جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای Joke Bradt

Joke Bradt، Cheryl Dileo، Lucanne Magill، Aaron Teague،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
این یک نسخه به‌روز شده از مروری است که در کتابخانه کاکرین، سال ۲۰۱۶، شماره ۸ منتشر شد. ابتلا به سرطان ممکن است موجب رنج عاطفی، فیزیکی و اجتماعی زیادی شود. از مداخلات موسیقایی برای تسکین نشانه‌ها و عوارض جانبی درمان در افراد مبتلا به سرطان استفاده شده است. این مرور شامل مداخلات موسیقی است که به صورت موسیقی‌‐درمانی ارائه شده توسط درمان‌گران موسیقی آموزش‌دیده تعریف شد، هم‌چنین شامل موسیقی پزشکی است، که به صورت گوش دادن به موسیقی از پیش ضبط شده و ارائه شده توسط کادر پزشکی تعریف شد.
اهداف

ارزیابی و مقایسه تاثیرات مداخلات موسیقی‐درمانی و موسیقی پزشکی بر پیامدهای روان‌شناختی و فیزیکی در افراد مبتلا به سرطان.

روش های جستجو
پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ شماره ۳؛ ۲۰۲۰) در کتابخانه کاکرین؛ MEDLINE از طریق Ovid؛ Embase از طریق Ovid؛ CINAHL؛ PsycINFO؛ LILACS؛ Science Citation Index؛ CancerLit؛ CAIRSS؛ Proquest Digital Dissertations؛ ClinicalTrials.gov؛ Current Controlled Trials؛ RILM Abstracts of Music Literature؛ /http://www.wfmt.info/Musictherapyworld، و پایگاه ثبت ملی پژوهش‌ها (National Research Register) را جست‌وجو کردیم. تمام بانک‌های اطلاعاتی را، به جز دو مورد آخر، از زمان آغاز به کار تا اپریل ۲۰۲۰ جست‌وجو کردیم؛ دو مورد بعدی دیگر فعالیت ندارند، بنابراین آنها را تا زمان پایان کارشان جست‌وجو کردیم. مجلات موسیقی‌‐درمانی را به صورت دستی جست‌وجو کرده، فهرست منابع را مرور کرده و با کارشناسان تماس گرفتیم. هیچ گونه محدودیت زبانی اعمال نشد.
معیارهای انتخاب
کلیه کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و شبه‐تصادفی‌سازی و کنترل شده را در مورد مداخلات موسیقایی برای بهبود پیامدهای روان‌شناختی و فیزیکی در بزرگسالان و کودکان بیمار مبتلا به سرطان در این مرور گنجاندیم. بیمارانی را که تحت بیوپسی و آسپیراسیون برای مقاصد تشخیصی قرار گرفتند، حذف کردیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم داده‌ها را استخراج و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند. در مواردی که امکان‌پذیر بود، نتایج را در متاآنالیز (meta‐analysis) با استفاده از تفاوت‌های میانگین (MD) و تفاوت‌های میانگین استاندارد شده (SMD) ارائه دادیم. از نمرات پس از تست (post‐test) استفاده کردیم. در مواردی که تفاوت در ابتدای مطالعه معنادار بود، از نمرات تغییر (change scores) استفاده کردیم. متاآنالیزهای جداگانه‌ای را برای مطالعات با شرکت‌کنندگان بزرگسال و مطالعاتی که شرکت‌کنندگان کودک داشتند، انجام دادیم. پیامدهای اولیه مورد نظر شامل پیامدهای روان‌شناختی و نشانه‌های فیزیکی و پیامدهای ثانویه شامل پاسخ‌های فیزیولوژیکی، عملکرد فیزیکی، مصرف داروی بی‌هوشی و آنالژزیک، طول مدت بستری در بیمارستان، حمایت اجتماعی و معنوی، برقراری ارتباط، و کیفیت زندگی (quality of life; QoL) بودند. از سیستم درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) برای ارزیابی قطعیت شواهد بهره بردیم.
نتایج اصلی

تعداد ۲۹ کارآزمایی جدید را برای گنجاندن در این نسخه به‌روز شده شناسایی کردیم. در مجموع، شواهد این مرور بر اساس ۸۱ کارآزمایی با مجموع ۵۵۷۶ شرکت‌کننده بنا می‌شود. از ۸۱ کارآزمایی، ۷۴ مورد شامل بیماران بزرگسالان (N = ۵۳۰۶) و هفت مورد شامل بیماران کودک (N = ۲۷۰) بستری در بخش انکولوژی بودند. تعداد ۳۸ کارآزمایی را به عنوان کارآزمایی موسیقی‌‐درمانی و ۴۳ مورد دیگر را به عنوان کارآزمایی‌های موسیقی پزشکی طبقه‌بندی کردیم. این مداخلات با مراقبت استاندارد مقایسه شدند.

پیامدهای روان‌شناختی

نتایج نشان می‎‌دهند که مداخلات موسیقی ممکن است تاثیر زیادی در کاهش اضطراب در بزرگسالان مبتلا به سرطان داشته باشند، میانگین کاهش اضطراب گزارش شده ۷,۷۳ واحد (۱۷ مطالعه، ۱۳۸۱ شرکت‌کننده؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۱۰.۰۲‐ تا ۵.۴۴‐؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) در مقیاس پرسش‌نامه اضطراب ایالت اسپیلبرگر (Spielberger State Anxiety Inventory scale) (بین ۲۰ و ۸۰؛ مقادیر پائین‌تر نشان‌دهنده اضطراب کمتر) بود. نتایج هم‌چنین تاثیر مثبت و نسبتا قوی مداخلات موسیقی را بر افسردگی در بزرگسالان نشان داد (۱۲ مطالعه، ۱۰۲۱ شرکت‌کننده؛ تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD): ۰.۴۱‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۷‐ تا ۰.۱۵‐؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). هیچ حمایتی را از تاثیر مداخلات موسیقی بر خلق‌وخو (mood) پیدا نکردیم (SMD: ۰.۴۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۲‐ تا ۰.۹۷؛ ۵ مطالعه، ۲۳۶ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). مداخلات موسیقی ممکن است امید را در بزرگسالان مبتلا به سرطان افزایش دهند، میانگین افزایش گزارش‌شده ۳.۱۹ واحد (۹۵% CI؛ ۰.۱۲ تا ۶.۲۵) در شاخص امید هرث (Herth Hope Index) بود (بین ۱۲ و ۴۸؛ نمرات بالاتر نشان دهنده امید بیشتر)، اما این یافته بر اساس نتایج فقط دو مطالعه بود (۵۳ شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین).

پیامدهای فیزیکی

تاثیر متوسطی را از مداخلات موسیقی بر کاهش درد پیدا کردیم (SMD: ‐۰,۶۷؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۷‐ تا ۰.۲۶‐؛ ۱۲ مطالعه، ۶۳۲ شرکت‌کننده بزرگسال؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). علاوه بر این، مداخلات موسیقی تاثیر درمانی کمی بر خستگی داشتند (SMD: ‐۰.۲۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۶‐ تا ۰.۱۰‐؛ ۱۰ مطالعه، ۴۹۸ شرکت‌کننده بزرگسال؛ شواهد با قطعیت پائین).

نتایج نشانگر تاثیرات عمیق مداخلات موسیقایی بر QoL شرکت‏‌کنندگان بزرگسال بود، اما نتایج میان مطالعات مختلف بسیار متنوع بوده، و اندازه تاثیرگذاری تجمعی همراه با فاصله اطمینان گسترده بود (SMD: ۰,۸۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۱‐ تا ۲.۰۸؛ ۷ مطالعه، ۵۷۳ شرکت‌کننده؛ شواهد بسیار نامطمئن است). حذف مطالعاتی که از روش‌های تصادفی‌سازی نامناسب استفاده کردند، منجر به اندازه تاثیرگذاری متوسطی شد که ناهمگونی کمتری داشت (SMD: ۰.۴۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۰.۸۸؛ P = ۰.۰۲؛ I۲ = ۵۶%).

تعداد کمی از کارآزمایی‌ها شامل شرکت‏‌کنندگان بستری در بخش انکولوژی کودکان بودند. یافته‌ها نشان می‌دهند که مداخلات موسیقی ممکن است اضطراب را کاهش دهند اما این یافته فقط بر اساس دو مطالعه بود (SMD: ‐۰,۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۱.۹‐ تا ۰.۰۳؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). به دلیل کم بودن تعداد مطالعات، نتوانستیم در مورد تاثیرات مداخلات موسیقی بر خلق‌وخو، افسردگی، QoL، خستگی یا درد در شرکت‌کنندگان کودک مبتلا به سرطان نتیجه‌گیری کنیم.

اکثریت مطالعات گنجانده‌شده در این نسخه به‌روز شده با خطر بالای سوگیری همراه بودند، بنابراین قطعیت کلی شواهد در سطح پائین قرار داشت. برای چندین پیامد (یعنی اضطراب، افسردگی، درد، خستگی، و QoL) تاثیرات درمانی سودمند در سراسر مطالعات برای مداخلات موسیقی‌‐درمانی ارائه‌شده توسط درمان‌گران، هم‌سو و سازگار بودند. در مقابل، مداخلات موسیقی پزشکی منجر به تاثیرات درمانی متناقض بین مطالعات برای این پیامدها شدند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
این مرور سیستماتیک نشان می‌دهد که مداخلات موسیقی در مقایسه با مراقبت‌های استاندارد ممکن است تاثیرات مفیدی بر اضطراب، افسردگی، امید، درد و خستگی در بزرگسالان مبتلا به سرطان داشته باشند. نتایج دو کارآزمایی نشان می‌دهند که مداخلات موسیقی ممکن است تاثیر مفیدی بر اضطراب کودکان مبتلا به سرطان داشته باشند. کارآزمایی‌های بسیار کمی با شرکت‌کنندگان کودک برای نتیجه‌گیری در مورد مزایای درمانی موسیقی برای دیگر پیامدها گنجانده شد. برای چندین پیامد، مداخلات موسیقی‌‐درمانی ارائه‌شده توسط یک موسیقی‐درمان‌گر آموزش‌دیده منجر به نتایج هم‌سو و سازگار در سراسر مطالعات شد و این مورد برای مداخلات موسیقی پزشکی صدق نمی‌کرد. علاوه بر این، شواهدی از تاثیر مداخلات موسیقی‌‐درمانی برای QoL و خستگی یافت شد، اما نه برای مداخلات موسیقی پزشکی. بیشتر کارآزمایی‌ها در معرض خطر بالای سوگیری و شواهد با قطعیت پائین یا بسیار پائین بودند؛ بنابراین، این نتایج باید با احتیاط تفسیر شوند.
خلاصه به زبان ساده

آیا مداخلات موسیقایی برای افراد مبتلا به سرطان مزیتی به همراه دارند؟

موضوع
سرطان ممکن است باعث ایجاد رنج عاطفی، فیزیکی و اجتماعی زیادی شود. مداخلات موسیقی‌‐درمانی و موسیقی پزشکی برای کاهش نشانه‌ها و درمان عوارض جانبی و رسیدگی به نیازهای روانی‌اجتماعی در افراد مبتلا به سرطان استفاده شده‌اند. در مداخلات موسیقی پزشکی، بیماران به سادگی به موسیقی از پیش ضبط شده که توسط یک متخصص پزشکی ارائه می‌شود، گوش می‌دهند. موسیقی‌‐درمانی اما نیاز به اجرای یک مداخله موسیقی توسط یک درمان‌گر موسیقی آموزش‌دیده، یک روند درمانی و استفاده از تجارب موسیقی متناسب با شخص، دارد.

هدف مرور
این مرور یک نسخه به‌روز شده از مرور قبلی کاکرین در سال ۲۰۱۶ است که شامل ۵۲ مطالعه بود. برای این به‌روزرسانی، به دنبال یافتن کارآزمایی‌های بیشتری بودیم که تاثیر مداخلات موسیقایی را بر پیامدهای روان‌شناختی و فیزیکی در افراد مبتلا به سرطان مطالعه کردند. برای یافتن مطالعات تا اپریل ۲۰۲۰ به جست‌وجو پرداختیم.

یافته‌های اصلی چه هستند؟
تعداد ۲۹ مطالعه جدید را شناسایی کردیم، بنابراین شواهد این نسخه به‌روز شده از مرور، در حال حاضر بر ۸۱ مطالعه با ۵۵۷۶ شرکت‌کننده استوار است. از ۸۱ مطالعه، ۷۴ کارآزمایی شامل بزرگسالان و ۷ کارآزمایی شامل کودکان بودند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که مداخلات موسیقی‌‐درمانی و موسیقی پزشکی ممکن است تاثیرات مفیدی بر اضطراب، افسردگی، امید، درد، خستگی، تعداد ضربان قلب، و فشار خون در افراد مبتلا به سرطان داشته باشند. مداخلات موسیقی‌‐درمانی، نه موسیقی پزشکی، ممکن است کیفیت زندگی بیماران بزرگسال و سطح خستگی را بهبود بخشند. شواهدی را نیافتیم که مداخلات موسیقی باعث بهبود خلق‌وخو، دیسترس یا عملکرد فیزیکی می‌شوند، اما فقط چند کارآزمایی این پیامدها را مطالعه کردند. ما نمی‌توانیم هیچ نتیجه‌گیری را در مورد تاثیر مداخلات موسیقایی بر عملکرد ایمونولوژیک، انعطاف‌پذیری، بهزیستی (well‐being) معنوی یا پیامدهای ارتباطی در بزرگسالان داشته باشیم چرا که کارآزمایی‌هایی که به این جنبه‌ها بپردازند، به اندازه کافی وجود ندارند. به دلیل تعداد کم کارآزمایی‌ها، نتوانستیم در مورد کودکان نتیجه‌گیری کنیم. بنابراین، انجام پژوهش‌های بیشتری مورد نیاز است.

به‌طور کلی، مزایای درمانی مداخلات موسیقی‌‐درمانی در طول کارآزمایی‌ها نسبت به مداخلات موسیقی پزشکی هم‌سو و سازگارتر بود، که منجر به اطمینان بیشتر به تاثیر درمانی مداخلات موسیقی‌‐درمانی ارائه‌شده توسط یک موسیقی‌‐درمان‌گر آموزش‌دیده شد.

هیچ موردی از عوارض جانبی ناشی از مداخلات موسیقایی گزارش نشد.

کیفیت شواهد
اغلب کارآزمایی‌ها در معرض خطر بالای سوگیری (bias) بودند، بنابراین این نتایج باید با احتیاط تفسیر شوند. تضاد منافع را در مطالعات وارد شده شناسایی نکردیم.

نتیجه‌گیری‌ها چه هستند؟
ما نتیجه می‌گیریم که مداخلات موسیقایی ممکن است تاثیرات مفیدی بر اضطراب، افسردگی، امید، درد، و خستگی در بزرگسالان مبتلا به سرطان داشته باشند. علاوه بر این، موسیقی می‌تواند تاثیر مثبت اندکی بر ضربان قلب و فشار خون بر جای بگذارد. کاهش اضطراب، افسردگی، خستگی و درد پیامدهای مهمی برای افراد مبتلا به سرطان هستند، چرا که بر سلامت و کیفیت کلی زندگی تاثیر می‌گذارند.


Wendy L Magee، Imogen Clark، Jeanette Tamplin، Joke Bradt،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
آسیب مغزی اکتسابی (acquired brain injury; ABI) می‌تواند موجب اختلال در عملکرد حرکتی و اختلال در پردازش شناختی، حسی و زبانی شود، هم‌چنین موجب اختلالات عاطفی می‌شود که می‌تواند کیفیت زندگی را شدیدا کاهش دهد. مداخلات موسیقی در بازتوانی و تحریک عملکرد مغزی برای حرکت، شناخت، کلام، عواطف و ادراکات حسی استفاده شده است. یک نسخه به‌روز شده از مرور سیستماتیک منتشر شده در سال ۲۰۱۰، نیاز بود تا اثربخشی مداخلات موسیقایی در بازتوانی افراد مبتلا به ABI سنجیده شود.
اهداف
ارزیابی تاثیرات مداخلات موسیقایی برای پیامدهای عملکردی در افراد مبتلا به ABI. معیار‌های مرور را که در اختیار داشتیم به صورت زیر گسترده ساختیم: ۱) بررسی اثربخشی مداخلات موسیقی‌محور در بهبود افراد مبتلا به ABI در این موارد: قدم زدن (gait)، عملکرد اندام‌های فوقانی، انتقال و تبادل اطلاعات (communications)، خلق‌و‌خو و عواطف، کارکرد شناختی، مهارت‌های اجتماعی، درد، پیامدهای رفتاری، فعالیت‌های زندگی روزمره و عوارض جانبی، ۲) مقایسه اثربخشی مداخلات موسیقی و مراقبت‌های استاندارد با الف) مراقبت‌های استاندارد به تنهایی، ب) مراقبت استاندارد و دارونما (placebo) یا ج) مراقبت استاندارد و درمان‌های دیگر,۳) مقایسه اثربخشی انواع متفاوت مداخلات موسیقی (موسیقی درمانی به وسیله درمانگران آموزش دیده موسیقی در برابر مداخلات موسیقی انجام شده به وسیله افراد حرفه‌ای دیگر.
روش های جستجو
ما به جست‌وجو در این پایگاه‌ها پرداختیم: پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه استروک در کاکرین (Cochrane Stroke Group)؛ (ژانویه ۲۰۱۶)، پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌ شده کاکرین (CENTRAL) (شماره ۶؛ ۲۰۱۵)، MEDLINE (از ۱۹۴۶ تا جون ۲۰۱۵)، Embase (از ۱۹۸۰ تا جون ۲۰۱۵)، CINAHL (از ۱۹۸۲ تا جون ۲۰۱۵)، PsycINFO (از ۱۸۰۶ تا جون ۲۰۱۵)، LILACS (از ۱۹۸۲ تا ژانویه ۲۰۱۶) و AMED (از ۱۹۸۵ تا جون ۲۰۱۵). مجلات موسیقی‌درمانی و خلاصه مقالات کنفرانس‌ها را به صورت دستی جست‌وجو کردیم، پایان‌نامه‌ها و بانک‌های اطلاعاتی تخصصی موسیقی، کارآزمایی‌ها و پایگاه‌های ثبت پژوهشی و فهرست منابع را جست‌وجو کردیم و هم‌چنین با متخصصین مرتبط و انجمن‌های موسیقی درمانی تماس گرفتیم تا پژوهش‌های منتشر نشده را شناسایی کنیم. محدودیتی را از نظر زبان مطالعه قائل نشدیم. جست‌وجوی اولیه و اصلی را در سال ۲۰۰۹ انجام دادیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده و کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی ده‌ای را وارد کردیم که در آنها مداخلات موسیقایی و مراقبت استاندارد با مراقبت استاندارد به تنهایی یا در ترکیب با درمان‌های دیگر مقایسه شده بودند. مطالعاتی را بررسی کردیم که شامل افرادی با سن بالاتر از ۱۶ سال بوده و مبتلا به ABI با ماهیت غیر‐دژنراتیو بوده و در برنامه‌های درمانی توصیه شده در بیمارستان، یا در خانه یا در اجتماع شرکت داشتند. مطالعات را به هر زبانی، چه منتشر شده و چه منتشر نشده، وارد مرور کردیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم داده‌های مطالعات وارد شده را استخراج کرده و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند. در صورت لزوم با محققین کارآزمایی‌ها برای به دست آوردن داده‌های ازدست‌رفته یا اطلاعات اضافی تماس گرفتیم. هر جا که امکان‌پذیر بود، نتایج را برای پیامدهای پیوسته در متاآنالیز (meta‐analysis) با استفاده از تفاوت‌های میانگین (MD) و تفاوت‌های میانگین استاندارد شده (SMDs) ارائه کردیم. از نمرات پس‌آزمون استفاده کردیم. در مواردی که تفاوت پایه معنادار بود، از نمرات تغییر (change scores) استفاده کردیم. تجزیه‌و‌تحلیل حساسیت را برای ارزیابی تاثیر روش‌های تصادفی‌سازی انجام دادیم.
نتایج اصلی

