جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای Lara J Maxwell

Jasvinder A Singh، Alomgir Hossain، Elizabeth Tanjong Ghogomu، Ahmed Kotb، Robin Christensen، Amy S Mudano، Lara J Maxwell، Nipam P Shah، Peter Tugwell، George A Wells،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
این یک نسخه به‌روز از بررسی اجمالی کاکرین و متاآنالیز شبکه‌ای (network meta‐analysis; NMA) از داروهای بیولوژیک برای آرتریت روماتوئید (rheumatoid arthritis; RA) در سال ۲۰۰۹ است.
اهداف
ارزیابی مزایا و مضرات نه عدد داروی بیولوژیک (آباتاسپت (abatacept)، آدالیموباب (adalimumab)، آناکینرا (anakinra)، سرتولیزوماب پگول (certolizumab pegol)، اتانرسپت (etanercept)، گولیموماب (golimumab)، اینفلیکسیماب (infliximab)، ریتوکسیماب (rituximab)، توکسیلیزوماب (tocilizumab)) و توفاسیتینیب (tofacitinib) مولکول کوچک، در برابر (MTX؛ DMARD؛ دارونما (placebo) (PL)، یا ترکیبی از اینها) در بزرگسالان مبتلا به آرتریت روماتوئید که به متوتروکسات (methotrexate; MTX) یا سایر داروهای اصلاح کننده بیماری (disease‐modifying anti‐rheumatic drugs; DMARDs) پاسخ نداده‌اند، یعنی به MTX/DMARD پاسخ ناقص داده‌اند (MTX/DMARD‐IR).
روش ها
به جست‌وجوی کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) در پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌ شده کاکرین (CENTRAL)؛ (از طریق کتابخانه کاکرین (Cochrane Library)؛ شماره ۶؛ جون ۲۰۱۵)؛ MEDLINE؛ (via OVID از ۱۹۴۶ تا جون ۲۰۱۵)؛ و EMBASE؛ (via OVID از ۱۹۴۷ تا جون ۲۰۱۵) پرداختیم. استخراج داده‌ها، خطر سوگیری (bias) و ارزیابی درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) در دو نسخه انجام شد. ما هم از تخمین مستقیم با استفاده از متاآنالیز استاندارد و هم شیوه مقایسه درمانی ترکیبی بیزی (Bayesian) برای تخمین NMA برای محاسبه نسبت شانس (OR) و ۹۵% بازه‌های قابل قبول (credible intervals; CrI) استفاده کردیم. OR را به خطر نسبی (RR) تبدیل کردیم که برای سهولت تفسیر به صورت چکیده گزارش شده است.
نتایج اصلی

این نسخه به‌روز شده شامل ۷۳ RCT جدید در مجموع ۹۰ RCT است؛ ۷۹ RCT با ۳۲,۸۷۴ شرکت‌کننده داده‌های قابل استفاده‌ای را ارائه کرده بودند. چند کارآزمایی در معرض خطر بالای سوگیری به دلیل کورسازی ارزیابان/شرکت‌کنندگان (۱۳% تا ۲۱%)، گزارش انتخابی (۴%) یا عدم تعادل عمده در خط پایه (۸%) بودند؛ تعداد زیادی از آنها در معرض خطر نامشخص سوگیری به دلیل تولید تصادفی توالی (۶۸%) یا پنهان‏‌سازی تخصیص (۷۴%) بودند.

بر اساس شواهد مستقیم با کیفیت متوسط (به دلیل ناهمگونی سطح آنها کاهش داده شد)، داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD با بهبود معنی‌دار بالینی و دارای اهمیت آماری در ACR۵۰ در برابر مقایسه کننده (RR: ۲,۷۱؛ (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۲.۳۶ تا ۳.۱۰) همراه بود، مزیت مطلق ۲۴% بیماران بیشتر بود (۹۵% CI؛ ۱۹% تا ۲۹%)، تعداد افراد مورد نیاز جهت درمان تا حصول یک پیامد مثبت بیشتر (number needed to treat for an additional beneficial outcome; NNTB): ۵ (۴ تا ۶)). NMA تخمینی برای ACR۵۰ در فاکتور نکروز دهنده تومور (tumor necrosis factor; TNF) برای داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD؛ (RR: ۳.۲۳؛ ۹۵% بازه قابل قبول (Crl)؛ ۲.۷۵ تا ۳.۷۹)، داروهای بیولوژیک غیر‐TNF به اضافه MTX/DMARD؛ (RR: ۲.۹۹؛ ۹۵% Crl؛ ۲.۳۶ تا ۳.۷۴)، و آناکینرا + MTX/DMARD؛ (RR: ۲.۳۷؛ (۹۵% Crl؛ ۱.۰۰ تا ۴.۷۰) شبیه به تخمین‌های مستقیم بودند.

بر اساس شواهد مستقیم با کیفیت متوسط (به دلیل ناهمگونی کاهش داده شد)، داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD با بهبودی مهم از نظر آماری و بالینی در عملکرد اندازه‌گیری شده توسط پرسشنامه سنجش سلامت (مقیاس ۰ تا ۳، نمره بیشتر مساوی عملکرد بدتر) همراه بود، تفاوت میانگین (MD) بر اساس شواهد مستقیم ۰,۲۵‐؛ (۹۵% CI؛ ۰.۲۸‐ تا ۰.۲۲‐)، مزیت مطلق ۸.۳‐% (۹۵% CI؛ ۹.۳‐% تا ۷.۳‐%)؛ NNTB: ۳؛ (۹۵% CI؛ ۲ تا ۴). تخمین NMA برای داروهای بیولوژیک TNF به اضافه MTX/DMARD (مزیت مطلق ۱۰.۳‐%؛ (۹۵% Crl؛ ۱۴‐% تا ۶.۷‐%) و داروهای بیولوژیک غیر‐TNF به اضافه MTX/DMARD (مزیت مطلق ۷.۳‐%؛ (۹۵% Crl؛ ۱۳.۶‐% تا ۰.۶۷‐%) با تخمین‌های مستقیم یکسان بود.

بر اساس شواهد مستقیم با کیفیت متوسط (به دلیل ناهمگونی سطح آنها کاهش داده شد)، داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD با افزایش معنی‌دار بالینی و با اهمیت آماری در تعداد شرکت‌کنندگانی که به بهبودی در RA رسیدند (با توجه به نمره فعالیت بیماری DAS < ۱,۶ یا DAS۲۸ < ۲.۶ تعریف شد)، در برابر مقایسه کننده همراه بود (RR: ۲.۸۱؛ (۹۵% CI؛ ۲.۲۳ تا ۳.۵۳)؛ مزیت مطلق ۱۸% بیماران بیشتر (۹۵% CI؛ ۱۲% تا ۲۵%)؛ NNTB: ۶ (۴ تا ۹)). تخمین NMA برای داروهای بیولوژیک TNF به اضافه MTX/DMARD (بهبود مطلق ۱۷%؛ (۹۵% Crl؛ ۱۱% تا ۲۳%)) و داروهای بیولوژیک غیر‐TNF به علاوه MTX/DMARD (بهبود مطلق ۱۹%؛ (۹۵% Crl؛ ۱۲% تا ۲۸%) با تخمین‌های مستقیم یکسان بود.

بر اساس شواهد مستقیم با کیفیت متوسط (به دلیل ناهمگونی سطح آنها کاهش داده شد)، پیشرفت رادیوگرافیک (مقیاس ۰ تا ۴۴۸ امتیازی) در افرادی که داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD دریافت کرده بودند در برابر مقایسه کننده کاهش یافت، این کاهش از اهمیت آماری برخوردار بود،MD: ‐۲,۶۱؛ (۹۵% CI؛ ۴.۰۸‐ تا ۱.۱۴‐). کاهش مطلق کم بود، ۰.۵۸‐%؛ (۹۵% CI؛ ۰.۹۱‐% تا ۰.۲۵‐%)، ما از ارتباط بالینی این کاهش مطمئن نیستیم. تخمین NMA برای داروهای بیولوژیک TNF به اضافه MTX/DMARD (کاهش مطلق ۰.۶۷‐%؛ (۹۵% Crl؛ ۱.۴‐% تا ۰.۱۲‐%) و داروهای بیولوژیک غیر‐TNF به علاوه MTX/DMARD (کاهش مطلق ۰.۶۸‐%؛ (۹۵% Crl؛ ۲.۳۶‐% تا ۰.۹۲%)) به تخمین‌های مستقیم شبیه بود.

بر اساس شواهد مستقیم با کیفیت متوسط (به دلیل عدم‐دقت کاهش داده شد)، نتایج برای ترک مرور به دلیل عوارض جانبی قطعی نبود، با فواصل اطمینان گسترده شامل تاثیر پوچ و شواهدی دال بر افزایش مهم در انصراف از مطالعه، (RR: ۱,۱۱؛ (۹۵% CI؛ ۰.۹۶ تا ۱.۳۰). تخمین NMA برای داروهای بیولوژیک TNF به اضافه MTX/DMARD؛ (RR: ۱.۲۴؛ ۹۵% Crl؛ ۰.۹۹ تا ۱.۵۷) و داروهای بیولوژیک غیر‐TNF به اضافه MTX/DMARD؛ (RR: ۱.۲۰؛ (۹۵% Crl؛ ۰.۸۷ تا ۱.۶۷)) به طور مشابهی قطعی نبود و به دلیل هم عدم‐دقت و هم غیر‐مستقیم بودن کاهش یافت.

بر اساس شواهد مستقیم با کیفیت بالا، داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD همراه با افزایش خطر معنادار از لحاظ بالینی (از لحاظ آماری در خط مرزی قابل توجه قرار دارد) در عوارض جانبی جدی در داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD همراه بود (Peto OR [که با توجه به نرخ پائین رویداد به عنوان RR تفسیر شود]: ۱,۱۲؛ (۹۵% CI؛ ۰.۹۹ تا ۱.۲۷)، خطر مطلق ۱% (۰% تا ۲%)، و هم‌چنین، تخمین NMA برای داروهای بیولوژیک TNF به اضافه MTX/DMARD؛ (Peto OR: ۱.۲۰؛ (۹۵% Crl؛ ۱.۰۱ تا ۱.۴۳)) شواهد با کیفیت متوسط برای افزایش خطر ابتلا به عوارض جانبی جدی را نشان داد. دو تخمین NMA دیگر به دلیل عدم‐دقت و غیر‐مستقیم بودن و فاصله اطمینان گسترده‌ای که موجب عدم‐قطعیت در مورد تخمین‌ها می‌شد، به کیفیت پائین کاهش داده شدند: داروهای بیولوژیک غیر‐TNF به اضافه MTX/DMARD؛ ۱.۰۷؛ (۹۵% Crl؛ ۰.۸۹ تا ۱.۲۹) و آناکینرا: RR: ۱.۰۶؛ (۹۵% Crl؛ ۰.۶۵ تا ۱.۷۵).

بر اساس شواهد مستقیم با کیفیت پائین (به دلیل عدم‐دقت کاهش داده شد)، نتایج برای سرطان (Peto OR: ۱,۰۷؛ (۹۵% CI؛ ۰.۶۸ تا ۱.۶۸) برای تمام ترکیبات بیولوژیکی + MTX/DMARD قطعی نبود. تخمین NMA برای داروهای بیولوژیک TNF به اضافه MTX/DMAR؛ (Peto OR: ۱.۲۱؛ (۹۵% Crl؛ ۰.۶۳ تا ۲.۳۸) و داروهای بیولوژیک غیر‐TNF به اضافه MTX/DMARD؛ (Peto OR: ۰.۹۹؛ (۹۵% Crl؛ ۰.۵۸ تا ۱.۷۸)) به طور مشابهی قطعی نبود، هم برای عدم‐دقت و هم برای غیر‐مستقیم بودن کاهش داده شد.

متن نتایج اصلی را برای توفاسیتینیب و تفاوت بین داروهای مختلف را نشان می‌دهد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
بر اساس RCTهایی با طول دوره ۶ ماه تا «۱۲ ماه»، شواهدی با کیفیت متوسط وجود دارد که نشان می‌دهد استفاده از داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید که موفق به پاسخ به MTX یا سایر DMARDها نشده‌اند، باعث نتایجی در بهبود بالینی مهمی در عملکرد و ACR۵۰ بالاتر و نرخ بهبودی، و افزایش خطر ابتلا به عوارض جانبی جدی نسبت به مقایسه کننده می‌شود (MTX/DMARD/PL؛ شواهد با کیفیت بالا). پیشرفت رادیوگرافیک روند آرامی دارد، اما ارتباط بالینی آن نامطمئن است. نتایج جست‌وجو برای اینکه بیولوژیک‌ها + MTX/DMARD باعث افزایش خطر ابتلا به سرطان یا ترک درمان به دلیل عوارض جانبی جدی می‌شود، قطعی نبود.
خلاصه به زبان ساده

داروهای بیولوژیک یا توفاسیتینیب برای آرتریت روماتوئیدی که با درمان با متوتروکسات یا سایر داروهای ضد‐روماتیسمی اصلاح کننده بیماری بهبود نیافته است

آرتریت روماتوئید چیست و بیولوژیک‌ها چه هستند؟

زمانی که افراد به آرتریت روماتوئید (rheumatoid arthritis; RA) مبتلا هستند، سیستم ایمنی آنها، که به طور معمول با عفونت‌ها مبارزه می‌کند، به پوشش مفاصل حمله می‌کند. این امر باعث می‌شود مفاصل آنها متورم، سفت و دردناک شود. اگر التهاب بدون درمان بماند، ممکن است آسیب مفاصل و ناتوانی رخ دهد. داروهای بیولوژیک یا توفاسیتینیب (tofacitinib) داروهایی هستند که با مسدود کردن انواع مختلف سلول‌های ایمنی در بدن که باعث تورم و آسیب مفاصل در افراد مبتلا به RA می‌شوند، کار می‌کنند.

این یک نسخه به‌روز از مرور منتشر شده در سال ۲۰۰۹ است. مرور اصیل را بر اساس جمعیت بیماران به چهار مرور تقسیم کردیم. ما به دنبال کارآزمایی‌هایی بودیم که تا جون ۲۰۱۵ روی مزایا و مضرات بیولوژیک‌ها (آباتاسپت (abatacept)، آدالیموباب (adalimumab)، آناکینرا (anakinra)، سرتولیزوماب پگول (certolizumab pegol)، اتانرسپت (etanercept)، گولیموماب (golimumab)، اینفلیکسیماب (infliximab)، ریتوکسیماب (rituximab)، و توکسیلیزوماب (tocilizumab)) و توفاسیتینیب در افراد مبتلا به RA که با درمان با متوتروکسات یا دیگر DMARDها بهبود نیافته بودند، انجام شده بودند.

این مرور نشان می‌دهد که در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید:

بیولوژیک‌ها در ترکیب با متوتروکسات (methotrexate; MTX) یا DMARDهای دیگر:

‐ احتمالا باعث بهبود علائم و نشانه‌های RA (حساسیت یا تورم مفاصل)، عملکرد، شانس بهبودی RA (ناپدید شدن نشانه‌ها) و کم کردن سرعت پیشرفت بیماری در اشعه X می‌شود. با این حال، ما از اهمیت آرام شدن سیر بیماری در اشعه X مطمئن نیستیم. اعتمادمان را نسبت به نتایج به دلیل نگرانی در مورد ناهمگونی برخی از نتایج کاهش دادیم.

‐ احتمالا باعث افزایش اندکی در تعداد عوارض جانبی جدی می‌شود، هر چند این تعداد اندک هستند.

در اغلب موارد، اطلاعات دقیقی در مورد عوارض جانبی و عوارض نداشتیم. این امر به ویژه در مورد عوارض جانبی نادر ولی مهم، صادق بود. به دلیل فقدان داده‌ها، ما در مورد تاثیر بیولوژیک‌ها بر خطر ابتلا به سرطان و ترک مرور به دلیل عوارض جانبی نامطمئن هستیم.

بهترین تخمین در مورد آنچه که با دریافت بیولوژیک‌ها در افراد با RA اتفاق می‌افتد

ACR۵۰ (تعداد مفاصل حساس یا متورم و سایر جنبه‌های ارزیابی شده توسط پزشک/بیمار)

بیست‌وچهار نفر بیشتر از هر ۱۰۰ نفر بهبود نشانه‌های آرتریت روماتوئید را با بیولوژیک‌ها + MTX/DMARD تجربه کردند (۲۴% بهبودی مطلق).

سی‌وهشت نفر از هر ۱۰۰ نفری که داروهای بیولوژیک + MTX دریافت کرده بودند بهبود را تجربه کردند، در مقایسه با ۱۴ نفر از ۱۰۰ نفری که MTX/DMARD/دارونما (placebo) دریافت کرده بودند.

بهبود عملکرد توسط پرسشنامه سنجش سلامت (مقیاس ۰ تا ۳، نمره پائین‌تر یا کاهش بیشتر = عملکرد بهتر)

افرادی که داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD را دریافت کرده بودند بهبود عملکرد خود را با ۰,۲۵ امتیاز بیشتر در مقیاس ۰ تا ۳ ارزیابی کردند (۸‐% بهبود مطلق).

افرادی که داروهای بیولوژیک + MTX/DMARD دریافت کرده بودند عملکرد خود را با ۰,۳۹ امتیاز بیشتر در مقیاس ۰ تا ۳ بهبود یافته اعلام کردند.

افرادی که MTX/DMARD/دارونما دریافت کرده بودند بهبود عملکرد خود را ۰,۱۴ امتیاز بیشتر در مقیاس ۰ تا ۳ ارزیابی کردند.

بهبودی

هجده نفر بیشتر از هر ۱۰۰ نفر هیچ نشانه‌ای از آرتریت روماتوئید با بیولوژیک‌ها + MTX/DMARD تجربه نکردند (۱۸% بهبود مطلق).

بیست‌وهشت نفر از هر ۱۰۰ نفری که بیولوژیک‌ها + MTX دریافت کرده بودند، در مقایسه با ۱۰ نفر از هر ۱۰۰ نفری که MTX/DMARD/دارونما دریافت کرده بودند، هیچ نشانه‌ای از آرتریت روماتوئید تجربه نکردند.

پیشرفت در آسیب بیماری اندازه‌گیری شده با اشعه X (در مقیاس ۰ تا ۴۴۸)

آسیب به مفاصل از افرادی که بیولوژیک‌ها + MTX/DMARD دریافت کرده بودند، ۲,۶ امتیاز کمتر بود (۰.۵۸‐% بهبود مطلق).

آسیب به مفاصل در افرادی که MTX/DMARD/دارونما دریافت کرده بودند، ۳,۷ امتیاز بود.

خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی

ده نفر بیشتر از هر ۱۰۰۰ نفری که بیولوژیک‌ها + MTX/DMARD دریافت کرده بودند، به دلیل عوارض جانبی از مطالعه خارج شدند (۱% خروج بیشتر)

پنجاه‌وپنج بیمار از هر ۱۰۰۰ نفری که بیولوژیک‌ها + MTX/DMARD دریافت کرده بودند، در مقایسه با ۴۵ نفر از هر ۱۰۰۰ نفری که MTX/DMARD/دارونما دریافت کرده بودند، از مطالعه خارج شدند.

عوارض جانبی جدی

ده نفر بیشتر از هر ۱۰۰۰ نفری که بیولوژیک‌ها + MTX/DMARD دریافت کرده بودند، عوارض جانبی جدی داشتند (۱% عوارض جانبی جدی بیشتر).

هفتادوهشت نفر از هر ۱۰۰۰ نفری که بیولوژیک‌ها + MTX/DMARD دریافت کرده بودند، در مقایسه با ۶۸ نفر از هر ۱۰۰۰ نفری که MTX/DMARD/دارونما دریافت کرده بودند، عوارض جانبی جدی را تجربه کردند: شایع‌ترین عارضه عفونت بود.

سرطان

تعداد یکسانی از افراد (۱۴ از ۱۰۰۰) با بیولوژیک‌ها + MTX/DMARDها در مقایسه با کسانی که MTX/DMARD/دارونما دریافت کرده بودند، سرطان داشتند. با این حال، ما در مورد این تخمین به دلیل موارد معدود سرطان در مطالعه محتاط هستیم.

نتایج جست‌وجو برای توفاسیتینیب در بخش نتایج ارائه شده است.


Fadumo Rirash، Paul C Tingey، Sarah E Harding، Lara J Maxwell، Elizabeth Tanjong Ghogomu، George A Wells، Peter Tugwell، Janet Pope،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
پدیده رینود (Raynaud's phenomenon) یک بیماری انقباضی عروقی (وازواسپاستیک) است که با رنگ‌پریدگی انگشتان (digital pallor)، سیانوز (تغییر رنگ پوست) و درد عضو شناخته می‌شود. پدیده رینود اولیه با بیماری زمینه‌ای همراه نیست، اما پدیده رینود ثانویه با اختلالات بافت همبند مانند اسکلروز سیستمیک، لوپوس اریتماتوس سیستمیک، و بیماری بافت همبند ترکیبی همراه است. مسدودکننده‌های کانال کلسیم به اتساع عروق کمک کرده و معمولا زمانی که درمان دارویی برای پدیده رینود لازم باشد، استفاده می‌شوند.
اهداف
ارزیابی منافع و مضرات مسدودکننده‌های کانال کلسیم (calcium channel blockers; CCBs) در برابر دارونما (placebo) برای درمان افراد مبتلا به پدیده رینود با توجه به نوع رینود (اولیه و ثانویه) و نوع و دوز CCBها.
روش های جستجو
پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL) (۱۹ می ۲۰۱۷)؛ MEDLINE (۱۹۴۶ تا ۱۹ می ۲۰۱۷)؛ Embase (۱۹۴۷ تا ۱۹ می ۲۰۱۷)، clinicaltrials.gov، و پورتال بین‌المللی ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت را جست‌وجو کردیم. ما محدودیت‌های زبانی را اعمال نکردیم. همچنین کتاب‌شناختی‌های مقالات بازیابی شده را جست‌وجو کردیم و با متخصصان کلیدی برای یافتن داده‌های اضافی و منتشر نشده تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
همه کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) که مسدودکننده‌های کانال کلسیم را در برابر دارونما مقایسه ‌کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم نتایج جست‌وجو و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی و داده‌های کارآزمایی را استخراج کردند. ما از سیستم درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) برای ارزیابی کیفیت شواهد استفاده کردیم.
نتایج اصلی

این مرور شامل ۳۸ RCT (۳۳ متقاطع) با میانگین مدت ۷,۴ هفته و ۹۸۲ شرکت‌کننده بود؛ با این حال تمام کارآزمایی‌ها همه پیامدهای مورد نظر را گزارش نکردند. نه مورد از کارآزمایی‌های شناخته شده، بیماران مبتلا به پدیده رینود اولیه (۳۶۵ = N) را مطالعه کردند، پنج مورد، بیماران مبتلا به پدیده رینود ثانویه (۶۳ = N) و مابقی، ترکیبی را از بیماران مبتلا به پدیده رینود اولیه و ثانویه (۵۵۴ = N) آزمودند. بیش‌ترین تعداد مواجهه با انواع خطر سوگیری مربوط می‌شد به داده‌های ناقص مرتبط با پیامد و گزارش‌دهی ضعیف روش‌های تصادفی‌سازی و تخصیص.

زمانی که محققان هر دو پدیده رینود اولیه و ثانویه را در نظر گرفتند، شواهدی با کیفیت متوسط (به دلیل تناقض در یافته‌ها، کاهش یافت) به دست آمده از ۲۳ کارآزمایی با ۵۲۸ شرکت‌کننده نشان داد که مسدودکننده‌های کانال کلسیم (CCBها) در کاهش تعداد حملات، برتر از دارونما بودند. CCB‌ها، میانگین تعداد حملات را در هفته در مقایسه با ۱۳,۷ حمله در هر هفته با دارونما، به شش بار کاهش دادند (تفاوت میانگین وزن‌دهی شده (WMD): ۶.۱۳‐؛ ۹۵% CI؛ ۶.۶۰ ‐ تا ۵.۶۷‐؛ I² = ۹۸%). زمانی که نویسندگان مرور، مطالعه Kahan ۱۹۸۵C را کنار گذاشتند، یک کارآزمایی، کاهش بسیار زیادی را در تعداد حملات نشان داد، داده‌ها حاکی از آن بودند که CCBها تعداد حملات را به ۲.۹۳ بار در هفته کاهش دادند (۹۵% CI؛ ۳.۴۴ ‐ تا ۲.۴۳‐؛ I² = ۷۷%).

شواهدی با کیفیت پائین (به دلیل عدم دقت و تناقض، کاهش یافت) به دست آمده از شش کارآزمایی با ۶۹ شرکت‌کننده نشان داد که تفاوت آماری معنی‌دار یا تفاوت بالینی معنی‌داری از لحاظ میانگین مدت حملات بین CCB‌ها و دارونما وجود نداشت (WMD؛ ۱,۶۷‐ دقیقه؛ ۹۵% CI؛ ۳.۲۹‐ تا ۰)؛ یعنی ۹‐% تفاوت (۹۵% CI؛ ۱۸‐% تا ۰%).

شواهدی با کیفیت متوسط (کاهش کیفیت به دلیل تناقض) مبتنی بر ۱۶ کارآزمایی و ۴۱۵ شرکت‌کننده بر اساس یک مقیاس آنالوگ بصری ۱۰ سانتی‌متری (امتیازات پائین‌تر نشان‌دهنده شدت کمتر) نشان داد که CCB‌ها شدت حمله را به ۰,۶۲ سانتی‌متر کاهش دادند (۹۵% CI؛ ۰.۷۲‐ تا ۰.۵۱‐)؛ یعنی به ترتیب، معادل کاهش درصد مطلق و نسبی تا ۶% (۹۵% CI؛ ۱۱‐% تا ۸‐%) و ۹% (۹۵% CI؛ ۱۱‐% تا ۸‐%)، که ممکن است از لحاظ بالینی معنی‌دار نباشند.

بهبود درد رینود (شواهد با کیفیت پائین که به دلیل عدم دقت و تناقض کاهش یافتند) و عدم توانایی که با ارزیابی کلی بیمار (patient global assessment) اندازه‌گیری شد (شواهد با کیفیت متوسط؛ کاهش درجه به دلیل بی‌دقتی) CCB‌ها را ترجیح داد (درد: WMD؛ ۱,۴۷‐ سانتی‌متر؛ ۹۵% CI؛ ۲.۲۱‐ تا ۰.۷۴‐؛ ارزیابی کلی بیمار: WMD؛ ۰.۳۷‐ سانتی‌متر؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳‐ تا ۰؛ زمانی که بر اساس مقیاس آنالوگ بصری ۰ تا ۱۰ سانتی‌متر ارزیابی شدند، امتیازات پائین‌تر نشان‌دهنده درد و ناتوانی کمتر است). با این ‌حال، این برآوردهای اثر احتمالا دارای توان آزمون کافی نبودند، چرا که بر اساس تعداد محدود شرکت‌کنندگان، به ترتیب ۶۲ و ۹۲ بودند. برای ارزیابی درد، درصد بهبود مطلق و نسبی به ترتیب ۱۵% (۹۵% CI؛ ۲۲‐% تا ۷‐%) و ۴۷% (۹۵% CI؛ ۷۱‐% تا ۲۴‐%) بودند. برای ارزیابی کلی بیمار، درصد بهبود مطلق و نسبی به ترتیب ۴% (۹۵% CI؛ ۷‐% تا ۰%) و ۹% (۹۵% CI؛ ۱۹‐% تا ۰%) بودند.

تجزیه‌وتحلیل زیرگروه بر اساس نوع رینود، نوع CCB و دوز CCB نشان می‌دهد که CCBهای دی‌هیدروپیریدین (dihydropyridine) در دوزهای بالاتر ممکن است برای رینود اولیه مؤثرتر از رینود ثانویه باشند و CCB‌ها احتمالا اثر بیشتری بر رینود اولیه نسبت به رینود ثانویه دارند. با این‌حال، تفاوت‌ها کوچک بودند و برای همه پیامدها یافت نشدند. CCBهای دی‌هیدروپیریدین مورد مطالعه قرار گرفتند، زیرا آن‌ها زیرگروهی از CCBهایی هستند که اثر انتخابی روی قلب ندارند و به‌طور مرسوم در درمان RP مورد استفاده قرار می‌گیرند، در حالی‌که سایر CCBها مانند وراپامیل (verapamil) به‌طور معمول استفاده نمی‌شوند و دیلتیازم (diltiazem) به‌عنوان زیرمجموعه خط اول برای CCB‌ها استفاده نمی‌شود. بیشتر داده‌های کارآزمایی مربوط به نیفدیپین (nifedipine) بود.

اثرات جانبی منجر به خروج از مطالعات به دلیل CI گسترده غیر‐قطعی بودند (خطر نسبی (RR): ۱,۳۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۱ تا ۳.۳۳) به دست آمده از دو مطالعه موازی با ۶۳ شرکت‌کننده (شواهد با کیفیت پائین که به دلیل عدم دقت و نرخ فرسایش بالا کاهش یافت)؛ درصد تفاوت مطلق و نسبی در میزان خروج از مطالعه به ترتیب، ۶% (۹۵% CI؛ ۱۴‐% تا ۲۶%) و ۳۰% (۹۵% CI؛ ۴۹‐% تا ۲۳۳%). در کارآزمایی‌های متقاطع، هرچند متاآنالیز انجام نشد، خروج بیماران از مطالعه با CCB‌ها شایع‌تر از دارونما بود. شایع‌ترین اثرات جانبی عبارت بودند از سردرد، سرگیجه، حالت تهوع، تپش قلب، و ورم مچ پا. با این‌حال در همه کارآزمایی‌ها، هیچ عوارض جانبی جدی (مرگ یا بستری شدن) گزارش نشد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌ شده با شواهدی با کیفیت پائین تا متوسط، نشان داد که CCB‌ها (بخصوص کلاس دی‌هیدروپیریدین) می‌توانند در کاهش تعداد دفعات، مدت، شدت حملات، درد و ناتوانی مرتبط با پدیده رینود مفید باشند. دوزهای بالاتر شاید مؤثرتر از دوزهای پائین‌تر بوده و این CCB‌ها می‌توانند در پدیده اولیه رینود مؤثرتر باشند. هرچند خروج بیماران بیش‌تری از مطالعه، به دلیل عوارض جانبی در گروه‌های درمانی وجود داشت، عوارض جانبی جدی گزارش نشد.
خلاصه به زبان ساده

نقش مسدودکننده‌های کانال کلسیم در درمان بیماران مبتلا به پدیده رینود

پدیده رینود (Raynaud’s phenomenon; RP) اختلالی است که به دلیل اسپاسم عروق، منجر به کاهش جریان خون به انگشتان دست و پا می‌شود. علائم شامل تغییر رنگ (مانند سفید شدن نوک انگشت و بعد آبی و/یا قرمز شدن)، درد، و در موارد شدید، زخم‌های باز انگشتان است. سرما، استرس و ناراحتی‌های عاطفی شایع‌ترین دلایل حمله رینود هستند. هیچ بیماری زمینه‌ای با RP اولیه ارتباط ندارد. RP ثانویه با شرایط زمینه‌ای مانند اسکلروز سیستمیک همراه است.

این مرور بر اساس مطالعات منتشر شده تا ۱۹ می ۲۰۱۷، منافع و آسیب‌های مسدودکننده‌های کانال کلسیم (calcium channel blockers; CCBs) را در مقایسه با دارونما (placebo) (ماده‌ای که به نظر می‌رسد همان داروی فعال است اما دارای ماده فعال نیست) برای درمان بیماران مبتلا به RP ارزیابی کرد. CCB‌ها داروهایی هستند که جریان خون را به انگشتان افزایش می‌دهند و معمولا به‌عنوان خط اول درمان برای بیماران مبتلا به RP استفاده می‌شوند. هدف این مرور تعیین منافع و مضرات کلی CCB‌ها، بر اساس دوز و نوع دارو و نوع RP (اولیه در مقابل ثانویه) بود.

ویژگی‌های مطالعه

ما ۳۸ مطالعه را با ۹۸۲ فرد ۱۸ سال و بالاتر شناسایی و انتخاب کردیم که دچار بیماری با مدت و شدت متفاوت بودند. نه مطالعه بیماران مبتلا به RP اولیه، پنج مطالعه بیماران مبتلا به RP ثانویه، و بقیه مطالعات، بیماران را با هر دو نوع RP مورد بررسی قرار دادند. مدت‌ زمان کارآزمایی‌ها ۲ تا ۲۰ هفته بود.

این مرور چه چیزی را در مورد کاربرد CCBها در مقابل دارونما برای RP یافت؟

نویسندگان مرور دریافتند که:

‐ CCB‌ها احتمالا تعداد، شدت، و ارزیابی کلی بیمار را از حملات رینود اندکی کاهش می‌دهند (شواهد با کیفیت متوسط، کاهش سطح کیفیت به دلیل عدم دقت یا ناهمگونی کاهش یافت)؛

‐ CCB‌ها ممکن است مدت ‌زمان و درد حملات رینود را اندکی بهبود دهند (شواهد با کیفیت پائین، به دلیل عدم دقت یا تناقض کاهش یافت)؛

‐ به دلیل کمبود داده‌ها و میزان بالای خروج بیماران از مطالعه، اثرات CCB‌ها بر خطر خروج بیماران به دلیل اثرات جانبی درمان نامشخص است؛

‐ شایع‌ترین اثرات جانبی عبارت بود از سردرد، سرگیجه، حالت تهوع، تپش قلب، و ورم مچ پا؛ و

‐ عوارض جانبی جدی (مرگ یا بستری شدن) گزارش نشد.

بهترین برآوردها در مورد آنچه که برای افراد مبتلا به RP که به مدت ۲ تا ۲۰ هفته CCB‌ها را دریافت می‌کنند، رخ می‌دهد

هنگامی‌که محققان هر دو RP اولیه و ثانویه را در نظر گرفتند، گزارش دادند ۵۲۸ فردی که CCB‌ها را مصرف کردند نسبت به کسانی که دارونما مصرف کردند، دچار شش حمله کمتر در هفته شدند. افرادی که CCB دریافت کردند، به‌طور متوسط ۸ حمله در هفته داشتند، در مقایسه با ۱۴ حمله در هفته برای افرادی که دارونما دریافت کردند.

مدت‌ زمان حملات (به دقیقه) برای افرادی که CCB یا دارونما دریافت کردند تقریبا مشابه بود. با این حال، این یافته بر اساس تعداد اندکی از افراد به دست آمد.

شدت حملات اندازه‌گیری شده در مقیاس ۱۰ سانتی‌متری (نمرات پائین‌تر نشان‌دهنده حملات با شدت کمتر) با CCB‌ها، ۰,۶۲ سانتی‌متر پائین‌تر بود؛ یعنی معادل با ۶% کاهش. شدت حمله برای افرادی که CCB دریافت کردند، ۶.۱ سانتی‌متر، در مقابل ۶.۷ سانتی‌متر برای افرادی ارزیابی شد که دارونما دریافت کردند.

درد، در مقیاس ۰ تا ۱۰، به میزان ۱,۵ نقطه (۱۵% کاهش مطلق، امتیاز پائین‌تر به معنی درد کمتر) با CCB‌ها در مقایسه با دارونما کاهش یافت. افرادی که CCB دریافت کردند، نمره درد ۱.۶ نقطه را در مقابل نمره ۳.۱ نقطه برای افراد دریافت کننده دارونما گزارش گردند.

ناتوانی کلی در مقیاس ۰ تا ۱۰، در افراد دریافت کننده CCB‌ها در مقایسه با افراد دریافت کننده دارونما ۰,۴ نقطه کاهش یافت (%۴ کاهش مطلق، نمره پائین‌تر به معنی ناتوانی کمتر). افرادی که CCB دریافت کردند، نمره ناتوانی ۳.۵ نقطه را در مقایسه با ۳.۹ نقطه برای افراد دریافت کننده دارونما گزارش کردند.

از ۱۰۰ نفری که CCB دریافت کردند، شش نفر بیشتر به دلیل عوارض جانبی از مطالعه خارج شدند (۶% خروج بیشتر). از ۱۰۰ فرد دریافت کننده CCB تعداد ۲۵ نفر و در مقابل از ۱۰۰ فرد دریافت کننده دارونما، ۱۹ نفر از مطالعه خارج شدند.

این مرور نشان می‌دهد که CCB‌ها (به‌ویژه داروهای کلاس دی‌هیدروپیریدین (dihydropyridine) از قبیل نیفدیپین (nifedipine)) در دوزهای بالاتر می‌توانند برای مدیریت RP، به‌ویژه RP اولیه مفید باشند. هرچند شرکت‌کنندگانی که CCB دریافت کرده بودند، به دلیل اثرات جانبی درمان اندکی بیشتر از مطالعه خارج شدند، اثرات جانبی گزارش‌ شده جدی نبودند.


Jasvinder A Singh، Alomgir Hossain، Amy S Mudano، Elizabeth Tanjong Ghogomu، Maria E Suarez-Almazor، Rachelle Buchbinder، Lara J Maxwell، Peter Tugwell، George A Wells،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
داروهای بیولوژیکی ضد‐روماتیسمی تعدیل ‌کننده بیماری (disease‐modifying anti‐rheumatic drugs; DMARDs) (بیولوژیک‌ها) در درمان آرتریت روماتوئید (rheumatoid arthritis; RA) بسیار مؤثر هستند، با این ‌حال مطالعات مقایسه‌ای بیولوژیک سر‐به‐‌سر (head‐to‐head) معدودی در این زمینه وجود دارد. ما یک مرور سیستماتیک، یک متاآنالیز استاندارد و یک متاآنالیز شبکه‌ای (network meta‐analysis; NMA) را برای به‌روزرسانی بررسی اجمالی ۲۰۰۹ کاکرین انجام دادیم. این مرور روی بزرگسالان مبتلا به RA که قبلا متوتروکسات (methotrexate; MTX) مصرف نکردند و اولین عامل بهبود دهنده بیماری خود را دریافت کردند، تمرکز دارد.
اهداف
مقایسه منافع و آسیب های بیولوژیک‌ها (آباتاسپت (abatacept)، آدالیمومب (adalimumab)، آناکینرا (anakinra)، سرتولیزوماب پگول (certolizumab pegol)، اتانرسپت (etanercept)، گولیموماب (golimumab)، اینفلیکسیماب (infliximab)، ریتوکسیماب (rituximab)، توسیلی‌زوماب (tocilizumab)) و مولکول کوچک توفاسیتینیب (tofacitinib) در برابر مقایسه‌گر (متوتروکسات (methotrexate) (MTX)/دیگر DMARDها) در افراد مبتلا به RA که قبلا متوتروکسات مصرف نکرده‌اند.
روش های جستجو
در جون ۲۰۱۵، برای یافتن کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) به جست‌وجو در CENTRAL؛ MEDLINE و Embase؛ و پایگاه ثبت کارآزمایی‌ها پرداختیم. ما از روش‌های استاندارد کاکرین استفاده کردیم. نسبت شانس (OR) و تفاوت میانگین (MD) را همراه با ۹۵% فواصل اطمینان (CI) برای متاآنالیزهای معمول و ۹۵% فواصل مورد اعتماد (Crl) را با استفاده از رویکرد مقایسه‌های درمانی ترکیبی بیزین (Bayesian) برای متاآنالیز شبکه‌ای محاسبه کردیم. برای سهولت تفسیر، OR را به خطر نسبی (RR) تبدیل کردیم. همچنین نتایج را در مقادیر مطلق به صورت تفاوت خطر (RD) و تعداد افراد مورد نیاز برای درمان برای حصول یک پیامد مفید یا مضر اضافی (NNTB/H) ارائه کردیم.
معیارهای انتخاب
گردآوری و تحلیل داده‌ها
نتایج اصلی

نوزده RCT با ۶۴۸۵ شرکت‌کننده معیارهای ورود را داشتند (شامل پنج مطالعه از مرور اصلی در سال ۲۰۰۹) و داده‌های موجود برای چهار داروی بیولوژیک TNF (آدالیمومب (شش مطالعه؛ ۱۸۵۱ شرکت‌کننده)، اتانرسپت (سه مطالعه؛ ۶۷۸ شرکت‌کننده)، گولیموماب (یک مطالعه؛ ۶۳۷ شرکت‌کننده) و اینفلیکسیماب (هفت مطالعه؛ ۱۳۶۳ شرکت‌کننده) و دو داروی بیولوژیک غیر‐TNF (آباتاسپت (یک مطالعه؛ ۵۰۹ شرکت‌کننده)، و ریتوکسیماب (یک مطالعه؛ ۷۴۸ شرکت‌کننده)).

کمتر از ۵۰% از مطالعات، در معرض خطر پائین سوگیری (bias) برای ایجاد توالی تخصیص، پنهان کردن تخصیص و کورسازی، ۲۱% در معرض خطر پائین برای گزارش‌دهی انتخابی، ۵۳% دارای خطر پائین سوگیری برای ریزش نمونه (attrition) و ۸۹% دارای خطر پائین سوگیری برای عدم تعادل اصلی در نقطه شروع (baseline) تشخیص داده شدند. سه کارآزمایی از مونوتراپی بیولوژیک استفاده کردند، یعنی بدون MTX. هیچ کارآزمایی‌ای با مقایسه‌گر فقط دارونما (placebo) و توفاسیتینیب وجود نداشت. طول مدت کارآزمایی ۶ تا ۲۴ ماه بود. نیمی از کارآزمایی‌ها شامل شرکت‌کنندگانی در مراحل اولیه RA (کمتر از دو سال) و نیمی دیگر شامل شرکت‌کنندگان با RA طولانی‌تر (۲ تا ۱۰ سال) بودند.

بیولوژیک + MTX در برابر مقایسه‌گر فعال (MTX ( ۱۷ کارآزمایی (۶۳۴۴ شرکت‌کننده)/MTX + متیل‌پردنیزولون ۲ کارآزمایی (۱۴۱ شرکت‌کننده))

در متاآنالیزهای مرسوم، شواهدی با کیفیت متوسط که به دلیل ناهمگونی سطح کیفیت آنها کاهش یافت، نشان دادند که بیولوژیک‌ها با MTX با منفعت بالینی و آماری مهم و معنی‌داری در مقابل مقایسه کننده همراه بودند، همان‌طور که به‌وسیله ACR۵۰ (مقیاس کالج آمریکایی روماتولوژی) و میزان بهبود RA تشریح شد. برای ACR۵۰، بیولوژیک‌ها با MTX، خطر نسبی (RR): ۱,۴۰؛ (۹۵% CI؛ ۱.۳۰ تا ۱.۴۹)، تفاوت مطلق: ۱۶%؛ (۹۵% CI؛ ۱۳% تا ۲۰%) و NNTB = ۷؛ (۹۵% CI؛ ۶ تا ۸) را نشان دادند. برای مقادیر بهبودی RA بیولوژیک‌ها با (MTX) RR معادل ۱.۶۲ (۹۵% CI؛ ۱.۳۳ تا ۱.۹۸)، تفاوت مطلق: ۱۵%؛ (۹۵% CI؛ ۱۱% تا ۱۹%) و NNTB = ۵؛ (۹۵% CI؛ ۶ تا ۷) را نشان دادند. هم‌چنین بیولوژیک‌ها با MTX، با منفعت آماری معنی‌دار و نه بالینی معنی‌دار در عملکرد فیزیکی (شواهد با کیفیت متوسط، کاهش سطح کیفیت به دلیل تناقض)، با بهبود نمرات HAQ معادل ۰.۱۰‐؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۶‐ تا ۰.۰۴‐؛ مقیاس ۰ تا ۳) تفاوت مطلق: ۳.۳%‐؛ (۹۵% CI؛ ۵.۳‐% تا ۱.۳‐%) و NNTB = ۴؛ (۹۵% CI؛ ۲ تا ۱۵) همراه بودند.

ما شواهدی را از تفاوت بین بیولوژیک‌ها با MTX در مقایسه با MTX برای پیشرفت رادیوگرافیکی (شواهد با کیفیت پائین، کاهش سطح کیفیت به دلیل عدم دقت و تناقض) یا عوارض جانبی جدی (شواهد با کیفیت متوسط، کاهش سطح کیفیت به دلیل عدم دقت) مشاهده نکردیم. بر اساس شواهدی با کیفیت پائین، نتایج برای خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی (RR: ۱,۳۲؛ اما ۹۵% CI شامل احتمال آسیب مهم بود: ۰.۸۹ تا ۱.۹۷) غیر‐قطعی بودند. نتایج برای سرطان نیز غیر‐قطعی بودند (Peto OR: ۰.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۸ تا ۱.۳۳) و به دلیل عدم دقت جدی، کیفیت شواهد به پائین کاهش یافتند.

بیولوژیک بدون MTX در مقابل مقایسه کننده فعال (MTX ۳ کارآزمایی (۸۶۶ شرکت‌کننده)

هیچ شواهدی از تفاوت معنی‌داری آماری یا مهم بالینی برای ACR۵۰؛ HAQ، بهبودی (شواهد با کیفیت متوسط برای این منافع، کاهش سطح کیفیت به دلیل عدم دقت)، خروج از مطالعه ناشی از عوارض جانبی و عوارض جانبی جدی نبود (شواهد با کیفیت پائین برای این آسیب‌ها، کاهش به دلیل عدم دقت جدی). تمام مطالعات مربوط به مونوتراپی بیولوژیک TNF بودند و هیچ‌کدام در مورد مونوتراپی بیولوژیک غیر‐TNF انجام نشدند. پیشرفت رادیوگرافیکی اندازه‌گیری نشد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

در شرکت‌کنندگان مبتلا به RA بدون مصرف MTX، شواهدی با کیفیت متوسط وجود داشت که در مقایسه با MTX به‌تنهایی، بیولوژیک‌ها با MTX با منافع بالینی معنی‌دار مطلق و نسبی در سه پیامد اثربخش (ACR۵۰، نمرات HAQ و میزان بهبودی RA) همراه بود. منفعت در رابطه با پیشرفت رادیوگرافیکی کمتر با بیولوژیک‌ها همراه با MTX مشهود نبود (شواهد با کیفیت پائین). ما شواهدی را با کیفیت متوسط تا پائین یافتیم که نشان داد بیولوژیک درمانی همراه MTX با هیچ‌گونه خطر بالایی از عوارض جانبی جدی در مقایسه با MTX همراه نبود، اما نتایج برای خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی و سرطان به مدت ۲۴ ماه غیر‐قطعی بودند.

مونوتراپی بیولوژیک TNF از لحاظ اهمیت آماری یا بالینی معنی‌دار متفاوت از MTX برای هر یک از پیامدها (شواهد با کیفیت متوسط) نبود، و هیچ داده‌ای برای مونوتراپی بیولوژیک غیر‐TNF در دسترس نبود.

ما نتیجه گرفتیم که عوامل بیولوژیک همراه با MTX در جمعیت‌هایی که MTX مصرف نکرده بودند، سودمند است و شواهد کم یا غیر‐قطعی در مورد آسیب‌ها وجود دارند. داده‌های بیشتری برای توفاسیتینیب، پیشرفت رادیوگرافیکی و آسیب‌ها در این جمعیت بیمار برای ارزیابی کامل اثربخشی و ایمنی نسبی نیاز هستند.

خلاصه به زبان ساده

تجویز بیولوژیک‌ها در آرتریت روماتوئید (RA) در افرادی که قبلا با متوتروکسات (MTX) درمان نشدند

سوال مطالعه مروری

ما منافع و آسیب‌های بیولوژیک‌ها یا توفاسیتینیب (tofacitinib) را در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید (rheumatoid arthritis; RA) که قبلا با متوتروکسات (methotrexate; MTX) درمان نشدند، در کارآزمایی‌های انجام‌ شده تا جون ۲۰۱۵، مطالعه کردیم. داده‌ها برای چهار داروی بیولوژیک TNF (آدالیمومب (adalimumab)، اتانرسپت (etanercept)، گولیموماب (golimumab)، اینفلیکسیماب (infliximab)) و دو داروی بیولوژیک غیر‐TNF (آباتاسپت (abatacept)، ریتوکسیماب (rituximab)) موجود بودند.

RA چیست و بیولوژیک‌ها/ توفاسیتینیب چه هستند؟

در RA، سیستم خودایمنی، که به‌طور معمول با عفونت مبارزه می‌کند، به پوشش مفصل حمله کرده و آن را ملتهب می‌سازد. اگر التهاب درمان نشود، منجر به آسیب مفصلی و معلولیت می‌شود. بیولوژیک‌ها یا توفاسیتینیب داروهایی هستند که می‌توانند باعث کاهش التهاب یا آسیب مفصل و بهبود نشانه‌ها شوند.

مطالعه مروری نشان می‌دهد که در افراد مبتلا به RA:

‐ بیولوژیک‌های (آباتاسپت، آدالیمومب، اتانرسپت، گولیموماب، اینفلیکسیماب، ریتوکسیماب) در ترکیب با MTX احتمالا علائم و نشانه‌های RA (مفاصل حساس یا متورم)، شانس درمان RA (برطرف شدن نشانه‌ها) و احتمالا توانایی‌های عملکردی را اندکی بهبود می‌بخشند. به دلیل نگرانی‌هایی موجود در مورد تناقض برخی از نتایج، اطمینان خود را به آنها کاهش دادیم.

‐ بیولوژیک‌ها در ترکیب با MTX ممکن است در خطر عوارض جانبی جدی یا خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی تفاوتی اندک یا عدم تفاوت ایجاد کنند. ما اطمینان خود را به نتایج به دلیل نگرانی‌های موجود در مورد تناقض برخی نتایج و نبود داده‌ها، کاهش دادیم.

‐ ما اغلب اطلاعات دقیقی در مورد عوارض و حوادث جانبی نداریم. به دلیل نبود داده، در مورد اثر بیولوژیک‌ها بر خطر ابتلا به سرطان اطمینان نداریم.

‐ بیولوژیک‌های TNF (آدالیمومب، اتانرسپت، گولیموماب) به‌تنهایی (نه در ترکیب با MTX) احتمالا تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در علائم و نشانه‌های RA یا احتمال درمان RA ایجاد می‌کنند (هیچ داده‌ای برای بیولوژیک‌های غیر TNF به‌تنهایی وجود نداشت).

بهترین برآورد در مورد اینکه چه اتفاقی برای افراد مبتلا به RA، هنگام مصرف بیولوژیک‌ها می‌افتد:

ACR۵۰ (کالج آمریکایی روماتولوژی ۵۰: تعداد مفاصل حساس یا متورم، درد و ناتوانی) :

بیولوژیک + MTX در مقابل MTX: تعداد ۵۶ نفر از هر ۱۰۰ نفر با یک بیولوژیک (در ترکیب با MTX) در مقایسه با ۴۰ نفر از هر ۱۰۰نفر با MTX بهبودی را در RA تجربه کردند (۱۶% بهبود).

مونوتراپی بیولوژیک (بیولوژیک‌های TNF) در مقابل MTX: تعداد ۳۵ نفر از هر ۱۰۰ نفر با یک بیولوژیک در مقایسه با ۳۷ نفر از هر ۱۰۰ نفر با MTX بهبودی را در RA تجربه کردند (۲% کاهش).

بهبودی (DAS <۱,۶ یا DAS۲۸ < ۲.۶)

بیولوژیک + MTX در مقابل MTX: تعداد ۳۷ نفر از هر ۱۰۰ نفر که با بیولوژیک (همراه با MTX) درمان شدند، در مقایسه با ۲۲ نفر از هر ۱۰۰ نفر درمان‌ شده با MTX، نشانه‌های RA آن‌ها ناپدید شد (۱۵% بهبود).

مونوتراپی بیولوژیک (بیولوژیک‌های TNF) در مقابل MTX: تعداد ۲۲ نفر از هر ۱۰۰ نفر که با بیولوژیک درمان شدند، در مقایسه با ۲۰ نفر از هر ۱۰۰ نفر درمان شده با MTX، علائم RA آن‌ها ناپدید شد (۲% بهبود).

پیشرفت آسیب بیماری در اندازه‌گیری با اشعه ایکس (مقیاس ۰ تا ۴۴۸)

بیولوژیک + MTX در مقابل MTX: افرادی که با بیولوژیک (همراه با MTX) درمان شدند، پیشرفت رادیوگرافیکی ۰,۴۵ نقطه‌ای را نسبت به MTX با پیشرفت ۳ نقطه‌ای (کاهش ۰.۵%) نشان دادند.

مطالعاتی برای مونوتراپی بیولوژیک انجام‌ نشده بود.

ترک مصرف دارو به علت عوارض جانبی

بیولوژیک + MTX در مقابل MTX: تعداد ۷ نفر از هر ۱۰۰ نفر که با بیولوژیک (همراه با MTX) درمان شدند، در مقایسه با ۵ نفر از هر ۱۰۰ شرکت‌کننده که MTX گرفتند، به علت عوارض جانبی از مطالعه خارج شدند (۲% بیشتر).

مونوتراپی بیولوژیک (بیولوژیک‌های TNF) در مقابل MTX: تعداد ۶ نفر از هر ۱۰۰ نفر که با بیولوژیک درمان شدند، در مقایسه با ۶ نفر از ۱۰۰ شرکت‌کننده که MTX گرفتند به علت عوارض جانبی از مطالعه خارج شدند (۰% تفاوت).

عوارض جانبی جدی

بیولوژیک + MTX در مقابل MTX: ۱۱ شرکت‌کننده از هر ۱۰۰ نفر که با بیولوژیک (همراه با MTX) درمان شدند، در مقایسه با ۱۰ نفر از هر ۱۰۰ نفر درمان ‌شده با MTX عوارض جانبی جدی را گزارش دادند (عوارض جانبی جدی ۱% بیشتر).

مونوتراپی بیولوژیک (بیولوژیک‌های TNF) در مقابل MTX: ۳ شرکت‌کننده از هر ۱۰۰ نفر که با یک بیولوژیک درمان شدند، در مقایسه با ۷ شرکت‌کننده از هر ۱۰۰ نفر درمان‌ شده با MTX عوارض جانبی جدی را گزارش دادند (عوارض جانبی جدی ۴% کمتر).

سرطان

تعداد مشابهی (۱ از ۱۰۰) از افراد برای مقایسه کننده بیولوژیک (به‌تنهایی و در ترکیب با MTX) و مقایسه کننده MTX، ابتلا به سرطان را گزارش دادند. با این‌ حال، موارد کمی از بروز سرطان وجود داشت بنابراین احتیاط در این تفسیر مورد نیاز است.


Jasvinder A Singh، Alomgir Hossain، Elizabeth Tanjong Ghogomu، Amy S Mudano، Lara J Maxwell، Rachelle Buchbinder، Maria Angeles Lopez-Olivo، Maria E Suarez-Almazor، Peter Tugwell، George A Wells،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
داروهای بیولوژیک ضد‐روماتیسمی تعدیل کننده بیماری (disease‐modifying anti‐rheumatic drugs; DMARDs: منسوب به بیولوژیک‌ها) در درمان آرتریت روماتوئید (rheumatoid arthritis; RA) موثر هستند، با این حال مطالعات مقایسه‌ای سربه‌سر (head‐to‐head) معدود هستند. مرور سیستماتیک، متاآنالیز (meta‐analysis) استاندارد و متاآنالیز شبکه‌ای (NMA) ما، بررسی اجمالی ۲۰۰۹ کاکرین، «بیولوژیک‌ها برای آرتریت روماتوئید (RA)» و اضافه کردن داده جدید را به‌روز می‌کند. این مرور روی درمان بیولوژیک یا توفاسیتینیب (tofacitinib)، در افراد مبتلا به RA که قبلا با بیولوژیک‌ها به‌صورت ناموفق درمان شدند، تمرکز دارد.
اهداف
مقایسه مزایا و آسیب‌های بیولوژیک‌ها (آباتاسپت (abatacept)، آدالیمومب (adalimumab)، آناکینرا (anakinra)، سرتولیزوماب پگول (certolizumab pegol)، اتانرسپت (etanercept)، گولیموماب (golimumab)، اینفلیکسیماب (infliximab)، ریتوکسیماب (rituximab)، توسیلی‌زوماب (tocilizumab)) و مولکول کوچک توفاسیتینیب (tofacitinib) در برابر مقایسه کننده (دارونما (placebo) یا متوتروکسات (methotrexate) (MTX/دیگر DMARDها) در افراد مبتلا به RA، که قبلا با بیولوژیک‌ها به‌صورت ناموفق درمان شدند.
روش های جستجو
در ۲۲ جون ۲۰۱۵ ما برای یافتن کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) در CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase و پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌ها (پایگاه ثبت کارآزمایی‌های WHO و Clinicaltrials.gov) را جست‌وجو کردیم. انتخاب مقاله، استخراج داده‌ها و خطر سوگیری (bias) و ارزیابی با سیستم درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) را دو بار انجام دادیم. تخمین‌های مستقیم با ۹۵% فواصل اطمینان (CI) را با استفاده از متاآنالیز استاندارد محاسبه کردیم. رویکرد مقایسه درمان مخلوط (mixed treatment comparison; MTC) بیزی (Bayesian) را برای تخمین‌های NMA با ۹۵% بازه‌های قابل قبول (CrI) استفاده کردیم. نسبت شانس (OR) را برای سهولت درک به خطر نسبی (RR) تبدیل کردیم. هم‌چنین نتایج را در معیارهای مطلق به‌عنوان تفاوت خطر (RD) و تعداد افراد مورد نیاز جهت درمان تا حصول یک پیامد مثبت بیشتر (number needed to treat for an additional beneficial outcome; NNTB) ارائه کردیم. پیامدهای اندازه‌گیری شده شامل چهار مزیت (ACR۵۰، عملکرد با نمره پرسشنامه ارزیابی سلامت (HAQ) اندازه‌گیری شد، بهبود بیماری به شکل DAS < ۱,۶ یا DAS۲۸ < ۲.۶ مشخص شد، کاهش پیشرفت رادیوگرافیکی)، و سه آسیب (خروج از مطالعه به علت حوادث جانبی، حوادث جانبی جدی و سرطان) بودند.
معیارهای انتخاب

گردآوری و تحلیل داده‌ها
 
نتایج اصلی

این نسخه به‌روز شامل نه RCT جدید و مجموعا ۱۲ RCT که شامل ۳۳۶۴ شرکت‌کننده بود می‌شد. مقایسه کننده دارونما فقط در سه کارآزمایی (۵۴۸ شرکت‌کننده)، MTX یا سایر DMARD‌های مرسوم در شش کارآزمایی (۲۴۶۸ شرکت‌کننده) و یک بیولوژیک دیگر در سه کارآزمایی (۳۴۸ شرکت‌کننده) بود. داده‌ها برای چهار بیولوژیک فاکتور نکروز دهنده تومور (tumor necrosis factor; TNF) موجود بودند: (سرتولیزوماب پگول (۱ مطالعه؛ ۳۷ شرکت‌کننده)، اتانرسپت (۳ مطالعه؛ ۳۴۸ شرکت‌کننده)، گولیموماب (۱ مطالعه؛ ۴۶۱ شرکت‌کننده)، اینفلیکسیماب (۱ مطالعه؛ ۲۷ شرکت‌کننده)، سه بیولوژیک غیر‐TNF (آباتاسپت (۳ مطالعه؛ ۶۳۲ شرکت‌کننده)، ریتوکسیماب (۲ مطالعه؛ ۱۰۱۹ شرکت‌کننده) و توسیلی‌زوماب (۲ مطالعه؛ ۵۸۹ شرکت‌کننده)؛ فقط یک مطالعه برای توفاسیتینیب (۳۹۹ شرکت‌کننده) وجود داشت. اکثریت کارآزمایی‌ها (۱۰/۱۲) کمتر از ۱۲ ماه طول کشیدند.

ما ۳۳% از مطالعات را در معرض خطر پائین سوگیری برای تولید توالی تخصیص، پنهان‌سازی تخصیص و کورسازی تشخیص دادیم، ۲۵% از مطالعات در معرض خطر پائین سوگیری ریزش نمونه (attrition) قرار داشتند، ۹۲% در معرض خطر نامشخص گزارش‌دهی انتخابی؛ و ۹۲% در معرض خطر پائین سوگیری، برای عدم تعادل اصلی در نقطه شروع قرار داشتند. کیفیت شواهد را برای اغلب پیامدها به دلیل محدودیت‌های مطالعه، ناهمگونی یا کمبود کارآزمایی‌های مقایسه کننده‌های مستقیم، به متوسط یا پائین کاهش دادیم.

مونوتراپی بیولوژیک در برابر دارونما

در مقایسه با دارونما، بیولوژیک‌ها با اهمیت بالینی و آماری معنی‌داری در بهبودی RA همراه بودند همان‌طور که به‌وسیله مقادیر بالاتر ACR۵۰ و بهبودی RA نشان داده شد. RR برای ACR۵۰ معادل ۴,۱۰ بود (۹۵% CI؛ ۱.۹۷ تا ۸.۵۵؛ شواهد با کیفیت متوسط)؛ مزیت مطلق RD: ۱۴%؛ (۹۵% CI؛ ۶% تا ۲۱%)؛ NNTB: ۸؛ (۹۵% CI؛ ۴ تا ۲۳). RR برای بهبودی RA، معادل ۱۳.۵۱ بود (۹۵% CI؛ ۱.۸۵ تا ۹۸.۴۵؛ یک مطالعه در دسترس؛ شواهد با کیفیت متوسط)؛ مزیت مطلق RD: ۹%؛ (۹۵% CI؛ ۵% تا ۱۳%)؛ و NNTB: ۱۱؛ (۹۵% CI؛ ۳ تا ۱۳۶). نتایج برای خروج از مطالعه به علت حوادث جانبی و حوادث جانبی جدی هیچ تفاوتی با اهمیت آماری یا بالینی نشان ندادند. هیچ مطالعه‌ای برای تجزیه‌وتحلیل پیامدها برای عملکرد اندازه‌گیری شده توسط HAQ، پیشرفت رادیوگرافیکی، یا سرطان در دسترس نبود. داده کافی برای هیچ یک از پیامدها برای مشاهده در زیر‐گروه‌ها وجود نداشت.

مقایسه کننده بیولوژیک + MTX در برابر مقایسه کننده فعال (MTX/DMARD‌های مرسوم دیگر)

در مقایسه با MTX/DMARD‌های مرسوم دیگر، بیولوژیک + MTX با بهبود اهمیت آماری یا بالینی در مقادیر ACR۵۰، عملکرد اندازه‌گیری شده با HAQ، و نرخ بهبودی RA در مقایسه‌های مستقیم همراه بود. RR برای ACR۵۰، معادل ۴,۰۷ بود (۹۵% CI؛ ۲.۷۶ تا ۵.۹۹؛ شواهد با کیفیت بالا)؛ مزیت مطلق RD: ۱۶%؛ (۱۰% تا ۲۱%)؛ NNTB: ۷؛ (۹۵% CI؛ ۵ تا ۱۱). نمرات HAQ نشان دهنده بهبود با تفاوت میانگین (MD) معادل ۰.۲۹ بود (۹۵% CI؛ ۰.۲۱ تا ۰.۳۶؛ شواهد با کیفیت بالا)؛ مزیت مطلق RD: ۹.۷% بهبود (۹۵% CI؛ ۷% تا ۱۲%) و NNTB: ۵؛ (۹۵% CI؛ ۴ تا ۷). نرخ بهبودی، RR بهبود یافته ۲۰.۷۳ را نشان داد (۹۵% CI؛ ۴.۱۳ تا ۱۰۴.۱۶؛ شواهد با کیفیت متوسط)؛ مزیت مطلق RD: ۱۰%؛ (۹۵% CI؛ ۸% تا ۱۳%)؛ NNTB: ۱۷؛ (۹۵% CI؛ ۴ تا ۹۶)، میان گروه بیولوژیک + MTX در مقایسه با MTX/DMARD‌های دیگر، هیچ مطالعه‌ای برای پیشرفت رادیوگرافی وجود نداشت. هیچ مطالعه‌ای برای پیشرفت رادیوگرافیکی وجود نداشت. برای خروج از مطالعه به دلیل حوادث جانبی یا حوادث جانبی جدی یافته‌ها دارای اهمیت آماری یا بالینی نبودند و برای سرطان غیر‐قطعی بودند.

مونوتراپی توفاسیتینیب در برابر دارونما

داده منتشر شده‌ای وجود نداشت.

توفاسیتینیب + MTX در برابر مقایسه کننده فعال (MTX)

در یک مطالعه، در مقایسه با MTX، توفاسیتینیب + MTX با بهبود دارای اهمیت آماری و بالینی در ACR۵۰؛ (RR: ۳,۲۴؛ ۹۵% CI؛ ۱.۷۸ تا ۵.۸۹؛ مزیت مطلق RD: ۱۹%؛ (۹۵% CI؛ ۱۲% تا ۲۶%)؛ NNTB: ۶؛ (۹۵% CI؛ ۳ تا ۱۴؛ شواهد با کیفیت متوسط) و عملکرد اندازه‌گیری شده با HAQ؛ MD معادل ۰.۲۷ بهبودی (۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۰.۳۹)؛ مزیت مطلق RD: ۹%؛ (۹۵% CI؛ ۴.۷% تا ۱۳%)؛ NNTB: ۵؛ (۹۵% CI؛ ۴ تا ۱۰؛ شواهد با کیفیت بالا) همراه بود. نرخ بهبودی RA دارای تفاوتی با اهمیت آماری نبود، ولی تفاوت مشاهده شده، ممکن است از لحاظ بالینی معنی‌دار باشد (RR: ۱۵.۴۴؛ (۹۵% CI؛ ۰.۹۳ تا ۲۵۶.۱؛ شواهد کیفیت بالا)؛ مزیت مطلق RD:%۶؛ (۹۵% CI؛ ۳% تا ۹%)؛ NNTB قابل محاسبه نبود. هیچ مطالعه‌ای برای پیشرفت رادیوگرافیکی وجود نداشت. تفاوت‌های موجود در خروج از مطالعه به دلیل حوادث جانبی و حوادث جانبی جدی دارای اهمیت آماری یا بالینی نبود و نتایج برای سرطان غیر‐قطعی بودند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

کاربرد بیولوژیک (با یا بدون MTX) یا توفاسیتینیب (با MTX) با مزایایی (ACR۵۰؛ HAQ، بهبودی) در مقایسه با دارونما یا مقایسه کننده فعال (MTX/DMARD‌های مرسوم دیگر) میان افراد مبتلا به RA که قبلا با بیولوژیک‌ها به‌صورت ناموفق درمان شدند، همراه بوده که اهمیت آماری و بالینی داشت.

هیچ مطالعه‌ای پیشرفت رادیوگرافیکی را مورد بررسی قرار نداد. نتایج به‌دست آمده برای خروج از مطالعه به دلیل حوادث جانبی و حوادث جانبی جدی دارای اهمیت آماری یا بالینی نبودند و برای سرطان غیر‐قطعی بودند.

خلاصه به زبان ساده

بیولوژیک‌ها یا توفاسیتینیب (tofacitinib) برای آرتریت روماتوئید

سوال مطالعه مروری

ما تاثیرات بیولوژیک‌ها را در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید (rheumatoid arthritis; RA) که درمان قبلی آنها با بیولوژیک‌تراپی یا به علت عدم وجود مزایا یا بروز عوارض جانبی یا هر دو، ناموفق بود بررسی کردیم. در مجموع ۱۲ مطالعه (تا جون ۲۰۱۵) با داده‌های موجود برای چهار بیولوژیک فاکتور نکروز دهنده تومور (TNF) (سرتولیزوماب پگول (certolizumab pegol)، اتانرسپت (etanercept)، گولیموماب (golimumab)، اینفلیکسیماب (infliximab)) و سه بیولوژیک غیر‐TNF (آباتاسپت (abatacept)، ریتوکسیماب (rituximab) و توسیلی‌زوماب (tocilizumab)) وجود داشت؛ فقط یک مطالعه داده‌های مربوط به توفاسیتینیب را ارائه کرد.

RA چیست و بیولوژیک‌ها/توفاسیتینیب چه هستند؟

در RA، سیستم ایمنی شما، که معمولا با عفونت مبارزه می‌کند، به پوشش مفصل حمله کرده و آن را ملتهب می‌سازد. اگر التهاب درمان نشود، ممکن است آسیب و ناتوانی مفصلی ایجاد شود. بیولوژیک‌ها و توفاسیتینیب داروهایی هستند که می‌توانند التهاب مفصلی را کاهش دهند، نشانه‌ها را بهبود بخشیده و گاهی از آسیب مفصلی پیشگیری کنند.

این مرور نشان می‌دهد که در افراد مبتلا به RA:

‐ بیولوژیک‌ها به‌تنهایی یا در ترکیب با متوتروکسات (methotrexate; MTX)، یک داروی ضد‐روماتیسمی تعدیل کننده بیماری (disease‐modifying anti‐rheumatic drug; DMARD)، علائم (مفاصل حساس یا متورم) و نشانه‌های RA را بهبود می‌بخشند، و احتمالا شانس بهبودی از RA (ناپدید شدن نشانه‌ها) را بر اساس شواهد با کیفیت بالا و متوسط افزایش می‌دهد (کاهش به دلیل عدم دقت).

‐ توفاسیتینیب در ترکیب با MTX، احتمالا علائم و نشانه‌های RA (مفاصل حساس یا متورم) و عملکرد را بر اساس شواهد با کیفیت بالا و متوسط (کاهش به دلیل عدم دقت) بهبود می‌بخشد.

‐ ما اغلب اطلاعات دقیقی در مورد تاثیرات و عوارض جانبی نداریم. این موضوع به‌خصوص در مورد عوارض جانبی نادر اما جدی صدق می‌کند. به دلیل کمبود داده و شواهد با کیفیت پائین، ما در مورد تاثیر بیولوژیک‌ها و توفاسیتینیب بر خطر ابتلا به سرطان، حوادث جانبی جدی و خروج از مطالعه به دلیل وقوع حوادث جانبی، نامطمئن هستیم.

بهترین تخمین در مورد اینکه هنگام مصرف بیولوژیک یا توفاسیتینیب، چه اتفاقی برای افراد مبتلا به RA می‌افتد:

ACR۵۰ (تعداد مفاصل حساس یا متورم، درد و ناتوانی)

مونوتراپی بیولوژیک در برابر دارونما: ۱۸ نفر از ۱۰۰ نفر درمان شده با یک مونوتراپی بیولوژیک در برابر ۴ نفر از ۱۰۰ نفر درمان شده با دارونما (placebo) بهبود نشانه‌های خود را تجربه کردند (۱۴% بهبود مطلق).

بیولوژیک + MTX در برابر MTX/دیگر DMARD‌های مرسوم: ۲۱ نفر از ۱۰۰ نفر درمان شده با بیولوژیک + MTX در مقایسه با ۵ نفر از ۱۰۰ نفر درمان شده با MTX/DMARD، بهبود را در نشانه‌های RA تجربه کردند (۱۶% بهبود مطلق).

توفاسیتینیب + MTX در برابر MTX: بر اساس یک مطالعه، تعداد ۲۸ نفر از ۱۰۰ نفر درمان شده با توفاسیتینیب + MTX در مقایسه با ۹ نفر از ۱۰۰ نفر درمان شده با MTX/DMARD، بهبودی را در نشانه‌های RA تجربه کردند (۱۹% بهبود مطلق).

بهبودی بیماری (DAS < ۱,۶ یا DAS۲۸ < ۲.۶)

مونوتراپی بیولوژیک در برابر دارونما: در ۱۰۲ نفر از ۱۰۰۰ نفر درمان شده با بیولوژیک در مقایسه با ۸ نفر از ۱۰۰۰ نفر با دارونما نشانه‌های RA ناپدید شد (۹% بهبود مطلق).

بیولوژیک + MTX در برابر MTX/دیگر DMARD‌های مرسوم: در ۱۰۴ نفر از ۱۰۰۰ نفر درمان شده با بیولوژیک + MTX در مقایسه با ۳ نفر از ۱۰۰۰ درمان شده با MTX/DMARD نشانه‌های RA ناپدید شد (۱۰% بهبود مطلق).

توفاسیتینیب + MTX در برابر MTX: بر اساس یک مطالعه، در ۵۶ نفر از ۱۰۰۰ نفر درمان شده با توفاسیتینیب + MTX در مقایسه با ۰ نفر از ۱۰۰۰ نفر درمان شده با MTX/DMARD نشانه‌های RA ناپدید شد (۶% بهبود مطلق).

پیشرفت تخریب رادیوگرافی

هیچ مطالعه‌ای برای تجزیه‌‌وتحلیل وجود نداشت.

ترک دارو به دلیل حوادث جانبی

مونوتراپی بیولوژیک در برابر دارونما: ۳۲ نفر از ۱۰۰۰ نفر درمان شده با بیولوژیک در برابر ۴۲ نفر از ۱۰۰۰ نفر درمان شده با دارونما ترک دارو را به علت حوادث جانبی گزارش کردند (۱% ترک کمتر).

بیولوژیک + MTX در برابر MTX/دیگر DMARD‌های مرسوم: ۳۸ نفر از ۱۰۰۰ نفر درمان شده با بیولوژیک + MTX در مقایسه با ۸ از ۱۰۰۰ نفر درمان شده با MTX/DMARD ترک مصرف دارو را به علت حوادث جانبی گزارش کردند (۵% ترک بیش‌تر).

توفاسیتینیب + MTX در برابر MTX: تفاوتی در ترک مصرف دارو به علت حوادث جانبی بین افراد مصرف کننده توفاسیتینیب +MTX و افراد مصرف کننده MTX/DMARD، هر دو با ۵ نفر از ۱۰۰ نفر نبود، بر اساس یک مطالعه.

حوادث جانبی جدی

تفاوت ۱% تا ۳% برای حوادث جانبی جدی کمتر در همه مقایسه‌ها وجود داشت، در مقایسه با افراد مصرف کننده MTX/DMARD.

سرطان

بیولوژیک + MTX در برابر MTX/دیگر DMARD‌های مرسوم: تفاوت کمتر از ۱% برای خطر ابتلا به سرطان بین مصرف بیولوژیک + MTX و MTX/DMARD وجود داشت؛ ۵ نفر از ۱۰۰۰ نفر مصرف کننده بیولوژیک + MTX و ۰ نفر درمان شده با MTX/DMARD، دچار سرطان شدند، اگرچه مطالعات موجود بسیار کم بودند.


Karine Toupin April، Jacinthe Bisaillon، Vivian Welch، Lara J Maxwell، Peter Jüni، Anne WS Rutjes، M Elaine Husni، Jennifer Vincent، Tania El Hindi، George A Wells، Peter Tugwell،
دوره ۲۰۱۹، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

پیشینه
ترامادول (tramadol) اغلب برای درمان درد تجویز می‌شود و با ناتوانی فیزیکی در استئوآرتریت (osteoarthritis; OA) همراه است. با توجه به مکانیزم دارویی ترامادول، ممکن است در مقایسه با داروهای غیر‐استروئیدی ضد‐التهابی (non‐steroidal anti‐inflammatory drugs; NSAIDs) منجر به عوارض جانبی مرتبط کم‌تری (یعنی خونریزی گوارشی یا مشکلات کلیوی) شود. این یک مرور به‌روز شده از مرور کاکرین است که ابتدا در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
اهداف
تعیین مزایا و آسیب‌های ترامادول خوراکی یا ترامادول همراه با استامینوفن یا NSAID‌ها در افراد مبتلا به استئوآرتریت.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌ شده کاکرین (CENTRAL)؛ بانک‌های اطلاعاتی MEDLINE؛ Embase و هم‌چنین پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های مؤسسه ملی سلامت ایالات متحده و سازمان جهانی بهداشت را تا فوریه ۲۰۱۸ جست‌وجو کردیم. بانک اطلاعاتی LILACS را تا آگوست ۲۰۱۵ جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای (randomised controlled trials; RCTs) را وارد کردیم که تاثیر ترامادول، یا ترامادول را در ترکیب با استامینوفن (پاراستامول) یا NSAID‌ها در برابر دارونما (placebo) یا هر نوع مقایسه کننده‌ای در افراد مبتلا به استئوآرتریت ارزیابی کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
از پروسیجرهای استاندارد روش‌شناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی

ما ۲۲ RCT (۱۱ مورد بیش‌تر از مرور قبلی) را وارد کردیم که از بین آنها ۲۱ RCT برای متاآنالیز (meta‐analyses) وارد شدند و در آنها ۳۸۷۱ شرکت‌کننده برای دریافت ترامادول به‌تنهایی یا ترامادول در ترکیب با یک مسکن دیگر و ۲۶۲۵ شرکت‌کننده برای دریافت دارونما یا کنترل فعال، تصادفی‌سازی شدند. هفده مطالعه فقط ترامادول و پنج مطالعه ترامادول را به همراه استامینوفن ارزیابی کردند. سیزده مطالعه از کنترل‌های دارونما و یازده مطالعه از کنترل‌های فعال استفاده کردند (دو کارآزمایی هر دو بازوی دارونما و درمان فعال را داشتند). دوز ترامادول از ۳۷,۵ میلی‌گرم تا ۴۰۰ میلی‌گرم در روز متغیر بود؛ همه دوزها تجمیع شدند. اکثر کارآزمایی‌ها چند‐مرکزی و با میانگین دوره دو ماهه بودند. شرکت‌کنندگان عمدتا زنان مبتلا به استئوآرتریت مفصل ران یا زانو بودند که میانگین سن آنها ۶۳ سال بوده و درد متوسط تا شدید داشتند. خطر بالای سوگیری (bias) انتخاب وجود داشت، زیرا فقط چهار کارآزمایی، هم تولید توالی مناسب و هم پنهان‌سازی تخصیص را گزارش کردند. از آن‌جایی که اکثر مطالعات، شرکت‌کنندگان را کورسازی کردند، خطر پائین سوگیری عملکرد وجود داشت. از آن‌جایی که ۱۰/۲۲ کارآزمایی، داده‌های ناقص پیامد را نشان دادند، خطر بالای سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) گزارش شد. بسیاری از کارآزمایی‌ها از صنعت داروسازی حمایت مالی دریافت کردند.

شواهدی با کیفیت متوسط (به دلیل خطر سوگیری کاهش یافت) نشان داد که ترامادول به‌تنهایی و در ترکیب با استامینوفن در مقایسه با کنترل‌ دارونما هیچ مزیت مهمی را در کاهش درد نداشت (ترامادول به‌تنهایی؛ ۴% بهبودی کامل؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI)؛ ۳% تا ۵%؛ ۸ مطالعه؛ ۳۹۷۲ شرکت‌کننده؛ ترامادول در ترکیب با استامینوفن؛ ۴% بهبودی کامل؛ ۹۵% CI؛ ۲% تا ۶%؛ ۲ مطالعه؛ ۶۱۴ شرکت‌کننده).

پانزده نفر از ۱۰۰ نفر در گروه ترامادول در مقایسه با ۱۰/۱۰۰ نفر در گروه دارونما (۵% بهبودی کامل) تا ۲۰% بهبود یافتند (که به تفاوت‌ مهم بالینی در درد مربوط می‌شود). دوازده نفر از ۱۰۰ نفر در گروه ترامادول در ترکیب با استامینوفن در مقایسه با ۷/۱۰۰ نفر در گروه دارونما (۵% بهبودی کامل) تا ۲۰% بهبود یافتند.

شواهدی با کیفیت متوسط (به دلیل خطر سوگیری کاهش یافت) نشان داد که ترامادول به‌تنهایی و در ترکیب با استامینوفن منجر به مزیت مهمی در عملکرد فیزیکی در مقایسه با دارونما نشد (ترامادول به‌تنهایی؛ ۴% بهبودی کامل؛ ۹۵% CI؛ ۲% تا ۶%؛ ۵ مطالعه؛ ۲۵۵۰ شرکت‌کننده؛ ترامادول در ترکیب با استامینوفن؛ ۴% بهبودی کامل؛ ۹۵% CI؛ ۲% تا ۷%؛ ۲ مطالعه؛ ۶۱۴ شرکت‌کننده).

بیست‌ویک نفر از ۱۰۰ نفر در گروه ترامادول در مقایسه با ۱۶/۱۰۰ نفر در گروه دارونما (۵% بهبودی کامل) تا ۲۰% بهبود یافتند (که به تفاوت‌ مهم بالینی در عملکرد فیزیکی مربوط می‌شود). پانزده نفر از ۱۰۰ نفر در گروه ترامادول در ترکیب با استامینوفن در مقایسه با ۱۰/۱۰۰ نفر در گروه دارونما (۵% بهبودی کامل) تا ۲۰% بهبود یافتند.

شواهدی با کیفیت متوسط (به دلیل خطر سوگیری کاهش یافت) نشان داد که، خطر بالایی از بروز حوادث جانبی با ترامادول به‌تنهایی در مقایسه با دارونما (خطر نسبی (RR): ۱,۳۴؛ ۹۵% CI؛ ۱.۲۴ تا ۱.۴۶؛ ۴ مطالعه؛ ۲۰۳۹ شرکت‌کننده) و ترامادول در ترکیب با استامینوفن در مقایسه با دارونما (RR: ۱.۹۱؛ ۹۵% CI؛ ۱.۳۲ تا ۲.۷۶؛ ۱ مطالعه؛ ۳۰۸ شرکت‌کننده) وجود داشت. این مساله با ۱۷% افزایش (۹۵% CI؛ ۱۲% تا ۲۳%) با ترامادول به‌تنهایی و ۲۲% افزایش (۹۵% CI؛ ۸% تا ۴۱%) با ترامادول در ترکیب با استامینوفن مرتبط بود.

سه حادثه جانبی شایع عبارت بودند از تهوع، سرگیجه و خستگی. شواهدی با کیفیت متوسط (به دلیل خطر سوگیری کاهش یافت) نشان داد که، خطر بالایی از خروج از مطالعه به دلیل حوادث جانبی با ترامادول به‌تنهایی در مقایسه با دارونما وجود داشت (RR: ۲,۶۴؛ ۹۵% CI؛۲.۱۷ تا ۳.۲۰؛ ۹ مطالعه؛ ۴۵۳۳ شرکت‌کننده) که مربوط به ۱۲% افزایش بود (۹۵% CI؛ ۹% تا ۱۶%).

شواهدی با کیفیت پائین (به دلیل خطر سوگیری و ناهمگونی کاهش یافت) نشان داد که، خطر بالایی از خروج از مطالعه به دلیل بروز حوادث جانبی با ترامادول در ترکیب با استامینوفن در مقایسه با دارونما وجود داشت (RR: ۲,۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۰ تا ۵.۱۶؛ ۲ مطالعه؛ ۶۱۴ شرکت‌کننده) که مربوط به ۸% بهبودی مطلق بود (۹۵% CI؛ ۲% تا ۱۹%).

شواهدی با کیفیت پائین (به دلیل خطر سوگیری و عدم دقت کاهش یافت) نشان داد که، خطر بالایی از بروز حوادث جانبی جدی با ترامادول به‌تنهایی در مقایسه با دارونما وجود داشت (۱۱۰/۲۴۵۹ شرکت‌کننده با ترامادول در مقایسه با ۲۲/۱۱۵۳ شرکت‌کننده با دارونما؛ RR: ۱,۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۱ تا ۲.۸۴؛ ۷ مطالعه؛ ۳۶۱۲ شرکت‌کننده) که مربوط به ۱% افزایش بود (۹۵% CI؛ ۰% تا ۴%). هیچ حادثه جانبی جدی گزارش شده‌ای در یک مطالعه کوچک (۱۵ شرکت‌کننده) در مورد ترامادول با استامینوفن در مقایسه با دارونما وجود نداشت.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
شواهدی با کیفیت متوسط نشان می‌دهند که ترامادول به‌تنهایی یا در ترکیب با استامینوفن، در مقایسه با دارونما، احتمالا هیچ مزیت مهمی بر میانگین درد یا عملکرد در افراد مبتلا به استئوآرتریت ندارد، اگر چه تعداد اندکی بیش‌تر در گروه ترامادول، بهبودی مهمی را گزارش کردند (به‌صورت ۲۰% یا بیشتر تعریف ‌شد). شواهدی با کیفیت متوسط نشان می‌دهند که حوادث جانبی، احتمالا باعث می‌شود که تعداد قابل ملاحظه‌ای از شرکت‌کنندگان، مصرف ترامادول را قطع کنند. افزایش در تعداد حوادث جانبی جدی با ترامادول، به دلیل تعداد کم حوادث و رویدادها، کم‌تر قطعی است.
خلاصه به زبان ساده

نقش ترامادول در درمان استئوآرتریت

این خلاصه از یک مرور کاکرین نشان می‌دهد که از پژوهش‌های انجام شده در مورد مزایا و آسیب‌های ترامادول (tramadol) (نوعی تسکین دهنده درد) برای درمان استئوآرتریت (osteoarthritis; OA) چه می‌دانیم. ما پژوهش‌های منتشر‌شده را تا ۱ فوریه ۲۰۱۸ مورد بررسی قرار داده و ۲۲ مطالعه را شامل ۳۸۷۱ فرد دریافت کننده ترامادول و ۲۶۲۵ فرد در یک گروه مقایسه کننده یافتیم. شواهدی با کیفیت متوسط نشان دادند که استفاده از ترامادول در مقایسه با دارونما (placebo) (درمان ساختگی)، تا سه ماه هیچ مزیت مهمی را در میانگین درد یا عملکرد نداشت، گرچه تعداد اندکی بیش‌تر از افراد گروه ترامادول پیشرفت مهمی را گزارش کردند (به‌صورت ۲۰% یا بیش‌تر تعریف شد). هم‌چنین، ممکن بود افراد عوارض جانبی بیش‌تری را مانند تهوع، استفراغ، سرگیجه، یبوست، خستگی و سردرد داشته باشند که آنها را از مصرف دارو بازدارد. به دلیل تعداد اندک عوارض، اطمینان اندکی در مورد خطر تاثیرات جدی داشتیم. بسیاری از کارآزمایی‌ها از صنعت داروسازی حمایت مالی دریافت کردند.

استئوآرتریت چیست و ترامادول چیست؟

OA بیماری مفاصل، مانند زانو یا مفصل ران، است. هنگامی‌ که غضروف مفصل از بین می‌رود، استخوان رشد می‌کند تا آسیب را جبران کند. استخوان به جای بهتر شدن، به‌طور غیر‐طبیعی رشد کرده و وضعیت را بدتر می‌کند. برای مثال، استخوان می‌تواند مفصل را دردناک و ناپایدار کند. این وضعیت می‌تواند عملکرد فیزیکی یا توانایی استفاده از زانو را تحت تاثیر قرار دهد.

ترامادول یک اپیوئید (opioid) است که برای درمان OA مورد استفاده قرار می‌گیرد. برخلاف سایر داروهای تسکین دهنده درد مانند داروهای غیر‐استروئیدی ضد‐التهابی (non‐steroidal anti‐inflammatory drugs; NSAIDs)، این دارو منجر به خونریزی در معده و روده، یا مشکلات کلیوی نمی‌شود. هم‌چنین غضروف موجود در انتهای استخوان‌ها را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد. با این حال، ترامادول ممکن است تورم را کاهش ندهد.

نتایج این مطالعه مروری چه هستند؟

افراد در ۲۲ کارآزمایی وارد شده، دوزهای روزانه مختلفی را از ترامادول یا دارونما، یک NSAID یا یک مسکن متفاوت دریافت کردند. اکثر آنها زن، و با میانگین سن ۶۳ سال، و دارای درد متوسط تا شدید بودند. طول‌ مدت این مطالعات از یک هفته تا سه ماه متغیر بود. نتایج زیر مربوط به مقایسه ترامادول به‌تنهایی با دارونما است. نتایج مشابهی برای ترامادول در ترکیب با استامینوفن (acetaminophen) وجود داشت.

درد (مقیاس آنالوگ بصری (visual analog scale; VAS) ۰ تا ۱۰۰؛ نمرات پائین‌تر به معنای درد کم‌تر)

افرادی که فقط ترامادول دریافت کردند، در مقایسه با دارونما، درد خود را چهار نقطه پائین‌تر رتبه‌بندی کردند (۴% بهبودی کامل). افرادی که فقط ترامادول دریافت کردند، درد خود را ۵۰,۳ رتبه‌بندی کردند؛ افرادی که با دارونما درمان شدند، به درد خود رتبه ۵۴.۳ دادند.

ده درصد از افراد دریافت کننده دارونما، بهبود بالینی مهمی (حداقل ۲۰%) در درد داشته و ۱۵% از افراد گروه دریافت کننده ترامادول بهبود بالینی مهمی را گزارش کردند (۵% بیشتر).

عملکرد فیزیکی (شاخص آرتریت دانشگاه‌های وسترین انتاریو و مک‌مستر (Western Ontario and McMaster Universities Arthritis Index; WOMAC)؛ ۰ تا ۱۷۰۰؛ نمرات پائین‌تر به معنای عملکرد فیزیکی بهتر)

افرادی که فقط ترامادول دریافت کردند، عملکرد فیزیکی خود را ۶۸ نقطه پائین‌تر از دارونما رتبه‌بندی کردند (۴% بهبودی کامل). افرادی که فقط ترامادول دریافت کردند، عملکرد فیزیکی خود را روی ۹۹۱ رتبه‌بندی کردند؛ افرادی که با دارونما درمان شدند به عملکرد فیزیکی خود نمره ۱۰۵۹ دادند.

بیست‌ویک درصد از افراد دریافت کننده ترامادول، بهبود بالینی مهمی را در عملکرد فیزیکی داشته و ۱۶% از افراد دریافت کننده دارونما بهبود بالینی مهمی داشتند (۵% افراد بیش‌تر).

کل عوارض جانبی

شصت‌وشش نفر از ۱۰۰ نفر هنگام مصرف ترامادول به‌تنهایی در مقایسه با ۴۹ نفر از ۱۰۰ نفر هنگام مصرف دارونما، ممکن است دچار عوارض جانبی شوند (۱۷% افراد بیش‌تر).

خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی

نوزده نفر از ۱۰۰ نفر به دلیل عوارض جانبی هنگام مصرف ترامادول به‌تنهایی در مقایسه با هفت نفر از ۱۰۰ نفر هنگام مصرف دارونما از مطالعه خارج شدند (۱۲% افراد بیش‌تر).

عوارض جانبی جدی
سه نفر از ۱۰۰ نفر، هنگام مصرف ترامادول به‌تنهایی در مقایسه با دو نفر از ۱۰۰ نفر هنگام مصرف دارونما دچار عوارض جانبی شدند (۱% افراد بیشتر).



صفحه ۱ از ۱