پیشینه
به طور کلی تخمین زده میشود که در جهان 2 میلیارد نفر از کمبود ویتامینها و مواد معدنی کلیدی و بخصوص ید، آهن و روی رنج میبرند. اکثریت این افراد در کشورهای فقیر زندگی میکنند و عموما مبتلا به کمبود بیشتر از یک ریزمغذی هستند. اما کمبود ریزمغذیها در میان مادران شیرده و نوزادان آنها حتی در کشورهای توسعهیافته و ثروتمند و بخصوص در زنانی که از خوردن شیر و/یا گوشت خوداری میکنند، زنانی که در معرض کمبود ویتامین B12 و ویتامین D هستند و/یا زنانی که از کمبود آهن رنج میبرند، هم یک موضوع مهم است. کودکان، زنان باردار و زنان شیرده به طور خاص در معرض آسیبپذیری ناشی از کمبود ریزمغذیها هستند. آنها نه تنها بخاطر وضعیت فیزیولوژیکشان به طور نسبی به میزان بیشتری از ویتامینها و مواد معدنی نیاز دارند بلکه بیشتر هم در معرض آسیبپذیری ناشی از کمبود این مواد هستند. مکملهای حاوی چند ریزمغذی ممکن است راهی برای حل این مشکلات باشد.
اهداف
هدف این مطالعه مروری سنجش تاثیرات مکملهای حاوی چند ریزمغذی برای زنان شیرده در بهبود پیامدها در مادران و نوزادان است.
روش های جستجو
ما در مرکز ثبت کارآزماییهای گروه بارداری و زایمان در کاکرین (Cochrane Pregnancy and Childbirth Group's Trials Register) (در 30 سپتامبر 2015) و فهرست مرجع مطالعات بازیابی شده جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده در تجویز مکملهای حاوی حداقل سه ریزمغذی در مقابل پلاسبو، بدون تجویز مکمل و تجویز مکملهای حاوی دو یا کمتر ریزمغذی، صرفنظر از دوز ریزمغذیها، در مادران شیرده.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده این مطالعه به طور جداگانه کارآزماییها را از لحاظ ورود و سوگیری (bias)، استخراج دادهها ارزیابی کرده و با دقت آنها را بررسی کردند.
نتایج اصلی
ما هیچ مطالعهای را که مکملهای حاوی چند ریزمغذی (با سه یا بیشتر ریزمغذی) را با مکملهای با دو یا کمتر ریزمغذی مقایسه کند، نیافتیم.
دو مطالعه کوچک (که در مجموع شامل 52 زن بودند) مشمول بررسی شدند. در یک مطالعه ریزمغذیهای متعدد با پلاسبو مقایسه شدند و در مطالعه دیگر مقایسه ریزمغذیهای متعدد با گروهی که هیچ مکملی دریافت نکرده بودند، انجام گرفت. مطالعات در برزیل (36 مادر نوجوان) و آمریکا (16 زن) و با در برگیری زنان طبقه پایین اجتماع انجام شده بود. فقدان اطلاعات در گزارش مطالعه به این معنا بود که احتمال سوگیری بهطور مناسب بررسی نشده بود (احتمال نامشخص سوگیری در دامنههای متعدد). برای هیچ یک از نتایج مطالعات دادههای کمی وجود نداشت و به همین علت متاآنالیز (meta-analysis) ممکن نبود.
هیچکدام از دو مطالعه گزارشی در حوزه اصلی مورد نظر این بررسی نداشتند: مریضی مادران (بیماریهای تبدار، عفونت دستگاه تنفسی، اسهال)، عوارض جانبی ریزمغذیها طی سه روز پس از دریافت مکملها، مرگ نوزاد (با تعریف مرگ کودک پیش از پایان سال اول زندگی).
یک مطالعه گزارشی کیفی از کمخونی مادران (پیامد ثانویه در این بررسی) داشت، این مطالعه نشان داده بود که مکملهای با ریزمغذیهای متعدد در بهبودی از کمخونی موثر هستند اما دادههایی برای گنجاندن در تجزیه و تحلیل ما نداشت. رضایت مادران در هیچکدام از مطالعات گزارش نشده بود. بهطور مشابه، هیچکدام از پیامدهای ثانویه نوزادان در مطالعات منتخب گزارش نشده بود: کمبود بالینی ریزمغذیها، مقاطعی از موربیدیتی (بیماریهای تبدار، عفونت دستگاه تنفسی، اسهال، سایر موارد)، عوارض جانبی ریزمغذیها تا سه روز پس از دریافت مکملها.
نتیجهگیریهای نویسندگان
ما شواهدی از سنجش کمی میزان تاثیر مکملهای با ریزمغذیهای متعدد در بهبود نتایج سلامتی مادر و کودک نیافتیم. نتایج این مطالعه با نمونههای کم مطالعات در دسترس، اندازه کوچک نمونهها و عدم گزارش اهداف مورد نظر این بررسی محدود شد. شواهدی از افرایش احتمال عوارض جانبی مکملهای با ریزمغذیهای متعدد، بخصوص در دوزهای بالا، وجود ندارد.
نیاز به مطالعات باکیفیت بالا برای بررسی موثر و ایمن بودن مکملهای حاوی ریزمغذیهای متعدد در زنان شیرده برای بهبود پیامدها در مادر و کودکش وجود دارد. بررسیهای آتی باید بر این متمرکز شوند که آیا در دوره شیردهی مکملهای با ریزمغذیهای متعدد در مقایسه با موارد عدم تجویز مکمل، تجویز پلاسبو یا مکملهایی با دو ریزمغذی یا کمتر، در بهبود سلامت مادر و نوزاد سودمند هستند یا خیر. مطالعات آتی باید دادههایی فراتر از غلظت ریز معذیها را جمعآوری کنند، برای مثال، موربیدیتی مادر و نوزاد، عوارض جانبی، رضایت مادر، خطر مازاد شدن دوز مکملها و بروز واکنشهای ناخواسته میان ریزمغذیها و پیامدها. این میتواند به پر کردن فاصله بین پژوهش پیامدهای میانجی و پیامدهای سلامت به منظور توسعه سیاستهای عملی در این حوزه کمک کند. مطالعات آتی باید به طور دقیقتر طیفی از ترکیبات ریزمغذیهای متعدد و دوزهای مختلف را بررسی کند و چکونگی تاثیرات این موارد را بر نتایج سلامت مادر و نوزاد بسنجد. مطالعات بزرگتر با پیگیریهای بلندمدتتر کیفیت مطالعات را بهبود میبخشند و شواهد قویتری را گرد میآورند. در اغلب مطالعات بررسی شده، به دلیل کمبود اطلاعات، سوگیری به اندازه کافی بررسی نشده بود، بنابراین باید توجه معطوف به شیوههای مناسب گزینش تصادفی و اختلالات پنهان، شیوههای مناسب کورسازی شرکتکنندگان، ارایهدهندگان و بررسیکنندگان پیامدها برای بهبود کیفی روششناسی مطالعات این حیطه شود.
خلاصه به زبان ساده
مکملهایی با ریزمغذیهای گوناگون برای زنان شیرده برای بهبود پیامدهای مادر و کودک
منفعت و خطرات مکملهای ریزمغذیهای متعدد در حین شیردهی از مطالعات تصادفیسازی و کنترل شده مشخص نشدهاند. ویتامینها و مواد معدنی حیاتی، بخصوص ید، آهن و روی، به مقادیر کم برای متابولیسم طبیعی بدن، رشد فیزیکی و تکامل مورد نیاز هستند. کمبود تغذیهای حدود یک سوم جمعیت جهان را، بخصوص در کشورهای با درآمد پایین و متوسط، درگیر کرده است. مادران شیرده به مقادیر بیشتر از معمول برای تامین ویتامینها و مواد معدنی لازم برای سلامت خود و کودکانشان نیاز دارند، بخصوص برای عملکرد مناسب و رشد و تکامل مناسب کودک.
مطالعات پیشین مکملهایی با تنها یک ریزمغذی را بررسی کرده بود. این مطالعه استفاده از مکملهای با ریزمغذیهای متعدد را در زنان شیرده برای بهبود پیامدهای مادر و کودک زیرنظر گرفت. ما مطالعات 30 سپتامبر 2015 را جستوجو کردیم و دو مطالعه کوچک (با حضور 52 زن) را برای گنجاندن در این بررسی یافتیم. این مطالعات در کشورهای برزیل و ایالات متحده آمریکا انجام شد و شامل زنانی از طبقات پایین اجتماعی بودند. مطالعات گزارشهای ضعیفی داشت و این کمبود اطلاعات، سنجش این را که آنها در خطر سوگیری قرار دارند، مشکل میکرد. هیچکدام از این دو مطالعه دادههایی را در مورد نتایج مهم برای این بررسی فراهم نکرده بودند: بیماری مادر (تب، عفونت دستگاه تنفسی، اسهال)، عوارض جانبی ریزمغذیها تا سه روز پس از مصرف آنها، مرگ نوزاد (با تعریف مرگ کودک قبل از رسیدن به یک سالگی).
به طور مشابه، هیچ دادهای در مورد سایر پیامدهایی که مورد علاقه ما بود، وجود نداشت. در مورد مادر، این نتایج شامل کمخونی مادر و احساس رضایت او بود. برای کودک هم این نتایج شامل کمبود ریزمغذیها، مقاطعی از بیماری (تب، عفونت دستگاه تنفسی، اسهال، سایر موارد) و عوارض جانبی ریزمغذیها تا سه روز پس از مصرف آنها توسط مادر بود. به هر حال، یکی از این دو مطالعه گزارش کرده بود که مکملهای با ریزمغذیهای متعدد در بهبود زنان شیردهی که دچار آنمی بودند، موثر بوده است.
نیاز به مطالعات با کیفیت برای بررسی موثر و ایمن بودن مکملهای با ریزمغذیهای متعدد در زنان شیرده برای بهبود پیامدها در مادر و کودک وجود دارد. مطالعات بزرگتر با پیگیریهای طولانیمدتتر میتواند کیفیت بررسیها را ارتقا ببخشد و شواهد قویتری را فراهم کند. بررسیهای بیشتر باید بر اینکه آیا مکملهای با ریزمغذیهای متعدد در خلال دوران شیردهی (در مقایسه با عدم تجویز مکمل، تجویز پلاسبو یا تجویز مکملهای با دو یا کمتر ریزمغذی) برای مادر و کودک مفید هستند و نیز هر ارتباط احتمالی با بروز عوارض جانبی در این مداخله، متمرکز شوند. مطالعات آینده باید پیامدهای مهم را نظیر آنچه در این بررسی فهرست شد، گزارش کنند و به خطر تجویز بیش از حد مکملها توجه کنند. مطالعات آینده باید دقیقتر طیف ترکیبات متنوع چند ریزمغذیها و دوزهای مختلف آنها و این را که چطور این موارد ممکن است بر پیامدهای حاصله بر مادر و کودک تاثیر بگذارند، بررسی کنند.