ما ۲۲ مطالعه جدید را برای این نسخه به‌روز شده شناسایی کردیم. شواهد برای این نسخه به‌روز مبتنی بر ۲۹ کارآزمایی شامل ۷۷۵ شرکت‌کننده است. یک مداخله موسیقایی شناخته شده با نام تحریک شنوایی ریتمیک ممکن است در بهبود پارامترهای راه رفتن موثر باشد، این پارامترها به این صورت است: افزایش در سرعت راه رفتن به صورت ۱۱,۳۴ متر در دقیقه بود (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۸.۴۰ تا ۱۴.۲۸؛ ۹ کارآزمایی؛ ۲۶۸ شرکت‌کننده؛ ۰.۰۰۰۰۱ > P؛ شواهد با کیفیت متوسط). طول گام سمت مبتلا نیز ممکن است بهبود یابد؛ به صورت میانگین ۰.۱۲ متر بیشتر بود (۹۵% CI؛ ۰.۰۴ تا ۰.۲۰؛ ۵ کارآزمایی؛ ۱۲۹ شرکت‌کننده؛ ۰.۰۰۳ = P؛ شواهد با کیفیت متوسط). میانگین بهبود گزارش شده در قدم زدن کلی به صورت ۷.۶۷ واحد در شاخص قدم زدن دینامیک (Dynamic Gait Index) بود (۹۵% CI؛ ۵.۶۷ تا ۹.۶۷؛ ۲ کارآزمایی؛ ۴۸ شرکت‌کننده؛ ۰.۰۰۰۰۱ > P). هم‌چنین ممکن است آهنگ راه رفتن (gait cadence) به صورت میانگین ۱۰.۷۷ گام در دقیقه بهبودی داشته باشد (۹۵% CI؛ ۴.۳۶ تا ۱۷.۱۸؛ ۷ کارآزمایی؛ ۲۲۳ شرکت‌کننده؛ ۰.۰۰۱ = P؛ شواهد با کیفیت پائین).

مداخلات موسیقی ممکن است در بهبود زمان عملکرد اندام فوقانی پس از استروک به صورت کاهش ۱,۰۸ ثانیه در مقیاس تست عملکرد حرکتی ولف (Wolf Motor Function Test) سودمند باشد (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۱.۶۹‐ تا ۰.۴۷‐؛ ۲ کارآزمایی؛ ۱۲۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

مداخلات موسیقی ممکن است بر پیامدهای ارتباط و معاشرت در افراد مبتلا به آفازی پس از استروک سودمند باشد. به طور کلی تاثیر بهبود ارتباط با ۰,۷۵ انحراف معیار (standard deviation; SD) در گروه مداخله، متوسط بود (۹۵% CI؛ ۰.۱۱ تا ۱.۳۹؛ ۳ کارآزمایی؛ ۶۷ شرکت‌کننده؛ ۰.۰۲ = P؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). به نام صدا زدن (naming) به صورت ۹.۷۹ واحد در تست آفازی آخن (Aachen Aphasia Test) بهبودی داشته است (۹۵% CI؛ ۱۸.۲۱ تا ۱.۳۷؛ ۲ کارآزمایی؛ ۳۵ شرکت‌کننده؛ ۰.۰۲ = P). مداخلات موسیقی ممکن است تاثیر مفیدی بر تکرار گفتار، به صورت افزایش میانگین ۸.۹۰ نمره در تست آفازی آخن داشته باشد (۹۵% CI؛ ۱۴.۵۵ تا ۳.۲۵؛ ۲ کارآزمایی؛ ۳۵ شرکت‌کننده؛ ۰.۰۰۲ = P).

ممکن است بهبودی در کیفیت زندگی به دنبال استروک با استفاده از تحریک شنیداری ریتمیک، وجود داشته باشد، این بهبودی به صورت ۰,۸۹ انحراف معیار در مقیاس کیفیت زندگی ویژه استروک گزارش شده که یک تاثیر بزرگ است (۹۵% CI؛ ۰.۳۲ تا ۱.۴۶؛ ۲ کارآزمایی؛ ۵۳ شرکت‌کننده؛ ۰.۰۰۲ = P؛ شواهد با کیفیت پائین). ما شواهد قوی برای تاثیر بر حافظه و توجه نیافتیم. داده‌ها برای بررسی تاثیر مداخلات موسیقی بر پیامدهای دیگر کافی نبود.

اکثر مطالعات وارد شده در این مرور به‌روز شده در خطر بالای سوگیری قرار داشتند؛ بنابراین کیفیت شواهد پائین است.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

مداخلات موسیقی ممکن است بر راه رفتن، زمان‌ برگشت عملکرد اندام فوقانی، پیامدهای ارتباطی و کیفیت زندگی پس از استروک موثر باشد. این نتایج دلگرم کننده هستند اما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده با کیفیت بالا برای تمام پیامدها نیاز است، پیش از آنکه برای عمل بالینی توصیه‌هایی صورت گیرد.

خلاصه به زبان ساده

نقش مداخلات موسیقی برای آسیب مغزی اکتسابی

سوال مطالعه مروری

ما شواهد مربوط به تاثیرات مداخله موسیقی را بر پیامدهای عملکردی، در بزرگسالان مبتلا به آسیب مغزی اکتسابی (acquired brain injury) مرور کردیم.

پیشینه

آسیب مغزی اکتسابی (ضربه و آسیب به مغز از طریق تصادف یا بیماری مانند استروک که احتمالا باعث دژنراسیون بیشتر نمی‌شود) می‌تواند موجب مشکلات حرکتی، زبانی، عاطفی، ادراکی و تفکر شود. هریک از این مشکلات می‌تواند کیفیت زندگی را شدیدا کاهش دهد. بسیاری از درمان‌های جدید برای کمک به بهبود عملکردهای ازدست‌رفته و پیشگیری از افسردگی استفاده می‌شود. مداخله موسیقی، استفاده از موسیقی برای کمک به بازتوانی است. درمان‌های ویژه شامل این موارد است: استفاده از ریتم برای کمک به حرکت و پیاده‌روی، بهبود حرکت با نواختن آلات موسیقی، بهبود صحبت کردن و کیفیت صدا با خوانندگی، بهبود مدیریت درد، خلق‌وخو یا تفکر با گوش دادن به موسیقی، بهبود احساس بهزیستی (well‐being) با اجرا، ساخت و تنظیم موسیقی.

ویژگی‌های مطالعه

هدف ما شناسایی مطالعات پژوهشی بود که در آنها مداخله موسیقی همراه با مراقبت استاندارد در بزرگسالان مبتلا به آسیب مغزی اکتسابی تست شده بود، افراد شرکت‌کننده، این بازتوانی‌ها را در بیمارستان یا در اجتماع دریافت کرده بودند. به جست‌وجوی پژوهش‌هایی پرداختیم که تاثیرات مداخلات موسیقی را بر راه رفتن، حرکت، ارتباط، تفکر، عواطف، درد و بهزیستی (well‐being) تست کرده بودند. مداخلات شامل این موارد بود: حرکت با موسیقی، آواز خواندن، گوش دادن به موسیقی، تنظیم و ساخت موسیقی، نواختن آلات موسیقی یا ترکیبی از این موارد. ما ۲۹ کارآزمایی را با ۷۷۵ شرکت‌کننده بزرگسال، شناسایی و وارد مرور کردیم. شواهد تا جون ۲۰۱۵ به‌روز است.

نتایج کلیدی

نتایج نشان می‌دهند که مداخله موسیقی با استفاده از ریتم ممکن است برای بهبود پیاده‌روی در افراد مبتلا به استروک مفید باشد و در نتیجه کیفیت زندگی بهبود یابد. مداخله موسیقی ممکن است بری بهبود سرعت حرکات مکرر بازو و ارتباط (communication) در افراد مبتلا به استروک سودمند باشد. مداخلات موسیقی که از ضرب قوی (strong beat) درون موسیقی استفاده می‌کردند، موثرتر از مداخلاتی بود که ضرب قوی بدون موسیقی به کار گرفته شده بود. درمانی که به وسیله درمانگر موسیقی آموزش دیده ارائه می‌شود ممکن است موثرتر از درمانی باشد که به وسیله افراد حرفه‌ای دیگر انجام می‌شود. اطلاعات برای بررسی تاثیرات مداخلات موسیقی بر پیامدهای دیگر کافی نبود. مطالعه‌ای را نیافتیم که درباره تاثیرات مضر موسیقی‌درمانی گزارش داده باشد.

کیفیت شواهد

کیفیت شواهد به طور کلی پائین بود. فقط یک مطالعه را یافتیم که در معرض خطر پائین سوگیری قرار داشت. کیفیت شواهد برای سرعت پیاده‌روی و طول گام، در سطح متوسط بود. سطح کیفیت شواهد برای جنبه‌های دیگر راه رفتن، پائین بود. کیفیت شواهد برای سرعت حرکت مکرر بازو همانند کیفیت شواهد برای ارتباط و معاشرت کلی، بسیار پائین بود. کیفیت شواهد برای کیفیت زندگی، در سطح پائین بود. کارآزمایی‌های بالینی بیشتری مورد نیاز است.



صفحه ۱ از ۱