جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای Jane West

Diane Farrar، Derek J Tuffnell، Jane West، Helen M West،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
دیابت منجر به افزایش گلوکز خون به بالاتر از سطح طبیعی فیزیولوژیکی آن می‌شود؛ در صورتی که درمان نشود، ممکن است به بسیاری از سیستم‌های بدن از جمله سیستم قلبی‌عروقی و کلیوی آسیب برساند. بارداری، مقاومت را در برابر عملکرد انسولین افزایش می‌دهد؛ برای آن دسته از زنانی که دیابت پیش از بارداری دارند، این امر منجر به افزایش نیاز به انسولین می‌شود. روش‌های مختلفی برای تجویز انسولین وجود دارد. به‌طور متداول، انسولین به صورت زیر جلدی تجویز می‌شود، که به طور رسمی به عنوان درمان متداول فشرده (intensive conventional treatment) از آن یاد می‌شود، اما در حال حاضر به عنوان تزریق‌های متعدد روزانه (multiple daily injections; MDI) شناخته می‌شود. یک روش جایگزین برای تجویز انسولین، اینفیوژن مداوم انسولین زیر جلدی (continuous subcutaneous insulin infusion; CSII) با کمک پمپ است.
اهداف
مقایسه CSII با MDI انسولین در زنان باردار مبتلا به دیابت پیش از بارداری و دیابت بارداری.
روش های جستجو
پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه بارداری و زایمان در کاکرین (۳۱ مارچ ۲۰۱۶) و فهرست منابع مطالعات بازیابی شده را جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده‌ای که به مقایسه CSII با MDI در زنان باردار مبتلا به دیابت پرداختند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
سه نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات را ارزیابی و دو نویسنده مرور داده‌ها را استخراج کردند. اختلاف نظرات به کمک بحث با نویسنده سوم حل‌و‌فصل شد. کیفیت شواهد را با استفاده از رویکرد درجه‌بندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) بررسی کردیم.
نتایج اصلی

پنج کارآزمایی تک مرکزی (که در ایتالیا انجام شدند) را با ۱۵۳ زن و ۱۵۴ بارداری در این مرور وارد کردیم.

هیچ تفاوت بارزی در پیامدهای اولیه میان CSII و MDI در کارآزمایی‌های وارد شده وجود نداشت: زایمان سزارین (خطر نسبی (RR): ۱,۰۹؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۶۶ تا ۱.۷۷؛ سه کارآزمایی، ۷۱ زن، کیفیت شواهد با درجه بسیار پائین )، اندازه بزرگ برای سن بارداری (RR: ۴,۱۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۳۴.۹۵؛ سه کارآزمایی، ۷۳ نوزاد؛ کیفیت شواهد با درجه بسیار پائین ) و مورتالیتی پری‌ناتال (RR: ۲,۳۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۸ تا ۱۴.۳۲؛ چهار کارآزمایی، ۸۳ نوزاد، کیفیت شواهد با درجه بسیار پائین ). دیگر پیامدهای اولیه در این کارآزمایی‌ها گزارش نشدند ( اختلالات ناشی از فشار خون بالا در دوران بارداری، ابتلا به دیابت نوع ۲، پیامد ترکیبی پیامدهای جدی نوزادی و ناتوانی حسی‌عصبی ).

هیچ شواهد بارزی مبنی بر تفاوت در پیامدهای ثانویه مادر وجود نداشت: افزایش وزن مادر در دوران بارداری ، میانگین گلوکز خون ۲۴ ساعته در هر دوره سه ماهه از بارداری، میانگین HbA۱c مادر در هر دوره سه ماهه از بارداری، هیپوگلیسمی (hypoglycaemia) مادر ، و هیپرگلیسمی (hyperglycaemia) مادر . مطالعات وارد شده چندین پیامد GRADE را گزارش نکردند: ترومای پرینه ، بازگشت به وزن پیش از بارداری ، افسردگی پس از زایمان و القای زایمان. بسیاری از پیامدهای ثانویه مادری نیز گزارش نشدند.

در دو کارآزمایی، در مجموع شامل ۶۱ نوزاد، CSII با افزایش میانگین وزن هنگام تولد در مقایسه با MDI همراه بود (تفاوت میانگین (MD): ۲۲۰,۵۶ گرم، ۹۵% CI؛ ۲.۰۹‐ گرم تا ۴۴۳.۲۰ گرم؛ P = ۰.۰۵). با این حال، CI بزرگ، شامل هر چیزی از کاهش کوچک تا افزایش در میانگین وزن هنگام تولد و فقدان تفاوت در نرخ ماکروزومی (RR: ۳,۲۰؛ CI از ۰.۱۴ تا ۷۲.۶۲؛ دو کارآزمایی، ۶۱ نوزاد)، نشان دهنده عدم قطعیت است. اندازه بزرگ برای سن بارداری (به بالا مراجعه کنید)، و اندازه کوچک برای سن بارداری نیز نشان دهنده عدم قطعیت درباره تاثیر مداخله است. هیچ تفاوت معنی‌داری در موارد زیر مشاهده نشد: مدت بارداری تا زمان زایمان ، تولد زودرس < هفته ۳۷ بارداری ، تولد زودرس < هفته ۳۲ بارداری ، هیپوگلیسمی نوزادان ( کیفیت شواهد با درجه بسیار پائین)،سندرم زجر تنفسی ، هیپربیلی‌روبینمی نوزادی (hyperbilirubinaemia) و ناهنجاری جنینی . هیچ داده‌ای در مورد بسیاری از پیامدهای مهم نوزاد، از جمله پیامدهای GRADE چاقی و دیابت گزارش نشد. هیچ پیگیری از نوزادان در دوران کودکی یا بزرگسالی وجود نداشت، بنابراین پیامدهای طولانی‌مدت‌تر گزارش نشدند.

تنها پیامد گزارش شده برای استفاده از منابع خدمات سلامت، روزهای بستری مادر در بیمارستان بود و تفاوتی از این نظر میان گروه‌ها در تعداد کمی از زنان وارد شده مشاهده نشد (MD: ۹,۴۰؛ CI از ۶.۰۴‐ تا ۲۴.۸۴؛ یک کارآزمایی، ۱۰ زن).

روش‌های مورد استفاده در کارآزمایی‌ها ضعیف گزارش شدند، برای مثال اگرچه کورسازی (blinding) شرکت‌کنندگان و متخصصان بالینی نسبت به تخصیص مداخله غیر ممکن است، کور کردن ارزیابان امکان‌پذیر است و این امر در کنار دیگر جنبه‌های روش‌های کارآزمایی گزارش نشده است، به این معنی که کارآزمایی‌ها در معرض خطر بالا یا نامشخص سوگیری (bias) قرار دارند. ما نمی‌دانیم که زنان شرکت‌کننده، نماینده تمام زنان بودند یا خیر، و بنابراین نتایج قابل تعمیم هستند یا خیر. اغلب پیامدهای GRADE گزارش نشدند. برای پیامدهای GRADE که گزارش شدند، ارزیابی ما این بود که شواهد کیفیت بسیار پائینی دارند ( زایمان سزارین، اندازه بزرگ برای سن بارداری، مورتالیتی پری‌ناتال، و هیپوگلیسمی نوزادان ). این مساله به دلیل محدودیت‌های طراحی در کارآزمایی‌های وارد شده و حجم نمونه کوچک در کارآزمایی‌هایی بود که داده‌هایی را ارائه ‌کردند، CIهای وسیعی که هم از خط عدم تاثیر و هم از خط مزیت و/یا آسیب قابل ملاحظه عبور ‌کردند، و اغلب رویدادها اندک بودند. بنابراین در رابطه با اینکه CSII یا MDI پیامدها را برای زنان باردار مبتلا به دیابت و نوزادان آنها بهبود می‌بخشند یا خیر، نامطمئن هستیم، و نتایج مطالعات بیشتر ممکن است به‌طور قابل‌توجهی با نتایج ارائه شده در این مرور متفاوت باشند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

هیچ شواهدی برای حمایت از استفاده از یک شکل خاص از تجویز انسولین نسبت به دیگری برای زنان باردار مبتلا به دیابت وجود ندارد. تعداد کارآزمایی‌های مناسب برای متاآنالیز، و زنان گنجانده شده در کارآزمایی‌ها اندک بوده و تعمیم‌پذیری جمعیت کارآزمایی، مشکوک و سوال‌برانگیز است.

فناوری پمپ از زمان انجام این کارآزمایی‌ها پیشرفت کرده است. انجام کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده با طراحی خوب برای ارزیابی مقایسه‌هایی مانند پمپ‌های پچ (patch pump) در برابر MDI، و CSII متداول‌تر در برابر MDI مورد نیاز است. این کارآزمایی‌ها باید برای ارزیابی تاثیر مداخلات قدرت کافی داشته، و مجموعه اصلی پیامدهای مورد استفاده را در مرورهای کاکرین در مورد دیابت در دوران بارداری گزارش کنند. انجام کارآزمایی‌هایی برای ارزیابی تاثیرات پمپ‌ها بر وزن هنگام تولد و نرخ ماکروزومی مورد نیاز است. برای کارآزمایی‌ها آینده، پیگیری طولانی‌مدت‌تر شرکت‌کنندگان و نوزادانشان، ارزیابی ترجیحات زنان و انجام یک ارزیابی اقتصادی، مفید خواهند بود.

خلاصه به زبان ساده

اینفیوژن مداوم انسولین زیر جلدی در برابر تزریق‌های متعدد روزانه انسولین در زنان باردار مبتلا به دیابت

موضوع چیست؟

دیابت وضعیتی است که در آن سطح گلوکز (قند) در خون بسیار بالا است، زیرا بدن به انسولین پاسخ نمی‌دهد یا انسولین کافی تولید نمی‌شود. انسولین، هورمونی است که توسط پانکراس ساخته می‌شود و به گلوکز اجازه می‌دهد وارد سلول‌هایی شود که در آن به عنوان سوخت بدن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

کنترل سطح قند خون بسیار مهم است زیرا سطوح بسیار بالا یا بسیار پائین می‌تواند بر مغز و دیگر اندام‌های بدن تاثیر بگذارد. کنترل ضعیف قند خون در زنان باردار مبتلا به دیابت می‌تواند موجب تولد نوزادان با جثه بزرگ شده و در نتیجه زایمان سختی داشته باشند. هم‌چنین احتمال بروز ناهنجاری‌هایی را در نوزاد، سقط جنین یا مرده‌زایی، افزایش می‌دهد.

به‌طور مرسوم، انسولین به صورت تزریق‌های متعدد روزانه (multiple daily injections; MDI) تجویز می‌شود، اما یک پمپ کوچک می‌تواند به طور مداوم انسولین را از طریق یک لوله نازک در زیر پوست به بدن برساند (CSII).

چرا این موضوع مهم است؟

پمپ انسولین ممکن است به زنان باردار کمک کند تا سطح قند خون خود را پایدارتر از تزریق‌های متعدد نگه دارند. این روش می‌تواند از بالا رفتن یا پائین رفتن بیش از حد قند خون جلوگیری کند و این برای مادر و نوزادش بهتر است و ممکن است برای زنان قابل قبول‌تر باشد. این مرور، تاثیرات مثبت و منفی CSII و MDI را برای تعیین اینکه کدامیک برای مادران و نوزادان بهتر است، مقایسه کرد.

ما به چه شواهدی دست یافتیم؟

پنج کارآزمایی تصادفی‌سازی شده، شامل ۱۵۳ زن (۱۵۴ بارداری) وارد شدند.

این کارآزمایی‌ها بسیاری از پیامدهایی را که امیدوار بودیم بررسی کنیم، گزارش نکردند. شواهد برای پیامدهای مهم (زایمان سزارین، اندازه بزرگ برای سن بارداری، مورتالیتی پری‌ناتال، و هیپوگلیسمی نوزادان) کیفیت بسیار پائینی داشتند، به این دلیل که کارآزمایی‌ها کوچک بودند، ممکن است تست‌ها منصفانه نبوده باشند، و تفاوت بارزی را میان MDI و CSII نشان ندادند.

هیچ تفاوت بارزی در هیچ یک از پیامدهای گزارش شده میان زنانی که انسولین را از طریق پمپ به جای تزریق‌های متعدد دریافت کردند، وجود نداشت. برای مادران، این پیامدها شامل زایمان سزارین، افزایش وزن در دوران بارداری و سطوح قند خون بودند. برای نوزادان، شامل وزن نوزاد، در صورت تولد نارس، و مشکلاتی مانند دشواری تنفس، نمره آپگار پائین در بدو تولد، قند خون پائین، یرقان یا ناهنجاری‌های جسمی می‌شوند.

در یک کارآزمایی کوچک، تفاوتی از لحاظ تعداد روزهایی که مادران در بیمارستان بودند، وجود نداشت. این، تنها معیار بررسی هزینه یا استفاده از منابع خدمات سلامت گزارش شده بود.

این یافته‌ها به چه معنا هستند؟

کارآزمایی‌ها اطلاعات کافی را برای دانستن اینکه پمپ انسولین برای یک زن باردار مبتلا به دیابت یا نوزادش بهتر است یا تزریق‌های متعدد، ارائه نکردند. انجام پژوهش‌های بیشتر با گروه‌های بزرگ‌تر از زنان، گزارش‌دهی خوب از نحوه انجام کارآزمایی‌ها، ارزیابی و گزارش‌دهی پیامدهای بیشتر و استفاده از آخرین فناوری پمپ و انسولین، مورد نیاز است.


Julie Brown، Nisreen A Alwan، Jane West، Stephen Brown، Christopher JD McKinlay، Diane Farrar، Caroline A Crowther،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
دیابت بارداری (gestational diabetes; GDM) عدم تحمل گلوکز است که برای اولین بار در دوران بارداری شناخته می‌شود و معمولا پس از زایمان برطرف می‌شود. GDM با عوارض جانبی کوتاه‌مدت و طولانی‌مدت برای مادر و نوزادش مرتبط است. مداخلات سبک زندگی راهکار درمان اولیه برای بسیاری از زنان مبتلا به GDM است.
اهداف
ارزیابی تاثیرات مداخلات سبک زندگی ترکیبی با یا بدون دارودرمانی در درمان زنان مبتلا به دیابت بارداری.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت کارآزمایی‌های گروه بارداری و زایمان در کاکرین (۱۴ می ۲۰۱۶)، ClinicalTrials.gov، پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) سازمان جهانی بهداشت (۱۴ام می ۲۰۱۶) و فهرست منابع مطالعات بازیابی شده را جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
فقط کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای را وارد کردیم که به مقایسه مداخله سبک زندگی با مراقبت معمول یا مداخله دیگری برای درمان زنان باردار مبتلا به GDM پرداختند. کارآزمایی‌های شبه‐تصادفی‌سازی شده از مرور خارج شدند. کارآزمایی‌های متقاطع برای ورود واجد شرایط نبودند. زنان مبتلا به دیابت نوع ۱ یا نوع ۲ پیش از بارداری از مطالعه حذف شدند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
از پروسیجرهای استاندارد روش‌شناسی مورد انتظار سازمان همکاری کاکرین استفاده کردیم. انتخاب تمام مطالعات و استخراج داده‌ها به طور مستقل توسط دو نویسنده مرور انجام گرفت.
نتایج اصلی

در این مرور، پانزده کارآزمایی (در ۴۵ گزارش) وارد شدند (۴۵۰۱ زن، ۳۷۶۸ نوزاد). هیچ یک از این کارآزمایی‌ها از شرکت دارویی کمک مالی مشروط دریافت نکردند. مداخلات سبک زندگی اجزای وسیعی را مانند آموزش، رژیم غذایی، ورزش و پایش سطح گلوکز خون توسط خود فرد دربر می‌گیرد. گروه کنترل شامل مراقبت پیش از زایمان معمول یا رژیم غذایی به تنهایی بود. با استفاده از متدولوژی درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE)، کیفیت شواهد از بالا تا بسیار پائین رتبه‌بندی شد. دلایل اصلی کاهش اعتبار شواهد، ناهمگونی و خطر سوگیری (bias) بود. داده‌های زیر را که مربوط به پیامدهای مهم این مرور بود، خلاصه کردیم.

گروه مداخله سبک زندگی در برابر گروه کنترل

برای مادر:

هیچ شواهد واضحی حاکی از تفاوت بین گروه‌های مداخله سبک زندگی و کنترل برای خطر اختلالات ناشی از فشار خون بالا در بارداری (پره‐اکلامپسی (pre‐eclampsia)) (میانگین خطر نسبی (RR): ۰,۷۰؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۴۰ تا ۱.۲۲؛ چهار کارآزمایی؛ ۲۷۹۶ زن؛ I۲= ۷۹%؛ Tau۲ = ۰,۲۳؛ شواهد با کیفیت پائین)، زایمان سزارین (میانگین RR: ۰,۹۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۸ تا ۱.۰۵؛ ۱۰ کارآزمایی؛ ۳۵۴۵ زن؛ I۲ = ۴۸%؛ Tau۲ = ۰,۰۲؛شواهد با کیفیت پائین)، ابتلا و پیشرفت دیابت نوع ۲(حداکثر تا ۱۰ سال پیگیری) (RR: ۰,۹۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۴ تا ۱.۷۶؛ دو کارآزمایی؛ ۴۸۶ زن؛ I۲ = ۱۶%؛ شواهد با کیفیت پائین)، تروما/پارگی پرینه (RR: ۱,۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۳ تا ۱.۱۸؛ یک کارآزمایی؛ ۱۰۰۰ زن؛ شواهد با کیفیت متوسط)، یا القای زایمان (میانگین RR: ۱,۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۹ تا ۱.۴۶؛ چهار کارآزمایی؛ ۲۶۹۹ زن؛ I۲ = ۳۷%؛ شواهد با کیفیت بالا) وجود نداشت.

زنان بیشتری در گروه مداخله سبک زندگی نسبت به گروه کنترل، یک سال پس از زایمان به وزن دلخواه پس از زایمان دست یافتند (RR: ۱,۷۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۵ تا ۲.۹۰؛ ۱۵۶ زن؛ یک کارآزمایی، شواهد با کیفیت پائین). مداخلات سبک زندگی در مقایسه با گروه کنترل با کاهش خطر افسردگی پس از زایمان همراه بود (RR: ۰,۴۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۱ تا ۰.۷۸؛ یک کارآزمایی، ۵۷۳ زن؛ شواهد با کیفیت پائین).

برای نوزاد/کودک/بزرگسال:

مداخلات سبک زندگی با کاهش خطر متولد شدن با وزن بالا نسبت به سن حاملگی (large‐for‐gestational age; LGA) همراه بود (RR: ۰,۶۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰ تا ۰.۷۱؛ شش کارآزمایی؛ ۲۹۹۴ نوزاد؛ I۲ = ۴%؛ شواهد با کیفیت متوسط). وزن هنگام تولد و بروز ماکروزومی (macrosomia) در گروه مداخله سبک زندگی کمتر بود.

مواجهه با مداخله سبک زندگی نسبت به گروه کنترل با کاهش توده چربی نوزادی همراه بود (تفاوت میانگین (MD): ۳۷,۳۰‐ گرم؛ ۹۵% CI؛ ۶۳.۹۷‐ تا ۱۰.۶۳‐؛ یک کارآزمایی؛ ۹۵۸ نوزاد؛ شواهد با کیفیت پائین). در دوران کودکی، شواهد روشنی حاکی از تفاوت بین گروه‌ها برای شاخص توده بدنی (BMI) معادل ۸۵% ≤ وجود نداشت (RR: ۰,۹۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۵ تا ۱.۱۱؛ سه کارآزمایی؛ ۷۶۷ کودک؛ I۲ = ۴%؛ شواهد با کیفیت متوسط).

هیچ شواهد واضحی از تفاوت بین گروه‌های مداخله سبک زندگی و کنترل در خطر مرگ‌ومیر پری‌ناتال وجود نداشت (RR: ۰,۰۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۱.۷۰؛ دو کارآزمایی؛ ۱۹۸۸ نوزاد؛ شواهد با کیفیت پائین ). بین ۱۹۸۸ نوزاد، در کل فقط پنج عارضه در گروه کنترل گزارش شد و هیچ عارضه‌ای در گروه سبک زندگی وجود نداشت. شواهد واضحی از تفاوت بین گروه‌های مداخله سبک زندگی و کنترل برای یکپیامد/پیامدهای جدی نوزادی ترکیبی (میانگین RR: ۰,۵۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۱ تا ۱.۵۵؛ دو کارآزمایی؛ ۱۹۳۰ نوزاد؛ I۲ = ۸۲%؛ Tau۲ = ۰,۴۴؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) یا هیپوگلیسمی نوزادان (میانگین RR: ۰,۹۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۵ تا ۱.۵۲؛ شش کارآزمایی؛ ۳۰۰۰ نوزاد؛ I۲ = ۴۸%؛ Tau۲ = ۰,۱۲؛ شواهد با کیفیت متوسط) وجود نداشت.

دیابت و چاقی در دوران بزرگسالی و ناتوانی عصبی در اواخر دوران کودکی به عنوان پیامدها، در هیچ یک از کارآزمایی‌های وارد شده در این مرور پیش‌بینی یا گزارش نشد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

مداخلات سبک زندگی استراتژی درمان اولیه برای زنان مبتلا به GDM است. زنان دریافت کننده مداخلات سبک زندگی، با احتمال کمتری افسردگی پس از زایمان داشته‌اند و احتمال بیشتری داشت که به وزن مطلوب پس از زایمان دست یابند. مواجهه با مداخلات سبک زندگی با کاهش خطر تولد نوزاد با LGA و کاهش چاقی نوزادان همراه بود. پیامدهای طولانی‌مدت مادری و دوران کودکی/دوران بزرگسالی به طور ضعیف گزارش شد.

مقدار مداخلات سبک زندگی در کشورهای با سطح درآمد پائین و متوسط یا در قومیت‌های مختلف نامشخص باقی مانده است. مزایا یا آسیب‌های طولانی‌‐مدت مداخلات سبک زندگی به علت گزارش محدود، نامشخص باقی مانده است.

سهم مجزای مولفه‌های مداخلات سبک زندگی را نمی‌توان ارزیابی کرد. ده درصد از شرکت‌کنندگان نوعی از درمان فارماکولوژیک را نیز دریافت کردند. مداخلات سبک زندگی به عنوان یک استراتژی اولیه درمانی مفید هستند و اغلب تغذیه سالم، فعالیت بدنی و پایش غلظت گلوکز خون توسط خود فرد را دربرمی‌گیرد.

پژوهش‌های آینده می‌توانند بر این نکته تمرکز کنند که کدام مداخلات خاص بیشتر مفید هستند (به عنوان تنها مداخله بدون درمان فارماکولوژیک)، کدام متخصصان سلامت باید آنها را ارائه دهند و فرمت مطلوب برای ارائه اطلاعات کدام است. ارزیابی پیامدهای طولانی‌مدت برای مادر و فرزندش باید در برنامه‌ریزی کارآزمایی‌های آینده دارای اولویت باشد. هیچ تحقیق عمیقی درباره هزینه خدمات «نجات» برای کاهش خطر ابتلا به LGA/ماکروزومی و خطرات بالقوه طولانی‐مدت برای نوزادان وجود نداشت.

خلاصه به زبان ساده

مداخلات سبک زندگی برای درمان زنان مبتلا به دیابت بارداری (یا دیابت در دوران بارداری)

موضوع چیست؟

دیابت بارداری (gestational diabetes; GDM)، عدم تحمل گلوکز است که منجر به سطوح بالای گلوکز خون می‌شود که برای اولین بار در دوران بارداری تشخیص داده شده و معمولا پس از زایمان به حالت طبیعی باز می‌گردد. دیابت دوران بارداری با بسیاری از مشکلات سلامتی کوتاه‐مدت و طولانی‌مدت برای مادر و نوزادش مرتبط است. راه اصلی درمان GDM تغییر سبک زندگی مانند رژیم غذایی، ورزش و کنترل سطوح گلوکز خون است.

چرا این موضوع مهم است؟

زنان مبتلا به GDM در معرض افزایش خطر فشار خون بالا در دوران بارداری (پره‐اکلامپسی (pre‐eclampsia)) قرار دارند و بیشتر احتمال دارد که القای زایمان داشته باشند. نوزادان زنان مبتلا به GDM بیشتر احتمال دارد که هنگام تولد بزرگ باشند و این می‌تواند با نوزادان مبتلا به ترومای زایمان (شکستگی استخوان یا آسیب به عصب هنگام زایمان) و نیازمند به زایمان سزارین برای تولد مرتبط باشد. مداخلات سبک زندگی که شامل دو یا چند مولفه مشاوره رژیم غذایی، فعالیت بدنی، آموزش، و پایش سطح گلوکز خون توسط خود فرد می‌باشد، خط اول درمان برای اکثر زنانی هستند که مبتلا به GDM تشخیص داده شده‌اند. هدف مداخلاتی مانند تغذیه سالم و فعالیت بدنی کمک به زنان برای حفظ سطوح گلوکز خون درون محدوده هدف و بهبود پیامدهای سلامت مربوط به مادر و کودک است.

ما چه شواهدی به دست آوردیم؟

منابع علمی (می ۲۰۱۶) را برای یافتن کارآزمایی‌های کنترل شده‌ای جست‌وجو کردیم که به مقایسه مداخله سبک زندگی با یک گروه کنترل از زنان دریافت کننده مراقبت معمول یا مداخله دیگر پرداختند. در این مرور، پانزده کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده (۴۵ نشریه) شامل ۴۵۰۱ زن و ۳۷۶۸ نوزاد وارد شدند. هیچ یک از این کارآزمایی‌ها از شرکت دارویی کمک مالی مشروط دریافت نکردند.

برای کودک، مداخلات سبک زندگی با کاهش خطر تولد نوزاد با وزن بالا نسبت به سن بارداری (large‐for‐gestational age) همراه بود (شش کارآزمایی، ۲۹۹۴ نوزاد). تعداد نوزادان با وزن هنگام تولد بیش از ۴۰۰۰ گرم (ماکروزومی) با مداخله سبک زندگی کمتر بود، و تفاوت آشکاری در تعداد نوزادان تازه متولد شده‌ای که دچار سطوح گلوکز پائین خون شدند، وجود نداشت (شش کارآزمایی، ۳۰۰۰ نوزاد). کیفیت شواهد مربوط به این یافته‌ها متوسط بود. هم‌چنین وزن هنگام تولد در گروه مداخله سبک زندگی پائین‌تر بود.

برای مادران، بر اساس شواهد با کیفیت پائین، معرفی مداخلات سبک زندگی تفاوت بارزی در تعداد زنان با فشار خون بالای ناشی از بارداری (چهار کارآزمایی، ۲۷۹۶ زن) یا داشتن زایمان سزارین (۱۰ کارآزمایی، ۳۵۴۵ زن) یا القای زایمان (چهار کارآزمایی، ۲۶۹۹ زن، شواهد با کیفیت بالا) ایجاد نکرد. تعداد مشابهی از زنان حداکثر ۱۰ سال پس از زایمان (دو کارآزمایی، ۴۸۶ زن) دچار تروما یا پارگی پرینه (یک کارآزمایی، ۱۰۰۰ زن) یا دیابت نوع ۲ شدند. این یافته‌ها با شواهد با کیفیت پائین تا متوسط حمایت شدند.

یافته‌های کارآزمایی‌های مجزا نشان داد که زنان بیشتری در گروه سبک زندگی یک سال پس از زایمان به وزن مورد نظر خود دست یافتند، و مداخلات سبک زندگی با کاهش خطر افسردگی پس از زایمان همراه بود. این یافته‌ها با شواهد با کیفیت پائین پشتیبانی شدند.

این یافته‌ها چه معنایی دارند؟

مداخلات سبک زندگی مزایایی را برای زنان مبتلا به GDM و نوزادان آنها فراهم می‌کند. مداخلات به عنوان یک استراتژی درمان اصلی مفید هستند و به طور کلی شامل حداقل، تغذیه سالم، فعالیت بدنی و پایش سطوح قند خون توسط خود فرد است.

پژوهش‌های آینده می‌توانند بر اجزای موثر مداخلات سبک زندگی و استفاده از مداخلات سبک زندگی به عنوان تنها مداخله بدون درمان فارماکولوژیک تمرکز کنند. هم‌چنین مطالعات آینده باید پیامدهای طولانی‌مدت مربوط به مادر و کودکش را در هنگام برنامه‌ریزی برای کارآزمایی‌های آینده به عنوان یک اولویت در نظر بگیرند.



صفحه ۱ از ۱