پیشینه
سردرد متعاقب بیحسی نخاعی (PDPH ؛Post-dural puncture headache)، یکی از شایعترین عوارض تشخیصی و درمانی پونکسیونهای کمری (lumbar punctures) است. PDPH بهصورت هرگونه سردرد رخداده پس از پونکسیون کمری تعریف میشود که طی 15 دقیقه نشستن یا ایستادن بدتر شده و طی 15 دقیقه دراز کشیدن بیمار بهبود مییابد. محققان، انواع زیادی از مداخلات را برای کمک به پیشگیری از PDPH پیشنهاد کردهاند. پیشنهاد شده که جنبههایی مانند طراحی قطر بیرونی یا ضخامت (gauge) و سر سوزن میتواند برای کاهش بروز PDPH اصلاح شود.
اهداف
ارزیابی اثرات طراحی سر (تروماتیک (traumatic) در مقابل بدون تروما (atraumatic)) و ضخامت (gauge) سوزن بر پیشگیری از PDPH در شرکتکنندگانی که به دلایل تشخیصی یا درمانی تحت پونکسیون دورال (dural) قرار میگیرند.
روش های جستجو
ما در سپتامبر 2016 در CENTRAL ،MEDLINE ،Embase ،CINAHL و LILACS و همچنین پورتال جستوجوی پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO) (ICTRP) را جستوجو کردیم. ما استراتژی MEDLINE را برای جستوجو در پایگاههای اطلاعاتی دیگر به کار بردیم. ما فهرست منابع کارآزماییها و مرورهای منتخب را برای بررسی کارآزماییهای شناسایینشده، ارزیابی کردیم. عبارتهای جستوجویی که ما استفاده کردیم، ترکیبی از عبارات مبتنی بر اصطلاحنامه (thesaurus-based) و free-text برای هر دو مداخله (پونکسیون کمری در شرایط نورولوژی، بیحسی یا میلوگرافی (myelography)) و سردرد بود.
معیارهای انتخاب
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT) را انتخاب کردیم که در هر شرایط بالینی/ تحقیقاتی از پونکسیون دورال در شرکتکنندگانی از تمام سنین و هر دو جنس استفاده شده و طراحیهای سر سوزن یا ضخامتهای مختلف را برای پیشگیری از PDPH مقایسه کرده بودند.
گردآوری و تحلیل دادهها
ما از روندهای روششناختی استاندارد مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی
ما 70 مطالعه را در این مطالعه مروری انتخاب کردیم؛ این تجزیهوتحلیل کمی (quantitative) شامل 66 مطالعه با 17067 شرکتکننده بود. 18 مطالعه دیگر در انتظار طبقهبندی و 12 مورد در حال انجام هستند. پانزده مورد از 18 مطالعه در انتظار طبقهبندی، اغلب مربوط به خلاصههای کنگره منتشرشده قبل از سال 2010 هستند که اطلاعات موجود، اجازه ارزیابی کامل را از تمام خطرهای سوگیری (bias) و مشخصات آنها نمیدهد. پیامد اصلی ما، پیشگیری از PDPH بود؛ اما ما بروز PDPHشدید، سردرد بهطور کلی و عوارض جانبی را نیز ارزیابی کردیم. کیفیت شواهد برای اکثر پیامدها، اغلب به علت مسائل خطر سوگیری، متوسط بود. ما برای این تجزیهوتحلیل، سه مقایسه اصلی را انجام دادیم: 1) سوزنهای تروماتیک در مقابل سوزنهای بدون تروما، 2) سوزنهای تروماتیک با gauge بزرگتر در برابر سوزنهای تروماتیک با gauge کوچکتر، و 3) سوزنهای بدون تروما با gauge بزرگتر در برابر سوزنهای بدون تروما با gauge کوچکتر. ما برای هر مقایسه اصلی در صورت موجود بودن دادهها، یک تجزیهوتحلیل زیرگروه انجام دادیم که پونکسیون کمری، سن و حالت (posture) را ارزیابی کرده بود.
برای اولین مقایسه، استفاده از سوزنهای تروماتیک نشاندهنده خطر بیشتر بروز PDPH در قیاس با سوزنهای بدون تروما بود (36 مطالعه؛ 9378 شرکتکننده؛ خطر نسبی (RR): 2.14؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.72 تا 2.67؛ I2 = 9%).
در مقایسه دوم از سوزنهای تروماتیک، مطالعاتی که اندازههای گوناگون gaugeهای بزرگ و کوچک را مقایسه کردند، نشاندهنده عدم تفاوت چشمگیر در اثرات از نظر خطر PDPH بودند؛ بهاستثنای مطالعهای که gaugeهای سوزن 26 و 27 را مقایسه کرده بود (یک مطالعه؛ 658 شرکتکننده؛ RR: 6.47؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.55 تا 16.43).
در مقایسه سوم، از سوزنهای بدون تروما، مطالعاتی که اندازههای گوناگون gaugeهای بزرگ و کوچک را مقایسه کردند، بیانگر عدم تفاوت چشمگیر در اثرات از لحاظ خطر PDPH بودند.
ما هیچ اختلاف قابل توجهی را در خطر پارستزی (paraesthesia)، کمردرد، PDPH شدید و هرگونه سردرد بین سوزنهای تروماتیک و بدون تروما مشاهده نکردیم. نتایج تجزیهوتحلیلهای حساسیت PDPH میان سوزنهای تروماتیک و بدون تروما با حذف مطالعات دارای خطر سوگیری بالا، نشاندهنده نتایج مشابه در مورد منفعت سوزنهای بدون تروماتیک در پیشگیری از PDPH بود (سه مطالعه؛ RR: 2.78؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.26 تا 6.15؛ I2 = 51%).
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهدی با کیفیت متوسط وجود دارند که سوزنهای بدون تروماتیک، خطر سردرد متعاقب بیحسی نخاعی (PDPH) را بدون افزایش عوارض جانبی مانند پارستزی یا کمردرد کاهش میدهند. این مطالعات، به وضوح درباره جنبههای مرتبط با تصادفیسازی از جمله ایجاد توالی تصادفی (random sequence generation) و پنهانسازی تخصیص (allocation concealment) گزارش نکرده بودند که تفسیر خطر سوگیری را در مطالعات منتخب دشوار ساخته است. کیفیت متوسط شواهد برای سوزنهای تروماتیک در برابر بدون تروما، نشان میدهد که به احتمال زیاد، تحقیقات بیشتر دارای تأثیر مهمی بر اعتماد ما به این برآورد اثر است.
خلاصه به زبان ساده
مشخصات سوزن که بروز سردرد متعاقب بیحسی نخاعی (PDPH) را کاهش میدهد.
پیشینه
پونکسیون کمری شامل ورود سوزن به بخش تحتانی ستون فقرات برای کشیدن مایع است تا برای بیماریهای که مغز و نخاع را تحت تأثیر قرار میدهند، آزمایش شود. همچنین این عمل میتواند برای درمان استفاده شود (برای مثال، مدیریت درد در عمل سزارین).
پونکسیونهای کمری بهطور کلی ایمن قلمداد میشوند؛ با این حال، تعدادی عوارض جانبی مانند کمردرد، احساس مورمور شدن (پارستزی) یا حتی سردرد متعاقب بیحسی نخاعی (PDPH) گزارش شدهاند. این عارضهها تهدیدکننده حیات نیستند؛ اما میتوانند فعالیت جسمانی فرد را مختل کرده و بسیار دردناک باشند. سر سوزنها (بهعنوان تروماتیک یا بدون تروما دستهبندی میشوند) و gaugeهای (اندازه/ قطر) مختلف متعددی برای انجام پونکسیون کمری به کار میروند. ما انواع متفاوت سوزنها را برای ارزیابی تأثیرات سر سوزن و ضخامت آن بر پیشگیری از سردرد متعاقب بیحسی نخاعی، مقایسه کردیم.
ویژگیهای مطالعه
ما منابع پزشکی را به دنبال مطالعات انجامشده در هر شرایطی که سوزنهایی را با مشخصات متفاوت (طراحی و اندازههای سر سوزن مختلف) برای پیشگیری از PDPH مقایسه کرده بودند، جستوجو کردیم. شواهد تا سپتامبر 2016 موجود هستند. ما 70 مطالعه را انتخاب کردیم و توانستیم اطلاعات را از 66 مورد از این مطالعات (17067 شرکتکننده) در تجزیهوتحلیل کمی گردآوری کنیم. 18 مطالعه دیگر در انتظار طبقهبندی و 12 مورد در حال انجام هستند.
نتایج اصلی
ما پی بردیم که استفاده از سوزنهایی با سر تروماتیک، منجر به خطر بیشتر PDPH در قیاس با سوزنهایی با سر بدون تروما میشوند. زمانی که ما مطالعات مختلف مربوط به مقایسه اندازههای گوناگون gaugeهای تروماتیک بزرگ و کوچک را قیاس کردیم، هیچ تفاوتی را در اثرات از نظر خطر PDPH نیافتیم. در نهایت ما در مقایسه سوزنهای بدون تروما با gaugeهای بیشتر با سوزنهای با gaugeهای کوچکتر، اختلاف معناداری را از نظر ابتلا به PDPH در هر یک از سناریوهای آنالیزشده مشاهده نکردیم. همچنین ما هیچ تفاوت قابل توجهی را در استفاده از سوزنهای تروماتیک در مقابل بدون تروما در ایجاد عوارض جانبی مانند پارستزی، کمردرد و PDPH شدید نیافتیم.
کیفیت شواهد
این مطالعات بهصورت روشنی درباره جنبههای مرتبط با تصادفیسازی طراحی آنها گزارش نکرده بودند (روشی که از بازی احتمال برای اختصاص شرکتکنندگان به گروههای مقایسهای در یک کارآزمایی استفاده میکند). این امر، تفسیر خطر سوگیری را در مطالعات منتخب برایمان دشوار ساخته است؛ بنابراین ما کیفیت شواهد را برای اغلب پیامدهای ارزیابیشده در این مطالعه مروری متوسط در نظر گرفتیم.