عوامل آنتیسایکوتیک اغلب برای درمان علائم عصبیروانی (NPS ؛neuropsychiatric symptoms) در افراد مبتلا به دمانس مورد استفاده قرار میگیرند، گرچه در مورد اثربخشی استفاده طولانیمدت از آنها برای این نشانهها و نگرانی در مورد اینکه ممکن است باعث آسیب، از جمله مرگومیر بالا شود، عدم اطمینان وجود دارد. هنگامی که استراتژیهای رفتاری شکست بخورند و درمان با داروهای آنتیسایکوتیک انجام شده باشد؛ تلاشهای معمول برای انصراف از مصرف آنها در دستورالعملها توصیه شده است. پزشکان، پرستاران و خانوادههای افراد سالخورده مبتلا به دمانس ممکن است به دلیل ترس از وخامت/بدتر شدن NPS، تمایل به توقف آنتیسایکوتیکها داشته باشند.
این یک بهروزرسانی از مطالعه مروری کاکرین است که در سال 2013 منتشر شد.
ارزیابی اینکه آیا انصراف از مصرف عوامل آنتیسایکوتیک در افراد سالمند مبتلا به دمانس و NPS در مراقبتهای اولیه یا محیط خانه پرستاری موفقیتآمیز است، فهرستبندی راهکارهای مختلف برای انصراف از مصرف عوامل آنتیسایکوتیک در شرکتکنندگان مسن مبتلا به دمانس و NPS، و اندازهگیری اثرات انصراف از مصرف عوامل آنتیسایکوتیک بر رفتار شرکتکنندگان و ارزیابی ایمنی.
ما پایگاه ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین (ALOIS) (Cochrane Dementia and Cognitive Improvement Group)، کتابخانه کاکرین (Cochrane Library)، MEDLINE ،Embase ،PsycINFO ،CINAHL ،LILACS، ثبت کارآزماییهای بالینی و منابع متون خاکستری را تا 11 ژانویه 2018 جستوجو کردیم.
ما تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای را انتخاب کردیم که به مقایسه استراتژی انصراف از مصرف آنتیسایکوتیک با ادامه مصرف آنتیسایکوتیک در افراد مبتلا به دمانس که با داروی آنتیسایکوتیک به مدت حداقل سه ماه درمان شدند، پرداختند.
با توجه به کتابچه راهنمای کاکرین برای مرورهای ساختارمند مداخلات، ما از روشهای استاندارد روششناسی استفاده کردیم. ما با استفاده از رویکرد GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها)، کیفیت شواهد مربوط به هر پیامد را رتبهبندی کردیم.
ما 10 مطالعه را شامل 632 شرکتکننده انتخاب کردیم. یک کارآزمایی جدید (19 شرکتکننده) برای این بهروزرسانی اضافه شد.
1 کارآزمایی در محیط عمومی (جامعه)، 8 کارآزمایی در خانههای پرستاری و 1 کارآزمایی در هر دو محیط انجام شدند. مصرف انواع مختلفی از آنتیسایکوتیکها در دوزهای مختلف در این مطالعات متوقف شدند. از برنامههای ناگهانی و تدریجی انصراف از مصرف استفاده شد. دادههای گزارش شده عمدتا مربوط به مطالعاتی بود که در معرض خطر پائین یا نامشخص سوگیری قرار داشتند.
ما 9 کارآزمایی را با 575 شرکتکننده تصادفیشده انتخاب کردیم که از پیامدهای پروکسی (proxy) برای موفقیت کلی انصراف از مصرف آنتیسایکوتیک استفاده کردند. ترکیب دادهها به علت ناهمگونی در اندازهگیری استفادهشده برای پیامد امکانپذیر نبود. بر اساس ارزیابی 7 مطالعه، توقف درمان ممکن است تفاوت کمی در مورد این که آیا شرکتکنندگان مطالعه را کامل میکنند یا خیر، ایجاد کند یا تفاوتی ایجاد نکند (شواهد با کیفیت پائین).
دو کارآزمایی فقط شرکتکنندگان مبتلا به روانپریشی، آشفتگی یا خشونت را که به درمان آنتیسایکوتیک پاسخ داده بودند انتخاب کردند. در این دو کارآزمایی، توقف آنتیسایکوتیکها با احتمال بالای ترک زودهنگام مطالعه به علت عود علائم یا زمان کوتاهتر عود علائم همراه بود.
ما شواهدی را با کیفیت پائین یافتیم که نشان داد توقف درمان ممکن است در NPS کلی، که با استفاده از مقیاسهای مختلف اندازهگیری شد، تفاوت کمی ایجاد کند یا تفاوتی ایجاد نکند (7 کارآزمایی، 519 شرکتکننده). شواهد کمی از تجزیهوتحلیل زیرگروه در 2 کارآزمایی وجود داشت که نشان داد قطع/ توقف آن ممکن است باعث ایجاد آشفتگی در شرکتکنندگان مبتلا به NPS کمی شدید در خط پایه شود؛ اما ممکن است با بدتر شدن NPS در شرکتکنندگان مبتلا به NPS بسیار شدید در خط پایه همراه باشد.
هیچیک از مطالعات نشانههای خروج را ارزیابی نکردند. اثرات جانبی آنتیسایکوتیکها (مانند سقوط/افتادن) بهصورت نظاممند ارزیابی نشد. شواهد با کیفیت پائین نشان داد که قطع دارو ممکن است تاثیر کمی بر عوارض جانبی (5 کارآزمایی، 381 شرکتکننده)، کیفیت زندگی (2 کارآزمایی، 119 شرکتکننده)، یا عملکرد شناختی (5 جلسه، 365 شرکتکننده) داشته باشد یا تاثیری نداشته باشد.
دادههای کافی برای تعیین اینکه آیا قطع آنتیسایکوتیکها تاثیری بر مرگومیر دارند، وجود نداشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
شواهد با کیفیت پائین وجود دارد که نشان میدهد ممکن است آنتیسایکوتیکها در افراد سالخورده مبتلا به دمانس و NPS که به مدت حداقل سه ماه از آنتیسایکوتیکها استفاده کردهاند، با موفقیت متوقف شود، و این توقف ممکن است تاثیر مهم کمی بر علائم رفتاری و روانی داشته باشد یا تاثیری نداشته باشد. این با مشاهدات سازگار است که بیشتر عوارض رفتاری دمانس متناوب هستند و اغلب بیش از سه ماه ادامه نمییابند. قطع مصرف ممکن است تاثیر کمی بر عملکرد شناختی کلی داشته یا تاثیری نداشته باشد. قطع مصرف ممکن است تفاوتی در عوارض جانبی و کیفیت زندگی ایجاد نکند. بر اساس کارآزماییهای انجامشده در این مرور، ما مطمئن نیستیم که آیا قطع آنتیسایکوتیکها منجر به کاهش مرگومیر میشود.
افراد مبتلا به روانپریشی، آشفتگی یا خشونت که به استفاده از داروی آنتیسایکوتیک طولانیمدت به خوبی پاسخ دادند یا افراد مبتلا به NPS بسیار شدید در خط پایه، ممکن است از تداوم استفاده از آنتیسایکوتیک از نظر رفتاری سود ببرند. قطع مصرف ممکن است آشفتگی را در افراد مبتلا به NPS خفیف در خط پایه کاهش دهد. با این حال، این نتیجهگیریها بر اساس مطالعات اندک یا زیرگروههای کوچکی استوار هستند و شواهد بیشتر در مورد منافع و آسیبهای مرتبط با قطع آنتیسایکوتیک در افراد مبتلا به دمانس و NPS خفیف و شدید مورد نیاز است.
نتیجهگیریهای کلی این مرور از سال 2013 تغییر نکرده و تعداد کارآزماییهای موجود، همچنان اندک باقی مانده است.