ما سه مطالعه را وارد کردیم، دو مطالعه پیشرفت از MCI به ADD، و یک مطالعه پیشرفت از MCI به هر نوع دمانس را ارزیابی کردند.
پیشرفت از MCI به ADD در ۴۴۸ شرکتکننده بررسی شد. مطالعات دادههای مربوط به ۴۰۱ شرکتکننده را با پیگیری ۱,۶ سال و در ۴۷ شرکتکننده با پیگیری سه سال گزارش کردند. شصتویک شرکتکننده (۱۵.۲%) ۱.۶ سال پیگیری شدند؛ نه شرکتکننده (۱۹.۱%) سه سال پیگیری شدند.
پیشرفت از MCI به سمت هر گونه دمانس در پنج شرکتکننده با ۱,۵ سال پیگیری، و سه شرکتکننده (۶۰%) تبدیل شده به هرگونه دمانس بررسی شدند.
در هر سه مطالعه نگرانی در مورد قابلیت کاربرد استاندارد مرجع وجود داشت. با توجه به حوزه پیگیری و زمانبندی، دو مطالعه در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار داشتند.
MCI به ADD؛
پیشرفت از MCI به ADD در افرادی با پیگیری بین دو تا کمتر از چهار سال با استفاده از ارزیابی بصری (۴۷ = n؛ ۱ مطالعه) دارای حساسیت ۶۷%؛ (۹۵% CI؛ ۳۰ تا ۹۳) و ویژگی ۷۱%؛ (۹۵% CI؛ ۵۴ تا ۸۵) بود.
پیشرفت از MCI به ADD در افرادی که بین یک تا کمتر از دو سال پیگیری شدند، با استفاده از ارزیابی بصری دارای حساسیت ۸۹%؛ (۹۵% CI؛ ۷۸ تا ۹۵) و ویژگی ۵۸%؛ (۹۵% CI؛ ۵۳ تا ۶۴) و با استفاده از ارزیابی کمی بر اساس نسبت مقدار جذب استاندارد شده (SUVR)؛ (۴۰۱ = n؛ ۱ مطالعه) دارای حساسیت ۸۷%؛ (۹۵% CI؛ ۷۶ تا ۹۴) و ویژگی ۵۱%؛ (۹۵% CI؛ ۴۵ تا ۵۶) بود.
MCI به هر نوع دمانس؛
پیشرفت از MCI به هر نوع دمانس در افراد با پیگیری بین یک تا کمتر از دو سال با استفاده از ارزیابی بصری دارای حساسیت ۶۷%؛ (۹۵% CI؛۹ تا ۹۹) و ویژگی ۵۰%؛ (۹۵% CI؛ ۱ تا ۹۹) (۵ = n؛ ۱ مطالعه) بود.
MCI به هر نوع دیگری از دمانس (غیر از ADD)؛
هیچ اطلاعاتی در مورد پیشرفت از MCI به هر نوع دیگر از دمانس (غیر از ADD) وجود نداشت.
اگرچه حساسیت در یک مطالعه وارد شده خوب بود؛ با توجه به ویژگی ضعیف و دادههای محدود موجود در منابع علمی، ما نمیتوانیم استفاده روتین از پت اف‐۱۸ با فلوربتاپیر را در عمل بالینی برای پیشبینی پیشرفت از MCI به ADD توصیه کنیم.
با توجه به حساسیت و ویژگی ضعیف، تعداد محدود شرکتکنندگان، و دادههای محدود موجود در منابع علمی، نمیتوانیم استفاده روتین از آن را در عمل بالینی برای پیشبینی پیشرفت از MCI به هر نوع دمانس توصیه کنیم.
با توجه به هزینههای بالای مالی اف‐۱۸ با فلوربتاپیر، نشان دادن واضح DTA و استانداردسازی روند این روش قبل از استفاده وسیع از آن مهم است.
سوال مطالعه مروری آیا استفاده از پت اسکن اف‐۱۸با فلوربتاپیر (۱۸F PET scan with florbetapir) پیشرفت دمانس بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease dementia; ADD) و سایر دمانسها را در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف (mild cognitive impairment; MCI) پیشبینی میکند؟
پیشینه
با توجه به پیری جهانی، انتظار میرود تعداد افراد مبتلا به دمانس در چند دهه آینده بهطور چشمگیری افزایش یابد. تشخیص دمانس در مرحله اولیه مطلوب است؛ اما توافق گستردهای در مورد بهترین رویکرد برای این امر وجود ندارد. طیف وسیعی از تستهای قلم و کاغذ ساده که توسط متخصصان مراقبت سلامت استفاده میشوند، میتوانند افراد دارای حافظه ضعیف یا اختلال شناختی را ارزیابی کنند. یا استفاده یا عدم استفاده از پت اسکنهای ویژه که آمیلوئید ‐ یکی از نشانههای بیماری آلزایمر ‐ را تشخیص میدهند، توانایی ما را برای پیشبینی پیشرفت از MCI به ADD یا سایر انواع دمانس که هنوز نامشخص است بهبود میبخشد. از آنجایی که این تستها گران هستند، مهم است که مزایای بیشتری داشته باشند.
هدف
هدف ما ارزیابی دقت پت اسکن اف‐۱۸ با فلوربتاپیر در شناسایی آن دسته از افراد مبتلا به MCI است که از لحاظ بالینی تا ADD، و سایر انواع دمانس، یا هر نوع دمانس طی یک دوره زمانی پیشرفت میکنند.
ویژگیهای مطالعه
شواهد تا می ۲۰۱۷ بهروز است. سه مطالعه را یافتیم که ۴۵۳ شرکتکننده مبتلا به MCI را وارد کردند. دو مطالعه پیشرفت از MCI به ADD و یک مطالعه پیشرفت از MCI به هر نوع دمانس را ارزیابی کردند.
با توجه به دو مطالعهای که به ارزیابی پیشرفت از MCI به ADD پرداختند، یک مطالعه با ۴۰۱ شرکتکننده با پیگیری ۱,۶ سال داشت و میانگین سنی ۷۲ سال بود. مطالعه دیگر ۴۷ شرکتکننده با پیگیری سه سال داشت، و میانگین سنی ۷۲ سال بود.
مطالعه دیگری که انواع دیگر دمانس را بررسی کرد، ۵ شرکتکننده بالای ۹۰ سال را وارد کرد.
دو مطالعه از این مطالعات، توسط تولید کننده تست، از نظر مالی حمایت شد.
کیفیت شواهد
محدودیت اصلی این مرور این بود که یافتههای ما فقط بر مبنای سه مطالعه بود، و جزئیات کافی در مورد چگونگی انتخاب افراد وجود نداشت، اطلاعات به دست آمده از اسکن جدا از تشخیص نهایی ارزیابی شد. به دلیل تضاد بالقوه مناسب شناسایی شده، این مطالعات در معرض خطر سوگیری (bias) بالا در نظر گرفته شدند.
یافتههای کلیدی
در این مرور، بر اساس سه مطالعه، نتایج زیر را یافتیم.
در پیگیری ۱,۶ ساله، با استفاده از ارزیابی بصری، اسکن، ۸۹% از شرکتکنندگانی را که به ADD پیشرفت داشتند، به درستی طبقهبندی کرد و فقط ۵۸% از شرکتکنندگانی را که تا ADD پیشرفت نداشتند به درستی طبقهبندی کرد. این بدان معنی است که در گروهی از ۱۰۰ فرد مبتلا به MCI، از ۱۵% از افرادی که به سمت ADD خواهند رفت، ما انتظار داریم ۱۳ نفر از ۱۵ شرکتکننده نتیجه مثبت داشته باشند و ۲ شرکتکننده دیگر منفی کاذب خواهند بود. همچنین ۴۹ فردی که به ADD مبتلا نشدند، نتیجه منفی خواهند داشت، اما ۳۶ فرد که به ADD مبتلا نشدند، نتیجه مثبت خواهند داشت (مثبت کاذب).
در این مطالعه که افراد را به مدت سه سال پیگیری و از ارزیابی بصری استفاده کرد، اسکن، ۶۷% از افرادی را که تا ADD پیشرفت کردند و ۷۱% از افرادی را که تا ADD پیشرفت نکردند، به درستی طبقهبندی کرد. این بدان معنی است که در گروهی از ۱۰۰ شرکتکننده مبتلا به MCI؛ ADD در ۱۹ شرکتکننده توسعه خواهد یافت، ما انتظار داریم ۱۳ شرکتکننده نتیجه مثبت اسکن و ۶ شرکتکننده نتیجه منفی کاذب خواهند داشت. علاوه بر این، ۵۸ نفر از ۸۱ شرکتکننده که به ADD پیشرفت نکردند، نتیجه منفی خواهند داشت، اما ۲۳ شرکتکننده که به سمت ADD نخواهند رفت، نتیجه مثبت (مثبت کاذب) خواهند داشت. تعداد کم شرکتکنندگانی که در سه سال ارزیابی شدند، اطمینان ما را به دقت این تخمینها کاهش دادند.
با توجه به پیشرفت به سمت هرگونه دمانس، تعداد بسیار کم شرکتکنندگان به این معنی است که قادر به ارائه تخمینهای معنیداری از دقت کارآزماییها نیستیم.
ما نتیجه گرفتیم که اسکن اف‐۱۸ با فلوربتاپیر نمیتواند برای استفاده روتین در عمل بالینی برای پیشبینی پیشرفت از MCI تا ADD یا هر نوع دمانس دیگر بر اساس دادههای موجود فعلی توصیه شود. مطالعات بیشتری برای تعیین سودمندی آن مورد نیاز است.
پیشرفت از MCI به ADD، هر نوع دیگر از دمانس، و هر نوع دمانس در یک مطالعه ارزیابی شد (Ong ۲۰۱۵). این مطالعه دادههای مربوط به ۴۵ شرکتکننده را طی چهار سال پیگیری گزارش کرد؛ ۲۱ شرکتکننده در چهار سال پیگیری معیارهای NINCDS‐ADRDA را برای دمانس بیماری آلزایمر داشتند، نسبت تبدیل به ADD؛ ۴۷% از ۴۵ شرکتکننده بود، و ۱۱% از ۴۵ شرکتکننده دارای معیارهای سایر انواع دمانس بودند (سه مورد دمانس فرونتو تمپورال (FrontoTemporal Dementia; FTD))، یک مورد دمانس لوی بادی (Dementia with Lewy body; DLB)، و یک فلج متعارف پیشرفته (Progressive Supranuclear Palsy; PSP)). این مطالعه را در حوزههای استاندارد مرجع، جریان، و زمانبندی (QUADAS‐۲) در معرض خطر بالای سوگیری (bias) در نظر گرفتیم.
MCI تا ADD؛ پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن بهصورت بصری تجزیهوتحلیل شد: حساسیت ۱۰۰% (۹۵% فاصله اطمینان (CI): %۸۴ تا ۱۰۰%) و ویژگی ۸۳% بود (۹۵% CI؛ ۶۳% تا ۹۸%) (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه). تجزیهوتحلیل کمی: برای تشخیص ADD در پیگیری، حساسیت ۱۰۰%؛ (۹۵% CI؛ ۸۴% تا ۱۰۰%) و ویژگی ۸۸%؛ (۹۵% CI؛ ۶۸% تا ۹۷%) بود (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه).
MCI به هر نوع دمانس دیگر (غیر‐ADD): پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن به صورت بصری تجزیهوتحلیل شد: حساسیت ۰%؛ (۹۵% CI؛ ۰% تا ۵۲%) و ویژگی ۳۸% بود (۹۵% CI؛ ۲۳% تا ۵۴%) (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه). تجزیهوتحلیل کمی: برای تشخیص هر نوع دمانس در پیگیری، حساسیت ۰%؛ (۹۵% CI؛ %۰ تا ۵۲%) و ویژگی ۴۰%؛ (۹۵% CI؛ ۲۵% تا ۵۷%) بود (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه).
MCI به هر نوع دمانس دیگر؛ پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن بهصورت بصری تجزیهوتحلیل شد: حساسیت ۸۱%؛ (۹۵% CI؛ ۶۱% تا ۹۳%) و ویژگی ۷۹% بود؛ (۹۵% CI؛ ۵۴% تا ۹۴%) (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه). کمیت: برای تشخیص هر نوع دمانس در پیگیری، حساسیت ۸۱%؛ (۹۵% CI؛ ۶۱% تا ۹۳%) و ویژگی ۸۴%؛ (۹۵% CI؛ ۶۰% تا ۹۷%) بود (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه) تجزیهوتحلیل شد.
سوال مطالعه مروری آیا استفاده از پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن پیشرفت دمانس بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease dementia; ADD) و سایر دمانسها را در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف (mild cognitive impairment; MCI) پیشبینی میکند؟
پیشینه
با توجه به پیری جهانی، انتظار میرود تعداد افراد مبتلا به دمانس در چند دهه آینده بهطور چشمگیری افزایش یابد. تشخیص دمانس در مرحله اولیه مطلوب است، اما توافق گستردهای در مورد بهترین رویکرد وجود ندارد. طیف وسیعی از آزمونهای قلم و کاغذ ساده که توسط متخصصان مراقبت سلامت استفاده میشوند میتوانند افراد دارای حافظه ضعیف یا اختلال شناختی را ارزیابی کنند. آیا استفاده یا عدم استفاده از پت اسکنهای ویژه که آمیلوئید ‐ یکی از نشانههای بیماری آلزایمر ‐ را تشخیص میدهند توانایی ما را برای پیشبینی پیشرفت از MCI به ADD یا سایر انواع دمانس که هنوز نامشخص است بهبود میبخشد. از آنجایی که این تستها گران هستند، مهم است که مزایای بیشتری داشته باشند.
هدف
هدف ما ارزیابی دقت پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن در شناسایی آن دسته از افراد مبتلا به MCI است که از لحاظ بالینی تا ADD، و سایر انواع دمانس، یا هر نوع دمانس طی یک دوره زمانی پیشرفت میکنند.
ویژگیهای مطالعه
شواهد تا می ۲۰۱۷ بهروز است. ۱ مطالعه را یافتیم که ۴۵ شرکتکننده مبتلا به MCI را با ۴ سال پیگیری وارد کرد؛ جنسیت گزارش نشد و میانه سنی برای افراد با پت اسکن مثبت از طریق ارزیابی کمی ۷۳,۵ سال بود. برای افراد با پت اسکن منفی میانگین سنی ۷۱.۸ سال بود. شرکتکنندگان بهطور عمده از کلینیکهای بالینی محلی به کار گرفته شدند.
این مطالعه از تولید کننده تست حمایت مالی دریافت کرد.
کیفیت شواهد محدودیت اصلی این مرور این بود که یافتههای ما فقط بر یک مطالعه مبتنی بود، و جزئیات کافی در مورد چگونگی انتخاب شرکتکنندگان وجود نداشت. از آنجایی که تشخیص نهایی ADD جدا از نتایج اسکن نبود، و به دلیل تضاد بالقوه مناسب شناسایی شده، این مطالعه در معرض خطر بالای سوگیری (bias) در نظر گرفته شد.
یافتههای کلیدی
در این مرور، فقط بر اساس نتایج یک مطالعه، دریافتیم که پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن، بهعنوان تکتست با ارزیابی بصری، طی چهار سال پیگیری ۱۰۰% از شرکتکنندگانی را که به ADD پیشرفت داشتند و ۸۳% از شرکتکنندگانی را که تا ADD پیشرفت نداشتند؛ به درستی طبقهبندی کرد. این امر به این معنی است که ۴۷ شرکتکننده در یک مطالعه کوهورت با ۱۰۰ شرکتکننده مبتلا به MCI تا ADD پیشرفت خواهند کرد، ما انتظار خواهیم داشت که تمام ۴۷ شرکتکننده MCI با پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن تست مثبت خواهند داشت و ۰ شرکتکننده منفی کاذب خواهند بود (یعنی هیچ یک از ۴۷ شرکتکننده تست منفی نخواهند داشت و تا ADD پیشرفت نخواهند کرد). علاوه بر این، ما انتظار داریم ۴۴ شرکتکننده از ۵۳ شرکتکننده که به ADD پیشروی نداشتند دارای اف‐۱۸ فلوربتابن منفی باشند، و ۹ مورد مثبت کاذب باشند (یعنی ۹ شرکتکننده از ۵۳ شرکتکننده تست مثبت خواهند داشت اما به ADD پیشرفت نمیکنند).
حجم کوچک مطالعه وارد شده اطمینان ما به این تخمینهای به دست آمده از دقت را کاهش داد و اینکه این تست بهطور قابل توجهی دارای دقت پائینتر از این نتایج باشد، امکانپذیر است.
ما نتیجه گرفتیم که تصویربرداری اف‐۱۸ فلوربتابن یک تست امیدوار کننده برای پیشبینی پیشرفت از MCI تا ADD است؛ اگرچه، برای نشان دادن دقت آن به صورت واضح، نیاز به مطالعات بیشتری داریم.
پیشرفت از MCI به ADD در ۲۴۳ شرکتکننده از دو مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعات دادههای مربوط به ۱۹ شرکتکننده را با دو سال پیگیری و ۲۲۴ شرکتکننده با سه سال پیگیری گزارش کردند. نه شرکتکننده (۴۷,۴%) شرکتکننده به مدت دو سال و ۸۱ شرکتکننده (۳۶.۲%) به مدت سه سال پیگیری شدند.
در مورد انتخاب شرکتکنندگان و نمونهبرداری در هر دو مطالعه نگرانیهایی وجود داشت. دامنه تست شاخص در یک مطالعه نامشخص و در مطالعه دوم در معرض خطر پائین سوگیری در نظر گرفته شد. برای دامنه استاندارد مرجع، یک مطالعه در معرض خطر پائین و مطالعه دوم در معرض خطر نامشخص سوگیری در نظر گرفته شد. با توجه به دامنه جریان و زمانبندی، هر دو مطالعه در معرض خطر بالای سوگیری در نظر گرفته شد.
MCI به ADD
پیشرفت از MCI به ADD در دو سال پیگیری با ارزیابی کمی از طریق SUVR دارای حساسیت ۸۹%؛ (۹۵% CI؛ ۵۲ تا ۱۰۰) و ویژگی ۸۰%؛ (۹۵% CI؛ ۴۴ تا ۹۷) بود (۱۹ = n؛ ۱ مطالعه).
پیشرفت از MCI به ADD در سه سال پیگیری با ارزیابی بصری دارای حساسیت ۶۴%؛ (۹۵% CI؛ ۵۳ تا ۷۵) و ویژگی ۶۹%؛ (۹۵% CI؛ ۶۰ تا ۷۶) بود (۲۲۴ = n؛ ۱ مطالعه).
هیچ اطلاعاتی در مورد دو هدف دیگر در این مرور سیستماتیک (SR) وجود نداشت: پیشرفت از MCI به سایر انواع دمانس و پیشرفت به هر نوع دمانس در پیگیری.
سوال مطالعه مروری آیا استفاده از پت اسکن اف‐۱۸ با فلوتمتامول پیشرفت دمانس بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease dementia; ADD) و سایر دمانسها را در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف (mild cognitive impairment; MCI) پیشبینی میکند؟
پیشینه
با توجه به پیری جهانی، انتظار میرود در چند دهه آینده تعداد افراد مبتلا به دمانس بهطور چشمگیری افزایش یابد. تشخیص دمانس در مرحله اولیه مطلوب است؛ اما توافق گستردهای در مورد بهترین رویکرد برای آن وجود ندارد. طیف وسیعی از تستهای قلم و کاغذ ساده که توسط متخصصان مراقبت سلامت استفاده میشوند میتوانند افراد دارای حافظه ضعیف یا اختلال شناختی را ارزیابی کنند. آیا استفاده یا عدم استفاده از پت اسکنهای ویژه که آمیلوئید ‐ یکی از نشانههای بیماری آلزایمر ‐ را تشخیص میدهند، توانایی ما برای پیشبینی پیشرفت از MCI به ADD یا سایر انواع دمانس را که هنوز نامشخص است بهبود میبخشد. از آنجایی که این تستها گران هستند، مهم است که مزایای بیشتری داشته باشند.
هدف
هدف ما ارزیابی دقت پت اسکن اف‐۱۸ با فلوتمتامول در شناسایی آن دسته از افراد مبتلا به MCI است که از لحاظ بالینی تا ADD، و سایر انواع دمانس، یا هر نوع دمانس در طی یک دوره زمانی پیشرفت میکنند.
ویژگیهای مطالعه
شواهد تا می ۲۰۱۷ بهروز است. دو مطالعه یافتیم که به ارزیابی پیشرفت از MCI به ADD پرداختند. این مطالعات ۲۵۲ شرکتکننده واجد شرایط MCI را با ۲۴۳ شرکتکننده که پیگیری داشتند وارد کردند. از این تعداد، ۱۲۷ شرکتکننده زن بودند. میانگین سنی در یک مطالعه با دو سال پیگیری ۷,۰۹ + ۷۲.۷ سال بود. در مطالعه دیگری با پیگیری سه ساله، میانگین سنی ۷۱.۱ + ۸.۶۲ سال بود. محل انجام یک مطالعه کلینیکهای حافظه بود.
منابع تامین مالی مطالعه: هر دو مطالعه توسط تولید کننده تست حمایت مالی شدند.
کیفیت شواهد
محدودیت اصلی این مرور این بود که یافتههای ما فقط مبتنی بر دو مطالعه بود، و جزئیات کافی در مورد چگونگی وارد افراد وجود نداشت، نحوه انجام تفسیر پت اسکن در یک مطالعه، و نحوه تشخیص بالینی دمانس در مطالعه دیگر مشخص نبود. این مطالعات به علت تضاد بالقوه مناسب شناسایی شده در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار داشتند.
یافتههای کلیدی
در این مرور، ما دریافتیم که پت اسکن اف‐۱۸ فلوتمتامول، بهعنوان تک تست، در یک مطالعه با ۱۹ شرکتکننده با ۲ سال پیگیری، حساسیت ۸۹% و ویژگی ۸۰% داشت. این بدان معنی است که در یک مطالعه کوهورت با ۱۰۰ شرکتکننده مبتلا به MCI و نسبت پیشرفت ۴۷% در این مطالعه، انتظار میرود ۴۲ نفر از ۴۷ شرکتکننده مبتلا به MCI با نتیجه مثبت برای پت اسکن اف‐۱۸ فلوتمتامول برای پیشرفت به ADD و ۵ شرکتکننده دارای مثبت کاذب وجود داشته باشد. علاوه بر این، انتظار میرود ۴۲ نفر از ۵۳ شرکتکننده بدون پیشرفت ADD، دارای نتیجه منفی اف‐۱۸ فلوتمتامول باشند، و ۱۱ مورد منفی کاذب وجود داشته باشد.
در مطالعه دیگری با ۲۲۴ شرکتکننده که در تجزیهوتحلیل با ۳ سال پیگیری وارد شدند، حساسیت ۶۴% و ویژگی ۶۹% بود. این بدان معنی است که در یک مطالعه کوهورت با ۱۰۰ شرکتکننده با MCI و نسبت پیشرفت در این مطالعه ۳۶%، ما انتظار داریم ۲۳ شرکتکننده از ۳۶ شرکتکننده مبتلا به MCI با نتیجه مثبت اف‐۱۸ فلوتمتامول به ADD پیشرفت کنند، و ۱۳ شرکتکننده مثبت کاذب باشند. علاوه بر این، انتظار داریم ۴۴ نفر از ۶۴ شرکتکننده که پیشرفت ADD نداشتند نتیجه منفی برای اف‐۱۸ فلوتمتامول داشته باشند، و ۲۰ مورد منفی کاذب وجود داشته باشد.
هیچ اطلاعاتی در مورد پیشرفت بیماری از نوع MCI به انواع دیگر دمانس و پیشرفت به هر نوع دمانس در پیگیری وجود نداشت.
نتیجه گرفتیم که، بر اساس دادههای موجود، تصویربرداری پت اف‐۱۸ فلوتمتامول نمیتواند برای استفاده روتین در عمل بالینی برای پیشبینی پیشرفت از MCI به ADD توصیه شود. مطالعات بیشتری برای نشان دادن سودمندی چشمگیر آن مورد نیاز هستند.
• تعیین دقت تشخیصی پالس اکسیمتری به عنوان یک روش غربالگری برای تشخیص CCHD در نوزادان تازه متولد شده بدون نشانه
• ارزیابی منابع بالقوه ناهمگونی، از جمله:
○ ویژگیهای جمعیت: ورود یا خروج نقایص مادرزادی قلبی که پیش از زایمان تشخیص داده میشوند؛
○ زمان تست: کمتر از ۲۴ ساعت در برابر بیشتر یا مساوی ۲۴ ساعت پس از تولد؛
○ محل تست: دست و پای راست (پستداکتال و پرهداکتال) در برابر پا به تنهایی (پستداکتال)؛
○ اشباع اکسیژن: عملکردی در برابر فراکشنال؛
○ طراحی مطالعه: طراحی گذشتهنگر در برابر آیندهنگر، سریهای متوالی در برابر غیر‐متوالی؛ و
○ خطر سوگیری (bias) برای دامنه «جریان و زمانبندی» از QUADAS−۲.
بیستویک مطالعه معیارهای ورود ما را داشتند (N = ۴۵۷,۲۰۲ شرکتکننده). نوزده مطالعه دادههایی را برای تجزیهوتحلیل اولیه ارائه کردند (آستانه اشباع اکسیژن < ۹۵% یا ≤ ۹۵%؛ N = ۴۳۶,۷۵۸ شرکتکننده). حساسیت کلی پالس اکسیمتری برای تشخیص CCHD برابر با ۷۶,۳% بود (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۶۹.۵ تا ۸۲.۰) (شواهد با قطعیت پائین) . ویژگی برابر با ۹۹,۹% بود (۹۵% CI؛ ۹۹.۷ تا ۹۹.۹)، با نرخ مثبت کاذب ۰.۱۴%؛ (۹۵% CI؛ ۰.۰۷ تا ۰.۲۲) (قطعیت بالای شواهد). خلاصه نسبت احتمال مثبت و منفی به ترتیب ۵۳۵,۶؛ (۹۵% CI؛ ۲۸۰.۳ تا ۱۰۲۳.۴) و ۰.۲۴؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۸ تا ۰.۳۱) بود. این نتایج نشان داد که از ۱۰,۰۰۰ نوزاد تازه متولد شده پرهترم دیرهنگام یا ترم کامل به ظاهر سالم، شش نوزاد مبتلا به CCHD خواهد بود (میانه شیوع در مرور ما). غربالگری توسط پالس اکسیمتری پنج نوزاد را از این نوزادان مبتلا به CCHD تشخیص داد و یک مورد را از دست خواهد داد. علاوه بر این، غربالگری توسط پالس اکسیمتری منجر به شناسایی اشتباه ۱۴ نوزاد از ۱۰,۰۰۰ نوزادی خواهد شد که با اینکه مبتلا نیستند، مشکوک به CCHD شناسایی شدند.
هنگام انجام پالس اکسیمتری نوزاد در بیش از ۲۴ ساعت پس از تولد، میزان مثبت کاذب برای تشخیص CCHD نسبت به زمانی که درون ۲۴ ساعت انجام شد، کمتر بود (۰,۰۶%؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۰.۱۳، در برابر ۰.۴۲%؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۰.۸۹؛ ۰.۰۲۷ = P).
پلاتهای انباشت و ROC، تغییرات زیادی را در حساسیت تخمین زده شده نسبت به ویژگی در سراسر مطالعات نشان داد. ناهمگونی را با انجام تجزیهوتحلیلهای زیر‐گروه و متارگرسیون ورود یا خروج نقص مادرزادی قلبی تشخیص داده شده پیش از زایمان، زمانبندی تست و خطر سوگیری برای حوزه «جریان و زمانبندی» از QUADAS‐۲ بررسی کردیم و توضیحی برای ناهمگونی در حساسیت نیافتیم.
سوال مطالعه مروری
ما شواهد مربوط به دقت پالس اکسیمتری (pulse oximetry) را برای تشخیص نقایص قلبی مادرزادی شدید (critical congenital heart defects; CCHD) در نوزادان تازه متولد شده بدون نشانه مرور کردیم.
پیشینه
CCHD تقریبا در دو نوزاد از هر ۱۰۰۰ نوزاد تازه متولد شده اتفاق میافتد و عامل اصلی مرگومیر نوزاد است. تشخیص به موقع در به دست آوردن بهترین پیامدها برای این نوزادان بسیار مهم است، اما روشهای غربالگری فعلی ممکن است تا ۵۰% از نوزادان مبتلا را پیش از زایمان از دست بدهند، و نوزادانی که پیش از تشخیص به خانه منتقل میشوند، اغلب میمیرند یا موربیدیتی عمدهای را متحمل میشوند. با این حال، نوزادان مبتلا به CCHD اغلب دارای سطوح اکسیژن خون پائینی هستند، که توسط پالس اکسیمتری، با قرار دادن یک سنسور روی دست یا پای نوزاد تازه متولد شده، به سرعت و به صورت غیر‐تهاجمی تشخیص داده میشود. پالس اکسیمتر دستگاهی است که میتواند مقدار اکسیژنی را که توسط گلبولهای قرمز در اطراف بدن حمل میشود، به صورت غیر‐تهاجمی، اندازهگیری کند. اکسیژن از ریهها به هموگلوبین موجود در گلبولهای قرمز خون میرسد و اکسیهموگلوبین را تشکیل میدهد. اگر اکسیژن محدود نباشد، دیاکسیهموگلوبین تشکیل میشود. در زمان سلامت، تقریبا تمام هموگلوبینها اکسیهموگلوبین هستند و بنابراین اشباع اکسیژن (یعنی، درصد هموگلوبینی که دارای اکسیژن محدودی است) نزدیک به ۱۰۰% است. پالس اکسیمتر این را با عبور نور از رگهای خونی محیطی اندازهگیری میکند (به عنوان مثال، در نوک انگشت در یک فرد بزرگسال، در دست یا پا در یک نوزاد). اکسیهموگلوبین و دیاکسیهموگلوبین این نور را به روشهای مختلف جذب میکنند و نسبت نور جذب شده را میتوان با نرمافزار موجود درون اکسیمتر تجزیهوتحلیل و سپس درصد هموگلوبین اشباع شده را با اکسیژن محاسبه کرد.
ویژگیهای مطالعه
تا مارچ ۲۰۱۷ شواهد مربوط به استفاده از پالس اکسیمتری را برای تشخیص CCHD در نوزادان تازه متولد شده جستوجو کردیم و ۲۱ مطالعه را یافتیم. این مطالعات برای تعیین تست مثبت پالس اکسیمتری، از آستانههای مختلف استفاده کردند. تمام مطالعات را با استفاده از آستانه حدود ۹۵% ترکیب کردیم (۱۹ مطالعه با ۴۳۶,۷۵۸ نوزاد تازه متولد شده).
نتایج کلیدی
این مرور نشان داد که برای هر ۱۰,۰۰۰ نوزاد به ظاهر سالم غربالگری شده، حدود شش نوزاد دارای CCHD هستند. تست پالس اکسیمتری پنج مورد از این نوزادان تازه متولد شده را به درستی مبتلا به CCHD تشخیص خواهد داد (اما یک مورد را از دست خواهد داد). نوزادان تازه متولد شدهای که از دست میروند، ممکن است بمیرند یا در معرض موربیدیتی عمده قرار بگیرند.
برای هر ۱۰,۰۰۰ نوزاد تازه متولد شدهای که به نظر میرسد سالم باشند، ۹۹۹۴ نوزاد CCHD نخواهند داشت. تست پالس اکسیمتری ۹۹۸۰ نوزاد را به درستی شناسایی خواهد کرد (اما ۱۴ نوزاد تازه متولد شده به عنوان CCHD مشکوک مورد بررسی قرار خواهند گرفت). بعضی از این نوزادان ممکن است در معرض تستهای غیر‐ضروری اضافی و مدت زمان بستری طولانیتری قرار بگیرند، اما درصدی از آنها یک بیماری بالقوه جدی غیر‐قلبی خواهند داشت.
در صورتی که پالس اکسیمتری به مدت بیش از ۲۴ ساعت پس از تولد انجام شود، تعداد نوزادان تازه متولد شدهای که به طور نادرست برای CCHD مورد بررسی قرار میگیرند، کاهش مییابد.
قطعیت شواهد
ما مطالعات وارد شده را در برخی از حوزههایی که قطعیت آنها ارزیابی شد، عمدتا در معرض خطر سوگیری (bias) پائین یا نامشخص قضاوت کردیم. برخی از مطالعات از روشهای کمتر قوی برای بررسی نتایج منفی استفاده کردند. قطعیت کلی این شواهد را متوسط در نظر گرفتیم.
سوال مطالعه مروری
ما شواهد مربوط به توانایی سطوح پلاسمایی اینترلوکین‐۶ (IL‐۶) را در شناسایی بیماران بزرگسال مبتلا به سپسیس ارزیابی کردیم. اینترلوکین‐۶ یک سیتوکین (گروهی گسترده و سست از پروتئینهای کوچک) ترشح شده توسط سلولهای ایمنی است که واسطه طیف وسیعی از فعالیتهای بیولوژیکی به حساب میآید.
پیشینه
سپسیس یک پاسخ بالقوه تهدید کننده حیات سیستم ایمنی بدن به عفونت است که میتواند منجر به آسیب بافتی، نارسایی عضو، و حتی مرگ شود، و باید به عنوان یک اورژانس پزشکی در نظر گرفته شود. حدود ۲۸۸ مورد سپسیس در هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر‐سال در شرایط بیمارستانی رخ میدهد، و ۱۷% از این بیماران فوت میکنند. شناسایی سریعتر بیماران مبتلا به سپسیس، اولین مرحله برای مدیریت فوری دارویی آن است، که برای جلوگیری از عوارض بیشتر و مرگومیر بیماران ضروری است. درمان عمدتا شامل استفاده از آنتیبیوتیکها (دارویی که از رشد میکروارگانیسمهای خطرناک جلوگیری میکند) است. چندین ابزار برای تشخیص سپسیس، همچنین ارزیابی فیزیکی کشت خون (ارزیابی نمونههای خون برای شناسایی میکروارگانیسمهای عامل عفونت) پیشنهاد شده است. اینترلوکین‐۶ مولکولی است که به برقراری ارتباط سلولها هنگام پاسخ بدن به عفونت کمک میکند. پیشنهاد شده که اندازهگیری سطوح پلاسمایی IL‐۶ در نمونههای خون هنگام شروع سپسیس میتواند در شناسایی سریعتر بیماران مبتلا به سپسیس و آغاز درمان کافی مفید باشد.
ویژگیهای مطالعه
تا ژانویه ۲۰۱۹ جستوجوی کاملی را در منابع علمی برای یافتن مطالعاتی انجام دادیم که استفاده از سطوح IL‐۶ را برای تشخیص سپسیس گزارش کردند. ما ۲۳ مطالعه را با حضور ۴۱۹۲ فرد بزرگسال به شدت بیمار و بدحال پیدا کردیم.
نتایج کلیدی
ارزیابی ما از شواهد، پیچیدگی موضوع تحقیق را نشان میدهد، که در تنوع بالای اطلاعات گزارش شده توسط مطالعات نشان داده شده است. ما دریافتیم که ویژگیهای بیماران ارزیابی شده بین مطالعات از نظر سن، جنس، محیط، تشخیص اولیه، مقدار شاخص برای سپسیس، و منبع عفونت، در میان عوامل دیگر، بهطور قابل توجهی متفاوت هستند. این تنوع در دادههای جمعآوری شده مانع از سنتز عددی رسمی یافتهها میشود. با استفاده از دادههای موجود برای تخمین تقریبی عواقب، متوجه شدیم که ۷۰۰ مورد از هر ۱۰۰۰ بیمار مشکوک به سپسیس ممکن است به درستی طبقهبندی شوند، اما ۱۳۰ مورد از هر ۱۰۰۰ بیمار به اشتباه مبتلا به سپسیس شناخته میشوند، در حالی که ۱۷۰ مورد از هر ۱۰۰۰ بیمار احتمالا به اشتباه غیر‐مبتلا به سپسیس در نظر گرفته میشوند. این خطاها منجر به افزایش جدی در خطر موربیدیتی و مرگومیر بیشتر بیماران، ناشی از تأخیر در آغاز درمان کافی و بهموقع، میشوند. به دلیل محدودیتهای موجود در دادههای جمعآوری شده، این اطلاعات باید با احتیاط تفسیر شوند.
کیفیت شواهد
مطالعات وارد شده محدودیتهای مهمی را در اعتبارشان نشان دادند، از این رو در معرض خطر بالای ارائه نتایج تحریف شده قرار دارند (یعنی در معرض خطر بالایی از سوگیری (bias) هستند).
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb