جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای César Loza Munárriz

Jorge Coronado Daza، Arturo J Martí-Carvajal، Amaury Ariza García، Joaquín Rodelo Ceballos، Nancy Yomayusa González، Carol Páez-Canro، César Loza Munárriz، Gerard Urrútia،
دوره ۲۰۱۵، شماره ۰ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

پیشینه

کم‌خونی یک عارضه شایع در افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) بوده و عمدتا در نتیجه کمبود نسبی اریتروپویتین (erythropoietin; EPO) ایجاد می‌شود. کم‌خونی ابتدا در طول دوره بیماری پیشرفت می‌کند و میان افراد مبتلا به بیماری پیشرفته کلیه (end‐stage kidney disease; ESKD) به اوج خود می‌رسد. بسیاری از انواع EPO ‐ که عوامل محرک اریتروپوئزیس (erythropoiesis‐stimulating agents; ESAs) هم نامیده می‌شوند ‐ برای درمان کم‌خونی در افراد مبتلا به ESKD استفاده می‌شوند.

ESAها درمان کم‌خونی شدید را میان افراد مبتلا به CKD از طریق تسکین نشانه‌ها و جلوگیری از بروز عوارض مرتبط با ترانسفیوژن خون تغییر داده‌اند. با این حال، هیچ مزیتی در رابطه با نرخ مورتالیتی و رویدادهای کشنده غیر قلبی، به جز کیفیت زندگی، یافت نشده‌اند. علاوه بر این، ارتباط میان استفاده از ESA و افزایش موربیدیتی و مورتالیتی قلبی‌عروقی در بیماران مبتلا به CKD در مطالعاتی که به مقایسه اصلاح کامل کم‌خونی با اصلاح نسبی کم‌خونی پرداختند، گزارش شده است. تا سال ۲۰۱۲، دستورالعمل‌های بالینی شروع درمان با ESA را زمانی توصیه می‌کردند که سطح هموگلوبین کمتر از ۱۱ گرم/دسی‌لیتر بود؛ توصیه فعلی بر شروع EPO زمانی است که سطح هموگلوبین میان ۹ و ۱۰ گرم/دسی‌لیتر قرار می‌گیرد. با این حال، مزایای شروع درمان زمانی که سطح هموگلوبین بیشتر از ۱۰ گرم/دسی‌لیتر اما کمتر از ۱۱ گرم/دسی‌لیتر است، هنوز هم نامشخص باقی مانده، به ویژه میان افراد مسن که امید به زندگی آنها محدود است، اما درمان با EPO ممکن است کیفیت زندگی‌شان را بهبود بخشد.

اهداف
ارزیابی مزایا و آسیب‌های بالینی تجویز زودهنگام EPO در برابر تجویز دیرهنگام آن در درمان کم‌خونی در بیماران مبتلا به ESKD که تحت همودیالیز یا دیالیز صفاقی قرار می‌گیرند.
روش های جستجو
پایگاه ثبت تخصصی گروه کلیه و پیوند در کاکرین را تا ۲۲ می ۲۰۱۷ از طریق تماس با متخصص اطلاعات و با استفاده از اصطلاحات جست‌وجوی مرتبط با این مرور جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
قصد داشتیم تا کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) و شبه‐RCT‌هایی را در این مرور بگنجانیم که مزایا و آسیب‌های بالینی تجویز زودهنگام EPO را در برابر تجویز دیرهنگام آن در درمان کم‌خونی در بیماران مبتلا به ESKD تحت همودیالیز یا دیالیز صفاقی ارزیابی کردند. مطالعاتی که EPO را با EPO دیگر، دارونما (placebo) یا عدم درمان مقایسه ‌کردند، واجد شرایط ورود بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
اینطور برنامه‌ریزی شد که دو نویسنده به‌طور مستقل از هم داده‌ها را از مطالعات وارد شده استخراج کرده، و خطر سوگیری (bias) را با استفاده از ابزار خطر سوگیری کاکرین ارزیابی کنند. برای پیامدهای دو حالتی (dichotomous outcome) (مورتالیتی به هر علتی (all‐cause mortality)، مورتالیتی قلبی‌عروقی، انفارکتوس کلی میوکارد، سکته مغزی کلی، ترومبوز، دسترسی عروقی، عوارض جانبی درمان، ترانسفیوژن)، قصد داشتیم از خطر نسبی (RR) با ۹۵% فواصل اطمینان (CI) استفاده کنیم. برنامه‌ریزی کردیم تا تفاوت میانگین (MD) و CI %۹۵ را برای داده‌‏های پیوسته (continuous data) (سطح هموگلوبین) و تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) را با CI %۹۵ برای کیفیت زندگی، در صورت استفاده از مقیاس‌های مختلف، محاسبه کنیم.
نتایج اصلی
جست‌وجوهای انجام شده در متون علمی موجب دستیابی به ۱۹۱۰ رکورد شد، از این تعداد ۱۵۳۴ مورد پس از حذف موارد تکراری غربال شدند، و ۱۳۷۶ مورد پس از ارزیابی عنوان و چکیده حذف شدند. تعداد ۱۵۸ مقاله را با متن کامل ارزیابی کرده و ۱۸ مطالعه (۶۶ رکورد) را شناسایی کردیم که به‌طور بالقوه واجد شرایط گنجاندن در این مرور بودند. با این حال، هیچ کدام با معیارهای ورود ما مطابقت نداشتند و حذف شدند.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
هیچ شواهدی را برای ارزیابی مزایا و آسیب‌های تجویز زودهنگام EPO در برابر تجویز دیرهنگام آن در درمان کم‌خونی در ESKD پیدا نکردیم.
خلاصه به زبان ساده

مقایسه تجویز زودهنگام اریتروپویتین در برابر تجویز تاخیری آن در درمان کم‌خونی در بیماری پیشرفته کلیه

کم‌خونی (سطح پائین هموگلوبین) یک عارضه شایع میان افراد مبتلا به بیماری پیشرفته کلیه (end‐stage kidney disease; ESKD) است که تحت درمان دیالیز قرار می‌گیرند. در شرایطی که کلیه‌ها دیگر کار نمی‌کنند، درمان دیالیز مواد زائد سمّی را از خون پاک می‌کند. درمان کم‌خونی مبتنی بر استفاده از اریتروپویتین (erythropoietin; EPO، هورمونی که سطح هموگلوبین را افزایش می‌دهد)، برای بهبود خستگی و تنگی نفس است که از نشانه‌های شایع کم‌خونی شدید به حساب می‌آیند. به‌طور گسترده‌ای پذیرفته شده که درمان EPO باید زمانی آغاز شود که سطح هموگلوبین کمتر یا مساوی ۱۰ گرم/دسی‌لیتر (شروع دیرهنگام) باشد. با این حال، زمانی که سطح هموگلوبین بیشتر از ۱۰ گرم/دسی‌لیتر اما کمتر از ۱۱ گرم/دسی‌لیتر باشد (شروع زودهنگام)، مشخص نیست شروع درمان با EPO با مزایا یا آسیب‌های بالینی همراه است یا خیر.

این مرور را انجام دادیم تا مشخص کنیم که مزایا و آسیب‌های بالینی مرتبط با تجویز زودهنگام EPO در برابر تجویز دیرهنگام آن وجود دارد یا خیر.

متون علمی را تا ۸ جولای ۲۰۱۵ جست‌وجو کردیم، اما هیچ مطالعه‌ای را نیافتیم که تاثیر تجویز زودهنگام EPO را در برابر تجویز دیرهنگام آن برای درمان کم‌خونی مرتبط با ESKD بررسی کرده باشد. مزایا و آسیب‌های تجویز زودهنگام EPO در برابر تجویز دیرهنگام آن هنوز هم ناشناخته باقی مانده است.


Pedro Garcia، Wilson Ruiz، César Loza Munárriz،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
ترومبوآمبولی وریدی (venous thromboembolism; VTE) یک وضعیت شایع در بیماران بستری در بیمارستان است. بحث و جدل قابل‌توجهی در مورد دوز اولیه بهینه وارفارین (warfarin) برای بیماران مبتلا به ترومبوز ورید عمقی (deep venous thrombosis; DVT) حاد و آمبولی ریوی (pulmonary embolism; PE) در جریان است. دستیابی به نسبت طبیعی بین‌المللی (international normalized ratio; INR) درمانی با وارفارین در اسرع وقت مهم است زیرا این امر مدت زمان مصرف داروهای وریدی را که برای دستیابی به آنتی‌کوآگولاسیون فوری ضروری است، به حداقل رسانده و به صورت بالقوه هزینه و ناراحتی حاصل از درمان را کاهش می‌دهد. اگرچه یک نوموگرام با دوز بارگیری ۵ میلی‌گرم تمایل به پیشگیری از آنتی‌کوآگولاسیون گسترده دارد، نوموگرام با دوز بارگیری ۱۰ میلی‌گرم ممکن است سریع‌تر به INR درمانی دست یابد. این یک نسخه به‌روز شده از مروری است که ابتدا در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.
اهداف

ارزیابی اثربخشی یک نوموگرام وارفارین با دوز ۱۰ میلی‌گرم در مقایسه با یک نوموگرام وارفارین با دوز ۵ میلی‌گرم میان بیماران مبتلا به VTE.

روش های جستجو

برای این به‌روزرسانی، هماهنگ کننده جست‌وجوی کارآزمایی‌های گروه عروق در کاکرین به جست‌وجو در پایگاه ثبت تخصصی (آخرین جست‌وجو در سپتامبر ۲۰۱۵) و پایگاه ثبت مطالعات کاکرین (CENTRAL (شماره ۸؛ ۲۰۱۵) پرداخت. بانک‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌های بالینی نیز جست‌وجو شدند. نویسندگان مرور، PubMed (آخرین جست‌وجو در ۱۱ جون ۲۰۱۵) و LILACS (آخرین جست‌وجو در ۱۱ جون ۲۰۱۵) را جست‌وجو کردند. علاوه بر این، نویسندگان مرور با شرکت‌های داروسازی تماس گرفتند.

معیارهای انتخاب
مطالعات تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای که به مقایسه نوموگرام‌های شروع وارفارین با دوز ۱۰ و ۵ میلی‌گرم در بیماران مبتلا به VTE پرداختند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها

دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم کیفیت کارآزمایی را ارزیابی و داده‌ها را استخراج کردند. نویسندگان مرور برای کسب اطلاعات بیشتر با نویسندگان مطالعه تماس گرفتند.

نتایج اصلی

چهار کارآزمایی شامل ۴۹۴ شرکت‌کننده وارد مرور شدند. سه مطالعه شامل ۳۸۳ شرکت‌کننده داده‌هایی را در مورد نسبتی از شرکت‌کنندگان ارائه کردند که INR درمانی را در روز پنجم به دست آوردند. مزیت قابل‌توجهی از نوموگرام وارفارین با دوز ۱۰ میلی‌گرم مشاهده شد (خطر نسبی (RR): ۱,۲۷؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۱.۰۵ تا ۱.۵۴؛ شواهد با کیفیت متوسط)، اگرچه با ناهمگونی قابل‌توجهی همراه بود (I ۲ = ۹۰%). نویسندگان مرور، هر مطالعه را به‌طور جداگانه آنالیز کردند زیرا انجام تجزیه‌وتحلیل زیر گروه بر اساس وضعیت بستری یا سرپایی امکان‌پذیر نبود. یک مطالعه مزیت قابل‌توجهی را از نوموگرام وارفارین با دوز ۱۰ میلی‌گرم برای نسبتی از بیماران سرپایی مبتلا به VTE نشان داد که INR درمانی را در روز پنجم به دست آوردند (RR: ۱,۷۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۴۱ تا ۲.۲۵)، با تعداد افراد مورد نیاز برای درمان (numbers needed to treat; NNT) جهت حصول یک پیامد مفید بیشتر (NNTB = ۳؛ ۹۵% CI؛ ۲ تا ۴)؛ مطالعه دیگر مزیت قابل‌توجه نوموگرام وارفارین را با دوز ۵ میلی‌گرم در بیماران سرپایی مبتلا به VTE نشان داد (RR: ۰.۵۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۶ تا ۰.۹۳)؛ NNTB = ۵؛ (۹۵% CI؛ ۳ تا ۲۸)؛ مطالعه سوم، متشکل از بیماران بستری و سرپایی، تفاوتی را نشان نداد (RR: ۱.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۵ تا ۱.۸۰).

هنگامی که نوموگرام وارفارین با دوز ۱۰ میلی‌گرم با نوموگرام وارفارین با دوز ۵ میلی‌گرم مقایسه شد، هیچ تفاوتی در بروز ترومبوآمبولی وریدی راجعه در ۹۰ روز مشاهده نشد (RR: ۱,۴۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۹ تا ۵.۵۶؛ ۳ مطالعه، ۳۶۲ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت پائین)؛ هیچ تفاوتی در خونریزی شدید در ۱۴ تا ۹۰ روز مشاهده نشد (RR: ۰.۹۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۷ تا ۳.۵۱؛ ۴ مطالعه، ۴۹۴ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت متوسط). هیچ تفاوتی در وقوع خونریزی خفیف در ۱۴ تا ۹۰ روز (RR: ۰.۵۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵ تا ۱.۸۳؛ ۲ مطالعه، ۲۴۳ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت بسیار پائین) یا در طول مدت بستری در بیمارستان (تفاوت میانگین (MD): ۲.۳‐ روز، ۹۵% CI؛ ۷.۹۶‐ تا ۳.۳۶؛ ۱ مطالعه، ۱۱۱ شرکت‌کننده، شواهد با کیفیت پائین) وجود نداشت.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
در بیماران مبتلا به ترومبوآمبولی حاد (DVT یا PE) در سنین ۱۸ سال یا بالاتر، عدم قطعیت قابل‌توجهی در مورد استفاده از دوز اولیه ۱۰ یا ۵ میلی‌گرم برای شروع وارفارین به منظور دستیابی به INR معادل ۲,۰ تا ۳.۰ در روز پنجم درمان وجود دارد. ناهمگونی میان مطالعات آنالیز شده، که عمدتا به دلیل تفاوت در نوع شرکت‌کنندگان مطالعه و طول مدت پیگیری ایجاد می‌شود، قطعیت را در مورد نوموگرام‌های بهینه شروع وارفارین محدود می‌کند.
خلاصه به زبان ساده

نوموگرام‌های شروع وارفارین با دوز ۵ میلی‌گرم و ۱۰ میلی‌گرم در درمان ترومبوآمبولی وریدی

پیشینه

ترومبوآمبولی وریدی وجود لخته خونی است که یک رگ خونی را درون سیستم وریدی مسدود می‌کند؛ و شامل ترومبوز ورید عمقی (deep vein thrombosis; DVT) و آمبولی ریه (pulmonary embolism; PE) است که می‌تواند کشنده باشد. ترومبوآمبولی وریدی در ۴۰% تا ۶۰% از بیماران پس از جراحی بزرگ ارتوپدی رخ می‌دهد.

این وضعیت معمولا حداقل به مدت پنج روز با یک آنتی‌کوآگولانت تزریقی ‐ هپارین تجزیه‌ نشده (unfractionated heparin) یا هپارین با وزن مولکولی پائین (low molecular weight heparin) ‐ همراه با تیتراسیون دوز وارفارین (warfarin dose titration) تحت درمان قرار می‌گیرد. دستیابی به نسبت طبیعی بین‌المللی (international normalized ratio; INR) درمانی با مصرف وارفارین در اسرع وقت مهم است زیرا این امر مدت زمان تجویز دارو را از طریق تزریق، اینفیوژن و غیره که برای دستیابی به آنتی‌کوآگولاسیون فوری ضروری است، به حداقل رسانده و به صورت بالقوه هزینه‌ها و ناراحتی حاصل از درمان را کاهش می‌دهد. اگرچه یک نوموگرام با دوز بارگیری ۵ میلی‌گرم تمایل به پیشگیری از آنتی‌کوآگولاسیون گسترده دارد، نوموگرام با دوز بارگیری ۱۰ میلی‌گرم ممکن است سریع‌تر به INR درمانی دست یابد.

ویژگی‌های مطالعه و نتایج کلیدی

این مرور متشکل از چهار مطالعه با مجموع ۴۹۴ شرکت‌کننده (تا جون ۲۰۱۵ به‌روز است) نشان داد که در بیماران مبتلا به ترومبوآمبولی حاد در سنین ۱۸ سال یا بالاتر، عدم قطعیت قابل‌توجهی در مورد استفاده از دوز اولیه ۱۰ یا ۵ میلی‌گرم برای شروع وارفارین به منظور دستیابی به INR معادل ۲,۰ تا ۳.۰ در روز پنجم درمان وجود دارد. مزیت وارفارین ۱۰ میلی‌گرم در مقایسه با وارفارین ۵ میلی‌گرم برای نسبتی از بیماران مبتلا به VTE مشاهده شد که INR درمانی را در روز پنجم به دست آوردند، اما سطح کیفیت شواهد به دلیل تفاوت بین مطالعات آنالیز شده در حد متوسط ​​بود. علاوه بر این، هیچ تفاوتی میان نوموگرام‌های ۵ میلی‌گرم و ۱۰ میلی‌گرم از لحاظ ترومبوآمبولی وریدی راجعه، خونریزی شدید و خفیف، و طول مدت بستری در بیمارستان مشاهده نشد. انجام مطالعاتی با شواهدی با کیفیت بالا در مورد اثربخشی نوموگرام‌های وارفارین ۵ و ۱۰ میلی‌گرم مورد نیاز است.

کیفیت شواهد

سطح کیفیت شواهد برای INR درمانی و خونریزی شدید در حد متوسط، برای VTE راجعه و طول دوره بستری در بیمارستان در حد پائین، و برای خونریزی خفیف در حد بسیار پائین بود. دلیل اصلی کاهش کیفیت شواهد، تفاوت میان مطالعات از نظر نوع شرکت‌کنندگان مطالعه و طول مدت پیگیری بود.


Jessica I Bravo Zuñiga، César Loza Munárriz، Jesús López-Alcalde،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه

حدود ۲% جمعیت جهان، مبتلا به عفونت ویروس هپاتیت C هستند (hepatitis C virus; HCV)، این عفونت می‌تواند موجب عفونت مزمن کبد و سکل‌های دائمی و طولانی‌مدت مانند سیروز و سرطان کبد شود.

شیوع عفونت HCV میان افراد همودیالیزی (haemodialysis) غالبا بالاتر از جمعیت عمومی است. این ویروس به آسانی از طریق تزریق وریدی انتقال می‌یابد، ترانسفیوژن‌های خون قبلا نقش مهمی در انتقال این ویروس داشتند؛ اما درمان با اریتروپوئیتین (erythropoietin) نیاز به ترانسفیوژن‌ها را کاهش داده، این نکته همراه با بهبود غربالگری اهدا کنندگان خون، به طور معناداری انتقال را از طریق ترانسفیوژن کاهش داده است. اگر چه کنترل عفونت‌های اکتسابی از بیمارستان با اقدامات و معیارهای ایمنی‌زیستی (biosafety) بهبود یافته، توقف انتقال HCV در واحدهای همودیالیز به صورت یک چالش باقی مانده است.

ایزوله کردن افراد مبتلا به عفونت HCV شامل جداسازی فیزیکال از دیگران با محدودیت انتقال مستقیم یا غیر‐مستقیم و شامل تعدادی از استراتژی‌های حین دیالیز است. به دلیل برخی ناسازگاری‌ها، شواهد برای ایزوله کردن افراد مبتلا به عفونت هپاتیت C طی همودیالیز اندک هستند.

اهداف

ارزیابی مزایا و مضرات ایزوله کردن بیماران آلوده به HCV حین همودیالیز در انتقال این ویروس به بیماران دیگر.

روش های جستجو
پایگاه ثبت تخصصی گروه کلیه و پیوند در کاکرین (Cochrane Kidney and Transplant Specialised Register) را تا ۲۶ نوامبر ۲۰۱۵ جست‌وجو کردیم و این کار را از طریق تماس با متخصص اطلاعات با استفاده از جست‌وجوی واژگان مرتبط با این مرور انجام دادیم. هم‌چنین بانک اطلاعاتی منابع علمی سلامت آمریکای لاتین و کارائیب (Latin American and Caribbean Health Sciences Literature Database; LILACS) (از ۱۹۸۲ تا ۲۰۱۵)، نمایه استنادی چکیده مقالات کنفرانس‌های علوم (CPCI‐S؛ از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵)، بانک اطلاعاتی پایان‌نامه‌ها و تزهای ProQuest (از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵) و open Grey (از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵) را جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs)، شبه‐RCTها و RCT‌های خوشه‌ای را وارد مرور کردیم که مزایا و مضرات بالینی ایزوله کردن بیماران آلوده به HCV طی همودیالیز در انتقال HCV به دیگر بیماران را ارزیابی کرده بودند. بروز عفونت HCV اکتسابی از طریق دیالیز، مورتالیتی به هر علتی و عوارض جانبی مرتبط با ایزوله کردن را به مثابه پیامدهای اولیه در نظر گرفتیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
خلاصه تخمین‌های مربوط به تاثیر با استفاده از مدل اثرات‐تصادفی (random‐effects) به دست آمد، نتایج برای پیامدهای دو‐حالتی به صورت خطرات نسبی (RR) و ۹۵% فواصل اطمینان (CI) آنها؛ و برای پیامدهای پیوسته به صورت تفاوت میانگین (MD) یا تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) و ۹۵% CI آنها بیان شدند.
نتایج اصلی
فقط یک مطالعه با ۱۲ مرکز (centres) شناسایی شد: چهار مرکز دستگاه‌های همودیالیز را برای بیماران آلوده به HCV اختصاص داده بودند (گروه تخصیص داده شده) و در هشت مطالعه از دستگاه‌های غیر‐اختصاصی (همودیالیزها برای بیماران HCV اختصاص داده نشده بود) استفاده شده بود. تعداد کل بیماران به کار گرفته شده ۵۹۳ نفر بود. یک مرکز بعد از تصادفی‌سازی کنار گذاشته شد. تولید تصادفی توالی توصیف نشده بود و پنهان‏‌سازی تخصیص (allocation concealment) انجام نشده بود. شرکت‌کنندگان و پرسنل تحقیق کور نشده بودند و هم‌چنین کورسازی ارزیابان پیامد نیز گزارش نشده بود. فقط ۷۴,۵% بیماران به مدت ۹ ماه پیگیری شدند و ۴۷.۳% به مدت ۹ ماه دیگر نیز پیگیری شدند. نویسندگان فقط یک پیامد را گزارش کرده و تفاوت را در بروز HCV در هر دو گروه اندازه‌گیری کرده بودند. نویسندگان، زمان ابتلا به ویروس را برای تعیین نرخ تعدیل شده seroconversion risk/patient‐year لحاظ نکرده بودند.
مطالعه گزارش کرده بود که بروز عفونت HCV طی همودیالیز در اولین دوره پیگیری (۹ ماهه) ۱,۶% در گروه تخصیص داده شده و ۴.۷% در گروه اختصاص داده نشده بود (۴۴۶ بیمار از ۵۹۳ بیمار تصادفی‌سازی شده تجزیه‌وتحلیل شد؛ RR: ۰.۳۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۱ تا ۱.۰۷). طی پیگیری دوم (۱۸ ماه) بروز ۱.۳% در گروه اختصاص داده شده و ۵.۸% در گروه کنترل بود (۲۸۱ بیمار از ۵۹۳ بیمار تصادفی‌سازی شده تجزیه‌وتحلیل شد: RR: ۰.۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۵ تا ۱.۰۲). بنابراین تفاوتی در تعداد شرکت‌کنندگانی که مبتلا به عفونت HCV شده بودند در مقایسه گروه اختصاص داده شده با مراقبت‌های معمول دیده نشد. در هر حال شواهد، کیفیت بسیار پائینی داشتند و این بدان معنا است که ما اطمینان کمی به تخمین اثرگذاری داریم.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
مزایا و مضرات ایزوله کردن بیماران مبتلا به عفونت HCV طی همودیالیز در انتقال HCV به دیگر بیماران نامطمئن بود. شواهد به دست آمده از یک مطالعه خوشه‌ای‐تصادفی‌سازی شده کوتاه‐مدت و البته با خطر سوگیری (bias) بالا، تفاوتی در تعداد شرکت‌کنندگان مبتلا شده به عفونت HCV در مقایسه همودیالیزهای اختصاص داده شده (به افراد مبتلا به HCV) با همودیالیزهای غیر‐اختصاصی (یعنی همودیالیزها برای استفاده همگان بود) دیده نشد.
خلاصه به زبان ساده

ایزوله کردن به مثابه یک استراتژی برای کنترل انتقال عفونت ویروس هپاتیت C (یا (HCV) در واحدهای همودیالیز

موضوع چیست؟

ویروس هپاتیت C؛ (hepatitis C virus; HCV) به آسانی از طریق داخل وریدی مانند ترانسفیوژن‌های خون و استفاده از همودیالیز (haemodialysis) انتقال می‌یابد. این ویروس می‌تواند موجب عفونت پایدار و بیماری مزمن کبدی شود. فراوانی HCV میان افرادی که همودیالیز می‌شوند در مقایسه با جمعیت عمومی بالاتر بوده و با افزایش خطر مرگ‌ومیر ناشی از بیماری قلبی و کبدی همراه است. ما می‌خواستیم بدانیم که ایزوله کردن افراد مبتلا به HCV طی همودیالیز (با استفاده از اتاق مجزا، ماشین یا پرسنل اختصاص داده شده و اعمال تغییرات خاص) در محدود کردن انتقال مستقیم و غیر‐مستقیم ویروس به بیمارانی که به این ویروس آلوده نشده‌اند، موثر است یا خیر؟

ما چه کاری را انجام دادیم؟

یک جست‌وجوی گسترده در منابع علمی مربوطه تا ۲۶ نوامبر ۲۰۱۵ انجام دادیم اما فقط یک مطالعه یافتیم که ایزوله کردن را به مثابه یک استراتژی برای کنترل انتقال عفونت HCV بررسی کرده بود.

ما به چه نتایجی رسیدیم؟

این مطالعه شامل ۱۲ مرکز (۵۹۳ بیمار) بود. در چهار مرکز برای بیماران مبتلا به عفونت HCV همودیالیز مجزا در نظر گرفته شده بود ولی در هشت مطالعه این‌گونه نبود (یعنی مبتلایان به HCV از همودیالیزهای عمومی استفاده می‌کردند). در این مطالعه کاهش بروز HCV در بیماران همودیالیزی با استفاده از همودیالیزهای اختصاص داده شده گزارش شد؛ اما تعیین مزایا و مضرات ایزوله کردن، قیمت و هزینه یا مورتالیتی بیماری امکان‌پذیر نبود.

نتیجه‌گیری‌ها

شواهد ناکافی هستند، بنابراین مطالعات بیشتر برای روشن کردن نقش ایزوله سازی در کاهش انتقال HCV در بیماران همودیالیزی مفید خواهد بود.


Carlos A Salazar، Juan E Basilio Flores، Liz E Veramendi Espinoza، Jhon W Mejia Dolores، Diego E Rey Rodriguez، César Loza Munárriz،
دوره ۲۰۱۷، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

پیشینه
آنژین صدری پایدار (stable angina pectoris) یک وضعیت مزمن با تاثیر قابل توجه بر مورتالیتی و کیفیت زندگی بیمار است؛ منشا آن می‌تواند ماکروواسکولار یا میکروواسکولار باشد. رانولازین (ranolazine) یک داروی ضد‐آنژین خط دوم برای استفاده در افراد مبتلا به آنژین صدری پایدار است. با این حال، اثرات آن در افراد مبتلا به آنژین صدری، با توجه به ارتباط نامشخص بالینی آن، در سطح متوسط در نظر گرفته می‌شود.
اهداف
ارزیابی اثرات تجویز رانولازین بر مورتالیتی قلبی‌عروقی و غیر‐قلبی‌عروقی، مورتالیتی به هر علتی، کیفیت زندگی، بروز انفارکتوس حاد میوکارد، فراوانی اپیزودهای آنژین صدری و بروز عوارض جانبی در بیماران مبتلا به آنژین صدری پایدار، چه به‌ صورت تک‐درمانی یا درمان کمکی (add‐on)، و مقایسه با دارونما (placebo) یا هر عامل ضد‐آنژین دیگر.
روش های جستجو
در فوریه ۲۰۱۶، در CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase و نمایه‌نامه استنادی مقالات کنفرانس‌ها، هم‌چنین بانک‌های اطلاعاتی منطقه‌ای و پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌ها جست‌وجو کردیم. هم‌چنین فهرست منابع را بررسی کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای (randomised controlled trials; RCTs) واجد شرایط بودند که مستقیما اثرات رانولازین را در مقابل دارونما یا دیگر ضد‐آنژین‌ها در افراد مبتلا به آنژین صدری پایدار مقایسه کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم به انتخاب مطالعات، استخراج داده‌ها و ارزیابی خطر سوگیری (bias) پرداختند. تخمین اثرات درمان با استفاده از خطر نسبی (RR)، تفاوت میانگین (MD) و تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) و ۹۵% فواصل اطمینان (CI) آنها، با استفاده از یک مدل اثر‐ثابت انجام گرفت. در جایی که ناهمگونی آماری معنی‌دار (Chi² P < ۰,۱۰) وجود داشت، از یک مدل اثرات‐تصادفی برای برآوردهای تجمعی استفاده کردیم. اگر ناهمگونی قابل ملاحظه‌ای (I² ≥ ۷۵%) دیده شد، متاآنالیز به اجرا در نیامد. از معیارهای درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) برای ارزیابی کیفیت شواهد و از GRADE profiler (GRADEpro GDT) برای انتقال اطلاعات از Review Manager ۵.۳ استفاده کردیم تا جداول «خلاصه‌ای از یافته‌ها» را ایجاد کنیم.
نتایج اصلی

ما ۱۷ RCT (۹۹۷۵ شرکت‌کننده؛ میانگین سنی ۶۳,۳ سال) را وارد کردیم. برای آگاهی از بیشترین مقایسه‌های برنامه‌ریزی شده، داده‌های بسیار محدودی را یافته یا هیچ داده‌ای را پیدا نکردیم. از داده‌های خلاصه شده برای آگاهی از مقایسه رانولازین در مقابل دارونما استفاده شد. در مجموع، خطر سوگیری نامشخص بود.

هیچ داده‌ای برای مقایسه رانولازین کمکی و دارونما در دسترس نبود تا مورتالیتی قلبی‌عروقی و غیر‐قلبی‌عروقی را تخمین بزند. تاثیر رانولازین بر: مورتالیتی به هر علتی (۱۰۰۰ میلی‌گرم دو بار در روز؛ RR: ۰,۸۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۶ تا ۲.۷۱؛ ۳ مطالعه؛ ۲۰۵۳ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین)؛ کیفیت زندگی (هر دوزی، SMD: ۰.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ ‐ تا ۰.۵۲؛ ۴ مطالعه؛ ۱۵۶۳ شرکت‌کننده؛ I² = ۷۳%؛ شواهد با کیفیت متوسط)؛ و میزان بروز انفارکتوس حاد میوکارد غیر‐کشنده (۱۰۰۰ میلی‌گرم دو بار در روز؛ RR: ۰.۴۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۸ تا ۲.۰۷؛ ۲ مطالعه؛ ۱۵۰۹ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین) نامشخص بود. رانولازین کمکی با دوز ۱۰۰۰ میلی‌گرم دو بار در روز اپیزودهای آنژین صدری را کم کرد (MD: ‐۰.۶۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۷‐ تا ۰.۳۵‐؛ ۳ مطالعه؛ ۲۰۰۴ شرکت‌کننده، I² = ۳۹%؛ شواهد با کیفیت متوسط) اما منجر به افزایش خطر عوارض جانبی غیر‐جدی شد (RR: ۱.۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۶ تا ۱.۴۰؛ ۳ مطالعه؛ ۲۰۵۳ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت متوسط).

هنگام مقایسه تک‐درمانی رانولازین با دارونما، تاثیر آن روی مورتالیتی قلبی‌عروقی غیر‐قطعی بود (۱۰۰۰میلی‌گرم روزی دو بار؛ RR: ۱,۰۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۶ تا ۱.۸۸؛ ۱ مطالعه؛ ۲۶۰۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ داده‌ای برای تخمین مورتالیتی غیر‐قلبی‌عروقی در دسترس قرار نداشت. هم‌چنین تاثیر مشخصی از آن روی مورتالیتی به هر علتی (۱۰۰۰ میلی‌گرم روزی دو بار؛ RR: ۱.۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۱ تا ۱.۲۵؛ ۳ مطالعه؛ ۶۲۴۹ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین)، کیفیت زندگی (۱۰۰۰ میلی‌گرم روزی دو بار؛ MD: ۰.۲۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۷ تا ۲.۱۳؛ ۳ مطالعه؛ ۲۲۵۴ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت متوسط)، بروز AMI غیر‐کشنده (هر دوزی؛ RR: ۰.۸۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۹ تا ۱.۱۲؛ ۳ مطالعه؛ ۲۹۸۳ شرکت‌کننده، I² = ۵۰%؛ شواهد با کیفیت پائین)، و فراوانی اپیزودهای آنژین صدری (هر دوزی؛ MD: ۰.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۵‐ تا ۱.۰۱؛ ۲ مطالعه؛ ۴۰۲ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین) دیده نشد. افزایش خطر بروز عوارض جانبی غیر‐جدی را در ارتباط با رانولازین پیدا کردیم (هر دوزی؛ RR: ۱.۵۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۲ تا ۲.۰۰؛ ۳ مطالعه؛ ۹۴۷ شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
شواهدی را با کیفیت خیلی پائین یافتیم که افراد مبتلا به آنژین صدری پایدار که رانولازین را به صورت تک‐درمانی دریافت کردند، در مقایسه با دارونما، خطر بالاتری برای ابتلا به عوارض جانبی غیر‐جدی داشتند. شواهدی را با کیفیت پائین به دست آوردیم دال بر آنکه افراد مبتلا به آنژین صدری پایدار که رانولازین را در مقایسه با دارونما دریافت کردند، تاثیر نامطمئنی را بر خطر مرگ‌ومیر قلبی‌عروقی (هنگامی که رانولازین به صورت تک‐درمانی تجویز شد)، مرگ‌ومیر به هر علتی و AMI غیر‐کشنده، و فراوانی اپیزودهای آنژین صدری (هنگامی که رانولازین به صورت تک‐درمانی تجویز شد) نشان دادند. شواهدی با کیفیت متوسط حاکی از وجود یک تاثیر غیر‐قطعی از تجویز رانولازین در مقایسه با دارونما بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به آنژین صدری پایدار بود. شواهدی با کیفیت متوسط هم‌چنین نشان داد افراد مبتلا به آنژین صدری پایدار که رانولازین را در قالب درمان کمکی دریافت کردند، در مقایسه با بیماران درمان شده با دارونما، دچار اپیزودهای کمتری از آنژین صدری شدند اما خطر عوارض جانبی غیر‐جدی در آنها افزایش یافت.
خلاصه به زبان ساده

نقش رانولازین (ranolazine) در مدیریت درمانی افراد مبتلا به آنژین صدری پایدار

سوال مطالعه مروری

ما می‌خواستیم بدانیم تجویز رانولازین (دارویی برای پیشگیری از بروز آنژین صدری) موثرتر از یک داروی ساختگی (دارونما (placebo)) یا داروهای دیگر برای درمان آنژین صدری پایدار بود یا خیر.

پیشینه

آنژین صدری عبارت است از بروز ناگهانی درد در قفسه‌ سینه، و زمانی ایجاد می‌شود که قلب اکسیژن کافی دریافت نکرده یا تحت تاثیر سایر استرس‌ها قرار می‌گیرد. افراد مبتلا به این وضعیت در زمان بروز نشانه‌های آن الگوی قابل پیش‌بینی‌ای را نشان می‌دهند. آنژین صدری با تلاش‌های فیزیکی بدتر و با استراحت یا مصرف بعضی داروها تسکین می‌یابد. رانولازین یک داروی نسبتا جدید برای افراد مبتلا به آنژین صدری است که قبلا از داروهای دیگری برای درمان آن استفاده می‌کردند.

تاریخ جست‌وجو

شواهد تا فوریه ۲۰۱۶ به‌روز است.

منابع تامین مالی مطالعه

اکثر مطالعات به‌طور کامل (۹/۱۷) یا نسبی (۳/۱۷) توسط شرکت‌های دارویی تامین مالی شدند، دو مطالعه هیچ بودجه خارجی را دریافت نکرد، و سه مطالعه منبع مالی خود را اعلام نکردند.

ویژگی‌های مطالعه

ما ۱۷ مطالعه را وارد کردیم که مجموعا شامل ۹۹۷۵ شرکت‌کننده بزرگ‌سال بوده و به مدت ۱ تا ۹۲ هفته طول کشیدند.

نتایج کلیدی

فقط رانولازین و دارونما را با هم مقایسه کردیم زیرا داده‌های کمی برای مقایسه‌های دیگر وجود داشت. شواهد در مورد تاثیر مصرف ۱۰۰۰ میلی‌گرم رانولازین به‌تنهایی، دو بار در روز در افراد مبتلا به آنژین صدری پایدار بر احتمال مرگ ناشی از علل قلبی، غیر‐قطعی بود. هیچ شواهدی وجود نداشت که نشان دهد رانولازین خطر مرگ ناشی از علل غیر‐قلبی را تغییر داد یا خیر.

اگر چه شواهد در مورد تاثیر مصرف رانولازین ۱۰۰۰ میلی‌گرم دو بار در روز بر احتمال مرگ به هر علتی، کیفیت زندگی، احتمال بروز حمله قلبی یا فراوانی حملات آنژین صدری (برای دریافت رانولازین به‌تنهایی) غیر‐قطعی بود، هنگامی که با سایر داروهای ضد‐آنژین صدری مصرف شد، تعداد حملات آنژین را در هر هفته به میزان محدودی کاهش داد. مصرف رانولازین ۱۰۰۰ میلی‌گرم دو بار در روز، خطر ابتلا به گیجی، تهوع و یبوست ناشی از مصرف دارو (عوارض جانبی خفیف) را افزایش داد.

کیفیت شواهد

به‌طور کلی، سطح کیفیت شواهد برای احتمال وقوع عوارض جانبی خفیف (برای افرادی که رانولازین را به تنهایی مصرف کردند) بسیار پائین برآورد شد. هم‌چنین سطح کیفیت شواهد مربوط به تخمین احتمال مرگ ناشی از علل قلبی (زمانی که رانولازین به تنهایی مصرف می‌شود) یا هر علتی، شانس ابتلا به حمله قلبی و فراوانی حملات آنژین صدری (هنگامی که رانولازین به‌تنهایی مصرف شد) پائین بود. شواهدی را با کیفیت متوسط درباره کیفیت زندگی، فراوانی حملات آنژین صدری و احتمال ابتلا به عوارض جانبی خفیف (برای افرادی که رانولازین را همراه با سایر داروهای ضد‐آنژین مصرف کردند) پیدا کردیم.

سطح کیفیت شواهد مربوط به مشکلات و گزارش‌دهی از روش‌های مطالعه پائین بوده و داده‌های بسیار اندکی برای محاسبه تخمین دقیق در دسترس قرار داشتند.



صفحه ۱ از ۱