fa
jalali
1381
10
1
gregorian
2003
1
1
2003
online
1
fulltext
fa
انصراف از مصرف طولانیمدت داروی آنتیسایکوتیک در مقابل تداوم مصرف آن برای علائم رفتاری و روانی در افراد مسن مبتلا به دمانس
Withdrawal versus continuation of long-term antipsychotic drug use for behavioural and psychological symptoms in older people with dementia
پیشینه
عوامل آنتیسایکوتیک اغلب برای درمان علائم عصبیروانی (NPS ؛neuropsychiatric symptoms) در افراد مبتلا به دمانس مورد استفاده قرار میگیرند، گرچه در مورد اثربخشی استفاده طولانیمدت از آنها برای این نشانهها و نگرانی در مورد اینکه ممکن است باعث آسیب، از جمله مرگومیر بالا شود، عدم اطمینان وجود دارد. هنگامی که استراتژیهای رفتاری شکست بخورند و درمان با داروهای آنتیسایکوتیک انجام شده باشد؛ تلاشهای معمول برای انصراف از مصرف آنها در دستورالعملها توصیه شده است. پزشکان، پرستاران و خانوادههای افراد سالخورده مبتلا به دمانس ممکن است به دلیل ترس از وخامت/بدتر شدن NPS، تمایل به توقف آنتیسایکوتیکها داشته باشند.
این یک بهروزرسانی از مطالعه مروری کاکرین است که در سال 2013 منتشر شد.
اهداف
ارزیابی اینکه آیا انصراف از مصرف عوامل آنتیسایکوتیک در افراد سالمند مبتلا به دمانس و NPS در مراقبتهای اولیه یا محیط خانه پرستاری موفقیتآمیز است، فهرستبندی راهکارهای مختلف برای انصراف از مصرف عوامل آنتیسایکوتیک در شرکتکنندگان مسن مبتلا به دمانس و NPS، و اندازهگیری اثرات انصراف از مصرف عوامل آنتیسایکوتیک بر رفتار شرکتکنندگان و ارزیابی ایمنی.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین (ALOIS) (Cochrane Dementia and Cognitive Improvement Group)، کتابخانه کاکرین (Cochrane Library)، MEDLINE ،Embase ،PsycINFO ،CINAHL ،LILACS، ثبت کارآزماییهای بالینی و منابع متون خاکستری را تا 11 ژانویه 2018 جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
ما تمام کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای را انتخاب کردیم که به مقایسه استراتژی انصراف از مصرف آنتیسایکوتیک با ادامه مصرف آنتیسایکوتیک در افراد مبتلا به دمانس که با داروی آنتیسایکوتیک به مدت حداقل سه ماه درمان شدند، پرداختند.
گردآوری و تحلیل دادهها
با توجه به کتابچه راهنمای کاکرین برای مرورهای ساختارمند مداخلات، ما از روشهای استاندارد روششناسی استفاده کردیم. ما با استفاده از رویکرد GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها)، کیفیت شواهد مربوط به هر پیامد را رتبهبندی کردیم.
نتایج اصلی
ما 10 مطالعه را شامل 632 شرکتکننده انتخاب کردیم. یک کارآزمایی جدید (19 شرکتکننده) برای این بهروزرسانی اضافه شد.
1 کارآزمایی در محیط عمومی (جامعه)، 8 کارآزمایی در خانههای پرستاری و 1 کارآزمایی در هر دو محیط انجام شدند. مصرف انواع مختلفی از آنتیسایکوتیکها در دوزهای مختلف در این مطالعات متوقف شدند. از برنامههای ناگهانی و تدریجی انصراف از مصرف استفاده شد. دادههای گزارش شده عمدتا مربوط به مطالعاتی بود که در معرض خطر پائین یا نامشخص سوگیری قرار داشتند.
ما 9 کارآزمایی را با 575 شرکتکننده تصادفیشده انتخاب کردیم که از پیامدهای پروکسی (proxy) برای موفقیت کلی انصراف از مصرف آنتیسایکوتیک استفاده کردند. ترکیب دادهها به علت ناهمگونی در اندازهگیری استفادهشده برای پیامد امکانپذیر نبود. بر اساس ارزیابی 7 مطالعه، توقف درمان ممکن است تفاوت کمی در مورد این که آیا شرکتکنندگان مطالعه را کامل میکنند یا خیر، ایجاد کند یا تفاوتی ایجاد نکند (شواهد با کیفیت پائین).
دو کارآزمایی فقط شرکتکنندگان مبتلا به روانپریشی، آشفتگی یا خشونت را که به درمان آنتیسایکوتیک پاسخ داده بودند انتخاب کردند. در این دو کارآزمایی، توقف آنتیسایکوتیکها با احتمال بالای ترک زودهنگام مطالعه به علت عود علائم یا زمان کوتاهتر عود علائم همراه بود.
ما شواهدی را با کیفیت پائین یافتیم که نشان داد توقف درمان ممکن است در NPS کلی، که با استفاده از مقیاسهای مختلف اندازهگیری شد، تفاوت کمی ایجاد کند یا تفاوتی ایجاد نکند (7 کارآزمایی، 519 شرکتکننده). شواهد کمی از تجزیهوتحلیل زیرگروه در 2 کارآزمایی وجود داشت که نشان داد قطع/ توقف آن ممکن است باعث ایجاد آشفتگی در شرکتکنندگان مبتلا به NPS کمی شدید در خط پایه شود؛ اما ممکن است با بدتر شدن NPS در شرکتکنندگان مبتلا به NPS بسیار شدید در خط پایه همراه باشد.
هیچیک از مطالعات نشانههای خروج را ارزیابی نکردند. اثرات جانبی آنتیسایکوتیکها (مانند سقوط/افتادن) بهصورت نظاممند ارزیابی نشد. شواهد با کیفیت پائین نشان داد که قطع دارو ممکن است تاثیر کمی بر عوارض جانبی (5 کارآزمایی، 381 شرکتکننده)، کیفیت زندگی (2 کارآزمایی، 119 شرکتکننده)، یا عملکرد شناختی (5 جلسه، 365 شرکتکننده) داشته باشد یا تاثیری نداشته باشد.
دادههای کافی برای تعیین اینکه آیا قطع آنتیسایکوتیکها تاثیری بر مرگومیر دارند، وجود نداشت (شواهد با کیفیت بسیار پائین).
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهد با کیفیت پائین وجود دارد که نشان میدهد ممکن است آنتیسایکوتیکها در افراد سالخورده مبتلا به دمانس و NPS که به مدت حداقل سه ماه از آنتیسایکوتیکها استفاده کردهاند، با موفقیت متوقف شود، و این توقف ممکن است تاثیر مهم کمی بر علائم رفتاری و روانی داشته باشد یا تاثیری نداشته باشد. این با مشاهدات سازگار است که بیشتر عوارض رفتاری دمانس متناوب هستند و اغلب بیش از سه ماه ادامه نمییابند. قطع مصرف ممکن است تاثیر کمی بر عملکرد شناختی کلی داشته یا تاثیری نداشته باشد. قطع مصرف ممکن است تفاوتی در عوارض جانبی و کیفیت زندگی ایجاد نکند. بر اساس کارآزماییهای انجامشده در این مرور، ما مطمئن نیستیم که آیا قطع آنتیسایکوتیکها منجر به کاهش مرگومیر میشود.
افراد مبتلا به روانپریشی، آشفتگی یا خشونت که به استفاده از داروی آنتیسایکوتیک طولانیمدت به خوبی پاسخ دادند یا افراد مبتلا به NPS بسیار شدید در خط پایه، ممکن است از تداوم استفاده از آنتیسایکوتیک از نظر رفتاری سود ببرند. قطع مصرف ممکن است آشفتگی را در افراد مبتلا به NPS خفیف در خط پایه کاهش دهد. با این حال، این نتیجهگیریها بر اساس مطالعات اندک یا زیرگروههای کوچکی استوار هستند و شواهد بیشتر در مورد منافع و آسیبهای مرتبط با قطع آنتیسایکوتیک در افراد مبتلا به دمانس و NPS خفیف و شدید مورد نیاز است.
نتیجهگیریهای کلی این مرور از سال 2013 تغییر نکرده و تعداد کارآزماییهای موجود، همچنان اندک باقی مانده است.
خلاصه به زبان ساده
توقف یا ادامه مصرف طولانیمدت داروی آنتیسایکوتیک برای نشانههای رفتاری و روانی در افراد مسن مبتلا به دمانس
سوال مطالعه مروری
ما اثرات توقف داروهای آنتیسایکوتیک را در افراد مسن مبتلا به دمانس که سه ماه یا بیشتر آنها را مصرف کردهاند مورد بررسی قرار دادیم.
پیشینه
افراد مبتلا به دمانس ممکن است علائم و مشکلات رفتاری داشته باشند که مدیریت آنها میتواند برای مراقبین ناراحتکننده و دشوار باشد. این علائم (اغلب با عنوان علائم عصبیروانی، یا NPS شناخته میشوند) عبارت هستند از اضطراب، آپاتی، افسردگی، روانپریشی (توهمات و دیلوژن)، سرگردانی، تکرار واژهها یا صداها، فریاد، و رفتار پریشان یا پرخاشگرانه، یا هر دو.
داروهای آنتیسایکوتیک اغلب با هدف کنترل این علائم و رفتارها تجویز میشوند، اگرچه اکثر دستورالعملهای فعلی نشان میدهند که این داروها فقط در دورههای کوتاهمدت برای رفتارهای مشکلساز مورد استفاده قرار گیرند. این امر عمدتا به این دلیل است که این داروها دارای خطر عوارض جانبی (از جمله عوارضی که جدی) هستند، و بسیاری از مشکلات رفتاری بدون درمان بهبود مییابند. با این حال، بسیاری از افراد مبتلا به دمانس هنوز مصرف طولانیمدت داروهای آنتیسایکوتیک را ادامه میدهند.
این مرور به بررسی این موضوع پرداخت که آیا امکان توقف داروهای آنتیسایکوتیک برای افراد سالخورده مبتلا به دمانس و NPS که حداقل سه ماه این داروها را مصرف کردهاند، وجود دارد. این یک بهروزرسانی از مرور کاکرین است که در سال 2013 منتشر شد.
روشهای جستوجو
ما تا 11 ژانویه 2018 به جستوجوی مطالعاتی پرداختیم که در آن برخی از افراد مبتلا به دمانس که داروهای آنتیسایکوتیک مصرف میکردند بهطور تصادفی به ادامه درمان، و برخی از افراد به توقف مصرف داروهای آنتیسایکوتیک اختصاص داده شدند. شرکتکنندگان مطالعه در مدت زمان طولانی پیگیری شدند تا ببینند چه اتفاقی میافتد.
نتایج
ما 10 مطالعه را با مجموع 632 شرکتکننده برای مرور خود انتخاب کردیم. ما 1 مطالعه جدید را با 19 شرکتکننده به این بهروزرسانی اضافه کردیم. اکثر شرکتکنندگان در خانههای پرستاری زندگی میکردند. این مطالعات از نظر افرادی که در آنها انتخاب شدند، روشهایی که استفاده کردند و پیامدهایی که اندازهگیری شدند بهطور قابل توجهی متفاوت بودند.
از آنجایی که مطالعات بسیار متنوع بودند، ترکیب تمام دادهها به صورت عددی امکانپذیر نبود. ما شواهدی با کیفیت پائین یافتیم که نشان دادند افراد مسن مبتلا به دمانس ممکن است قادر به توقف مصرف آنتیسایکوتیکهای طولانیمدت باشند، بدون اینکه مشکلات رفتاری آنها بدتر شود. با این حال، در برخی از افراد دارای روانپریشی، آشفتگی یا خشونت و افرادی که بهطور قابل توجهی با شروع درمان آنتیسایکوتیک بهبود یافتند، ما پی بردیم که توقف داروها ممکن است خطر مشکلات رفتاری را دوباره بدتر کند. از سوی دیگر، بعد از متوقف کردن دارو در بعضی از شرکتکنندگان که NPS در ابتدای مطالعات نسبتا خفیف بود، آشفتگی کاهش یافت.
ما شواهد کافی را برای آگاهی از اینکه آیا متوقف کردن مصرف آنتیسایکوتیکها تاثیر مثبتی بر کیفیت زندگی، تفکر و یادآوری، یا توانایی انجام کارهای روزانه دارد، و یا خطر عوارض آسیبزا -مانند افتادن- کاهش مییابد، نیافتیم. ما مطمئن نیستیم که آیا متوقف کردن مصرف آنتیسایکوتیکها موجب افزایش طول عمر افراد میشود.
کیفیت شواهد
بهطور کلی، کیفیت شواهد پائین یا بسیار پائین بودند. این به این معنی است که ما اطمینان محدود یا کمی به این نتایج داریم و ممکن است که تحقیقات مشابه دیگر بتوانند نتایج متفاوتی پیدا کنند. دلایل اصلی این ارزیابی تعداد کم مطالعاتی بود که تعداد کمی از افراد را انتخاب کردند و خطر دیگر آن این بود که این نتایج کامل گزارش نشدند. تمام مطالعات انتخابشده مشکلاتی را در رابطه با بهکارگیری شرکتکنندگان کافی داشتند، و این کار تشخیص اثرات متوقف کردن آنتیسایکوتیکها را دشوارتر میکرد.
نتیجهگیریها
شواهد محدود نشان میدهد که توقف استفاده درازمدت از داروی آنتیسایکوتیک در افراد سالخورده مبتلا به دمانس و NPS ممکن است بدون بدتر شدن رفتار عمل کند. ممکن است منافع ویژهای برای افراد مبتلا به NPS خفیف داشته باشد. ممکن است افراد مبتلا به علائم بسیار شدید از ادامه درمان سود ببرند، اما برای اطمینان از این یافته، تحقیقات بیشتری درباره افراد مبتلا به NPS خفیفتر و شدیدتر مورد نیاز است. نتیجهگیریهای کلی از زمان آخرین نسخه این مرور تغییر نکرده و تعداد کارآزماییهای انتخابشده هنوز کم است.
0
0
http://cochrane.ir/browse.php?a_code=A-10-2-1668&slc_lang=fa&sid=1
2017/05/20
1396/2/30
Ellen Van Leeuwen
Ellen Van Leeuwen
00319475328460041417
00319475328460041417
Yes
Mirko Petrovic
Mirko Petrovic
00319475328460041418
00319475328460041418
No
Mieke L van Driel
Mieke L van Driel
00319475328460041419
00319475328460041419
No
An IM De Sutter
An IM De Sutter
00319475328460041420
00319475328460041420
No
Robert Vander Stichele
Robert Vander Stichele
00319475328460041421
00319475328460041421
No
Tom Declercq
Tom Declercq
00319475328460041422
00319475328460041422
No
Thierry Christiaens
Thierry Christiaens
00319475328460041423
00319475328460041423
No
fa
دونپزیل (Donepezil) برای دمانس به علت بیماری آلزایمر
Donepezil for dementia due to Alzheimer's disease
پیشینه
بیماری آلزایمر شایعترین علت دمانس در افراد مسن است. یک رویکرد برای درمان علامتی بیماری آلزایمر، تقویت انتقال عصبی کولینرژیک (enhance cholinergic neurotransmission) در مغز از طریق مسدود کردن عمل آنزیم مسئول شکستن انتقال دهنده عصبی استیل کولین است. این امر میتواند توسط یک گروه از داروهای شناخته شده به عنوان مهارکنندههای کولیناستراز انجام شود. دونپزیل (donepezil) یک مهارکننده کولیناستراز است.
این مرور یک نسخه بهروز شده از مطالعه مروری است که نخستین بار در سال 1998 منتشر شد.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و ایمنی بالینی دونپزیل در افراد مبتلا به دمانس ضعیف، متوسط، یا شدید به علت ابتلا به بیماری آلزایمر، مقایسه اثربخشی و ایمنی دوزهای مختلف دونپزیل، و ارزیابی تاثیر دونپزیل در استفاده از منابع مراقبتهای بهداشتی و هزینهها.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین (Cochrane Dementia and Cognitive Improvement Group)، MEDLINE ،Embase ،PsycINFO و تعدادی از منابع دیگر را در 20 می 2017 برای اطمینان از اینکه تا حد ممکن جستوجو جامع و بهروزرسانی باشد، جستوجو کردیم. علاوه بر این با اعضای گروه مطالعه دونپزیل (Donepezil Study Group) و ایزای اینک (Eisai Inc) تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
ما به دنبال تمامی کارآزماییهای دوسوکور، تصادفیسازی و کنترلشدهای بودیم که در آنها درمان با دونپزیل برای افراد مبتلا به دمانس خفیف، متوسط یا شدید به علت بیماری آلزایمر به مدت 12 هفته یا بیشتر اجرا شد و اثرات آنها با افراد دریافت کننده دارونما در گروه موازی از بیماران، یا در جایی که دو دوز مختلف دونپزیل را مقایسه کردند، مقایسه شد.
گردآوری و تحلیل دادهها
یک نویسنده مروری (JSB) دادههای مربوط به عملکرد شناختی، فعالیتهای زندگی روزمره، علائم رفتاری، وضعیت بالینی کلی، کیفیت زندگی، عوارض جانبی، مرگ و هزینههای مراقبتهای سلامت را استخراج کرد. در جای مناسب و در صورت امکان، ما اثرات درمان ترکیبی را برآورد کردیم. ما از روش GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) برای ارزیابی کیفیت شواهد مربوط به هر پیامد استفاده کردیم.
نتایج اصلی
30 مطالعه شامل 8257 شرکتکننده معیارهای ورود را به این مرور داشتند، که 28 مطالعه، نتایج را با جزئیات کافی برای متاآنالیز (meta-analysis) گزارش کردند. مدت زمان بیشتر مطالعات شش ماه یا کمتر بود. فقط یک کارآزمایی کوچک 52 هفته طول کشید. این مطالعات عمدتا کپسولهای دونپزیل را در دوز 5 میلیگرم در روز یا 10 میلیگرم در روز مورد آزمایش قرار دادند. 2 مطالعه، فرمولاسیون خوراکی با انتشار آهسته را که به مقدار 23 میلیگرم در روز ارائه شد، مورد آزمایش قرار دادند. شرکتکنندگان در 21 مطالعه بیماری خفیف تا متوسط داشتند، در 5 مطالعه بیماری متوسط تا شدید، و در 4 مطالعه بیماری شدید داشتند. 17 مطالعه بودجه یا حمایت مالی صنعتی دریافت کردند، 4 مطالعه بهطور مستقل از صنعت بودجه دریافت کردند و برای 9 مطالعه هیچ اطلاعاتی در مورد منبع مالی وجود نداشت.
تجزیهوتحلیل اصلی ما به مقایسه ایمنی و اثربخشی دونپزیل 10 میلیگرمی در روز با دارونما در مدت 24 تا 26 هفته درمان پرداخت. 13 مطالعه دادههای بهدست آمده را از 3396 شرکتکننده برای این تجزیهوتحلیل به اشتراک گذاشتند. 11 مطالعه از این مطالعات چندمرکزی بودند. 7 مطالعه بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر خفیف تا متوسط را بهکار گرفتند، 2 مطالعه بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر متوسط تا شدید و 4 مطالعه بیماران مبتلا به بیماری آلزایمر شدید، با میانگین سنی 75 سال را به کار گرفتند. تقریبا کیفیت تمام شواهد متوسط بود، که به دلیل محدودیتهای مطالعه کاهش یافت.
پس از 26 هفته درمان، دونپزیل هنگام مقایسه با دارونما با پیامدهای بهتری از نظر عملکرد شناختی که با مقیاس شناختی ارزیابی بیماری آلزایمر (ADAS‐Cog، بین 0 تا 70) (میانگین تفاوت (MD): 2.67 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 3.31 - تا 2.02 - ؛ 1130 شرکتکننده؛ 5 مطالعه)، نمرات آزمون وضعیت منتال کوچک (MMSE ؛Mini‐Mental State Examination) (MD: 1.05؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.73 تا 1.37؛ 1757 شرکتکننده؛ 7 مطالعه) و اختلال شدید باتری (SIB؛ Severe Impairment Battery؛ بین 0 تا 100) (MD: 5.92؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 4.53 تا 7.31؛ 1348 شرکتکننده؛ 5 مطالعه) اندازهگیری شد، همراه بود. دونپزیل همچنین با عملکرد اندازهگیری شده بهتری در مطالعه همزمان مربوط به نمرات فعالیتهای روزانه زندگی در بیماری آلزایمر برای بیماری آلزایمر شدید (ADCS‐ADL‐sev) همراه بود (MD: 1.03؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.21 تا 1.85؛ 733 شرکتکننده؛ 3 مطالعه).
نسبت بیشتری از شرکتکنندگان تحت درمان با دونپزیل، در مقیاس تغییر درک کلی رتبهبندی شده توسط پزشکان، با بهبودی روبهرو شدند (نسبت شانس (OR): 1.92؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.54 تا 2.39؛ 1674 شرکتکننده؛ 6 مطالعه). تفاوتی بین دونپزیل و دارونما از نظر علائم رفتاری اندازهگیری شده توسط پرسشنامه عصبیروانی (NPI ؛Neuropsychiatric Inventory) (MD: 1.62 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 3.43 - تا 0.19؛ 1035 شرکتکننده؛ 4 مطالعه) یا توسط مقیاس پاتولوژی رفتار در بیماری آلزایمر (BEHAVE‐AD ؛Behavioural Pathology in Alzheimer's Disease) scale) (MD: 0.4؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.28 - تا 2.08؛ 1035 شرکتکننده؛ 4 مطالعه) وجود نداشت. همچنین تفاوتی بین بین دونپزیل و دارونما از نظر کیفیت زندگی وجود نداشت (MD: 2.79 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 8.15 - تا 2.56؛ 815 شرکتکننده؛ 2 مطالعه).
شرکتکنندگانی که دونپزیل دریافت کردند، بیشتر احتمال داشت که قبل از پایان درمان از مطالعه خارج شوند (24% در مقابل 20%؛ OR: 1.25؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.05 تا 1.50؛ 2846 شرکتکننده؛ 12 مطالعه) یا در طول مطالعه دچار عوارض جانبی شوند (72% در مقابل 65%؛ OR: 1.59؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.31 تا 1.95؛ 2500 شرکتکننده؛ 10 مطالعه).
شواهدی مبنی بر تفاوت بین دونپزیل و دارونما از نظر استفاده از منابع کلی مراقبتهای سلامت بیمار وجود نداشت.
3 مطالعه، دونپزیل 10 میلیگرم در روز را با دونپزیل 5 میلیگرم در روز به مدت 26 هفته مقایسه کرد. دوز 5 میلیگرم با عملکرد شناختی نسبتا بدی در ADAS-Cog همراه بود؛ اما در MMSE یا SIB بد نبود، با QoL کمی بهتر و عوارض جانبی و خروج از درمان کمتر همراه بود. 2 مطالعه، دونپزیل 10 میلیگرم در روز را با دونپزیل 23 میلیگرم در روز مقایسه کردند. هیچ تفاوتی در اثربخشی پیامدها وجود نداشت، اما شرکتکنندگان کمتری در دوز 10 میلیگرم در روز، دچار عوارض جانبی شده یا از درمان خارج شدند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهد با کیفیت متوسط وجود داشت که نشان داد افراد مبتلا به دمانس خفیف، متوسط یا شدید ناشی از بیماری آلزایمر که در دورههای 12 تا 24 هفتهای با دونپزیل تحت درمان قرار گرفتند، منافع اندکی را در عملکرد شناختی، فعالیتهای روزمره زندگی و وضعیت کلی بالینی ارزیابی شده توسط پزشکان تجربه کردند. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد استفاده از دونپزیل در مقایسه با دارونما هنگام ارزیابی هزینههای کلی منابع مراقبتهای سلامت گرانتر یا ارزانتر نیست. منافع دوز 23 میلیگرم در روز بیشتر از دوز 10 میلیگرم در روز نبود، و منافع دوز 10 میلیگرم در روز نسبت به دوز 5 میلیگرم در روز بیشترین مقدار را داشت، اما نرخ خروج و عوارض جانبی قبل از پایان درمان با دوز بالاتر بیشتر بود.
خلاصه به زبان ساده
دونپزیل برای افراد مبتلا به دمانس به علت بیماری آلزایمر
سوال مطالعه مروری
دوز دونپزیل چه اثراتی (منافع و آسیبها) بر افراد مبتلا به دمانس به علت بیماری آلزایمر دارد؟
پیشینه
بیماری آلزایمر شایعترین علت دمانس است. با پیشرفت بیماری، افراد توانایی یادآوری، برقراری ارتباط، تفکر شفاف و انجام فعالیتهای زندگی روزمره را از دست میدهند. رفتار آنها نیز ممکن است تغییر کند. در بیماری آلزایمر شدید افراد توانایی مراقبت از خود را از دست میدهند.
شایعترین درمان استفادهشده برای بیماری آلزایمر داروهایی هستند به نام مهارکنندههای استیل کولیناستراز. دونپزیل یکی از این داروهاست. این دارو یک بار در روز بهصورت قرص مصرف میشود.
در بیماری آلزایمر، یکی از تغییراتی که در مغز ایجاد میشود کاهش تعداد سلولهای عصبی به نام نورونهای کولینرژیک است. اینها سلولهای عصبی هستند که با استفاده از یک ماده شیمیایی به نام استیلکولین به سلولهای دیگر سیگنال میدهند. مهارکنندههای استیل کولیناستراز، مانند دونپزیل، با جلوگیری از تجزیه (شکستن) استیلکولین کار میکنند. این کار ممکن است علائم دمانس را بهبود بخشد. با این حال، استیلکولین در قسمتهای دیگر بدن نیز یافت میشود و بنابراین داروهایی از این نوع ممکن است اثرات ناخواستهای داشته باشند.
روشهای مرور
در این مرور ما شواهد مربوط به منافع و آسیبهای ناشی از مطالعاتی را که به مقایسه دونپزیل، به مدت حداقل 12 هفته، با دارونما (یک قرصهای ساختگی)، یا مقایسه دوزهای مختلف دونپزیل پرداختند، مورد بررسی قرار دادیم. این مطالعات باید دوسوکور و تصادفیشده باشند، یعنی، تصمیم بگیرند که افراد مصرفکننده دونپزیل یا دارونما، تصادفیسازی شوند و نه آنها و نه محققان نباید بدانند که در حین انجام کارآزمایی چه درمانی دریافت میکنند. این کار به این دلیل بود که این مقایسه حتیالامکان، بدون سوگیری، یا منصفانه باشد. ما مطالعات را تا می 2017 جستوجو کردیم. ما کیفیت تمام مطالعاتی را که انتخاب کردیم، ارزیابی کردیم. هنگامی که انجام این امر منطقی باشد، ما نتایج حاصل از مطالعات را با هم تجزیهوتحلیل کردیم تا یک نتیجه کلی بدست آوریم.
نتایج اصلی
ما 30 مطالعه را با 8257 شرکتکننده انتخاب کردیم. اکثر افراد در این مطالعات مبتلا به دمانس خفیف یا متوسط به علت بیماری آلزایمر بودند، اما در 9 مطالعه افراد مبتلا به دمانس متوسط یا شدید بودند. تقریبا تمام مطالعات شش ماه یا کمتر طول کشیدند. اکثریت این مطالعات توسط تولید کننده دونپزیل حمایت مالی دریافت کردند.
ما دریافتیم که افراد مبتلا به بیماری آلزایمر که روزانه 10 میلیگرم دونپزیل را به مدت شش ماه مصرف میکنند، از نظر مقیاسهای اندازهگیری عملکرد شناختی آنها (به عنوان مثال تفکر و یادآوری)، اینکه چگونه میتوانند فعالیتهای روزانه خود را به خوبی مدیریت کنند، و درک کلی یک محقق آموزشدیده، کمی بهتر از افرادی هستند که دارونما مصرف میکنند. ما هیچ تاثیری بر رفتار یا کیفیت زندگی نیافتیم.
افراد مصرفکننده دونپزیل، بیشتر از افراد مصرف کننده دارونما احتمال داشت عوارض جانبی را گزارش کنند و از مطالعه خارج شوند. بیشتر عوارض جانبی بهصورت خفیف توصیف شد. حالت تهوع، استفراغ و اسهال بیشتر شایع بودند.
در مقایسه دوز 5 میلیگرم دونپزیل در روز با 10 میلیگرم در روز، افراد مصرف کننده دوز 5 میلیگرم عوارض جانبی کمتری داشتند، اما در آزمونهای عملکرد شناختی اندکی کمتر خوب بودند. دوز بالاتر (23 میلیگرم در روز) هیچ منفعتی نداشت و با عوارض جانبی بیشتری همراه بود.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد هنگام محاسبه هزینههای مراقبتهای سلامت، استفاده از دونپزیل گرانتر یا ارزانتر از دارونما نیست.
کیفیت شواهد
بهطور کلی، ما فکر کردیم که کیفیت شواهد متوسط بود. عامل اصلی کاهش اطمینان ما نگرانی در مورد نتایج برخی از مطالعاتی بود که ممکن بود بر اساس روش انجام آنها دچار سوگیری شده باشند. ما نمیتوانیم مطمئن باشیم که این نتایج در درمان طولانیتر از شش ماه اعمال میشوند.
نتیجهگیریها
پس از شش ماه درمان، منافعی برای دونپزیل وجود دارد که برای اندازهگیری در مطالعات به اندازه کافی بزرگ هستند. این مساله با عوارض جانبی همراه است که عمدتا خفیف هستند، اما ممکن است باعث شود تا افراد درمان را متوقف کنند.
توانایی تثبیت عملکرد شناختی یا توانایی حفظ فعالیتهای زندگی روزمره ممکن است از نظر بالینی مهم باشد. از نظر هزینههای کلی مراقبتهای سلامت، هزینه استفاده از دونپزیل خنثی به نظر میرسد. با این حال، بهنظر نمیرسد که تاثیری بر کیفیت زندگی داشته باشد. هنوز دادههای بیشتری از مطالعات بالینی طولانیمدت برای بررسی اندازهگیریهای پیشرفت بیماری یا زمان نیاز به مراقبت تمام وقت مورد نیاز هستند.
0
0
http://cochrane.ir/browse.php?a_code=A-10-2-1665&slc_lang=fa&sid=1
2017/05/202017/05/20
1396/2/30
Jacqueline S Birks
Jacqueline S Birks
00319475328460041401
00319475328460041401
Yes
Richard J Harvey
Richard J Harvey
00319475328460041402
00319475328460041402
No