جلد 2016 -                   جلد 2016 - صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Jane Barlow, Hanna Bergman, Hege Kornür, Yinghui Wei, Cathy Bennett. Group-based parent training programmes for improving emotional and behavioural adjustment in young children. 3 2016; 2016
URL: http://cochrane.ir/article-1-569-fa.html
پیشینه
مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان شایع هستند. تحقیقات نشان می‌دهد که پرورش کودکان نقش مهمی در کمک به آن‌ها برای بهبود این مشکلات دارند، به‌ویژه چند ماه و چند سال اول مهم است. برنامه‌های والدین ممکن است در بهبود سازگاری عاطفی و رفتاری نوزادان و کودکان نوپا نقش داشته باشند، و این مطالعه مروری اثرات آن‌ها را بر والدین و مراقبین کودکان بررسی کرد.
اهداف
.1 دانستن اینکه آیا برنامه‌های پرورشی مبتنی بر گروه در بهبود سازگاری عاطفی و رفتاری کودکان موثر است یا خیر (حداکثر متوسط سن سه سال و 11 ماه) و
.2 ارزیابی اینکه آیا برنامه‌های والدین در پیشگیری اولیه از مشکلات عاطفی و رفتاری موثر هستند یا خیر.
روش های جستجو
در جولای 2015 ما CENTRAL؛ (کتابخانه کاکرین؛ the Cochrane Library)؛ Ovid MEDLINE؛ (Embase (Ovid و 10 پایگاه اطلاعاتی دیگر را جست‌وجو کردیم. ما همچنین دو ثبت کارآزمایی را جست‌وجو و فهرست منابع مطالعات انتخاب‌شده و مطالعات مروری نظام‌مند مرتبط را به صورت دستی جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
دو نویسنده مطالعه مروری به‌طور مستقل سوابق بازیابی شده را توسط جست‌وجوها ارزیابی کردند. ما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (RCT) و شبهRCTهایی را درباره برنامه‌های فرزندپروری مبتنی بر گروه که حداقل از یک ابزار استاندارد برای اندازه‌گیری سازگاری عاطفی و رفتاری در کودکان استفاده کرده بودند، انتخاب کردیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
یکی از نویسندگان مطالعه مروری، داده‌ها را استخراج و نویسنده دوم داده‌های استخراج شده را بررسی کرد. ما نتایج را برای هر پیامد در هر مطالعه به صورت میانگین تفاوت استاندارد (SMD) با 95% فاصله اطمینان (CI) ارائه کردیم. در صورت لزوم، ما نتایج را در یک متاآنالیز (meta-analysis) با استفاده از مدل اثرات تصادفی ترکیب کردیم. ما از رویکرد GRADE (درجه‌بندی توصیه‌ها، ارزیابی، ارتقا و بررسی؛ Grades of Recommendations, Assessment, Development, and Evaluation) برای ارزیابی کیفیت کلی شواهد بدن برای هر پیامد استفاده کردیم.
نتایج اصلی
ما 22 RCT و دو شبه RCT را برای ارزیابی اثربخشی برنامه‌های فرزندپروری مبتنی بر گروه در بهبود سازگاری عاطفی و رفتاری کودکان تا سه سال و 11 ماه (حداکثر میانگین سن سه سال و 11 ماه) شناسایی کردیم.
تعداد کل شرکت‌کنندگان در مطالعات 3161 پدر و مادر و فرزندان جوان آن‌ها بودند. هشت مطالعه در ایالات متحده آمریکا، پنج مطالعه در انگلستان، چهار مطالعه در کانادا، پنج مطالعه در استرالیا، یک مطالعه در مکزیک، و یک مطالعه در پرو انجام شده بود. تمام مطالعات انتخاب‌شده درباره برنامه‌های فرزندپروری رفتاری، شناختی - رفتاری و یا مدل‌سازی ویدئویی بودند.
ما 50% (یا بیشتر) از مطالعات انتخاب‌شده را در معرض خطر پائین سوگیری (Bias) انتخاب، سوگیری تشخیص (پیامدهای گزارش شده توسط ناظر)، سوگیری فرسایشی (attrition)، سوگیری گزارش انتخابی و سایر سوگیری‌ها درنظر گرفتیم. از آنجایی که ممکن نیست شرکت‌کنندگان و پرسنل در برابر مداخله در این کارآزمایی‌ها کورسازی شوند، ما همه مطالعات را در معرض خطر بالای سوگیری عملکرد در نظر گرفتیم. همچنین، 20 مطالعه‌ای را که پیامدهای گزارش‌شده را توسط والدین انتخاب کردند، در معرض خطر بالای سوگیری تشخیص داده شدند.
پیامدها شواهدی ارائه می‌کنند که نشان می‌دهد برنامه‌های فرزندپروری مبتنی بر گروه، مشکلات کلی عاطفی و رفتاری را که براساس کل داده‌های گزارش‌شده توسط والدین بعد از مداخله ارزیابی شد، کاهش می‌دهد (SMD: 0.81 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.37 - تا 0.25 - ؛ 5 مطالعه؛ 280 شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت پائین)؛ با این حال، این نتیجه زمانی که دو کارآزمایی از شبه RCTها به عنوان بخشی از تجزیه و تحلیل حساسیت حذف شدند، تغییر کرد (SMD: 0.67 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.43 - تا 0.09 - ؛ 3 مطالعه؛ 221 شرکت‌کننده).
نتایج حاصل از داده‌های خرده مقیاس‌ها، شواهدی را مبنی بر کاهش کل مشکلات بیرونی نشان داد (SMD: 0.23 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.46 - تا 0.01 - ؛ 8 مطالعه؛ 989 شرکت‌کننده؛ شواهدی با کیفیت متوسط). نتایج تنها یک مطالعه با شواهد با کیفیت بسیار پائین، کاهش مشکلات بیرونی با خرده‌مقیاس بیش‌فعالی -‌ نقصان توجه را نشان داد (SMD: 1.34 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.37 - تا 0.31 - ؛ 19 شرکت‌کننده).
بر اساس داده‌های گزارش‌شده توسط پدر و مادر، و ارزیابی شده بعد از مداخله، شواهدی با کیفیت پائین نشان‌دهنده عدم تاثیر بر کل مشکلات درونی و شواهدی با کیفیت بسیار پائین نشان‌دهنده افزایش مهارت‌های اجتماعی (SMD: 0.34؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.12 - تا 0.81؛ 73 شرکت‌کننده) است. نتایج پیامدهای ثانویه، که با استفاده از خرده‌مقیاس‌ها اندازه‌گیری شد، از نظر کاهش رفتار منفی (SMD: 0.22 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.39 - تا 0.06 - ؛ 7 مطالعه؛ 941 شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت متوسط)، و بهبود رفتار مثبت (SMD: 0.48؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.17 تا 0.79؛ 4 مطالعه؛ 173 شرکت‌کننده؛ شواهد با کیفیت متوسط)، که توسط مشاهده‌کنندگان به‌طور جداگانه بعد از مداخله ارزیابی شد، نشان‌دهنده تاثیر تعامل والدین و کودک بود. امکان انجام متاآنالیزهای بیشتری ممکن نبود. تجزیه و تحلیل‌های نتایج زیرگروه نشان‌دهنده عدم وجود شواهدی برای طول درمان (هفت هفته یا کمتر در مقابل بیش از هشت هفته) و وجود شواهد غیرقاطع برای پیشگیری در مقابل مداخلات درمانی است.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
یافته‌های این مطالعه مروری، که مربوط به گروه گسترده جهانی و در معرض خطر (هدفمند) کودکان و والدین است، پشتیبانی محتاطانه‌ای را برای استفاده از برنامه‌های فرزندپروری مبتنی بر گروه به منظور بهبود کلی تنظیم عاطفی و رفتاری کودکان با حداکثر میانگین سن سه سال و 11 ماه، در کوتاه‌مدت فراهم می‌کند. با این وجود، نیاز به انجام تحقیقات بیشتری در خصوص نقشی که این برنامه‌ها ممکن است در پیشگیری اولیه مشکلات عاطفی و رفتاری و تأثیر طولانی‌مدت آن‌ها بازی کنند، وجود دارد.
خلاصه به زبان ساده
برنامه‌های آموزشی والدین مبتنی بر گروه برای بهبود تعدیل عاطفی و رفتاری در کودکان
سوال مطالعه مروری
ما می‌خواستیم بدانیم که آیا برنامه‌های آموزشی والدین مبتنی بر گروه در بهبود تعدیل عاطفی و رفتاری کودکان موثر است یا خیر.

پیشینه
مشکلات عاطفی و رفتاری در میان نوزادان و کودکان نوپا شایع است، برای بسیاری از کودکان، این مشکلات تا سن مدرسه و نوجوانی باقی می‌مانند. شیوه‌های فرزندپروری نقش مهمی در رشد مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان ایفا می‌کند. برنامه‌هایی که والدین نوزادان و کودکان نوپا را هدف قرار دادند پتانسیل جلوگیری را از وقوع چنین مشکلاتی دارند.

ویژگی‌های مطالعه
ما متون علمی را برای یافتن همه کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (RCTهایی که در آن شرکت‌کنندگان به‌طور تصادفی در یکی از دو یا چند گروه اختصاص داده شدند) و شبهRCTها (که در آن شرکت‌کنندگان به یک گروه درمان با استفاده از روش‌هایی که به‌هیچ وجه تصادفی نیستند، به‌عنوان مثال: تاریخ تولد، اختصاص داده شدند)، که تا جولای 2015 منتشر شدند، جست‌وجو کردیم. ما 24 کارآزمایی (22 RCT و دو شبه RCT) برای وارد شدن به این مطالعه مروری یافتیم. تعداد کل شرکت‌کنندگان در مطالعات 3161 پدر و مادر و فرزندان جوان آن‌ها بودند. هشت مطالعه در ایالات متحده آمریکا، پنج مطالعه در انگلستان، چهار مطالعه در کانادا، پنج مطالعه در استرالیا، یک مطالعه در مکزیک، و یک مطالعه در پرو انجام شد. تمام مطالعات انتخاب‌شده درباره برنامه‌های فرزندپروری مدل‌سازی رفتاری، شناختی - رفتاری یا نوار ویدئویی بودند.

نتایج کلیدی و کیفیت شواهد
به‌طور کلی، ما بر اساس جمعیت انتخاب‌شده جهانی و در معرض خطر (هدفمند) کودکان و والدین شواهدی با کیفیت پائین یافتیم، که نشان می‌دهد برنامه‌های فرزندپروری مبتنی بر گروه می‌تواند رشد کلی عاطفی و رفتاری کودکان را بهبود بخشد. با این حال، این یافته پس از حذف دو مطالعه که از روش‌های شبه‌تصادفی استفاده کردند، دیگر معنی‌دار نبود. داده‌های به‌دست آمده از خرده مقیاس‌ها، شواهدی با کیفیت متوسط از بهبود مشکلات بیرونی (رفتارهای منفی به سمت محیط خارجی از جمله خشم یا سوء رفتار) را نشان داد.
در کل، نتایج به‌دست آمده از فقط یک مطالعه دارای کیفیت پائین بود و هیچ تاثیری را بر مشکلات درونی (به‌عنوان مثال افسردگی و اضطراب) نشان نداد، اما در مقیاس اندازه‌گیری بیش‌فعالی (بی‌توجهی و مهارت‌های اجتماعی)، بهبود را نشان داد. شواهدی با کیفیت متوسط که از خرده مقیاس به‌دست آمده، وجود دارد که نشان می‌دهد برنامه‌های فرزندپروری مبتنی بر گروه همچنین تعامل والد - کودک را از نظر کاهش رفتارهای منفی، و افزایش رفتارهای مثبت بهبود می‌بخشد.
دغدغه‌های روش‌شناسی ما در مورد این مطالعات شامل تناقض (مطالعات مختلف نتایج متفاوتی را ارائه دادند)، خطر نامشخص سوگیری و حجم کوچک نمونه است. تحقیقات بیشتری برای ارزیابی اینکه آیا مزایای شناسایی‌شده در طول زمان ادامه دارد و اینکه آیا آنها می‌توانند از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کنند، مورد نیاز است.

(1175 مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (83 دریافت)    

پذیرش: 1394/5/7 | انتشار: 1395/5/11