سه کارآزمایی را با مجموع ۴۹۲ شرکتکننده که ۵۳۰ THA دریافت کرده بودند را در مرور گنجاندیم. شواهد حاکی از خطر بالایی از سوگیری عملکرد، تشخیص و گزارشدهی بود.
یک مطالعه (۸۱ شرکتکننده) پیامدها را برای شرکتکنندگان تصادفیسازی شده برای ارائه اقدامات احتیاطی مفصل ران، تجهیزات و محدودیتهای عملکردی در برابر هیچ گونه پیشبینی برای اقدامات احتیاطی مفصل ران، تجهیزات یا محدودیتهای عملکردی مقایسه کرده بود. با توجه به شواهد با کیفیت بسیار پائین، ما مطمئن نیستیم که ارائه اقدامات احتیاطی مفصل ران، تجهیزات و محدودیتهای عملکردی باعث بهبود عملکرد اندازهگیری شده با استفاده از نمره هریس مفصل ران (Harris Hip Score) در پیگیری ۱۲ ماه، یا کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (HRQOL) که توسط فرم کوتاه‐۱۲ آیتمی در چهار هفته پس از پیگیری اندازهگیری میشود، در مقایسه عدم ارائه این موارد، شود. در طول ۱۲ ماه پس از جراحی اولیه هیچ موردی از دررفتگی مفصل ران یا حوادث جانبی در هر دو گروه بروز پیدا نکرد. این مطالعه، نمره درد، ارزیابی کلی از موفقیت درمان یا حوادث جانبی کلی را اندازهگیری نکرد.
یک مطالعه (۲۶۵ شرکتکننده؛ ۳۰۳ THAs) ارائه اقدامات احتیاطی مفصل ران را در برابر عدم تجویز تجهیزات پس از جراحی و محدودیت فعالیتهای عملکردی مورد بررسی قرار داده بود. با توجه به کیفیت بسیار پائین شواهد، ما مطمئن نیستیم که رضایت از میزان بهبودی در افرادی که تجهیزات و محدودیت پس از جراحی برای آنها تجویز نشده بود (۱۳۵/۱۵۱ نفر رضایت داشتند)، در مقایسه با افرادی که تجهیزات و محدودیت تجویز داشتند (۱۱۳/۱۵۲) متفاوت باشد (خطر نسبی (RR): ۰,۸۳؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۷۵ تا ۰.۹۳؛ ۲۶۵ شرکتکننده؛ یک کارآزمایی؛ تعداد افراد مورد نیاز جهت درمان تا حصول یک پیامد مثبت بیشتر (number needed to treat for an additional beneficial outcome; NNTB) = ۷). با توجه به کیفیت پائین شواهد، ما مطمئن نیستیم که بروز دررفتگی مفصل ران بین شرکتکنندگان با ارائه اقدامات احتیاطی مفصل ران (۱/۱۵۲) نسبت به افراد بدون ارائه تجهیزات یا محدودیتهای پس از THA؛ (۰/۱۵۱) متفاوت باشد (RR: ۲.۹۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۲ تا ۷۲.۵۹). این مطالعه، میزان درد، عملکرد، HRQOL، نرخ جراحی مجدد یا کل حوادث جانبی را اندازهگیری نکرده بود.
یک مطالعه (۱۴۶ شرکتکننده) تاثیر افزودن ارائه آموزش پس از جراحی و خدمات توانبخشی در زمان ترخیص از بیمارستان را برای بهبود عملکرد ADL در برابر مداخله توانبخشی معمولی در جامعه مقایسه کرده بود. این مطالعه از شواهد با کیفیت بسیار پائین برخوردار بود. در مورد اینکه ارائه آموزشهای پس از جراحی و توانبخشی در شش ماه پیگیری، زمانی که از شاخص قابلیت عملکردی عینی و ذهنی (Objective and Subjective Functional Capability Index) استفاده شد، در مقایسه با بازتوانی مرسوم، باعث بهبود عملکرد میشوند یا خیر، نامطمئن هستیم (۱۴۶ شرکتکننده؛ یک کارآزمایی؛ ۰,۰۵ > P؛ هیچ نتیجه عددی ارائه نشده بود). در این مطالعه، نمره درد، HRQOL، ارزیابی کلی از موفقیت درمان، دررفتگی مفصل ران، نرخ جراحی مجدد یا کل حوادث جانبی اندازهگیری نشده بود.
شواهد با کیفیت بسیار پائین از یک کارآزمایی واحد در دسترس است، بنابراین ما مطمئن نیستیم که اقدامات احتیاطی مفصل ران با یا بدون تجهیزات اضافی و محدودیتهای عملکردی در پیشگیری از دررفتگی و بهبود پیامدهای پس از THA موثر هستند یا خیر. در عین حال شواهد برای حمایت یا رد اتخاذ یک برنامه توانبخشی اجتماعی پس از جراحی شامل همبستگی مجدد عملکردی و آموزش در مقایسه با استراتژیهای توانبخشی متداول روی پیامدهای کارکردی کافی نیست.
به تعداد بیشتری کارآزمایی با کیفیت بالا برای ارزیابی پیامدهای مداخلات مختلف درمانی هم در کوتاه‐مدت و هم در طولانی‐مدت برای کسانی که تحت THA قرار میگیرند، نیاز است. لازم است به ارزیابی تاثیر چنین مداخلاتی بر درد و محدودیت در ADL شخصی، EADL و ADL ابزاری پرداخته شود، همچنین باید به جای صرفا اقدامات احتیاطی مفصل ران، تجهیزات و محدودیتها، مداخلاتی از نوع کاربردی عملکردی نیز ارزیابی شود.
پیشینه
تعویض کامل مفصل ران (total hip arthroplast; THA) یک پروسیجر شایع جراحی برای درمان درد و ناتوانی ناشی از ابتلا به استئوآرتریت است. به دنبال THA، افراد معمولا تجهیزات خاصی را، مانند نشیمنگاه توالت مرتفعتر و صندلی بلندتر، و آموزش برای پیشگیری از فعالیتهایی که میتواند مفصل ران را در موقعیت خم شدن، چرخاندن یا روی هم انداختن پاها قرار دهد، دریافت میکنند. هدف از این مداخلات کاهش احتمال جابهجایی مفصل ران جدید است که یک رویداد دردناک و ناتوان کننده است. این توصیهها و تجهیزات اغلب توسط کاردرمانگران پس از پروسیجر THA تجویز میشوند. ما میخواستیم بدانیم که این نوع درمان باعث بهبود افراد پس از THA میشود یا خیر.
ویژگیهای مطالعه
این مرور کاکرین تا ۲۹ اپریل ۲۰۱۶ بهروز است. ما شواهد موجود را جستوجو و سه مطالعه را در این مرور گنجاندیم، که شامل ۴۹۲ فرد دریافت کننده THA بودند. دو مورد از این مطالعات، ارائه تجهیزات، از جمله نشیمنگاه توالت مرتفعتر و نرده کمکی، و محدود کردن حرکات بدن افراد را بررسی کرده بودند (یکی از این مطالعات همچنین به افراد جلسات فیزیوتراپی ارائه داده بود). یک مطالعه هم آموزش شرکتکنندگان را در مورد انجام فعالیتهای خاص در زندگی روزانه با یک شیوه مطمئن برای افزایش مراقبت از خود بدون خطر جابهجایی مفصل ران جدید بررسی کرده بود. مداخلات متفاوت بودند و به این دلیل ما نتایج را با هم ترکیب نکردیم.
نتایج کلیدی
یک مطالعه پیامدهای شرکتکنندگانی را که بهطور تصادفی به گروههای ارائه اقدامات احتیاطی مفصل ران، تجهیزات و محدودیتهای عملکردی در برابر هیچ گونه اقدامات احتیاطی مفصل ران یا تجهیزات یا محدودیتهای عملکردی تقسیم شده بودند، مورد مقایسه قرار داده بود. این مقایسه کننده اصلی این مرور است.
کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (نمرات پائینتر به معنای کیفیت زندگی بهتر)
ما نمیتوانیم با توجه به نتایجمان بگوییم که مداخلات تاثیر مهمی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دارند یا خیر (هیچ نتایج عددی ارائه نشده بود) چرا که حجم نمونه کوچک و طراحی مطالعه ناقص بود.
عملکرد
ما نمیتوانیم بر اساس نتایج موجود بگوییم که مداخلات تاثیر مهمی بر پیامدهای عملکردی میگذارد یا خیر (هیچ نتایج عددی ارائه نشده بود) به این دلیل که حجم نمونه کوچک و طراحی مطالعه ناقص بود.
عوارض و حوادث جانبی
هیچ موردی از دررفتگی مفصل یا حوادث جانبی وجود نداشت.
پیامدهای مورد نظر اندازهگیری نشده
درد، موفقیت درمان و نرخ جراحی مجدد اندازهگیری نشده بود.
کیفیت شواهد
با استفاده از رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) به ارزیابی کیفیت شواهد پرداختیم. با توجه به مسائل مربوط به تعداد کم شرکتکنندگان، اندازه مطالعات و شیوه انجام مطالعه، از جمله ضعف کورسازی ارزیابان نسبت به تخصیص گروهها، ما کیفیت شواهد را در سطح «بسیار پائین» ارزیابی کردیم. پژوهشهای بیشتر به احتمال زیاد نتیجهگیریهای حاصل از این نتایج را تغییر میدهند. ما مطمئن نیستیم که مداخلات منجر به بهبود پیامدها میشود یا خیر.
سکته مغزی (stroke) زمانی رخ میدهد که رسیدن خون به بخشی از مغز متوقف شود. فعالیتهای روزانه (activities of daily living; ADL) عبارتند از فعالیتهای روزانه مربوط به منزل که افراد برای حفظ سلامت و بهزیستی (well‐being) خود انجام میدهند. ADLها شامل توانایی: خوردن و نوشیدن بدون کمک، حرکت کردن، رفتن به توالت، انجام وظایف بهداشت شخصی، لباس پوشیدن بدون کمک، و مراقبت از خود، است. سکته مغزی باعث بروز محدودیتهای عملکردی مرتبط با اختلال پیش آمده میشود که ممکن است مشکلاتی را برای شرکتکنندگان در رابطه با انجام ADLهای بدون نظارت، هدایت، یا کمک فیزیکی ایجاد کند.
برای بزرگسالان مبتلا به سکته مغزی، هدف از کاردرمانی (occupational therapy) بهبود توانایی آنها در انجام فعالیتهای روزانه است. استراتژیهای استفاده شده توسط کاردرمانگران عبارتند از ارزیابی، درمان، تکنیکهای انطباقی، تکنولوژی کمکی، و سازگاریهای محیطی. این یک نسخه بهروز شده از مرور کاکرین است که نخستینبار در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
در این نسخه بهروز شده، نه مطالعه را با ۹۹۴ شرکتکننده وارد کردیم. کاردرمانی با هدف قرار دادن فعالیتهای روزانه پس از سکته مغزی، نمرات عملکرد را افزایش داد (تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD): ۰,۱۷؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۰۳ تا ۰.۳۱؛ ۰.۰۲ = P؛ ۷ مطالعه؛ ۷۴۹ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین) و خطر پیامد ضعیف را کاهش داد (مرگومیر، بدتر شدن یا وابستگی در فعالیتهای شخصی روزانه) (نسبت شانس (OR): ۰.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۲ تا ۰.۹۶؛ ۰.۰۳ = P؛ ۵ مطالعه؛ ۷۷۱ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). همچنین متوجه شدیم افرادی که این مداخله را دریافت کردند در انجام فعالیتهای گسترده روزانه مستقلتر بودند (OR: ۰.۲۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۷ تا ۰.۳۷؛ ۰.۰۰۵ = P؛ ۵ مطالعه؛ ۶۶۵ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). کاردرمانی هیچ تاثیری بر مورتالیتی (OR: ۱.۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۵ تا ۱.۶۱؛ ۰.۹۳ = P؛ ۸ مطالعه؛ ۹۵۰ شرکتکننده)، یا ترکیبی از شانس مرگومیر و بستری شدن (institutionalisation) (OR: ۰.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۰ تا ۱.۳۲؛ ۰.۵۵ = P؛ ۴ مطالعه؛ ۶۷۱ شرکتکننده)، یا مرگومیر و وابستگی (OR: ۰.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۴ تا ۱.۲۳؛ ۰.۴۷ = P؛ ۴ کارآزمایی؛ ۶۵۹ شرکتکننده) نداشت. مداخله مذکور نمرات خلقوخو یا دیسترس را بهبود نبخشید (OR: ۰.۰۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۹‐ تا ۰.۲۶؛ ۰.۳۵ = P؛ ۴ مطالعه؛ ۵۱۹ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). دادههای کافی برای تعیین تاثیرات کاردرمانی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت وجود نداشت. هیچ مطالعهای را درباره رضایت مراقبین پیش از مشارکت در مطالعه نیافتیم و در نتیجه پیامد مرتبط با مراقب در مرور ما وجود نداشت. دادههای کافی برای تعیین رضایتمندی شرکتکنندگان و مراقبین از خدمات ارائه شده وجود نداشت.
کیفیت شواهد با استفاده از رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) در سطح پائین بود. محدودیت اصلی، تعداد مطالعات در معرض خطر نامشخص سوگیری انتخاب و خطر اجتنابناپذیر بالای سوگیری عملکرد و سوگیری تشخیص بود، چرا که هم شرکتکنندگان و هم کاردرمانگران نمیتوانستند نسبت به مداخله کورسازی شوند. علاوه بر این، دادههای کمی راجع به پیامدهای مورد نظر وجود داشت و با توجه به این دلایل، سطح کیفیت این شواهد را کاهش دادیم.
شواهدی را با کیفیت پائین یافتیم که نشان داد کاردرمانی با هدف قرار دادن فعالیتهای روزانه پس از سکته مغزی میتواند عملکرد را در فعالیتهای روزانه بهبود ببخشد و خطر بدتر شدن این تواناییها را کاهش دهد. از آنجا که مطالعات وارد شده معایب روششناسی (methodology) داشتند، این پژوهش اندیکاسیون قابل اطمینان بودن تاثیرات احتمالی کاردرمانی را در بزرگسالان مبتلا به سکته مغزی ارائه نکرد.
سوال مطالعه مروری
کاردرمانی چه تاثیراتی بر فعالیتهای روزانه بزرگسالان مبتلا به سکته مغزی دارد؟
پیشینه
بخشهای مختلف مغز عملکردهای متفاوتی دارند: دیدن، احساس، تعادل، حرکت، درک زبان، رفتار، حل مساله، و هیجان. سکته مغزی (stroke) زمانی رخ میدهد که رسیدن خون به بخشی از مغز متوقف شود. اگر جریان خون به بخشی از مغز که یک عمل خاص را انجام میدهد، قطع شود (مانند دیدن، حرکت دادن بازوها و پاها، یا صحبت کردن)، این قسمتهای بدن یا عملکردهای بدن به گونهای که باید، عمل نمیکنند.
فعالیتهای روزانه (activities of daily living; ADL) عبارتند از فعالیتهای روزانه در منزل که افراد برای حفظ سلامت و بهزیستی (well‐being) خود انجام میدهند. ADLها عبارتند از خوردن و نوشیدن، تحرک داشتن، رفتن به توالت، بهداشت شخصی، لباس پوشیدن و درآوردن لباس، و مراقبت از بدن. هنگامی که سکته مغزی چگونگی عملکرد بدن یا اندامهای بدن را تغییر میدهد، در نتیجه توانایی انجام ADLها نیز ممکن است تحت تاثیر قرار گیرد.
هدف از کاردرمانی برای بزرگسالان مبتلا به سکته مغزی، بهبود توانایی انجام ADLها است. استراتژیهای استفاده شده توسط کاردرمانگران عبارتند از مداخلات مبتنی بر فعالیت، تکنیکهای انطباقی، تکنولوژی کمکی، و سازگاریهای محیطی.
ویژگیهای مطالعه
تا ژانویه ۲۰۱۷، نه مطالعه را یافتیم که شامل ۹۹۴ شرکتکننده بودند، و مزایای مداخلات کاردرمانی را در بزرگسالان مبتلا به سکته مغزی که در انجام فعالیتهای روزانه خود مشکل داشتند، مورد بررسی قرار دادند. این یک نسخه بهروز شده از مرور کاکرین است که نخستینبار در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
نتایج کلیدی
ما دریافتیم که کاردرمانی در افراد مبتلا به سکته مغزی میتواند توانایی آنها را در انجام این فعالیتهای روزانه بهبود بخشد و مانع از بدتر شدن این تواناییها شود. هیچ شواهدی را نیافتیم مبنی بر اینکه کاردرمانی نرخ مرگومیر یا نیاز به دریافت مراقبت را در یک مرکز مراقبتی کاهش داده، یا تاثیر سکته مغزی را بر خلقوخو یا دیسترس شرکتکنندگان کم میکند. دادههای مربوط به پیامدهای مرتبط با فرد مراقب یا رضایت شرکتکننده را از خدمات گردآوری نکردیم.
کیفیت شواهد
مطالعات اندکی وجود داشت که به اندازهگیری پیامدهای مطلوب ما پرداخته باشند و کیفیت شواهد را در سطح پائین قضاوت کردیم. بسیاری از مطالعات روشهای انجام را با وضوح کافی گزارش نکرده و ماسکه کردن کاردرمانی از فرد ارائه دهنده خدمات یا دریافتکننده درمان امکانپذیر نبود؛ این موضوع همچنین میتواند نتایج مطالعات را تحت تاثیر قرار دهد. شواهد کافی با کیفیت مطلوب برای اطمینان به نتایج خود نداشتیم و نمیتوانیم مطمئن باشیم که مطالعات آینده این نتیجهگیریها را تغییر نخواهند داد.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb