حدود یکپنجم از همه زوجهای نابارور که در پی درمان ناباروری خود هستند، از نظر بالینی سطوحی از اضطراب، افسردگی یا پریشانی از خود بروز میدهند. اینگونه زوجها غالبا تحت مداخلات روانشناختی و آموزشی قرار میگیرند، اما اثربخشی این مداخلات، از هر دو جنبه بهبود بهداشت روانی و نرخ بارداری نامشخص است.
ارزیابی اثربخشی مداخلات روانشناختی و آموزشی برای درمان زوجهای نابارور درخصوص پیامدهای درمان روانشناختی و باروری.
ما این موارد را (از ابتدا تا 2 اپریل 2015) جستوجو کردیم: ثبت تخصصی کارآزماییهای کنترلشده گروه بیماریهای زنان و باروری در کاکرین (Cochrane Gynaecology and Fertility Group)؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials؛ شماره 2؛ 2015)؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ Psychinfo؛ EBSCO CINAHL؛ DARE؛ Web of Science؛ OpenGrey؛ LILACS؛ PubMed و ثبت کارآزماییهای در حال انجام. ما فهرست منابع را به صورت دستی جستوجو کردیم و با کارشناسان در این زمینه تماس گرفتیم.
ما این موارد را در نظر گرفتیم: کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده اعم از منتشرشده یا نشده، کارآزماییهای تصادفیسازی خوشهای، کارآزماییهای متقاطع (cross-over) (مرحله اول) که در آنها به ارزیابی اثربخشی مداخلات روانشناختی و آموزشی درخصوص پیامدهای درمان روانشناختی و باروری در زوجهای نابارور پرداخته شده بود.
دو نویسنده مطالعه مروری به طور مستقل خطر سوگیری (Bias) را ارزیابی و به استخراج دادهها پرداختند. برای کسب اطلاعات بیشتر با نویسندگان مطالعه تماس گرفتیم. پیامدهای اولیه عبارت بودند از سنجشهای روانشناختی (اضطراب و افسردگی) و نرخ باروری (زندهزایی یا حاملگی موجود). ما کیفیت کلی شواهد را با استفاده از معیارهای GRADE ارزیابی کردیم.
چون تصمیم نداشتیم مطالعات کاملا مشابه را به صورت معناداری ادغام کنیم، پس نتایج حاصل از تکتک مطالعات را با ارائه میانگین و دامنه بین چارکی (IQR) از اثرات و همچنین مقادیر حداقل و حداکثر، خلاصه کردیم. ما میانگین تفاوت استاندارد (SMD) را برای متغیرهای پیوسته و نسبت شانس (OR) را برای پیامدهای دوتایی محاسبه کردیم.
ما 39 مطالعه را با حضور 4925 شرکتکننده تحت فناوری کمک باروری بررسی کردیم. با توجه به شماری از عوامل مانند طبیعت و مدتزمان مداخلات، شرکتکنندگان و گروههای مقایسه، مطالعات ناهمگون بودند. در نتیجه، به این باور رسیدیم که ادغام نتایج، به یک برآورد بالینی معنادار از تأثیر درمان منجر نمیشود. مطالعات، نقاط ضعف روششناسی قابلتوجهی داشتند. خطر سوگیری در همه مطالعات، دستکم در یک حوزه ارزیابی کیفیت، بالا بود. نگرانیهایی در خصوص این موارد به چشم میخورد: سوگیری فرسایشی (attrition)؛ (24 مطالعه)، سوگیری عملکرد برای پیامدهای روانشناختی (performance bias for psychological outcomes)؛ (27 مطالعه)، پیامدهای باروری (18 مطالعه) و سوگیری تشخیص برای پیامدهای روانشناختی (26 مطالعه). بنابراین، ما برآوردهای خاص مطالعه از تأثیرات مداخله را غیر قابل اعتماد تلقی کردیم. در 33 مطالعه پیامد سلامت روانی گزارش شد. تنها در دو مطالعه به گزارش پیامد زندهزایی پرداخته شده بود که هر دوی آنها فرسایش (attrition) قابلتوجهی داشتند. در یک مطالعه گزارشی از بارداری موجود آمده بود که آن هم فرسایش چشمگیری داشت. ما زندهزایی و بارداری موجود را در قالب یک پیامد ترکیب کردهایم.
پیامدهای روانشناختی
در این مطالعات، انواع سنجشهای اضطراب و افسردگی به کار رفته است. در تمام موارد نمره پایین، از مفید بودن مداخله نشان دارد.
SMDها برای اضطراب عبارت بودند از: مداخلات روانشناختی در برابر کنترل مبتنی بر توجه یا مراقبت معمول (میانگین (IQR): 0.30 - (0.84 - تا 0)، حداقل مقدار: 5.13 - ؛ حداکثر مقدار: 0.84؛ 17 کارآزمایی؛ 2042 شرکتکننده) و مداخلات آموزشی در مقایسه با کنترل مبتنی بر توجه یا مراقبت معمول (میانگین: 0.03؛ حداقل مقدار: 0.38 - ؛ حداکثر مقدار: 0.23؛ چهار کارآزمایی؛ 330 شرکتکننده).
SMDها برای افسردگی عبارت بودند از: مداخلات روانشناختی در برابر کنترل مبتنی بر توجه یا مراقبت معمول: (میانگین: 0.45 - (0.68 - تا 0.08 - )؛ حداقل مقدار: 3.01 - ؛ حداکثر مقدار: 1.23؛ 12 کارآزمایی؛ 1160 شرکتکننده) و مداخلات آموزشی در برابر کنترل مبتنی بر توجه یا مراقبت معمول (میانگین: 0.33 - ؛ حداقل مقدار: 0.46 - ؛ حداکثر مقدار: 0.17؛ سه کارآزمایی؛ 304 شرکتکننده).
پیامدهای باروری
با مقایسه مداخلات روانشناختی با کنترل مبتنی بر توجه یا مراقبت معمول، ORها برای زندهزایی یا حاملگی موجود، در محدوده بین حداقل مقدار 1.13 تا حداکثر مقدار 10.05 قرار گرفتند. در هیچیک از مطالعات صورتگرفته درباره مداخلات آموزشی، این پیامد گزارش نشده بود.
تأثیرات مداخلات روانشناختی و آموزشی بر سلامت روانی مانند اضطراب، زندهزایی یا نرخ بارداری موجود با توجه به کیفیت بسیار پائین شواهد، نامشخص است. طراحی و اجرای کارآزماییهای صورتگرفته درباره مداخلات روانشناختی و آموزشی در خصوص ناباروری، به طور کلی ضعیف بود که در نتیجه، خطر بسیار جدی سوگیری و تناقض جدی را در یافتههای این مطالعه در پی داشت. ضروری است تا در انجام مطالعات، از روشهای روششناسی مناسب به منظور بررسی مزایای این روشهای درمانی برای این جمعیت استفاده شود. به طور خاص، باید از گروههای کنترل مبتنی بر توجه استفاده شود. این گروهها، درمانی مشابه با گروه درمان را دریافت میکنند و از همان مقدار وقت و توجهی که صرف گروه درمان میشود برخوردار میشوند، اما چنین به نظر نمیآید که به منظور تمایز قائل شدن بین اثرات درمانی و اثرات غیراختصاصی ناشی از مداخلات، تأثیری خاص بر شرکتکنندگان داشته باشند. هرگاه که میزان فرسایش را نتوان به حداقل رساند، باید روشهای آماری مناسب را برای حذف تصادفی به کار گرفت. رعایت نکردن این مسائل در طراحی مطالعه، موجب شده تا مطالعات نتوانند پایهای معتبر را برای پاسخ دادن به سؤالات در مورد اثربخشی این مداخلات فراهم کنند.