در این مرور سیستماتیک، ۴۲ کارآزمایی را وارد کردیم.
بیستوپنج کارآزمایی، کاتتریزاسیون ثابت اورترال را با کاتتریزاسیون سوپراپوبیک مقایسه کرده بودند. شواهد مربوط به عفونت مجاری ادراری (UTI) علامتدار ناکافی بودند (خطر نسبی (RR): ۱,۰۱؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۶۱ تا ۱.۶۹؛ ۵ کارآزمایی؛ ۵۷۵ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). شرکتکنندگان با کاتترهای ثابت تعداد بیشتری باکتریوری بدون نشانه داشتند (RR: ۲.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۶۳ تا ۳.۱۰؛ ۱۹ کارآزمایی؛ ۱۸۹۴ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و تعداد بیشتری از آنها درد را گزارش کردند (RR: ۵.۶۲؛ ۹۵% CI؛ ۳.۳۱ تا ۹.۵۵؛ ۴ کارآزمایی؛ ۵۳۵ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). مدت کاتتریزاسیون در گروه با کاتتریزاسیون ثابت اورترال کمتر بود (MD: ‐۱.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۲.۴۲‐ تا ۱.۰۵‐؛ ۲ کارآزمایی؛ ۲۷۴ شرکتکننده).
چهارده کارآزمایی، کاتتریزاسیون ثابت اورترال را با کاتتریزاسیون متناوب مقایسه کرده بودند. دو کارآزمایی دادههایی در مورد UTI علامتدار داشتند که برای متاآنالیز (meta‐analysis) مناسب بودند. به دلیل وجود شواهدی از ناهمگونی آماری و بالینی قابل توجه، نتایج را تجمیع نکردیم، زیرا کاری بینتیجه بوده و کیفیت شواهد بسیار پائین بود. اصلیترین منبع ناهمگونی، علت بستری شدن در بیماران بود، به طوری که هاکورت و همکارانش شرکتکنندگانی را در نظر گرفتند که تحت جراحی اوروژنیتال قرار گرفته بودند، در حالی که در کارآزمایی دیگری که تانگ و همکاران هدایت میکردند زنان مسن یک مرکز بازتوانی سالخوردگان برگزیده شدند. شواهد همچنین برای باکتریوری بدون نشانه قطعی نبود (RR: ۱,۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۵ تا ۱.۲۸؛ ۱۳ کارآزمایی؛ ۱۳۳۳ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). تقریبا سه برابر افراد با کاتتر متناوب در مقایسه با کاتتر اورترال، به سمت احتباس ادراری رفتند (۱۶% با اورترال در برابر ۴۵% با متناوب)، (RR: ۰.۴۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۲ تا ۰.۹۱؛ ۴ کارآزمایی؛ ۳۸۴ شرکتکننده).
سه کارآزمایی کاتتریزاسیون متناوب را با کاتتریزاسیون سوپراپوبیک مقایسه کرده بودند که تنها با حضور شرکتکنندگان مونث انجام شدند. شواهد برای عفونت مجاری ادراری (UTI) علامتدار، باکتریوری بدون نشانه، درد یا هزینه، بینتیجه بود.
هیچ کدام از کارآزماییها، پیامدهای حیاتی زیر را گزارش نکرده بودند: کیفیت زندگی، سهولت استفاده و تجزیهوتحلیل سودمندی هزینه.
کاتترهای سوپراپوبیک در مقایسه با کاتتریزاسیون ثابت اورترال باعث کاهش شمار شرکتکنندگان مبتلا به باکتریوری بدون نشانه، نیاز مجدد به کاتتریزاسیون و درد میشود. شواهد در مورد عفونت مجاری ادراری علامتدار مبهم بود.
در مقایسه کاتتریزاسیون اورترال ثابت در برابر متناوب، شواهد برای عفونت مجاری ادراری علامتدار و باکتریوری بدون نشانه مبهم بود. هیچ کدام از کارآزماییها درد را گزارش نکرده بودند.
شواهد برای مقایسه کاتتریزاسیون سوپراپوبیک در برابر کاتتریزاسیون متناوب اورترال مبهم بود. کارآزماییها باید تعریف دقیقی از عفونت مجاری ادراری علامتدار داشته باشند. انجام کارآزماییهای تکمیلی با توان آزمون مناسب برای مقایسه تمام کاتترها مورد نیاز است، به خصوص در مورد مقایسه سوپراپوبیک و کاتتریزاسیون متناوب اورترال.
شواهد برای این سوال تا ۲۶ فوریه ۲۰۱۵ به روز است
تعداد کارآزماییها: ۴۲
تعداد شرکتکنندگان: ۴۵۷۷
پیامهای کلیدی:
این مرور کاکرین نشان داد که شواهد کافی برای نشان دادن اینکه مسیر درناژ مثانه برای کاهش عفونت مجاری ادراری (UTI) بر بقیه ارجحیت دارد، در دسترس نیست. شواهد نشان دهنده این هستند که شرکتکنندگان با کاتترهای سوپراپوبیک در مقایسه با کاتترهای ثابت اورترال احتمال کمتری دارد که دچار درد به دلیل کاتتر شوند. کیفیت شواهد در این مرور، پائین بود و بسیاری از کارآزماییها، پیامدهای مهم مانند کیفیت زندگی مرتبط با کاتتر و سهولت استفاده از آن را گزارش نکرده بودند. کارآزماییهای وارد شده، عوارض جانبی معدودی را گزارش کرده بودند، اما مشخص نیست که این امر به خاطر این بوده که عوارض جانبی رخ نداده یا به سادگی گزارش نشده بود. به دلیل شواهد محدود، ما به کارآزماییهای با کیفیت بالا نیاز داریم. مهم است که این کارآزماییها عفونت مجاری ادراری علامتدار، درد ناشی از استفاده از کاتترها، کیفیت زندگی، عوارض جانبی و سهولت استفاده را گزارش کنند.
پیشینه: چه مسیرهایی برای کاتترگذاری کوتاه‐مدت مثانه وجود دارد؟
کاتترهای ادراری لولههایی هستند که تخلیه ادرار از مثانه را انجام میدهند. آنها اغلب در افرادی استفاده میشوند که به راحتی قادر به رفتن به توالت در طول مدت بستری شدن در بیمارستان نیستند. در حدود یک چهارم بیماران بستری در بیمارستان، نیازمند تخلیه مثانه در مقطعی کوتاه‐مدت با استفاده از کاتتر ادراری میشوند. کاتترها را میتوان به روشهای مختلف استفاده کرد. مسیرهای اصلی کاتتریزاسیون ادراری عبارتند از:
۱. اورترال: لوله درناژ از طریق پیشابراه، داخل مثانه قرار داده میشود، که یا در محل باقی میماند (کاتتر ثابت) یا پس از خالی شدن مثانه، خارج میشود (کاتتر متناوب).
۲. کاتتریزاسیون سوپراپوبیک: لوله درناژ از طریق یک برش کوچک در دیواره شکم وارد مثانه میشود.
از عوارض شایع درناژ کوتاه‐مدت مثانه، عفونت مجاری ادراری است. عفونت، پیامدهای جدی بسیاری برای بیماران و ارائه دهندگان مراقبت سلامت در بردارد. جاگذاری یک کاتتر سوپراپوبیک ممکن است با خطرات بیشتری نسبت به مسیرهای اورترال همراه باشد، مانند خونریزی یا آسیب به روده.
نتایج کلیدی
مرور کاکرین شامل مطالعاتی بود که یکی از سه مقایسه زیر را انجام داده بودند:
۱. کاتتریزاسیون ثابت در برابر سوپراپوبیک
۲. کاتتریزاسیون ثابت در برابر متناوب
۳. کاتتریزاسیون سوپراپوبیک در برابر متناوب
۱. بیستوپنج کارآزمایی (۲۶۲۲ شرکتکننده) کاتتریزاسیون ثابت اورترال را با کاتتریزاسیون سوپراپوبیک مقایسه کرده بودند. شواهد پنج کارآزمایی برای تعیین اینکه کاتتریزاسیون اورترال ثابت یا کاتتریزاسیون سوپراپوبیک با کاهش خطر ابتلا به عفونت مجاری ادراری علامتدار همراه هستند، کافی نبود. شواهد با کیفیت پائین به دست آمده از چهار کارآزمایی نشان میدهد که افراد با کاتترهای اورترال ثابت در مقایسه با شرکتکنندگان با کاتترهای سوپراپوبیک در معرض خطر بیشتر ابتلا به درد ناشی از کاتتر بودند. هیچ یک از بیستوپنج کارآزمایی گزارشی از سهولت استفاده، کیفیت زندگی یا پیامدهای اقتصادی نداشتند.
۲. چهارده کارآزمایی (۱۵۹۶ شرکتکننده) کاتتریزاسیون ثابت و متناوب اورترال را با هم مقایسه کرده بودند. شواهد با کیفیت بسیار پائین به دست آمده از دو کارآزمایی در مورد عفونت مجاری ادراری گزارش داده بودند، اما این مرور نمیتواند تعیین کند کدام مسیر درناژ خطر کمتری دارد. هیچ یک از چهارده کارآزمایی گزارشی از درد، سهولت استفاده، کیفیت زندگی یا پیامدهای اقتصادی نداشتند.
۳. در سه کارآزمایی (۳۵۹ شرکتکننده) کاتتریزاسیون سوپراپوبیک و اورترال متناوب مقایسه شده بودند. فقط یک کارآزمایی عفونت مجاری ادراری را گزارش کرده بود. شواهد مبهم و کیفیت آنها پائین بود. فقط یک کارآزمایی شواهدی از درد داشت. مجددا، شواهد مبهم و کیفیت شواهد بسیار پائین بود. هیچ یک از سه کارآزمایی از سهولت استفاده، کیفیت زندگی یا پیامدهای اقتصادی گزارشی نداشتند.
پیامهای پایانی
گر چه کارآزماییهای متعددی انجام شده، تعداد کافی از آنها پیامدهای مهم را بررسی نکردهاند. بسیاری از سوالات در مورد درناژ کوتاه‐مدت مثانه هنوز بیپاسخ ماندهاند: کدام مسیر کمترین احتمال بروز عفونت مجاری ادراری را دارد؟ آیا یک مسیر خاص در ارتباط با بروز درد، درد بیشتری نسبت به مسیرهای دیگر دارد؟ آیا تفاوت قابل توجهی در هزینه یا سهولت استفاده برای بیماران و بیمارستانها بین سه مسیر وجود دارد؟ تا زمانی که این پرسشها با شواهد با کیفیت بالاتر پاسخ داده نشوند، ما نیاز به کارآزماییهای بیشتر و بهتر داریم.
چندین راهکار برای مدیریت مثانه تحریکپذیر (overactive bladde; OAB) وجود دارند، از جمله تحریک الکتریکی (electrical stimulation; ES) با دستگاههای غیر کاشتنی (non‐implanted device)، درمانهای محافظهکارانه و دارو درمانی. تحریک الکتریکی با دستگاههای غیر کاشتنی به مهار انقباضات عضله دتروسور کمک میکند، که باعث کاهش بالقوه تکرر ادرار و احساس فوریت دفع ادرار میشود.
تعیین تاثیرات ES با الکترودهای غیر کاشتنی برای OAB، با یا بدون بیاختیاری اضطراری ادرار، در مقایسه با: دارونما (placebo) یا هر درمان فعال دیگر؛ ES افزوده شده به مداخله دیگر در مقایسه با همان مداخله دیگر به تنهایی؛ روشهای مختلف ES در مقایسه با یکدیگر.
پایگاه ثبت تخصصی گروه بیاختیاری در کاکرین را، شامل کارآزماییهایی شناسایی شده از پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ MEDLINE In‐Process؛ ClinicalTrials.gov؛ WHO ICTRP و جستوجوی دستی در مجلات و مجموعه مقالات کنفرانسها جستوجو کردیم (تا ۱۰ دسامبر ۲۰۱۵). فهرست منابع مقالات مرتبط را جستوجو کرده و با متخصصان این زمینه تماس گرفتیم. هیچ محدودیتی را از نظر زبان نگارش مقاله اعمال نکردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی یا شبه‐تصادفیسازی و کنترل شدهای را وارد کردیم که در آنها، ES با دستگاههای غیر کاشتنی در مقایسه با هر درمان دیگر برای OAB در بزرگسالان مقایسه شدند. کارآزماییهای واجد شرایط، بزرگسالان مبتلا به OAB را با یا بدون بیاختیاری اضطراری ادراری (urgency urinary incontinence; UUI) وارد کردند. کارآزماییهای که شرکتکنندگان آنها مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری (stress urinary incontinence; SUI) بودند، از مطالعه حذف شدند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم نتایج جستوجو را غربالگری کرده، دادهها را از کارآزماییهای واجد شرایط استخراج کرده و خطر سوگیری (bias) را، با استفاده از ابزار «خطر سوگیری کاکرین»، بررسی کردند.
تعداد ۶۳ کارآزمایی واجد شرایط (۴۴۲۴ شرکتکننده تصادفیسازی شده) را شناسایی کردیم. چهل و چهار کارآزمایی، پیامدهای اولیه درک درمان یا بهبودی را در OAB گزارش نکردند. اکثر کارآزماییها در معرض خطر پائین یا نامشخص سوگیری انتخاب (selection bias) و سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) و خطر نامشخص سوگیری عملکرد (performance bias) و سوگیری تشخیص (detection bias) قرار داشتند. عدم شفافیت در مورد خطر سوگیری عمدتا به گزارشدهی ضعیف بازمیگشت. برای درک بهبود نشانههای OAB، شواهدی با کیفیت متوسط نشان داد که ES بهتر از ورزش عضلات کف لگن (pelvic floor muscle training; PFMT) (خطر نسبی (RR): ۱,۶۰؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۱.۱۹ تا ۲.۱۴؛ ۱۹۵ = n)، درمان دارویی (RR: ۱.۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۴ تا ۱.۳۸؛ ۴۳۹ = n)، و دارونما یا درمان ساختگی (RR: ۲.۲۶؛ ۹۵% CI؛ ۱.۸۵ تا ۲.۷۷؛ ۶۷۷ = n) بود، اما مشخص نبود که برای بیاختیاری اضطراری ادرار (UUT)، ES موثرتر از دارونما/درمان ساختگی عمل کرد یا خیر (RR: ۵.۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۸ تا ۸۹.۸۸؛ ۲۴۲ = n). درمانهای دارویی در کارآزماییها شامل کرم استروژن، اکسیبوتینین (oxybutynin)، پروپانتلین برومید (propantheline bromide)، پروبانتین (probanthine)، سولیفناسین سوکسینات (solifenacin succinate)، ترودیلین (terodiline)، تولترودین (tolterodine) و تروسپیوم کلراید (trospium chloride) بودند. شواهدی با کیفیت پائین یا بسیار پائین نشان داد زمانی که ES با PFMT با یا بدون بیوفیدبک (biofeedback) مقایسه شد، هیچ شواهدی از وجود تفاوت در درک بهبودی UUI به دست نیامد. شواهدی با کیفیت پائین نشان داد که نشانههای OAB با ES در مقایسه با عدم درمان فعال، به احتمال زیاد بیشتر بهبود مییابند (RR: ۱.۸۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۳۴ تا ۲.۵۵؛ ۱۲۱ = n). شواهدی با کیفیت پائین نشان داد که شرکتکنندگان دریافتکننده ES به همراه PFMT نسبت به شرکتکنندگانی که فقط PFMT دریافت کردند، بیش از دو برابر بیشتر احتمال داشت که بهبودی را در UUI گزارش کنند (RR: ۲.۸۲؛ ۹۵% CI؛ ۱.۴۴ تا ۵.۵۲؛ ۵۱ = n). هنگام مقایسه ES با درمان غیر فعال، دارونما/درمان ساختگی یا PFMT با کمک بیوفیدبک، یا هنگام مقایسه ES بهعلاوه PFMT در مقابل PFMT به تنهایی، شواهدی بینتیجه با کیفیت پائین یا بسیار پائین در رابطه با کیفیت زندگی مرتبط با OAB به دست آمد. شواهد به دست آمده از یک کارآزمایی واحد با کیفیت بسیار پائین وجود داشت که نشان داد از نظر کیفیت زندگی مرتبط با OAB، ممکن است ES بهتر از PEMT باشد. احتمال بروز عوارض جانبی با ES نسبت به تولترودین (RR: ۰.۱۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۵ تا ۰.۲۷؛ ۲۰۰ = n) (شواهد با کیفیت متوسط) و اکسیبوتینین (RR: ۰.۱۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۰.۸۴؛ ۷۹ = n) پائینتر است (شواهد با کیفیت پائین). با توجه به شواهد موجود با کیفیت بسیار پائین، نتوانستیم اطمینان حاصل کنیم که عوارض جانبی ES در مقایسه با دارونما/درمان ساختگی، تحریک مغناطیسی یا سولیفناسین سوکسینات کمتر بود. همچنین در مورد اینکه افزودن ES به PFMT یا به دارو درمانی نسبت به PFMT یا دارو درمانی تنها منجر به عوارض جانبی کمتری میشود، بسیار نامطمئن بودیم، و نتوانستیم بگوییم که در میزان خطر عوارض جانبی بین انواع مختلف ES، تفاوتی وجود داشت یا خیر. برای تعیین اینکه یک نوع از ES بیشتر از دیگر انواع آن موثر بوده، یا اینکه مزایای ES پس از توقف دوره درمان فعال، همچنان ادامه یافت، شواهد کافی وجود نداشت.
تحریک الکتریکی در درمان OAB، در مقایسه با عدم درمان فعال، دارونما/درمان ساختگی، PFMT و دارو درمانی، امیدوارکننده به نظر میرسد. ممکن است افزودن ES به دیگر روشهای درمان مانند PFMT مفید باشد. با این حال، کیفیت پائین شواهد پایه به این معنی است که تا زمانی که کارآزماییهای به اندازه کافی قوی، برای اندازه گیری پیامدهای ذهنی و عوارض جانبی انجام نگیرند، نمیتوانیم به این نتیجهگیریها اطمینان کامل داشته باشیم.
پیشینه
افراد مبتلا به مثانه بیشفعال (OAB) بهطور مکرر و بدون اختیار احساس ادرار کردن دارند، که تاثیر قابلتوجهی بر کیفیت زندگی آنها میگذارد. همچنین بسیاری از این بیماران دارای بیاختیاری ادرار هستند. OAB حدود ۱۷% از جمعیت جهان را تحت تاثیر قرار میدهد و در افراد سالمند شایع است. درمان OAB شامل تمرینات مربوط به عضلات کف لگن، دارو درمانی و تحریک الکتریکی است. تحریک الکتریکی غیر تهاجمی از طریق عبور جریان الکتریسیته از عضلات مثانه، از طریق یک پروب (میله) واژن یا آنال، یا از طریق یک سوزن ظریف که به عصب تیبیال اطراف مچ پا وارد میشود، انجام میگیرد. این تحریک باعث کاهش (مهار) انقباضات عضله دتروسور (عضله مثانه که ادرار را به بیرون هدایت میکند) خواهد شد؛ این کار باید تعداد دفعاتی را که یک فرد نیاز به ادرار کردن پیدا میکند، کاهش دهد. تحریک الکتریکی تهاجمی شامل الکترودهای ایمپلنت شده داخل بدن بوده و نیاز به عمل جراحی دارد.
هدف
ما بررسی کردیم که انجام تحریک الکتریکی بهتر از عدم درمان یا بهتر از دیگر درمانهای موجود برای OAB بود یا خیر. ما همچنین بررسی کردیم که کدام نوع تحریک الکتریکی برای OAB بهتر بود و اینکه انجام آن بیخطر بود یا خیر.
نتایج
تعداد ۶۳ مطالعه (در مجموع ۴۴۲۴ نفر) را مربوط به مقایسه تحریک الکتریکی با عدم درمان یا هرگونه درمان موجود دیگر شناسایی کردیم. ما دریافتیم که تحریک الکتریکی در کاهش نشانههای اصلی OAB، احتمالا بهتر از تحریک الکتریکی ساختگی یا ورزش عضلات کف لگن باشد. تحریک الکتریکی در کاهش نشانههای OAB، ممکن است بهتر از درمان غیر فعال یا دارو درمانی باشد، اما در مورد این نتایج اطمینان کمی داریم، زیرا شواهد موجود کمتر قابل اعتماد بودند. بهطور مشابه، برای تشخیص اینکه افزودن تحریک الکتریکی به ورزش عضلات کف لگن یا دارو درمانی به کاهش نشانههای OAB کمک میکند یا خیر، شواهد کافی وجود نداشت. همچنین نمیتوانیم بگوییم که کدام نوع تحریک الکتریکی بهتر از بقیه موارد بود. برای آگاهی از اینکه تحریک الکتریکی بیخطرتر از دیگر روشهای درمانی بود یا خیر، و اینکه یک نوع تحریک الکتریکی بیخطرتر از دیگر روشها ظاهر شد یا خیر، اطلاعات کافی را پیدا نکردیم. بسیاری از مطالعاتی را که شناسایی کردیم، در مورد اینکه درمان، نشانههای OAB را بهبود میبخشد یا خیر، یا اینکه هر یک از درمانها، عوارض جانبی ایجاد میکنند یا خیر، گزارشی را ارائه نکردند. در نهایت، بر اساس این شواهد، نمیتوانیم بگوییم که پس از توقف دوره تحریک الکتریکی، مزایای آن ادامه پیدا خواهند کرد یا خیر. شواهد موجود در این مطالعه مروری تا دسامبر ۲۰۱۵ بهروز است.
تعداد ۶۳ کارآزمایی واجد شرایط (۴۴۲۴ شرکتکننده تصادفیسازی شده) را شناسایی کردیم. چهل و چهار کارآزمایی، پیامدهای اولیه درک درمان یا بهبودی را در OAB گزارش نکردند. اکثر کارآزماییها در معرض خطر پائین یا نامشخص سوگیری انتخاب (selection bias) و سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) و خطر نامشخص سوگیری عملکرد (performance bias) و سوگیری تشخیص (detection bias) قرار داشتند. عدم شفافیت در مورد خطر سوگیری عمدتا به گزارشدهی ضعیف بازمیگشت.
برای درک بهبود نشانههای OAB، شواهدی با کیفیت متوسط نشان داد که ES بهتر از ورزش عضلات کف لگن (pelvic floor muscle training; PFMT) (خطر نسبی (RR): ۱,۶۰؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۱.۱۹ تا ۲.۱۴؛ ۱۹۵ = n)، درمان دارویی (RR: ۱.۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۴ تا ۱.۳۸؛ ۴۳۹ = n)، و دارونما یا درمان ساختگی (RR: ۲.۲۶؛ ۹۵% CI؛ ۱.۸۵ تا ۲.۷۷؛ ۶۷۷ = n) بود، اما مشخص نبود که برای بیاختیاری اضطراری ادرار (UUT)، ES موثرتر از دارونما/درمان ساختگی عمل کرد یا خیر (RR: ۵.۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۸ تا ۸۹.۸۸؛ ۲۴۲ = n). درمانهای دارویی در کارآزماییها شامل کرم استروژن، اکسیبوتینین (oxybutynin)، پروپانتلین برومید (propantheline bromide)، پروبانتین (probanthine)، سولیفناسین سوکسینات (solifenacin succinate)، ترودیلین (terodiline)، تولترودین (tolterodine) و تروسپیوم کلراید (trospium chloride) بودند.
شواهدی با کیفیت پائین یا بسیار پائین نشان داد زمانی که ES با PFMT با یا بدون بیوفیدبک (biofeedback) مقایسه شد، هیچ شواهدی از وجود تفاوت در درک بهبودی UUI به دست نیامد.
شواهدی با کیفیت پائین نشان داد که نشانههای OAB با ES در مقایسه با عدم درمان فعال، به احتمال زیاد بیشتر بهبود مییابند (RR: ۱,۸۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۳۴ تا ۲.۵۵؛ ۱۲۱ = n).
شواهدی با کیفیت پائین نشان داد که شرکتکنندگان دریافتکننده ES به همراه PFMT نسبت به شرکتکنندگانی که فقط PFMT دریافت کردند، بیش از دو برابر بیشتر احتمال داشت که بهبودی را در UUI گزارش کنند (RR: ۲,۸۲؛ ۹۵% CI؛ ۱.۴۴ تا ۵.۵۲؛ ۵۱ = n).
هنگام مقایسه ES با درمان غیر فعال، دارونما/درمان ساختگی یا PFMT با کمک بیوفیدبک، یا هنگام مقایسه ES بهعلاوه PFMT در مقابل PFMT به تنهایی، شواهدی بینتیجه با کیفیت پائین یا بسیار پائین در رابطه با کیفیت زندگی مرتبط با OAB به دست آمد. شواهد به دست آمده از یک کارآزمایی واحد با کیفیت بسیار پائین وجود داشت که نشان داد از نظر کیفیت زندگی مرتبط با OAB، ممکن است ES بهتر از PEMT باشد.
احتمال بروز عوارض جانبی با ES نسبت به تولترودین (RR: ۰,۱۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۵ تا ۰.۲۷؛ ۲۰۰ = n) (شواهد با کیفیت متوسط) و اکسیبوتینین (RR: ۰.۱۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۰.۸۴؛ ۷۹ = n) پائینتر است (شواهد با کیفیت پائین).
با توجه به شواهد موجود با کیفیت بسیار پائین، نتوانستیم اطمینان حاصل کنیم که عوارض جانبی ES در مقایسه با دارونما/درمان ساختگی، تحریک مغناطیسی یا سولیفناسین سوکسینات کمتر بود. همچنین در مورد اینکه افزودن ES به PFMT یا به دارو درمانی نسبت به PFMT یا دارو درمانی تنها منجر به عوارض جانبی کمتری میشود، بسیار نامطمئن بودیم، و نتوانستیم بگوییم که در میزان خطر عوارض جانبی بین انواع مختلف ES، تفاوتی وجود داشت یا خیر.
برای تعیین اینکه یک نوع از ES بیشتر از دیگر انواع آن موثر بوده، یا اینکه مزایای ES پس از توقف دوره درمان فعال، همچنان ادامه یافت، شواهد کافی وجود نداشت.
پیشینه
افراد مبتلا به مثانه بیشفعال (OAB) بهطور مکرر و بدون اختیار احساس ادرار کردن دارند، که تاثیر قابلتوجهی بر کیفیت زندگی آنها میگذارد. همچنین بسیاری از این بیماران دارای بیاختیاری ادرار هستند. OAB حدود ۱۷% از جمعیت جهان را تحت تاثیر قرار میدهد و در افراد سالمند شایع است. درمان OAB شامل تمرینات مربوط به عضلات کف لگن، دارو درمانی و تحریک الکتریکی است.
تحریک الکتریکی غیر تهاجمی از طریق عبور جریان الکتریسیته از عضلات مثانه، از طریق یک پروب (میله) واژن یا آنال، یا از طریق یک سوزن ظریف که به عصب تیبیال اطراف مچ پا وارد میشود، انجام میگیرد. این تحریک باعث کاهش (مهار) انقباضات عضله دتروسور (عضله مثانه که ادرار را به بیرون هدایت میکند) خواهد شد؛ این کار باید تعداد دفعاتی را که یک فرد نیاز به ادرار کردن پیدا میکند، کاهش دهد. تحریک الکتریکی تهاجمی شامل الکترودهای ایمپلنت شده داخل بدن بوده و نیاز به عمل جراحی دارد.
هدف
ما بررسی کردیم که انجام تحریک الکتریکی بهتر از عدم درمان یا بهتر از دیگر درمانهای موجود برای OAB بود یا خیر. ما همچنین بررسی کردیم که کدام نوع تحریک الکتریکی برای OAB بهتر بود و اینکه انجام آن بیخطر بود یا خیر.
نتایج
تعداد ۶۳ مطالعه (در مجموع ۴۴۲۴ نفر) را مربوط به مقایسه تحریک الکتریکی با عدم درمان یا هرگونه درمان موجود دیگر شناسایی کردیم. ما دریافتیم که تحریک الکتریکی در کاهش نشانههای اصلی OAB، احتمالا بهتر از تحریک الکتریکی ساختگی یا ورزش عضلات کف لگن باشد.
تحریک الکتریکی در کاهش نشانههای OAB، ممکن است بهتر از درمان غیر فعال یا دارو درمانی باشد، اما در مورد این نتایج اطمینان کمی داریم، زیرا شواهد موجود کمتر قابل اعتماد بودند.
بهطور مشابه، برای تشخیص اینکه افزودن تحریک الکتریکی به ورزش عضلات کف لگن یا دارو درمانی به کاهش نشانههای OAB کمک میکند یا خیر، شواهد کافی وجود نداشت. همچنین نمیتوانیم بگوییم که کدام نوع تحریک الکتریکی بهتر از بقیه موارد بود.
برای آگاهی از اینکه تحریک الکتریکی بیخطرتر از دیگر روشهای درمانی بود یا خیر، و اینکه یک نوع تحریک الکتریکی بیخطرتر از دیگر روشها ظاهر شد یا خیر، اطلاعات کافی را پیدا نکردیم.
بسیاری از مطالعاتی را که شناسایی کردیم، در مورد اینکه درمان، نشانههای OAB را بهبود میبخشد یا خیر، یا اینکه هر یک از درمانها، عوارض جانبی ایجاد میکنند یا خیر، گزارشی را ارائه نکردند.
در نهایت، بر اساس این شواهد، نمیتوانیم بگوییم که پس از توقف دوره تحریک الکتریکی، مزایای آن ادامه پیدا خواهند کرد یا خیر.
شواهد موجود در این مطالعه مروری تا دسامبر ۲۰۱۵ بهروز است.
ما ۵۶ کارآزمایی واجد شرایط (۳۷۸۱ شرکتکننده تصادفیسازی شده) را شناسایی کردیم. هجده کارآزمایی، پیامدهای اولیه درمان سابجکتیو، بهبودی SUI یا کیفیت زندگی (QoL) اختصاصی بیاختیاری را گزارش نکردند. خطر سوگیری عموما نامشخص بود، زیرا اغلب کارآزماییها، جزئیات اندکی را در مورد روشهای انجام خود ارائه کردند. ما ۲۵% از کارآزماییهای وارد شده را به دلایل مختلف، از جمله تامین بودجه از سوی صنعت و تفاوتهای پایه بین گروهها، در معرض خطر بالای سوگیری ارزیابی کردیم. هیچ موردی را از ارزیابی اقتصادی شناسایی نکردیم.
از نظر درمان سابجکتیو SUI، شواهدی را با کیفیت متوسط یافتیم که ES احتمالا بهتر از عدم‐درمان فعال است (خطر نسبی (RR): ۲,۳۱؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۶ تا ۵.۰۲). نتیجه مشابهی را برای درمان یا بهبودی SUI یافتیم (RR: ۱.۷۳؛ ۹۵% CI؛ ۱.۴۱ تا ۲.۱۱)؛ اما کیفیت شواهد پائین بود. به دلیل کیفیت بسیار پائین شواهد، اصلا مطمئن نیستیم که تفاوتی میان ES و درمان ساختگی از نظر درمان سابجکتیو وجود دارد یا خیر (RR: ۲.۲۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۸ تا ۱۲.۷۳). ES از نظر درمان یا بهبودی سابجکتیو، ممکن است بهتر از درمان ساختگی باشد (RR: ۲.۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۲ تا ۴.۰۷). تخمین اثرگذاری معادل ۶۶۰/۱۰۰۰ زن درمان شده/بهبود یافته با ES در مقایسه با ۳۸۲/۱۰۰۰ زن در گروه عدم‐درمان فعال (۹۵% CI؛ ۵۳۸ تا ۸۰۵ زن)؛ و برای درمان ساختگی، معادل ۴۰۲/۱۰۰۰ زن درمان شده/بهبود یافته با ES در مقایسه با ۱۹۸/۱۰۰۰ زن در گروه درمان ساختگی (۹۵% CI؛ ۲۰۲ تا ۸۰۵ زن) گزارش شد.
شواهدی با کیفیت پائین نشان میدهد که ممکن است هیچ تفاوتی در درمان یا بهبودی با ES در مقایسه با PFMT (RR: ۰,۸۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۰ تا ۱.۰۳)، PFMT بهعلاوه ES در مقایسه با PFMT تنها (RR: ۱.۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۵ تا ۱.۲۸) یا ES در مقایسه با مخروطهای واژینال (RR: ۱.۰۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۷ تا ۱.۲۱) وجود نداشته باشد.
تحریک الکتریکی احتمالا QoL اختصاصی بیاختیاری را در مقایسه با عدم‐درمان بهبود میبخشد (شواهد با کیفیت متوسط)؛ اما ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت میان تحریک الکتریکی و PFMT وجود داشته باشد (شواهد با کیفیت پائین). این تردید وجود دارد که افزودن تحریک الکتریکی به PFMT نسبت به PFMT تنها تفاوتی را از لحاظ کیفیت زندگی ایجاد میکند یا خیر (شواهد با کیفیت بسیار پائین). ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت بین تحریک الکتریکی و مخروطهای واژینال در بهبود QoL اختصاصی بیاختیاری وجود داشته باشد (شواهد با کیفیت پائین). تاثیر تحریک الکتریکی بر درمان/بهبودی سابجکتیو و QoL اختصاصی بیاختیاری در مقایسه با مخروطهای واژینال، PFMT بهعلاوه مخروطهای واژینال یا دارو‐درمانی، نامشخص است (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
از نظر درمان/بهبودی سابجکتیو و QoL اختصاصی بیاختیاری، شواهد موجود که ES را در مقابل دارو ‐درمانی یا PFMT بهعلاوه مخروطهای واژینال مقایسه کردند، کیفیت بسیار پائینی داشته و غیر‐قطعی بودند. بهطور مشابه، مقایسههای انواع مختلف ES با یکدیگر و ES بهعلاوه جراحی با جراحی نیز از لحاظ درمان/بهبودی سابجکتیو و QoL اختصاصی بیاختیاری، غیر‐قطعی بودند (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
عوارض جانبی نادر بودند: در مجموع نه نفر از زنان تحت درمان با ES، وقوع یک عارضه جانبی را گزارش کردند. شواهد کافی برای مقایسه خطر عوارض جانبی در زنان تحت درمان با ES در مقایسه با هر درمان دیگری به دست نیامد. قادر به شناسایی هیچ داده اقتصادی نبودیم.
مجموعه شواهد کنونی حاکی از آن بود که تحریک الکتریکی احتمالا موثرتر از عدم‐درمان یا درمان ساختگی بود، اما نمیتوان گفت که ES از لحاظ اثربخشی، همانند PFMT یا دیگر درمانهای فعال است یا خیر. بهطور کلی، کیفیت شواهد برای ارائه نتایج قابلاعتماد، بسیار پائین بود. بدون انجام کارآزماییهایی با قدرت کافی که پیامدهای مهم بالینی را مانند ارزیابی سابجکتیو بیاختیاری ادراری بررسی کنند، نمیتوان نتیجهگیریهای قوی پیرامون اثربخشی یا هزینه‐اثربخشی کلی تحریک الکتریکی در درمان بیاختیاری ادراری استرسی در زنان انجام دهیم.
سوال مطالعه مروری
ما بررسی کردیم که برای درمان یا بهبودی نشانههای بیاختیاری ادراری استرسی (SUI) در زنان، تحریک الکتریکی بهطور کلی بهتر از عدم‐درمان یا دیگر درمانهای موجود است یا خیر. همچنین بررسی کردیم که با افزودن تحریک الکتریکی به درمانهای دیگر در مقایسه با دیگر درمانها و انواع مختلف تحریک الکتریکی، SUI درمان میشود یا بهبود مییابد یا خیر. در نهایت، خواستیم بدانیم که تحریک الکتریکی، ارزش هزینه صرفشده را دارد یا خیر.
پیشینه
حدود ۲۵% تا ۴۵% از زنان در سراسر جهان، دچار مشکلاتی با نشت غیر‐ارادی ادرار هستند. ادرار زنان مبتلا به SUI، اغلب با فعالیت جسمانی مانند سرفه یا عطسه نشت پیدا میکند. SUI با تمرینهای عضلات کف لگن، مخروطهای واژینال، دارو‐درمانی یا جراحی، قابل درمان است، اما مشکلات زیادی با این درمانها وجود دارد. یک جایگزین احتمالی، تحریک الکتریکی با دستگاههای ایمپلنت نشده است که در آن، جریان الکتریکی از طریق الکترودهای واژینال اعمال میشود.
این مرور تا چه زمانی بهروز است؟
برای یافتن مطالعاتی جستوجو کردیم که تا ۲۷ فوریه ۲۰۱۷ منتشر شدند.
ویژگیهای مطالعه
ما ۵۶ کارآزمایی (در مجموع شامل ۳۷۸۱ زن که همگی مبتلا به بیاختیاری ادراری استرسی بودند، اما برخی بیاختیاری ادراری فوریتی را نیز ذکر میکردند) را یافتیم که تحریک الکتریکی را با عدم‐درمان یا هرگونه درمان در دسترس دیگر مقایسه کردند.
نتایج کلیدی
تحریک الکتریکی برای درمان یا بهبودی SUI احتمالا بهتر از عدم‐درمان فعال یا درمان ساختگی است. شواهد کافی وجود نداشت تا بگوییم از نظر درمان یا بهبودی SUI یا کیفیت زندگی بیماران، این مداخله بهتر از تمرین عضلات کف لگن است یا خیر. احتمال دارد افزودن تحریک الکتریکی به تمرین عضلات کف لگن، تفاوت چندانی را در درمان یا بهبودی SUI ایجاد نکند. مشخص نیست این مداخله باعث بهبود کیفیت زندگی در قیاس با تمرین عضلات کف لگن میشود یا خیر.
ما دریافتیم که تعداد کمی از زنان عوارض جانبی را با تحریک الکتریکی گزارش کردند، اما شواهد قابل‐اعتماد کافی برای مقایسه تحریک الکتریکی با دیگر درمانها از نظر بیخطری (safety) آن وجود نداشت.
شواهد کافی به دست نیامد که تحریک الکتریکی را با سایر درمانهای موجود مانند دارو‐درمانی، تمرین عضلات کف لگن بهعلاوه مخروطهای واژینال، جراحی یا انواع گوناگون تحریک الکتریکی مقایسه کرده باشد تا راهنمای مبتنی بر شواهدی فراهم کند در مورد اینکه در درمان یا بهبودی SUI یا در بهبود کیفیت زندگی، کدام یک و برای کدام زنان بهتر خواهد بود. هیچ اطلاعاتی از این مطالعات برای قضاوت پیرامون ارزش هزینه صرفشده وجود نداشت.
کیفیت شواهد
برخی شواهد برای تائید استفاده از تحریک الکتریکی در مدیریت بالینی بیاختیاری ادراری استرسی در زنان وجود دارد، اما همچنان به علت کیفیت پائین شواهد موجود، تردید زیادی درباره توانایی کامل این درمان داریم. در حالی که ما شواهدی را یافتیم که نشان میدهد تحریک الکتریکی ممکن است بهتر از عدم‐درمان باشد، کارآزماییهای کافی را با طراحی مناسب و با تعداد زنان کافی نیافتیم تا بهطور کامل به پرسشهای مروری ما پاسخ دهند، بنابراین هنوز نمیدانیم که ES بهتر از درمانهای دیگر است یا خیر.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb