پیشینه
سکته مغزی یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. اختلال عملکرد که منجر به عملکرد ضعیف در «فعالیتهای روزمره زندگی» (ADLs) میشود، در میان بازماندگان سکته مغزی شایع است. روش توانبخشی کنونی، در بهبود کارآیی ADL، عملکرد، قدرت عضلانی و تواناییهای شناختی (از جمله عدم توانایی در درک فضایی) پس از سکته مغزی تاثیر محدودی دارد، اما یک درمان کمکی برای توانبخشی سکته مغزی ممکن است تحریک غیرتهاجمی مغز توسط تحریک جریان مستقیم ترانسکرانیال (tDCS) برای تعدیل تحریکپذیری قشر مغز باشد، بنابراین کارآیی ADL، عملکرد بازو و پا، قدرت عضلانی و تواناییهای شناختی (از جمله عدم توانایی در درک فضایی)، از کار افتادگی و عوارض جانبی را در افراد پس از سکته مغزی بهبود بخشد.
اهداف
بررسی تاثیر تحریک جریان مستقیم ترانسکرانیال (tDCS) بر فعالیتهای روزمره زندگی، عملکرد بازو و پا، قدرت عضلانی و تواناییهای شناختی (از جمله عدم توانایی در درک فضایی)، از کار افتادگی و عوارض جانبی در افراد پس از سکته مغزی.
روش های جستجو
ما ثبت کارآزماییهای گروه استروک در کاکرین (Cochrane Stroke Group Trials Register) (فوریه 2015)، پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبتشده کاکرین (CENTRAL؛ (Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ کتابخانه کاکرین؛ (The Cochrane Library)؛ شماره 2؛ 2015)؛ MEDLINE (از 1948 تا فوریه 2015)، EMBASE (از 1980 تا فوریه 2015)، CINAHL (از 1982 تا فوریه 2015)، AMED (از 1985 تا فوریه 2015)، Science Citation Index (از 1899 تا فوریه 2015) و چهار پایگاه اطلاعاتی دیگر را جستوجو کردیم. در تلاش برای شناسایی کارآزماییهای منتشر شده، منتشر نشده و در حال انجام بیشتر، ما فهرستهای کارآزماییها و فهرست منابع را بررسی کردیم، مجموعه مقالات کنفرانسها را به صورت دستی جستوجو کردیم و با نویسندگان و تولیدکنندگان تجهیزات تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
این مطالعه، بهروزرسانی یک مطالعه مروری موجود است. در نسخههای قبلی از این مطالعه مروری، ما بر اثرات تحریک جریان مستقیم ترانسکرانیال (tDCS) بر فعالیتهای روزمره زندگی (ADLs) و عملکرد، تمرکز کردیم. در این بهروزرسانی، ما معیارهای ورود به مطالعه خود را برای مقایسه هرگونه tDCS فعال برای بهبود ADLs، عملکرد، قدرت عضلانی و تواناییهای شناختی (از جمله عدم توانایی در درک فضایی) در مقابل هر گونه دارونما یا مداخله کنترلی گسترش دادیم.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مطالعه مروری به طور جداگانه، کیفیت کارآزمایی و خطر سوگیری (Bias) را ارزیابی (MP و JM) و دادهها را استخراج کردند (JM و BE). در صورت لزوم، ما با نویسندگان این مطالعه برای کسب اطلاعات بیشتر تماس گرفتیم. ما اطلاعاتی را درباره انصراف و عوارض جانبی، از گزارشهای کارآزماییها گردآوری کردیم.
نتایج اصلی
ما 32 مطالعه را انتخاب کردیم که در کل شامل 748 شرکتکننده بالای 18 سال با استروک ایسکمیک (ischaemic) مزمن یا نیمهحاد یا حاد یا ایسکمیک مغزی هموراژیک (haemorrhagic) بودند. ما همچنین 55 مطالعه در حال انجام را شناسایی کردیم. خطر سوگیری در پیامدها و مقایسههای مختلف، تفاوت قابلملاحظهای نداشت.
ما 9 مطالعه را با 396 شرکتکننده یافتیم که به بررسی اثرات تحریک جریان مستقیم ترانسکرانیال (tDCS) در مقابل tDCSهای ساختگی (یا هر گونه مداخله منفعل دیگر) در اندازهگیری پیامد اولیه ما بر ADLs پس از سکته مغزی پرداخته بودند. ما شواهدی درباره تاثیر مربوط به کارآیی ADL در پایان دوره مداخله پیدا کردیم ( میانگین تفاوت استاندارد (SMD): 0.24؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.03 تا 0.44؛ روش واریانس معکوس با مدل اثرات تصادفی؛ شواهد با کیفیت متوسط). 6 مطالعه با 269 شرکتکننده، اثرات tDCS را بر ADLs در پایان پیگیری ارزیابی و دریافتند که عملکرد ADL بهبود یافت (SMD: 0.31؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.01 تا 0.62؛ روش واریانس معکوس با مدل اثرات تصادفی؛ شواهد با کیفیت متوسط). با این حال، این نتایج در تجزیه و تحلیلهای حساسیت شامل تنها کارآزماییهای با کیفیت روششناسی خوب، باقی نماندند.
یکی از اندازههای پیامد ثانویه ما، عملکرد اندام فوقانی بود: 12 کارآزمایی با مجموع 431 شرکتکننده، عملکرد اندام فوقانی را در پایان دوره مداخله اندازه گرفتند، هیچ شواهدی از تاثیر مطلوب tDCS یافت نشد (SMD: 0.01؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.48 - تا 0.50؛ برای مطالعات ارائه دهنده مقادیر کامل (شواهد با کیفیت پائین)؛ SMD: 0.32؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.51 - تا 1.15؛ (شواهد با کیفیت پائین)، برای مطالعات ارائه دهنده میزان تغییر مقادیر؛ روش واریانس معکوس با مدل اثرات تصادفی). از نظر اثرات tDCS بر عملکرد اندام فوقانی در پایان پیگیری، ما 4 مطالعه با مجموع 187 شرکتکننده (قدر مطلق مقادیر) شناسایی کردیم که هیچ شواهدی از تاثیر را نشان نداد (SMD: 0.01؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.48 - تا 0.50؛ روش واریانس معکوس با مدل اثرات تصادفی؛ شواهد با کیفیت پائین). 10 مطالعه با 313 شرکتکننده دادههای مربوط به پیامد را درباره قدرت عضلانی در پایان دوره مداخله گزارش کردند، اما در متاآنالیز (meta-analysis) مربوطه هیچ شواهدی مبنی بر تاثیر وجود نداشت. 3 مطالعه با 156 شرکتکننده دادههای پیامد را درباره قدرت عضلانی در مدت پیگیری گزارش کردند، اما هیچ شواهدی از تاثیر وجود نداشت.
در 6 مطالعه از 23 مطالعه (26%)، انصراف از مطالعه، عوارض جانبی یا مرگ و میر که در طول دوره مداخله رخ داده بود، گزارش شده و نسبت از کارافتادگی و عوارض جانبی در دو گروه مشابه بود (خطر تفاوت (RD): 0.01؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.02 - تا 0.03؛ روش منتل - هنزل (Mantel-Haenszel) با مدل اثرات تصادفی؛ شواهد با کیفیت پائین؛ تجزیه و تحلیلها فقط بر پایه مطالعاتی است که گزارشی درباره انصراف از مطالعه یا عوارض جانبی، و یا هر دو ارائه دهند). با این حال، این تاثیر ممکن است با توجه به سوگیری گزارش، کمتر از مقدار واقعی برآورد شود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
در حال حاضر، برای بهبود عملکرد ADL پس از سکته مغزی، شواهد با کیفیت بسیار پائین تا متوسط درباره تاثیر tDCS (anodal / cathodal / dual) در مقابل کنترل (ساختگی / هر گونه مداخله دیگر) در دسترس است. با این حال، بسیاری از کارآزماییهای تصادفیسازی در حال انجام وجود دارد که میتواند کیفیت شواهد را در آینده تغییر دهد. مطالعات آینده باید به ویژه کسانی را دربر گیرد که ممکن است پس از سکته مغزی بیشتر از tDCS بهرهمند شوند و تحت تاثیر TDCS بر عملکرد اندام فوقانی و تحتانی، قدرت عضلانی و تواناییهای شناختی (از جمله عدم توانایی در درک فضایی) قرار بگیرند. انصراف از مطالعه و عوارض جانبی را باید به طور معمول تحت نظارت قرار داد و به عنوان پیامدهای ثانویه ارائه کرد. آنها همچنین باید مسائل روششناسی را بر اساس بیانیه استانداردهای تلفیقی گزارشدهی کارآزماییها (CONSORT؛ Consolidated Standards of Reporting Trials) توضیح دهند.
خلاصه به زبان ساده
جریان الکتریکی مستقیم به مغز برای بهبود پیامدهای توانبخشی
سوال مطالعه مروری
ما شواهد مربوط به تاثیر جریان الکتریکی مستقیم به مغز را (تحریک جریان مستقیم ترانسکرانیال، tDCS) در کاهش اختلال در فعالیتهای روزمره زندگی (ADLs)، عملکرد بازو و پا، قدرت عضلانی و تواناییهای شناختی (از جمله عدم توانایی در درک فضایی)، انصراف و عوارض جانبی در افراد پس از سکته مغزی بررسی کردیم.
پیشینه
سکته مغزی یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. بیشترین موارد سکتههای مغزی زمانی اتفاق میافتند که یک لخته خون، رگ خونی مغزی را مسدود کند. بدون جریان خون مناسب، مغز به سرعت آسیب میبیند، که این آسیب میتواند دائمی باشد. این آسیب اغلب باعث اختلال در فعالیتهای روزمره زندگی و عملکرد حرکتی در میان بازماندگان سکته مغزی میشود. استراتژیهای توانبخشی کنونی، اثربخشی محدودی در بهبود این اختلالات دارند. یک احتمال برای افزایش اثرات توانبخشی ممکن است علاوه بر تحریک غیرتهاجمی مغز، از طریق یک روش شناخته شده مانند تحریک جریان مستقیم ترانسکرانیال (tDCS) انجام شود. این تکنیک میتواند چگونگی کار کردن مغز را تغییر دهد و ممکن است برای کاهش اختلال در ADLs و عملکرد مورد استفاده قرار بگیرد. با این حال، اثر بخشی این مداخله برای بهبود پیامدهای توانبخشی هنوز ناشناخته است.
تاریخ جستوجو
این مطالعه مروری تا فوریه 2015 بهروز است.
ویژگیهای مطالعه
ما 32 مطالعه را انتخاب کردیم که در کل شامل 748 شرکتکننده بالای 18 سال با استروک ایسکمیک مزمن یا نیمهحاد یا حاد یا سکته مغزی هموراژیک بودند. میانگین سنی در گروههای درمانی در بازه سنی 43 تا 70 سال و در گروه کنترل از 45 تا 75 سال بود. سطح اختلال شرکتکنندگان در بازه شدید تا متوسط قرار داشت. اغلب مطالعات در زمان بستری انجام شد. انواع مختلف تحریک (anodal، cathodal، dual) از tDCS با مدت زمان تحریکهای مختلف و دوزهای تجویز شده با tDCS مصنوعی یا مداخله کنترل فعال مقایسه شد. tDCS ساختگی بدان معنی است که تحریک بهطور محرمانه در دقیقه اول مداخله، خاموش است.
نتایج اصلی
این مطالعه مروری نشان داد که tDCS ممکن است ADLs را افزایش دهد، اما اینکه آیا عملکرد بازو و پا، قدرت عضلانی و تواناییهای شناختی ممکن است بهبود یابند، هنوز نامشخص است. نسبت عوارض جانبی و افرادی که درمان را قطع کردند در بین گروهها مشابه بود. مطالعات انتخاب شده از نظر نوع، محل و مدت زمان تحریک، مقدار جریان آزاد شده، اندازه الکترود و موقعیت و همچنین نوع و محل سکته مغزی متفاوت بودند. در این زمینه پژوهشهای بیشتری برای پرورش شواهد پایه این یافتهها، به خصوص در مورد عملکرد بازو و پا، قدرت عضلانی و تواناییهای شناختی (از جمله عدم توانایی در درک فضایی) لازم است.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد در مورد tDCS برای بهبود ADLs ، بسیار پائین تا متوسط بود. کیفیت شواهد در مورد عملکرد اندام فوقانی و عوارض جانبی و افرادی که درمان را قطع کردند، پائین بود.