سوال مطالعه مروری
ما با هدف مقایسه اشکال مختلف درمان برای لنفوم هوچکین (Hodgkin lymphoma) تازه تشخیص داده شده، شامل شیمیدرمانی با یا بدون پرتودرمانی اضافی، به مطالعه پرداختیم. به ویژه خطر ابتلا به سرطانهای ثانویه ناشی از این درمانها را مورد بررسی قرار دادیم، همچنین بقای فرد و ریشهکن شدن لنفوم هوچکین مورد بررسی قرار گرفت.
پیشینه
از آنجایی که لنفوم هوچکین اغلب جوانان را مبتلا میکند و درمانهای بسیار موثر میتوانند به اکثر بیماران اجازه دهد تا به مدت طولانیتری بعد از تشخیص زنده بمانند، در درمان این بیماری باید خطر ایجاد عوارض جانبی طولانیمدت در نظر گرفته شود. سرطانهای ثانویه به عنوان یک نوع بسیار شدید سمیّت پس از شیمیدرمانی و پرتودرمانی محسوب میشوند. بر اساس دادههای فردی بیمار از مبتلایان به لنفوم هوچکین تازه تشخیص داده شده تحت درمان، یک متاآنالیز برای مقایسه خطر سرطان ثانویه، بقا و بقای بدون هوچکین با گزینههای مختلف درمانی انجام دادیم. این گزینهها عبارتند از: (1) استفاده از شیمیدرمانی با یا بدون پرتودرمانی اضافی؛ (2) استفاده از رادیاسیون گستردهتر یا محدودتر؛ (3) استفاده از دوز رادیاسیون بالاتر یا پائینتر؛ (4) استفاده از دورههای شیمیدرمانی بیشتر یا کمتر و (5) استفاده از دوزهای استاندارد یا انواع شیمیدرمانی با دوز شدیدتر.
ویژگیهای مطالعه
این شواهد تا جولای 2017 بهروز بوده، و بر اساس مجموع 16 کارآزمایی بالینی که بین سالهای 1984 تا 2007 افراد را مورد درمان قرار دادهاند، بنا شدهاند. چهار کارآزمایی واجد شرایط به علت عدم دستیابی به دادههای فردی بیمار و یکی دیگر از کارآزماییهای واجد شرایط که فقط در سال 2015 شناسایی شده بود به علت آنکه دادههای آن یافت نشد، کنار گذاشته شدند. برای هر یک از پنج سوال مطالعه (بالا را ببینید)، دادههای مربوط به سه تا شش کارآزمایی با مجموع 1101 تا 2996 شرکتکننده مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. دادههای هر کارآزمایی شامل یک دوره پیگیری بین شش تا 11 سال بود. همه کارآزماییهای وارد شده از روشهای شیمیدرمانی و پرتودرمانی مدرنی که به طور گستردهای مورد قبول واقع شدهاند، استفاده کرده بودند. در این مطالعات بیماران، بزرگسالان غیر‐سالخوردهای از هر دو جنس و مبتلا به مراحل اولیه یا پیشرفته بیماری بودند. تمامی کارآزماییها توسط موسسات دولتی یا موسسات خیریه تامین مالی شده بودند.
نتایج کلیدی
در مقایسه شیمیدرمانی به تنهایی در برابر همان شیمیدرمانی همراه با پرتودرمانی (همه مراحل بیماری)، خطر ابتلا به سرطان ثانویه در استفاده از شیمیدرمانی بدون پرتودرمانی کمتر بود، اما احتمالا به هزینه افزایش رشد یا رشد مجدد بیماری زمینهای.
در مقایسه شیمیدرمانی همراه با رادیاسیون به ناحیه درگیر، در برابر همان شیمیدرمانی همراه با رادیاسیون گسترده در ناحیه درگیر (مراحل اولیه بیماری)، هیچ تفاوت قابل توجهی در خطر سرطان ثانویه، بقا و بقای بدون بیماری هوچکین وجود نداشت.
در مقایسه شیمیدرمانی همراه با دوز پائین رادیاسیون در برابر همان شیمیدرمانی با دوز بالاتر رادیاسیون (مراحل اولیه بیماری)، هیچ تفاوت قابل توجهی در خطر سرطان ثانویه، بقا و بقای بدون بیماری هوچکین وجود نداشت.
در مقایسه دورههای کمتر شیمیدرمانی در برابر دورههای بیشتر (مراحل اولیه بیماری)، هیچ تفاوت قابل توجهی در خطر سرطان ثانویه، بقا و بقای بدون بیماری هوچکین وجود نداشت.
در مقایسه شیمیدرمانی با دوز شدیدتر در برابر شیمیدرمانی مشابه ABVD (مراحل پیشرفته بیماری)، شیمیدرمانی با دوز شدیدتر به قیمت افزایش خطر ابتلا به لوکمی ثانویه، توانست میزان بقای بدون هوچکین را بهبود بخشد. شواهد نشان میدهد که بهبود بقا با شیمیدرمانی شدیدتر قطعی نیست، گرچه به نظر میرسد دوز افزایش یافته BEACOPP بقای بیشتری به ارمغان میآورد.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد مربوط به بقا و بقای بدون هوچکین حداقل متوسط بود، در حالی که کیفیت بخشی از شواهد مربوط به خطر سرطان ثانویه، به علت تعداد کم سرطانهای ثانویه مشاهده شده در کارآزماییها و مدت پیگیریهای بسیار کوتاه، پائین بود. بنابراین، نتیجهگیری در مورد خطر سرطان ثانویه تا زمانی که دادههای طولانی‐مدت در دسترس قرار گیرد، غیر‐قطعی خواهد بود. از آنجایی که بسیاری از مطالعات وارد شده قدیمی هستند، به هنگام تفسیر این نتایج، بهبود تکنیکهای پرتودرمانی باید امکانپذیر باشد.
خطر ابتلا به لوکمی ثانویه میان بیمارانی که تحت درمان با پروتکلهای شیمیدرمانی تشدید شده قرار گرفته بودند افزایش مییابد، ازسوی دیگر این رژیمها بقای بدون هوچکین را بهبود میبخشند. تصمیمات درمانی باید متناسب با هر بیمار گرفته شود. پرتودرمانی تجمعی با افزایش میزان بدخیمیهای ثانویه همراه است؛ بنابراین به نظر میرسد تعریف جمعیت بیمارانی که میتوانند به صورت ایمن بدون پرتودرمانی پس از شیمیدرمانی درمان شوند، هم برای مراحل اولیه و هم مراحل پیشرفته بیماری، بسیار مهم است. برای مراحل اولیه، به نظر نمیرسد که روشهای بهینهسازی درمان مانند استفاده از دورههای کمتر شیمیدرمانی و کاهش میدان یا کاهش دوز پرتودرمانی بتواند بهطور قابل توجهی بر میزان بقای بدون هوچکین یا خطر بدخیمی ثانویه تاثیر بگذارد.