میزان افسردگی پس از آسیب تروماتیک مغزی (TBI؛ traumatic brain injury) شیوع بیشتری در مقایسه با جمعیت عمومی دارد. هنوز مشخص نیست که مداخلات درمانی غیردارویی تاثیری روی افسردگی بیماران با TBI دارد یا خیر.
بررسی تاثیر استفاده از مداخلات غیردارویی برای افسردگی بعد از آسیب تروماتیک مغزی در کودکان و بزرگسالان، در کاهش تعداد موارد و شدت علایم افسردگی.
جدیدترین جستوجو در تاریخ 11 فوریه 2015 است. در مرکز ثبت کارآزماییهای تخصصی گروه آسیبها در کاکرین (Cochrane Injuries Group Specialised Register) و (The Cochrane Library ،MEDLINE (OvidSP) ،Embase (OvidSP و سه پایگاه اطلاعاتی و مرکز ثبت کارآزماییهای بالینی دیگر جستوجو کردیم. در خلاصه مقالات کنفرانسها و ژورنالهای مربوطه نیز به طور دستی به جستوجو پرداخته و فهرست منابع مطالعات انتخاب شده را نیز بررسی کردیم.
کار آزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCT) مربوط به مداخلات غیردارویی برای افسردگی کودکان و بزرگسالانی که آسیب تروماتیک مغزی داشتهاند.
دو نویسنده به طور مستقل از هم کارآزماییها را از نتایج تحقیقات انتخاب کردند، سپس به ارزیابی خطر وجود سوگیری (bias) و استخراج اطلاعات از مطالعات انتخابی پرداختند. نویسندگان به منظور دستیابی به اطلاعات ناقص با محققین کارآزماییها تماس حاصل کردند. ما هرگونه شواهد مرتبط با اهداف مرور را، با هر کیفیتی، که از رویکرد GRADE استفاده کرده بودند، انتخاب کردیم.
6 مطالعه، با مجموع 334 شرکتکننده، معیارهای لازم را برای ورود به طرح داشتند. ما هیچ مطالعهای که شرکتکنندههایش کودک باشند، پیدا نکردیم. به دلیل اینکه هیچ کدام از مطالعات دوسوکور (بیماران و پرسنل) نبودند، خطر وجود سوگیری در همه آنها بالا بود. پنج مطالعه نیز به دلیل کور نبودن افراد مطالعهکننده، خطر سوگیری بالایی داشتند. یک سری مطالعات نیز در همه اندازهگیریهای خطر سوگیری کاکرین دارای سوگیری بالا یا نامشخص بودند.
سه مطالعه به مقایسه مداخلات روانشناختی (درمانشناختی رفتاری (CBT) یا درمانشناختی مبتنی بر ذهن آگاه) با یک مداخله کنترل پرداخته بودند. دادههای مربوط به نشانههای افسردگی در یک متاآنالیز (meta-analysis) ترکیب شدند و هیچ گونه تاثیر مثبتی بر درمان مشاهده نشده بود (میانگین تفاوت استاندارد (SMD): 0.41 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.47 - تا 0.19؛ 0.83 = Z؛ 0.41 = P). یک مطالعه به بررسی نشانههای افسردگی پرداخته و روشهای زیر را با هم مقایسه کرده بود: CBT با رواندرمانی حمایتی (SMD: 0.09 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.65 - تا 0.48؛ 0.30 = Z؛ 0.77 = P)؛ تحریک مکرر مغناطیسی ترانسکرانیال بعلاوه ضدافسردگیهای سهحلقهای (rTMS+TCA) با مصرف ضدافسردگیهای سه حلقهای بهتنهایی (SMD: 0.84 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.36 - تا 0.32؛ 3.19 = Z؛ 0.001 = P)و برنامه ورزشی تحت نظارت با ورزش بصورت معمولی (SMD: 0.43 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.88 - تا 0.03؛ 1.84 = Z؛ 0.07 = P). یکسری شواهد با کیفیت پایین، حجم نمونه کم و با نتایج بسیار متغیر وجود داشت که نشان میداد هیچ مداخلهای تاثیر قابلقبولی نداشته است.
تنها یک مطالعه به عوارض جانبی جزئی و گذرای تحریک مکرر مغناطیسی ترانسکرانیال (rTMS) اشاره کرده بود.
این مطالعه مروری نظاممند شواهد قانعکنندهای را به نفع هیچ گونه مداخلهای پیدا نکرد. مطالعات بعدی میبایست روی افراد با تشخیص TBI متمرکز شوند و تنها افرادی را وارد مطالعه کنند که افسردگی تشخیص داده شده داشته باشند یا نمراتی بالاتر از قطع بالینی برای تشخیص افسردگی داشته باشند. لازم است RCTهای بیشتری که به مقایسه یک مداخله با یک گروه کنترل پرداخته باشند، انجام شوند تا تاثیر توجه به شرکتکنندگان را طی درمان فعال دو چندان کند.