بیماری کرون چیست؟
بیماری کرون یک اختلال التهابی مزمن روده است که در دورههایی عدم فعالیت نشان میدهد و دورههایی شعلهور است. بیماری کرون میتواند هر بخشی را از دستگاه گوارش، از دهان تا مقعد، تحت تاثیر قرار دهد. نشانههای شایع این بیماری شامل درد شکم، اسهال غیر خونی و کاهش وزن است. زمانی که افراد مبتلا به بیماری کرون نشانههایی را از بیماری نشان دهند به آن «فعال» گفته میشود؛ دورههای زمانی که نشانهها متوقف میشوند، «بهبودی» نامیده میشود.
گلوتامین چیست؟
گلوتامین (glutamine) اسید آمینهای است که نقش مهمی در حفظ یکپارچگی مخاط روده (دیواره رودهها) ایفا میکند و نشان داده شده که باعث کاهش التهاب و فعالیت بیماری در مدلهای حیوانی مبتلا به بیماری کرون میشود. به همین دلیل پیشنهاد شده که ممکن است گلوتامین، التهاب روده را در افراد مبتلا به بیماری کرون کاهش دهد.
پژوهشگران چه موضوعی را بررسی کردند؟
محققان بررسی کردند که گلوتامین برای القای بهبودی در افراد مبتلا به بیماری کرون فعال موثر است یا خیر، و اینکه این درمان باعث صدمه (عوارض جانبی) میشود؟ محققان متون علمی پزشکی را تا ۱۵ نوامبر ۲۰۱۵ جستوجو کردند.
پژوهشگران به چه نتایجی دست یافتند؟
محققان دو کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (با ۴۲ شرکتکننده) را یافتند که نقش گلوتامین را در درمان بیماری کرون فعال بررسی کردند. یک مطالعه (۱۸ شرکتکننده) درمان چهار هفتهای را با رژیم غذایی پلیمریک (polymeric diet) غنی شده با گلوتامین (دارای ۴۲% آمینواسید) با رژیم غذایی پلیمریک استاندارد (دارای ۴% آمینواسید) حاوی گلوتامین کم در بیماران کودک (< ۱۸ سال) مبتلا به کرون فعال مقایسه کرد. شرکتکنندگان به مصرف رژیم غذایی به صورت خوراکی تشویق شدند. اگر این امکان وجود نداشت، رژیم غذایی از طریق یک لوله بینی معده (nasogastric tube) با سوراخ ریز تجویز میشد. مطالعه دیگر (با ۲۴ شرکتکننده) تغذیه کاملا وریدی (total parenteral nutrition; TPN) حاوی مکملهای گلوتامین را با TPN بدون مکمل گلوتامین در بیماران بزرگسال (> ۱۸ سال) مبتلا به وخیم شدن ناگهانی بیماری التهابی روده، مقایسه کرد. رژیم TPN از طریق یک کاتتر مرکزی (یک لوله نازک) به مدت حداقل یک هفته به صورت داخل وریدی تجویز شد. هر دو مطالعه بهطور کلی دارای کیفیت بالا بودند. هیچکدام از مطالعات تاثیرات مفیدی را برای گلوتامین نشان ندادند. عوارض جانبی در دو مطالعه به خوبی مستند نشدند. بروز عوارض جانبی جدی در مطالعه کودکان گزارش نشد. مطالعه انجام شده در بیماران بزرگسال بروز سه مورد عفونت خون ناشی از کاتتر مرکزی را در گروه گلوتامین نسبت به هیچ مورد در گروه کنترل غیر گلوتامین گزارش کرد. در حال حاضر، شواهد کافی برای نتیجهگیری قطعی در رابطه با اثربخشی و مضرات گلوتامین در درمان بیماری کرون فعال وجود ندارد.
دوازده RCT (با ۲۱۴۶ شرکتکننده) که به مقایسه ۵‐ASA با دارونما پرداخته بودند، وارد مرور شدند. ما هیچ مطالعهای را شناسایی نکردیم که سولفاسالازین را با دارونما مقایسه کرده باشد. هفت مطالعه دارای خطر پائین سوگیری قضاوت شدند. مطالعات دیگر از نظر خطر سوگیری نامشخص بودند و از دلایل آن میتوان جزئیات ناکافی برای قضاوت را نام برد. هیچ تفاوتی که دارای اهمیت آماری باشد، در نرخ عود در ۱۲ ماه مشاهده نشد. پنجاهوسه درصد (۵۲۶/۹۹۸) از گروه گیرنده ۵‐ASA (با دوز ۱,۶ گرم تا ۴ گرم در روز) طی ۱۲ ماه عود نشان دادند در مقابل ۵۴% (۵۴۴/۱۰۱۶) از گروه دارونما در این مدت عود نشان دادند (RR: ۰.۹۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۱ تا ۱.۰۷؛ ۱۱ مطالعه؛ ۲۰۱۴ بیمار؛ شواهد با کیفیت متوسط). تجزیهوتحلیل حساسیت بر اساس تجزیهوتحلیل موارد در دسترس و مدل اثرات‐تصادفی، هیچ تاثیری بر نتایج نداشت. در یک مطالعه مشخص شد که تفاوتی در نرخ عود در ۲۴ ماه وجود نداشت. پنجاهوچهار درصد (۳۱/۵۷) از بیماران گیرنده ۵‐ASA (با دوز ۲ گرم/روز) در مقابل ۵۸% (۳۶/۶۲) از گروه دارونما عود را در ۲۴ ماه نشان دادند (RR: ۰.۹۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۸ تا ۱.۲۹؛ ۱۱۹ بیمار؛ شواهد با کیفیت پائین). یک مطالعه درباره کودکان هیچ تفاوتی در نرخ عود در ۱۲ ماه که دارای اهمیت آماری باشد، نشان نداد. شصتودو درصد (۲۹/۴۷) از کودکان بیمار مصرف کننده ۵‐ASA (با دوز ۵۰ میلیگرم/کیلوگرم/روز) در مقابل ۶۴% (۳۵/۵۵) از گروه دارونما عود را در ۱۲ ماه نشان دادند (RR: ۰.۹۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۲ تا ۱.۳۱؛ ۱۰۲ بیمار؛ شواهد با کیفیت متوسط). هیچ تفاوتی در نسبت بیمارانی که دچار عوارض جانبی شدند یا درمان را به علت عوارض جانبی یا عوارض جانبی جدی ترک کردند، وجود نداشت که از اهمیت آماری برخوردار باشد. سیوچهار درصد (۳۰۷/۹۰۰) از بیماران مصرف کننده ۵‐ASA حداقل یک عارضه جانبی را در مقابل ۳۳% (۳۰۱/۹۱۴) از بیماران گروه دارونما نشان دادند (RR: ۱.۰۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۵ تا ۱.۱۷؛ ۱۰ مطالعه؛ ۱۸۱۴ بیمار). چهارده درصد (۱۲۷/۹۱۷) از بیماران گروه ۵‐ASA در مقابل ۱۳% (۱۱۹/۹۱۶) از بیماران گروه دارونما به علت بروز عوارض جانبی درمان را قطع کردند (RR: ۱.۱۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۸ تا ۱.۳۸؛ ۹ مطالعه؛ ۱۸۳۳ بیمار). یک درصد (۳/۲۹۳) از بیماران گروه ۵‐ASA در مقابل ۰.۷% (۲/۲۸۳) از گروه دارونما دچار عوارض جانبی جدی شدند (RR: ۱.۴۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۴ تا ۲.۸۳؛ ۳ مطالعه؛ ۵۷۶ بیمار). عوارض جانبی شایعی که در مطالعات گزارش شدند شامل اسهال، تهوع و استفراغ، درد شکم، سردرد و راش پوستی بودند.
بیماری کرون (Crohn's disease) چیست؟
بیماری کرون یک بیماری مزمن التهابی است که ممکن است هر قسمتی از لوله گوارش را درگیر کند. این میتواند در هر سنی افراد را درگیر کند. وقتی که افراد مبتلا به بیماری کرون فعال هستند نشانههایی مانند درد شکم، اسهال و کاهش وزن را تجربه میکنند. وقتی نشانهها از بین میروند، افراد در حال بهبودی در نظر گرفته میشوند. بیماری کرون فعال با دارودرمانی (مثلا با داروهای استروئیدی، سرکوب کننده سیستم ایمنی یا بیولوژیکها) یا از طریق جراحی برای برداشتن قسمتهای درگیر روده درمان میشود. هدف دارودرمانی در بیماری کرون عبارت است از القای بهبودی و حفظ این بهبودی تا زمانی که امکانپذیر است.
داروهای ۵‐آمینوسالیسیلیک اسید (aminosalicylic acid; ۵‐ASA) چه هستند؟
داروهای ۵‐ASA گروهی ترکیبی هستند که تصور میشود با کاهش التهاب در لوله گوارش به درمان بیماری کرون کمک میکنند. این داروها اغلب به صورت خوراکی مصرف میشوند (یعنی از طریق دهان).
پژوهشگران چه موضوعی را بررسی کردند؟
ما مطالعه کردیم تا بفهمیم ۵‐ASA خوراکی باعث حفظ بهبودی در بیماران مبتلا به بیماری کرون میشود و میتواند باعث آسیب (عوارض جانبی) شود یا خیر. ما منابع علمی پزشکی را تا ۸ جون ۲۰۱۶ به طور گسترده مورد جستوجو قرار دادیم.
پژوهشگران به چه نتایجی دست یافتند؟
در این مرور ۱۲ مطالعه را با تعداد ۲۱۴۶ شرکتکننده وارد کردیم. یازده مطالعه که شامل ۲۰۱۴ شرکتکننده بزرگسال بودند، ۵‐ASA خوراکی را با دارونما (placebo) (یعنی قرصها یا داروهای غیر‐فعال) مقایسه کرده بودند. یک مطالعه که شامل ۱۳۲ کودک بود ۵‐ASA خوراکی را با دارونما مقایسه کرده بود. یازده مطالعه در مدت ۱۲ ماه و یک مطالعه در مدت ۲۴ ماه انجام شده بود. هفت مطالعه کیفیت بالای شواهد را داشتند و بقیه آنها از نظر کیفیت شواهد به علت جزئیات ناکافی گزارش شده، نامشخص بودند. مطالعات با جزئیات ناکافی معمولا متعلق به ۲۰ سال قبل یا بیشتر بودند. یک تجزیهوتحلیل ترکیبی از یازده مطالعه که شامل ۲۰۱۴ بزرگسال بود هیچ تفاوتی بین ۵‐ASA خوراکی (در دوزهای روزانه بین ۱,۶ گرم تا ۴ گرم) و دارونما در نسبت شرکتکنندگانی که در فاز بهبودی در ۱۲ ماه بودند، پیدا نکرد. به طور مشابهی، یک مطالعه شامل ۱۶۱ شرکتکننده بزرگسال هیچ تفاوتی بین ۵‐ASA خوراکی (با دوز ۲ گرم در روز) و دارونما در نسبت شرکتکنندگانی که در ۲۴ ماه در بهبودی باقی مانده بودند، یافت. مطالعهای که شامل کودکان میشد هیچ تفاوتی بین گروه ۵‐ASA خوراکی (با دوز روزانه ۵۰ میلیگرم/کیلوگرم) با گروه دارونما در نسبت شرکتکنندگانی که در مدت ۱۲ ماه در فاز بهبودی باقی ماندند، نشان نداد. به نظر نمیرسد که افزایش خطر ابتلا به عوارض جانبی در افرادی که ۵‐ASA خوراکی را مصرف کرده بودند در مقایسه با دارونما وجود داشته باشد. عوارض جانبی شایعی که در مطالعات گزارش شدند شامل اسهال، تهوع و استفراغ، درد شکم، سردرد و راش پوستی بودند.
برای نتیجهگیری، شواهدی وجود ندارد که نشان دهد ۵‐ASA خوراکی برای کمک به افراد مبتلا به کرون برای باقی ماندن در فاز بهبودی بهتر از دارونما باشد.
هدف اصلی ما ارزیابی اثربخشی و بیخطری (safety) مسهلهای محرک و اسموتیک در بهبود عملکرد روده و یبوست دوران کودکی بود.
یبوست دوران کودکی به چه معناست؟
یبوست عملکردی دوران کودکی یک مشکل شایع است. کلمه یبوست عملکردی وقتی به کار میرود که هیچ علت ارگانیکی به عنوان دلیل برای این نشانهها شناخته نشده باشد. نشانهها به طور معمول شامل کاهش فراوانی حرکات روده، بیاختیاری مدفوع و تغییر در قوام مدفوع میشود. علیرغم شیوع استفاده از مسهلها توسط متخصصان سلامت برای مدیریت یبوست در کودکان، در عمل شواهد کافی برای حمایت از این کار وجود ندارد.
سوال مطالعه مروری
هدف اولیه این بود که اثربخشی و عوارض جانبی مسهلهای اسموتیک و محرکها را برای درمان یبوست عملکردی دوران کودکی مورد ارزیابی قرار دهیم.
مسهلهای اسموتیک و محرکها چه هستند؟
مسهلهای اسموتیک داروهایی هستند که باعث ورود آب به مدفوع شده و باعث میشوند مدفوع نرمتر و دفعات دفع آن بیشتر شود و مدفوع راحتتر از روده عبور کند. از مسهلهای اسموتیک معمولی که مورد استفاده قرار میگیرند میتوان به پلیاتیلن گلیکول (polyethylene glycol; PEG)، شیر منیزیم و لاکتولوز اشاره کرد. مسهلهای محرک حرکت را در روده با افزایش انقباضات عضلانی در روده القا میکنند. مثالهای محرکها، آلوئه، کاسکارا، ترکیبات سنا، بیزاکودیل و روغن گرچک هستند.
پژوهشگران چه موضوعی را بررسی کردند؟
پژوهشگران مطالعه کردند تا بدانند اسموتیکها و مسهلهای محرک در درمان یبوست در دوران کودکی موثر هستند یا منجر به آسیب میشوند. محققان منابع علمی پزشکی را به صورت گسترده تا ۱۰ مارچ ‐ جون ۲۰۱۶ جستوجو کردند.
پژوهشگران به چه نتایجی دست یافتند؟
این مرور شامل ۲۵ مطالعه با ۲۳۱۰ کودک بود که ده عامل مختلف را یا با دارونما (placebo) (داروهای غیر‐فعال) یا با یکدیگر مقایسه کرده بودند. بسیاری از مطالعات حجم نمونه کمی داشتند و از نظر کیفیت ضعیف یا نامشخص قضاوت شده بودند. نتایج این مرور نشان داد که ترکیبات PEG ممکن است فراوانی دفع مدفوع و حرکات روده را در کودکان دچار یبوست افزایش دهد. شواهدی که از یک مطالعه به دست آمد نشان داد که دوز بالای PEG (معادل ۰,۷ گرم/کیلوگرم) ممکن است موثرتر از دوز پائین آن (۰.۳ گرم/کیلوگرم) برای افزایش فراوانی حرکات روده در کودکان مبتلا به یبوست باشد. نسبت عوارض جانبی کوچک در کل در مقایسه با عوامل دیگر، کمتر بود. عوارض جانبی شایع شامل نفخ شکم، درد شکم، تهوع، اسهال و سردرد بود. همچنین شواهدی وجود داشت که نشان میداد مایع پارافین (نوعی روغن معدنی) برای افزایش فراوانی حرکات روده در کودکان مبتلا به یبوست موثر است. عوارض جانبی شایع با پارافین مایع شامل درد شکم، اتساع شکم و مدفوع آبکی بود. هیچ شواهدی دال بر اینکه لاکتولوز بهتر از عوامل دیگر مورد مطالعه عمل میکند، وجود نداشت اگرچه هیچ کارآزماییای که آن را با دارونما مقایسه کرده باشد وجود نداشت. این مطالعات از نظر مدت زمان نسبتا کوتاه بودند و بنابراین ارزیابی اثربخشی طولانی‐مدت این عوامل برای درمان یبوست دوران کودکی دشوار است. اثربخشی طولانی‐مدت، به علت ماهیت مزمن این مشکل در کودکان مهم است.
نتایج این مرور به علت مسائل مربوط به کیفیت مطالعات وارد شده باید با احتیاط تفسیر شود. به همین ترتیب، قدرت نتیجهگیریهای ما بسیار محدود است و پژوهش بیشتری مورد نیاز است. سوالات کلیدیای که باید به آنها پرداخته شود شامل بیخطری مایع پارافین، در مقابل اثربخشی آن است که تحقیقات در مورد آن محدود است. مخصوصا، پژوهشهای آینده باید مایع پارافین را با PEG مقایسه کند. دوز مناسب PEG هم باید در تحقیقات آینده مشخص شود. نقش PEG در مدیریت طولانی‐مدت یبوست نیز نیاز به پژوهش در آینده دارد تا به پژوهش اجازه دهد که در واقع عملکرد بالینی بهتری داشته باشد. عدم وجود مطالعاتی که لاکتولوز را با دارونما مقایسه کرده باشند، مشهود است.
چهار RCT (۲۶۲ شرکتکننده بزرگسال) با معیارهای ورود مطابقت داشتند. یک مطالعه (N = ۳۳) رژیم المنتال (elemental diet) را با رژیم غیر‐المنتال (پلیمتریک) مقایسه کرده بود. یک مطالعه (N = ۵۱) رژیم نیمه المنتال (half elemental diet) را با رژیم آزاد معمول (regular free diet) مقایسه کرده بود. مطالعه دیگر (N = ۹۵) رژیم المنتال را با ۶‐مرکاپتوپورین (۶‐MP) یا گروه کنترل عدم درمان مقایسه کرده بود. یک مطالعه (N = ۸۳) رژیم پلیمتریک را با مسالامین (mesalamine) مقایسه کرده بود. دو مطالعه به دلیل عدم کورسازی یا دادههای ناقص پیامد، با خطر سوگیری بالا ارزیابی شدند. خطر سوگیری در دو مطالعه دیگر نامشخص قضاوت شد. مطالعات به دلیل تفاوت در مداخلات کنترل و روش مورد استفاده برای ارزیابی پیامدها، تجمیع نشدند.
تاثیر رژیم المنتال در مقایسه با رژیم پلیمتریک روی نرخهای بهبودی یا انصراف از ادامه درمان به دلیل بروز حوادث جانبی نامطمئن است. پنجاهوهشت درصد (۱۱/۱۹) از شرکتکنندگان در گروه رژیم المنتال در مقایسه با ۵۷% (۸/۱۴) از شرکتکنندگان در گروه رژیم پلیمتریک، در ماه ۱۲ دچار عود شدند (RR: ۱,۰۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۶ تا ۱.۸۴؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). سیودو درصد (۶/۱۹) از شرکتکنندگان در گروه رژیم المنتال در مقایسه با صفر شرکتکننده (۰/۱۴) در گروه رژیم پلیمتریک، به دلیل مزه یا بو، فرمول تغذیهای رودهای را تحمل نکرده و در ۲ هفته اول درمان، مطالعه را ترک کردند (RR: ۹.۷۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۹ تا ۱۵۹.۹۳؛ شواهد با قطعیت پائین). معیارهای آنتروپومتریک، کیفیت زندگی، حوادث جانبی، حوادث جانبی جدی به عنوان پیامد گزارش نشده بودند.
تاثیر رژیم المنتال (نیمی از کل کالری مورد نیاز روزانه) در مقایسه با رژیم آزاد معمول به لحاظ نرخهای عود نامطمئن است. سیوپنج درصد (۹/۲۶) از شرکتکنندگان در گروه رژیم المنتال در مقایسه با ۶۴% (۱۶/۲۵) از شرکتکنندگان در گروه رژیم آزاد در ماه ۱۲ دچار عود شدند (RR: ۰,۳۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۴ تا ۰.۹۹؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). هیچ حادثه جانبی گزارش نشده بود. این مطالعه هیچ تفاوتی را به لحاظ تغییرات در وزن میان این دو گروه از رژیمها گزارش نکرده بود. قد و کیفیت زندگی به عنوان پیامد گزارش نشده بودند.
تاثیر رژیم المنتال در مقایسه با ۶‐MP بر نرخهای عود یا حوادث جانبی نامطمئن است. سیوهشت درصد (۱۲/۳۲) از شرکتکنندگان در گروه رژیم المنتال در مقایسه با ۲۳% (۷/۳۰) از شرکتکنندگان در گروه رژیم ۶‐MP در ماه ۱۲ دچار عود شدند (RR: ۱,۶۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۳ تا ۳.۵۳؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). سه درصد (۱/۳۲) از شرکتکنندگان در گروه رژیم المنتال در مقایسه با ۱۳% (۴/۳۰) از شرکتکنندگان در گروه ۶‐MP، دچار یک حادثه جانبی شدند (RR: ۰.۲۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۳ تا ۱.۹۸؛ شواهد با قطعیت پائین). حادثه جانبی در گروه رژیم المنتال عبارت بود از جراحی به دلیل تشدید CD. حوادث جانبی در گروه ۶‐MP عبارت بودند از آسیب کبدی (N = ۲)، ریزش مو (N = ۱) و جراحی به دلیل بروز آبسه (N = ۱). هیچ گونه حادثه جانبی جدی یا انصراف از ادامه درمان به دلیل بروز حوادث جانبی گزارش نشده بودند. وزن، قد و کیفیت زندگی به عنوان پیامد گزارش نشده بودند.
تاثیر رژیم پلیمتریک در مقایسه با مسالامین بر نرخهای عود و وزن نامطمئن است. چهلودو درصد (۱۸/۴۳) از شرکتکنندگان در گروه رژیم پلیمتریک در مقایسه با ۵۵% (۲۲/۴۰) از شرکتکنندگان در گروه مسالامین در ماه ۶ دچار عود شدند (RR: ۰,۷۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۱.۱۹؛ شواهد با قطعیت پائین). تفاوت میانگین در وزنگیری در طول مطالعه در گروه رژیم پلیمتریک در مقایسه با مسالامین به میزان ۱.۹ کیلوگرم بیشتر بود (۹۵% CI؛ ۴.۶۲‐ تا ۸.۴۲؛ شواهد با قطعیت پائین). دو شرکتکننده در گروه رژیم پلیمتریک تهوع را تجربه کرده و چهار شرکتکننده نیز دچار اسهال شدند. بروز حادثه جانبی در شرکتکنندگان گروه مسالامین نامشخص است. قد، کیفیت زندگی، حوادث جانبی جدی و انصراف از ادامه درمان به دلیل بروز حوادث جانبی به عنوان پیامد گزارش نشده بودند.
بیماری کرون (Crohn's disease) چیست؟
بیماری کرون یک بیماری التهابی مزمن رودهای است که به طور مکرر در ناحیه پائینی روده کوچک (ایلئوم (ileum)) اتفاق میافتد. نشانههای این بیماری عبارت است از درد شکمی، اسهال و کاهش وزن. زمانی که افراد مبتلا به بیماری کرون دچار نشانهها میشوند، بیماری «فعال» (active) به حساب میآید. زمانی که نشانهها متوقف میشوند، این وضعیت را «بهبودی» (remission) میگویند. زمانی که افراد در دوران بهبودی دوباره دچار نشانهها میشوند به این وضعیت «عود» (relapse) اطلاق میشود.
تغذیه رودهای چیست؟
تغذیه رودهای (enteral nutrition) یک روش تغذیه است که در آن دریافت کالری مورد نیاز روزانه فرد از طریق رژیم مایع و با استفاده از دستگاه گوارشی به بیمار داده میشود. تغذیه رودهای میتواند از طریق دهان یا از طریق لوله تغذیهای، جایی که یک لوله برای انتقال غذای مایع از مسیر بینی یا شکم در داخل معده کار گذاشته میشود، صورت پذیرد. تغذیه رودهای یک شکل از درمان تغذیهای برای بیماران مبتلا به کرون است. مکانیزمی که در آن تغذیه رودهای ممکن است بر التهاب تاثیر گذارد، ناشناخته بوده و در حال مطالعه است. تغذیه رودهای میتواند ذیل یکی از رژیمهای المنتال (elemental) و غیر‐المنتال (non‐elemental) (نیمه‐المنتال (semi‐elemental) و پلیمتریک (polymeric)) طبقهبندی شود. رژیمهای غذایی المنتال از اسیدهای آمینه (ترکیبات آلی)، چربیها، قندها، ویتامینها و مواد معدنی تشکیل شدهاند. این رژیمها به راحتی جذب بدن شده و هضم میشوند. رژیمهای غیر‐المنتال بر پایه الیگوپپتید (ترکیبات ارگانیک متشکل از ۲ تا ۲۰ آمینواسید) یا تماما منابع پروتئینی هستند. رژیمهای غیر‐المنتال بهترین رژیم تغذیهای برای افرادی هستند که میتوانند مواد مغذی را بدون مشکل هضم و جذب کنند.
۶‐مرکاپتوپورین چیست؟
۶‐مرکاپتوپورین (۶‐mercaptopurine) یک داروی سرکوب کننده سیستم ایمنی است که فرض میشود با مسدود کردن سیستم ایمنی، التهاب را در افراد مبتلا به بیماری کرون کاهش میدهد.
مسالامین چیست؟
مسالامین (mesalamine) یک داروی ۵‐آمینوسالیسیلیک اسید است. اعتقاد بر آن است که داروهای ۵‐آمینوسالیسیلیک بیماری کرون را از طریق کاهش التهاب در مجرای گوارشی درمان میکنند. این داروها معمولا از طریق دهان استفاده میشوند.
پژوهشگران چه موضوعی را بررسی کردند؟
پژوهشگران مطالعه کردند که تغذیه رودهای به حفظ بهبودی در افراد مبتلا به بیماری کرون کمک میکند یا خیر. پژوهشگران همچنین بررسی کردند که یک نوع از تغذیه رودهای برای حفظ بهبودی در افراد مبتلا به بیماری کرون، بهتر از سایر روشهای تغذیهای (مانند المنتال در برابر غیر‐المنتال) است یا خیر.
پژوهشگران چه چیزی را به دست آوردند؟
چهار مطالعه شامل ۲۶۲ شرکتکننده بزرگسال مبتلا به بیماری کرون بهبود یافته وارد مرور شدند. یک مطالعه (۳۳ شرکتکننده) یک رژیم المنتال را با یک رژیم غیر‐المنتال (پلیمتریک) مقایسه کرده بود. یک مطالعه (۵۱ شرکتکننده) یک رژیم المنتال را با یک رژیم عادی (بدون مکملها) مقایسه کرده بود. یک مطالعه (۹۵ شرکتکننده) یک رژیم المنتال را با مرکاپتوپورین‐۶ یا گروه کنترل عدم درمان مقایسه کرده بود. یک مطالعه (۸۳ شرکتکننده) یک رژیم غیر‐المنتال پلیمتریک را با مسالامین مقایسه کرده بود. پژوهشگران تا ۲۷ جولای ۲۰۱۸ منابع علمی پزشکی را به طور گسترده جستوجو کردند.
مطالعهای که رژیم المنتال را با رژیم پلیمتریک مقایسه کرده بود، نشان دهنده عدم تفاوت در نرخهای بهبودی در ۱۲ ماه بود. شش شرکتکننده در گروه رژیم المنتال، به دلیل مزه و بو، نتوانستند فرمول تغذیهای رودهای را تحمل کنند و از ادامه مطالعه انصراف دادند. شرکتکنندگانی که نیمی از کل کالری مورد نیاز روزانه به عنوان رژیم المنتال و نیمه باقیمانده را از طریق رژیم عادی دریافت کرده بودند، در مقایسه با شرکتکنندگانی که رژیم آزاد دریافت کرده بودند، شانس کمتری برای بروز عود در ۱۲ ماه داشتند. هیچ گونه عارضه جانبی در این مطالعه گزارش نشده بود. مطالعهای که رژیم المنتال را با ۶‐مرکاپتوپورین مقایسه کرده بود، هیچ تفاوتی در نرخهای عود در ۱۲ ماه نشان نداد. هیچ تفاوتی در نرخهای عوارض جانبی وجود نداشت. تنها عارضه جانبی گزارش شده در گروه رژیم المنتال، جراحی به دلیل تشدید بیماری کرون بود. عوارض جانبی در گروه ۶‐مرکاپتوپورین عبارت بودند از آسیب کبدی در دو شرکتکننده، ریزش مو در یک شرکتکننده و جراحی برای درمان آبسه در یک شرکتکننده. مطالعهای که به مقایسه رژیم پلیمتریک با مسالامین پرداخته بود، هیچ تفاوتی از نظر نرخهای بروز عود در شش ماه نشان نداد. دو شرکتکننده از گروه رژیم پلیمتریک دچار تهوع و چهار شرکتکننده دچار اسهال شدند. بروز عوارض جانبی در شرکتکنندگان گروه رژیم مسالامین نامشخص است. هیچ گونه عوارض جانبی در هیچ یک از مطالعات گزارش نشده بود.
نتایج برای پیامدهای ارزیابی شده در این مرور نامطمئن بوده و هیچ گونه نتیجهگیری قطعی از نظر اثربخشی و ایمنی تغذیه رودهای برای حفظ بهبودی در CD نمیتوان به عمل آورد. برای تعیین اثربخشی و ایمنی استفاده از تغذیه رودهای به عنوان درمان نگهدارنده (maintenance therapy) در CD به پژوهش بیشتری نیاز است. اخیرا، چهار مطالعه (با تخمین ثبتنام ۲۸۰ شرکتکننده) در حال اجرا هستند. این مرور پس از دسترسی به نتایج این مطالعات بهروز خواهد شد.
چهارده RCT (۱۸۶۷ شرکتکننده) در این مرور وارد شدند. شرکتکنندگان (۱۵ تا ۷۰ ساله) از بیمارستانهای گاستروانترولوژی و کلینیکهای پزشکی در اروپا و آمریکای شمالی به کار گرفته شده و بین ۳ تا ۷۲ ماه پیگیری شدند. خطر سوگیری (bias) در یک مطالعه «پائین»، در هفت مطالعه «نامشخص» و در شش مطالعه «بالا» ارزیابی شد.
در ۱۲ ماه، ۳۶% (۲۰/۵۵) از شرکتکنندگان در گروه ۵‐ASA در مقایسه با ۵۱% (۲۸/۵۵) در گروه کنترل عدم درمان، دچار عود بالینی شدند (RR: ۰,۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۶ تا ۱.۱۰؛ شواهد با قطعیت پائین). شواهد با قطعیت متوسط نشان میدهند که ۵‐ASAها برای پیشگیری از عود بالینی موثرتر از دارونما هستند. طی یک دوره پیگیری ۱۲ تا ۷۲ ماه، ۳۶% (۱۳۱/۳۶۱) از شرکتکنندگان در گروه ۵‐ASA در مقایسه با ۴۳% (۱۶۰/۳۶۹) از شرکتکنندگان گروه دارونما، دچار عود شدند (RR: ۰.۸۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۲ تا ۰.۹۶؛ I² = ۰%؛ شواهد با قطعیت متوسط). در ۱۲ ماه، ۱۷% (۱۷/۱۰۱) از گروه ۴ گرم/روز مسالامین (mesalamine) در مقایسه با ۲۶% (۲۷/۱۰۵) از گروه ۲.۴ گرم/روز دچار عود شدند (RR: ۰.۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۸ تا ۱.۱۳؛ شواهد با قطعیت متوسط). هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت در میزان عود بالینی در مقایسه ترکیبات ۵‐ASA با آنتیمتابولیتهای پورین (purine antimetabolites) وجود نداشت. در ۲۴ ماه، ۶۱% (۱۰۳/۱۷۰) از شرکتکنندگان گروه مسالامین در مقایسه با ۶۷% (۱۱۹/۱۷۷) از شرکتکنندگان گروه آزاتیوپرین (azathioprine)، دچار عود شدند (RR: ۰.۹۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۶ تا ۱.۰۷؛ I² = ۲۸%؛ شواهد با قطعیت پائین). طی ۲۴ ماه، ۵۰% (۹/۱۸) از شرکتکنندگان گروه ۵‐ASA در مقایسه با ۱۳% (۲/۱۶) از شرکتکنندگان گروه آدالیموماب (adalimumab)، دچار عود بالینی شدند (RR: ۴.۰؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۱ تا ۱۵.۸۴؛ شواهد با قطعیت پائین). تاثیرات سولفاسالازین (sulphasalazine) در مقایسه با دارونما در میزان عود بالینی نامطمئن است. پس از ۱۸ تا ۳۶ ماه، ۶۶% (۹۵/۱۴۳) از شرکتکنندگان درمان شده با سولفاسالازین در مقایسه با ۷۱% (۱۱۰/۱۵۵) از گروه دارونما، دچار عود شدند (RR: ۰.۸۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۶ تا ۱.۳۸؛ I² = ۳۸%؛ شواهد با قطعیت پائین).
تاثیر داروهای ۵‐ASA بر ایمنی نامطمئن بود. طی ۲۴ ماه پیگیری، ۴% (۲/۵۵) از شرکتکنندگان گروه ۵‐ASA در مقایسه با هیچ یک (۰/۵۵) از شرکتکنندگان گروه کنترل عدم درمان، دچار حوادث جانبی شدند (RR: ۵,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۵ تا ۱۰۱.۸۱؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). نسبتی مساوی از شرکتکنندگان گروههای ۵‐ASA (۱۰%؛ ۲۳/۲۴۱) و دارونما (۹%؛ ۲۰/۲۲۵) دچار یک حادثه جانبی در دوره پیگیری ۳ تا ۷۲ ماه شدند (RR: ۱.۰۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۰ تا ۱.۹۱؛ I² = ۰%؛ شواهد با قطعیت پائین). میزان حوادث جانبی در گروههای ۵‐ASA و آنالوگهای پورین مشابه بود. با این حال، حوادث جانبی جدی و خروج از مطالعه به علت حوادث جانبی در شرکتکنندگان دریافت کننده آنالوگهای پورین شایعتر از شرکتکنندگان دریافت کننده ۵‐ASA بود. در ۵۲ هفته تا ۲۴ ماه، ۵۲% (۱۰۷/۲۰۷) از شرکتکنندگان گروه ۵‐ASA در مقایسه با ۴۷% (۱۰۲/۲۱۸) از شرکتکنندگان گروه آنالوگهای پورین، دچار یک حادثه جانبی شدند (RR: ۱.۱۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۷ تا ۱.۲۷؛ I² = ۰%؛ شواهد با قطعیت پائین). چهار درصد (۶/۱۵۲) از شرکتکنندگان گروه ۵‐ASA در مقایسه با ۱۷% (۲۷/۱۵۹) از شرکتکنندگان گروه آنالوگ پورین، دچار یک حادثه جانبی جدی شدند (RR: ۰.۳۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۱ تا ۰.۸۰؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). هشت درصد (۱۷/۲۰۷) از شرکتکنندگان گروه ۵‐ASA در مقایسه با ۱۹% (۴۲/۲۱۸) از شرکتکنندگان گروه آنالوگ پورین، به دلیل حادثه جانبی از مطالعه خارج شدند (RR: ۰.۴۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۸ تا ۰.۸۳؛ شواهد با قطعیت پائین). میزان حوادث جانبی در شرکتکنندگان گروه دوزهای بالا و پائین مسالامین مشابه بود. پس از ۱۲ ماه، ۲% (۲/۱۰۱) از شرکتکنندگان گروه ۴ گرم/روز مسالامین در مقایسه با ۲% (۲/۱۰۵) از شرکتکنندگان گروه ۲.۴ گرم/روز، دچار یک حادثه جانبی شدند (RR: ۱.۰۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۵ تا ۷.۲۴؛ شواهد با قطعیت پائین). نسبت شرکتکنندگانی که دچار حوادث جانبی در دوره ۲۴ ماه پیگیری شدند، در گروه مسالامین ۷۸% (۱۴/۱۸) و در شرکتکنندگان گروه آدالیموماب، ۶۹% (۱۱/۱۶) بود (RR: ۱.۱۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۵ تا ۱.۷۱؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). هیچکدام (۰/۳۲) از شرکتکنندگان گروه سولفاسالازین در دوره ۱۸ ماه پیگیری، در مقایسه با ۳% (۱/۳۴) از شرکتکنندگان گروه دارونما، دچار یک حادثه جانبی شدند (RR: ۰.۳۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۸.۳۸؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). حوادث جانبی شایع گزارش شده در مطالعات وارد شده عبارت بودند از اسهال، تهوع، افزایش تستهای عملکرد کبدی، پانکراتیت و درد شکمی.
هدف این مطالعه مروری چیست؟
هدف از این مرور، درک اثربخشی و ایمنی داروهای ۵‐ASA برای حفظ بهبودی پس از جراحی در افراد مبتلا به بیماری کرون بود. این یک مرور بهروز شده از مرور کاکرین است که قبلا منتشر شد.
بیماری کرون (Crohn's disease) چیست؟
بیماری کرون، یک بیماری مزمن روده است. تغییرات این بیماری شامل دورههایی است که در آن نشانهها در بیماران ظاهر شده (عود) تا دورههایی که نشانهها ناپدید میشوند (بهبودی). نشانهها عبارتند از درد شکم، اسهال و کاهش وزن. افراد مبتلا به بیماری کرون ممکن است تحت جراحی قرار بگیرند تا بخشهای بیمار روده آنها برداشته شود. با این حال، نشانههای آنها ممکن است پس از یک دوره کوتاه بازگردد. داروهای مختلفی میتوانند برای حفظ بهبودی مورد استفاده قرار گیرند، اما، نگرانیهایی در مورد عوارض جانبی احتمالی وجود دارد. داروهای ۵‐ASA باعث کاهش التهاب (درد و تورم) در روده میشوند. ما تحقیق کردیم که ۵‐ASA میتواند بهبودی را در افراد مبتلا به کرون، پس از آنکه بخشی از روده بیمار آنها برداشته شد، حفظ کند یا خیر.
این مطالعه مروری چقدر بهروز است؟
نویسندگان مرور به جستوجوی مطالعاتی پرداختند که تا ۱۶ جولای ۲۰۱۸ منتشر شدند.
نتایج اصلی این مطالعه مروری چه هستند؟
ما ۱۴ مطالعه را یافتیم (۱۸۶۷ شرکتکننده). یک مطالعه با کیفیت بالا، شش مطالعه با کیفیت پائین و هفت مطالعه با کیفیت نامشخص قضاوت شدند، زیرا نویسندگان اطلاعات کافی را گزارش نکردند که بتوان بر اساس آنها قضاوت کرد. افرادی که ۵‐ASA دریافت کردند، نسبت به افرادی که درمان نگهدارنده نداشتند، دچار عودهای کمتری شدند. در ۱۲ ماه، ۳۶% (۲۰/۵۵) از شرکتکنندگان در گروه ۵‐ASA در مقایسه با ۵۱% (۲۸/۵۵) در گروه کنترل عدم درمان دچار عود شدند (۱ مطالعه؛ شواهد با قطعیت پائین). شواهدی با کیفیت متوسط از پنج مطالعه نشان داد که داروهای ۵‐ASA برای حفظ بهبودی ناشی از جراحی در بیماری کرون، برتر از دارونما (placebo) (به عنوان مثال یک قرص قند) هستند. طی یک دوره پیگیری ۱۲ تا ۷۲ ماه، ۳۶% (۱۳۱/۳۶۱) از شرکتکنندگان ۵‐ASA در مقایسه با ۴۳% (۱۶۰/۳۶۹) از شرکتکنندگان گروه دارونما، دچار عود شدند. تجزیهوتحلیل چهار مطالعه که داروهای ۵‐ASA را برای آنتیمتابولیتهای پورین (purine antimetabolites) (یعنی، آزاتیوپرین (azathioprine) یا ۶‐مرکاپتوپورین (۶‐mercaptopurine) ‐ هر دو داروی سرکوب کننده سیستم ایمنی هستند) مقایسه کردند، تفاوتی را در نسبتی از شرکتکنندگان که بهبودی پایدار داشتند نیافت، هرچند که کیفیت کلی شواهد پائین بود. در ۲۴ ماه، ۶۱% (۱۰۳/۱۷۰) از شرکتکنندگان گروه ۵‐ASA در مقایسه با ۶۷% (۱۱۹/۱۷۷) از شرکتکنندگان گروه آنتیمتابولیت پورین، دچار عود شدند. افرادی که دوز بالای ۵‐ASA را دریافت کردند نسبت به افرادی که با دوز پائینتر ۵‐ASA درمان شدند، دچار عودهای کمتری شدند. در ۱۲ ماه، ۱۷% (۱۷/۱۰۱) از گروه ۴ گرمی ۵‐ASA در روز در مقایسه با ۲۶% (۲۷/۱۰۵) از گروه ۲,۴ گرم در روز، دچار عود شدند (۱ مطالعه، شواهد با قطعیت متوسط). تجزیهوتحلیل یک مطالعه کوچک که ۵‐ASA و آدالیموماب (adalimumab) (یک داروی بیولوژیک) را با هم مقایسه کرد، نشان داد که ۵‐ASA برای حفظ بهبودی ناشی از جراحی در بیماری کرون پائینتر از گروه آدالیموماب بود. در ۲۴ ماه، ۵۰% (۹/۱۸) از شرکتکنندگان ۵‐ASA در مقایسه با ۱۳% (۲/۱۶) از گروه آدالیموماب، دچار عود شدند (شواهد با قطعیت بسیار پائین). تجزیهوتحلیل دو مطالعه که سولفاسالازین (sulphasalazine) را با دارونما مقایسه کردند، هیچ تفاوتی را در میزان عود بیماری نیافتند. بعد از ۱۸ تا ۳۶ ماه، ۶۶% (۹۵/۱۴۳) از شرکتکنندگان گروه سولفاسالازین در مقایسه با ۷۱% (۱۱۰/۱۵۵) از شرکتکنندگان گروه دارونما دچار عود شدند (شواهد با قطعیت پائین). هنگام مقایسه ۵‐ASA با دارونما، تفاوتی در میزان عوارض جانبی، عوارض جانبی جدی و خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی وجود نداشت. ۵‐ASA ایمنتر از آنالوگهای پورین بود که منجر به عوارض جانبی کمتر جدی و قطع درمان به علت عوارض جانبی شدند. عوارض جانبی شایع گزارش شده عبارت بودند از اسهال، حالت تهوع، افزایش تستهای عملکرد کبدی، پانکراتیت و درد شکمی.
نتیجهگیریها
داروهای ۵‐ASA برای حفظ بهبودی ناشی از جراحی در بیماری کرون برتر از دارونما هستند (شواهد با قطعیت متوسط). سولفاسالازین موفق به نشان دادن برتری خود در برابر دارونما نشد (شواهد با قطعیت بسیار پائین)، و به همین ترتیب، ۵‐ASAها موفق به نشان دادن برتری خود نسبت به عدم درمان نشدند (شواهد با قطعیت پائین). اثربخشی دو دوز مختلف از ۵‐ASA مشابه و اثربخشی ۵‐ASA در مقایسه با آنتیمتابولیتهای پورین (آزاتیوپرین یا ۶ ‐ مرکاپتوپورین) برای حفظ بهبودی ناشی از جراحی در بیماری کرون هنوز نامشخص است. با این حال، آنالوگهای پورین بیشتر از ۵‐ASA، منجر به عوارض جانبی جدیتر و قطع درمان به علت عوارض جانبی میشوند. در مورد اینکه ۵‐ASA برای حفظ بهبودی ناشی از جراحی در CD پائینتر از آدالیموماب است، قطعیت کمی وجود دارد. شواهدی برای نشان دادن تفاوت در وقوع عوارض جانبی یا خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی با فرمولاسیونهای مختلف ۵‐ASA در مقایسه با دارونما، عدم درمان یا بیولوژیکها وجود نداشت.
ده RCT با مجموع ۹۲۸ شرکتکننده وارد شدند. شرکتکنندگان مطالعه، بزرگسالان وارد شده از کلینیکهای دانشگاهی و بیمارستانهای گاستروانترولوژی بودند که مداخلات پس از جراحی را برای دوره ۱۲ تا ۳۶ ماه دریافت کردند. اغلب شرکتکنندگان مطالعه کمتر از سه ماه بعد از جراحی در همه مطالعات وارد شدند، بهجز یک مطالعه که شرکتکنندگان آن بین ۶ تا ۲۴ ماه پس از جراحی وارد شدند. یک مطالعه دارای خطر سوگیری پائین، شش مطالعه دارای خطر سوگیری بالا و سه مورد دارای خطر سوگیری نامشخص بودند.
شواهدی با قطعیت متوسط وجود داشت که آنالوگهای پورین برای پیشگیری از عود بالینی نسبت به دارونما موثرتر هستند. طی ۱۲ تا ۳۶ ماه، ۵۱% (۱۰۹/۲۱۵) از شرکتکنندگان تحت درمان با AZA/۶‐MP در مقایسه با ۶۴% (۱۲۴/۱۹۳) از شرکتکنندگان دریافت کننده دارونما دچار عود شدند (RR: ۰,۷۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۷ تا ۰.۹۲؛ ۴۰۸ شرکتکننده؛ ۳ مطالعه؛ I² = ۰%؛ شواهد با قطعیت متوسط). قطعیت شواهد در رابطه با اثربخشی AZA یا ۶‐MP برای حفظ بهبودی بالینی پس از جراحی در قیاس با ترکیبات ۵‐ASA، پائین بود. در ۱۲ تا ۲۴ ماه، ۶۴% (۱۱۳/۱۷۷) از شرکتکنندگان دریافت کننده آنالوگ پورین در مقایسه با ۵۹% (۱۰۱/۱۷۰) از شرکتکنندگان درمان شده با ۵‐ASA دچار عود شدند (RR: ۱.۰۵؛؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۹ تا ۱.۲۴؛ ۳۴۷ شرکتکننده؛ ۴ مطالعه؛ I² = ۸%؛ شواهد با قطعیت پائین). قطعیت شواهد مربوط به برتر نبودن آنالوگهای پورین برای پیشگیری از عود بالینی پس از جراحی در قیاس با عوامل ضد‐فاکتور نکروزدهنده تومور‐آلفا (anti‐TNF‐α)، بسیار پائین بود. در ۱۲ تا ۲۴ ماه، ۴۳% (۲۹/۶۷) از شرکتکنندگان AZA در مقایسه با ۱۴% (۱۰/۷۲) از شرکتکنندگان anti‐TNF‐α دچار عود شدند (RR: ۲.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۰ تا ۵.۵۷؛ ۱۳۹ شرکتکننده؛ ۳ مطالعه؛ I² = ۰%؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین).
تاثیر ترکیبات آنالوگ پورین بر عوارض جانبی در مقایسه با دارونما یا هر درمان فعال دیگری نامشخص بود، چراکه کیفیت شواهد از بسیار پائین تا پائین متفاوت بود. پس از ۱۲ تا ۲۴ ماه، ۱۴% (۱۲/۸۷) از شرکتکنندگان آنالوگ پورین در قیاس با ۱۰% (۸/۸۱) از شرکتکنندگان دارونما دچار عوارض جانبی شدند (RR: ۱,۳۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۷ تا ۳.۲۷؛ ۱۶۸ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ I² = ۰%؛ شواهد با قطعیت پائین). اثر آنالوگهای پورین بر عوارض جانبی در مقایسه با عوامل ۵‐ASA نامشخص بود. پس از ۱۲ تا ۲۴ ماه، ۴۱% (۷۳/۱۷۶) از شرکتکنندگان آنالوگ پورین در قیاس با ۴۷% (۸۱/۱۷۱) از شرکتکنندگان ۵‐ASA دچار یک عارضه جانبی شدند (RR: ۰.۸۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۴ تا ۱.۰۷؛ ۳۴۶ شرکتکننده؛ ۴ مطالعه؛ I² = ۱۵%؛ شواهد با قطعیت پائین). تاثیر آنالوگهای پورین بر عوارض جانبی در مقایسه با عوامل anti‐TNF‐α نامشخص بود. در ۱۲ تا ۲۴ ماه، ۵۷% (۳۲/۵۶) از شرکتکنندگان AZA در مقایسه با ۵۱% (۳۱/۶۱) از شرکتکنندگان anti‐TNF‐α دچار عوارض جانبی شدند (RR: ۱.۱۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۳ تا ۱.۵۳؛ ۱۱۷ شرکتکننده؛ ۲ مطالعه؛ I² = ۰%؛ شواهد با قطعیت پائین). احتمال ابتلا به عوارض جانبی شدید (RR: ۳.۳۹؛ ۹۵% CI؛ ۱.۲۶ تا ۹.۱۳؛ ۳۱۱ شرکتکننده؛ ۳ مطالعه؛ I² = ۹%؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین) یا انصراف از مطالعه به دلیل عوارض جانبی (RR: ۲.۲۱؛ ۹۵% CI؛ ۱.۲۸ تا ۳.۸۱؛ ۴۲۵ شرکتکننده؛ ۵ مطالعه؛ I² = ۰%؛ شواهد با قطعیت پائین) در شرکتکنندگان آنالوگ پورین نسبت به شرکتکنندگان ۵‐ASA بیشتر بود. عوارض جانبی شایع گزارششده میان همه مطالعات عبارت بودند از لوکوپنی (leucopenia)، آرترالژی (arthralgia)، درد شکمی یا عدم تحمل اپیگاستریک (epigastric intolerance) شدید، افزایش آنزیمهای کبدی، تهوع و استفراغ، پانکراتیت (pancreatitis)، آنمی (anaemia)، نازوفارنژیت (nasopharyngitis) و نفخ شکم.
هدف این مطالعه مروری چه بود؟
هدف این مرور، یافتن مزایا و مضرات استفاده از آنالوگهای پورین (purine) (آزاتیوپرین (azathioprine; AZA)) و ۶‐مرکاپتوپورین (۶‐MP)) برای حفظ بهبودی بعد از جراحی در افراد مبتلا به بیماری کرون (Crohn's disease; CD) بود.
بیماری کرون چیست؟
بیماری کرون یک بیماری مزمن رودهای است. این بیماری دائما از یک دوره کوتاه از دورههایی که مبتلایان دارای علائم هستند (عود) تا دورههایی که علائم ناپدید میشوند (بهبودی) تغییر مییابد. علائم شامل درد شکمی، اسهال و کاهش وزن است. ممکن است افراد مبتلا به بیماری کرون تحت جراحی برای برداشتن قسمتهای بیمار روده خود قرار گیرند. با این حال، نشانههای آنها میتواند پس از زمانی کوتاه بازگردد. داروهای مختلفی را میتوان برای اطمینان از اینکه افراد مبتلا به بیماری کرون برای مدت هرچه طولانیتر عاری از نشانهها بمانند، تجویز کرد. گرچه نگرانیهایی درباره عوارض جانبی احتمالی که ممکن است رخ دهند، وجود دارند. آنالوگهای پورین (AZA و ۶‐MP) گروهی از داروهای سرکوبکننده سیستم ایمنی هستند که برای بیش از پنج دهه جهت مدیریت بیماری کرون استفاده میشوند. ما تحقیق کردیم که آنتیمتابولیتهای پورین میتوانند بهبودی را در اشخاص مبتلا به بیماری کرون پس از برداشتن بخش بیمار روده آنان حفظ کنند یا خیر.
نتایج اصلی این مرور چه هستند؟
نویسندگان مروری ۱۰ مطالعه مرتبط را با مجموع ۹۲۸ شرکتکننده یافتند که در کشورهای مختلف اروپایی، اسراییل و آمریکا انجام شدند. این مطالعات افراد بالای ۱۶ سال مبتلا به بیماری کرون را وارد کردند که تحت جراحی قرار گرفته و فاقد نشانه بودند. این مطالعات آنالوگهای پورین را با دارونما (placebo) (مثل قرص شکر)، یا فرمولاسیونهای ۵‐آمینوسالیسیلیک اسید (۵‐aminosalicylic acid) یا با داروهای ضد‐فاکتور نکروزدهنده تومور‐آلفا (anti‐tumour necrosis factor‐alpha; anti‐TNF‐α) مقایسه کردند. ۵‐ASA و داروهای anti‐TNF‐α برای کاهش التهاب (درد و تورم) در روده به کار میروند.
یک مطالعه کیفیت بالایی داشت، درحالیکه شش مطالعه دارای کیفیت پائینتری بودند و سه مطالعه اطلاعات کافی را برای انجام ارزیابی درباره کیفیت مطالعه، گزارش نکردند. آنالوگهای پورین احتمالا بهتر از دارونما برای حفظ بهبودی القا شده از جراحی در بیماری کرون (شواهد با کیفیت متوسط) هستند. تجزیهوتحلیل مطالعاتی که آنتیمتابولیتهای پورین را با داروهای ۵‐ASA مقایسه کردند، هیچ اختلافی را در تعداد افراد باقیمانده در فاز بهبودی نشان ندادند. با این وجود افراد مصرفکننده آنالوگهای پورین نسبت به کسانی که ۵‐ASA دریافت کردند، بیشتر دچار عوارض جانبی شدند یا درمان را به خاطر عوارض جانبی قطع کردند (شواهد با کیفیت بسیار پائین و پائین). تحلیل مطالعات مربوط به مقایسه آنالوگهای پورین با داروهای anti‐TNF‐α نشان داد که آنالوگهای پورین برای حفظ بهبودی بیماری کرون بعد از جراحی کمتر موثر هستند. با این حال، قطعیت کلی شواهد بسیار پائین بود. نیاز به انجام مطالعاتی با طراحی مناسب برای درک بهتر منافع و مضرات آنالوگهای پورین در قیاس با عوامل anti‐TNF‐α و داروهای فعال دیگر مورد استفاده برای بیماری کرون وجود دارد. به علت وجود دادههای پراکنده و گزارشدهی ناهمگون در طول تمامی مطالعات، تاثیر آنالوگهای پورین بر عوارض جانبی در مقایسه با دارونما، ۵‐ASA یا بیولوژیکها نامشخص بود. عوارض جانبی رایج گزارششده عبارت بودند از لوکوپنی (کاهش تعداد گلبولهای سفید در خون)، پانکراتیت (التهاب پانکراس)، آرترالژی (درد مفصل)، درد شکمی یا عدم تحمل اپیگاستریک، افزایش آنزیمهای کبدی، تهوع و استفراغ، آنمی (تعداد کم گلبولهای قرمز)، نازوفارنژیت (سرماخوردگی)، و نفخ (گاز رودهای).
این مرور تا چه زمانی بهروز است؟
نویسندگان مروری به دنبال مطالعاتی جستوجو کردند که تا ۳۱ جولای ۲۰۱۹ منتشر شدند.
نتیجهگیریها
شواهدی با قطعیت متوسط نشان میدهند که ممکن است AZA و ۶‐MP نسبت به دارونما برای حفظ بهبودی ناشی از جراحی در شرکتکنندگان مبتلا به بیماری کرون برتر باشند. در صورت مقایسه آنالوگهای پورین با عوامل ۵‐ASA، هیچ تفاوت روشنی در تعداد عودهای بالینی وجود نداشت، گرچه بر مبنای شواهدی با قطعیت پائین نتیجهگیری شد. شواهدی با قطعیت بسیار پائین وجود داشت که AZA و ۶‐MP در قیاس با عوامل ۵‐ASA بیشتر موجب ابتلا به عوارض جانبی شدید و انصراف از مطالعه به خاطر عوارض جانبی میشوند. شواهدی با قطعیت بسیار پائین نشان میدهند که ممکن است آنالوگهای پورین در قیاس با عوامل anti‐TNF‐α برای پیشگیری از عود در رده پائینتر قرار گیرند، اگرچه نمیتوان هیچ نتیجهگیری قطعی انجام داد. انجام تحقیقات بیشتری درباره بررسی اثربخشی و ایمنی AZA و ۶‐MP در مقایسه با سایر داروهای فعال در بهبودی ناشی از جراحی در CD مورد نیاز هستند.
جستوجوی ما منجر به شناسایی ۳۲۸۴ رکورد شد، و از این تعداد، ما ۲۱ گزارش را برای مرور متن کامل آنها انتخاب کردیم. شش مطالعه با ۱۸۸۶ شرکتکننده که معیارهای ورود ما را داشتند، پروبیوتیکها را با دارونما مقایسه کردند. دو مطالعه، لاکتوباسیلوس روتری DSM یا Lactobacillus reuteri DSM، دو مطالعه پروبیوتیکهای چند سویهای، یک مطالعه لاکتوباسیلوس رامنوز (Lactobacillus rhamnosus)، و یک مطالعه لاکتوباسیلوس پاراکازیی (Lactobacillus paracasei) و بیفیدوباکتریوم انیمالیس (Bifidobacterium animalis) را مورد بررسی قرار دادند. دو مطالعه پروبیوتیکها را در دوران بارداری آغاز کردند و تجویز آنها را برای نوزاد پس از تولد نیز ادامه دادند.
ما خطر سوگیری (bias) را برای تصادفیسازی در هر شش کارآزمایی در سطح پایین؛ برای پنهانسازی تخصیص در دو مطالعه در سطح پایین و در چهار مطالعه دیگر نامشخص در نظر گرفتیم. همه مطالعات کورسازی شدند، و در معرض خطر پایین سوگیری فرسایشی و گزارشدهی قرار داشتند.
متاآنالیز اثرات تصادفی سه مطالعه (۱۱۴۸ شرکتکننده) هیچ تفاوتی را بین گروهها در رابطه با بروز موارد جدیدی از کولیک نیافت: خطر نسبی (RR)؛ ۰,۴۶؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI)؛ ۰.۱۸ تا ۱.۱۹؛ شواهد با قطعیت پایین؛ %۷۲ = I۲.
متاآنالیز اثرات تصادفی شش مطالعه (۱۸۵۱ شرکتکننده)، هیچ تفاوتی را بین گروهها در رابطه با عوارض جانبی جدی نیافت: (RR: ۱,۰۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۷.۲۱؛ شواهد با قطعیت پایین؛ I۲ غیرقابل محاسبه بود (فقط چهار عارضه جانبی جدی برای یک مقایسه، دو مورد در هر گروه: انسداد پلاک مکونیوم ( meconium plug obstruction)، مجرای شریانی باز (patent ductus arteriosus) و هپاتیت نوزادی (neonatal hepatitis)).
متاآنالیز اثرات تصادفی سه مطالعه (۷۰۷ شرکتکننده) میانگین تفاوت (MD) معادل ۳۲,۵۷‐ دقیقه را به ازای هر روز (۹۵% CI؛ ۵۵.۶۰‐ تا ۹.۵۴‐؛ شواهد با قطعیت پایین؛ %۹۳ = I۲) را در زمان گریه به نفع پروبیوتیکها در پایان مطالعه یافت.
تجزیهوتحلیل زیرگروه عاملی که بیش از دیگران بررسی شد، لاکتوباسیلوس روتری، کاهش ۴۴,۲۶ دقیقه را در گریه روزانه با مدل اثرات تصادفی به نفع پروبیوتیکها نشان داد (۹۵% CI؛ ۶۶.۶‐ تا ۲۱.۹‐؛ %۹۲ = I۲).
هیچ شواهد روشنی وجود نداشت که نشان دهد پروبیوتیکها در پیشگیری از کولیک نوزادی موثرتر از دارونما هستند؛ با این حال، به نظر میرسد طول مدت گریه روزانه با استفاده از پروبیوتیکها در مقایسه با دارونما کاهش مییابد. هیچ تفاوت روشنی در عوارض جانبی وجود نداشت.
بر اساس شواهدی که ما قطعیت آنها را در سراسر هر سه پیامد پایین ارزیابی کردیم، توانایی ما برای نتیجهگیری محدود بود، به این معنی که ما مطمئن نیستیم این نتایج با انجام تحقیقات بیشتر تغییر نخواهند کرد.
هدف از این مطالعه مروری چه بود؟
هدف از این مرور، بررسی این موضوع بود که آیا پروبیوتیکهای تجویز شده برای نوزادان سالم از کولیک نوزادی پیشگیری میکند، و اینکه آیا پروبیوتیکها ایمن هستند یا خیر.
پیامهای کلیدی
اگرچه پروبیوتیکها تفاوت اندک یا عدم تفاوت را در بروز کولیک نوزادی ایجاد میکنند، ممکن است زمان گریه را کاهش دهند و هیچ نگرانی در مورد ایمنی آنها وجود نداشت. ما هنوز به انجام تحقیقات بیشتری برای بررسی اینکه آیا میتوان شروع کولیک را کاهش داد یا خیر، نیاز داریم.
این مطالعه مروری چه چیزی را مورد بررسی قرار داد؟
کولیک نوزادی، تعداد زیادی را از نوزادان و خانوادههای آنها در سراسر جهان تحت تاثیر قرار میدهد. کولیک نوزادی مشکلی است که مشخصه آن اپیزودهایی از گریه غیرقابل تحمل به مدت بیش از سه ساعت در روز، بیش از سه روز در هفته، و حداقل سه هفته است.
پروبیوتیکها باکتریهای زندهای هستند که وقتی خورده میشوند، میتوانند برای بیماران مفید باشند. پروبیوتیکها ارزان قیمت بوده و به آسانی در دسترس هستند، و تحقیقات اخیر به بررسی استفاده از آنها برای این مشکل پرداختهاند.
نتایج اصلی این مطالعه مروری چه هستند؟
این مرور شش مطالعه را وارد کرد. نوزادان در گروه پروبیوتیکها انواع مختلفی را از پروبیوتیکها در دوزهای مختلف دریافت کردند، و با نوزادان دریافت کننده دارونما (placebo) (داروی ساختگی (dummy)) مقایسه شدند.
این مرور نشان داد که پروبیوتیکها در مقایسه با دارونما، تفاوت اندک یا عدم تفاوت را در بروز کولیک نوزادی ایجاد میکنند، اما به نظر میرسد که زمان گریه را کاهش میدهند. هیچ تفاوتی در گزارشدهی عوارض جانبی وجود نداشت، فقط چهار عارضه جدی در یک مطالعه بزرگ گزارش شد، و بعید به نظر میرسد که این عوارض از نظر بالینی با مصرف هر یک از محصولات و داروهای مورد مطالعه مرتبط باشند.
این مرور تا چه زمانی بهروز است؟
ما برای یافتن مطالعاتی که تا ژانویه ۲۰۱۸ منتشر شده بودند، به جستوجو پرداختیم.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb