دوازده کارآزمایی (۱۱ مورد بررسی شده در نسخه قبلی و یک مورد جدید تشخیص داده شده) با ۲۳۴۹ شرکتکننده (میانه (median) معادل ۵۶ نفر؛ بین ۱۰ تا ۱۲۶۵ نفر) معیارهای ورود را داشتند.
طب سوزنی فقط در دو کارآزمایی بزرگ با مراقبت روتین یا درمان سردرد حاد مقایسه شده بود (۱۲۶۵ و ۲۰۷ شرکتکننده)، اما در این دو مطالعه فراوانی سردردها در خط پایه و شیوه مدیریت در گروه کنترل کاملا متفاوت بود. هیچ یک از دو کارآزمایی کور نشده بودند اما از جهات دیگر کیفیتشان بالا بود (خطر پائین سوگیری (bias)). در حالی که تخمین اندازه تاثیرگذاری در دو کارآزمایی، به طور قابل توجهی متفاوت بود، نسبت شرکتکنندگانی که حداقل ۵۰% کاهش فراوانی سردرد داشتند، در گروهی که طب سوزنی دریافت کرده بودند، نسبت به گروه کنترل بسیار بالاتر بود (شواهد با کیفیت متوسط؛ ۱ کارآزمایی: ۳۰۲ نفر از ۶۲۹ نفر (۴۸%) در برابر ۱۲۱ نفر از ۶۳۶ نفر (۱۹%)؛ خطر نسبی (RR): ۲,۵؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۲.۱ تا ۳.۰؛ ۲ کارآزمایی: ۶۰ نفر از ۱۳۲ نفر (۴۵%) در برابر ۳ نفر از ۷۵ نفر (۴%)؛ RR: ۱۱؛ ۹۵% CI؛ ۳.۷ تا ۳۵). تاثیرات طولانیمدت (بیش از چهار ماه) بررسی نشده بودند.
طب سوزنی با طب سوزنی ساختگی در هفت کارآزمایی با کیفیت متوسط تا بالا (خطر پائین سوگیری) مقایسه شده بودند، پنج مطالعه بزرگ دادهها را از یک یا چند متاآنالیز گرد آورده بودند. میان شرکتکنندگانی که طب سوزنی دریافت کرده بودند، ۲۰۵ نفر از ۳۹۱ نفر (۵۱%) پس از درمان حداقل ۵۰% کاهش در فراوانی سردرد داشتند، در مقایسه با ۱۳۳ نفر از ۳۱۲ نفری (۴۳%) که در گروه طب سوزنی ساختگی بودند (RR: ۱,۳؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۹ تا ۱.۵؛ چهار کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت متوسط). نتایج شش ماه پس از تصادفیسازی مشابه همین بود. تعداد موارد قطع درمان بسیار پائین بود: ۱ نفر از ۴۲۰ شرکتکننده که درمان طب سوزنی دریافت کرده بود و ۰ نفر از ۳۴۳ نفر دریافت کننده طب سوزنی ساختگی، به دلیل عوارض جانبی از مرور خارج شده بود (شش کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت پائین). در سه کارآزمایی تعداد شرکتکنندگانی که دچار عوارض جانبی شده بودند، گزارش شد: ۲۹ نفر از ۱۷۴ نفر (۱۷%) با طب سوزنی در برابر ۱۲ نفر از ۱۰۳ نفر دریافت کننده طب سوزنی ساختگی (۱۲%؛ نسبت شانس (OR): ۱.۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۰ تا ۲.۷؛ شواهد با کیفیت پائین).
طب سوزنی با فیزیوتراپی، ماساژ و ورزش در چهار کارآزمایی با سطح کیفیت پائین تا متوسط (سوگیری پُر‐خطر) مقایسه شده بود و یافتههای این کارآزماییها به طور کافی گزارش نشده بود. هیچ کارآزمایی، برتری قابل توجهی برای طب سوزنی گزارش نکرده بود و در برخی از پیامدها نتایج کمی به نفع درمانهای فیزیکی بود. هیچ یک از این کارآزماییها گزارشی از تعداد شرکتکنندگانی که با توجه به عوارض جانبی درمان را قطع کرده بودند یا تعدادی از شرکتکنندگانی که عوارض جانبی را گزارش کرده بودند، نداشتند.
به طور کلی، کیفیت شواهد با استفاده از سیستم GRADE متوسط یا پائین ارزیابی شد، که این کاهش عمدتا به دلیل فقدان کورسازی و اندازه تاثیرگذاری متفاوت بود.
حرف آخر
شواهد موجود نشان میدهد که یک دوره طب سوزنی متشکل از حداقل شش جلسه درمان میتواند یک گزینه ارزشمند برای افراد با سردرد مکرر تنشی (tension‐type headache باشد.
پیشینه
سردرد تنشی یک نوع شایع از سردرد است. اپیزودهای خفیف ممکن است به اندازه کافی توسط داروهای مسکّن درمان شود. با این حال، در بعضی از افراد سردرد تنشی به کرّات رخ میدهد و مختل کننده کیفیت زندگی آنان است. طب سوزنی درمانی است که در آن سوزنهای نازک در نقاط خاص داخل پوست قرار داده میشوند. این درمان از چین منشا گرفته و در حال حاضر در بسیاری از کشورها در درمان سردرد تنشی استفاده میشود. ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای را مربوط به ارزیابی اینکه طب سوزنی از سردرد نوع تنشی پیشگیری میکند یا خیر، یافتیم. به طور عمده روی تعداد افرادی تمرکز کردیم که به درمان پاسخ داده بودند، این پاسخ به معنی نصف شدن تعداد روزهایی بود که دچار سردرد میشدند.
نتایج کلیدی
ما ۱۲ کارآزمایی انجام شده با ۲۳۴۹ فرد بزرگسال را مرور کردیم که تا ژانویه ۲۰۱۶ منتشر شده بودند. یک کارآزمایی جدید در این نسخه بهروز شده از مرور وارد شد.
طب سوزنی در دو کارآزمایی بزرگ به مراقبت معمول یا درمان سردرد تنها در شروع سردرد (معمولا با داروهای مسکّن) اضافه شده بود که نتیجه آن در ۴۸ نفر در ۱۰۰ شرکتکننده حداقل نصف شدن فراوانی سردردها بود، در مقایسه با ۱۷ نفر از ۱۰۰ شرکتکننده که فقط مراقبت معمول دریافت کرده بودند.
طب سوزنی با طب سوزنی ساختگی، که در آن سوزن در نقاط نادرست کار گذاشته و یا به پوست نفوذ نکرده بود، در شش کارآزمایی مقایسه شد. فراوانی سردرد در ۵۲ نفر از ۱۰۰ شرکتکننده دریافت کننده طب سوزنی واقعی در مقایسه با ۴۳ نفر از ۱۰۰ شرکتکننده دریافت کننده طب سوزنی «ساختگی» نصف شده بود. نتایج تحت تاثیر یک کارآزمایی بزرگ با کیفیت خوب (با حدود ۴۰۰ شرکتکننده) بود، که نشان میداد تاثیر طب سوزنی واقعی حتی پس از شش ماه هم وجود داشت. هیچ تفاوتی در تعداد عوارض جانبی طب سوزنی ساختگی و واقعی یا در تعداد افراد ترک کننده کارآزمایی به دلیل عوارض جانبی وجود نداشت.
طب سوزنی با درمانهای دیگر نظیر فیزیوتراپی، ماساژ یا آرامسازی در چهار کارآزمایی مقایسه شده بود، اما این کارآزماییها هیچ اطلاعات مفیدی نداشتند.
کیفیت شواهد
به طور کلی کیفیت شواهد در سطح متوسط بود.
بیستودو کارآزمایی شامل ۴۹۸۵ شرکتکننده در مجموع (با میانه ۷۱، در یک بازه ۳۰ تا ۱۷۱۵ نفری) با معیارهای ورود بهروز ما مطابقت داشتند. ما پنج کارآزمایی وارد شده قبلی را به دلیل اینکه شامل افرادی بودند که برای یک دوره زمانی کمتر از ۱۲ ماه مبتلا به میگرن بودند، از این نسخه بهروز شده حذف و پنج کارآزمایی جدید را وارد مرور کردیم. پنج کارآزمایی دارای یک گروه کنترل بدون طب سوزنی (درمان حملات به تنهایی یا مراقبت روتین غیر‐منظم (non‐regulated routine care)) بودند، ۱۵ کارآزمایی دارای گروه کنترل طب سوزنی ساختگی (sham‐acupuncture)، و پنج کارآزمایی دارای گروه مقایسه کننده دریافت کننده درمان دارویی پروفیلاکتیک بودند. در مقایسه با گروههای کنترل غیر‐طب سوزنی و گروههای دریافت کننده درمان دارویی پروفیلاکتیک، از آنجایی که کورسازی امکانپذیر نبود خطر سوگیری عملکرد و تشخیص وجود داشت. در مجموع کیفیت شواهد متوسط بود.
مقایسه با عدم استفاده از طب سوزنی
استفاده از طب سوزنی نسبت به عدم استفاده از طب سوزنی با کاهش متوسطی در فراوانی سردرد بعد از درمان رابطه داشت (چهار کارآزمایی؛ ۲۱۹۹ شرکتکننده؛ تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD): ۰,۵۶‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۸‐ تا ۰.۶۵‐)؛ یافتهها به لحاظ آماری ناهمگون بودند (I² = ۵۷%؛ شواهد با کیفیت متوسط). فراوانی سردرد بعد از اتمام دوره درمان، در ۴۱% از شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی و ۱۷% از شرکتکنندگانی که طب سوزنی دریافت نکرده بودند به اندازه حداقل پنجاه درصد کاهش یافت (خطر نسبی (RR) تجمعی: ۲.۴۰؛ ۹۵% CI؛ ۲.۷۶ تا ۲.۰۸؛ ۴ مطالعه؛ ۲۵۱۹ شرکتکننده) به طوری که تعداد افراد مورد نیاز جهت درمان تا حصول یک پیامد مثبت بیشتر (number needed to treat for an additional beneficial outcome; NNTB) برابر ۴ بود (۹۵% CI؛ ۶ تا ۳)؛ هیچ اندیکاسیونی مبنی بر ناهمگونی آماری وجود نداشت (I² = ۷%؛ شواهد با کیفیت متوسط). تنها، کارآزمایی با دوره پیگیری بعد از درمان، ۱۲ ماه بعد از تصادفیسازی، یک مزیت کوچک اما معنیدار به دست داد (RR: ۲.۱۶؛ ۹۵% CI؛ ۳.۴۵ تا ۱.۳۵؛ NNT: ۷؛ ۹۵% CI؛ ۲۵ تا ۴؛ ۳۷۷ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین).
مقایسه با طب سوزنی ساختگی
استفاده از طب سوزنی نسبت به نوع ساختگی، هم بعد از اتمام دوره درمان (۱۲ کارآزمایی، ۱۶۴۶ شرکتکننده) و هم در دوره پیگیری (۱۰ کارآزمایی، ۱۵۳۴ شرکتکننده) با کاهش اندک اما دارای اهمیت آماری در فراوانی سردرد رابطه داشت (شواهد با کیفیت متوسط). SMD بعد از درمان ۰,۱۸‐؛ (۹۵% CI؛ ۰.۰۸‐ تا ۰.۲۸‐؛ I² = ۴۷%) و در دوره پیگیری ۰.۱۹‐؛ (۹۵% CI؛ ۰.۰۹‐ تا ۰.۳۰‐؛ I² = ۵۹%) بود. فراوانی سردرد بعد از درمان در ۵۰% از شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی و ۴۱% از شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی ساختگی (RR تجمعی: ۱.۲۳؛ ۹۵% CI؛ ۱.۳۶ تا ۱.۱۱؛ I² = ۴۸%؛ ۱۴ کارآزمایی؛ ۱۸۲۵ شرکتکننده) و در دوره پیگیری در ۵۳% از شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی و ۴۲% از دریافت کنندگان طب سوزنی ساختگی (RR تجمعی: ۱.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۳۹ تا ۱.۱۳؛ I² = ۶۱%؛ ۱۱ کارآزمایی؛ ۱۶۸۳ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) حداقل به میزان پنجاه درصد با کاهش همراه بود. NNTBها به ترتیب ۱۱؛ (۹۵% CI؛ ۲۰.۰۰ تا ۷.۰۰ ) و ۱۰؛ (۹۵% CI؛ ۱۸.۰۰ تا ۶.۰۰) بود. تعداد شرکتکنندگانی که به دلیل بروز عوارض جانبی از ادامه درمان کنارهگیری کردند (نسبت شانس (OR): ۲.۸۴؛ ۹۵% CI؛ ۱۸.۷۱ تا ۰.۴۳؛ ۷ کارآزمایی؛ ۹۳۱ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین) و تعداد شرکتکنندگانی که بروز عوارض جانبی را گزارش کردند (OR: ۱.۱۵؛ ۹۵% CI؛ ۱.۵۶ تا ۰.۸۵؛ ۴ کارآزمایی؛ ۱۴۱۴ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) بین گروههای طب سوزنی و درمان ساختگی تفاوت معنیداری نداشت.
مقایسه با درمان دارویی پروفیلاکتیک
استفاده از طب سوزنی نسبت به داروی پروفیلاکسی بعد از اتمام دوره درمان، فراوانی میگرن را به طور معنیداری بیشتر کاهش داد (SMD: ‐۰,۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۰‐ تا ۰.۳۹‐؛ ۳ کارآزمایی؛ ۷۳۹ شرکتکننده)، اما این معنیداری در طول دوره پیگیری پایدار نبود (SMD: ‐۰.۱۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۰.۲۸‐؛ ۳ کارآزمایی؛ ۷۴۴ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط). بعد از سه ماه فراوانی بروز سردرد در ۵۷% از شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی و ۴۶% از شرکتکنندگان دریافت کننده داروهای پروفیلاکتیک (RR تجمعی: ۱.۲۴؛ ۹۵% CI؛ ۱.۴۴ تا ۱.۰۸) و بعد از شش ماه در ۵۹% از شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی و ۵۴% از شرکتکنندگان دریافت کننده داروهای پروفیلاکتیک (RR تجمعی: ۱.۱۱؛ ۹۵% CI؛ ۱.۲۶ تا ۰.۹۷؛ شواهد با کیفیت متوسط) حداقل به میزان پنجاه درصد کاهش یافته بود. یافتهها در تمامی تجزیهوتحلیلها میان کارآزماییها همسو و سازگار بودند (۰% =I²). احتمال کمتری وجود داشت که شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی نسبت به شرکتکنندگان دریافت کننده داروهای پروفیلاکتیک به دلیل بروز عوارض جانبی از ادامه درمان کنارهگیری کرده (OR: ۰.۲۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۶ تا ۰.۰۸؛ ۴ کارآزمایی؛ ۴۵۱ شرکتکننده) و عوارض جانبی را گزارش کنند (OR: ۰.۲۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۲ تا ۰.۱۰؛ ۵ کارآزمایی؛ ۹۳۱ شرکتکننده) (شواهد با کیفیت متوسط).
نکته مهم
شواهد در دسترس پیشنهاد میکند که یک دوره طب سوزنی (acupuncture) شامل حداقل شش جلسه درمانی میتواند یک گزینه ارزشمند برای افراد مبتلا به میگرن (migraine) به حساب آید.
پیشینه
افراد مبتلا به میگرن دچار حملات تکرار شونده از سردردهای شدید و معمولا فقط در یک طرف سر به همراه تهوع میشوند. طب سوزنی یک روش درمانی است که در آن سوزنهای نازک داخل پوست در نقاط خاصی از بدن فرو برده میشوند. منشاء این روش به کشور چین بازمیگردد، و در حال حاضر در بسیاری از کشورها برای درمان افراد مبتلا به میگرن مورد استفاده قرار میگیرد. ما احتمال کاهش تعداد اپیزودهای میگرن را به واسطه استفاده از طب سوزنی مورد ارزیابی قرار دادیم. تعداد افرادی را که در آنها تعداد روزهای توام با میگرن در ماه به اندازه نیم یا بیشتر از آن کاهش یافته بود مد نظر قرار دادیم.
نتایج کلیدی
برای این نسخه بهروز شده، ما ۲۲ کارآزمایی را با ۴۹۸۵ نفر که تا ژانویه ۲۰۱۶ منتشر شده بودند، مرور کردیم. پنج کارآزمایی شناسایی شده را در مرور اصیل به دلیل آنکه شامل افرادی بود که برای کمتر از ۱۲ ماه میگرن داشتند، از مرور حذف کردیم. پنج کارآزمایی جدید را در این نسخه بهروز شده وارد کردیم.
در چهار کارآزمایی، طب سوزنی که فقط به شروع درمان یا مراقبت روتین میگرن (معمولا با انواع داروی مسکّن) اضافه شده بود؛ منجر به کاهش فراوانی سردردها حداقل به میزان پنجاه درصد در ۴۱ نفر از ۱۰۰ نفر در مقایسه با ۱۷ نفر از ۱۰۰ نفر شرکتکنندهای شد که فقط مراقبت روتین دریافت کرده بودند.
در ۱۵ کارآزمایی، استفاده از طب سوزنی با استفاده از طب سوزنی ساختگی مقایسه شده بود، به طوری که سوزنها در نقاط غیر‐صحیحی از بدن فرو برده شده یا اصلا به داخل پوست فرو برده نمیشدند. فراوانی سردردها در ۵۰ نفر از ۱۰۰ نفر دریافت کننده طب سوزنی واقعی، در مقایسه با ۴۱ نفر از ۱۰۰ نفر دریافت کننده طب سوزنی «ساختگی» به میزان پنجاه درصد کاهش یافت. نتایج حاصل از سه کارآزمایی بزرگ و با کیفیت خوب (با حدود ۱۲۰۰ نفر) نشان دادند که تاثیر طب سوزنی واقعی کماکان بعد از شش ماه باقی مانده بود. هیچ تفاوتی به لحاظ تعداد موارد بروز عوارض جانبی ناشی از طب سونی واقعی و «ساختگی» یا تعداد موارد کنارهگیری کرده از ادامه درمان به دلیل بروز عوارض جانبی میان گروه دریافت کننده طب سوزنی واقعی و ساختگی وجود نداشت.
در پنج کارآزمایی، استفاده از طب سوزنی با یک داروی شناخته شده برای کاهش فراوانی حملات میگرن مقایسه شده بود، اما فقط سه کارآزمایی اطلاعات مفیدی ارائه کرده بودند. حملات سردرد در سه ماه در ۵۷ نفر از ۱۰۰ نفر دریافت کننده طب سوزنی در مقایسه با ۴۶ نفر از ۱۰۰ نفر دریافت کننده دارو به میزان پنجاه درصد کاهش یافته بود. بعد از شش ماه، فراوانی سردرد در ۵۹ نفر از ۱۰۰ نفر دریافت کننده طب سوزنی در مقایسه با ۵۴ نفر از ۱۰۰ نفر دریافت کننده دارو به میزان پنجاه درصد کاهش یافته بود. افرادی که طب سوزنی دریافت کرده بودند نسبت به افرادی که دارو دریافت کرده بودند، اغلب موارد کمتری را از بروز عوارض جانبی گزارش و احتمالا به میزان کمتری از ادامه درمان کنارهگیری کردند.
یافتههای ما درباره تعداد روزهای توام با میگرن در ماه میتواند بدین ترتیب خلاصه شود. در صورتی که افراد پیش از شروع درمان به طور میانگین شش روز در ماه میگرن داشته باشند، آنگاه این میزان در صورت دریافت فقط یک نوع مراقبت روتین به پنج روز، در صورت دریافت طب سوزنی ساختگی یا داروی پروفیلاکتیک به چهار روز و در صورت دریافت طب سوزنی واقعی به سه روز و نیم کاهش خواهد یافت.
کیفیت شواهد
در مجموع کیفیت شواهد متوسط بود.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb