جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای Javier Zamora

Gabriel Martínez، Robin WM Vernooij، Paulina Fuentes Padilla، Javier Zamora، Xavier Bonfill Cosp، Leon Flicker،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
جذب اف‐۱۸ با فلوربتاپیر (۱۸F‐florbetapir) توسط بافت مغزی که توسط توموگرافی با گسیل پوزیترون (positron emission tomography; PET) اندازه‌گیری می‌شود، توسط سازمان‌های نظارتی مانند سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) و آژانس دارویی اروپا (EMA) برای ارزیابی بار آمیلوئید در افراد مبتلا به دمانس پذیرفته شد. مقدار افزوده آن، عمدتا با حذف پاتولوژی آلزایمر در تشخیص دمانس پایدار نشان داده می‌شود. با این حال، موسسه ملی انجمن پیری و آلزایمر (National Institute on Aging and Alzheimer's Association; NIA‐AA) معیارهای تشخیصی بیماری آلزایمر و اطمینان به تشخیص اختلال شناختی خفیف (mild cognitive impairment; MCI) را به علت بیماری آلزایمر که ممکن است در هنگام استفاده از تست‌های بیومارکرهای آمیلوئید مانند اف‐۱۸ با فلوربتاپیر افزایش یایند، مورد تجدید نظر قرار داد. این کارآزمایی‌ها، که به معیارهای بالینی هسته MCI اضافه شدند، ممکن است دقت تست تشخیصی (diagnostic test accuracy; DTA) استراتژی کارآزمایی را افزایش دهند. با این حال، DTA اف‐۱۸ با فلوربتاپیر برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به دمانس بیماری آلزایمر (ADD) یا دمانس‌های دیگر هنوز به‌طور سیستماتیک ارزیابی نشده است.
اهداف
تعیین DTA پت اسکن اف‐۱۸ با فلوربتاپیر برای تشخیص افراد مبتلا به MCI در زمان انجام تست که از نظر بالینی به ADD، سایر انواع دمانس (non‐ADD)، یا هر نوع دمانس در پیگیری مبتلا شده‌اند.
روش های جستجو
این مرور تا می ۲۰۱۷ به‌روز است. MEDLINE (OvidSP)؛ Embase (OvidSP)؛ PsycINFO (OvidSP)؛ BIOSIS Citation Index (Thomson Reuters Web of Science)؛ Web of Science Core Collection شامل Science Citation Index (Thomson Reuters Web of Science) و نمایه‌نامه استنادی مقالات کنفرانس‌ها (Thomson Reuters Web of Science؛ LILACS (BIREME)؛ CINAHL (EBSCOhost)؛ ClinicalTrials.gov (https://clinicaltrials.gov)، و پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO ICTRP) (http://www.who.int/ictrp/search/en/) را جست‌وجو کردیم. هم‌چنین ALOIS، پایگاه ثبت تخصصی مطالعات دمانس گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین (http://www.medicine.ox.ac.uk/alois/) را جست‌وجو کردیم. فهرست منابع مطالعات مرتبط و مرورهای سیستماتیک را کنترل کردیم و پیگیری استنادات را با استفاده از Science Citation Index برای شناسایی هر مطالعه مرتبط اضافی انجام دادیم. هیچ محدودیتی از نظر زبان و تاریخ انتشار در جست‌وجوهای الکترونیکی اعمال نشد.
معیارهای انتخاب
مطالعاتی را وارد کردیم که مطالعات کوهورت آینده‌نگر را با استفاده از هرگونه تعریف قابل قبول از MCI هنگام انجام تست و با استفاده از اسکن اف‐۱۸ با فلوربتاپیر برای ارزیابی DTA پیشرفت از MCI به ADD یا سایر انواع دمانس تعریف کردند. علاوه بر این، فقط مطالعاتی را انتخاب کردیم که استاندارد مرجع را برای تشخیص دمانس آلزایمر مورد استفاده قرار دادند، برای مثال، موسسه ملی اختلالات روانشناختی و ارتباطی و استروک و انجمن اختلالات مربوط به بیماری‌های آلزایمر و اختلالات مرتبط (NINCDS‐ADRDA) یا نسخه چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM‐IV).
گردآوری و تحلیل داده‌ها
تمام عناوین و چکیده‌های مقالات شناسایی شده را در جست‌وجوی بانک اطلاعاتی الکترونیکی غربال کردیم. دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات را برای ورود انتخاب کرده و داده‌ها را برای ایجاد جداول دو در دو استخراج کردند، که نتایج تست باینری را در برابر مرجع استاندارد باینری نشان دادند. از این داده‌ها برای محاسبه حساسیت‌ها، ویژگی‌ها، و ۹۵% فواصل اطمینان آنها استفاده کردیم. دو ارزیاب مستقل، ارزیابی کیفیت را با استفاده از ابزار QUADAS‐۲ به همراه بعضی از موارد اضافی برای ارزیابی کیفیت روش‌شناسی مطالعات وارد شده انجام دادند.
نتایج اصلی

ما سه مطالعه را وارد کردیم، دو مطالعه پیشرفت از MCI به ADD، و یک مطالعه پیشرفت از MCI به هر نوع دمانس را ارزیابی کردند.

پیشرفت از MCI به ADD در ۴۴۸ شرکت‌کننده بررسی شد. مطالعات داده‌های مربوط به ۴۰۱ شرکت‌کننده را با پیگیری ۱,۶ سال و در ۴۷ شرکت‌کننده با پیگیری سه سال گزارش کردند. شصت‌ویک شرکت‌کننده (۱۵.۲%) ۱.۶ سال پیگیری شدند؛ نه شرکت‌کننده (۱۹.۱%) سه سال پیگیری شدند.

پیشرفت از MCI به سمت هر گونه دمانس در پنج شرکت‌کننده با ۱,۵ سال پیگیری، و سه شرکت‌کننده (۶۰%) تبدیل شده به هرگونه دمانس بررسی شدند.

در هر سه مطالعه نگرانی در مورد قابلیت کاربرد استاندارد مرجع وجود داشت. با توجه به حوزه پیگیری و زمان‌بندی، دو مطالعه در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار داشتند.

MCI به ADD؛

پیشرفت از MCI به ADD در افرادی با پیگیری بین دو تا کمتر از چهار سال با استفاده از ارزیابی بصری (۴۷ = n؛ ۱ مطالعه) دارای حساسیت ۶۷%؛ (۹۵% CI؛ ۳۰ تا ۹۳) و ویژگی ۷۱%؛ (۹۵% CI؛ ۵۴ تا ۸۵) بود.

پیشرفت از MCI به ADD در افرادی که بین یک تا کمتر از دو سال پیگیری شدند، با استفاده از ارزیابی بصری دارای حساسیت ۸۹%؛ (۹۵% CI؛ ۷۸ تا ۹۵) و ویژگی ۵۸%؛ (۹۵% CI؛ ۵۳ تا ۶۴) و با استفاده از ارزیابی کمی بر اساس نسبت مقدار جذب استاندارد شده (SUVR)؛ (۴۰۱ = n؛ ۱ مطالعه) دارای حساسیت ۸۷%؛ (۹۵% CI؛ ۷۶ تا ۹۴) و ویژگی ۵۱%؛ (۹۵% CI؛ ۴۵ تا ۵۶) بود.

MCI به هر نوع دمانس؛

پیشرفت از MCI به هر نوع دمانس در افراد با پیگیری بین یک تا کمتر از دو سال با استفاده از ارزیابی بصری دارای حساسیت ۶۷%؛ (۹۵% CI؛۹ تا ۹۹) و ویژگی ۵۰%؛ (۹۵% CI؛ ۱ تا ۹۹) (۵ = n؛ ۱ مطالعه) بود.

MCI به هر نوع دیگری از دمانس (غیر از ADD)؛

هیچ اطلاعاتی در مورد پیشرفت از MCI به هر نوع دیگر از دمانس (غیر از ADD) وجود نداشت.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

اگرچه حساسیت در یک مطالعه وارد شده خوب بود؛ با توجه به ویژگی ضعیف و داده‌های محدود موجود در منابع علمی، ما نمی‌توانیم استفاده روتین از پت اف‐۱۸ با فلوربتاپیر را در عمل بالینی برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به ADD توصیه کنیم.

با توجه به حساسیت و ویژگی ضعیف، تعداد محدود شرکت‌کنندگان، و داده‌های محدود موجود در منابع علمی، نمی‌توانیم استفاده روتین از آن را در عمل بالینی برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به هر نوع دمانس توصیه کنیم.

با توجه به هزینه‌های بالای مالی اف‐۱۸ با فلوربتاپیر، نشان دادن واضح DTA و استانداردسازی روند این روش قبل از استفاده وسیع از آن مهم است.

خلاصه به زبان ساده

پت اسکن اف‐۱۸ با فلوربتاپیر برای تشخیص زودهنگام دمانس بیماری آلزایمر و سایر دمانس‌ها در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف

سوال مطالعه مروری آیا استفاده از پت اسکن اف‐۱۸با فلوربتاپیر (۱۸F PET scan with florbetapir) پیشرفت دمانس بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease dementia; ADD) و سایر دمانس‌ها را در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف (mild cognitive impairment; MCI) پیش‌بینی می‌کند؟

پیشینه

با توجه به پیری جهانی، انتظار می‌رود تعداد افراد مبتلا به دمانس در چند دهه آینده به‌طور چشم‌گیری افزایش یابد. تشخیص دمانس در مرحله اولیه مطلوب است؛ اما توافق گسترده‌ای در مورد بهترین رویکرد برای این امر وجود ندارد. طیف وسیعی از تست‌های قلم و کاغذ ساده که توسط متخصصان مراقبت سلامت استفاده می‌شوند، می‌توانند افراد دارای حافظه ضعیف یا اختلال شناختی را ارزیابی کنند. یا استفاده یا عدم استفاده از پت اسکن‌های ویژه که آمیلوئید ‐ یکی از نشانه‌های بیماری آلزایمر ‐ را تشخیص می‌دهند، توانایی ما را برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به ADD یا سایر انواع دمانس که هنوز نامشخص است بهبود می‌بخشد. از آن‌جایی که این تست‌ها گران هستند، مهم است که مزایای بیشتری داشته باشند.

هدف

هدف ما ارزیابی دقت پت اسکن اف‐۱۸ با فلوربتاپیر در شناسایی آن دسته از افراد مبتلا به MCI است که از لحاظ بالینی تا ADD، و سایر انواع دمانس، یا هر نوع دمانس طی یک دوره زمانی پیشرفت می‌کنند.

ویژگی‌های مطالعه

شواهد تا می ۲۰۱۷ به‌روز است. سه مطالعه را یافتیم که ۴۵۳ شرکت‌کننده مبتلا به MCI را وارد کردند. دو مطالعه پیشرفت از MCI به ADD و یک مطالعه پیشرفت از MCI به هر نوع دمانس را ارزیابی کردند.

با توجه به دو مطالعه‌ای که به ارزیابی پیشرفت از MCI به ADD پرداختند، یک مطالعه با ۴۰۱ شرکت‌کننده با پیگیری ۱,۶ سال داشت و میانگین سنی ۷۲ سال بود. مطالعه دیگر ۴۷ شرکت‌کننده با پیگیری سه سال داشت، و میانگین سنی ۷۲ سال بود.

مطالعه دیگری که انواع دیگر دمانس را بررسی کرد، ۵ شرکت‌کننده بالای ۹۰ سال را وارد کرد.

دو مطالعه از این مطالعات، توسط تولید کننده تست، از نظر مالی حمایت شد.

کیفیت شواهد

محدودیت اصلی این مرور این بود که یافته‌های ما فقط بر مبنای سه مطالعه بود، و جزئیات کافی در مورد چگونگی انتخاب افراد وجود نداشت، اطلاعات به دست آمده از اسکن جدا از تشخیص نهایی ارزیابی شد. به دلیل تضاد بالقوه مناسب شناسایی شده، این مطالعات در معرض خطر سوگیری (bias) بالا در نظر گرفته شدند.

یافته‌های کلیدی

در این مرور، بر اساس سه مطالعه، نتایج زیر را یافتیم.

در پیگیری ۱,۶ ساله، با استفاده از ارزیابی بصری، اسکن، ۸۹% از شرکت‌کنندگانی را که به ADD پیشرفت داشتند، به درستی طبقه‌بندی کرد و فقط ۵۸% از شرکت‌کنندگانی را که تا ADD پیشرفت نداشتند به درستی طبقه‌بندی کرد. این بدان معنی است که در گروهی از ۱۰۰ فرد مبتلا به MCI، از ۱۵% از افرادی که به سمت ADD خواهند رفت، ما انتظار داریم ۱۳ نفر از ۱۵ شرکت‌کننده نتیجه مثبت داشته باشند و ۲ شرکت‌کننده دیگر منفی کاذب خواهند بود. هم‌چنین ۴۹ فردی که به ADD مبتلا نشدند، نتیجه منفی خواهند داشت، اما ۳۶ فرد که به ADD مبتلا نشدند، نتیجه مثبت خواهند داشت (مثبت کاذب).

در این مطالعه که افراد را به مدت سه سال پیگیری و از ارزیابی بصری استفاده کرد، اسکن، ۶۷% از افرادی را که تا ADD پیشرفت کردند و ۷۱% از افرادی را که تا ADD پیشرفت نکردند، به درستی طبقه‌بندی کرد. این بدان معنی است که در گروهی از ۱۰۰ شرکت‌کننده مبتلا به MCI؛ ADD در ۱۹ شرکت‌کننده توسعه خواهد یافت، ما انتظار داریم ۱۳ شرکت‌کننده نتیجه مثبت اسکن و ۶ شرکت‌کننده نتیجه منفی کاذب خواهند داشت. علاوه بر این، ۵۸ نفر از ۸۱ شرکت‌کننده که به ADD پیشرفت نکردند، نتیجه منفی خواهند داشت، اما ۲۳ شرکت‌کننده که به سمت ADD نخواهند رفت، نتیجه مثبت (مثبت کاذب) خواهند داشت. تعداد کم شرکت‌کنندگانی که در سه سال ارزیابی شدند، اطمینان ما را به دقت این تخمین‌ها کاهش دادند.

با توجه به پیشرفت به سمت هرگونه دمانس، تعداد بسیار کم شرکت‌کنندگان به این معنی است که قادر به ارائه تخمین‌های معنی‌داری از دقت کارآزمایی‌ها نیستیم.

ما نتیجه گرفتیم که اسکن اف‐۱۸ با فلوربتاپیر نمی‌تواند برای استفاده روتین در عمل بالینی برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI تا ADD یا هر نوع دمانس دیگر بر اساس داده‌های موجود فعلی توصیه شود. مطالعات بیشتری برای تعیین سودمندی آن مورد نیاز است.


Gabriel Martínez، Robin WM Vernooij، Paulina Fuentes Padilla، Javier Zamora، Leon Flicker، Xavier Bonfill Cosp،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
جذب اف‐۱۸ فلوربتابن (۱۸F‐florbetaben) توسط بافت مغزی، که از طریق توموگرافی با گسیل پوزیترون (positron emission tomography; PET) اندازه‌گیری می‌شود، توسط آژانس‌های نظارتی مانند سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) و آژانس‌ دارویی اروپا (EMA) برای ارزیابی بار آمیلوئید در افراد مبتلا به دمانس پذیرفته شده است. مقدار افزوده آن به‌طور عمده با حذف پاتولوژی آلزایمر در تشخیص دمانس پایدار نشان داده شد. با این حال، موسسه ملی انجمن پیری و آلزایمر (National Institute on Aging and Alzheimer's Association; NIA‐AA) در معیارهای تشخیصی برای بیماری آلزایمر تجدید نظر کرده و اطمینان در تشخیص اختلال شناختی خفیف (mild cognitive impairment; MCI) به علت بیماری آلزایمر ممکن است در هنگام استفاده از برخی از تست‌های بیومارکرهای آمیلوئید مانند اف‐۱۸ فلوربتابن افزایش یابد. این تست‌ها، به معیارهای هسته بالینی MCI اضافه شده، ممکن است دقت تست تشخیصی (diagnostic test accuracy; DTA) استراتژی تست را افزایش دهند. با این حال، DTA از اف‐۱۸ فلوربتابن برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به دمانس بیماری آلزایمر (Alzheimer’s disease dementia; ADD) یا سایر دمانس‌ها هنوز به‌طور سیستماتیک ارزیابی نشده‌اند.
اهداف
تعیین DTA پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن برای تشخیص افراد مبتلا به MCI در زمان انجام تست که از نظر بالینی به ADD، یا سایر انواع دمانس (غیر‐AD) یا هر نوع دمانس در پیگیری پیشرفت کند.
روش های جستجو
جست‌وجوی اخیر برای این مرور در می ‌۲۰۱۷ انجام شد. MEDLINE (OvidSP)؛ Embase (OvidSP)؛ PsycINFO (OvidSP)؛ BIOSIS Citation Index (Thomson Reuters Web of Science)؛ Web of Science Core Collection شامل Science Citation Index (Thomson Reuters Web of Science) و نمایه‌نامه استنادی مقالات کنفرانس‌ها (Thomson Reuters Web of Science)؛ LILACS (BIREME)؛ CINAHL (EBSCOhost)؛ ClinicalTrials.gov (https://clinicaltrials.gov)، و پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO ICTRP)؛ (http://www.who.int/ictrp/search/en/) را جست‌وجو کردیم. ALOIS، پایگاه ثبت تخصصی مطالعات دمانس گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین (http://www.medicine.ox.ac.uk/alois/) را نیز جست‌وجو کردیم. فهرست منابع مطالعات مرتبط و مرورهای سیستماتیک را کنترل کردیم و پیگیری استنادات را با استفاده از Science Citation Index برای شناسایی هر مطالعه مرتبط اضافی انجام دادیم. هیچ محدودیتی از نظر زبان یا تاریخ انتشار در جست‌وجوهای الکترونیکی اعمال نشد.
معیارهای انتخاب
مطالعاتی را وارد کردیم که مطالعات کوهورت را به‌صورت آینده‌نگر با هرگونه تعریف پذیرفته شده از MCI در زمان انجام تست و استفاده از پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن برای ارزیابی DTA از پیشرفت از MCI به ADD یا سایر انواع دمانس تعریف کردند. علاوه بر این، فقط مطالعاتی را وارد کردیم که مرجع استاندارد را برای تشخیص دمانس آلزایمر مورد استفاده قرار دادند، برای مثال، موسسه ملی مغز و اعصاب و اختلالات ارتباطی، بیماری سکته مغزی‐آلزایمر و اختلالات مرتبط با انجمن (NINCDS‐ADRDA) یا نسخه چهارم معیار راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM‐IV).
گردآوری و تحلیل داده‌ها
تمام عناوین و چکیده‌های مقالات شناسایی شده را در جست‌وجوی بانک اطلاعاتی الکترونیکی غربال کردیم. دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات را برای ورود انتخاب کرده و داده‌ها را برای ایجاد جداول دو در دو، به منظور نشان دادن نتایج تست باینری با استاندارد مرجع باینری به‌صورت طبقه‌بندی متقاطع، استخراج کردند. از این داده‌ها برای محاسبه حساسیت‌ها، ویژگی‌ها، و ۹۵% فاصله اطمینان آنها استفاده کردیم. دو ارزیاب به‌طور مستقل از هم با استفاده از ابزار QUADAS‐۲ به ارزیابی کیفیت به‌علاوه برخی موارد اضافی برای ارزیابی کیفیت روش‌شناسی مطالعات وارد شده پرداختند.
نتایج اصلی

پیشرفت از MCI به ADD، هر نوع دیگر از دمانس، و هر نوع دمانس در یک مطالعه ارزیابی شد (Ong ۲۰۱۵). این مطالعه داده‌های مربوط به ۴۵ شرکت‌کننده را طی چهار سال پیگیری گزارش کرد؛ ۲۱ شرکت‌کننده در چهار سال پیگیری معیارهای NINCDS‐ADRDA را برای دمانس بیماری آلزایمر داشتند، نسبت تبدیل به ADD؛ ۴۷% از ۴۵ شرکت‌کننده بود، و ۱۱% از ۴۵ شرکت‌کننده دارای معیارهای سایر انواع دمانس بودند (سه مورد دمانس فرونتو تمپورال (FrontoTemporal Dementia; FTD))، یک مورد دمانس لوی بادی (Dementia with Lewy body; DLB)، و یک فلج متعارف پیشرفته (Progressive Supranuclear Palsy; PSP)). این مطالعه را در حوزه‌های استاندارد مرجع، جریان، و زمان‌بندی (QUADAS‐۲) در معرض خطر بالای سوگیری (bias) در نظر گرفتیم.

MCI تا ADD؛ پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن به‌صورت بصری تجزیه‌وتحلیل شد: حساسیت ۱۰۰% (۹۵% فاصله اطمینان (CI): %۸۴ تا ۱۰۰%) و ویژگی ۸۳% بود (۹۵% CI؛ ۶۳% تا ۹۸%) (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه). تجزیه‌وتحلیل کمی: برای تشخیص ADD در پیگیری، حساسیت ۱۰۰%؛ (۹۵% CI؛ ۸۴% تا ۱۰۰%) و ویژگی ۸۸%؛ (۹۵% CI؛ ۶۸% تا ۹۷%) بود (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه).

MCI به هر نوع دمانس دیگر (غیر‐ADD): پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن به صورت بصری تجزیه‌وتحلیل شد: حساسیت ۰%؛ (۹۵% CI؛ ۰% تا ۵۲%) و ویژگی ۳۸% بود (۹۵% CI؛ ۲۳% تا ۵۴%) (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه). تجزیه‌وتحلیل کمی: برای تشخیص هر نوع دمانس در پیگیری، حساسیت ۰%؛ (۹۵% CI؛ %۰ تا ۵۲%) و ویژگی ۴۰%؛ (۹۵% CI؛ ۲۵% تا ۵۷%) بود (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه).

MCI به هر نوع دمانس دیگر؛ پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن به‌صورت بصری تجزیه‌وتحلیل شد: حساسیت ۸۱%؛ (۹۵% CI؛ ۶۱% تا ۹۳%) و ویژگی ۷۹% بود؛ (۹۵% CI؛ ۵۴% تا ۹۴%) (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه). کمیت: برای تشخیص هر نوع دمانس در پیگیری، حساسیت ۸۱%؛ (۹۵% CI؛ ۶۱% تا ۹۳%) و ویژگی ۸۴%؛ (۹۵% CI؛ ۶۰% تا ۹۷%) بود (۴۵ = n؛ ۱ مطالعه) تجزیه‌وتحلیل شد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
اگر چه قادر به محاسبه یک تخمین از DTA، به‌ویژه در پیش‌بینی پیشرفت از MCI به ADD در چهار سال پیگیری بودیم، تعداد کم شرکت‌کنندگان به معنی عدم دقت در تخمین حساسیت و ویژگی بود. ما نمی‌توانیم در خصوص استفاده روتین از اف‐۱۸ فلوربتابن در عمل بالینی بر اساس یک تک مطالعه با ۴۵ شرکت‌کننده هیچ توصیه‌ای ارائه کنیم. اف‐۱۸ فلوربتابن دارای هزینه‌های مالی بالایی است، بنابراین، نشان دادن واضح DTA و استاندارد سازی فرآیند روش اف‐۱۸ فلوربتابن قبل از استفاده وسیع از آن مهم است.
خلاصه به زبان ساده

پت اف‐۱۸ فلوربتابن (۱۸F PET with florbetaben) برای تشخیص زودهنگام دمانس بیماری آلزایمر و سایر دمانس‌ها در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف

سوال مطالعه مروری آیا استفاده از پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن پیشرفت دمانس بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease dementia; ADD) و سایر دمانس‌ها را در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف (mild cognitive impairment; MCI) پیش‌بینی می‌کند؟

پیشینه
با توجه به پیری جهانی، انتظار می‌رود تعداد افراد مبتلا به دمانس در چند دهه آینده به‌طور چشم‌گیری افزایش یابد. تشخیص دمانس در مرحله اولیه مطلوب است، اما توافق گسترده‌ای در مورد بهترین رویکرد وجود ندارد. طیف وسیعی از آزمون‌های قلم و کاغذ ساده که توسط متخصصان مراقبت سلامت استفاده می‌شوند می‌توانند افراد دارای حافظه ضعیف یا اختلال شناختی را ارزیابی کنند. آیا استفاده یا عدم استفاده از پت اسکن‌های ویژه که آمیلوئید ‐ یکی از نشانه‌های بیماری آلزایمر ‐ را تشخیص می‌دهند توانایی ما را برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به ADD یا سایر انواع دمانس که هنوز نامشخص است بهبود می‌بخشد. از آن‌جایی که این تست‌ها گران هستند، مهم است که مزایای بیشتری داشته باشند.

هدف

هدف ما ارزیابی دقت پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن در شناسایی آن دسته از افراد مبتلا به MCI است که از لحاظ بالینی تا ADD، و سایر انواع دمانس، یا هر نوع دمانس طی یک دوره زمانی پیشرفت می‌کنند.

ویژگی‌های مطالعه
شواهد تا می ۲۰۱۷ به‌روز است. ۱ مطالعه را یافتیم که ۴۵ شرکت‌کننده مبتلا به MCI را با ۴ سال پیگیری وارد کرد؛ جنسیت گزارش نشد و میانه سنی برای افراد با پت اسکن مثبت از طریق ارزیابی کمی ۷۳,۵ سال بود. برای افراد با پت اسکن منفی میانگین سنی ۷۱.۸ سال بود. شرکت‌کنندگان به‌طور عمده از کلینیک‌های بالینی محلی به کار گرفته شدند.

این مطالعه از تولید کننده تست حمایت مالی دریافت کرد.

کیفیت شواهد محدودیت اصلی این مرور این بود که یافته‌های ما فقط بر یک مطالعه مبتنی بود، و جزئیات کافی در مورد چگونگی انتخاب شرکت‌کنندگان وجود نداشت. از آن‌جایی که تشخیص نهایی ADD جدا از نتایج اسکن نبود، و به دلیل تضاد بالقوه مناسب شناسایی شده، این مطالعه در معرض خطر بالای سوگیری (bias) در نظر گرفته شد.

یافته‌های کلیدی
در این مرور، فقط بر اساس نتایج یک مطالعه، دریافتیم که پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن، به‌عنوان تک‌تست با ارزیابی بصری، طی چهار سال پیگیری ۱۰۰% از شرکت‌کنندگانی را که به ADD پیشرفت داشتند و ۸۳% از شرکت‌کنندگانی را که تا ADD پیشرفت نداشتند؛ به درستی طبقه‌بندی کرد. این امر به این معنی است که ۴۷ شرکت‌کننده در یک مطالعه کوهورت با ۱۰۰ شرکت‌کننده مبتلا به MCI تا ADD پیشرفت خواهند کرد، ما انتظار خواهیم داشت که تمام ۴۷ شرکت‌کننده MCI با پت اسکن اف‐۱۸ فلوربتابن تست مثبت خواهند داشت و ۰ شرکت‌کننده منفی کاذب خواهند بود (یعنی هیچ یک از ۴۷ شرکت‎‌کننده تست منفی نخواهند داشت و تا ADD پیشرفت نخواهند کرد). علاوه بر این، ما انتظار داریم ۴۴ شرکت‌کننده از ۵۳ شرکت‌کننده که به ADD پیشروی نداشتند دارای اف‐۱۸ فلوربتابن منفی باشند، و ۹ مورد مثبت کاذب باشند (یعنی ۹ شرکت‌کننده از ۵۳ شرکت‌کننده تست مثبت خواهند داشت اما به ADD پیشرفت نمی‌کنند).

حجم کوچک مطالعه وارد شده اطمینان ما به این تخمین‌های به دست آمده از دقت را کاهش داد و اینکه این تست به‌طور قابل توجهی دارای دقت پائین‌تر از این نتایج باشد، امکان‌پذیر است.

ما نتیجه گرفتیم که تصویربرداری اف‐۱۸ فلوربتابن یک تست امیدوار کننده برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI تا ADD است؛ اگرچه، برای نشان دادن دقت آن به صورت واضح، نیاز به مطالعات بیشتری داریم.


Gabriel Martínez، Robin WM Vernooij، Paulina Fuentes Padilla، Javier Zamora، Leon Flicker، Xavier Bonfill Cosp،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
جذب اف‐۱۸ فلوتمتامول (۱۸F‐flutemetamol) توسط بافت مغزی، از طریق توموگرافی با گسیل پوزیترون (positron emission tomography; PET) اندازه‌گیری شده، و توسط سازمان‌های نظارتی مانند سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) و آژانس دارویی اروپا (EMA) برای ارزیابی بار آمیلوئید در افراد مبتلا به دمانس پذیرفته شد. مقدار افزوده آن به‌طور عمده با حذف پاتولوژی آلزایمر در تشخیص دمانس پایدار نشان داده شد. با این حال، انجمن ملی انجمن پیری و آلزایمر (National Institute on Aging and Alzheimer's Association; NIA‐AA) در معیارهای تشخیصی بیماری آلزایمر تجدید نظر کرده و اطمینان در تشخیص اختلال شناختی خفیف (mild cognitive impairment; MCI) ناشی از بیماری آلزایمر ممکن است در هنگام استفاده از برخی از تست‌های بیومارکرهای آمیلوئید مانند اف‐۱۸ فلوتمتامول افزایش یابد. این تست‌ها، به معیارهای هسته بالینی MCI اضافه شده، ممکن است دقت تست تشخیصی (diagnostic test accuracy; DTA) استراتژی تست را افزایش دهند. با این حال، DTA از اف‐۱۸ فلوتمتامول برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به دمانس بیماری آلزایمر (Alzheimer’s disease dementia; ADD) یا سایر دمانس‌ها هنوز به‌طور سیستماتیک ارزیابی نشده‌اند.
اهداف
تعیین DTA پت اسکن اف‐۱۸ فلوتمتامول برای تشخیص افراد مبتلا به MCI در زمان انجام تست که در طول دوره پیگیری از نظر بالینی به ADD، یا سایر انواع دمانس (غیر‐ADD) یا هر نوع از دمانس پیشرفت کنند.
روش های جستجو
جست‌وجوی اخیر برای این مرور در می ‌۲۰۱۷ انجام شد. MEDLINE (OvidSP)؛ Embase (OvidSP)؛ PsycINFO (OvidSP)؛ BIOSIS Citation Index (Thomson Reuters Web of Science)؛ Web of Science Core Collection شامل Science Citation Index (Thomson Reuters Web of Science) و نمایه‌نامه استنادی مقالات کنفرانس‌ها (Thomson Reuters Web of Science)؛ LILACS (BIREME)؛ CINAHL (EBSCOhost)؛ ClinicalTrials.gov (https://clinicaltrials.gov)، و پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO ICTRP) (http://www.who.int/ictrp/search/en/) را جست‌وجو کردیم. هم‌چنین ALOIS، پایگاه ثبت تخصصی مطالعات دمانس گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین (http://www.medicine.ox.ac.uk/alois/) را جست‌وجو کردیم. فهرست منابع مطالعات مرتبط و مرورهای سیستماتیک را کنترل کردیم و پیگیری استنادات را با استفاده از Science Citation Index برای شناسایی هر مطالعه مرتبط اضافی انجام دادیم. هیچ محدودیتی از نظر زبان یا تاریخ انتشار در جست‌وجوهای الکترونیکی اعمال نشد.
معیارهای انتخاب
مطالعاتی را وارد کردیم که مطالعات کوهورت را به صورت آینده‌نگر با هرگونه تعریف پذیرفته شده از MCI در زمان انجام تست و استفاده از اسکن اف‐۱۸ فلوتمتامول برای ارزیابی DTA پیشرفت از MCI به ADD یا سایر انواع دمانس تعریف کردند. علاوه بر این، فقط مطالعاتی را وارد کردیم که استاندارد مرجع برای تشخیص دمانس آلزایمر را مورد استفاده قرار دادند، برای مثال، موسسه ملی مغز و اعصاب و اختلالات ارتباطی، بیماری سکته مغزی ‐آلزایمر و اختلالات مرتبط با انجمن (NINCDS‐ADRDA) یا نسخه چهارم معیار راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM‐IV).
گردآوری و تحلیل داده‌ها
تمام عناوین و چکیده‌های مقالات شناسایی شده در جست‌وجوی بانک اطلاعاتی الکترونیکی را غربال کردیم. دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات را برای ورود انتخاب کرده و داده‌ها را برای ایجاد جداول دو در دو، به‌منظور نشان دادن نتایج تست باینری با استاندارد مرجع باینری به‌صورت طبقه‌بندی متقاطع، استخراج کردند. از این داده‌ها برای محاسبه حساسیت‌ها، ویژگی‌ها، و ۹۵% فواصل اطمینان آنها استفاده کردیم. دو ارزیاب به‌طور مستقل از هم با استفاده از ابزار QUADAS‐۲ به ارزیابی کیفیت به‌علاوه برخی موارد اضافی برای ارزیابی کیفیت روش‌شناسی مطالعات وارد شده پرداختند.
نتایج اصلی

پیشرفت از MCI به ADD در ۲۴۳ شرکت‌کننده از دو مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعات داده‌های مربوط به ۱۹ شرکت‌کننده را با دو سال پیگیری و ۲۲۴ شرکت‌کننده با سه سال پیگیری گزارش کردند. نه شرکت‌کننده (۴۷,۴%) شرکت‌کننده به مدت دو سال و ۸۱ شرکت‌کننده (۳۶.۲%) به مدت سه سال پیگیری شدند.

در مورد انتخاب شرکت‌کنندگان و نمونه‌برداری در هر دو مطالعه نگرانی‌هایی وجود داشت. دامنه تست شاخص در یک مطالعه نامشخص و در مطالعه دوم در معرض خطر پائین سوگیری در نظر گرفته شد. برای دامنه استاندارد مرجع، یک مطالعه در معرض خطر پائین و مطالعه دوم در معرض خطر نامشخص سوگیری در نظر گرفته شد. با توجه به دامنه جریان و زمان‌بندی، هر دو مطالعه در معرض خطر بالای سوگیری در نظر گرفته شد.

MCI به ADD

پیشرفت از MCI به ADD در دو سال پیگیری با ارزیابی کمی از طریق SUVR دارای حساسیت ۸۹%؛ (۹۵% CI؛ ۵۲ تا ۱۰۰) و ویژگی ۸۰%؛ (۹۵% CI؛ ۴۴ تا ۹۷) بود (۱۹ = n؛ ۱ مطالعه).

پیشرفت از MCI به ADD در سه سال پیگیری با ارزیابی بصری دارای حساسیت ۶۴%؛ (۹۵% CI؛ ۵۳ تا ۷۵) و ویژگی ۶۹%؛ (۹۵% CI؛ ۶۰ تا ۷۶) بود (۲۲۴ = n؛ ۱ مطالعه).

هیچ اطلاعاتی در مورد دو هدف دیگر در این مرور سیستماتیک (SR) وجود نداشت: پیشرفت از MCI به سایر انواع دمانس و پیشرفت به هر نوع دمانس در پیگیری.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
با توجه به حساسیت و ویژگی متفاوت برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به ADD و داده‌های محدود موجود، نمی‌توانیم استفاده روتین از اف‐۱۸ فلوتمتامول را در عمل بالینی توصیه کنیم. اف‐۱۸ فلوتمتامول دارای هزینه‌های مالی بالایی است؛ بنابراین، به‌وضوح DTA خود را نشان داده و استاندارد سازی فرآیند روش اف‐۱۸ فلوتمتامول قبل از استفاده وسیع‌تر از آن مهم است.
خلاصه به زبان ساده

پت اف‐۱۸ با فلوتمتامول (۱۸F PET) برای تشخیص زودهنگام دمانس بیماری آلزایمر و سایر دمانس‌ها در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف

سوال مطالعه مروری آیا استفاده از پت اسکن اف‐۱۸ با فلوتمتامول پیشرفت دمانس بیماری آلزایمر (Alzheimer's disease dementia; ADD) و سایر دمانس‌ها را در افراد مبتلا به اختلال شناختی خفیف (mild cognitive impairment; MCI) پیش‌بینی می‌کند؟

پیشینه
با توجه به پیری جهانی، انتظار می‌رود در چند دهه آینده تعداد افراد مبتلا به دمانس به‌طور چشم‌گیری افزایش یابد. تشخیص دمانس در مرحله اولیه مطلوب است؛ اما توافق گسترده‌ای در مورد بهترین رویکرد برای آن وجود ندارد. طیف وسیعی از تست‌های قلم و کاغذ ساده که توسط متخصصان مراقبت سلامت استفاده می‌شوند می‌توانند افراد دارای حافظه ضعیف یا اختلال شناختی را ارزیابی کنند. آیا استفاده یا عدم استفاده از پت اسکن‌های ویژه که آمیلوئید ‐ یکی از نشانه‌های بیماری آلزایمر ‐ را تشخیص می‌دهند، توانایی ما برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به ADD یا سایر انواع دمانس را که هنوز نامشخص است بهبود می‌بخشد. از آنجایی که این تست‌ها گران هستند، مهم است که مزایای بیشتری داشته باشند.

هدف

هدف ما ارزیابی دقت پت اسکن اف‐۱۸ با فلوتمتامول در شناسایی آن دسته از افراد مبتلا به MCI است که از لحاظ بالینی تا ADD، و سایر انواع دمانس، یا هر نوع دمانس در طی یک دوره زمانی پیشرفت می‌کنند.

ویژگی‌های مطالعه

شواهد تا می ۲۰۱۷ به‌روز است. دو مطالعه یافتیم که به ارزیابی پیشرفت از MCI به ADD پرداختند. این مطالعات ۲۵۲ شرکت‌کننده واجد شرایط MCI را با ۲۴۳ شرکت‌کننده که پیگیری داشتند وارد کردند. از این تعداد، ۱۲۷ شرکت‌کننده زن بودند. میانگین سنی در یک مطالعه با دو سال پیگیری ۷,۰۹ + ۷۲.۷ سال بود. در مطالعه دیگری با پیگیری سه ساله، میانگین سنی ۷۱.۱ + ۸.۶۲ سال بود. محل انجام یک مطالعه کلینیک‌های حافظه بود.

منابع تامین مالی مطالعه: هر دو مطالعه توسط تولید کننده تست حمایت مالی شدند.

کیفیت شواهد

محدودیت اصلی این مرور این بود که یافته‌های ما فقط مبتنی بر دو مطالعه بود، و جزئیات کافی در مورد چگونگی وارد افراد وجود نداشت، نحوه انجام تفسیر پت اسکن در یک مطالعه، و نحوه تشخیص بالینی دمانس در مطالعه دیگر مشخص نبود. این مطالعات به علت تضاد بالقوه مناسب شناسایی شده در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار داشتند.

یافته‌های کلیدی

در این مرور، ما دریافتیم که پت اسکن اف‐۱۸ فلوتمتامول، به‌عنوان تک تست، در یک مطالعه با ۱۹ شرکت‌کننده با ۲ سال پیگیری، حساسیت ۸۹% و ویژگی ۸۰% داشت. این بدان معنی است که در یک مطالعه کوهورت با ۱۰۰ شرکت‌کننده مبتلا به MCI و نسبت پیشرفت ۴۷% در این مطالعه، انتظار می‌رود ۴۲ نفر از ۴۷ شرکت‌کننده مبتلا به MCI با نتیجه مثبت برای پت اسکن اف‐۱۸ فلوتمتامول برای پیشرفت به ADD و ۵ شرکت‌کننده دارای مثبت کاذب وجود داشته باشد. علاوه بر این، انتظار می‌رود ۴۲ نفر از ۵۳ شرکت‌کننده بدون پیشرفت ADD، دارای نتیجه منفی اف‐۱۸ فلوتمتامول باشند، و ۱۱ مورد منفی کاذب وجود داشته باشد.

در مطالعه دیگری با ۲۲۴ شرکت‌کننده که در تجزیه‌وتحلیل با ۳ سال پیگیری وارد شدند، حساسیت ۶۴% و ویژگی ۶۹% بود. این بدان معنی است که در یک مطالعه کوهورت با ۱۰۰ شرکت‌کننده با MCI و نسبت پیشرفت در این مطالعه ۳۶%، ما انتظار داریم ۲۳ شرکت‌کننده از ۳۶ شرکت‌کننده مبتلا به MCI با نتیجه مثبت اف‐۱۸ فلوتمتامول به ADD پیشرفت کنند، و ۱۳ شرکت‌کننده مثبت کاذب باشند. علاوه بر این، انتظار داریم ۴۴ نفر از ۶۴ شرکت‌کننده که پیشرفت ADD نداشتند نتیجه منفی برای اف‐۱۸ فلوتمتامول داشته باشند، و ۲۰ مورد منفی کاذب وجود داشته باشد.

هیچ اطلاعاتی در مورد پیشرفت بیماری از نوع MCI به انواع دیگر دمانس و پیشرفت به هر نوع دمانس در پیگیری وجود نداشت.

نتیجه گرفتیم که، بر اساس داده‌های موجود، تصویربرداری پت اف‐۱۸ فلوتمتامول نمی‌تواند برای استفاده روتین در عمل بالینی برای پیش‌بینی پیشرفت از MCI به ADD توصیه شود. مطالعات بیشتری برای نشان دادن سودمندی چشم‌گیر آن مورد نیاز هستند.


Maria N Plana، Javier Zamora، Gautham Suresh، Luis Fernandez‐Pineda، Shakila Thangaratinam، Andrew K Ewer،
دوره ۲۰۱۸، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

پیشینه
در صورتی که نوزادان تازه متولد شده و مبتلا به نقص قلبی مادرزادی شدید (critical congenital heart defects; CCHD) پیش از کلاپس حاد قلبی‌عروقی تشخیص داده شوند، پیامدهای سلامت آنها بهبود می‌یابد. تست‌های غربالگری اصلی که برای شناسایی این نوزادان استفاده شدند عبارت هستند از سونوگرافی پیش از زایمان و معاینه بالینی پس از زایمان؛ با این حال، هر چند هر دو روش در دسترس هستند، درصد قابل توجهی از نوزادان هم‌چنان تشخیص داده نمی‌شوند. پالس اکسیمتری (pulse oximetry) معمول به عنوان یک تست غربالگری اضافی گزارش شده که می‌تواند تشخیص CCHD را به طور بالقوه بهبود ببخشد.
اهداف

• تعیین دقت تشخیصی پالس اکسیمتری به عنوان یک روش غربالگری برای تشخیص CCHD در نوزادان تازه متولد شده بدون نشانه

• ارزیابی منابع بالقوه ناهمگونی، از جمله:

○ ویژگی‌های جمعیت: ورود یا خروج نقایص مادرزادی قلبی که پیش از زایمان تشخیص داده می‌شوند؛

○ زمان تست: کم‌تر از ۲۴ ساعت در برابر بیشتر یا مساوی ۲۴ ساعت پس از تولد؛

○ محل تست: دست و پای راست (پست‌داکتال و پره‌داکتال) در برابر پا به تنهایی (پست‌داکتال)؛

○ اشباع اکسیژن: عملکردی در برابر فراکشنال؛

○ طراحی مطالعه: طراحی گذشته‌نگر در برابر آینده‌نگر، سری‌های متوالی در برابر غیر‐متوالی؛ و

○ خطر سوگیری (bias) برای دامنه «جریان و زمان‌بندی» از QUADAS−۲.

روش های جستجو
پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL، شماره ۲، ۲۰۱۷) در کتابخانه کاکرین و بانک‌های اطلاعاتی زیر را جست‌وجو کردیم: MEDLINE؛ Embase؛ Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature (CINAHL) و Health Services Research Projects in Progress (HSRProj) تا مارچ ۲۰۱۷. فهرست منابع تمام مقالات وارد شده و مرورهای سیستماتیک مرتبط را برای شناسایی مطالعات بیشتر که از طریق جست‌وجوی الکترونیکی یافت نشدند، جست‌وجو کردیم. هیچ محدودیت زبانی اعمال نکردیم.
معیارهای انتخاب
مطالعاتی را وارد کردیم که معیارهای از پیش تعریف شده‌ای برای طراحی، جمعیت، تست‌ها، و پیامدها داشتند. مطالعات مقطعی و کوهورت را وارد کردیم که به بررسی دقت تشخیص غربالگری پالس اکسیمتری برای تشخیص CCHD در نوزادان تازه متولد شده ترم و پره‌ترم بدون نشانه پرداختند. تمامی ‌پروتکل‌های غربالگری پالس اکسیمتری را مد نظر قرار دادیم (به عنوان مثال، آستانه‌های اشباع مختلف برای تعریف معیارهای غیر‐طبیعی، پست‌داکتال به تنهایی یا پره‌داکتال و پست‌داکتال، تست زمان‌بندی کم‌تر یا بیش‌تر از ۲۴ ساعت). استانداردهای مرجع عبارت بودند از اکوکاردیوگرافی تشخیصی (اکوکاردیوگرام) و پیگیری بالینی، از جمله یافته‌های پس از وقوع، مرگ‌ومیر و بانک‌های اطلاعاتی مادرزادی آنومالی.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دقت داده‌ها را برای آستانه استفاده شده در مطالعات اولیه استخراج کردیم. تنوع بین مطالعه و همبستگی بین شاخص‌ها را به صورت دیداری با استفاده از نمودارهای منحنی عملیاتی گیرنده (receiver operating characteristic; ROC) و انباشت (forest) بیان کردیم. با استفاده از ابزار QUADAS‐۲، خطر سوگیری (bias) را در مطالعات وارد شده بررسی کردیم. از مدل دو‐متغیره (bivariate model) برای محاسبه مقادیر حساسیت و ویژگی تاثیرات تصادفی تجمعی استفاده کردیم. منابع ناهمگونی را با استفاده از تجزیه‌و‌تحلیل زیر‐گروه و متارگرسیون بررسی کردیم.
نتایج اصلی

بیست‌ویک مطالعه معیارهای ورود ما را داشتند (N = ۴۵۷,۲۰۲ شرکت‌کننده). نوزده مطالعه داده‌هایی را برای تجزیه‌و‌تحلیل اولیه ارائه کردند (آستانه اشباع اکسیژن < ۹۵% یا ≤ ۹۵%؛ N = ۴۳۶,۷۵۸ شرکت‌کننده). حساسیت کلی پالس اکسیمتری برای تشخیص CCHD برابر با ۷۶,۳% بود (۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۶۹.۵ تا ۸۲.۰) (شواهد با قطعیت پائین) . ویژگی برابر با ۹۹,۹% بود (۹۵% CI؛ ۹۹.۷ تا ۹۹.۹)، با نرخ مثبت کاذب ۰.۱۴%؛ (۹۵% CI؛ ۰.۰۷ تا ۰.۲۲) (قطعیت بالای شواهد). خلاصه نسبت احتمال مثبت و منفی به ترتیب ۵۳۵,۶؛ (۹۵% CI؛ ۲۸۰.۳ تا ۱۰۲۳.۴) و ۰.۲۴؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۸ تا ۰.۳۱) بود. این نتایج نشان داد که از ۱۰,۰۰۰ نوزاد تازه متولد شده پره‌ترم دیرهنگام یا ترم کامل به ظاهر سالم، شش نوزاد مبتلا به CCHD خواهد بود (میانه شیوع در مرور ما). غربالگری توسط پالس اکسیمتری پنج نوزاد را از این نوزادان مبتلا به CCHD تشخیص داد و یک مورد را از دست خواهد داد. علاوه بر این، غربالگری توسط پالس اکسیمتری منجر به شناسایی اشتباه ۱۴ نوزاد از ۱۰,۰۰۰ نوزادی خواهد شد که با این‌که مبتلا نیستند، مشکوک به CCHD شناسایی شدند.

هنگام انجام پالس اکسیمتری نوزاد در بیش از ۲۴ ساعت پس از تولد، میزان مثبت کاذب برای تشخیص CCHD نسبت به زمانی که درون ۲۴ ساعت انجام شد، کم‌تر بود (۰,۰۶%؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۰.۱۳، در برابر ۰.۴۲%؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۰.۸۹؛ ۰.۰۲۷ = P).

پلات‌های انباشت و ROC، تغییرات زیادی را در حساسیت تخمین زده شده نسبت به ویژگی در سراسر مطالعات نشان داد. ناهمگونی را با انجام تجزیه‌و‌تحلیل‌های زیر‐گروه و متارگرسیون ورود یا خروج نقص مادرزادی قلبی تشخیص داده شده پیش از زایمان، زمان‌بندی تست و خطر سوگیری برای حوزه «جریان و زمان‌بندی» از QUADAS‐۲ بررسی کردیم و توضیحی برای ناهمگونی در حساسیت نیافتیم.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
پالس اکسیمتری یک تست بسیار اختصاصی و نسبتا حساس برای تشخیص CCHD با نرخ بسیار پائین مثبت‐کاذب است. شواهد کنونی از معرفی غربالگری معمول برای CCHD در نوزادان بدون نشانه پیش از ترخیص از شیرخوارگاه با امکانات خوب به دست آمده است.
خلاصه به زبان ساده

پالس اکسیمتری برای تشخیص نقایص قلبی مادرزادی شدید

سوال مطالعه مروری

ما شواهد مربوط به دقت پالس اکسیمتری (pulse oximetry) را برای تشخیص نقایص قلبی مادرزادی شدید (critical congenital heart defects; CCHD) در نوزادان تازه متولد شده بدون نشانه مرور کردیم.

پیشینه

CCHD تقریبا در دو نوزاد از هر ۱۰۰۰ نوزاد تازه متولد شده اتفاق می‌افتد و عامل اصلی مرگ‌ومیر نوزاد است. تشخیص به موقع در به دست آوردن بهترین پیامدها برای این نوزادان بسیار مهم است، اما روش‌های غربالگری فعلی ممکن است تا ۵۰% از نوزادان مبتلا را پیش از زایمان از دست بدهند، و نوزادانی که پیش از تشخیص به خانه منتقل می‌شوند، اغلب می‌میرند یا موربیدیتی عمده‌ای را متحمل می‌شوند. با این حال، نوزادان مبتلا به CCHD اغلب دارای سطوح اکسیژن خون پائینی هستند، که توسط پالس اکسیمتری، با قرار دادن یک سنسور روی دست یا پای نوزاد تازه متولد شده، به سرعت و به صورت غیر‐تهاجمی ‌تشخیص داده می‌شود. پالس اکسیمتر دستگاهی است که می‌تواند مقدار اکسیژنی را که توسط گلبول‌های قرمز در اطراف بدن حمل می‌شود، به صورت غیر‐تهاجمی، اندازه‌گیری کند. اکسیژن از ریه‌ها به هموگلوبین موجود در گلبول‌های قرمز خون می‌رسد و اکسی‌هموگلوبین را تشکیل می‌دهد. اگر اکسیژن محدود نباشد، دی‌اکسی‌هموگلوبین تشکیل می‌شود. در زمان سلامت، تقریبا تمام هموگلوبین‌ها اکسی‌هموگلوبین هستند و بنابراین اشباع اکسیژن (یعنی، درصد هموگلوبینی که دارای اکسیژن محدودی است) نزدیک به ۱۰۰% است. پالس اکسیمتر این را با عبور نور از رگ‌های خونی محیطی اندازه‌گیری می‌کند (به عنوان مثال، در نوک انگشت در یک فرد بزرگسال، در دست یا پا در یک نوزاد). اکسی‌هموگلوبین و دی‌اکسی‌هموگلوبین این نور را به روش‌های مختلف جذب می‌کنند و نسبت نور جذب شده را می‌توان با نرم‌افزار موجود درون اکسیمتر تجزیه‌و‌تحلیل و سپس درصد هموگلوبین اشباع شده را با اکسیژن محاسبه کرد.

ویژگی‌های مطالعه

تا مارچ ۲۰۱۷ شواهد مربوط به استفاده از پالس اکسیمتری را برای تشخیص CCHD در نوزادان تازه متولد شده جست‌وجو کردیم و ۲۱ مطالعه را یافتیم. این مطالعات برای تعیین تست مثبت پالس اکسیمتری، از آستانه‌های مختلف استفاده کردند. تمام مطالعات را با استفاده از آستانه حدود ۹۵% ترکیب کردیم (۱۹ مطالعه با ۴۳۶,۷۵۸ نوزاد تازه متولد شده).

نتایج کلیدی

این مرور نشان داد که برای هر ۱۰,۰۰۰ نوزاد به ظاهر سالم غربالگری شده، حدود شش نوزاد دارای CCHD هستند. تست پالس اکسیمتری پنج مورد از این نوزادان تازه متولد شده را به درستی مبتلا به CCHD تشخیص خواهد داد (اما یک مورد را از دست خواهد داد). نوزادان تازه متولد شده‌ای که از دست می‌روند، ممکن است بمیرند یا در معرض موربیدیتی عمده قرار بگیرند.

برای هر ۱۰,۰۰۰ نوزاد تازه متولد شده‌ای که به نظر می‌رسد سالم باشند، ۹۹۹۴ نوزاد CCHD نخواهند داشت. تست پالس اکسیمتری ۹۹۸۰ نوزاد را به درستی شناسایی خواهد کرد (اما ۱۴ نوزاد تازه متولد شده به عنوان CCHD مشکوک مورد بررسی قرار خواهند گرفت). بعضی از این نوزادان ممکن است در معرض تست‌های غیر‐ضروری اضافی و مدت زمان بستری طولانی‌تری قرار بگیرند، اما درصدی از آنها یک بیماری بالقوه جدی غیر‐قلبی خواهند داشت.

در صورتی که پالس اکسیمتری به مدت بیش از ۲۴ ساعت پس از تولد انجام شود، تعداد نوزادان تازه متولد شده‌ای که به طور نادرست برای CCHD مورد بررسی قرار می‌گیرند، کاهش می‌یابد.

قطعیت شواهد

ما مطالعات وارد شده را در برخی از حوزه‌هایی که قطعیت آنها ارزیابی شد، عمدتا در معرض خطر سوگیری (bias) پائین یا نامشخص قضاوت کردیم. برخی از مطالعات از روش‌های کم‌تر قوی برای بررسی نتایج منفی استفاده کردند. قطعیت کلی این شواهد را متوسط در نظر گرفتیم.


Daniel Molano Franco، Ingrid Arevalo‐Rodriguez، Marta Roqué i Figuls، Nadia G Montero Oleas، Xavier Nuvials، Javier Zamora،
دوره ۲۰۱۹، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

پیشینه
تعریف سپسیس با گذشت زمان، همراه با دانش بالینی و علمی که در پس آن وجود دارد، تکامل یافته است. برای سال‌ها، سپسیس به عنوان یک سندرم پاسخ التهابی سیستمیک (systemic inflammatory response syndrome; SIRS) در حضور عفونت اثبات شده یا مشکوک تعریف می‌شد. در حال حاضر، سپسیس به عنوان یک اختلال ارگان تهدید کننده حیات و در نتیجه پاسخ تنظیم نشده میزبان به عفونت تعریف می‌شود. با وجود آنکه سپسیس یکی از علل اصلی مورتالیتی در بیماران به شدت بدحال به حساب می‌آید، و سازمان جهانی بهداشت (WHO) آن را به عنوان یک اولویت مراقبت سلامت می‌شناسد، هنوز فاقد یک آزمایش تشخیصی دقیق است. تعیین دقت غلظت پلاسمایی اینترلوکین‐۶ (IL‐۶)، که به عنوان یک بیومارکر جدید برای تشخیص سپسیس پیشنهاد شده، می‌تواند کمکی باشد برای ارائه مدیریت مناسب و به‌موقع به بیماران به شدت بدحال، و در نتیجه کاهش موربیدیتی و مورتالیتی مرتبط با این شرایط.
اهداف
تعیین دقت تشخیصی غلظت اینترلوکین‐۶ (IL‐۶) پلاسما برای تشخیص سپسیس باکتریایی در بزرگسالان به شدت بدحال.
روش های جستجو
ما CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS؛ و Web of Science را در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۹ جست‌وجو کردیم. فهرست منابع مطالعات وارد شده برای شناسایی مطالعات بیشتر، جست‌وجو شدند. هیچ موردی را از محدودیت زبانی برای جست‌وجوهای الکترونیکی اعمال نکردیم.
معیارهای انتخاب
ما مطالعات دقت تشخیصی را، با حضور بزرگسالان ۱۸ سال یا بالاتر به شدت بدحال وارد کردیم که هنگام بستری در بیمارستان مشکوک به ابتلا به سپسیس بودند، و غلظت IL‐۶ با اندازه‌گیری سرولوژی در آنها مورد بررسی قرار گرفت.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم منابع را برای شناسایی مطالعات مرتبط غربالگری، و داده‌ها را استخراج کردند. کیفیت روش‌شناسی مطالعات را با استفاده از ابزار ارزیابی کیفیت مطالعات دقت تشخیصی‐۲ (Quality Assessment of Diagnostic Accuracy Studies; QUADAS‐۲) ارزیابی کردیم. منحنی خلاصه مشخصه عملکرد گیرنده منحنی (summary receiver operating characteristic; SROC) را با متناسب کردن مدل مختلط غیر‐خطی خلاصه سلسله مراتبی ROC؛ (hierarchical summary receiver operating characteristic; HSROC) تخمین زدیم. با استفاده از پارامترهای مدل HSROC، منابع ناهمگونی را بررسی کردیم. تمامی تجزیه‌و‌تحلیل‌ها را در بسته نرم‌افزار آماری SAS و نرم‌افزار R انجام دادیم.
نتایج اصلی
ما ۲۳ مطالعه (۴۱۹۲ = n) را وارد کردیم که به ارزیابی دقت IL‐۶ در تشخیص سپسیس در بزرگسالان به شدت بدحال پرداختند. بیست مطالعه که فقط به صورت مقالات کنفرانس در دسترس بودند، در انتظار طبقه‌بندی هستند. شرکت‌کنندگان از نظر توزیع سن، جنس، تشخیص اصلی، شرایط، کشور، آستانه مثبت بودن، معیارهای سپسیس، سال انتشار، و منشاء عفونت، در میان دیگر عوامل، ناهمگون بودند. شیوع سپسیس بین مطالعات بسیار متفاوت بود، از ۱۲% تا ۷۸%. به دلیل مسائل مربوط به حوزه آزمون شاخص (index test) در QUADAS‐۲، همه مطالعات را در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار دادیم. منحنی SROC پراکندگی زیادی را در برآورد دقت مطالعات مجزا (۲۱ مطالعه، ۳۶۵۰ بیمار بزرگسال) نشان داد، بنابراین ناهمگونی قابل توجهی که در داده‌های گردآوری شده وجود داشت، مانع از محاسبه برآوردهای رسمی دقت می‌شود. با استفاده از شیوع ثابت سپسیس معادل ۵۰% و ویژگی (specificity) ثابت معادل ۷۴%، حساسیتی (sensitivity) را برابر با ۶۶% (۹۵% فاصله اطمینان: ۶۰ تا ۷۲) به دست آوردیم. اگر یک کوهورت ۱۰۰۰ نفری را از بیماران بزرگسال مشکوک به سپسیس با IL‐۶ آزمایش کنیم، متوجه خواهیم شد که ۳۳۰ بیمار آنتی‌بیوتیک درمانی مناسب و به‌موقع را دریافت می‌کنند، در حالی که ۱۳۰ بیمار به اشتباه برچسب ابتلا به سپسیس را می‌خورند. علاوه بر این، از هر ۱۰۰۰ بیمار، ۳۷۰ مورد از دریافت درمان آنتی‌بیوتیکی غیرضروری در امان می‌مانند، و ۱۷۰ بیمار مبتلا به سپسیس تشخیص داده نمی‌شوند. به دلیل محدودیت‌های گفته شده در بالا، این رویکرد عددی باید با احتیاط تفسیر شود.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
ارزیابی شواهد از غلظت اینترلوکین‐۶ پلاسما برای تشخیص سپسیس در بزرگسالان به شدت بدحال، محدودیت‌های زیادی را نشان می‌دهد. ناهمگونی زیاد در شواهد جمع‌آوری شده در مورد تشخیص اصلی، شرایط، کشور، آستانه مثبت بودن، معیارهای سپسیس، سال انتشار، و منشاء آلودگی، میان عوامل دیگر، به همراه تعداد طبقه‌بندی‌های غلط، همچنان محدودیت‌های قابل توجهی را برای کاربرد آن باقی می‌گذارد. ۲۰ خلاصه‌مقاله کنفرانس که به عنوان مطالعات در انتظار طبقه‌بندی ارزیابی می‌شوند، ممکن است پس از انتشار و ارزیابی کامل، نتیجه‌گیری‌های مرور را تغییر دهند. انجام مطالعات بیشتری در مورد دقت اینترلوکین‐۶ در تشخیص سپسیس در بزرگسالان که از متدولوژی دقیق برای انجام مطالعات دقت آزمون تشخیصی استفاده می‌کنند، مورد نیاز است. هنگامی که ۲۰ مطالعه در انتظار انتشار به طور کامل منتشر و گنجانده شوند، نتیجه‌گیری‌های این مرور احتمالا تغییر می‌کنند.
خلاصه به زبان ساده

نقش سطوح اینترلوکین‐۶ در شناسایی بیماران بزرگسال به شدت بدحال مبتلا به سپسیس

سوال مطالعه مروری

ما شواهد مربوط به توانایی سطوح پلاسمایی اینترلوکین‐۶ (IL‐۶) را در شناسایی بیماران بزرگسال مبتلا به سپسیس ارزیابی کردیم. اینترلوکین‐۶ یک سیتوکین (گروهی گسترده و سست از پروتئین‌های کوچک) ترشح شده توسط سلول‌های ایمنی است که واسطه طیف وسیعی از فعالیت‌های بیولوژیکی به حساب می‌آید.

پیشینه

سپسیس یک پاسخ بالقوه تهدید کننده حیات سیستم ایمنی بدن به عفونت است که می‌تواند منجر به آسیب بافتی، نارسایی عضو، و حتی مرگ شود، و باید به عنوان یک اورژانس پزشکی در نظر گرفته شود. حدود ۲۸۸ مورد سپسیس در هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر‐سال در شرایط بیمارستانی رخ می‌دهد، و ۱۷% از این بیماران فوت می‌کنند. شناسایی سریع‌تر بیماران مبتلا به سپسیس، اولین مرحله برای مدیریت فوری دارویی آن است، که برای جلوگیری از عوارض بیشتر و مرگ‌ومیر بیماران ضروری است. درمان عمدتا شامل استفاده از آنتی‌بیوتیک‌ها (دارویی که از رشد میکروارگانیسم‌های خطرناک جلوگیری می‌کند) است. چندین ابزار برای تشخیص سپسیس، همچنین ارزیابی فیزیکی کشت خون (ارزیابی نمونه‌های خون برای شناسایی میکروارگانیسم‌های عامل عفونت) پیشنهاد شده است. اینترلوکین‐۶ مولکولی است که به برقراری ارتباط سلول‌ها هنگام پاسخ بدن به عفونت کمک می‌کند. پیشنهاد شده که اندازه‌گیری سطوح پلاسمایی IL‐۶ در نمونه‌های خون هنگام شروع سپسیس می‌تواند در شناسایی سریع‌تر بیماران مبتلا به سپسیس و آغاز درمان کافی مفید باشد.

ویژگی‌های مطالعه

تا ژانویه ۲۰۱۹ جست‌وجوی کاملی را در منابع علمی برای یافتن مطالعاتی انجام دادیم که استفاده از سطوح IL‐۶ را برای تشخیص سپسیس گزارش کردند. ما ۲۳ مطالعه را با حضور ۴۱۹۲ فرد بزرگسال به شدت بیمار و بدحال پیدا کردیم.

‌نتایج کلیدی

ارزیابی ما از شواهد، پیچیدگی موضوع تحقیق را نشان می‌دهد، که در تنوع بالای اطلاعات گزارش شده توسط مطالعات نشان داده شده است. ما دریافتیم که ویژگی‌های بیماران ارزیابی شده بین مطالعات از نظر سن، جنس، محیط، تشخیص اولیه، مقدار شاخص برای سپسیس، و منبع عفونت، در میان عوامل دیگر، به‌طور قابل توجهی متفاوت هستند. این تنوع در داده‌های جمع‌آوری شده مانع از سنتز عددی رسمی یافته‌ها می‌شود. با استفاده از داده‌های موجود برای تخمین تقریبی عواقب، متوجه شدیم که ۷۰۰ مورد از هر ۱۰۰۰ بیمار مشکوک به سپسیس ممکن است به درستی طبقه‌بندی شوند، اما ۱۳۰ مورد از هر ۱۰۰۰ بیمار به اشتباه مبتلا به سپسیس شناخته می‌شوند، در حالی که ۱۷۰ مورد از هر ۱۰۰۰ بیمار احتمالا به اشتباه غیر‐مبتلا به سپسیس در نظر گرفته می‌شوند. این خطاها منجر به افزایش جدی در خطر موربیدیتی و مرگ‌ومیر بیشتر بیماران، ناشی از تأخیر در آغاز درمان کافی و به‌موقع، می‌شوند. به دلیل محدودیت‌های موجود در داده‌های جمع‌آوری شده، این اطلاعات باید با احتیاط تفسیر شوند.

کیفیت شواهد

مطالعات وارد شده محدودیت‌های مهمی را در اعتبارشان نشان دادند، از این رو در معرض خطر بالای ارائه نتایج تحریف شده قرار دارند (یعنی در معرض خطر بالایی از سوگیری (bias) هستند).



صفحه ۱ از ۱