جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای Dhruvashree Somasundara

Ildiko Gagyor، Vishnu B Madhok، Fergus Daly، Dhruvashree Somasundara، Michael Sullivan، Fiona Gammie، Frank Sullivan،
دوره ۲۰۱۵، شماره ۰ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

پیشینه
کورتیکواستروئید‌ها در درمان فلج ایدیوپاتیک صورت (فلج بل (Bell's palsy)) به‌طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند، اما اثر‌بخشی درمان بیشتر با یک عامل ضد‐ویروس نامشخص است. این مرور اولین بار در سال ۲۰۰۱ منتشر و اخیرا در سال ۲۰۱۵ به‌روز شد. از آنجا که مزیت قابل‌ توجهی در استفاده از کورتیکواستروئید‌ها برای مدیریت زودهنگام فلج بل نشان داده شده، تمرکز اصلی این به‌روزرسانی، مانند نسخه قبلی، تعیین تاثیر اضافه کردن ضد‐ویروس‌ها به درمان کورتیکواستروئیدی بود. این به‌روز‌رسانی را برای ادغام شواهد بیشتر و ارزیابی بهتر قدرت یافته‌ها، با توجه به خطر سوگیری (bias)، به‌طور کامل در‌ نظر ‌گرفتیم.
اهداف
ارزیابی اثرات درمان‌های ضد‐ویروس به‌تنهایی یا همراه با هر روش درمانی دیگر برای مدیریت درمانی فلج بل.
روش های جستجو
پایگاه ثبت تخصصی گروه عصبی‌عضلانی در کاکرین، CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase و LILACS را در جولای ۲۰۱۹ جست‌وجو کردیم. برای شناسایی اطلاعات منتشر ‌شده یا نشده بیشتر، کتاب‌شناختی‌های کارآزمایی‌های شناسایی‌شده را مرور کرده و با نویسندگان کارآزمایی‌ها تماس گرفتیم. پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های بالینی را برای یافتن کارآزمایی‌های در حال انجام جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) یا شبه‐RCTها را درباره استفاده از ضد‐ویروس‌ها با و بدون کورتیکواستروئید‌ها در مقابل درمان‌های کنترل برای درمان فلج بل در نظر گرفتیم. کارآزمایی‌هایی را حذف کردیم که شرکت‏‌کنندگان را کمتر از سه ماه پیگیری کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
ما به‌طور مستقل از هم، با استفاده از روش‌های استاندارد کاکرین، کارآزمایی‌ها را از نظر مرتبط بودن، واجد شرایط بودن و خطر سوگیری، ارزیابی کردیم. تجزیه‌و‌تحلیل‌های حساسیت را با خارج کردن کارآزمایی‌های در معرض خطر بالا یا نامشخص سوگیری در حداقل پنج حوزه انجام داده، و این داده‌ها را به عنوان تجزیه‌و‌تحلیل‌های اولیه، گزارش کردیم.
نتایج اصلی

چهارده مطالعه، شامل ۲۴۸۸ شرکت‌کننده، معیارهای ورود را داشتند. اغلب آنها کوچک، و دارای خطر سوگیری بالا یا نامشخص در چندین حوزه بودند. در این به‌روزرسانی چهار مطالعه جدید را وارد کردیم.

بهبود ناکامل

ترکیبی از داروهای ضد‐ویروس و کورتیکواستروئید‌ها در مقایسه با کورتیکواستروئید‌ها به‌تنهایی، ممکن است تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر نرخ بهبودی ناکامل در مبتلایان به فلج بل داشته باشد (خطر نسبی (RR): ۰,۸۱؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۳۸ تا ۱.۷۴؛ ۳ کارآزمایی؛ ۷۶۶ شرکت‌کننده؛ اثرات تصادفی؛ شواهد با قطعیت پائین). ما ۱۰ کارآزمایی را که در معرض خطر بالا یا نامشخص سوگیری در چندین حوزه بودند، از این آنالیز خارج کردیم و تمامی تجزیه‌و‌تحلیل‌ها را محدود به مطالعاتی با خطر پائین سوگیری کردیم. میزان بهبودی در شرکت‌کنندگانی که کورتیکواستروئیدها را به‌تنهایی دریافت کردند، بهتر از مصرف‌کنندگان ضد‐ویروس‌ها به‌تنهایی بود (RR: ۲.۶۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۱۰.۰۱؛ ۲ کارآزمایی؛ ۶۶۷ شرکت‌کننده؛ اثرات تصادفی)، اما نتایج غیر‐‌دقیق بوده و امکان بی‌اثر بودن آنها وجود دارد. نرخ بهبودی ناکامل با ضد‐ویروس‌ها به‌ علاوه کورتیکواستروئیدها، نسبت به دارونما (placebo) یا عدم درمان، کمتر بود (RR: ۰.۵۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۲ تا ۰.۷۶؛ ۲ کارآزمایی؛ ۶۵۸ شرکت‌کننده؛ اثرات تصادفی). ضد‐ویروس‌ها به‌تنهایی در مقایسه با دارونما، تاثیر واضحی بر نرخ بهبودی ناکامل نداشتند اما نتایج غیر‐دقیق بودند (RR: ۱.۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۷ تا ۱.۴۰؛ ۲ کارآزمایی؛ ۶۵۸ شرکت‌کننده؛ اثر ثابت). برای مبتلایان به فلج شدید بل (نمره House‐Brackmann معادل ۵ و ۶، یا معادل آن در مقیاس‌های دیگر)، دریافتیم که ترکیب ضد‐ویروس‌ها و کورتیکواستروئید‌ها، در مقایسه با کورتیکواستروئید‌ها به‌تنهایی، تاثیر واضحی بر بهبودی ناکامل در ماه ششم ندارند، اگرچه این نتیجه باز هم غیر‐دقیق بود (RR: ۰.۸۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۷ تا ۱.۱۷؛ ۲ کارآزمایی، ۹۸ شرکت‌‌کننده؛ اثرات تصادفی).

سینکینزی حرکتی (motor synkinesis) یا اشک تمساح (crocodile tear)

ضد‐ویروس‌ها به‌ علاوه کورتیکواستروئید‌ها در مقایسه با دارونما به علاوه کورتیکواستروئید‌ها، نسبت شرکت‌کنندگانی را که دچار عوارض طولانی‌‐مدت فلج بل می‌شوند، کاهش دادند (RR: ۰,۵۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۶ تا ۰.۸۷؛ ۲ کارآزمایی؛ ۴۶۹ شرکت‌کننده؛ اثر ثابت؛ شواهد با قطعیت متوسط). ضد‐ویروس‌ها به‌ علاوه کورتیکواستروئید‌ها در مقایسه با دارونما عوارض بلند‐مدت را کاهش دادند اما تفاوت واضحی در این پیامد با ضد‐ویروس‌ها به‌تنهایی در مقایسه با دارونما وجود نداشت.

عوارض جانبی

داده‌های عوارض جانبی برای چهار مطالعه در دسترس بودند که داده‌های مربوط به ۱۵۹۲ شرکت‌کننده را فراهم کردند. هیچ‌کدام از چهار مقایسه تفاوت‌های واضحی را در عوارض جانبی بین بازوهای درمان و مقایسه نشان ندادند (شواهد با قطعیت بسیار پائین)؛ برای مقایسه بین ضد‐ویروس‌ها به علاوه کورتیکواستروئید‌ها و کورتیکواستروئید‌ها به‌تنهایی در مطالعاتی با خطر پائین سوگیری، RR معادل ۱,۱۷ (۹۵% CI؛ ۰.۸۱ تا ۱.۶۹؛ ۲ کارآزمایی، ۶۵۶ شرکت‌کننده، اثر ثابت؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) گزارش شد.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان

ترکیب ضد‐ویروس‌ها و کورتیکواستروئید‌ها در مقایسه با کورتیکواستروئید‌ها به‌تنهایی ممکن است تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر نرخ بهبودی ناکامل در فلج بل با درجات مختلف شدت، یا در افراد مبتلا به فلج بل شدید داشته باشد، اما نتایج بسیار غیر‐‌دقیق بودند. کورتیکواستروئید‌ها به‌تنهایی، احتمالا موثرتر از ضد‐ویروس‌ها به‌تنهایی هستند و ترکیب ضد‐ویروس‌ها با کورتیکواستروئید‌ها، موثر‌تر از دارو‌نما یا عدم ‌درمان بودند. مزیت واضحی از ضد‐ویروس‌ها در مقایسه با دارونما دیده نشد.

ترکیب ضد‐ویروس‌ها و کورتیکواستروئید‌ها احتمالا باقی‌ ماندن عوارض دیرهنگام فلج بل را در مقایسه با کورتیکواستروئید‌ها به‌تنهایی، کاهش می‌دهند. مطالعات همچنین اپیزودهای کمتری را از عوارض طولانی‐‌مدت در شرکت‏‌کنندگان درمان شده با کورتیکواستروئید، در مقایسه با شرکت‏‌کنندگان درمان شده با ضد‐ویروس‌ها، نشان دادند.

تفاوت واضحی را در عوارض جانبی ناشی از ضد‐ویروس‌ها در مقایسه با دارونما یا کورتیکواستروئید‌ها پیدا نکردیم، اما شواهد بسیار نامطمئن‌تر از چیزی بود که بتوان نتیجه‌گیری کرد.

انجام RCTهایی با توان آزمونی کافی در افراد مبتلا به فلج بل برای مقایسه ترکیبات ضد‐ویروسی مختلف مورد نیاز است.

خلاصه به زبان ساده

نقش درمان ضد‐ویروسی در مدیریت فلج بل (Bell's palsy)

سوال مطالعه مروری

شواهد را در مورد تاثیر درمان با ضد‐ویروس (دارو‌های مورد استفاده به‌طور خاص برای درمان عفونت‌های ویروسی)، به‌تنهایی یا در ترکیب با هر درمان دیگر، در فلج بل (Bell's palsy) مرور کردیم. تمرکز ما در این مرور به‌روز شده، درمان ترکیبی از دارو‌های ضد‐ویروسی و کورتیکو‌استروئید‌ها (که دارو‌های مورد استفاده برای کاهش التهاب هستند) است که به نظر می‌رسد شواهدی وجود دارد که کورتیکواستروئید‌ها می‌توانند نرخ بهبودی نا‌کامل را از فلج بل کاهش دهند.

پیشینه

فلج بل، یک بیماری عصب صورت است که باعث می‌شود یک طرف چهره فلج شود. برخی از مطالعات پیشنهاد کرده‌اند که این وضعیت توسط همان عفونت‌های ویروسی ایجاد می‌شود که باعث بروز زخم‌های سرد (cold sore) یا زونا (shingles) شده و اثر درمان را با ضد‐ویروس‌ها بررسی کردند. نسخه‌های قبلی این مرور دریافته‌اند که دارو‌های ضد‐ویروسی به‌تنهایی در مقایسه با یک قرص ساختگی مفید نیستند، و از کورتیکواستروئیدها به‌تنهایی کمتر موثر هستند. با این حال، مطالعات بررسی کننده ترکیب درمان ضد‐ویروسی و کورتیکواستروئیدها نتایج متضادی داشته‌اند.

ویژگی‌های مطالعه

ما ۱۴ کارآزمایی را شناسایی کردیم، که ۲۴۸۸ شرکت‌کننده را با فلج بل یک‌طرفه خفیف، متوسط، یا شدید با دلایل ناشناخته در بر ‌گرفتند. شرکت‏‌کنندگان در سنین ۱۴ تا ۸۴ سال قرار داشتند. کارآزمایی‌ها این موارد را مقایسه کردند:
‐ ضد‐ویروس‌ها به همراه کورتیکواستروئید‌ها با کورتیکواستروئید‌ها به‌تنهایی یا در ترکیب با دارونما (placebo)؛
‐ ضد‐ویروس‌ها به‌تنهایی یا در ترکیب با دارونما با دارونما یا عدم درمان؛
ضد‐ویروس‌ها به‌تنهایی یا در ترکیب با دارونما با درمان کورتیکواستروئید به‌تنهایی یا در ترکیب با دارونما؛ یا
‐ ضد‐ویروس‌ها به همراه کورتیکواستروئیدها با دارونما یا عدم درمان.

در اغلب مطالعات، اطلاعاتی درباره منبع مالی داده نشد. بقیه آنها بیشتر توسط مراکز عمومی تامین بودجه شده، و یک کارآزمایی از یک شرکت دارویی حمایت مالی دریافت کرد.

یازده مطالعه خطر سوگیری (bias) بالا یا مبهم به علل متفاوت داشتند که می‌تواند نتایج کارآزمایی‌ها را به‌طور سیستماتیکی متاثر کند. پایه نتیجه‌گیری‌ها را فقط بر اساس داده‌های سه مطالعه با خطر پائین‌تر سوگیری انتخاب کردیم.

نتایج کلیدی و قطعیت شواهد

این مرور نشان داد که ممکن است تفاوت واضحی در نرخ‌های بهبودی نا‌‌کامل از فلج بل، پس از درمان با ترکیبی از ضد‐ویروس‌ها و کورتیکواستروئید‌ها، در مقایسه با کورتیکواستروئیدها به‌تنهایی، وجود نداشته باشد. این یافته قطعیت پائینی داشته و بر اساس داده‌هایی از سه کارآزمایی با ۷۶۶ فرد مبتلا به فلج بل با درجات مختلفی از شدت بیماری بودند. داده‌های ۱۰ کارآزمایی را با چندین منبع بالقوه سوگیری از مطالعه خارج کردیم. با این حال، می‌توانیم نسبتا مطمئن باشیم که درمان ترکیبی در مقایسه با درمان کورتیکواستروئید به‌تنهایی، تعداد افرادی را که در دراز‌مدت تحت تاثیر فلج بل قرار می‌گیرند (اشک‌ریزش بیش از حد چشم‌ها یا حرکات غیر‌‐معمول صورت)، کاهش می‌دهد.

داده‌ها از دو مطالعه (۹۸ شرکت‌کننده) نشان دادند که ترکیب ضد‐ویروس‌‌ها و کورتیکواستروئید‌ها در مقایسه با درمان کورتیکواستروئید به‌تنهایی، اثر واضحی بر بهبودی افراد مبتلا به فلج شدید بل (فلج کامل یا تقریبا کامل صورت) ندارند.

تجویز کورتیکواستروئید‌‌ها به‌تنهایی نسبت به آنتی‌ویروس‌ها به‌تنهایی برای نرخ بهبودی ناقص (۶۶۷ شرکت‌کننده، ۲ کارآزمایی) مؤثر‌تر بودند؛ ضد‐ویروس‌ها و کورتیکواستروئید‌ها به صورت ترکیبی، مؤثرتر از دارونما یا عدم درمان ظاهر شدند (۶۵۸ شرکت‌کننده، ۲ کارآزمایی)؛ و هیچ مزیت مشخصی برای ضد‐ویروس‌ها به‌تنهایی نسبت به دارونما (۶۵۸ شرکت‌کننده، ۲ کارآزمایی) وجود نداشت.

اگرچه، بر‌اساس داده‌های دو کارآزمایی (۶۵۶ شرکت‌کننده)، تفاوت واضحی را در بروز عوارض جانبی بین افراد دریافت کننده ترکیب ضد‐ویروس‌ها و کورتیکواستروئید‌ها، در مقایسه با کسانی که فقط کورتیکواستروئید‌ها را دریافت کردند، پیدا نکردیم، این شواهد برای نتیجه‌گیری قطعی ما بسیار نامطمئن است.

انجام مطالعات بزرگ با حضور مبتلایان به فلج بل که به مقایسه دیگر ترکیبات ضد‐ویروسی بپردازند، ممکن است در آینده اندیکاسیون داشته باشد.


Vishnu B Madhok، Ildiko Gagyor، Fergus Daly، Dhruvashree Somasundara، Michael Sullivan، Fiona Gammie، Frank Sullivan،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
عامل ایجاد فلج بلز (Bell's palsy) التهاب و ورم عصب صورت است. کورتیکواستروئیدها با اثر ضد‐التهابی می‌توانند آسیب عصبی را به حداقل برسانند. این یک نسخه به‌روز شده از مروری است که اولین بار در سال ۲۰۰۲ منتشر، و آخرین بار در سال ۲۰۱۰ به‌روز شد.
اهداف

بررسی اثربخشی و ایمنی درمان با کورتیکواستروئیدها در افراد مبتلا به فلج بلز.

روش های جستجو
در ۴ مارچ ۲۰۱۶، پایگاه ثبت تخصصی گروه عصبی‌عضلانی در کاکرین، پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌ شده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ EMBASE و LILACS را جست‌وجو کردیم. کتاب‌شناختی‌های کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده را مرور کردیم و برای شناسایی کارآزمایی‌های منتشر شده یا منتشر نشده بیشتر از متخصصان کمک گرفتیم. هم‌چنین، پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های بالینی را برای یافتن کارآزمایی‌های در حال انجام جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی شده و کارآزمایی‌های شبه‐تصادفی‌سازی شده که روش‌های مختلف تجویز و انواع دوزهای کورتیکواستروئید یا هورمون‌درمانی آدرنوکورتیکوتروفیک (adrenocorticotrophic) را در برابر یک گروه کنترل بدون درمان برای این بیماری مقایسه کرده بودند، گردآوری کردیم، به جز کارآزمایی‌هایی که در آنها درمان یکسانی با روش مشابه به گروه آزمایش داده شده‌ بود.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
از متدولوژی استاندارد کاکرین استفاده کردیم. پیامد اصلی مورد نظر، بهبود ناقص عملکرد حرکت صورت (مثل باقی ماندن ضعف صورت) بود. پیامد ثانویه عبارت بودند از عارضه ناتوان کننده همیشگی از لحاظ زیبایی، ایجاد سینکینزی (synkinesis) یا اختلال اوتونوم (مثل اسپاسم یک‌طرفه، جاری شدن غیر‐ارادی اشک از چشم) و عوارض جانبی درمان با کورتیکواستروئید حین پیگیری.
نتایج اصلی
برای این مرور، هفت کارآزمایی را با ۸۹۵ شرکت‌کننده قابل ارزیابی، شناسایی کردیم. همه آنها داده‌های مناسبی را برای متاآنالیز (meta‐analysis) پیامد اولیه ارائه کرده بودند. فقط یکی از کارآزمایی‌ها از زمان آخرین نسخه این مرور سیستماتیک کاکرین، جدید بود. خطر سوگیری (bias) مطالعات قدیمی و کوچک، بالا یا نامشخص بود، در حالی که مطالعات بزرگ‌تر دارای خطر پائین سوگیری بودند. به طور کلی، بعد از شش ماه یا بیشتر از زمان تصادفی‌سازی، ۷۹/۴۵۲ (۱۷%) شرکت‌کنندگان گروه کورتیکواستروئید بهبود ناقص عملکرد حرکتی صورت داشتند؛ که در برابر ۱۲۵/۴۴۷ (۲۸%) شرکت‌کننده گروه کنترل بسیار پائین‌تر بود (خطر نسبی (RR): ۰,۶۳؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۵۰ تا ۰.۸۰؛ هفت کارآزمایی؛ n = ۸۹۵). تعداد افرادی که برای پیشگیری از بهبود ناقص به کورتیکواستروئید نیاز داشتند، ۱۰ نفر بود (۹۵% CI؛ ۶ تا ۲۰). کاهش نسبت شرکت‌کنندگان دارای عارضه ناتوان کننده زیبایی شش ماه بعد از تصادفی‌سازی در گروه‌های کورتیکواستروئید و دارونما بسیار مشابه بود (RR: ۰.۹۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۰ تا ۲.۲۹؛ دو کارآزمایی؛ n = ۷۵؛ شواهد با کیفیت پائین). اما، کاهش چشم‌گیری در سینکینزی حرکتی در پیگیری شرکت‌کنندگانی گروه کورتیکواستروئید وجود داشت (RR: ۰.۶۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۵ تا ۰.۹۱؛ سه کارآزمایی؛ n = ۴۸۵؛ شواهد با کیفیت متوسط). سه مطالعه صراحتا نبود عوارض جانبی مربوط به کورتیکواستروئیدها را رکورد کردند. یک کارآزمایی گزارش کرد که سه شرکت‌کننده‌ای که پردنیزولون (prednisolone) دریافت می‌کردند، اختلال موقت خواب داشتند و دو کارآزمایی حساب دقیق عوارض جانبی ۹۳ شرکت‌کننده را که همه آنها غیر‐جدی بود، ارائه دادند؛ تجزیه‌وتحلیل ترکیبی داده‌های این سه کارآزمایی، هیچ تفاوت مهمی را در نرخ‌های عوارض جانبی بین افراد گروه‌های کورتیکواستروئید و دارونما نشان نداد (RR: ۱.۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۱ تا ۱.۵۱؛ n = ۷۱۵).
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
شواهد موجود با کیفیت متوسط تا بالا حاصل از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده، مزیت چشم‌گیری از درمان فلج بلز با کورتیکواستروئیدها نشان دادند.
خلاصه به زبان ساده

کورتیکواستروئیدها برای فلج بلز

سوال مطالعه مروری

تاثیرات کورتیکواستروئیدها بر فلج بلز (Bell's palsy) چیست؟

پیشینه

فلج بلز، فلج یا ضعف عضلات صورت، معمولا یک طرفه، است که علت مشخصی ندارد. نشانه‌ها معمولا از بین می‌رود، گرچه همیشه این‌طور نیست. کاهش التهاب عصب صورت با استفاده از داروهای کورتیکواستروئیدی (استروئیدها) به نظر می‌آید که آسیب عصبی را محدود کند. این یک نسخه به‌روز شده از مروری است که اولین بار در سال ۲۰۰۲ منتشر، و آخرین بار در سال ۲۰۱۰ به‌روز شد.

ویژگی‌های مطالعه

هفت کارآزمایی بالینی شامل ۸۹۵ فرد مبتلا به فلج بلز یک‌طرفه خفیف، متوسط یا شدید که علت مشخصی نداشتند، شناسایی کردیم. همه این کارآزمایی‌ها نرخ‌های بهبود ناقص (نسبت افرادی که ضعف صورتشان باقی می‌ماند) را گزارش کردند و ما توانستیم نتایج آنها را ترکیب کنیم. سن افراد این مطالعات بین ۲ تا ۸۴ سال بود. این بیماران با کورتیکواستروئیدها یا دارونما (placebo) (درمان غیر‐فعال)، به صورت تکی یا ترکیب با دیگر درمان‌ها درمان شدند. فقط در یک کارآزمایی، کودکان وارد مطالعه شدند، از سن ۲۴ تا ۷۴ ماهگی. مدت زمان مطالعات وارد شده برای بزرگسالان و کودکان بین ۱۵۷ روز تا ۱۲ ماه بود.

نتایج کلیدی و کیفیت شواهد

بهبود ناقص

بر اساس شواهد با کیفیت متوسط تا بالا، کورتیکواستروئیدها تعداد افرادی را که ضعف صورتشان بعد از فلج بلز باقی می‌ماند در مقایسه با دارونما (یک داروی نمادی) کاهش می‌دهند. این یافته مبتنی بر داده‌های به دست آمده از هفت مطالعه با مجموع ۸۹۵ شرکت‌کننده مبتلا به فلج بلز با شدت‌های مختلف بود. حساب کردیم برای اینکه فلج بلز در صورت بیمار باقی نماند، ۱۰ نفر باید درمان شوند.

پنج مطالعه داده‌هایی را از تاثیر بعدی درمان فلج بلز در طولانی‌مدت ارائه کردند. دو مطالعه (با ۷۵ شرکت‌کننده)، تاثیرات پایدار بر ظاهر صورت را بعد از شش ماه یا بیشتر بررسی کرده بودند. این تاثیر برای گروه کورتیکواستروئیدها و دارونما تقریبا یکسان بود، گرچه این شواهد کیفیت پائینی داشتند، نشان می‌دادند که شرکت‌کنندگان گروه کورتیکواستروئید مزیت کمی از این درمان می‌برند. داده‌های حاصل از این سه مطالعه (با ۴۸۵ شرکت‌کننده) به وضوح نشان داد افرادی که کورتیکواستروئید دریافت می‌کنند در مقایسه با فقط دارونما، سینکینزی حرکتی (حرکات ناخواسته صورت) و جاری شدن غیر‐ارادی اشک (ریزش اشک حین خوردن یا جویدن) کمتری در آنها ایجاد می‌شود. این یافته بر اساس شواهد با کیفیت متوسط است.‌

عوارض جانبی

سه مطالعه نشان داد که هیچ عارضه جانبی را نمی‌توان به درمان با کورتیکواستروئیدها نسبت داد. بر اساس شواهد با کیفیت متوسط از سه مطالعه (با ۷۱۵ شرکت‌کننده)، تعداد افراد مبتلا به عوارض جانبی در گروه‌های کورتیکواستروئید و دارونما مشابه بود.

شواهد تا مارچ ۲۰۱۶ به‌روز است.



صفحه ۱ از ۱