تشخیص و درمان زودهنگام عفونتهای دستگاه تنفسی تحتانی، پایه و اساس مدریت بیماری ریه در فیبروز سیستیک (cystic fibrosis; CF) است. زمانی که نمونههای خلط در دسترس نیستند، درمان عمدتا بر اساس نتایج کشت نمونههای اوروفارنژیال صورت میگیرد؛ اما، نگرانی در مورد حساسیت این کار برای شناسایی اورگانیسمهای تنفسی تحتانی وجود خواهد داشت. برونکوسکوپی (bronchoscopy) و پروسیجرهای مربوطه (شامل لاواژ برونکوآلوئولار (bronchoalveolar lavage))، با وجود تهاجمی بودن، اجازه جمعآوری نمونههای تنفسی تحتانی را از پروسیجرهای غیر‐خلطی میدهد. کشت نمونههای برونکوسکوپی، ارگانیسمهای بیشتری را نسبت به نمونههای تهیه شده از اوروفارنژیال مهیا میکند. استفاده منظم از برونکوسکوپی و پروسیجرهای مربوط به آن میتواند به تشخیص دقیقتر عفونتهای مجاری تنفسی تحتانی و راهنمایی انتخاب ضد‐میکروبها کمک کند، در نتیجه میتواند باعث مزایای بالینی قابل توجهی شود. این، نسخه بهروز شده مرور قبلی است.
ارزیابی استفاده از درمان ضد‐میکروبی تحت هدایت برونکوسکوپی در مدیریت عفونت ریه در بزرگسالان و کودکان مبتلا به فیبروز سیستیک.
ما پایگاه ثبت کارآزماییهای فیبروز سیستیک در کاکرین را جستوجو کردیم و این کارآزماییها از جستوجوهای بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی و جستوجوی دستی در مجلات و کتابهای خلاصه مقالات کنفرانسها گردآوری شده است. تاریخ آخرین جستوجو: ۳۰ آگوست ۲۰۱۸.
همچنین سه پایگاه ثبت مطالعات در حال انجام و فهرست منابع مقالات و مرورهای مرتبط را بررسی کردیم. تاریخ آخرین جستوجو: ۱۰ اپریل ۲۰۱۸.
در این جستوجو، ۱۱ مطالعه شناسایی شد، اما ما فقط یک مطالعه را وارد کردیم که نوزادان زیر شش ماه مبتلا به فیبروز سیستیک و تشخیص داده شده از طریق غربالگری نوزادان را در برگرفته بود (۱۷۰ نفر وارد شدند)؛ شرکتکنندگان تا سن پنج سالگی پیگیری شدند (دادهها از ۱۵۷ کودک). این مطالعه، پیامدهای درمان هدایت شده توسط لاواژ برونکوآلوئولار را برای تشدید حملات ریوی (pulmonary exacerbation) با درمان استاندارد بر اساس ویژگیهای بالینی و کشتهای اوروفارنژیال مقایسه کرد.
این مطالعه را با خطر پائین سوگیری در نظر گرفتیم، اما، قدرت آماری آن برای تشخیص تفاوت قابل توجه در شیوع سودوموناس آئوروژینوزا (Pseudomonas aeruginosa) محدود بود، به دلیل اینکه شیوع (جداسازی سودوموناس آئوروژینوزا در نمونههای لاواژ برونکوآلوئولار در سن پنج سالگی) در هر دو گروه نسبت به شیوع مورد انتظار و آنچه که برای محاسبه قدرت استفاده شد، بسیار پائینتر بود. حجم نمونه برای تشخیص یک تفاوت در نمرهدهی CT با رزولوشن بالا کافی بود. کیفیت شواهد برای پارامترهای کلیدی، پائین در نظر گرفته شد، به جز نمرهدهی CT اسکن با رزولوشن بالا و هزینه تجزیهوتحلیل مراقبت که کیفیت آنها متوسط درجهبندی شد.
در سن پنج سالگی، هیچ مزایای روشنی از درمان هدایت شده با لاواژ برونکوآلوئولار در امتیازهای z عملکرد ریه یا پارامترهای تغذیهای وجود نداشت. ارزیابی امتیازهای کلی و جزئی CT با رزولوشن بالا هیچ تفاوت قابل توجهی را در شواهد بیماری ساختاری ریه در دو گروه نشان نداد.
بهعلاوه، این مطالعه هیچ تفاوتی را بین تعداد ایزولههای سودوموناس آئوروژینوزا به ازای هر کودک در سال تشخیص داده شده در گروه درمان هدایت شده با لاواژ برونکوآلوئولار در مقایسه با گروه درمان استاندارد نشان نداد. نرخ ریشهکنی به دنبال یک یا دو دوره درمان ریشهکنی در هر دو گروه که به صورت تعداد حملات تشدید ریوی بود، قابل مقایسه بود. اما، در گروه درمان هدایت شده با لاواژ برونکوآلوئولار، تعداد بستریها بهطور قابل توجهی بیشتر بود، هرچند میانگین مدت بستری شدن نسبت به گروه درمانی استاندارد بهطور قابل توجهی کمتر بود.
حوادث جانبی خفیفی در برخی از شرکتکنندگان گزارش شد، اما به خوبی تحمل شده بودند. بیشترین حادثه جانبی که گزارش شده بود، بدترشدن موقتی سرفه بعد از ۲۹% پروسیجرها بود. وخیمتر شدن قابل توجه بالینی بیمار در طول ۲۴ ساعت لاواژ برونکوآلوئولار درون ۴,۸% پروسیجرها دیده شد.
این مرور، که فقط به یک مورد مطالعه تصادفیسازی و کنترل شده تکی و با طراحی خوب محدود شد، هیچ شواهد آشکاری را به نفع استفاده روتین از لاواژ برونکوآلوئولار برای تشخیص و مدیریت عفونت ریوی در کودکان پیشدبستانی مبتلا به فیبروز سیستیک در مقایسه با روش استاندارد درمان مبتنی بر نتایج کشت اوروفارنژیال و نشانههای بالینی نشان نداد. هیچ شواهدی برای جمعیت جوان و بزرگسال دردسترس نبود.
سوال مطالعه مروری
شواهد موجود را در زمینه استفاده از نمونههای حاصل از برونکوسکوپی به منظور تصمیمگیری درباره چگونگی درمان عفونتهای ریوی در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک مرور کردیم.
پیشینه
مشکلات تنفسی در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک عمدتا در اثر عفونتهای ریوی است. رشد میکروبهایی از نمونههای مخاط که بیمار با سرفه از راههای هوایی تحتانی به سمت بالا میآورد، به پزشکان اجازه میدهد به سرعت علت عفونت را تشخیص دهند و درمان را شروع کنند. اگر افراد نتوانند موکوس را با سرفه بالا بیاورند، میتوان از سوآب گلو برای شناسایی علت عفونت در راه هوایی تحتانی استفاده کرد، اما این روش، قابل اطمینانترین روش نیست.
متخصصان بالینی حین برونکوسکوپی، راههای هوایی تحتانی را با یک لوله بلند و منعطف که در سرش یک لامپ و دوربین قرار دارد، مشاهده میکنند؛ آنها همچنین میتوانند موکوس نیز جمعآوری کنند. برای برونکوسکوپی نیاز است که بیمار آرام شده (sedate) یا تحت بیهوشی عمومی قرار گیرد. ما نمیدانیم درمان بر اساس نمونههای گرفته شده حین برونکوسکوپی، بهتر از درمان براساس نمونههای سواب گلو هستند یا خیر. این یک نسخه بهروز از مروری است که در حال حاضر منتشر شده است.
تاریخ جستوجو
شواهد تا تاریخ زیر بهروز است: ۱۰ اپریل ۲۰۱۸.
ویژگیهای مطالعه
برای این مطالعه افراد را در هر سنی جستوجو کردیم، اما این مرور فقط شامل یک مطالعه میشود که در آن ۱۷۰ کودک مبتلا به فیبروز سیستیک با سن کمتر از شش ماه شرکت کرده و این کودکان کاملا بهطور کاملا تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به یک گروه بر اساس نمونههای گرفته شده از برونکوسکوپی و به یک گروه بر اساس نمونههای حاصله از گلو آنتیبیوتیک داده شد. پژوهشگران پیامدها را در سن پنج سالگی ارزیابی کردند. در مجموع ۱۵۷ کودک، مطالعه را کامل کردند.
نتایج کلیدی
این مطالعه هیچ تفاوتی را بین گروهها از لحاظ عملکرد ریوی، وزن، شاخص توده بدنی یا امتیاز محاسبه شده با CT scan ریهها در پنج سالگی نشان نداد. هیچ تفاوتی در تعداد کودکان در هر گروه از لحاظ عفونت با سودوموناس (Pseudomonas)آئوروژینوزا (aeruginosa) در پنج سالگی یا در پیگیری سالیانه یا هر چند وقت یک بار کودک نشانههای تنفسی را بروز میدهد، مشاهده نشد. کودکان در گروه برونکوسکوپی بیشتر در بیمارستان بستری شدند اما طول مدت بستریشان کلا کمتر از گروه دیگر بود. هیچ تفاوتی در کل هزینههای مراقبت بین دو گروه وجود نداشت.
عوارض جانبی که حین و بعد از برونکوسکوپی گزارش داده شد، جدی نبودند؛ شایعترین عارضه جانبی افزایش سرفه بود (در یک سوم کودکان).
در حال حاضر، شواهد کافی برای حمایت از استفاده منظم از برونکوسکوپی برای تشخیص و درمان عفونتهای ریوی در کودکان مبتلا به فیبروز سیستیک وجود ندارد.
کیفیت شواهد
شواهد فقط به یک مطالعه با طراحی خوب، محدود میشود. کیفیت کلی شواهد، پائین (برای اکثر پیامدها) تا متوسط (برای نمره CT با رزولوشن بالا و تجزیهوتحلیل هزینه مراقبت) بود. محدودیتهای کیفیت به این دلیل بود که تعداد کودکانی که در این مطالعه شرکت کردند، از آنچه که متخصصان آمار برای نشان دادن نتایج واقعی برای بعضی پیامدها نیاز داشتند، کمتر بودند. به دلیل اینکه درمان اولین عفونت با سودوموناس آئوروژینوزا بسیار موفق است، مطالعات بیشتر و بزرگتری برای تشخیص تفاوتهای جزئی بین گروهها مورد نیاز است. اما انجام چنین مطالعات بزرگی بسیار مشکل است. همچنین، مطالعه فقط شامل کودکان کمسن بودند و ما نمیدانیم که نتایج در گروههای سنی دیگر هم به همین صورت باشند.
ما ۲۶ کارآزمایی جدید را در این بهروزرسانی شناسایی کردیم، که ۹ مورد از آنها به دلیل دادههای ناکافی برای ارزیابی واجد شرایط بودن، در انتظار طبقهبندی هستند، و ۱۷ کارآزمایی (N = ۳۱۰۵) معیارهای ورود را برآورده کردند. در مجموع ۲۸ کارآزمایی را شامل ۴۱۹۵ نوزاد مبتلا به برونشیولیت حاد وارد کردیم، که ۲۲۲۲ نوزاد سالین هیپرتونیک دریافت کردند.
میانگین طول مدت اقامت نوزادان بستری در بیمارستان و درمان شده با سالین هیپرتونیک استنشاقی در مقایسه با بیمارانی که سالین ۰,۹% استنشاقی دریافت کردند، بهطور قابل توجهی از نظر آماری کوتاهتر بود (MD؛ ۰.۴۱‐ روز، ۹۵% CI؛ ۰.۷۵‐ تا ۰.۰۷‐؛ P = ۰.۰۲؛ I² = ۷۹%؛ ۱۷ کارآزمایی؛ ۱۸۶۷ نوزاد) (سطح کیفیت شواهد بر اساس GRADE: پائین). نوزادانی که سالین هیپرتونیک دریافت کردند نیز در مقایسه با نوزادان درمان شده با سالین ۰.۹%، نمرات بالینی پس از استنشاق پائینتری را نشان دادند که از نظر آماری معنیدار بود (روز ۱: MD؛ ۰.۷۷‐؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۸‐ تا ۰.۳۶‐؛ P = ۰.۰۰۱؛ روز ۲: MD؛ ۱.۲۸‐؛ ۹۵% CI؛ ۱.۹۱‐ تا ۰.۶۵‐؛ P = ۰.۰۰۱؛ روز ۳: MD؛ ۱.۴۳‐؛ ۹۵% CI؛ ۱.۸۲‐ تا ۱.۰۴‐؛ P < ۰.۰۰۱) (سطح کیفیت شواهد بر اساس GRADE: پائین).
سالین هیپرتونیک استنشاقی خطر بستری شدن را تا ۱۴% در مقایسه با سالین ۰,۹% استنشاقی در نوزادان غیر‐بستری و کسانی که در بخش اورژانس درمان شدند، کاهش داد (RR: ۰.۸۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۶ تا ۰.۹۸؛ P = ۰.۰۲؛ I² = ۷%؛ ۸ کارآزمایی؛ ۱۷۲۳ نوزاد) (سطح کیفیت شواهد بر اساس GRADE: متوسط).
در بیستوچهار کارآزمایی دادههای ایمنی مداخله ارائه شد: در ۱۳ کارآزمایی (۱۳۶۳ نوزاد، ۷۰۳ مورد تحت درمان با سالین هیپرتونیک) بروز هیچ گونه عارضه جانبی گزارش نشد، و در ۱۱ کارآزمایی (۲۳۶۰ نوزاد، ۱۲۶۵ مورد تحت درمان با سالین هیپرتونیک) حداقل یک مورد عارضه جانبی گزارش شد، که اکثر آنها خفیف بوده و خودبهخودی برطرف شدند.
سوال مطالعه مروری
آیا استفاده از محلول سالین هیپرتونیک از طریق نبولایزر در مقایسه با محلول نرمال سالین برای درمان نوزادان مبتلا به برونشیولیت حاد موثر و بیخطر است؟
پیشینه
برونشیولیت حاد شایعترین عفونت دستگاه تنفسی تحتانی در کودکان تا سن دو سالگی است. برونشیولیت زمانی رخ میدهد که ساختارهای کوچک (برونشیولها) منتهی به ریهها عفونی شده، و باعث بروز التهاب، تورم، و تولید مخاط میشود. این امر تنفس را به ویژه در کودکان بسیار خردسال، که دچار سرفه و خسخس سینه میشوند، مشکل میکند.
از آنجا که برونشیولیت معمولا توسط یک ویروس ایجاد میشود، درمان دارویی معمولا موثر نیست. سالین هیپرتونیک (محلول آب نمک استریل) که به صورت مه با استفاده از یک نبولایزر تنفس میشود ممکن است به تسکین خسخس سینه و مشکلات تنفسی کمک کند.
محلول سالین هیپرتونیک (≥ ۳%) استنشاقی را با نرمال سالین (۰,۹%) استنشاقی در درمان نوزادان مبتلا به برونشیولیت حاد مقایسه کردیم.
این یک نسخه بهروز شده از مروری است که قبلا در سالهای ۲۰۰۸؛ ۲۰۱۰ و ۲۰۱۳ منتشر شد.
تاریخ جستوجو
۱۱ آگوست ۲۰۱۷
ویژگیهای مطالعه
ما ۲۶ مطالعه جدید را در این بهروزرسانی شناسایی کردیم، که ۹ مورد از آنها در انتظار ارزیابی و ۱۷ کارآزمایی (N = ۳۱۰۵) اضافه شدند. در مجموع ۲۸ کارآزمایی را شامل ۴۱۹۵ نوزاد مبتلا به برونشیولیت حاد وارد کردیم.
نتایج کلیدی
سالین هیپرتونیک استنشاقی در مقایسه با نرمال سالین ممکن است طول مدت بستری را در بیمارستان برای نوزادان مبتلا به برونشیولیت حاد تا ۱۰ ساعت کاهش دهد. ما دریافتیم که «نمرات شدت بالینی»، که توسط پزشکان برای ارزیابی سلامت بیمار مورد استفاده قرار میگیرند، با تجویز سالین هیپرتونیک استنشاقی در مقایسه با نرمال سالین برای کودکانی که به صورت سرپایی یا در بیمارستان درمان شدند، بهبود یافت. سالین هیپرتونیک استنشاقی همچنین ممکن است خطر بستری شدن را تا ۱۴% در کودکانی که به صورت سرپایی یا در بخش اورژانس تحت درمان قرار میگیرند، کاهش دهد. هنگامی که سالین هیپرتونیک استنشاقی با ریلکس کنندههای راههای هوایی (برونکودیلاتورها) تجویز میشود، فقط عوارض جانبی خفیف و خودبهخود برطرف شده را از این مداخله یافتیم.
کاهش طول مدت اقامت در بیمارستان کمتر از آنچه بود که تصور میشد. با این حال، میانگین کاهش ۱۰ ساعت در طول مدت بستری در بیمارستان در نوزادان قابل توجه است زیرا برونشیولیت معمولا طول دوره کوتاهی دارد. به نظر میرسد که سالین هیپرتونیک استنشاقی ایمن بوده و با هزینه پائین در دسترس عموم قرار دارد.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد پائین تا متوسط بود: نتایج میان کارآزماییها ناهمگون بوده و در برخی کارآزماییها خطر سوگیری (bias) وجود داشت. بنابراین در آینده انجام کارآزماییهای بزرگ برای تایید مزایای سالین هیپرتونیک استنشاقی در کودکان مبتلا به برونشیولیت تحت درمان به صورت سرپایی و در بیمارستان مورد نیاز است.
تشخیص و درمان زودهنگام عفونتهای دستگاه تنفسی تحتانی، پایه و اساس مدریت بیماری ریه در فیبروز سیستیک (cystic fibrosis; CF) است. زمانی که نمونههای خلط در دسترس نیستند، درمان عمدتا بر اساس نتایج کشت نمونههای اوروفارنژیال صورت میگیرد؛ اما، نگرانی در مورد حساسیت این کار برای شناسایی اورگانیسمهای تنفسی تحتانی وجود خواهد داشت.
برونکوسکوپی (bronchoscopy) و پروسیجرهای مربوطه (شامل لاواژ برونکوآلوئولار (bronchoalveolar lavage))، با وجود تهاجمی بودن، اجازه جمعآوری نمونههای تنفسی تحتانی را از پروسیجرهای غیر‐خلطی میدهد. کشت نمونههای برونکوسکوپی، ارگانیسمهای بیشتری را نسبت به نمونههای تهیه شده از اوروفارنژیال مهیا میکند. استفاده منظم از برونکوسکوپی و پروسیجرهای مربوط به آن میتواند به تشخیص دقیقتر عفونتهای مجاری تنفسی تحتانی و راهنمایی انتخاب ضد‐میکروبها کمک کند، در نتیجه میتواند باعث مزایای بالینی قابل توجهی شود.
این، نسخه بهروز شده مرور قبلی است.
ما پایگاه ثبت کارآزماییهای فیبروز سیستیک در کاکرین را جستوجو کردیم و این کارآزماییها از جستوجوهای بانکهای اطلاعاتی الکترونیکی و جستوجوی دستی در مجلات و کتابهای خلاصه مقالات کنفرانسها گردآوری شده است. تاریخ آخرین جستوجو: ۳۰ آگوست ۲۰۱۸.
همچنین سه پایگاه ثبت مطالعات در حال انجام و فهرست منابع مقالات و مرورهای مرتبط را بررسی کردیم. تاریخ آخرین جستوجو: ۱۰ اپریل ۲۰۱۸.
در این جستوجو، ۱۱ مطالعه شناسایی شد، اما ما فقط یک مطالعه را وارد کردیم که نوزادان زیر شش ماه مبتلا به فیبروز سیستیک و تشخیص داده شده از طریق غربالگری نوزادان را در برگرفته بود (۱۷۰ نفر وارد شدند)؛ شرکتکنندگان تا سن پنج سالگی پیگیری شدند (دادهها از ۱۵۷ کودک). این مطالعه، پیامدهای درمان هدایت شده توسط لاواژ برونکوآلوئولار را برای تشدید حملات ریوی (pulmonary exacerbation) با درمان استاندارد بر اساس ویژگیهای بالینی و کشتهای اوروفارنژیال مقایسه کرد.
این مطالعه را با خطر پائین سوگیری در نظر گرفتیم، اما، قدرت آماری آن برای تشخیص تفاوت قابل توجه در شیوع سودوموناس آئوروژینوزا (Pseudomonas aeruginosa) محدود بود، به دلیل اینکه شیوع (جداسازی سودوموناس آئوروژینوزا در نمونههای لاواژ برونکوآلوئولار در سن پنج سالگی) در هر دو گروه نسبت به شیوع مورد انتظار و آنچه که برای محاسبه قدرت استفاده شد، بسیار پائینتر بود. حجم نمونه برای تشخیص یک تفاوت در نمرهدهی CT با رزولوشن بالا کافی بود. کیفیت شواهد برای پارامترهای کلیدی، پائین در نظر گرفته شد، به جز نمرهدهی CT اسکن با رزولوشن بالا و هزینه تجزیهوتحلیل مراقبت که کیفیت آنها متوسط درجهبندی شد.
در سن پنج سالگی، هیچ مزایای روشنی از درمان هدایت شده با لاواژ برونکوآلوئولار در امتیازهای z عملکرد ریه یا پارامترهای تغذیهای وجود نداشت. ارزیابی امتیازهای کلی و جزئی CT با رزولوشن بالا هیچ تفاوت قابل توجهی را در شواهد بیماری ساختاری ریه در دو گروه نشان نداد.
بهعلاوه، این مطالعه هیچ تفاوتی را بین تعداد ایزولههای سودوموناس آئوروژینوزا به ازای هر کودک در سال تشخیص داده شده در گروه درمان هدایت شده با لاواژ برونکوآلوئولار در مقایسه با گروه درمان استاندارد نشان نداد. نرخ ریشهکنی به دنبال یک یا دو دوره درمان ریشهکنی در هر دو گروه که به صورت تعداد حملات تشدید ریوی بود، قابل مقایسه بود. اما، در گروه درمان هدایت شده با لاواژ برونکوآلوئولار، تعداد بستریها بهطور قابل توجهی بیشتر بود، هرچند میانگین مدت بستری شدن نسبت به گروه درمانی استاندارد بهطور قابل توجهی کمتر بود.
حوادث جانبی خفیفی در برخی از شرکتکنندگان گزارش شد، اما به خوبی تحمل شده بودند. بیشترین حادثه جانبی که گزارش شده بود، بدترشدن موقتی سرفه بعد از ۲۹% پروسیجرها بود. وخیمتر شدن قابل توجه بالینی بیمار در طول ۲۴ ساعت لاواژ برونکوآلوئولار درون ۴,۸% پروسیجرها دیده شد.
سوال مطالعه مروری
شواهد موجود را در زمینه استفاده از نمونههای حاصل از برونکوسکوپی به منظور تصمیمگیری درباره چگونگی درمان عفونتهای ریوی در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک مرور کردیم.
پیشینه
مشکلات تنفسی در افراد مبتلا به فیبروز سیستیک عمدتا در اثر عفونتهای ریوی است. رشد میکروبهایی از نمونههای مخاط که بیمار با سرفه از راههای هوایی تحتانی به سمت بالا میآورد، به پزشکان اجازه میدهد به سرعت علت عفونت را تشخیص دهند و درمان را شروع کنند. اگر افراد نتوانند موکوس را با سرفه بالا بیاورند، میتوان از سوآب گلو برای شناسایی علت عفونت در راه هوایی تحتانی استفاده کرد، اما این روش، قابل اطمینانترین روش نیست.
متخصصان بالینی حین برونکوسکوپی، راههای هوایی تحتانی را با یک لوله بلند و منعطف که در سرش یک لامپ و دوربین قرار دارد، مشاهده میکنند؛ آنها همچنین میتوانند موکوس نیز جمعآوری کنند. برای برونکوسکوپی نیاز است که بیمار آرام شده (sedate) یا تحت بیهوشی عمومی قرار گیرد. ما نمیدانیم درمان بر اساس نمونههای گرفته شده حین برونکوسکوپی، بهتر از درمان براساس نمونههای سواب گلو هستند یا خیر. این یک نسخه بهروز از مروری است که در حال حاضر منتشر شده است.
تاریخ جستوجو
شواهد تا تاریخ زیر بهروز است: ۱۰ اپریل ۲۰۱۸.
ویژگیهای مطالعه
برای این مطالعه افراد را در هر سنی جستوجو کردیم، اما این مرور فقط شامل یک مطالعه میشود که در آن ۱۷۰ کودک مبتلا به فیبروز سیستیک با سن کمتر از شش ماه شرکت کرده و این کودکان کاملا بهطور کاملا تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به یک گروه بر اساس نمونههای گرفته شده از برونکوسکوپی و به یک گروه بر اساس نمونههای حاصله از گلو آنتیبیوتیک داده شد. پژوهشگران پیامدها را در سن پنج سالگی ارزیابی کردند. در مجموع ۱۵۷ کودک، مطالعه را کامل کردند.
نتایج کلیدی
این مطالعه هیچ تفاوتی را بین گروهها از لحاظ عملکرد ریوی، وزن، شاخص توده بدنی یا امتیاز محاسبه شده با CT scan ریهها در پنج سالگی نشان نداد. هیچ تفاوتی در تعداد کودکان در هر گروه از لحاظ عفونت با سودوموناس (Pseudomonas) آئوروژینوزا (aeruginosa) در پنج سالگی یا در پیگیری سالیانه یا هر چند وقت یک بار کودک نشانههای تنفسی را بروز میدهد، مشاهده نشد. کودکان در گروه برونکوسکوپی بیشتر در بیمارستان بستری شدند اما طول مدت بستریشان کلا کمتر از گروه دیگر بود. هیچ تفاوتی در کل هزینههای مراقبت بین دو گروه وجود نداشت.
عوارض جانبی که حین و بعد از برونکوسکوپی گزارش داده شد، جدی نبودند؛ شایعترین عارضه جانبی افزایش سرفه بود (در یک سوم کودکان).
در حال حاضر، شواهد کافی برای حمایت از استفاده منظم از برونکوسکوپی برای تشخیص و درمان عفونتهای ریوی در کودکان مبتلا به فیبروز سیستیک وجود ندارد.
کیفیت شواهد
شواهد فقط به یک مطالعه با طراحی خوب، محدود میشود. کیفیت کلی شواهد، پائین (برای اکثر پیامدها) تا متوسط (برای نمره CT با رزولوشن بالا و تجزیهوتحلیل هزینه مراقبت) بود. محدودیتهای کیفیت به این دلیل بود که تعداد کودکانی که در این مطالعه شرکت کردند، از آنچه که متخصصان آمار برای نشان دادن نتایج واقعی برای بعضی پیامدها نیاز داشتند، کمتر بودند. به دلیل اینکه درمان اولین عفونت با سودوموناس آئوروژینوزا بسیار موفق است، مطالعات بیشتر و بزرگتری برای تشخیص تفاوتهای جزئی بین گروهها مورد نیاز است. اما انجام چنین مطالعات بزرگی بسیار مشکل است. همچنین، مطالعه فقط شامل کودکان کمسن بودند و ما نمیدانیم که نتایج در گروههای سنی دیگر هم به همین صورت باشند.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb