پیشینه
کانسر مثانه غیرتهاجمی به عضله (NMIBC)، با وجود درمانهای موضعی، عموما رزکسیون ترانساورترال (TUR) همراه با درمانهای کمکی، میزان بالایی از عود و پیشرفت دارد. نشان داده شده که باسیل کالمت – گرین داخل مثانهای ((BCG باعث کاهش عود و پیشرفت در افراد مبتلا به NMIBC پس از TUR میشود، با این حال بسیاری از افراد به درمان پاسخ نمیدهند، یا در فاصله کمی پس از آن دچار عود میشوند، یا نمیتوانند آن را تحمل کنند. احتمال بالقوه سینرژی فعالیت آنتیتومورال اینترفرون (IFN) آلفا ((α و BCG در بیمارانی که دچار عدم تحمل یا عدم پاسخدهی به دوز استاندارد BCG هستند، منطق استفاده از این درمان ترکیبی است.
اهداف
برای ارزیابی اثرات تزریق داخل مثانهای BCG به اضافه IFN-α نسبت به BCG به تنهایی برای درمان کانسر مثانه غیرتهاجمی به عضله.
روش های جستجو
ما ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL) (شماره 8، 2016)،MEDLINE (OvidSP) (1964 تا 2016)،(OvidSP) Embase (1974 تا 2016)، ClinicalTrials.gov، پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO ICTRP) را جستوجو کردیم و همچنین فهرست منابع مقالات بازیابی شده را بررسی کرده و در خلاصه مقالات کنفرانسهای مرتبط سه سال گذشته جستوجوی دستی هم انجام دادیم. ما محدودیت زبان اعمال نکردیم. تاریخ آخرین جستوجو در تمام پایگاههای دادهها 25 آگوست 2016 بود.
معیارهای انتخاب
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCTs) و کارآزماییهای شبهتصادفی را انتخاب کردیم که BCG را به همراه IFN-α نسبت به BCG بهتنهایی در بزرگسالان هر دو جنس با تایید بافتشناسی Ta و T1 سرطان مثانه سطحی، با یا بدون کارسینوم در محل، درمانشده با TUR مورد بررسی قرار داده بودند.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده بررسی به طور مستقل صلاحیت مطالعات را ارزیابی کردند، دادهها را استخراج و خطر تورش را در کارآزماییهای گنجانده شده سنجیدند. ما از Review Manager 5 برای ترکیب دادهها و از مدل تحلیل تصادفی برای متاآنالیزها استفاده کردیم. برای پیآمدهای از پیش مشخص شده، زمانی که قادر به دریافت اطلاعات زمان رویداد (به عنوان مثال، زمان عود) نبودیم، ما پیآمدهای دوجانبه (مانند عود) را بررسی کردیم. ما کیفیت شواهد را برای مقایسههای اصلی با استفاده از روش GRADE ارزیابی کردیم.
نتایج اصلی
ما در این بررسی پنج RCT را که در مجموع شامل 1231 شرکتکننده با NMIBC میشدند، در بررسی گنجاندیم. با توجه به گزارشهای ضعیف، خطر تورش در مطالعات گنجانده شده اغلب نامشخص بود. ما مطالعات را با دو مقایسه اصلی ارزیابی کردیم: تزریق داخل مثانهای BCG به همراه IFN-α در مقایسه با تزریق داخل مثانهای BCG به تنهایی (چهار RCT) و BCG درون مثانهای متناوب همراه با IFN-α در مقابل BCG داخل مثانهای به تنهایی (یک RCT).
BCG داخل مثانهای به همراه IFN-α در مقابل BCG داخل مثانهای بهتنهایی (چهار RCT): ما هیچ تفاوت واضحی را بین BCG به همراه IFN-α و BCG به تنهایی برای عود (متوسط خطر نسبی (RR): 0.76، 95% فاصله اطمینان (CI): 0.44 تا 1.32؛ 4 RCTs؛ 925 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) یا پیشرفت (میانگینRR: 0.26، 95% CI: 0.04 تا 1.87؛ 2 RCT؛ 219 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پایین) مشاهده نکردیم. RCT های گنجانده شده پیآمد اصلی دیگر این بررسی، قطع درمان به علت عوارض جانبی، را گزارش نکرده بودند. با توجه به پیآمدهای ثانویه، هیچ تفاوت واضحی در مرگومیر ناشی از بیماری مشاهده نشد (RR: 0.38، 95% CI: 0.05 تا 3.05، 1 RCT، 99 شرکت کننده، شواهد با کیفیت بسیار پایین). دو RCT که گزارشهای متناقضی را برای عوارض جانبی گزارش داده بودند، به علت تغییر تعاریف، امکان تجمیع ندارند. هیچ دادهای از RCT های گنجانده شده در مورد زمان مرگ یا کیفیت زندگی خاص بیماری وجود نداشت
BCG درون مثانهای متناوب همراه با IFN-α در مقابل BCG داخل مثانهای بهتنهایی (یک RCT): ما شاهد زمان کمتر عود در شرکتکنندگان با BCG متناوب همراه با IFN-α در مقایسه با BCG به تنهایی بودیم (نسبت خطر (HR): 2.86، 95% CI: 1.98 تا 4.13، 1 RCT، 205 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پایین) اما هیچ تفاوت واضحی در زمان پیشرفت (HR: 2.39، 95% CI: 0.92 تا 6.21، 1 RCT، 205 شرکت کننده؛ شواهد با کیفیت پایین) و قطع درمان به علت عوارض جانبی (RR: 2.97، 95% CI: 0.31 تا 28.09، 1 RCT، 205 نفر؛ شواهد با کیفیت پایین) وجود نداشت. با توجه به نتایج ثانویه، اختلاف واضحی بین BCG متناوب بههمراه IFN-α و BCG بهتنهایی برای مرگ ناشی از این بیماری خاص (HR: 2.74، 95% CI: 0.73 تا 10.28، 1 RCT، 205 شرکتکننده، شواهد با کیفیت پایین)، زمان مرگ (بقای کلی) (HR: 1.00، 95% CI: 0.68 تا 1.47، 1 RCT، 205 شرکتکننده، شواهد با کیفیت پایین)، یا عوارض جانبی سیستمیک یا موضعی (RR: 1.65، 95% CI: 0.41 تا 6.73، 1 RCT، 205 شرکتکننده، شواهد با کیفیت پایین) وجود نداشت. هیچ دادهای در خصوص کیفیت زندگی خاص این بیماری وجود نداشت.
نتیجهگیریهای نویسندگان
ما شواهدی را با کیفیت پایین تا بسیار پایین یافتیم که پیشنهاد میدهند هیچ تفاوت واضحی در عود یا پیشرفت با BCG به همراه IFN-α در مقایسه با BCG به تنهایی، برای افراد مبتلا به NMIBC وجود ندارد؛ هیچ اطلاعاتی برای مشخص کردن اثر قطع درمان به علت عوارض جانبی وجود نداشت. شواهد با کیفیت پایین نشان میدهد که BCG متناوب همراه با IFN-α در مقایسه با BCG به تنهایی میتواند زمان عود را افزایش دهد، با این حال شواهد با کیفیت پایین همچنین نشان میدهد تفاوت مشخصی برای زمان پیشرفت یا قطع درمان به علت عوارض جانبی، وجود ندارد.
کارآزماییهای بیشتر با کیفیت بالا، با قدرت کافی و با استفاده از رژیمهای تزریق و دوزهای BCG و IFN-α استاندارد، با پیآمدهای گزارش شده در زیر گروههای طبقهبندی شده توسط بیمار و خصوصیات تومور، و متمرکز بر پیآمدهای طولانیمدت نه فقط متمرکز بر عود، بلکه همچنین بر پیشرفت، قطع با توجه به عوارض جانبی، و مرگومیر، ممکن است به روشن شدن استراتژی درمان ایدهآل و ارائه یک نتیجه قاطعتر کمک کنند.
خلاصه به زبان ساده
درمان موضعی سرطان مثانه غیرتهاجمی به عضله با باسیل کالمت – گرین داخل مثانهای با یا بدون اینترفرون آلفا
سئوال مطالعه مروری
ما شواهد تاثیر درمان موضعی مثانه را با باسیل کالمت – گرین(BCG) و اینترفرون آلفا (IFN) -alpha (α) برای سرطان لایههای سطحی مثانه (شناخته شده به عنوان سرطان مثانه غیر تهاجمی به عضله) مرور کردیم.
پیشینه
سرطان مثانه یک سرطان شایع در سراسر جهان است. سرطان مثانه که تهاجم عضلانی نداشته باشد اغلب با رزکسیون (برداشتن توسط عمل جراحی) درمان میشود، اما این درمان به تنهایی با خطر زیاد عود و پیشرفت به حالتهای تهاجمیتر همراه است. باسیل کالمت – گرین درمانی است که عموما پس از رزکسیون، داخل مثانه تزریق میشود تا خطر عود و پیشرفت را کاهش دهد. برخی مطالعات غیرتصادفیشده نشان دادهاند که اضافه کردن IFN-α به BCG میتواند این خطرات را بیشتر کاهش دهد. هدف ما مقایسه اثرات تجویز داخل مثانه BCG همراه با IFN-α نسبت به BCG به تنهایی در درمان افراد مبتلا به سرطان مثانه غیرتهاجمی به عضله بود.
ویژگیهای مطالعه: شواهد تا 25 آگوست 2016 بهروز هستند. ما پنج مطالعه را با مجموع 1231 شرکتکننده مبتلا به سرطان مثانه غیرتهاجمی به عضله در این بررسی گنجاندیم. چهار مطالعه، BCG را همراه با IFN-α و BCG به تنهایی مقایسه کرده بودند. یک مطالعه، BCG متناوب همراه با IFN-α را با BCG به تنهایی مقایسه کرده بود. دوره پیگیری در مطالعات بین دو ماه تا نزدیک 20 سال بود.
نتایج اصلی
BCG همراه با IFN-α (چهار مطالعه): ما شواهدی را با کیفیت بسیار پایین یافتیم که نشان دهنده عدم تفاوت قابلتوجه در عود (4 مطالعه شامل925 نفر) یا پیشرفت (دو مطالعه با 219 شرکت کننده) بین شرکتکنندگان دریافت کننده BCG همراه با IFN-α و کسانی که BCG را به تنهایی دریافت کرده بودند، بود. هیچ یک از مطالعات درمورد پیآمدهای مهم توقف درمان به علت عوارض جانبی گزارش نکرده بودند. همچنین شواهد با کیفیت بسیار پایین وجود دارد که نشانگر عدم تفاوت مشخص بین گروههای مختلف در مرگومیر ناشی از سرطان (یک مطالعه، 99 شرکت کننده) است. یافتههای نامتجانس برای عوارض جانبی (دو مطالعه،120 و 670 شرکت کنندگان) وجود دارد.
BCG متناوب با IFN-α (یک مطالعه): ما شواهدی با کیفیت پایین یافتیم که نشانگر احتمال بروز عود بیشتر با BCG متناوب همراه با IFN-α در مقایسه با BCG به تنهایی بود (مطالعهای با 205 شرکتکننده). ما همچنین شواهدی با کیفیت پایین یافتیم که نشان میداد تفاوت قابل توجهی در احتمال پیشرفت، خطر متوقف شدن درمان به علت عوارض جانبی و مرگومیر ناشی از سرطان بین بیماران با BCG متناوب همراه با IFN-α و کسانی که فقط BCG دریافت میکردند، وجود ندارد (یک مطالعه شامل 205 شرکت کننده). همچنین تفاوتی بین گروهها از نظر میزان بقای کلی یا عوارض جانبی وجود نداشت (یک مطالعه شامل 205 شرکتکننده).
هیچکدام از این پنج مطالعه در مورد کیفیت زندگی شرکتکنندگان گزارشی نداده بودند.
کیفیت شواهد: از آنجایی که مطالعات گنجانده شده اغلب در انجام یا گزارش ضعیف بودند، ما کیفیت شواهد را به طور کلی پایین ارزیابی کردیم. پژوهشهای آینده به احتمال زیاد تاثیرات مهمی بر میزان قاطعیت صحت نتایج ما خواهد داشت.