جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای Hayley McBain

Hayley McBain، Kathleen Mulligan، Mark Haddad، Chris Flood، Julia Jones، Alan Simpson،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
در افراد مبتلا به بیماری‌های روانی شدید احتمال ابتلا به دیابت نوع ۲، نسبت به افراد بدون این بیماری‌ها، حدودا دو برابر بیشتر است. دستورالعمل‌های بالینی درمانی برای دیابت نوع ۲ توصیه می‌کنند که آموزش ساختاریافته باید با مراقبت معمول ترکیب و به همه ارائه شود. با این حال، برای افراد مبتلا به بیماری‌های روانی شدید، سلامت جسمانی ممکن است اولویت پائینی داشته و انگیزه برای تغییر هم محدود باشد. این چالش‌های بیشتر بدان معناست که یافته‌های گزارش شده در مرورهای سیستماتیک قبلی درباره مداخلات خود مدیریتی دیابت ممکن است قابل تعمیم به افراد مبتلا به بیماری‌های روانی شدید نبوده، و اینکه روش‌های طراحی شده برای آموزش موثر در زمینه دیابت در این جمعیت مورد نیاز باشد.
اهداف
ارزیابی تاثیرات مداخلات خود مدیریتی دیابت که به‌طور خاص برای افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ و بیماری‌های روانی شدید طراحی شدند.
روش های جستجو
کتابخانه کاکرین، MEDLINE؛ EMBASE؛ PsycINFO؛ Cumulative Index to Nursing and Allied Health Literature (CINAHL)؛ پورتال جست‌وجوی پلتفرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP)؛ ClinicalTrials.gov و منابع علمی خاکستری را جست‌وجو کردیم. تاریخ آخرین جست‌وجو در تمامی بانک‌های اطلاعاتی، ۰۷ مارچ ۲۰۱۶ بود.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده با موضوع مداخلات خود مدیریتی دیابت برای افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ و بیماری‌های روانی شدید.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم خلاصه‌ها و مقالات متن کامل را غربالگری کرده، داده‌ها را استخراج کرده، و ارزیابی خطر سوگیری (bias) را انجام دادند. از طبقه‌بندی تکنیک‌های تغییر رفتار و چارچوب فرضیه تغییر رفتار برای توصیف مبنای نظری مداخلات و اجزای فعال استفاده کردیم. از روش GRADE (کار گروه درجه‌بندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation)) برای ارزیابی کیفیت کلی شواهد کارآزمایی‌ها استفاده کردیم.
نتایج اصلی
یک کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده را با مجموع ۶۴ شرکت‌کننده مبتلا به اسکیزوفرنی یا اختلال اسکیزوافکتیو وارد مرور کردیم. میانگین سنی شرکت‌کنندگان ۵۴ سال بود؛ شرکت‌کنندگان به‌طور میانگین به مدت نه سال مبتلا به دیابت نوع ۲ بوده و هنگام تشخیص بیماری روانی به‌طور میانگین ​​۲۸ سال سن داشتند. محققین برنامه‌های آموزش بازتوانی و آگاهی از دیابت (Diabetes Awareness and Rehabilitation Training; DART) ۲۴ هفته‌ای را در مقایسه با مراقبت معمول به علاوه اطلاع‌رسانی (usual care plus information; UCI) ارزیابی کردند. دوره پیگیری پس از اتمام کارآزمایی، شش ماه بود. خطر سوگیری اغلب نامشخص بود اما برای گزارش‌دهی انتخابی (selective reporting) در سطح بالایی قرار داشت. نویسندگان این کارآزمایی عوارض مرتبط با دیابت، مورتالیتی به هر علتی (all‐cause mortality)، عوارض جانبی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و تاثیرات اجتماعی‌اقتصادی را گزارش نکردند. داده‌های حاصل از دوازده ماه اعمال رفتارهای خود مراقبتی، که بر اساس میزان انرژی مصرفی اندازه‌گیری شد، میانگین ۲۱۴۸ کیلوکالری را برای DART و ۱۴۹۶ کیلوکالری را برای UCI نشان داد (۵۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، که بهبودی قابل‌توجهی را نشان نمی‌دهند. مداخلات تاثیر قابل‌توجهی بر میزان هموگلوبین گلیکوزیله A۱c (یا به اختصار HbA۱c) در مدت ۶ یا ۱۲ ماه پیگیری نداشتند (داده‌های ۱۲ ماهه HbA۱c برای DART معادل ۷,۹% در برابر ۶.۹% برای UCI؛ ۵۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). پژوهشگران اشاره کردند که بهبودی اندکی در شاخص توده بدنی بلافاصله پس از مداخله و در طول شش ماه، همراه با بهبود وزن پس از مداخله مشاهده شد. میزان آگاهی در مورد دیابت و خود کارآمدی، بلافاصله پس از دریافت مداخله بهبود یافت، آگاهی در مورد دیابت در مدت شش ماه هم‌چنان بالا بود. این مداخلات، فشار خون را بهبود نبخشیدند.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
برای نشان دادن اینکه مداخلات خود مدیریتی دیابت نوع ۲ در افراد مبتلا به بیماری‌های روانی شدید در بهبود پیامدها موثر هستند یا خیر، شواهد کافی نیست. پژوهشگران باید کارآزمایی‌های بیشتری را برای بررسی اثربخشی، و برای شناسایی اجزای فعال این مداخلات و افرادی که به احتمال زیاد این مداخلات برایشان مزیت خواهد داشت، انجام دهند.
خلاصه به زبان ساده

مداخلات خود مدیریتی برای دیابت نوع ۲ در بزرگسالان مبتلا به بیماری‌های روانی شدید

سوال مطالعه مروری

تاثیرات مداخلات خود مدیریتی دیابت که مخصوص بزرگسالان مبتلا به دیابت نوع ۲ و بیماری‌های روانی شدید طراحی شدند، چه هستند؟

پیشینه

دیابت یکی از شایع‌ترین بیماری‌های مزمن است که حدود ۴۱۵ میلیون نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است. احتمال ابتلا به دیابت در افراد مبتلا به بیماری روانی شدید دو برابر بیشتر از افرادی است که مشکلات سلامت روان ندارند زیرا عوامل زیادی از جمله عوارض جانبی داروهای آنتی‌سایکوتیک و «سبک زندگی» غیر سالم مانند رژیم غذایی نامناسب و سطوح پائین فعالیت بدنی وجود دارند. به محض تشخیص، دیابت نوع ۲ از طریق ترکیبی از داروها و تغییرات رفتاری مدیریت می‌شود. زمانی که مدیریت دیابت ضعیف باشد، عوارض شدید و تهدید کننده زندگی در افراد رخ می‌دهند. ارائه‌دهندگان مراقبت سلامت، برنامه‌های آموزش بیمار را توسعه داده‌اند تا برای خود مدیریتی دیابت و کاهش احتمال بروز این عوارض به افراد کمک کنند. اگرچه بسیاری از برنامه‌های مربوط به دیابت نوع ۲ موثر بوده‌اند، برنامه‌هایی که به‌طور خاص برای پاسخ‌گویی به نیازهای افراد مبتلا به بیماری‌های روانی شدید طراحی شده‌اند، کمتر شناخته شده‌اند.

ویژگی‌های مطالعه

یک مطالعه را شناسایی کردیم، که ۶۴ فرد بزرگسال مبتلا به دیابت نوع ۲ و اسکیزوفرنی یا اختلال اسکیزوافکتیو را ثبت‌نام کرد. پژوهشگران مراقبت معمول به علاوه جزوات اطلاع‌رسانی را با یک برنامه آموزشی ۲۴ هفته‌ای که یک بار در هفته به مدت ۹۰ دقیقه ارائه می‌شد (آموزش بازتوانی و آگاهی از دیابت (Diabetes Awareness and Rehabilitation Training))، مقایسه کردند. این برنامه، آموزش پایه‌ای دیابت و اطلاعاتی را در مورد تغذیه و ورزش ارائه کرد. میانگین سنی شرکت‌کنندگان ۵۴ سال بود؛ شرکت‌کنندگان به‌طور میانگین به مدت نه سال مبتلا به دیابت نوع ۲ بوده و هنگام تشخیص بیماری روانی به‌طور میانگین ​​۲۸ سال سن داشتند. افراد حاضر در مطالعه مذکور شش ماه پس از پایان برنامه تحت نظر قرار گرفتند.

شواهد تا ۰۷ مارچ ۲۰۱۶ به‌روز است.

‌نتایج کلیدی

به‌طور خلاصه، مطالعات معدودی تاثیرات برنامه‌های خود مدیریتی دیابت را در بزرگسالان مبتلا به بیماری‌های روانی شدید ارزیابی کرده‌اند. نویسندگان تنها مطالعه وارد شده به این مرور، عوارض مرتبط با دیابت، مورتالیتی به هر علتی (all‐cause mortality)، عوارض جانبی، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و تاثیرات اجتماعی‌اقتصادی را گزارش نکردند. آنها بهبودهای جزئی را در شاخص توده بدنی و وزن بدن، هم‌چنین آگاهی از دیابت و خود کارآمدی را توضیح دادند. شواهد موجود برای نشان دادن اینکه این نوع از برنامه‌ها می‌توانند به افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ و بیماری‌های روانی شدید برای مدیریت بهتر دیابت و پیامدهای آن کمک کنند، کافی نیست.

کیفیت شواهد

سطح کیفیت کلی شواهد را بسیار پائین رتبه‌بندی کردیم، دلیل عمده آن، کم بودن تعداد مطالعات وارد شده و شرکت‌کنندگان، و گزارش ناهمگون از نتایج مطالعه بود.


Kelly MacKenzie، Joanne Hancox، Hayley McBain، Daniel G Ezra، Gill Adams، Stanton Newman،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
انحراف چشم یا استرابیسم (Strabismus) که با عنوان چپ‌چشمی (squint) نیز شناخته می‌شود، می‌تواند تاثیر تضعیف‌کننده‌ای روی عزت‌نفس، کیفیت زندگی و خلق‌وخوی فرد داشته باشد و هم‌چنین حس اضطراب اجتماعی و رفتار دوری‌گزینی (avoidance) آن‌ها را افزایش دهد. جراحی استرابیسم می‌تواند منجر به بهبود هم‌ترازی چشمان بیمار، و در موارد مناسب، تسکین نشانه‌هایی مانند دو‐بینی شود. با این حال، شواهد نشان می‌دهد که لزوما همه بیماران پس از جراحی بهبود معناداری را در کیفیت زندگی خود نخواهند داشت. مشخص شده که ارائه مداخلات روانی‌اجتماعی پیش از جراحی، موجب بهبود پیامدهای گزارش‌شده بیمار در دیگر بیماری‌های طولانی‐مدت می‌شود.
اهداف
ارزیابی تاثیرات مداخلات روانی‌اجتماعی در مقابل عدم ارائه مداخله بر کیفیت زندگی و پیامدهای روانی‌اجتماعی در بزرگسالان تحت جراحی انحراف چشم.
روش های جستجو

در CENTRAL (شامل مرکز ثبت کارآزمایی‌های گروه چشم و بینایی در کاکرین) (شماره ۱؛ ۲۰۱۶)، MEDLINE Ovid؛ Ovid MEDLINE In‐Process and Other Non‐Indexed Citations؛ Ovid MEDLINE Daily؛ Ovid OLDMEDLINE (ژانویه ۱۹۴۶ تا فوریه ۲۰۱۶)، EMBASE (ژانویه ۱۹۸۰ تا فوریه ۲۰۱۶)، منابع علمی سلامت آمریکای لاتین و کارائیب (LILACS) (ژانویه ۱۹۸۲ تا فوریه ۲۰۱۶)، PsyclNFO (ژانویه ۱۹۶۷ تا فوریه ۲۰۱۶)، ISRCTN registry (www.isrctn.com/editAdvancedSearch)؛ ClinicalTrials.gov (www.clinicaltrials.gov) و پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی (ICTRP) سازمان جهانی بهداشت؛ (www.who.int/ictrp/search/en) جست‌وجو کردیم. از هیچ محدودیت زبانی یا زمانی در جست‌وجوهای الکترونیکی برای یافتن کارآزمایی‌ها استفاده نکردیم. آخرین بار بانک‌های اطلاعاتی الکترونیکی را در ۱۵ فوریه ۲۰۱۶ جست‌وجو کردیم.

هم‌چنین British Orthoptic Journal ، مجموعه مقالات انجمن استرابیسم اروپا (European Strabismological Association; ESA)، انجمن بین‌المللی استرابیسم‌شناسی (International Strabismological Association; ISA) و خلاصه سخنرانی‌های جلسات انجمن استرابیسم اروپا (ESA) و انجمن آمریکایی چشم پزشکی کودکان و استرابیسم (American Association for Pediatric Ophthalmology and Strabismus; AAPOS) را به صورت دستی جست‌وجو کردیم. این جست‌وجوها از سال ۱۹۸۰ تا زمان حاضر انجام شد. از سوی دیگر، در Psychology and Health ؛ British Journal of Health Psychology ؛ Health Psychology و Annals of Behavioral Medicine جست‌وجوی دستی انجام دادیم.

معیارهای انتخاب
برنامه‌ریزی کردیم تا کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) را، از جمله RCT‌های خوشه‌ای، در نظر بگیریم، که در آن‌ها اثربخشی یک مداخله روانی‌اجتماعی در بیماران تحت عمل جراحی استرابیسم ارزیابی شد.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم نتایج جست‌وجو را از نظر واجد شرایط بودن بررسی کردند.
نتایج اصلی
هیچ‌یک از ۸۸ مطالعه‌ای را که شناسایی کردیم، معیارهای ورود را به این مرور کاکرین نداشتند.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
هیچ شواهدی را نیافتیم که به ارزیابی تاثیر مداخلات روانی‌اجتماعی بر بیماران تحت جراحی انحراف چشم پرداخته باشد. معتقدیم تحقیقات آینده باید بر ایجاد و ارزیابی استفاده از مداخلات روانی‌اجتماعی هدف‌دار در جهت بهبود کیفیت زندگی بیمار پس از جراحی استرابیسم متمرکز شوند.
خلاصه به زبان ساده

برنامه‌های حمایت از بیمار (مداخلات روانی‌اجتماعی) در جهت بهبود کیفیت زندگی در بزرگسالان تحت جراحی انحراف چشم

پیشینه

انحراف چشم که با عنوان چپ‌چشمی نیز شناخته می‌شود، به معنای عدم قرینه بودن (misalignment) چشم‌های یک فرد است. این عارضه می‌تواند منجر به لوچی واضح قابل‌ملاحظه توسط اشخاص دیگر، هم‌چنین نشانه‌های دوبینی یا تاری دید شود. بزرگسالان مبتلا به لوچی، اغلب تحت جراحی برای کاهش این علائم و نشانه‌ها قرار می‌گیرند. اگرچه افراد، بهبود کیفیت زندگی را به عنوان نتیجه جراحی استرابیسم گزارش می‌کنند، برخی از بیماران هیچ تغییر یا افتی را در کیفیت زندگی، علی‌رغم پیامدهای خوب بالینی، به دست نمی‌آورند. اعمال مداخلات روانی‌اجتماعی پیش از جراحی می‌توانند پیامدهای گزارش‌شده بیمار را در دیگر بیماری‌های طولانی‐مدت بهبود بخشند. هدف این مرور کاکرین، ارزیابی اثربخشی مداخلات روانی‌اجتماعی پیش از جراحی انحراف چشم به منظور بهینه‌سازی کیفیت زندگی پس از جراحی بود. جست‌وجو را تا فوریه ۲۰۱۶ انجام دادیم. هیچ مطالعه‌ای را نیافتیم که تاثیر مداخلات روانی‌اجتماعی را در بیماران تحت جراحی لوچی ارزیابی کرده باشد. معتقدیم تحقیقات آینده باید بر ایجاد و ارزیابی استفاده از مداخلات روانی‌اجتماعی هدف‌دار در جهت بهبود کیفیت زندگی بیمار پس از جراحی استرابیسم متمرکز شوند.



صفحه ۱ از ۱