سندرم تخمدان پلیکیستیک (polycystic ovary syndrome; PCOS) یک بیماری آندوکرین (غدد درونریز) شایع است، که تقریبا یک زن از هر ۱۰ زن را تحت تاثیر قرار میدهد. PCOS با دو ویژگی از سه ویژگی زیر تعریف شده است: اولیگو ‐ یا انوولاسیون (oligo‐ or anovulation)، هیپرآندروژنیسم بالینی یا بیوشیمیایی (clinical or biochemical hyperandrogenism) یا هر دو، یا تخمدانهای پلیکیستیک.
زنان مبتلا به PCOS ممکن است دچار طیف گستردهای از مشکلات سلامت از جمله دورههای قاعدگی کم و نامنظم، رشد موی زائد و آکنه و باروری غیر‐طبیعی باشند. نگرانیهای مربوط به سلامت در طولانیمدت شامل افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، دیابت و پیشرفت بیماری پیشسرطانی رحم بود.
ما ۲۲ RCT؛ (۲۲۷۸ زن تجزیهوتحلیل شدند) را درباره شرکتکنندگان مبتلا به PCOS و نشانههای آکنه، هیرسوتیسم یا سیکلهای نامنظم قاعدگی، که در همه آنها دریل کردن لاپاروسکوپیک تخمدان (laparoscopic ovarian drilling; LOD) به عنوان یک مداخله در نظر گرفته شده بود، وارد کردیم.
دو مطالعه منبع مالی خود را گزارش کردند (Farquhar ۲۰۰۲ ‐ بخشی از آن توسط بنیاد پژوهشهای پزشکی اوکلند حمایت شد؛ Sarouri ۲۰۱۵ ‐ نویسندگان از معاون پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان برای تامین مالی این پروژه تشکر کردند).
کیفیت شواهد از سطح بسیار پائین تا متوسط متغیر بود. محدودیتهای اصلی عبارت بود از عدم دقت ناشی از تعداد کم مطالعات، ناهمگونی و خطر سوگیری (bias) ناشی از عدم توانایی در کورسازی شرکتکنندگان. مطالعات بسیار اندکی برای ارزیابی خطر سوگیری انتشار وجود داشت.
نظم قاعدگی
دو مطالعه LOD را در برابر متفورمین (metformin) مقایسه کردند (۲۲۶ = n) اما از آنها در مورد نظم قاعدگی نمیتوان نتیجهگیری کرد، زیرا یافتههای آنها متناقض بوده و برای تجمیع مناسب نبودند. به نظر میرسد که تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در نرخ زنان گزارش شده با بهبود در نظم قاعدگی هنگام مقایسه LOD با درمان دارویی از جمله متفورمین + کلومیفن (clomiphene) (OR: ۱,۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۴ تا ۱.۶۴؛ ۲ مطالعه؛ ۳۳۲ زن؛ I۲ = ۱۳%؛ شواهد با کیفیت پائین)، لتروزول (letrozole) (OR: ۱,۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۴ تا ۱.۸۴؛ ۱ مطالعه؛ ۲۶۰ زن؛ شواهد با کیفیت پائین)، متفورمین + لتروزول (OR: ۰.۹۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۱.۸۱؛ ۱ مطالعه؛ ۱۴۶ زن؛ شواهد با کیفیت پائین) وجود داشت. با این حال، یک مطالعه نشان داد که LOD نسبت به گونادوتروپین (gonadotrophin) بهتر بود (OR: ۱۹.۲؛ ۹۵% CI؛ ۳.۱۷ تا ۱۱۶.۴۵؛ ۱ مطالعه؛ ۳۵ زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
به نظر میرسد تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در نرخ زنان گزارش دهنده بهبودی در نظم قاعدگی هنگام مقایسه LOD تکقطبی دوطرفه (bilateral unipolar LOD) با LOD یکطرفه (OR: ۱,۵۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۲ تا ۳.۷۱؛ ۲ مطالعه؛ ۱۰۴ زن؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت متوسط)، LOD تحت هدایت اولتراسوند ترانسواژینال (OR: ۱,۲۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۴ تا ۲.۳۷؛ ۱مطالعه؛ ۱۴۷ زن؛ شواهد با کیفیت پائین)، LOD با استفاده از دوز تنظیم شده گرمایی مطابق با حجم تخمدان (OR: ۰.۴۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۶ تا ۱.۱۴؛ ۱مطالعه؛ ۱۱۵ زن؛ شواهد با کیفیت پائین) یا LOD دوقطبی (OR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۵ تا ۱۸.۵۷؛ ۱ مطالعه؛ ۱۸ زن؛ شواهد با کیفیت پائین) وجود داشته باشد.
چهار تا پنج سوراخ در هر تخمدان ممکن است نرخ زنان گزارش دهنده نظم قاعدگی را در مقایسه با دو سوراخ یا کمتر بهبود ببخشد (OR: ۱۶,۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۴.۱۹ تا ۶۱.۳۴؛ ۲ مطالعه؛ ۷۳ زن؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت پائین).
نشانههای آندروژنیک
هنگام مقایسه LOD با متفورمین یا گونادوتروپین؛ احتمالا تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در بهبود نشانههای آندروژنیک (OR: ۱,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۲ تا ۲.۳۷؛ ۱ مطالعه؛ ۱۲۶ زن؛ شواهد با کیفیت متوسط)، آکنه (OR: ۳.۲۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۳ تا ۳۰.۹۴؛ ۱ مطالعه؛ ۲۵ زن؛ شواهد با کیفیت پائین)، هیرسوتیسم (OR: ۲.۳۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۲ تا ۲۳.۸۹؛ ۱ مطالعه؛ ۲۵ زن؛ شواهد با کیفیت پائین) وجود داشته است.
هنگام مقایسه LOD با LOD تحت هدایت اولتراسوند ترانسواژینال، با توجه به هیرسوتیسم (OR: ۱,۰۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۰ تا ۳.۹۱؛ ۱ مطالعه؛ ۳۹ زن؛ شواهد با کیفیت پائین) یا آکنه (OR: ۰.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۳.۵۰؛ ۱ مطالعه؛ ۳۱ زن؛ شواهد با کیفیت پائین) به نظر میرسد تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در بهبود نشانههای آندروژنیک وجود داشته باشد.
آسیبها
LOD با عوارض جانبی گوارشی کمتری نسبت به متفورمین به همراه کلومیفن همراه بود (OR: ۰,۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۰.۳۶؛ ۲ مطالعه؛ ۳۳۲ زن؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با کیفیت متوسط). یک مطالعه تفاوتی اندک یا عدم تفاوت را در نرخ سندرم تحریک بیش از حد تخمدان بین LOD و گونادوتروپینها نشان داد (OR: ۰,۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۰ تا ۱.۶۱؛ ۱ مطالعه؛ ۳۳ زن؛ شواهد با کیفیت پائین).
چسبندگی کمتری با هیدرولاپاروسکوپی (hydrolaparoscopy) ترانسواژینال در مقایسه با LOD وجود داشت (OR: ۰,۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۵ تا ۰.۱۸؛ ۱ مطالعه؛ ۲۴۶ زن؛ شواهد با کیفیت متوسط). به نظر میرسد تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در چسبندگی (adhesions)، زمانی که انرژی متغیر LOD با LOD استاندارد مقایسه شد، وجود داشته است (OR: ۰.۹۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۲ تا ۲.۸۸؛ ۱ مطالعه؛ ۶۴ زن؛ شواهد با کیفیت پائین). مطالعه دیگری (۴۴ زن) گزارش کرد که هیچ کدام از زنانی که پس از LOD مرسوم یا یکطرفه به جراحی روی آوردند، دچار چسبندگی نشدند.
شواهد روشنی وجود نداشت که نشان دهد LOD نظم قاعدگی یا نشانههای آندروژنی PCOS را در مقایسه با بسیاری از درمانهای دارویی مورد استفاده در مطالعات وارد شده بهبود میبخشد. LOD با عوارض جانبی گوارشی کمتری نسبت به متفورمین و کلومیفن همراه بود.
همچنین هیچ شواهد بارزی از تفاوت در اثربخشی بین انواع LOD وجود نداشت، به جز اینکه LOD با چهار تا پنج سوراخ در هر تخمدان ممکن است موثرتر از دو سوراخ یا کمتر باشد. شواهد اندکی درباره مقایسه LOD با انواع مختلف جراحی وجود داشت، اگر چه یک مطالعه به این نتیجه رسید که هیدرولاپاروسکوپی ترانسواژینال دارای خطر چسبندگی کمتری نسبت به LOD است.
شواهدی از یک مطالعه کوچک در مورد مزیت استفاده از LOD در مقایسه با گونادوتروپین برای تنظیم قاعدگی وجود داشت. با این حال، گونادوتروپینها به ندرت برای این نشانه استفاده میشوند.
سوال مطالعه مروری
محققان کاکرین شواهد مربوط به تاثیر جراحی تخمدان را بر نشانههای سندرم تخمدان پلیکیستیک (polycystic ovary syndrome; PCOS) مرور کردند. ما ۲۲ مطالعه را یافتیم که به مقایسه آن با درمانهای جراحی و غیر‐جراحی، و تغییرات تکنیک جراحی پرداختند. پیامدهای اصلی اندازهگیری شده عبارت بودند از بهبود در نظم دورهها و کاهش رشد موهای زائد و آکنه (نشانههای آندروژیک). همچنین آسیبهای ناشی از درمان، تغییر در وزن بدن، تغییر در سطح تستوسترون (testosterone)، تغییرات در معیارهای متابولیک و کیفیت زندگی را بررسی کردیم.
پیشینه
زنان مبتلا به PCOS ممکن است دچار طیف گستردهای از مشکلات سلامت از جمله دورههای قاعدگی کم و نامنظم، رشد موی زائد و آکنه و باروری غیر‐طبیعی باشند. نگرانیهای مربوط به سلامت در طولانیمدت شامل افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، دیابت و پیشرفت بیماری پیشسرطانی رحم بود.
بیشتر پژوهشهای فعلی به بررسی تاثیر جراحی تخمدان در بهبود باروری در زنان مبتلا به PCOS پرداختهاند. هدف مرور ما بررسی تاثیر جراحی لاپاروسکوپی (سوراخ کلید (keyhole)) تخمدان (laparoscopic ovarian surgery; LOD) در بهبود سایر نشانههای PCOS است.
تاریخ جستجو
شواهد تا اکتبر ۲۰۱۶ بهروز است.
ویژگیهای مطالعه
ما ۲۲ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) را وارد کردیم، که شامل ۲۲۷۸ زن بودند. یک کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده نوعی آزمایش پزشکی است که در آن شرکتکنندگان بهطور تصادفی یک یا چند روش درمانی مختلف را در این مطالعه دریافت میکنند. شرکتکنندگان مبتلا به PCOS بوده و در سراسر جهان در شرایط مختلف قرار داشتند.
ده مورد از ۲۲ RCT به مقایسه LOD با درمانهای دارویی پرداختند. این درمانها عبارت بودند از متفورمین (metformin)، کلومیفن (clomiphene)، گونادوتروپین (gonadotrophins)، لتروزول (letrozole) و رویزیگلیتازون (rosiglitazone). تعداد ده مورد از ۲۲ مطالعه به مقایسه LOD مرسوم با تنوع در تکنیکهای جراحی پرداختند. دو مورد از ۲۲ RCT به بررسی استفاده از سطوح مختلف انرژی یا تعداد حفرههای ایجاد شده در تخمدان حین انجام LOD پرداختند.
منابع تامین مالی مطالعه
دو مطالعه منبع مالی خود را گزارش کردند (Farquhar ۲۰۰۲ ‐ بخشی از آن توسط بنیاد پژوهشهای پزشکی اوکلند حمایت شد؛ Sarouri ۲۰۱۵ ‐ نویسندگان از معاون پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان برای تامین مالی این پروژه تشکر کردند).
نتایج کلیدی
LOD ممکن است در تنظیم سیکلهای قاعدگی بهتر از گونادوتروپین باشد. با این حال، اکثر پزشکان سایر گزینهها را به عنوان درمان خط اول در نظر میگیرند. LOD با ایجاد چهار یا پنج حفره در برابر دو حفره یا کمتر در هر تخمدان ممکن است در تنظیم قاعدگی در زنان مبتلا به PCOS موثرتر باشد.
شواهد کافی وجود نداشت تا بتوانیم بگوییم که تفاوتی بین LOD و سایر درمانهای دارویی یا تنوع در تکنیک جراحی در بهبود نظم دورههای قاعدگی یا نشانههای آندروژنی وجود دارد یا خیر.
LOD با عوارض جانبی گوارشی کمتری نسبت به متفورمین و کلومیفن همراه بود، اما شامل جراحی است و درمان استاندارد را برای اختلالات قاعدگی یا رشد موی زائد در برنمیگیرد. استفاده از هیدرولاپاروسکوپی ترانسواژینال (transvaginal hydrolaparoscopy) در مقایسه با LOD دارای اسکار کمتری روی بافت بود.
بهطور کلی LOD را میتوان با خطر کمتر آسیب در نظر گرفت، و به عنوان یک گزینه در مدیریت نشانههای PCOS استفاده میشود.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد از سطح بسیار پائین تا متوسط متغیر بود. محدودیتهای اصلی عبارت بود از عدم دقت ناشی از تعداد کم مطالعات، ناهمگونی و خطر سوگیری (bias) ناشی از عدم توانایی در کورسازی شرکتکنندگان (پنهان کردن نوع درمان از آنها). مطالعات بسیار اندکی برای ارزیابی خطر سوگیری انتشار وجود داشت.
هشت RCT را با ۶۰۹ شرکتکننده وارد کردیم. مقایسهها در کارآزماییهای وارد شده عبارت بودند از: CHM در مقابل کلومیفن، CHM به همراه کلومیفن در مقابل کلومیفن (با یا بدون اتینیلاسترادیول سیپروترون استات (EE/CPA))، CHM به همراه آسپیراسیون فولیکول به اضافه القای تخمکگذاری در مقابل آسپیراسیون فولیکول به علاوه القای تخمکگذاری، و CHM به علاوه LOD در مقابل LOD بهتنهایی. سطح قطعیت کلی شواهد برای اکثر مقایسهها بسیار پائین بود.
هیچ یک از مطالعات وارد شده، پیامد اولیه، یعنی نرخ تولد زنده را گزارش نکردند. بیشتر مطالعات پیامدهای ثانویه را گزارش کردند و فقط یک مطالعه دادههایی را در مورد عوارض جانبی ارائه داد.
در کارآزماییهایی که CHM با کلومیفن مقایسه شد (با یا بدون LOD در هر دو بازوی مطالعه)، در مورد تاثیر CHM بر نرخ بارداری نامطمئن هستیم (نسبت شانس (OR): ۱,۴۱؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۶۳ تا ۳.۱۹؛ I۲ = ۲۸%؛ ۳ مطالعه؛ ۱۴۰ شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). نتایج نشان میدهد که اگر شانس بارداری به دنبال استفاده از کلومیفن ۲۱,۵% فرض شود، این شانس پس از استفاده از CHM بین ۱۴.۷% و ۴۶.۷% متغیر خواهد بود. هیچ مطالعهای دادههایی را از عوارض جانبی گزارش نکرد.
هنگامی که CHM به همراه کلومیفن با کلومیفن (با یا بدون EE/CPA) مقایسه شد، شواهدی با قطعیت پائین مبنی بر نرخ بالاتر بارداری در گروه CHM و کلومیفن به دست آمد (OR: ۳,۰۶؛ ۹۵% CI؛ ۲.۰۵ تا ۴.۵۵؛ I ۲ = ۱۰%؛ ۶ مطالعه، ۴۷۰ شرکت کننده؛ شواهد با قطعیت پائین). نتایج نشان میدهد که اگر شانس بارداری به دنبال استفاده از کلومیفن ۳۱,۵% فرض شود، این شانس پس از استفاده از CHM و کلومیفن بین ۴۸.۵% و ۶۷.۷% متغیر خواهد بود.
هیچ دادهای در مورد عوارض جانبی گزارش نشد.
در کارآزماییهایی که CHM به علاوه آسپیراسیون فولیکول و القای تخمکگذاری با آسپیراسیون فولیکول و القای تخمکگذاری بهتنهایی مقایسه شدند، از تاثیر CHM بر میزان بارداری مطمئن نیستیم (OR: ۱,۶۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۶ تا ۵.۶۸؛ ۱ مطالعه، ۴۴ زن، شواهد با قطعیت بسیار پائین). نتایج نشان میدهد که اگر شانس بارداری به دنبال آسپیراسیون فولیکول و القای تخمکگذاری ۲۹.۲% در نظر گرفته شود، شانس آن به دنبال CHM با آسپیراسیون فولیکول و القای تخمکگذاری بین ۱۵.۹% و ۷۰% متغیر است. عوارض جانبی گزارش شده شامل سندرم فولیکول پارهنشده لوتئینیزه (luteinised unruptured follicle syndrome; LUFS) شدید (Peto OR: ۰.۶۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۶.۱۴؛ ۱ مطالعه، ۴۴ زن، شواهد با قطعیت بسیار پائین)، سندرم تحریک بیش از حد تخمدان (ovarian hyperstimulation syndrome; OHSS) (Peto OR: ۰.۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۰ تا ۸.۱۹؛ ۱ مطالعه، ۴۴ زن؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) یا بارداری چند‐قلویی (Peto OR: ۰.۶۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۶ تا ۶.۱۴؛ ۱ مطالعه، ۴۴ زن؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) بودند. این نتایج نشان میدهد که اگر شانس LUFS، بارداری چند‐قلویی و OHSS به دنبال آسپیراسیون فولیکول و القای تخمکگذاری به ترتیب ۸.۳%، ۴.۲% و ۸.۳% در نظر گرفته شود، شانس آن به دنبال CHM با آسپیراسیون فولیکول و القای تخمکگذاری، به ترتیب، ۰.۵% تا ۳۵.۸%، ۰% تا ۲۶.۳% و ۰.۵% تا ۳۵.۸% خواهد بود.
در کارآزماییهایی که ترکیب CHM و LOD را با LOD تنها مقایسه کردند، مطمئن نیستیم که CHM نرخ بارداری را بهبود میبخشد (OR: ۳,۵۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۲ تا ۱۷.۰۹؛ ۱ مطالعه، ۳۰ زن، شواهد با قطعیت بسیار پائین). نتایج نشان میدهد که اگر شانس بارداری به دنبال استفاده از کلومیفن ۴۰% فرض شود، این شانس پس از استفاده از CHM بین ۳۲.۴% و ۹۱.۹% متغیر خواهد بود. هیچ دادهای در مورد عوارض جانبی گزارش نشد.
از نتایج در گروههای مقایسه برای همه پیامدها نامطمئن هستیم. سطح کیفیت شواهد برای تمام مقایسهها و پیامدهای دیگر بسیار پائین بود. محدودیتهای اصلی در شواهد، عدم‐گزارش از تولد زنده یا عوارض جانبی، عدم‐توصیف روشهای انجام مطالعه با جزئیات کافی و عدم‐دقت ناشی از نرخ بسیار پائین حوادث و CI گسترده بودند.
سوال مطالعه مروری
شواهد را در مورد تاثیر داروهای گیاهی چینی (Chinese herbal medicine; CHM) بر نرخ بارداری با تولد زنده و عوارض جانبی در زنان نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) بررسی کردیم.
پیشینه
PCOS یک اختلال شایع و پیچیده اندوکرین تولید مثل است، که ۵% تا ۱۵% از زنان را در سن باروری تحت تاثیر قرار میدهد. زنان مبتلا به PCOS ممکن است با دورههای نامنظم قاعدگی، ناباروری، هیرسوتیسم (رشد بیش از حد مو)، آکنه و چاقی تظاهر پیدا کنند. بسیاری از درمانهای دارویی غربی برای مدیریت سندرم تخمدان پلی کیستیک استفاده شدهاند، از جمله داروهای ضد‐بارداری خوراکی، کلومیفن (برای تحریک تخمکگذاری در زنان)، حساسکنندههای انسولین (داروهایی که به بازگشت قند خون به محدوده طبیعی کمک میکنند) و دریل کردن تخمدان به روش لاپاروسکوپی (laparoscopic ovarian drilling; LOD)، که نوعی درمان جراحی است که میتواند باعث تحریک تخمک گذاری در زنان مبتلا به PCOS شود. CHM به عنوان یک روش جایگزین برای زنان نابارور مبتلا به PCOS پیشنهاد شده است. هدف آن بود که اثربخشی و بیخطری CHM را در مقایسه با دیگر روشهای درمانی در زنان نابارور مبتلا به PCOS ارزیابی کنیم.
ویژگیهای مطالعه
شواهد موجود را در بانکهای اطلاعاتی رایج جستوجو کردیم. شواهد تا جون ۲۰۲۰ بهروز است. هشت کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) را با ۶۰۹ شرکتکننده وارد کردیم (سه RCT جدید با ۱۹۵ زن در این مرور بهروز شده). اینها شامل مطالعات مقایسه CHM با طب غربی، CHM به علاوه طب غربی در مقابل طب غربی، و CHM همراه با جراحی در مقابل جراحی بود. هفت مورد از مطالعات وارد شده به زبان چینی انجام و منتشر شده و مابقی به زبان انگلیسی بودند. طول دوره درمان تمام مطالعات کمتر از شش دوره قاعدگی و طول دوره پیگیری کمتر از یک سال بود. هیچ یک از مطالعات وارد شده تولدهای زنده را گزارش نکردند، همگی به بارداری اشاره داشتند، دو مورد تخمکگذاری و فقط یک مورد عوارض جانبی را گزارش کردند.
نتایج کلیدی
شواهد برای حمایت از استفاده از CHM برای زنان نابارور مبتلا به PCOS ناکافی است. هیچ دادهای در مورد تولد زنده در دسترس نبود. شواهد همسو و سازگاری وجود نداشت که نشان دهد CHM پیامدهای باروری را بهبود میبخشد.
زمانی که CHM با کلومیفن (با یا بدون دریل کردن تخمدان به روش لاپاروسکوپی (LOD) در هر دو بازو) مقایسه شد، نرخ بارداری بین گروههای درمان و کنترل مختلف نبود. هنگامی که CHM همراه با آسپیراسیون فولیکول و القای تخمکگذاری با آسپیراسیون فولیکول و القای تخمکگذاری بهتنهایی مقایسه شد، نرخ بارداری بین گروههای مختلف تفاوتی نداشت. هنگامی که CHM همراه با LOD با LOD تنها مقایسه شد، نرخ بارداری بین گروهها مختلف نبود. قطعیت شواهد بسیار پائین بود و بنابراین نتوانستیم هیچ نتیجهگیری در مورد نتایج داشته باشیم.
با این حال، دریافتیم که افزودن CHM به کلومیفن ممکن است نرخ بارداری را بهبود بخشد، اما شواهد بسیار محدود و با قطعیت پائینی برای این پیامد وجود داشت.
با توجه به وجود شواهدی با قطعیت بسیار پائین برای همه گروههای مقایسه برای همه پیامدها، قادر به نتیجهگیری نبودیم. شواهد کافی در مورد عوارض جانبی برای نشان دادن بیخطر بودن استفاده از CHM وجود نداشت.
قطعیت شواهد
قطعیت این شواهد پائین یا بسیار پائین بود. محدودیتهای اصلی در شواهد، عدم‐گزارش از تولد زنده یا عوارض جانبی، عدم‐توصیف روشهای انجام مطالعه با جزئیات کافی، و عدم‐دقت، همراه با نرخ بسیار پائین حوادث و فواصل اطمینان گسترده بودند.
پیشینه
افراد مبتلا به بیماری مزمن کلیه و بیماری کلیوی مرحله نهایی (end‐stage kidney disease; EKSD)، آسیب غیر‐قابل برگشت کلیه دارند و نیازمند درمان جایگزینی کلیوی (renal replacement therapy) هستند. در کشورهای پیشرفته همودیالیز شایعترین درمان برای افراد مبتلا به EKSD است. علیرغم اینکه همودیالیز بالقوه نجات دهنده زندگی است، با این حال میتواند بار (burden) روانشناختی و فیزیکی جدی برای بیمار داشته باشد. برنامهریزی مراقبتهای پیشرفته فرآیند برنامهریزی برای سلامت آینده شخص و تصمیمات مراقبتی شخصی او از طریق تعیین سطح مراقبت سلامت و کیفیت زندگی است که خواهان آن است (به هر دلیلی)، و این برای زمانی است که قادر به تصمیمگیری نیست. اهداف این برنامهها میتواند در طول زمان تغییر کند، برنامهریزی مراقبتهای پیشرفته در نشان دادن این تغییرات کمک کننده است و اهداف مراقبتی آنها را در طول زمان تعریف میکند. این کار کمک میکند تا افراد از دریافت درمان پزشکی در آینده در مواردی که فرد قادر به برقراری ارتباط یا تصمیمگیری نیست، اطمینان حاصل کند.
ما میخواستیم بدانیم که این برنامهریزی میتواند پیامدهای سلامت را میان افراد مبتلا به EKSD از طریق کاربرد معیارهای احیا مانند احیای قلبیریوی و قطع دیالیز بهبود ببخشد یا خیر. همچنین میخواستیم بدانیم که خواستههای بیمار در زمان پایان زندگیاش (انتهای حیات) پیگیری شده یا خیر.
ویژگیهای مطالعه
منابع علمی مربوطه را تا جون ۲۰۱۶ جستوجو کردیم و دو مطالعه (سه گزارش) را یافتیم که شامل ۳۳۷ بیمار بود و در این مطالعات کاربرد بیمار‐محور برنامهریزی مراقبتهای پیشرفته (patient‐centred advanced care planning; PC‐ACP) و مداخلات peer mentoring بررسی شده بود.
نتایج کلیدی
هیچ یک از مطالعات پاسخی برای سوالات ما در رابطه با کاربرد درمانهای طولانی کننده زندگی مانند احیا، مرگومیر در بیمارستان یا قطع دیالیز نداشتند. بنابراین این نکته که برنامهریزی مراقبتهای پیشرفته میتواند پیامدهای سلامت را میان بیماران EKSD بهبود ببخشد یا خیر، هنوز هم نامطمئن باقی مانده است. پژوهش بیشتری نیاز است تا کاربرد PC‐ACP را برای افرادی که دیالیز میشوند، بهتر نشان دهد.
هشت RCT را با حضور ۱۵۴۶ زن وارد کردیم. پنج RCT در مرور قبلی ما بود و سه RCT جدید در این بهروزرسانی مرور اضافه شد. این کارآزماییها به مقایسه طب سوزنی واقعی در برابر طب سوزنی ساختگی (sham) (سه RCT)، طب سوزنی واقعی در برابر آرامسازی (relaxation) (یک RCT)، طب سوزنی واقعی در برابر کلومیفن (یک RCT)، طب سوزنی الکتریکی با فرکانس پائین در برابر تمرینات فیزیکی یا عدم مداخله (یک RCT) و طب سوزنی واقعی در مقابل Diane‐۳۵ (دو RCT) پرداختند. مطالعاتی که به مقایسه طب سوزنی واقعی در مقابل Diane‐۳۵ پرداختند، پیامدهای باروری را اندازهگیری نکردند، زیرا بر کنترل نشانه تمرکز داشتند.
هفت مورد از این مطالعات حداقل در یک حوزه در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند
برای مقایسه طب سوزنی واقعی در برابر طب سوزنی ساختگی، ما نتوانستیم تفاوتهای مرتبط از نظر بالینی را در تولد زنده (RR: ۰,۹۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۶ تا ۱.۲۴؛ ۱ RCT؛ ۹۲۶ زن؛ شواهد با کیفیت پائین)؛ نرخ بارداری چند‐قلویی (RR: ۰.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۳ تا ۲.۴۵؛ ۱ RCT؛ ۹۲۶ زن؛ شواهد با کیفیت پائین)؛ نرخ تخمکگذاری (SMD: ۰.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵‐ تا ۰.۱۹؛ I۲ = ۰%؛ ۲ RCT؛ ۱۰۱۰ زن؛ شواهد با کیفیت پائین)؛ نرخ بارداری بالینی (RR: ۱,۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۲ تا ۱.۲۹؛ I۲ = ۰%؛ ۳ RCT؛ ۱۱۱۷ زن؛ شواهد با کیفیت پائین) و نرخ سقط (RR: ۱,۱۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۷ تا ۱.۵۶؛ ۱ RCT؛ ۹۲۶ زن؛ شواهد با کیفیت پائین) خارج کنیم.
ممکن است تعداد روزهای قاعدگی در شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی ساختگی در مقایسه با طب سوزنی ساختگی بهبود یابد (MD؛ ۳۱۲,۰۹‐ روز؛ ۹۵% CI؛ ۳۴۴.۵۹‐ تا ۲۷۹.۵۹‐؛ ۱ RCT؛ ۱۴۱ زن؛ شواهد با کیفیت پائین).
طب سوزنی واقعی ممکن است در مقایسه با طب سوزنی ساختگی عوارض جانبی را بدتر کند (RR: ۱,۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۲ تا ۱.۳۱؛ I۲ = ۰%؛ ۳ RCT؛ ۱۲۳۰ زن؛ شواهد با کیفیت متوسط).
هیچ مطالعهای در مورد نرخ تولد زنده و نرخ بارداری چند‐قلویی برای مقایسههای دیگر، دادهای را گزارش نکرد: تمرین فیزیکی یا عدم مداخله، آرامسازی و کلومیفن. مطالعات بررسی کننده Diane‐۳۵، پیامدهای باروری را اندازهگیری نکردند.
ما مطمئن نیستیم که طب سوزنی در مقایسه با آرامسازی (RR: ۰,۳۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۰.۵۶؛ ۱ RCT؛ ۲۸ زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) یا Diane‐۳۵ (RR: ۱.۴۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۷ تا ۲.۴۲؛ ۱ RCT؛ ۵۸ زن؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) باعث بهبود نرخ تخمکگذاری میشود (اندازهگیری شده با اولتراسوند سه ماه پس از درمان).
شواهد کلی، کیفیت بسیار پائین تا متوسط داشتند. محدودیتهای اصلی را میتوان گزارش نشدن پیامدهای بالینی مهم و عدم دقت بسیار جدی برشمرد.
برای طب سوزنی واقعی در مقابل طب سوزنی ساختگی، نمیتوانیم تفاوتهای بالینی مرتبط را از نظر بالینی برای نرخ تولد زنده، نرخ بارداری چند‐قلویی، نرخ تخمکگذاری، نرخ بارداری بالینی یا سقط جنین حذف کنیم. تعداد روزهای قاعدگی ممکن است در شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی واقعی در مقایسه با طب سوزنی ساختگی، بهبود یابد. طب سوزنی واقعی در مقایسه با طب سوزنی ساختگی، احتمالا عوارض جانبی را بدتر میکند.
هیچ مطالعهای در مورد نرخ تولد زنده و نرخ بارداری چند‐قلویی برای مقایسههای دیگر، دادهای را گزارش نکرد: تمرین فیزیکی یا عدم مداخله، آرامسازی و کلومیفن. مطالعات حاوی Diane‐۳۵ پیامدهای باروری را اندازه نگرفتند زیرا زنان در این کارآزماییها به دنبال باروری نبودند.
ما نمیدانیم که طب سوزنی در مقایسه با آرامسازی یا Diane‐۳۵ نرخ تخمکگذاری را بهبود میبخشد یا خیر (اندازهگیری شده با اولتراسوند سه ماه پس از درمان). مقایسههای دیگر این پیامد را گزارش نکردند.
عوارض جانبی در گروه طب سوزنی برای مقایسههای تمرین فیزیکی یا عدم مداخله، کلومیفن و Diane‐۳۵ ثبت شدند. این عوارض شامل سرگیجه، تهوع و هماتوم زیرجلدی بود. شواهد دارای کیفیت بسیار پائین با CIهای بسیار گسترده و نرخ بسیار پائین حوادث بودند.
فقط تعداد محدودی از RCTها در این حوزه وجود دارند که توانایی ما را برای تعیین اثربخشی طب سوزنی برای PCOS محدود میکنند.
سوال مطالعه مروری
اثربخشی و ایمنی درمان طب سوزنی (acupuncture) در درمان اختلالات تخمکگذاری در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک (polycystic ovarian syndrome; PCOS) چیست؟
پیشینه
PCOS وضعیتی است که در آن کیستهای (ساکهایی پر از مایع) متعددی در تخمدانهای (ارگانهایی که تخمک تولید میکنند) زنان وجود دارد. مشخصه آن علایم بالینی قاعدگی (پریود) نادر و کم یا بسیار خفیف، باردار نشدن، و رشد بیش از حد مو است. زنان ممکن است نشانهها را داشته یا نداشته باشند. در حال حاضر، درمانهای استاندارد پزشکی غربی برای زنان مبتلا به PCOS عبارتاند از تجویز داروها، جراحی و تغییر شیوه زندگی. شواهدی در دست است که نشان میدهند طب سوزنی میتواند با تأثیر گذاری بر سطوح هورمونهای مختلف، تخمکگذاری (رهاسازی تخمک) را تحت تأثیر قرار دهد. طب سوزنی، درمان چینی است که در آن سوزنهای نازک را وارد پوست نواحی خاصی از بدن میکنند. مکانیسم دقیق چگونگی عملکرد طب سوزنی برای PCOS نامشخص است و هدف ما، بررسی استفاده از آن برای PCOS در این مرور است.
ویژگی های مطالعه
ما بانکهای اطلاعاتی پزشکی را به منظور یافتن کارآزماییهای بالینی جستوجو کردیم که در آنها افراد به صورت تصادفی در یک یا چند گروه درمانی از جمله درمان طب سوزنی برای زنان مبتلا به PCOS که تخمکگذاری آنها بهطور نادر رخ میداد یا کاملا متوقف شده بود، قرار گرفتند. طب سوزنی با طب سوزنی ساختگی (sham)، عدم درمان، تغییر در شیوه زندگی (مثلا آرامسازی (relaxation)) و درمان مرسوم مقایسه شد.
هشت مطالعه را با ۱۵۴۶ زن در این مرور وارد کردیم. در این مطالعات، طب سوزنی واقعی با طب سوزنی ساختگی، کلومیفن (دارویی برای القای تخمکگذاری)، آرامسازی و Diane‐۳۵ (قرص کنتراسپتیو خوراکی ترکیبی)؛ و طب سوزنی الکتریکی با فرکانس پائین (که جریانهای کوچک الکتریکی از طریق سوزنهای طب سوزنی عبور میکنند) در مقابل تمرینات فیزیکی مقایسه شدند. ما زنانی را که تمایل به باردار شدن داشتند و زنانی را که خواستند تخمکگذاری منظم و کنترل نشانه را داشته باشند (دو جمعیت اصلی مورد نظر ما)، وارد کردیم.
نتایج اصلی
علایق اصلی ما عبارت بودند از نرخ تولد زنده، نرخ بارداری چند‐قلویی (برای زنانی که تمایل به باردار شدن داشتند) و نرخ تخمکگذاری (برای زنانی که خواستند تخمکگذاری منظم/کنترل نشانه را داشته باشند). با توجه به کیفیت بسیار پائین شواهد و نتایج غیردقیق، نسبت به تاثیر طب سوزنی بر نرخ تولد زنده، نرخ بارداری چند‐قلویی و نرخ تخمکگذاری نسبت به طب سوزنی ساختگی نامطمئن هستیم. به همین دلایل، همچنین از تاثیر طب سوزنی بر بارداری بالینی و نرخ سقطجنین مطمئن نیستیم. طب سوزنی ممکن است احیای دورههای منظم قاعدگی را بهبود بخشد. طب سوزنی در مقایسه با طب سوزنی ساختگی، احتمالا باعث بدتر شدن اثرات جانبی میشود.
هیچ مطالعهای در مورد نرخ تولد زنده و نرخ بارداری چند‐قلویی برای مقایسههای دیگر، دادهای را گزارش نکرد: تمرین فیزیکی یا عدم مداخله، آرامسازی و کلومیفن. مطالعات دربرگیرنده Diane‐۳۵ پیامدهای باروری را اندازه نگرفتند چون زنان فقط به کنترل نشانه توجه داشتند.
ما مطمئن نیستیم که طب سوزنی در مقایسه با آرامسازی یا Diane‐۳۵، موجب بهبود نرخ تخمکگذاری میشود (اندازهگیری شده با اولتراسوند که از امواج صوتی با فرکانس بالا برای ایجاد تصویر استفاده میکند، سه ماه پس از درمان). مقایسههای دیگر در مورد نرخ تخمکگذاری گزارشی را ارائه ندادند.
عوارض جانبی در گروه طب سوزنی برای مقایسههای تمرینات فیزیکی یا عدم مداخله، کلومیفن و Diane‐۳۵ ثبت شدند. اینها شامل سرگیجه، تهوع (احساس بیماری) و کبودی بودند.
شواهد کلی کیفیت پائین یا بسیار پائینی داشتند. در حال حاضر شواهد کافی برای حمایت از استفاده از طب سوزنی در درمان اختلالات تخمکگذاری در زنان با PCOS، وجود ندارد.
کیفیت شواهد
شواهد، کیفیت بسیار پائین تا متوسطی داشتند و محدودیتهای اصلی عبارت بودند از عدم گزارش نتایج مهم بالینی و نبود دادههای کافی.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb