پیشینه
از نظر تاریخی، زنان در طول مرحله پایانی زایمان (labour) عموما از سوی زنان دیگر مورد حمایت و توجه قرار گرفتهاند. با این حال، در بیمارستانهای سراسر جهان، حمایت مداوم در حین زایمان در اغلب موارد به جای یک عمل روتین، به یک استثنا تبدیل شده است.
اهداف
هدف اولیه ارزیابی اثرات حمایت اینتراپارتوم (هنگام زایمان؛ intrapartum) نفر به نفر مداوم، در مقایسه با مراقبت معمول، برای زنان و نوزادان آنها، در هر شرایطی بود. اهداف ثانویه تعیین این نکته بود که آیا اثرات حمایت مداوم تحت تأثیر عوامل زیر قرار میگیرند:
1- شیوهها و سیاستهای معمول در محیط زایمان که ممکن است استقلال، آزادی حرکت و توانایی انجام زایمان زن را تحت تاثیر قرار بدهد، از جمله: سیاست حضور افراد حمایت کننده به انتخاب خود زن، بیحسی اپیدورال، و مانیتورینگ الکترونیکی مداوم جنین.
2- برقرار کننده ارتباط با زن و با تسهیلات: عضو کارکنان تسهیلات بودن (و در نتیجه وظیفهشناسی یا مسئولیتهای بیشتری دارند)، نبودن جزو کارکنان و نبودن عضوی از شبکه اجتماعی زن (حضور تنها با هدف ارائه حمایت مداوم، به عنوان مثال دوولا (doula))، یا فرد انتخاب شده توسط زن از اعضای خانواده و دوستان؛
3- زمانبندی شروع زایمان (زودتر یا دیرتر در بلوک زایمان (labour))؛
4- مدل حمایت (حمایت ارائهشده حول و حوش تولد نوزاد یا حمایت توسعهیافته در دورههای پیش از زایمان (antenatal) و پس از زایمان (postpartum))؛
5- سطح درآمد کشور (درآمد بالا در مقایسه با درآمد پائین و متوسط).
روش های جستجو
ما ثبت کارآزماییهای گروه بارداری و زایمان در کاکرین (31 اکتبر 2016)، ClinicalTrials.gov، پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت WHO International Clinical Trials Registry Platform (ICTRP) (1 جون 2017) و فهرست منابع مطالعات بازیابی شده را جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده منتشرشده و منتشرنشده، کارآزماییهای تصادفیسازی خوشهای که به مقایسه حمایت مداوم در حین زایمان با مراقبت معمول پرداختند. طرحهای شبه تصادفیشده و متقاطع برای ورود به مطالعه مناسب نبودند.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مطالعه مروری بهطور مستقل به بررسی کارآزماییها برای ورود به مطالعه و خطر سوگیری (Bias) پرداختند، دادهها را استخراج و آنها را از نظر دقت کنترل کردند. ما بهدنبال اطلاعات بیشتر از نویسندگان کارآزمایی بودیم. کیفیت شواهد با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی شد.
نتایج اصلی
ما در مجموع 27 کارآزمایی را انتخاب کردیم، و 26 کارآزمایی شامل 15858 زن دادههای قابل استفاده مربوط به پیامد را برای تجزیهوتحلیل فراهم کردند. این کارآزماییها در 17 کشور مختلف انجام شد: 13 کارآزمایی در کشورهای با درآمد بالا، 13 کارآزمایی در کشورهای با درآمد متوسط، و هیچ مطالعهای در کشورهای با درآمد پائین انجام نشد. زنان اختصاصداده شده به حمایت مداوم، بیشتر احتمال داشت که زایمان واژینال خودبهخودی داشته باشند (میانگین RR: 1.08؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.04 تا 1.12؛ 21 کارآزمایی؛ 14369 زن؛ شواهد با کیفیت پائین) و کمتر احتمال داشت که امتیازات یا احساسات منفی را در مورد تجربه زایمان (میانگین RR: 0.69؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.59 تا 0.79؛ 11 کارآزمایی؛ 11133 زن؛ شواهد با کیفیت پائین) و استفاده از هر نوع بیحسی اینتراپارتوم (intrapartum analgesia) را گزارش کنند (میانگین RR: 0.90؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.84 تا 0.96؛ 15 کارآزمایی؛ 12433 زن).
علاوه بر این، طول مدت لیبر آنها کوتاهتر بود (MD: 0.69 - ساعت؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.04 - تا 0.34 - ؛ 13 کارآزمایی، 5429 زن؛ شواهد با کیفیت پائین)؛ این زنان کمتر احتمال داشت که زایمان سزارین (میانگین RR: 0.75؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.64 تا 0.88؛ 24 کارآزمایی؛ 15347 زن؛ شواهد با کیفیت پائین) و یا زایمان طبیعی (واژینال) با ابزار کمکی (instrumental vaginal birth) (RR: 0.90؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.85 تا 0.96؛ 19 کارآزمایی؛ 14118 زن)، بیحسی موضعی (میانگین RR: 0.93؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.88 تا 0.99؛ 9 کارآزمایی؛ 11444 زن)، و یا یک کودک دارای نمره آپگار 5 دقیقهای پائین (RR: 0.62؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.46 تا 0.85؛ 14 کارآزمایی؛ 12615 زن) داشته باشند.
دادههای بهدست آمده از 2 کارآزمایی برای افسردگی پستپارتوم (پس از زایمان) به دلیل تفاوتهای زنان، بیمارستانها و ارائه دهندگان مراقبت انتخاب شده ترکیب نشدند؛ هر 2 کارآزمایی، زنان کمتری را که در هنگام تولد حمایت شده بودند دارای علائم افسردگی یافتند، هرچند ممکن است نتایج در یکی از مطالعات تصادفی بوده باشد (شواهد با کیفیت پائین). بهنظر نمیرسد که تأثیر آشکاری بر سایر مداخلات اینتراپارتوم (حین زایمان)، عوارض مادری یا نوزادی، مانند پذیرش در بخش مراقبتهای ویژه (میانگین RR: 0.97؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.76 تا 1.25؛ 7 کارآزمایی؛ 8897 زن؛ شواهد با کیفیت پائین)، و تغذیه انحصاری با شیر مادر در هر نقطه زمانی (میانگین RR: 1.05؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.96 تا 1.16؛ 4 کارآزمایی، 5584 زن؛ شواهد با کیفیت پائین) داشته باشد.
تجزیهوتحلیل زیرگروه نشان داد که هنگامی که ارائهدهنده مراقبت در نقش دولا (مامای همراه) حضور داشت، و در شرایطی که بیحسی اپیدورال بهطور معمول در دسترس نبود، حمایت مداوم در کاهش زایمان سزارین موثرتر بود. حمایت مداوم لیبر در شرایطی که زنان مجاز به داشتن همراه انتخابی خود در بلوک زایمانی (بخش لیبر) نبودند، با احتمال بالای زایمان واژینال خود به خودی و احتمال پائین زایمان سزارین همراه بود. تجزیه و تحلیل زیرگروهی از کارآزماییهای انجام شده در کشورهای با درآمد بالا در مقایسه با کارآزماییهای انجام شده در کشورهای با درآمد متوسط نشان میدهد که حمایت مداوم لیبر، منافع مشابهی را برای زنان و نوزادان برای اکثر پیامدها به همراه دارد، به استثنای زایمان سزارین، که مطالعات در کشورهای با درآمد متوسط کاهش بیشتری را در زایمان سزارین نشان دادند. نمیتوان در مورد شرایط کم درآمد، مانیتورینگ الکترونیکی جنین، زمانبندی آغاز حمایت مداوم یا مدل حمایتی نتیجهگیری کرد.
خطر سوگیری در مطالعات انتخاب شده متغیر بود. هیچ مطالعهای به روشنی زنان و پرسنل را کورسازی نکرد؛ فقط یک مطالعه ارزیابان پیامد را به اندازه کافی کورسازی کرده بود. تمام دامنههای دیگر در معرض درجات مختلفی از خطر سوگیری قرار داشتند. کیفیت شواهد به دلیل فقدان کورسازی در مطالعات و سایر محدودیتهای طرحهای مطالعه، ناسازگاری، یا عدم دقت برآوردهای اثر تنزل یافت.
نتیجهگیریهای نویسندگان
حمایت مداوم در لیبر ممکن است پیامدهای مربوط به زنان و نوزادان، از جمله افزایش زایمان واژینال یا طبیعی خودبهخودی، مدت زایمان کوتاهتر، و کاهش زایمان سزارین، زایمان طبیعی با ابزار کمکی، استفاده از هر نوع بیحسی، استفاده از بیحسی موضعی، نمره 5 دقیقهای آپگار پائین و احساسات منفی در مورد تجربیات زایمان را بهبود ببخشد. ما هیچ شواهدی از آسیبهای حمایت مداوم لیبر نیافتیم. تجزیه و تحلیل زیرگروه باید با احتیاط تفسیر شود، و بهصورت اکتشافی و فرضیهسازی در نظر گرفته شود، اما شواهد نشان میدهد که حمایت مداوم با ویژگیهای خاص ارائهدهنده، در شرایطی که بیحسی اپیدورال بهطور معمول در دسترس نیست، در شرایطی که زنان مجاز به انتخاب همراه در لیبر نبودند، و در شرایط کشورهای با درآمد متوسط، ممکن است تأثیر مطلوبی بر پیامدهایی مانند زایمان سزارین داشته باشد. تحقیقات آینده در مورد حمایت مداوم در حین لیبر باید بر پیامدهای بلندمدت (تغذیه با شیر مادر، تعاملات مادر و نوزاد، افسردگی پست پارتوم (پس از زایمان)، عزت نفس، مشکلات مادر شدن) تمرکز کنند و پیامدهای بیشتری مرتبط با زنان در شرایط کم درآمد را انتخاب کنند.
خلاصه به زبان ساده
حمایت مداوم برای زنان در حین زایمان
موضوع چیست؟
در گذشته، زنان در حین لیبر و زایمان، از مراقبت و حمایت زنان دیگر برخوردار بودند، و افراد در سرتاسر مدت زایمان در کنار آنها میماندند، که ما آن را «حمایت مداوم» مینامیم. با این حال، در بسیاری از کشورها زنان بیشتری به جای خانه در بیمارستان زایمان میکنند. به این معنا که حمایت مداوم در حین لیبر، به جای الگو به یک استثنا تبدیل شده است. هدف از این مطالعه مروری کاکرین شناخت اثر حمایت مداوم در زن در حین لیبر و زایمان، و روی نوزادش بود. ما برای پاسخ به این سوال تمام مطالعات مربوطه را گردآوری و تجزیهوتحلیل کردیم (تاریخ جستوجو: اکتبر 2016).
چرا این مهم است؟
تحقیقات نشان میدهد که زنان از حضور یک فرد حمایت کننده در حین لیبر و زایمان سود و منفعت میبرند. این حمایت ممکن است شامل حمایت عاطفی (emotional support) (حضور مداوم، مطمئن و قابل تحسین) و اطلاعات مربوط به پیشرفت لیبر باشد. این ممکن است شامل مشاوره در مورد تکنیکهای مواجهه، اقدامات راحتی (لمس راحت، ماساژ، حمام / دوش آب گرم، تشویق به تحرک، ترویج مناسب مصرف و دفع مایعات) و صحبت کردن در صورت نیاز از جانب زن باشد. عدم حمایت مداوم در حین زایمان منجر به نگرانی هایی شده که ممکن است در تجربه لیبر و زایمان غیر قابل انکار باشد.
تعداد دفعات مراقبت مدرن در دوره زایمان به این معنی است که زنان به تجربه روشهای سازمانی نیاز دارند. این ممکن است بر کیفیت، پیامدها و تجربه مراقبت در طول لیبر و تولد نوزاد اثرات جانبی داشته باشد. مراقبت حمایتی در حین لیبر ممکن است فرایندهای فیزیولوژیکی لیبر را افزایش دهد، و همچنین کنترل احساسات و اعتماد به نفس زنان در قدرت و توانایی زایمان آنها را افزایش دهد. این مساله ممکن است نیاز به مداخله زایمانی را کاهش داده و همچنین تجربیات زنان را بهبود ببخشد.
ما چه شواهدی را یافتیم؟
ما 26 مطالعه یافتیم که دادههای مربوط به 17 کشور را ارائه دادند، و شامل بیش از 15000 زن در طیف گستردهای از شرایط و زمینهها بودند. حمایت مداوم از طریق کارکنان بیمارستان (مانند پرستاران و ماماها)، یا زنانی که جزو کارکنان بیمارستان نبودند و ارتباط شخصی با زن زائو نداشتند (مانند همراه ماماها یا زنانی که در ارائه خدمات حمایتی مدرک پائینتری داشتند) ارائه شد. در موارد دیگر، این حمایت از طرف همراهان انتخاب شده توسط زن از شبکه خویشاوندی خودش به دست آمد (مانند شریک زندگی، مادر، یا دوست).
زنانی که حمایت مداوم حین لیبر دریافت کردند بیشتر احتمال داشت که زایمان خودبهخودی داشته باشند، یعنی زایمان طبیعی بدون وانتوز (ventouse) یا فورسپس یا سزارین. علاوه بر این، زنان کمتر احتمال داشت که از داروهای درد استفاده کنند یا زایمان سزارین داشته باشند، و احتمال بیشتری داشت که احساس رضایت داشته و مدت لیبر کوتاهتری داشته باشند. افسردگی پست پارتوم ممکن بود در زنانی که در حین زایمان حمایت شدند، کمتر باشد، اما به دلیل مطالعاتی که مقایسه در آنها دشوار است ما نمیتوانیم از این یافته مطمئن باشیم (این مطالعات در شرایط مختلف، و با افراد مختلف ارائه دهنده حمایت انجام شدند). نوزادان زنانی که حمایت مداوم دریافت کردند کمتر احتمال داشت که نمره آپگار 5 دقیقهای پائین داشته باشند (نمرات هنگامی استفاده شدند که سلامت و خوب بودن نوزادان در هنگام تولد و کمی بعد از آن ارزیابی شد). ما هیچ تفاوتی را در تعداد نوزادانی که در بخش مراقبتهای ویژه پذیرش شدند نیافتیم، و تفاوتی در اینکه آیا این نوزادان در سن هشت هفتگی با شیر مادر تغذیه شدند یا خیر وجود نداشت. اثرات جانبی مرتبط با حمایت شناسایی نشد. بهطور کلی، کیفیت شواهد به دلیل محدودیت در طراحی مطالعه و تفاوت بین مطالعات، پائین بود.
این به چه معناست؟
حمایت مداوم در لیبر ممکن است تعداد پیامدهای مرتبط با مادر و نوزاد را بهبود ببخشد، و پیامدهای جانبی آن شناسایی نشده است. حمایت مداوم از طرف شخصی که در حال حاضر فقط برای ارائه حمایت حضور دارد، جزء شبکه خویشاوندی زن محسوب نمیشود، در ارائه حمایت در زایمان تجربه دارد، و حداقل مقدار کمی آموزش دیده است (مانند یک همراه ماما یا دوولا)، مفید بهنظر میرسد. بهنظر میرسد که حمایت از طرف یک عضو خانواده یا یک دوست انتخاب شده در مقایسه با نداشتن همراه در حین زایمان، باعث افزایش رضایت زنان از این تجربه میشود. پژوهشهای آینده باید به بررسی چگونگی ارائه بهترین حمایت مداوم در زمینه های مختلف بپردازند.