسکین درد مناسب در حدود ۷۰% در افراد درمان شده، در مقایسه با ۳۰% از افراد درمان شده با دارونما میشود. دو نفر از هر پنج نفری که دیپیرون ۵۰۰ میلیگرم دریافت کرده بودند، با سطحی از تسکین درد در چهار تا شش ساعت مواجه شده بودند که با دارونما تجربه نکرده بودند، و تعداد کمتری نیاز به داروی نجات داشتند.
به دلیل دادههای ناکافی و گزارشدهی نامناسب، نتوانستیم دیپیرون را به طور مستقیم با سایر درمانهای فعال مقایسه کنیم، یا تاثیرات دوزهای مختلف یا شیوههای گوناگون تجویز، یا تعداد شرکتکنندگانی را که دچار عوارض جانبی شده بودند، بررسی کنیم.
حرف آخر
دیپیرون (dipyrone) (متامیزول (metamizole)) با دوز واحد خوراکی ۵۰۰ میلیگرم تسکین درد قابل قبولی در ۷ نفر از هر ۱۰ بیمار مبتلا به درد متوسط یا شدید حاد ایجاد میکند.
پیشینه
درد حاد کوتاهمدت است و اغلب خیلی سریع پس از آسیب احساس میشود. بسیاری از افرادی که جراحی میکنند، درد متوسط یا شدیدی پس از آن دارند. داروهای مسکّن (آنالژزیکها) با تجویز آنها به افرادی که درد دارند، اغلب پس از کشیدن دندان عقل یا سایر جراحیهای کوچک تست شدهاند. این درد معمولا با داروهای مسکّن خوراکی درمان میشود. نتایج را میتوان به انواع دیگر دردهای حاد هم تعمیم داد. این یکی از مجموعه مرورهای کاکرین در این مورد است که داروهای مسکّن چقدر خوب هستند.
دیپیرون یک داروی محبوب برای تسکین درد در برخی از کشورها است و برای درمان درد پس از جراحی، درد کولیک (درد تیز در شکم)، درد سرطان، و میگرن (سردرد شدید) استفاده میشود. دیگر کشورها (ژاپن، انگلستان، ایالات متحده آمریکا) استفاده از آن را به دلیل ارتباط با اختلالات خونی بالقوه کشنده مانند آگرانولوسیتوز (agranulocytosis) (فقدان برخی سلولهای خونی خاص) ممنوع کردهاند.
ویژگیهای مطالعه
بانکهای اطلاعاتی پزشکی را برای یافتن مطالعات مربوط به استفاده از دیپیرون برای درمان درد متعاقب جراحی در بزرگسالان و مقایسه با دارونما (placebo) (درمان ساختگی) جستوجو کردیم. دارو باید از راه دهان، داخل ورید، داخل عضله، یا داخل مقعدی تجویز شده باشد. شواهد تا ۱۱ آگوست ۲۰۱۵ به روز است. ما هشت مطالعه یافتیم که شامل ۸۰۹ شرکتکننده بود که با دیپیرون، دارونما و سایر داروهای مسکّن درمان شده بودند. همه مطالعات کوچک بودند، اما غیر از این، کیفیت متوسط تا خوبی داشتند.
نتایج کلیدی
تکدوز ۵۰۰ میلیگرم دیپیرون تسکین درد موثری را (۵۰% یا بیشتر کاهش درد در چهار تا شش ساعت) در هر ۷ نفر از هر ۱۰ شرکتکننده (۷۰%) در مقایسه با هر ۳ نفر از ۱۰ شرکتکننده (۳۰%) درمان شده با دارونما (پنج مطالعه؛ ۲۸۸ شرکتکننده در مقایسه؛ شواهد با کیفیت متوسط) فراهم میآورد، و تعداد کمتری از شرکتکنندگان به داروی مسکّن اضافی درون چهار تا شش ساعت نیاز پیدا کردند (۷% با دیپیرون؛ ۳۴% با دارونما؛ چهار مطالعه؛ ۲۴۸ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین).
دادهها برای مقایسه دیپیرون به طور مستقیم با سایر داروهای مسکّن بسیار کم بود.
اطلاعات خیلی کمی در دسترس است تا در مورد دیگر دوزها و راههای تجویز دیپیرون استفاده شده در این مطالعات، یا در خصوص تعداد افرادی که عوارض جانبی داشتند، نتیجهگیری شود. این مطالعات، گزارشی از عوارض جانبی جدی یا افرادی که به دلیل عوارض جانبی از مطالعات خارج شده بودند، نداشتند، اگر چه همه مطالعات، اطلاعات مربوط به این پیامدها را ارائه نکرده بودند.
تعداد ۳۵۷۸ عنوان را در کل پس از بررسی موارد تکراری شناسایی کردیم؛ تعداد ۲۴ مقاله کامل را برای ارزیابی واجد شرایط بودن انتخاب کردیم. دادهها را از دو کارآزمایی تکمیل شده بدون نتایج منتشر شده درخواست کردیم.
از روشهای استاندارد روششناسی (methodology) مورد نظر کاکرین استفاده کردیم. خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کرده و دادهها را استخراج کردیم. میانگین تفاوت استاندارد شده (SMD) و اندازه تاثیرگذاری مداخله را با ۹۵% فاصله اطمینان (CI) محاسبه کردیم. شواهد را با استفاده از رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) ارزیابی کرده و جدول «خلاصهای از یافتهها» را ایجاد کردیم.
سه مطالعه کوچک منتشر شده (با ۸۸ شرکتکننده) واجد شرایط ورود بودند، اما یکی از آنها از تحقیق کنار گذاشته شد، چراکه نگرانیهایی را از نظر مشکلات اخلاقی و محرمانه بودن اطلاعات و بینظمیهای مالی نشان داد. از آنجایی که همه اینها تاثیری بر دادهها و اطلاعات نداشتند، این تحقیق در این مقاله باقی ماند. با وجود اینکه این تحقیق شامل هرگونه مداخلهای بود، فقط دو نوع از آنها در مطالعات واجد شرایط ارائه شدند: دو کارآزمایی از درمان شناختی رفتاری (cognitive behavioural therapy; CBT) با بیو فیدبک (bio feedback) در مقابل لیست انتظار برای دردهای مزمن نامشخص (۵۸ شرکتکننده درمان را کامل کردند) استفاده کردند، و یک مورد که تاثیر درمان ترکیبی دستی (complex manual therapy) را در مقابل خود درمانی برای دردهای کمر (۳۰ شرکتکننده درمان را کامل کردند) مقایسه کرد. مطالعات خارج شده عمدتا یا شامل RCT نبودند یا هیچ نوع دردی را به عنوان پیامد گزارش نکردند.
تفاوتی برای پیامد کاهش درد در پایان دوره درمان بین CBT و لیست انتظار وجود نداشت (دو کارآزمایی؛ ۵۸ شرکتکننده؛ SMD: ‐۰,۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۲۳‐ تا ۱.۱۲؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛ یکی از اینها پیگیری سه ماهه را بدون تفاوت مابین گروه مداخله و مقایسه گزارش کرد (۲۸ شرکتکننده؛ SMD: ‐۰.۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۸‐ تا ۰.۲۳؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). همچنین در کارآزمایی درمان دستی هیچ تفاوتی بین درمان ترکیبی دستی و خود درمانی دیده نشد (۳۰ شرکتکننده؛ SMD: ‐۰.۴۸؛ ۹۵% CI؛ ۹.۹۵‐ تا ۰.۳۵؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). دو مطالعه خروج بیماران را از مطالعه گزارش کردند، یکی با ارائه اطلاعات جزئی درباره علل آن؛ هیچکدام از مطالعات عوارض جانبی را گزارش نکردند.
هیچ اطلاعاتی از هیچ مطالعهای درباره پیامدهای استفاده از ضد دردها یا کیفیت زندگی به دست نیامد.
کاهش در ناتوانی هیچ تفاوتی را در پایان درمان ما بین گروههای CBT و لیست انتظار نشان نداد (دو کارآزمایی؛ ۵۷ شرکتکننده؛ SMD: ‐۰,۳۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۷‐ تا ۰.۳۹؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛ یکی از اینها در پیگیری سه ماه، تفاوتی را بین دو گروه مداخله و مقایسه گزارش نکرد (۲۸ شرکتکننده؛ SMD: ۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۴‐ تا ۰.۷۴؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). کارآزمایی درمان دستی، برتری درمان دستی ترکیبی را بر خود درمانی در کاهش ناتوانی گزارش داد (۳۰ شرکتکننده؛ SMD: ‐۱.۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۸۸‐ تا ۰.۳۳‐؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
کاهش در میزان اضطرار و پریشانی هیچ تفاوتی را در پایان درمان بین دو گروه CBT و لیست انتظار نشان نداد (دو کارآزمایی؛ ۵۸ شرکتکننده؛ SMD: ۰,۰۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۶‐ تا ۰.۶۰؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)؛ یکی از اینها نتایج پیگیری سه ماهه را بدون تفاوت در گروه مداخله و مقایسه گزارش کرد (۲۸ شرکتکننده؛ SMD: ‐۰.۲۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰‐ تا ۰.۹۹؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). کارآزمایی درمان دستی، برتری درمان ترکیبی دستی را بر خود درمانی در کاهش دیسترس گزارش داد (۳۰ شرکتکننده؛ SMD: ‐۱.۲۶؛ ۹۵% CI؛ ۲.۰۶‐ تا ۰.۴۷‐؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
به دلیل تعداد کم کارآزماییها، حجم نمونه اندک کارآزماییها، و احتمال اینکه هریک برای مقایسهها توان آماری کافی را نداشته باشند، خطر سوگیری در سطح بالا در نظر گرفته شد. به دلیل تعداد کم کارآزماییها، نداشتن آنالیزهای قصد درمان (intention‐to‐treat)، خروج بالا و محاسبه نشده بیماران از مطالعه، نبود جزئیات روشهای مطالعه، و CIها حدود اندازه تاثیرگذاری مداخله که دربرگیرنده عدم تاثیر، مزیت و آسیب ناشی از مداخله بودند، سطح کیفیت شواهد را عمدتا در حد پائین در نظر گرفتیم.
حرف آخر
شواهد خوبی درباره اثربخشی هر روش درمانی دردهای مزمن که بر اثر شکنجه و آزار ایجاده شده باشند، وجود ندارد.
پیشینه
مشکلات روانی که در پی شکنجه ایجاد میشوند، مانند افسردگی و اختلال استرس پس از تروما (PTCD)، توجه بسیاری را در روند مراقبت سلامت پناهجویان به خود معطوف میدارد. مشکلات فیزیکی پس از آزار، نیاز به بذل توجه پرسنل آموزش دیده را در مراکز مراقبتی روانشناختی نشان میدهد. بازماندگان شکنجه و آزار اغلب از دردهای مزمن رنج میبرند، که معمولا شامل دردهای عضلانی و مفصلی میشود.
ویژگیهای مطالعه
هدف آن بود که بدانیم چه نوع درمانهایی در بهبود درد، و کاهش ناتوانی و اضطرار در بازماندگان شکنجه و آزار موفق بودند. متون علمی را تا فوریه ۲۰۱۷ بررسی کرده و سه کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (مطالعات بالینی که افراد بهطور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه درمان قرار میگیرند) را پیدا کردیم.
نتایج کلیدی
دو مطالعه (۵۸ شرکتکننده) درمان شناختی رفتاری (CBT؛ گفتوگو درمانی که به افراد کمک میکند روش تفکر یا عملکرد خود را تغییر دهند) را به علاوه آموزش کنترل عضلات و تنفس با وضعیت عدم درمان مقایسه کردند، و توانستیم این آنالیزها را با هم تجمیع کنیم. هیچ یک از این دو مطالعه بهبود معناداری را در درد، کاهش ناتوانی، یا کاهش دیسترس، در طول هشت تا ۱۳ هفته درمان گزارش نکردند. یک مطالعه (۳۰ شرکتکننده) درمان ترکیبی دستی را با خود درمانی برای درد کمر مقایسه کرد، اما نتوانست با دو مطالعه دیگر ترکیب شود؛ مطالعه مذکور تفاوتی را در تسکین درد گزارش نداد، اما نشان داد که مداخلات فیزیکی ناتوانی و اضطرار را در پایان درمان کاهش دادند.
کیفیت شواهد
سطح کیفیت شواهد مطالعات را در چهار سطح رتبهبندی کردیم: بسیار پائین، پائین، متوسط، یا بالا. شواهد با کیفیت بسیار پائین به این معناست که درباره نتایج بسیار نامطمئن هستیم. کیفیت بالای شواهد نشان میدهد که در مورد نتایج بسیار مطمئن هستیم. سطح کیفیت شواهد برای بهبود درد، کاهش اضطرار، و کاهش ناتوانی بسیار پائین بود. دلیل این امر، کوچک بودن حجم نمونه مطالعات، طراحی ضعیف مطالعه، و خروج قابلملاحظه شرکتکنندگان از مطالعات بود.
حرف آخر
براساس شواهد موجود، بهترین روش کاهش مصرف اوپیوئیدها را در بزرگسالان مبتلا به وضعیتهای درد مزمن نمیشناسیم. نتایج متفاوتی را از تعداد اندکی از مطالعات که در این مطالعه مروری وارد شدند، به دست آوردیم.
پیشینه
این یک مطالعه مروری بهروز شده است. نخستین نسخه آن در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. حدودا از هر پنج فرد بزرگسال، یک نفر از درد مزمن با شدت متوسط یا شدید که ناشی از سرطان نیست، رنج میبرد. برخی از مبتلایان به این نوع درد با اوپیوئیدها (عموما با داروهایی مانند مورفین، کدئین، اکسیکدون، فنتانیل، یا بوپرنورفین، به صورت قرص یا پچهایی که روی پوست قرار میگیرند) درمان میشوند. بیاثر شدن یا از دست رفتن تاثیر این داروها به مرور زمان غیر‐عادی نیست، و، گاهیاوقات علیرغم افزایش دوز دارو، درد بهطور موثری تسکین نمییابد. قطع مصرف داروهای اوپیوئیدی، بهخصوص زمانیکه برای مدتی استفاده شده باشند، کار آسانی نیست، زیرا قطع ناگهانی مصرف آنها میتواند باعث عوارض جانبی ناخوشایندی شود. این مرور به دنبال یافتن مطالعاتی با کیفیت بالا (کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده) در رابطه با درمانهایی بود که به بزرگسالان کمک میکند تا بهطور بیخطری مصرف اوپیوئیدها را که به دلیل تسکین درد تجویز شدهاند، قطع کنند.
ویژگیهای مطالعه
برای یافتن مطالعات تا ژانویه ۲۰۱۷ به جستوجو پرداختیم. ما پنج مطالعه را پیدا کردیم، که ۲۷۸ بیمار را مورد بررسی قرار دادند. اکثر افرادی که وارد مطالعات شدند، زنانی بودند که حدود ۵۰ سال سن داشتند، و ترکیبی را از ابتلا به وضعیتهای درد مزمن گزارش دادند (بهطور مثال، سردرد، کمردرد، درد عضلانی). این مطالعات روشهای درمانی طب سوزنی، ذهن‐آگاهی (mindfulness)، و درمان شناختی‐رفتاری را به عنوان استراتژیهایی برای کاهش میزان مصرف اوپیوئیدهایی که توسط بزرگسالان مبتلا به درد مزمن مصرف میشوند، وارد کردند.
نتایج کلیدی
هیچ نتیجهای را نمیتوان از این مقدار ناچیز اطلاعات به دست آورد. بنابراین، مشخص نیست که این درمانها موجب کاهش مقدار مصرف اوپیوئیدها در بزرگسالان مبتلا به درد مزمن (پیامد اولیه)، یا کاهش شدت درد، توانایی جسمانی یا خلقوخو (پیامدهای ثانویه) میشوند یا خیر. سه مطالعه تاثیرات منفی درمان بیماران را وارد کردند، و دو مطالعه گزارش کردند که برای شرکتکنندگان هیچ مورد منفی رخ نداد که ناشی از کارآزماییایی باشد که در آن شرکت کرده بودند. مطالعات غیر‐تصادفیسازی شده، که در این مطالعه مروری وارد نشدند، نشان میدهند برای بسیاری از افراد، بستههای فشرده و شدید توانبخشی ممکن است باعث کاهش عمدهای در مصرف اوپیوئیدها شوند. کاهش مصرف اوپیوئید تجویز شده در درد مزمن غیر‐سرطانی موضوع مهمی است که نیاز به تحقیقات سیستماتیک بیشتری دارد.
کیفیت شواهد
ما نتوانستیم در مورد کیفیت شواهد موجود در این مطالعه مروری قضاوت کنیم، زیرا این مطالعات بسیار متفاوت بوده و قابل ترکیب کردن نبودند.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb