پیشینه
بیماری بورگر (Buerger's disease) یا ترومبوآنژئیت انسدادی (thromboangiitis obliterans) یک بیماری التهابی سگمنتال غیرآترواسکلروتیک است که عمدتا برشریانهای کوچک و متوسط، وریدها و رشتههای عصبی اندامهای فوقانی و تحتانی اثر میگذارد. علت بروز این عارضه ناشناخته است، اما استعداد وراثتی، قرار گرفتن در معرض استعمال دخانیات و واکنشهای ایمنی و انعقادی را دربرمیگیرد. در بسیاری از موارد، هیچ احتمالی برای بهبود مجدد عروق و بازگرداندن آنها به حالت اولیه وجود ندارد. درمان فارماکولوژیکال یک گزینه برای بیمارانی است که از عوارض شدید این بیماری رنج میبرند، از جمله زخمهای ایسکمیک (ischaemic ulcers) و دردهای ادامهدار اندامهای تحتانی (rest pain).
اهداف
بررسی اثربخشی هر نوع عامل فارماکولوژیکال (وریدی یا خوراکی) در مقایسه با پلاسبو یا هر نوع عامل فارماکولوژیکال دیگر در بیماران مبتلا به بیماری بورگر.
روش های جستجو
هماهنگکننده جستوجوی کارآزماییهای گروه عروق در کاکرین (Cochrane Vascular Trials) در پایگاه ثبت تخصصی گروهشان (آخرین جستوجوی به عمل آمده در آپریل 2015) و پایگاه ثبت مطالعات کاکرین (Cochrane Register of Studies) (شماره 3؛ 2015) به جستوجو پرداخت. نویسندگان مطالعه مروری در پایگاههای ثبت کارآزمایی و منابع علمی منتشرنشده اروپایی به جستوجو پرداختند، فهرست منابع مطالعات مرتبط را غربالگری کرده، و با نویسندگان مطالعات مروری و شرکتهای دارویی اصلی تماس برقرار کردند.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای (RCT ؛Randomised Controlled Trials) که دربرگیرنده عوامل فارماکولوژیکالی هستند که در درمان بیماری بورگر مورد استفاده قرار گرفتهاند.
گردآوری و تحلیل دادهها
2 نویسنده مطالعه مروری به صورت مستقل از یکدیگر به بررسی مطالعات، استخراج دادهها و تجزیه و تحلیل دادهها پرداختند.
نتایج اصلی
5 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده (مجموعا 602 شرکتکننده) به مقایسه آنالوگ پروستاسیکلین (prostacyclin analogue) با پلاسبو، آسپرین، یا یک آنالوگ پروستاگلاندین (prostaglandin analogue)، و فولیک اسید با پلاسبو پرداخته بودند. هیچ مطالعهای به بررسی سایر عوامل فارماکولوژیکال مانند سیلوستازول (cilostazol)، کلوپیدوگرل (clopidogrel) و پنتوکسیفیلین (pentoxifylline) یا مقایسه پروستانوئید وریدی و خوراکی نپرداخته بود.
در مقایسه با آسپرین، ایلوپروست (iloprost) آنالوگ پروستاسیکلین وریدی درمان زخم را بهبود بخشید (خطر نسبی (RR): 2.65؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 6.11 تا 1.15؛ 98 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط) و به از بین رفتن کامل دردهای ادامهدار اندامهای تحتانی بعد از 28 روز کمک کرد (RR: 2.28؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 3.52 تا 1.48؛ 133 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط)، اگرچه نرخهای قطع عضو، 6 ماه بعد از درمان مشابه بودند (RR: 0.32؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.15 تا 0.09؛ 95 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط). در مقایسه پروستاسیکلین (ایلوپروست و کلینپروست (clinprost)) با پروستاگلاندین (آلپروستادیل (alprostadil)) آنالوگ، درمان زخم (RR: 1.13؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.69 تا 0.76؛ 89 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) و از بین رفتن کامل دردهای ادامهدار اندامهای تحتانی بعد از 28 روز (RR: 1.57؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 3.44 تا 0.72؛ 38 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین) مشابه بودند، در حالی که نرخهای قطع عضو اندازهگیری نشده بودند. در مقایسه با پلاسبو، اثرات ایلوپروست، آنالوگ پروستاسیکلین، برای این موارد مشابه بودند: درمان زخمهای ایسکمیک (ایلوپروست 200 میکروگرم (mcg)؛ RR: 1.11؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.29 تا 0.54؛ 133 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط، و ایلوپروست 400 میکروگرم: RR: 0.90؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.93 تا 0.42؛ 135 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط)، از بین رفتن کامل دردهای ادامهدار اندامهای تحتانی بعد از 8 هفته (ایلوپروست 200 میکروگرم: RR: 1.14؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.63 تا 0.79؛ 207 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ شواهد با کیفیت متوسط، و ایلوپروست 400 میکروگرم: RR: 1.11؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.59 تا 0.77؛ 201 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ کیفیت با شواهد متوسط)، و نرخهای قطع عضو بعد از 6 ماه (ایلوپروست 200 میکروگرم: RR: 0.54؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.56 تا 0.19؛ 209 شرکتکننده؛ 1 مطالعه؛ و ایلوپروست 400 میکروگرم: RR: 0.42؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.31 تا 0.13؛ 213 شرکتکننده؛ 1 مطالعه). در مقایسه فولیک اسید با پلاسبو در بیماران مبتلا به بیماری بورگر و هیپرهموسیستئینمی (hyperhomocysteinaemia)، امتیازهای درد مشابه بودند، هیچ مورد جدیدی مبنی بر قطع عضو در هیچ یک از دو گروه وجود نداشتند، و درمان زخم بررسی نشده بود. (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
عوارض جانبی درمان از جمله سردرد، گرگرفتگی و تهوع با وقفههای درمان یا عواقب جدی بیشتر ارتباط نداشتند. پیامدهایی از جمله بهبودی بدون قطع عضو، مسافت پیموده شده یا مسافت پیموده شده بدون درد، و نمایه مچ پا - بازویی در هیچ یک از مطالعات بررسی نشده بودند.
در مجموع، کیفیت شواهد با توجه به کم بودن تعداد مطالعات، کم بودن تعداد شرکتکنندگان، تنوع در شدت بیماری شرکتکنندگان میان مطالعات و اطلاعات گم شده از نظر برای مثال قرار داشتن در معرض دخانیات به صورت پایه، بسیار پائین تا متوسط بود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
کیفیت با شواهد متوسط پیشنهاد میکنند که ایلوپروست وریدی (پروستاسیکلین آنالوگ) نسبت به آسپرین برای از بین بردن کامل درد ادامهدار اندامهای تحتانی و درمان زخمهای ایسکمیک در بیماری بورگر اثربخشتر است، اما ایلوپروست خوراکی از پلاسبو موثرتر نیست. شواهد با کیفیت پائین و بسیار پائین پیشنهاد میکند که هیچ اختلافی میان پروستاسیکلین (ایلوپروست و کلینپروست) و آلپروستادیل آنالوگ پروستاگلاندین به ترتیب به لحاظ درمان زخمها و تسکین درد در بیماری شدید بورگر وجود ندارد. شواهد با کیفیت بسیار پائین پیشنهاد میکند که هیچ اختلافی میان فولیک اسید و پلاسبو به لحاظ امتیازهای درد و نرخهای قطع عضو در افراد مبتلا به بیماری بورگر و هیپرهموسیستئینمی وجود ندارد. برای بررسی اثربخشی عوامل فارماکولوژیکال (وریدی یا خوراکی) در افراد مبتلا به بیماری بورگر، به کارآزماییها با کیفیت بالا نیاز است.
خلاصه به زبان ساده
درمان فارماکولوژیکال برای درمان بیماری بورگر
پیشینه
بیماری بورگر (Buerger's disease) به واسطه التهاب پیشرونده عود کننده و ایجاد لخته در شریانها و وریدهای کوچک و متوسط دستها و پاها شناخته میشود. دلایل بروز این بیماری ناشناخته است، اما بیشتر در مردانی شایع است که سابقه استفاده از دخانیات را دارند. این بیماری باعث ایجاد زخمها و درد شدید در اندامهای فوقانی و تحتانی در جوانان سیگاری میشود. در بسیاری از موارد، به ویژه در بیماران مبتلا به نوع شدید بیماری، امکان بهبود وضعیت از طریق عمل جراحی وجود ندارد، و بنابراین، از داروها (عوامل فارماکولوژیکال) استفاده میشود. این داروها میتواند عوامل فارماکولوژیکال از جمله سیلوستازول (cilostazol)، کلوپیدوگرل (clopidogrel) و پنتوکسیفیلین (pentoxifylline) یا مشتقات دارویی پروستاسیکلین (prostacyclin) و پروستاگلاندین (prostaglandin)، باشند که جریان خون را دوباره برقرار کرده و گردش خون را در نواحی آسیب دیده بهبود میدهند، و به لحاظ نظری، به درمان زخمها و تسکین درد ادامهدار اندامهای تحتانی کمک میکنند. این مطالعه مروری اثربخشی عوامل فارماکولوژیکال را در درمان بیماران مبتلا به بورگر بررسی میکند.
نتایج اصلی
جستوجوی ما 5 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده را، شامل مجموعا 602 شرکتکننده و دوره درمانی در حدود 4 هفته شناسایی کرد (شواهد تا آپریل 2015 بهروز هستند). مقایسهها آنالوگ پروستاسیکلین در مقابل پلاسبو، آسپرین، و یک آنالوگ پروستاگلاندین، و فولیک اسید (folic acid) در مقابل پلاسبو را دربرمیگرفت. ما مطالعاتی را که به بررسی عوامل فارماکولوژیکالی از جمله سیلوستازول، کلوپیدوگرل و پنتوکسی فیلین پرداخته باشند، یا مطالعاتی که به مقایسه پروستانوئید خوراکی (oral prostanoid) در مقابل پروستانوئید وریدی (intravenous prostanoid) پرداخته باشند، شناسایی نکردیم. مطالعات منتخب به بررسی مشتقات پروستاسیکلین و پروستاگلاندین، که دارای توانایی به جریان انداختن مجدد جریان خون و بهبود گردش در نواحی آسیبدیده هستند، پرداخته بودند.
شواهد با کیفیت متوسط به دست آمده از یک مطالعه، پیشنهاد کردند که ایلوپروست (iloprost) وریدی در درمان زخمها و تسکین درد ادامهدار اندامهای تحتانی (rest pain) بعد از 28 روز از درمان، در مقایسه با آسپرین خوراکی اثربخش بود. اما هیچ اختلافی به لحاظ نرخهای قطع عضو به دست نیامد. شواهد به دست آمده از 2 مطالعه پیشنهاد کردند که پروستاسیکلین به اندازه آنالوگ پروستاگلاندین در درمان زخمها (شواهد با کیفیت بسیار پائین) و از بین بردن کامل درد ادامهدار اندامهای تحتانی (شواهد با کیفیت پائین) اثربخش بود، اما نرخهای قطع عضو بررسی نشده بودند. شواهد با کیفیت متوسط به دست امده از یک مطالعه پیشنهاد کرد که هیچ اختلافی میان پلاسبو و ایلوپروست آنالوگ پروستاسیکلین (200 میکروگرم (mcg) و 400 میکروگرم) به لحاظ درمان زخمهای ایسکمیک یا از بین بردن کامل درد ادامهدار اندامهای تحتانی بعد از 8 هفته و 6 ماه، و نرخهای قطع عضو بعد از 6 ماه، وجود ندارد. شواهد با کیفیت بسیار پائین به دست آمده از یک مطالعه نشان داد که هیچ اختلافی میان پلاسبو و فولیک اسید، در بیماران مبتلا به بورگر و هیپرهموسیستئینمی (hyperhomocysteinaemia) (یک وضعیت پزشکی که بواسطه سطح به طور غیرطبیعی بالای هموسیستئین (homocysteine) در خون شناخته میشود)، به لحاظ نرخهای قطع عضو و امتیازهای درد وجود نداشت. درمان زخم اندازهگیری نشده بود. عوارض جانبی درمان، از جمله سردرد یا تهوع، منجر به وقفههای درمانی یا عواقب جدی بیشتری نشده بود. پیامدها از جمله بهبود بدون قطع عضو، مسافت پیموده شده یا مسافت پیموده شده بدون درد، و نمایه مچ پا - بازویی (ankle brachial index) در هیچ یک از مطالعات بررسی نشده بودند.
کیفیت شواهد
در مجموع، کیفیت شواهد با توجه به کم بودن تعداد مطالعات، کم بودن تعداد شرکتکنندگان، تنوع در شدت بیماری شرکتکنندگان میان مطالعات و اطلاعات گم شده برای مثال قرار گرفتن در معرض تنباکو به صورت پایه، بسیار پائین تا متوسط بود. برای بررسی اثربخشی عوامل فارماکولوژیکال (وریدی یا خوراکی) در افراد مبتلا به بورگر، به کارآزماییهایی با کیفیت بالا نیاز است.