جلد ۲۰۱۸ -                   جلد ۲۰۱۸ - صفحات ۰-۰ | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Silvia Minozzi, Rosella Saulle, Susanne Rösner. Baclofen for alcohol use disorder. 3 2018; 2018
URL: http://cochrane.ir/article-1-2427-fa.html
پیشینه
اختلال مصرف الکل (alcohol use disorder; AUD) و اختلالات مرتبط با الکل جزء متداول‌ترین اختلالات روانی‌ هستند که منجر به بروز نشانه‌های خاص سایکوفیزیکال (psychophysical)، عاطفی (affective) و شناختی (cognitive) شده و دارای عواقبی برای سلامت و بهزیستی (well‐being) روانی‌اجتماعی هستند. مصرف الکل به طور فزاینده‌ای در حال تبدیل شدن به یک مساله در بسیاری از مناطق در حال توسعه بوده و شیوع AUD در کل دنیا 4.1% تخمین زده می‌شود، کشورهای اروپایی (7.5%) و آمریکای شمالی (6.0%) بیش‌ترین شیوع را دارد. رویکردهای درمانی، شامل دارودرمانی، نقش مهمی در درمان بیماران مبتلا به AUD ایفا می‌کند.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و ایمنی باکلوفن (baclofen) برای درمان افراد مبتلا به AUD، که در حال حاضر الکل می‌نوشند، با هدف دستیابی و باقی ماندن بر حالت پرهیز (abstinence) یا کاهش مصرف الکل.
روش های جستجو
پایگاه ثبت تخصصی مواد مخدر و الکل در کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ دو بانک اطلاعاتی بیش‌تر و دو پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی، مجموعه مقالات کنفرانس و فهرست منابع مقالات بازیابی شده را جست‌وجو کردیم. تاریخ آخرین جست‌وجو 30 ژانویه 2018 بود.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) با حداقل چهار هفته طول درمان و 12 هفته طول کل دوره مطالعه که به مقایسه باکلوفن برای پیشگیری از عود AUD با دارونما (placebo)، عدم درمان یا دیگر درمان‌ها پرداخته بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
ما از روش‌های استاندارد روش‌شناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی

ما 12 RCT (1128 شرکت‌کننده) را وارد مرور کردیم. تمامی مطالعات به جز سه مطالعه کمتر از 100 شرکت‌کننده را به کار گرفته بودند. وابستگی به الکل در شرکت‌کنندگانی که الکل می‌نوشیدند، بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders; DSM) IV یا معیار طبقه‌بندی بین‌المللی بیماری‌ها‐ویرایش دهم (ICD‐10)، محقق شده بود. میانگین سنی شرکت‌کنندگان 48 سال بود، و تعداد مردان (69%) نسبت به زنان بیش‌تر بود. تمامی مطالعات به استثنای یک مطالعه که باکلوفن را در برابر آکامپروسیت (acamprosate) ارزیابی کرده بود، باکلوفن را با دارونما مقایسه کرده بودند. مطالعات وارد شده به مرور باکلوفن را در دوزهای مختلف (از 10 میلی‌گرم در روز تا 150 میلی‌گرم در روز) بررسی کرده بودند. در تمامی مطالعات به استثنای یکی از آنها، شرکت‌کنندگان در هر دو گروه باکلوفن و دارونما، درمان روانی‌اجتماعی یا مشاوره را با شدت‌های متنوع دریافت کرده بودند.

خطر سوگیری انتخاب، عملکرد، تشخیص (پیامد ذهنی (subjective outcome))، ریزش نمونه (attrition) و گزارش‌دهی را در اکثر مطالعات در سطح پائین قضاوت کردیم.

ما هیچ تفاوتی را بین باکلوفن و دارونما از نظر پیامدهای اولیه نیافتیم: عود‐بازگشت به هر یک از انواع نوشیدنی (RR: 0.88؛ 95% CI؛ 0.74 تا 1.04؛ 5 مطالعه؛ 781 شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین)؛ فراوانی مصرف به واسطه درصد روز‌های پرهیز (MD: 0.39؛ 95% CI؛ 11.51‐ تا 12.29؛ 6 مطالعه؛ 465 شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین) و فراوانی مصرف به واسطه درصد روزهای مصرف سنگین در پایان درمان (MD: ‐0.25؛ 95% CI؛ 1.25 تا 1.76؛ 3 مطالعه؛ 186 شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت متوسط)؛ تعداد شرکت‌کنندگان با حداقل یک حادثه جانبی (RR: 1.04؛ 95% CI؛ 0.99 تا 1.10؛ 4 مطالعه؛ 430 شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بالا)؛ نرخ انصراف از ادامه درمان در پایان دوره درمان (RR: 0.98؛ 95% CI؛ 0.77 تا 1.26؛ 8 مطالعه؛ 977 شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بالا) و انصراف از ادامه درمان به دلیل حوادث جانبی (RR: 1.11؛ 95% CI؛ 0.59 تا 2.07؛ 7 مطالعه؛ 913 شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت بالا).

شواهدی را یافتیم مبنی بر اینکه باکلوفن میزان مصرف را افزایش می‌دهد (میزان نوشیدن به ازای هر روزی که الکل مصرف می‌شود) (MD: 1.55؛ 95% CI؛ 1.32 تا 1.77؛ 2 مطالعه؛ 72 شرکت‌کننده؛ شواهد با قطعیت پائین).

میان پیامدهای ثانویه، هیچ تفاوتی از نظر تمایل شدید (craving) به مصرف (MD: ‐1.38؛ 95% CI؛ 1.28 تا 4.03؛ 5 مطالعه؛ 469 شرکت‌کننده) و اضطراب (SMD: ‐0.07؛ 95% CI؛ 0.14‐ تا 0.28؛ 5 کارآزمایی؛ 509 شرکت‌کننده) وجود نداشت. ما دریافتیم که باکلوفن افسردگی را افزایش داده بود (SMD: 0.27؛ 95% CI؛ 0.05 تا 0.48؛ 3 مطالعه؛ 387 شرکت‌کننده).

در رابطه با حوادث جانبی خاص، دریافتیم که باکلوفن این موارد را افزایش داده بود: سرگیجه (RR: 2.16؛ 95% CI؛ 1.24 تا 3.74؛ 7 مطالعه؛ 858 شرکت‌کننده)، خواب‌آلودگی/آرام‌سازی (RR: 1.48؛ 95% CI؛ 1.11 تا 1.96؛ 8 مطالعه؛ 946 شرکت‌کننده)، بی‌حسی (RR: 4.28؛ 95% CI؛ 2.11 تا 8.67؛ 4 مطالعه؛ 593 شرکت‌کننده) و اسپاسم/سفتی عضلات (RR: 1.94؛ 95% CI؛ 1.08 تا 3.48؛ 3 مطالعه؛ 551 شرکت‌کننده). برای سایر حوادث جانبی باقی‌مانده، تفاوت‌های معنی‌داری را بین باکلوفن و دارونما نیافتیم.

در مورد مقایسه در برابر آکامپروسیت، ما فقط توانستیم داده‌های مربوط به یک پیامد، تمایل شدید به مصرف، را استخراج کنیم. برای این پیامد، ما دریافتیم که باکلوفن در مقایسه با آکامپروسیت تمایل شدید به مصرف را افرایش داده بود (MD: 14.62؛ 95% CI؛ 12.72 تا 16.52؛ 1 مطالعه؛ 49 شرکت‌کننده).

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
هیچ یک از پیامدهای اولیه یا ثانویه از این مرور شواهدی را مبنی بر وجود تفاوت بین باکلوفن و دارونما نشان ندادند. ناهمگونی بالا میان نتایج اولیه مطالعات تفسیر تخمین خلاصه (summary estimate) را محدود می‌کند، شناسایی تعدیل کننده‌ها و مدیاتورهای تاثیرات باکلوفن روی مصرف الکل برای پژوهش‌های بعدی به عنوان یک چالش باقی می‌ماند. اگرچه برخی نتایج به دست آمده از RCTها امیدوار کننده هستند، شواهد اخیر درباره مصرف این دارو به عنوان درمان خط اول برای افراد مبتلا به AUD، نامطمئن باقی می‌ماند.
خلاصه به زبان ساده

نقش باکلوفن برای اختلال مصرف الکل

سوال مطالعه مروری

شواهد مربوط به اثربخشی و ایمنی باکلوفن (baclofen) برای درمان افراد مبتلا به اختلال مصرف الکل (alcohol use disorder; AUD) که در حال حاضر نیز مبادرت به نوشیدن الکل می‌کنند، را با هدف دستیابی و باقی ماندن بر پرهیز (abstinence) (توقف نوشیدن الکل) یا کاهش مصرف الکل مرور کردیم.

AUD و اختلالات مرتبط با الکل جزء متداول‌ترین اختلالات روانی است که منجر به بروز مشکلات خاص جسمانی، خلق‌وخو، یادگیری و حافظه شده و برای سلامت و بهزیستی (well‐being) نیز عواقبی به دنبال دارد. سوء مصرف الکل یکی از بزرگ‌ترین خطر‌های سلامت در سراسر دنیا است، که منجر به 20% تا 30% از موارد سرطان مری، بیماری کبد، صرع، تصادفات وسایل نقلیه، خودکشی و سایر جراحات عمدی می‌شود.

برای سال‌های متمادی، درمان اصلی برای AUD استراتژی‌های روانی‌اجتماعی بوده‌اند، اما استفاده از درمان‌های روانی‌اجتماعی به تنهایی موفقیت محدودی داشت. نسبت بالایی از افراد مبتلا به AUD هرگز به درمان پاسخ نمی‌دهند و افرادی هم که به درمان پاسخ می‌دهند، در بلندمدت در حالت پرهیز (alcohol‐free) باقی نمی‌مانند. داروها، از جمله باکلوفن، می‌تواند نقش مهمی در درمان افراد مبتلا به AUD ایفا کند.

تاریخ جست‌وجو
شواهد تا ژانویه 2018 به‌روز است.

ویژگی‌های مطالعه

ما 12 کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده (مطالعاتی که در آن افراد به صورت تصادفی به یکی از دو یا چند گروه درمان یا کنترل تخصیص داده می‌شوند)، را با 1128 شرکت‌کننده یافتیم. به طور میانگین، مداخلات حدود پنج ماه به طول انجامیده بودند، در حالی که پژوهشگران شرکت‌کنندگان را برای 4 تا 52 ماه پیگیری کرده بودند. پنج مطالعه در ایالات متحده آمریکا و یک مطالعه در هر یک از کشورهای استرالیا، فرانسه، آلمان، هند، اسرائیل، ایتالیا و نیوزلند به اجرا درآمده بودند.

مطالعات، باکلوفن را در دوزهای مختلف (از 10 میلی‌گرم تا 150 میلی گرم در روز) بررسی کرده بودند و در برخی موارد، دوزها در طول درمان افزایش داده شده بودند. هیچ یک از مطالعات سایر داروها یا سایر درمان‌ها را به درمان با باکلوفن اضافه نکرده بودند. تمامی مطالعات به استثنای یک مطالعه که باکلوفن را با آکامپروسیت (acamprosate) با دوز 666.66 میلی‌گرم به صورت سه مرتبه در روز به مدت سه ماه مقایسه کرده بود، باکلوفن را با دارونما (placebo) مقایسه کرده بودند.

نتایج کلیدی
باکلوفن در مقایسه با دارونما، تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در تعداد شرکت‌کنندگانی که به دلیل بروز حوادث جانبی (عوارض جانبی) از ادامه درمان انصراف داده بودند یا تعداد شرکت‌کنندگانی که حداقل دچار یک حادثه جانبی شده بودند، ایجاد کرده بود. این دارو احتمالا تفاوت کمی در تعداد شرکت‌کنندگانی ایجاد می‌کند که مجددا مصرف الکل را شروع می کنند، نه در میزان مصرف و نه در دفعات مصرف. ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در درصد روز‌هایی که افراد بدون مصرف الکل باقی می‌مانند، ایجاد کند.

ممکن است مقدار استفاده را که بر اساس تعداد دفعات نوشیدن به ازای روزهای نوشیدن اندازه‌گیری شده، افزایش دهد.

ما دریافتیم که باکلوفن حوادث جانبی مانند افسردگی، سرگیجه (vertigo)، خواب‌آلودگی (somnolence)، بی‌حسی (numbness) و سفتی عضله را افزایش می‌دهد اما تفاوت‌های معنی‌داری را بین باکلوفن و دارونما برای سایر حوادث جانبی نیافتیم.

کیفیت شواهد
قطعیت شواهد (اینکه ما چقدر می‌توانیم درباره قابلیت اعتماد شواهد مطمئن باشیم) برای نتایج مربوط به تعداد شرکت‌کنندگان با حداقل یک حادثه جانبی و درباره افراد انصراف داده از مطالعات به هر دلیل یا انصراف به دلیل بروز حوادث جانبی بالا بود. قطعیت شواهد برای نتایج مربوط به تعداد افراد با رجوع دوباره به هر نوع نوشیدنی و تعداد روزها با نوشیدن سنگین متوسط بود. اما برای نتایج مربوط به نوشیدن به ازای هر یک از روزهای نوشیدن و درصد روزهای پرهیز، پائین بود.


(۶۸۶ مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (۴۹ دریافت)    

پذیرش: 1396/11/10 | انتشار: 1397/9/5