جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای George Basios

Charalampos S Siristatidis، Ahmed Gibreel، George Basios، Abha Maheshwari، Siladitya Bhattacharya،
دوره ۲۰۱۵، شماره ۰ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

پیشینه
آگونیست‌های هورمون آزادکننده گنادوتروپین (gonadotrophin‐releasing hormone agonists; GnRHa) به‌طور معمول در سیکل‌های فناوری کمک باروری (assisted reproduction technology; ART) برای پیشگیری از پیک هورمون لوتئین کننده (luteinising hormone) حین تحریک تحت کنترل تخمدان (controlled ovarian hyperstimulation; COH)، پیش از بازیابی برنامه‌ریزی شده تخمک، استفاده می‌شوند، از این رو شانس تولد زنده نوزاد را به حداکثر می‌رسانند.
اهداف

بررسی تاثیر پروتکل‌های مختلف GnRHa به عنوان درمان کمکی در COH در زنانی که تحت سیکل‌های ART قرار می‌گیرند.

روش های جستجو
بانک‌های اطلاعاتی زیر را از زمان آغاز به کار تا اپریل ۲۰۱۵ جست‌وجو کردیم: پایگاه ثبت تخصصی گروه اختلالات قاعدگی و ناباروری در کاکرین، پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل‌شده کاکرین (CENTRAL) در کتابخانه کاکرین (شماره ۳؛ ۲۰۱۵)، MEDLINE؛ EMBASE؛ CINAHL؛ PsycINFO، و پایگاه ثبت کارآزمایی‌های در حال انجام. همچنین فهرست منابع مقالات مرتبط را جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (randomised controlled trials; RCTs) که هر دو پروتکل GnRHa مورد استفاده را در سیکل‌های لقاح آزمایشگاهی (in vitro fertilisation; IVF) یا تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (intracytoplasmic sperm injection; ICSI) در زنان نابارور مقایسه کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات را انتخاب کرده، واجد شرایط بودن کارآزمایی و خطر سوگیری (bias) را بررسی کرده، و اطلاعات را استخراج کردند. پیامد اولیه در قالب تعداد تولد زنده یا تداوم بارداری به ازای هر زن/زوج تصادفی‌سازی شده، اندازه‌گیری شد. پیامدهای ثانویه به صورت تعداد بارداری‌های بالینی، تعداد تخمک‌های بازیابی‌شده، دوز گنادوتروپین‌های مورد استفاده، عوارض جانبی (شکست بارداری، تحریک بیش از حد تخمدان، کنسل شدن سیکل، و پیک‌های پیش از موقع هورمون لوتئین کننده) و هزینه و قابلیت پذیرش رژیم‌ها تعریف شدند. به جهت محاسبه نسبت شانس (OR) برای متغیرهای دو حالتی (dichotomous) و تفاوت‌های میانگین (MD) برای متغیرهای پیوسته (continuous)، با ۹۵% فاصله‌های اطمینان (CI)، داده‌ها را باهم ترکیب کردیم. با استفاده از آماره I²، ناهمگونی آماری (statistical heterogeneity) را بررسی کردیم. کیفیت کلی شواهد را برای مقایسه‌های اصلی با استفاده از روش‌های درجه‌بندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) بررسی کردیم.
نتایج اصلی

تعداد ۳۷ RCT (۳۸۷۲ زن) را وارد کردیم، که یکی از آنها در حال انجام، و یکی در انتظار طبقه‌بندی بود. این کارآزمایی‌ها نه مقایسه مختلف را میان پروتکل‌ها انجام دادند. بیست RCT پروتکل‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را مقایسه کردند. فقط ۱۹ مورد از ۳۷ کارآزمایی، تولد زنده یا تداوم بارداری را گزارش کردند.

هیچ شواهد قطعی دال بر وجود تفاوت میان پروتکل طولانی‌مدت و کوتاه‌مدت در نرخ‌های تولد زنده یا تداوم بارداری وجود نداشت (OR: ۱,۳۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۴ تا ۱.۸۱؛ ۱۲ RCT؛ ۹۷۶ زن؛ I² = ۱۵%؛ شواهد با کیفیت پائین). یافته‌های ما نشان می‌دهند در یک جمعیت که تولد زنده یا تداوم بارداری با استفاده از پروتکل کوتاه‌مدت در ۱۴% زنان دیده می‌شود، این میزان با پروتکل طولانی‌مدت، میان ۱۳% و ۲۳% خواهد بود. شواهدی از افزایش نرخ بارداری بالینی با پروتکل طولانی‌مدت به دست آمد (OR: ۱.۵۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۸ تا ۱.۹۲؛ ۲۰ RCT؛ ۱۶۴۳ زن؛ I² = ۲۷%؛ شواهد با کیفیت متوسط).

در مقایسه میان پروتکل‌های GnRHa و موارد زیر، هیچ شواهدی دال بر تفاوت میان گروه‌ها از لحاظ نرخ‌های تولد زنده یا تداوم بارداری وجود نداشت: پروتکل طولانی‌مدت در مقابل بسیار کوتاه‌مدت (OR: ۱,۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۲ تا ۴.۳۶؛ یک RCT؛ ۱۵۰ زن؛ شواهد با کیفیت پائین)، پروتکل فاز فولیکولار طولانی‌مدت در مقابل لوتئال طولانی‌مدت (OR: ۱.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۷ تا ۴.۱۰؛ یک RCT؛ ۲۲۳ زن؛ شواهد با کیفیت پائین)، توقف مصرف GnRHa در مقابل ادامه استفاده از آن (OR: ۰.۷۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۲ تا ۱.۳۳؛ سه RCT؛ ۲۹۰ زن؛ I² = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین)، کاهش دوز GnRHa در برابر همان دوز (OR: ۱.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۸ تا ۱.۵۲؛ چهار RCT؛ ۴۰۷ زن؛ I² = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین)، توقف مصرف GnRHa در مقابل ادامه مصرف آن پس از تجویز گنادوتروپین کوریونیک انسانی (human chorionic gonadotrophin; HCG) در پروتکل طولانی‌مدت (OR: ۰.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۱.۶۴؛ یک RCT؛ ۱۸۱ زن؛ شواهد با کیفیت پائین)، و زمانی که تزریق GnRHa پیش از تحریک تخمدان، به مدت دو هفته در مقابل سه هفته طول کشید (OR: ۱.۱۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۲.۶۸؛ یک RCT؛ ۸۵ زن؛ شواهد با کیفیت پائین). پیامدهای اولیه برای دیگر مقایسه‌ها، گزارش نشدند.

در رابطه با عوارض جانبی، اطلاعات کافی برای نتیجه‌گیری، به جز نرخ توقف سیکل، وجود نداشت. زمانی که یک پروتکل طولانی‌مدت با یک پروتکل کوتاه‌مدت مقایسه شد، هیچ شواهد قطعی از وجود تفاوت در نرخ توقف سیکل به دست نیامد (OR: ۰,۹۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۱.۵۵؛ ۱۱ RCT؛ ۱۰۲۶ زن؛ I² = ۴۲%؛ شواهد با کیفیت پائین). این یافته پیشنهاد می‌کند در جمعیتی که در آن با استفاده از پروتکل کوتاه‌مدت، توقف سیکل در ۹% زنان رخ می‌دهد، با پروتکل طولانی‌مدت این میزان توقف میان ۵.۵% و ۱۴% خواهد بود.

سطح کیفیت شواهد، متوسط تا پائین بود. محدودیت‌های اصلی در این شواهد عبارت بودند از عدم ارائه گزارش از تولد زنده و تداوم بارداری، گزارش‌دهی ضعیف از روش‌های انجام در مطالعات اولیه، و یافته‌های غیردقیق به دلیل نبود اطلاعات. فقط ۱۰ مورد از ۳۷ مطالعه، طی ۱۰ سال اخیر انجام شدند.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
زمانی که پروتکل‌های طولانی‌مدت و کوتاه‌مدت GnRHa مقایسه شدند، هیچ شواهد قطعی را از تفاوت در نرخ‌های تولد زنده یا تداوم بارداری پیدا نکردیم، اما شواهدی با کیفیت متوسط از نرخ‌های بالاتر بارداری بالینی در گروه پروتکل طولانی‌مدت به دست آمد. هیچ یک از آنالیز‌های دیگر، شواهدی را دال بر وجود تفاوت در پیامدهای تولد یا بارداری میان پروتکل‌های مقایسه‌شده نشان ندادند. شواهد کافی دال بر نتیجه‌گیری در مورد عوارض جانبی وجود نداشت.
خلاصه به زبان ساده

استفاده از آگونیست‌های هورمون آزادکننده گنادوتروپین (GnRHa) به عنوان درمان کمکی برای گنادوتروپین‌ها در درمان‌های کمکی باروری

سوال مطالعه مروری

پژوهشگران سازمان همکاری کاکرین (Cochrane Collaboration)، شواهد مربوط به موثرترین راه استفاده را از آگونیست‌های هورمون آزادکننده گنادوتروپین (GnRHa) به عنوان بخشی از تحریک تحت کنترل تخمدان در زنانی که تحت فناوری کمک باروری (ART) قرار داشتند، مرور کردند.

پیشینه

GnRHa به همراه تزریق هورمون‌هایی که تخمدان‌ها را تحریک می‌کنند، تجویز می‌شوند. این کار تلاشی است برای پیشگیری از آزاد شدن خودبه‌خودی تخمک‌ها پیش از بازیابی برنامه‌ریزی آنها به کمک جراحی. اثبات شده که GnRHa نرخ‌های بارداری را افزایش می‌دهد؛ با این حال، در متون علمی رژیم‌های مختلفی تعریف شده‌اند. ما این مطالعه مروری را برای شناسایی موثرترین رژیم درمانی انجام دادیم.

ویژگی‌های مطالعه

تعداد ۳۷ کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (RCT) را با ۳۸۷۲ زن شناسایی کردیم که استفاده از GnHRa را در پروتکل‌های مختلف مقایسه کردند. بیست مورد از این RCTها (۱۶۴۳ زن) یک پروتکل طولانی‌مدت را با یک پروتکل کوتاه‌مدت مقایسه کردند. شواهد تا اپریل ۲۰۱۵ به‌روز است.

نتایج کلیدی

در مقایسه‌های انجام‌شده میان پروتکل‌های طولانی‌مدت GnRHa (یعنی زمانی که پیش از شروع تحریک تخمدان، GnRHa به مدت حداقل ۱۴ روز تجویز می‌شود) و پروتکل‌های کوتاه‌مدت آن (زمانی که GnRHa در آغاز زمان تحریک مصرف می‌شود)، هیچ شواهد قطعی از وجود تفاوت در نرخ‌های تولد زنده و تداوم بارداری وجود نداشت. با این حال، شواهدی با کیفیت متوسط از نرخ‌های بالاتر بارداری بالینی در گروه پروتکل طولانی‌مدت وجود داشت. یافته‌های ما نشان می‌دهند در یک جمعیت که تولد زنده یا تداوم بارداری با استفاده از پروتکل کوتاه‌مدت در ۱۴% زنان دیده می‌شود، این میزان با پروتکل طولانی‌مدت، میان ۱۳% و ۲۳% خواهد بود.

هیچ یک از آنالیز‌های دیگر، شواهدی را دال بر وجود تفاوت در پیامدهای تولد یا بارداری میان پروتکل‌های مقایسه‌شده نشان ندادند. شواهد کافی دال بر نتیجه‌گیری در مورد عوارض جانبی وجود نداشت. برای تعیین اینکه کدام پروتکل طولانی‌مدت برای زنان موثرتر و هزینه‐اثربخش‌تر است، انجام پژوهش بیشتری مورد نیاز است.

کیفیت شواهد

سطح کیفیت شواهد، متوسط تا پائین بود. محدودیت‌های اصلی در این شواهد عبارت بودند از عدم ارائه گزارش از تولد زنده و تداوم بارداری، گزارش‌دهی ضعیف از روش‌های انجام در مطالعات اولیه، و یافته‌های غیردقیق به دلیل نبود اطلاعات. فقط ۱۰ مورد از ۳۷ مطالعه، طی ۱۰ سال اخیر انجام شدند.


Charalampos S Siristatidis، George Basios، Vasilios Pergialiotis، Paraskevi Vogiatzi،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
آسپرین (aspirin) با هدف افزایش احتمال زنده‌زایی در زنان تحت درمان با فناوری کمک‐باروری (assisted reproductive technology; ART) استفاده می‌شود، با وجود اینکه شواهد در مورد اثربخشی و بی‌خطری آن (از نظر خونریزی نامناسب حین انجام بازیابی اووسیت‌ها و خطر سقط جنین) متناقض است. مناسب‌ترین زمان برای شروع مصرف آسپیرین و طول مدت درمان مورد نیاز هم هنوز باید مشخص شود. این دومین نسخه به‌روز از مروری است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
اهداف
بررسی اثربخشی و بی‌خطری (safety) آسپرین در زنانی که تحت ART قرار می‌گیرند.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی گروه زنان و باروری در کاکرین (Cochrane Gynaecology and Fertility Group Trials Register)؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ شماره ۴؛ ۲۰۱۶) در کتابخانه کاکرین‌ (Cochrane Library)؛ (جست‌وجو در ۹ می ۲۰۱۶)، بانک‌های اطلاعاتی MEDLINE (از ۱۹۴۶ تا ۹ می ۲۰۱۶) و Embase (از ۱۹۷۴ تا ۹ می ۲۰۱۶)، و پایگاه‌های ثبت کارآزمایی (ClinicalTrials.gov و پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت) را جست‌وجو کردیم. هم‌چنین فهرست منابع همه مطالعات شناخته شده اولیه و مقالات مروری، فهرست استنادی انتشارات مرتبط و چکیده جلسات گردهمایی‌های اصلی علمی را همراه با راهبرد جست‌وجوی گروه زنان و باروری در کاکرین آزمودیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده روی آسپرین برای زنانی که تحت ART قرار می‌گیرند، برای ورود به این مرور مناسب بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم واجد شرایط بودن کارآزمایی و خطر سوگیری (bias) را سنجیدند و داده‌ها را استخراج کردند. پیامد اولیه مرور، زنده‌زایی بود. پیامدهای ثانویه شامل بارداری بالینی، تداوم بارداری، بارداری چند‐قلویی، سقط جنین، و دیگر عوارض مرتبط با IVF/ICSI یا با بارداری و تولد بود. داده‌ها را برای محاسبه خطرات نسبی (RRs) (برای داده‌های دو‐حالتی) و تفاوت‌های میانگین (MDs) (برای داده‌های پیوسته) و %۹۵ فواصل اطمینان (CIs) ترکیب کردیم. ناهمگونی آماری با استفاده از آمار I² ارزیابی شده است. کیفیت کلی شواهد را برای مقایسه‌های اصلی با استفاده از روش درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی کردیم.
نتایج اصلی

جست‌وجوی ما ۱۳ کارآزمایی را به عنوان واجد شرایط برای گنجانده شدن در مرور مشخص کرد، که شامل در مجموع ۲۶۵۳ شرکت‌کننده با میانگین سنی ۳۵ سال است. ده مطالعه دوز ۱۰۰ میلی‌گرم آسپرین و سه مطالعه نیز ۸۰ میلی‌گرم آسپرین در هر روز را استفاده کرده بود. در اغلب آنها، آسپرین بلافاصله پس از تنظیم پائین آغاز شده بود، در حالی که طول مدت درمان به طور گسترده‌ای متفاوت بود. هشت مطالعه دارونما (placebo) را در گروه کنترل به کار گرفته بودند.

شواهدی حاکی از تفاوت بین گروه آسپرین و گروه عدم درمان یا دارونما در نرخ زنده‌زایی وجود نداشت (RR: ۰,۹۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۲ تا ۱.۱۵؛ ۳ RCT؛ ۱۰۵۳ = n؛ %۱۵ = I²؛ شواهد با کیفیت متوسط). به علاوه، نرخ بارداری بالینی هم بین دو گروه مشابه بود (RR: ۱.۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱ تا ۱.۱۷؛ ۱۰ RCT؛ ۲۱۴۲ = n؛ %۲۷ = I²؛ شواهد با کیفیت متوسط)، تجزیه‌و‌تحلیل حساسیت، با حذف مطالعات سوگیری (bias) پُر‐خطر، تغییری در تخمین اثرگذاری نداد. شواهدی از تفاوت بین دو گروه در مورد بارداری چند‐قلویی تایید شده توسط اولتراسوند (RR: ۰.۶۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۷ تا ۱.۲۵؛ ۲ RCT؛ ۶۵۶ = n؛ %۰ = I²؛ شواهد با کیفیت پائین)، سقط جنین (RR: ۱.۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۸ تا ۱.۷۷؛ ۵ RCT؛ ۱۴۹۷ = n؛ %۰ = I²؛ شواهد با کیفیت پائین) و بارداری خارج از رحم (RR: ۱.۸۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۵ تا ۴.۶۳؛ ۳ RCT؛ ۱۱۳۵ = n؛ I² = ۰%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) یا خونریزی واژینال (RR: ۱.۰۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۷.۱۳؛ ۱ RCT؛ ۴۸۷ = n؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) وجود نداشت. داده‌ای در مورد سایر عوارض جانبی وجود نداشت.

سطح کیفیت کلی شواهد از بسیار پائین تا متوسط متفاوت بود؛ محدودیت‌ها شامل گزارش ضعیف روش‌های انجام مطالعه و سوگیری انتشار مشکوک بود.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
در حال حاضر هیچ شواهدی به نفع استفاده روتین از آسپرین به منظور بهبود نرخ بارداری در یک جمعیت IVF کلی وجود ندارد. این یافته بر اساس داده‌های حاصل از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده است، که در آنها در حال حاضر هیچ شواهدی از تاثیر آسپرین در زنان تحت ART وجود ندارد، چون هیچ معیار پیامد واحدی که مزیت ناشی از استفاده از آن را نشان دهد، وجود نداشت. به علاوه، شواهد موجود احتمال عوارض جانبی را رد نمی‌کنند.
خلاصه به زبان ساده

آسپرین برای زنانی که تحت فناوری کمک‐باروری (ART) قرار می‌گیرند.

سوال مطالعه مروری
محققان کاکرین شواهد مربوط به اثربخشی و بی‌خطری استفاده از آسپرین (aspirin) با هدف افزایش شانس زنده‌زایی در زنانی که تحت فناوری کمک‐باروری (assisted reproductive technology; ART) قرار می‌گیرند، را مرور کردند.

پیشینه
آسپرین به طور معمول در تلاش برای افزایش شانس زنده‌زایی در زنانی که تحت ART قرار می‌گیرند، استفاده می‌شود. با این حال، شواهد متناقضی در مورد اثربخشی این درمان و زمان مناسب شروع این درمان و مدت زمان انجام آن وجود دارد. اگرچه به طور فیزیولوژیک آسپرین یک تاثیر مفید روی برخی از جنبه‌های مورد نیاز یک بارداری موفق دارد، مصرف آسپرین با سقط جنین و خونریزی واژینال همراه است. بنابراین، مهم است که شواهد موجود در مورد اثربخشی این درمان بررسی شوند.

ویژگی‌های مطالعه
ما ۱۳ کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده را با گروه‌های موازی یافتیم، که آسپرین را با دارونما (placebo) یا عدم درمان در ۲۶۵۳ زن تحت ART مقایسه کرده بودند. مطالعات در ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و آسیایی انجام شده بود. یکی از کارآزمایی‌های وارد شده قسمتی توسط یک شرکت داروسازی مرتبط با مداخله تامین مالی می‌شد. در اغلب مطالعات، گروه‌ها قابل مقایسه بوده و میانگین سنی شرکت‌کنندگان در هر دو گروه ۳۲ سال بود. در اغلب مطالعات یک دوز مشابه از مداخله، اجرا شده بود و بیشتر آنها زمان‌بندی مشابهی از شروع مصرف آسپرین گزارش کرده بودند. مدت زمان کارآزمایی‌ها میان مطالعات متفاوت بود، اما برای ارائه داده در مورد پیامدهای گزارش شده‌ای که به ترتیب توسط هر گروه مورد بررسی قرار گرفت، کافی بود. شواهد تا ۹ می ۲۰۱۶ به‌روز است.

نتایج کلیدی
شواهدی حاکی از تفاوت بین گروه‌ها در نرخ زنده‌زایی، بارداری بالینی، بارداری خارج رحمی، بارداری چند‐قلویی، سقط جنین یا خونریزی واژینال وجود نداشت. تعداد مطالعات محدود و کیفیت شواهد از بسیار پائین تا متوسط متفاوت بود، در حالی که داده‌های مربوط به عوارض، چه حین انجام پروسیجر IVF/ICSI و چه در طول بارداری و زایمان هم بسیار محدود یا از دست رفته بودند. در دومین نسخه به‌روز این مرور، قادر به اضافه کردن داده جدید از مطالعات بیشتر نبودیم، زیرا هیچ RCTای که گزارشی از این پیامدها در مقایسه‌های مشخص داشته باشد، یافت نشد. بر اساس شواهد موجود، ما به همان نتیجه‌گیری ارائه شده در نسخه اولیه مرور رسیدیم: هیچ معیار پیامد واحدی از مزیت استفاده از آسپرین نشان نداده است. در حال حاضر، هیچ شواهدی برای حمایت استفاده از درمان با آسپرین به منظور بهبود نرخ بارداری برای یک جمعیت عمومی IVF وجود ندارد.

کیفیت شواهد
شواهد برای زنده‌زایی با کیفیت متوسط و برای سایر پیامدها از بسیار پائین تا متوسط بودند. محدودیت‌های اصلی شواهد، گزارش ضعیف روش‌های انجام مطالعه، سوگیری انتشار و فقدان مطالعاتی که پیامدهای مورد نظر را ارزیابی کنند، بود.



صفحه ۱ از ۱