تعداد ۳۰ RCT (شامل ۶۲۳۵ زن) را وارد کردیم که به مقایسه ترکیبات مختلف استروژنی داخل‐واژن با یکدیگر و با دارونما (placebo) پرداختند. کیفیت شواهد از پائین تا متوسط متغیر بود؛ محدودیتها عبارت بودند از: گزارشدهی ضعیف از روشهای مطالعه و عدم‐دقت جدی (تخمین اثرگذاری مداخله با فواصل اطمینان گسترده).
۱. حلقه استروژن در مقابل دیگر رژیمهای درمانی
دیگر رژیمهای درمانی عبارت بودند از کرم استروژن، قرصهای استروژن و دارونما. هیچ شواهدی را مبنی بر وجود تفاوت از نظر بهبود نشانهها (ارزیابی توسط شرکتکننده) میان حلقه استروژن و کرم استروژن (نسبت شانس (OR): ۱,۳۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۰ تا ۲.۱۹؛ دو RCT؛ n = ۳۴۱؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین) یا میان حلقه استروژن و قرصهای استروژن (OR: ۰,۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۳ تا ۱.۱۵؛ سه RCT؛ n = ۵۶۷؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین) به دست نیاوردیم. با وجود این، نسبت بیشتری از زنانی که تحت درمان با حلقه استروژن در مقایسه با دارونما قرار گرفتند، بهبودی را در نشانهها گزارش کردند (OR: ۱۲,۶۷؛ ۹۵% CI؛ ۳.۲۳ تا ۴۹.۶۶؛ یک RCT؛ n = ۶۷). نسبت بیشتری از زنانی که کرم استروژن دریافت کردند، در مقایسه با مواردی که با حلقه استروژن درمان شدند، شواهدی را مبنی بر افزایش ضخامت آندومتر نشان دادند (OR: ۰.۳۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۰.۹۴؛ دو RCT؛ n = ۲۷۳؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین). این نتیجه ممکن است به دلیل بالاتر بودن دوز کرم مورد استفاده باشد.
۲. قرصهای استروژن در مقابل دیگر رژیمهای درمانی
دیگر رژیمهای درمانی در این مقایسه عبارت بودند از کرم استروژن و دارونما. هیچ شواهدی را مبنی بر وجود تفاوت میان قرصهای استروژن و کرم استروژن در نسبتی از زنان که بهبودی را در نشانهها گزارش کردند، نیافتیم (OR: ۱,۰۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۵ تا ۲.۰۱؛ دو RCT؛ n = ۲۰۸؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین). با استفاده از مدل اثر‐ثابت، نسبت بیشتری از زنانی که تحت درمان با قرص استروژن قرار گرفتند، در مقایسه با دارونما، بهبود نشانهها را نشان دادند (OR: ۱۲,۴۷؛ ۹۵% CI؛ ۹.۸۱ تا ۱۵.۸۴، دو RCT؛ n = ۱۶۳۸؛ I ۲ = ۸۳%؛ شواهد با کیفیت پائین)؛ با این حال، استفاده از یک مدل اثر‐تصادفی هیچ شواهدی را مبنی بر وجود تفاوت در نسبتی از زنان که بهبودی را بین دو گروه درمان گزارش کردند، نشان نداد (OR: ۵,۸۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۸ تا ۳۸.۲۹). هیچ شواهدی مبنی بر وجود تفاوت میان قرصهای استروژن و کرم استروژن از نظر نسبتی از زنان که ضخامت آندومتر داشتند، به دست نیامد (OR: ۰.۳۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۱.۶۰؛ دو RCT؛ n = ۱۵۱؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین).
۳. کرم استروژن در مقابل دیگر رژیمهای درمانی
دیگر رژیمهای درمانی شناسایی شده در این مقایسه عبارت بودند از ژل ایزوفلاون (isoflavone gel) و دارونما. هیچ شواهدی مبنی بر وجود تفاوت میان کرم استروژن و ژل ایزوفلاون از نظر نسبتی از زنان که بهبودی را در نشانهها گزارش کردند، وجود نداشت (OR: ۲,۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۸ تا ۵۳.۷۶؛ یک RCT؛ n = ۵۰؛ شواهد با کیفیت پائین). با وجود این، شواهدی مبنی بر وجود تفاوت میان کرم استروژن و دارونما از نظر نسبتی از زنان که بهبودی را در نشانهها به دست آوردند، وجود داشت، به طوری که تعداد بیشتری از زنان درمانشده با کرم استروژن نسبت به دارونما، بهبود نشانههای خود را گزارش کردند (OR: ۴.۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۸۸ تا ۸.۹۳؛ دو RCT؛ n = ۱۹۸؛ I۲= ۵۰%؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ یک از مطالعات وارد شده در این مقایسه دادههای مربوط به ضخامت آندومتر را ارائه ندادند.
پژوهشگران کاکرین شواهد مربوط به اثربخشی و بیخطری مصرف ترکیبات استروژنی داخل‐واژن را در مقایسه با یکدیگر یا دارونما (placebo) (درمان غیر‐فعال یا ساختگی (sham treatment)) در زنان تحت درمان برای بهبود نشانههای آتروفی واژینال مرور کردند.
پیشینه
آتروفی واژینال یک وضعیت شایع در زنان پس از یائسگی است. این وضعیت باعث خشکی واژینال و خارش شده و میتواند موجب دردناکشدن مقاربت شود. هورمون استروژن زنانه یک گزینه درمانی برای آتروفی واژینال است، اما میتواند باعث بروز عوارض جانبی از جمله تندرنس پستان و افزایش ضخامت دیواره رحم (اندومتر) ناشی از هیپرپلازی آندومتر یا سرطان (منجر به خونریزی واژینال) شود. استروژن به عنوان یک قرص خوراکی، پچ پوستی (patch) یا ایمپلنت زیرپوستی در دسترس قرار دارد. به همین ترتیب، زنان میتوانند از این هورمون به صورت موضعی و در قالب انواع کرم، پساری (pessaries) (قرصهای کار گذاشته شده در واژن) یا حلقه آزادکننده هورمون کار گذاشته شده در واژن استفاده کنند. بنابراین نیاز به ارزیابی اثربخشی و بیخطری ترکیبات استروژنی استعمال شده به صورت موضعی وجود دارد.
ویژگیهای مطالعه
تعداد ۳۰ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده را به دست آوردیم که به مقایسه ترکیبات استروژنی داخل‐واژن با یکدیگر یا با دارونما در ۶۲۳۵ زن یائسه تحت درمان برای تخفیف نشانههای آتروفی واژینال پرداختند. این شواهد تا اپریل ۲۰۱۶ بهروز است.
نتایج کلیدی
هیچ شواهدی مبنی بر وجود تفاوت در نسبتی از زنان که بهبود نشانههای آتروفی واژن را بین مقایسههای درمانی زیر گزارش کردند، وجود نداشت: حلقه استروژن و کرم استروژن، حلقه استروژن و قرص استروژن، قرص استروژن و کرم استروژن، کرم استروژن و ژل ایزوفلاون. با این حال، نسبت بیشتری از زنان بهبود نشانهها را در درمانهای فعال زیر در مقایسه با دارونما گزارش کردند: حلقه استروژن در مقابل دارونما، قرص استروژن در مقابل دارونما و کرم استروژن در مقابل دارونما. در مورد قرصهای استروژن در مقابل دارونما و استفاده از مدل اثر‐تصادفی برای تجزیهوتحلیل دادهها، به دلیل ناهمگونی قابلتوجه، شواهدی مبنی بر وجود تفاوت در تاثیر مداخله بر بهبود نشانهها وجود نداشت.
با توجه به بیخطری استفاده از مداخله، نسبت بیشتری از زنانی که کرم استروژن دریافت کردند در مقایسه با زنانی که تحت درمان با حلقه استروژن قرار گرفتند، شواهد افزایش ضخامت آندومتر را نشان دادند که ممکن است به دلیل دوزهای بالاتر کرم استفاده شده باشد. با وجود این، هیچ شواهدی مبنی بر وجود تفاوت میان قرصهای استروژن و کرم استروژن از نظر نسبتی از زنان که ضخامت دیواره رحم داشتند، وجود نداشت.
کیفیت شواهد
شواهد از کیفیت پائینی برای بهبود نشانهها طبق گزارش خود زنان و افزایش ضخامت آندومتر برخوردار بود. محدودیتهای اصلی شواهد عبارت بودند از گزارشدهی ضعیف از روشهای مطالعه، عدم‐دقت (یعنی تخمین اثرگذاری با فواصل اطمینان گسترده) در یافتهها برای هر دو پیامد.
تعیین اثربخشی و ایمنی درمانهای متفاوت موجود برای اولین اپیزود هرپس تناسلی بر مدت نشانهها و زمان تا عود بیماری.
ما ۲۶ کارآزمایی با ۲۰۸۴ شرکتکننده تجزیهوتحلیل شده را وارد مرور کردیم. اکثر مطالعات در انگلستان و آمریکا انجام شده بود، این مطالعات شامل مردان و زنانی بود که اولین اپیزود هرپس تناسلی را داشتند، به جز سه مطالعه که فقط شامل زنان بود. اکثر این مطالعات خطر نامشخص سوگیری داشتند؛ دلیل آن، فقدان اطلاعات لازم ارائه شده در نشریات و قدمت کارآزماییها (the age of the trials) بود. دو مطالعه با بررسی آسیکلوویر (acyclovir) خوراکی در مقایسه با دارونما (placebo)، کاهش مدت نشانهها را در افراد مبتلا به اولین اپیزود هرپس تناسلی نشان دادند، کیفیت شواهد در این مرور که از این دو مطالعه به دست آمد در سطح پائین بود (تفاوت میانگین (MD): ۳,۲۲‐؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۵.۹۱‐ تا ۰.۵۴‐؛ I۲ = ۵۲%) در دو مطالعه (۱۱۲ شرکتکننده)، آسیکلوویر داخل وریدی، با کاهش میانه تعداد روزهایی همراه بود که در آن روزها بیمار مبتلا به اولین اپیزود هرپس تناسلی از نشانهها رنج میبرد. در دو مطالعه مشخص شد که والاسیکلوویر (valaciclovir) خوراکی (تبدیل شده به آسیکلوویر) در مقایسه با آسیکلوویر در کاهش مدت نشانهها مشابه هستند.
در حال حاضر هیچ شواهدی مبنی بر کاهش نشانهها با آسیکلوویر موضعی وجود ندارد (MD: ‐۰,۶۱ روز؛ ۹۵% CI؛ ۲.۱۶‐ تا ۰.۹۵؛ ۳ RCT؛ ۱۹۵ شرکتکننده، آماره I۲ = ۵۶%). همچنین در حال حاضر شواهدی مبنی بر کاهش نشانهها در افراد مبتلا به اولین اپیزود هرپس تناسلی با درمانهای موضعی کرم سیکلوکسولون (cicloxolone)، کرم سدیم کاربنوکسولون (carbenoxolone sodium cream)، آدنوزین آرابینوزاید (adenosine arabinoside)، یدوکسوریدین در دیمتیل سولفوکساید (idoxuridine in dimethyl sulfoxide) در مقایسه با دارونما وجود ندارد.
در دو مطالعه کاهشی در میانه تعداد روزهای سپری شده تا عود به دنبال درمان با آسیکلوویر خوراکی در برابر دارونما گزارش نشد. حوادث جانبی عموما در همه مطالعات وارد شده به طور ضعیف گزارش شده بود، بنابراین ما قادر نبودیم به طور کمّی این پیامد را تجزیهوتحلیل کنیم. کسانی که آسیکلوویر گرفتند، حوادث جانبی جدی نداشتند؛ شایعترین حوادث جانبی برای آسیکلوویر خوراکی، کوریزا (coryza)، گیجی (dizziness)، خستگی، اسهال و رنال کولیک بود. حوادث جانبی برای آسیکلوویر داخل وریدی شامل فلبیت (phlebitis)، تهوع و تستهای غیر‐نرمال کبدی بود و برای آسیکلوویر موضعی شامل درد با کاربرد موضعی بود. کسانی که درمان اینترفرون (interferon) گرفته بودند، در مقایسه با افرادی که دارونما دریافت کردند، حوادث جانبی بیشتری داشتند.
سوال مطالعه مروری
هدف این پژوهش بررسی عوارض جانبی و تاثیرات مثبت درمانها بر مدت نشانهها در افراد مبتلا به اولین اپیزود هرپس تناسلی (genital herpes) بود.
پیشینه
هرپس تناسلی به وسیله ویروس هرپس سیمپلکس (herpes simplex virus; HSV) ایجاد میشود که در وهله اول از طریق جنسی منتقل میشود (تماس پوست به پوست). اولین اپیزود هرپس تناسلی، در واقع بار اولی است که شخص نشانههای هرپس تناسلی را تجربه میکند. ویژگی اصلی این بیماری، ضایعات پوستی دردناک است. درمان مبتنی بر سرکوب ویروس برای کاهش مدت و شدت نشانهها است.
ویژگیهای مطالعه ما ۲۶ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) را با ۲۰۸۴ شرکتکننده وارد مرور کردیم که در آنها درمان برای اولین اپیزود هرپس تناسلی در برابر دارونما (placebo) یا درمانهای دیگر مقایسه شده بود. این کارآزماییها، تمام افرادی را که اولین اپیزود هرپس تناسلی را داشتند، وارد کردند و در کشورهای مختلفی در سراسر جهان انجام شده بودند. سه مورد از کارآزماییها فقط شامل زنان بود، در تمام کارآزماییها، شرکتکنندگان نشانهها را به مدت هشت روز یا کمتر داشتند. بودجه مالی در پانزده مورد از ۲۶ کارآزمایی، توسط شرکتهای داروسازی تامین شده بود.
نتایج کلیدی
شواهد تا اپریل ۲۰۱۶ بهروز است. شواهد نشان میدهد آسیکلوویر (acyclovir) داخل وریدی و خوراکی ممکن است در کاهش تعداد روزهایی که فرد مبتلا به اولین اپیزود هرپس تناسلی نشانهدار است، موثر باشد. والاسیکلوویر (valaciclovir) در مدت نشانهها مشابه با آسیکلوویر است. ما شواهد کافی برای حمایت از درمانهای موضعی نیافتیم. همچنین شواهدی درباره درمانهای کاهش دهنده زمان بین اپیزودها در افراد مبتلا به هرپس تناسلی وجود ندارد. اکثر شواهد ارائه شده در اینجا کیفیت پائینی دارند. مطالعات وارد شده عمدتا در دهه ۱۹۸۰ انجام شده بود، در این زمان مطالعات مختصری که گزارش شده بودند، این اجازه را به ما نمیدهند تا به طور مناسب کیفیت مطالعات وارد شده را قضاوت کنیم.
کیفیت شواهد
شواهد ارائه شده توسط این مرور، کیفیت پائینی داشتند. با اینکه ۲۶ مطالعه وارد شده بود، حداکثر از سه مطالعه وارد شده برای متاآنالیز در این مرور استفاده شد. دلیل آن، عمدتا تعداد کم مطالعاتی بود که انواع مختلف ضد‐ویروسها را بررسی کرده بودند. همچنین معلوم نبود چگونه مطالعات وارد شده، انجام شده بودند، از سوی دیگر روش استفاده شده در هر مطالعه با جزئیات کافی گزارش نشده بود، بنابراین ارزیابی کیفیت هر مطالعه ممکن نبود، ناسازگاری مطالعات کیفیت کلی این مرور را تحت تاثیر قرار میدهد.
ما ۲۲ مطالعه را شامل ۴۳,۶۳۷ زن وارد مرور کردیم. حدود ۷۰% از دادهها را از دو مطالعه که به خوبی انجام شده بودند، استنتاج کردیم (HERS ۱۹۹۸؛ WHI ۱۹۹۸). اغلب شرکتکنندگان، زنان آمریکایی یائسه با حداقل درجاتی از بیماریهای همزمان بودند و میانگین سنی آنها در اکثر مطالعات، بالای ۶۰ سال بود. هیچ یک از این مطالعات بر زنان پیش از یائسگی تمرکز نکرده بودند.
HT ترکیبی مداوم در زنان یائسه نسبتا سالم (یعنی به طور کلی سرحال، بدون بیماری آشکار)، باعث افزایش خطر حوادث کرونری (پس از ۱ سال مصرف: از ۲ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۳ و ۷ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر)، ترومبوآمبولی وریدی (پس از ۱ سال مصرف: از ۲ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۴ و ۱۱ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر)، استروک (پس از ۳ سال مصرف: از ۶ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۶ و ۱۲ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر)، سرطان پستان (پس از ۵,۶ سال مصرف: از ۱۹ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۲۰ و ۳۰ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر)، بیماری کیسه صفرا (پس از ۵.۶ سال مصرف: از ۲۷ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۳۸ و ۶۰ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر) و مرگومیر ناشی از سرطان ریه (پس از ۵.۶ سال مصرف به علاوه ۲.۴ سال پیگیری اضافه: از ۵ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۶ و ۱۳ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر) شده بود.
HT با استروژن تنها، خطر ترومبوآمبولی وریدی (پس از ۱ تا ۲ سال مصرف: از ۲ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا ۲ تا ۱۰ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر؛ پس از ۷ سال مصرف: از ۱۶ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا ۱۶ الی ۲۸ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر)، استروک (پس از ۷ سال مصرف: از ۲۴ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۲۵ و ۴۰ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر)، بیماری کیسه صفرا (پس از ۷ سال مصرف: از ۲۷ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۳۸ و ۶۰ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر) را افزایش داده، اما خطر سرطان پستان (پس از ۷ سال مصرف: از ۲۵ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۱۵ و ۲۵ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر) و شکستگی بالینی (پس از ۷ سال مصرف: از ۱۴۱ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۹۲ و ۱۱۳ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر) را کاهش داده و خطر حوادث کرونری را در هر مدت زمان پیگیری، افزایش نداده بود.
در زنان بالای ۶۵ سال که نسبتا سالم بوده و HT مداوم ترکیبی دریافت کردند، افزایش بروز دمانس مشاهده شد (پس از ۴ سال استفاده: از ۹ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا ۱۱ الی ۳۰ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر). مصرف HT مداوم ترکیبی در زنان مبتلا به بیماری قلبیعروقی، به طور معناداری خطر ترومبوآمبولی وریدی را افزایش داده بود (پس از ۱ سال استفاده: از ۳ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۳ و ۲۹ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر). زنان مصرف کننده HT، دارای کاهش معنادار خطر بروز شکستگی با استفاده طولانیمدت بودند.
خطر شکستگی، تنها پیامدی بود که شواهد قوی برای آن، بیانگر مزیت بالینی ناشی از HT بود (پس از ۵,۶ سال استفاده از HT مداوم: از ۱۱۱ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۷۹ و ۹۶ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر؛ پس از ۷.۱ سال استفاده از HT با تنها استروژن: از ۱۴۱ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۹۲ و ۱۱۳ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر). محققان، شواهد قوی که حاکی از تاثیر معنادار بالینی HT بر بروز سرطان کولورکتال باشد، نیافتند.
یک کارآزمایی، زیر‐گروهی از ۲۸۳۹ زن نسبتا سالم ۵۰ تا ۵۹ ساله را که HT مداوم ترکیبی مصرف کرده و ۱۶۳۷ نفر که HT با تنها استروژن دریافت کرده بودند در برابر گروههای دارونما با اندازه مشابه، تجزیهوتحلیل کرده بود. تنها خطر گزارش شده که به صورت معنادار افزایش یافته بود، ترومبوآمبولی وریدی در زنان مصرف کننده HT مداوم ترکیبی بود: خطر مطلق آنها، پائین و کمتر از ۱/۵۰۰ باقی مانده بود. با این حال، نمیتوان سایر تفاوتها را در خطرات نادیده گرفت، زیرا این مطالعه برای داشتن قدرت تشخیص تفاوتهای میان گروههایی از زنان درون ۱۰ سال یائسگی، طراحی نشده بود.
خطر سوگیری برای اغلب مطالعات در اکثر زمینهها، پائین بود. کیفیت کلی شواهد برای مقایسههای اصلی، متوسط بود. محدودیت اصلی در کیفیت شواهد این بود که فقط حدود ۳۰% از زنان در شروع مطالعه، ۵۰ تا ۵۹ سال داشتند و در این سن، احتمال در نظر گرفتن HT برای نشانههای وازوموتور، بیشتر است.
زنان مبتلا به نشانههای غیر‐قابل تحمل یائسگی، ممکن است مایل به سنجیدن مزایای تسکین نشانهها در برابر خطر مطلق اندک مضرات ناشی از مصرف کوتاه‐مدت HT با دوز کم باشند که درمییابند آنها منع مصرف خاصی ندارند. HT میتواند برای برخی زنان نامناسب باشد، از جمله کسانی که در معرض افزایش خطر بیماری قلبیعروقی، افزایش خطر بیماری ترومبوآمبولی (مانند آنهایی که دارای چاقی یا سابقه ترومبوز وریدی هستند) یا افزایش خطر بعضی انواع سرطانها (مثل سرطان پستان، در زنان دارای رحم) هستند. خطر سرطان آندومتر میان زنان دارای رحم که از HT با استروژن تنها استفاده میکنند، به خوبی ثبت شده است.
HT، برای پیشگیری اولیه یا ثانویه از بیماری قلبیعروقی یا دمانس و پیشگیری از بدتر شدن عملکرد شناختی در زنان یائسه، تجویز نمیشود. اگرچه HT برای پیشگیری از استئوپوروز پس از یائسگی، موثر قلمداد میشود، به طور کلی فقط به عنوان گزینهای برای زنان در معرض خطر چشمگیر که درمانهای غیر‐استروژنی برایشان مناسب نبوده، توصیه میشود. دادهها برای ارزیابی خطر مصرف طولانیمدت HT در زنان پیش از یائسگی و در زنان یائسه جوانتر از ۵۰ سال، ناکافی هستند.
سوال مطالعه مروری
در زنان پیش و پس از یائسگی، تاثیرات بالینی استفاده از هورمون درمانی (hormone therapy; HT) به مدت یک سال یا بیشتر چه هستند؟
پیشینه
HT برای کنترل نشانههای یائسگی تجویز میشود. همچنین برای مدیریت و پیشگیری از بیماریهای مزمن مانند بیماری قلبیعروقی، استئوپوروز و دمانس نیز استفاده میشود.
ویژگیهای مطالعه
این مرور، ۲۲ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) دوسو‐کور (۴۳,۶۳۷ زن) را وارد کرده بود. شواهد تا سپتامبر ۲۰۱۶ بهروز است.
نتایج کلیدی
استفاده از HT ترکیبی مداوم در زنان یائسه نسبتا سالم به مدت ۱ سال، باعث افزایش خطر حمله قلبی از ۲ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۳ و ۷ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر و افزایش خطر ترومبوز وریدی (لخته خونی) از ۲ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۴ و ۱۱ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر میشود. مصرف طولانیتر HT، خطر استروک، سرطان پستان، بیماری کیسه صفرا و مرگومیر ناشی از سرطان ریه را نیز افزایش میدهد.
HT با استروژن تنها، خطر ترومبوز وریدی را پس از ۱ تا ۲ سال مصرف از ۲ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا ۲ تا ۱۰ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر بالا میبرد. با استفاده طولانیتر، موجب افزایش خطر استروک و بیماری کیسه صفرا نیز میشود، اما خطر سرطان پستان (پس از ۷ سال مصرف) را از ۲۵ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تا بین ۱۵ و ۲۵ نفر به ازای هر ۱۰۰۰ نفر کاهش میدهد.
میان زنان بالای ۶۵ سال که HT مداوم ترکیبی دریافت کرده بودند، افزایش بروز دمانس مشاهده شد.
خطر شکستگی، تنها پیامدی بود که نتایج آن، بیانگر شواهد قوی برای مزیت بالینی ناشی از HT بود (هر دو نوع).
زنان مبتلا به نشانههای غیر‐قابل تحمل یائسگی، ممکن است مایل به سنجیدن مزایای تسکین نشانهها در برابر خطر مطلق اندک مضرات ناشی از مصرف کوتاه‐مدت HT با دوز کم باشند که درمییابند آنها منع مصرف خاصی ندارند. HT میتواند برای برخی زنان نامناسب باشد، از جمله کسانی که در معرض افزایش خطر بیماری قلبیعروقی، افزایش خطر بیماری ترومبوآمبولی (مانند آنهایی که دارای چاقی یا سابقه ترومبوز وریدی هستند) یا افزایش خطر بعضی انواع سرطانها (مثل سرطان پستان، در زنان دارای رحم) هستند. خطر سرطان آندومتر میان زنان دارای رحم که از HT با استروژن تنها استفاده میکنند، به خوبی ثبت شده است.
HT، برای پیشگیری اولیه یا ثانویه از بیماری قلبیعروقی یا دمانس و پیشگیری از بدتر شدن عملکرد شناختی در زنان یائسه، تجویز نمیشود. اگرچه HT برای پیشگیری از استئوپوروز پس از یائسگی، موثر قلمداد میشود، به طور کلی فقط به عنوان گزینهای برای زنان در معرض خطر چشمگیر که درمانهای غیر‐استروژنی برایشان مناسب نبوده، توصیه میشود. دادهها برای ارزیابی خطر مصرف طولانیمدت HT در زنان پیش از یائسگی یا در زنان یائسه جوانتر از ۵۰ سال، ناکافی هستند.
کیفیت شواهد
خطر سوگیری (bias) برای اغلب مطالعات در اکثر زمینهها، پائین و کیفیت کلی شواهد، متوسط بود. محدودیت اصلی این بود که فقط حدود ۳۰% از زنان در شروع مطالعه، ۵۰ تا ۵۹ سال داشتند و در این سن، احتمال در نظر گرفتن HT برای نشانههای وازوموتور، بیشتر است.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb