هپاتیت الکلی (Alcoholic hepatitis) نوعی از بیماری کبدی الکلی است، که با استئاتوز (Steatosis)، نکروز التهابی (Necroinflammatory)، فیبروز و عوارض بالقوه برای بیماری کبد شناخته میشود. بهطور معمول، هپاتیت الکلی در افراد بین 40 و 50 ساله ایجاد میشود. اگر افراد از نوشیدن الکل پرهیز کنند، هپاتیت الکلی میتوانند برطرف شود، اما خطر مرگ بستگی به شدت آسیب کبد و پرهیز از مصرف الکل دارد. گلوکوکورتیکواستروئیدها به عنوان داروهای ضدالتهاب برای افراد مبتلا به هپاتیت الکلی استفاده میشوند. گلوکوکورتیکواستروئیدها بهطور گسترده در کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده مورد مطالعه قرار گرفتند تا منافع و آسیبهای آنها ارزیابی شود. بااینحال، نتایج به دست آمده متناقض بودند.
این مرور با هدف ارزیابی منافع و آسیبهای گلوکوکورتیکواستروئیدها در افراد مبتلا به هپاتیت الکلی انجام گرفت.
ما کارآزماییها را از طریق جستوجوهای الکترونیکی در مرکز ثبت کارآزماییهای کنترل شده گروه هپاتوبیلیاری در کاکرین (Cochrane Hepato-Biliary's (CHB) Controlled Trials Register)؛ CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS و Science Citation Index Expanded شناسایی کردیم. ما برای یافتن کارآزماییهای در حال انجام یا منتشر نشده به جستوجو در مرکز ثبت کارآزماییهای بالینی و منابع شرکتهای دارویی پرداختیم. ما همچنین فهرست منابع مطالعات بازیابی شده را بهطور اجمالی مرور کردیم. آخرین جستوجو در 20 اکتبر 2016 بود.
کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده که گلوکوکورتیکوستروئیدها را در مقابل دارونما یا عدم مداخله در افراد مبتلا به هپاتیت الکلی بدون توجه به سال، زبان انتشار یا فرمت بررسی کردند. ما کارآزماییهایی را در نظر گرفتیم که شامل شرکتکنندگان بزرگسال مبتلا به هپاتیت الکلی بودند و میتوانستند از طریق معیارهای تشخیصی بالینی یا بیوشیمیایی یا هر دوی آنها انجام شوند. ما هپاتیت الکلی را به صورت خفیف (نمره Maddrey کمتر از 32) و شدید (نمره Maddrey 32 یا بیشتر) تعریف کردیم. در صورت مشابه بودن مداخلات، ما اجازه اجرای مداخلات همزمان را در گروههای کارآزمایی دادیم.
ما روششناسی کاکرین و CHB را دنبال کردیم، برای انجام متاآنالیزها از Review Manager 5 و تجزیهوتحلیل دنبالهای کارآزمایی استفاده کردیم. ما نتایج پیامدهای دوتایی را با محاسبه خطر نسبی (RR) و نتایج پیامدهای پیوسته را با محاسبه میانگین تفاوت (MD) ارائه کردیم. ما متاآنالیز را هم با استفاده از مدل اثرات ثابت و هم مدل اثرات تصادفی انجام دادیم. هر گاه اختلاف قابلتوجهی در نتایج وجود داشت، ما برآورد نقطهای محافظهکارانهتر این دو مدل را گزارش کردیم.
ما مقدار P value 0.01 یا کمتر، دو – دامنه را به عنوان سطح معنیداری آماری در نظر گرفتیم، اگر اطلاعات به اندازه مورد نیاز رسیده باشند، به این دلیل که سه پیامد اولیه ما (مرگومیر به هر علت، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و عوارض جانبی جدی در طول درمان) و تصمیمگیری آزمونهای تعقیبی ما شامل تجزیهوتحلیل مرگومیر در نقاط زمانی بیشتری باشد. ما ناهمگونی را با استفاده از آماره I² ارائه دادیم. اگر انجامدهندگان کارآزماییها برای دست یابی به دادههای از دست رفته از تجزیهوتحلیل به قصد درمان استفاده کنند، ما از این دادهها در تجزیهوتحلیل اولیه خود استفاده کردیم؛ در غیراین صورت، از دادههای موجود استفاده میکنیم. ما خطر سوگیری کارآزماییها را با استفاده از حوزههای خطر سوگیری و کیفیت شواهد را با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم.
16 کارآزمایی معیارهای ورود را داشتند. تمام کارآزماییها در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند. 15 کارآزمایی، دادههای لازم را برای تجزیهوتحلیل ارائه کردند (927 شرکتکننده دریافت کننده گلوکوکورتیکواستروئیدها و 934 شرکتکننده دریافت کننده دارونما یا عدم مداخله). میانه زمانی تجویز گلوکوکورتیکواستروئیدها به مدت 28 روز (از 3 روز تا 12 هفته) به صورت خوراکی یا تزریقی تجویز شدند. شرکتکنندگان 25 تا 70 ساله بودند، در مراحل مختلف بیماری کبد الکلی قرار داشتند، و 65% مرد بودند. پیگیری شرکتکنندگان کارآزمایی، در صورتی که گزارش شد، تا لحظه ترخیص از بیمارستان، تا زمان مرگ (میانگین 63 روز) یا به مدت حداقل یک سال بود.
هیچ شواهدی از اثر گلوکوکورتیکواستروئیدها بر مرگومیر به هر علت تا سه ماه پس از تصادفیسازی، نه با متاآنالیزهای مرسوم (RR اثرات تصادفی: 0.90؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.70 تا 1.15؛ 1861 شرکتکننده؛ 15 کارآزمایی؛ 45% = I2 (ناهمگونی متوسط)) و نه با تجزیهوتحلیل دنبالهای کارآزمایی وجود نداشت. متاآنالیز هیچ مدرکی را از تاثیر بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت تا سه ماه (MD: 0.04- نقطه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.11- تا 0.03؛ 377 شرکتکننده؛ 1 کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت پایین)، که با نسخه پنج سطحی مقیاس کیفیت زندگی اروپایی (EQ-5D-3L ؛European Quality of Life - 5 Dimensions-3 Levels scale) اندازهگیری شد، نشان نداد.
هیچ شواهدی مبنی بر تأثیر بر بروز عوارض جانبی جدی در طول درمان (RR اثرات تصادفی: 1.05؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.85 تا 1.29؛ 1861 شرکتکننده؛ 15 کارآزمایی؛ 36% = I2 (ناهمگونی متوسط))؛ مرگومیر مرتبط با کبد تا 3 ماه پس از تجویز (RR اثرات تصادفی: 0.89؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.69 تا 1.14؛ 1861 شرکتکننده؛ 15 کارآزمایی؛ 46% = I2 (ناهمگونی متوسط))، تعداد هر گونه عوارض جانبی تا سه ماه پس از تجویز (RR اثرات تصادفی: 1.04؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.86 تا 1.27؛ 1861 شرکتکننده؛ 42% = I2 (ناهمگونی متوسط))، و تعداد عوارض جانبی غیرجدی تا 3 ماه پیگیری پس از پایان درمان (RR اثرات تصادفی: 1.99؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.72 تا 5.48؛ 160 شرکتکننده؛ 4 کارآزمایی؛ 0% = I2 (بدون ناهمگونی)) نه با متاآنالیز مرسوم و نه با - تجزیهوتحلیل دنبالهای کارآزمایی وجود نداشت. 9 مورد از این کارآزماییها از طرف صنعت بودجه دریافت کردند.
هیچ مدرکی مبنی بر تفاوت بین گلوکوکورتیکوستروئیدها و دارونما یا عدم مداخله بر مرگومیر به هر علت، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و عوارض جانبی جدی در طول درمان یافت نشد. خطر سوگیری بالا و کیفیت شواهد بسیار پایین یا پایین بودند. بنابراین، ما در مورد برآورد این اثر بسیار نامطمئن هستیم. با توجه به گزارشدهی ناکافی، ما نمیتوانیم افزایش عوارض جانبی را نادیده بگیریم. از آنجایی که فواصل اطمینان وسیع بودند، ما نمیتوانیم منافع و آسیبهای معنیدار گلوکوکورتیکواستروئیدها را رد کنیم. بنابراین، ما نیاز به کارآزماییهای بالینی کنترل شده با دارونما، تصادفیسازی شده داریم، که مطابق با دستورالعملهای SPIRIT طراحی شده و مطابق با دستورالعملهای CONSORT گزارش دهند. کارآزماییهای آینده باید دادههای مجزای شرکتکننده انحصارزدایی شده را گزارش دهند، بهطوری که بتوان برای دادههای مناسب مجزای شرکتکننده در مورد اثرات گلوکوکورتیکواستروئیدها در زیر گروهها متاآنالیز انجام داد.