این مطالعه مروری جایگزین مطالعه مروری اصلی کاکرین است که اولینبار در سال 2008 منتشر شد (Huertas-Ceballos 2008).
بین 4% و 25% کودکان در سنین مدرسه از درد راجعه شکمی (RAP) شکایت دارند و شدت آن به اندازهای است که در فعالیتهای روزمره آنها تداخل ایجاد میکند. برای این درد در معاینه فیزیکی هیچ علت اورگانیکی در اکثر کودکان پیدا نمیشود. اگرچه بسیاری از این کودکان با اطمیناندهی و کارهای ساده مدیریت میشوند، مجموعه بزرگی از مداخلات روانی-اجتماعی شامل مولفههای شناختی و رفتاری توصیه شدهاست.
تعیین اثرگذاری مداخلات روانی-اجتماعی برای کاهش درد در کودکان مبتلا به RAP در سن مدرسه.
برای این مطالعه مروری، در جون 2016 CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ 8 پایگاه اطلاعاتی دیگر و 2 مرکز ثبت کارآزمایی را جستوجو کردیم. همچنین، منابع مطالعات شناساییشده و مطالعات مروری مرتبط را جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفی و کنترلشده که درمانهای روانی-اجتماعی را با مراقبت معمولی، کنترل فعالیت، یا کنترل فهرست انتظار برای کودکان و نوجوانان (با سن 5 تا 18 سالگی) مبتلا به RAP یا یک اختلال عملکردی معدهای-رودهای مرتبط با درد شکم (تعریفشده با معیارهای Rome III) مقایسه کردند، برای این مطالعه مروری مناسب بودند.
از روشهای استاندارد روششناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم. 5 نویسنده مطالعه مروری مستقلا مطالعات را انتخاب، خطر تورش (risk of bias) آنها را بررسی، و دادههای مربتط را استخراج کردند. همچنین، کیفیت شواهد را با استفاده از رویکرد GRADE (نظام درجه بندی کیفیت شواهد و قدرت توصیه ها) بررسی کردیم.
این مطالعه مروری شامل 18 کارآزمایی تصادفی و کنترلشده (14 کارآزمایی جدید در این نسخه) است که در 26 مقاله گزارش شده و شامل 928 کودک و نوجوان مبتلا به RAP با سن 6 تا 18 سال هستند. این مداخلات به 4 نوع درمان روانی-اجتماعی دستهبندی شدند: درمان رفتاریشناختی (CBT)، هیپنوتراپی (hypnotherapy) (شامل تصاویر هدایتشده (guided imagery))، یوگا، و خودیابی نوشتهشده (written self-disclosure). مطالعات در آمریکا، استرالیا، کانادا، هلند، آلمان، و برزیل انجام شدهبود. اکثر مطالعات کوچک و کوتاهمدت بودند؛ فقط 2 مطالعه بیش از 100 شرکتکننده داشتند، و فقط 5 مطالعه دارای پیگیری بیش از 6 ماه بودند. اندازه نمونههای کوچک و درجه خطر تورش تشخیص و اجرایی بررسی شده در بسیاری از مطالعات باعث شد کیفیت کلی شواهد برای همه نتایج، پایین تا خیلی پایین در نظر گرفته شود.
برای CBT در مقایسه با کنترل، شواهدی از موفقیت درمان بعد از مداخله پیدا کردیم (نسبت شانس (OR): 5.67؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.18 تا 27.32؛ Z = 2.16؛ P = 0.03؛ 4 مطالعه؛ 175 کودک؛ شواهد با کیفیت خیلی پایین)، اما هیچ موفقیت درمانی در پیگیری با مدت متوسط (OR: 3.08؛ 95% فاصله اطمینان(CI): 0.93 تا 10.16؛ Z = 1.85؛ P = 0.06؛ 3 مطالعه؛ 139 کودک؛ شواهد با کیفیت پایین) و طولانیمدت (OR: 1.29؛ 95% فاصله اطمینان(CI): 0.50 تا 3.33؛ Z = 0.53؛ P = 0.60؛ 2 مطالعه؛ 120 کودک؛ شواهد با کیفیت پایین) وجود نداشت. هیچ شواهدی از اثرات مداخله بر امتیازهای شدت درد بعد از مداخله (اختلاف متوسط استانداردشده (SMD): 0.33-؛ 95% فاصله اطمینان(CI): 0.74- تا 0.08-؛ 7 مطالعه؛ 405 کودک؛ شواهد با کیفیت پایین) و در زمان پیگیری با مدت متوسط (SMD: 0.32-؛ 95% فاصله اطمینان(CI): 0.85- تا 0.20؛ 4 مطالعه؛ 301 کودک؛ شواهد با کیفیت پایین) پیدا نکردیم.
برای مقایسه هیپنوتراپی (شامل مطالعات تصاویر هدایتشده) با کنترل، شواهدی از موفقیت درمانی بیشتر بعد از مداخله (OR: 6.78؛ 95% فاصله اطمینان(CI): 2.41 تا 19.07؛ Z = 3.63؛ P = 0.0003؛ 4 مطالعه؛ 146 کودک؛ شواهد با کیفیت پایین) و نیز کاهشهایی در شدت درد (SMD: 1.01-؛ فاصله اطمینان 95%: 1.41- تا 0.61-؛ Z = 4.97؛ P < 0.00001؛ 4 مطالعه؛ 146 کودک؛ شواهد با کیفیت پایین) و تکرر درد (SMD: 1.28-؛ 95% فاصله اطمینان(CI): 1.84- تا 0.72-؛ Z = 4.48؛ P <0.00001؛ 4 مطالعه؛ 146 کودک؛ شواهد با کیفیت پایین) پیدا کردیم. فقط مطالعه اثر طولانیمدت، منفعت مداومی از هیپنوتراپی در مقایسه با مراقبت معمولی بعد از 5 سال نشان داد، با گزارش موفقیت درمانی 68% در مقایسه با موفقیت 20% کنترلها (P = 0.005).
برای درمان یوگا در مقایسه با کنترل، هیچ شواهدی از اثرگذاری بر کاهش شدت درد بعد از مداخله پیدا نکردیم (SMD: 0.31-؛ 95% فاصله اطمینان(CI): 0.67- تا 0.05؛ Z = 1.69؛ P = 0.09؛ 3 مطالعه؛ 122 کودک؛ شواهد با کیفیت پایین).
مطالعه تکی درمان خودیابی نوشتهشده هیچ منفعتی برای درد گزارش نکرد.
هیچ شواهدی از اثر در تحلیلهای جمعبندیشده برای هر نوع مداخله بر نتایج ثانویه عملکرد در مدرسه، عملکرد اجتماعی یا روانی، و کیفیت زندگی روزمره وجود نداشت.
هیچ عارضه جانبی برای مداخلات گزارششده وجود نداشت.
دادههای بهروز حاصل از کارآزماییها شواهدی را برای اثرات مثبت CBT و هیپنوتراپی بر کاهش درد در کوتاهمدت برای کودکان و نوجونان مبتلا به RAP فراهم میکند. هیچ شواهدی از اثرگذاری درمان یوگا یا درمان خودیابی نوشتهشده وجود نداشت. برای بررسی اثرات درمان با نوع RAP دادهها کافی نبود.
برای بررسی کامل اثرگذاری مداخلات روانی-اجتماعی به کارآزماییهای طولانیتر و با کیفیت بالاتر نیاز است. شناسایی مولفههای فعال مداخلات و تعیین اینکه آیا منفعتهای درمانی در طولانیمدت هم وجود دارند، در اولویت هستند. مطالعات پژوهشی آتی باید از به کارگیری گروههای کنترل فعال برای کمک به کاهش تورش بالقوه حاصل از طراحی کنترل فهرست انتظار و کمک به محاسبه زمان مداخله و درمانگر بهره برند.